نامه دختر محسن صفايي فراهاني به پدرش



پریسا صفایی فراهانی دختر محسن صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی و رئیس هیات اجرایی جبهه مشارکت ایران اسلامی که از شامگاه جمعه 29 خرداد در جریان کودتای انتخاباتی بازداشت شد و با گذشت 50 روز همچنان علاوه بر نگهداری در سلول انفرادی از دسترسی به وکیل،ملاقات با خانواده و کلیه حقوق قانونی خود محروم است در نامه ای به پدرش از دلتنگی هایش،سال ها تلاش پدرش،حاکمیت قدر ناشناس و قدرشناسی مردم ایران نوشته است.

محسن صفایی فرهانی سوابقی چون نمایندگی مردم تهران در مجلس ششم،ریاست فدراسیون فوتبالایران و عضو کمیته فنی فدراسیون جهانی فوتبال فیفا را در کارنامه خود دارد.



سلام پدر؛
دلم در خلاء بي خبري از تو مثل دل گنجشک شده و براي ديدنت پر پر مي زنه. مامان هر روز پيغام ضبط شده يک دقيقه يي ات را از روي پاسخگوي تلفن گوش ميده که صداي نازنينت را بشنوه و با تمام وجودش مي بلعه و در تنهايي اش پيراهن هايت را بو مي کنه که حس کنه نزديکشي و همين دور و اطرافي. هميشه فکر مي کردم مامان خيلي زن قوي ايه که سال هاي سال در کنار تو همراهت بوده و کار زياد، دير آمدن ها، جلسه هاي پشت سر هم کاري، کار و کار و کار در تمام تعطيلات، ماموريت هاي طولاني... و دوندگي هاي دلسوزانه ات را براي ورزش، دانشجويان در بند، اصلاح و شکوفايي اقتصاد و صنعت وطنت حمايت کرده.
البته بي شک زن قوي ايه اما اين روزها شمع وجودش در التهاب بي خبري و نگراني از وضعيت روحي و جسمي تو جلوي من ذوب ميشه و من ناتوان از کمک به او و اطرافيان، تظاهر به نديدن مي کنم. خانواده مستاصلانه در حال دوندگي براي اثبات بي گناهي و خدمات خالصانه تو در 30 سال گذشته اند اما افسوس که دري گشوده نيست و پشت درهاي بسته روزها در انتظارند و در وطن خود احساس بي کسي و غربت مي کنند.
اين روزها نام سازمان ها و نهادها و مسوولاني را بايد ياد بگيرم و ازشون درخواست ملاقات و رسيدگي کنم که در تمام عمرم نمي شناختم و نيازي به دانستن هم احساس نمي کردم، نام سايت ها و وبلاگ هايي را ياد گرفتم که تا به حال نيازي به مراجعه بهشون نمي ديدم، اما شايد اين روزها جدا از زجري که از نبودنت و شرايط حساست مي کشيم، اما بيشتر تو را و اعتقاداتت را درک مي کنيم و همراهت هستيم و بيش از پيش با هموطنان مان احساس يکدلي مي کنيم.
اين روز ها عشق و همدلي و همبستگي را که تو هميشه آرزويش را داشتي و ما تا به حال شاهدش نبوديم، نظاره گريم و اي کاش تو هم بيايي و ببيني که 30 سال زحمتت به هدر نرفته و به رغم قدر نشناسي برخي دولتمردان، مردمي که برايشان زحمت کشيدي آگاهانه قدر تو را مي دانند و براي خدماتت ارزش قائلند و خدمات 30 ساله شما را به يک کيفرخواست غيرمنصفانه نمي فروشند و صداي بي صداي شما عزيزان در بند را با گوش جان مي شنوند و باورتان دارند.
همه خانواده براي ديدارت ثانيه شماري مي کنيم و از خدا مي خواهيم پشت و پناهت باشد.



دخترت پريسا صفايي فراهاني

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر