نارضایتی الهام برای ازدست دادن تعدادی از مشاغل اش

شبکه جنبش راه سبز (جرس) : غلامحسین الهام سخنگوی دولت محمود احمدی نژاد که براساس مصوبه قانونی مجلس شورای اسلامی مبنی بر ممنوعیت داشتن بیش از یک شغل دولتی ، مجبور شده است تا از تعدادی از مناصب چندگانه اش در دولت چشم بپوشد در اظهاراتی در شبکه دوی سیمای ضرغامی با ابراز نارضایتی ازدست دادن برخی مشاغل اش اعلام کرد که «مجمع تشخیص مصلحت تصمیم گرفت من نباشم.»



غلامحسین الهام در گفت و گو با شبکه دوم سیمای ضرغامی در این باره مدعی شد«نسخه ما را که مجمع تشخیص پیچیده و تصمیم آنها این بود که من در دولت نباشم و اگر از دولت استعفا ندهم،خود به خود از شورای نگهبان معذولم به هر حال آنها مصلحت را در این دیده‌اند که من در دولت نباشم.»


این عضو مشترک دولت نهم و شورای نگهبان در ادامه ادعای خودگفت« با توجه به اینکه یک سال دیگر از دوره کاری من در شورای نگهبان به عنوان حقوقدان باقی مانده، ارزیابی‌ها این است که اگر از شورای نگهبان بیرون بیایم برای انتخاب عضو جایگزین برای یک سال با کسب رأی اکثریت مطلق مجلس، ممکن است هزینه هایی لازم باشد به هر حال جمع‌بندی این شد که به وظیفه حقوقی که کار طبیعی من است، برگردم و در شورای نگهبان باقی بمانم.»



وی همچنین احتمال داده که شاید در همه مناصبش باقی بماند و گفته«البته اگر ضرورت شد به دکتر احمدی‌نژاد و به این دولت معتمد مقام رهبری ، در هر جا که بخواهد خدمت می‌کنم و شورای نگهبان را رها خواهم کرد، اما فعلا جمع‌بندی ما این است که به شورای نگهبان بروم اما من در این نوع تصمیم گیری ها که مربوط به خدمت گذاری به مردم و نظام است در نقطه آخر هستم.»



غلامحسین الهام پس از تصویب «قانون ممنوعیت داشتن بیش از یک شغل دولتی» در مجلس به طور همزمان عضو شورای نگهبان، وزیر دادگستری دولت نهم، سخنگوی دولت، رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز مشغول بوده و علاوه بر این از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز حقوق و مزایا دریافت می کرد.



الهام درحالی برکناری اش از دولت را به مجمع تشخیص مصلحت نظام ربط داده که این مجمع پیش از این در تیرماه به دلیل این که شورای نگهبان با قانون مصوب مجلس مخالفت کرده و خواستار اصلاح آن شده بود به عنوان حل اختلاف وارد این مساله شده و با برسی قانون مصوب مجلس در این باره آن را لازم الاجرا اعلام کرده بود.

دختر حجاریان: پدرم در یک شبه پادگان محبوس شده است

شبکه جنبش راه سبز (جرس): سعید حجاریان که بلافاصله بعد از انتخابات اخیر ریاست جمهوری دستگیر و روانه زندان شد، همکنون در یک خانه ای محقر که بی شباهت به یک محیط بسته نظامی نیست نگهداری می شود.



زینب حجاریان دختر سعید حجاریان با اعلام این خبر به "جرس" گفت: آخرین ملاقات چهارشنبه دو هفته پیش بوده و از این تاریخ به بعد به خانواده اجازه ملاقات داده نشده است. ایشان در یک خانه محقر که مشابه پاسگاههای بین راهی می باشد و در یک محیط بسته نظامی شبیه پادگان نگهداری میشوند. آخرین اخباری که از پدرم دارم مربوط به یک تماس تلفنی کوتاه است که یکشنبه شب گذشته انجام شده و با توجه به اینکه کسی از افراد خانواده ایشان را به تازگی ندیده، نگرانی در مورد وضعیت عفونت تنفّسی در ایشان همچنان وجود دارد.



زینب حجاریان ادعای مسئولین دادستانی مبنی بر وجود امکان رفت و آمد برای اعضای خانواده حجاریان به محل نگهداری آقای حجاریان را کذب محض می داند و می گوید: اصلا چنین امکانی نبوده و چون خانواده نسبت به وضع وخیم ایشان به مسئولین هشدار داده اند آنها خانواده را تحت فشار گذاشته اند و گفته اند که ملاقات نمی دهند.



وی آزادی قریب الوقوع پدرش را مرتبط با نظر دادگاه می داند و می افزاید: وکیل پدرم هیچ اطلاعی ندارند و از زمان دستگیری هیچ ملاقاتی با پدرم نداشته است. فرد ناتوان و معلولی مثل پدرم را که حتی نمیتواند به راحتی صحبت کند اصلا چه جرمی میتواند مرتکب شود که حرف از دادگاه و محاکمه او میزنند؟ این رفتارهای ضد انسانی مغایر با تمامی اصول اخلاقی، قوانین اسلامی، قانون اساسی کشور و قوانین حقوق بشر است و دل هر فرد با وجدان و آزاده ای را به درد می آورد. درخواست خانواده آزادی فوری و بی قید و شرط پدرم است.

مقاومت بازداشت شدگان و تعویق دادگاه نمایشی چهارم

شبکه جنبش راه سبز (جرس) : چهارمین جلسه دادگاه نمایشی رسیدگی به پرونده متهمان حوادث اخیر که قرار بود فردا چهارشنبه از ساعت 8 صبح در شعبه 15 دادگاه عمومی و انقلاب تهران به ریاست صلواتی قاضی مورد وثوق دادستان تهران برگزار شود به تعویق افتاد.



در اطلاعیه ای که شعبه تحت امر قاضی مرتضوی در این باره منتشر کرد آمده « چهارمين جلسه‌ محاكمه عوامل اغتشاشات اخير تهران روز سه‌شنبه ‌٣/٦/٨٨ ساعت ‌٨ صبح در شعبه ‌١٥ دادگاه انقلاب اسلامي تهران برگزار مي‌شود.»



بنا بر این گزارش عوامل بازداشت فرزندان ملت و جنبش سبز در اطلاعیه خود ادعا کرده اند که «وقت رسيدگي روز چهارشنبه ‌٢٨ مرداد ماه سال جاري به جهت درخواست وكلاي متهمان مبني بر اعطاي يك هفته استمهال جهت مطالعه بيشتر پرونده و ملاقات متهمان به روز سه‌شنبه سوم شهريور ماه موكول شد.»



علت این تاخیر در برگزاری دادگاه نمایشی درحالی از سوی عوامل کودتا «درخواست وکلای متهمان برای مطالعه بیشتر پرونده» اعلام شده که تاکنون خانواده ها و وکلای بسیاری از چهره های سرشناس بازداشت شده نتوانسته اند با آنها ملاقات کنند و حتی دادستانی تهران با توجه به ارایه وکالت نامه از سوی وکلا به دفتر دادستانی ،از امضای وکالتنامه توسط عده ای از روزنامه نگاران و فعالان اصلاح طلب نیز جلوگیری کرده است.



همچنین در جلسه اول و دوم دادگاه نمایشی که تعدادی از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران نیز حضور داشتند به وکلا، خبرنگاران روزنامه ها و همچنین خانواده بازداشت شدگان اجازه ورود به این دادگاه نمایشی داده نشد. این درحالی بود که در جلسه دوم دادگاه نمایشی حتی ماموران امنیتی 3 نفر از اعضای خانواده دکتر علی تاجرنیا را که خواستار حضور در جلسه محاکمه و ملاقات با وی بودند را بازداشت کردند.


بنا براخبار رسیده به شبکه جنبش راه سبز، همچنین از دیگر دلایل تاخیر در برگزاری دادگاه نمایشی چهار عدم موفقیت عوامل کودتا در اعتراف گیری و پرونده سازی علیه فعالان سیاسی و روزنامه نگاران بوده است. بنا بر این گزارش بازجویان علی رغم شکنجه های شدید جسمی و روحی فرزندان جنبش سبز موفق نشده اند آنها را مجبور به حضور در دادگاه نمایشی کنند.



درهمین ارتباط خبر رسیده که فیض الله عرب سرخی و سعید حجاریان از جمله کسانی بوده اند که مورد نظر کارگردانانان دادگاه نمایشی برای حضور در جلسه چهارم در نظر گرفته شده بودند اما این دو فعال اصلاح طلب در مقابل خواسته ی آنها مقاومت می کنند که در مورد فیض الله عرب سرخی مقاومتش موجب مجروح شدن شدید او و انتقالش به بیمارستان شده است.

دو واحد درس جنگ روانی برای طلاب قم

شبکه جنبش راه سبز(جرس): حسین شریعتمداری نماینده علی خامنه ای در کیهان که به گواهی بسیاری از بازداشت شدگان سال های اخیر از بازجویان ارشد در پروژه های اعتراف گیری اجباری به شمار می آید، روز سه شنبه در قم خبر داد که از این پس طلاب حوزه قم و مدارس دینی دیگر،دو واحد درس جنگ روانی را آموزش می بینند.



وی طی سخنانی برای مبلغانی که در ماه رمضان از سوی حوزه علمیه قم به شهرها و مناطق مختلف اعزام می شوند با اشاره به اینکه جنگ موجود جنگ افکار است، گفت که عمر توپ و تانک به سر آمده و دنیای امروز دنیای نبرد رسانه ای و عملیات جنگ نرم و درگیری است، گفت که«برای آشنايي طلاب و علماي حوزه علميه با شگردهاي عمليات جنگ روانی،طلاب مدارس ديني ما با دو واحد درسي با عمليات جنگ رواني آشنا مي شوند.»



نماینده علی خامنه ای در روزنامه کیهان همچنین دوران امام علی را با دوره رهبری علی خامنه ای مقایسه و مدعی شد که «نگاه مردم در آن دوران(دوران امام علی) به خواص منحصر بود اما در حال حاضر نگاه مردم تنها منحصر به سمت رهبري است.»



تاکید حسین شریعتمداری بر آموزش جنگ روانی به طلاب،در حالی است که روزنامه تحت مدیرت وی،با انتشار اخبار جعلی و کذب علیه آزادی خواهان، روشنفکران و دگر اندیشان و همچنین مراجع تقلید و چهره های سیاسی و اجتماعی،اکنون در افکار عمومی ایران به عنوان بازوی رسانه ای پرونده سازان نهادهای امنیتی،و انتشار دهنده اخبار کذب و جعلی شهرت دارد.

جایزه «ورزش برای صلح» به خاطر مچ‌بند سبز

در حاشیه مسابقات دومیدانی قهرمانی جهان در برلین، شش تن از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران به عنوان نخستین برندگان جایزه «ورزش برای صلح» معرفی شدند. به نوشته روزنامه آلمانی هندلس‌بلات، جایزه «ورزش برای صلح» ابتکار تازه‌ای است برای تشویق ورزشکارانی که در زمینه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند.

شش تن از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران که در جریان بازی با کره جنوبی در چارچوب مسابقات مقدماتی جام جهانی به نشانه حمایت از اعتراض‌های مردمی نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران مچ‌بند سبز بسته بودند، به عنوان نخستین برندگان این جایزه جهانی برگزیده شدند.

بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در مراسم اعطای این جایزه در روز یکشنبه حضور نداشتند و امید نوریپور نماینده ایرانی تبار پارلمان آلمان از حزب سبزها این جایزه را به نیابت از فوتبالیست‌های ایرانی دریافت کرد.

علی کریمی بازیکن سابق تیم بایرن مونیخ آلمان، مهدی مهدوی کیا بازیکن تیم اینتراخت فرانکفورت، جواد نکونام و مسعود شجاعی بازیکنان تیم اوساسونای اسپانیا و حسین کعبی و محمد نصرتی شش فوتبالیست ایرانی هستند که در بازی با کره جنوبی مچ‌بند سبز بسته بودند.

رنگ سبز به نماد اعتراض علیه نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران تبدیل شده است.

علاوه بر فوتبالیست‌های ایرانی، سرگئی بوبکا، قهرمان المپیک در رشته پرش با نیزه و ادوین موزس قهرمان دو چهارصد متر با مانع المپیک نیز به پاس فعالیت‌های اجتماعی خود جوایز افتخاری دریافت کردند.

تشكيلات رسا: بيم‏ها و اميدها

علی اسماعیل‏نژاد
نگارنده در این یادداشت با بررسی شرایط موجود و انتظاراتی که از تشکیلات راه سبز امید (رسا) وجود دارد، برخی از راهکاری‏های پیش روی این تشکل را بررسی کرده‏است.



بالاخره وعده میرحسین موسوی در باره راه‏اندازی یك ساختار مدون مبارزاتی عملی شد و تشكیلات راه سبز امید (رسا) اعلام موجودیت كرد. این ساختار پرسش‏ها و بیم و امید‏هایی را پیش روی خود داشته و با توجه به نو بودن آن نیاز فراوانی به بحث و تحلیل‏های خاص خود جهت پویایی و تاثیر گذار ی آن دارد. خبر گذاری ایلنا در مطلبی دو نوع نگرش كه در حلقه مشاوران موسوی مطرح بوده را بدین گونه بیان می كند: كه نخست تشكیل چنین تشكل‌‏هایی بر مبنای وضعیت موجود جوامع كه به‌عنوان جنبش‌‏های اجتماعی، مشخصات آن‏ها و شعار‏هایش ممكن می‌شود و جبهه سیاسی به سامان‌دهی و سازمان‌دهی آن می‌پردازد. دومین نوع از چنین تشكل‌‏هایی‌باتدوین اهداف، راهكار‏ها‏، اساسنامه و مرامنامه شكل‌ می‌گیرند و سپس به عضوگیری می‌پردازند.(پایان نقل قول) كه بر اساس تصمیمات قرار بر نوع اول ساختار تشكیلاتی گرفته شده‏است. استفاده از راهكار جنبش‏های افقی (عرضی) اجتماعی كه در كنش‏های اجتماعی شیوه‏ای نوین و مدرن محسوب می شود نشان از بینش باز سران جنبش دارد كه البته به دلیل نو ظهور بودن آن مشكلات خاص خود را پیش رو خواهد داشت.

نكته اول در این مورد راه‏اندازی و تشكیل هسته ‏های اولیه شبكه ‏های افقی در سطح كشور بطور مثال شبكه ‏های دانشجویی در دانشگاه‏ها و یا در داخل سازمان‏ها وكارخانجات و...می باشداز سوی دیگر فعال كردن نهادها و سازمان‏های مدنی موجود و همسو نمودن آنان در راستای اهداف جنبش نكته قابل توجه دیگر است از جمله می توان به جنبش‏های فعال زنان ، سندیكا‏های موجود و.. اشاره كرد. ارتباطات این شبكه ‏های شناور اجتماعی در ساختار افقی با یكدیگر و در مسیر عمودی به سمت راس ساختار تشكیلاتی مخصوصا ابزار ارتباطی آن نیز بایستی مد نظز قرار گیرد. اتفاقات اخیر نشان داد كه ارتباطات در دنیای مجازی اینترنت(در صورت نبود برنامه ریزی و فراهم نبودن زیرساخت‏ها) نمی تواند تكیه گاهی مطمئن باشد. سیستم فیلترینگ براحتی میتوانداین ارتباطات را مختل كند. امكان ارتباطات كلاسیكی همچون نشریات نیز به علت برد محدود و شكنندگی توقیف وضعیتی بهتر از اینترنت ندارند. مشکل عدم دسترسی به یك رسانه ارتباط جمعی نیز به قوت خود پابرجاست. بنابراین به نظر می رسد تشکیلات رسا بایستی چاره‏اندیشی در باب شبکه ارتباطی جنبش که یکی از مهمترین و استراتژیک ترین ابزار پیشبرنده ان است داشته باشد. به نظر می رسد راه‏اندازی کانال ماهواره‏ای در خارج از کشور تا حد زیادی بتواند این خلا را پوشش داده و از طرف دیگر سبز‏ها را ازاتهام ارتباط با کانال‏هایی که جنبش را در مظان ارتباط با بیگانگان قرار می‏دهد رهایی بخشد.

پرسشی دیگركه امید است سریعا پاسخ آن روشن شود همراهی آقای كروبی به عنوان یكی از وزنه ‏های اصلی جنبش اخیر است. اگر به دوران پیش از انتخابات 22 خرداد برگردیم مشاهده می شود كه به لحاظ برنامه ‏های مطرح شده ،ایشان توانستند طیف گسترده‏ای از فعالان مدنی ، فعالان جنبش زنان ، جنبش دانشجویی، دراویش، اقلیت‏های قومی و مذهبی و... را همراه خود كند. گروه‏های مذكور در این جنبش تاكتیك و استراتژی همزمان هستند. به لحاظ اكتیو یته و پر رنگ بودن نقشی تاثیر گذار را بر عهده دارند ، و از طرف دیگر خود این گروه‏ها جزئی از اهداف جنبش در دستیابی به حقوق پایمال شده خودشان هستند. بعلاوه بسیاری از كسانی كه این روز‏ها در قالب جنبش سبز(نماد میر حسین موسوی) مشغول فعالیتند از حامیان كروبی بوده كه به دلیل فقدان یك سیستم تشكیلاتی مدون و منظم در قالب جنبش خود جوش سبز در حال مبارزه هستند. امید است تشكیلات راه سبز امید (رسا) بتواند جایگاه كروبی را به عنوان عنصر تاثیر گذار در آن ببیند هرچند در اعلام موجودیت تاكنون هیچ اشاره‏ای از طرف موسوی یا كروبی به این موضوع نشده و اگر به دلایلی برنامه فعالیت مستقل كروبی در آینده باشد بایستی دلایل قابل قبولی و موجهی موجود بوده و تحلیل شود.

نكته دیگر نحوه سازماندهی طیف‏های فكری و سیاسی متنوع و گسترده‏ای است كه قرار است در این ساختار فعالیت كنند. حسن یونسی دروبلاگش به ضعف استراتژِی در این تشکیلات اشاره کرده و اختلاف آراو عقاید شدید در اردوگاه سبز‏ها را جدی قلمداد می کند. لزوم جلوگیری از بروز شكست در ائتلاف و از هم پاشیده نشدن آن و در نظر گرفتن حقوق همراهان جنبش درفردای پیروزی(به امید پیروزی در فردای نزدیك) بسیار با اهمیت است. به عبارتی آیا این جنبش توانایی هضم همراهی طیف ملی -مذهبی یا نهضت آزادی را در كنار سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خواهدداشت یا دیگر بار به خط كشی‏ها و محدودیت‏های مرسوم سال‏های اخیر بین خودی و غیر خودی دچار خواهد شد ؟ انتظار می رود اصلاح طلبان با درس گرفتن از فعل و انفعالات سیاسی تاریخ معاصر به چنان ظرفیتی دست یافته باشند تا مشكل تاریخی ایرانیان از بین رفته و كسی كه زودتر خودرا به خط پایان رسانده در‏های قدرت را بروی دیگران نبندد و به قول تقی رحمانی به جای مستبد این استبداد باشد كه حذف شود.

یكی دیگر از نگرانی‏های پیش روی جنبش بی اثر شدن وبه عبارتی خرفت شدن آن است. سران تشكیلات بایستی این مهم را مدنظر قرار داده تا تشكیلات دچار فرسایش روحی و یا گذشت زمان نشده و میزان انرژی و حضور در صحنه فعالان جنبش را بخوبی ارزیابی كرده تا در در این ماراتن دچار كاهش پتانسیل نشوند. یا اینكه مقابله حریف امكان خنثی كردن جنبش را نداشته باشد.

مورد دیگری كه نیاز است به آن پرداخته شود، چارت تشكیلاتی مناسبی در ساختار جنبش است كه توانایی پوشش دادن حوزه‏های مختلف از قبیل اطلاع رسانی ، حقوقی ، بین الملل ، برنامه ریزی و... داشته باشد.

امید است تشكیلات راه سبز امید (رسا) بتواند نشاط و انرژی موثر ی را دیگر بار به جنبش باز گردانده و فعالیت آن از انتشار چند بیانیه حزبی یاسخنرانی چهره‏های سرشناس که تاثیری کوتاه مدت بر جای می گذارند خارج شود.



منبع: وبلاگ جنبش سبز

علیرضا بهشتی: کروبی و خاتمی هم در «راه سبز امید» حضور دارند؛ کمیته‌ها در حال شکل‌گیری است

مشاور ارشد میر حسین موسوی از عضویت سید محمد خاتمی و مهدی کروبی در شورای مرکزی تشکیلات ”راه سبز امید خبر داد“ و گفت:راه سبز امید قصد دارد دیده‌بان جامعه باشد.

علیر ضا حسینی بهشتی در گفت وگو با خبرنگار ایلنا به تشریح جزییاتی از “راه سیز امید”،تشکیلاتی که میر حسین موسوی قرار است آن را تاسیس کندپرداخت و در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا موسوی به فکر راه‌اندازی چنین مجموعه‌ای شده است،گفت:شرایطی که در طی این انتخابات پیش آمد یک شرایط خاصی است و به تعبیر برخی از دوستان جامعه‌شناس گویا یک ملتی در جریان این انتخابات دوباره متولد شد و طبیعی است که به هر حال این نیروهایی که به میدان آمدند و برای تحقق مطالبات به حق خود تلاش کردند نمی‌توان از آنها برای یک دوره کوتاه انتخابات انتظار داشت که در میدان باشند و از مشارکت آنها برای پیشبرد اهداف متصور استفاده نکرد.

وی با اشاره به تماسهای مکرر شهروندان با دفتر میر حسین موسوی برای مشارکت در مسائل گوناگون گفت: با توجه به تخلفاتی که در انتخابات رخ داد و در حالی که دستگاه‌های مربوطه هم زیر بار این تخلفات نمی‌روند و راه‌حلی هم برای احقاق حقوق وجود ندارد باید به فکر استیفای حقوق مردم و تحقق مطالبات‌شان با توجه به این نیروی عظیمی که اغلب هم در میان زبدگان، نخبگان و فرهیختگان جامعه وجود داشت بود به همین دلیل باید به یک نوع تشکیلات می‌رسیدیم.

ایرادات حزب و جبهه سیاسی

فرزند شهید بهشتی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا موسوی با توجه به عضویت‌اش در حزب جمهوری اسلامی به فکر تاسیس حزب نیافتاد، گفت: چند نوع تشکل می‌توانست مطرح شود که یکی از آنها تشکیل یک حزب بود .آقای موسوی قبلا تجربه عضویت در یک حزب را داشته‌اند ولی مساله این بود که با توجه به جایگاهی که احزاب در ایران دارند و محدودیت‌هایی که خود حزب به صورت طبیعی دارد و نیز امکاناتی که لازم دارند آیا می‌تواند یک ساختار مناسب برای این نوع فعالیت‌ها باشد؟

وی ادامه داد:در این خصوص بحث و گفت‌وگو زیاد شد و به هر حال به این نتیجه رسیدیم که شکل حزب نمی‌تواند خیلی مفید و پایدار باشد بعد از آن صحبت یک جبهه بود .در جبهه هم به آن صورتی که به طور سنتی در جامعه ما شناخته می‌شود این است که احزاب و سازمان‌های گوناگون دور هم جمع بشوند و فعالیت داشته باشند. این یک قدم به جلو در واقع می‌توانست بهتر پاسخگوی نیازها باشد تا تشکیل یک حزب اما ایراداتی هم داشت.

بهشتی ادامه داد: احزاب سیاسی در ایران با وجود تلاش‌ها و فعالیت‌هایی که دارند و فعالیت‌های‌شان باید ارزشمند ارزیابی شود با این حال در این که بتوانند در میان جامعه و در میان اقشار مختلف رسوخ کنند و ریشه بدوانند جای شک و تردید دارد و معمولا برخی از این احزاب آنچنان موفق نبودند که دلیل عدم موفقیت‌شان به نوع شکل‌گیری این احزاب بر می‌گردد.

وی با بیان اینکه اغلب احزاب، احزاب دولت ساخته‌اند و نه دولت‌زا و در میان حلقه‌ای از نخبگان محصور است،اظهار داشت: مشکلات دیگری که در درون احزاب است به شکل ساختار نظام سیاسی بر می‌گردد که آنچنان جایی برای فعالیت احزاب باز نمی‌کند و همین مقدار قلمرویی که احزاب برای فعالیت دارند به علت نوعی بدبینی و سوءظن که نسبت به فعالیت احزاب سیاسی دارد محدود می‌شود و در همین محدوده قانونی خودشان هم امکان فعالیت ندارند.

سابقه تشکیل شبکه اجتماعی

استاد دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: طی چند دهه اخیر در بسیاری از کشورها شکلی از کار گروهی تجربه شده که در واقع نوعی شبکه‌سازی اجتماعی است البته در واقع باید گفت در کشور ما هم در دوران ماه‌های پیش از انقلاب و هم در دوران مبارزه حتی از مشروطه به بعد نوعی شبکه‌سازی را تجربه کردیم و به این معنا خیلی هم با آن بیگانه نیستیم اما این تجربیات معمولا خیلی بادوام و سامان‌یافته نبوده است.

بهشتی با اشاره به این شبکه اجتماعی،بخشی از شکل‌گیری آن را در جریان انتخابات دانست و گفت: آن چیزی که اکنون شکل گرفته بخشی از آن به قبل و حین انتخابات برمی‌گردد که افراد این شبکه نوعی همبستگی با همدیگر احساس می‌کنند و ارتباط راحتی با هم برقرار می‌کنند.

وی با اشاره به گسترش این شبکه اجتماعی در فضای مجازی،اظهار داشت شکل‌گیری این شبکه باید سامان و گسترش پیدا کند. این چیزی است که هدف شکل‌گیری راه سبز امید است.

تفاوت حزب و شبکه اجتماعی

مشاور میر حسین موسوی به تفاوت شبکه اجتماعی و حزب اشاره کرد و گفت: در شبکه اجتماعی یک اهداف حداقلی متصور است برخلاف آنچه که در حزب است و به این خاطر می‌توان فراگیری خیلی زیادی داشته باشد این حداقل‌ها در بیانیه‌ای که به زودی منتشر می‌شود چارچوب‌های اصلی‌اش مشخص شده است. به عنوان مثال تحقق قانون اساسی و عملی کردن تمام ظرفیت‌های آن از جمله مواردی است که در دستور کار این شبکه اجتماعی قرار دارد.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه منظور موسوی ازجلوگیری از تنازل قانون اساسی که اخیرا در صحبت‌های خود آن را مطرح کرده بود چه می‌باشد؟ گفت :منظور آقای موسوی این بود که فقط یک بخش‌های خاصی از قانون اساسی در کشور عملی نشود و برخی فصول دیگر قانون اساسی مورد احترام قرار بگیرد و بگونه‌ای نباشد که بسیاری از بخش‌های دیگر آن کاملا نادیده گرفته بشود.

بهشتی یادآور شد:بخش مربوط به حقوق ملت بخش مهم قانون اساسی است که متاسفانه نادیده گرفته شده است در حالی که این مردم زمانی که سال ۵۸ به طرح قانون اساسی رای دادند به تمام فصول آن رای دادند و حق دارند این مطالبه را داشته باشند که همه آن اجرا بشود.

وی با بیان اینکه هیچ قانونی اساسی بشری نیست که دچار تناقضاتی نباشد و این باید به تدریج اصلاح شود،گفت در این انتخابات مساله قانون‌گرایی و مبارزه با قانون‌گریزی یکی از محورهای اصلی و شعارهای تبلیغاتی‌ای بود که گروه‌های مختلفی مطرح می‌کردند و در این خصوص همه احزاب، گروه‌ها، شخصیت‌ها و تشکل‌های مختلف متجدد یا سنتی می‌توانند احساس همدلی و همراهی کنند به همین دلیل هیچ مانعی ندارد که احزاب و گروه‌های دیگری هم بتوانند وارد این شبکه بشوند.

فرزند شهید بهشتی در خصوص معنای شبکه اجتماعی نیز گفت: اگر بخواهیم تفسیر خوب و روشنی از شبکه داشته باشیم به این معناست که اجزاء تشکیل دهنده این شبکه مانند دانه‌های تسبیحی هستند که دانه‌های تسبیح هرکدام برای خودش هویت مستقل دارند اما یک نخ تسبیحی است که اینها را به هم وصل می‌کند. آن اهداف و مطالبات حداقلی در واقع به منزله این نخ تسبیح هستند.

وی همچنین در خصوص الزامات این نهضت فراگیر نیز گفت :وقتی یکسری ملاک و معیارهای حداقلی تعیین بشود در واقع فراگیری‌اش هم را تضمین می‌کند .هر کسی که به هویت ایرانی- اسلامی به عنوان یک سرمایه نگاه کند و یا اینکه هر کسی که مساله انقلاب ایران را به عنوان یک حادثه‌ای که متجلی خواست مردم ما بوده باور دارد و یا تعهد و پایبندی به قانون اساسی را به عنوان یک مبنا بپذیر می‌تواند وارد این تشکیلات شود.

بهشتی خاطرنشان کرد: این نهضت فراگیر به این معنا است که در واقع می‌توانند اقشار مختلف جامعه و تفکرات مختلف جامعه را در بر بگیرد و همچنین به لحاظ جغرافیایی محدودیتی ندارد و در سراسر ایران می‌تواند شکل بگیرد چنانکه در طول انتخابات هم گام‌های اولیه شکل‌گیری نهضت فراگیری به طور طبیعی برداشته شد.

موسوی شخصاَ نام “راه سبز امید” را برگزید

وی در پاسخ به این سوال که چه کسی پیشنهاد نام “راه سبز امید” را ارائه کرده است؟ گفت:اسامی مختلفی مطرح ولی شخص آقای موسوی این عنوان را پیشنهاد کردند و در بین عناوینی که پیشنهاد شد«راه سبز امید» جامع‌تر به نظر می‌رسید از سوی دیگر می‌خواستیم این نام به گونه‌ای باشد که تداعی حزب یا جبهه به معنای کلاسیک خود را ایجاد نکند و بتواند با نوع شبکه‌سازی اجتماعی تطبیق کند.

مشاور میر حسین موسوی در خصوص انتخاب رنگ سبز در عنوان این تشکیلات نیز گفت:رنگ سبز هم نمادی ملی و هم مذهبی است و در طی این انتخابات مردم رابطه خوبی با آن پیدا کردند و در همان مدت کوتاه توانست هویتی را برای خود کسب کند.

وی ادامه داد: دلیل آوردن کلمه «امید» هم این است که قرار بود، «دولت امید» تشکل شود و از مردم هم می‌خواهم علی‌رغم تمام مشکلات دچار یاس و سرخوردگی نشوند زیرا حوادثی که پیش آمده، امکان ایجاد چنین فضایی را به وجود آورده و نوعی سرخوردگی، دل‌مردگی و نومیدی نسبت به حرکت اصلاحی ایجاد شده است. امیدواریم این تشکیلات کمک کند تا مردم هم‌چنان با نشاط ، پرشور و قانونی وارد فعالیت شوند.

بهشتی در بخش دیگری از این گفت وگو به ساختار “راه سبز امید” اشاره کرد و با بیان اینکه در این شبکه اجتماعی شورای مشورتی و کمیته‌های مختلفی وجود دارد،اظهار داشت: کمیته‌ها زیر مجموعه شورای مشورتی نیستند و کار خود را انجام می‌دهند دبیرخانه‌ای هم شکل گرفته که ارکانش را کم‌کم سامان می‌دهد.

مرامنامه به جای اساسنامه

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا این تشکیلات اساسنامه هم دارد،گفت:این تشکیلات اساسنامه رسمی که نیاز به ثبت رسمی داشته باشد ندارد ولی مرامنامه‌ای را تنظیم خواهیم کرد و تاکید هم بر این است که از تعامل بخش‌های مختلف این تشکل، مرامنامه شکل بگیرد.

بهشتی همچنین به مخالفت‌هایی که احتمالا با راه اندازی این شبکه اجتماعی در بخشی از حاکمیت صورت خواهد گرفت اشاره کرد و گفت:ما مطمئنیم که این کار مخالفینی هم خواهد داشت. مخصوصا از سوی گروه‌هایی که موافق فعالیت‌های مدنی نیستند و طبیعی است که این مقاومت‌ها خواهد بود. ولی در روند توسعه سیاسی هر کشور، این مسائل همیشه بوده و به تدریج خیلی موارد جای خود را باز می‌کند و خیلی از بدفهمی‌هاو کج‌فهمی‌ها به تدریج برطرف می‌شود و یا حداقل ما امیدواریم که چنین اتفاقی بیافتد.

وی با بیان اینکه یکی از مزیت‌های شبکه اجتماعی این است که کارها از پایین به بالا صورت می‌گیرد: در این شبکه اجتماعی گروه‌های مختلف خود به خود شکل می‌گیرند، همانطور که چند مورد آن تشکیل شده است و ممکن است گروه کوچکی را هم برای تنظیم برنامه‌ها انتخاب کنند، ولی آن گروه باید نماینده همه تفکرات باشد و طبیعی است که آنچه مهم است این است که همه کمیته‌ها بتوانند با این گروه‌ها ارتباط دو سویه داشته باشند.

مشاور میر حسین موسوی افزود: ما خیلی از کارشناسان را داریم که نظرات خوبی دارند و در حوزه تخصصی خودشان بهترین افرادی هستند که می‌توانند نظر دهند، مثلا دست‌اندرکاران بنگاه‌های اقتصادی که از آسیب‌ها، فرصت‌ها وتهدیدهای کار خبر دارند و نظرات آنها بسیار مفید است. ما در جامعه هیچ سیستمی نداریم که بتواند این نظرات را جمع کند. طبیعی است که این نظرات می‌تواند در این کمیته‌ها تجمیع شده و سر و سامان یابد.

کمیته‌های “راه سبز امید” در حال شکل گیری است

وی با بیان اینکه کمیته‌های “راه سبز امید” در حال شکل گیری است در خصوص شورای مرکزی آن نیز گفت:شورای مرکزی کوچک خواهد بود و احتمالا از ۵-۶ نفر تشکیل می‌شود که آقایان خاتمی،‌کروبی از جمله آنها هستند.

بهشتی در خصوص شورای مشورتی نیز گفت: شورای مشورتی راه سبز امید مجموعه بزرگتری از شورای مرکزی است که حدود ۳۰-۴۰ نفر را شامل می‌شود و به تدریج و به طور طبیعی باید شکل گیرد و چیزی نیست که از قبل تعیین شود. در واقع باید از دل کمیته‌ها افراد مناسب انتخاب شوند.

وی با بیان اینکه در این شبکه، مطبوعات و رسانه‌ها هم جای خود را دارند و همه دست به دست هم می‌دهند تا اهداف مورد نظر را مورد بررسی قرار دهند،اظهار داشت:یک شورای مرکزی برای این کار در نظر گرفته شده است که متشکل از چهره‌های موثری خواهد بود همچنین یک شورای مشورتی وجود خواهد داشت و کمیته‌های دیده‌بانی هم کار خود را انجام خواهندداد.

استاد دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه تفاوت این نوع تشکیلات با کار حزبی این است که بخش زیادی از تشکیل‌دهندگان این کمیته‌ها نیروهای کیفی جامعه هستند، که متخصصان و تحصیل‌کردگان را در برمی‌گیرند،گفت: البته اقشار دیگری هم در این گروه‌ها حضور داشته و دارند و نکته مهم اینکه اگر این‌ افراد متشکل شوند، هیچ حکومتی نمی‌تواند صدای آنها را نادیده بگیرد.

راه سبز امید و دیده‌بانی جامعه

وی با بیان اینکه به لحاظ عملی این گروه می‌تواند کارهای موثری را انجام دهد که می‌توان آن را در «دیده‌بانی» تعریف کرد،اظهار داشت:حکومت‌ها در غیاب هرگونه دیده‌بانی کار خودشان را انجام می‌دهند و از سوی دیگر دستگاه‌های نظارتی درون نظام هم در برخی زمینه‌ها می‌توانند اثرگذار باشند و در برخی زمینه‌های دیگر هم اثرگذاری‌شان اثرگذاری کم می‌شود.

بهشتی در خصوص نحوه دیده‌بانی تشکیلات راه سبز امید نیز گفت: کار دیده‌بانی این است که گروه‌ها می‌توانند آنچه را در دولت به عنوان سیاستگذاری‌ها شکل می‌گیرد را نقد و بررسی ‌کنند و به اطلاع مردم برسانند. برای این کار هم به بدنه کارشناسی در حوزه‌های مختلف نیاز است تا در نهایت ضمن جمع‌بندی، آنها را برای مردم اطلاع‌رسانی کنند.

پاسخ به مخالفان

وی با بیان اینکه نهادهای مدنی در راه سبز امید نقش موثری ایفا می‌کنند در خصوص سرمقاله یکی از روزنامه‌ها که راه اندازی این تشکیلات را الگو برداری از کشورهای خارجی عنوان کرد نیز گفت:کسانی که قلم به دست دارند مطالبی را جسته و گریخته از این طرف و آن طرف شنیده و آن را مطرح می‌کنند مخصوصا در عرصه مطبوعات خیلی راحت می‌شود اینگونه مطالب را منتقل کرد.

بهشتی علت اینگونه اظهارنظرها را ناشی از کج‌فهمی‌ها و ناآگاهی ‌دانست و گفت:ما امیدواریم با کارهایی که پیش می‌رود این سوءظن‌ها برطرف شود ولی بخشی از اظهارنظرها از جانب افرادی است که اساسا هر حرکتی به جز آنچه خودشان می‌پسندند را بر نمی‌تابند و در مقابلش مقاومت می‌کنند.اینها افرادی هستند که حاضر نیستند واقعیت تکثر در جامعه را بپذیرند، اینها افرادی هستند که با استفاده از سیاست‌ها همگن ‌سازانه می‌خواهند واقعیت تعدد را نادیده بگیرند و همه را در غالب‌های مشخصی که خودشان در نظر گرفتند شکل بدهند.

وی ادامه داد: غالبا هم این افراد از واژه‌های مهندسی استفاده می‌کنند و گمان می‌کنند جامعه و افراد مثل مواد خاصی می‌مانند که به هر شکلی که آنها بخواهند می‌توانند شکل بدهند.

مشاور میر حسین موسوی در مورد ارتباط اتهام با بیگانگان نیز گفت:اینگونه مطالب که در حد یک تهمت و افترا است را بارها مطرح کرده‌اند و نتیجه هم نداده است در حالی که این دیدگاهی که آقایان دارند بیشتر می‌توان به خودشان نسبت داده شود اینها این مساله را درباره انقاب مخملی و انقلاب رنگی مطرح کردند و به تدریج در میان قشرهای زیادی از مردم حتی در بسیاری از مسئولین معلوم شد که اساسا این اتهام برچسب‌های ناچسبی بیش نبود.

وی با بیان اینکه روشهای اتهام‌زنی به تدریج نخ‌نما می‌شود،اظهار داشت: مردم ما آگاهتر از این هستند که زیر بار این مسائل بروند و امیدواریم این افراد از خواب بیدار ‌شوند و مقداری روشن‌تر به مسائل نگاه‌ کنند اما اینکه هر چه قبلا در تاریخ تجربه شده است را بخواهیم نوعی گرته ‌برداری و مدل‌سازی از بیرون تصور کنیم ،به صلاح کشور نیست.

بهشتی با بیان اینکه جمهوری اسلامی هم قبلا تجربه نشده بود،گفت: جمهوریت اساسا یک الگویی نیست که در کشور تجربه شده باشد و چیزی است که ما از تجربیات بشری استفاده کردیم و مانعی هم ندارد. خود امام که بنیان‌گذار این جمهوری اسلامی است هیچ عیب وایرادی ندیدند که از این مدل حکومتی استفاده کنند.

مشاور میر حسین موسوی در پایان تاکید کرد: اینگونه تفکرات(توهم توطئه) متاسفانه در خط تحلیل مسئولین ما رسوخ کرده و این به خاطر این است که برخی مسئولین ما فاقد ظرفیت‌ها و توانایی‌های لازم برای تحلیل شرایط هستند.

خبرهایی از اوین – ضرب و شتم عرب‌سرخی و انتقالش به بیمارستان

فیض‌الله عرب‌سرخی، از اعضای برجسته سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، به دلیل مقاومت در برابر قانون‌شکنی‌های ماموران امنیتی ستاد کودتا در زندان اوین، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به بیمارستانی متعلق به یکی از نهادهای نظامی در شمال غربی تهران منتقل شده است.

سایت نوروز به نقل از یک نفر از پرسنل بهداری زندان اوین که نخواست نامش فاش شود، گزارش داده که فیض‌الله عرب‌سرخی، پس از آنکه از حضور در دادگاههای نمایشی سر باز می‌زند، توسط نیروهای اجرایی یکی از نهادهای قضایی به شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد و به بهداری اوین منتقل می‌شود.


این گزارش می‌افزاید: پس از چند روز بستری شدن فیض‌الله عرب‌سرخی در بهداری اوین، وی مجددا به سلول انفرادی برده می‌شود، اما به دلیل تشدید وخامت حالش، مجددا به بهداری و سپس به بیمارستان بقیة الله العظم که متعلق به سپاه پاسداران است، منتقل می‌شود.

فیض‌الله عرب‌سرخی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران است که حدود ۵۰ روز قبل در منزلش بازداشت شد و تا امروز هیچ دیداری با خانواده و یا وکلایش نداشته است.

انتقاد تند علما از نقش مجتبی خامنه‌ای

موج سبز آزادی – جمعی از علمای بلندپایه قم در دیدار محرمانه‌ای با رهبر نظام، از فعالیت‌های مجتبی خامنه‌ای در کارها انتقاد کرده‌اند. اما آیت‌الله خامنه‌ای ضمن رد دخالت فرزندش در کارها، واکنش تندی به این علمای منتقد نشان داده است.

بر اساس خبری که در برخی بولتن‌ها منتشر شده، جمعی ار علما و روحانیون متنفذ قم چند روز پیش از مراسم تنفیذ با رهبر جمهوری اسلامی ملاقات کرده و انتقادهای شدیداللحنی درباره اوضاع کنونی کشور مطرح کرده‌اند.

به نوشته‌ی این بولتن، در صدر این گروه، آیت‌الله ابراهیم امینی امام جمعه قم و از روحانیون با سابقه حوزه قرار داشته و حجت‌الاسلام مرتضی جوادی آملی فرزند آیت‌الله جوادی آملی نیز در میان این جمع بوده است.

گزارش موج سبز آزادی حاکی است، این دسته از علمای منتقد در دیدار محرمانه‌ی خود با رهبر، از فعالیت‌های مجتبی خامنه‌ای گلایه کرده و وی را مسئول بسیاری از وقایع اخیر دانسته‌اند.

اما به نوشته بولتن مذکور، «گفته می‌شود که آیت‌الله خامنه‌ای واکنش قاطعی به انتقادات این علما نشان داده و هرگونه دخالت فرزندش مجتبی در وقایع اخیر را رد کرده است. ظاهراً این نشست مهم، بی نتیجه پایان یافته است.»

لازم به یادآوری است که بسیاری از علمای شاخص قم از جمله حضرات آیات امینی و جوادی آملی، دو امام جمعه اصلی قم، در مراسم تنفیذ احمدی‌نژاد شرکت نکردند.

حمایت صریح میرحسین موسوی از افشاگری کروبی درباره تجاوز در زندان‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم

برادر گرامی،
حضرت حجت الاسلام و المسلمین کروبی

با سلام

جای تاسف است که در نظام اسلامی ما متصدیان چندان بی‌طاقت شده‌اند که حتی تذکر را تاب نمی‌آورند. تذکر از سوی چه کسانی؟ از سوی برادرانشان، از سوی کسانی چون شما که عمرشان را صرف انقلاب و نظام اسلامی کرده‌اند.

نامه شما در مورد رفتارهای زشتی که در برخی بازداشتگاه‌ها با زندانیان صورت گرفته است، رسانه غیرملی و روزنامه‌های کودتاچیان را دستپاچه کرده است. این همه دستپاچگی خبر از چه چیز می‌دهد؟ خبر از خبرهای وحشتناکی که ما هنوز اطلاعی از آنها نداریم. خبر از آنکه دروغ چون چرکی مسموم روز به روز دامنه خود را گسترش می‌دهد و به بهانه دفاع از «اصل نظام» غافلان را به حمایت از خود فرامی‌خواند و کسی نمی‌گوید که «اصل نظام» مردم‌اند و حکومت بخش کوچکی از نظام و دولت بخش کوچکی از حکومت و مجموعه افرادی که این‌گونه رفتارهای غیر انسانی را مرتکب شده‌اند تنها بخش کوچکی از کارگزاران اجرایی کشورند.

از کسانی که در زندان‌ها مورد تعدی و تجاوز قرار گرفته‌اند، می‌خواهند که چهار شاهد عادل با شرایط ویژه ارائه کنند. آیا آنان برای بازداشتن دست خود از گناه هم چهار شاهد می‌طلبند؟ اینهایی که مرتکب جرم شده‌اند، ایادی حکومت بوده‌اند. آیا حکومت علاقه ندارد بداند دستان او با مردم چه می‌کنند؟

سخن از دلجویی آسیب دیدگان حوادث اخیر گفته می‌شود. به راستی این آسیب‌ها چگونه التیام خواهد یافت، وقتی که منکر اصل وقوعشان می‌شوند و با تهدید و ارعاب ستم‌دیدگان را به سکوت و انصراف از تظلم وادار می‌کنند؟ دلجویی با پول و زور ممکن نیست بلکه با رسیدگی سریع، صریح و دقیق به دادخواهی آنها و خانواده‌هایشان ممکن است.

به راستی وظیفه ایمانی و انسانی یک روحانی انقلابی که با گزارش‌ها و مراجعات مکرر قربانیان چنین جنایاتی روبه‌رو شده است، آیا جز کاری است که شما انجام داده‌اید؟ انتظار از روحانیت اسلام آن است که در ابلاغ رسالت‌های الهی که بر دوش او قرار دارد، از خدا بترسد و از زورگویان و دروغ‌زنان و متجاوزان، از تهدیدها و تضییق‌ها و از هیچ چیز دیگری جز خدا نترسد. در این روزگار، کدام رسالت الهی سنگین‌تر از آن است که به صریح‌ترین لهجه، اسلام را از فجایعی که رخ داده است و رخ می‌دهد، تبرئه کنیم؟ این رسالتی است که انجام آن جز از روحانیت متعهد بر نمی‌آید، و اگر در انجام آن کوتاهی شود، نخستین گروهی که از بابت آن ملامت خواهند شد، آنان خواهند بود.

عجبا اگر کسانی به جای پرداختن به این مسئولیت تاریخی، به راحتی بر روی آنچه انجام گرفته است چشم بپوشند، به صورتی که گویی انجام آن اعمال ناشایست بخشی از وظایف نیروهای امنیتی بوده است، و تنها گناه نابخشودنی و سزاوار واکنش آگاه کردن مردم از این فجایع است.

اینجانب به سهم خویش از شجاعت و تعهد شما تشکر می‌کنم و امیدوارم تلاش‌های شما با همصدایی دیگر استوانه‌‌های روحانیت مبارز تقویت شود.

برادر شما
میر حسین موسوی
۲۷/۵/۸۸

حمایت قاطع جبهه اصلاحات از کروبی

شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با صدور بیانیه ای از مواضع اخیر مهدی کروبی حمایت کرد.



به گزارش موج سبز آزادی به نقل از روزنامه حیات نو، در این بیانیه آمده است: پس از انتشار نامه مهم و دردمندانه حضرت حجت‌الاسلام و المسلمين کروبى درباره گرايش‌هاى دريافتى از فجايع ضدانسانى زندان کهريزک يا ديگر بازداشتگاه‌هاى احتمالى و درخواست رسيدگى دقيق و عاجلانه به آن، ايشان از سوى محافل سياسي، مطبوعات و رسانه‌هاى وابسته آماج حملات گسترده و سازمان‌يافته‌اى قرار گرفتند. اين واکنش گسترده و شتابزده که با هتاکى‌ها و جسارت‌هاى کم‌نظيرى همراه است به روشنى از خشم و عصبانيت توام با ترس و وحشت اقتدارگرايان از درخواست شجاعانه مذکور حکايت دارد. دردمندى و ديندارى حقيقى اقتضا مى‌کرد به جاى نفى و انکار شتابزده و ابراز خشم و عصبانيت‌هاى بى‌مورد، هشدار دردمندانه و دلسوزانه آقاى کروبى با وسواس و حساسيت پيگيرى شود.

در ادامه بیانیه آمده است: شوراى هماهنگى جبهه اصلاحات ضمن تائيد درخواست مسئولانه و دردمندانه جناب آقاى کروبى براى رسيدگى به اين مسائل و تحسين ايستادگى ايشان در برابر حملات و تهاجمات ناجوانمردانه، هشدار مى‌دهيم تعرض عليه چهره‌هاى برجسته و شاخص انقلاب و نظام همچون خاتمي، موسوي، کروبى و هاشمى مى‌تواند عواقب نگران‌کننده و خطيرى براى نظام و انقلاب در پى داشته باشد.

جبهه اصلاحات همچنین تصریح کرده است: ما معتقديم آنان که نگران افشاى چنين موضوعاتى هستند بيش از همه بايد از امکان و احتمال وقوع اين رخدادهاى ضدانسانى نگران باشند و تلاش‌هاى مضاعفى را براى انسداد مجارى و راهکارهاى وقوع و تکرار آن فجايع داشته باشند. اينک نيز پيشنهاد موکد ما اين است که به جاى رد و انکار شتابزده که نتيجه‌اى جز تشديد بى‌اعتمادى‌ها و تجرى عوامل نخواهد داشت، با تشکيل کميته‌اى حقيقت‌ياب مرکب از چهره‌هاى وجيه و قابل اعتماد که دردمندى و نگرش منصفانه آنها در قبال اينگونه رخدادها براى مردم اثبات شده باشد و با رعايت همه جوانب اخلاقى و ملاحظات خاص مربوط به تامين امنيت خاطر و حفظ آبروى آسيب‌ديدگان احتمالي، موضوع را دقيقا بررسى و به نحوى اقناع‌کننده به مردم گزارش دهند.

ما اميدواريم نتيجه اين بررسى دقيق و منصفانه، عمق فجايع را کمتر از تصورات موجود نشان دهد، ولى به هر حال اطمينان داريم رسيدگى دقيق و برخورد قاطع با عوامل اصلى و آخرين تخلفات احتمالي، راهکار مناسب اعتمادآفرينى و حفظ نظام و انقلاب از آسيب‌هاى بيشتر است.

شعر عطاءالله مهاجرانی برای محمدرضا جلایی‌پور

تلاوت آیات...

شما هم لابد مثل من هر دوستی یا آشنایی را با تصویری به یاد می‌آورید...من همیشه محمدرضا جلایی‌پور را با آوای سبز پرلطف ابریشمین تلاوت قرآنش به یاد می‌آورم...می‌دانم که او می‌تواند تا دمیدن سپیده هر شب سنگینی را تاب بیاورد...در آستانه ماه رمضان به یاد او بودم. تصویری در برابرم جان گرفت، تلخ و هراس آور و نوای تلاوت او در ذهنم درخشید

*************

بر نطع خون نشستند
گزمه و داروغه ودروج
لعابی از قی بر چشم
و زردابی چسبنده بر لب
تیغی کند و کج در دست...
*
با طراوت آوای سبز
تو چه می‌کنند؟

منبع: وبلاگ مکتوب

راه سبز امید‌/ حسن نورانی

سال ها بود كه سياست اشتباه انحصار كنش سياسي در بين گروه ها و شخصيت هاي سياسي و عدم به كارگيري كليد طلايي اصلاحات «فشار از پايين ، چانه زني در بالا» در گزاره ي اول آن يعني فشار از پايين كه مستلزم سازمان دهي به نيروهاي مختلف علاقه مند و پي گير در جامعه در قالب انجمن ها، احزاب، سنديكاها و ديگر تشكل ها بود، باعث شده بود تا دست هاي پراكنده يي در جامعه باشد كه ميل به شدن و آفرينش تغيير را داشته باشند اما تنهايي و پراكندگي، مانع از تحقق اراده ي آن ها شود.
در يكي از برنامه هاي نفي خشونت كه به مناسبت سال روز ترور حجاريان سالانه برگزار مي شود با او مصاحبه يي داشتم. در آن جا حجاريان به ضرورت افزايش دُز توده¬يي در حركت اصلاحات آن هم به صورت قابل كنترل و نه رها شده اشاره داشت. آقا سعيد در تمام سال هاي پس از اصلاحات دغدغه ي اجتماعي و عمومي شدن امر سياست و به خصوص سياست ورزي اصلاح طلبانه را داشته است. فشار از پايين، افزايش دز توده يي در اصلاحات، سياست ورزي جامعه محور و خلق بسياري از واژه ها و مقاله ها از سوي او، همگي در پي اين هدف بوده اند.


متاسفانه در دوران اصلاحات و حتا پس از آن نوعي محافظه كاري افراطي در به كارگيري تشكيلاتي و منسجم نيروهاي اجتماعي در بين اصلاح طلبان وجود داشته است به نحوي كه به عنوان نمونه هيچ گاه به طور جدي اقدام عملي براي راه پيمايي صورت نپذيرفت تا بالاخره جامعه بدون آن كه منتظر اجازه ي كسي بماند تابوي آن را بشكند و نشان دهد توجيهاتي از اين دست كه شعارها از كنترل خارج مي شود و معلوم نيست چه تعداد بيايند و ديگر بهانه هاي مشابه، تنها حاصل كمبود اعتماد به نفس در بين خود ما اصلاح طلبان بوده است.

باز يادي مي كنم از يكي از تذكرهاي حجاريان در يكي از جلسات حزبي كه با چه هيجان و فراستي سعي مي كرد تمام ناي باقي مانده اش را به كار گيرد و در حالي كه دست هاي نازنين و كم توانش را به روي ميز مي زد به حالت فريادگونه يي گفت: «خودتان را دست كم نگيريد.»

خوشبختانه در پي تلخي هاي خجسته ي پس از 22 خرداد و حتا در اجتماعات به يادماندني و غرورآفرين خياباني و البته مدني پيش از آن در تهران، جامعه نشان داد كه پيش و بيش از سياسيون ما خود را دست كم نگرفته اند و اعتماد به نفس دارند. در اين مدت بسياري از خطاهاي تحليلي در مورد جامعه و ظرفيت هاي آن رخ نمايي كرد و بسياري را در حسرت سال ها بي توجهي به اين ظرفيت بزرگ نشاند. «مردم» خود تصميم گرفتند كه بيايند و در مدتي كوتاه آن دست هاي پراكنده و تنها همديگر را يافتند و به «يد واحده» تبديل شدند.

به واقع اگر تنها همين دست آمد بزرگ وقايع اخير را با دقت ارزيابي كنيم و براي آن برنامه داشته باشيم، محصولي بزرگ تر، قابل اتكاتر و پايدارتر از هدف اوليه ي رياست جمهوري و قوه ي مجريه را به دست آورده ايم.

جامعه كار بزرگ خود را كرد و بدون بسترسازي لازم از سوي سياست مداران و حكومت گران حتا در دوران اصلاحات، خود هزينه پرداخت تا دست هاي پراكنده را به هم برساند. اينك نوبت سياست ورزان و زعماي قوم است كه چگونه اين يد واحده را حفظ و از آن در راه منافع ملت و مطالبات آزادي خواهانه و عدالت جويانه ي آن ها بهره گيرد.

تشکیل «راه سبز اميد» که ظاهرا در برنامه ریزی، سازماندهی و هدف گذاری شیوه ای کاملا منحصر به فرد و ابتکاری را مد نظر قرار داده مي تواند پاسخي «رسا» به اين نياز باشد. دست هاي پراكنده يي كه با يك نماد ساده اما گويا - رنگ سبز – همديگر را يافتند اينك به سحر عشق و بهره گيري از وحدت فرماندهي، قدرت رهبري جنبش، حفظ پيوند دست هاي به هم پيوسته و به خاك مرگ نشاندن آفت ترس و خسته گي، آماده ي خلق خبر بزرگ ديگري هستند. تشكيل راه سبز اميد نويدبخش اين آرزوست.

آه ای یقین گم شده، ای ماهی گریز ... در برکه های آینه لغزیده تو به تو

من آبگیر صافی ام اینک به سحر عشق ... از برکه های آینه راهی به من بجو

منبع: نوروز

نام “موسوی” و دیالکتیک نسل‌ها

روزبه تمدن



پرده اول: در نمازجمعه 26 تیرماه به امامت هاشمی رفسنجانی، در خیابان ضلع شرقی دانشگاه تهران ایستاده بودم. پیش از شروع خطبه‌‌ها شعارهای الله اکبر و "یا حسین، میر حسین" آغاز شده بود و اندک اندک بر تعداد نیروهای امنیتی در اطراف ورودی شرقی دانشگاه افزوده می‌شد. پسر نوجوانی که به گمانم حداکثر 18 یا 19 سال سن داشت، با فشار دل جمعیت را شکافت و در پیشانی صف، دقیقا جلوی من ایستاد. در آن سو به فاصله حدودا 3 متر، صف نیروهای ضد شورش با آن کلاه‌ها و سپرهایشان شکل گرفته بود. بعد از سخنرانی بسیار طولانی پیش از خطبه، هاشمی خطبه ها را آغاز کرد. با توجه به ازدحام، فاصله ما با صف نیروهای امنیتی به کمتر از 2 متر کاهش یافت. جمعیت در این سو شعاری جز الله اکبر نمی‌دادند، اما از فواصل دور شعارهای "مرگ بر دیکتاتور" و "مرگ بر روسیه" نیز به گوش می‌رسید. به ناگاه پسرک جلوی من، مشت‌هایش رو بالا گرفت و فریاد زد: "مرگ بر دیکتاتور". بوی درگیری رو حس می‌کردم. به سرعت روی شانه پسرک زدم و بهش گفتم: "شعارهای تحریک کننده نده". پسرک با چنان بغض و عصبانیتی به من خیره شد که جا خوردم. بعد دوباره دستش را مشت کرد و فریاد زد: "مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر سازشکار". چند نفر دیگر هم با وی همصدا شدند. نیروهای امنیتی باطوم ها را با لا گرفتند و نزدیک شدند. هنوز خطبه دوم به نصف نرسیده بود که درگیری آغاز شد و من هم طبیعتا از منطقه خطر دور شدم.


پرده دوم: در چهلم ندا آقاسلطان و چند تن دیگر از کشته‌شدگان پس از انتخابات در بهشت زهرا، در قطعه 256 و تا حدی دور از مرکز درگیری‌ها ایستاده و شاهد جریان بودم. نیروهای ضد شورش در اطراف به چشم می‌خوردند. فاصله خود را از منطقه خطر حفظ و "راه در رو"ها را از پیش برانداز می‌کردم تا مبادا بازداشت شده یا کتک بخورم. پسر نوجوانی، حدودا 20 ساله از کنارم رد شد و ناگهان پارچه سبزی را از جیبش در آورده و فریاد زد: "یا حسین، میر حسین". دچار وحشت شدم. تمام نیروهای ضد شورش، انتظامی و لباس شخصی ها به سوی او برگشتند. پسرک بی هیچ ترس و واهمه‌ای دوباره فریاد زد: "یا حسین، میر حسین". من که حدس می‌زدم که به زودی آنجا بدل به لانه زنبوری از نیروهای امنیتی خواهد شد، به سرعت از محل دور شدم. به پشت سر که نگریستم، تعداد بسیاری از نیروهای امنیتی به سوی وی یورش بردند و پسرک همچنان فریاد میزد:" یا حسین، میرحسین"...


این اتفاقات بدل به کابوس این شبهای من شده‌اند. این کدام نسل است که مرا سازشکار و ترسو می‌خواند؟ آری، من هم دوست داشتم فریاد "مرگ بر دیکتاتور" سر دهم، اما به هزار بهانه و دلیل، ترس خود را توجیه کردم. اما سوال اینجاست که آیا حقیقتا ما اصلاح طلبان دوم خردادی سازشکار هستیم یا اینکه این نسل جدید است که بسیار رادیکال شده؟ نسلی که نه مثل ما خاطراتی بسیار مبهم از جنگ و موشک‌باران دارد و نه فرح و سرخوشی دوم خرداد و اندک صباحی پس از آن را حس کرده و نه حتی سرکوب بعد از 18 تیر و سرخوردگی بعد از رد صلاحیت‌های مجلس ششم را چشیده است.


این همان نسلی نیست که من تا همین چند ماه پیش دائما محکومشان می‌کردم؟ آری، محکومشان می‌کردم که نسلی غیر سیاسی‌اند، و حالا حالاها توان خارج شدن از گفتمان مدل لباس، مو، آهنگهای رپ احمقانه، پارتی‌های شبانه و .... را ندارند.
نسل ما: ما را بچه‌های جنگ می‌نامند، بی آنکه جنگ را کاملا لمس کرده باشیم، چرا که ما تبلور تمام و کمال کسانی هستیم که همه چیزمان پس از جنگ شکل گرفت. به عبارت دیگر ما نسلی هستیم که تفریح کودکیمان تنها کارتون‌های بدون کیفیت ساده تلویزیون 20-15 سال پیش، یا گل کوچیک‌های خیابانی با توپ‌های دولایه، یا جمع شدن همه بچه‌های محل دور یک آتاری بود (که بعدها به میکرو و سه‌گا ارتقاء یافت و به پلی استیشن که رسید ما دیگر بزرگتر از آن حرفها بودیم که لااقل علنا به سراغش برویم). در مدرسه از دبستان گرفته تا دبیرستان، کتک خوردن برایمان عادی بود و هر وسیله صوتی-تصویری برایمان به طرز شهوتناکی لذت بخش محسوب می‌شد (از گوش دادن به کاست‌های غیر مجاز لس آنجلسی یا قبل از انقلابی گرفته تا تماشای پنهانی فیلم های بی‌کیفیت صحنه‌دار!). خلاصه اینکه ما نسل محدودیت‌های آشکار و لذت‌های پنهانی بودیم. نسل احترام به قانون در عرصه عمومی و تخطی از قانون در عرصه خصوصی. در یک کلام نسلی دوپاره و توسری خور که تمام کاری که می‌توانست انجام دهد دوم خرداد بود. اگر در نسل ما گهگاه هم انسانی شجاع و "انقلابی" سر و کله‌اش پیدا می‌شد، با بی‌اعتنایی و ترس چنان تنهایش می‌گذاشتیم که به راحتی سرکوب می‌گشت. آری ما نسل ترس بودیم و حق دارند ما را ترسو یا سازشکار خطاب کنند. بر خلاف نسل قبلیمان که با شجاعت، انقلاب و جنگ را رقم زدند ما دقیقا هیچ چیز را رقم نزدیم جز حرکات اجتماعی پراکنده و ناهمگون که آن هم از دستمان در رفته بود. و از همه مهمتر، ما هیچگاه، همه با هم به خیابان نریختیم (البته به جز پیروزی تیم ایران بر استرالیا و صعود به جام جهانی که آشکارا غیر سیاسی، ناپایدار و در راستای تثبیت وضع حاکم بود).


نسل آنها: حال با توجه به ارتباط ما با جنگ و ارتباط این نسل با دوم خرداد، می‌توان به درستی نام این نسل جدید را بچه‌های دوم خرداد نامید. نسلی که در دوم خرداد نقشی نداشت و در هنگام وقوع آن بین 6 تا 12 ساله بود و نوجوانی‌اش عمدتا به طور ناملموس تحت سیطره فرهنگ دوم خرداد قرار داشت. نسلی که دیگر معنی شهروند را می‌فهمید (در حالیکه ما در زمان نوجوانی خود در عرصه عمومی شاید حتی اسمش را هم نشنیده بودیم)، تفریحاتش بسیار دیجیتالی‌تر و به تبع آن متنوع‌تر و غیر قابل کنترل‌تر شده است، نسلی که "حرف گوش کن" نیست و به همین راحتی نمی‌توان کتکش زد یا فریبش داد. در واقع نسلی که بر خلاف ما به راحتی به پدر "نه" می‌گفت، به طور مشابه نیز می‌تواند به راحتی به حاکم "نه" بگوید. شاید به همین دلیل است که این نسل پتانسیل ایجاد جنبش 22 خرداد را داراست. البته روشن است که جنبش 22 خرداد (یا به بیان بهتر 25 خرداد) حول افرادی از نسل پیش از انقلاب و با ستادهایی از نسل ما، یعنی بچه‌های جنگ، شکل گرفت، اما محرک اصلی آن – یعنی کسانی که خیابان‌ها را پر کردند و حتی دست ما و پدر و مادر و پدر بزرگ و مادربزرگشان را گرفتند و به خیابان کشاندند – بی شک این بچه‌های دوم خرداد بودند. این همان نسلی است که دقیقا برعکس ما، دوست دارد لذتش را وارد خیابان کند و همان چیزهایی را به عرصه عمل بیاورد که ما فقط حرفش را به لحاظ تئوریک در روزنامه‌های ناکام خود می‌زدیم. به راستی جنبش 22 خرداد تجسم بلوغ دوم خرداد نیست؟ یا شاید بتوان به بیانی هگلی گفت که نسل ما با خلق دوم خرداد دست به نفی انتزاعی استبداد حاکم زد، اما این نسل جدید برآمده از دوم خرداد با نفی دیالکتیکی توامان استبداد حاکم و انتزاعیت اصلاح طلبانه دوم خرداد، به نوعی نفی انضمامی و عینی راه برد. برای روشن‌تر شدن مطلب می‌توان به نمادی رسانه‌ای از هر کدام از این سه وجه دیالکتیکی اشاره نمود: "تلویزیون رسمی" در مقام رسانه حاکم، "روزنامه اصلاح طلب" در مقام رسانه نفی انتزاعی و "تظاهرات" در مقام رسانه نفی انضمامی عینیت یافته در خیابان. به همین دلیل است که با بستن فله‌ای روزنامه‌ها آب از آب تکان نخورد، اما با سرکوب جنبش خیابانی، این جنبش نه تنها ساکت نشد، بلکه هویتی دوباره و قدرتی چند برابر یافت و حتی توانست موجب تغییر ماهیت احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب دوم خردادی شده و آنها را وادار سازد که مواضعی انقلابی اتخاذ نمایند.


شاید کیهان و کیهانیان در اقامه این ادعا حق دارند که باید خاتمی و موسوی را به عنوان عامل اصلی تمام این اتفاقات دستگیر و محاکمه کرد. چراکه خاتمی رهبر سیاسی 2 خرداد و موسوی هم رهبر سیاسی جنبش 22 خرداد است. اما آنچه کیهانیان نمی‌دانند این است که با حذف موسوی چیزی تغییر نخواهد کرد، چراکه مسئله اصلی نه شخص موسوی، بلکه نام "موسوی" است که همچون دالی شناور توانسته است هر سه نسل را گرد هم آورد. مدلول نام "موسوی" دیگر نه شخص میر حسین موسوی بلکه تمام اشخاصی هستند که فریاد می‌زنند "یا حسین، میر حسین". در واقع "موسوی" امروز بیش از آنکه به خود هم نسلی‌های وی یا حتی نسل ما ارجاع داده شود، به این نسل نوظهور برآمده از دوم خرداد اشاره دارد. نام "موسوی" بدل به شبح فراگیری شده است که می‌تواند تمام خیابان‌ها را در بر بگیرد و نه به یک جزء، بلکه به کل یک جامعه و نسل‌های متمادی‌اش دلالت کند. آری آنها نمی‌دانند که نیروی محرک این جنبش، دیگر نه در سران دوم خرداد بلکه در نسل برآمده از دوم خرداد، و محل تبلورش دیگر نه در خانه‌های تیمی یا انزواهای روشنفکرانه بلکه در خیابان است. آری، آنها هنوز نمی‌دانند اینجا چه خبر است.


منبع: جرس

چارچوب اعتراض/مرتضی الویری

انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري و وقايع پس از آن، فضايي غبارآلود و نگران‌كننده براي دلسوزان انقلاب و شيفتگان كشور فراهم آورده است. فاصله گرفتن از رويداد 22 خرداد، نه تنها التهاب‌ها را آرام نكرده بلكه عملكرد ناصواب دولتمردان وضعيت سياسي و اقتصادي كشور را در شرايط نگران‌كننده‌اي قرار داده است. در اين آشفته بازار هستند كساني يا گروه‌هايي كه عقده‌هاي ديرينه خود را باز مي‌كنند و جريانهايي كه دنبال ماهي‌گيري از آب گل‌آلود هفته‌هاي اخير هستند.

واقعيت اينست كه حاكميت در مقابل طيف گسترده‌اي از معترضين، با سليقه‌هاي كاملاً متفاوت و متضاد قرار گرفته است. يك سر اين طيف متعصبين و متحجريني هستند كه حاكميت فعلي را به دليل عدم سختگيري در حجاب خانم‌ها يا پخش موسيقي از راديو و تلويزيون و .... مورد نكوهش قرار مي‌دهند. سر ديگر طيف كساني هستند كه اساساً نظام جمهوري اسلامي را جمع نقيضين دانسته و براين باورند كه براي نجات كشور راهي جز برپايي يك نظام دموكراتيك جداي از مذهب وجود ندارد. عملكرد غير منطقي و خشن دولتمردان در ماههاي اخير موجب شده كه اين طيف وسيع را ، عليرغم اختلافات بنيادين در كنار هم قرارداده است . در خارج از كشور نيز گروه‌هاي مختلف ايراني اختلافات ديرينه را كنار نهاده و در حركت‌هاي اعتراض‌آميز نسبت به آنچه در داخل كشورمي كذرد دور هم جمع شده‌اند.

انشقاق و شكافي كه از 22 خرداد 88 در جامعه ما شكل گرفته متأسفانه روز به روز عميق‌تر مي‌شود. جريان حاكم فكر مي‌كرد كه مي‌توان از طريق دستگيري، ضرب و شتم و شوهاي تلويزيوني موضوع فيصله يابد اما چنين نشد.

نگراني بزرگ در اين ماجرا، كشيده شدن اين اختلافات به درون خانواده‌هاست. از آنجا كه معترضين به وضع موجود را طيفي وسيع با سلايق مختلف شكل مي‌دهند مطرح شدن شعارهاي هنجار شكن مي‌تواند كشور را به سوي يك جنگ داخلي پيش ببرد.
براي اجتناب از وقايع تلخ در روزهاي آينده پيشنهاد مي‌گردد:

1- كليه اعتراض‌ها در چارچوب قانون اساسي و قوانين عادي ساماندهي شود. بدون ترديد قانون بد، بهتر از بي‌قانوني است. ناديده گرفتن قوانين موجود، ولوآنكه با سليقه ما سازگار نباشد، كشور را به سوي هرج و مرج و آشوب پيش خواهد برد. البته در اينجا بايستي هشداري به دولتمردان داده شود كه اگر كليه راههاي قانوني را بر روي معترضين ببندند در آنصورت كنترل خيل عظيم مردم كه از وضعيت موجود عصباني هستند فاجعه بار است. قانون گريزي چه از سوي دولتمردان و چه از سوي معترضين بايد مورد نكوهش قرار گيرد.

2- ارزش‌هاي اخلاقي و اسلامي، به عنوان ملاك و شاخص بنياني بايستي مورد توجه قرار گيرد. اين مهم ، تضمين كننده سلامت حركت‌هاي سياسي و ضمناً تخفيف دهنده بسياري از بدبيني‌ها و كينه‌توزي هاست.توجه به مباني اخلاقي واجتناب از محرماتي نظير دروغ ، تهمت ، فريبكاري و...يخ هاي كينه و عداوت را آب مي كند و حداقل براي جمع عظيمي كه بدون منفعتي خاص در بيراهه افتاده اند زمينه اصلاح مسير فراهم مي آورد . باعث تأسف است كه برخي از دولتمردان با تفسير غلطي از جمله "حفظ نظام از اوجب واجبات است."انجام هرگونه جنايتي را به اين بهانه جايز مي‌شمارند. اين كج انديشي‌ موجب گرديده تا به بهانه حفظ نظام حقوق قانوني مردم ناديده گرفته شود. نمونه اخير آن ماجراي ترانه موسوي وبدل سازي براي او ست ، چرا كه آبروي نظام بايد حفظ شود . همين استدلال در زمان وقوع قتل هاي زنجيره اي نيز مطرح بود و به دنبال مطرح كردن دست عوامل بيگانه در آن قتل ها بودند . صداقت خاتمي موجب شد تا به مردم صريح گفته شود كه عناصري خودسرانه در وزارت اطلاعات عامل آن جنايات بودند . اين اعتراف صريح لطمه اي به نظام نزد . لطمه موقعي بود كه عليرغم باور مردم حاكميت چيز ديگري اعلان مي گرد .


3- براي نزديك شدن دل‌ها و فكرها به يكديگر راهي جز گفتمان آزاد و عادلانه نيست. محروم كردن يك طرف از هر تريبوني براي بيان نظراتش ، فيلتر كردن سايت ها ، ممنوع كردن تجمعات قانوني و به انحصار درآوردن صدا و سيما و رسانه‌هاي ملي ، ثمري جز پناه آوردن به رسانه‌هاي خارجي، داغ شدن بازار شايعات و توسعه بدبيني نخواهد داشت.

خلاصه اين كه : هرگونه هنجار شكني و مطرح كردن شعار هاي اعتراض آميز ، مغاير چارچوب هاي قانوني، كشور را به سوي هرج و مرج و جنگ داخلي پيش خواهد برد. از سوي ديگر قانون شكني دولتمردان نظير ناديده گرفتن حقوق مردم ، حاكم كردن فضاي پليسي ، دستگيري انسان هاي شريف و متهم كردن آن ها به وابستگي بيگانه و كودتاي مخملي و ..... شكاف بين مردم و حاكميت را كه در هفته هاي اخير ابعاد وسيعي يافته عميقتر خواهد كرد. ناديده گرفتن ارزش هاي اخلاقي و اسلامي به هر بهانه اي ، سرعت انشقاق و افتراق را دو چندان مي كند. بيائيد با درايت و همدلي ، جلوي كفران نعمات الهي و هدر رفتن خون عزيز ترين فرزندان ايران را بگيريم .

منبع: جرس

مزاحمان بر پشت‌بام‌ها

غزل صارمی



«مزاحمان پشت‌بام‌ها» تازه‌ترين عنواني است که از سوي يکي از سايت‌هاي منتسب به اصولگرايان به معترضان به نتيجه انتخابات که بر بام‌خانه‌شان فرياد «الله اکبر» سر مي‌دادند تقديم شده است تا القابي که از سوي هواداران دولت روانه معترضان شده، کامل شود و ناخرسندي جناح راست از توسل جناح چپ به نماد هاي مذهبي عيان تر از گذشته مطرح شود؛ ناخرسندي که از نخستين روزهاي اعلام کانديداتوري ميرحسين موسوي آغاز شد چرا که نخست وزير ديروز و کانديداي امروز به حکم سيادت خود شال سبزي بر گردن انداخت. برخي از نزديکان او نيز به تاسي نامزد مورد حمايت‌شان نوارهاي سبز رنگي را دور مچ و دست شان بستند؛ شيوه يي که اگرچه ابتدا با نگاه کنجکاو مردم در کوچه و خيابان همراه شد اما با نزديک تر شدن به زمان انتخابات موج «سبز» همه گير شد و هواداران هر کدام به شيوه يي به اين نماد روي آوردند. يکي نوار سبز رنگ را بر مچ دستش بست و ديگري به کيفش گره زد، برخي روبان هايي به اين رنگ را روي آنتن خودروهايشان نصب کردند و برخي براي پوشش از البسه سبز استفاده کردند. شايد تعداد هوا داراني که حالا با استفاده از اين رنگ ها در گوشه و کنار پايتخت به رخ رقبا کشيده مي شدند، باعث شد حسين شريعتمداري به اين شيوه بتازد. «اينجا چنين است. کساني که در «بدر» با قرآن جنگيده بودند، اکنون پاره هاي قرآن را به فريب بر نيزه کرده اند. اين بار اما شال هاي سبز را واسطه کرده اند. مي گويند نشانه سيد است و راست مي گويند، اما اگر به همين منظور وارد معرکه کرده اند چرا بر دست و سر و مچ کساني آويخته اند که سيد نيستند؟» مدير مسوول کيهان سپس چنين نتيجه گرفت که اين شيوه، شيوه «عمروعاص» و «معاويه» است. اما اظهارات حسين شريعتمداري بي پاسخ نماند. در جريان تبليغات رياست جمهوري پروين احمدي نژاد خواهر شورايي رئيس دولت براي سخنراني تبليغاتي به يکي از شهرستان ها رفت تا در يکي از دانشکده ها سخنراني کند. به گزارش منابع نيمه رسمي، دانشجويان در اعتراض به تعبير حسين شريعتمداري که استفاده از شال هاي سبز را قرآن به سر نيزه کردن توصيف کرده بود، سيب زميني بر سر ميله هاي چوبي کردند. حرکت دانشجويان به آنجا برمي گشت که توزيع سيب زميني هاي رايگان در تهران و شهرهاي مختلف در ماه هاي پيش از برگزاري انتخابات انتقاداتي را برانگيخته بود؛ شيوه يي که بلافاصله به پايتخت رسيد و در زنجيره انساني که «سبزها» از ميدان تجريش تا راه آهن تشکيل دادند مورد استفاده قرار گرفت. اما علاوه بر استفاده از رنگ سبز به نشانه سيادت ميرحسين موسوي، طرح شعارهاي مذهبي نيز خواب هواداران رقبا را برآشفت. مطرح شدن شعارهايي نظير «يا حسين، ميرحسين» ، «الله اکبر» و «نصر من الله و فتح قريب» از سوي هواداران طيفي که سال ها از سوي جناح محافظه کار سکولار و بي دين معرفي مي شدند، ورق را وارونه کرد. اما حاميان احمدي نژاد هم ساکت ننشستند و همسوي زعماي خود شعار دادند «سبز شده رنگ ريا/ مهدي بيا، مهدي بيا». در اين شرايط بود که فاطمه رجبي همسر سخنگوي دولت هم دست به قلم برد و سبزي که مورد استفاده حاميان موسوي قرار گرفته بود را «لجني» توصيف کرد. اما فرداي انتخابات، روزي که محمود احمدي نژاد در قامت پيروز انتخابات پرحاشيه به ميدان ولي عصر رفت تا در جمع حاميانش جشن پيروزي بگيرد، با اقدامي همه را غافلگير کرد و با آويختن شال سبزي بر گردن اعلام کرد او هم سيد است؛ طرح موضوعي که مي توانست به شدت مورد انتقاد قرار بگيرد و همان جا از سوي نزديکان احمدي نژاد به وي گوشزد شد تا وي به اصلاح سخنش بنشيند و بگويد از سوي «مادر» سيد است. سخناني که مورد انتقاد جدي حجت الاسلام طباطبايي از استادان اخلاق قرار گرفت و وي در يک برنامه تلويزيوني به احمدي نژاد اعتراض کرد و اقدام او را تمسخر خود و سيادت تعبير کرد. اما اين تنها حاشيه بعد از انتخابات نبود و اين بار سر دادن «الله اکبر» شبانه در پشت‌بام‌ها فرياد اعتراض را به دنبال داشت تا برخي اصولگرايان به کنايه بگويند انقلاب مخملي با شعار مذهبي صورت نمي‌گيرد در حالي که برخي از گشت‌هاي نامحسوس شبانه از خيابان‌هايي که ساکنان ساختمان آن ساعت 10 شب الله اکبر سر مي‌دادند، سخن گفتند و برخي از ساکنان آپارتمان ها هم به نهادهاي انتظامي احضار شدند تا با سپردن تعهد از سر دادن شعار شبانه جلوگيري کنند.

منبع:‌اعتماد

نامه همسر محسن صفايي فراهاني به عزیز دربندش

هجوم افکار مغشوش که بي امان در ذهن و وجودم جاري مي‌شود، امانم را بريده.

اميد داشتنت اي همسر نازنين در سر سفره سحري و افطار به يأس گراييده. دلم از تجسم تنهايي‌ات در حبس، چنان به هم فشرده مي‌شود که حتي خنده‌هاي زيباي نوه‌هايمان نيز توان شاد کردنش را ندارد.

غمي غمناک وجود همه‌مان را فراگرفته و بي هيچ شوقي به پيشواز رمضان مي‌رويم.

در اين دلتنگي اما، دلم به حقانيت و پايداري‌ات خوش است و زبانم به ذکر «يا فتاح» آراسته، تا وجود نازنينت را سرافرازتر از پيش و رسته از بند بينم.

همسرت

منبع: اعتماد

گزارشی دیگر از تجمع در خیابان کریم‏خان

"در این گیر و دار ناگهان متوجه ضربه‏ی سوزناکی از پشت شدم و به خودم که آمدم، دیدم نیروهای انتظامی مشغول زدن ملت هستند. به شکل وحشیانه‏ای به سر و پا و کمر مردم ضربه می‏زدند. به جز باتوم استفاده از شلاق محرز بود. با این کار مردمی که آرام فقط مشغول پیاده‏روی بودند به هم‏ریخته و عصبانی شدند و «الله اکبر»ها بود که از گوشه و کنار خیابان بلند شد..."



در گزارشی درباره تجمع در مقابل روزنامه اعتمادملی که در وبلاگ آق‏بهمن منتشر شده آمده است:

این گزارش را یکی از دوستان بسیار نزدیک و جوانم که از فعالان ستاد موسوی بوده و کلاً همیشه در خط مقدم هم هست، برایم فرستاده:

حول و حوش ساعت 4 بود که به خیابان کریمخان رسیدم و از محوطه زیر پل کریمخان تقریبا از ورود به پیاده رو می شد فهمید که امروز مثل هر روز کریمخان نیست و جمعیت کمی تا اندازه ای غیر عادی مشغول پیاده روی هستند. عده ای به اسم کتاب دیدن جلوی کتاب فروشی ها می ایستادند و بعد از مدتی به گروهی از مردم که به صورت کلونی حرکت می کردند می پیوستند. نیروی انتظامی از زیر پل تا میدان هفت تیر با فاصله های کم از یکدیگر ایستاده بودند. جلوی دفتر اعتماد ملی که رسیدم 2 تا از «ون»های گشت ارشاد و چند نفر از درجه دارای نیروی انتظامی با خیل عظیمی از سرباز ایستاده بودند. لباس شخصی ها تقریبا همه جا دیده می شدند و طبق معمول هر برنامه ای دوربین چی های عزیز وزارت اطلاعات مشغول فیلم برداری از مردم [امیدوارم اگر دستگیرم کردن حداقل جرمم این نباشه که داشتم تو پیاده رو راه می رفتم]. نزدیک پل عابر پیاده [کمی جلوتر از اعتماد ملی] که رسیدم متوجه شدم مشکلی پیش اومده؛ جلوتر که رفتم فهمیدم یک نفر رو به شکل وحشیانه ای با کتک به داخل ون بردن و همراهاش و چند نفر از خانم های سن بالا مشغول فریاد زدن بر سر مأموران که «برای چی می زنید؟ برای چی گرفتینش؟ کاری که نداشت داشت راه می رفت» و مأمورها هم از یک طرف گیج شده بودند و از طرف دیگر هم با لحن تحکم آمیزی از مردم می خواستن که به راهشون ادامه بدن.

در این گیر و دار ناگهان متوجه ضربه ی سوزناکی از پشت شدم و به خودم که اومدم دیدم نیروی انتظامی مشغول زدن ملت هستند. به شکل وحشیانه‏ای به سر و پا و کمر مردم ضربه می زدند. به جز باتوم استفاده از شلاق محرز بود. با این کار مردمی که آرام فقط مشغول پیاده روی بودند جری شدند و «الله اکبر»ها بود که از گوشه و کنار خیابان بلند شد و به همراه آن «مرگ بر دیکتاتور» و مردم متشکل تر شروع به سر دادن شعار کردند تا اینکه سرانجام نوبت به موتور سواران رسید تا برای سرکوب جمعیت یک خودی نشون بدن. در اولین اقدام به یک سمت پیاده رو حمله شد و تعدای رو دستگیر و ضرب و شتم کردند که این امر منجر به آن شد که مردم به سمت دیگر پیاده رو بروند و ناخودآگاه بر حجم جمعیت بیش از پیش افزوده شد. تعقیب و گریز تا میدان هفت تیر ادامه داشت تا اینکه در میدان مردم به هم پیوستند و در چمن های میدان که یکی از درهای متروی «هفت تیر» هم آنجاست مردم یک بند شعار سر دادند. شعارها از این قرار بود:

«درود بر کروبی قهرمان» - که خیلی زیاد گفته شد.

«ما بچه‏های جنگیم، بجنگ تا بجنگیم»

«اعتراف، شکنجه، کهریزک، دیگر اثر ندارد»

«توپ، تانک، بسیجی، دیگر اثر ندارد به مادرم بگویید دیگر پسر ندارد» - البته نمی دونم چرا مصرع دوم گفته شد چون بخش عمده و البته پیشروی جمعیت رو خانم ها تشکیل می دادند. به نظرم باید گفته می شد «به فرزندم بگویید دیگر مادر ندارد».

این وضعیت دست کم برای مدت 20 دقیقه ادامه داشت و با هر بار حمله نیروی انتظامی «هو کردن»ها شروع می شد تا اینکه به واسطه یک حمله دو جانبه [که من از اون بی نصیب نمودم و جراحت سختی به کمرم وارد شد] مردم به داخل مترو هجوم آوردن و با صدای بلند داخل مترو شروع به شعار دادن کردند. به گونه ای که مسئولین مترو گیج شدن و از مردم می خواستن اینجا چیزی نگن. البته از چهره ی بلیط فروش ها معلوم بود که خیلی حال کرده بودن. مردم بلند بلند به هم هشدار می دادن که «مواظب دوربین های مترو باشید» یا «شعار دادن داخل واگن ها یادتون نره».

خبرهایی که آخر شب بهم رسید این بود که در میدان ولیعصر یک هسته 20 الی 30 نفری از مردم تحرکات آرامی رو شروع کردن که در فاصله چند دقیقه به جمعیتی 400 الی 500 نفری تبدیل شدند و مشابه همین اتفاق در حوالی پل حافظ هم به وقوع پیوسته که به نظرم واقعا عالیه. تو کریمخان تا موقعی که من بودم یعنی تا ساعت 6 بعد از ظهر حداقل 5 نفر رو که ضربه باتوم به سرشون وارد شده بود و منجر به خون ریزی دیدم و خبرها هم حاکی از دستگیری 15 تا 20 نفر رو میده. از دیگر نکته های تجمع این بود که مطابق دفعات قبل رانندگان با غیرت شروع به بوق زدن به نشانه اعتراض کردند که به خاطر رژه موتور سوارها در خیابان و نیز لباس شخصی ها در میان ماشین ها (به خصوص وقتی که ترافیک هم شده بود) منجر به قطع این شیوه اعتراضی شد.

یادداشت‏هایی از دوستان مهدی مقیمی

جرمت این است که به میهن برگشتی
مهدی مقیمی، شامگاه 7 تیر 1388، در حوالی مسجد قبا و پس از برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای هفتم تیر در آن مسجد بازداشت شد. یکی از خوانندگان "موج سبز آزادی" یادداشت‏های زیر را که برداشت‏هایی از نوشته‏های دوستانش دراین باره است برای ما فرستاده است.



علی رجب‏پور در نوشته‏ای آورده است:

دوستی داشتم که همیشه خدا خنده از روی لباش محو نمی‏شد و همواره آرامش خاصی در چهره‏اش موج می‏زد. کافی بود یک شوخی یا لطیفه‏ای بگی تا صدای خنده‏اش بپیچه تو هوا. آستین‏های بالا زده‏اش برای وضو تو نمازخانه دانشکده فنی که همیشه نماز اول وقت اونجا بود از یادم نمیره. وقتی به من گفت فلانی فوق لیسانس مکانیک چه فرقی با لیسانس میکنه؟ بهش گفتم تو فوق اثبات همون روابطی را که تو لیسانس ازشون استفاده میکردی می خونی. بعدها خودش می‏گفت که این حرف باعث شده تا فوق لیسانس بره یک رشته دیگه. رشته طراحی صنعتی را انتخاب کرده بود. تو کنکور رتبه یک را کسب کرد ولی در نهایت رفت هلند تا فوق لیسانش را اونجا بگیره. بعد که شنیدم که برگشته تعجب کردم. گفتم که چرا برگشته؟ گفتند که گفته اونجا فقط واسه درس خوندن خوبه. واسه زندگی باید برگشت ایران. باید تو همین جا کار کرد.

شنیدم که تو حوادث اخیر به جرم فیلم برداری متهم به براندازی نرم شده! بهش گفتند تو رفتی هلند و آموزش براندازی دیدی! حالا هم توی ردیف دوم دادگاه دیدم نشسته بود!



مسعود مسيح تهراني، در نوشتاری دیگر در وبلاگ خود می‏گوید:

دوستي اتفاق عجيبيه که به آدم قوه قضاوت و تعميم مي‏ده؛ نه اينکه بدوني اين قضاوت‏ات صددرصد درسته، ولي با اطمينان قلبي مي‏توني بگي که طرف آدم خوبيه يا اهل فلان برنامه‏ها نيست، پس فلان اتهام بهش نمي‏چسبه.

اين موضوع لااقل در مورد يکي از دوستان برام صادقه. از چند هفته پيش شنيده بودم که مهدي مقيمي بازداشت شده! اول که باورم نمي‏شد. چون که فکر مي‏کردم کاري هم از دستم برنمي‏آد خودم رو زدم به اون راه. يعني دوست نداشتم قطعي بدونم همچين چيزي اتفاق افتاده. بعد هم فکر مي‏کردم بر فرض اگه اين‏جور هم باشه، چند روزه آزاد مي‏شه. قبل مکه هم نشد پي‏گيري کنم و چون خبري هم نشنيدم، گفتم لابد موضوع تموم شده. تو اونجا يکي تو فيس‏بوک کامنت گذاشت که براي مهدي هم دعا کن. مثل آب سردي بود که روم ريختن. دوباره يادش افتادم. تهران که اومدم گفتن کجاي کاري، مهدي رو در دادگاه از تلويزيون نشون دادن. وقتي سرچ کردم و عکس‏اش رو ديدم بيشتر متأثر شدم.

من زياد از سياست سر درنمي‏آرم. اما مي‏تونم همين الآن برم تو زندان و پشت سر اين آقا مهدي که بيش از يک ساله نديدم‏اش نماز بخونم. اين‏ها رو نوشتم که فقط از مهدي عزيز نوشته باشم. کاش بيش از اين از دستم برمي‏آمد.

اللهم فکّ کلّ اسير



یکی دیگر از دوستان وی دروبلاگ ع.ش.ق نوشته است:

دوستی 10 ساله‏ای که با مهدی مقیمی دارم، فرصتی برای من فراهم کرده است که شاید بیش از هر فرد دیگری از نزدیک در جریان فعالیت‏ها و اعتقادات و اخلاقیات او باشم. دوستی ما از سال اول دبیرستان در دبیرستان مفید شکل گرفت. بعد از آن در مهندسی مکانیک دانشگاه تهران به مدت 5 سال دوست صمیمی بودیم و بعد از آن علیرغم سفر دو ساله ای که برای فوق لیسانس طراحی صنعتی به هلند داشت، بازهم در ارتباطی نزدیک و تقریبا روزانه بودیم.

خانواده مهدی یک خانواده مذهبی هستند. پدر بزرگوارش در پست‏های مختلف فرمانداری و استانداری و بعد از آن به عنوان رئیس ستاد مبارزه با بحران کشور و معاونت عمرانی وزارت کشور خدمت کرده و بعد از آن هم به دلیل خدمات گسترده‏ای که مردم از او دیده بودند، به عنوان نماینده خود (از خمین) در مجلس شورای اسلامی برگزیدند.

مهدی علیرغم اینکه در جمع دوستان شوخ و بذله گو است، اما در اعتقادات دینی و رعایت حرام و حلال و مهم‏تر از همه اعتقاد شدید به نماز اول وقت، شاید از دید خیلی‏ها از جمله بنده حقیر که خود را مذهبی می‏دانم، آدم سخت‏گیری به حساب بیاید. دوستانی که مهدی را از نزدیک می‏شناسند می‏دانند که هروقت دامنه خنده‏های دوستانه به غیبت از فردی می‏رسید مهدی با ناراحتی سعی می‏کرد ما را از ادامه بحث منحرف کند. حضور مستمر او در جلسات مذهبی و سخنرانی‏های آیت‏الله امجد و حجت الاسلام نیک‏اقبالی، توفیقی بود که شاید نصیب همه نمی‏شد.

مهدی در مهندسی مکانیک دانشگاه تهران جزو برترین دانشجویان بود و علیرغم اینکه به دلیل معدل بالا می‏توانست در فوق لیسانس مهندسی مکانیک بدون کنکور ادامه تحصیل دهد، هم زمان با من تصمیم گرفت که برای فوق لیسانس در رشته طراحی صنعتی ادامه تحصیل بدهید. از این رو در عرض چند ماه تلاشمان را بر روی کنکور هنر متمرکز کردیم. استعداد عجیب مهدی باعث شد که او در مرحله اول کنکور ارشد سال 85، رتبه 1 را کسب کند. دانشجویان طراحی صنعتی که 4 سال بر روی طراحی صنعتی تمرکز دارند، بهتر متوجه می‏شوند که فردی که از رشته دیگر موفق به کسب رتبه 1 در کنکور ارشد طراحی صنعتی بشود، حتما دانشجوی برجسته و ارزشمند است.

در همان زمان به دلیل معدل بالا در مهندسی مکانیک و پرو‍ژه موفقی که برای ویلچر جانبازان و معلولین اجرا کرده بود، موفق به کسب پذیرش از یکی از بهترین دانشگاه‏های طراحی صنعتی جهان در دلفت هلند شد. دوسالی که مهدی در هلند بود ما به دلیل کار مشترک بر روی وب سایت طراحی صنعتی ایرانی و همچنین دوستی قدیمی‏ای که داشتیم، مرتب با هم در تماس بودیم. هرچند که جالب‏ترین نکته ارتباطی ما بحث بر سر مسائل دینی بود که مهدی به دلیل جو غیر اسلامی هلند با آن‏ها دست و پنجه نرم می‏کرد. آخرین روزهایی که در هلند بود تماس‏های زیادی با او داشتم و از قول خودم و اساتید دانشگاه به او توصیه می‏کردم که برای دکترا در همان‏جا و یا کشور دیگری اقدام کند. اما مهدی تصمیم قاطع گرفته بود که برای سربازی به ایران برگردد و پس از آن از دانش خود برای راه‏اندازی پرو‍ژه‏های خلاقانه در ایران استفاده کند. فواره‏های هوشمند موزیکال در شهر بیرجند و آب‏نماهای بزرگ شهر رودسر و باغ موزه قصر، پروژه‏هایی است که او توانسته بود مدیریت کرده و به اجرا برساند.

مهدی پس از مراسم بزرگداشت شهدای هفت‏تیر دستگیر شد و اکنون پس از یک ماه بی‏خبری و خون دل خانواده و دوستان و نگرانی از سلامتی او، در دادگاه جرمش اعلام شده است: "فیلم برداری از شلوغی‏های بعد از مراسم!"

بعید است انسان عاقلی باور کند که این همه تحمل زحمت از سوی زندان‏بان‏ها و این همه ایجاد ناراحتی و ناامیدی در بین دوستان و وابستگان و تحمل این همه فشارهای سیاسی فقط به دلیل فیلم‏برداری باشد! به نظر من شاید نگه داشتن او یک نوع بازی سیاسی با رئیس کمیسیون عمران و نماینده اصلاح‏طلب مجلس باشد که تا جایی که من پدرش را می‏شناسم، بدون درگیری در بازی‏ها و قدرت‏طلبی‏های روزمره سیاسی، همواره خدمتگزار جمهوری اسلامی ایران به خصوص در مواقع بحرانی بوده است.

وقتی سیاستمداران، بزرگان، علما، مراجع و اندیشمندان جامعه به مسئولان حکومت اخطار می‏کنند که با این دستگیری‏ها و زندانی کردن‏ها و شکنجه‏دادن‏ها از انصاف خارج شده‏اند، شاید بعضی‏ها هنوز عمق فاجعه را باور نکنند. اما وقتی دوستی که در طی این ده سال لحظه به لحظه از احوال شخصی و اعتقادات و استعدادهای مهدی خبر دارد برایتان می‏نویسد، بدانید که ظلم بدی در حق ایران و ایرانیان و استعدادهای ایرانی در حال صورت گرفتن است که کمترین بازتاب آن در سرنوشت کشور، از دست دادن بسیاری از بهترین نیروها و استعدادهای مومن و بی‏همتای ایران است.

این روزها هرکس که دستش به دهانش برسد، در حال گریز از ایران است. حتی با خودم می‏گویم دوستانی که سال‏ها پیش رخت سفر بستند، شاید ناآگاهانه پا در راهی گذاشتند که سعادت دنیوی و اخروی آن‏ها را در پی داشته باشد. اینجاست که غصه کسانی مثل مهدی مقیمی که با دیدن کشورهای آباد غربی، به امید اصلاح به وطن برگشته‏اند، در دل انسان دردناکتر می‏نماید.

مهدی جان، امیدوارم کسانی که برای تسویه‏حساب‏های سیاسی، تو را واسطه اهداف دنیوی خود قرار داده‏اند، طعم عدالت خداوند را در دنیا بچشند تا بلکه قبل از برپا شدن روز جدا شدن روسفیدان از روسیاهان، به مسیر عدالت بازگردند. امیدوارم تو هم به دلیل مسیر و نیت صادقانه‏ای که برای زندگی‏ات در نظر گرفته بودی، نزد خداوند متعال و ائمه معصومین روسفید باشی.

میرحسین موسوی طی نامه ای خطاب به کروبی نوشت:

نامه شما رسانه غيرملي و روزنامه‌هاي كودتاچيان را دستپاچه كرده است/اين همه دستپاچگي از خبرهاي وحشتناكي كه ما هنوز اطلاعي از آنها نداريم خبر می دهد/اينهايي كه مرتكب جرم شده‌اند ايادي حكومت بوده‌اند

پارلمان نیوز:میرحسین موسوی با نگارش نامه ای خطاب به مهدی کروبی نسبت به اهانت های صورت گرفته به وی در روزهای اخیر به شدت انتقاد کرده و نوشته است:"نامه شما در مورد رفتارهاي زشتي كه در برخي بازداشتگاه‌ها با زندانيان صورت گرفته است ،رسانه غيرملي و روزنامه‌هاي كودتاچيان را دستپاچه كرده است. اين همه دستپاچگي خبر از چه چيز مي‌دهد؟ خبر از خبرهاي وحشتناكي كه ما هنوز اصلاعي از آنها نداريم. خبر از آن كه دروغ چون چركي مسموم روز به روز دامنه خود را گسترش مي‌دهد و به بهانه دفاع از «اصل نظام» غافلان را به حمايت از خود فرامي‌خواند و كسي نمي‌گويد كه «اصل نظام» مردمند"

پس از آنکه مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی و از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری طی نامه ای خطاب به هاشمی رفسنجانی از تجاوز جنسی به برخی دختران و پسران بازداشت شده در جریان حوادث پس از انتخابات در بازداشتگاهها خبر داد ،مورد آماج اهانت از سوی برخی جریانات اصولگرا و ائمه جماعات قرار گرفت.مهندس موسوی با نگارش نامه ای نسبت به این رفتار ها با مهدی کروبی واکنش نشان داده است.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام (ره)مجلس متن کامل نامه به شرح زیر است

بسم الله الرحمن الرحيم

برادر گرامي حضرت حجت الاسلام و المسلمين كروبي
با سلام جاي تاسف است كه در نظام اسلامي ما متصديان چندان بي‌طاقت شده‌اند كه حتي تذكر را تاب نمي‌آورند. تذكر از سوي چه كساني؟ از سوي برادرانشان، از سوي كساني چون شما كه عمرشان را صرف انقلاب و نظام اسلامي كرده‌اند.
نامه شما در مورد رفتارهاي زشتي كه در برخي بازداشتگاه‌ها با زندانيان صورت گرفته است رسانه غيرملي و روزنامه‌هاي كودتاچيان را دستپاچه كرده است. اين همه دستپاچگي خبر از چه چيز مي‌دهد؟ خبر از خبرهاي وحشتناكي كه ما هنوز اطلاعي از آنها نداريم. خبر از آن كه دروغ چون چركي مسموم روز به روز دامنه خود را گسترش مي‌دهد و به بهانه دفاع از «اصل نظام» غافلان را به حمايت از خود فرامي‌خواند و كسي نمي‌گويد كه «اصل نظام» مردمند و حكومت بخش كوچكي از نظام و دولت بخش كوچكي از حكومت و مجموعه افرادي كه اين‌گونه رفتارهاي غير انساني را مرتكب شده‌اند تنها بخش كوچكي از كارگزاران اجرايي كشورند.
از كساني كه در زندان‌ها مورد تعدي و تجاوز قرار گرفته‌اند مي‌خواهند كه چهار شاهد عادل با شرايط ويژه ارائه كنند. آيا آنان براي بازداشتن دست خود از گناه هم چهار شاهد مي‌طلبند؟ اينهايي كه مرتكب جرم شده‌اند ايادي حكومت بوده‌اند. آيا حكومت علاقه ندارد بداند دستان او با مردم چه مي‌كنند؟
سخن از دلجويي آسيب ديدگان حوادث اخير گفته مي‌شود. به راستي اين آسيب‌ها چگونه التيام خواهد يافت وقتي كه منكر اصل وقوعشان مي‌شوند و با تهديد و ارعاب ستم‌ديدگان را به سكوت و انصراف از تظلم وادار مي‌كنند؟ دلجويي با پول و زور ممكن نيست بلكه با رسيدگي سريع، صريح و دقيق به دادخواهي آنها و خانواده‌هايشان ممكن است.
به راستي وظيفه ايماني و انساني يك روحاني انقلابي كه با گزراش‌ها و مراجعات مكرر قربانيان چنين جناياتي روبرو شده است آيا جز كاري است كه شما انجام داده‌ايد؟ انتظار از روحانيت اسلام آن است كه در ابلاغ رسالت‌هاي الهي كه بر دوش او قرار دارد از خدا بترسد و از زورگويان و دروغ‌زنان و متجاوزان، از تهديدها و تضييق‌ها و از هيچ چيز ديگري جز خدا نترسد. در اين روزگار كدام رسالت الهي سنگين‌تر از آن است كه به صريح‌ترين لهجه اسلام را از فجايعي كه رخ داده است و رخ مي‌دهد تبرئه كنيم. اين رسالتي است كه انجام آن جز از روحانيت متعهد بر نمي‌آيد، و اگر در انجام آن كوتاهي شود نخستين گروهي كه از بابت آن ملامت خواهند شد آنان خواهند بود.
عجبا اگر كساني به جاي پرداختن به اين مسئوليت تاريخي به راحتي بر روي آنچه انجام گرفته است چشم بپوشند، به صورتي كه گويي انجام آن اعمال ناشايست بخشي از وظايف نيروهاي امنيتي بوده است، و تنها گناه نابخشودني و سزاوار واكنش آگاه كردن مردم از اين فجايع است.
اينجانب به سهم خويش از شجاعت و تعهد شما تشكر مي‌كنم و اميدوارم تلاش‌هاي شما با همصدايي ديگر استوانه‌‌هاي روحانيت مبارز تقويت شود.

برادر شما – مير حسين موسوي
27/5/88

افشای نقش نمایندگی ولی فقیه و اعضای دفتر سیاسی سپاه در بازجویی و اخذ اعترافات اجباری

شبکه جنبش راه سبز(جرس):در حالی که هدایت آقایی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی از 28 خرداد در بازداشت به سر می برد،خبرگزاری دولتی ایرنا به نقل از سرتیپ یدالله جوانی به انتشار بخشی از بازجویی او اقدام کرد.

یداله جوانی رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران نزدیک به دو ماه پس از بازداشت هدایت آقایی به نقل از بازجویی های این عضو حزب کارگزاران،به خبرگزاری ایرنا گفت«هدايت آقايي عضو ارشد حزب کارگزاران در اعترافات خود تصريح کرده است که در "مترو" نظر سنجي انجام مي داديم اما زماني که گزارش را به ميرحسين موسوي ارائه مي کرديم به او مي گفتيم که براي کل کشور است.»

سرتيپ پاسدار دکتر يدالله جواني همچنین مدعی شد که هدايت آقايي«در اعترافات خود بيان کرده که راهبرد و استراتژي شان تسلط بر قدرت به هرقيمتي بوده است.»

هدایت آقایی از زمان بازداشت چون دیگر چهره های شاخص بازداشت شده در سلول انفرادی نگهداری می شود،و خانواده و وکیل وی تاکنون به امکان ملاقات با او را نیافته اند.
انتشار بخشی از بازجویی هدایت آقایی به نقل از رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران اخبار قبلی در مورد اینکه شماری از چهره های اصلاح طلب از جمله مصطفی تاج زاده، بهزاد نبوی،محمد علی ابطحی،محمد عطریانفر و تعدادی دیگر از چهره های اصلاح طلب بازداشت شده،در بازداشت سپاه پاسداران هستند، را تائید می کند.
سرتیپ پاسدار یداله جوانی در حالی اطلاعات مربوط به بازجویی بازداشت شدگان اخیر را در اظهارات چند روز اخیرش بیان می کند،که در ظاهر دارای سمت قضایی نیست.

دفتر سیاسی سپاه پاسداران زیر مجموعه نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران است و اطلاع اعضای این دفتر از داخل بازداشتگاه های مخوف و متن بازجویی ها تائید می کند که بازجویی و فشار بر چهره های اصلاح طلب برای اخذ اعترافات اجباری به طور مستقیم تحت نظر نمایندگان علی خامنه ای در سپاه پاسدارن و تحت نظر تیمی از افراد مورد وثوق وی،صورت می گیرد.

جزييات ”راه سبز اميد“ در گفت‌وگو با عليرضا بهشتي؛ ديده‌بان جامعه خواهيم بود

مشاور ارشد مير حسين موسوي از عضويت سيد محمد خاتمي و مهدي كروبي در شوراي مركزي تشكيلات ”راه سبز اميد خبر داد“ و گفت:راه سبز اميد قصد دارد ديده‌بان جامعه باشد.
علير ضا حسيني بهشتي در گفت وگو با خبرنگار ايلنا به تشريح جزيياتي از ”راه سيز اميد“،تشكيلاتي كه مير حسين موسوي قرار است آن را تاسيس كندپرداخت و در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه چرا موسوي به فكر راه‌اندازي چنين مجموعه‌اي شده است،گفت:شرايطي كه در طي اين انتخابات پيش آمد يك شرايط خاصي است و به تعبير برخي از دوستان جامعه‌شناس گويا يك ملتي در جريان اين انتخابات دوباره متولد شد و طبيعي است كه به هر حال اين نيروهايي كه به ميدان آمدند و براي تحقق مطالبات به حق خود تلاش كردند نمي‌توان از آنها براي يك دوره كوتاه انتخابات انتظار داشت كه در ميدان باشند و از مشاركت آنها براي پيشبرد اهداف متصور استفاده نكرد.
وي با اشاره به تماسهاي مكرر شهروندان با دفتر مير حسين موسوي براي مشاركت در مسائل گوناگون گفت: با توجه به تخلفاتي كه در انتخابات رخ داد و در حالي كه دستگاه‌هاي مربوطه هم زير بار اين تخلفات نمي‌روند و راه‌حلي هم براي احقاق حقوق وجود ندارد بايد به فكر استيفاي حقوق مردم و تحقق مطالبات‌شان با توجه به اين نيروي عظيمي كه اغلب هم در ميان زبدگان، نخبگان و فرهيختگان جامعه وجود داشت بود به همين دليل بايد به يك نوع تشكيلات مي‌رسيديم.

ايرادات حزب و جبهه سياسي
فرزند شهيد بهشتي در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه چرا موسوي با توجه به عضويت‌اش در حزب جمهوري اسلامي به فكر تاسيس حزب نيافتاد، گفت: چند نوع تشكل مي‌توانست مطرح شود كه يكي از آنها تشكيل يك حزب بود .آقاي موسوي قبلا تجربه عضويت در يك حزب را داشته‌اند ولي مساله اين بود كه با توجه به جايگاهي كه احزاب در ايران دارند و محدوديت‌هايي كه خود حزب به صورت طبيعي دارد و نيز امكاناتي كه لازم دارند آيا مي‌تواند يك ساختار مناسب براي اين نوع فعاليت‌ها باشد؟
وي ادامه داد:در اين خصوص بحث و گفت‌وگو زياد شد و به هر حال به اين نتيجه رسيديم كه شكل حزب نمي‌تواند خيلي مفيد و پايدار باشد بعد از آن صحبت يك جبهه بود .در جبهه هم به آن صورتي كه به طور سنتي در جامعه ما شناخته مي‌شود اين است كه احزاب و سازمان‌هاي گوناگون دور هم جمع بشوند و فعاليت داشته باشند. اين يك قدم به جلو در واقع مي‌توانست بهتر پاسخگوي نيازها باشد تا تشكيل يك حزب اما ايراداتي هم داشت.
بهشتي ادامه داد: احزاب سياسي در ايران با وجود تلاش‌ها و فعاليت‌هايي كه دارند و فعاليت‌هاي‌شان بايد ارزشمند ارزيابي شود با اين حال در اين كه بتوانند در ميان جامعه و در ميان اقشار مختلف رسوخ كنند و ريشه بدوانند جاي شك و ترديد دارد و معمولا برخي از اين احزاب آنچنان موفق نبودند كه دليل عدم موفقيت‌شان به نوع شكل‌گيري اين احزاب بر مي‌گردد.
وي با بيان اينكه اغلب احزاب، احزاب دولت ساخته‌اند و نه دولت‌زا و در ميان حلقه‌اي از نخبگان محصور است،اظهار داشت: مشكلات ديگري كه در درون احزاب است به شكل ساختار نظام سياسي بر مي‌گردد كه آنچنان جايي براي فعاليت احزاب باز نمي‌كند و همين مقدار قلمرويي كه احزاب براي فعاليت دارند به علت نوعي بدبيني و سوءظن كه نسبت به فعاليت احزاب سياسي دارد محدود مي‌شود و در همين محدوده قانوني خودشان هم امكان فعاليت ندارند.

سابقه تشكيل شبكه اجتماعي
استاد دانشگاه تربيت مدرس تصريح كرد: طي چند دهه اخير در بسياري از كشورها شكلي از كار گروهي تجربه شده كه در واقع نوعي شبكه‌سازي اجتماعي است البته در واقع بايد گفت در كشور ما هم در دوران ماه‌هاي پيش از انقلاب و هم در دوران مبارزه حتي از مشروطه به بعد نوعي شبكه‌سازي را تجربه كرديم و به اين معنا خيلي هم با آن بيگانه نيستيم اما اين تجربيات معمولا خيلي بادوام و سامان‌يافته نبوده است.
بهشتي با اشاره به اين شبكه اجتماعي،بخشي از شكل‌گيري آن را در جريان انتخابات دانست و گفت: آن چيزي كه اكنون شكل گرفته بخشي از آن به قبل و حين انتخابات برمي‌گردد كه افراد اين شبكه نوعي همبستگي با همديگر احساس مي‌كنند و ارتباط راحتي با هم برقرار مي‌كنند.
وي با اشاره به گسترش اين شبكه اجتماعي در فضاي مجازي،اظهار داشت شكل‌گيري اين شبكه بايد سامان و گسترش پيدا كند. اين چيزي است كه هدف شكل‌گيري راه سبز اميد است.

تفاوت حزب و شبكه اجتماعي
مشاور مير حسين موسوي به تفاوت شبكه اجتماعي و حزب اشاره كرد و گفت: در شبكه اجتماعي يك اهداف حداقلي متصور است برخلاف آنچه كه در حزب است و به اين خاطر مي‌توان فراگيري خيلي زيادي داشته باشد اين حداقل‌ها در بيانيه‌اي كه به زودي منتشر مي‌شود چارچوب‌هاي اصلي‌اش مشخص شده است. به عنوان مثال تحقق قانون اساسي و عملي كردن تمام ظرفيت‌هاي آن از جمله مواردي است كه در دستور كار اين شبكه اجتماعي قرار دارد.
وي در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه منظور موسوي ازجلوگيري از تنازل قانون اساسي كه اخيرا در صحبت‌هاي خود آن را مطرح كرده بود چه مي‌باشد؟ گفت :منظور آقاي موسوي اين بود كه فقط يك بخش‌هاي خاصي از قانون اساسي در كشور عملي نشود و برخي فصول ديگر قانون اساسي مورد احترام قرار بگيرد و بگونه‌اي نباشد كه بسياري از بخش‌هاي ديگر آن كاملا ناديده گرفته بشود.
بهشتي يادآور شد:بخش مربوط به حقوق ملت بخش مهم قانون اساسي است كه متاسفانه ناديده گرفته شده است در حالي كه اين مردم زماني كه سال 58 به طرح قانون اساسي راي دادند به تمام فصول آن راي دادند و حق دارند اين مطالبه را داشته باشند كه همه آن اجرا بشود.
وي با بيان اينكه هيچ قانوني اساسي بشري نيست كه دچار تناقضاتي نباشد و اين بايد به تدريج اصلاح شود،گفت در اين انتخابات مساله قانون‌گرايي و مبارزه با قانون‌گريزي يكي از محورهاي اصلي و شعارهاي تبليغاتي‌اي بود كه گروه‌هاي مختلفي مطرح مي‌كردند و در اين خصوص همه احزاب، گروه‌ها، شخصيت‌ها و تشكل‌هاي مختلف متجدد يا سنتي مي‌توانند احساس همدلي و همراهي كنند به همين دليل هيچ مانعي ندارد كه احزاب و گروه‌هاي ديگري هم بتوانند وارد اين شبكه بشوند.
فرزند شهيد بهشتي در خصوص معناي شبكه اجتماعي نيز گفت: اگر بخواهيم تفسير خوب و روشني از شبكه داشته باشيم به اين معناست كه اجزاء تشكيل دهنده اين شبكه مانند دانه‌هاي تسبيحي هستند كه دانه‌هاي تسبيح هركدام براي خودش هويت مستقل دارند اما يك نخ تسبيحي است كه اينها را به هم وصل مي‌كند. آن اهداف و مطالبات حداقلي در واقع به منزله اين نخ تسبيح هستند.
وي همچنين در خصوص الزامات اين نهضت فراگير نيز گفت :وقتي يكسري ملاك و معيارهاي حداقلي تعيين بشود در واقع فراگيري‌اش هم را تضمين مي‌كند .هر كسي كه به هويت ايراني- اسلامي به عنوان يك سرمايه نگاه كند و يا اينكه هر كسي كه مساله انقلاب ايران را به عنوان يك حادثه‌اي كه متجلي خواست مردم ما بوده باور دارد و يا تعهد و پايبندي به قانون اساسي را به عنوان يك مبنا بپذير مي‌تواند وارد اين تشكيلات شود.
بهشتي خاطرنشان كرد: اين نهضت فراگير به اين معنا است كه در واقع مي‌توانند اقشار مختلف جامعه و تفكرات مختلف جامعه را در بر بگيرد و همچنين به لحاظ جغرافيايي محدوديتي ندارد و در سراسر ايران مي‌تواند شكل بگيرد چنانكه در طول انتخابات هم گام‌هاي اوليه شكل‌گيري نهضت فراگيري به طور طبيعي برداشته شد.

موسوي شخصاَ نام ”راه سبز اميد“ را برگزيد
وي در پاسخ به اين سوال كه چه كسي پيشنهاد نام ”راه سبز اميد“ را ارائه كرده است؟ گفت:اسامي مختلفي مطرح ولي شخص آقاي موسوي اين عنوان را پيشنهاد كردند و در بين عناويني كه پيشنهاد شد«راه سبز اميد» جامع‌تر به نظر مي‌رسيد از سوي ديگر مي‌خواستيم اين نام به گونه‌اي باشد كه تداعي حزب يا جبهه به معناي كلاسيك خود را ايجاد نكند و بتواند با نوع شبكه‌سازي اجتماعي تطبيق كند.
مشاور مير حسين موسوي در خصوص انتخاب رنگ سبز در عنوان اين تشكيلات نيز گفت:رنگ سبز هم نمادي ملي و هم مذهبي است و در طي اين انتخابات مردم رابطه خوبي با آن پيدا كردند و در همان مدت كوتاه توانست هويتي را براي خود كسب كند.
وي ادامه داد: دليل آوردن كلمه «اميد» هم اين است كه قرار بود، «دولت اميد» تشكل شود و از مردم هم مي‌خواهم علي‌رغم تمام مشكلات دچار ياس و سرخوردگي نشوند زيرا حوادثي كه پيش آمده، امكان ايجاد چنين فضايي را به وجود آورده و نوعي سرخوردگي، دل‌مردگي و نوميدي نسبت به حركت اصلاحي ايجاد شده است. اميدواريم اين تشكيلات كمك كند تا مردم هم‌چنان با نشاط ، پرشور و قانوني وارد فعاليت شوند.
بهشتي در بخش ديگري از اين گفت وگو به ساختار ”راه سبز اميد“ اشاره كرد و با بيان اينكه در اين شبكه اجتماعي شوراي مشورتي و كميته‌هاي مختلفي وجود دارد،اظهار داشت: كميته‌ها زير مجموعه شوراي مشورتي نيستند و كار خود را انجام مي‌دهند دبيرخانه‌اي هم شكل گرفته كه اركانش را كم‌كم سامان مي‌دهد.

مرامنامه به جاي اساسنامه
وي در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه آيا اين تشكيلات اساسنامه هم دارد،گفت:اين تشكيلات اساسنامه رسمي كه نياز به ثبت رسمي داشته باشد ندارد ولي مرامنامه‌اي را تنظيم خواهيم كرد و تاكيد هم بر اين است كه از تعامل بخش‌هاي مختلف اين تشكل، مرامنامه شكل بگيرد.
بهشتي همچنين به مخالفت‌هايي كه احتمالا با راه اندازي اين شبكه اجتماعي در بخشي از حاكميت صورت خواهد گرفت اشاره كرد و گفت:ما مطمئنيم كه اين كار مخالفيني هم خواهد داشت. مخصوصا از سوي گروه‌هايي كه موافق فعاليت‌هاي مدني نيستند و طبيعي است كه اين مقاومت‌ها خواهد بود. ولي در روند توسعه سياسي هر كشور، اين مسائل هميشه بوده و به تدريج خيلي موارد جاي خود را باز مي‌كند و خيلي از بدفهمي‌هاو كج‌فهمي‌ها به تدريج برطرف مي‌شود و يا حداقل ما اميدواريم كه چنين اتفاقي بيافتد.
وي با بيان اينكه يكي از مزيت‌هاي شبكه اجتماعي اين است كه كارها از پايين به بالا صورت مي‌گيرد: در اين شبكه اجتماعي گروه‌هاي مختلف خود به خود شكل مي‌گيرند، همانطور كه چند مورد آن تشكيل شده است و ممكن است گروه كوچكي را هم براي تنظيم برنامه‌ها انتخاب كنند، ولي آن گروه بايد نماينده همه تفكرات باشد و طبيعي است كه آنچه مهم است اين است كه همه كميته‌ها بتوانند با اين گروه‌ها ارتباط دو سويه داشته باشند.
مشاور مير حسين موسوي افزود: ما خيلي از كارشناسان را داريم كه نظرات خوبي دارند و در حوزه تخصصي خودشان بهترين افرادي هستند كه مي‌توانند نظر دهند، مثلا دست‌اندركاران بنگاه‌هاي اقتصادي كه از آسيب‌ها، فرصت‌ها وتهديدهاي كار خبر دارند و نظرات آنها بسيار مفيد است. ما در جامعه هيچ سيستمي نداريم كه بتواند اين نظرات را جمع كند. طبيعي است كه اين نظرات مي‌تواند در اين كميته‌ها تجميع شده و سر و سامان يابد.

كميته‌هاي ”راه سبز اميد“ در حال شكل گيري است
وي با بيان اينكه كميته‌هاي ”راه سبز اميد“ در حال شكل گيري است در خصوص شوراي مركزي آن نيز گفت:شوراي مركزي كوچك خواهد بود و احتمالا از 5-6 نفر تشكيل مي‌شود كه آقايان خاتمي،‌كروبي از جمله آنها هستند.
بهشتي در خصوص شوراي مشورتي نيز گفت: شوراي مشورتي راه سبز اميد مجموعه بزرگتري از شوراي مركزي است كه حدود 30-40 نفر را شامل مي‌شود و به تدريج و به طور طبيعي بايد شكل گيرد و چيزي نيست كه از قبل تعيين شود. در واقع بايد از دل كميته‌ها افراد مناسب انتخاب شوند.
وي با بيان اينكه در اين شبكه، مطبوعات و رسانه‌ها هم جاي خود را دارند و همه دست به دست هم مي‌دهند تا اهداف مورد نظر را مورد بررسي قرار دهند،اظهار داشت:يك شوراي مركزي براي اين كار در نظر گرفته شده است كه متشكل از چهره‌هاي موثري خواهد بود همچنين يك شوراي مشورتي وجود خواهد داشت و كميته‌هاي ديده‌باني هم كار خود را انجام خواهندداد.
استاد دانشگاه تربيت مدرس با بيان اينكه تفاوت اين نوع تشكيلات با كار حزبي اين است كه بخش زيادي از تشكيل‌دهندگان اين كميته‌ها نيروهاي كيفي جامعه هستند، كه متخصصان و تحصيل‌كردگان را در برمي‌گيرند،گفت: البته اقشار ديگري هم در اين گروه‌ها حضور داشته و دارند و نكته مهم اينكه اگر اين‌ افراد متشكل شوند، هيچ حكومتي نمي‌تواند صداي آنها را ناديده بگيرد.

راه سبز اميد و ديده‌باني جامعه
وي با بيان اينكه به لحاظ عملي اين گروه مي‌تواند كارهاي موثري را انجام دهد كه مي‌توان آن را در «ديده‌باني» تعريف كرد،اظهار داشت:حكومت‌ها در غياب هرگونه ديده‌باني كار خودشان را انجام مي‌دهند و از سوي ديگر دستگاه‌هاي نظارتي درون نظام هم در برخي زمينه‌ها مي‌توانند اثرگذار باشند و در برخي زمينه‌هاي ديگر هم اثرگذاري‌شان اثرگذاري كم مي‌شود.
بهشتي در خصوص نحوه ديده‌باني تشكيلات راه سبز اميد نيز گفت: كار ديده‌باني اين است كه گروه‌ها مي‌توانند آنچه را در دولت به عنوان سياستگذاري‌ها شكل مي‌گيرد را نقد و بررسي ‌كنند و به اطلاع مردم برسانند. براي اين كار هم به بدنه كارشناسي در حوزه‌هاي مختلف نياز است تا در نهايت ضمن جمع‌بندي، آنها را براي مردم اطلاع‌رساني كنند.

پاسخ به مخالفان
وي با بيان اينكه نهادهاي مدني در راه سبز اميد نقش موثري ايفا مي‌كنند در خصوص سرمقاله يكي از روزنامه‌ها كه راه اندازي اين تشكيلات را الگو برداري از كشورهاي خارجي عنوان كرد نيز گفت:كساني كه قلم به دست دارند مطالبي را جسته و گريخته از اين طرف و آن طرف شنيده و آن را مطرح مي‌كنند مخصوصا در عرصه مطبوعات خيلي راحت مي‌شود اينگونه مطالب را منتقل كرد.
بهشتي علت اينگونه اظهارنظرها را ناشي از كج‌فهمي‌ها و ناآگاهي ‌دانست و گفت:ما اميدواريم با كارهايي كه پيش مي‌رود اين سوءظن‌ها برطرف شود ولي بخشي از اظهارنظرها از جانب افرادي است كه اساسا هر حركتي به جز آنچه خودشان مي‌پسندند را بر نمي‌تابند و در مقابلش مقاومت مي‌كنند.اينها افرادي هستند كه حاضر نيستند واقعيت تكثر در جامعه را بپذيرند، اينها افرادي هستند كه با استفاده از سياست‌ها همگن ‌سازانه مي‌خواهند واقعيت تعدد را ناديده بگيرند و همه را در غالب‌هاي مشخصي كه خودشان در نظر گرفتند شكل بدهند.
وي ادامه داد: غالبا هم اين افراد از واژه‌هاي مهندسي استفاده مي‌كنند و گمان مي‌كنند جامعه و افراد مثل مواد خاصي مي‌مانند كه به هر شكلي كه آنها بخواهند مي‌توانند شكل بدهند.
مشاور مير حسين موسوي در مورد ارتباط اتهام با بيگانگان نيز گفت:اينگونه مطالب كه در حد يك تهمت و افترا است را بارها مطرح كرده‌اند و نتيجه هم نداده است در حالي كه اين ديدگاهي كه آقايان دارند بيشتر مي‌توان به خودشان نسبت داده شود اينها اين مساله را درباره انقاب مخملي و انقلاب رنگي مطرح كردند و به تدريج در ميان قشرهاي زيادي از مردم حتي در بسياري از مسئولين معلوم شد كه اساسا اين اتهام برچسب‌هاي ناچسبي بيش نبود.
وي با بيان اينكه روشهاي اتهام‌زني به تدريج نخ‌نما مي‌شود،اظهار داشت: مردم ما آگاهتر از اين هستند كه زير بار اين مسائل بروند و اميدواريم اين افراد از خواب بيدار ‌شوند و مقداري روشن‌تر به مسائل نگاه‌ كنند اما اينكه هر چه قبلا در تاريخ تجربه شده است را بخواهيم نوعي گرته ‌برداري و مدل‌سازي از بيرون تصور كنيم ،به صلاح كشور نيست.
بهشتي با بيان اينكه جمهوري اسلامي هم قبلا تجربه نشده بود،گفت: جمهوريت اساسا يك الگويي نيست كه در كشور تجربه شده باشد و چيزي است كه ما از تجربيات بشري استفاده كرديم و مانعي هم ندارد. خود امام كه بنيان‌گذار اين جمهوري اسلامي است هيچ عيب وايرادي نديدند كه از اين مدل حكومتي استفاده كنند.
مشاور مير حسين موسوي در پايان تاكيد كرد: اينگونه تفكرات(توهم توطئه) متاسفانه در خط تحليل مسئولين ما رسوخ كرده و اين به خاطر اين است كه برخي مسئولين ما فاقد ظرفيت‌ها و توانايي‌هاي لازم براي تحليل شرايط هستند.

اعلام اعتصاب غذا توسط جمعی از بازداشت شدگان

شبکه جنبش راه سبز(جرس): جمعی از بازداشت شدگان حوادث اخیر با صدور نامه ای سرگشاده از تصمیم خود برای آغاز اعتصاب غذا در زندان خبر داده اند.
در این نامه که توسط یکی از خوانندگان برای ما ارسال شده آمده است:


ما امضا كنندگان ذيل، جمعي از شهروندان اين سرزمين كه طي حوادث پس از انتخابات بازداشت شده و اينك در قرنطينه اندرزگاه 7 زندان اوين به سر مي بريم، بدين وسيله با شما هم ميهنان سخن مي‌گوييم و شما را از تصميم خود آگاه مي‌سازيم. ما مدتهاست كه در بلاتكليفي به سر مي‌بريم و از روند قضايي پرونده‌هامان بي‌اطلاعيم. دراين مدت بارها در شرايط خشونت‌باري بازجويي شديم و جهت اقرار به كارهاي ناكرده تحت فشار قرارگرفتيم، اتهامات واهي و بي‌اساس بر ما تحميل گرديد، امكان دفاع آزادانه از ما سلب و حقوق شهروندي اوليه‌مان ناديده انگاشته شد. ازهمين رو به نشانه‌ي اعتراض به وضعيت موجود از روز دوشنبه مورخه بيست و ششم مردادماه دست به اعتصاب غذا خواهيم زد تا صداي ناشنيده مانده‌مان را به گوش متوليان امر برسانيم. ما خواهان چيزي جز رسيدگي عادلانه و منصفانه به پرونده‌مان نيستيم. بديهي است اعتصاب مذكور تنها در صورت تعيين تكليف و آغاز رسيدگي به پرونده‌هامان در روزهاي آتي منتفي خواهد شد.


امضاء کنندگان این نامه:
جلال ذوالقدري
رضا شعباني
سهراب رضاپور
آرياسب مغان باوند
حسام سلامت
محمدرضا عروجي
حسين رضايي برسري
محمدصادق فومني(عبدالاعلا)
ايوب قنبرپوريان
حميد ترقي
شيخي آبلالي

خبرهای تازه از اسرای جنبش سبز

شبکه جنبش راه سبز(جرس):روزنامه سرمایه خبر داده که روز دوشنبه خانواده های محمد قوجانی،سمیه توحید لو،کیوان صمیمی،محمدرضا جلایی پور،ژیلا بنی یعقوب،عیسی سحر خیز و مهسا امر آبادی اجازه ملاقات های جداگانه با خانواده هایشان را یافته اند.


هنوز از مصطفی تاج زاده و بهزاد نبوی خبری در دست نیست و به خانواده های آن ها اجازه ملاقات با این اسرای جنبش سبز داده نمی شود،چنانکه به مسعود باستانی و بهمن احمدی امویی دو روزنامه نگار در بند نیز اجازه ملاقات با خانواده های شان را نمی دهند.



صبح دیروز دوشنبه ها که روز ملاقات با زندان اوین است، ده ها خانواده به قسمت ملاقات زندان اوین مراجعه کردند تا بتوانند با عزیزان خود دیدار کنند. برخی از خانواده های زندانیان که با عزیزان خود ملاقات کرده اند، در این باره خبرهایی داده اند. همسر عیسی سحرخیز که دوشنبه با او دیدار کرده، می گوید سحر خیز حدود 20 کیلو وزن کم کرده است، با این حال همسر سحرخیز تاکید کرده که روحیه عیسی سحرخیز بسیار خوب بوده است.




خانواده های محمد قوچانی، سمیه توحیدلو، کیوان صمیمی، محمدرضا جلایی پور، ژیلا بنی یعقوب و مهسا امرآبادی نیز دیروز با عزیزان خود ملاقات داشته اند. مادر شیوا نظرآهاری نیز پس از دو ماه، توانست با دخترش ملاقات کند. مادر و خواهر ژیلا بنی یعقوب که دیروز با او ملاقات کرده اند، پیگیر تامین وثیقه 100 میلیون تومانی او هستند و احتمالاً بنی یعقوب تا روز سه شنبه آزاد خواهد شد.اما همسر وی بهمن احمدی امویی اجازه ملاقات ندارد.همچنین پدر و مادر مهسا امرآبادی نیز موفق به دیدار وی شده اند، اما همسرش مسعود باستانی هنوز در زندان انفرادی است و اجازه ملاقات ندارد.

توهین بی سابقه تیم احمدی نژاد به مرجعیت شیعه:«آیت الله صانعی باید شلاق بخورد!»

شبکه جنبش راه سبز(جرس): به دنبال سخنرانی آیت الله یوسف صانعی در گرگان و اعتراض این مرجع تقلید نسبت به انحراف مقامات ارشد حکومتی از اسلام و به ویژه اعتراض وی به شکنجه و کشتار مردم در دو ماه اخیر،سایت رسمی روزنامه ایران و سایت رجانیوز دو سایت وابسته به دولت کودتا،با انتشار یک مطلب مشترک به شدت به آیت الله یوسف صانعی توهین کرده و خواستار زدن 80 ضربه شلاق به این مرجع تقلید شیعه شدند.

دو رسانه دولت کودتا در این توهین بی سابقه به آیت الله یوسف صانعی این مرجع تقلید را «بی شرم»،«هتاک» «کینه ورز »،«گناهکار»«فاسق» خوانده و این مرجع تقلید را مستوجب حد و 74 ضربه شلاق دانستند.

سایت رسمی روزنامه ایران،ارگان که از سوی نزدیکان محمود احمدی نژاد اداره می شود ضمن تشکیک در مقام مرجعیت آیت الله صانعی او را «مرجع تقلید خود خوانده» نامید و ادعا کرد که آیت الله صانعی« در هفته‌های گذشته بارها در حمایت از آشوبگران، نظام را متهم کرده و تلویحا شخصیت‌های انقلابی را مورد اهانت قرار داده بود،اخیرا نیز در اقدامی عجیب احمدی‌نژاد را "حرامزاده" خواند»ه است.

به رغم آنکه رسانه های وابسته به تیم احمدی نژاد در چند سال گذشته بارها به مراجع تقلید نسبت های دروغ داده و یا علیه مراجع تقلید مطالبی را منتشر کرده اند اما این اولین باراست که روزنامه دولتی ایران که تحت مدیریت تیم احمدی نژاد اداره می شود ضمن توهین به آیت الله یوسف صانعی مرجع،حرام زاده بودن محمود احمدی نژاد را رد کرده و نوشته است«طبق قانون مجازات اسلامی هر کسی اتهامی را به شخص دیگری نسبت دهد و نتواند صحت این انتساب را ثابت کند، اگر مستوجب حد نباشد، به یک ماه تا یک سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق یا یکى از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.»



ادعا و تحریف سایت رسمی روزنامه ایران در مورد دادن نسبت حرام زادگی به محمود احمدی نژاد از سوی آیت الله صانعی،این مرجع تقلید شیعه در سخنرانی گرگان خود با نقل حکایت طنزی در مورد ادعای یک نفر مبنی بر دیدار با امام زمان و عیان شدن این ادعای کذب تعبیر"حرام زادگی" را از زبان شخص کذاب و در متن همان حکایت تاریخی بیان کرده است.



سایت رجا نیوز نیز با انتشار مطلبی اتهامات مشابهی به حجت الاسلام مهدی کروبی وارد کرده و خواستار زدن 80 ضربه شلاق به کروبی شد.

این سایت وابسته به تیم احمدی نژاد در خصوص نامه مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی که در آن خواستار بررسی گزارش های در مورد وجود مواردی از تجاوز به بازداشت شدگان شده بود،خواستار شلاق خوردن آقای کروبی شد،و نوشت«نظر می رسد اظهارات کروبی نیز همچون صانعی شامل این حکم اسلامی می‌شود چرا که "اگر کسی به یک مؤمن یا مؤمنه نسبت فحشا بدهد و نتواند آن را با 4 شاهد اثبات کند، اولاً این شخص گناهگار و فاسق است مگر اینکه توبه کند، ثانیاً باید 80 ضربه شلاق بخورد.»

پاریس خواستار پس گرفتن اتهام شهروند فرانسوى توسط ایران شد



پاریس روز دوشنبه بار دیگر خواستار پس گرفتن اتهامات کلوتید ریس، مدرس فرانسوى، شد که از سوى قوه قضاییه جمهورى اسلامى ایران به جاسوسى متهم شده است.

کلوتید ریس، ۲۴ ساله، که ده روز پیش در دادگاه انقلاب اسلامى و در برابر دوربین هاى تلویزیونى محاکمه شده بود روز یکشنبه با قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانى از زندان اوین تهران آزاد شد.

رومن نادال، سخنگوى وزارت امور خارجه فرانسه، روز دوشنبه گفت: آزادى خانم ریس در ازاى وثیقه نخستین گام به شمار مى رود و خواستار آن شد که اتهامات علیه این شهروند فرانسه و همچنین کارمند ایرانی سفارت این کشور در تهران پس گرفته شود.

وى اظهار داشت: ما خواستار آن هستیم تا روال قانونى علیه کلوتید ریس و نازک افشار که عادلانه نیست هر چه زودتر متوقف شود.

برنارد کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه، تایید کرد که پاریس براى آزادى خانم ریس از زندان وثیقه ای در حدود ۲۰۰ هزار یورو پرداخت کرده است.

آقاى کوشنر اظهار امیدوارى کرد که اتهام ها علیه این مدرس فرانسه مورد بازنگرى قرار گیرد چرا که به گفته وی، خانم ریس «بى گناه» است.

وزارت امور خارجه فرانسه مى گوید: نیکلا سرکوزى، رییس جمهور این کشور، با بشار اسد، همتاى سورى خود، تلفنى گفت و گو کرده و خواستار کمک او براى آزادى کلوتید ریس شده است.

مقام هاى قضایى جمهورى اسلامى ایران ظرف سه هفته گذشته با آوردن و گرفتن «اعتراف» از دهها نفر در دادگاه انقلاب اسلامى، آنها را متهم کرده اند که در آنچه «اغتشاش» هاى پس از انتخابات ریاست جمهورى عنوان کرده اند، حضور داشته اند.

به گفته سخنگوى قوه قضاییه ایران، در جریان این نا آرامى ها بیش از چهار هزار نفر بازداشت شده اند. در میان بازداشت شدگان نام دو کارمند ایرانى سفارتخانه هاى فرانسه و بریتانیا و همچنین کلوتید ریس، شهروند فرانسوى، به چشم مى خورد.

این افراد متهم شده اند که به تحریک معترضان پرداخته و در دامن زدن به اعتراض هاى خیابانى نقش داشته اند.

کلوتید ریس زمانى که قصد داشت پس از شش ماه تدریس و تحقیقات در اصفهان به پاریس باز گردد در فرودگاه تهران بازداشت شد.

به گفته برنارد کوشنر، خانم ریس پس از اینکه عکس هاى یادگارى از تظاهرات پس از انتخابات ریاست جمهورى در ایران گرفت و آن را براى دوستان خود اى میل کرد به جاسوسى متهم شد.

برخى از رسانه هاى دولتى جمهورى اسلامى نیز گفته اند که این شهروند فرانسوى براى سفارت کشور خود در تهران نیز گزارش فرستاده است.

در حالى که پاریس خواستار آزادى بدون قید و شرط کلوتید ریس شده است سعید مرتضوى، دادستان عمومى تهران مى گوید که وى باید تا زمان صدور حکم در ایران بماند. RF