راه سبز امید‌/ حسن نورانی

سال ها بود كه سياست اشتباه انحصار كنش سياسي در بين گروه ها و شخصيت هاي سياسي و عدم به كارگيري كليد طلايي اصلاحات «فشار از پايين ، چانه زني در بالا» در گزاره ي اول آن يعني فشار از پايين كه مستلزم سازمان دهي به نيروهاي مختلف علاقه مند و پي گير در جامعه در قالب انجمن ها، احزاب، سنديكاها و ديگر تشكل ها بود، باعث شده بود تا دست هاي پراكنده يي در جامعه باشد كه ميل به شدن و آفرينش تغيير را داشته باشند اما تنهايي و پراكندگي، مانع از تحقق اراده ي آن ها شود.
در يكي از برنامه هاي نفي خشونت كه به مناسبت سال روز ترور حجاريان سالانه برگزار مي شود با او مصاحبه يي داشتم. در آن جا حجاريان به ضرورت افزايش دُز توده¬يي در حركت اصلاحات آن هم به صورت قابل كنترل و نه رها شده اشاره داشت. آقا سعيد در تمام سال هاي پس از اصلاحات دغدغه ي اجتماعي و عمومي شدن امر سياست و به خصوص سياست ورزي اصلاح طلبانه را داشته است. فشار از پايين، افزايش دز توده يي در اصلاحات، سياست ورزي جامعه محور و خلق بسياري از واژه ها و مقاله ها از سوي او، همگي در پي اين هدف بوده اند.


متاسفانه در دوران اصلاحات و حتا پس از آن نوعي محافظه كاري افراطي در به كارگيري تشكيلاتي و منسجم نيروهاي اجتماعي در بين اصلاح طلبان وجود داشته است به نحوي كه به عنوان نمونه هيچ گاه به طور جدي اقدام عملي براي راه پيمايي صورت نپذيرفت تا بالاخره جامعه بدون آن كه منتظر اجازه ي كسي بماند تابوي آن را بشكند و نشان دهد توجيهاتي از اين دست كه شعارها از كنترل خارج مي شود و معلوم نيست چه تعداد بيايند و ديگر بهانه هاي مشابه، تنها حاصل كمبود اعتماد به نفس در بين خود ما اصلاح طلبان بوده است.

باز يادي مي كنم از يكي از تذكرهاي حجاريان در يكي از جلسات حزبي كه با چه هيجان و فراستي سعي مي كرد تمام ناي باقي مانده اش را به كار گيرد و در حالي كه دست هاي نازنين و كم توانش را به روي ميز مي زد به حالت فريادگونه يي گفت: «خودتان را دست كم نگيريد.»

خوشبختانه در پي تلخي هاي خجسته ي پس از 22 خرداد و حتا در اجتماعات به يادماندني و غرورآفرين خياباني و البته مدني پيش از آن در تهران، جامعه نشان داد كه پيش و بيش از سياسيون ما خود را دست كم نگرفته اند و اعتماد به نفس دارند. در اين مدت بسياري از خطاهاي تحليلي در مورد جامعه و ظرفيت هاي آن رخ نمايي كرد و بسياري را در حسرت سال ها بي توجهي به اين ظرفيت بزرگ نشاند. «مردم» خود تصميم گرفتند كه بيايند و در مدتي كوتاه آن دست هاي پراكنده و تنها همديگر را يافتند و به «يد واحده» تبديل شدند.

به واقع اگر تنها همين دست آمد بزرگ وقايع اخير را با دقت ارزيابي كنيم و براي آن برنامه داشته باشيم، محصولي بزرگ تر، قابل اتكاتر و پايدارتر از هدف اوليه ي رياست جمهوري و قوه ي مجريه را به دست آورده ايم.

جامعه كار بزرگ خود را كرد و بدون بسترسازي لازم از سوي سياست مداران و حكومت گران حتا در دوران اصلاحات، خود هزينه پرداخت تا دست هاي پراكنده را به هم برساند. اينك نوبت سياست ورزان و زعماي قوم است كه چگونه اين يد واحده را حفظ و از آن در راه منافع ملت و مطالبات آزادي خواهانه و عدالت جويانه ي آن ها بهره گيرد.

تشکیل «راه سبز اميد» که ظاهرا در برنامه ریزی، سازماندهی و هدف گذاری شیوه ای کاملا منحصر به فرد و ابتکاری را مد نظر قرار داده مي تواند پاسخي «رسا» به اين نياز باشد. دست هاي پراكنده يي كه با يك نماد ساده اما گويا - رنگ سبز – همديگر را يافتند اينك به سحر عشق و بهره گيري از وحدت فرماندهي، قدرت رهبري جنبش، حفظ پيوند دست هاي به هم پيوسته و به خاك مرگ نشاندن آفت ترس و خسته گي، آماده ي خلق خبر بزرگ ديگري هستند. تشكيل راه سبز اميد نويدبخش اين آرزوست.

آه ای یقین گم شده، ای ماهی گریز ... در برکه های آینه لغزیده تو به تو

من آبگیر صافی ام اینک به سحر عشق ... از برکه های آینه راهی به من بجو

منبع: نوروز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر