یک شب سبز و به یاد ماندنی

شب گذشته، شهرپیمایی سبزها با حضور گروهی از علاقه‌مندان جنبش سبز برگزار شد و دهها خودرو که سرنشینان آنها مچ بند، بادکنک و پارچه‌هایی به رنگ سبز همراه داشتند، در خیابان ولیعصر تهران به حرکت درآمدند تا زنده بودن این جنبش مردمی را بار دیگر نشان دهند. (عکس مربوط به ایام انتخابات است.)



به گزارش موج سبز آزادی، دیشب فعالان سبز ضمن به راه انداختن کارناوالی از جشن و شادی در شب نیمه رمضان، به استقبال برنامه‌های بعدی سبزها برای حضور در محافل معنوی سبز در شب‌های محتمل قدر و سپس حضور در راهپیمایی روز قدس رفتند.

مشاهدات خبرنگار «موج سبز آزادی» حاکی است سرنشینان خودروها با نشان دادن علامت وی (V) با انگشتان خود به یکدیگر و نیز به بوق زدن، حضور خود را به یکدیگر اعلام می‌کردند.

بر اساس این گزارش، در حالی که ماموران انتظامی و امنیتی نیز در صحنه غایب بودند، خودروهای بی‌خبر از این برنامه نیز با بوق زدن و دست تکان دادن، حمایت خود را از حضور و اعتراض سبزها ابراز می‌کردند.

خبرنگار موج سبز آزادی همچنین گزارش می‌دهد که علاوه بر مسیر میدان ولیعصر تا تقاطع عباس آباد، در حوالی میدان ونک و بلوار کشاورز تهران نیز سبزها حضور فعالی داشته‌اند.

برخی خبرهای رسیده به «موج سبز آزادی» نیز نشان می‌دهد که در غیاب ماموران پلیس و ساعتی پس از حضور ناگهانی سبزها، برخی ماموران راهنمایی و رانندگی و شهرداری اقدام به بستن بخشی از فضای پیرامونی میدان ولیعصر
در محدوده‌ی ورودی به بلوار کشاورز کرده‌اند تا تردد
خودروها را محدود کنند.

گزارش رسیده دیگر نیز حاکی است در حوالی پارک ملت در خیابان ولیعصر، گروهی از سرنشینان خودروها پیاده شده و به همراه عابران برای دقایقی شعارهای الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور سر داده‌اند.

رستاخیز سبزجامگان در آینه‌ی مطبوعات جهان

مطبوعات جهان درباره‌ی جنبش سبز ایران چه نوشتند؟ و در هفته‌های پر التهاب پس از کودتای انتخاباتی در ایران، این ناآرامی‌ها چه بازتابی در رسانه‌های جهان داشت؟ پاسخ این سؤالات را در کتاب «رستاخیز سبزجامگان» می‌توان یافت؛ کتابی که 325 تصویر از صفحه اول 175 روزنامه جهان را یکجا جمع کرده و با یک مقدمه‌ی خواندنی پنج صفحه‌ای، به صورت یک کتاب الکترونیکی و در فایلی با فرمت PDF منتشر شده است.



این کتاب ابتدا قرار بود در «موج سبز آزادی» منتشر شود، اما آقای «علی غریب» نویسنده‌ی کوشا و باهمت این اثر ماندگار، همت دوباره‌ای به کار بستند و با همکاری جمعی از دوستانشان سایت مستقلی را برای کتاب «رستاخیز سبزجامگان» راه‌اندازی کردند. این سایت را در آدرس http://www.rastakhizsabz.com می‌توان دید و فایل PDF کتاب را نیز می‌توان از همان‌جا دانلود کرد.

در این کتاب 325 تصویر از 175 روزنامه جهان که به پوشش وقایع پس از انتخابات ایران پرداخته‌اند، گردآوری شده که همه‌ی آنها مربوط به فاصله‌ی زمانی 13 ژوئن تا 14 اوت 2009 هستند.

حجم نسخه‌ی کامل کتاب، 118 مگابایت است که برای سهولت دریافت آن، فصل‌های نه‌گانه‌ی کتاب نیز به صورت جدا از هم قابل دانلود است.

نویسنده در درآمدی که در این کتاب بر تصاویر منتشر شده در آن نوشته، خاطرنشان کرده که توضیحی برای عکس‌ها نگذاشته است تا خلوت بیننده را بر هم نزند و اجازه دهد که او نیز لذت تنها نبودن و همدردی بی‌نظیر رسانه‌ها دنیا را بی‌واسطه حس کند. بدین ترتیب صرفا در زیر عکس‌ها نام روزنامه، تاریخ، شهر و کشور محل انتشار آن درج شده تا سندیت تاریخی مطالب حفظ شود.

او همچنین ابراز امیدواری کرده که روزی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها با افتخار از نسلشان برای نوادگان بگویند؛ نسلی که سینه‌اش را در برابر گلوله نهاد تا سر در برابر ستم فرود نیاورد؛ نسلی که به آزادی باور داشت.

نسخه کامل کتاب را از اینجا دانلود کنید
http://www.rastakhizsabz.com/Rastakhiz-sabzjamegan/Rastakhiz-Sabzjamegan.pdf

نمادهای سبز را زنده کنیم

استفاده از نمادهای سبز، همچون مچ بند و لباس سبز، پارچه سبز بر روی فرمان یا دستگیره‌های خودرو، گره سبز روی آنتن ماشین‌ها و ...، یکی از بسترهای هویت بخش ایام انتخابات بود که بی‌تردید نقشی بسزا در فراگیر کردن موج سبز امید داشت.



فضای بسته و امنیتی دو ماه گذشته باعث شد که شور و نشاط هفته‌های قبل از انتخابات سرکوب شود و شوک ناشی از تقلب انتخاباتی و کودتای پس از آن، امکان عرض اندام مخالفان دولت فعلی را سلب کند؛ هرچند هیچ‌گاه این سرکوب‌ها نتوانست فضای اعتراض را به کلی از بین ببرد. یکی از جنبه‌های تغییر فضا در روزهای بعد از انتخابات، ممانعت از استفاده از نمادهای سبز بود، و بدین ترتیب استفاده از این نمادها به زمان تجمعات اعتراضی محدود شد.

اکنون وقت آن رسیده که استفاده عمومی و آشکار از این نمادها را باز از سر بگیریم، هرچند خبر داریم که برخی از تلاش‌گران و علاقه‌مندان، حتی در دشوارترین موقعیت‌ها نیز، هیچ‌گاه نمادهای سبز خود را از دست ندادند. اما عمومی شدن دوباره‌ی استفاده از این نمادها، مانند روزهای قبل از انتخابات، فضای سنگین حاکم را خواهد شکست و فراگیر بودن این حرکت، به امید خدا امکان هرگونه برخورد را نیز منتفی خواهد کرد.

رنگ سبز، یک نماد مقدس مذهبی و نشانه‌ی این جنبش زنده و صلح‌آمیز است. پس از جمعه شب که شب میلاد امام حسن مجتبی است، حضور سبزها در شهرپیمایی شاد شب نیمه رمضان همراه خواهد بود با استفاده دوباره از نمادهای سبز در خیابان‌ها؛ تا مقدمه‌ای شود برای سبز کردن حرم امام در زمان سخنرانی خاتمی، سبز کردن راهپیمایی روز قدس و سپس سبز بودن و ماندن دانشجویان با آغاز سال تحصیلی.

در این شب، علاوه بر لباس سبز، می‌توانید با روبان‌های سبز، رنگ‌های موقتی سبز (مخصوص ماشین) و پوسترهای سبز منقوش به عکس میرحسین موسوی، ماشین‌های خود را تزیین کنید. همچنین می‌توانید از پرچم‌‌ها و سربندهای سبزرنگ با شعارهای مذهبی هم در این ایام استفاده کنید.

احیای نمادهای سبز در این دو هفته، راهگشای استفاده از نمادهای سبز در دانشگاه‌ها از روزهای آغازین سال تحصیلی خواهد بود و امیدواریم همبستگی سبزها، این مهم را تحقق ببخشد.

تاکید میرحسین موسوی بر تقویت شبکه‏های اجتماعی / بیانیه شماره 11


"آنچه اینک در جامعه ما نقش‌آفرینی می‌کند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. آنچه اينجانب در پاسخ به سوال چه بايد كرد پيشنهاد مي‌كنم تقويت و تحكيم اين شبكه اجتماعی است"



بسم الله الرحمن الرحیم
مردم شریف، آزاده و آگاه ایران!

نزدیک به سه ماه پیش از این زمانی که شما در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کردید، با این باور به پای صندوق‌های رأی رفتید که با تأکیدهای مکرر مسئولان و تلاش نهادهای مدنی، از آرای تان در برابر مقاصد قدرت‌طلبانه گروهی اندک پاسداری خواهد شد. اما تخلف‌ها و تقلب‌های سازمان‌یافته و حوادث تلخی که متعاقب آن صورت گرفت، از رویدادی که بنا بود سرمایه‌ای برای ملت ما فراهم آورد تاسفی بزرگ باقی گذاشت.

مشکلی که می‌توانست در فرآیندی منصفانه و بی‌طرفانه مهار شود با بی‌تدبیری مسئولان امر، با یورش تبلیغاتی رسانه‌های دولتی و حمله نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی به تجمعات آرام و مسالمت‌آمیز مردم، به بروز انشقاق، ابهام و اختلاف عمیق و گسترده اجتماعی منجر شد، وضعیتی که پیامد بلافصل آن جز گسسته شدن رشته‌های اعتماد میان مردم و حکومت نیست.

جمع کثیری از دلسوزان حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور و نیز مراجع عظام تقلید و نیروهای آگاه حوزه‌های علمیه نسبت به افسانه‌پردازی‌های رسانه‌های دولتی و حوادثی چون برگزاری دادگاه‌های نمایشی فاقد پشتوانه حقوقی و شرعی، برملا شدن فهرست بلند قربانیان، برخوردهای غیرانسانی با بازداشت‌شدگان و افشای وجود بازداشتگاه‌های غیرقانونی واکنش نشان داده و خواستار رسیدگی به آنها هستند، بلکه همه دلبستگان به نظام جمهوری اسلامی، این دستاورد مبارزات یک صد ساله مردم و تبلور مطالبات اساسی آنان برای دستیابی به آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت در سایه دینداری، اینک نگرانند.

حفظ تمامیت ارضی و استقلال ملی و صیانت از کیان کشور در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از اصل نظام جمهوری اسلامی در روند شتاب‌زده حوادثی که پی‌در پی رخ می‌دهند چاره‌چویی برای خروج از شرایط موجود را بیش از پیش ضروری ساخته است، هرچند همه به خوبی آگاهیم که در درون دستگاه‌های حكومتي و شبه‌حكومتي افرادی وجود دارند که تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را التهاب‌آفرینی و بحران‌زایی‌های پیاپی و طفره رفتن از حل مشکلات و نابسامانی‌هایی می‌دانند که خود مسبب آنها بوده‌اند.

آنها همچنان به دنبال پوشاندن و پنهان کردن بحران های موجود با بحران های بزرگ تر و توسعه رفتارهای نابخردانه خود به مرزهایی خطرناک‌ترند، تا جایی که پس از ایجاد این همه پیچیدگی در فضای کشور اینک بي‌توجه به عواقب سنگين رفتارهاي خود با بهانه جویی‌های واهی زمزمه هایی خطرناک از جمله زمزمه تسویه های وسیع از دانشگاهیان آزاده و متعهد را سر می‌دهند.

از این روست که اتخاذ رویکردی اجتماعی (و نه صرفاً حکومتی) برای حل مسئله به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است، ضرورتی که لازمه آن، بهره‌گیری از ظرفیت‌های مردمی نظام جمهوری اسلامی است. اساس چنین رویکرد متفاوتی، پذیرش واقعیت تعدد و تنوع باورها و نگرش‌های موجود در خانواده بزرگ، باستانی و خداجوی ایران زمین است.

این راه و رسم پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده و نشان از سنتی الهی دارد که مقام و کارکرد هدایت نشان دادن راه است و وظیفه داعيان دين به فراهم ساختن بستر مناسب برای رشد و شکوفایی توانمندی‌های انسان جهت تعالی و تکامل محدود می‌شود. تاریخ به روشنی نشان می‌دهد که هر گاه حکومت‌ها خواسته‌اند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چاره‌ای جز متوسل شدن به چهره‌های ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان استبداد نداشته‌اند، راه حل‌هایی که نتیجه آن نه یکدست شدن افراد جامعه، بلکه بروز نفاق و دوچهرگی در زندگی مردم خواهد بود و بس. اتخاذ چنین رویه‌ای نه ممکن است و نه براساس آنچه آموزه‌های قرآنی به ما یاد می‌دهد مطلوب است.

پس از حوادثی که در این مدت کوتاه بر جامعه ما گذشت کیست که نداند وضعیتی که ایران امروز در آن قرار دارد حاصل استیلای چنین طرز تفکر اشتباهی بر تصمیم‌گیری‌های کلان كشور است. دستیابی به این وجدان عمومی دستاورد بزرگی است که گاهی قرن‌های متمادی از عمر ملت‌ها و تمدن‌ها صرف تحصیل آن می‌شود و چه هزینه‌های گزافی که در این راه نمی‌پردازند. اما مردم ما این موهبت بزرگ را با هزینه هایی بسیار اندک و ظرف مدتی کوتاه به دست آوردند.

مردم ما اینک با پوست و گوشت و استخوان خود دریافته‌اند که تنها راه همزیستی مسالمت‌آمیز سلیقه ها و گرایش‌ها، و اقشار، اقوام، مذاهب و ادیان گوناگونی که در این سرزمین پهناور زندگی می‌کنند اذعان به وجود تنوع و تعدد شیوه‌های زندگی و اجتماع بر کانون آن هویت دیرینه‌ ای است که آنان را به یکدیگر پیوند می‌زند، اگرچه فهم‌های ضعیف و باژگونه از دین هضم نکنند که این اذعان نه بدان معناست که اسلام ناب دین حق و آئین خاتم و صراط مستقیم نیست، بلکه یعنی اجباری در دین وجود ندارد، به درستی که راه از بیراهه بیان شده است. لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.

از اینروست که علیرغم تمامی حوادث تاسف بار و مرارت‌خیز این ایام، مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافته‌اند و این آن چیزی است که آنها را نسبت به اقدامشان برای شرکت در رویداد انتخابات و هزینه هایی که در قبل و بعد از آن متحمل شده اند دلگرم می کند.

در ماه هایی که گذشت نیرویی عظیم از ملت ما آزاد شد، نیرویی که باید به کارآمدترین شیوه برای سعادت بلندمدت او به خدمت گرفته شود. مردم ما از آنچه می‌خواهند آگاهند. آنان تصویر شکوهمند اراده خود را در آیینه آنچه که سپری شد مشاهده کرده‌اند و می‌دانند که سرمایه و توان تحقق بخشیدن به خواست‌های خود را دارند و در این میدان انبوه نخبگان و زبدگان دوشادوش آنان ایستاده‌اند. لذاست که اینک همه ما از یکدیگر می‌پرسیم چه باید کرد؟ این سوالی از سر ناامیدی و یا بلاتکلیفی نیست، بلکه می‌پرسیم با این سرمایه عظیم، با این امید تجدید حیات یافته و با این توانمندی‌های فراهم شده چه باید کرد؟

به راستی چه باید کرد؟ در پاسخ به اين پرسش نخستین قدم آن است که بدانیم چه باید بخواهیم تا بهترین و بیشترین را خواسته باشیم. اگر در یافتن پاسخ این سوال خطا کنیم قطعا همه یا بخشی از این سرمایه فراهم آمده را از دست داده ایم. بلکه حساسیت این انتخاب بسیار بیشتر از این است. نیروی عظیمی که ملت ما فراهم آورده توان آن را دارد که کشور را به سکویی بلند برای جهش به سوی پیشرفت‌های مادی و معنوی ارزشمند ارتقا دهد و یا در یک آنارشي درازمدت فرو برد. این که نتیجه حرکت ما چه خواهد بود تماما به انتخاب درست ما در این مرحله بستگی دارد.

برخلاف آنچه دستگاه‌های تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع می‌کنیم. ما خواسته‌هایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلی‌ترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاع‌رسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غيرمتعارف و نابهنگامی نمی خواهیم. آنچه ما می‌خواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است.

استیفای کدام حقوق؟ در درجه نخست حقوقی که قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته است و مطالبه برای اجرای بی‌کم و کاست و بدون تنازل آن. آری! در قانون اساسی برای اداره برخی از شئون کشور راهکارهایی ارائه شده است که شاید زمانی پاسخگوی مقتضیات جامعه و جهان ما نباشد. اما در بخش‌هایی دیگر از همین قانون راه روشن اصلاح آنها پیش‌بینی شده است. در میثاق ملی ما مشروعیت همه ارکان حکومت متکی به رأی و اعتماد مردم است، تا جائی که اگر دقیق ملاحظه شود خواهیم دید حتی نهاد نظارت‌ناپذیری چون شورای نگهبان از هیمنه نگاه مردم به دور نیست.

آری! در قانون اساسی وظایفی سنگین، از جمله وظیفه نظارت بر انتخابات بر عهده شورای نگهبان قرار گرفته است؛ انسان‌های غیرمعصومی که ممکن است در دام خطا و گناه بیفتند و دچار وسوسه قدرت شوند. اما در همین قانون به صراحت اعلام می‌شود که برگزاری اجتماعات از سوی مردم آزاد است. اگر تنها همین اصل از میثاق ملی ما به درستی اجرا شود حتم داشته باشید که هیچ یک از ارکان حکومت هرگز امکان سوء‌استفاده از موقعیت خود را پیدا نمی‌کند.

قانون اساسی ما پر از ظرفیت‌هایی است که هنوز به فعلیت نرسیده‌اند؛ مسئولان گاهی با این حقیقت به گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی به عنوان امری مستحب مخیرند همچنان استفاده‌های بیشتری از ذخائر قانون اساسی ببرند. نه! هرگز چنین نیست. آنها مکلفند که این ظرفیت‌ها، آن هم تمامی این ظرفیت‌ها را به فعلیت برسانند. قانون اساسی مجموعه‌ای یکپارچه است و نباید بر روی بخش‌هایی از آن که منافع اشخاص و یا گروه‌هایی خاص را تامین می‌کند به صورت اغراق‌آمیز تاکید شود و بخش‌هایی دیگر که حقوق مردم را دربر گرفته است معطل باقی بماند، یا ناقص به اجرا درآید.

پس از سی سال ما هنوز با اصولی از این میثاق ملی روبرو هستیم که سخن گفتن از اجرایشان دست‌اندرکاران را به خشم می‌آورد، به صورتی که گویی گوینده با جمهوری اسلامی مخالفت کرده است. تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیک‌ناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامه‌ها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیت‌ها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافت‌های دولتی در خزانه‌داری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بی‌طرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص داده‌اند؛ اصولی که به راحتی و صراحت نقض می‌شوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمی‌آیند، تا جایی که در اجرای اصل ساده و روشنی چون آزادی تدریس زبان‌های قومی و محلی به صرف سلیقه و پسند شخصی مانع ایجاد می‌شود.

مشابه همین برخورد گزینشی با آرمان‌های انقلاب اسلامی نیز صورت گرفته است. ما خواستار احیای آن بخش فراموش شده از اهدافی هستیم که این نهضت عظیم به امید تحقق آنها آغاز شد. چه شعارهای بزرگی از انقلاب که اینک دم زدن از آنها روی کسانی را ترش می‌کند، تا جائی که گویی اینها شعارهای ضدانقلاب بوده‌اند. نمونه‌ای از آنها آزادی است؛ آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی پس از بیان، آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی به تمامی آن معنای جلیلی که مردم ما در بهمن 57 تأمین آن را یکی از مهمترین اهداف خود می‌دانستند، به صورتی که پیروزی انقلاب را بهار آزادی نامیدند. این آزادی به مفهوم آزادی سیاسی و حق انتقاد بی‌هراس از حاکمان بوده است.

و مظلوم‌تر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام می‌برند و اندک به آن عمل می‌شود. چه بسیار که دین را سرند می‌کنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی می‌سپارند و سلیقه‌ها و مصلحت‌های خود را متن اسلام می‌نامند، تا جایی که دروغ به مشخصه‌ای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشت‌ترین بداخلاقی‌ها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد که برای تکمیل بزرگواری‌های اخلاقی مبعوث شده است؛ شکنجه زندانیان و کشتن آنان، و اعمالی که قلم از ذکرشان شرم می‌کند.

اگر برای حکمرانی مبتنی بر دین تنها یک رسالت وجود داشته باشد آن این است که زمینه را برای زندگی توأم با ایمان آماده‌تر کند. پس چرا فاصله جامعه ما با زندگی ایمانی روزبه‌روز بیشتر می‌شود؟ این فاصله میراث انقلاب نیست. در تابستان گرم 58، چه بسیار بودند کسانی که برای نخستین بار رمضان را روزه گرفتند و از این تجربه خود لذت بردند؛ میراث انقلاب ما این بود. میراث انقلاب ما معنویتی بود که در دوران دفاع مقدس جامعه را فرا گرفت.

میراث انقلاب ما پرورش روح‌های بزرگ و اخلاص‌های مثال‌زدنی بود. انقلاب ما نشان داد می‌تواند نورانیتی را که جامعه تشنه آن است تأمین کند. آخر یک بار هم که شده میراثی را که از امام خود تحویل گرفتیم با ایران امروز مقایسه کنیم؛ جامعه‌ای سودازده که در آن تحجر دولت‌سازی می‌کند؛ جامعه‌ای تقلب‌زده، دروغ‌زده.

برخورد گزینشی با پیام دین و آن را مناسب سلیقه و منافع خود درآوردن، خرافه و تحجر را به دامن آن بستن، پول و زور را جایگزین حکمت و موعظه حسنه کردن و بخش‌هایی از روحانیت، این شجره هزار ساله را دولتی ساختن بیش از این هم نباید نتیجه بدهد. زمانی که امام ما از اسلام ناب محمدی(ص) نام می‌برد و آن را در مقابل اسلام تحجرگرا و اسلام آمریکایی قرار می‌داد چنین روزهایی را می‌دید. این پوستین وارونه اسمش اسلام هست، اما رسمش اسلام نیست. ما خواستار بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص)، این دین غریب هستیم. و خداونده وعده داده است که ما را به راه‌های رسیدن به این تحفه آسمانی هدایت کند. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. و کسانی که در راه ما کوشش کنند به تحقیق آنان را به راه هایمان هدایت می‌کنیم.

آیا در این چند ماهه ندیدید که او چگونه به این وعده عمل کرد؟ پروردگار ما ایمان‌هایمان را ضایع نکرد و نخواهد کرد، زیرا او به خلاف مدعیان، نسبت به مردم دلسوز و مهربان است. و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرئوف رحیم. کام ملت از آنچه که گذشت تلخ است، اما کیست که دستاوردهای حاصل شده در عين اين تلخكامي‌ها را ناچیز بشمارد؟ ما با پوست و خون خود عظمت آنچه در این ایام کوتاه حاصل شده است را درک می‌کنیم. ما چه کردیم که به این دستاوردها رسیدیم.

حقیقت آن است که جز ایمان به وعده الهی عملی متناسب با این همه پیشرفت نداشته‌ایم. به حوادث این ایام بنگرید و در هر كدامشان راه های خدا را که یکی پس از دیگری پیش پای ما گشوده شدند ملاحظه کنید. آنها را هم که ببندند دادار از وفا به وعده‌ای که داده است عاجز نمی‌شود و راه‌هایی دیگر پیش پای کسانی که برای او می‌کوشند می‌گشاید؛ راه‌هایی امن، راه‌هایی هموار، راه‌هایی مستقیم که بدون تردید ما را به مقصد می رسانند. چرا به خداوند توکل نکنیم حال آن که راه‌هایمان را به ما نشان داده است؟ و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا. با دسترسی به چنین راه‌هایی ما نیاز به تخطی از قانون، پشیمانی از مسالمت، توسل به تخریب یا وارد شدن به هر کوره راه دیگری نداریم.

و در آن سو نگاه كنيم كه مخالفان مردم با قدم گذاشتن در بی‌راهه ‌ها چگونه رو به نشيب مي‌روند. فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خويش را ارضا كنند. آنها چه نتيجه‌اي براي اين كار خود توقع داشتند؟ بدن رنجور قرباني ترور را به بند كشيدند و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند. آنها انتظار داشتند از اين كار جز ريختن آبروي خود چه سودي ببرند؟ در سراشيبي كوره‌راهي كه درون آن افتاده بودند خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراط‌گراني قرار گرفت كه نيمه‌هاي شب به خوابگاه دانشجويان غريب و مظلوم حمله مي‌كنند و رايج‌ترين كلمات در فرهنگ لغاتشان دشنام‌هاي ركيك است.

رهروان راه‌هاي خدا به اميدي كه از وعده او داشتند رسيدند؛ آيا مسافران بیراهه نيز به آن چيزي كه بايد انتظارش را مي‌كشيدند نرسيده‌اند؟ ملاحظه تقيه و تملق اين و آن و شنيدن بوي حرص و بخل و آز از دهان تمجيدگران، برخورداري از حمايت خطيبي كه از منبر مقدس نمازجمعه به خشونت تشويق و به اعتراف‌گيري مباهات مي‌كند؛ ترس، ترس از تنهايي، ترس از آينده،‌ ترس از عاقبت، ترسي كه با ترساندن ديگران پنهانش مي‌كنند.

مردم فداکار ایران! پیمانی است بر ذمه فرزندان انقلاب اسلامی که در بازگرداندن آن به اصل نخستین‌اش از بذل هیچ کوششی کوتاهی نکنند، و عهدی است بر عهده همراهان و یاران شما که در راه مبارزه با متقلبان و دروغگویان به سرمایه اجتماعی و اعتمادی که ایجاد شده است، خیانت ننمایند. در عین حال تکلیفی است بر همه ما که اگر مصلحت کشور و مردم را در امری دیدیم از ملامت نترسیم و از شجاعت دریغ نورزیم.

بنا بر چنین تعهداتی اینجانب برای رسيدن به آرمان‌هایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کرده‌اید پیشنهاد نمی‌کنم؛ راه سبز امید. راهی که از پیش از انتخابات آغاز کردید و همچنان با عزم های استوار در آن گام می زنید. راهی که با دعا و ندا و تکبیر، با گردهمایی های بزرگ و کوچک، با کوشش ها و جوشش ها و گفتگوها و پرس و جوهای خود همچنان در آن قرار دارید.

ما برای اشاره به جنبشی که آغاز کرده ایم از عنوان «راه» استفاده می کنیم تا توفیق‌‎هایی که در هر مرحله به دست می‌آوریم پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم. علاوه بر آن ما در این مسیر چشم به جاده‌هایی داریم که هدایت الهی پیش‌پایمان قرار می‌دهد. ما می‌اندیشیم و تدبیر می‌کنیم، اما ایمان داریم که در عمل، تنها راه‌هایی که او برایمان می‌گشاید از خود کارسازی نشان می‌دهند.

ما در راهی که خداوند پیش رویمان قرار داده است از نماد «سبز» استفاده کرده‌ایم تا پرچم دلبستگی نسبت به اسلامی باشد که اهل بیت پیامبر(ع) آموزگاران آن بوده‌اند؛ اهل بیت خرد، اهل بیت محبت، اهل بیت نورانیت و ما «امید» را سرمایه خود قرار داده‌ایم تا حاکی از هویت ایرانی‌مان باشد؛ امیدی که این ملت را از گردنه‌های سخت تاریخ عبور داده و حیات او را در تلخ‌ترین روزهای این سرزمین تداوم بخشیده است؛ راه سبز امید.

چندی پیش، زمانی که از این نام برای بیان ویژگی‌های حرکت شما استفاده کردم تصور برخی بر آن قرار گرفت که حزب یا جبهه‌ای جدید در حال تشکیل است، حال آن که این راه به هیچ وجه مشابهی و یا جایگزینی برای سامان‌هاي سیاسی رسمی نیست و نیاز به آنها را منتفی نمی کند، بلکه حرکتی اجتماعی و دامنه دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساخت‌های سیاسی است که همه شئونات کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از جمله تشکل‌ها و احزاب برای فعالیت ثمربخش بدانها احتیاج مبرم دارند.

قطعا جامعه ما برای محقق کردن فضای باثبات سیاسی به احزاب صالح و قدرتمند نیازمند است و چه بسا زمانی که زمینه برای فعالیت موثر و مفید سامان های سیاسی فراهم شود اینجانب و برخی از همفکران شما نیز کوشش های خود را در چارچوب تشکلی متعارف از این نوع قرار دهیم. اما راه سبز امید تشکلی از این نوع نیست. تحزب اساسا به معنای آن است که گروهی از همفکران در سازمانی مشخص و دارای سلسله‌مراتب شناخته شده گردهم بیایند.

همچنین در یک حزب تأکید بر بیشترین همفکری و وحدت حداکثری در عقاید است، حال آن که راه ما به عنوان مسیری که تجدید و تقويت هويت ملی را هدف گرفته، بر وحدت حول حداقل نکات مشترک تکیه می‌کند؛ مجموعه‌ای پیام‌محور و متشکل از تمامی سازوکارهای مدنی کوچک و بزرگ که در مسیر خود هدفی مشترک را انتخاب کرده‌اند.

صورت ظاهری اقداماتی که برای تداوم و تقویت حرکت کنونی مردم انتخاب می‌شود در حکم لباسی است که بر قامت آن می‌دوزیم، و فاخرترین لباس‌ها تنها در صورتی برازنده خواهد بود که به فراخور واقعیت برده شود. واقعیت موجود در کشور ما نسبت به آنچه که در گذشته بود تغییرات شگرفی کرده است. آنچه اینک در جامعه ما نقش‌آفرینی می‌کند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. این شبکه دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که به هنگام تصمیم‌گیری در مورد راه‌حل‌ها و اقدامات آتی، باید به آنها توجه کرد. آنچه اينجانب در پاسخ به سوال چه بايد كرد پيشنهاد مي‌كنم تقويت و تحكيم اين شبكه اجتماعي است.

تجربه چندین دهه از تاریخ ایران که ما از نزدیک شاهد آن بوده‌ایم نشان می‌دهد حرکات جمعی مردم ما تنها در دوران باروری، حیات و سرزندگی این هسته‌ها به نتیجه می‌رسند. آن چیزی که از آن به عنوان جامعه‌ای زنده و فعال نام می‌بریم، جامعه‌ای که به صورت موثر، آگاهانه و خلاق نسبت به حوادث واکنش نشان می‌دهد و امكان استبداد و تخطي ساختارهاي قدرت از خواست‌ خود را از ميان مي‌برد ترکیبی تشکیل یافته از چنین شبكه‌ قدرتمندي است.

وظيفه‌اي كه امروز بر عهده همه ما قرار دارد و به صورتي فطري از جمع‌هاي كوچك و بزرگ و حتي احزاب و تشكل‌هاي سياسي ما سر مي‌زند آن است كه به صورت هسته‌هاي معين براي چنين شبكه‌اي عمل كنيم.

از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحدها عبارت از گروه‌هایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقه‌دار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کرده‌اند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمی‌دهند.

با این همه اولین قدم در راه‌حل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هسته‎های اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانه‌هایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانه‌های خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هسته‌های اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آنها را بشناسیم و بیش از پیش به آنها رو کنیم تا قدرت‌های نهفته ای که دارند برای ما ظاهر شود. خانه های خود را قبله قرار دهیم؛ یعنی اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات می‌کردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است.

گرد هم جمع شويم تا چه كنيم؟ اين نخستين سوالي است كه معمولا در چنين شرايطي از يكديگر مي‌پرسيم. ما معمولا تصور مي‌كنيم آنچه در اين گردهم‌آيي‌ها اهميت دارد كاري است كه در قالب آنها با كمك يكديگر به انجام مي‌رسانيم. البته این تصور درستی نیست، اما تصوری طبیعی است. از این روست که واحدهاي اجتماعي اگر محوری برای فعالیت‌های ثمربخش قرار نگیرند به‌مانند درختانی که میوه‌هایشان چیده نشود بازدهی خود را از دست می‌دهند، لذا باید آنها را موضوع تلاش‌های اثرگذار اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، عام‌المنفعه و دیگر فعالیت‌های مدنی مشابه قرار داد تا در درازمدت و پس از عبور امواج حادثه و عاطفه همچنان به ایفای نقش تاریخ‌سازی که از آنها انتظار داریم بپردازند.

جمع‌های خویشاندوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانون‌های فرهنگی و ادبی، انجمن‌ها، احزاب، جمعیت‌ها، تشکل‌های صنفی، نهادهای حرفه‌ای، گروه‌هایی که با هم ورزش می‌کنند یا در رویدادهای هنری حاضر می‌شوند، حلقه همکلاسی‌ها، گروه فارغ‌التحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافته‌اند، و . . . ؛ هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیرمجموعه‎های کوچک عضویت داریم و این دست‌مایه اصلی گفتگو و ارتباط میان هسته‌های جامعه ماست. بلكه تجربیات اخیر نشان داد خرده‌رسانه‌هایی که از این روابط زاده می‌شوند می‌توانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیت‌های این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد.

ما زمانی موفق به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر خواهیم شد که در شعاری مشترک همصدا شویم؛ شعاری دقیق و عمیق که قادر به تأمین خواسته‌های ما باشد. بخش مهمی از توانمندی‌هایی که اینک در شبکه‌های اجتماعی ما ایجاد شده است مرهون آن است که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده ایم. تعادل طلايي ويژگي مهم اين شعار و آرمان است، به صورتي كه اگر بر آن بيفزاييم چه بسا كساني كه نتوانند يا نخواهند با آن همصدا شوند، و اگر از آن بكاهيم چه بسا قشرهايي كه اميدهاي خود را در آن نيابند. این بزرگترین سرمایه ماست که باید در پالایش و پاسداری از آن بیشترین دقت و همت را به کار بگیریم.

ما اگر صرفاً در یک انتخابات شرکت کرده بودیم برخورداری از حمایت اکثریت مردم برایمان کافی بود. اما در یک حرکت عظیم اجتماعی، اکثریت تنها زمانی به پیروزی می‌رسد که به اجماع نزدیک شود و آن گاه از مشروعیت غیرقابل‌مقاومت برخوردار خواهد شد که توجه خود را نسبت به دغدغه‌ها و حقوق کسانی که امروز یا فردا ممکن است متفاوت با او بیندیشند و در اقلیت قرار گیرند به اثبات برساند.

نمی‌توان از جامعه‌ای که بخش قابل توجهی از آن دچار جبر نان و از تأمین نیازها اولیه خود ناتوان است انتظار مشارکت گسترده در فرآیند توسعه سیاسی را داشت. البته عکس این رابطه نیز صادق است و جامعه‌ای که از آزادی‌ها و آگاهی‌های اساسی محروم شود در تأمین معیشتی که لیاقت آن را دارد نیز درمی‌ماند و حتی در عهد درآمدهای افسانه‌ای، به پیشرفتی بیشتر از صدقه‌پروری و واگذار کردن اختیار بازار و اقتصاد ملی خود به بیگانگان نائل نمی‌شود.

ما بر این باوریم که آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد. به همان اندازه که محدودیت‌های جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگران‌کننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشم‌انداز دسترسی به جامعه‌ای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره می‌کند، به ویژه آن که در سیاست‌ سال‌های اخیر دورنمای روشنی برای خروج از ا ین وضعیت ملاحظه نمی‌شود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه اصلی جوانان و خانواده‌های آنان مبدل ساخته است.

راه‌های خدا متکثر است و برای دفع ظلم و استبداد و تحقق ایرانی پیشرفته، ما نباید به قدم گذاشتن در یکی از آنها یا همراهی با یکی از همفکران خود اکتفا کنیم. ما در پیوندهای خود به نظمی نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمه‌ای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خرد جمعی، در هر مرحله‌ای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلندترین گام‌ها به سوی آن حرکت کنیم.

همچنین اگر در جناحی که قدرت خود را در مخالفت با مردم و خواسته های به حق آنان توهم کرده است خواستی برای برون رفت از بحران وجود داشته باشد حداقل آنچه که در این مرحله می تواند به این هدف کمک کند اقدامات زیر است:

1. تشکیل گروه حقیقت‌یاب و حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان
2. اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود.
3. شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانه‌ای
4. رسیدگی به آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات و خانواده‌های جان‌باختگان، آزادی همه دست‌اندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پرونده‌ها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق شان صورت می گیرد.
5. اعمال اصل 168 قانون اساسي در خصوص تعريف جرم سياسي و رسيدگي به جرايم سياسي با حضور هيئت منصفه
6. تضمين آزادي مطبوعات، تغيير رفتار جانبدارانه صدا و سيما، رفع محدوديتهاي اعمال شده براي برخورداري احزاب، گروههاي سياسي و نگرشهاي مختلف از ارائه ديدگاههاي خود در رسانه‌ها، به ويژه صدا و سيما و اصلاح قانون رسانه ملی به صورتی که رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو قرار گیرد.
7. به فعلیت درآمدن ظرفیت های ایجاد شده در قالب تفسیر اصل 44 قانون اساسی برای ایجاد رسانه های شنیداری و دیداری خصوصی
8. تضمين حق اساسي مردم در تشکيل اجتماعات و راهپيمايي‌ها با اعمال اصل 27 قانون اساسي
9. تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیت‌های اقتصادی

ما در راهی پر از نورانیت وارد شده‌ایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است. برای خود و شما در این مسیر از خداوند یاری می‌طلبم و امیدوارم با همکاری و همراهی همه دلسوزان نظام و انقلاب اهداف ملت در هر مرحله از این مسیر روشن و محقق شود.

میرحسین موسوی



برگرفته از: پایگاه خبری کلمه

نگراني خانواده منصور اسانلو از انتقال او به سلول انفرادي

گزارش‌ها حاکی است که منصور اسانلو، رييس هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران، روز چهارشنبه به سلول انفرادی در زندان رجايی‌شهر کرج منتقل شده است. همزمان، فشارها بر ديگر فعالان کارگری در نقاط ديگر ايران افزايش يافته است.در پی حمله ماموران زندان و ضرب و شتم هم‌سلولی‌های منصور اسانلو توسط آنها که منجر به ناراحتی قلبی اين فعال کارگری شد، گزارش نزديکان به خانواده رئيس زندانی هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران حاکی از انتقال او به بند يک زندان رجايی شهر است.




به گزارش جرس، در حالی که اين بند، بدترين بند اين زندان به شمار می رود، گفته می شود که آقای اسانلو در يک سلول انفرادی نگهداری می شود. همين موضوع موجب نگراني شديد خانواده آقاي اسانلو از اين وضعيت شده است، به وي‍ژه كه در اين مدت،‌امكان تماس با او را نداشته اند. پيشتر منصور اسانلو در بند چهارم زندان رجايی شهر به سر می برد که اين بند نيز شرايط مناسبی از لحاظ بهداشتی و غذايی نداشت و اين تاثير بدی بر روی سلامت جسمانی وی داشته است.


انتقال منصور اسانلو وی پس از انتشار نامه ای از سوی او در مورد اتهامات وارد آمده به سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران در چهارمين جلسه محاکمه گروهی از بازداشت شدگان حوادث پس از کودتای ۲۲ خرداد صورت گرفته است. آقای اسانلو در اين نامه با توجه به اينکه در اين جلسه به نقل از مسعود باستانی، روزنامه نگار زندانی که به گفته نزديکانش تحت فشار شديد قرار داشته است،‌مطالبی عليه سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران گفته شده بود، توضيحاتی داد.


اين فعال کارگری با اشاره اينکه چهره آشفته آقای باستانی در يک عکس « حکايت از سختی های فراوانی داشت که بر او رفته است»‌نوشت:‌«‌ايشان فيلمی از کارگران و همسران محروم سنديکای شرکت واحد با همکاری اينجانب تهيه کرده است که در اين فيلم کارگران اخراجی و همسرانشان در باره مزايای سنديکا و چگونگی تغيير رفتار و گفتار کارگران سنديکايی بعد از عضويت در سنديکا و آموزش های انسانی که ديده اند، از سنديکا قدردانی کرده و خانواده های اين کارگران نيز خود را عضو سنديکا دانسته اند.» منصور اسانلو افزود:«‌اين فيلم موجود است و صدا و سيما می تواند اين فيلم را به جای دفاعيه سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی برای همه مردم ايران و جهان نمايش دهد.»


انتشار اين نامه همزمان با حمله ماوران زندان رجايی شهر به سلولی شد که او همراه با شماری از مجرمان عادی در آن نگهداری می شد.در اين حمله،‌گرچه اين فعال کارگری مورد ضرب و شتم قرار نگرفت، اما وسايل او از جمله کارت تلفن توسط ماموران ضبط شد. پس از آن اين خبر توسط محمد اوليايی فرد، که قرار است وکالت رسمی او را بر عهده بگيرد، در گفت و گو با راديو فردا تاييد شد.آقای اسانلو پس از انتقال از زندان اوين به زندان رجايی‌شهر در سال گذشته، در بند مجرمان عادی نگهداری می‌شود و اين اقدام در شرايطی صورت گرفته است که وی، خانواده و وکلای مدافع او به اين موضوع اعتراض کرده اند. به گفته وکلای مدافع و خانواده اين فعال کارگری، اين اقدام نقض تمامی حقوق اوليه هر زندانی است، زيرا او نيمی از پنج سال دوران محکوميتش را سپری کرده است و مطابق قانون مجازات اسلامی، زندانی بايد در محل زندگی خود نگهداری شود.


اين وضعيت در شرايطی برای منصور اسانلو رقم زده شده است که در ماه های گذشته، دو بار مورد تهديد يکی از جانيان قرار گرفت و در عين حال،‌اقدامی توسط مقام های زندان در جهت انتقال منصور اسانلو به بندهايی که زندانيان دارای جرايم سياسی و عقيدتی به سر می برند، انجام نشد.
اين در حالی بود که کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران در نامه‌ای به آيت الله هاشمی شاهرودی، رئيس وقت قوه قضائيه،‌از تهديد جانی آقای اسانلو توسط يکی از جانيان حاضر در زندان اظهار نگرانی کرده بود.


به گفته خانواده و وکلای مدافع رئيس زندانی سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران، او از بيماری در ناحيه قلب،‌کليه و کمر رنج می‌برد. ضمن آنکه تاکنون سه عمل جراجی چشم داشته است و بايد به طور مرتب از سوی متخصصان چشم‌معاينه شود و تحت معالجه قرار داشته باشد. با توجه به اين وضعيت، خانواده وی بارها از مقام‌های قضايی، خواستار مرخصی پزشکی جهت درمان و يا حتی آزادی وی شده‌اند، اما اين درخواست نه تنها ناديده گرفته شده و بی پاسخ مانده است، بلکه اين مقام ها از اعطای مرخصی عادی به آقای اسانلو از زمان بازداشت او در تيرماه سال ۱۳۸۶ تاکنون‌خودداری کرده‌اند.


وی به اتهام اقدام عليه امنيت ملی به پنج سال زندان محکوم شده است که اين موضوع اعتراض اتحاديه‌های بين‌المللی کارگری و سازمان‌های حقوق بشری را به دنبال داشته است. در همين حال، يکی از نزديکان به خانواده آقای اسانلو به «‌جرس»‌گفت که پسر کوچک آقای اسانلو چند روز پيش توسط يک موتورسوار مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. به گفته وی، فرد مهاجم هنگام کتک زدن فرزند اين فعال کارگری، به نام پدر او اشاره کرده است.
اما اين تنها اذيت و ازار خانواده آقای اسانلو نبوده است. چند هفته پيش نيز عده ای به نام مامور امنيتی قصد بازداشت عروس منصور اسانلو را داشته اند که موفق به اين کار نشده اند.


همزمان با اين موضوع، گزارش ها از احضار دوباره سه تن از اعضای هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه،‌به نام های علی نجاتی، فريدون نيکو فر و رضا رخشان است. درعين حال،‌خبرنامه دانشگاه آزاد قزوين از بازداشت حدود ۲۰ نفر از فعالان اجتماعی و کارگری در اين شهر خبر داده است. اين فشارها همزمان با تشديد اعتراض های صنفی کارگران به پرداخت نشدن حقوق، ادامه اخراج ها و بدتر شدن وضعيت زندگی شان صورت می گيرد.

نامزد ندا آقاسلطان برای انکار واقعیت تحت فشار و بازجویی قرار دارد

سازمان عفو بين الملل با انتشار بیانه ای مطبوعاتی اعلام کرد که کاسپین ماکان نامزد ندا آقا سلطان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده و در زندان اوین تحت بازجویی قرار دارد.



به گزارش جرس، بنابر اعلام عفو بین الملل مقام های امنیتی به خانواده ندا آقا سلطان گفته اند اگر کاسپین ماکان اعتراف کند که یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ندا را کشته است او را آزاد خواهند کرد.عفو بين الملل تاکید کرده که نگران شکنجه کاسپين کامان است.

کاسپین ماکان پس از کشته شدن نداآقا سلطان که اکنون در جهان به نماد شهدای جنبش سبز تبدیل شده، در چند مصاحبه گفت که بنابر سخنان شاهدان عينی و نوارهای ويدئويی همگی نشان می دهد که يک بسيجی، ندا آقا سلطان را هدف تير قرار داد.

دکتر آرش حجازی یکی از شهود که در لحظه شهادت ندا آقاسلطان حضور داشت نیز پس از گریختن از ایران اعلام کرد که یک بسیجی به سوی ندا آقاسلطان شلیک کرده بود از سوی مردم دستگیر شد اما مردم توانستند کارت شناسایی این بسیجی را از او بگیرند.

کارت شناسایی این بسیجی و مشخصات کامل او در هفته های اخیر در سایت های اینترنتی انتشار یافته است.

فائزه هاشمی در واکنش به پروژه اعتراف‌سازی‌: مثل ملانصرالدین خودشان سناریو می‌نویسند، تکرار می‌کنند و باور می‌کنند!

چندی پس از اتهامات واردشده به فرزندان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، سایت یولداش در یک مصاحبه یک ساعت و نیمه با فائزه هاشمی، از دیدگاه‌های او در مورد انتخابات اخیر و چشم انداز کشور پرسید. متن کامل این مصاحبه را در زیر می‌خوانید:




سلامت انتخابات/ واژگون کردن نتیجه انتخابات بدعت بود،نه اعتراضات

فائزه هاشمی معتقد است که سلامت انتخابات همچنان زیر سؤال است و رخدادهای پس از آن نباید باعث شود که این موضوع تحت الشعاع قرار گیرد. در پاسخ در پرسشم در این خصوص می گوید: در رابطه با جریانات پس از انتخابات دو نکته مطرح است، اول سلامت انتخابات و دوم برخوردهای غیر قانونی با اعتراضات و هر دو موضوعات مهمی هستند که بررسی آنها مورد مطالبه است. وی در ادامه می افزاید: شواهدی وجود دارد که نشان دهنده زیر سؤال بودن روند برگزاری انتخابات است، این تردید آنقدر عمیق و جدی است که جمعیت چند میلیونی را بارها و بارها جهت بیان اعتراضات آن هم بصورت آرام و قانونی و براساس اصل 27 قانون اساسی به خیابان کشانده و به وجدان و احساسات عمومی آسیب زده است.

تخلفات و روند غیر قانونی در برگزاری انتخابات در مراحل مختلف تبلیغات قبل از انتخابات، روز انتخابات، و بعد از انتخابات وجود داشته است، بعنوان مثال وضعیت ناظرین، کارت برای بسیاری از ناظرین معرفی شده صادر نمی شود، بسیاری کارت ها جابه جا صادر می شود و چون کارت ها را اول صبح روز انتخابات برخلاف قرار قبلی تحویل می دهند ، لذا مستقر شدن ناظرها با این وضعیت جدید مشکلات عدیده ای ایجاد می کند، بسیاری ناظرین را در مرحله تجمیع آراء راه نمی دهند، از حضور ناظرین در جلسات هئیت های اجرایی پس از 18 خرداد علی رغم اعلام رسمی خودشان جلوگیری می کنند، در زمان شمارش آرا بسیاری از ناظرین از صندوق ها اخراج می شوند، صورت جلسات شمارش آرا در بسیاری از صندوق ها توسط برگزار کنندگان و ناظرین امضا نمی شود.
وضعیت تعرفه ها، در بسیاری از شعبه ها تعرفه ها از حدود ظهر به بعد شروع به تمام شدن می کند، البته زمان آن صندوق به صندوق متفاوت است و در اکثر این شعبات تعرفه رسانده نمی شود. شعبه های زیادی ساعت 9 و مابقی ساعت 10 علی رغم وجود صف طولانی مردم برای رأی دادن بسته می شود، این در حالی است که وزیر کشور اعلام کرد که دستور داده شده تا زمانی که مردم در هر شعبه ای در صف ها حضور دارند رای گیری انجام شود. از آنجایی که 57 میلیون تعرفه چاپ شده بود، این سؤال مطرح است که پس مابقی تعرفه ها کجاست؟

قطع شدن سیستم پیامک ها از شب قبل از انتخابات، فیلتر کردن سایت ها، اخلال در سیستم اطلاع رسانی ستادها و حمله به ستادها در روزانتخابات از جمله ستاد قیطریه آقای موسوی، این ها همگی نیز مواردی بود که مشکلات اساسی را برای ناظرین و ستادها ایجاد و برنامه های نظارتی آنها را مختل کرد.
تخلفات تمام نمی شود و پس از انتخابات نیز ادامه می یابد، در حالی که 3 روز برای اعتراض کاندیداها و به دنبال آن زمانی برای بررسی اعتراضات و تأیید نهایی شورای نگهبان در قانون پیش بینی شده است فردای انتخابات پیام های تبریک و تأیید انتخابات سرازیر می شود، که با توجه به جایگاه، و مقام بعضی از پیام دهندگان، عجیب است که هنوز انتخابات تأیید نشده و مراحل قانونی آن طی نشده هدف این پیام ها چه بوده است ؟ و همچنین کنفرانس مطبوعاتی و جشن آقای احمدی نژاد به عنوان پیروز انتخابات در یکی دو روز اول بعد از انتخابات نیز در همین بخش قرار می گیرد.

عملکرد حمایتی رسانه ملی، روزنامه ها و خبرگزاری های دولتی و حمایت از آقای احمدی نژاد توسط بعضی مقام ها و ارگان ها که بـایـستی طبق قانون بی طرف باشند و اصولاً اجازه ورود به مسایل سیاسی و انتخابات را ندارند، بذل و بخشش ها از پول و جیب مردم، افزایش حقوق ها در آخرین ماه های قبل از انتخابات و کاهش آنها بعد از انتخابات و بسیاری موارد دیگر همگی از مواردی است که بایستی بررسی شود.

فقط یک نمونه از اعتراضات، یعنی نتیجه بررسی وجود 140 مرکز که آرای ریخته شده به صندوق ها از آرایی که می توانست به صندوق ها ریخته شود، بیشتر بود این بود که 3 میلیون جابجایی آرا داشت حالا تصور کنید که اگر هر کدام از موارد اعتراضی فـوق بررسـی می شـد، آن وقـت مشخص می شد که در کل چه مقدار رای با این روندهای غیر قانونی جابجا شده است.

هاشمی در ادامه می افزاید: بهتر بود اجازه می دادند یک شورای بی طرف تشکیل می شد تا مستقلاً همه موارد را بررسی کند. اینطور که نمی شود که بگوییم در نتیجه انتخابات هیچ تغییری ایجاد نمی شود اما شورای نگهبان به اعتراضات رسیدگی کند. بنابراین با این صحبت پاسخ شورای نگهبان هم از اول مشخص بود پس برای چه قانون گذار اساساً اجازه اعتراض را به کاندیداها داده است؟ دیگر اعتراض برای چیست وقتی قرار است تغییری صورت نگیرد؟ واژگون کردن نتیجه انتخابات در این دو روز بدعت است یا رسیدگی جدی و حقیقی و بی طرفانه به اعتراضات ؟ وی در ادامه می گوید: این نوع برخورد یعنی اعتراض نکنید، تمام شد. یک انتخاباتی برگزار شد و شما به هر کس خواستید رأی دادید ولی نتیجه این بود که می بینید. و یا کمیته ای تشکیل می دهند که اکثریت آنها را طرفداران خودشان دارند. وقتی اراده ای برای رفع این همه ابهام و رسیدگی بی طرفانه به شکایات و گزارشات وجود ندارد این ابهام ایجاد می شود که پس حتماً ریگی به کفش دارند که حاضر نمی شوند به اعتراضات به شکل منطقی پاسخ بدهند.

حوادث و فجایع پس از انتخابات/ این فجایع فقط به کهریزک و کوی دانشگاه، ختم نمی شود

فائزه هاشمی در خصوص فجایع پس از انتخابات هم به صراحت موضع گیری می کند و از احقاق حق مظلومین و خسارت دیدگان در رویدادهای اخیر می گوید. او معتقداست که رسیدگی به این فجایع نیز باید در دستور کار قرار بگیرد و نباید به بهانه شاد شدن دشمنان از بیان فجایع، به سادگی از کنار این موضوع گذشت. او در این خصوص می گوید: این ها بیان نقض حقوق شهروندان و فجایع صورت گرفته را تعبیر به تحرکات دشمن شادکن می کنند، به نظر من انجام این اعمال است که به نظام ضربه زده و دشمن شاد کن است و نه اعتراض به آنها. این فجایع رخ داده و نمی شود گفت که کسی احقاق حق نکند و چیزی نگوید چون دشمن شاد می شود برعکس باید با متخلفین از بالا تا پایین برخورد شود تا از این راه پایداری نظام تضمین شود و جلوی شادی دشمن گرفته شود.

هاشمی در ادامه می افزاید: این فجایع فقط به کهریزک و کوی دانشگاه، ختم نمی شود، بررسی و پاسخگویی به آنچه که در خیابانها و در زندانها و اماکن دیگر برمردم رفته است همگی بایستی در دستور کار باشد.
در این جریانات نیز مثل موضوع انتخابات نیاز به کمیته ای بی طرف و مستقل است تا عادلانه و براساس واقعیت ها و به دور از جانب داری ها به بررسی مسایل و بعد هم برخورد با متخلف بپردازد. این که عده ای خلاف کنند، آن هم به این گستردگی و با این عمق، و مورد اعتراض هم قرار نگیرند، ولی به معترضن که به دنبال حقوق خود هستند انگ همسویی با بیگانه، اغتشاشگر، دشمن شادکن، جاسوس، انقلاب مخملی و ... زده شود از کجای اسلام در آمده است من نمی دانم. شرایط بنحوی شده است که برای اثبات حقانیت خودشان، برای افراد بی گناه پرونده سازی می کنند و برعکس پرونده دارها را به مقام و پست می رسانند.

انقلاب مخملی و اعترافات /اتهام انقلاب مخملی فرافکنی است- چه کسی این اعترافات را باور می کند؟

از هاشمی در خصوص اتهامات به اصلاح طلبان با عنوان انقلاب مخملی یا کودتای مخملی می پرسم واو دراین خصوص می گوید: بنظرم در حال حاضر ما شاهد کودتای مخملی هستیم، کودتای مخملی یعنی اینکه برخلاف رأی مردم کس دیگری از صندوق ها بیرون بیاید. فـکر می کنم تا زمانی که اعتراضات بصورت بی طرفانه و عادلانه ای مورد بررسی قرار نگیرد و تا زمانی که افکار عمومی قانع نشده باشد، خود آنها در معرض این اتهام هستند و گرنه منتسب کردن اعتراضات مردمی به «انقلاب مخملی» نوعی فرافکنی است
هاشمی در ادامه می افزاید: گذشته از این موارد باید گفت انقلاب مخملی در مفهوم عام آن می تواند به معنی اصلاح طلبی و بیان مسالمت آمیز ضرورت اصلاحات و تلاش برای انجام آن باشد که چیز بدی نیست . این یعنی گروههایی هستند که نه به اصل نظام اعتراض دارند و نه براندازند و تنها اعتراض آنها به روندهای غیر قانونی و خلاف است و دنبال رأی خود هستند این که حالا رسانه های خارجی و یا خارجی ها در تایید تحرکات مردمی چیزی بگویند این نشانه وابستگی نیست. مگر امام در خارج از کشور در فرانسه نبودند؟ مگر مقامات فرانسوی کشور خود را پناهگاه انقلابیون قرار نداده بودند؟ مگر بسیاری دانشجویان از آمریکا مبارزه نمی کردند ؟ مگر رسانه های خارجی و از جمله BBC در آن زمان مسایل ایران را بشدت و به قوت پوشش نمی دادند؟ مگر مردم در آن زمان در نهایت بی اعتمادی به رسانه های ملی، اخبار را از رسانه های خارجی نمی گرفتند؟ پس با این اوصاف باید بگوییم که انقلاب اسلامی هم در مسیر خواست بیگانه رقم خورد و یا انقلاب مخملی بود و ...
اعترافات کارمند سفارت انگلستان، البته طبق آنچه که من شنیدم، چیزی نبود جز انجام وظیفه. هر سفارتی در هر کشور از اوضاع طرف مقابل گزارش تهیه می کنند تا سیاست هایشان در آن را بر مبنای شرایط واقعی هر کشوری بریزند. مگر سفارت ما در کشورهای خارجی این کار را نمی کند؟
فائزه هاشمی در خصوص اعترافات بیان شده از سوی متهمین دادگاه اخیر نیز می گوید: چه کسی اعترافات فردی که بیش از پنجاه روز در انفرادی بوده، ارتباطی با بیرون از زندان نداشته، با خانواده و وکیل ارتباط نداشته، تحت انواع واقسام فشارها بوده، و نه تنها از وقایع بیرون از زندان بی اطلاع است، بلکه همانگونه که آقای موسوی نیز گفت احتمالاً اخبار کذب را به فرم روزنامه های اصلاح طـلبان دریـافت کـرده است، باور می کند. زمانی این اعترافات می تواند مورد پذیرش افکار عمومی قرار گیرد که کل مراحل دستگیری، بازجویی ، دادگاه و ... بر طبق قانون انجام شده باشد. که متأسفانه در مورد این ها چنین روندی طی نشده است.
هاشمی در ادامه می افزاید:متأسفانه اعترافات بیشتر بصورت یک شوی تلویزیونی مضحک و از طرفی تأسف بار درآمد که البته قابل استفاده جهت برگزار کنندگان آن برای متهم کردن این حرکت عظیم، برای ایجاد رعب و وحشت، برای دستگیری های بیشتر، و برای توجیه اعمال اشتباه و خلاف قانون آنها بود.
مـتأسفانه کارهای خلاف قانون و اشتباه همچنان ادامه دارد، هـر کس کـه در رسـانه ملی مورد اتهام قرار می گیرد، طبق قانون حق دفاع از همان رسانه را دارد که این کار نیز انجام نگرفته است.
نظر ایشان را به طور خاص در مورد اعترافات مربوط به مهدی هاشمی می پرسیم، ایشان می گوید: مهدی بلافاصله تکذیبه ای داد که بصورت مستدل اتهامات مطرح شده در دادگاه چهارم را رد کرد و خواستار وقت دفاع در رسانه ملی، یعنی همان جایی که این اتهامات بارها و بارها تکرار گردید شد، ولی آقایان مثل سایر موارد به روی خود نیاوردند.

جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی/ هم جمهوریت و هم اسلامیت در حال رخت بربستن است

فائزه هاشمی با اشاره به مباحثات صورت گرفته در روز های پس از انتخابات در خصوص نقش مردم در جمهوری اسلامی می گوید: جمهوری یعنی حکومتی مبتنی بر آرای مردم. تفاوت جمهوری با سایر حکومت ها هم در این است که در جمهوری مردم نقش آفرین و تصمیم گیر هستند و در چهارچوب قوانین سرنوشت خود را رقم می زنند ولی در حکومت، رسمی و یا غیر رسمی رأی و نـظر مـردم و نقش آنها کنار گذاشته می شود، که این همان چیزی است که در دو انتخابات اخیر زیر سئوال رفت. در این انتخابات به واسطه حضور بی سابقه مردم این مسئله ملموس تر بود و باعث جریحه دار شدن احساسات و شعور مردم شد. مردم احساس کردند که به شعور آنها توهین شد.خوب ادامه این روند می تواند به «حکومت اسلامی» ختم شود، این در حالی است که 30 سال پیش نه مردم به دنبال چنین مسئله ای بودند و نه سران و رهبران انقلاب چنین مسئله ای را در سر داشتند. نظامی که خـودشـان به آن رأی داده بودند و در طول سی سال با همه خوبی ها و بدی ها، زیبایی ها و زشـتی ها، سفیدی ها و سیاهی های آن ساختند، اگر قرار باشد همین دموکراسی نسبی که الان داریم هم از بین برود طبیعتاً قابل تحمل نیست و این عمل تنها خدمت به منافع یک گروه خاص می باشد و نه خدمت به اسلام. به شکل واضح معنای حکومت اسلامی چیزی جز دیکتاتوری با نام اسلام نیست. با و قایع پیش آمده از انتخابات تاکنون، بنظر می رسد که هم جمهوریت و هم اسلامیت در حال رخت بربستن است .

عملکرد صداوسیما/ چرا بایستی بگونه ای رفتار کند که اخبارش دیگر قابل باور نباشد؟

عملکرد صداو سیما در این جریان و التهابات ناشی از سوء مدیریت رسانه ملی موضوع دیگری است که فائزه هاشمی در خصوص آن می گوید: صدا و سیما از چند ماه قبل از انتخابات سیاست یک جانبه ای را در دفاع از دولت آغاز کرد و حتی در شب های منتهی به انتخابات آقای احمدی نژاد با مصونیت کامل به اتهام پراکنی و تخریب هر که می خواست اقدام کرد و هر کس هم در صدد پاسخ گویی بود گفتند که بعد از انتخابات. در حالیکه ایشان قبل از انتخابات این حرف ها را زده و به دنبال تأثیر آن در رأی خود بود، بنابراین پاسخ بعد از انتخاب، که عملی نیز نشد، نوش داروی بعد از مرگ سهراب است. پس از انتخابات هم اطلاع رسانی در رسانه ملی چیزی کاملاً متفاوت از شرایط ملتهب جامعه بود. نظرات آقای موسوی و سایرین تـوسـط آقـایان اژه ای و پور مـحمدی و دیگران در رسانه ملی منعکس می شد. مـگر خود آقای موسوی نمی توانست نظراتش را بیان کند که دیگران بیان کننده نظرات ایشان باشد؟ خودتان می آیید و از جانب یک نفر در سیما حـرف می زنـید، خـودتان پاسخ می دهید خودتان هم قضاوت می کنـید و بعد جـالب اسـت که او را محکوم می کنید و به خود نمره بیست می دهید! ، عجب عدالتی! عادلانه این بود که در آن شرایط خود معترضین دعـوت می شدند و اسـتدلات خـود را بیان می کردند و بعد آقای اژه ای یا هر کس دیگری پاسخ ایشان را می داد، و مردم خود قضاوت می کردند چرا از میان کاندیداهای معترض تنها آقای رضایی به سیما دعوت شد. البته منکر نقش مثبت آقای رضایی چه قبل و چه بعد از انتخابات نیستم. اما چرا آقایان کروبی و موسوی نباید بتوانند از این فرصت استفاده کنند؟ این که نمی شود که عده ای قبل از انتخابات مورد تایید نظام باشند و صلاحیت آنها تایید شود و بعد از انتخابات یک دفعه شرایط تغییر کند و همه عامل بیگانه و ضد انقلاب و نامحرم شوند، و از آن طرف رسانه ملی با ارائه اخبار و تحلیل های جانبدارانه و گاهی خلاف به تحریک مردم بپردازد و بعد هم با اجرای سناریوهای ساختگی مثل ماجرای ترانه موسوی، ندا آقاسلطان و اعترافات و دادگاه های نمایشی بخواهند افکار عمومی را منحرف کنند. هاشمی در ادامه افزود: متأسفانه این قبیل کارها موجب سلب اعتماد عمومی از رسانه ملی و مراجعه مردم به رسانه های خارج از کشورشده است. رسانه ای که به راحتی توانست در شب های قبل از انتخابات در طی مناظره ها ده ها میلیون مردم را پای تلویزیون میخکوب کند و این گونه مخاطب جذب کند چرا بایستی بگونه ای رفتار کند که نه اخبارش دیگر قابل باور باشد و رسانه های خارج از کشور توسط مردم جهت کسب اخبار به آن ترجیح داده شوند؟ باکمی واقع بینی و صداقت متوجه می شویم که این خود ما هستیم که باعث گل کردن فضاشده ایم و مردم را سوق به آن طرف داده ایم. عملکرد خودمان اشتباه است آن وقت دیگران را متهم می کنیم.

عمل به قانون/ اگر گفته می شود که در انتخابات تخلف شده است یعنی قانون نقض شده

از هاشمی درباره مسئله عمل به قانون می پرسم. او با اشاره به تاکیدات صورت گرفته در خصوص رعایت قانون از سوی تمام جناح ها و افراد می گوید: ایـنکـه هـمه بر رعـایت قـانون تأکید دارنـد چیز خوبی است. یک طرف مدعی است که اعمال و رفتار هایی که در حین و بعد از انتخابات بروز یافته خلاف قانون است و طرف مقابل هم مدعی است که تمام رفتارها و فجایعی که برمردم رفته عین قانون است، خوب در این شرایط یک کمیته حقیقت یاب نظیر آن چه که در مجلس شورای اسلامی تشکیل شد و اتفاقاً عملکرد خوبی هم در اوایل کار خود داشت می تواند مؤثر باشد تا معلوم کند که خلاف قانون ها کدام بوده است. آنها که به تجمعات آرام و قانونی مردم حمله کرده، ضرب و شتم کرده، اموال عمومی را تخریب کرده، مردم را کشته، دستگیر کرده و گاز اشک آور پرتاب کرده اند و یا آنهایی که برای بیان اعتراضات خود مطابق اصل 27 به خیابان آمده اند و پس از حملات به آنها برای خنثی کردن اثر گاز اشک آور آتش روشن کرده اند. ببینید مردم چیز زیادی نمی خواستند مردم رأی و حق خود را می خواهند. این حق قانونی مردم است که در قانون اساسی و قوانین کشور به رسمیت شناخته شده این ها همان مردمی هستند که با آن شکوه پای صندوق ها آمدند که ما هنوز پز حضور آنها را می دهیم. هنوز هم دیر نشده، حیف است که بگذاریم که نظامی که به این مرحله رسیده و مردمی که با بلوغ سیاسی در صحنه حاضر شده اند و حماسه آفریده اند روبروی هم قرار بگیرند. اگر گفته می شود که در انتخابات تخلف شده است یعنی قانون نقض شده. اینکه می بینیم بعد از انتخابات عده ای بی دلیل بازداشت می شوند و بعد با آن وضعیت دادگاهی می شوند یعنی قانون نقض شده. اینکه عده ای پیش از اتمام فرصت قانونی نتیجه انتخابات را تایید می کنند و بعد جشن هم می گیرند و مردم را تحریک می کنند، یعنی قانون نقض شده. اینکه در حین انتخابات و پس از انتخابات در سیستم گردش اطلاعات در کشور مشکل ایجاد می شود یعنی قانون نقض شده. اینکه عده ای به خود اجازه می دهند از سرویس پیام کوتاه تا روزنامه ها و سایت ها را بی دلیل توقیف کنند یعنی نقض قانون، موارد تخلفات انتخابات که اشاره کردم، یعنی نقض قانون، عدم رسیدگی بی طرفانه به اعتراضات مردم، یعنی نقض قانون. درست است همه باید به قانون بازگردند و هیچ کس هم فراتر از قانون نیست. کسی به دنبال براندازی نظام نیست. این هم درست نیست که بگوییم هر چه تا بـه حـال اتـفاق افـتاده را کنار بگذاریم و از حالا به قانون عمل کنیم. خوب پس تکلیف متخلفان چه می شود؟تکلیف رأی مردم چه می شود؟ تکلیف خونهای ریخته شده چه می شود؟
هاشمی در ادامه می افزاید: بهتر است که این طور فکر نشود که اگر اعتراضات کم رنگ تر شده است، اصل آن از بین رفته است. اصل اعتراض را باید درست پاسخ داد و گرنه چون آتش زیر خاکستر خواهد شد. خشم و نفرت از دل مردم با این حرکات زدوده نمی شود. بهتر است از تاریخ درس بگیریم که هر نظامی که مقابل مردم خود ایستاد چه سرنوشتی پیدا کرد جالب این جاست که ما زمانی که داریم مردم مسلمان خودمان را به خاک و خون می کشیم برای کشته شدن خانم مصری در آلمان سوگواری می کنیم ، البته من آن حادثه را تقبیح می کنم، ولی سیاست یک بام و دو هوا مردم را جری تر و خشمگین تر می کند. این که ما این جریانات مردمی را با هدف نابودی نظام تفسیر کنیم، به نظرم خطای بزرگی است بر روی سایر اشتباهات. خود اتهام زدگان بهتر از هر کسی می دانند که این گونه نیست.

اتهامات و ماجرای دستگیری/ مثل ملانصرالدین خودشان سناریویی را می نویسندو بعد هم آنقدر تکرار می کنند که خودشان نیز باور می کنند

قبل از انتخابات در رسانه ها و خبرگزاری هـای دولـتی نـوشـتند 200 هزار مانتوی سبز برای دختران فیروزه ای تهیه کرده ام که از اصل کذب بود و یا مثلاً یک روز قبل از انتخابات، فارس پیامک ارسال کرد که «فائزه هاشمی دررفت »، در حالی که فردای آن روز در شعبه خیابان دیباجی رأی دادم. جالب اینجاست که در جریان آن باز داشت کوتاه از من پرسیدند. که تو یک روز به کانادا رفته ای. برای چه کاری ؟ که من گفتم رفت و برگشت به کانادا دو روز طول می کشد ، حداقل یک روز هم که باید آنجا بمانم خوب سرجمع می شود سه روز، من چگونه یک روزه رفته و برگشته ام؟ گفتند پس با آنها ارتباط داشته ای، گفتم اسناد آن کجاست؟ وخواستم که در برگهای بازجویی از من بپرسند تا کامل آن را تکذیب کنم. در برگ های بازجویی نیز به اصرار من این سؤال مطرح شد و آنها تمایل به این کار نداشتد. اول می گویند که من در رفته ام، بعد یک تجمع برای ممنوع الخروج کردن من و مهدی تشکیل می دهند، و خبر ممنوع الخروجی ما را اعلام می کنند، صداو سیما تصویر من را به هنگام سخنرانی روبروی جام جم پخش می کند، منی که در رفته ام، چگونه ممنوع الخروج شده ام و چگونه تصویرم از تلویزیون پخش می شود؟ از بس دروغ می گویند خودشان نیز یادشان می رود که چه گفته اند و چه کرده اند. البته من از خبرگزاری فارس و روزنامه ایران شکایت کرده ام که امیدوارم به آن رسیدگی شود.
هاشمی در ادامه درباره ماجرای بازداشت خود نیز گفت: در خیابان بازداشت شدم. رفتار بازداشت کننده ها بسیار زشت و توهین آمیز بود. اینکه گفتند برای محافظت بوده است، واقعیت ندارد. گفتند که حکم بازداشت تو را داریم. بعد هم به پایگاه مقداد و از آنجا به قرارگاه ثارالله منتقل شدیم که در این دو جا انصافاً رفتارها خوب و محترمانه بود. دو تا اتهام داشتم، سازماندهی اغتشاشات و دیگری حضور در اغتشاشات .
متأسفانه یاد ایام حکومت نظامی در پایان دوره شاه افتادم، البته نمی دانم که این طنز بود و یا واقعیت، قانون حکومت نظامی تجمع مثلاً بیش از 3 نفر را ممنوع می دانست، 3 نفر در خیابان با هم حرف می زدند، مأمور می آمد و تذکر می داد که خلاف قانون است، متفرق شوید. آنها می گفتند ما که 3 نفر هستیم بیش از 3 نفر ممنوع است، مأمور می گفت بامن شدید 4 نفر، حالا این ها خودشان به تجمعات آرام و قانونی مردم حمله و آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دادند حمله می کردند و در مقابل مردم مجبور به فرار، دفاع از خود و آتش زدن سطل های زباله برای خنثی کردن اثرات گاز اشک آور بودند، و آن وقت، می گویند اغتشاشات، شما این تظاهرات قانونی و جزء حقوق مردم را به اغتشاش کشیده اید، کدام اغتشاش ؟ و یا در مورد اتهام سازماندهی، مثل ملانصرالدین خودشان سناریویی را می نویسندو بعد هم آنقدر تکرار می کنند که خودشان نیز باور می کنند ( التبه شک دارم که خودشان هم باور کنند.) و براساس آن اقدام می کنند، اعترافات اخیر و همچینن اتهاماتی که به مهدی وارد کرده اند نیز همین حکم را دارد.

آینده اصلاحات، جبهه یا حزب/ جبهه عام تراست و با شرایط فعلی سازگار تر

هاشمی در پایان با اشاره به مباحث مربوط به آینده جریانات سیاسی در کشور و اینکه آقای موسوی باتشکیل حزب موفق خواهند بود و یا جبهه گفت: به نظر من در این شرایط تأسیس جبهه به مراتب بهتر از تأسیس حزب است چون اولاً حزب کم نداریم و از این جهت دچار خلاء نیستیم. ضمن اینکه معمولاً تأسیس حزب همراه است با محدودیت هایی در نوع عقیده و افکار، این در حالی است که در نهضت جدید، افکار مختلف و گروه های گوناگون مردمی حضور داشته و دارند، و نمی توان آنرا محدود به ایده خاصی نمود. ماهیت این جنبش اعتراضی است و اقشار مختلف مردم و حتی سیاسیون و نخبگان از راست و چپ و یا اصلاح طلب و اصولگرا در این جریان با درجات متفاوت حضور دارند. بنابراین جبهه عام تراست و با شرایط فعلی سازگار تر ..
درپایان لازم به ذکر چند نکته است، من فکر می کنم این نهضت خود خوش است و سازمانده و رهبری که این ها به این صورت دنبالش می گردند وجود ندارد، دوم این که کمرنگ شدن تظاهرات و حضور مردم نشانه فراموش شدن و کمرنگ شدن مطالبات مردم نیست وقتی آن تعداد عجیب و غریب نیروهای امنیتی در هر مکان که احتمال حضور مردم است حضور می یابند و مانع از اجتماع مردم با انواع روش های خشونت آمیز می شوند ، انگار که مردم حضور دارند و همان تأثیر را دارد. و سوم اینکه هنوز هم دیر نشده است ، همین الان می شود جلوی اشتباهات را با ایجاد یک گروه واقعاً بی طرف با حضور نمایندگان همه طرف های معترض و بررسی عادلانه و واقعی تمامی وقایع و بدنبال آن عمل به این نتایج گرفت و نظام را از این شرایط نجات داد، و پیشنهادات ارزنده جناب آقای هاشمی و دیگران در این زمینه اجرا شود.
فراموش نکنیم که این ها مردم همین کشور هستند، جامعه ای افسرده و دمق و آسیب دیده و پراز خشم و نفرت و کینه، حتی خاموش، نمی تواند مناسب برای یک نظام مقتدر باشد. این که مطالبات به حق و قانونی مردم خود را این گونه سرکوب کنیم و در عوض بخواهیم حامی حقوق مسلمانان و مردم دنیا باشیم طنزی تلخ و بی معنی است .

ديدار آيت‏الله صانعی و آيت‏الله منتظری

صبح امروز آيت‏الله العظمى صانعى و آيت‏الله العظمى منتظرى ديدار و گفتگو كردند.



به گزارش موج سبز آزادی به نقل از پایگاه اینترنتی دفتر آیت‏الله العظمی منتظری، در اين ديدار که در محل دفتر آیت‏الله العظمی منتظری برگزار شد، پس از ذكر خاطرات از سال‏هاى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى و رهبرى‏هاى امام خمينى، نسبت به وضعيت‏ ‏پيش آمده براى كشور و بحران پس از انتخابات ابراز نگرانى شد و حضرات آیات از ادامه بازداشت افراد بى‏گناهی كه بعضا از مسئولين رده‏ ‏بالاى نظام جمهورى اسلامى بوده‏اند ابراز تأسف كرده و در پايان براى آزادى زندانيان بى‏گناه و نجات كشور از بحران‏ ‏دعا نمودند.

اصلاح، هدف نهايي منتقدان

سیدحسین مرعشی
جريان اصلاحات جريانی است که در حال حاضر و با توجه به شرايطی که اکنون وجود دارد می تواند در پايداری و ثبات نظام و کشور تاثير بسزايی داشته باشد. حتی به جرات می توان گفت جريان اصلاح طلب تنها جريانی است که می تواند در پايداری و ثبات نظام موثر باشد.



بدون فعالیت های سیاسی اصلاح طلبان نظام و کشور با مشکل مواجه خواهد شد. بنابراین بهتر است دولت از گسترش فعالیت های سیاسی اصلاح طلبان حمایت کند چرا که اگر چنین نکند خطرات زیادی آینده کشور را تهدید می کند. عمده این خطر گرفتار شدن برخی نیروها مخصوصاً نسل جوان در دام اپوزیسیون هایی است که خارج از نظام وجود دارند. آنها به اصلاح نمی اندیشند بلکه تنها به دنبال تغییر ساختار سیاسی کشور هستند. این مساله به صلاح کشور و ملت ما نیست.

در چند ماه اخیر نیز مدافعان فکری و شکلی نظام نشان دادند سیاست و منافع نظام را به خوبی درک نمی کنند و معنای درستی از منافع نظام ندارند. من برخلاف آنها فکر می کنم اگر نظام بخواهد عاقلانه و منطقی با جریانات برخورد کند باید از اصلاح طلبان حمایت کند. حاکمیت باید به تعامل سازنده و جبران مسائل و مشکلات مردم و اصلاح طلبان بپردازد و زمینه بهبود اوضاع سیاسی، اجتماعی و داخلی کشور را فراهم کند. حاکمیت باید از عمیق تر شدن شکاف حاکمیت و ملت و حاکمیت و نخبگان پیشگیری کند. آنچه باید در نظر گرفت این است که این کلیت ماجراست.

شخصیت های اصلاح طلب موثر مثل آقایان موسوی، خاتمی و کروبی، چه روحانی و غیرروحانی و نخبگان جامعه در قشرهای مختلف و چه بدنه وسیع دانشجویی کشور باید متوجه سرمایه یی که دارند باشند. منظور از سرمایه، اعتماد بخش وسیعی از مردم به حاکمیت و دولت است. از سوی دیگر باید این نکته را یادآور شد که هرگونه تعللی در تشکیل و گسترش فعالیت های سیاسی جایز نیست. اصلاح طلبان نیز باید با انسجام و تعامل با یکدیگر فعالانه مسیر خود را ادامه دهند. یکی از اقدامات مفیدی که در این زمینه صورت گرفته شکل گیری تشکیلات راه سبز است.

این تشکیلات اعم از تشکیلات راه سبز که تاکنون به صورت جنبشی اجتماعی بوده تا تشکلات مهم دیگر باید به فعالیت جدی ادامه دهد. تعلل در این گونه اقدام ها به نظر نوعی ناسپاسی است. ملت ایران باید به شخصیت هایی که در کشور هستند اعتماد کند و مطمئن باشد این افراد قصد اصلاح برخی امور را دارند. در این میان نباید فراموش کرد هیچ قشر و گروه اصلاح طلبی قصد براندازی یا عوض کردن نظام را ندارد بلکه تمام هدفش اصلاح و اجرای صحیح قوانین است.

برخی از ابزار پاسداری از سرمایه اجتماعی اکنون در اختیار دولت است و پشتوانه مهمی برایش محسوب می شود. می توان گفت شایسته تر است احقاق حقوق ملت از مسیرهای کم هزینه تری پیگیری شود زیرا اگر چنین اتفاقی رخ ندهد و حقوق ملت پیگیری نشود اتفاقات خوبی را در آینده نمی توان پیش بینی کرد.

ممکن است در آینده شاهد وضعیت نامطلوبی باشیم که موقعیت کشور را تضعیف کند. حتی ممکن است مردم دچار سرخوردگی شوند و نتیجه این سرخوردگی فرو رفتن مردم در لاک خود است. این نیز یکی از ضربه های بزرگ برای کشور و نظام ما محسوب می شود و خسارات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. اصلاح طلبان وظیفه دارند تمام توان و نیروی فکری شان را در جهت تامین منافع مردم به کار گیرند تا هزینه های سنگینی برای مردم در برنداشته باشد.

در کشورهایی که با سیستم باز هدایت می شوند حرکت های اجتماعی به خوبی نمایان می شود و با برگزاری رفراندوم و نظرخواهی از مردم مشکلات حل می شود اما در سیستم بسته صدای ملت شنیده نمی شود و رفراندوم آنچنان معنایی ندارد. در ایران سیستم نظام بسته عمل نمی کند چون ابزار نظام بسته موجود نیست و جامعه ما میل به تکثر و تعاطی افکار دارد.

حرمت انسان از دیدگاه باری‏تعالی

نوشتاری شاید برای تلنگری به حاکمان



وقتی خداوند انسان را خلق می کرد، برای هدفی جز خود خلق نکرد(1) و خود نیز حمایت و هدایت و سرپرستی‏اش را بعهده گرفت(2). یک لحظه او را رها نکرد و هرگز بخاطر غفلت‏ها و کج رفتن‏هایش‏، با او قهر ننمود(3) و حتی به پیامبر مکرمش (ص) نیز حق سیطره بر آن‏ها را نداد(4). در برخورد با بیدادگری که حتی یک نفر از اعضای خانواده حق تعالی را بکشد، چنان غضب کرده و عتاب می‏کند که گویی تمامی بشریت و کل خانواده او را قتل عام کرده‏است(5).

و آنگاه که بنده‏اش (از هر دین ومسلک و ملت) مورد تعدی قرار می‏گیرد و حکومت نتواند (و یا نخواهد) از این ظلم جلوگیری نماید، دیگران را سزاوار مرگی می‏کند که نباشند و این خفت و خواری نبینند(6). در یک قدم جلوتر، وقتی این انسان خود را تسلیم او می‏کند، چنان حرمتی برایش قائل می‏شود که با هیچ چیزی در دایره هستی قابل مقایسه نمی‏شود(7).

و آنگاه که بنده اش را در سلک مومنین می یابد، شکستن حرمت او را در عداد شکستن حرمت خود می داند(8). از آنجا که انسانها، چاره ای جز تشکیل حکومت و سپردن اختیارات عمومی جامعه به حاکمانی منتخب خود ندارند، لذا خداوند، به کرات و بهانه های مختلف هشدارهای لازم نسبت به رافت و مهربانی و مساوات با بندگان خود، از طرف حاکمان داده است.(9) و (10)

در این مسیر، یک معیار برای خود ارزیابی حاکمان و مردمان و اینکه آیا چقدر در پیشگاه ربوبی ارزش دارند اعلام کرده و آن اینکه " ببینید دیگران و زیردستان چگونه شما را ارزیابی کرده و نمره می دهند(11).

در باورهای دینی که خداوند به بندگان خود عرضه کرده است، رسول حق ص آنقدر بر نامهربانی بر بندگان خدا می نالد که هشدار می دهد "من بیش از هرچیز بر امت خود از حاکمان و پیشوایانی که در فریب و گمراهی مردم می کوشند ، بیم دارم (12)" و فریاد بر می‏آورد که "آن کس که بر بینوایی که به جز خدا پناهی ندارد ستم می کند خشم خدا نسبت به او بسیار سخت است"(13).

و وقتی که هر کس ( و بخصوص حاکمان )، خود را از معرض دید الهی دور می بینند، به یکباره شلاق هشدار می کوبد که "مطمئن باشید که، خدا یی که اختیار همگان را داراست و قضاوت نهایی بر عهده اوست، نیازی به گواهی و شهادت احدی نداشته، که خود شاهد بر همه چیز و هر لحظه اعمال بندگان است"(14) و حتی "آنها که از جایگاه پیامبران سخن گفته و در پایگاه ستمگران جلوس کرده اند را مورد نفرت و بغض قرار داده است"(15).

او در قضاوت خود در رستاخیز، چنان از کشته شدن بندگانی که برای اهدافی والا خلق کرده بود(16)، در غضب است ، که اول هر چیز پرونده آن خونها را به دادرسی می نشیند(17) و ستم ظالمی که این خون به ذمه اوست را به هیچ نمی‏بخشد(18).

پس خدایا، از تکبر و خودباوری مستکبرانه(19)، چنان حفظمان کن که مباد، بعد از سالیان سال که عمری در زهد و عبادت و اطاعت بسر برده ایم و در نظر مردمان، بهشتی بوده‏ایم، به یکباره ابلیس گونه در چاه ویل شقاوت و خسران(20) در نیفتیم(21)(22).

زیرنویس‏ها:
1- كنت كنزاً مخفياً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لكي أعرف - بحارالانوار، ج 84، ص .198
2- الخلق عيال الله - رسول اكرم ( ص) بحار، ج 74، ص .316
3 - آنگاه که به کرات با " یا ایها الانسان " او را خطاب کرده و یا با صفت " رحمانیت " خود همه را زیر چتر خود قرار داده است .
4 - لست علیهم بمسیطر - سوره غاشیه - آیه 22
5 - مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا - مائده - آیه 32
6 - و لقد بلغنی انّ الرّجل منهم کان یدخل علی المراة المسلمة، و الاخری المعاهدة، فینتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رُعثها.... فلو انّ امراً مسلماً مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما، بل کان به عندی جدیرا. - نهج البلاغه - خطبه 27 . ( به من خبر رسید که مردی از لشگر شام به خانه زن مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بود وارد شد، و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره‌های آنها را به‌ غارت برد.....، اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تاسّف بمیرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است . )
7 - ان الله ..... و فضل حرمه المسلم علی الحرم کلها ... - نهج البلاغه - خطبه 166
8 - المؤمن اعظم حرمه من الكعبه؛ امام صادق ع - بحار، ج 68، ص 16
9 - الا و ان لکم عندی الا اوخرلکم حقا عن محله .... و ان تکونوا عندی فی الخلق سوائ - نهج البلاغه - نامه 50
10 - ایما راع استرعی رعیه فلم یحطها بالامانه والنصیحه ضاقت علیه رحمه الله تعالی التی وسعت کل شی - نهج الفصاحه - حدیث 378
11 - اذا احببتم ان تعلموا ما للعبد عند ربه فانظروا ما یتبعه من الثنائ - همان - حدیث 664
12 - ان اخوف ما اخاف علی امتی الائمه المضلون - همان - حدیث 381
13 - اشتد غضب الله علی من ظلم من لا یجد ناصرا غیرالله - همان - حدیث 2110
14 - ... فان الشاهد هوالحاکم - نهج البلاغه - حکمت 324
15 - ابغض العباد الی الله من کان ثوباه خیرا من عمله : ان تکون ثیابه ثیاب الانبیائ و عمله عمل الجبارین - نهج الفصاحه - 2107
16 - وما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون - سوره ذاریات - آیه 56
17 - اول ما یقضی بین الناس یوم القیامه فی الدمائ - نهج الفصاحه - 1473
18 - الدواوین ثلاثه : ..... و دیوان لایترک الله منه دشیئا . ... و اما الدیوان الذی لایترک الله منه شیئا فمظالم العباد بینهم القصاص لامحاله - همان - 2106
19 - ابی و استکبر - سوره بقره - آیه 34
20 - خسر الدنیا و خسر الاخره - سوره حج - آیه 11
21 - ان الرجل لیعمل عمل الجنه فیما یبدوالناس و هو من اهل النار ... - همان - 458
22 - ان الرجل لیعمل الزمن الطویل بعمل اهل الجنه ثم یحتم له عمله بعمل اهل النار ... - همان - 459
توضیح : نهج الفصاحه مورد استفاده مربوط به انتشارات خاتم الانبیا - بهار 83 و نهج البلاغه نیزترجمه دشتی می باشد .