وحيد يگانه
اعتماد
روزنامه اعتماد با اشاره به حذف سخنرانان سنتي مراسم احيا در حرم حضرت معصومه نوشته است :
« دامنه لغو برنامه هاي سياسي و مناسبتي ماه رمضان به سخنرانان و چهره هاي صاحب نام مذهبي - سياسي رسيد.بعد از انصراف توليت حرم امام خميني(ره) از برگزاري مراسم شب هاي احيا و جابه جايي مکان نماز عيد فطر از مصلي به دانشگاه تهران، اين بار نوبت به سخنرانان شب هاي قدر رسيد تا با خط خوردن نام آنها از ليست اجراکنندگان مراسم احيا، حلقه تغييرات تمام برنامه هاي معمول ماه رمضان طي 30 سال گذشته تکميل شود. مطابق اطلاعيه يي که از سوي آستان حرم حضرت معصومه(س) صادر شد، نامي از آيات عظام جوادي آملي،ابراهيم اميني،رضا استادي و ناطق نوري در اعلام برنامه هاي مراسم احيا ديده نمي شود. در سال هاي قبل شب هاي قدر در قم توسط اين مراجع تقليد برگزار مي شد و در شب بيست ويکم نيز حجت الاسلام علي اکبر ناطق نوري سخنران مراسم بود اما امسال آن گونه که خبرگزاري مهر گزارش داده است چهره هاي جديدي در ليست برنامه ها گنجانده شده اند که برخي از آنان از حاميان مشهور محمود احمدي نژاد به شمار مي روند. بر اين اساس عليرضا پناهيان جايگزين ناطق نوري شده است. همچنين مراسم احياي شب نوزدهم ماه رمضان توسط عليرضا پناهيان و با سخنراني رفيعي، شب بيست ويکم با سخنراني پناهيان و مراسم احيا توسط حجت الاسلام اعرافي و نيز در شب بيست وسوم حجت الاسلام محمدپور سخنراني خواهد کرد و حجت الاسلام رفيعي هم مراسم شب احيا را برگزار مي کند. اين اطلاعيه مي افزايد آيت الله سبحاني نيز در مسجد اعظم مراسم نماز قضا را اقامه خواهد کرد. به اين ترتيب دامنه تغيير و تحولات در برنامه هاي ماه رمضان در اماکن مختلف از تهران به ساير شهرهاي کشور نيز رسيد اما اين تصميم گيري ها در شهر قم از اهميتي دوچندان برخوردار است چون اين شهر جايگاه روحانيون و مراجع تقليدي است که جدا از شأن بالاي مذهبي در ميان مردم، در مناسبات سياسي کشور و قانونگذاري ها و تصميم سازي ها موثر هستند. تحليلگران سياسي معتقدند اقداماتي همچون جابه جايي سخنرانان هميشگي مراسم احيا در قم با حضور ميليوني مردم يا لغو شب هاي قدر در حرم بنيانگذار انقلاب پس از نزديک به 20 سال، حاکي از آن است که حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري کماکان دامنگير حوزه هاي مختلف است و به همين دليل نيز گلايه مي کنند اين تصميم گيري ها برخلاف توصيه مقامات ارشد کشور براي بازگشت آرامش به کشور و تلاش براي اعتمادسازي است.مجموعه اين اتفاقات قم را به تکاپو انداخته است.
نويسنده روزنامه اعتماد در ادامه مي نويسد : « هرچند علماي قم پس از برگزاري انتخابات رياست جمهوري به صورت خصوصي و حتي از تريبون نماز جمعه اين شهر مواضع خود را اعلام کردند و توصيه هاي خود را به گوش مسوولان رساندند، اما تصميم گيري هايي که درباره مناجات شب هاي احيا در ماه رمضان انجام شده است، روحانيون قم را از گره زدن مناقشات سياسي به مسائل مذهبي ناراضي کرده است و همين موضوع بيوت مراجع تقليد را در هفته گذشته محل جلسه هاي محرمانه کرد. در هفته هاي اخير چندين تن از مراجع ديدارهايي براي بررسي مسائل پس از انتخابات و حوادث جاري کشور برگزار کردند. پايگاه اينترنتي آيت الله صافي گلپايگاني خبر داد اين مرجع تقليد شنبه شب ملاقاتي با آيت الله ناصر مکارم شيرازي انجام داد و ضمن بررسي مسائل مختلف، تصميمات مشترکي اتخاذ کردند.همچنين پنجشنبه گذشته نيز آيت الله منتظري و آيت الله يوسف صانعي با يکديگر ديدار و مذاکره کردند. به جز اين، ديدارهاي مشابهي بين علما و مراجع تقليد در روزهاي گذشته برگزار شده که جزييات آن رسانه يي نشده است اما با توجه به رخدادهاي اخير حدس درباره محتواي آنها چندان غيرممکن نيست. به علاوه دير يا زود تصميمات مراجع آثار بيروني خود را نشان خواهد داد و بايد ديد قم چه واکنشي به تغيير و تحولات در برنامه هاي هميشگي مراسم شب هاي احيا خواهد داشت.»
روزنامه اعتماد در صفحه نخست خود تيتر قابل توجه ديگري از قول وزير ارتباطات و فناوري دولت نهم در آخرين روز کاري دارد كه گفته است :
« اينترنت و پيامک بدون اطلاع وزير و وزارتخانه قطع شد » خبرنگار اقتصادي اين روزنامه در اين زمينه نوشته است : « وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات در آخرين روز وزارتش گلايه يي از يکي از مقامات بالا در خصوص اتفاقات اينترنتي پس از انتخابات کرد. محمد سليماني در جلسه توديع خود در خصوص علل قطع اينترنت در دوران پس از انتخابات رياست جمهوري گفت؛ «محدوديت پيش آمده براي اينترنت ربطي به وزارتخانه نداشت. يکي از مقامات بالا دستور قطع اينترنت را بدون اينکه وزارتخانه را در جريان بگذارد داد. اين مقام حداقل نخواست از ما نظرخواهي کند.» او ادامه داد؛ «بدون اينکه نقدي از ما بخواهند و از من به عنوان وزير بخواهند نظري در رابطه با تصميم قطع اينترنت بدهم، اينترنت را قطع کردند.» سليماني ادامه داد؛ «حالا چه کسي مي خواهد اين سنگ ثقيل را که بر گرده وزارتخانه است بيرون بياورد.» سليماني که از دور زدن توسط برخي مقامات دلخور و گلايه مند بود، ادامه داد؛ «اينترنت را دولت قطع نکرد، اما فحش آن را دولت نهم خورد و دولت دهم نيز فحش اش را مي خورد، اما لبخندش را نمي دانم چه کسي مي زند؟» پيش از اين نيز سليماني اعلام کرده بود قطعي پيامک بر عهده وزارتخانه
خبر
بیاعتنایی مقامات ارشد به معارفه وزیر دادگستری عنوان تيتر نخست روزنامه خبر است كه الهام وزير دادگستري دولت نهم نيز در ان حضور نداشت. خبرنگار روزنامه خبر در اين باره مي نويسد : « سفر کابینه به مشهد بهانه خوبی بود که در مراسم تودیع وزیر دادگستری هیچ مقام رسمی دولتی به غیر از معاون حقوقی و پارلمانی رئیسجمهور، شرکت نکرد. حسن بختیاری که پیش از آنکه استاندار اصفهان شود ریاست سازمان زندانها و مدیرکلی دادگستری خراسان را برعهده داشت حتی مورد بیمهری قوه قضائیه نیز واقع شد تا جایی که رئیسی معاون رئیس قوه قضائیه نیز در مراسم معارفه او شرکت نکرد.
محمدرضا رحیمی که تنها چهره دولتی در این مراسم بود در مراسم تودیع و معارفه وزیر دادگستری با پوزش از تأخیر در شروع مراسم، علت آن را تراکم مجالس تودیع و معارفه که امروز برگزار میشود و همچنین سفر به مشهد مقدس برای آغاز به کار دولت دهم و تنیده شدن کارها در هم بیان کرد. رحیمی با بیان اینکه امروز برای تودیع و معارفه به نیابت از طرف رئیسجمهور در این مراسم حضور یافتهایم، گفت: ما از طرف دولتمردان، ضمن خداحافظی با آقای دکتر الهام، به آقای بختیاری خوشآمد میگوییم و از طرف دیگر خداوند را سپاسگزاریم که تغییر وزرای دولت در ماه مبارک رمضان اتفاق افتاد. وی گفت: در حقیقت نیازی به معارفه نیست و اما از باب شروع به کار و عرف، اقدام به چنین کاری کردیم و موجب زحمت بزرگواران شدیم.
رحیمی ادامه داد: امروز برای خداحافظی در این مراسم حضور یافتهایم و ما مطلع شدیم که به علت مشکلی که پیش آمده، آقای دکتر الهام نمیتوانند در این مراسم حضور داشته باشند و بنده مکلف شدم در این مراسم حضور یابم و سلام ایشان را برسانم. از طرف دیگر خوشحالم که جای خالی این عزیز را عزیز دیگری پر میکند.»
كيهان
روزنامه كيهان كه زير نظر نماينده ولي فقيه اداره مي شود در گزارش تحليلي خبري خود با عنوان « بيانيه جديد موسوي ، رونويسي از نسخه سيا » مي نويسد : «
« انتشار دهمين بيانيه التهاب آفرين ميرحسين موسوي، پس از گذشت نزديك به سه ماه از برگزاري انتخابات پرشور رياست جمهوري و «نه بزرگ» ملت ايران به عوامفريبي هاي جبهه مخالف اصول گرايي، بار ديگر، مايه شعف و اعجاب مجموعه مخالفين نظام در داخل و خارج كشور گرديد، به گونه اي كه روزنامه هاي آمريكايي لس آنجلس تايمز، سانفرانسيسكو كرونيكل و شبكه بي بي سي فارسي و صداي آمريكا با خوشحالي و بطور گسترده به انعكاس اين خبر پرداختند.
صدور اين بيانيه كه در آن ادعا شده است «موسوي و طرفدارانش خواهان برقراري آرامش در جامعه هستند» همزمان با افشاگري هاي گسترده حاميان موسوي در دادگاه، تنها با يك هدف و آن هم فريب دوباره افكار عمومي براي انحراف از افشاي رسوايي هاي جناح طرفدار موسوي» صورت گرفته است. تقريبا تمامي دستگير شدگان اذعان كرده اند كه ادعاي تقلب دروغي بيش نبوده است
از سوي ديگر اكنون مدت هاست كه رسانه هاي فارسي زبان شبكه براندازان خارج از كشور از «فقدان استراتژي» و «ضعف كادر رهبري» به عنوان دو چالش اساسي جبهه تحت حمايت موسوي و كروبي ياد مي كنند. بر اين اساس تاكيد عناصر سوخته سياسي و عوامل نشان دار شبكه هاي اطلاعاتي غرب كه اكنون در آن سوي مرزها به خيانت عليه كشور مشغولند بر اتخاذ استراتژي واحدي براي تداوم اعتراضات و ناآرامي ها از سوي موسوي و كروبي است. شبكه هاي اينترنتي متعلق به مخالفين جمهوري اسلامي «شبكه سازي اجتماعي» را بهترين راهبرد براي مبارزه مسالمت آميز با نظام جمهوري اسلامي قلمداد كرده و در متون آموزشي متعددي كه منتشر ساخته اند به چرايي و چگونگي اين مسئله پرداخته اند.»
نويسنده در ادامه با اشاره به اينكه اكنون نگاهي به محتواي بيانيه نهم موسوي و مقايسه آن با نظريه سازي هاي چندماهه اخير شبكه براندازان جاي هيچ ترديدي را باقي نمي گذارد كه اين متن تنها رونويسي ناشيانه اي از همان الگوي پيشنهادي است.» مي نويسد :« جريان فرسوده و منزوي موسوم به ملي - مذهبي نيز ايجاد «جنبش اجتماعي مبتني بر شبكه سازي» را بهترين الگوي مبارزاتي عليه نظام جمهوري اسلامي دانسته و سال هاست كه در محافل مختلف به طرح اين موضوع مي پردازد.
پيش از اين نيز موسسه آمريكايي رند موسوم به «مطالعات خاورميانه» كه با بودجه رسمي سازمان جاسوسي آمريكا و با ماموريت ويژه مطالعه بر راه كارهاي دگرگوني در منطقه و دفع خطر ايران فعاليت مي نمايد در برآوردهاي خود «شبكه سازي هاي اجتماعي» را در زمره برترين استراتژي هاي مقابله با كشورهاي مسلمان و از جمله ايران برشمرده بود. موسوي نيز منطبق بر چنين الگويي در بيانيه خود آورده است؛ «ما ايرانيان، در هر كجاي جهان كه هستيم، بايد اين هسته هاي اجتماعي را در ميان خود تقويت كنيم ... اين هسته ها مي تواند از «همسايگان»، «خويشاوندان»، «شركت كنندگان در هيئت هاي مذهبي» ، «گروه هايي كه با هم ورزش مي كنند» و ... تشكيل شود.»
صدور بيانيه اخير ميرحسين موسوي از منظري ديگر نيز قابل تحليل است. فروكش كردن التهابات اجتماعي حاصل از موج آفريني هاي موسوي و اطرافيان وي و ايجاد آرامش در جامعه بزرگترين خطري است كه مي تواند مجرمان اصلي آشوب ها را به تيغ عدالت بسپارد. بر اين اساس صدور بيانيه التهاب آفرين وي در آستانه بازگشايي دانشگاه ها پيامي جز ايجاد تنش در فضاي باثبات كنوني و مانع تراشي براي اجراي عدالت نخواهد داشت.»
رسالت
«نبرد نرم»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است . نويسنده در اين خصوص مي نويسد :« مقام معظم رهبري در ديدار اخير خود با دانشجويان و اساتيد دانشگاه از آنان به عنوان افسران و فرماندهان نبرد نرم ياد کردند. و در ديدار جمعي از فرهيختگان نيز فرمودند : هنر را در جنگ نرم به ميدان آوريد.»
نويسنده در ادامه يادداشت مي نويسد: « نبرد نرم در برهه اي با يک سوزنباني دقيق به نبرد سخت تبديل مي شود. هيچ کدام از سربازان و ژنرالهاي آنها حاضر به پرداخت کوچکترين هزينه براي پيشبرد نبرد سخت نيستند. وقايع18 تير سال78 و30 تير سال88 آينه خوبي براي اين ارزيابي است . حتي قدرت فوق العاده سربازگيري آنها کمکي به پيشبرد پروژه نبرد نرم نکرد.»
نويسنده سپس با اشاره به اينكه اکنون ما در وسط ميدان نبرد نرم هستيم مي نويسد :« انقلاب چهارمين دهه حيات خود را تجربه مي کند. اين طور نيست که چند جامعه شناس ، روان شناس ، مردم شناس ، متخصص علوم ارتباطات ، روزنامه نگار، فيلسوف و ... در اتاق جنگ نرم در آن سوي آبها ، در لندن ، واشنگتن ، پاريس ، بن و ... بنشينند خوراک تهيه و بتوانند اذهان نخبگان و مردم ما را مديريت کنند.
آنها احمق تر از آنند که بتوانند يک سامري در ايران پيدا کنند وبا تمهيد يک گوساله مدرن از طريق500 کانال ماهواره اي با باد سکس و خشونت و بي حيايي، توحيد نبوت و امامت را در ايران تعطيل کنند. توفان و گردباد هوشياري ملت همه اين باد و بودها را در خود هضم مي کند . »
جام جم
«منجي ملت ايران!» عنوان سرمقاله روزنامهي جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن نويسنده مي نويسد :« اندكي كمتر از سه ماه از حماسه 22 خرداد ميگذرد، مراجع قانوني انتخابات را تاييد كردهاند، مراسم تنفيذ برگزار شده است، توسط رئيسجمهور منتخب و قانوني اعضاي كابينه به مجلس معرفي شدهاند، نمايندگان مردم در خانه ملت به اكثر قريب به اتفاق وزراي پيشنهادي راي اعتماد دادهاند و دولت كار خود را آغاز كرده است و آقاي موسوي همچنان براي برونرفت از بحران بيانيه صادر ميكند! » نويسنده در ادامه مي نويسد : « به نظر ميرسد آقاي موسوي براساس تكنيك قديمي «دست پيش را بگير تا پس نيفتي» به جاي پاسخ دادن به بسياري از پرسشها و نشستن در جايگاه حداقل يك «متهم» اصلي به جايگاه «مدعي» تغيير مكان داده و از اين موضع با مردم و نظام سخن ميگويد. »
تكمله
در حالي كه اين روز ها بيشتر منابع خبري ازدلايل امنيتي و حضور غير قابل كنترل حضور سبز مردم در مراسم نماز عيد فطر خبر مي دهند روزنامه جوان در گزارشي خبر مي دهد اغاز پروژه عمراني ، نماز عيد را به دانشگاه تهران برد!
همراه با هنرمندان سبز
جویا کوشیار :
روز قبل از آغاز بررسی وضعیت وزرای پیشنهادی کابینه کودتا در مجلس شورای اسلامی از روزنامه ای تماس گرفتندو در خصوص وجنات بایسته و صفات شایسته وزیر فرهنگ و ارشاد (بیشتر ارشاد !) پرسیدند. بی هیچ حاشیه ای گفتم در این خصوص مایل به گفتگو نیستم. دو سه هفته قبل نیز از یکی از سایتهای خبری در خصوص آخرین نوشته هایم پرسیدند . گفتم : هیچ و هیچ ! بیش از دو ماه است که کرکره دکان نوشتن را پایین کشیده ام (البته منظورم نوشتن مطالبی غیر از این یادداشتها است). پرسید : چرا؟ گفتم : در این اوضاع و احوال دل و دماغ کار کردن را ندارم . او خود به خوبی پاسخ چرایش را می دانست اما در پی آن بود که این اعتراف (!) را بگیرد . لذا پس از دریافت جواب دلخواهش گفت : شما هم حرف و سخن دیگر نویسندگان را میزنی؟ . این اظهار و خبر در خصوص هم مسلکنام کمی از عذاب وجدان ناشی از بی حوصلگی و کار نکردنم کاست. مطمئن شدم که این دل مردگی در میان بیشتر اهل فرهنگ و هنر همه گیر است حال با نسبتی کم یا بیش.
شب گذشته اطلاع یافتم در شب شعر معروف شنبه شب در نزد مقام رهبری که به سنت سالهای قبل در ماه رمضان و میلاد امام حسن مجتبی (ع) برگزار می شود بسیاری از شعرای معروف از جمله ساعد باقری و عبدالجبار کاکائی غایبان بزرگ بوده اند و به جای آنها چهره های نا آشنا و جدید بسیار حضور داشته اند .البته تصاویر بزرگانی چون علی موسوی گرمارودی و علی معلم دامغانی را در کنار رهبری و در مقابل جمع شعرا (؟!) دیدم. دیگر جمعیتی که تصاویرشان از پشت سر توسط رسانه ضد ملی در بخشهای مختلف خبری پخش شد برایم قابل شناسایی نبودند. دو سه دوستی(البته از اهالی فرهنگ و چون من غریب از شعر و شاعری) که در این جمع حاضر بودند برایم تعریف کردند که در متن و حاشیه این مراسم بزرگان اهل شعر و ادب حرف دل خود را گفته اند و شاعران جوانتر که جسارت بیشتری داشته اند طنزهای سیاسی در مخالفت با نحوه برخورد دولت کودتا با حرکت اعتراضی مردم سروده اند .از جمله آنها طنز سیاسی یی بود که توسط آقای بیابانکی سروده می شود؛ او در این سروده حتی اسم از آقای شمقدری می آورد و موجب تکدر خاطر رهبری می شود.
هم حرکت باقری و کاکائی و هم حرکت بیابانکی را پسندیدم. نه از آن جهت که سبب رنجش رهبری شده اند بلکه از باب اینکه ایشان را به فاصله موجود میان اهالی فرهنگ و هنر با دولت کودتا توجه داده اند.شکاف و فاصله ای که اگر برایش به سرعت چاره ای نشود انتظار است که جهت آن از دولت به حاکمیت و نظام تغییر کند.
در اجتماع سبز و با شکوهی که در هفته آخر تبلیغات انتخابات دهم ریاست جمهوری در استادیوم شهید حیدرنیا شکل گرفت, دیدم که سهیل محمودی, ساعد باقری و عبد الجبار کاکائی با شوق و شعفی وصف نا پذیر در پیشانی موج سبز قرار دارند و آنگاه که دستانشان را گره شده در میان هواداران بالا گرفتند. چگونه دلها را مالامال از عشق و امید به پیروزی کردند.
از همه مهمتر حضور پر رنگ هنرمندانی چون مجید مجیدی , داریوش مهرجویی و کیومرث پور احمد در کنار میر حسین موسوی و ساخت کلیپ هاو فیلم های انتخاباتی ونیز حضور فعال محسن مخملباف و خانم ساتراپی در خارج از کشور و نقش موثر آنها در ایجاد یکدلی و وحدت در میان هموطنان خارج از کشور و تشویق شان برای حضور در انتخابات؛ و رویت آن فهرست بلند والای هنرمندان در حمایت قاطع از موج سبز به راستی نشان از تحولی شگرف در میان اهالی ادب و هنر دارد.
حضور استاد شجریان در نهضت سبز نیز خود حدیث مفصل دارد؛ حضوری که فقط به دوران تبلیغات محدود نشد و به بعد از فاجعه کودتا امتداد یافت.او در میان ما بود وهست, در میان موج سبز و با سکوتش و با سکوتمان در اعتراضات هفته آخر خرداد ماه به دنبال پاسخ سوال بزرگ (رای من کجاست؟) بود و بودیم و هستیم.
به راستی یاد آوری آن خاطرات شیرین اشک را در چشمان مان حلقه می زند . بدیهی است سرکوب خونین چنین شوق و شعفی بی بدیل دلها را غم اندود و ماتم زده می کند . کدام یار سبز است که از این همه کشتار و از این همه جفا و ستم در حق اسیران در بند و زندانی دلش خون و چشمانش اشک بار نباشد؟ اهالی فرهنگ و ادب و هنر که جای خود دارند .قشر و ظبقه ای که واقعا پیش رو بودند و هستند.
علیرغم تمام دل زدگی های پیش آمده باز شاهدیم که این اهالی قلم و هنر هستتند که در بیانیه هایی محکم همچنان بر فضای خفقان به وجود آمده پس از انتخابات می شورند و معترضند(اشاره دارم به "بیانیه 148 شاعر و نویسنده کشور " و "نامه سرگشاده330روزنامه نگار به دادستان جدید کشور").جماعتی که عمری است در معرض تهاجم استبداد؛ فکرشان , نظرشان و روح شان قربانی سانسور می گردد.جماعتی که امید داشتند جنبش سبز, آزادی را برای وطنشان به ارمغان بیاورد.
پس, آن دلمردگی و خمودگی و سردی مورد اشاره, پس از آن کودتا و سرکوبِ همۀ عشق و امید, امری طبیعی است. اما رفته رفته صدور بیانیه ها ,سرایش اشعار اعتراضی و انقلابی حتی در مقابل رهبری, حرکت سبز اعتراضی روزنامه نگاران در مراسم روز خبرنگار در اصفهان,صدور نامه اعتراضی هنرمندان سینما, مقاومت استاد شجریان در مقابل اهریمنی چون صدا و سیما . ساخت موسیقی ها و ترانه های بسیار از سوی موسقی دانان, خوانندگان و ترانه سرایان و... که نقش جدی در جذب توده ها وجلب افکار دارند؛خبر هایی خوش از آینده ای نه چندان دور دارند خبر از پیروزی ,نیل به آزادی و رهایی از جور وستم.به واقع این اهداف با چنین همراهی هایی و در زیر چتر جبهه "راه سبز امید" در "روزگاران ما" دور از دسترس نیست .در این راه سخت اما ممکن لازم است که یک یک یاران سبز برای ایجاد انسجام, اتحاد و پرهیز از حرکتهای انحرافی و پر هزینه خود را با منشور جبهه "راه سبز امید" هماهنگ نمایند نه عقب بمانند نه پیش بیافتند .
تشکیل شبکه های اجتماعی سبز که در بیانیه شماره 11 و نه ماده ای آقای موسوی به آن اشاره شده است از بهترین مجاری وحدت و یکدلی است که هنرمندان, ادیبان, شعرا و نویسندگان به خوبی می توانند در آن میانداری کنند . با تشکیل حلقه های سبز ادبی و شب های شعر و نقد کتاب و...حلقه ها وجمعهایی که بتوانند آفتِ سردی, خمودگی, سکون و رکود را از چهره سبز جنبش بزدایند.
منبع: وبلاگ روزگاران ما
روز قبل از آغاز بررسی وضعیت وزرای پیشنهادی کابینه کودتا در مجلس شورای اسلامی از روزنامه ای تماس گرفتندو در خصوص وجنات بایسته و صفات شایسته وزیر فرهنگ و ارشاد (بیشتر ارشاد !) پرسیدند. بی هیچ حاشیه ای گفتم در این خصوص مایل به گفتگو نیستم. دو سه هفته قبل نیز از یکی از سایتهای خبری در خصوص آخرین نوشته هایم پرسیدند . گفتم : هیچ و هیچ ! بیش از دو ماه است که کرکره دکان نوشتن را پایین کشیده ام (البته منظورم نوشتن مطالبی غیر از این یادداشتها است). پرسید : چرا؟ گفتم : در این اوضاع و احوال دل و دماغ کار کردن را ندارم . او خود به خوبی پاسخ چرایش را می دانست اما در پی آن بود که این اعتراف (!) را بگیرد . لذا پس از دریافت جواب دلخواهش گفت : شما هم حرف و سخن دیگر نویسندگان را میزنی؟ . این اظهار و خبر در خصوص هم مسلکنام کمی از عذاب وجدان ناشی از بی حوصلگی و کار نکردنم کاست. مطمئن شدم که این دل مردگی در میان بیشتر اهل فرهنگ و هنر همه گیر است حال با نسبتی کم یا بیش.
شب گذشته اطلاع یافتم در شب شعر معروف شنبه شب در نزد مقام رهبری که به سنت سالهای قبل در ماه رمضان و میلاد امام حسن مجتبی (ع) برگزار می شود بسیاری از شعرای معروف از جمله ساعد باقری و عبدالجبار کاکائی غایبان بزرگ بوده اند و به جای آنها چهره های نا آشنا و جدید بسیار حضور داشته اند .البته تصاویر بزرگانی چون علی موسوی گرمارودی و علی معلم دامغانی را در کنار رهبری و در مقابل جمع شعرا (؟!) دیدم. دیگر جمعیتی که تصاویرشان از پشت سر توسط رسانه ضد ملی در بخشهای مختلف خبری پخش شد برایم قابل شناسایی نبودند. دو سه دوستی(البته از اهالی فرهنگ و چون من غریب از شعر و شاعری) که در این جمع حاضر بودند برایم تعریف کردند که در متن و حاشیه این مراسم بزرگان اهل شعر و ادب حرف دل خود را گفته اند و شاعران جوانتر که جسارت بیشتری داشته اند طنزهای سیاسی در مخالفت با نحوه برخورد دولت کودتا با حرکت اعتراضی مردم سروده اند .از جمله آنها طنز سیاسی یی بود که توسط آقای بیابانکی سروده می شود؛ او در این سروده حتی اسم از آقای شمقدری می آورد و موجب تکدر خاطر رهبری می شود.
هم حرکت باقری و کاکائی و هم حرکت بیابانکی را پسندیدم. نه از آن جهت که سبب رنجش رهبری شده اند بلکه از باب اینکه ایشان را به فاصله موجود میان اهالی فرهنگ و هنر با دولت کودتا توجه داده اند.شکاف و فاصله ای که اگر برایش به سرعت چاره ای نشود انتظار است که جهت آن از دولت به حاکمیت و نظام تغییر کند.
در اجتماع سبز و با شکوهی که در هفته آخر تبلیغات انتخابات دهم ریاست جمهوری در استادیوم شهید حیدرنیا شکل گرفت, دیدم که سهیل محمودی, ساعد باقری و عبد الجبار کاکائی با شوق و شعفی وصف نا پذیر در پیشانی موج سبز قرار دارند و آنگاه که دستانشان را گره شده در میان هواداران بالا گرفتند. چگونه دلها را مالامال از عشق و امید به پیروزی کردند.
از همه مهمتر حضور پر رنگ هنرمندانی چون مجید مجیدی , داریوش مهرجویی و کیومرث پور احمد در کنار میر حسین موسوی و ساخت کلیپ هاو فیلم های انتخاباتی ونیز حضور فعال محسن مخملباف و خانم ساتراپی در خارج از کشور و نقش موثر آنها در ایجاد یکدلی و وحدت در میان هموطنان خارج از کشور و تشویق شان برای حضور در انتخابات؛ و رویت آن فهرست بلند والای هنرمندان در حمایت قاطع از موج سبز به راستی نشان از تحولی شگرف در میان اهالی ادب و هنر دارد.
حضور استاد شجریان در نهضت سبز نیز خود حدیث مفصل دارد؛ حضوری که فقط به دوران تبلیغات محدود نشد و به بعد از فاجعه کودتا امتداد یافت.او در میان ما بود وهست, در میان موج سبز و با سکوتش و با سکوتمان در اعتراضات هفته آخر خرداد ماه به دنبال پاسخ سوال بزرگ (رای من کجاست؟) بود و بودیم و هستیم.
به راستی یاد آوری آن خاطرات شیرین اشک را در چشمان مان حلقه می زند . بدیهی است سرکوب خونین چنین شوق و شعفی بی بدیل دلها را غم اندود و ماتم زده می کند . کدام یار سبز است که از این همه کشتار و از این همه جفا و ستم در حق اسیران در بند و زندانی دلش خون و چشمانش اشک بار نباشد؟ اهالی فرهنگ و ادب و هنر که جای خود دارند .قشر و ظبقه ای که واقعا پیش رو بودند و هستند.
علیرغم تمام دل زدگی های پیش آمده باز شاهدیم که این اهالی قلم و هنر هستتند که در بیانیه هایی محکم همچنان بر فضای خفقان به وجود آمده پس از انتخابات می شورند و معترضند(اشاره دارم به "بیانیه 148 شاعر و نویسنده کشور " و "نامه سرگشاده330روزنامه نگار به دادستان جدید کشور").جماعتی که عمری است در معرض تهاجم استبداد؛ فکرشان , نظرشان و روح شان قربانی سانسور می گردد.جماعتی که امید داشتند جنبش سبز, آزادی را برای وطنشان به ارمغان بیاورد.
پس, آن دلمردگی و خمودگی و سردی مورد اشاره, پس از آن کودتا و سرکوبِ همۀ عشق و امید, امری طبیعی است. اما رفته رفته صدور بیانیه ها ,سرایش اشعار اعتراضی و انقلابی حتی در مقابل رهبری, حرکت سبز اعتراضی روزنامه نگاران در مراسم روز خبرنگار در اصفهان,صدور نامه اعتراضی هنرمندان سینما, مقاومت استاد شجریان در مقابل اهریمنی چون صدا و سیما . ساخت موسیقی ها و ترانه های بسیار از سوی موسقی دانان, خوانندگان و ترانه سرایان و... که نقش جدی در جذب توده ها وجلب افکار دارند؛خبر هایی خوش از آینده ای نه چندان دور دارند خبر از پیروزی ,نیل به آزادی و رهایی از جور وستم.به واقع این اهداف با چنین همراهی هایی و در زیر چتر جبهه "راه سبز امید" در "روزگاران ما" دور از دسترس نیست .در این راه سخت اما ممکن لازم است که یک یک یاران سبز برای ایجاد انسجام, اتحاد و پرهیز از حرکتهای انحرافی و پر هزینه خود را با منشور جبهه "راه سبز امید" هماهنگ نمایند نه عقب بمانند نه پیش بیافتند .
تشکیل شبکه های اجتماعی سبز که در بیانیه شماره 11 و نه ماده ای آقای موسوی به آن اشاره شده است از بهترین مجاری وحدت و یکدلی است که هنرمندان, ادیبان, شعرا و نویسندگان به خوبی می توانند در آن میانداری کنند . با تشکیل حلقه های سبز ادبی و شب های شعر و نقد کتاب و...حلقه ها وجمعهایی که بتوانند آفتِ سردی, خمودگی, سکون و رکود را از چهره سبز جنبش بزدایند.
منبع: وبلاگ روزگاران ما
فرهنگنامه سبز(42) مشاور
ابراهیم نبوی:
مشاور( Moshaver ): مشورت کننده. رایزن. طرف شور قرار گیرنده. شورش را درآورنده. کسی که نظرش را بپرسند و همان کار که خواهند بکنند. مشاوره: رای زدن، با همدیگر مشاورت کردن. آنکس که رای او پرسند و رای خود شمرند. مشاورین: اعضای خانواده که کار مناسبی برای آنها پیدا نشده است و فعلا با آنها رایزنی می شود. کاربرد در جمله: " احمدینژاد در پاسخ به مجلس گفت، دولت نهم بیش از همه دولتها مشورت کرده است و من خودم حتی با کودک 5 ساله و با دانشآموز سوم ابتدایی مشورت کردم."
نمونه مشاور: " مهدی کلهر مشاور تبلیغاتی، رحیم مشائی مشاور فرهنگی و تبلیغاتی، جوانفکر مشاور رسانه ای و تبلیغاتی، مولانا مشاور تبلیغات خارجی، ثمره هاشمی مشاور تبلیغاتی و انتخاباتی، داوود احمدی نژاد مشاور در تکثیر و توزیع سی دی.... بقیه هم مشاور تبلیغاتی هستند بیخودی زور نزنید"
مشاوره و رایزنی در ادبیات
رایزنی: " آن باشد که " رای" دیگران بزنند، همچون کیف زنی و راهزنی و کف زنی و آن فعلی بود که بعد از انتخابات شود."( رایزننامه محمودی، ص 279) " مشاور آن بود در اتاقی بنشانند تا حرفی که رئیس نخواهد بگوید او بزند و مسوول نباشد مرآن سخن را.( مجلس المشاورین، ص 167). و در مشاورت چون دلالت بر مصلحتی بمستقبل بود اقتصاص ضرورت نبندد( اساس الاقتباس، ص 580)
روش مشورت با کودکان
بچه را بغل می کنیم، سر جایش پی پی می کند، همان کار را در کل کشور می کنیم.
به بچه قول می دهیم، قبول می کند و ساکت می شود، همان کار را با مردم می کنیم.
از بچه حرف راست را می پرسیم، می گوید، ولی ما چون بچه نیستیم دروغ می گوئیم.
نحوه انتخاب مشاور
آلمان: کسی که عقلش کار می کند، ولی دستش کار نمی کند و پیر شده است، بعد از سی سال تجربه مشاور می شود و به نظرش توجه می کنند.
ایتالیا: کسی که عقلش کار می کند، ولی بدنام است، یواشکی نظر می دهد و به نظرش عمل می کنند.
عربستان سعودی: کسی که عقلش خوب کار می کند، ولی عضو خانواده نیست به جای اعضای خانواده فکر می کند و پولش را می گیرد.
فرانسه: کسی که کارشناس است ولی سوسیالیست نیست، نظرش را می دهد تا سوسیالیست ها دور بعد هم انتخاب شوند.
روسیه استالینی: کسی که مشاور است نظرش را می دهد، اگر مثل نظر رهبری نبود زندانی می شود، وگرنه به همان نظر رهبری عمل می کنند.
ایران: یک مسوول سابق است که نیاز به شغل دارد و از رئیس اش دفاع می کند و نظر او را تبلیغ می کند.
بیت الکلهر
گاه باشد که کودکی قرتی
مشورت در هنر دهد زرتی
بیت المشائی
گاه باشد که کودکی چو رحیم
مشورت داده و شود او جیم
بیت المجتبی
گاه باشد که کودکی نادان
از سر مشورت زند تیری
بیت المصباح
گاه باشد که کودکی مصباح
مشورت گوید از سر تقواح(1)
1) تقواح: همان تقواست( قاضی مرتضوی: علت موفقیت من تقواح است!)
مشاور( Moshaver ): مشورت کننده. رایزن. طرف شور قرار گیرنده. شورش را درآورنده. کسی که نظرش را بپرسند و همان کار که خواهند بکنند. مشاوره: رای زدن، با همدیگر مشاورت کردن. آنکس که رای او پرسند و رای خود شمرند. مشاورین: اعضای خانواده که کار مناسبی برای آنها پیدا نشده است و فعلا با آنها رایزنی می شود. کاربرد در جمله: " احمدینژاد در پاسخ به مجلس گفت، دولت نهم بیش از همه دولتها مشورت کرده است و من خودم حتی با کودک 5 ساله و با دانشآموز سوم ابتدایی مشورت کردم."
نمونه مشاور: " مهدی کلهر مشاور تبلیغاتی، رحیم مشائی مشاور فرهنگی و تبلیغاتی، جوانفکر مشاور رسانه ای و تبلیغاتی، مولانا مشاور تبلیغات خارجی، ثمره هاشمی مشاور تبلیغاتی و انتخاباتی، داوود احمدی نژاد مشاور در تکثیر و توزیع سی دی.... بقیه هم مشاور تبلیغاتی هستند بیخودی زور نزنید"
مشاوره و رایزنی در ادبیات
رایزنی: " آن باشد که " رای" دیگران بزنند، همچون کیف زنی و راهزنی و کف زنی و آن فعلی بود که بعد از انتخابات شود."( رایزننامه محمودی، ص 279) " مشاور آن بود در اتاقی بنشانند تا حرفی که رئیس نخواهد بگوید او بزند و مسوول نباشد مرآن سخن را.( مجلس المشاورین، ص 167). و در مشاورت چون دلالت بر مصلحتی بمستقبل بود اقتصاص ضرورت نبندد( اساس الاقتباس، ص 580)
روش مشورت با کودکان
بچه را بغل می کنیم، سر جایش پی پی می کند، همان کار را در کل کشور می کنیم.
به بچه قول می دهیم، قبول می کند و ساکت می شود، همان کار را با مردم می کنیم.
از بچه حرف راست را می پرسیم، می گوید، ولی ما چون بچه نیستیم دروغ می گوئیم.
نحوه انتخاب مشاور
آلمان: کسی که عقلش کار می کند، ولی دستش کار نمی کند و پیر شده است، بعد از سی سال تجربه مشاور می شود و به نظرش توجه می کنند.
ایتالیا: کسی که عقلش کار می کند، ولی بدنام است، یواشکی نظر می دهد و به نظرش عمل می کنند.
عربستان سعودی: کسی که عقلش خوب کار می کند، ولی عضو خانواده نیست به جای اعضای خانواده فکر می کند و پولش را می گیرد.
فرانسه: کسی که کارشناس است ولی سوسیالیست نیست، نظرش را می دهد تا سوسیالیست ها دور بعد هم انتخاب شوند.
روسیه استالینی: کسی که مشاور است نظرش را می دهد، اگر مثل نظر رهبری نبود زندانی می شود، وگرنه به همان نظر رهبری عمل می کنند.
ایران: یک مسوول سابق است که نیاز به شغل دارد و از رئیس اش دفاع می کند و نظر او را تبلیغ می کند.
بیت الکلهر
گاه باشد که کودکی قرتی
مشورت در هنر دهد زرتی
بیت المشائی
گاه باشد که کودکی چو رحیم
مشورت داده و شود او جیم
بیت المجتبی
گاه باشد که کودکی نادان
از سر مشورت زند تیری
بیت المصباح
گاه باشد که کودکی مصباح
مشورت گوید از سر تقواح(1)
1) تقواح: همان تقواست( قاضی مرتضوی: علت موفقیت من تقواح است!)
پیشنهاد مادران عزادار به رئیس جدید قوه قضائیه
شبکه جنبش راه سبز(جرس):گروهی از مادران عزادار،جمعی خودجوش که به دنبال کودتای انتخاباتی و کشتار و سرکوب گسترده اعتراضات مردمی شکل گرفته است از رییس جدید قوه قضائیه خواستند تا «دفتر مشارکت های مردمی حقیقت یاب» را در قوه قضائیه تشکیل دهد.
این جمع خودجوش با اعلام اینکه«پیگیری واقعی و جدی فجایع اخیر بدون مشارکت مردم به ویژه زنان امکان پذیر نخواهد بود» به حجت الاسلام صادق لاریجانی رییس جدید قوه قضائیه پیشنهاد کردند تا با تشکیل«دفتر مشارکت های مردمی حقیقت یاب» در قوه قضائیه برای کشف حقایق اتفاق افتاده در ماه های اخیر و استفاده از زنان متخصص برای تسهیل جمع آوری شهادت از قربانیان تجاوز و شکنجه اقدام کند.
مادران عزادار اعلام کردند که با تشکیل این دفتر « از زنان متخصص روانشناسی و روانپزشکی و مددکاری اجتماعی غیر دولتی دعوت به عمل آید تا فرزندان ما با اطمینان از حفظ امنیت و آبرو بتوانند از شکنجه و تجاوز و آزارهای جنسی که بر آن ها اعمال شده سخن بگویند.»
مادرانی که فرزندان خود را ازدست داده یا جگر گوشه گانشان هنوز جزء مفقودین بوده یا در زندان ها به سر می برند، کمیته مادران عزادار ایرانی را تشکیل داده اند.اعضای این کمیته و سایر زنانی که با آنان همدردی می کنند، هر هفته روزهای شنبه از ساعت هفت الی هشت بعد از ظهر در یکی از پارک های شهر خود با لباسی به رنگ سیاه به نشانه عزاداری گرد هم می آیند تا با لب های خاموش غم خود را بیان کنند.
این جمع خودجوش با اعلام اینکه«پیگیری واقعی و جدی فجایع اخیر بدون مشارکت مردم به ویژه زنان امکان پذیر نخواهد بود» به حجت الاسلام صادق لاریجانی رییس جدید قوه قضائیه پیشنهاد کردند تا با تشکیل«دفتر مشارکت های مردمی حقیقت یاب» در قوه قضائیه برای کشف حقایق اتفاق افتاده در ماه های اخیر و استفاده از زنان متخصص برای تسهیل جمع آوری شهادت از قربانیان تجاوز و شکنجه اقدام کند.
مادران عزادار اعلام کردند که با تشکیل این دفتر « از زنان متخصص روانشناسی و روانپزشکی و مددکاری اجتماعی غیر دولتی دعوت به عمل آید تا فرزندان ما با اطمینان از حفظ امنیت و آبرو بتوانند از شکنجه و تجاوز و آزارهای جنسی که بر آن ها اعمال شده سخن بگویند.»
مادرانی که فرزندان خود را ازدست داده یا جگر گوشه گانشان هنوز جزء مفقودین بوده یا در زندان ها به سر می برند، کمیته مادران عزادار ایرانی را تشکیل داده اند.اعضای این کمیته و سایر زنانی که با آنان همدردی می کنند، هر هفته روزهای شنبه از ساعت هفت الی هشت بعد از ظهر در یکی از پارک های شهر خود با لباسی به رنگ سیاه به نشانه عزاداری گرد هم می آیند تا با لب های خاموش غم خود را بیان کنند.
ابراز نگرانی فرمانده نیروی انتظامی از حضور سبزها در راهپیمایی روز قدس!
شبکه جنبش راه سبز(جرس):به دنبال دعوت مهدی کروبی از مردم برای شرکت در مراسم روز قدس و انتشار خود جوش اطلاعیه هایی از سوی فعالان جنبش سبز برای شرکت در این راهپیمایی برای ادامه اعتراضات، فرمانده نيروي انتظامي ادعا کرد«روز قدس که ميعادگاه پشتيباني از مردم مظلوم فلسطين و محکوم کردن اشغالگران است نبايد به اهداف سياسي آلوده شود.»
سرتیپ پاسدار اسماعيل احمدي مقدم که در زاهدان به سر می برد، امسال بر خلاف سال های گذشته با ابراز نگرانی ازحضور مردم در راهپیمایی روز قدس گفت«هدف اصلي روز قدس نبايد تحت هيچ عنواني به انحراف کشيده شود.» وی افزود«اگر کساني بخواهند روز قدس را از هدف اصلي خود خارج کنند تا حد زيادي چهره واقعي خود را براي مردم آشکارتر خواهند کرد.»
فرمانده نیروی انتظامی که اکنون خود به دلیل جنایات فجیع در سرکوب،کشتار و بازداشت های سه ماه گذشته به ویژه جنایات صورت گرفته در بازداشتگاه کهریزک به عنوان یکی از متهمان حوادث پس از 22 خرداد در مظان اتهام قرار داد،از مردم مظلوم فلسطین سخن می گوید که ماموران تحت امرش از عصر جمعه 22 خرداد با آغاز مانور افتدار و حمله به ستادهای انتخاباتی کاندیداهای اصلاح طلب آغاز گر کودتای انتخاباتی و هجوم و تعرض به ملت ایران شدند و حتی منازل و مجمتع های مسکونی مردم را از حملات خود مصون نگذاشتند.
با این حال وی در اظهاراتش مدعی شد که«تقلب در انتخابات،دروغ و فتنه اي بود که در واقع در جامعه شکاف ايجاد کرد و سبب بي اعتمادي شد اما در اين زمينه رفع ابهام صورت گرفت و مردم نسبت به تمامي اتفاق ها هوشيار شدند.»
وی با اشاره به اینکه«تصور نمي کنم در روز جهاني قدس اتفاق خاصي رخ دهد و طبيعتا چه موج سبز و چه غيرسبز در محکوميت رژيم صهيونيستي و ياري مردم فلسطين حضور پيدا کنند امري پسنديده است» گفت«اما منحرف کردن هدف روز قدس از مسير اصلي خود را بايد به پرونده تقلب اضافه کرد.»
ابراز نگرانی فرمانده نیروی انتظامی به دنبال لغو چندین مراسم مذهبی از جمله لغو مراسم احیا در مرقد آیت الله خمینی که تحت فشارهای امنیتی،حذف سخنرانان سنتی مراسم احیا در حرم حضرت معصومه،لغو مراسم سی امین سالگرد آیت الله طالقانی در حسینه ارشاد،و لغو سه مراسم افطار اصلاح طلبان که همگی تحت فشار نهادهای امنیتی صورت گرفته، حاکی از نگرانی روز افزون اقتدارگرایان حاکم نسبت به برگزاری تجمعات مشابه راهپیمایی های ماه های خرداد و تیر است.
فرمانده نیروی انتظامی در اظهارات اخیرش بر این نگرانی تاکید کرد و گفت«بطور قطع با توجه به برخي اطلاعيه هاي صادر شده، در روز جهاني قدس حوادث شبيه اواخر خرداد ماه در کشور تکرار نخواهد شد» و مدعی شد که «با افشاگري هايي که بعد از انتخابات در زمينه ادعاي تقلب در انتخابات صورت گرفت اکنون همه مردم هوشيار شده اند.»
سرتیپ پاسدار اسماعيل احمدي مقدم که در زاهدان به سر می برد، امسال بر خلاف سال های گذشته با ابراز نگرانی ازحضور مردم در راهپیمایی روز قدس گفت«هدف اصلي روز قدس نبايد تحت هيچ عنواني به انحراف کشيده شود.» وی افزود«اگر کساني بخواهند روز قدس را از هدف اصلي خود خارج کنند تا حد زيادي چهره واقعي خود را براي مردم آشکارتر خواهند کرد.»
فرمانده نیروی انتظامی که اکنون خود به دلیل جنایات فجیع در سرکوب،کشتار و بازداشت های سه ماه گذشته به ویژه جنایات صورت گرفته در بازداشتگاه کهریزک به عنوان یکی از متهمان حوادث پس از 22 خرداد در مظان اتهام قرار داد،از مردم مظلوم فلسطین سخن می گوید که ماموران تحت امرش از عصر جمعه 22 خرداد با آغاز مانور افتدار و حمله به ستادهای انتخاباتی کاندیداهای اصلاح طلب آغاز گر کودتای انتخاباتی و هجوم و تعرض به ملت ایران شدند و حتی منازل و مجمتع های مسکونی مردم را از حملات خود مصون نگذاشتند.
با این حال وی در اظهاراتش مدعی شد که«تقلب در انتخابات،دروغ و فتنه اي بود که در واقع در جامعه شکاف ايجاد کرد و سبب بي اعتمادي شد اما در اين زمينه رفع ابهام صورت گرفت و مردم نسبت به تمامي اتفاق ها هوشيار شدند.»
وی با اشاره به اینکه«تصور نمي کنم در روز جهاني قدس اتفاق خاصي رخ دهد و طبيعتا چه موج سبز و چه غيرسبز در محکوميت رژيم صهيونيستي و ياري مردم فلسطين حضور پيدا کنند امري پسنديده است» گفت«اما منحرف کردن هدف روز قدس از مسير اصلي خود را بايد به پرونده تقلب اضافه کرد.»
ابراز نگرانی فرمانده نیروی انتظامی به دنبال لغو چندین مراسم مذهبی از جمله لغو مراسم احیا در مرقد آیت الله خمینی که تحت فشارهای امنیتی،حذف سخنرانان سنتی مراسم احیا در حرم حضرت معصومه،لغو مراسم سی امین سالگرد آیت الله طالقانی در حسینه ارشاد،و لغو سه مراسم افطار اصلاح طلبان که همگی تحت فشار نهادهای امنیتی صورت گرفته، حاکی از نگرانی روز افزون اقتدارگرایان حاکم نسبت به برگزاری تجمعات مشابه راهپیمایی های ماه های خرداد و تیر است.
فرمانده نیروی انتظامی در اظهارات اخیرش بر این نگرانی تاکید کرد و گفت«بطور قطع با توجه به برخي اطلاعيه هاي صادر شده، در روز جهاني قدس حوادث شبيه اواخر خرداد ماه در کشور تکرار نخواهد شد» و مدعی شد که «با افشاگري هايي که بعد از انتخابات در زمينه ادعاي تقلب در انتخابات صورت گرفت اکنون همه مردم هوشيار شده اند.»
جنبشهای جدید اجتماعی
آنچه در ادامه میخوانید، اولین شماره از سلسله یادداشتهای سعید مدنی، متخصص جرمشناسی و پژوهشگر در مسائل اجتماعی، است که انتشار آن در روزنامه اعتماد به علت فضای موجود پس از چند شماره متوقف شد. این یادداشتها پس از این به تدریج و با عنوان درباره جنبش اجتماعی جدید در «موج سبز آزادی» منتشر خواهد شد.
پدیده اجتماعی که از چند هفته پیش از انتخابات 22 خرداد تا امروز در خیابانها شاهد آن هستیم، تفاوتهای زیادی با جنبشهای اعتراضی پیش از آن دارد. تلاش برای مشابهسازی این پدیده با آنچه در نهضت ملی و انقلاب اسلامی رخ داد یا تطابق آن با برخی شورشهای شهری که در دهه 1370 در برخی شهرها مشاهده شد ، خطای بزرگی است که می تواند به بزرگنمایی یا تقلیل این پدیده منجر شود. در این میان نیروهای سیاسی-اجتماعی که از سالها پیش در صحنه سیاسی ایران حضور فعال داشتهاند، کاملا مستعد آن هستند تا به دلیل علاقه یا تمایل به تکرار آنچه در گذشته موفقیت و پیروزی قلمداد شده، یا به علت تسلط نگرش سنتی و کلاسیک به جنبشهای اعتراضی، و همینطور خطای جزمیت ایدئولوژیک، در ارزیابی عوامل و منابع جنبش، قانونمندیها و سازوکارها و همینطور اهداف و چشماندازهای آن اشتباهات فاحشی مرتکب شوند. در گذشته دغدغهی اصلی نیرو های سیاسی و اجتماعی آن بود تا از طریق تحلیل ساختار اقتصادی -اجتماعی و تحت تاثیر رویکرد ایدئولوژیک یکسانگرای خود درباره علل پدید آیی، استمرار و فراز و فرود جنبشهای اعتراضی قضاوت کند. از قرن نوزدهم، پارادایم اصلی در تحلیل این جنبشها، تضاد کار و سرمایه بود و برای فهم آنها خاستگاههای طبقاتیشان ارزیابی میشد. همین امر سبب شد تا بسیاری از ابعاد فشارها و تعارضات اجتماعی نادیده گرفته شوند. در همین دوران مسئله اصلی، سازماندهی و تشکیلات جنبش بود که در اغلب یا تمامی موارد از الگویی سلسله مراتبی یا هرمی برخوردار بود. این سنت مارکسی تحلیل تحولات اجتماعی به تدریج و خصوصا به دلیل ناتوانی در ارزیابی حرکت های اعتراضی در کشورهای توسعهیافته غربی، عدم توفیق جنبشهای مارکسیستی در آنها و بالاخره تحولات بلوک شرق رنگ باخت، اما از رسوبات آن پارادایم که هنوز هم راهگشا و غیر قابل انکار است، ضرورت علتشناسی پدیدههای اجتماعی و جنبشهای اعتراضی است.
در دهههای 1960 و 1970 الگوهای نیل به دمکراتیزاسیون تا حد زیادی تحت تاثیر تجارب اروپای قرن 19 و اوایل قرن 20 و کشورهای رها شده از استعمار پس از جنگ جهانی دوم بود و پس از آن به سرعت به سوی جنبشهای مسلحانه در امریکای لاتین رفت، زیرا مقاومت رژیمهای سیاسی در برابر تغییر، موجب شکل گیری جنبشهای نخبهگرا و ارادهگرا شده بود. به تدریج و با افزایش انعطاف در رژیمهای اقتدارگرا و ایجاد فرصتهای سیاسی جدید، جنبشهای اجتماعی محوریت بیشتری در مدلهای اعتراضی پیدا کردند. (1)
ماکس وبر تلاش کرد تا نقایص رویکرد مارکسی را در تحلیل همهجانبه جنبشهای اجتماعی جبران کند و از این رو شناخت پدیدارشناسی مسائل اجتماعی را در دستور کار خود قرار داد و بر همین اساس برای ارزیابی آنها شناخت ساختار بوروکراتیک جنبشها و تغییرات داخلی حاصل از آنها را توصیه کرد. (2)
به تدریج پیوند دو سنت "مارکسی" و" وبری" رویکردهای نوینی را در تحلیل جنبشها از جمله عوامل پدید آیی آنها، ویژگیها و ماهیتشان و چرایی فراز و فرودها، تداوم یا ایستاییشان پیش روی صاحب نظران قرار داد. " فشار، نابرابری، فقر، استبداد، زورگویی، کم یا زیاد همیشه در جوامع وجود دارند، اما اینها لزوما به بسیج منابع و جهت گیری عقلانی برای عمل منجر نمیشوند." این گزاره یکی از مقدمات برای تحلیل جنبشهای اجتماعی جدید شد.
پدیدههای اجتماعی از جمله جنبشهای اعتراضی را باید همچون موجودات زندهای قلمداد کرد که در فرایند تحول خود دستخوش تغییرات جدی میشوند. این تغییرات در طول حیات سیاسی و اجتماعی یک ملت اشکال نوین و تظاهرات متفاوتی خواهند داشت و مضامین یا ارزشها؛ معیارها و روابط درون آنها دائما تغییر میکنند، نظامهای سیاسی یا تمایل به فهم این دگرگونیها ندارند و یا اساسا از هشیاری لازم برای درک آنها برخوردار نیستند. یکی از اشتباهات مهم رژیم پهلوی در ارزیابی اعتراضات در جریان وقوع انقلاب اسلامی در فاصله سالهای 1356 تا 1358 نشناختن تفاوت ماهوی اعتراضات در نهضت ملی و از آن مهمتر جنبشهای مسلحانه نیمه دوم دهه چهل بود. (3)
نیروهای سیاسی نیز از این خطا مصون نیستند، زیرا چشمانداز، استراتژی و ملاکهای دوری و نزدیکی آنها به سایر نیروها کاملا تحت تاثیر ارزیابی و شناختشان از جنبشهای اعتراضی قرار دارد. اینها بخشهایی از ضرورت شناخت ماهیت اعتراضات کنونی و جنبشهای اجتماعی جدید را تشکیل میدهند.
پدیده اجتماعی که از چند هفته پیش از انتخابات 22 خرداد تا امروز در خیابانها شاهد آن هستیم، تفاوتهای زیادی با جنبشهای اعتراضی پیش از آن دارد. تلاش برای مشابهسازی این پدیده با آنچه در نهضت ملی و انقلاب اسلامی رخ داد یا تطابق آن با برخی شورشهای شهری که در دهه 1370 در برخی شهرها مشاهده شد ، خطای بزرگی است که می تواند به بزرگنمایی یا تقلیل این پدیده منجر شود. در این میان نیروهای سیاسی-اجتماعی که از سالها پیش در صحنه سیاسی ایران حضور فعال داشتهاند، کاملا مستعد آن هستند تا به دلیل علاقه یا تمایل به تکرار آنچه در گذشته موفقیت و پیروزی قلمداد شده، یا به علت تسلط نگرش سنتی و کلاسیک به جنبشهای اعتراضی، و همینطور خطای جزمیت ایدئولوژیک، در ارزیابی عوامل و منابع جنبش، قانونمندیها و سازوکارها و همینطور اهداف و چشماندازهای آن اشتباهات فاحشی مرتکب شوند. در گذشته دغدغهی اصلی نیرو های سیاسی و اجتماعی آن بود تا از طریق تحلیل ساختار اقتصادی -اجتماعی و تحت تاثیر رویکرد ایدئولوژیک یکسانگرای خود درباره علل پدید آیی، استمرار و فراز و فرود جنبشهای اعتراضی قضاوت کند. از قرن نوزدهم، پارادایم اصلی در تحلیل این جنبشها، تضاد کار و سرمایه بود و برای فهم آنها خاستگاههای طبقاتیشان ارزیابی میشد. همین امر سبب شد تا بسیاری از ابعاد فشارها و تعارضات اجتماعی نادیده گرفته شوند. در همین دوران مسئله اصلی، سازماندهی و تشکیلات جنبش بود که در اغلب یا تمامی موارد از الگویی سلسله مراتبی یا هرمی برخوردار بود. این سنت مارکسی تحلیل تحولات اجتماعی به تدریج و خصوصا به دلیل ناتوانی در ارزیابی حرکت های اعتراضی در کشورهای توسعهیافته غربی، عدم توفیق جنبشهای مارکسیستی در آنها و بالاخره تحولات بلوک شرق رنگ باخت، اما از رسوبات آن پارادایم که هنوز هم راهگشا و غیر قابل انکار است، ضرورت علتشناسی پدیدههای اجتماعی و جنبشهای اعتراضی است.
در دهههای 1960 و 1970 الگوهای نیل به دمکراتیزاسیون تا حد زیادی تحت تاثیر تجارب اروپای قرن 19 و اوایل قرن 20 و کشورهای رها شده از استعمار پس از جنگ جهانی دوم بود و پس از آن به سرعت به سوی جنبشهای مسلحانه در امریکای لاتین رفت، زیرا مقاومت رژیمهای سیاسی در برابر تغییر، موجب شکل گیری جنبشهای نخبهگرا و ارادهگرا شده بود. به تدریج و با افزایش انعطاف در رژیمهای اقتدارگرا و ایجاد فرصتهای سیاسی جدید، جنبشهای اجتماعی محوریت بیشتری در مدلهای اعتراضی پیدا کردند. (1)
ماکس وبر تلاش کرد تا نقایص رویکرد مارکسی را در تحلیل همهجانبه جنبشهای اجتماعی جبران کند و از این رو شناخت پدیدارشناسی مسائل اجتماعی را در دستور کار خود قرار داد و بر همین اساس برای ارزیابی آنها شناخت ساختار بوروکراتیک جنبشها و تغییرات داخلی حاصل از آنها را توصیه کرد. (2)
به تدریج پیوند دو سنت "مارکسی" و" وبری" رویکردهای نوینی را در تحلیل جنبشها از جمله عوامل پدید آیی آنها، ویژگیها و ماهیتشان و چرایی فراز و فرودها، تداوم یا ایستاییشان پیش روی صاحب نظران قرار داد. " فشار، نابرابری، فقر، استبداد، زورگویی، کم یا زیاد همیشه در جوامع وجود دارند، اما اینها لزوما به بسیج منابع و جهت گیری عقلانی برای عمل منجر نمیشوند." این گزاره یکی از مقدمات برای تحلیل جنبشهای اجتماعی جدید شد.
پدیدههای اجتماعی از جمله جنبشهای اعتراضی را باید همچون موجودات زندهای قلمداد کرد که در فرایند تحول خود دستخوش تغییرات جدی میشوند. این تغییرات در طول حیات سیاسی و اجتماعی یک ملت اشکال نوین و تظاهرات متفاوتی خواهند داشت و مضامین یا ارزشها؛ معیارها و روابط درون آنها دائما تغییر میکنند، نظامهای سیاسی یا تمایل به فهم این دگرگونیها ندارند و یا اساسا از هشیاری لازم برای درک آنها برخوردار نیستند. یکی از اشتباهات مهم رژیم پهلوی در ارزیابی اعتراضات در جریان وقوع انقلاب اسلامی در فاصله سالهای 1356 تا 1358 نشناختن تفاوت ماهوی اعتراضات در نهضت ملی و از آن مهمتر جنبشهای مسلحانه نیمه دوم دهه چهل بود. (3)
نیروهای سیاسی نیز از این خطا مصون نیستند، زیرا چشمانداز، استراتژی و ملاکهای دوری و نزدیکی آنها به سایر نیروها کاملا تحت تاثیر ارزیابی و شناختشان از جنبشهای اعتراضی قرار دارد. اینها بخشهایی از ضرورت شناخت ماهیت اعتراضات کنونی و جنبشهای اجتماعی جدید را تشکیل میدهند.
خبر مهم - دفتر مهدی كروبی پلمپ شد
ماموران همچنين افرادی را كه براي ملاقات با آقاي كروبی به دفتر ايشان آمده بودند را به همراه شخص دبيركل به خارج از ساختمان هدايت كردند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، دفتر مهدي كروبي به حكم دادستاني تهران پلمپ شد. اسماعيل گرامي مقدم، سخنگوي حزب اعتماد ملي در گفت وگو با خبرنگار ايلنا ضمن اعلام مطلب فوق گفت: حوالي ساعت 15 تعدادي از ماموران با حكم دادستان محترم تهران با مراجعه به دفتر آقاي كروبي واقع در جمشيديه تهران ضمن بازرسي محل كار ايشان مبادرت به جمع آوري اسناد و مدارك موجود و نيز CD،رايانه و فيلم كردند.
وي افزود: ماموران همچنين افرادي را كه براي ملاقات با آقاي كروبي به دفتر ايشان آمده بودند را به همراه شخص دبير كل به خارج از ساختمان هدايت كردند.
سخنگوي اعتماد ملي همچنين از بازداشت سردبير سايت اعتماد ملي خبر داد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، دفتر مهدي كروبي به حكم دادستاني تهران پلمپ شد. اسماعيل گرامي مقدم، سخنگوي حزب اعتماد ملي در گفت وگو با خبرنگار ايلنا ضمن اعلام مطلب فوق گفت: حوالي ساعت 15 تعدادي از ماموران با حكم دادستان محترم تهران با مراجعه به دفتر آقاي كروبي واقع در جمشيديه تهران ضمن بازرسي محل كار ايشان مبادرت به جمع آوري اسناد و مدارك موجود و نيز CD،رايانه و فيلم كردند.
وي افزود: ماموران همچنين افرادي را كه براي ملاقات با آقاي كروبي به دفتر ايشان آمده بودند را به همراه شخص دبير كل به خارج از ساختمان هدايت كردند.
سخنگوي اعتماد ملي همچنين از بازداشت سردبير سايت اعتماد ملي خبر داد.
مراسم بزرگداشت آيتالله طالقانی
در پی ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد آيتالله طالقانی در حسينيه ارشاد، خانواده آن مرحوم طی اطلاعيهای از همه علاقمندان آن عالم ربانی و حاميان ديدگاهها و نظرات سبز او برای شرکت در مراسم بزرگداشت در محل دفتر فرزندش، سرکار خانم اعظم طالقانی دعوت کرد.
به گزارش موج سبز آزادی، در پی ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد آيتالله طالقانی در حسينيه ارشاد که قرار شده بود در آن برنامه آقايان دکتر محسن آرمين، دکتر حبيبالله پيمان، دکتر محمدمهدی جعفری، دکتر صديقه وسمقی و محمد بستهنگار در زمينه ديدگاههای آیتالله طالقانی نسبت به مشروعيت و مقبوليت حاکميت به ايراد سخن بپردازند، خانواده آن مرحوم طی اطلاعيهای همه علاقمندان آن عالم ربانی و حاميان ديدگاهها و نظرات سبز وی را برای مراسم بزرگداشتی در محل دفتر فرزندش، سرکار خانم اعظم طالقانی دعوت کرد.
زمان: چهارشنبه 18 شهريور، از ساعت 17 بعدازظهر
مکان: تهران، خيابان سعدی، خيابان هدايت
به گزارش موج سبز آزادی، در پی ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد آيتالله طالقانی در حسينيه ارشاد که قرار شده بود در آن برنامه آقايان دکتر محسن آرمين، دکتر حبيبالله پيمان، دکتر محمدمهدی جعفری، دکتر صديقه وسمقی و محمد بستهنگار در زمينه ديدگاههای آیتالله طالقانی نسبت به مشروعيت و مقبوليت حاکميت به ايراد سخن بپردازند، خانواده آن مرحوم طی اطلاعيهای همه علاقمندان آن عالم ربانی و حاميان ديدگاهها و نظرات سبز وی را برای مراسم بزرگداشتی در محل دفتر فرزندش، سرکار خانم اعظم طالقانی دعوت کرد.
زمان: چهارشنبه 18 شهريور، از ساعت 17 بعدازظهر
مکان: تهران، خيابان سعدی، خيابان هدايت
تاکید دوباره مهدی کروبی بر حضور روز قدس
دوشنبه شب، جمعی کنار هم بودند که خاطره دوشنبههای بسیاری را از ماه رمضان سالهای گذشته با خود داشتند. دوشنبههایی که حتی افطار روزهداران مانع از آن نمیشد که خبرنگاری از نگارش خبری دست کشد و یا اینکه تحلیلگری قلم بر زمین بگذارد، ولی دوشنبه امسال هیچ کس قلم در دست نداشت.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی حزب اعتمادملی، دوشنبه شب جمعی کنار هم قرار گرفتند که خاطره دوشنبه های بسیاری را در ماه رمضان سالهای گذشته برایشان تکرار کرد . دوشنبه هایی که حتی افطار روزه داران مانع از آن نمی شد که خبرنگاری از نگارش خبری دست کشد و یا اینکه تحلیل گری قلم بر زمین بگذارد ، ولی دوشنبه امسال دیگر هیچ کس قلم بر دست نداشت. همه قلم هایشان را بر زمین گذاشته بودند چرا دیگر بهانه ای برای نوشتن نداشتند و شاید قلمشان تنها برای نگارش مرثیه ای در وصف مرگ روزنامه شان دوباره جان می گیرد.
اما به آنها توصیه ای شد و آن اینکه هیچ گاه قلمشان را بر زمین نگذارنند و محکم و استوار در راه اندیشه ای که بدان اعتقاد دارند گام بردارند و این تعبیری دیگر از جمله ای بود که مهدی کروبی به اعضای تحریریه و کارکنان روزنامه توقیف شده اعتمادملی گفت: "هیچ گاه اجازه ندهید که توقیف یک روزنامه موجب انفعال و سرخوردگی شما شود بلکه باید این را بدانید گاهی در مسیر فعالیت های فکری و اندیشه ای مشکلاتی پیش می آید که باید در برابر آنها ایستادگی کنید تا به نقطه مطلوب برسید."
دوشنبه شبی که به مانند سالهای دیگر توصیفش کردم اولین روزی بود که پس از توقیف اعتمادملی باز اعضای این روزنامه گردهم آمدند که البته افطار را میهمان صاحب امتیاز روزنامه اعتمادملی باشند. کروبی به مانند همیشه با انگیزه قدم میان به میهماناش گذاشت و آنها را به امید نسبت به آینده دعوت کرد. وی قبل از هر سختی هم تشکر کرد و هم تبریک گفت.
تشکر وی از زحمات چهارساله مسئولان ، کارکنان و تحریریه اعتمادملی بود که به گفته وی روزنامه را به اوج شکوفایی رسانده بودند و تبریک وی به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی بود. اما کروبی متاسف بود از توقیف روزنامه ایی که مخاطبان بسیاری داشت و چنین گفت : "از اینکه دیگر این دوستان نمی توانند اندیشه و فکر خود را بنابر آنچه که به مصلحت کشور است منتشر کنند متاسفم و البته تاثر بیشتر بنده به خاطر ان است که روزنامه اعتمادملی در اوج شکوفایی تعطیل شد چرا که این روزنامه در سایه تلاش های شما به جایگاه خاصی در میان مردم رسیده بود و به رسانه ای موثر تبدیل شده بود."
وی همچنین متاثر بود از اینکه روزنامه ای را در حالی که سردبیر آن در زندان است به توقیف می کشانند و در این راستا گفت: "روزنامه اعتمادملی در حالی تعطیل شد که سردبیر ارزشمند و خلاق وی محمد قوچانی مدت هاست که به جرم فکر و اندیشه ای که دارد در زندان به سر می برد و من امیدوارم که او به زودی برگردد و به جمع ما بپیوندند."
وی خطاب به تحریریه اعتمادملی یک توصیه داشت و گفت: "هرچند که به چنین سرنوشت و شرایطی دچار شده ایم ولی این شرایطی که بر ما تحمیل شده است نباید منجر شود که به انفعال و سرخوردگی دچار شوید بلکه باید در راه اندیشه و فکری که دارید محکم و مصصم قدم بردارید چرا که در این مسیر همواره مشکلاتی پیش می آید که باید تحمل کنیم تا به نقطه ای معقول برسد."
کروبی همچنین به مشکلات معیشیتی کارکنان روزنامه توقیف شده اعتمادملی اشاره کرد و گفت: "پس از توقیف روزنامه همواره جویای وضعیت شما بوده ام و می دانم که برخی از شما بیکار هستید و هنوز جایی مشغول به کار نشده اید. من به فکر شما هستم و با توجه به گفت و گو و رایزنی هایی که با مسئولان داشته ایم امیدارم که روزنامه به زودی رفع توقیف شود و دوباره همه در کنار هم فعالیت کنیم . البته شرایطی که پیش روی ما قرار گرفته و مجموعه حوادثی که روی داده موجب شده که گفت وگو و رایزنی ها برای رفع توقیف روزنامه درمرحله دوم قرار داشته باشد."
وی تاکید کرد: "فکر نکنید که اکنون که روزنامه تعطیل شده ما کارمان تمام شده است بلکه من پیشنهاد کرده ام که ارتباطمان با این دوستان محفوظ باشد و از وضعیت همدیگر مطلع باشیم و دوباره با حضور شما به کار روزنامه ادامه دهیم. ما برای اندیشه و فکری که بدان اعتقاد داریم مصمم ایستاده ایم و هیچ گاه از میدان کنار نمی رویم و برخی فکر نکنند که با تهمت و افترا و دروغ پردازی ها ما از عرصه کنار می رویم تا آخر محکم ایستاده ایم."
پس از آنکه سخنان مهدی کروبی به پایان رسید عکاس روزنامه توقیف شده اعتمادملی همه را کنار هم قرار داد تا عکسی را به یادگاری بیاندازد. در همین حال روزنامه نگارانی که در هرجای باشند رسالت خود را پرسش و انتشار پاسخ آن می دانند گرد کروبی آمدند تا درباره حوادثی که اخیرا روی داده سوالاتی را از او مطرح کنند. در این میان آخرین اتفاقی که روی داده بود مورد پرسش قرار گرفت و یکی از میان جمع پرسید: ماجرای صدور حکم جلب فرزند شما چیست؟
کروبی لبخندی زد و به نظر می رسید که قصد پاسخ گویی به چنین پرسشی را ندارد چرا که آنگونه که از میان سخنانش فهمیدم این ماجرا برای او چیزی جز ساده اندیشی برخی از مسئولان نبوده که وی را متعجب کرده است. اما تکرار سوال به شکل های مختلف او را ناچار کرد تا به همکاران مطبوعاتی خود پاسخ دهد و با خنده گفت: "پس از آنکه گفت و گویی از بنده در تکذیب اظهارات یکی از اعضای کمیته ویژه قوه قضائیه منتشر شد و بنده به همراه آن مصاحبه یکی از اسنادم درباره آزار یکی از بازداشت شدگان حوادث اخیر را منتشر کردم بلافاصله خبرگزاری دولت ساخته فارس خبری را درباره علی پسرم منتشر کرد که من در قبال انتشار این خبر تنها می توانم بگوییم که اقدامی از روی ساده اندیشی بوده است. چرا که عده ای ساده اندیش فکر کرده اند که با این اقدامات بنده از میدان کنار می روم ولی من همواره محکم و مصصم در مسیری که بدان اعتقاد داشته ام حرکت کرده ام و بر اساس وظیفه خود به انجام وظیفه پرداخته ام و این کارها موجب انفعال من نمی شود."
وی افزود: "البته همانطور که شما بهتر می دانید امروز شرکت ایرانسل نیز با ارائه توضیحی این خبر را تکذیب کرد موجب تمسخر انتشار دهنده خبر شد و چنین است که من از چنین ساده اندیشی هایی از سوی برخی از مسئولان تعجب می کنم." وی در تشریح عملکرد خبرگزاری فارس در دروغ پراکنی مثالی زد و گفت: "یک فرد دو نفر را با هم مقایسه می کرد که هر دوی آنها دروغگو بودند ولی هرگاه یکی از آنها دروغ می گفت که تا مدت ها دروغ وی معلوم نمی شد ولی دیگری چون همیشه دروغ می گفت هنگامی که حرف می زد همه متوجه می شدند که دروغ می گوید و اکنون برخی از رسانه ها که اسم خود را خبرگزاری گذاشته اند به گونه ای دروغ می گویند که درمدت زمان کوتاهی دروغ آنها فاش می شود و موجب تمسخر دیگران قرار می گیرد. البته این امری طبیعی است که یک خبرگزاری که حامی دولت است باید تناسباتی نیز با این دولت داشته باشد. چرا که این خبرگزاری از دولتی حمایت می کند که رییس آن به مدیریت جهانی می پردازد و در شورای امنیت هاله نور می بیند و یا اینکه می گوید استعمار پیر انگلیس در صدد براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران است و یا اینکه قرار است استکبار جهانی او را بربایند و بنابراین طبیعی است که خبرگزاری حامی وی نیز ادعاهایی به مانند این موضوعات داشته باشد. "
کروبی تصریح کرد: "من به مسئولان ساده اندیش می گویم که با چنین اقداماتی سخیف من از میدان کنار نمی روم و در راه اندیشه و فکری که بدان اعتقاد دارم مصمم و محکم حرکت می کنم."
در این میان یکی دیگر از روز قدس پرسید. وی با اشاره به اخباری که از وی درباره دعوت از مردم برای شرکت در راهپیمایی روز قدس منتشر شده بود ازکروبی پرسید که آیا در این روز در میان مردم حضور خواهد داشت. کروبی پاسخ داد: "روز قدس از میراث های امام راحل در دفاع از مردم مبارز و مظلوم فلسطین است مردمی که در شرایطی سخت برای آزادی سرزمین خود سالهاست مبارزه می کنند و بنابراین مردم ما نیز هر ساله در روز قدس با حضور گسترده خود حمایتشان را از مبارزات آزادی خواهانه مردم فلسطین اعلام می کنند و امسال نیز به مانند هر سال ما در کنار مردم حضور خواهیم داشت و از مردم دعوت می کنیم که با حضور خود به حمایت از مردم مظلوم فلسطین بپردازنند." وی اعلام کرد که حزب اعتمادملی نیز در هفته آینده به مناسبت روز قدس بیانیه ای را صادر و از مردم دعوت می کند که به مانند همیشه حضوری پرشکوه در راهپیمایی روز قدس داشته باشند.
پرسش های دیگری نیز وجود داشت. برخی از وضعیت روزنامه می پرسیدند و از اینکه ایا امیدی به انتشار دوباره روزنامه اعتمادملی وجود دارد که کروبی با اشاره به رایزنی هایش با مقامات ابراز امیدواری کرد که هرچه سریعتر دوباره همکاران مطبوعاتی اش به انتشار دوباره روزنامه خواهند پرداخت.
برخی از وضعیت بازداشت شدگان سوالاتی داشتند که کروبی آروز کرد تمام بازداشت شدگان حوادث اخیر به زودی آزاد و به آغوش خانواده هایشان برگردند و در این میان ضمن خوشحالی از آزادی مهسا امرآبادی ابراز امیدواری کرد که مسعود باستانی همسر وی نیز به زودی آزاد شود.
البته در میان تحریریه اعتمادملی کسانی چون عباس عبدی روزنامه نگار و یادداشت نویس روزنامه اعتمادملی، ابوالفضل شکوری و رضا انصاری سردبیر های پیشین روزنامه نیز حضور داشتند. این دیدار دوستانه که با سخنان محمد جواد حق شناس از جزئیات روند توقیف روزنامه اعتمادملی آغاز شده بود با بدرقه وی نیز به پایان رسید. روزنامه نگارانی که دیگر مطبوعه ای ندارند تا به بهانه اش قلم به دست بگیرند خداحافظی کردند تا شاید روزی دیگر برای تولد دوباره روزنامه شان به یکدیگر سلام کنند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی حزب اعتمادملی، دوشنبه شب جمعی کنار هم قرار گرفتند که خاطره دوشنبه های بسیاری را در ماه رمضان سالهای گذشته برایشان تکرار کرد . دوشنبه هایی که حتی افطار روزه داران مانع از آن نمی شد که خبرنگاری از نگارش خبری دست کشد و یا اینکه تحلیل گری قلم بر زمین بگذارد ، ولی دوشنبه امسال دیگر هیچ کس قلم بر دست نداشت. همه قلم هایشان را بر زمین گذاشته بودند چرا دیگر بهانه ای برای نوشتن نداشتند و شاید قلمشان تنها برای نگارش مرثیه ای در وصف مرگ روزنامه شان دوباره جان می گیرد.
اما به آنها توصیه ای شد و آن اینکه هیچ گاه قلمشان را بر زمین نگذارنند و محکم و استوار در راه اندیشه ای که بدان اعتقاد دارند گام بردارند و این تعبیری دیگر از جمله ای بود که مهدی کروبی به اعضای تحریریه و کارکنان روزنامه توقیف شده اعتمادملی گفت: "هیچ گاه اجازه ندهید که توقیف یک روزنامه موجب انفعال و سرخوردگی شما شود بلکه باید این را بدانید گاهی در مسیر فعالیت های فکری و اندیشه ای مشکلاتی پیش می آید که باید در برابر آنها ایستادگی کنید تا به نقطه مطلوب برسید."
دوشنبه شبی که به مانند سالهای دیگر توصیفش کردم اولین روزی بود که پس از توقیف اعتمادملی باز اعضای این روزنامه گردهم آمدند که البته افطار را میهمان صاحب امتیاز روزنامه اعتمادملی باشند. کروبی به مانند همیشه با انگیزه قدم میان به میهماناش گذاشت و آنها را به امید نسبت به آینده دعوت کرد. وی قبل از هر سختی هم تشکر کرد و هم تبریک گفت.
تشکر وی از زحمات چهارساله مسئولان ، کارکنان و تحریریه اعتمادملی بود که به گفته وی روزنامه را به اوج شکوفایی رسانده بودند و تبریک وی به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی بود. اما کروبی متاسف بود از توقیف روزنامه ایی که مخاطبان بسیاری داشت و چنین گفت : "از اینکه دیگر این دوستان نمی توانند اندیشه و فکر خود را بنابر آنچه که به مصلحت کشور است منتشر کنند متاسفم و البته تاثر بیشتر بنده به خاطر ان است که روزنامه اعتمادملی در اوج شکوفایی تعطیل شد چرا که این روزنامه در سایه تلاش های شما به جایگاه خاصی در میان مردم رسیده بود و به رسانه ای موثر تبدیل شده بود."
وی همچنین متاثر بود از اینکه روزنامه ای را در حالی که سردبیر آن در زندان است به توقیف می کشانند و در این راستا گفت: "روزنامه اعتمادملی در حالی تعطیل شد که سردبیر ارزشمند و خلاق وی محمد قوچانی مدت هاست که به جرم فکر و اندیشه ای که دارد در زندان به سر می برد و من امیدوارم که او به زودی برگردد و به جمع ما بپیوندند."
وی خطاب به تحریریه اعتمادملی یک توصیه داشت و گفت: "هرچند که به چنین سرنوشت و شرایطی دچار شده ایم ولی این شرایطی که بر ما تحمیل شده است نباید منجر شود که به انفعال و سرخوردگی دچار شوید بلکه باید در راه اندیشه و فکری که دارید محکم و مصصم قدم بردارید چرا که در این مسیر همواره مشکلاتی پیش می آید که باید تحمل کنیم تا به نقطه ای معقول برسد."
کروبی همچنین به مشکلات معیشیتی کارکنان روزنامه توقیف شده اعتمادملی اشاره کرد و گفت: "پس از توقیف روزنامه همواره جویای وضعیت شما بوده ام و می دانم که برخی از شما بیکار هستید و هنوز جایی مشغول به کار نشده اید. من به فکر شما هستم و با توجه به گفت و گو و رایزنی هایی که با مسئولان داشته ایم امیدارم که روزنامه به زودی رفع توقیف شود و دوباره همه در کنار هم فعالیت کنیم . البته شرایطی که پیش روی ما قرار گرفته و مجموعه حوادثی که روی داده موجب شده که گفت وگو و رایزنی ها برای رفع توقیف روزنامه درمرحله دوم قرار داشته باشد."
وی تاکید کرد: "فکر نکنید که اکنون که روزنامه تعطیل شده ما کارمان تمام شده است بلکه من پیشنهاد کرده ام که ارتباطمان با این دوستان محفوظ باشد و از وضعیت همدیگر مطلع باشیم و دوباره با حضور شما به کار روزنامه ادامه دهیم. ما برای اندیشه و فکری که بدان اعتقاد داریم مصمم ایستاده ایم و هیچ گاه از میدان کنار نمی رویم و برخی فکر نکنند که با تهمت و افترا و دروغ پردازی ها ما از عرصه کنار می رویم تا آخر محکم ایستاده ایم."
پس از آنکه سخنان مهدی کروبی به پایان رسید عکاس روزنامه توقیف شده اعتمادملی همه را کنار هم قرار داد تا عکسی را به یادگاری بیاندازد. در همین حال روزنامه نگارانی که در هرجای باشند رسالت خود را پرسش و انتشار پاسخ آن می دانند گرد کروبی آمدند تا درباره حوادثی که اخیرا روی داده سوالاتی را از او مطرح کنند. در این میان آخرین اتفاقی که روی داده بود مورد پرسش قرار گرفت و یکی از میان جمع پرسید: ماجرای صدور حکم جلب فرزند شما چیست؟
کروبی لبخندی زد و به نظر می رسید که قصد پاسخ گویی به چنین پرسشی را ندارد چرا که آنگونه که از میان سخنانش فهمیدم این ماجرا برای او چیزی جز ساده اندیشی برخی از مسئولان نبوده که وی را متعجب کرده است. اما تکرار سوال به شکل های مختلف او را ناچار کرد تا به همکاران مطبوعاتی خود پاسخ دهد و با خنده گفت: "پس از آنکه گفت و گویی از بنده در تکذیب اظهارات یکی از اعضای کمیته ویژه قوه قضائیه منتشر شد و بنده به همراه آن مصاحبه یکی از اسنادم درباره آزار یکی از بازداشت شدگان حوادث اخیر را منتشر کردم بلافاصله خبرگزاری دولت ساخته فارس خبری را درباره علی پسرم منتشر کرد که من در قبال انتشار این خبر تنها می توانم بگوییم که اقدامی از روی ساده اندیشی بوده است. چرا که عده ای ساده اندیش فکر کرده اند که با این اقدامات بنده از میدان کنار می روم ولی من همواره محکم و مصصم در مسیری که بدان اعتقاد داشته ام حرکت کرده ام و بر اساس وظیفه خود به انجام وظیفه پرداخته ام و این کارها موجب انفعال من نمی شود."
وی افزود: "البته همانطور که شما بهتر می دانید امروز شرکت ایرانسل نیز با ارائه توضیحی این خبر را تکذیب کرد موجب تمسخر انتشار دهنده خبر شد و چنین است که من از چنین ساده اندیشی هایی از سوی برخی از مسئولان تعجب می کنم." وی در تشریح عملکرد خبرگزاری فارس در دروغ پراکنی مثالی زد و گفت: "یک فرد دو نفر را با هم مقایسه می کرد که هر دوی آنها دروغگو بودند ولی هرگاه یکی از آنها دروغ می گفت که تا مدت ها دروغ وی معلوم نمی شد ولی دیگری چون همیشه دروغ می گفت هنگامی که حرف می زد همه متوجه می شدند که دروغ می گوید و اکنون برخی از رسانه ها که اسم خود را خبرگزاری گذاشته اند به گونه ای دروغ می گویند که درمدت زمان کوتاهی دروغ آنها فاش می شود و موجب تمسخر دیگران قرار می گیرد. البته این امری طبیعی است که یک خبرگزاری که حامی دولت است باید تناسباتی نیز با این دولت داشته باشد. چرا که این خبرگزاری از دولتی حمایت می کند که رییس آن به مدیریت جهانی می پردازد و در شورای امنیت هاله نور می بیند و یا اینکه می گوید استعمار پیر انگلیس در صدد براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران است و یا اینکه قرار است استکبار جهانی او را بربایند و بنابراین طبیعی است که خبرگزاری حامی وی نیز ادعاهایی به مانند این موضوعات داشته باشد. "
کروبی تصریح کرد: "من به مسئولان ساده اندیش می گویم که با چنین اقداماتی سخیف من از میدان کنار نمی روم و در راه اندیشه و فکری که بدان اعتقاد دارم مصمم و محکم حرکت می کنم."
در این میان یکی دیگر از روز قدس پرسید. وی با اشاره به اخباری که از وی درباره دعوت از مردم برای شرکت در راهپیمایی روز قدس منتشر شده بود ازکروبی پرسید که آیا در این روز در میان مردم حضور خواهد داشت. کروبی پاسخ داد: "روز قدس از میراث های امام راحل در دفاع از مردم مبارز و مظلوم فلسطین است مردمی که در شرایطی سخت برای آزادی سرزمین خود سالهاست مبارزه می کنند و بنابراین مردم ما نیز هر ساله در روز قدس با حضور گسترده خود حمایتشان را از مبارزات آزادی خواهانه مردم فلسطین اعلام می کنند و امسال نیز به مانند هر سال ما در کنار مردم حضور خواهیم داشت و از مردم دعوت می کنیم که با حضور خود به حمایت از مردم مظلوم فلسطین بپردازنند." وی اعلام کرد که حزب اعتمادملی نیز در هفته آینده به مناسبت روز قدس بیانیه ای را صادر و از مردم دعوت می کند که به مانند همیشه حضوری پرشکوه در راهپیمایی روز قدس داشته باشند.
پرسش های دیگری نیز وجود داشت. برخی از وضعیت روزنامه می پرسیدند و از اینکه ایا امیدی به انتشار دوباره روزنامه اعتمادملی وجود دارد که کروبی با اشاره به رایزنی هایش با مقامات ابراز امیدواری کرد که هرچه سریعتر دوباره همکاران مطبوعاتی اش به انتشار دوباره روزنامه خواهند پرداخت.
برخی از وضعیت بازداشت شدگان سوالاتی داشتند که کروبی آروز کرد تمام بازداشت شدگان حوادث اخیر به زودی آزاد و به آغوش خانواده هایشان برگردند و در این میان ضمن خوشحالی از آزادی مهسا امرآبادی ابراز امیدواری کرد که مسعود باستانی همسر وی نیز به زودی آزاد شود.
البته در میان تحریریه اعتمادملی کسانی چون عباس عبدی روزنامه نگار و یادداشت نویس روزنامه اعتمادملی، ابوالفضل شکوری و رضا انصاری سردبیر های پیشین روزنامه نیز حضور داشتند. این دیدار دوستانه که با سخنان محمد جواد حق شناس از جزئیات روند توقیف روزنامه اعتمادملی آغاز شده بود با بدرقه وی نیز به پایان رسید. روزنامه نگارانی که دیگر مطبوعه ای ندارند تا به بهانه اش قلم به دست بگیرند خداحافظی کردند تا شاید روزی دیگر برای تولد دوباره روزنامه شان به یکدیگر سلام کنند.
جوانان احزاب اصلاحطلب، خواستار آزادی جوانان بازداشتشده شدند
شاخههای جوانان احزاب کشور طی نامهای سرگشاده به آیت الله صادق لاریجانی رئیس قوهقضائیه خواستار آزادی تمامی جوانان بازداشت شده در حوادث اخیر شدند.
به گزارش موج سبز آزادی، متن کامل این نامه به شرح زیر است:
بسمالله العادل الحکیم
حضرت آیتالله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه
با سلام و تحیت؛
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی در ماه میهمانی خدا،همانطور که مستحضرید نزدیک به سه ماه از بازداشت جوانانی میگذرد که تنها به صرف اعتماد به ظرفیتهای نظام جمهوری اسلامی و با تکیه بر آرمانهای اصیل انقلاب و حضور درصحنه انتخابات از نعمت آزادی محرومند. جمعی از شریفترین جوانانی که میبایست مایه مباهات و افتخار این نظام باشند تنها به صرف تفاوت دیدگاههایشان نمی توانند در این ماه مبارک در کنار خانواده خود باشند.
فارغ از وقایع رخ داده اخیر و جهتگیریهای سیاسی به نظر ما ادامه این روند و برخورد با جوانانی که فرزندان همین انقلابند و هویت خود را برآمده از متن آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی و راه تاریخ ساز و نجات بخش حضرت امام (ره) دانسته و میدانند باعث فاصله گرفتن این نسل با اصل نظام خواهد شد.
پس از حضور آن جناب در رأس قوه قضائیه و اقدامات مثبتی که در تغییر روند موجود به انجام رسید و همچنین بیانات جنابعالی در هنگام انتصاب به ریاست این قوه ما را بیش از پیش به اجرای عدالت اسلامی در مورد این عزیزان امیدوارکرده و در این راستا و با استعانت از خداوند متعال امید آن داریم که قوه قضائیه در پیشگاه ملت، با دوری جستن از هرگونه جهتگیریهای سیاسی و خط کشیهای جناحی ملاک خویش را حسن ظن نسبت به فرزندان و یاران انقلاب قرار دهد تا از آزمون تاریخی،ملی و الهی خود سربلند بیرون آمده و حس اعتماد مردم به یکی از مراجع اصلی نظام بازگردانده شود.
ما بعنوان جوانان فعال اجتماعی و سیاسی از حضرتعالی انتظار داریم که با عنایت به گسترده بودن خوان رحمت الهی در این ماه مبارک و با رجوع به آرمانهای انقلابمان و تعالیم اصیل اسلام عزیز که همانا اجرای عدالت است با فرزندان انقلاب برخورد شود و با عنایات جنابعالی موجبات حضور این عزیزان و بلاخص سید شهاب الدین طباطبایی، محمد قوچانی، محمدرضا جلاییپور و تمامی جوانان دگراندیش دربند در کنار سفرههای افطار خانوادههایشان فراهم آید.
والسلام علی من التبع الهدی
سازمان جوانان حزب اسلامی کار
کانون جوانان حزب اعتدال و توسعه
شاخه جوانان و دانشجویان حزب اعتمادملی
شاخه جوانان و دانشجویان جبهه مشارکت ایران اسلامی
سازمان جوانان خانه کشاورز
کمیته دانشجویی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
کمیته جوانان مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
کانون جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران
شاخه جوانان حزب مردمسالاری
به گزارش موج سبز آزادی، متن کامل این نامه به شرح زیر است:
بسمالله العادل الحکیم
حضرت آیتالله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه
با سلام و تحیت؛
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی در ماه میهمانی خدا،همانطور که مستحضرید نزدیک به سه ماه از بازداشت جوانانی میگذرد که تنها به صرف اعتماد به ظرفیتهای نظام جمهوری اسلامی و با تکیه بر آرمانهای اصیل انقلاب و حضور درصحنه انتخابات از نعمت آزادی محرومند. جمعی از شریفترین جوانانی که میبایست مایه مباهات و افتخار این نظام باشند تنها به صرف تفاوت دیدگاههایشان نمی توانند در این ماه مبارک در کنار خانواده خود باشند.
فارغ از وقایع رخ داده اخیر و جهتگیریهای سیاسی به نظر ما ادامه این روند و برخورد با جوانانی که فرزندان همین انقلابند و هویت خود را برآمده از متن آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی و راه تاریخ ساز و نجات بخش حضرت امام (ره) دانسته و میدانند باعث فاصله گرفتن این نسل با اصل نظام خواهد شد.
پس از حضور آن جناب در رأس قوه قضائیه و اقدامات مثبتی که در تغییر روند موجود به انجام رسید و همچنین بیانات جنابعالی در هنگام انتصاب به ریاست این قوه ما را بیش از پیش به اجرای عدالت اسلامی در مورد این عزیزان امیدوارکرده و در این راستا و با استعانت از خداوند متعال امید آن داریم که قوه قضائیه در پیشگاه ملت، با دوری جستن از هرگونه جهتگیریهای سیاسی و خط کشیهای جناحی ملاک خویش را حسن ظن نسبت به فرزندان و یاران انقلاب قرار دهد تا از آزمون تاریخی،ملی و الهی خود سربلند بیرون آمده و حس اعتماد مردم به یکی از مراجع اصلی نظام بازگردانده شود.
ما بعنوان جوانان فعال اجتماعی و سیاسی از حضرتعالی انتظار داریم که با عنایت به گسترده بودن خوان رحمت الهی در این ماه مبارک و با رجوع به آرمانهای انقلابمان و تعالیم اصیل اسلام عزیز که همانا اجرای عدالت است با فرزندان انقلاب برخورد شود و با عنایات جنابعالی موجبات حضور این عزیزان و بلاخص سید شهاب الدین طباطبایی، محمد قوچانی، محمدرضا جلاییپور و تمامی جوانان دگراندیش دربند در کنار سفرههای افطار خانوادههایشان فراهم آید.
والسلام علی من التبع الهدی
سازمان جوانان حزب اسلامی کار
کانون جوانان حزب اعتدال و توسعه
شاخه جوانان و دانشجویان حزب اعتمادملی
شاخه جوانان و دانشجویان جبهه مشارکت ایران اسلامی
سازمان جوانان خانه کشاورز
کمیته دانشجویی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
کمیته جوانان مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
کانون جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران
شاخه جوانان حزب مردمسالاری
در دیدار با اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
آیتالله بیات زنجانی: با ایجاد نهادهای موازی و فرمایشی، به دنبال خنثی کردن "تحکیم وحدت" هستند
"ایجاد قدرت تحلیل عقیدتی و سیاسی مستقل و آزاد در نسل جدیدی که وارد دانشگاهها میشوند بر عهدۀ شما و امثال شماست؛ به همین جهت باید با قدرت و تحلیل صحیح، عزم جوانان دانشجو را در برابر جریانات فتنهگونهای که هر روز و در گوشهای از این کشور در حال سر برآوردن است، تقویت کنید تا در آینده نیروهای صاحب فکر و کار آزمودهای در جامعه وارد شوند که البته سالهای متمادی است انجمنهای اسلامی و به خصوص دفتر تحکیم وحدت در انجام این وظیفه پیشتاز بودهاند."
به گزارش موج سبز آزادی، در ابتدای این دیدار دو تن از دانشجویان طی اظهاراتی با اشاره به مشکلات پیش آمده برای جریان دانشجوئی در کشور در طول ماههای گذشته و ارائه تحلیلی از اتفاقات اخیر، به سنت همیشگی دیدار با مراجع تقلید در روزهای پیش از آغاز سال تحصیلی جدید دانشگاهی اشاره کرده و این دیدار را نیز در همین راستا ارزیابی کردند ضمن آنکه از مواضع مرجع عالیقدر در جریانات اخیر تجلیل نمودند.
آیتالله بیات زنجانی پس از استماع سخنان حضار، صحبتهای خود را اینطور آغاز نمود که من از همه دوستان تشکر می کنم که این سنت زیبا را که دقیقاً نشان از وحدت واقعی حوزه و دانشگاه است را ترک نکردهاند و این جای خوشحالی است. امروز بحمد الله حوزه و کیان مرجعیت، در برابر خدا و مردم سرافکنده نیستند و بزرگان حوزه چه تصریحاً و چه تلویحاً جریانات اخیر را در مواضع مختلف مورد نقد قرار دادهاند و حتی اگر در مقاطعی پیامی و یا حتی تبریکی صادر شده، برای حضور مردم بوده و چیزی فراتر از این نبوده است.
وی با اشاره به سابقه مبارزات آزادیخواهانه جوامع در طول تاریخ و به خصوص در جریان انقلاب اسلامی گفت: بخش قابل توجهی از مبارزان واقعی در جریانات انقلاب و پس از آن و محافظان حقیقی این اتفاقات بزرگ، دانشجویان و در رأس آنها دوستان دفتر تحکیم وحدت بودهاند. اما با کمال تأسف برخی به دنبال بی خاصیت کردن این پایگاه مهم بوده و ایجاد نهادهای موازی با مواضعی آمرانه و دیکته شده از بیرون از دانشگاه هستند که با حضور افراد متعهدی مثل شما عزیزان است که این قبیل حرکتها خنثی خواهد شد.
آیتالله بیات زنجانی، با اشاره به جایگاه انجمنهای اسلامی دانشجویان در دانشگاهها اظهار داشت: ایجاد قدرت تحلیل عقیدتی و سیاسی مستقل و آزاد در نسل جدیدی که وارد دانشگاهها میشوند بر عهدۀ شما و امثال شماست؛ به همین جهت باید با قدرت و تحلیل صحیح، عزم جوانان دانشجو را در برابر جریانات فتنه گونهای که هر روز و در گوشهای از این کشور در حال سر برآوردن است، تقویت کنید تا در آینده نیروهای صاحب فکر و کار آزمودهای در جامعه وارد شوند. سالهای متمادی است که انجمنهای اسلامی و به خصوص دفتر تحکیم وحدت در انجام این وظیفه پیشتاز بودهاند.
این مرجع تقلید شیعیان، در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مقولۀ دین و دینشناسی در دنیای جدید گفت: مطالعات دینی یک مقولۀ کاملاً تخصصی است و در ثمردهی آن تقوای فردی، آزادی و استقلال فکری، جدّ و جهد، تلاش و فهم عمیق و بینش صحیح و بسیاری از مقوله های دیگر دخالت دارند. لذا طبیعی است که این امر، نیازمند کارشناسی و مهارت خاص خود است و اگر انسانهای بدون تخصص و خدای ناکرده بدون تعهد وارد این وادی شوند یا بخواهند به نوعی خود را داعیهدار راهنمایی مردم در این عرصه جلوه دهند، طبیعی است که دین خدا که برای رهنمایی بشر آمده است، تضعیف و حتی تخریب خواهد شد.
وی تاکید کرد: به دلیل همین پیچیدگی و حساسیت است که باید استقلال نهادهای دینی از حکومتها حفظ شود تا دین خدا از سوی حوزههای علمیهای که وابستگی به قدرت ندارند تفسیر و تعریف شود، نه برخی سیاستمداران حاکم بر جامعۀ مسلمان. چرا که اگر دین از کانال قدرتهای رسمی و سیاسی معرفی و تبیین شود زمینه و بستر تحریف در آن بوجود خواهد آمد. منظور از این حرف تفکیک دین از سیاست نیست، بلکه به معنای حفظ استقلال مفسّران دینی از قدرتهای سیاسی و مصلحت سنجیهای قدرتهاست.
سپس آیتالله بیات زنجانی افزود: دین اگر در مسیر قدرت حرکت کند، ناچار خواهد بود احکام و مبانی را آنطوری که قدرت میخواهد بیان و تفسیر کند. اینجاست که ممکن است فقط بر برخی احکام تأکید کند و یا برخی از احکام را طوری بگوید که در راستای اهداف قدرتمندان باشد. لذا حفظ استقلال نهادهای دینی یک اصل است.
وی با اشاره به تفاوتهای موجود بین دو نگاه «امامت» و «خلافت» در ادارۀ حکومت و جایگاه حاکم دینیاظهار داشت: مبنا در نگاه امامت، احترام و اتکای به نظر مردم، رأفت و رحمت نسبت به آنان و به رسمیت شناختن حقوق متقابل حکومت و مردم است. همانطور که امام علی(ع) نیز می فرماید: هم من نسبت به شما حق دارم و هم شما نسبت به من. در نگاه امامت چیزی به اسم فوق قانون نداریم و همه در برابر قانون حاکم بر جامعۀ اسلامی برابرند و همۀ ارکان حاکمیت در برابر خدا و مردم پاسخگو هستند.
آیتالله بیات در ادامه تأکید کرد: این باید مورد توجه قرار گیرد که قدرت، مبنای مشروعیت نیست، بلکه مشروعیت، مبنای قدرت است. برخی فکر میکنند اگر بعضی کلمات را جابجا کنند، با این کار مشکل حل میشود. این جزء تفکر خلافت است که اگر یک شخص به قدرت رسید، مشروع می شود نه تفکّر امامت.
وی ضمن تاکید بر مراقبت از انحراف در برابر تعریفهای نادرست از دین گفت: عصر حاضر، عصر فتنه است. امیرالمومنین(ع) در تعریفی به این مضمون میفرمایند: فتنه یعنی موقعیتی که نه حق، حق باشد و نه باطل، باطل و این وصف زمانهای است که ما در آن زندگی میکنیم.
این مرجع تقلید شیعیان در پایان صحیتهای خود اظهار داشت: من اتفاقاتی که در حال رخ دادن است را به داستان صفین تشبیه میکنم. چرا که حرفهای امام خمینی(ره) را بالای نیزه بردهاند و با مدافعین واقعی امام برخورد میکنند. به دوستان توصیه میکنم که خط و آرمانهای امام(ره) را مطالعه کنید و این طرز فکر را تنها نگذارید و از اصلاح امور هم نا امید نباشید. اگر بنا باشد که این انقلاب به اهداف و آرمانهای امام(ره) و اصول اصیل جمهوری اسلامی برسد، باید به دست افرادی این امر محقق شود که شاگردان واقعی امام و زحمت کشان حقیقی در راه انقلاب بودهاند و هستند و اندیشههای امام(ره) و انقلاب را به خوبی درک کردهاند.
"ایجاد قدرت تحلیل عقیدتی و سیاسی مستقل و آزاد در نسل جدیدی که وارد دانشگاهها میشوند بر عهدۀ شما و امثال شماست؛ به همین جهت باید با قدرت و تحلیل صحیح، عزم جوانان دانشجو را در برابر جریانات فتنهگونهای که هر روز و در گوشهای از این کشور در حال سر برآوردن است، تقویت کنید تا در آینده نیروهای صاحب فکر و کار آزمودهای در جامعه وارد شوند که البته سالهای متمادی است انجمنهای اسلامی و به خصوص دفتر تحکیم وحدت در انجام این وظیفه پیشتاز بودهاند."
به گزارش موج سبز آزادی، در ابتدای این دیدار دو تن از دانشجویان طی اظهاراتی با اشاره به مشکلات پیش آمده برای جریان دانشجوئی در کشور در طول ماههای گذشته و ارائه تحلیلی از اتفاقات اخیر، به سنت همیشگی دیدار با مراجع تقلید در روزهای پیش از آغاز سال تحصیلی جدید دانشگاهی اشاره کرده و این دیدار را نیز در همین راستا ارزیابی کردند ضمن آنکه از مواضع مرجع عالیقدر در جریانات اخیر تجلیل نمودند.
آیتالله بیات زنجانی پس از استماع سخنان حضار، صحبتهای خود را اینطور آغاز نمود که من از همه دوستان تشکر می کنم که این سنت زیبا را که دقیقاً نشان از وحدت واقعی حوزه و دانشگاه است را ترک نکردهاند و این جای خوشحالی است. امروز بحمد الله حوزه و کیان مرجعیت، در برابر خدا و مردم سرافکنده نیستند و بزرگان حوزه چه تصریحاً و چه تلویحاً جریانات اخیر را در مواضع مختلف مورد نقد قرار دادهاند و حتی اگر در مقاطعی پیامی و یا حتی تبریکی صادر شده، برای حضور مردم بوده و چیزی فراتر از این نبوده است.
وی با اشاره به سابقه مبارزات آزادیخواهانه جوامع در طول تاریخ و به خصوص در جریان انقلاب اسلامی گفت: بخش قابل توجهی از مبارزان واقعی در جریانات انقلاب و پس از آن و محافظان حقیقی این اتفاقات بزرگ، دانشجویان و در رأس آنها دوستان دفتر تحکیم وحدت بودهاند. اما با کمال تأسف برخی به دنبال بی خاصیت کردن این پایگاه مهم بوده و ایجاد نهادهای موازی با مواضعی آمرانه و دیکته شده از بیرون از دانشگاه هستند که با حضور افراد متعهدی مثل شما عزیزان است که این قبیل حرکتها خنثی خواهد شد.
آیتالله بیات زنجانی، با اشاره به جایگاه انجمنهای اسلامی دانشجویان در دانشگاهها اظهار داشت: ایجاد قدرت تحلیل عقیدتی و سیاسی مستقل و آزاد در نسل جدیدی که وارد دانشگاهها میشوند بر عهدۀ شما و امثال شماست؛ به همین جهت باید با قدرت و تحلیل صحیح، عزم جوانان دانشجو را در برابر جریانات فتنه گونهای که هر روز و در گوشهای از این کشور در حال سر برآوردن است، تقویت کنید تا در آینده نیروهای صاحب فکر و کار آزمودهای در جامعه وارد شوند. سالهای متمادی است که انجمنهای اسلامی و به خصوص دفتر تحکیم وحدت در انجام این وظیفه پیشتاز بودهاند.
این مرجع تقلید شیعیان، در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مقولۀ دین و دینشناسی در دنیای جدید گفت: مطالعات دینی یک مقولۀ کاملاً تخصصی است و در ثمردهی آن تقوای فردی، آزادی و استقلال فکری، جدّ و جهد، تلاش و فهم عمیق و بینش صحیح و بسیاری از مقوله های دیگر دخالت دارند. لذا طبیعی است که این امر، نیازمند کارشناسی و مهارت خاص خود است و اگر انسانهای بدون تخصص و خدای ناکرده بدون تعهد وارد این وادی شوند یا بخواهند به نوعی خود را داعیهدار راهنمایی مردم در این عرصه جلوه دهند، طبیعی است که دین خدا که برای رهنمایی بشر آمده است، تضعیف و حتی تخریب خواهد شد.
وی تاکید کرد: به دلیل همین پیچیدگی و حساسیت است که باید استقلال نهادهای دینی از حکومتها حفظ شود تا دین خدا از سوی حوزههای علمیهای که وابستگی به قدرت ندارند تفسیر و تعریف شود، نه برخی سیاستمداران حاکم بر جامعۀ مسلمان. چرا که اگر دین از کانال قدرتهای رسمی و سیاسی معرفی و تبیین شود زمینه و بستر تحریف در آن بوجود خواهد آمد. منظور از این حرف تفکیک دین از سیاست نیست، بلکه به معنای حفظ استقلال مفسّران دینی از قدرتهای سیاسی و مصلحت سنجیهای قدرتهاست.
سپس آیتالله بیات زنجانی افزود: دین اگر در مسیر قدرت حرکت کند، ناچار خواهد بود احکام و مبانی را آنطوری که قدرت میخواهد بیان و تفسیر کند. اینجاست که ممکن است فقط بر برخی احکام تأکید کند و یا برخی از احکام را طوری بگوید که در راستای اهداف قدرتمندان باشد. لذا حفظ استقلال نهادهای دینی یک اصل است.
وی با اشاره به تفاوتهای موجود بین دو نگاه «امامت» و «خلافت» در ادارۀ حکومت و جایگاه حاکم دینیاظهار داشت: مبنا در نگاه امامت، احترام و اتکای به نظر مردم، رأفت و رحمت نسبت به آنان و به رسمیت شناختن حقوق متقابل حکومت و مردم است. همانطور که امام علی(ع) نیز می فرماید: هم من نسبت به شما حق دارم و هم شما نسبت به من. در نگاه امامت چیزی به اسم فوق قانون نداریم و همه در برابر قانون حاکم بر جامعۀ اسلامی برابرند و همۀ ارکان حاکمیت در برابر خدا و مردم پاسخگو هستند.
آیتالله بیات در ادامه تأکید کرد: این باید مورد توجه قرار گیرد که قدرت، مبنای مشروعیت نیست، بلکه مشروعیت، مبنای قدرت است. برخی فکر میکنند اگر بعضی کلمات را جابجا کنند، با این کار مشکل حل میشود. این جزء تفکر خلافت است که اگر یک شخص به قدرت رسید، مشروع می شود نه تفکّر امامت.
وی ضمن تاکید بر مراقبت از انحراف در برابر تعریفهای نادرست از دین گفت: عصر حاضر، عصر فتنه است. امیرالمومنین(ع) در تعریفی به این مضمون میفرمایند: فتنه یعنی موقعیتی که نه حق، حق باشد و نه باطل، باطل و این وصف زمانهای است که ما در آن زندگی میکنیم.
این مرجع تقلید شیعیان در پایان صحیتهای خود اظهار داشت: من اتفاقاتی که در حال رخ دادن است را به داستان صفین تشبیه میکنم. چرا که حرفهای امام خمینی(ره) را بالای نیزه بردهاند و با مدافعین واقعی امام برخورد میکنند. به دوستان توصیه میکنم که خط و آرمانهای امام(ره) را مطالعه کنید و این طرز فکر را تنها نگذارید و از اصلاح امور هم نا امید نباشید. اگر بنا باشد که این انقلاب به اهداف و آرمانهای امام(ره) و اصول اصیل جمهوری اسلامی برسد، باید به دست افرادی این امر محقق شود که شاگردان واقعی امام و زحمت کشان حقیقی در راه انقلاب بودهاند و هستند و اندیشههای امام(ره) و انقلاب را به خوبی درک کردهاند.
در نامهای سرگشاده به رئیس قوه قضائیه در اعتراض به دستگیری عاطفه امام
مجاهدین انقلاب خطاب به آیتالله لاریجانی: اگر توان مقابله با این جنایات را ندارید استعفا کنید
در پی ربوده شده عاطفه امام، فرزند جواد امام، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با ارسال نامه سرگشادهای به رئیس قوه قضائیه، ضمن بیان شرح ماوقع واقعه ربوده شدن دختر عضو ارشد این سازمان خطاب به آیتالله لاریجانی تاکید کرد: "اگر در خود این توان را میبیندید که به این قانون شکنیها و رفتارهای گستاخان پایان دهید، بمانید و اگر در خود چنین توانی نمیبینید لباس علم و دیانت را به ننگ تحمل چنین جنایاتی آلوده نسازید."
به گزارش موج سبز آزادی، متن كامل این نامه سرگشاده به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ كَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى ینْزِعَ أَوْ یتُوبَ وَ لَیسَ شَیءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْییرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَادِ.(نهج البلاغه، فرمان مالک اشتر)
هر كه بر بندگان خدا ستم كند، نه با ستم دیده كه با خدا در ستیز باشد. و هر كه خدا با او بستیزد، منطقش را فرو مىكوبد و تا سقوط یا بازگشت، در جایگاه پیكار با خدا باشد. در دگرگونى نعمت خدا و شتاب در قهر و خشمش، چیزى چونان پاى فشردن بر ستم نباشد، چرا كه خداوند نالهى انسانهاى باز مانده در زیر چكمهها را مىشنود و ستمگران را در كمین باشد.
ریاست محترم قوه قضائیه
جناب آیتالله لاریجانی
دو روز پیش در آستانه برگزاری پنجمین جلسه دادگاه متهمان حوادث اخیر، خانم عاطفه امام دختر برادر مجاهد و در بندمان آقای جواد امام در یکی از خیابان های تهران توسط افراد مسلح و مجهز به بی سیم و دستبند ربوده شد. او پس از دستگیری طی تماس تلفنی خبر دستگیریش را به مادر اطلاع می دهد و به او می گوید مأموران به هنگام دستگیری با اهانت و فحاشی چادر از سر وی کشیده اند. ساعاتی بعد مجدداً با منزل تماس می گیرد و به مادرش می گوید که بازجوها وی را تحت فشار گذاشته اند تا به داشتن روابط نامشروع با برخی فعالان سیاسی در بند اعتراف کند.
عاطفه به مادرش می گوید که به توصیه بازجویش با وی تماس گرفته است، زیرا بازجو به او گفته است شرط آزادی وی چنین اعترافی است و در این زمینه می تواند با مادرش مشورت کند. همسر جواد امام بلافاصله طی مصاحبه با رسانه های گروهی داخل و خارج کشور ضمن افشای این توطئه کثیف، مقامات جمهوری اسلامی را مسئول سلامت و حفظ جان دخترش معرفی می کند. پس از رسانه ای شدن این ماجرا و پیگیری های خانواده جواد امام، عاطفه شب گذشته در اطراف حرم امام(ره) رها می شود و به حرم پناه برده آزادی خود را به مادر اطلاع می دهد.
جناب آیة الله لاریجانی
قطعاً شما اظهارات بوقچی های تبلیغاتی که این گونه اعمال را اقداماتی خودسرانه از سوی لباس شخصی های ناشناس معرفی می کنند، باور کردنی نمی دانید. از ما نیز نخواهید باور کنیم در کشوری که دستگاه های اطلاعاتی نظامی و غیر نظامی آن به شناسایی و متلاشی کردن مخوف ترین سازمان های تروریستی افتخار می کنند و یک فرد عادی را که به یک بسیجی لگدی زده ظرف چند ساعت شناسایی و دستگیر می کنند، عده ای مجهز به بی سیم و دستبند و سلاح در روز روشن می توانند بارها به کوی دانشگاه حمله کنند و جوانان این مردم را سلاخی کنند و در خیابان آدم ربایی کنند و شجاعانه و بدون ترس از رد یابی تلفن با منزل افراد تماس بگیرند و ... و شناسایی هم نشوند.
خانم عاطفه امام دو روز پیش پس از مراجعه به ستاد امور بازداشت شدگان حوادث اخیر متعلق به آقای میر حسین موسوی و پیگیری کار پدرش و در حال بازگشت به منزل دستگیر شده است. یک روز پس از آن، این ستاد مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفته است. در بازجویی ها زمانی که موفق نمی شوند وی را وادار به اعترافات زشت کنند، با پخش شنودهای مکالمات تلفنی، او را به توهین به احمدی نژاد متهم می کنند. این شواهد و قرائن جای هیچ گونه تردیدی باقی نمی گذارد که ربایندگان عاطفه افرادی خود سر نبوده بلکه عضو ارگان های اطلاعاتی و نظامی بوده اند.
جناب آیة الله لاریجانی
برادر مجاهدمان آقای جواد امام بهترین سالهای عمر خود را برای استقرار و استحکام این نظام سپری کرده است. در سال های جنگ تحمیلی در جبهه های جنگ حضور مستمر داشته است. خاطره دلاوری های او در جبهه ها هنوز زبانزد همرزمانش است. در سطوح بالای مدیریت و به عنوان معاون وزیر در این کشور خدمت کرده است. وقتی با کسی همچون جواد امام با این سابقه و خانواده او چنین رفتاری می شود، معلوم است با دیگران چه می کنند.
این اقدامات جنایت بار در ماه مبارک رمضان و به نام دفاع از ولایت و نظام اسلامی انجام می شود. آیا باید باور کنیم که کارگزاران و عوامل نظام به چنین حضیض عفنی سقوط کرده اند؟ بزرگان ما همواره متذکر شده اند هدف وسیله را توجیه نمی کند و از طریق فاسد نمی توان به حقیقت رسید. آیا ما امروز باید باور کنیم که زشت ترین و غیر انسانی ترین رفتارها برای دفاع از نظام و ولایت مشروع و مجاز شده است و یا همچنان بر این باور بمانیم که روش باطل جز باطل فرجامی ندارد؟
جناب آیة الله لاریجانی
اگر واکنش سریع همسر شجاع جواد امام نبود و موضوع را رسانه ای نمی کرد، اکنون معلوم نبود عاطفه چه سرنوشتی پیدا می کرد. آیا زنده بود و یا همچون ترانه موسوی و سعیده پورآقایی باید جسد سوخته اش تحویل خانواده اش می شد؟ چرا باید چنین احتمالی را بعید بدانیم؟ مگر پدر سعیده رزمنده ای نبود که بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسیده است؟ مگر دو عموی او در جبهه های جنگ شیهد نشده بودند؟ مگر شهادت پدر و عموهای سعیده زندگی او را تضمین کرد که رزمنده بودن و مجاهدت های پدر عاطفه بتواند زندگی او را تضمین کند؟
جناب آیة الله لاریجانی
برما دقیقاً روشن نیست هدف از این اقدامات شرارت بار و مشکوک چیست.آیا این اقدام در کنار دیگر اقدامات و اظهارات غیر قانونی و تحریک آمیز، همزمان با آغاز به کار شما و وعده سامان دادن به این مخروبه و نیز اظهارات دادستان جدید مبنی بر برخورد قاطع با دستگیری های خودسرانه نوعی گربه را سر حجله کشتن و پیامی به شما است که «این مملکت بنا نیست تغییر کند و اصلاح شود»؟ اگر چنین باشد، و شما نیز در عزم خود مبنی بر سامان دادن به این مخروبه صادق باشید، آنگاه سکوت شما در آغاز کار در برابر جنایاتی از این دست، فرجام کار شما را از هم اکنون رقم خواهد زد. پیش بینی چنین فرجامی کاری دشوار نیست.
پیش از شما آیة الله شاهرودی نیز همین راه را رفتند و در نهایت چنان شد که در کوی دانشگاه جوانان مردم را از بالای ساختمان به بیرون پرتاب کردند و چشمشان را از حدقه در آوردند و زشت ترین و کثیف ترین جنایات در بازداشتگاه هایی نظیر کهریزک رخ داد و ایشان یا خبر نداشتند و یا می دانستند و مجبور به سکوت بودند. ما چنین فرجامی را بر شما نمی پسندیم و شما نیز برخود نپسندید. اگر در خود این توان را می بیندید که به این قانون شکنی ها و رفتارهای گستاخانه و اقدامات و اظهارات کسانی که به پشتوانه قدرت و اسلحه پرده دری می کنند و شرم و خجالت برای نظام باقی می گذارند، پایان دهید، بمانید و اگر در خود چنین توانی نمی بینید لباس علم و دیانت را به ننگ تحمل چنین جنایاتی آلوده نسازید.
خانم عاطفه امام در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم به دلیل اشتغال به تحصیل و آماده کردن خود برای کنکور هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته است. جرم و گناه او تنها این بوده است که دختر جواد امام است. بنابراین می توان احتمال داد که دستگیری عاطفه در آستانه برگزاری محاکمه برادرمان جواد امام برای اعمال فشار بر وی و وادار کردن او به گناهان ناکرده در دادگاه بوده است، در این صورت شما به عنوان یک عالم دین چگونه به چنین بیدادی رضایت می دهید؟
همچنین شاید هدف از چنین اقداماتی پیام به فعالان سیاسی مخالف و منتقد دولت است. در این صورت آیا فعالان سیاسی باید بپذیرند که از این پس در صورت ادامه انتقاد و اعتراض مسالمت آمیز علیه آقای احمدی نژاد و نحوه انتخاب او علاوه بر زندان و آزار و تعذیب، چنین خطراتی در انتظار آن ها خواهد بود و خانواده ها و نوامیس آنان نیز دیگر امنیت نخواهند داشت؟
تا آنجا که به ما به عنوان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران مربوط است، این اقدامات شرارت بار که حتی در رژیم سابق نیز نمی توان برای آن نمونه ای یافت، در عزم ما برای نجات کشور از انحراف و فتنه ویران گر استبداد و اقتدارگرایی تردیدی ایجاد نمی کند. ما حمایت و عنایت خداوند متعال را از رهروان این راه کافی می بینیم چرا که خداوند خود می فرماید: «أَ لَیسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ یخَوِّفُونَكَ بِالَّذینَ مِنْ دُونِهِ»(زمر:36)
(آیا خداوند بنده خویش را كار گذارى بسنده نیست؟[با این حال این حقیران را ببین که] تو را از كسانى كه جز او- خدای واحد- مىترسانند)
اما در مورد شما مسئله صورت دیگری دارد.حقیقت ماجرا هریک از احتمالات فوق و یا مجموعه ای از آن ها باشد چندان تفاوتی نمی کند. نتیجه یکی است و آن تداوم بی قانونی، نقض حقوق شهروندی، نا امنی شهروندان این کشور، به باد رفتن آبرو حیثیت نظام و تمام سرمایه ایست که طی سالیان طولانی و به قیمت مجاهدت ها و تلاش های فراوان و ریخته شدن خون ده ها هزار تن از رشید ترین جوانان این ملت حاصل شده است و شما در رأس قوه ای قرار گرفته اید که مطابق اصل ۱۵۶ قانون اساسی اصلی ترین وظیفه اش « پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی» و «تحقق بخشیدن به عدالت ،« رسیدگی ... به تظلمات، تعدیات»، «احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع»، «کشف جرم و تعقیب مجازات و تعزیر مجرمین» و « اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم» است. مادام که به مسند ریاست قوه قضائیه تکیه زده اید، مسئولیت برخورد با این بی قانونی ها از جمله متوجه شما است.
ما به عنوان یک حزب سیاسی قانونی که مصرانه طالب وجود فضای سالم رقابت بر موازین قانونی و اخلاقی است، اگر چه نا امید اما صادقانه و دلسوزانه خواهان توفیق شما در ایفای چنین مسئولیت عظیمی هستیم و مطمئن باشید مادام که در شما چنین عزمی را مشاهده کنیم با تمام توان همراه شما خواهیم بود. از همین آغاز به قانون ستیزان قدرت پرست نشان دهید در این راه مصمم و جدی هستید. شناسایی، دستگیری و محاکمه علنی آمران و عاملان بازداشت خانم عاطفه امام و پایان دادن به نمایشنامه ای به نام دادگاه که در آن برای وادار کردن متهمان آن از چنین روش هایی استفاده می شود، اولین عرصه این آزمون است.
موفق باشید
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
در پی ربوده شده عاطفه امام، فرزند جواد امام، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با ارسال نامه سرگشادهای به رئیس قوه قضائیه، ضمن بیان شرح ماوقع واقعه ربوده شدن دختر عضو ارشد این سازمان خطاب به آیتالله لاریجانی تاکید کرد: "اگر در خود این توان را میبیندید که به این قانون شکنیها و رفتارهای گستاخان پایان دهید، بمانید و اگر در خود چنین توانی نمیبینید لباس علم و دیانت را به ننگ تحمل چنین جنایاتی آلوده نسازید."
به گزارش موج سبز آزادی، متن كامل این نامه سرگشاده به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ كَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى ینْزِعَ أَوْ یتُوبَ وَ لَیسَ شَیءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْییرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَادِ.(نهج البلاغه، فرمان مالک اشتر)
هر كه بر بندگان خدا ستم كند، نه با ستم دیده كه با خدا در ستیز باشد. و هر كه خدا با او بستیزد، منطقش را فرو مىكوبد و تا سقوط یا بازگشت، در جایگاه پیكار با خدا باشد. در دگرگونى نعمت خدا و شتاب در قهر و خشمش، چیزى چونان پاى فشردن بر ستم نباشد، چرا كه خداوند نالهى انسانهاى باز مانده در زیر چكمهها را مىشنود و ستمگران را در كمین باشد.
ریاست محترم قوه قضائیه
جناب آیتالله لاریجانی
دو روز پیش در آستانه برگزاری پنجمین جلسه دادگاه متهمان حوادث اخیر، خانم عاطفه امام دختر برادر مجاهد و در بندمان آقای جواد امام در یکی از خیابان های تهران توسط افراد مسلح و مجهز به بی سیم و دستبند ربوده شد. او پس از دستگیری طی تماس تلفنی خبر دستگیریش را به مادر اطلاع می دهد و به او می گوید مأموران به هنگام دستگیری با اهانت و فحاشی چادر از سر وی کشیده اند. ساعاتی بعد مجدداً با منزل تماس می گیرد و به مادرش می گوید که بازجوها وی را تحت فشار گذاشته اند تا به داشتن روابط نامشروع با برخی فعالان سیاسی در بند اعتراف کند.
عاطفه به مادرش می گوید که به توصیه بازجویش با وی تماس گرفته است، زیرا بازجو به او گفته است شرط آزادی وی چنین اعترافی است و در این زمینه می تواند با مادرش مشورت کند. همسر جواد امام بلافاصله طی مصاحبه با رسانه های گروهی داخل و خارج کشور ضمن افشای این توطئه کثیف، مقامات جمهوری اسلامی را مسئول سلامت و حفظ جان دخترش معرفی می کند. پس از رسانه ای شدن این ماجرا و پیگیری های خانواده جواد امام، عاطفه شب گذشته در اطراف حرم امام(ره) رها می شود و به حرم پناه برده آزادی خود را به مادر اطلاع می دهد.
جناب آیة الله لاریجانی
قطعاً شما اظهارات بوقچی های تبلیغاتی که این گونه اعمال را اقداماتی خودسرانه از سوی لباس شخصی های ناشناس معرفی می کنند، باور کردنی نمی دانید. از ما نیز نخواهید باور کنیم در کشوری که دستگاه های اطلاعاتی نظامی و غیر نظامی آن به شناسایی و متلاشی کردن مخوف ترین سازمان های تروریستی افتخار می کنند و یک فرد عادی را که به یک بسیجی لگدی زده ظرف چند ساعت شناسایی و دستگیر می کنند، عده ای مجهز به بی سیم و دستبند و سلاح در روز روشن می توانند بارها به کوی دانشگاه حمله کنند و جوانان این مردم را سلاخی کنند و در خیابان آدم ربایی کنند و شجاعانه و بدون ترس از رد یابی تلفن با منزل افراد تماس بگیرند و ... و شناسایی هم نشوند.
خانم عاطفه امام دو روز پیش پس از مراجعه به ستاد امور بازداشت شدگان حوادث اخیر متعلق به آقای میر حسین موسوی و پیگیری کار پدرش و در حال بازگشت به منزل دستگیر شده است. یک روز پس از آن، این ستاد مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفته است. در بازجویی ها زمانی که موفق نمی شوند وی را وادار به اعترافات زشت کنند، با پخش شنودهای مکالمات تلفنی، او را به توهین به احمدی نژاد متهم می کنند. این شواهد و قرائن جای هیچ گونه تردیدی باقی نمی گذارد که ربایندگان عاطفه افرادی خود سر نبوده بلکه عضو ارگان های اطلاعاتی و نظامی بوده اند.
جناب آیة الله لاریجانی
برادر مجاهدمان آقای جواد امام بهترین سالهای عمر خود را برای استقرار و استحکام این نظام سپری کرده است. در سال های جنگ تحمیلی در جبهه های جنگ حضور مستمر داشته است. خاطره دلاوری های او در جبهه ها هنوز زبانزد همرزمانش است. در سطوح بالای مدیریت و به عنوان معاون وزیر در این کشور خدمت کرده است. وقتی با کسی همچون جواد امام با این سابقه و خانواده او چنین رفتاری می شود، معلوم است با دیگران چه می کنند.
این اقدامات جنایت بار در ماه مبارک رمضان و به نام دفاع از ولایت و نظام اسلامی انجام می شود. آیا باید باور کنیم که کارگزاران و عوامل نظام به چنین حضیض عفنی سقوط کرده اند؟ بزرگان ما همواره متذکر شده اند هدف وسیله را توجیه نمی کند و از طریق فاسد نمی توان به حقیقت رسید. آیا ما امروز باید باور کنیم که زشت ترین و غیر انسانی ترین رفتارها برای دفاع از نظام و ولایت مشروع و مجاز شده است و یا همچنان بر این باور بمانیم که روش باطل جز باطل فرجامی ندارد؟
جناب آیة الله لاریجانی
اگر واکنش سریع همسر شجاع جواد امام نبود و موضوع را رسانه ای نمی کرد، اکنون معلوم نبود عاطفه چه سرنوشتی پیدا می کرد. آیا زنده بود و یا همچون ترانه موسوی و سعیده پورآقایی باید جسد سوخته اش تحویل خانواده اش می شد؟ چرا باید چنین احتمالی را بعید بدانیم؟ مگر پدر سعیده رزمنده ای نبود که بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسیده است؟ مگر دو عموی او در جبهه های جنگ شیهد نشده بودند؟ مگر شهادت پدر و عموهای سعیده زندگی او را تضمین کرد که رزمنده بودن و مجاهدت های پدر عاطفه بتواند زندگی او را تضمین کند؟
جناب آیة الله لاریجانی
برما دقیقاً روشن نیست هدف از این اقدامات شرارت بار و مشکوک چیست.آیا این اقدام در کنار دیگر اقدامات و اظهارات غیر قانونی و تحریک آمیز، همزمان با آغاز به کار شما و وعده سامان دادن به این مخروبه و نیز اظهارات دادستان جدید مبنی بر برخورد قاطع با دستگیری های خودسرانه نوعی گربه را سر حجله کشتن و پیامی به شما است که «این مملکت بنا نیست تغییر کند و اصلاح شود»؟ اگر چنین باشد، و شما نیز در عزم خود مبنی بر سامان دادن به این مخروبه صادق باشید، آنگاه سکوت شما در آغاز کار در برابر جنایاتی از این دست، فرجام کار شما را از هم اکنون رقم خواهد زد. پیش بینی چنین فرجامی کاری دشوار نیست.
پیش از شما آیة الله شاهرودی نیز همین راه را رفتند و در نهایت چنان شد که در کوی دانشگاه جوانان مردم را از بالای ساختمان به بیرون پرتاب کردند و چشمشان را از حدقه در آوردند و زشت ترین و کثیف ترین جنایات در بازداشتگاه هایی نظیر کهریزک رخ داد و ایشان یا خبر نداشتند و یا می دانستند و مجبور به سکوت بودند. ما چنین فرجامی را بر شما نمی پسندیم و شما نیز برخود نپسندید. اگر در خود این توان را می بیندید که به این قانون شکنی ها و رفتارهای گستاخانه و اقدامات و اظهارات کسانی که به پشتوانه قدرت و اسلحه پرده دری می کنند و شرم و خجالت برای نظام باقی می گذارند، پایان دهید، بمانید و اگر در خود چنین توانی نمی بینید لباس علم و دیانت را به ننگ تحمل چنین جنایاتی آلوده نسازید.
خانم عاطفه امام در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم به دلیل اشتغال به تحصیل و آماده کردن خود برای کنکور هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته است. جرم و گناه او تنها این بوده است که دختر جواد امام است. بنابراین می توان احتمال داد که دستگیری عاطفه در آستانه برگزاری محاکمه برادرمان جواد امام برای اعمال فشار بر وی و وادار کردن او به گناهان ناکرده در دادگاه بوده است، در این صورت شما به عنوان یک عالم دین چگونه به چنین بیدادی رضایت می دهید؟
همچنین شاید هدف از چنین اقداماتی پیام به فعالان سیاسی مخالف و منتقد دولت است. در این صورت آیا فعالان سیاسی باید بپذیرند که از این پس در صورت ادامه انتقاد و اعتراض مسالمت آمیز علیه آقای احمدی نژاد و نحوه انتخاب او علاوه بر زندان و آزار و تعذیب، چنین خطراتی در انتظار آن ها خواهد بود و خانواده ها و نوامیس آنان نیز دیگر امنیت نخواهند داشت؟
تا آنجا که به ما به عنوان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران مربوط است، این اقدامات شرارت بار که حتی در رژیم سابق نیز نمی توان برای آن نمونه ای یافت، در عزم ما برای نجات کشور از انحراف و فتنه ویران گر استبداد و اقتدارگرایی تردیدی ایجاد نمی کند. ما حمایت و عنایت خداوند متعال را از رهروان این راه کافی می بینیم چرا که خداوند خود می فرماید: «أَ لَیسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ یخَوِّفُونَكَ بِالَّذینَ مِنْ دُونِهِ»(زمر:36)
(آیا خداوند بنده خویش را كار گذارى بسنده نیست؟[با این حال این حقیران را ببین که] تو را از كسانى كه جز او- خدای واحد- مىترسانند)
اما در مورد شما مسئله صورت دیگری دارد.حقیقت ماجرا هریک از احتمالات فوق و یا مجموعه ای از آن ها باشد چندان تفاوتی نمی کند. نتیجه یکی است و آن تداوم بی قانونی، نقض حقوق شهروندی، نا امنی شهروندان این کشور، به باد رفتن آبرو حیثیت نظام و تمام سرمایه ایست که طی سالیان طولانی و به قیمت مجاهدت ها و تلاش های فراوان و ریخته شدن خون ده ها هزار تن از رشید ترین جوانان این ملت حاصل شده است و شما در رأس قوه ای قرار گرفته اید که مطابق اصل ۱۵۶ قانون اساسی اصلی ترین وظیفه اش « پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی» و «تحقق بخشیدن به عدالت ،« رسیدگی ... به تظلمات، تعدیات»، «احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع»، «کشف جرم و تعقیب مجازات و تعزیر مجرمین» و « اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم» است. مادام که به مسند ریاست قوه قضائیه تکیه زده اید، مسئولیت برخورد با این بی قانونی ها از جمله متوجه شما است.
ما به عنوان یک حزب سیاسی قانونی که مصرانه طالب وجود فضای سالم رقابت بر موازین قانونی و اخلاقی است، اگر چه نا امید اما صادقانه و دلسوزانه خواهان توفیق شما در ایفای چنین مسئولیت عظیمی هستیم و مطمئن باشید مادام که در شما چنین عزمی را مشاهده کنیم با تمام توان همراه شما خواهیم بود. از همین آغاز به قانون ستیزان قدرت پرست نشان دهید در این راه مصمم و جدی هستید. شناسایی، دستگیری و محاکمه علنی آمران و عاملان بازداشت خانم عاطفه امام و پایان دادن به نمایشنامه ای به نام دادگاه که در آن برای وادار کردن متهمان آن از چنین روش هایی استفاده می شود، اولین عرصه این آزمون است.
موفق باشید
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
نتیجه دیدار چهار عضو کمیته ویژه مجلس با دادستان تهران
شبکه جنبش راه سبز(جرس):به دنبال دیدار علاء الدین بروجردی،پرویز سروری،امیدوار رضایی،و فرهاد تجری چهارتن از اعضای کمیته ویژه مجلس با عباس جعفری دولت آبادی،دادستان جدید تهران،یکی از اعضای این کمیته گفت که در این«در به بيان ديدگاه ها وجمع بندی نقطه نظرات کميته از جمله نقاط ضعف ماموران در برخورد با بازداشت شدگان حوادث اخير پرداختيم.»
فرهاد تجری همچنین از رسیدن به نقاط اشتراک با دادستان تهران خبر داد و گفت که«اجرای دقيق قانون و آئين دادرسی کيفری و همچنين توجه به حقوق شهروندی درباره متهمان حوادث بعد از انتخابات از جمله مسائل مورد اتفاق دو طرف در اين جلسه بود»!
وی گفت که در این جلسه بازداشت شدگان به دو دسته تقسیم شدند و در خصوص دشته اول«فراهم آوردن زمينه آزادی افرادی که جرمشان قابل اغماض است، مانند دانشجويان واساتيدی که نقش غير موثری در اين حوادث داشتند» وهمچنين تعیین تکلیف دسته دومی که به گفته این عضو مجلس«افراد قبلی جرمشان سنگين تر است» با دادستان تهران گفت و گو شد.
نماینده قصرشیرین در مجلس همچنین به خبرگزاری مهر گفت«در مورد افراد دسته دوم ؛ با توجه به اينکه مدت مديدی از زمان بازداشت شان می گذرد، در حاليکه با حکم قرار موقت بازداشت شده اند و تاکنون دلائل وشواهد کافی هم در خصوص محکوميت اين افراد به محاکم قضايی ارائه نشده است لذا بازداشت اين افراد با شرايطی که ذکر شد هيچ توجيحی ندارد و براين اساس خواسته شد در دادگاه صالحه با اجرای دقيق قانون و آئين دادرسی کيفری و همچنين توجه به حقوق شهروندی به اتهام بازداشتي های مذکور رسيدگی شود تا اگر مستحق مجازات بودند هرچه سريعتر مجازات شوند واگر هم قرار شد که آزاد شوند هرچه زودتر اين اتفاق بيافتد تا اين افراد از حالت بازداشتی و سلول انفرادی خلاص شوند.»
این عضو کمیته ویژه مجلس در عین حال با اشاره به سخنان دادستان تهران مبنی بر لزوم حفظ شان و استقلال قاضی به خبرگزاری ایلنا گفت«ما هم معتقد بودیم که تقاضاها و فشارهایی که از طریق جراید ، سازمانها و ضابطین در خصوص نگهداری بازداشتشدگان و آزادی افراد مطرح میشود ، نباید بر تصمیم قاضی تاثیر گذار باشد.»
وی در مورد توقف برگزاری دادگاههای نمایشی نیز گفت«ما در دیدار با دادستان تهران انتقاداتمان نسبت به نحوه برگزاری دادگاهها مطرح کردیم این موارد مورد تایید ذهنی دادستان قرار گرفت که انشاءالله از این به بعد رویکرد دادگاهها تغییر کند.»
فرهادتجری همچنین درباره اظهارات محمود احمدی نژاد مبنی بر«داشتن اسناد قطعی در مورد اينکه برخی حوادث بازداشتگاه ها توسط عناصر نفوذی» نيز گفت که اگر احمدی نزاد اگر « دلائل قطعی در اين زمينه دارند بايد ارائه نمايد تا رسيدگی شود.»
اين عضو کميته ويژه مجلس همچنين ازتنظيم گزارشی از سوی کميته ويژه مجلس که همه اقدامات اين کميته را در برمی گيرد خبر داد و گفت که این گزارش به زودی منتشر خواهد شد.
فرهاد تجری همچنین از رسیدن به نقاط اشتراک با دادستان تهران خبر داد و گفت که«اجرای دقيق قانون و آئين دادرسی کيفری و همچنين توجه به حقوق شهروندی درباره متهمان حوادث بعد از انتخابات از جمله مسائل مورد اتفاق دو طرف در اين جلسه بود»!
وی گفت که در این جلسه بازداشت شدگان به دو دسته تقسیم شدند و در خصوص دشته اول«فراهم آوردن زمينه آزادی افرادی که جرمشان قابل اغماض است، مانند دانشجويان واساتيدی که نقش غير موثری در اين حوادث داشتند» وهمچنين تعیین تکلیف دسته دومی که به گفته این عضو مجلس«افراد قبلی جرمشان سنگين تر است» با دادستان تهران گفت و گو شد.
نماینده قصرشیرین در مجلس همچنین به خبرگزاری مهر گفت«در مورد افراد دسته دوم ؛ با توجه به اينکه مدت مديدی از زمان بازداشت شان می گذرد، در حاليکه با حکم قرار موقت بازداشت شده اند و تاکنون دلائل وشواهد کافی هم در خصوص محکوميت اين افراد به محاکم قضايی ارائه نشده است لذا بازداشت اين افراد با شرايطی که ذکر شد هيچ توجيحی ندارد و براين اساس خواسته شد در دادگاه صالحه با اجرای دقيق قانون و آئين دادرسی کيفری و همچنين توجه به حقوق شهروندی به اتهام بازداشتي های مذکور رسيدگی شود تا اگر مستحق مجازات بودند هرچه سريعتر مجازات شوند واگر هم قرار شد که آزاد شوند هرچه زودتر اين اتفاق بيافتد تا اين افراد از حالت بازداشتی و سلول انفرادی خلاص شوند.»
این عضو کمیته ویژه مجلس در عین حال با اشاره به سخنان دادستان تهران مبنی بر لزوم حفظ شان و استقلال قاضی به خبرگزاری ایلنا گفت«ما هم معتقد بودیم که تقاضاها و فشارهایی که از طریق جراید ، سازمانها و ضابطین در خصوص نگهداری بازداشتشدگان و آزادی افراد مطرح میشود ، نباید بر تصمیم قاضی تاثیر گذار باشد.»
وی در مورد توقف برگزاری دادگاههای نمایشی نیز گفت«ما در دیدار با دادستان تهران انتقاداتمان نسبت به نحوه برگزاری دادگاهها مطرح کردیم این موارد مورد تایید ذهنی دادستان قرار گرفت که انشاءالله از این به بعد رویکرد دادگاهها تغییر کند.»
فرهادتجری همچنین درباره اظهارات محمود احمدی نژاد مبنی بر«داشتن اسناد قطعی در مورد اينکه برخی حوادث بازداشتگاه ها توسط عناصر نفوذی» نيز گفت که اگر احمدی نزاد اگر « دلائل قطعی در اين زمينه دارند بايد ارائه نمايد تا رسيدگی شود.»
اين عضو کميته ويژه مجلس همچنين ازتنظيم گزارشی از سوی کميته ويژه مجلس که همه اقدامات اين کميته را در برمی گيرد خبر داد و گفت که این گزارش به زودی منتشر خواهد شد.
از هاجر مادر روح الله تا پروین مادر سهراب
شمسا اخوان ثالث :
هاجر مادری دل شکسته است که دست در دستان دو پسر و یک دختر خردسال خود، در حالی که طفل شیرخوارش را در بغل دارد، با همراهی برخی بستگانش به پای تخت آمده تا به خونخواهی شوهر مقتولش به دارالحکومه رود. صدر اعظم کسی نیست جز عین الدوله داماد مظفرالدین شاه که استبداد او یکی از زمینه های بروز جنبش مشروطه شد. سالهای بسیار سختی برای ایرانیان است. چند سالی بیش، از ترور ناصرالدین شاه نگذشته و مملکت بسیار ناآرام است. تضعیف حکومت مرکزی باعث شده تا خوانین محلی قدرت گرفته و اشرار وابسته به آنها، دمار از روزگار ملت درآورند. سید مصطفی - شوهر هاجر- هم به دست همین اشرار در راه اراک کشته شد. هاجر به دارالحکومه می رود و دادخواهی می کند. به او وعدۀ پیگیری می دهند و او نمی پذیرد. به هیچ عنوان حاضر نمی شود که به شهر خود بازگردد، می گوید این قدر در تهران می مانم که و انتقام شوهر مظلومم را از قاتلینش بستانم و سرانجام آن قدر در ایستادگی می کند تا تنها شش ماه بعد، حکومت، قاتلین را می یابد و دستور قصاص صادر می گردد.
فراموش نکنیم که این داستان پیش از امضای فرمان مشروطه و تشکیل عدلیه –که از مطالبات ملت در جنبش مشروطه بوده،- اتفاق افتاده و قاتلین صدها کیلومتر دورتر از پای تخت مرتکب جرم شده بوده اند. هاجر زنده نماند که ببیند طفل شیرخواره اش چگونه سالها بعد- در دوران نوجوانی- تفنگ به دست می گیرد، سنگر می سازد و در آن به مقاومت در برابر اشرار ادامه می دهد. او زنده نماند تا ببیند جگرگوشه اش که با شیر دادخواهی بر آمده است، چگونه -سالها بعد- مردم کشورش را تا برکندن بنیان حکومت پادشاهی در ایران راهنما و همراه می ماند و سرانجام هاجر زنده نبود که ببیند چگونه نوۀ جگرگوشه اش در پهنۀ مرقد بنا شده بر مزار روح الله، گوشه ای برای قرآن سر گرفتن در شبهای قدر نمی یابد. هاجر زنده نماند اما پروین زنده است و به دادخواهی خون فرزندش سهراب به محکمه رفته است. محکمه ای که پس از صد و اندی سال تجربه، اینک پس از" سه دهه ...آزمون و خطاهای اجتنابناپذير! " با " چشمداشتِ سلامتِ اركان و اتقانِ احكام و سرعت و سهولت در اجرای عدالت " به صادق لاریجانی سپرده شده تا داد مادر سهراب را بستاند و مرهمی بر دل مادران مظلوم دیگری که تهدید به عدم پیگیری خون فرزندانشان می شوند، نهاده و آنان را در ساحل سلامت و عدالت پیاده کند. هاجر، پروین و همه مادران داغدار امروز، مادران ملت ما هستند. ما هم منتظر می مانیم و خدا نیز یقینا - همین نزدیکیها- در کمین ستمکاران است.
هاجر مادری دل شکسته است که دست در دستان دو پسر و یک دختر خردسال خود، در حالی که طفل شیرخوارش را در بغل دارد، با همراهی برخی بستگانش به پای تخت آمده تا به خونخواهی شوهر مقتولش به دارالحکومه رود. صدر اعظم کسی نیست جز عین الدوله داماد مظفرالدین شاه که استبداد او یکی از زمینه های بروز جنبش مشروطه شد. سالهای بسیار سختی برای ایرانیان است. چند سالی بیش، از ترور ناصرالدین شاه نگذشته و مملکت بسیار ناآرام است. تضعیف حکومت مرکزی باعث شده تا خوانین محلی قدرت گرفته و اشرار وابسته به آنها، دمار از روزگار ملت درآورند. سید مصطفی - شوهر هاجر- هم به دست همین اشرار در راه اراک کشته شد. هاجر به دارالحکومه می رود و دادخواهی می کند. به او وعدۀ پیگیری می دهند و او نمی پذیرد. به هیچ عنوان حاضر نمی شود که به شهر خود بازگردد، می گوید این قدر در تهران می مانم که و انتقام شوهر مظلومم را از قاتلینش بستانم و سرانجام آن قدر در ایستادگی می کند تا تنها شش ماه بعد، حکومت، قاتلین را می یابد و دستور قصاص صادر می گردد.
فراموش نکنیم که این داستان پیش از امضای فرمان مشروطه و تشکیل عدلیه –که از مطالبات ملت در جنبش مشروطه بوده،- اتفاق افتاده و قاتلین صدها کیلومتر دورتر از پای تخت مرتکب جرم شده بوده اند. هاجر زنده نماند که ببیند طفل شیرخواره اش چگونه سالها بعد- در دوران نوجوانی- تفنگ به دست می گیرد، سنگر می سازد و در آن به مقاومت در برابر اشرار ادامه می دهد. او زنده نماند تا ببیند جگرگوشه اش که با شیر دادخواهی بر آمده است، چگونه -سالها بعد- مردم کشورش را تا برکندن بنیان حکومت پادشاهی در ایران راهنما و همراه می ماند و سرانجام هاجر زنده نبود که ببیند چگونه نوۀ جگرگوشه اش در پهنۀ مرقد بنا شده بر مزار روح الله، گوشه ای برای قرآن سر گرفتن در شبهای قدر نمی یابد. هاجر زنده نماند اما پروین زنده است و به دادخواهی خون فرزندش سهراب به محکمه رفته است. محکمه ای که پس از صد و اندی سال تجربه، اینک پس از" سه دهه ...آزمون و خطاهای اجتنابناپذير! " با " چشمداشتِ سلامتِ اركان و اتقانِ احكام و سرعت و سهولت در اجرای عدالت " به صادق لاریجانی سپرده شده تا داد مادر سهراب را بستاند و مرهمی بر دل مادران مظلوم دیگری که تهدید به عدم پیگیری خون فرزندانشان می شوند، نهاده و آنان را در ساحل سلامت و عدالت پیاده کند. هاجر، پروین و همه مادران داغدار امروز، مادران ملت ما هستند. ما هم منتظر می مانیم و خدا نیز یقینا - همین نزدیکیها- در کمین ستمکاران است.
در پی نامه به دادستان تهران، امضاکنندگان تهدید شدند که از تهران خارج نشوند!
احضار 15 روزنامهنگار شاخص به وزارت اطلاعات
به دنبال ارسال نامه 330 روزنامهنگار به دادستان تهران، ماموران امنیتی بالغ بر 15 تن از چهرههای شاخص این جمع روزنامهنگاران را احضار و تهدید کردند و بیم آن میرود که این اتفاق در خصوص برخی دیگر از روزنامهنگاران نیز تکرار شود.
به گزارش موج سبز آزادی، یک روز پس از آنکه بیش از سیصد روزنامهنگار در اقدامی شجاعانه، دادستان جدید تهران را خطاب قرار دادند و از او خواستند که به رویههای غیر قانونی متداول در دادستانی دورهی سعید مرتضوی پایان دهد و روزنامههای توقیف شده را رفع توقیف کند، بیش از پانزده نفر از افراد شاخص این فهرست توسط نیروهای امنیتی مورد تهدید قرار گرفتند.
بر اساس این گزارش، نکتهی عجیب اینجاست که این احضارها و تهدیدها توسط وزارت اطلاعات صورت گرفته است که پیش از این در مواردی با مرتضوی و تیم او اختلاف داشت و سعی میکرد برخی ظواهر قانونی را مراعات کند. اما به نظر میرسد تغییرات کودتاگونهی صورت گرفته در این وزارتخانه، برخی از نیروهای تصفیه نشدهی آن را نیز به انفعال کشانده و بقیه را هم به ابزار دست کودتاچیان تبدیل کرده است.
گزارش «موج سبز آزادی» همچنین حاکی است، به روزنامهنگارانی که از سوی وزارت اطلاعات احضار شدهاند، اعلام شده که حق ندارند از کشور خارج شوند و نیز به برخی از آنها گفته شده که حتی حق خروج از تهران را نیز ندارند.
این روزنامهنگاران با اشارهی به تجربهی توقیف مکرر جراید و بازداشت پیاپی روزنامهنگاران، خطاب به دادستان جدید تهران نوشته بودند: «این تجربه تلخ، ما را بر آن داشته كه در ابتدای قبول مسوولیت جنابعالی بار دیگر بر انتظارات و مطالبات خود از دستگاه قضایی تاكید ورزیم. انتظار میرود در دوران تصدی جنابعالی، رویه جاری دادستانی تهران در ارتباط با رسانهها به شكلی اساسی تغییر كند و نگاهی كه رسانهها را عامل تهدید می داند جای خود را به نگاه فرصتساز به رسانهها و توام با پذیرش اطلاع رسانی آزاد دهد.»
حال به نظر میرسد برخی عوامل دولت کودتا در وزارت اطلاعات تلاش میکنند به اهالی مطبوعات نشان دهند که این انتظار، نابجاست و در بر همان پاشنه خواهد چرخید.
باید در یکی دو روز آینده، منتظر موضعگیری دادستان جدید تهران بود و دید که آیا او نیز همین نظر را دارد یا آنکه طبق وعدهی روز معارفهاش، قصد دارد از ابتدا با اعمال غیرقانونی ضابطان برخورد کند.
به دنبال ارسال نامه 330 روزنامهنگار به دادستان تهران، ماموران امنیتی بالغ بر 15 تن از چهرههای شاخص این جمع روزنامهنگاران را احضار و تهدید کردند و بیم آن میرود که این اتفاق در خصوص برخی دیگر از روزنامهنگاران نیز تکرار شود.
به گزارش موج سبز آزادی، یک روز پس از آنکه بیش از سیصد روزنامهنگار در اقدامی شجاعانه، دادستان جدید تهران را خطاب قرار دادند و از او خواستند که به رویههای غیر قانونی متداول در دادستانی دورهی سعید مرتضوی پایان دهد و روزنامههای توقیف شده را رفع توقیف کند، بیش از پانزده نفر از افراد شاخص این فهرست توسط نیروهای امنیتی مورد تهدید قرار گرفتند.
بر اساس این گزارش، نکتهی عجیب اینجاست که این احضارها و تهدیدها توسط وزارت اطلاعات صورت گرفته است که پیش از این در مواردی با مرتضوی و تیم او اختلاف داشت و سعی میکرد برخی ظواهر قانونی را مراعات کند. اما به نظر میرسد تغییرات کودتاگونهی صورت گرفته در این وزارتخانه، برخی از نیروهای تصفیه نشدهی آن را نیز به انفعال کشانده و بقیه را هم به ابزار دست کودتاچیان تبدیل کرده است.
گزارش «موج سبز آزادی» همچنین حاکی است، به روزنامهنگارانی که از سوی وزارت اطلاعات احضار شدهاند، اعلام شده که حق ندارند از کشور خارج شوند و نیز به برخی از آنها گفته شده که حتی حق خروج از تهران را نیز ندارند.
این روزنامهنگاران با اشارهی به تجربهی توقیف مکرر جراید و بازداشت پیاپی روزنامهنگاران، خطاب به دادستان جدید تهران نوشته بودند: «این تجربه تلخ، ما را بر آن داشته كه در ابتدای قبول مسوولیت جنابعالی بار دیگر بر انتظارات و مطالبات خود از دستگاه قضایی تاكید ورزیم. انتظار میرود در دوران تصدی جنابعالی، رویه جاری دادستانی تهران در ارتباط با رسانهها به شكلی اساسی تغییر كند و نگاهی كه رسانهها را عامل تهدید می داند جای خود را به نگاه فرصتساز به رسانهها و توام با پذیرش اطلاع رسانی آزاد دهد.»
حال به نظر میرسد برخی عوامل دولت کودتا در وزارت اطلاعات تلاش میکنند به اهالی مطبوعات نشان دهند که این انتظار، نابجاست و در بر همان پاشنه خواهد چرخید.
باید در یکی دو روز آینده، منتظر موضعگیری دادستان جدید تهران بود و دید که آیا او نیز همین نظر را دارد یا آنکه طبق وعدهی روز معارفهاش، قصد دارد از ابتدا با اعمال غیرقانونی ضابطان برخورد کند.
شناسایی هویت چند شهید دیگر جنبش سبز
محمد نادریپور، رئیس شاخه دانشجویی ستاد میرحسین موسوی در سیرجان، یکی از این شهداست
هویت چند تن دیگر از شهدای جنبش سبز مشخص شد. «محمد نادریپور» دانشجوی رشتهی مهندسی عمران دانشکدهی مهندسی سیرجان دانشگاه باهنر کرمان و رئیس شاخهی دانشجویی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در شهرستان سیرجان، یکی دیگر از شهیدان جنبش سبز ایران است که هویت وی به تازگی مشخص شده است. همزمان «موج سبز آزادی» به اطلاعاتی دربارهی چند شهید دیگر دست یافته است که از همگان برای کسب اطلاعات بیشتر دربارهی آنها دعوت به عمل میآورد.
چند روز پیش فهرست اسامی 72 شهید جنبش سبز که تاکنون به طور قطعی شناسایی شدهاند و هویت آنها محرز شده است، در اینترنت منتشر شد. اما اطلاعات جدید نشان میدهد که تعداد شهدا ممکن است از صد نفر فراتر برود.
یکی از گزارشهای رسیده به «موج سبز آزادی» از هویت سه شهید سبز پرده بر میدارد که پس از کشته شدن در تهران، به استان گلستان منتقل و به خانواده هایشان تحویل داده شدهاند: شهید اسماعیلی از شهر خان به بین در استان گلستان، شهید دکتر مقصود لو از شهر سرخنکلاته و شهید خانم دکتر رحیمی از شهر گرگان. بر اساس این گزارش، به خانوادههای این سه شهید اجازهی برگزاری هیچ گونه مراسم آزادی داده نشده است و به خانوادهی شهید دکتر رحیمی نیز گفته شده است که: به مردم بگویید او مسموم شده است.
«موج سبز آزادی» همچنین به اطلاعاتی دربارهی شهید دیگری به نام «مجید کمالی» متولد 23 شهریور 1364 و به شماره شناسنامه 1460 متولد یزد و ساکن محلهی امامشهر در شهرستان یزد دست یافته است. وی از فعالان جنبش سبز بوده که در ساعت 6 صبح روز سوم شهریور از سوی نیروهای امنیتی دستگیر میشود و در ساعت 2 بعدازظهر همان روز جنازهی وی را به بیمارستان افشار یزد میبرند، که مسئولان بیمارستان از تحویل گرفتن آن خودداری میکنند. عکس زیر متعلق به مجید کمالی است که دو هفته پیش به جرم سبز بودن، به قتل رسید:
جزئیات شهادت «محمد نادریپور»
به گزارش «موج سبز آزادی» یک منبع موثق به نقل از یکی از بستگان نزدیک شهید نادریپور خبر داد: وی که از دانشجویان فعال قبل و بعد از انتخابات اخیر ریاستجمهوری بود، ساعت هفت بعد از ظهر دهم تیر ماه گذشته پس از خارج شدن از جلسهی امتحان و سوار شدن بر خودرو پراید شخصی خود، بعد از خروج از دانشکده به وسیلهی افراد لباس شخصی ربوده میشود.
این منبع موثق که خواست نامش فاش نشود، افزود: خواهر نادریپور که خود دانشجوی دانشگاه زاهدان است، همان شب طبق معمول با تلفن همراه برادرش تماس میگیرد و متوجه میشود که او گوشی را برنمیدارد. روز بعد نیز دوباره تلاش میکند، اما باز موفق نمیشود. از این رو موضوع را به پدر و مادرش که ساکن روستای "خبر" از توابع شهرستان "بافت" کرمان هستند، اطلاع میدهد.
وی گفت که 48 ساعت پس از ربودن نادریپور، جسد وی درون خودروی وی در گوشهای از شهر سیرجان پیدا میشود، در حالی که قاتل یا قاتلان نه تنها خودروی او را همراه خود نمیبرند، که حتی دستبردی هم به پخش خودرو، کارت شناسایی، کارت سوخت و مقداری پول نقد که همراه شهید مذکور بوده، نمیزنند و این نشان میدهد که انگیزهی قتل کاملا سیاسی بوده و به فعالیت اعتراضی او پس از انتخابات ربط داشته است.
این منبع موثق خبر همچنین به نقل از دوستان و اعضای خانوادهی شهید نادریپور اضافه کرد که وی از جوانان سالم و با صداقت روستا و از دانشجویان خوشنام و متعهد دانشکدهی مهندسی سیرجان بوده و با هیچ شخصی مشکل و نزاع نداشته است؛ نه خودش و نه خانوادهاش.
به گفتهی این منبع، جسد نادریپور پس از انتقال به پزشکی قانونی، کالبدشکافی شده و علت قتل، «ضربهی محکم به پشت سر» اعلام شده است. اما پس از آن، ادارهی آگاهی شهرستان از خانوادهی شهید خواستهاند که فورا جسد را دفن کنند.
این منبع موثق که خود جسد را پیش از کالبدشکافی و دفن از نزدیک دیده است، خاطرنشان کرد که حتی پیراهن نادریپور هم پاره نشده بود و این امر نشان میدهد که او با قاتل یا قاتلانش درگیر نشده و مقاومت نکرده است. لذا اگر انگیزهی قتل، شخصی بود، مقتول از خود واکنش و مقاومت نشان میداد.
به گفتهی این منبع، پس از کالبدشکافی، ماموران انتظامی پیش از تحویل جسد نادریپور، لباسهای او و نیز پتوی روی جسد را سوزاندهاند تا اثری بر جا نماند. همچنین پس از بازدید از خودروی شهید، معلوم میشود که قاتل یا قاتلان پوشش لاستیکی روی فرمان و روی دندهی خودرو را برداشتهاند تا اثر انگشت از خود باقی نگذارند.
وی که در مراسم تدفین نادریپور در زادگاهش در روستای "خبر" شهرستان بافت کرمان حضور داشته است، یادآور شد که عدهای از افراد لباس شخصی و مشکوک و ناشناس که بهنظر می رسد از نیروهای امنیتی بودهاند، در مراسم شرکت داشتند و اوضاع را از نزدیک کنترل میکردند.
منبع خبر اضافه کرد که خانوادهی مرحوم نادریپور از ترس اینکه ممکن است دیگر اعضای خانوادهشان، به خصوص دختر دانشجوی آنها که در زاهدان است، ربوده شوند، سکوت کردند. اما پس از تاکید رهبری مبنی بر لزوم شناسایی و مجازات عوامل خودسر که مرتکب قتل و شکنجهها شدهاند، اکنون خواستار اطلاع رسانی نحوهی کشته شدن فرزندشان هستند.
وی گفت که خانوادهی نادریپور پیش از این برای عدم اعلام رسمی شهادت عزیز از دست رفتهی خود تحت فشار بودهاند و از این رو به مراجع رسمی اعلام شده از سوی مهندس موسوی و جناب کروبی مراجعه نکردهاند، اما اکنون خواستار دیدار با آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی یا اعضا و سخنگوی کمیتهی تشکیل شده برای آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات هستند.
هویت چند تن دیگر از شهدای جنبش سبز مشخص شد. «محمد نادریپور» دانشجوی رشتهی مهندسی عمران دانشکدهی مهندسی سیرجان دانشگاه باهنر کرمان و رئیس شاخهی دانشجویی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در شهرستان سیرجان، یکی دیگر از شهیدان جنبش سبز ایران است که هویت وی به تازگی مشخص شده است. همزمان «موج سبز آزادی» به اطلاعاتی دربارهی چند شهید دیگر دست یافته است که از همگان برای کسب اطلاعات بیشتر دربارهی آنها دعوت به عمل میآورد.
چند روز پیش فهرست اسامی 72 شهید جنبش سبز که تاکنون به طور قطعی شناسایی شدهاند و هویت آنها محرز شده است، در اینترنت منتشر شد. اما اطلاعات جدید نشان میدهد که تعداد شهدا ممکن است از صد نفر فراتر برود.
یکی از گزارشهای رسیده به «موج سبز آزادی» از هویت سه شهید سبز پرده بر میدارد که پس از کشته شدن در تهران، به استان گلستان منتقل و به خانواده هایشان تحویل داده شدهاند: شهید اسماعیلی از شهر خان به بین در استان گلستان، شهید دکتر مقصود لو از شهر سرخنکلاته و شهید خانم دکتر رحیمی از شهر گرگان. بر اساس این گزارش، به خانوادههای این سه شهید اجازهی برگزاری هیچ گونه مراسم آزادی داده نشده است و به خانوادهی شهید دکتر رحیمی نیز گفته شده است که: به مردم بگویید او مسموم شده است.
«موج سبز آزادی» همچنین به اطلاعاتی دربارهی شهید دیگری به نام «مجید کمالی» متولد 23 شهریور 1364 و به شماره شناسنامه 1460 متولد یزد و ساکن محلهی امامشهر در شهرستان یزد دست یافته است. وی از فعالان جنبش سبز بوده که در ساعت 6 صبح روز سوم شهریور از سوی نیروهای امنیتی دستگیر میشود و در ساعت 2 بعدازظهر همان روز جنازهی وی را به بیمارستان افشار یزد میبرند، که مسئولان بیمارستان از تحویل گرفتن آن خودداری میکنند. عکس زیر متعلق به مجید کمالی است که دو هفته پیش به جرم سبز بودن، به قتل رسید:
جزئیات شهادت «محمد نادریپور»
به گزارش «موج سبز آزادی» یک منبع موثق به نقل از یکی از بستگان نزدیک شهید نادریپور خبر داد: وی که از دانشجویان فعال قبل و بعد از انتخابات اخیر ریاستجمهوری بود، ساعت هفت بعد از ظهر دهم تیر ماه گذشته پس از خارج شدن از جلسهی امتحان و سوار شدن بر خودرو پراید شخصی خود، بعد از خروج از دانشکده به وسیلهی افراد لباس شخصی ربوده میشود.
این منبع موثق که خواست نامش فاش نشود، افزود: خواهر نادریپور که خود دانشجوی دانشگاه زاهدان است، همان شب طبق معمول با تلفن همراه برادرش تماس میگیرد و متوجه میشود که او گوشی را برنمیدارد. روز بعد نیز دوباره تلاش میکند، اما باز موفق نمیشود. از این رو موضوع را به پدر و مادرش که ساکن روستای "خبر" از توابع شهرستان "بافت" کرمان هستند، اطلاع میدهد.
وی گفت که 48 ساعت پس از ربودن نادریپور، جسد وی درون خودروی وی در گوشهای از شهر سیرجان پیدا میشود، در حالی که قاتل یا قاتلان نه تنها خودروی او را همراه خود نمیبرند، که حتی دستبردی هم به پخش خودرو، کارت شناسایی، کارت سوخت و مقداری پول نقد که همراه شهید مذکور بوده، نمیزنند و این نشان میدهد که انگیزهی قتل کاملا سیاسی بوده و به فعالیت اعتراضی او پس از انتخابات ربط داشته است.
این منبع موثق خبر همچنین به نقل از دوستان و اعضای خانوادهی شهید نادریپور اضافه کرد که وی از جوانان سالم و با صداقت روستا و از دانشجویان خوشنام و متعهد دانشکدهی مهندسی سیرجان بوده و با هیچ شخصی مشکل و نزاع نداشته است؛ نه خودش و نه خانوادهاش.
به گفتهی این منبع، جسد نادریپور پس از انتقال به پزشکی قانونی، کالبدشکافی شده و علت قتل، «ضربهی محکم به پشت سر» اعلام شده است. اما پس از آن، ادارهی آگاهی شهرستان از خانوادهی شهید خواستهاند که فورا جسد را دفن کنند.
این منبع موثق که خود جسد را پیش از کالبدشکافی و دفن از نزدیک دیده است، خاطرنشان کرد که حتی پیراهن نادریپور هم پاره نشده بود و این امر نشان میدهد که او با قاتل یا قاتلانش درگیر نشده و مقاومت نکرده است. لذا اگر انگیزهی قتل، شخصی بود، مقتول از خود واکنش و مقاومت نشان میداد.
به گفتهی این منبع، پس از کالبدشکافی، ماموران انتظامی پیش از تحویل جسد نادریپور، لباسهای او و نیز پتوی روی جسد را سوزاندهاند تا اثری بر جا نماند. همچنین پس از بازدید از خودروی شهید، معلوم میشود که قاتل یا قاتلان پوشش لاستیکی روی فرمان و روی دندهی خودرو را برداشتهاند تا اثر انگشت از خود باقی نگذارند.
وی که در مراسم تدفین نادریپور در زادگاهش در روستای "خبر" شهرستان بافت کرمان حضور داشته است، یادآور شد که عدهای از افراد لباس شخصی و مشکوک و ناشناس که بهنظر می رسد از نیروهای امنیتی بودهاند، در مراسم شرکت داشتند و اوضاع را از نزدیک کنترل میکردند.
منبع خبر اضافه کرد که خانوادهی مرحوم نادریپور از ترس اینکه ممکن است دیگر اعضای خانوادهشان، به خصوص دختر دانشجوی آنها که در زاهدان است، ربوده شوند، سکوت کردند. اما پس از تاکید رهبری مبنی بر لزوم شناسایی و مجازات عوامل خودسر که مرتکب قتل و شکنجهها شدهاند، اکنون خواستار اطلاع رسانی نحوهی کشته شدن فرزندشان هستند.
وی گفت که خانوادهی نادریپور پیش از این برای عدم اعلام رسمی شهادت عزیز از دست رفتهی خود تحت فشار بودهاند و از این رو به مراجع رسمی اعلام شده از سوی مهندس موسوی و جناب کروبی مراجعه نکردهاند، اما اکنون خواستار دیدار با آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی یا اعضا و سخنگوی کمیتهی تشکیل شده برای آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات هستند.
میزگرد بازداشتشدگان در صدا و سیمای غیر اسلامی! روح استالین احضار میشود
آمادهباش برای تحریم گستردهی رسانهی ضد ملی
این روزها در جمهوری اسلامی کارهایی صورت میگیرد که از حد و اندازهی جنایتهای رژیم شاه و دیکتاتورهای پیشین فراتر رفته و تنها با فجایع تاریخی هیتلر و استالین و روشهای تروریستی دولت اسرائیل قابل مقایسه است. بدین ترتیب اگر شب گذشته دختر جوان یک زندانی سیاسی به شیوهی اسرائیلیها توسط شبه نظامیان ربوده شد و زیر شکنجه قرار گرفت، امروز نیز صداوسیمای کودتاچیان خبر از ضبط میزگرد تلویزیونی سه چهرهی سیاسی اصلاح طلب داد که به زودی قرار است از شبکه سه سیما پخش شود.
به نوشتهی سایت واحد مرکزی خبر، در این میزگرد که متاسفانه و بیشرمانه توسط آقای حیدری اجرا میشود، سعید حجاریان، محمد عطریانفر و سعید شریعتی را جلوی دوربین قرار دادهاند تا نظریات آقای خامنهای دربارهی علوم انسانی از زبان آنها تبیین شود و موضوعاتی همچون «آسیب شناسی ترویج علوم انسانی غربی در دانشگاه ها، پیامدهای سیاسی و اجتماعی تبعیت نخبگان و فعالان سیاسی از نظریات غربی بدون توجه به شرایط عینی ایران، آسیب شناسی حوادث و رویدادهای عرصه مطبوعات در دهه اخیر، آینده جریان ها و جناح های سیاسی و برخی مسائل و حوادث اخیر» مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
«موج سبز آزادی» از همهی سبزها دعوت میکند در واکنش به این اقدام بیشرمانهی صداوسیمای کودتا که خاطرهی جنایتهای رژیم کمونیستی شوروی را زنده میشود، برای تحریم گستردهی صداوسیما و همهی شرکتها و افرادی که به هر نحو ممکن به تقویت این رسانهی ضد ملی میپردازند، آماده شوند.
از دیگر کارهای قابل انجام میتوان به طراحی پوستر، نوشتن یادداشت و مقاله در این باره، بررسی راههای موجود برای ضربه زدن به صداوسیمای ضد ملی، جمعآوری فهرست شرکتهایی که با وجود تبدیل شدن رادیو و تلویزیون به ابزار دست کودتاچیان، هنوز به آن آگهی میدهند و ارائهی دیگر پیشنهادات موجود در راستای سازماندهی یک تحریم ملی علیه صداوسیما اشاره کرد. پیشنهادات خود را به آدرس farakhan@mowjcamp.com ارسال کنید.
«موج سبز آزادی» همهی سبزها را به جدیت در این باره فرا میخواند و به زودی فراخوانی را برای پیوند دادن تحریم صداوسیما با راهپیمایی بزرگ روز قدس منتشر خواهد کرد.
این روزها در جمهوری اسلامی کارهایی صورت میگیرد که از حد و اندازهی جنایتهای رژیم شاه و دیکتاتورهای پیشین فراتر رفته و تنها با فجایع تاریخی هیتلر و استالین و روشهای تروریستی دولت اسرائیل قابل مقایسه است. بدین ترتیب اگر شب گذشته دختر جوان یک زندانی سیاسی به شیوهی اسرائیلیها توسط شبه نظامیان ربوده شد و زیر شکنجه قرار گرفت، امروز نیز صداوسیمای کودتاچیان خبر از ضبط میزگرد تلویزیونی سه چهرهی سیاسی اصلاح طلب داد که به زودی قرار است از شبکه سه سیما پخش شود.
به نوشتهی سایت واحد مرکزی خبر، در این میزگرد که متاسفانه و بیشرمانه توسط آقای حیدری اجرا میشود، سعید حجاریان، محمد عطریانفر و سعید شریعتی را جلوی دوربین قرار دادهاند تا نظریات آقای خامنهای دربارهی علوم انسانی از زبان آنها تبیین شود و موضوعاتی همچون «آسیب شناسی ترویج علوم انسانی غربی در دانشگاه ها، پیامدهای سیاسی و اجتماعی تبعیت نخبگان و فعالان سیاسی از نظریات غربی بدون توجه به شرایط عینی ایران، آسیب شناسی حوادث و رویدادهای عرصه مطبوعات در دهه اخیر، آینده جریان ها و جناح های سیاسی و برخی مسائل و حوادث اخیر» مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
«موج سبز آزادی» از همهی سبزها دعوت میکند در واکنش به این اقدام بیشرمانهی صداوسیمای کودتا که خاطرهی جنایتهای رژیم کمونیستی شوروی را زنده میشود، برای تحریم گستردهی صداوسیما و همهی شرکتها و افرادی که به هر نحو ممکن به تقویت این رسانهی ضد ملی میپردازند، آماده شوند.
از دیگر کارهای قابل انجام میتوان به طراحی پوستر، نوشتن یادداشت و مقاله در این باره، بررسی راههای موجود برای ضربه زدن به صداوسیمای ضد ملی، جمعآوری فهرست شرکتهایی که با وجود تبدیل شدن رادیو و تلویزیون به ابزار دست کودتاچیان، هنوز به آن آگهی میدهند و ارائهی دیگر پیشنهادات موجود در راستای سازماندهی یک تحریم ملی علیه صداوسیما اشاره کرد. پیشنهادات خود را به آدرس farakhan@mowjcamp.com ارسال کنید.
«موج سبز آزادی» همهی سبزها را به جدیت در این باره فرا میخواند و به زودی فراخوانی را برای پیوند دادن تحریم صداوسیما با راهپیمایی بزرگ روز قدس منتشر خواهد کرد.
جزئیات تکان دهندهای درباره ربودن عاطفه امام و بازگشت دخمهها و خانههای امن
عاطفه امام فرزند عضو برجسته و زندانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پس از نزدیک به 28 ساعت بازداشت در وضعیتی نا مطلوب، نزدیک اذان مغرب در بهشت زهرا رها شد.
او در حالی که چادرش توسط ربایندگان به او پس داده نشده بود، با مقنعه ای پاره در حالیکه کیف پولش را از او گرفته بودند در بهشت زهرا وادار به پیاده شدن از ماشین می شود. او در حالی که تهدید شده بود که چشم بندش را باز نکند بعد از مدت زمان طولانیای که در یکی از قطعات بهشت زهرا رها شده بود، چشم بندش را برداشته و متوجه می شود که آزاد و به حال خود رها شده است. سپس به دلیل تاریکی نسبی هوا به حرم امام خمینی پناه می برد و با تلفن عمومی با منزل تماس می گیرد و درخواست کمک می کند. پس از رسیدن خانواده، او همان لحظه به نیروهای پلیس مستقر در حرم امام مراجعه و با تنظیم یک صورتجلسه از کسانیکه وی را ربوده بودند شکایت می نماید.
دختر 19 ساله جواد امام، دیروز در حالی که برای پی گیری وضعیت پدر دربندش به کمیته پیگیری بازداشت شدگان ستاد میرحسین موسوی مراجعه کرده بود، در حال خروج از این کمیته در خیابان طالقانی توسط یک خودروی پاترول و پژو و ربوده و سپس به محل نامعلومی منتقل شد.
در بین راه یکی از ربایندگان مرد، با کشیدن چادر از سر وی به او می گوید تو لایق چادر به سر کردن نیستی و در عین حال با دست مقنعه وی را کنار زده و هدبندی را که بر سر وی بوده جلوی چشمش کشیده و با دست سر وی را به سمت پایین خم میکند تا به محلی نامعلوم می رسند.
لازم بذکر است در خودرو به وی گفته می شود از موبایل خودش با خانواده تماس بگیرد و بگوید که بازداشت شده و چادر از سر وی برداشته اند.
عاطفه امام در حالیکه نمی دانسته در چه محلی به سر می برد با دستان و چشمان بسته توسط دو مرد مورد بازجویی قرار می گیرد. در ابتدا متونی را که مدعی شده بودند متن مکالمات مکتوب (چت ها) ما بین او و دیگران است در مقابلش قرار می دهند و از وی می خواهند به داشتن روابط نامشروع با برخی از فعالان سیاسی بخصوص جوانان در بند اعتراف کند. وقتی از این موضوع به نتیجه ای نمی رسند، با پخش مکالمات تلفنی و یا صداهایی که از شنودهای تلفنی در روزهای اخیر بدست آورده بودند او را به توهین به رییس جمهوری و رهبری متهم می کنند. همین طور این دختر 19 ساله را که تا پیش از این صرفا تحصیل می کرده است را متهم می کنند که زندانیان سیاسی آزاد شده و خانواده های اسرای در بند را به فعالیت های سیاسی ترغیب می کرده است.
وقاحت ربایندگان تا حدی بوده است با آنکه عاطفه امام با زبان روزه ربوده شده بود تا زمان آزادی هیچ غذایی در اختیارش نگذاشته بودند و فقط چند ساعتی که در یه محل کثیف با یک گربه زندانی بوده است به وی تکه ای سیب زمینی پخته می دهند که آن را برای گربه پرت می کند و آب را هم به بهانه آنکه اگر آب بخورد نیاز به دستشویی پیدا می کند از او دریغ می کنند.
گذشته از جزئیات این ماجرا و محتوای سوالات، چیزی که در این اتفاق بیست و چند ساعته نمود بیشتری دارد آن است که از یک طرف از لحظه ربایش وی، تمام پی گیری های خانواده از مسئولین عالی رتبه نظام تا دادگاه انقلاب و ناجا و سپاه بی نتیجه بود و همه از بازداشت وی ابراز بی اطلاعی می کرده اند. از رییس دادگستری تا رییس قوای مقننه و قضائیه و از سپاه تا نیروی انتظامی، این در حالی است که افراد رباینده خود را افراد ناجا معرفی کرده اند اما عاطفه می گوید احتمالا مردی را دیده است که شباهت زیادی به کسی داشته است که از طرف اطلاعات سپاه برای بازداشت پدرش به منزل مراجعه کرده بود، البته وی این موضوع را با اطمینان نمی گوید. از طرف دیگر، با توجه به اظهارات عاطفه امام مبنی بر اینکه در این بیست و چند ساعت چندین بار وی را به مکان های مختلف منتقل نموده اند و اینکه وقتی در حال جابجایی اش بوده اند با بیسیم به افراد داخل ماشین گفته می شود "عاطفه را تو خیابان پیاده کنید. موضوع لو رفته" که همین باعث می شود وی را در بهشت زهرا پیاده کنند.
این بازداشت از جهات مختلفی جالب توجه است، صبح روز دو شنبه وی را در بین راه در منطقه ای نزدیکی حرم حضرت عبدالعظیم از ماشین پیاده می کنند و اجازه می دهند با تلفن عمومی به مادرش تماس بگیرد و صحبت کند و دوباره وی را به محلی در همان نزدیکی می برند.
این نوع رفتارها و برخی رفتارهای مشابه که امکان انتشار آن وجود ندارد شباهت بسیار زیادی به بازداشتهای خودسرانه اواخر دهه 70 دارد.
در اواخر دهه هفتاد افراد و فعالان سیاسی، اجتماعی توسط گروه هایی که خودسر خوانده می شدند، به همین روشها بازداشت و در محل هایی نزدیک شهر ری و در خانه های به اصطلاح امن مورد بازجویی های ناشیانه و عجولانه قرار می گرفتند و سپس در اطراف تهران در خیابان رها می شدند.
پس از ترور نا فرجام دکتر حجاریان در سال 79، معلوم شد این افراد از محل هایی به نام "دخمه" این نوع اعمال را تحت پوشش و یا با هماهنگی نهادهای نظامی خاص به سرانجام می رسانند. البته با توجه به آزادی سریع سعید عسگر و عدم محاکمه سران این اماکن، بسیاری از کارشناسان در آن زمان برخی از نهادهای نظامی را پشت این قضیه می دیدند که البته در هیچ دادگاهی مورد بررسی قرار نگرفت.
حالا با گذشت بیش از 8 سال از آن وقایع به نظر می رسد فعالیت های دخمه نشینان دوباره از سر گرفته شده است و تحت حمایت کودتا گران نسبت به اعمال فشار به زندانیان و خانواده های شان و فعالان سیاسی اجتماعی اقدام نمایند.
دلسوزان نظام بهتر است قبل از اینکه این مفاسد تبدیل به غده های چرکین شوند دست این دخمه ها و دخمه بازها را کوتاه کنند تا اینچنین حرمت یک دختر محجبه در کشوری که صدای اسلام و عدالت خواهی اش گوش همه را کر کرده است هتک نشود.
او در حالی که چادرش توسط ربایندگان به او پس داده نشده بود، با مقنعه ای پاره در حالیکه کیف پولش را از او گرفته بودند در بهشت زهرا وادار به پیاده شدن از ماشین می شود. او در حالی که تهدید شده بود که چشم بندش را باز نکند بعد از مدت زمان طولانیای که در یکی از قطعات بهشت زهرا رها شده بود، چشم بندش را برداشته و متوجه می شود که آزاد و به حال خود رها شده است. سپس به دلیل تاریکی نسبی هوا به حرم امام خمینی پناه می برد و با تلفن عمومی با منزل تماس می گیرد و درخواست کمک می کند. پس از رسیدن خانواده، او همان لحظه به نیروهای پلیس مستقر در حرم امام مراجعه و با تنظیم یک صورتجلسه از کسانیکه وی را ربوده بودند شکایت می نماید.
دختر 19 ساله جواد امام، دیروز در حالی که برای پی گیری وضعیت پدر دربندش به کمیته پیگیری بازداشت شدگان ستاد میرحسین موسوی مراجعه کرده بود، در حال خروج از این کمیته در خیابان طالقانی توسط یک خودروی پاترول و پژو و ربوده و سپس به محل نامعلومی منتقل شد.
در بین راه یکی از ربایندگان مرد، با کشیدن چادر از سر وی به او می گوید تو لایق چادر به سر کردن نیستی و در عین حال با دست مقنعه وی را کنار زده و هدبندی را که بر سر وی بوده جلوی چشمش کشیده و با دست سر وی را به سمت پایین خم میکند تا به محلی نامعلوم می رسند.
لازم بذکر است در خودرو به وی گفته می شود از موبایل خودش با خانواده تماس بگیرد و بگوید که بازداشت شده و چادر از سر وی برداشته اند.
عاطفه امام در حالیکه نمی دانسته در چه محلی به سر می برد با دستان و چشمان بسته توسط دو مرد مورد بازجویی قرار می گیرد. در ابتدا متونی را که مدعی شده بودند متن مکالمات مکتوب (چت ها) ما بین او و دیگران است در مقابلش قرار می دهند و از وی می خواهند به داشتن روابط نامشروع با برخی از فعالان سیاسی بخصوص جوانان در بند اعتراف کند. وقتی از این موضوع به نتیجه ای نمی رسند، با پخش مکالمات تلفنی و یا صداهایی که از شنودهای تلفنی در روزهای اخیر بدست آورده بودند او را به توهین به رییس جمهوری و رهبری متهم می کنند. همین طور این دختر 19 ساله را که تا پیش از این صرفا تحصیل می کرده است را متهم می کنند که زندانیان سیاسی آزاد شده و خانواده های اسرای در بند را به فعالیت های سیاسی ترغیب می کرده است.
وقاحت ربایندگان تا حدی بوده است با آنکه عاطفه امام با زبان روزه ربوده شده بود تا زمان آزادی هیچ غذایی در اختیارش نگذاشته بودند و فقط چند ساعتی که در یه محل کثیف با یک گربه زندانی بوده است به وی تکه ای سیب زمینی پخته می دهند که آن را برای گربه پرت می کند و آب را هم به بهانه آنکه اگر آب بخورد نیاز به دستشویی پیدا می کند از او دریغ می کنند.
گذشته از جزئیات این ماجرا و محتوای سوالات، چیزی که در این اتفاق بیست و چند ساعته نمود بیشتری دارد آن است که از یک طرف از لحظه ربایش وی، تمام پی گیری های خانواده از مسئولین عالی رتبه نظام تا دادگاه انقلاب و ناجا و سپاه بی نتیجه بود و همه از بازداشت وی ابراز بی اطلاعی می کرده اند. از رییس دادگستری تا رییس قوای مقننه و قضائیه و از سپاه تا نیروی انتظامی، این در حالی است که افراد رباینده خود را افراد ناجا معرفی کرده اند اما عاطفه می گوید احتمالا مردی را دیده است که شباهت زیادی به کسی داشته است که از طرف اطلاعات سپاه برای بازداشت پدرش به منزل مراجعه کرده بود، البته وی این موضوع را با اطمینان نمی گوید. از طرف دیگر، با توجه به اظهارات عاطفه امام مبنی بر اینکه در این بیست و چند ساعت چندین بار وی را به مکان های مختلف منتقل نموده اند و اینکه وقتی در حال جابجایی اش بوده اند با بیسیم به افراد داخل ماشین گفته می شود "عاطفه را تو خیابان پیاده کنید. موضوع لو رفته" که همین باعث می شود وی را در بهشت زهرا پیاده کنند.
این بازداشت از جهات مختلفی جالب توجه است، صبح روز دو شنبه وی را در بین راه در منطقه ای نزدیکی حرم حضرت عبدالعظیم از ماشین پیاده می کنند و اجازه می دهند با تلفن عمومی به مادرش تماس بگیرد و صحبت کند و دوباره وی را به محلی در همان نزدیکی می برند.
این نوع رفتارها و برخی رفتارهای مشابه که امکان انتشار آن وجود ندارد شباهت بسیار زیادی به بازداشتهای خودسرانه اواخر دهه 70 دارد.
در اواخر دهه هفتاد افراد و فعالان سیاسی، اجتماعی توسط گروه هایی که خودسر خوانده می شدند، به همین روشها بازداشت و در محل هایی نزدیک شهر ری و در خانه های به اصطلاح امن مورد بازجویی های ناشیانه و عجولانه قرار می گرفتند و سپس در اطراف تهران در خیابان رها می شدند.
پس از ترور نا فرجام دکتر حجاریان در سال 79، معلوم شد این افراد از محل هایی به نام "دخمه" این نوع اعمال را تحت پوشش و یا با هماهنگی نهادهای نظامی خاص به سرانجام می رسانند. البته با توجه به آزادی سریع سعید عسگر و عدم محاکمه سران این اماکن، بسیاری از کارشناسان در آن زمان برخی از نهادهای نظامی را پشت این قضیه می دیدند که البته در هیچ دادگاهی مورد بررسی قرار نگرفت.
حالا با گذشت بیش از 8 سال از آن وقایع به نظر می رسد فعالیت های دخمه نشینان دوباره از سر گرفته شده است و تحت حمایت کودتا گران نسبت به اعمال فشار به زندانیان و خانواده های شان و فعالان سیاسی اجتماعی اقدام نمایند.
دلسوزان نظام بهتر است قبل از اینکه این مفاسد تبدیل به غده های چرکین شوند دست این دخمه ها و دخمه بازها را کوتاه کنند تا اینچنین حرمت یک دختر محجبه در کشوری که صدای اسلام و عدالت خواهی اش گوش همه را کر کرده است هتک نشود.
ابراهیم یزدی: اصطلاح براندازی نرم یک عبارت من درآوردی و بی محتواست!
ابراهیم یزدی در نامهای خطاب به دادستان دادگاه عمومی و انقلاب اسلامی تهران نسبت به اتهامات بی اساس وارده به وی در متن کیفرخواست چهارم اعتراض کرد و آنها را بیپایه خواند. متن کامل این نامه که در سایت جرس منتشر شده است را در زیر میخوانید
بنام خدا
دادستان محترم دادگاه عمومی و انقلاب اسلامی تهران
با سلام و آرزوی توفیق جلب رضایت حق و خدمت به ایران و اسلام
در بند ب از کیفرخواست دوم معاون آن دادستانی علیه جمعی از فعالان سیاسی و مسئولان کشور با عنوان " اقدامات گروهکهای ضد انقلاب و تروریستی و نقش آنها در حوادث بعد از انتخابات و آشوبهای اخیر " مطالبی در باره نهضت آزادی ایران و رهبران و فعالان آن، از جمله اینجانب عنوان شده است که کاملاً نا درست و بر اساس ظن و گمان است.
نهضت آزادی ایران، که در سال 1340به همت مرحومان مهندس مهدی بازرگان ، دکتر یدالله سحابی و آیت الله سید محمود طالقانی پایه گذاری شده و نقش موثری در پیروزی انقلاب داشته و فعالان آن از مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی بوده اند، یک گروه ضد انقلاب و تروریستی نیست. ردیف کردن مطالب بی اساس زیر این بند دور از حق ، عدالت و واقعیت و فاقد ارزش و اعتبار است.
تشبث به نامه منتسب به رهبر فقید انقلاب،همان طور که بارهادر باره آن توضیح داده شده است،فاقد ارزش حقوقی است.دروصیت نامه نیانگذارجمهوری اسلامی تصریح شده است که هر سندی که پس از درگذشت ایشان به آن استناد شود، علی الاطلاق فاقد اعتبار است مگر آن که تعلق خط وامضای سند به ایشان به تایید کارشناسان برسد. به موجب اعلام مکرر آیت الله سید حسین موسوی تبریزی، دادستان کل دادگاه های انقلاب در سال 1368،خط این نامه از رهبر فقید انقلاب نیست و از این رو علی الاطلاق غیر قابل اعتناست. علاوه بر این، در نامه فوق الذکر مطالبی در باره نهضت آزادی ایران و رهبران آن ذکر شده است که، حتی بفرض صحت اصالت نامه، از مقوله تهمت و افترا است که در هیچ دادگاهی رسیدگی و اثبات نشده است.
نهضت آزادی ایران، بر خلاف ادعای کذب این کیفر خواست هیچگاه مواضع براندازانه نداشته است. نهضت آزادی ایران بارها در تبیین مواضع و استراتژیش اعلام کرده است که:
الف – به آرمانهای انقلاب هم چنان معتقد است و انقلاب اسلامی را یک انقلاب مردمی می داند.
ب – به نظام جمهوری اسلامی هم چنان وفادار است.
پ – به قانون اساسی، به رغم اشکالات و تعارضات ساختاری آن، التزام دارد.
ت- معترض و منتقد سیاست ها و عملکردهای حاکمان است ودرراستای فریضه قرآنی امر به معروف و نهی از منکرو به استناد اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ، به وظیفه اجتماعی و ملی اش عمل می کند.
موارد فوق در مرامنامه، اساسنامه، میثاق عضویت اعضاو قطعنامه های کنگره های نهضت آزادی تصریح گردیده است.
خط مشی نهضت آزادی ایران در تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب تلاش برای پاسداری از اصول و آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی سال 1357 و جلوگیری از انحرافات در چارچوب اصول قانون اساسی، به صورت مسالمت آمیز و علنی بوده است. در جلسات دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران هیچگاه استراتژی براندازی نظام، چه به صورت مسالمت امیز و نرم و چه به صورت دیگر مطرح و بحث نشده است.
اصطلاح براندازی نرم یک عبارت من درآوردی و بی محتواست که در قانون تعریف نشده و از جانب افراد، گروه ها و نهادهایی که بقایشان را در قدرت معادل با بقای نظام میدانند و هر نوع تغییر و اصلاحی در کنش گران یا مدیران و مسئولان را معادل براندازی نظام می دانند، عنوان شده است. این در حالی است که قانون اساسی، بویژه اصل 56 آن، حق ملت ایران را برای تغییر ادواری و جابجائی حاکمان به رسمیت شناخته است و رهبر فقید انقلاب نیز حق ملت را، حتی برای تغییر نظام تصریح کرده اند. در سال 80هنگامی که تعداد کثیری از اعضای نهضت آزادی ایران به اتهام براندازی بازداشت شدند،وزارت اطلاعات اعلام کرد که نهضت آزادی را بر انداز نمی داند.
دشمنی بانهضت آزادی ایران ریشه در نقش موثراین حزب دیر پای ملی-دینی، درانقلاب اسلامی و جایگاهش در جنبش روشنفکری ایران دارد. این دشمنی از همان روزهای بعد از پیروزی انقلاب آغاز شد. و با حملات برنامه ریزی شده به دفتر مرکزی و جلسات نهضت آزادی و تعطیل نشریه میزان بروز و ظهور پیدا کرد. بارزترین نمونه این رفتار های خصمانه حمله به متینگ این حزب درورزشگاه امجدیه در اسفند 1359، مراسم یاد بود شهید چمران، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی در مسجد الجواد در تیر ماه سال1360 ، حمله به نمایندگان نهضت در مجلس اول و ربودن رهبران و اعضای نهضت در مراسم سالگرد تاسیس حزب در بهشت زهرادرسال1363....می باشد.
مواضع نهضت آزادی ایران در باره ولایت مطلقه فقیه در نشریه ای تحت عنوان " تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه" در سال 1368منتشر شده است. ارزیابی عملکرد ولایت مطلقه فقیه، در مصاحبه اینجانب با سایت روز، نه خلاف قانون است و نه هنجار شکنی از مقدسات نظام و نه عمل تروریستی یا براندازی است. در قانون اساسی اصولا پذیرفته شده که ممکن است رهبر برگزیده مجلس خبرگان رهبری به مرور زمان ویژگی های اولیه اش را از دست بدهد. بنابراین ، قانون اساسی مجلس خبرگان رهبری را موظف ساخته است که بر عملکرد رهبر انقلاب نظارت پیوسته داشته باشد و در صورت مشاهده رفتارهای خلاف عدالت و مصلحت، اتخاذ تصمیم کند. این همان سخنی است که اخیرا هم برخی از علما برجسته، از جمله آیت الله دستعیب در نامه ای از رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری درخواست کرده اند ( اعتماد 24/5/88).
مطالبی که اینجانب یا آقای مهندس توسلی در باره ضرورت همگرایی و همکاری احزاب و شخصیت های اصلاح طلب گفته و نوشته ایم، تماما در راستای راهبرد وفاق ملی، به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر در چارچوب منافع و مصالح کشورمان ووحدت ملی، بوده است. ارسال پیام به کنگره های احزاب سیاسی، چه اصلاح طلب (سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت اسلامی ایران، حزب کار) و چه محافظه کار (حزب موتلفه اسلامی) و حضورتعدادی از مسئولان نهضت آزادی در کنگره های برخی از آنان براساس راهبرد وفاق ملی و همگرایی و گفتگوهای مدنی است و مطابق با هیچ قاعده و قانونی جرم تلقی نمیشود.
در گرد همایی جمعی از شخصیت های اصلاح طلب در آذر ماه 1387،در منزل جناب آقای دکترسید احمد صدر حاج سیدجوادی، که به دعوت ایشان صورت گرفته بود، هیچ فرد ضد انقلاب حضور نداشت و هر یک از حاضران نظرش را در باره دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری عنوان کرد و هیچ تصمیم جمعی خاصی گرفته نشد. تشکیل چنین جلسات مشورتی میان گروه های سیاسی و اجتماعی هم اندیش و دگر اندیش، متداول بوده وجرم محسوب نمیشود.
حضور فعالانه نهضت آزادی ایران در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با امید به اصلاح و تغییر مدیریت اجرائی کشور(رئیس جمهوری و هیات دولت) بوده است و بدیهی است که نه تنها جرم و براندازی و عمل ضد انقلابی و تروریستی به شمار نمی رود بلکه می بایستی مورد استقبال و تشویق هم قرار می گرفته است. تعجب آور و سئوال بر انگیز است که چگونه دعوت نهضت آزادی ایران برای شرکت گسترده مردم در انتخابات موجب برآشفتن صاحبان قدرت و بازداشت افراد و صدورچنین کیفرخواستی شده است. تماس و گفتگو با مسئولان ستادهای انتخاباتی کاندیداهای اصلاح طلب، آقایان کروبی و موسوی و حضور و فعالیت هزاران داوطلب ، از جمله بعضی از اعضای نهضت آزادی ، مانند آقای عماد بهاور، در این ستاد ها، جرم وتخلف محسوب نمیشود. معلوم نیست که دادستان تهران با کدام مستند قانونی این گونه فعالیت های انتخاباتی را جرم و براندازی تلقی کرده و مستحق مجازات دانسته است.
عضویت و فعالیت بعضی از اعضای نهضت آزادی ایران در کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، که در راستای برنامه های اصلاح طلبانه نهضت آزادی ایران در ده های 60 و 70و80 صورت گرفته است، نه یک عمل ضد انقلاب و نه اقدام تروریستی است. حق قانونی هر شهروندی است که در باره مسائل کلان کشور، بویژه انتخابات سرنوشت ساز، به بررسی و رایزنی بپردازد و اظهار نظر کند. فعالیت این کمیته تماما علنی، شفاف و در چارچوب قوانین عادی بوده است. جرم انگاری عضویت و فعالیت اعضائی از نهضت آزادی ایران در این کمیته فاقد وجاهت قانونی است. بر خلاف ادعای کیفرخواست ، آقای کیوان صمیمی عضو و از عناصر موسس کمیته دفاع از انتخابات آزاد،سالم و عادلانه نیست.
آنچه در باره سفرهای اینجانب به آمریکا و آلمان و مالزی گفته شده است کذب محض ،عاری از حقیقت و مصداق "اتباع از ظن وگمان" است که براساس اصل محکم قرآنی:"انّ الظن لا یغنی من الحق شیئاً و انَّ بعض الظّن اثم" فاقد اعتبار می باشد.
10- آنچه در این روزها در کشورمان می گذرد از جهات عدیده پرسش بر انگیز وقابل تامل و موجب نگرانی است. آقای احمدی نژاد درمناظره تلویزیونی انتخاباتی، در برابر میلیون ها بیننده، کارنامه جمهوری اسلامی در 26 سال قبل از خودش را، شامل دوران رهبر فقید و حاضر انقلاب و ریاست جمهوری های گذشته، همه را سیاه جلوه داد و مسئولان 26 سال گذشته نظام را متقلب وچپاولگر معرفی کرد. بازداشت گسترده مدیران ومسئولان 30 سال گذشته جمهوری اسلامی به اتهام براندازی نرم و انقلاب مخملی هماهنگ با سیاست های خارجی و نیز این ادعا که "خاتمی عقیده به سکولاریزم دارد، هر چند روحانی بوده و دم از امام خمینی زده و با بیت امام ارتباط دارد. دشمن متوجه شد که کارگزاران، مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به نظام دینی پای بندی ندارند و نه تنها برا ی تقویت آن کار نمیکنند، بلکه همواره در جهت ضربه زدن به آن هستند" (سردار جوانی سرمایه 24/5/88)و کیفرخواست صادره همه به معنای بی اعتبار کردن و وابسته قلمداد نمودن اکثریت مسئولان کشوردر طی 30 سال گذشته و در نهایت مخدوش ساختن اصالت انقلاب است. این رفتار ها یا عالمانه و عامدانه صورت می گیرد یا به تعبیری دیگر: "میخواهند با تخریب نظام ذهن مردم را از مسائل اصلی منحرف کنند و به حاشیه ببرند". ( محمد مهدی شهریاری – عضو فراکسیون خط امام در مجلس – اعتماد ملی 24/5/88). این برنامه ها تیشه زدن به ریشه نظام است.
ما به برنامه ریزان اصلی و اجرا کنندگان این رفتارها مشفقانه توصیه می کنیم که:
اولاً به فرامین قرآنی ، از جمله این آیه توجه:" وَلا یَجرمنَّکم شَنئانُ قوم علی الاّ تَعدلوااعدلوا هواَقرَبُ للتّقوی واتقواالله ان الله خبیر بما تعملون – دشمنی با گروهی دیگر وادارتان نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که به تقوی نزدیکتر است واز خدا بترسید که به هر کاری که می کنید آگاه است( مائده 8).
ثانیاً تجارب شکست خورده تاریخی را تکرار نکنند، که برای آنها سودی نداردو متاسفانه لطمات جبران نشدنی برای کشورمان و نظام جمهوری اسلامی در پی داشته است.
العاقبة للمتّقین
ابراهیم یزدی
12/6/1388
بنام خدا
دادستان محترم دادگاه عمومی و انقلاب اسلامی تهران
با سلام و آرزوی توفیق جلب رضایت حق و خدمت به ایران و اسلام
در بند ب از کیفرخواست دوم معاون آن دادستانی علیه جمعی از فعالان سیاسی و مسئولان کشور با عنوان " اقدامات گروهکهای ضد انقلاب و تروریستی و نقش آنها در حوادث بعد از انتخابات و آشوبهای اخیر " مطالبی در باره نهضت آزادی ایران و رهبران و فعالان آن، از جمله اینجانب عنوان شده است که کاملاً نا درست و بر اساس ظن و گمان است.
نهضت آزادی ایران، که در سال 1340به همت مرحومان مهندس مهدی بازرگان ، دکتر یدالله سحابی و آیت الله سید محمود طالقانی پایه گذاری شده و نقش موثری در پیروزی انقلاب داشته و فعالان آن از مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی بوده اند، یک گروه ضد انقلاب و تروریستی نیست. ردیف کردن مطالب بی اساس زیر این بند دور از حق ، عدالت و واقعیت و فاقد ارزش و اعتبار است.
تشبث به نامه منتسب به رهبر فقید انقلاب،همان طور که بارهادر باره آن توضیح داده شده است،فاقد ارزش حقوقی است.دروصیت نامه نیانگذارجمهوری اسلامی تصریح شده است که هر سندی که پس از درگذشت ایشان به آن استناد شود، علی الاطلاق فاقد اعتبار است مگر آن که تعلق خط وامضای سند به ایشان به تایید کارشناسان برسد. به موجب اعلام مکرر آیت الله سید حسین موسوی تبریزی، دادستان کل دادگاه های انقلاب در سال 1368،خط این نامه از رهبر فقید انقلاب نیست و از این رو علی الاطلاق غیر قابل اعتناست. علاوه بر این، در نامه فوق الذکر مطالبی در باره نهضت آزادی ایران و رهبران آن ذکر شده است که، حتی بفرض صحت اصالت نامه، از مقوله تهمت و افترا است که در هیچ دادگاهی رسیدگی و اثبات نشده است.
نهضت آزادی ایران، بر خلاف ادعای کذب این کیفر خواست هیچگاه مواضع براندازانه نداشته است. نهضت آزادی ایران بارها در تبیین مواضع و استراتژیش اعلام کرده است که:
الف – به آرمانهای انقلاب هم چنان معتقد است و انقلاب اسلامی را یک انقلاب مردمی می داند.
ب – به نظام جمهوری اسلامی هم چنان وفادار است.
پ – به قانون اساسی، به رغم اشکالات و تعارضات ساختاری آن، التزام دارد.
ت- معترض و منتقد سیاست ها و عملکردهای حاکمان است ودرراستای فریضه قرآنی امر به معروف و نهی از منکرو به استناد اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ، به وظیفه اجتماعی و ملی اش عمل می کند.
موارد فوق در مرامنامه، اساسنامه، میثاق عضویت اعضاو قطعنامه های کنگره های نهضت آزادی تصریح گردیده است.
خط مشی نهضت آزادی ایران در تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب تلاش برای پاسداری از اصول و آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی سال 1357 و جلوگیری از انحرافات در چارچوب اصول قانون اساسی، به صورت مسالمت آمیز و علنی بوده است. در جلسات دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران هیچگاه استراتژی براندازی نظام، چه به صورت مسالمت امیز و نرم و چه به صورت دیگر مطرح و بحث نشده است.
اصطلاح براندازی نرم یک عبارت من درآوردی و بی محتواست که در قانون تعریف نشده و از جانب افراد، گروه ها و نهادهایی که بقایشان را در قدرت معادل با بقای نظام میدانند و هر نوع تغییر و اصلاحی در کنش گران یا مدیران و مسئولان را معادل براندازی نظام می دانند، عنوان شده است. این در حالی است که قانون اساسی، بویژه اصل 56 آن، حق ملت ایران را برای تغییر ادواری و جابجائی حاکمان به رسمیت شناخته است و رهبر فقید انقلاب نیز حق ملت را، حتی برای تغییر نظام تصریح کرده اند. در سال 80هنگامی که تعداد کثیری از اعضای نهضت آزادی ایران به اتهام براندازی بازداشت شدند،وزارت اطلاعات اعلام کرد که نهضت آزادی را بر انداز نمی داند.
دشمنی بانهضت آزادی ایران ریشه در نقش موثراین حزب دیر پای ملی-دینی، درانقلاب اسلامی و جایگاهش در جنبش روشنفکری ایران دارد. این دشمنی از همان روزهای بعد از پیروزی انقلاب آغاز شد. و با حملات برنامه ریزی شده به دفتر مرکزی و جلسات نهضت آزادی و تعطیل نشریه میزان بروز و ظهور پیدا کرد. بارزترین نمونه این رفتار های خصمانه حمله به متینگ این حزب درورزشگاه امجدیه در اسفند 1359، مراسم یاد بود شهید چمران، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی در مسجد الجواد در تیر ماه سال1360 ، حمله به نمایندگان نهضت در مجلس اول و ربودن رهبران و اعضای نهضت در مراسم سالگرد تاسیس حزب در بهشت زهرادرسال1363....می باشد.
مواضع نهضت آزادی ایران در باره ولایت مطلقه فقیه در نشریه ای تحت عنوان " تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه" در سال 1368منتشر شده است. ارزیابی عملکرد ولایت مطلقه فقیه، در مصاحبه اینجانب با سایت روز، نه خلاف قانون است و نه هنجار شکنی از مقدسات نظام و نه عمل تروریستی یا براندازی است. در قانون اساسی اصولا پذیرفته شده که ممکن است رهبر برگزیده مجلس خبرگان رهبری به مرور زمان ویژگی های اولیه اش را از دست بدهد. بنابراین ، قانون اساسی مجلس خبرگان رهبری را موظف ساخته است که بر عملکرد رهبر انقلاب نظارت پیوسته داشته باشد و در صورت مشاهده رفتارهای خلاف عدالت و مصلحت، اتخاذ تصمیم کند. این همان سخنی است که اخیرا هم برخی از علما برجسته، از جمله آیت الله دستعیب در نامه ای از رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری درخواست کرده اند ( اعتماد 24/5/88).
مطالبی که اینجانب یا آقای مهندس توسلی در باره ضرورت همگرایی و همکاری احزاب و شخصیت های اصلاح طلب گفته و نوشته ایم، تماما در راستای راهبرد وفاق ملی، به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر در چارچوب منافع و مصالح کشورمان ووحدت ملی، بوده است. ارسال پیام به کنگره های احزاب سیاسی، چه اصلاح طلب (سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت اسلامی ایران، حزب کار) و چه محافظه کار (حزب موتلفه اسلامی) و حضورتعدادی از مسئولان نهضت آزادی در کنگره های برخی از آنان براساس راهبرد وفاق ملی و همگرایی و گفتگوهای مدنی است و مطابق با هیچ قاعده و قانونی جرم تلقی نمیشود.
در گرد همایی جمعی از شخصیت های اصلاح طلب در آذر ماه 1387،در منزل جناب آقای دکترسید احمد صدر حاج سیدجوادی، که به دعوت ایشان صورت گرفته بود، هیچ فرد ضد انقلاب حضور نداشت و هر یک از حاضران نظرش را در باره دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری عنوان کرد و هیچ تصمیم جمعی خاصی گرفته نشد. تشکیل چنین جلسات مشورتی میان گروه های سیاسی و اجتماعی هم اندیش و دگر اندیش، متداول بوده وجرم محسوب نمیشود.
حضور فعالانه نهضت آزادی ایران در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با امید به اصلاح و تغییر مدیریت اجرائی کشور(رئیس جمهوری و هیات دولت) بوده است و بدیهی است که نه تنها جرم و براندازی و عمل ضد انقلابی و تروریستی به شمار نمی رود بلکه می بایستی مورد استقبال و تشویق هم قرار می گرفته است. تعجب آور و سئوال بر انگیز است که چگونه دعوت نهضت آزادی ایران برای شرکت گسترده مردم در انتخابات موجب برآشفتن صاحبان قدرت و بازداشت افراد و صدورچنین کیفرخواستی شده است. تماس و گفتگو با مسئولان ستادهای انتخاباتی کاندیداهای اصلاح طلب، آقایان کروبی و موسوی و حضور و فعالیت هزاران داوطلب ، از جمله بعضی از اعضای نهضت آزادی ، مانند آقای عماد بهاور، در این ستاد ها، جرم وتخلف محسوب نمیشود. معلوم نیست که دادستان تهران با کدام مستند قانونی این گونه فعالیت های انتخاباتی را جرم و براندازی تلقی کرده و مستحق مجازات دانسته است.
عضویت و فعالیت بعضی از اعضای نهضت آزادی ایران در کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، که در راستای برنامه های اصلاح طلبانه نهضت آزادی ایران در ده های 60 و 70و80 صورت گرفته است، نه یک عمل ضد انقلاب و نه اقدام تروریستی است. حق قانونی هر شهروندی است که در باره مسائل کلان کشور، بویژه انتخابات سرنوشت ساز، به بررسی و رایزنی بپردازد و اظهار نظر کند. فعالیت این کمیته تماما علنی، شفاف و در چارچوب قوانین عادی بوده است. جرم انگاری عضویت و فعالیت اعضائی از نهضت آزادی ایران در این کمیته فاقد وجاهت قانونی است. بر خلاف ادعای کیفرخواست ، آقای کیوان صمیمی عضو و از عناصر موسس کمیته دفاع از انتخابات آزاد،سالم و عادلانه نیست.
آنچه در باره سفرهای اینجانب به آمریکا و آلمان و مالزی گفته شده است کذب محض ،عاری از حقیقت و مصداق "اتباع از ظن وگمان" است که براساس اصل محکم قرآنی:"انّ الظن لا یغنی من الحق شیئاً و انَّ بعض الظّن اثم" فاقد اعتبار می باشد.
10- آنچه در این روزها در کشورمان می گذرد از جهات عدیده پرسش بر انگیز وقابل تامل و موجب نگرانی است. آقای احمدی نژاد درمناظره تلویزیونی انتخاباتی، در برابر میلیون ها بیننده، کارنامه جمهوری اسلامی در 26 سال قبل از خودش را، شامل دوران رهبر فقید و حاضر انقلاب و ریاست جمهوری های گذشته، همه را سیاه جلوه داد و مسئولان 26 سال گذشته نظام را متقلب وچپاولگر معرفی کرد. بازداشت گسترده مدیران ومسئولان 30 سال گذشته جمهوری اسلامی به اتهام براندازی نرم و انقلاب مخملی هماهنگ با سیاست های خارجی و نیز این ادعا که "خاتمی عقیده به سکولاریزم دارد، هر چند روحانی بوده و دم از امام خمینی زده و با بیت امام ارتباط دارد. دشمن متوجه شد که کارگزاران، مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به نظام دینی پای بندی ندارند و نه تنها برا ی تقویت آن کار نمیکنند، بلکه همواره در جهت ضربه زدن به آن هستند" (سردار جوانی سرمایه 24/5/88)و کیفرخواست صادره همه به معنای بی اعتبار کردن و وابسته قلمداد نمودن اکثریت مسئولان کشوردر طی 30 سال گذشته و در نهایت مخدوش ساختن اصالت انقلاب است. این رفتار ها یا عالمانه و عامدانه صورت می گیرد یا به تعبیری دیگر: "میخواهند با تخریب نظام ذهن مردم را از مسائل اصلی منحرف کنند و به حاشیه ببرند". ( محمد مهدی شهریاری – عضو فراکسیون خط امام در مجلس – اعتماد ملی 24/5/88). این برنامه ها تیشه زدن به ریشه نظام است.
ما به برنامه ریزان اصلی و اجرا کنندگان این رفتارها مشفقانه توصیه می کنیم که:
اولاً به فرامین قرآنی ، از جمله این آیه توجه:" وَلا یَجرمنَّکم شَنئانُ قوم علی الاّ تَعدلوااعدلوا هواَقرَبُ للتّقوی واتقواالله ان الله خبیر بما تعملون – دشمنی با گروهی دیگر وادارتان نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که به تقوی نزدیکتر است واز خدا بترسید که به هر کاری که می کنید آگاه است( مائده 8).
ثانیاً تجارب شکست خورده تاریخی را تکرار نکنند، که برای آنها سودی نداردو متاسفانه لطمات جبران نشدنی برای کشورمان و نظام جمهوری اسلامی در پی داشته است.
العاقبة للمتّقین
ابراهیم یزدی
12/6/1388
آن مقام بالاتر ...
"يكي از مقامات بالاتر! دستور محدودیت اينترنت را بدون اين كه وزارتخانه را در جريان بگذارد داده است."
ماه پشت ابر نمي ماند. قاتل با پاي خود به محل ارتكاب جرم بر مي گردد. يك دروغ دهها دروغ به دنبال خود مي آورد. اين روزها كم كم گوشه هايي از اسرار كودتا را خودي ها دارند لو مي دهند. فرمانده سپاه به نوعي اعتراف مي كند. از طرفي مي گويد اگر اصلاحطلبها پيروز مي شدند شكست احمدي نژاد شكست و تضعيف رهبري بود و از جانب ديگر تاكيد مي كند سپاه وظيفه پاسداري از ولايت فقيه و جلوگيري از تضعيف نظام را به عهده دارد! كه با اين حساب تكليف معلوم مي شود.
بي جهت نيست كه بعد از اظهارات اخير جعفري بسياري از سرداران و از جمله فيروز آبادي او را توبيخ كرده كه ديگر اجازه ندارد بي اجازه مصاحبه كرده و گاف پشت گاف بدهد. بعد از سخنان فرمانده سپاه اظهارات سليماني وزير ارتباطات دولت نهم در مراسم توديعي كه برايش گرفته بودند نيز گوشه اي ديگر از توطئه را بر ملا كرد.
سليماني در مورد قطع اينترنت و پيامك كه از روز راي گيري و حتي از يك شب قبل از 22 خرداد ماه شروع شده بود مي گويد: "... يكي از مقامات بالاتر(!) دستور قطع اينترنت را بدون اين كه وزارتخانه را در جريان بگذارد داده است. اين مقام حد اقل نخواست از ما نظر خواهي كند. اينترنت را دولت قطع نكرد اما فحش آن را دولت نهم خورد و دولت دهم نيز فحشش را مي خورد. لبخندش را نمي دانم چه كسي مي زند."
در همين چند جمله كوتاه حقايقي روشن مي شود:
1- قطع اينترنت و پيامك از ساعاتي قبل از آغاز روز راي گيري و يك روز پيش از اعلام نتايج بدون اطلاع وزارتخانه مربوطه حكايت از برنامه اي از پيش نوشته شده مي كند.
2- اين برنامه بنا به اعتراف وزير ارتباطات توسط يك مقام بالاتر و به دستور ايشان اجرا شده است به طوري كه وزير اصلا خبر نداشته در حوزه مسئوليتش دارند اينترنت را قطع مي كنند.
3- آن مقام بالاتر كه مي تواند بدون اجازه و حتي اطلاع وزير در سيستم وزارتخانه وارد شود و اينترنت و ارتباطات را قطع و مختل نمايد كيست ؟! چه مقامي امكان چنين اقدامي را دارد؟
4- بنا به اظهار صريح وزير ارتباطات كه مي گويد اينترنت را دولت قطع نكرد اما فحشش را خورد و دولت دهم هم خواهد خورد به اين نتيجه مي رسيم كه هيچ وزارتخانه ديگري هم در دولت در اين كار دخيل نبوده است. يعني وزارت اطلاعات هم در اين اقدام نقشي نداشته است كه اگر مي داشت آقاي سليماني صرفا خود و وزارتخانه اش را مبرا مي كرد و ديگر نمي گفت دولت نهم و حتي دولت دهم در اين ماجرا بي تقصير بوده است! پس آن مقام بالاتر از لحاظ جايگاه امنيتي از وزارت اطلاعات هم بالاتر بوده است!
آن مقامي كه از دولت بالاتر است. از وزارت اطلاعات بالاتر است و در قلمرو دولت بدون نياز به اجازه دولت مي تواند دخل و تصرف كند كيست؟ با اين حساب دور از ذهن نيست اگر در فردايي نزديك آقاي صادق محصولي وزير كشور دولت نهم هم بگويد يك مقام بالاتر در خصوص نتيجه انتخابات حتي بدون اين كه او را مطلع كنند تصميم گرفته است و بدون اطلاع ايشان نتيجه انتخابات را از تلويزيون خوانده است!
حتي اگر روزي احمدي نژاد هم اظهار كند در جريان نتيجه انتخابات نبوده و يك مقام بالاتر خودش بريده است و دوخته است و ايشان را در مقابل كار انجام شده قرار داده است تعجب نكنيد! راستي آن مقام بالاتر كه پيشاپيش مي دانسته اينترنت و امكانات ارتباطاتي را بايد مختل كرده و قطع كند چه كسي بوده است؟ آن مقام بالاترچه كار مي خواسته بكند كه بايد ارتباطات قطع شود.
ماه پشت ابر نمي ماند. قاتل با پاي خود به محل ارتكاب جرم بر مي گردد. يك دروغ دهها دروغ به دنبال خود مي آورد. اين روزها كم كم گوشه هايي از اسرار كودتا را خودي ها دارند لو مي دهند. فرمانده سپاه به نوعي اعتراف مي كند. از طرفي مي گويد اگر اصلاحطلبها پيروز مي شدند شكست احمدي نژاد شكست و تضعيف رهبري بود و از جانب ديگر تاكيد مي كند سپاه وظيفه پاسداري از ولايت فقيه و جلوگيري از تضعيف نظام را به عهده دارد! كه با اين حساب تكليف معلوم مي شود.
بي جهت نيست كه بعد از اظهارات اخير جعفري بسياري از سرداران و از جمله فيروز آبادي او را توبيخ كرده كه ديگر اجازه ندارد بي اجازه مصاحبه كرده و گاف پشت گاف بدهد. بعد از سخنان فرمانده سپاه اظهارات سليماني وزير ارتباطات دولت نهم در مراسم توديعي كه برايش گرفته بودند نيز گوشه اي ديگر از توطئه را بر ملا كرد.
سليماني در مورد قطع اينترنت و پيامك كه از روز راي گيري و حتي از يك شب قبل از 22 خرداد ماه شروع شده بود مي گويد: "... يكي از مقامات بالاتر(!) دستور قطع اينترنت را بدون اين كه وزارتخانه را در جريان بگذارد داده است. اين مقام حد اقل نخواست از ما نظر خواهي كند. اينترنت را دولت قطع نكرد اما فحش آن را دولت نهم خورد و دولت دهم نيز فحشش را مي خورد. لبخندش را نمي دانم چه كسي مي زند."
در همين چند جمله كوتاه حقايقي روشن مي شود:
1- قطع اينترنت و پيامك از ساعاتي قبل از آغاز روز راي گيري و يك روز پيش از اعلام نتايج بدون اطلاع وزارتخانه مربوطه حكايت از برنامه اي از پيش نوشته شده مي كند.
2- اين برنامه بنا به اعتراف وزير ارتباطات توسط يك مقام بالاتر و به دستور ايشان اجرا شده است به طوري كه وزير اصلا خبر نداشته در حوزه مسئوليتش دارند اينترنت را قطع مي كنند.
3- آن مقام بالاتر كه مي تواند بدون اجازه و حتي اطلاع وزير در سيستم وزارتخانه وارد شود و اينترنت و ارتباطات را قطع و مختل نمايد كيست ؟! چه مقامي امكان چنين اقدامي را دارد؟
4- بنا به اظهار صريح وزير ارتباطات كه مي گويد اينترنت را دولت قطع نكرد اما فحشش را خورد و دولت دهم هم خواهد خورد به اين نتيجه مي رسيم كه هيچ وزارتخانه ديگري هم در دولت در اين كار دخيل نبوده است. يعني وزارت اطلاعات هم در اين اقدام نقشي نداشته است كه اگر مي داشت آقاي سليماني صرفا خود و وزارتخانه اش را مبرا مي كرد و ديگر نمي گفت دولت نهم و حتي دولت دهم در اين ماجرا بي تقصير بوده است! پس آن مقام بالاتر از لحاظ جايگاه امنيتي از وزارت اطلاعات هم بالاتر بوده است!
آن مقامي كه از دولت بالاتر است. از وزارت اطلاعات بالاتر است و در قلمرو دولت بدون نياز به اجازه دولت مي تواند دخل و تصرف كند كيست؟ با اين حساب دور از ذهن نيست اگر در فردايي نزديك آقاي صادق محصولي وزير كشور دولت نهم هم بگويد يك مقام بالاتر در خصوص نتيجه انتخابات حتي بدون اين كه او را مطلع كنند تصميم گرفته است و بدون اطلاع ايشان نتيجه انتخابات را از تلويزيون خوانده است!
حتي اگر روزي احمدي نژاد هم اظهار كند در جريان نتيجه انتخابات نبوده و يك مقام بالاتر خودش بريده است و دوخته است و ايشان را در مقابل كار انجام شده قرار داده است تعجب نكنيد! راستي آن مقام بالاتر كه پيشاپيش مي دانسته اينترنت و امكانات ارتباطاتي را بايد مختل كرده و قطع كند چه كسي بوده است؟ آن مقام بالاترچه كار مي خواسته بكند كه بايد ارتباطات قطع شود.
به جای محمدرضا همه نسل سوم را محاکمه کنید
پرستو سرمدی، عضو هسته مرکزی پویش موج سوم
حالا دیگر سه ماهی می شود که محمد رضا جلایی پور را به اوین فرستادند تا لابد دست مزد یک سال تلاش او را برای روشن کردن نور امید در دل نسل سوم ماتم زده این سرزمین بدهند، تابستان گذشته در چنین روزهایی بود که او تصمیم گرفت کمپینی تشکیل دهد برای دعوت خاتمی به حضور در انتخابات که یگانه امید این نسل بود برای زندگی بهتر، در یکی ازهمان روزهای گرم و کسل کننده تابستان که آدم دنبال بهانه ای می گردد تا شاید بتواند دلی خوش کند محمد رضا و جمعی از دوستان جوان او به روزهای بهاری اندیشیدند ، موج سوم تشکیل شد و امید را به میان نسل سوم آورد، خیلی زود نزدیک به نیم میلیون نسل سومی نامه ای را امضا کردند تا خاتمی بیاید و او آمد هرچند خیلی کوتاه، اما با هوشیاری میرحسین را به نسل من معرفی کرد تا نشان دهد که امیدها بسیارند و ... .
حالا محمدرضا جلایی پور در اوین است ،در حالی که من هرقدر داستان پویش و فعالیت های او را در ذهن مرور می کنم نمی فهمم جرمش چیست؟ پیش از انتخابات چه قدر ساده لوح بودم که می اندیشیدم نتیجه انتخابات هرچه باشد از محمد رضا و پویش و همه جوانانی که وارد گود شدند تا مردم و نسل سوم را با انتخابات آشتی دهند قدردانی خواهد شد و نظام به وجود چنین جوانانی خواهد بالید، که با وجود زندگی در این سرزمین نه تنها نا امیدی چون خوره روحشان را نابود نکرده است بلکه چون رضا یک سال درس و زندگی را تعطیل کردند تا شاید راهی بیابند برای نجات این نسل بد سرپرست.
جرم محمد رضا چیست؟ اگر جرمش این است که به خاتمی وموسوی دل بسته و به اصلاحات امید، که نزدیک نیم میلیون پویش گر و حداقل به قول کودتاگران 14 ميلیون از مردم این سرزمین چون او می اندیشند پس چرا او باید به تنهایی تاوان این گناه را دهد؟! اگر جرمش فعالیت های پویش است که بارها و بارها در ويژه نامه ها و اطلاعيه هاي پویش بند بند آن ها شرح داده شده. نمی دانم بازجویان که این روزها به بهانه های مختلف زمان آزادی محمد رضا را به تعویق می اندازند اصلا توضیحات او را در مورد فعالیت های پویش مطالعه کرده اند که این چنین دنبال نکته نگفته ای می گردند؟ توضیحاتی که در آنها حتی تعداد کلمات مطالبی که درسایت پویش منتشر شده آمده است چرا که فعالیت های پویش همگی مایه مباهات است و آشکار و دلیلی برای پنهان کردن آن وجود ندارد. بله محمد رضا جلایی پور سرآمد موج سوم است به دلیل خوش فکری، مسئولیت پذیری و ویژگی های اخلاقی منحصر به فردش که این روزها همه از آن می نویسند و بیش از همه در نامه های فاطمه همسر صبورش هویداست، اما او با وجود این جایگاه هیچ گاه تصمیمی را به تنهایی اتخاذ نکرده است، تمامی فعالیت های پویش با تصمیم جمعی اعضای هسته مرکزی انجام شده است پس اگر فعالیت برای انتخابات جرم است همه ما مجرم هستیم نه محمد رضا و همه ما باید بازداشت و محاکمه شویم نه او به تنهایی. واگر جرمش آزاد اندیشی و دموکراسی خواهی است که باید برای محاکمه همه مجرمان دادگاهی به وسعت این کشور بر پا شود و دادخواستی حداقل به تعداد تمامی نسل سومی ها تهیه ، چرا که پرچمی که از مادران و پدرانمان از زمان مشروطه تا کنون دست به دست به ما رسیده هیچگاه زمین گذاشته نخواهد شد.
ما نسل سومی ها که بسیاری از تلخی ها ی گذشته را نچشیده بودیم و تلاش کرده بودیم برخی حوادث تلخ دهه گذشته را نادیده بگیریم ، تنها در پی آن بودیم که با مسالمت ترین روش درهای امید دوباره را بگشاییم، اما طی 80 روز گذشته دیدیم آنچه را که تصور هم نمی کردیم، فکر نمی کنم بتوانیم آن را فراموش کنیم و یا ببخشیم اما آزادی برادران و خواهران دربندمان می تواند حداقل دلجویی باشد بر آنچه که به ناروا بر ما رفت، از این رو آنان که فاجعه آفریده اند بهتر است برای خودشان هم که شده هر چه زودتر محمد رضای نسل ما را آزاد کنند، او که در زندان حسرت یک آخ را هم بر دلشان گذاشته است.
حالا دیگر سه ماهی می شود که محمد رضا جلایی پور را به اوین فرستادند تا لابد دست مزد یک سال تلاش او را برای روشن کردن نور امید در دل نسل سوم ماتم زده این سرزمین بدهند، تابستان گذشته در چنین روزهایی بود که او تصمیم گرفت کمپینی تشکیل دهد برای دعوت خاتمی به حضور در انتخابات که یگانه امید این نسل بود برای زندگی بهتر، در یکی ازهمان روزهای گرم و کسل کننده تابستان که آدم دنبال بهانه ای می گردد تا شاید بتواند دلی خوش کند محمد رضا و جمعی از دوستان جوان او به روزهای بهاری اندیشیدند ، موج سوم تشکیل شد و امید را به میان نسل سوم آورد، خیلی زود نزدیک به نیم میلیون نسل سومی نامه ای را امضا کردند تا خاتمی بیاید و او آمد هرچند خیلی کوتاه، اما با هوشیاری میرحسین را به نسل من معرفی کرد تا نشان دهد که امیدها بسیارند و ... .
حالا محمدرضا جلایی پور در اوین است ،در حالی که من هرقدر داستان پویش و فعالیت های او را در ذهن مرور می کنم نمی فهمم جرمش چیست؟ پیش از انتخابات چه قدر ساده لوح بودم که می اندیشیدم نتیجه انتخابات هرچه باشد از محمد رضا و پویش و همه جوانانی که وارد گود شدند تا مردم و نسل سوم را با انتخابات آشتی دهند قدردانی خواهد شد و نظام به وجود چنین جوانانی خواهد بالید، که با وجود زندگی در این سرزمین نه تنها نا امیدی چون خوره روحشان را نابود نکرده است بلکه چون رضا یک سال درس و زندگی را تعطیل کردند تا شاید راهی بیابند برای نجات این نسل بد سرپرست.
جرم محمد رضا چیست؟ اگر جرمش این است که به خاتمی وموسوی دل بسته و به اصلاحات امید، که نزدیک نیم میلیون پویش گر و حداقل به قول کودتاگران 14 ميلیون از مردم این سرزمین چون او می اندیشند پس چرا او باید به تنهایی تاوان این گناه را دهد؟! اگر جرمش فعالیت های پویش است که بارها و بارها در ويژه نامه ها و اطلاعيه هاي پویش بند بند آن ها شرح داده شده. نمی دانم بازجویان که این روزها به بهانه های مختلف زمان آزادی محمد رضا را به تعویق می اندازند اصلا توضیحات او را در مورد فعالیت های پویش مطالعه کرده اند که این چنین دنبال نکته نگفته ای می گردند؟ توضیحاتی که در آنها حتی تعداد کلمات مطالبی که درسایت پویش منتشر شده آمده است چرا که فعالیت های پویش همگی مایه مباهات است و آشکار و دلیلی برای پنهان کردن آن وجود ندارد. بله محمد رضا جلایی پور سرآمد موج سوم است به دلیل خوش فکری، مسئولیت پذیری و ویژگی های اخلاقی منحصر به فردش که این روزها همه از آن می نویسند و بیش از همه در نامه های فاطمه همسر صبورش هویداست، اما او با وجود این جایگاه هیچ گاه تصمیمی را به تنهایی اتخاذ نکرده است، تمامی فعالیت های پویش با تصمیم جمعی اعضای هسته مرکزی انجام شده است پس اگر فعالیت برای انتخابات جرم است همه ما مجرم هستیم نه محمد رضا و همه ما باید بازداشت و محاکمه شویم نه او به تنهایی. واگر جرمش آزاد اندیشی و دموکراسی خواهی است که باید برای محاکمه همه مجرمان دادگاهی به وسعت این کشور بر پا شود و دادخواستی حداقل به تعداد تمامی نسل سومی ها تهیه ، چرا که پرچمی که از مادران و پدرانمان از زمان مشروطه تا کنون دست به دست به ما رسیده هیچگاه زمین گذاشته نخواهد شد.
ما نسل سومی ها که بسیاری از تلخی ها ی گذشته را نچشیده بودیم و تلاش کرده بودیم برخی حوادث تلخ دهه گذشته را نادیده بگیریم ، تنها در پی آن بودیم که با مسالمت ترین روش درهای امید دوباره را بگشاییم، اما طی 80 روز گذشته دیدیم آنچه را که تصور هم نمی کردیم، فکر نمی کنم بتوانیم آن را فراموش کنیم و یا ببخشیم اما آزادی برادران و خواهران دربندمان می تواند حداقل دلجویی باشد بر آنچه که به ناروا بر ما رفت، از این رو آنان که فاجعه آفریده اند بهتر است برای خودشان هم که شده هر چه زودتر محمد رضای نسل ما را آزاد کنند، او که در زندان حسرت یک آخ را هم بر دلشان گذاشته است.
سبز یعنی ریشه در خود داشتن
سام الدین ضیائی
سبز یعنی ریشه ی سلطان زدن
بی خشونت، بی شعار مرگ باد!
با گل و مل، بی گلوله، بی دهل
سبز یعنی دشمنم هم زنده باد!
سبز یعنی قطره قطره قطره با
اجتماع قطره ها دریا شدن
سبز یعنی انتهای تشنه گی
تا ابد سیراب با دریا شدن
سبز یعنی وحدت مرغان سی
نیست جز سی مرغ کس فریاد رس
آری، آن سیمرغ را گویم که شد
خار و خس در چشم آن مسکین مگس!
سبز یعنی یک بغل تدبیر سبز
دست بند سبز در دستان یار
سبز یعنی دست در دست نگار
" سبز یعنی استقامت تا بهار"*
سبز یعنی ریشه ی سلطان زدن
بی خشونت، بی شعار مرگ باد!
با گل و مل، بی گلوله، بی دهل
سبز یعنی دشمنم هم زنده باد!
سبز یعنی قطره قطره قطره با
اجتماع قطره ها دریا شدن
سبز یعنی انتهای تشنه گی
تا ابد سیراب با دریا شدن
سبز یعنی وحدت مرغان سی
نیست جز سی مرغ کس فریاد رس
آری، آن سیمرغ را گویم که شد
خار و خس در چشم آن مسکین مگس!
سبز یعنی یک بغل تدبیر سبز
دست بند سبز در دستان یار
سبز یعنی دست در دست نگار
" سبز یعنی استقامت تا بهار"*
خبر مهم - حمله به دفتر پیگیری بازداشت شدگان ستاد میرحسین موسوی
ساعاتی پیش، عدهای بدون ارائه هیچ حکمی به دفتر پیگیری ستاد میرحسین موسوی هجوم برده و تمام اموال و اسناد آن را غارت کرده و با خود بردند.
به گزارش پایگاه خبری نوروز، ساعت 16:30 امروز، عدهای وارد دفتر کمیته پیگیری بازداشت شدگان ستاد میرحسین موسوی شده و بدون ارائه هر حکم قانونی اموال و اسناد موجود در آن را توقیف و با خود به محل نامعلومی انتقال داده اند. این افراد در پاسخ به اینکه باید طبق قانون برای اموال و اسناد توقیفی صورتجلسه نوشته شود گفتهاند اصلا قرار نیست این اموال بازگردانده شود که لازم باشد صورتجلسه کنیم.
کمیته پیگیری بازداشت شدگان بعد از وقوع فجایع پس از انتخابات به ریاست دکتر علی بهشتی، فرزند شهید بهشتی فعالیت خود را زیر نظر ستاد میر حسین موسوی تشکیل شده بود که با توجه به بی اعتمادی شهروندان به نهادهای قانونی این دفتر از معدود محلهایی بود که آسیب دیدگان و بازداشت شدگان حوادث پس از کودتای 22 خرداد برای احقاق حق تضعیع شده خود به آن مراجعه می کردند. که با حمله عوامل کودتا به این دفتر و اعمال فشار به اعضای آن ادعای دروغین و نمایشی روزهای اخیر مبنی بر جبران خسارات وارده به بازداشت شدگان بیش از بیش عیان شدخ است.
به گزارش پایگاه خبری نوروز، ساعت 16:30 امروز، عدهای وارد دفتر کمیته پیگیری بازداشت شدگان ستاد میرحسین موسوی شده و بدون ارائه هر حکم قانونی اموال و اسناد موجود در آن را توقیف و با خود به محل نامعلومی انتقال داده اند. این افراد در پاسخ به اینکه باید طبق قانون برای اموال و اسناد توقیفی صورتجلسه نوشته شود گفتهاند اصلا قرار نیست این اموال بازگردانده شود که لازم باشد صورتجلسه کنیم.
کمیته پیگیری بازداشت شدگان بعد از وقوع فجایع پس از انتخابات به ریاست دکتر علی بهشتی، فرزند شهید بهشتی فعالیت خود را زیر نظر ستاد میر حسین موسوی تشکیل شده بود که با توجه به بی اعتمادی شهروندان به نهادهای قانونی این دفتر از معدود محلهایی بود که آسیب دیدگان و بازداشت شدگان حوادث پس از کودتای 22 خرداد برای احقاق حق تضعیع شده خود به آن مراجعه می کردند. که با حمله عوامل کودتا به این دفتر و اعمال فشار به اعضای آن ادعای دروغین و نمایشی روزهای اخیر مبنی بر جبران خسارات وارده به بازداشت شدگان بیش از بیش عیان شدخ است.
اشتراک در:
پستها (Atom)