موجآفرینی نوزدهم: چرا بايد به هر قيمت نيويورک را سبز کنيم؟
کودتاچيان خوابهاي آشفتهاي براي کشور ديدهاند. آنها هراسي از اين ندارند که براي تثبيت کوتاهمدت خود، کاشانه ما ايرانيان را به چوب حراج بفروشند. بايد هوشيارانه دست آنها را رو کنيم و نگذاريم جنبش سبز مردم در برابر گزينه «زمين سوخته» قرار گیرد.
هنوز چندی از انتشار بیانیهی تاریخی میرحسین موسوی در به رسمیت نشناختن دولت کودتایی محمود احمدینژاد نگذشته است که اصلیترین پیشبینی این فرزند دلیر ایران در خصوص آینده پیش روی دولت کودتا درست از آب درآمد؛ باج دادن به بیگانگان، برای سرپوش گذاشتن بر فقدان مشروعیت داخلی.
خرید بنزین به قیمتی بسیار بالاتر از نرخ بینالمللی از ونزوئلا و سخنرانی دیروز رئیس دولت کودتا پیش از خطبههای نماز جمعه، دو نشانه آشکار سیاست خارجی وطنفروشانه آنهاست. شواهد حاکی از آن است که سخنرانی دیروز وی و همزمان با آن، دعوت گسترده از رسانههای خارجی (که تا قبل از آن حتی اجازه سفر به تهران را نداشتند) طی برنامهریزی از پیش تعیینشدهای انجام شد که کودتاچیان برای هفته قبل از سفر احمدینژاد به نیویورک تدارک دیدهاند.
ایده اصلی در این استراتژی همان ایدهای بود که احمدینژاد بارها در این چهار سال آزموده، اما جز مواردی اندک در آن موفق نبوده است؛ انتشار بمب خبری بزرگ با هدف متاثر کردن فرایند انتشار اخبار واقعی. این بار اما این تاکتیک با به باد دادن منافع ملی ایران تحقق مییابد؛ درست مشابه داستان رفتار برادر "حاتم طایی" که وقتی تصمیم گرفت شهرت برادرش به سخاوت را تحتالشعاع قرار دهد، بر سر چاه زمزم رفت و در آن ادرار کرد.
براساس برنامهریزی کودتاچیان دیروز احمدینژاد تصمیم گرفت به نقطهای در سیاست خارجی کشور بازگردد که چهار سال پیش از آن جا شروع کرد اما نصیحت عقلای نظام مبنی بر بیخردانه بودن این نوع رفتار او را از ادامه آن بازداشت. با این حال در شرایط کنونی چارهای جز بازگشت به همان استراتژی برای حامیان کودتا وجود ندارد؛ انکار واقعیت هولوکاست، برزبان راندن سخنان یهودستیزانه (به عوض نقد عاقلانه جنایات اسرائیل) و جلب توجه رسانههای جهان.
به این ترتیب افکار عمومی بینالمللی به عوض تظاهرات صدها هزار سبز معترض و بحران مشروعیت داخلی، دوباره به سوی خود احمدینژاد معطوف خواهد شد، اروپا و ایالات متحده علیه او بیانیه خواهند داد، در نیویورک و همزمان با سفر احمدینژاد حامیان اسرائیل تظاهرات گستردهای خواهند کرد و اعتراضات ایرانیان را تحتالشعاع قرار میدهند و رییس دولت خواهد توانست وجههای ضدغربی/ضداسرائیلی به خود بگیرد، هر چند با روش برادر حاتم طایی.
پیش از این نیز دیدهایم که حامیان کودتا چگونه مذبوحانه به هر آب و آتشی میزنند تا هر اعتراضی به احمدینژاد را به صهیونیسم منتسب کنند؛ از فیلم تبلیغاتی جواد شمقدری که در آن دانشجویان پلیتکنیک کنار "زیپی لیونی" (وزیر خارجه وقت اسراییل) قرار داده شدند تا گزارش تصویری ایرنا از راهپیمایی روز قدس.
آنچه مسلم است آن است که، همان طور که موج سبز آزادی پیش از این اشاره کرده، احمدینژاد و اسرائیل برای یکدگر مکملهایی کمنظیرند. هر دو به هم احتیاج دارند تا سرکوب مخالفان و عدم مشروعیت داخلیشان را سرپوش بگذارند. آنچه این میان به باد میرود البته منافع ملی ایران است. باید برای خنثی کردن این بازی کثیف همه خیرخواهان ایران دست در دست هم دهیم.
براساس اطلاعات موج سبز آزادی، کودتاچیان به خوبی نسبت به اهمیت سفر نیویورک در بازیابی وجهه خود (علیالخصوص در جهان اسلام) واقفاند و نهایت تلاش خود را در برنامهریزی این سفر به کار بردهاند. سخنرانی دیروز با آن محتوا، دعوت از رسانههای غربی و اجبار تمامی نمایندگان اقلیتهای دینی در مجلس به همراهی احمدینژاد در سفر هفته آینده، بخشهایی از برنامهریزی آنهاست. چنانچه کودتاچیان به هر اندازه در برنامه تولید بمب خبری خود موفق شوند، این موضوع آنها را برای حراج بیشتر منافع ملی با هدف خریدن فرصت گستاختر خواهد کرد. "نیویورک سبز" اولین گام برای باطل کردن این خیال خام است.
پشت پرده مصاحبه جواد امام با بیست و سی چه گذشت؟
جزئیاتی تازه از فشارهای وارده بر خانواده جواد امام برای انکار ربوده شدن فرزندشان
هفته پیش سایت نوروز گزارشی کامل از نحوه ربودن و برخوردهای شنیع با دختر ۱۸ ساله عضو زندانی سازمان مجاهدین، منتشر کرد. پس از آن خبر بود که ماجرای ربودن عاطفه امام، جنجال خبری گستردهای در چند روز اخیر به راه انداخت و بدنه مذهبی جریان محافظه کار هم واکنشهایی را نسبت به این مسئله از خود نشان داد. در پی این فشارها ستاد کودتا برای سرپوش گذاشتن بر این اقدام وحشیانه دست به اعمالی به مراتب بدتر و غیراخلاقی تر و دور از انسانیت زد. در همین اثنا، سایت نوروز که مورد حمله شدید قرار گرفته بود از کار افتاد و از شرح ادامه این ماجرا باز ماند تا اینکه جمعه شب جواد امام عضو تازه آزاد شده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با حضور در برنامه بیست و سی اعلام کرد ماجرای ربودن و بلاهای رفته بر دخترش ساخته و پرداخته ذهن دخترش بوده و در عمل چنین اتفاقی نیافته است، البته پیش از این نیز به فاصله یک روز همسر جواد امام هم طی نامهای، اظهاراتی مشابه همین مسائل را در مورد دخترش مطرح کرد. از آنجا که سایت نوروز همچنان تحت حمله است و امکان افشای ادامه پروژه منحوس کودتاگران در ربودن یک دختر ۱۸ ساله و تحت فشار قرار دادن خانواده وی برای انکار ماجرا را ندارد، موج سبز آزادی، گزارش تهیه شده توسط نوروز را در ادامه میآورد تا بر همگان روشن شود، عمله دولت کودتا چگونه و تحت چه شرایطی خانواده امام را وادار به انکار ربودن دخترشان کردند:
نوروز: بگذارید با هم مرور کنیم اصل ماجرا چه بوده است؟ چگونه یک خانواده حاضر شده است در خصوص فرزند خود اینگونه بیرحمانه از کلماتی چون مشکلات روحی و ... استفاده کند؟ چگونه عضو ارشد یک حزب اصلاحطلب که در زندان کلمهای بر علیه عقایدش بر زبان نرانده بود و اعتراف نکرده بود حاضر شده است در مقابل دوربینهای کثیفترین برنامه تلویزیونی دولت کودتا بنشیند و مصاحبه کند؟ چگونه است که تنها شاهدی که عاطفه امام را با مانتو پاره و مقنعه تکه شده در بهشت زهرا یافته 24 ساعت پیش از انتشار نامه همسر جواد امام بازداشت میشود تا هیچ کسی را ندای تکذیب نباشد؟ و چگونه میتوان همه آن مشاهدات و مستندات مربوط به ربودن عاطفه امام را انکار کرد و ماجرا را منکر شد؟
و اما ماجرای آن نامه و این مصاحبه چیست و چرا و چگونه این اتفاق افتاده است؟
یک هفته مانده به آزادی جواد امام از زندان ماموران امنیتی فشار بیش از حدی را به خانواده و همسر جواد امام برای تکذیب جریان ربودن عاطفه امام وارد میکنند که خانواده امام برای مدتی مخفی میشوند و از دسترس خارج میگردند اما در نهایت ماموران امنیتی موفق میشوند عاطفه امام و مادرش را مجبور کنند که برای چند جلسه به اداره اماکن تهران ببرند.
از فحوای اتفاقات رخ داده در اداره اماکن اطلاعات دقیقی در دست نیست اما براساس اطلاعات موثق در این احضارهای غیررسمی همسر جواد امام و عاطفه امام با جواد امام رو در رو میشوند و در آنجا به آنان گفته میشود که شرط آزادی جواد امام اعلام دروغ بودن کل ماجرای ربودن عاطفه و ساختگی بودن این مسئله است.
در نهایت با فشارهای وارد شده و تهدید به دستگیری خانواده و بستگان امام آنان زیر بار میروند که پس از آزادی جواد امام به صورتیکه مشخص نباشد تحت فشار هستند اقدام به تکذیب کل این ماجرا کنند و دختر خود را متهم به خیالپردازی و غیره نمایند.
نکته جالب اینجاست که در این مسئله تنها شاهدی که عاطفه امام را در بهشت زهرا و در کنار قبرهای خالی یافته و او را به کلانتری مستقر در مرقد حضرت امام (ره) برده و صورتجلسه را در آنجا پر می نماید دقیقا 24 ساعت پیش از انتشار نامه همسر جواد امام و برای اینکه کسی نباشد که کلیت این ماجرا و سناریو را برملا نماید بازداشت می شود تا کودتاگران و ربایندگان سرپوشی بر پروژه کثیف شان بگذارند.
اما در این میان نکته ای که به وضوح روشن شده است نقش بسیار روشن و شفاف اداره اماکن نیروی انتظامی در ربودن یک دختر 18 ساله و شکنجه کردن او و هتک حرمت و چادر از سر کشیدن و بی حجاب کردن او موقع بازجویی است. امروز سعی دارند با انواع ترفندها و حقه های کثیف و غیراخلاقی صورت مسئله را پاک نمایند.
هفته پیش سایت نوروز گزارشی کامل از نحوه ربودن و برخوردهای شنیع با دختر ۱۸ ساله عضو زندانی سازمان مجاهدین، منتشر کرد. پس از آن خبر بود که ماجرای ربودن عاطفه امام، جنجال خبری گستردهای در چند روز اخیر به راه انداخت و بدنه مذهبی جریان محافظه کار هم واکنشهایی را نسبت به این مسئله از خود نشان داد. در پی این فشارها ستاد کودتا برای سرپوش گذاشتن بر این اقدام وحشیانه دست به اعمالی به مراتب بدتر و غیراخلاقی تر و دور از انسانیت زد. در همین اثنا، سایت نوروز که مورد حمله شدید قرار گرفته بود از کار افتاد و از شرح ادامه این ماجرا باز ماند تا اینکه جمعه شب جواد امام عضو تازه آزاد شده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با حضور در برنامه بیست و سی اعلام کرد ماجرای ربودن و بلاهای رفته بر دخترش ساخته و پرداخته ذهن دخترش بوده و در عمل چنین اتفاقی نیافته است، البته پیش از این نیز به فاصله یک روز همسر جواد امام هم طی نامهای، اظهاراتی مشابه همین مسائل را در مورد دخترش مطرح کرد. از آنجا که سایت نوروز همچنان تحت حمله است و امکان افشای ادامه پروژه منحوس کودتاگران در ربودن یک دختر ۱۸ ساله و تحت فشار قرار دادن خانواده وی برای انکار ماجرا را ندارد، موج سبز آزادی، گزارش تهیه شده توسط نوروز را در ادامه میآورد تا بر همگان روشن شود، عمله دولت کودتا چگونه و تحت چه شرایطی خانواده امام را وادار به انکار ربودن دخترشان کردند:
نوروز: بگذارید با هم مرور کنیم اصل ماجرا چه بوده است؟ چگونه یک خانواده حاضر شده است در خصوص فرزند خود اینگونه بیرحمانه از کلماتی چون مشکلات روحی و ... استفاده کند؟ چگونه عضو ارشد یک حزب اصلاحطلب که در زندان کلمهای بر علیه عقایدش بر زبان نرانده بود و اعتراف نکرده بود حاضر شده است در مقابل دوربینهای کثیفترین برنامه تلویزیونی دولت کودتا بنشیند و مصاحبه کند؟ چگونه است که تنها شاهدی که عاطفه امام را با مانتو پاره و مقنعه تکه شده در بهشت زهرا یافته 24 ساعت پیش از انتشار نامه همسر جواد امام بازداشت میشود تا هیچ کسی را ندای تکذیب نباشد؟ و چگونه میتوان همه آن مشاهدات و مستندات مربوط به ربودن عاطفه امام را انکار کرد و ماجرا را منکر شد؟
و اما ماجرای آن نامه و این مصاحبه چیست و چرا و چگونه این اتفاق افتاده است؟
یک هفته مانده به آزادی جواد امام از زندان ماموران امنیتی فشار بیش از حدی را به خانواده و همسر جواد امام برای تکذیب جریان ربودن عاطفه امام وارد میکنند که خانواده امام برای مدتی مخفی میشوند و از دسترس خارج میگردند اما در نهایت ماموران امنیتی موفق میشوند عاطفه امام و مادرش را مجبور کنند که برای چند جلسه به اداره اماکن تهران ببرند.
از فحوای اتفاقات رخ داده در اداره اماکن اطلاعات دقیقی در دست نیست اما براساس اطلاعات موثق در این احضارهای غیررسمی همسر جواد امام و عاطفه امام با جواد امام رو در رو میشوند و در آنجا به آنان گفته میشود که شرط آزادی جواد امام اعلام دروغ بودن کل ماجرای ربودن عاطفه و ساختگی بودن این مسئله است.
در نهایت با فشارهای وارد شده و تهدید به دستگیری خانواده و بستگان امام آنان زیر بار میروند که پس از آزادی جواد امام به صورتیکه مشخص نباشد تحت فشار هستند اقدام به تکذیب کل این ماجرا کنند و دختر خود را متهم به خیالپردازی و غیره نمایند.
نکته جالب اینجاست که در این مسئله تنها شاهدی که عاطفه امام را در بهشت زهرا و در کنار قبرهای خالی یافته و او را به کلانتری مستقر در مرقد حضرت امام (ره) برده و صورتجلسه را در آنجا پر می نماید دقیقا 24 ساعت پیش از انتشار نامه همسر جواد امام و برای اینکه کسی نباشد که کلیت این ماجرا و سناریو را برملا نماید بازداشت می شود تا کودتاگران و ربایندگان سرپوشی بر پروژه کثیف شان بگذارند.
اما در این میان نکته ای که به وضوح روشن شده است نقش بسیار روشن و شفاف اداره اماکن نیروی انتظامی در ربودن یک دختر 18 ساله و شکنجه کردن او و هتک حرمت و چادر از سر کشیدن و بی حجاب کردن او موقع بازجویی است. امروز سعی دارند با انواع ترفندها و حقه های کثیف و غیراخلاقی صورت مسئله را پاک نمایند.
به دلیل اعمال فشارهای کودتاچیان، آیتالله منتظری نماز عید فطر را اقامه نخواهند کرد
آیت الله منتظری به دلیل فشارهای وارده از سوی کودتاگران از اقامه نماز عید فطر باز ماند.
به گزارش پایگاه خبری آیت الله منتظری «پس از سالها برگزاری نماز عید فطر به امامت معظم له که به خاطر کثرت جمعیت و ضیق مکان نمازگزاران دچار مشکل می شدند، امسال به دلیل محدود بودن مکان، پلمب بودن حسینیه معظم له و شرایط سنی ایشان این نماز اقامه نخواهد شد. »
از هفته گذشته و پس از نامه شجاعانه و سرگشاده آیتالله منتظری خطاب به علما و مراجع، فشارها بر بیت ایشان افزایش یافته است. تا کنون سه نوه آیتالله منتظری و همسر یکی از نوههای ایشان بازداشت شدهاند.
به گزارش پایگاه خبری آیت الله منتظری «پس از سالها برگزاری نماز عید فطر به امامت معظم له که به خاطر کثرت جمعیت و ضیق مکان نمازگزاران دچار مشکل می شدند، امسال به دلیل محدود بودن مکان، پلمب بودن حسینیه معظم له و شرایط سنی ایشان این نماز اقامه نخواهد شد. »
از هفته گذشته و پس از نامه شجاعانه و سرگشاده آیتالله منتظری خطاب به علما و مراجع، فشارها بر بیت ایشان افزایش یافته است. تا کنون سه نوه آیتالله منتظری و همسر یکی از نوههای ایشان بازداشت شدهاند.
روایت یک وبلاگنویس از پیروزی سبزها در روز قدس
خجسته باد این پیروزی!
پس از قتل ها، تجاوزها و ترساندنها، سبزها باز هم آمدند. تهران، شیراز، اصفهان، اهواز، بوشهر، مشهد، کرمانشاه، رشت و ... همه سبز شده بودند.
در طی این سه ماه بعد از انتخابات با روشهای مختلف سرکوب از دستگیری، ترساندن و تهدید کردن، از ضرب و شتمها در خیابان، از فشار و شکنجه و قتل و تجاوز در زندان ها، از بستن روزنامه ها و سایتها تا تبلیغات صدا و سیما، بستن انجمنها و دفاتر احزاب، همه و همه را بکار بستند و این رویه ها کما بیش ادامه دارد.
دوبار رهبر در نمازجمعه و در چندین جلسه در بیت خودش (از سری جدید سریالهای دیدارهای پشت سر هم به بهانه های مختلف) تهدید کرد و در هر دوبار مردم را از ادامه اعتراضاتشان پرهیز داد.
تهدیدهای سخنرانان و امامان جمعه و فرماندهان سپاه و حتی تشکیل شتاب زده دولت دهم و رای اعتماد سفارشی و هزار راه مختلف را آزمودند برای جمع کردن بحران، اما دیروز باز هم سبز پوشها آمدند و از آزادی دفاع کردند و دروغ و دیکتاتوری را نفی.
کم نبودند و نیستند کسانی را که می شناسم که نتوانستند و نمی توانستند بیایند. کسی را می شناسم که از گازی که در روزهای اعتراض استشمام کرده است هنوز به نزد پزشک می رود و دوستی از شدت ضرباتی که در آنروزها بر بردنش زده اند پیگیر امور درمانی اش است. دوستی را می شناسم که تهدید شده است و با تعهد آزاد است. دوستی را می شناسم که او را از زمان طرح اراذل و اوباش به بهانه اراذل بودنش در وضعیت بلاتکلیف دادگاه و کلانتری همچنان معلق نگاه داشته اند تا این روزها به بیرون نیاید. دیگری را می شناسم که دوستانش دستگیر شده اند و هر لحظه نگران دستگیری خود است. دوستی دیگر از خانه دور شده است و از دلهره دستگیری در شهرستان است. دوستی ناامید از رایی که داده است و از اینکه بالاخره دولت دهم به سر کار آمده است دلسرد است. دوستی از اینکه نامش در میان امضاء های آنروز های حمایت از موسوی است این روزها خود و تلفنش را تحت کنترل می داند. بسیاری از مردم نیز دسترسی به اینترنت (تنها مجاری باقی مانده ارتباطی و اطلاع رسانی) ندارند و بسیاری نیز از حضور در تجمعات بدلیل آنچه دیدند و شنیدند از خشونتها پرهیز می کنند. با این همه میلیون ها نفر آمدند و شجاعانه شعار دادند و سنبلهای سبز با خود آوردند. با تمام فشارها و سرکوبها و کشتارها باز هم پایدار ایستاده اند و آمدند و باز هم می آیند.
دیگر نتوانستند تلفنها را قطع کنند! اما اینترنت را برای ارسال عکسها و فیلمها ساعاتی قطع کردند(اینجا) و حتی یاهو و جی میل را فیلتر کردند. اما دیگر گارد را به سختی توان تشخیص میان روز سبز و روز قدسی بود برای حمله و خشونت. صدا و سیمای ضد مردمی تنها حوالی دانشگاه تهران در خیابان انقلاب و میدان فلسطین را نشان می داد و دم از وحدت ملی می زد!
جنبش راه سبز امید با هوشیاری مدیریت کرد. در هیچ اطلاعیه ای از خشونت و حمله متقابل گفته نشد و تنها از اعتراض و شعار هایی مثل نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران بسیار بود.
آنها صدا و سیما داشتند و دوربین. آنها کارمندان و حقوق بگیران را داشتند. آنها سپاه و ارتش و نیروهای مسلح را داشتند و اتوبوس و مینی بوس و امکانات دولتی بسیار. آنها پلاکاردهای رسمی و پرچم های از قبل چاپ و توزیع شده را داشتند. آنها شعارها کلیشه ای داشتند و رسمی. آنها تریبون نماز جمعه داشتند. آنها همه جا بلندگو داشتند آنهم با بلندترین صدا. آنها نیروهای هماهنگ داشتند. آنها دوربین های مجهز داشتند. آنها باتوم داشتند و گاز اشک آور. مردم هیچیک از اینها را نداشتند. مردم با نداشته هایشان اخبار را به سراسر دنیا مخابره کردند. مردم هیچ رسانه ای فراگیر برای اطلاع رسانی نداشتند و ندارند. مردم سینه به سینه و تن به تن خبر رسانی کردند و می کنند. کیهانیان ساده لوح امروز خبر زدند که اینها همانانی هستند که ماهواره دارند و اینترنت! هنوز نمی خواهند درک کنند که با تجاوز و اعتراف و زندان ره به جایی نبردند و با جمع کردن ماهواره ها و قطع اینترنت نیز به جایی نخواهند رسید. جنبش راه سبز امید با حرکت دیروز خود مرحله جدیدی را از حیاتش آغاز نموده است. به قول دوستی در فیسبوک خجسته باد این پیروزی.
منبع: وبلاگ یک اسفند
پس از قتل ها، تجاوزها و ترساندنها، سبزها باز هم آمدند. تهران، شیراز، اصفهان، اهواز، بوشهر، مشهد، کرمانشاه، رشت و ... همه سبز شده بودند.
در طی این سه ماه بعد از انتخابات با روشهای مختلف سرکوب از دستگیری، ترساندن و تهدید کردن، از ضرب و شتمها در خیابان، از فشار و شکنجه و قتل و تجاوز در زندان ها، از بستن روزنامه ها و سایتها تا تبلیغات صدا و سیما، بستن انجمنها و دفاتر احزاب، همه و همه را بکار بستند و این رویه ها کما بیش ادامه دارد.
دوبار رهبر در نمازجمعه و در چندین جلسه در بیت خودش (از سری جدید سریالهای دیدارهای پشت سر هم به بهانه های مختلف) تهدید کرد و در هر دوبار مردم را از ادامه اعتراضاتشان پرهیز داد.
تهدیدهای سخنرانان و امامان جمعه و فرماندهان سپاه و حتی تشکیل شتاب زده دولت دهم و رای اعتماد سفارشی و هزار راه مختلف را آزمودند برای جمع کردن بحران، اما دیروز باز هم سبز پوشها آمدند و از آزادی دفاع کردند و دروغ و دیکتاتوری را نفی.
کم نبودند و نیستند کسانی را که می شناسم که نتوانستند و نمی توانستند بیایند. کسی را می شناسم که از گازی که در روزهای اعتراض استشمام کرده است هنوز به نزد پزشک می رود و دوستی از شدت ضرباتی که در آنروزها بر بردنش زده اند پیگیر امور درمانی اش است. دوستی را می شناسم که تهدید شده است و با تعهد آزاد است. دوستی را می شناسم که او را از زمان طرح اراذل و اوباش به بهانه اراذل بودنش در وضعیت بلاتکلیف دادگاه و کلانتری همچنان معلق نگاه داشته اند تا این روزها به بیرون نیاید. دیگری را می شناسم که دوستانش دستگیر شده اند و هر لحظه نگران دستگیری خود است. دوستی دیگر از خانه دور شده است و از دلهره دستگیری در شهرستان است. دوستی ناامید از رایی که داده است و از اینکه بالاخره دولت دهم به سر کار آمده است دلسرد است. دوستی از اینکه نامش در میان امضاء های آنروز های حمایت از موسوی است این روزها خود و تلفنش را تحت کنترل می داند. بسیاری از مردم نیز دسترسی به اینترنت (تنها مجاری باقی مانده ارتباطی و اطلاع رسانی) ندارند و بسیاری نیز از حضور در تجمعات بدلیل آنچه دیدند و شنیدند از خشونتها پرهیز می کنند. با این همه میلیون ها نفر آمدند و شجاعانه شعار دادند و سنبلهای سبز با خود آوردند. با تمام فشارها و سرکوبها و کشتارها باز هم پایدار ایستاده اند و آمدند و باز هم می آیند.
دیگر نتوانستند تلفنها را قطع کنند! اما اینترنت را برای ارسال عکسها و فیلمها ساعاتی قطع کردند(اینجا) و حتی یاهو و جی میل را فیلتر کردند. اما دیگر گارد را به سختی توان تشخیص میان روز سبز و روز قدسی بود برای حمله و خشونت. صدا و سیمای ضد مردمی تنها حوالی دانشگاه تهران در خیابان انقلاب و میدان فلسطین را نشان می داد و دم از وحدت ملی می زد!
جنبش راه سبز امید با هوشیاری مدیریت کرد. در هیچ اطلاعیه ای از خشونت و حمله متقابل گفته نشد و تنها از اعتراض و شعار هایی مثل نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران بسیار بود.
آنها صدا و سیما داشتند و دوربین. آنها کارمندان و حقوق بگیران را داشتند. آنها سپاه و ارتش و نیروهای مسلح را داشتند و اتوبوس و مینی بوس و امکانات دولتی بسیار. آنها پلاکاردهای رسمی و پرچم های از قبل چاپ و توزیع شده را داشتند. آنها شعارها کلیشه ای داشتند و رسمی. آنها تریبون نماز جمعه داشتند. آنها همه جا بلندگو داشتند آنهم با بلندترین صدا. آنها نیروهای هماهنگ داشتند. آنها دوربین های مجهز داشتند. آنها باتوم داشتند و گاز اشک آور. مردم هیچیک از اینها را نداشتند. مردم با نداشته هایشان اخبار را به سراسر دنیا مخابره کردند. مردم هیچ رسانه ای فراگیر برای اطلاع رسانی نداشتند و ندارند. مردم سینه به سینه و تن به تن خبر رسانی کردند و می کنند. کیهانیان ساده لوح امروز خبر زدند که اینها همانانی هستند که ماهواره دارند و اینترنت! هنوز نمی خواهند درک کنند که با تجاوز و اعتراف و زندان ره به جایی نبردند و با جمع کردن ماهواره ها و قطع اینترنت نیز به جایی نخواهند رسید. جنبش راه سبز امید با حرکت دیروز خود مرحله جدیدی را از حیاتش آغاز نموده است. به قول دوستی در فیسبوک خجسته باد این پیروزی.
منبع: وبلاگ یک اسفند
اولیای دم قربانیان کهریزک: خواستار قصاص قاتلان هستیم!
هفتهنامه پنجره در شماره این هفته خود، به بررسی و واکاوی ماجرای تأسف برانگیز کهریزک و پیامدهای سوء آن و نیز اقدامات انجام شده برای پیگیری موضوع پرداخته است.
به گزارش «تابناک» در این پرونده ضمن گفتوگو با دکتر عبدالحسین روحالامینی نجف آبادی، آقایان علی جوادی فر و علی کامرانی، دو تن دیگر از اولیای دم جان باختگان نظرات خود را در قالب یادداشتهایی بیان کردهاند.
علی جوادیفر پدر مرحوم امیر جوادیفر از جانباختگان جنایات كهریزك در یادداشت کوتاهی نوشته است:
پاسخ به انتظار جامعه
چندی پیش با رئیس بازداشتگاه كهریزك ملاقات داشتم كه این دیدار به درگیری لفظی و فیزیكی انجامید. عكس فرزندم را نشانش دادم و گفتم: «این عكس را میشناسی؟ او همان كسی بود كه چون در سایه نشسته بود، او را مورد ضرب و شتم قرار دادی.»
چند روز پیش هم با رئیس دادسرای انتظامی نیروهای مسلح كه مسئول رسیدگی به موضوع است، دیداری داشتم و قاضی پرونده من را در جریان جمع آوری مستندات و مدارك پرونده قرار داد و قول داد كه مسأله را با جدیت و قاطعیت پیگیری میكند و دادگاه كهریزك به زودی برگزار میشود.
به نظر من چون مقام معظم رهبری دستور صریح بر پیگیری موضوع داده، گمان میكنم كه حتما موضوع پیگیری میشود. چون موضع گیری ایشان تأثیر زیادی برای تسریع در رسیدگی به موضوع و برخورد با آمرین و عاملان این اتفاقات داشته است.
من در لایحه ای كه تنظیم و به دادگاه ارایه شد، اعلام كردهام كه خواهان برخورد و محاكمه همه آمرین، عاملان و مجریان حوادث كهریزك و كسانی كه سبب مرگ فرزندم شده اند، هستم. چون از گروهبان جزء تا آخرین رده نظامی در این مسأله سهیم هستند و لذا فرد خاصی مد نظرم نیست.
فكر میكنم انتظار جامعه هم از قاضی پرونده همین باشد كه ضمن حمایت از خانوادههای قربانیان این حوادث، با كسانی كه سبب شدند خونی به ناحق ریخته شود، برخورد قضایی صورت گیرد.
خوشبختانه درباره وقایع كهریزك و آنچه در آنجا روی داده، افراد زیادی هستند كه به ما مراجعه و ماجراها را شرح دادهاند و اعلام كردهاند كه در صورت اعلام مراجع قضایی و با این شرط كه مشكلی برای آنان پیش نیاید، حاضرند در دادگاه شهادت دهند.
علی كامرانی پدر مرحوم محمد كامرانی از قربانیان جنایات كهریزك نیز در یادداشتی نوشته است:
درخواست من قصاص است
عملا بعد از زمانی كه در مجتمع قضایی حاضر و اظهارات خود و همسرم را به عنوان شاكی اعلام و مكتوب كردیم، نسبت به روند كاری كه انجام شده، چیزی به اطلاع ما نرسیده است. اگر هم اقداماتی درباره این پرونده شده باشد، من هنوز در جریان امر قرار نگرفتهام. این آگاهی مستلزم این است كه متهمان اقرار كرده و من هم از روند آن مطلع شوم.
ما به مقاماتی كه با آنان در خصوص كهریزك دیدار و گفتوگو كردیم، اعلام داشتیم كه باید این پرونده به سرانجام برسد و ما جز بهقصاص عامران و مجرمان راضی نمیشویم. واقعیت این است كه فرزندم كشته شده و من فقط با قصاص عاملان آن راضی خواهم شد؛ این درخواست بیكم و كاست من و دیگر شاكیان پرونده است.
من نسبت به شخص خاصی شكایت ندارم، بلكه همه کسانی که در این ماجرا مسئول هستند، باید مجازات شوند و لذا خود نظام باید پیگیر پرونده شود و افراد مجرم این پرونده، در هر رده و مقامی كه باشند و هر مسئولیتی كه در كشور داشته باشند را بهسزای عملشان برساند.
در حال حاضر، پرونده خانوادههایی كه فرزندانشان در كهریزك جان باخته و نیز كسانی كه در این بازداشتگاه نگهداری شدهاند، همگی در یك مجتمع قضایی در دست بررسی است و آقای روحالامینی پس از ملاقاتی كه با قاضی پرونده داشت، به صورت تلفنی به من اعلام كرد كه پرونده از پیشرفت خوبی برخوردار است.
به نظر من، باید این دادگاه علنی برگزار شود تا چهره خاطیان برای مردم آشكار و حقایق برای همه بیان شود، وگرنه ممكن است متهمان در دفاع از خود به دروغ متوسل شوند.
گفتوگو با دکتر روح الامینی
رئیس سابق انستیتو پاستور ایران نام غریبی برای بسیاری از افراد به ویژه نخبگان و چهرههای سیاسی و علمی نبود، اما حادثهای تلخ پس از انتخابات باعث شد تا وی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
عبدالحسین روحالامینی هرچند شصت روز از فوت ناگهانی و تلخ فرزندش گذشته است، اما رخت سیاه از تن نکنده و هنوز عزادار فرزندی است که مرگ او در کنار سایر درگذشتگان مظلوم، حقایق کهریزک را آشکار کرد. وی قاطعانه پیگیر ماجرا و جمعآوری مستندات حقوقی است تا در دادگاهی که قرار است برای آمرین و متخلفان بازداشتگاه کهریزک برگزار شود با دلایل محکم خونخواهی کند. این مصاحبه در آخرین فرصتی که برایمان باقی بود تا مطالب به این شماره نشریه برسد، در دفتر دکتر روحالامینی در دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران و پس از اصرارهای فراوان انجام شد.
هرچند ممکن است برای شما سخت باشد، اما لطفا ابتدا کمی از محسن (فرزندتان) بگویید.
شهید محسن روحالامینی، تنها بیستوپنج سال داشت؛ با اینکه دانشجوی کامپیوتر در دانشکده فنی دانشگاه تهران بود، چون تحصیل صرف او را ارضاء نمیکرد، تحصیل رسمی را رها کرد و به طور آزاد به برنامهنویسی کامپیوتر روی آورد و به قول همکلاسیهایش «مفید ساکت» بود. او همیشه با روحیه آزادگی و کنجکاوانه در جستوجوی حقیقت بود. اقناع او مثل سایر جوانان و نسل جدید همیشه کار سختی بود، چون جوابهای کلیشهای نسل ما برای او کفایت نمیکرد. پسرم اساسا با بیصداقتی و دورویی مشکل داشت. فرد خالص و شفافی بود، حوادث اخیر موجب شد تا بیش از گذشته عاطفی شود و نگران سرنوشت کشور و مردم بود. محسن نیز مانند بسیاری از جوانان این کشور دغدغه اعتلای ایران و حل مشکلات مردم را داشت و آزارش به کسی نمی رسید.
شما به عنوان چهره سیاسی مورد قبول نظام شناخته شدهاید. نظرتان راجع به اتفاقاتی که بعد از انتخابات در خصوص افرادی نظیر فرزندتان رخ داد، چیست؟
ابتدا باید به این نکته تأکید کنم که خون فرزند من از دیگر قربانیان و آسیبدیدگان این حوادث رنگینتر نیست و شاید مظلومیت آنان به دلیل محروم بودن از ارتباط با مسئولان نظام و رسانهها بیشتر از خانوادههای ما باشد که در اینجا باید به شهید جوادیفر اشاره کنیم که در مظلومیت مطلق مراسم دفن و ترحیمش توسط پدر داغدیدهاش برگزار شد و پیگیریهای من تنها از طرف خودم نیست بلکه از طرف خانوادههای داغداری است که دستشان کوتاه است. بالاخره نمیشود که صورت مسأله این حوادث را پاک کرد، هرچند سادهترین راه حذف صورت مسأله است. باید گفت زمانی که فتنه بروز میکند و فضا غبار آلود می شود اظهارنظر کردن و قضاوت را سخت و پیچیده میکنند، اما میتوان در همین زمان هم با روندهایی که در اداره جامعه وجود دارد، مسایل و مشکلات را بررسی کرد اما همانگونه که رهبری انقلاب تصریح کردند، حوادث رخ داده نمیتواند مجوزی برای رخ دادن جنایت و تضییع مال و جان مردم باشد، باید بپذیریم که بسیاری از معترضان از جنس مردم بودند اما برخی خودسریها و افراط و تفریطها موجب شد، حوادث به بدترین شکل مدیریت شود و ذائقه جامعه را تلخ کرد.
شما به عنوان یک شاکی پرونده کهریزک آیا حاضرید که از حق خود بگذرید؟
من قطعا از خون به ناحق ریخته شده پسرم نخواهم گذشت و از پایمال شدن خونش جلوگیری خواهم کرد. تا به نتیجه رسیدن و قصاص عاملان جنایت پیگیر موضوع هستم چون معتقدم حال که محسن از پیش ما رفته باید محسنهای مردم را دریابیم. البته من مسیر متفاوتی نسبت به سایر معترضین در پیش گرفتم و انشاءالله به نتیجه هم خواهم رسید. مسیر من قانونی است و ما باید در چهارچوب اعتماد به ارکان مستحکم قضایی که به آن معتقد هستیم و قوانینی که وجود دارد، پیگیر موضوع شویم؛ اما از پیگیری حقوق محسن و حق محسنهای مردم، صرف نظر نمیکنم و بدون اینکه مسأله احساساتی باشد و خدایی ناکرده موجب سوءاستفاده شود، پیگیر خواهم بود. خانواده ما پیگیر جدی پاسخ این پرسش هستند؛ که چرا امثال این وقایع باید پیش بیاید و چگونه تدبیر میشود که در آینده شاهد چنین حوادثی نباشیم.
آیا این ادعا که حوادث اخیر و به ویژه ماجرای کهریزک، موجب سلب اعتماد از گروهی از نیروهای معتقد به نظام شده است را قبول دارید؟
از بین رفتن اعتماد ما به اصل نظام و رهبری صحیح نیست، ما به این نظام اعتماد داریم؛ برخلاف بسیاری که با کمترین مصیبتی بهجای اینکه خودشان را کنترل کنند، سراغ اصل نظام میروند. من به نظامی که با خون صدها هزار شهید و جانباز و آزاده بهدست آمده است معتقدم. اما اینکه اعتماد به کفایت، سلامت و صداقت بسیاری از مسئولان انتظامی، قضایی و امنیتی با آسیب جدی مواجه شده است سخن درستی است و باید برای حفظ اعتماد مردم به نظام، عوامل بیاعتمادکننده را کنار بگذاریم نه اینکه برای حفظ بعضی نورچشمیها، نظام را قربانی کنیم. البته باید این نظام را در مسیری اداره کرد که وضعمان بهتر از وضعیت فعلی باشد. خدای نکرده نباید عقبگردی در حرکت نظام صورت گیرد. بعضی از این فتنهها و بعضی از این بیتدبیریها و سوءتدبیرها که لطمات جدی به ما میزند، نباید ما را از مسیر اصلی منحرف کند.
برخی تلاش میکنند پرونده کهریزک را به کل نظام گره بزنند و زیر سؤال رفتن عملکرد مسئولان یعنی آمران و کسانی که حکم بازداشت، انتقال و نگهداری و ضرب و شتم دستگیرشدگان در کهریزک را صادر کردند را تضعیف نظام تلقی کنند. آیا این دیدگاه از نظر شما پذیرفتنی است؟
اینکه با چنین جنایتها، کژرفتاریها و سوءتدبیرها و برخی مسایلی که لطمه جدی میزند به نظام باید برخورد شود؛ شکی نیست که نمیتوان بیعرضگیهای برخی، ناتوانیهای برخی دیگر و سوءتدبیریهای عدهای را به حساب نظام بگذاریم.
ما اعتقاد داریم که خون محسن مظلوم شهید ما راهی را باز میکند برای این که بعضی از این گرفتاریها و گرههای اجتماعی سیاسی و سوء مدیریتها چه فردی و چه سیستمی اصلاح و پالایش شوند و اینها جلوی مسیر پیشرفت، ترقی و سعادت مردم و کشور ما قرار نگیرند. همه مردم این کشور یک خانوده بزرگ هستند و دل در گرو اعتلای کشور دارند و محسن ما هم یکی از آنان بود. بیتدبیری یک عده را که نباید به حساب نظام، انقلاب و رهبری بگذاریم. حتما ظرفیت بالاتر و بهتری برای اداره کشور وجود دارد. ما بیعرضگی و بیتدبیریهایمان را نباید به حساب نظام و رهبری بگذاریم. اینها باید تفکیک شوند. وقتی عرضه نداریم یک معادله چند متغیری را حل کنیم، در خودمان تجدید نظر کنیم؛ در افراد تجدیدنظر کنیم. چرا معادله را ساده و بعد صورتش را پاک میکنیم. البته نحوه عمل و رسیدگی به پرونده کهریزک نشان خواهد داد که نظام در مسیرش اهل معامله نیست؛ اگرچه برخی از مقصران و عاملان جنایتها قصد دارند با عنوان کردن اینکه مخالفان نظام از برخورد با آنها سوءاستفاده میکنند خود را به حاشیه امنیت ببرند و باز هم آبروی نظام را برای خودشان هزینه کنند؛ اما با تصریح رهبر انقلاب بر اینکه حتی خدمات درخشان این افراد و نهادها هم مانع رسیدگی به تخلفات نمیشود، از مسئولان قضایی انتظار میرود عاملان جنایت کهریزک و امثالهم در هر پست و مقامی و با هر سابقه و هرگونه حمایتی را به مجازات شرعی و قانونی خود برسانند.
فکر میکنید مظلوم اصلی در رخدادهای پس از انتخابات چه کس یا کسانی بودند؟
بزرگترین مظلوم این روزهای، نظام جمهوری اسلامی است که باید در رفع مظلومیت آن کوشید. متأسفانه در بسیاری از مسایل، افرادی در سطوح پایین مساوی با نظام دیده میشوند و یا عده ای آنچنان به پستهای خود چسبیدهاند که گویا جدا شدن آنان از این جایگاهها و پستها ثلمهای به کشور وارد میکند. مشکل این است که کلمه «عذرخواهی» واژه کم استفادهای برای ماست و البته به نظر میرسد کاربرد آن در بین شرقیها به ویژه ژاپنیها بیش از ما باشد. اگر در ژاپن اتفاقی در تحت مسئولیت یک فرد بیفتد، نخستین و کمترین کاری که فرد مسئول انجام میدهد، استعفا از مقام خود است. یا مثلا در کشورهای غربی اتفاق افتاده که قطاری از ریل خارج شده و چند نفر در این حادثه جان باختهاند، اما فردی که نفر دوم یا سوم حادثه بود مسأله را به عهده گرفته و استعفا داده است. اینها نگفتهاند که اگر من در این سمت نباشم ثلمهای به کشور وارد میشود، اما متأسفانه برخی از مسئولان کشور چنین رفتاری را دارند.
فکر میکنید گام نخست برای رفع این مظلومیت از نظام چیست؟
ما شاهد هستیم که برخی از مقصران تلاش میکنند تا با برهمزدن شرایط و مبهم کردن آن و همچنین از بین بردن آثار جرم و مدارک از مجازات بگریزند، در حالی که تنها راه برای رفع مظلومیت نظام مجازات مقصران است. نخست باید باز تعریفی صورت گیرد که روشن شود نظام جمهوری اسلامی مساوی با چه هست و مساوی با چه نیست و کمی هم باید توجه خود را روی سرمایههای اجتماعی معطوف کنیم و اینکه چطور میتوانیم با حرکات و رفتارهای خود نظام را تقویت و یا موجب سلب اعتماد از نظام شویم. واقعیت این است که ولایت فقیه، اسلام، قرآن و جمهوریت، عناصر و مؤلفههای نظام هستند که باید به خوبی تعریف شوند. بعضا دیده میشود که برخی کیلومترها با رهبری نظام فاصله گرفتهاند؛ گروهی گرفتار تحجر شدهاند و گروهی هم به تعبیر مناجات شعبانیه زاهق شده و به ملازمت با عمود خیمه نظام یعنی رهبری و ولایت فقیه توجه نمیکنند. باید توجه داشت که نظام و مردم دو مقوله جدا از هم نیستند و جمهوریت و اسلامیت و رهبری نظام مقولههای به هم چسبیدهای نیستند، بلکه یک نوع در هم تنیدگی بین آنها وجود دارد، اما در فتنه اخیر که پیچیدگیهای خاص خود را هم داشت، نظام مظلومیتهای مضاعفی را پیدا کرد.
برخی بر این باورند که بین گرفتن حقشان از حکومت و پیروی از نظام منافاتی وجود دارد. نظر شما چیست؟
برخی فکر میکنند که وقتی از نظام دفاع میکنیم، از حق خود میگذریم چنین نیست و بلکه باید گفت که خونخواهی درباره عزیزان از دست رفته ما، به عهده نظام است و نظام در خونخواهی ایشان بر ما مقدم است، زیرا به تعبیر قرآن در قصاص و خونخواهی حیات نهفته است، یعنی خونخواهی همان حیات جامعه است. من امیدوارم که روحیه پاسخگویی، احساس مسئولیت، عذرخواهی در ردههای گوناگون تعریف شود تا به جایی برسیم تا دشمنان از ما ناامید شوند و بدانند که آب در هاون میکوبند. خدمت حضرت آیتالله جوادی آملی که رسیدیم، ایشان برای تسلی خاطر ما اظهار داشتند که «اگر بگویند به منچه و به توچه، کسی (با اشاره به بالا) هست که بگوید هم به منچه و هم به توچه.» و لذا پیگیری موضوع از سوی حکومت نافی تکلیف و وظیفه ما نیست. پیگیریهای ما معطوف به نتیجه است، ما تکلیف خود را به گونهای دنبال کردیم که به نتیجه برسیم، نه مثل عدهای که سنگ ادای تکلیف را به سینه میزنند، اما به نتیجه مطلوب نمیرسند.
شما به همراه دیگر اساتید دیداری با رهبر معظم انقلاب داشتید، نگاه ایشان به دیدگاه شما چه بود؟
من در آن جلسه اعلام کردم که باید رویهها اصلاح شود تا کمتر از این حوادث رخ رهد و در آینده مظلومیت دوچندان پیش روی نظام نداشته باشیم که حضرت آقا نیز آن را تصدیق کرده و فرمودند که در این سالها گاهی اتفاقی افتاده و تخلفی از کسی سر زده که عدهای معتقد بودند باید به خاطر خدماتش، از او گذشت، اما من معتقدم که باید تخلف را در وزن و اندازه خود محاسبه کنیم. آثار تخلف را بر آن بیفزاییم و در جای خود از خدماتش هم تقدیر کنیم. ما هم معتقد به ایستادن در موضع قانون و حق هستیم و چنانچه در مجموعه منتسب به نظام جنایتی صورت گیرد، باز باید بر موضع قانون ایستادگی کرد.
با خانواده قربانیان دیگر کهریزک هم ملاقاتی داشتهاید؟ نظر آنها راجع به موضوع چیست؟
بله. با هم ملاقات داشتیم. همه ما به نظام اعتماد کرده و پیگیر موضوع هستیم.
با توجه به این که در آستانه برگزاری نخستین جلسه دادگاه عوامل حوادث کهریزک هستیم، ارزیابی شما از نتیجه و عاقبت این دادگاهها چیست؟
انشاءالله امیدوارم که این دادگاه به نتیجه برسد و اکنون روال خوبی برای پیگیری پرونده حاکم است. ما امیدواریم که با عوامل اصلی و پشت صحنه پرونده برخورد میشود و فقط به مجازات این چند نفر عناصر سطح پایین و محلی جنایت بسنده نشود، عدالت واقعی زمانی اجرا میشود که آمران و مجوز دهندگان انجام این جنایت که در پستهای بالای کشوری، قضایی و انتظامی قرار دارند، مجازات شوند. این نه از سر ساده لوحی است و نه خوشبینی افراطی، بلکه به این خاطر است که در مسیری حرکت کردهایم که منتج به نتیجه بوده است و به دور از هیاهوی سیاسی و رسانهای که برخی به راه انداختند، ما آرام حرکت کردیم و به نتایج خوبی هم رسیدیم و ایکاش بقیه کسانی که وارد این ماجرا شدند نیز مسیرهای قانونی را میرفتند.
آیا قبول دارید که افراد متخلف در این پرونده بدون اجازه یا دستور مقامات مافوق خود به چنین جنایاتی دست نمیزدند؟ در این صورت چرا با مقامات ما فوق آنها که نقش تعیینکنندهای داشتهاند، برخورد نمیشود؟
تصور ندانستن مسایل کهریزک برای مقامات ما فوق قضایی و انتظامی غیرممکن است. در اینگونه مسایل باید مجازات شرعی و قانونی برای دستاندرکاران این حادثه در نظر گفته شود. در غیر این صورت، هم ضعیفکشی میشود و هم روندهای معیوب اصلاح نمیشود که در نهایت باعث نومیدی افکار عمومی میشود. در حالیکه برخورد با عوامل اصلی نشاط و امیدواری را به جامعه برمیگرداند؛ اما این نگرانی وجود دارد که با جابهجایی این افراد و حتی ارتقای آنان به مسئولیتهای بالاتر اینگونه القا شود که با آنها برخورد شده؛ در حالی که در هجدهم تیر شاهد بودیم با وجود آن که تنها یک نفر کشته شده بود، فرمانده نیروی انتظامی و فرمانده تهران بزرگ دادگاهی شدند، در حالی که در کهریزک چندین نفر کشته شدهاند و دهها نفر ضرب و شتم شده و آسیب دیدهاند؛ بنابراین برکناری و محاکمه علنی مقامات قضایی کشوری و انتظامی عاملان این جنایتها حداقل انتظار خانوادههای آسیبدیده است.
به جز دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی با دیگر مقامات و شخصیتها هم برای پیگیری مسأله دیداری داشته
اید؟
بله با رئیس قوه قضاییه و رئیس مجلس دیدارهایی انجام شد، ضمن اینکه به دیدار آیتالله جوادی آملی نیز رفتیم که ایشان خونخواهی را وظیفه نظام اسلامی دانستند و گفتند که نظام برای خونخواهی اولیتر به ولی دم است.
شنیده شده که هفت نفر از افراد مرتبط و چند مقام قضایی درباره کهریزک بازداشت شدهاند.
تعداد آنها هفت نفر اعلام شده، اما ظاهرا بیشتر هستند. باز هم تأکید میکنم، نباید عوامل این پرونده را به تعدادی خاص در سطوح مباشرت یا معاونت محدود کرد. آگاهان و مسئولان مافوق ردههای قضایی، انتظامی و کشوری هم باید پاسخگو باشند.
به گزارش «تابناک» در این پرونده ضمن گفتوگو با دکتر عبدالحسین روحالامینی نجف آبادی، آقایان علی جوادی فر و علی کامرانی، دو تن دیگر از اولیای دم جان باختگان نظرات خود را در قالب یادداشتهایی بیان کردهاند.
علی جوادیفر پدر مرحوم امیر جوادیفر از جانباختگان جنایات كهریزك در یادداشت کوتاهی نوشته است:
پاسخ به انتظار جامعه
چندی پیش با رئیس بازداشتگاه كهریزك ملاقات داشتم كه این دیدار به درگیری لفظی و فیزیكی انجامید. عكس فرزندم را نشانش دادم و گفتم: «این عكس را میشناسی؟ او همان كسی بود كه چون در سایه نشسته بود، او را مورد ضرب و شتم قرار دادی.»
چند روز پیش هم با رئیس دادسرای انتظامی نیروهای مسلح كه مسئول رسیدگی به موضوع است، دیداری داشتم و قاضی پرونده من را در جریان جمع آوری مستندات و مدارك پرونده قرار داد و قول داد كه مسأله را با جدیت و قاطعیت پیگیری میكند و دادگاه كهریزك به زودی برگزار میشود.
به نظر من چون مقام معظم رهبری دستور صریح بر پیگیری موضوع داده، گمان میكنم كه حتما موضوع پیگیری میشود. چون موضع گیری ایشان تأثیر زیادی برای تسریع در رسیدگی به موضوع و برخورد با آمرین و عاملان این اتفاقات داشته است.
من در لایحه ای كه تنظیم و به دادگاه ارایه شد، اعلام كردهام كه خواهان برخورد و محاكمه همه آمرین، عاملان و مجریان حوادث كهریزك و كسانی كه سبب مرگ فرزندم شده اند، هستم. چون از گروهبان جزء تا آخرین رده نظامی در این مسأله سهیم هستند و لذا فرد خاصی مد نظرم نیست.
فكر میكنم انتظار جامعه هم از قاضی پرونده همین باشد كه ضمن حمایت از خانوادههای قربانیان این حوادث، با كسانی كه سبب شدند خونی به ناحق ریخته شود، برخورد قضایی صورت گیرد.
خوشبختانه درباره وقایع كهریزك و آنچه در آنجا روی داده، افراد زیادی هستند كه به ما مراجعه و ماجراها را شرح دادهاند و اعلام كردهاند كه در صورت اعلام مراجع قضایی و با این شرط كه مشكلی برای آنان پیش نیاید، حاضرند در دادگاه شهادت دهند.
علی كامرانی پدر مرحوم محمد كامرانی از قربانیان جنایات كهریزك نیز در یادداشتی نوشته است:
درخواست من قصاص است
عملا بعد از زمانی كه در مجتمع قضایی حاضر و اظهارات خود و همسرم را به عنوان شاكی اعلام و مكتوب كردیم، نسبت به روند كاری كه انجام شده، چیزی به اطلاع ما نرسیده است. اگر هم اقداماتی درباره این پرونده شده باشد، من هنوز در جریان امر قرار نگرفتهام. این آگاهی مستلزم این است كه متهمان اقرار كرده و من هم از روند آن مطلع شوم.
ما به مقاماتی كه با آنان در خصوص كهریزك دیدار و گفتوگو كردیم، اعلام داشتیم كه باید این پرونده به سرانجام برسد و ما جز بهقصاص عامران و مجرمان راضی نمیشویم. واقعیت این است كه فرزندم كشته شده و من فقط با قصاص عاملان آن راضی خواهم شد؛ این درخواست بیكم و كاست من و دیگر شاكیان پرونده است.
من نسبت به شخص خاصی شكایت ندارم، بلكه همه کسانی که در این ماجرا مسئول هستند، باید مجازات شوند و لذا خود نظام باید پیگیر پرونده شود و افراد مجرم این پرونده، در هر رده و مقامی كه باشند و هر مسئولیتی كه در كشور داشته باشند را بهسزای عملشان برساند.
در حال حاضر، پرونده خانوادههایی كه فرزندانشان در كهریزك جان باخته و نیز كسانی كه در این بازداشتگاه نگهداری شدهاند، همگی در یك مجتمع قضایی در دست بررسی است و آقای روحالامینی پس از ملاقاتی كه با قاضی پرونده داشت، به صورت تلفنی به من اعلام كرد كه پرونده از پیشرفت خوبی برخوردار است.
به نظر من، باید این دادگاه علنی برگزار شود تا چهره خاطیان برای مردم آشكار و حقایق برای همه بیان شود، وگرنه ممكن است متهمان در دفاع از خود به دروغ متوسل شوند.
گفتوگو با دکتر روح الامینی
رئیس سابق انستیتو پاستور ایران نام غریبی برای بسیاری از افراد به ویژه نخبگان و چهرههای سیاسی و علمی نبود، اما حادثهای تلخ پس از انتخابات باعث شد تا وی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
عبدالحسین روحالامینی هرچند شصت روز از فوت ناگهانی و تلخ فرزندش گذشته است، اما رخت سیاه از تن نکنده و هنوز عزادار فرزندی است که مرگ او در کنار سایر درگذشتگان مظلوم، حقایق کهریزک را آشکار کرد. وی قاطعانه پیگیر ماجرا و جمعآوری مستندات حقوقی است تا در دادگاهی که قرار است برای آمرین و متخلفان بازداشتگاه کهریزک برگزار شود با دلایل محکم خونخواهی کند. این مصاحبه در آخرین فرصتی که برایمان باقی بود تا مطالب به این شماره نشریه برسد، در دفتر دکتر روحالامینی در دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران و پس از اصرارهای فراوان انجام شد.
هرچند ممکن است برای شما سخت باشد، اما لطفا ابتدا کمی از محسن (فرزندتان) بگویید.
شهید محسن روحالامینی، تنها بیستوپنج سال داشت؛ با اینکه دانشجوی کامپیوتر در دانشکده فنی دانشگاه تهران بود، چون تحصیل صرف او را ارضاء نمیکرد، تحصیل رسمی را رها کرد و به طور آزاد به برنامهنویسی کامپیوتر روی آورد و به قول همکلاسیهایش «مفید ساکت» بود. او همیشه با روحیه آزادگی و کنجکاوانه در جستوجوی حقیقت بود. اقناع او مثل سایر جوانان و نسل جدید همیشه کار سختی بود، چون جوابهای کلیشهای نسل ما برای او کفایت نمیکرد. پسرم اساسا با بیصداقتی و دورویی مشکل داشت. فرد خالص و شفافی بود، حوادث اخیر موجب شد تا بیش از گذشته عاطفی شود و نگران سرنوشت کشور و مردم بود. محسن نیز مانند بسیاری از جوانان این کشور دغدغه اعتلای ایران و حل مشکلات مردم را داشت و آزارش به کسی نمی رسید.
شما به عنوان چهره سیاسی مورد قبول نظام شناخته شدهاید. نظرتان راجع به اتفاقاتی که بعد از انتخابات در خصوص افرادی نظیر فرزندتان رخ داد، چیست؟
ابتدا باید به این نکته تأکید کنم که خون فرزند من از دیگر قربانیان و آسیبدیدگان این حوادث رنگینتر نیست و شاید مظلومیت آنان به دلیل محروم بودن از ارتباط با مسئولان نظام و رسانهها بیشتر از خانوادههای ما باشد که در اینجا باید به شهید جوادیفر اشاره کنیم که در مظلومیت مطلق مراسم دفن و ترحیمش توسط پدر داغدیدهاش برگزار شد و پیگیریهای من تنها از طرف خودم نیست بلکه از طرف خانوادههای داغداری است که دستشان کوتاه است. بالاخره نمیشود که صورت مسأله این حوادث را پاک کرد، هرچند سادهترین راه حذف صورت مسأله است. باید گفت زمانی که فتنه بروز میکند و فضا غبار آلود می شود اظهارنظر کردن و قضاوت را سخت و پیچیده میکنند، اما میتوان در همین زمان هم با روندهایی که در اداره جامعه وجود دارد، مسایل و مشکلات را بررسی کرد اما همانگونه که رهبری انقلاب تصریح کردند، حوادث رخ داده نمیتواند مجوزی برای رخ دادن جنایت و تضییع مال و جان مردم باشد، باید بپذیریم که بسیاری از معترضان از جنس مردم بودند اما برخی خودسریها و افراط و تفریطها موجب شد، حوادث به بدترین شکل مدیریت شود و ذائقه جامعه را تلخ کرد.
شما به عنوان یک شاکی پرونده کهریزک آیا حاضرید که از حق خود بگذرید؟
من قطعا از خون به ناحق ریخته شده پسرم نخواهم گذشت و از پایمال شدن خونش جلوگیری خواهم کرد. تا به نتیجه رسیدن و قصاص عاملان جنایت پیگیر موضوع هستم چون معتقدم حال که محسن از پیش ما رفته باید محسنهای مردم را دریابیم. البته من مسیر متفاوتی نسبت به سایر معترضین در پیش گرفتم و انشاءالله به نتیجه هم خواهم رسید. مسیر من قانونی است و ما باید در چهارچوب اعتماد به ارکان مستحکم قضایی که به آن معتقد هستیم و قوانینی که وجود دارد، پیگیر موضوع شویم؛ اما از پیگیری حقوق محسن و حق محسنهای مردم، صرف نظر نمیکنم و بدون اینکه مسأله احساساتی باشد و خدایی ناکرده موجب سوءاستفاده شود، پیگیر خواهم بود. خانواده ما پیگیر جدی پاسخ این پرسش هستند؛ که چرا امثال این وقایع باید پیش بیاید و چگونه تدبیر میشود که در آینده شاهد چنین حوادثی نباشیم.
آیا این ادعا که حوادث اخیر و به ویژه ماجرای کهریزک، موجب سلب اعتماد از گروهی از نیروهای معتقد به نظام شده است را قبول دارید؟
از بین رفتن اعتماد ما به اصل نظام و رهبری صحیح نیست، ما به این نظام اعتماد داریم؛ برخلاف بسیاری که با کمترین مصیبتی بهجای اینکه خودشان را کنترل کنند، سراغ اصل نظام میروند. من به نظامی که با خون صدها هزار شهید و جانباز و آزاده بهدست آمده است معتقدم. اما اینکه اعتماد به کفایت، سلامت و صداقت بسیاری از مسئولان انتظامی، قضایی و امنیتی با آسیب جدی مواجه شده است سخن درستی است و باید برای حفظ اعتماد مردم به نظام، عوامل بیاعتمادکننده را کنار بگذاریم نه اینکه برای حفظ بعضی نورچشمیها، نظام را قربانی کنیم. البته باید این نظام را در مسیری اداره کرد که وضعمان بهتر از وضعیت فعلی باشد. خدای نکرده نباید عقبگردی در حرکت نظام صورت گیرد. بعضی از این فتنهها و بعضی از این بیتدبیریها و سوءتدبیرها که لطمات جدی به ما میزند، نباید ما را از مسیر اصلی منحرف کند.
برخی تلاش میکنند پرونده کهریزک را به کل نظام گره بزنند و زیر سؤال رفتن عملکرد مسئولان یعنی آمران و کسانی که حکم بازداشت، انتقال و نگهداری و ضرب و شتم دستگیرشدگان در کهریزک را صادر کردند را تضعیف نظام تلقی کنند. آیا این دیدگاه از نظر شما پذیرفتنی است؟
اینکه با چنین جنایتها، کژرفتاریها و سوءتدبیرها و برخی مسایلی که لطمه جدی میزند به نظام باید برخورد شود؛ شکی نیست که نمیتوان بیعرضگیهای برخی، ناتوانیهای برخی دیگر و سوءتدبیریهای عدهای را به حساب نظام بگذاریم.
ما اعتقاد داریم که خون محسن مظلوم شهید ما راهی را باز میکند برای این که بعضی از این گرفتاریها و گرههای اجتماعی سیاسی و سوء مدیریتها چه فردی و چه سیستمی اصلاح و پالایش شوند و اینها جلوی مسیر پیشرفت، ترقی و سعادت مردم و کشور ما قرار نگیرند. همه مردم این کشور یک خانوده بزرگ هستند و دل در گرو اعتلای کشور دارند و محسن ما هم یکی از آنان بود. بیتدبیری یک عده را که نباید به حساب نظام، انقلاب و رهبری بگذاریم. حتما ظرفیت بالاتر و بهتری برای اداره کشور وجود دارد. ما بیعرضگی و بیتدبیریهایمان را نباید به حساب نظام و رهبری بگذاریم. اینها باید تفکیک شوند. وقتی عرضه نداریم یک معادله چند متغیری را حل کنیم، در خودمان تجدید نظر کنیم؛ در افراد تجدیدنظر کنیم. چرا معادله را ساده و بعد صورتش را پاک میکنیم. البته نحوه عمل و رسیدگی به پرونده کهریزک نشان خواهد داد که نظام در مسیرش اهل معامله نیست؛ اگرچه برخی از مقصران و عاملان جنایتها قصد دارند با عنوان کردن اینکه مخالفان نظام از برخورد با آنها سوءاستفاده میکنند خود را به حاشیه امنیت ببرند و باز هم آبروی نظام را برای خودشان هزینه کنند؛ اما با تصریح رهبر انقلاب بر اینکه حتی خدمات درخشان این افراد و نهادها هم مانع رسیدگی به تخلفات نمیشود، از مسئولان قضایی انتظار میرود عاملان جنایت کهریزک و امثالهم در هر پست و مقامی و با هر سابقه و هرگونه حمایتی را به مجازات شرعی و قانونی خود برسانند.
فکر میکنید مظلوم اصلی در رخدادهای پس از انتخابات چه کس یا کسانی بودند؟
بزرگترین مظلوم این روزهای، نظام جمهوری اسلامی است که باید در رفع مظلومیت آن کوشید. متأسفانه در بسیاری از مسایل، افرادی در سطوح پایین مساوی با نظام دیده میشوند و یا عده ای آنچنان به پستهای خود چسبیدهاند که گویا جدا شدن آنان از این جایگاهها و پستها ثلمهای به کشور وارد میکند. مشکل این است که کلمه «عذرخواهی» واژه کم استفادهای برای ماست و البته به نظر میرسد کاربرد آن در بین شرقیها به ویژه ژاپنیها بیش از ما باشد. اگر در ژاپن اتفاقی در تحت مسئولیت یک فرد بیفتد، نخستین و کمترین کاری که فرد مسئول انجام میدهد، استعفا از مقام خود است. یا مثلا در کشورهای غربی اتفاق افتاده که قطاری از ریل خارج شده و چند نفر در این حادثه جان باختهاند، اما فردی که نفر دوم یا سوم حادثه بود مسأله را به عهده گرفته و استعفا داده است. اینها نگفتهاند که اگر من در این سمت نباشم ثلمهای به کشور وارد میشود، اما متأسفانه برخی از مسئولان کشور چنین رفتاری را دارند.
فکر میکنید گام نخست برای رفع این مظلومیت از نظام چیست؟
ما شاهد هستیم که برخی از مقصران تلاش میکنند تا با برهمزدن شرایط و مبهم کردن آن و همچنین از بین بردن آثار جرم و مدارک از مجازات بگریزند، در حالی که تنها راه برای رفع مظلومیت نظام مجازات مقصران است. نخست باید باز تعریفی صورت گیرد که روشن شود نظام جمهوری اسلامی مساوی با چه هست و مساوی با چه نیست و کمی هم باید توجه خود را روی سرمایههای اجتماعی معطوف کنیم و اینکه چطور میتوانیم با حرکات و رفتارهای خود نظام را تقویت و یا موجب سلب اعتماد از نظام شویم. واقعیت این است که ولایت فقیه، اسلام، قرآن و جمهوریت، عناصر و مؤلفههای نظام هستند که باید به خوبی تعریف شوند. بعضا دیده میشود که برخی کیلومترها با رهبری نظام فاصله گرفتهاند؛ گروهی گرفتار تحجر شدهاند و گروهی هم به تعبیر مناجات شعبانیه زاهق شده و به ملازمت با عمود خیمه نظام یعنی رهبری و ولایت فقیه توجه نمیکنند. باید توجه داشت که نظام و مردم دو مقوله جدا از هم نیستند و جمهوریت و اسلامیت و رهبری نظام مقولههای به هم چسبیدهای نیستند، بلکه یک نوع در هم تنیدگی بین آنها وجود دارد، اما در فتنه اخیر که پیچیدگیهای خاص خود را هم داشت، نظام مظلومیتهای مضاعفی را پیدا کرد.
برخی بر این باورند که بین گرفتن حقشان از حکومت و پیروی از نظام منافاتی وجود دارد. نظر شما چیست؟
برخی فکر میکنند که وقتی از نظام دفاع میکنیم، از حق خود میگذریم چنین نیست و بلکه باید گفت که خونخواهی درباره عزیزان از دست رفته ما، به عهده نظام است و نظام در خونخواهی ایشان بر ما مقدم است، زیرا به تعبیر قرآن در قصاص و خونخواهی حیات نهفته است، یعنی خونخواهی همان حیات جامعه است. من امیدوارم که روحیه پاسخگویی، احساس مسئولیت، عذرخواهی در ردههای گوناگون تعریف شود تا به جایی برسیم تا دشمنان از ما ناامید شوند و بدانند که آب در هاون میکوبند. خدمت حضرت آیتالله جوادی آملی که رسیدیم، ایشان برای تسلی خاطر ما اظهار داشتند که «اگر بگویند به منچه و به توچه، کسی (با اشاره به بالا) هست که بگوید هم به منچه و هم به توچه.» و لذا پیگیری موضوع از سوی حکومت نافی تکلیف و وظیفه ما نیست. پیگیریهای ما معطوف به نتیجه است، ما تکلیف خود را به گونهای دنبال کردیم که به نتیجه برسیم، نه مثل عدهای که سنگ ادای تکلیف را به سینه میزنند، اما به نتیجه مطلوب نمیرسند.
شما به همراه دیگر اساتید دیداری با رهبر معظم انقلاب داشتید، نگاه ایشان به دیدگاه شما چه بود؟
من در آن جلسه اعلام کردم که باید رویهها اصلاح شود تا کمتر از این حوادث رخ رهد و در آینده مظلومیت دوچندان پیش روی نظام نداشته باشیم که حضرت آقا نیز آن را تصدیق کرده و فرمودند که در این سالها گاهی اتفاقی افتاده و تخلفی از کسی سر زده که عدهای معتقد بودند باید به خاطر خدماتش، از او گذشت، اما من معتقدم که باید تخلف را در وزن و اندازه خود محاسبه کنیم. آثار تخلف را بر آن بیفزاییم و در جای خود از خدماتش هم تقدیر کنیم. ما هم معتقد به ایستادن در موضع قانون و حق هستیم و چنانچه در مجموعه منتسب به نظام جنایتی صورت گیرد، باز باید بر موضع قانون ایستادگی کرد.
با خانواده قربانیان دیگر کهریزک هم ملاقاتی داشتهاید؟ نظر آنها راجع به موضوع چیست؟
بله. با هم ملاقات داشتیم. همه ما به نظام اعتماد کرده و پیگیر موضوع هستیم.
با توجه به این که در آستانه برگزاری نخستین جلسه دادگاه عوامل حوادث کهریزک هستیم، ارزیابی شما از نتیجه و عاقبت این دادگاهها چیست؟
انشاءالله امیدوارم که این دادگاه به نتیجه برسد و اکنون روال خوبی برای پیگیری پرونده حاکم است. ما امیدواریم که با عوامل اصلی و پشت صحنه پرونده برخورد میشود و فقط به مجازات این چند نفر عناصر سطح پایین و محلی جنایت بسنده نشود، عدالت واقعی زمانی اجرا میشود که آمران و مجوز دهندگان انجام این جنایت که در پستهای بالای کشوری، قضایی و انتظامی قرار دارند، مجازات شوند. این نه از سر ساده لوحی است و نه خوشبینی افراطی، بلکه به این خاطر است که در مسیری حرکت کردهایم که منتج به نتیجه بوده است و به دور از هیاهوی سیاسی و رسانهای که برخی به راه انداختند، ما آرام حرکت کردیم و به نتایج خوبی هم رسیدیم و ایکاش بقیه کسانی که وارد این ماجرا شدند نیز مسیرهای قانونی را میرفتند.
آیا قبول دارید که افراد متخلف در این پرونده بدون اجازه یا دستور مقامات مافوق خود به چنین جنایاتی دست نمیزدند؟ در این صورت چرا با مقامات ما فوق آنها که نقش تعیینکنندهای داشتهاند، برخورد نمیشود؟
تصور ندانستن مسایل کهریزک برای مقامات ما فوق قضایی و انتظامی غیرممکن است. در اینگونه مسایل باید مجازات شرعی و قانونی برای دستاندرکاران این حادثه در نظر گفته شود. در غیر این صورت، هم ضعیفکشی میشود و هم روندهای معیوب اصلاح نمیشود که در نهایت باعث نومیدی افکار عمومی میشود. در حالیکه برخورد با عوامل اصلی نشاط و امیدواری را به جامعه برمیگرداند؛ اما این نگرانی وجود دارد که با جابهجایی این افراد و حتی ارتقای آنان به مسئولیتهای بالاتر اینگونه القا شود که با آنها برخورد شده؛ در حالی که در هجدهم تیر شاهد بودیم با وجود آن که تنها یک نفر کشته شده بود، فرمانده نیروی انتظامی و فرمانده تهران بزرگ دادگاهی شدند، در حالی که در کهریزک چندین نفر کشته شدهاند و دهها نفر ضرب و شتم شده و آسیب دیدهاند؛ بنابراین برکناری و محاکمه علنی مقامات قضایی کشوری و انتظامی عاملان این جنایتها حداقل انتظار خانوادههای آسیبدیده است.
به جز دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی با دیگر مقامات و شخصیتها هم برای پیگیری مسأله دیداری داشته
اید؟
بله با رئیس قوه قضاییه و رئیس مجلس دیدارهایی انجام شد، ضمن اینکه به دیدار آیتالله جوادی آملی نیز رفتیم که ایشان خونخواهی را وظیفه نظام اسلامی دانستند و گفتند که نظام برای خونخواهی اولیتر به ولی دم است.
شنیده شده که هفت نفر از افراد مرتبط و چند مقام قضایی درباره کهریزک بازداشت شدهاند.
تعداد آنها هفت نفر اعلام شده، اما ظاهرا بیشتر هستند. باز هم تأکید میکنم، نباید عوامل این پرونده را به تعدادی خاص در سطوح مباشرت یا معاونت محدود کرد. آگاهان و مسئولان مافوق ردههای قضایی، انتظامی و کشوری هم باید پاسخگو باشند.
فرزندان هاشمی رفسنجانی خطاب به رئیس قوه قضائیه: به شکایات ما رسیدگی کنید!
فرزندان آیت الله هاشمی رفسنجانی در نامه مشتركی به رییس جدید قوه قضائیه، خواستار تعیین هیاتی ویژه جهت رسیدگی به شایعات واتهامات مطرح شده درباره آنان از سوی مقامات دولتی شدند. متن کامل این نامه که در سایت آینده منتشر شده به شرح زیر است:
حضرت آیت الله آملی لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران
سلام علیكم
احتراما، آغاز مسئولیت جناب عالی در دارالعدل ایران كه با تاكید بر اجرای قانون همراه بود، امید به بالندگی «سیستم قضائی برپایه عدل اسلامی» و «پاسداری از حقوق مردم» و برقراری «امنیت قضایی عادلانه برای همه» را چنان كه در قانون اساسی كشور – این خون بهای هزاران شهید انقلاب اسلامی- آمده است، دو چندان كرد و ما را بر آن داشت، با نگارش این نامه تظلم نزد شما بریم، باشد كه از رهگذر روشن شدن حقایق، حقوق فردی و اجتماعی و تحقق عدالت نیز كه پشتیابی از آن، بر اساس اصل 156 منشور ملی از وظایف آن قوه است، تضمین شود.
همان گونه كه مستحضرید، یكی از حربههای دشمنان انقلاب اسلامی در 30 سال گذشته، هتك حرمت و ترور شخصیت رهبران انقلاب بوده است تا ضمن تخریب الگوهای اصیل، در مورد اهداف راستین انقلاب و از جمله عدالت، پاك دستی مسئولان و خدمت بیچشمداشت آنان به ملت شبههافكنی شود و این نهضت بیمانند، از چشم مردم ایران و جهان بیفتد و زمینه بازگشت به دورانی فراهم آید كه قدرتهای مسلط، بیدغدغه از عدالت خواهی مردمان، سلطه غارتگرانه خود را تداوم بخشند.
متأسفانه علاوه بر برخی افراد غافل، گروهها و جناحهای دارای مطامع سیاسی در داخل نیز با دشمنان همنوا شده، بر بستر شایعات و شبهاتی كه بنیانهای حقوقی و اخلاقی و سیاسی انقلاب و كشور را درهم میشكند، با سوءاستفاده از احساسات عمومی، به قدرت و مناصب مورد نظر دست یافتند.
پدر ارجمند ما و فرزند خدوم و فداكار نهضت و ملت «هاشمی رفسنجانی» كسی است كه به دلیل نقش بیبدیل و ماندگار خویش در همه عرصههای انقلاب در بیش از نیم قرن اخیر، بیشترین سهم را از این حملات و اقدامات مخالف با شرع و قانون و اخلاق داشته است. رمز ناكامی دشمنان و بدخواهان درباره ایشان را به رغم تكالب آنان، باید در خدمات جاویدان ایشان درمبارزه و دفاع مقدس و سازندگی و در كلام شگفتانگیز امام راحل «ره» یافت كه مانایی هاشمی را با زندگی و حیات نهضت پیوند زدند، سخنی كه با چنین اطلاق و قاطعیتی، در مورد كس دیگری صادر نشده است.
هدف از نگارش این نامه اما دفاع از این استوانه انقلاب و كشور نیست كه للبیت رب بحمیه. آخرین حربه دشمنان، پس از ناكامی در تخریب چهره این شخصیت خدوم و آگاهی از ناكارآمدی شیوههای گذشته، تلاش برای طرح شایعات، اتهامات و اكاذیب درباره فرزندان هاشمی رفسنجانی است كه از دیرباز و بخصوص در سالهای اخیر رواج یافته است.
ما «هاشمیان» اگرچه همچون سایر شهروندان این كشور میتوانیم خواهان احقاق حقوق خود باشیم، و به رغم آن كه اذعان داریم، خدمات پدر هرگز امتیازی برای ما ایجاد نمیكند و هیچ كس، جز به تقوا و تلاش خالصانه برای اسلام و انقلاب و ملك و ملت بر دیگری برتری ندارد، اما از آنجا كه طرح این اتهامات، به عنوان اهرم فشار و ابزاری برای حذف هاشمی رفسنجانی به كار گرفته میشود و خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمن میریزد، بر احقاق حق خود پافشاری میكنیم، وگرنه امر خود به خدای عادل منتقم و به رسیدگی در روز جزا وامینهادیم.
آیت الله آملی لاریجانی
روشن است كه استمرار شیوه گذشته كه افرادی با احساس مصونیت از برخورد قانونی، به ترویج این شایعات بپردازند، نه با موازین شرعی، قانونی و اخلاقی سازگاری دارد و نه به مصحلت كشور و جامعه ماست و آسیبهای جدی به انقلاب و كشور و ملت وارد میكند، زیرا:
* از باب تضییع حقوق فردی، مایه هتك حرمت افراد، از راه ایراد اتهامهای اثبات نشده وناروا میشود و ناقض «كرامت و ارزش والای انسان» است كه در اصل دوم قانون اساسی، از پایههای نظام ج.ا.ا شمرده شده است، و نیز از حیث عدم رسیدگی در محاكم صالح، موجب سلب حق دفاع متهمان و دسترسی آنان به دادگاههای صالح (مصرح در اصل 34 قانون اساسی) است.
* از حیث نقض اصول و موازین حقوقی و لطمه به اعتبار قانون، موجب نادیده گرفتن اصل برائت – كه دراصل 37 قانون اساسی نیز بر آن تاكید شده است – و بیتوجهی به حفظ و احیای حقوق عمومی و گسترش و اجرای عدالت و پشتیبانی از حقوق فردی و اجتماعی و امنیت قضایی عادلانه است، و با توجه به رفتارهای فراقانونی برخی نهادهای رسمی كشور و همراهی در گسترش شایعات، مروج عبور از قانون و در مواردی منجر به جرم انگاری اموری كه قانون آنها را جرم ندانسته و نیز القای محكومیت افراد در اذهان عمومی شده و در نتیجه ناقض استقلال قوه قضائیه است.
* از نظر مخالفت با نظم، اخلاق و حقوق عمومی و شأن نهادهای قانونی و مدیریت عالی كشور: شكست اخلاق حسنه از راه گسترش شایعه و دروغ وافترا و تهمت و اهانت و فریب افكار عمومی و تشویش اذهان و ...، سلب اعتماد عمومی به مسئولان و به تبع آن انقلاب و كشوركه متأسفانه با توجه به آنچه افشاگری قلمداد میشود و آمیخته شدن با دروغ پردازیهای منظومه خبری گسترده دشمنان جهانی انقلاب، حد یقفی برای آن متصور نیست، و در نتیجه ایجاد نومیدی و بیتفاوتی در مردم و آسیبپذیر كردن نظام در برابر توطئهها و فشارهای روزافزون خارجی؛ بازكردن دست بیگانگان و بدخواهان برای جاانداختن ادعاهای سیساله خود و درست انگاری آنها و سوء استفاده از شایعات برای هجمه به بالاترین اركان نظام؛ متزلزل كردن مدیریت اجتماعی كلان كشور، به دلیل آن كه كسانی با هر ابزاری – از جمله تهمت و دروغ – هدف خود را در دستیابی به مناصب قدرت توجیه میكنند؛ القای ناتوانی مدیریت عالی كشور در برخورد با صاحبان قدرت و مكنت و رانت خواران و اعمال نفوذ آنان و در نتیجه ترویج عدم مشروعیت یا ناكارآمدی نظام؛ ادعای عجز دستگاه قضایی از رسیدگی به جرایم این افراد و در نتیجه القای فقدان امنیت قضایی در كشور؛ نادیده گرفتن حقوق عمومی و نقض مبانی شریعت اسلامی و قانون اساسی؛ بخشی از آسیبهای این روند است.
* از همه اینها بالاتر، آسیب به مبانی اعتقادی انقلاب و نظام، از راه القای ناكارآمدی الگوی حكومت مبتنی بر احكام شریعت است كه برگرفته از تعالیم پیامبر اكرم «ص» و اهل بیت «ع» است و زیر نظر ولایت امر و امامت امت و با برخورداری از اختیارات ولایت مطلقه فقیه، ایجاد «جامعه نمونه واسوه اسلامی» را بر اساس جهان بینی و اصول و ضوابط اسلامی و مكتبی هدف خود قرار داده، دولت را موظف به «ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی» كرده است.
آیت الله آملی لاریجانی
تاكنون نهادهایی همچون وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی كل كشور و در یك مورد، هیأتی ویژه كه با موافقت مسئولان عالی نظام تشكیل شد، رسیدگیهایی معمول داشتهاند كه متأسفانه به علل نامعلوم نتایج آن به اطلاع افكار عمومی نرسیده است.
به رغم آن كه دست كم در چهار سال گذشته، دولت محترم به همه اسناد در همه نهادهای اجرایی دست یافته، اما هیچ دلیلی برای اثبات این شایعات كه متأسفانه احیانا مدعای دولتمردان هم واقع شده است، ارائه نشده است.
به گمان ما هم از این روست كه تاكنون، به رغم همه درخواستهای مكرر و مصرانه قربانیان این اتهامات و انتظار افكار عمومی و الزامات قانونی، از ارجاع موارد به محاكم، به جای تلاش برای اثرگذاری بر افكار عمومی از راه پخش شایعات خودداری شده است.
و شاید به همین دلیل، اخیرا شاهد آن بودهایم كه از راه پخش اظهارات بعضی متهمان حوادث اخیر – كه در صورت داشتن اعتبار اقرار قانونی، تنها علیه شخص قابل استناد است – تلاش میشود تا ادعاهای بیسند، علیه احدی از امضاكنندگان این نامه با نقض ابتداییترین اصول حقوقی، به زعم طراحان این سناریو مستندسازی شود.
و از سوی دیگر، متأسفانه تاكنون به چندین شكایت ارائه شده به دستگاه قضایی كه برابر اصل 34 و 36 و 61 و 156 قانون اساسی تنها مرجع دادخواهی به عنوان حق مسلم افراد جامعه است، رسیدگی نشده است.
اینجانبان فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر هاشمی با اتكال بر خدای متعال، نخست بر اساس حق شخصی خود، و برای احیای حقوق عامه و عمل به مبانی شریعت و اصول قانون و پاسداشت ارزشهای اخلاقی، و بالاخره به عنوان درخواست ا ز مسئولان قضائی برای اطاعت از دستور آیت الله خامنه ای برای نهادهای قانونی كشور كه در نماز جمعه 29 خرداد 1388، ضمن تنزیه شخصیت موجه آقای هاشمی رفسنجانی و اظهار این كه «مردم باید به این حقایق توجه داشته باشند» و تاكید بر منع بیان ادعاها «قبل از اثبات درمراجع و مجاری قانونی» كه به تعبیر ایشان «این گونه اقدامات در جامعه و به ویژه در اذهان جوانان تلقی نادرست ایجاد میكند»، امر به تعقیب عوامل این تخریبها از سوی مسئولان قضایی و غیرقضایی به عنوان یك وظیفه دادهاند؛
از جناب عالی كه مستظهر به پشتوانه علمی و دینی هستید و از شائبه اثرپذیری از قدرت و نقض موازین قانونی و اخلاقی دوری میجوئید و ادعای استقلال نهاد قضائی را دارید و در صورت عدم رعایت موازین و حركت به سوی دنیاطلبی و قدرت گرایی به جای قانون مداری و آخرت ترسی، بنا به حدیث شریف و چنان كه درنظامهای نامشروع شاهد آن بودهایم، به جایگاه اشقیا بدل خواهد شد كه ساحت مقدس دارالعدل نشینان ایران همواره از آن مبرا باد، استدعا داریم كه دستور فرمائید، مرجعی صلاحیتدار، مستقل و با اختیارات كامل، و دور از بازیهای سیاسی، رسیدگی به این شایعات و اتهامات را در دستور كار خود قرار دهد و نتایج را به اطلاع ملت فهیم و رشید ایران اسلامی و مسئولان محترم كشور برساند و با اجرای عدالت، از تكرار این رویه مجرمانه پیشگیری كند، گرچه ریاست قوه قضائیه در سال 1376، در انجام تكلیف قانونی خود در رسیدگی به داراییهای رئیس جمهوری و خانواده وی، با صراحت كاهش آن را نه تنها نسبت به آغاز دوره مسئولیت، اعلام داشته، به نادرستی شایعات موجود شهادت داد، اما دستهای فتنه همچنان به كار است تا علاوه بر تخطئه آن حكم قانونی، ارتكاب تخلفاتی را در سالهای اخیر كه از همه مناصب و دسترسی به قدرت و بیتالمال دور بودهایم، به ما نسبت دهد و چنان به تكرار آن از تریبونهای رسمی و رسانهها ادامه میدهد كه رسیدگی به تخلفات احتمالی حاكمان در سایه قرار گیرد و بدتر از اینها به ناحق ادعا دارند كه مراكز قدرت مانع رسیدگی به اتهامات اند.
رجاء واثق داریم، جنابعالی كه درنخستین لحظات تصدی رسمی خود اعلام داشتهاید كه تخلف از قانون را هرگز روا نمیدارید، به قضات شریف و عادل ابلاغ خواهید فرمود، ضمن بررسی همه ادعاها و شایعات و اعلام نتایج، رسیدگی به شكایات مطرح شده از سوی اینجانبان را نیز وجهه همت خود قرار دهند.
در پایان تاكید می كنیم و برآنیم كه با این درخواست، حجت را بر اهل حل و عقد تمام كردهایم كه اگر امروز كه بسط ید و قوه قهریه دارند، داد مظلوم از بدخواهان نستانند، فردا در روز حسرت كه همه در محضر دادگاه عدل خدای قاهر حاضر خواهیم شد، داد خویش از آنان، از دادستان منتقم خواهیم ستاند.
باسپاس از دستور جنابعالی و اقدام شایسته قضات شریف، امر خود به خدای متعال كه احكم الحاكمین و به بندگان خود بصیر و آگاه است، تفویض میكنیم. و آخردعوانا ان الحمد لله رب العالمین
فاطمه هاشمی محسن هاشمی فائزه هاشمی
مهدی هاشمی یاسر هاشمی
حضرت آیت الله آملی لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران
سلام علیكم
احتراما، آغاز مسئولیت جناب عالی در دارالعدل ایران كه با تاكید بر اجرای قانون همراه بود، امید به بالندگی «سیستم قضائی برپایه عدل اسلامی» و «پاسداری از حقوق مردم» و برقراری «امنیت قضایی عادلانه برای همه» را چنان كه در قانون اساسی كشور – این خون بهای هزاران شهید انقلاب اسلامی- آمده است، دو چندان كرد و ما را بر آن داشت، با نگارش این نامه تظلم نزد شما بریم، باشد كه از رهگذر روشن شدن حقایق، حقوق فردی و اجتماعی و تحقق عدالت نیز كه پشتیابی از آن، بر اساس اصل 156 منشور ملی از وظایف آن قوه است، تضمین شود.
همان گونه كه مستحضرید، یكی از حربههای دشمنان انقلاب اسلامی در 30 سال گذشته، هتك حرمت و ترور شخصیت رهبران انقلاب بوده است تا ضمن تخریب الگوهای اصیل، در مورد اهداف راستین انقلاب و از جمله عدالت، پاك دستی مسئولان و خدمت بیچشمداشت آنان به ملت شبههافكنی شود و این نهضت بیمانند، از چشم مردم ایران و جهان بیفتد و زمینه بازگشت به دورانی فراهم آید كه قدرتهای مسلط، بیدغدغه از عدالت خواهی مردمان، سلطه غارتگرانه خود را تداوم بخشند.
متأسفانه علاوه بر برخی افراد غافل، گروهها و جناحهای دارای مطامع سیاسی در داخل نیز با دشمنان همنوا شده، بر بستر شایعات و شبهاتی كه بنیانهای حقوقی و اخلاقی و سیاسی انقلاب و كشور را درهم میشكند، با سوءاستفاده از احساسات عمومی، به قدرت و مناصب مورد نظر دست یافتند.
پدر ارجمند ما و فرزند خدوم و فداكار نهضت و ملت «هاشمی رفسنجانی» كسی است كه به دلیل نقش بیبدیل و ماندگار خویش در همه عرصههای انقلاب در بیش از نیم قرن اخیر، بیشترین سهم را از این حملات و اقدامات مخالف با شرع و قانون و اخلاق داشته است. رمز ناكامی دشمنان و بدخواهان درباره ایشان را به رغم تكالب آنان، باید در خدمات جاویدان ایشان درمبارزه و دفاع مقدس و سازندگی و در كلام شگفتانگیز امام راحل «ره» یافت كه مانایی هاشمی را با زندگی و حیات نهضت پیوند زدند، سخنی كه با چنین اطلاق و قاطعیتی، در مورد كس دیگری صادر نشده است.
هدف از نگارش این نامه اما دفاع از این استوانه انقلاب و كشور نیست كه للبیت رب بحمیه. آخرین حربه دشمنان، پس از ناكامی در تخریب چهره این شخصیت خدوم و آگاهی از ناكارآمدی شیوههای گذشته، تلاش برای طرح شایعات، اتهامات و اكاذیب درباره فرزندان هاشمی رفسنجانی است كه از دیرباز و بخصوص در سالهای اخیر رواج یافته است.
ما «هاشمیان» اگرچه همچون سایر شهروندان این كشور میتوانیم خواهان احقاق حقوق خود باشیم، و به رغم آن كه اذعان داریم، خدمات پدر هرگز امتیازی برای ما ایجاد نمیكند و هیچ كس، جز به تقوا و تلاش خالصانه برای اسلام و انقلاب و ملك و ملت بر دیگری برتری ندارد، اما از آنجا كه طرح این اتهامات، به عنوان اهرم فشار و ابزاری برای حذف هاشمی رفسنجانی به كار گرفته میشود و خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمن میریزد، بر احقاق حق خود پافشاری میكنیم، وگرنه امر خود به خدای عادل منتقم و به رسیدگی در روز جزا وامینهادیم.
آیت الله آملی لاریجانی
روشن است كه استمرار شیوه گذشته كه افرادی با احساس مصونیت از برخورد قانونی، به ترویج این شایعات بپردازند، نه با موازین شرعی، قانونی و اخلاقی سازگاری دارد و نه به مصحلت كشور و جامعه ماست و آسیبهای جدی به انقلاب و كشور و ملت وارد میكند، زیرا:
* از باب تضییع حقوق فردی، مایه هتك حرمت افراد، از راه ایراد اتهامهای اثبات نشده وناروا میشود و ناقض «كرامت و ارزش والای انسان» است كه در اصل دوم قانون اساسی، از پایههای نظام ج.ا.ا شمرده شده است، و نیز از حیث عدم رسیدگی در محاكم صالح، موجب سلب حق دفاع متهمان و دسترسی آنان به دادگاههای صالح (مصرح در اصل 34 قانون اساسی) است.
* از حیث نقض اصول و موازین حقوقی و لطمه به اعتبار قانون، موجب نادیده گرفتن اصل برائت – كه دراصل 37 قانون اساسی نیز بر آن تاكید شده است – و بیتوجهی به حفظ و احیای حقوق عمومی و گسترش و اجرای عدالت و پشتیبانی از حقوق فردی و اجتماعی و امنیت قضایی عادلانه است، و با توجه به رفتارهای فراقانونی برخی نهادهای رسمی كشور و همراهی در گسترش شایعات، مروج عبور از قانون و در مواردی منجر به جرم انگاری اموری كه قانون آنها را جرم ندانسته و نیز القای محكومیت افراد در اذهان عمومی شده و در نتیجه ناقض استقلال قوه قضائیه است.
* از نظر مخالفت با نظم، اخلاق و حقوق عمومی و شأن نهادهای قانونی و مدیریت عالی كشور: شكست اخلاق حسنه از راه گسترش شایعه و دروغ وافترا و تهمت و اهانت و فریب افكار عمومی و تشویش اذهان و ...، سلب اعتماد عمومی به مسئولان و به تبع آن انقلاب و كشوركه متأسفانه با توجه به آنچه افشاگری قلمداد میشود و آمیخته شدن با دروغ پردازیهای منظومه خبری گسترده دشمنان جهانی انقلاب، حد یقفی برای آن متصور نیست، و در نتیجه ایجاد نومیدی و بیتفاوتی در مردم و آسیبپذیر كردن نظام در برابر توطئهها و فشارهای روزافزون خارجی؛ بازكردن دست بیگانگان و بدخواهان برای جاانداختن ادعاهای سیساله خود و درست انگاری آنها و سوء استفاده از شایعات برای هجمه به بالاترین اركان نظام؛ متزلزل كردن مدیریت اجتماعی كلان كشور، به دلیل آن كه كسانی با هر ابزاری – از جمله تهمت و دروغ – هدف خود را در دستیابی به مناصب قدرت توجیه میكنند؛ القای ناتوانی مدیریت عالی كشور در برخورد با صاحبان قدرت و مكنت و رانت خواران و اعمال نفوذ آنان و در نتیجه ترویج عدم مشروعیت یا ناكارآمدی نظام؛ ادعای عجز دستگاه قضایی از رسیدگی به جرایم این افراد و در نتیجه القای فقدان امنیت قضایی در كشور؛ نادیده گرفتن حقوق عمومی و نقض مبانی شریعت اسلامی و قانون اساسی؛ بخشی از آسیبهای این روند است.
* از همه اینها بالاتر، آسیب به مبانی اعتقادی انقلاب و نظام، از راه القای ناكارآمدی الگوی حكومت مبتنی بر احكام شریعت است كه برگرفته از تعالیم پیامبر اكرم «ص» و اهل بیت «ع» است و زیر نظر ولایت امر و امامت امت و با برخورداری از اختیارات ولایت مطلقه فقیه، ایجاد «جامعه نمونه واسوه اسلامی» را بر اساس جهان بینی و اصول و ضوابط اسلامی و مكتبی هدف خود قرار داده، دولت را موظف به «ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی» كرده است.
آیت الله آملی لاریجانی
تاكنون نهادهایی همچون وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی كل كشور و در یك مورد، هیأتی ویژه كه با موافقت مسئولان عالی نظام تشكیل شد، رسیدگیهایی معمول داشتهاند كه متأسفانه به علل نامعلوم نتایج آن به اطلاع افكار عمومی نرسیده است.
به رغم آن كه دست كم در چهار سال گذشته، دولت محترم به همه اسناد در همه نهادهای اجرایی دست یافته، اما هیچ دلیلی برای اثبات این شایعات كه متأسفانه احیانا مدعای دولتمردان هم واقع شده است، ارائه نشده است.
به گمان ما هم از این روست كه تاكنون، به رغم همه درخواستهای مكرر و مصرانه قربانیان این اتهامات و انتظار افكار عمومی و الزامات قانونی، از ارجاع موارد به محاكم، به جای تلاش برای اثرگذاری بر افكار عمومی از راه پخش شایعات خودداری شده است.
و شاید به همین دلیل، اخیرا شاهد آن بودهایم كه از راه پخش اظهارات بعضی متهمان حوادث اخیر – كه در صورت داشتن اعتبار اقرار قانونی، تنها علیه شخص قابل استناد است – تلاش میشود تا ادعاهای بیسند، علیه احدی از امضاكنندگان این نامه با نقض ابتداییترین اصول حقوقی، به زعم طراحان این سناریو مستندسازی شود.
و از سوی دیگر، متأسفانه تاكنون به چندین شكایت ارائه شده به دستگاه قضایی كه برابر اصل 34 و 36 و 61 و 156 قانون اساسی تنها مرجع دادخواهی به عنوان حق مسلم افراد جامعه است، رسیدگی نشده است.
اینجانبان فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر هاشمی با اتكال بر خدای متعال، نخست بر اساس حق شخصی خود، و برای احیای حقوق عامه و عمل به مبانی شریعت و اصول قانون و پاسداشت ارزشهای اخلاقی، و بالاخره به عنوان درخواست ا ز مسئولان قضائی برای اطاعت از دستور آیت الله خامنه ای برای نهادهای قانونی كشور كه در نماز جمعه 29 خرداد 1388، ضمن تنزیه شخصیت موجه آقای هاشمی رفسنجانی و اظهار این كه «مردم باید به این حقایق توجه داشته باشند» و تاكید بر منع بیان ادعاها «قبل از اثبات درمراجع و مجاری قانونی» كه به تعبیر ایشان «این گونه اقدامات در جامعه و به ویژه در اذهان جوانان تلقی نادرست ایجاد میكند»، امر به تعقیب عوامل این تخریبها از سوی مسئولان قضایی و غیرقضایی به عنوان یك وظیفه دادهاند؛
از جناب عالی كه مستظهر به پشتوانه علمی و دینی هستید و از شائبه اثرپذیری از قدرت و نقض موازین قانونی و اخلاقی دوری میجوئید و ادعای استقلال نهاد قضائی را دارید و در صورت عدم رعایت موازین و حركت به سوی دنیاطلبی و قدرت گرایی به جای قانون مداری و آخرت ترسی، بنا به حدیث شریف و چنان كه درنظامهای نامشروع شاهد آن بودهایم، به جایگاه اشقیا بدل خواهد شد كه ساحت مقدس دارالعدل نشینان ایران همواره از آن مبرا باد، استدعا داریم كه دستور فرمائید، مرجعی صلاحیتدار، مستقل و با اختیارات كامل، و دور از بازیهای سیاسی، رسیدگی به این شایعات و اتهامات را در دستور كار خود قرار دهد و نتایج را به اطلاع ملت فهیم و رشید ایران اسلامی و مسئولان محترم كشور برساند و با اجرای عدالت، از تكرار این رویه مجرمانه پیشگیری كند، گرچه ریاست قوه قضائیه در سال 1376، در انجام تكلیف قانونی خود در رسیدگی به داراییهای رئیس جمهوری و خانواده وی، با صراحت كاهش آن را نه تنها نسبت به آغاز دوره مسئولیت، اعلام داشته، به نادرستی شایعات موجود شهادت داد، اما دستهای فتنه همچنان به كار است تا علاوه بر تخطئه آن حكم قانونی، ارتكاب تخلفاتی را در سالهای اخیر كه از همه مناصب و دسترسی به قدرت و بیتالمال دور بودهایم، به ما نسبت دهد و چنان به تكرار آن از تریبونهای رسمی و رسانهها ادامه میدهد كه رسیدگی به تخلفات احتمالی حاكمان در سایه قرار گیرد و بدتر از اینها به ناحق ادعا دارند كه مراكز قدرت مانع رسیدگی به اتهامات اند.
رجاء واثق داریم، جنابعالی كه درنخستین لحظات تصدی رسمی خود اعلام داشتهاید كه تخلف از قانون را هرگز روا نمیدارید، به قضات شریف و عادل ابلاغ خواهید فرمود، ضمن بررسی همه ادعاها و شایعات و اعلام نتایج، رسیدگی به شكایات مطرح شده از سوی اینجانبان را نیز وجهه همت خود قرار دهند.
در پایان تاكید می كنیم و برآنیم كه با این درخواست، حجت را بر اهل حل و عقد تمام كردهایم كه اگر امروز كه بسط ید و قوه قهریه دارند، داد مظلوم از بدخواهان نستانند، فردا در روز حسرت كه همه در محضر دادگاه عدل خدای قاهر حاضر خواهیم شد، داد خویش از آنان، از دادستان منتقم خواهیم ستاند.
باسپاس از دستور جنابعالی و اقدام شایسته قضات شریف، امر خود به خدای متعال كه احكم الحاكمین و به بندگان خود بصیر و آگاه است، تفویض میكنیم. و آخردعوانا ان الحمد لله رب العالمین
فاطمه هاشمی محسن هاشمی فائزه هاشمی
مهدی هاشمی یاسر هاشمی
شعله طور
در پی برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری و پیروز اعلام کردن رئیس دولت نهم برای بار دوم از سوی یاران غارش در وزارت کشور و در حالیکه هنوز جنبش اعتراضی خودجوش رای دهندگان به موسوی و کروبی به خیابانها سرازیر نشده بود، ستادی که کودتای انتخاباتی را برنامه ریزی کرده بود با در دست داشتن حکمی کلی از قاضی مرتضوی دادستان وقت و فعلا معزول تهران، ماموران امنیتی را شبانه به خانه و کاشانه فعالان سیاسی و هرجایی که گمان می برد روانه کرد و ظرف دو سه روز همه آنانی را که در برانگیختن و بسیج شهروندان به رای دادن به موسوی و کروبی نقش فعال داشتند بازداشت و آنها را همراه با لوازم و مدارکی که از تفتیش و بازرسی غیرقانونی خانه هاشان برای پرونده سازی و تهیه سند جرائم شان! جمع کرده بودند ، تحویل زندان و قاضیان دادگاه انقلاب دادند.
داستان آنچه بر سراین بهترین و آزاده ترین فرزندان ایران زمین به جرم فعالیت سیاسی اصلاح طلبانه در این سه ماه آمده است، از نحوه بازداشت، سلول انفرادی، دادگاه نمایشی و ... داستان تلخ و غم انگیز و سند رسوایی ستادی است که هنوز اصرار دارد از زبان این اسیران در بند با اعترافات نمایشی آنها اثبات کند که در انتخابات هیچ تقلبی صورت نگرفته است. خلاصه این اقدامات که همه ذیل حکومتی بنام جمهوری اسلامی به رهبری عالمی دینی و ولی فقیه انجام گرفته و هنوز چشم اندازی برای توقف آن دیده نمی شود، داستانی است که بازخوانی اش برای هر انسان مسلمان و منصف و آزاده ای چشمی پر اشک و خون می سازد و اینکه چرا حکومتی که باید الگوی اخلاق و رحمت و عدالت و مردمداری و ... باشد امروز کارش بدینجا رسیده است که توسط جریانی قدرت طلب و سناریوساز به راحتی افرادی را که همه سالهای عمرشان را در خدمت انقلاب و جمهوری اسلامی بوده اند با اتهام براندازی نرم و انقلاب یا کودتای مخملی به زندان و محاکمه و ...کشانده است؟ البته آنان که اینان را به بند و محاکمه و ... کشیده اند خود به خوبی می دانند که این اتهام بهانه و توهمی بیش نیست و آنها انتقام مسائلی دیگر را از این آزادگان می گیرند.
در این روزها که روزهای تلخ و در عین حال سرنوشت سازی برای کشور ماست شواهد تاریخی بسیاری را می توان در تشابه با آنچه بر سر این اسیران در بند از سوی جریان قدرت طلب و ... میآید، یافت و دانست که متاسفانه در تاریخ ما کم از این داستانها نبوده است؛ صد اسف که قرار بود در نظامی دینی و رهبرانی روحانی دیگر شاهد چنین رخدادهایی نباشیم که هستیم!
داستان به زندان و محاکمه و به دار کشیده شدن حسین بن منصور حلاج از این داستان هاست؛ او که سیاسی نبود اما افکار و اندیشه هایی متفاوت و فراتر از عقاید رایج روزگارش داشت (و به قول امروزها دگراندیش بود) و البته با حاکمیت وقت هم سرخوشی نداشت به جرم همین دگراندیشی چه که نکشید و سرانجام جانش را در این راه داد تا حاکمان از زبان و فکر او آسوده خاطرشده و به حفظ قدرت و حکومت خود دل خوش دارند و ادامه دهند.
کتاب «شعله طور» درباره زندگی و اندیشه حلاج، نوشته استاد فرزانه مرحوم دکترعبدالحسین زرین کوب اینروزها خواندن دارد تا دریابیم آنچه در اینروزها بر سر اسیران آزاده ما می رود چه شباهت قریبی دارد با آنچه بر سر حلاج رفته است .
در فرازی از نوشته حلاج در زندان آمده است: " دربین کسانی که بر من انواع تهمتهای ناروا نهاده اند، بعضی کوشیده اند تا مرا به سعی در براندازی خلافت منسوب دارند این بهتان عظیم است. پنهان نمی کنم که من به این خلافت که هیچ چیزآن بدانچه پیامبر و یارانش بنیاد نهادند شباهت ندارد، مشتاقانه عشق نمی ورزم و آن را نمونه طرز آن فرمانروایی که از یاران بزرگ رسول میراث ماند نمی دانم اما طرز براندازی آن را هم آنگونه که گروههای مخالف پنهان و آشکاراعلام کرده اند نمی پسندم. راه کشتار و خونریزی را دوست ندارم و هرگز در خاطرم نمی گنجد که مظلوم می تواند خشنونت ظالم را با خشنونت متقابل دفع کند و با این کار ظلم را در جامعه استوار و دیر پا نسازد. برای نفی خشونت و بیزاری از آن چه شاهدی بهتر از این می توان نشان داد؟ ... امروز به فتوای قاضی کلان و به اصرارحامد وزیر در مجلسی که در خانه او منعقد بود و نام آن را محکمه شرع نهاده بودند من محکوم شناخته شدم. به این حکم اعتراضی ندارم زیرا آن مجلس را محکمه نمی دانم و آنچه از زبان یا قلم قاضی کلان و زیردستانش صادر شد به نظرم شرایط یک حکم شرعی را نداشت.
خدایا با شوق و علاقه یک عاشق بیقراربه سوی تو می شتابم و آنجا که اراده تست برای خود وجودی نمی شناسم تا از تسلیم یا عدم تسلیم در مقابل آن دم بزنم...."(صص57و58)
با توصیه به همه علاقمندان به خواندن این کتاب، در روزهای آینده به نقل فرازهایی دیگر از این کتاب خواهم پرداخت تا معلوم شود که این داستان پر اشک و خون چشم ظاهرا در کشور ما هنوز ادامه دارد ...
داستان آنچه بر سراین بهترین و آزاده ترین فرزندان ایران زمین به جرم فعالیت سیاسی اصلاح طلبانه در این سه ماه آمده است، از نحوه بازداشت، سلول انفرادی، دادگاه نمایشی و ... داستان تلخ و غم انگیز و سند رسوایی ستادی است که هنوز اصرار دارد از زبان این اسیران در بند با اعترافات نمایشی آنها اثبات کند که در انتخابات هیچ تقلبی صورت نگرفته است. خلاصه این اقدامات که همه ذیل حکومتی بنام جمهوری اسلامی به رهبری عالمی دینی و ولی فقیه انجام گرفته و هنوز چشم اندازی برای توقف آن دیده نمی شود، داستانی است که بازخوانی اش برای هر انسان مسلمان و منصف و آزاده ای چشمی پر اشک و خون می سازد و اینکه چرا حکومتی که باید الگوی اخلاق و رحمت و عدالت و مردمداری و ... باشد امروز کارش بدینجا رسیده است که توسط جریانی قدرت طلب و سناریوساز به راحتی افرادی را که همه سالهای عمرشان را در خدمت انقلاب و جمهوری اسلامی بوده اند با اتهام براندازی نرم و انقلاب یا کودتای مخملی به زندان و محاکمه و ...کشانده است؟ البته آنان که اینان را به بند و محاکمه و ... کشیده اند خود به خوبی می دانند که این اتهام بهانه و توهمی بیش نیست و آنها انتقام مسائلی دیگر را از این آزادگان می گیرند.
در این روزها که روزهای تلخ و در عین حال سرنوشت سازی برای کشور ماست شواهد تاریخی بسیاری را می توان در تشابه با آنچه بر سر این اسیران در بند از سوی جریان قدرت طلب و ... میآید، یافت و دانست که متاسفانه در تاریخ ما کم از این داستانها نبوده است؛ صد اسف که قرار بود در نظامی دینی و رهبرانی روحانی دیگر شاهد چنین رخدادهایی نباشیم که هستیم!
داستان به زندان و محاکمه و به دار کشیده شدن حسین بن منصور حلاج از این داستان هاست؛ او که سیاسی نبود اما افکار و اندیشه هایی متفاوت و فراتر از عقاید رایج روزگارش داشت (و به قول امروزها دگراندیش بود) و البته با حاکمیت وقت هم سرخوشی نداشت به جرم همین دگراندیشی چه که نکشید و سرانجام جانش را در این راه داد تا حاکمان از زبان و فکر او آسوده خاطرشده و به حفظ قدرت و حکومت خود دل خوش دارند و ادامه دهند.
کتاب «شعله طور» درباره زندگی و اندیشه حلاج، نوشته استاد فرزانه مرحوم دکترعبدالحسین زرین کوب اینروزها خواندن دارد تا دریابیم آنچه در اینروزها بر سر اسیران آزاده ما می رود چه شباهت قریبی دارد با آنچه بر سر حلاج رفته است .
در فرازی از نوشته حلاج در زندان آمده است: " دربین کسانی که بر من انواع تهمتهای ناروا نهاده اند، بعضی کوشیده اند تا مرا به سعی در براندازی خلافت منسوب دارند این بهتان عظیم است. پنهان نمی کنم که من به این خلافت که هیچ چیزآن بدانچه پیامبر و یارانش بنیاد نهادند شباهت ندارد، مشتاقانه عشق نمی ورزم و آن را نمونه طرز آن فرمانروایی که از یاران بزرگ رسول میراث ماند نمی دانم اما طرز براندازی آن را هم آنگونه که گروههای مخالف پنهان و آشکاراعلام کرده اند نمی پسندم. راه کشتار و خونریزی را دوست ندارم و هرگز در خاطرم نمی گنجد که مظلوم می تواند خشنونت ظالم را با خشنونت متقابل دفع کند و با این کار ظلم را در جامعه استوار و دیر پا نسازد. برای نفی خشونت و بیزاری از آن چه شاهدی بهتر از این می توان نشان داد؟ ... امروز به فتوای قاضی کلان و به اصرارحامد وزیر در مجلسی که در خانه او منعقد بود و نام آن را محکمه شرع نهاده بودند من محکوم شناخته شدم. به این حکم اعتراضی ندارم زیرا آن مجلس را محکمه نمی دانم و آنچه از زبان یا قلم قاضی کلان و زیردستانش صادر شد به نظرم شرایط یک حکم شرعی را نداشت.
خدایا با شوق و علاقه یک عاشق بیقراربه سوی تو می شتابم و آنجا که اراده تست برای خود وجودی نمی شناسم تا از تسلیم یا عدم تسلیم در مقابل آن دم بزنم...."(صص57و58)
با توصیه به همه علاقمندان به خواندن این کتاب، در روزهای آینده به نقل فرازهایی دیگر از این کتاب خواهم پرداخت تا معلوم شود که این داستان پر اشک و خون چشم ظاهرا در کشور ما هنوز ادامه دارد ...
کروبی در دیدار اعضا جامعهی پزشکی: طرف اصلی آنها مردم هستند که خودشان در صحنهاند
جمعی از پزشکان و دندانپزشکان عضو هیات علمی دانشگاه بعدازظهر پنج شنبه با حضور در منزل حجه الاسلام و المسلمین کروبی با وی دیدار کردند.
به گزارش موج سبز آزادی، این عده از جامعۀ پزشکی که نوعآً از مسئولان و فعالان دانشگاهی در دوران اصلاحات بودند هدف خود را از این دیدار اظهار تشکر از ایستادگی آقای کروبی بر مواضع بحق و مردمی وی در جهت استیفای حقوق آسیب دیدگان و بازداشت شدگان پس از انتخابات و رساندن صدای مظلومیت آنان به گوش مسئولان و جامعه بیان کردند. این جمع خود را نمایندگانی از طرف ملت نامیدند که اراده کرده است نگذارد حقوق اساسی اش که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده و در راس آنها حق حاکمیت بر سرنوشتشان است پایمال شود و از اینکه رهبران جنبش سبز ملت آنان را در این مسیر همراهی و هماهنگ می کنند سپاسگزاری کردند.
سپس آقای کروبی با اشاره به صحبت های مطرح شده گفت: من هر کاری را که وظیفه تشخیص بدهم انجام می دهم و هر پیامدی هم داشته باشد تحمل می کنم. ما چیزهایی را در روند انتخابات احتمال می دادیم ولی این میزان تقلب و این گونه برخوردهای خشن با اعتراضات مردمی را پیش بینی نکرده بودیم. فضا را بیش از حد سنگین کرده اند. ما در مبارزات پیش از انقلاب این شدت برخورد و بعضی از این رفتارها را نمی دیدیم. هر حدی از مبارزه، حدی از برخورد را بدنبال داشت ولی الان اصلاً معلوم نیست چرا می گیرند و چرا می زنند. حرمت خانمها خیلی بیشتر رعایت می شد. الآن دختر را جلوی مادرش کتک زده اند و بعد برده اند. ما این کارها را نمی فهمیم.
وی دیدار و ارائۀ اسناد به کمیتۀ ویژۀ قوۀ قضائیه در مورد وقوع تجاوز در بازداشتگاهها را بی فایده دانست و با تشریح روند کار، گزارش فوری، بدون بررسی واقعی و جهت دار این کمیته را ناشی از دستور از بیرون برآورد کرد و گفت آنها به سندهایی که من به آنها ارائه کردم توجه نکردند و حرف خودشان را زدند.
وی با اشاره به ملاقاتهایی که برخی از سران جناح مقابل با او داشته اند گفت آنها به من می گویند تو تند رفته ای اما با این حال نگران این نوع برخوردها با ما و مردم هستند و به همین دلیل توصیه می کنند پیگیر نباشیم تا اوضاع آرام شود گفت: کسانی که الآن در طرف مقابل تصمیم گیر هستند و حتی موجب نگرانی این افراد نیز شده اند چندان دگم و تنگ نظر هستند که قادر به دیدن واقعیت ها نیستند و ما را دست خالی حساب می کنند در حالی که طرف اصلی آنها مردم هستند که خودشان در صحنه اند و ما به پشتوانۀ حمایت مردم و از طرف آنها پیگیر رأی و حقوق قانونی شان هستیم.
کروبی با اعلام اینکه برای او پرونده ای تشکیل داده اند تا به دادگاه بفرستند گفت وقتی خواستند برگۀ ابلاغیه را به رویت من برسانند زیر آن نوشتم: برای من فرصت خوبی خواهد بود تا در دادگاه جنایت هایی که روی شاه را هم سفید کرد بازگو کنم و بعد امضا کردم. وی پیش بینی کرد این دولت به این گونه دوام نخواهد داشت و تأکید کرد ما باید بر هویت خودمان ایستادگی کنیم و بگوئیم خط امامی واقعی ما هستیم و خواهان جمهوری اسلامی به معنای کامل آن می باشیم. وی سپس تأکید کرد باید در راهپیمائی روز قدس شرکت کرده و آن را با شکوه تمام برگزار کنیم.
به گزارش موج سبز آزادی، این عده از جامعۀ پزشکی که نوعآً از مسئولان و فعالان دانشگاهی در دوران اصلاحات بودند هدف خود را از این دیدار اظهار تشکر از ایستادگی آقای کروبی بر مواضع بحق و مردمی وی در جهت استیفای حقوق آسیب دیدگان و بازداشت شدگان پس از انتخابات و رساندن صدای مظلومیت آنان به گوش مسئولان و جامعه بیان کردند. این جمع خود را نمایندگانی از طرف ملت نامیدند که اراده کرده است نگذارد حقوق اساسی اش که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده و در راس آنها حق حاکمیت بر سرنوشتشان است پایمال شود و از اینکه رهبران جنبش سبز ملت آنان را در این مسیر همراهی و هماهنگ می کنند سپاسگزاری کردند.
سپس آقای کروبی با اشاره به صحبت های مطرح شده گفت: من هر کاری را که وظیفه تشخیص بدهم انجام می دهم و هر پیامدی هم داشته باشد تحمل می کنم. ما چیزهایی را در روند انتخابات احتمال می دادیم ولی این میزان تقلب و این گونه برخوردهای خشن با اعتراضات مردمی را پیش بینی نکرده بودیم. فضا را بیش از حد سنگین کرده اند. ما در مبارزات پیش از انقلاب این شدت برخورد و بعضی از این رفتارها را نمی دیدیم. هر حدی از مبارزه، حدی از برخورد را بدنبال داشت ولی الان اصلاً معلوم نیست چرا می گیرند و چرا می زنند. حرمت خانمها خیلی بیشتر رعایت می شد. الآن دختر را جلوی مادرش کتک زده اند و بعد برده اند. ما این کارها را نمی فهمیم.
وی دیدار و ارائۀ اسناد به کمیتۀ ویژۀ قوۀ قضائیه در مورد وقوع تجاوز در بازداشتگاهها را بی فایده دانست و با تشریح روند کار، گزارش فوری، بدون بررسی واقعی و جهت دار این کمیته را ناشی از دستور از بیرون برآورد کرد و گفت آنها به سندهایی که من به آنها ارائه کردم توجه نکردند و حرف خودشان را زدند.
وی با اشاره به ملاقاتهایی که برخی از سران جناح مقابل با او داشته اند گفت آنها به من می گویند تو تند رفته ای اما با این حال نگران این نوع برخوردها با ما و مردم هستند و به همین دلیل توصیه می کنند پیگیر نباشیم تا اوضاع آرام شود گفت: کسانی که الآن در طرف مقابل تصمیم گیر هستند و حتی موجب نگرانی این افراد نیز شده اند چندان دگم و تنگ نظر هستند که قادر به دیدن واقعیت ها نیستند و ما را دست خالی حساب می کنند در حالی که طرف اصلی آنها مردم هستند که خودشان در صحنه اند و ما به پشتوانۀ حمایت مردم و از طرف آنها پیگیر رأی و حقوق قانونی شان هستیم.
کروبی با اعلام اینکه برای او پرونده ای تشکیل داده اند تا به دادگاه بفرستند گفت وقتی خواستند برگۀ ابلاغیه را به رویت من برسانند زیر آن نوشتم: برای من فرصت خوبی خواهد بود تا در دادگاه جنایت هایی که روی شاه را هم سفید کرد بازگو کنم و بعد امضا کردم. وی پیش بینی کرد این دولت به این گونه دوام نخواهد داشت و تأکید کرد ما باید بر هویت خودمان ایستادگی کنیم و بگوئیم خط امامی واقعی ما هستیم و خواهان جمهوری اسلامی به معنای کامل آن می باشیم. وی سپس تأکید کرد باید در راهپیمائی روز قدس شرکت کرده و آن را با شکوه تمام برگزار کنیم.
گزارشی از بازداشتگاههای غیرقانونی اطلاعات موازی
اطلاعات موازی به آن دسته از گروهها و سازمانهای اطلاق میشود که به موازات وزارت اطلاعات در زمینههای امنیتی پروژههایی را علیه فعالان سیاسی و امنیتی طراحی و اجرا مینمایند.
اساس وجود و نیز عملکرد این سازمانها برخلاف قانون فعلی ایران ارزیابی میشود. اطلاعات موازی برای دستیابی به اهداف خود اقدام به ایجاد بازداشتگاههای غیرقانونی نموده که تحت نظارت سازمان زندانها قرار نداشته و بدین لحاظ نیز اعمال انجام شده در آنان عمدتاً همراه با نقض متعدد موارد قانونی حقوق متهمان و بعضاً اعمال شکنجههای روحی و فیزیکی است. گزارش ذیل به تعدادی از مهمترین بازداشتگاههای اطلاعات موازی و شرح رفتارهای صورت گرفته در آنها میپردازد. در بخشهایی از متن از توضیحات امیر فرشاد ابراهیمی، دبیر سیاسی اسبق انصار حزبالله و فعال فعلی حقوق بشر استفاده شده است.
بازداشتگاه کهریزک
سوله کهریزک یا کمپ کهریزک بازداشتگاهی در شهر سنگ از توابع شهرری استان تهران است که پس از تٱسیس طی چندین سال در عملیاتهای مختلف از جمله تخریب محله «خاک سفید» و سپس به طور گسترده در طرح موسوم به ارتقای امنیت اجتماعی و سرکوب معترضان به انتخابات مورد استفاده قرار گرفت. بنابر گزارشها در این بازداشت گاه عده ای از افراد بازداشتی مورد تجاوز قرار گرفتند وعدهای به دلیل ضرب و شتم شدید و عدم مراقبت پزشکی در آن جان باختند. در ۶ مرداد ۱۳۸۸ پس از آنکه مرگ محسن روح الامینی فرزند یکی از مقامات حکومتی به انتقادات گسترده انجامید، آیتالله خامنهای به دلیل آنچه که « نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانیان » نامید دستور تعطیلی آن را صادر نمود. هر چند دستگیرشدگان اعلام کردند که این بازداشتگاه تا روزها پس از این دستور همچنان مورد استفاده بوده است.
کمیته گزارشگران حقوق بشر در مرداد ماه سال 86 مجموعههای گزارشهای تکان دهنده از برخوردهای صورت گرفته با متهمین طرح امنیت اجتماعی منتشر نمود که در آن به سولهی کهریزک به عنوان محل نگهداری متهمان و برخورد شده در آن اشاره نمود. نیز مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران طی گزارشهای به این رفتارها اشاره نمود. بنابر گزارشها سوله کهریزک در این زمان فاقد آب، تهویه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بودهاست. کمپ کهریزک تا سه ماه آب لوله کشی نداشت و زندانیان تا سه ماه حق نداشتند برای دستشویی از آب استفاده کنند. آب فقط به شرط کتک و کابل خوردن به آنها داده میشد. تا یک ماه اول آب را از گالنهای گازوئیل میخوردند که موجب تهوع و استفراغ میشد. در دو ماه اول، هر زندانی میتوانست فقط در ساعتهای ۱۰ صبح و ۱۰ شب ۳ دقیقه از دستشویی استفاده کند و به شرط کتک خوردن و سینه خیز رفتن و پارس کردن مثل سگ، از اب استفاده کند. البته در ۲۰ روز اول در را باز نمیکردند و بازداشتیها مجبور بودند همانجا که زندگی میکنند جلوی هم ادرار و مدفوع کنند، بعد از ۲۰ روز که در را باز کردند کف سوله را با آب فشار قوی شستند.
غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ میان زندانیان پرتاب میشد که شامل یک چهارم نان لواش و یک سیب زمینی بسیار کوچک (تقریبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعیفتر بودند و تاکنون این مکانها را ندیده بودند را وادار میکردند برای دریافت غذا چهار دست و پا مثل سگ پارس کنند و سیب زمینی را با دندان از روی زمین بردارند. در اثر سوءتغدیه به زودی زندانیان چنان وضعی پیدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بیهوش میشدند و بیشترشان یک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. زندانیان کهریزک که اکنون به زندانهای دیگر منتقل شدهاند هنوز به شرایط عادی برنگشتهاند و به انواع بیماریهای گوارشی مبتلا هستند. در کهریزک کمتر از نیم متر جا برای هر کسی بود و زندانیان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند.
ضرب و شتم زندانیان با باتوم، کابل ، سیمهای برق بافته شده و شوک الکتریکی انجام میشد. دست و پای آنها را به صورت کمانی و قپانی میبستند و کتک میزدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت میکردند. گاهی هم دستها و پاهای زندانیان را به همدیگر میبستند. گاهی کف پای زندانیان را میزدند و سپس مجبورشان میکردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. گاهی برای تحقیر و وحشت ، عورت آنها را جلوی دیگر زندانیان نشان داده و با باتوم و شیشه به آنها تجاوز میکردند و در صورتی که زندانی میپذیرفت تا فحشهای بسیار رکیکی به خود دهد، شکنجه متوقف میشد.
پس از آن در خرداد ماه امسال گزارشهایی از انتقال بازداشتشدگان اعتراضات پس از انتخابات علیالخصوص روز 18 تیر به این مکان، شکنجه فیزیکی و تجاوز به تعدادی از آنها منتشر شد. یکی از آزاد شدگان در توصیف از وضعیت کهریزک در این دوره میگوید: یکی از بازداشتیها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با وجود اطلاع شکنجهگران کهریزک از وضعیت وی، او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشتشدهها به اوین منتقل میشوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان میسپارد. از دیگر شکنجهها در کهریزک آن است که بدنها را خیس میکنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشتشدهها را کتک میزنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند.
بازداشتگاه 59 سپاه
این بازداشتگاه در زير زمين های پادگان عشرت آباد واقع شده است. اين بازداشتگاه آنقدر فاقد امکانات و قرنطينه شده است که فقط افراد شاغل و دارای اختيارات و مدارج عاليرتبه در امور آن دخالت کرده و اجازه بازديد از آنجا را دارند. در موردی خاص حتی رئيس دادگستری کل استان تهران "عليزاده" در سال 84 آنرا در ليست بازداشتگاه های امنيتی فوق سری قرار داد که حتی به خود او اجازه بازديد از اين بازداشتگاه را نداده بودند.
اين بازداشتگاه تحت اختيار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران اداره می شود و تمام جرائم خاص رخ داده از جمله اتهامات امنيتی و جاسوسی واقع شده در سپاه پاسداران در آن رسيدگی و تکميل پرونده می شود.
امکانات ملاقات به صورت تعريف شده و آئين نامه ای برای متهمين بازداشتی وجود ندارد. تمام سلولهای متهمين انفرادی است و چند اتاق عمومی زير 10 نفر نیز در این بازداشتگاه وجود دارد. در آنجا از بهداشت و غذا و نور کافی و مطلوب خبری نيست .از تماس تلفنی نيز خبری نيست، مگر در حضور بازجو و کارشناس پرونده و با اجازه آنها. اين بازداشتگاه به مانند ساير بازداشتگاههای امنيتی با سيستم تعريف شده خود با متهمين برخورد می کند که برخورد شديد و خشن و عدم مراعات حقوق انسانی و نگه داشتن در بی خبری مطلق يکی از کوچکترين انواع برخوردهاست. در اين مجموعه که البته با امکانات ويژه ای که در بخش بازجويی و شکنجه و انفراديهای خاص دارد گنجايش حدود 300 نفر را داراست.
می توان گفت بازداشتگاه 59 سپاه يکی از سری ترين و مهمترين بازداشتگاههای جرائم امنيتی و جاسوسی سرتاسر کشور است که حتی در مواردی بازداشتی های آن تا مدتها بدون کوچکترين اطلاعی در آن نگهداری و شکنجه و بازجويی و يا حتی معدوم می شوند که همه اين اعمال تحت نظارت مستقيم نهاد اطلاعات سپاه پاسداران ساماندهی و انجام می شود. در اين بازداشتگاه نيز اعلام آمار رسمی افراد و اسامی آنان مرسوم نيست و همه چيز و همه کس از متهم تا مامور بازداشتگاه با شماره گذاری فراخوانده می شوند و همه جا و همه لحظه متهم با چشم بند تردد می کند و مطلقا تا زمان آزادی و يا انتقال کسی را نمی بيند و کسی هم جز بازجو و بازرسين بازداشتگاه به سراغش نمی آيند.
این بازداشتگاه دارای دو بند انفرادی با سلولهایی به ابعاد ۲×۱/۵ متر و یک بند عمومی است. زندانیان جز داخل سلول انفرادی چشم بند دارند و برای انتقال آنان به خارج زندان از آمبولانس استفاده میشود. پس از آغاز فعالیت دستگاه اطلاعات موازی وظیفه برخورد شدید با دانشجویان و نیروهای ملی مذهبی را بر عهده گرفت، اطلاعات بیشتری پیرامون فعالیت این زندان غیرقانونی منتشر شد. نهایتااعلام شده است که این بازداشتگاه، که از مهمترین بازداشتگاههای خارج از نظارت سازمان زندانها بودهاست، به زندان اوین (بازداشتگاه امنیتی سپاه پاسداران) منتقل شدهاست. اعتراضات دانشجویانی که پس از واقعه ۱۸ تیر دستگیر شدند و شکایت به کمیسیون اصل نود مجلس ششم و تلاش نمایندگان جنبش دانشجویی در مجلس ششم از جمله علی اکبر موسوی خوئینی و الهه کولایی در تعطیلی این بازداشتگاه موثر بود. پس از زندان توحید، این بازداشتگاه بزرگترین زندان غیر قانونی ایران بود.
بازداشتگاه نبوت
بازداشتگاه نبوت واقع در خيابان سهروردی می باشد و اداره آن مشترکا در اختيار وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران است که بر خلاف اکثر بازداشتگاههای امنيتی که در زير زمينها واقع شده اند اين بازداشتگاه با دارا بودن راه ارتباطی مستقل و بدون مزاحمت در بالای يک مجتمع تجاری و به حالت استتار شده ای قرار دارد که حالت يک خانه امن و بازداشتگاه فوق سری را دارد که دارای گنجايش بسيار کمی می باشد و بازداشتی های خاص به آنجا منتقل می شوند که بنا به شرايط جائز نيست به مکانهای معلوم و شناخته شده منتقل شوند.
می توان گفت علی رغم نظارت وزارت اطلاعات بر اين بازداشتگاه ولی عموميت نيروهای عملياتی و اجرايی و بازجويی را نيروهای حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران انجام می دهند. البته از اين مکان به عنوان بازداشتگاه و مکان امن موقت برای برخی بازجويی ها و بازداشت ها و يا نقطه کور در بين بازداشتگاه از نظر رخنه و نشت اطلاعاتی محسوب میشود. کل چنين مجموعه کوچکی از چند انفرادی و يک اتاق بازجويی تجاوز نمی کند و افرادی در حد انگشت شمار در آن نگهداری می شوند که پس از تحقيقات و بازجوئی های محرمانه به مراکز امن اصلی در بازداشتگاه های بزرگتر منتقل می شوند. در اين مکان از ثبت رايانه ای و نقل و انتقال اطلاعات در مورد شخص بازداشتی و ملاقات و يا ارجاع به مرجع قضايی خبری نيست و اکثر متهمين آنرا متهمين جرائم امنيتی و سياسی سپاه پاسداران تشکيل می دهند.
عشرت آباد
اين بازداشتگاه نيز در داخل قرارگاه مبارزه با مواد مخدر عشرت آباد واقع شده که گنجايش آن چيزی حدود 250 الی 350 نفر است. دارای 3 سالن می باشد که در هر سالن 15 ع انفرادی به ابعاد 5/1-2 متر وجود دارد که در هر انفرادی به زور 5 نفر نگهداری می شوند.متهمين بازداشتی ريز و درشت مرتبط با مواد مخدر سرتاسر تهران را به اين بازداشتگاه منتقل می کنند. در قسمت درب ورودی تمام وسايل افراد را تحويل و در کيسه های انفرادی برزنتی قرار میدهند. متهمين برای اينکه بتوانند پول خرج کنند اجازه بردن تمام پول خود را به بازداشتگاه دارند.
ميانگين مدت اقامت افراد تا زمان انتقال به دادگاه و يا زندان 3 الی 7 روز است البته در موارد خاصی متهمين جرم سنگين و قدرتمند را برای شناسايی رابطينشان و تحت شکنجه و بازجويی قرار دادن ماهها نيز می توانند نگه دارند. بازداشتگاه و تشکيلات عشرت آباد زير نظر اداره مبارزه با مواد مخدر نيروی انتظامی است که يکی از مشهورترين مکانها برای بازجوييهای فنی از متهمين مواد مخدر است. شدت عمل و ضرب وشتم در مورد اينگونه متهمين که با مواد مخدر سر و کار دارند در اکثر نهادهای انتظامی بسيار ضعيف و به ندرت است و اکثرا با آنها برخورد فيزيکی خاص و بسيار شديدی مثل اداره آگاهی و اطلاعات انجام نمی شود ولی بازداشتگاه مرکزی مواد مخدر عشرت آباد تنها جاييست که تا مرحله شکستن دست و پا و فک و دنده های متهمين پيش می روند و مجاز به بهره مندی از اجازه همه نوع شکنجه تا سر حد مرگ، در مورد متهمين مواد مخدری است. از بهداشت وملحفه و غذا برای بازداشتيها خبری نيست مگر پس مانده ها و ضايعات غذای سربازان و کارکنان اداره مبارزه با مواد مخدر که به صورت فله ای پخش و توزيع می شود.
مقوله استحمام و حمام به طور مطلق در اين بازداشتگاه وجود ندارد. حتی اگر فرد بازداشتی ماهها در آنجا باشد و گال بگيرد و يا شپش از سر و کول آن بالا برود. در انفراديها چيزی به نام نور و پنجره و تهويه وجود ندارد.در روز فقط 3 بار اجازه استفاده از دستشويی وجود دارد و درها هميشه بسته است و بازداشتی ها به صورت کتابی کنار هم می خوابند. سالهاست که شستن و تعويض موکت و پتوهای سلولها به فراموشی سپرده شده و اکثرا به استفراغ معتادان و ادرار و مدفوع آنانی که خود را نمی توانند نگه دارند آلوده است. سربازان هر نخ سيگار را به بازداشتی ها ما بين 5 الی 10 هزار تومان می فروشند. از بهداری و دارو و امکانات پزشکی خبری نيست مگر اينکه فرد در حال مرگ باشد که اين واقعه در بازداشتگاه مواد مخدر بسيار رخ می دهد که فرد بر اثر تشنج های پی در پی و عدم رسيدگی و اعزام به بيمارستان دچار ايست قلبی و مرگ می شود که در نهايت با صورت جلسه های ساختگی و نبود شاهد در امر عدم رسيدگی به موقع به وضعيت متهم و بازداشتی متوفی، پرونده بی سرو صدا به نفع متوليان بازداشتگاه و اداره مبارزه با مواد مخدر بسته میشود.
البته در مواردی نيز پرونده بازداشتی فوت شده ای را که بر اثر ضرب و شتم و خفگی در زير دست و پای مامورين بازجويی جان داده با پرونده سازی عدم رسيدن مواد مخدر و يا سنگ کوب و ايست قلبی با صورت جلسه های ساختگی بدون هيچگونه اعتراضی می بندند و دست های پنهان هميشه حامی جنايات آشکار و پنهان آنهاست که اين حمايت های ضد انسانی و ناقض حقوق بشر چنان اختياراتی به متوليان بازداشتگاهها می دهد که هر آنچه می خواهند در دخمه ها انجام دهند و صدای کسی به جايی نمی رسد که يکی از اين مجموعه ها بازداشتگاه تحت اختيار نيروی انتظامی، اداره و بازداشتگاه مبارزه با مواد مخدر عشرت آباد است.
شايد به راحتی بتوان گفت که هيچ مرجع انتظامی و نظامی و امنيتی به اندازه اداره مبارزه با مواد مخدر با قشر دختران و زنان بازداشتی سروکار نداشته باشد که بنا به گفته ها و شنيده ها مدعيات مامورين و شاهدين مرتبط با اين بازداشتگاه همه گونه اذيت و آزار و تعرض و نقض حقوق شهروندی و برخورد ناشايست و تحقير آميز توام با سوء استفاده از اين زنان و دختران بازداشتی در حريم بازداشتگاه انجام می شود که البته در موارد نادر زنان و دخترانی که به آنان تجاوز نمی شود بايد گفت نوع برخورد و تفتيشها و بازجوئيهای پشت دربهای بسته از طريق مامورين مرد و ضرب و شتم آنها از جهت اخذ اقرار و اعتراف در مورد اتهاماتشان و يا اتهامات مردان منتسب به آنان مثل پدر و برادر و يا همسر دست کمی از تجاوز و تعرض و اذيت و آزار در پرتو قانون ندارد و مامورين بازداشتگاه عشرت آباد چون يقين دارند که قشر متهمين بازداشتی در اين مجموعه آنقدر آسيب پذير هستند که کسی به فرياد آنها نمی رسند پس در مورد چه متهم زن و چه متهم مرد هر انچه که ناقض حقوق بشر و ضد انسانی است را در مورد آنها بدون ترس و واهمه اعمال می کنند. خصوصا پرونده سازی و تجاوز به نواميس بازداشتی مردم در سلولها که اکثرا دسته جمعی اتفاق می افتد و خيلی ها در جريان هستند و پای ثابت اين تجاوزات اند و اجازه افشاء و برخورد با آنرا نمی دهند و از عاملين اين جنايتها و تجاوزات به صورت مستقيم و يا غير مستقيم حمايت می کنند.
بازداشتگاه سئول معروف به ابوغريب
اين بازداشتگاه در تهران مابين افرادی که درآن نگهداری شده اند و به زندانها منتقل و يا آزاد شده اند به بازداشتگاه ابوغريب معروف شده و تحت اختيار حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی اداره می شود و در خيابان سئول و داخل شهرک مسکونی فاطميه واقع شده که لابه لای واحدهای مسکونی گم و استتار گرديده و چند بلوک و زير زمين از اين مجتمع مسکونی به عنوان بازداشتگاه در اختيار آنهاست.
در اين بازداشتگاه اکثرا جرائم خاص واقع شده در بين نيروهای انتظامی را رسيدگی می کنند و متهمين را در جهت تکميل پرونده و بازجويی و اعمال شکنجه های خاص در آن نگهداری می کنند که البته به غير از مجموع متهمين نيروی انتظامی در طی عمليات ارتقاء امنيت اجتماعی تعدادی از متهمين اين عمليات را برای دست و پا شکستن و شکنجه دادن و اقرار گرفتن به اين بازداشتگاه انتقال دادند که اکثر آنها را در کمتر از 1 هفته از آنجا به کمپ- سوله- کهريزک انتقال دادند. تمام سلولهای اين بازداشتگاه بدون استثناء انفرادی می باشد و فنی ترين و وحشتناکترين بازجوئيها چه از متهمين نظامی نيروی انتظامی و يا افراد خاص بازداشتی در آن توسط حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی تا حد دست و پا شکستن و مرگ انجام می شود.
همانگونه که اکثر نهادهای نظامی بازداشتگاههای خاص و مخفی خود را برای اعمال شکنجه دارند و در آنها هيچگونه محدوديتی در نوع برخورد با متهمين بازداشتی نيست اين بازداشتگاه نيز مرکز جولان نيروهای حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی است که در آن نه متهم بازداشتی ماهيتا ثبت و درج و بعهده گيری می شود و نه کسی در مورد جان و مال و خانواده و نقض حقوق آنان نگران است و تنها نگرانی در بازداشتگاه ابوغريب اين است که کارشناسان و بازجوها نتوانند هر آنچه که می خواهند به عنوان سند و مدرک و اقرار صريح از متهم تحت بازداشت بگيرند و اينکه نتوانسته باشند متهم بازداشتی را به حد اعلا شکنجه نمايند و رعب و وحشت در دل او ايجاد کنند.
66 سپاه پاسداران
اين بازداشتگاه خاص متعلق به سپاه پاسداران که به 66 سپاه معروف است در اتوبان افسريه محدوده بلوار هجرت پشت پادگان علامه طباطبائی قرار دارد و دارای سلولهای انفرادی متعدد و حتی بند عمومی است و در آن متهمين مختص سپاه پاسداران که مرتکب جرم شده اند و يا متهم هستند را نگهداری می کنند. در همین بازداشتگاه بود مدت زمانی مصطفی کاظمی و مهرداد عالیخانی نگهداری می شدند و آیت الله میلانی رهبر مذهبی گروه مهدویت نیز در آن فوت نمود.
اين بازداشتگاه دارای اکيپ های عملياتی زبده و کارآمدی در جهت پيگيری اتهامات و جرائم امنيتی در بين نيروهای سپاه است که بازجوها و کارشناسان آن با اختيارات نامحدود در مورد متهمين بازداشتی عمل می کنند و از نظر فيزيکی و نوع رفتار و نوع متهمين و ضعيت ويژه ای بر اين بازداشتگاه حاکم است و فشارها و تهديدات کمتری نسبت به بازداشتی ها اعمال می شود و نوعی بازداشتگاه در جهت ايجاد سازش و بهره برداری و بازيافت در مورد متهمين را دارد که نه کشتن متهمين آن جايز است و نه دور انداختنشان. پس در اين بازداشتگاه کارهای تخصصی در امور بازجويی و نوع برخورد با متهمين انجام می شود و بنا به دانسته ها امکانات محدودی و در حد کفايتی کمی کمتر از زندان در آن در نظر گرفته شده و تا حدودی با نظر موافق کارشناسان و بازجوها متهمين می توانند با نظارت کامل از تلفن و ملاقات بهرهمند باشند و گويا تعدادی از متهمين قتلهای زنجيره ای که احتمال سوءقصد به جانشان را در ساير زندانها و بازداشتگاهها می دادند بی سرو صدا در اين بازداشتگاه نگهداری می شوند. گنجايش اين مجموعه کمتر از 150 نفر است که البته به مانند تمام بازداشتگاههای خاص که در حال توسعه هستند اين بازداشتگاه نيز در حال توسعه و افزودن به ظرفيت و امکانات خود است. از مقوله شکنجه و بر خوردهای غير فنی با توجه به نوع متهمين در اين بازداشتگاه کمتر استفاده می شود.
از این بازداشتگاه تحت عنوان بازداشتگاه افسریه (قصر فیروزه) نیز یاد میشود و یکی از اماکنی بود که از سوی سپاه برای نگهداری معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم به کار گرفته شد. بنابر گزارشها برخی از سران اصلاحات از جمله سعید حجاریان و تاج زاده مدتی در این بازداشتگاه نگه داری شدهاند.
بازداشتگاه قمر وزارت
اين بازداشتگاه که در خيابان دبستان محدوده بين رسالت و سيد خندان واقع شده است و نزديک وزارت دفاع و در کوچه پشتی بيمارستان قمر بنی هاشم است، تحت مديريت وزارت اطلاعات قرار دارد و اداره می شود. از اين بازداشتگاه توسط درب کوچکی که در انتهای کوچه واقع شده است استفاده می شود که هيچ نام و نشانی بر روی آن حک نشده است.اين بازداشتگاه 2 طبقه می باشد و دارای حياط و 4 اتاق مصاحبه و بازجويی و 8 سلول انفرادی که 6 سلول در طبقه بالا و 2 سلول در طبقه هم کف می باشد که تمام سلولها در طبقه بالا و پائين به گونه ای طراحی شده که همه دور يک محيط دايره ای قرار گرفته اند.
اين مکان برای بازجوئيها وتحقيقات مقدماتی کارشناسان و بازجوهای وزارت اطلاعات به دور از تنش و در تير رس قرار گرفتن است که اکثرا پرونده های خاص فعالان و مبارزان سياسی را به همراه متهمانش رسيدگی می کنند و اکثرا افراد منتقل شده به اين بازداشتگاه مدت زمان زيادی را در آن سپری نمی کنند و از امکانات محدودی نسبت به بازداشتگاههای رسمی برخوردارند و همان قوانين هفته ای 1 الی 2 بار استحمام و 3 تا 5 نوبت استفاده از دستشوئی پيروی می کنند و متهمين در آن ثبت و يا اعلام بعهده گيری نمی شوند و با فضای خارج ارتباط متهمين قطع است و تمام مراحل تحقيقات و بازجويی با چشم بند سپری می شود و اعطاء هر امتيازی به غير از ملاقات که شديدا بهره مندی از آن ناممکن است در اختيار کارشناس پرونده می باشد که تمام خواسته های متهم در قبال نوع عملکرد و بازجويی ها تعيين و اجابت می شود که در اين بين به هيچ عنوان آدرس محل نگهداری متهمين بازداشتگاه قمر در اختيار خانواده ها قرار نمی گيرد و حتی اگر اطلاعاتی در مورد نگهداری و يا بازداشت فرد توسط مامورين وزارت اطلاعات به بستگان بازداشتی ارائه شود اما محل بازداشتگاههايی مثل قمر در اختيار هيچ کس قرار نمی گيرد.
بازداشتگاه منفی چهار وزارت کشور
بر اساس گزارشهای موجود در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، یکی از خبرنگاران خارجی، در حال مصاحبه با مردم در خیابانهای نزدیک ساختمان وزارت کشور دستگیر و پس از انتقال به زیر زمین وزارت کشور، تعدادی از مردم بازداشت شده را در آنجا دیده است.
همچنین در جریان حمله به کوی دانشگاه تهران (۲۵ خرداد ۱۳۸۸)، شماری از دانشجویان آزاد شده کوی دانشگاه تهران اعلام کردند بامداد دوشنبه ۲۵ خرداد، بیش از ۵۰ دانشجو توسط افراد لباس شخصی که به انواع سلاحهای سرد و گرم مجهز بودند، بازداشت و به زیرزمین ساختمان وزارت کشور منتقل شده بودند. این دانشجویان که برخی از آنها در جریان حمله به کوی دانشگاه زخمی شده بودند، ساعتها در زیر زمین وزارت کشور مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
سوله پاسارگاد
سوله پاسارگاد، واقع در نزدیکی پاسگاه نعمت آباد (حوالی تهران، ابتدای جاده ساوه) یکی دیگر از بازداشتگاههای غیرقانونی اطلاعات موازی ایران است. نام این بازداشتگاه پس از اعتراضات انتخابات ریاست جمهوری دهم مطرح شد. تعدادی از بازداشتشدگان اظهار داشتند که در این سولهها، آنها را عریان نگهداری شده و در معترض تهدید به آزار جنسی قرار داشتهاند. این مکان پیش از این کارخانه اسلحه سازی متعلق به وزارت دفاع بودهاست.
اساس وجود و نیز عملکرد این سازمانها برخلاف قانون فعلی ایران ارزیابی میشود. اطلاعات موازی برای دستیابی به اهداف خود اقدام به ایجاد بازداشتگاههای غیرقانونی نموده که تحت نظارت سازمان زندانها قرار نداشته و بدین لحاظ نیز اعمال انجام شده در آنان عمدتاً همراه با نقض متعدد موارد قانونی حقوق متهمان و بعضاً اعمال شکنجههای روحی و فیزیکی است. گزارش ذیل به تعدادی از مهمترین بازداشتگاههای اطلاعات موازی و شرح رفتارهای صورت گرفته در آنها میپردازد. در بخشهایی از متن از توضیحات امیر فرشاد ابراهیمی، دبیر سیاسی اسبق انصار حزبالله و فعال فعلی حقوق بشر استفاده شده است.
بازداشتگاه کهریزک
سوله کهریزک یا کمپ کهریزک بازداشتگاهی در شهر سنگ از توابع شهرری استان تهران است که پس از تٱسیس طی چندین سال در عملیاتهای مختلف از جمله تخریب محله «خاک سفید» و سپس به طور گسترده در طرح موسوم به ارتقای امنیت اجتماعی و سرکوب معترضان به انتخابات مورد استفاده قرار گرفت. بنابر گزارشها در این بازداشت گاه عده ای از افراد بازداشتی مورد تجاوز قرار گرفتند وعدهای به دلیل ضرب و شتم شدید و عدم مراقبت پزشکی در آن جان باختند. در ۶ مرداد ۱۳۸۸ پس از آنکه مرگ محسن روح الامینی فرزند یکی از مقامات حکومتی به انتقادات گسترده انجامید، آیتالله خامنهای به دلیل آنچه که « نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانیان » نامید دستور تعطیلی آن را صادر نمود. هر چند دستگیرشدگان اعلام کردند که این بازداشتگاه تا روزها پس از این دستور همچنان مورد استفاده بوده است.
کمیته گزارشگران حقوق بشر در مرداد ماه سال 86 مجموعههای گزارشهای تکان دهنده از برخوردهای صورت گرفته با متهمین طرح امنیت اجتماعی منتشر نمود که در آن به سولهی کهریزک به عنوان محل نگهداری متهمان و برخورد شده در آن اشاره نمود. نیز مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران طی گزارشهای به این رفتارها اشاره نمود. بنابر گزارشها سوله کهریزک در این زمان فاقد آب، تهویه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بودهاست. کمپ کهریزک تا سه ماه آب لوله کشی نداشت و زندانیان تا سه ماه حق نداشتند برای دستشویی از آب استفاده کنند. آب فقط به شرط کتک و کابل خوردن به آنها داده میشد. تا یک ماه اول آب را از گالنهای گازوئیل میخوردند که موجب تهوع و استفراغ میشد. در دو ماه اول، هر زندانی میتوانست فقط در ساعتهای ۱۰ صبح و ۱۰ شب ۳ دقیقه از دستشویی استفاده کند و به شرط کتک خوردن و سینه خیز رفتن و پارس کردن مثل سگ، از اب استفاده کند. البته در ۲۰ روز اول در را باز نمیکردند و بازداشتیها مجبور بودند همانجا که زندگی میکنند جلوی هم ادرار و مدفوع کنند، بعد از ۲۰ روز که در را باز کردند کف سوله را با آب فشار قوی شستند.
غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ میان زندانیان پرتاب میشد که شامل یک چهارم نان لواش و یک سیب زمینی بسیار کوچک (تقریبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعیفتر بودند و تاکنون این مکانها را ندیده بودند را وادار میکردند برای دریافت غذا چهار دست و پا مثل سگ پارس کنند و سیب زمینی را با دندان از روی زمین بردارند. در اثر سوءتغدیه به زودی زندانیان چنان وضعی پیدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بیهوش میشدند و بیشترشان یک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. زندانیان کهریزک که اکنون به زندانهای دیگر منتقل شدهاند هنوز به شرایط عادی برنگشتهاند و به انواع بیماریهای گوارشی مبتلا هستند. در کهریزک کمتر از نیم متر جا برای هر کسی بود و زندانیان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند.
ضرب و شتم زندانیان با باتوم، کابل ، سیمهای برق بافته شده و شوک الکتریکی انجام میشد. دست و پای آنها را به صورت کمانی و قپانی میبستند و کتک میزدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت میکردند. گاهی هم دستها و پاهای زندانیان را به همدیگر میبستند. گاهی کف پای زندانیان را میزدند و سپس مجبورشان میکردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. گاهی برای تحقیر و وحشت ، عورت آنها را جلوی دیگر زندانیان نشان داده و با باتوم و شیشه به آنها تجاوز میکردند و در صورتی که زندانی میپذیرفت تا فحشهای بسیار رکیکی به خود دهد، شکنجه متوقف میشد.
پس از آن در خرداد ماه امسال گزارشهایی از انتقال بازداشتشدگان اعتراضات پس از انتخابات علیالخصوص روز 18 تیر به این مکان، شکنجه فیزیکی و تجاوز به تعدادی از آنها منتشر شد. یکی از آزاد شدگان در توصیف از وضعیت کهریزک در این دوره میگوید: یکی از بازداشتیها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با وجود اطلاع شکنجهگران کهریزک از وضعیت وی، او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشتشدهها به اوین منتقل میشوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان میسپارد. از دیگر شکنجهها در کهریزک آن است که بدنها را خیس میکنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشتشدهها را کتک میزنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند.
بازداشتگاه 59 سپاه
این بازداشتگاه در زير زمين های پادگان عشرت آباد واقع شده است. اين بازداشتگاه آنقدر فاقد امکانات و قرنطينه شده است که فقط افراد شاغل و دارای اختيارات و مدارج عاليرتبه در امور آن دخالت کرده و اجازه بازديد از آنجا را دارند. در موردی خاص حتی رئيس دادگستری کل استان تهران "عليزاده" در سال 84 آنرا در ليست بازداشتگاه های امنيتی فوق سری قرار داد که حتی به خود او اجازه بازديد از اين بازداشتگاه را نداده بودند.
اين بازداشتگاه تحت اختيار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران اداره می شود و تمام جرائم خاص رخ داده از جمله اتهامات امنيتی و جاسوسی واقع شده در سپاه پاسداران در آن رسيدگی و تکميل پرونده می شود.
امکانات ملاقات به صورت تعريف شده و آئين نامه ای برای متهمين بازداشتی وجود ندارد. تمام سلولهای متهمين انفرادی است و چند اتاق عمومی زير 10 نفر نیز در این بازداشتگاه وجود دارد. در آنجا از بهداشت و غذا و نور کافی و مطلوب خبری نيست .از تماس تلفنی نيز خبری نيست، مگر در حضور بازجو و کارشناس پرونده و با اجازه آنها. اين بازداشتگاه به مانند ساير بازداشتگاههای امنيتی با سيستم تعريف شده خود با متهمين برخورد می کند که برخورد شديد و خشن و عدم مراعات حقوق انسانی و نگه داشتن در بی خبری مطلق يکی از کوچکترين انواع برخوردهاست. در اين مجموعه که البته با امکانات ويژه ای که در بخش بازجويی و شکنجه و انفراديهای خاص دارد گنجايش حدود 300 نفر را داراست.
می توان گفت بازداشتگاه 59 سپاه يکی از سری ترين و مهمترين بازداشتگاههای جرائم امنيتی و جاسوسی سرتاسر کشور است که حتی در مواردی بازداشتی های آن تا مدتها بدون کوچکترين اطلاعی در آن نگهداری و شکنجه و بازجويی و يا حتی معدوم می شوند که همه اين اعمال تحت نظارت مستقيم نهاد اطلاعات سپاه پاسداران ساماندهی و انجام می شود. در اين بازداشتگاه نيز اعلام آمار رسمی افراد و اسامی آنان مرسوم نيست و همه چيز و همه کس از متهم تا مامور بازداشتگاه با شماره گذاری فراخوانده می شوند و همه جا و همه لحظه متهم با چشم بند تردد می کند و مطلقا تا زمان آزادی و يا انتقال کسی را نمی بيند و کسی هم جز بازجو و بازرسين بازداشتگاه به سراغش نمی آيند.
این بازداشتگاه دارای دو بند انفرادی با سلولهایی به ابعاد ۲×۱/۵ متر و یک بند عمومی است. زندانیان جز داخل سلول انفرادی چشم بند دارند و برای انتقال آنان به خارج زندان از آمبولانس استفاده میشود. پس از آغاز فعالیت دستگاه اطلاعات موازی وظیفه برخورد شدید با دانشجویان و نیروهای ملی مذهبی را بر عهده گرفت، اطلاعات بیشتری پیرامون فعالیت این زندان غیرقانونی منتشر شد. نهایتااعلام شده است که این بازداشتگاه، که از مهمترین بازداشتگاههای خارج از نظارت سازمان زندانها بودهاست، به زندان اوین (بازداشتگاه امنیتی سپاه پاسداران) منتقل شدهاست. اعتراضات دانشجویانی که پس از واقعه ۱۸ تیر دستگیر شدند و شکایت به کمیسیون اصل نود مجلس ششم و تلاش نمایندگان جنبش دانشجویی در مجلس ششم از جمله علی اکبر موسوی خوئینی و الهه کولایی در تعطیلی این بازداشتگاه موثر بود. پس از زندان توحید، این بازداشتگاه بزرگترین زندان غیر قانونی ایران بود.
بازداشتگاه نبوت
بازداشتگاه نبوت واقع در خيابان سهروردی می باشد و اداره آن مشترکا در اختيار وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران است که بر خلاف اکثر بازداشتگاههای امنيتی که در زير زمينها واقع شده اند اين بازداشتگاه با دارا بودن راه ارتباطی مستقل و بدون مزاحمت در بالای يک مجتمع تجاری و به حالت استتار شده ای قرار دارد که حالت يک خانه امن و بازداشتگاه فوق سری را دارد که دارای گنجايش بسيار کمی می باشد و بازداشتی های خاص به آنجا منتقل می شوند که بنا به شرايط جائز نيست به مکانهای معلوم و شناخته شده منتقل شوند.
می توان گفت علی رغم نظارت وزارت اطلاعات بر اين بازداشتگاه ولی عموميت نيروهای عملياتی و اجرايی و بازجويی را نيروهای حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران انجام می دهند. البته از اين مکان به عنوان بازداشتگاه و مکان امن موقت برای برخی بازجويی ها و بازداشت ها و يا نقطه کور در بين بازداشتگاه از نظر رخنه و نشت اطلاعاتی محسوب میشود. کل چنين مجموعه کوچکی از چند انفرادی و يک اتاق بازجويی تجاوز نمی کند و افرادی در حد انگشت شمار در آن نگهداری می شوند که پس از تحقيقات و بازجوئی های محرمانه به مراکز امن اصلی در بازداشتگاه های بزرگتر منتقل می شوند. در اين مکان از ثبت رايانه ای و نقل و انتقال اطلاعات در مورد شخص بازداشتی و ملاقات و يا ارجاع به مرجع قضايی خبری نيست و اکثر متهمين آنرا متهمين جرائم امنيتی و سياسی سپاه پاسداران تشکيل می دهند.
عشرت آباد
اين بازداشتگاه نيز در داخل قرارگاه مبارزه با مواد مخدر عشرت آباد واقع شده که گنجايش آن چيزی حدود 250 الی 350 نفر است. دارای 3 سالن می باشد که در هر سالن 15 ع انفرادی به ابعاد 5/1-2 متر وجود دارد که در هر انفرادی به زور 5 نفر نگهداری می شوند.متهمين بازداشتی ريز و درشت مرتبط با مواد مخدر سرتاسر تهران را به اين بازداشتگاه منتقل می کنند. در قسمت درب ورودی تمام وسايل افراد را تحويل و در کيسه های انفرادی برزنتی قرار میدهند. متهمين برای اينکه بتوانند پول خرج کنند اجازه بردن تمام پول خود را به بازداشتگاه دارند.
ميانگين مدت اقامت افراد تا زمان انتقال به دادگاه و يا زندان 3 الی 7 روز است البته در موارد خاصی متهمين جرم سنگين و قدرتمند را برای شناسايی رابطينشان و تحت شکنجه و بازجويی قرار دادن ماهها نيز می توانند نگه دارند. بازداشتگاه و تشکيلات عشرت آباد زير نظر اداره مبارزه با مواد مخدر نيروی انتظامی است که يکی از مشهورترين مکانها برای بازجوييهای فنی از متهمين مواد مخدر است. شدت عمل و ضرب وشتم در مورد اينگونه متهمين که با مواد مخدر سر و کار دارند در اکثر نهادهای انتظامی بسيار ضعيف و به ندرت است و اکثرا با آنها برخورد فيزيکی خاص و بسيار شديدی مثل اداره آگاهی و اطلاعات انجام نمی شود ولی بازداشتگاه مرکزی مواد مخدر عشرت آباد تنها جاييست که تا مرحله شکستن دست و پا و فک و دنده های متهمين پيش می روند و مجاز به بهره مندی از اجازه همه نوع شکنجه تا سر حد مرگ، در مورد متهمين مواد مخدری است. از بهداشت وملحفه و غذا برای بازداشتيها خبری نيست مگر پس مانده ها و ضايعات غذای سربازان و کارکنان اداره مبارزه با مواد مخدر که به صورت فله ای پخش و توزيع می شود.
مقوله استحمام و حمام به طور مطلق در اين بازداشتگاه وجود ندارد. حتی اگر فرد بازداشتی ماهها در آنجا باشد و گال بگيرد و يا شپش از سر و کول آن بالا برود. در انفراديها چيزی به نام نور و پنجره و تهويه وجود ندارد.در روز فقط 3 بار اجازه استفاده از دستشويی وجود دارد و درها هميشه بسته است و بازداشتی ها به صورت کتابی کنار هم می خوابند. سالهاست که شستن و تعويض موکت و پتوهای سلولها به فراموشی سپرده شده و اکثرا به استفراغ معتادان و ادرار و مدفوع آنانی که خود را نمی توانند نگه دارند آلوده است. سربازان هر نخ سيگار را به بازداشتی ها ما بين 5 الی 10 هزار تومان می فروشند. از بهداری و دارو و امکانات پزشکی خبری نيست مگر اينکه فرد در حال مرگ باشد که اين واقعه در بازداشتگاه مواد مخدر بسيار رخ می دهد که فرد بر اثر تشنج های پی در پی و عدم رسيدگی و اعزام به بيمارستان دچار ايست قلبی و مرگ می شود که در نهايت با صورت جلسه های ساختگی و نبود شاهد در امر عدم رسيدگی به موقع به وضعيت متهم و بازداشتی متوفی، پرونده بی سرو صدا به نفع متوليان بازداشتگاه و اداره مبارزه با مواد مخدر بسته میشود.
البته در مواردی نيز پرونده بازداشتی فوت شده ای را که بر اثر ضرب و شتم و خفگی در زير دست و پای مامورين بازجويی جان داده با پرونده سازی عدم رسيدن مواد مخدر و يا سنگ کوب و ايست قلبی با صورت جلسه های ساختگی بدون هيچگونه اعتراضی می بندند و دست های پنهان هميشه حامی جنايات آشکار و پنهان آنهاست که اين حمايت های ضد انسانی و ناقض حقوق بشر چنان اختياراتی به متوليان بازداشتگاهها می دهد که هر آنچه می خواهند در دخمه ها انجام دهند و صدای کسی به جايی نمی رسد که يکی از اين مجموعه ها بازداشتگاه تحت اختيار نيروی انتظامی، اداره و بازداشتگاه مبارزه با مواد مخدر عشرت آباد است.
شايد به راحتی بتوان گفت که هيچ مرجع انتظامی و نظامی و امنيتی به اندازه اداره مبارزه با مواد مخدر با قشر دختران و زنان بازداشتی سروکار نداشته باشد که بنا به گفته ها و شنيده ها مدعيات مامورين و شاهدين مرتبط با اين بازداشتگاه همه گونه اذيت و آزار و تعرض و نقض حقوق شهروندی و برخورد ناشايست و تحقير آميز توام با سوء استفاده از اين زنان و دختران بازداشتی در حريم بازداشتگاه انجام می شود که البته در موارد نادر زنان و دخترانی که به آنان تجاوز نمی شود بايد گفت نوع برخورد و تفتيشها و بازجوئيهای پشت دربهای بسته از طريق مامورين مرد و ضرب و شتم آنها از جهت اخذ اقرار و اعتراف در مورد اتهاماتشان و يا اتهامات مردان منتسب به آنان مثل پدر و برادر و يا همسر دست کمی از تجاوز و تعرض و اذيت و آزار در پرتو قانون ندارد و مامورين بازداشتگاه عشرت آباد چون يقين دارند که قشر متهمين بازداشتی در اين مجموعه آنقدر آسيب پذير هستند که کسی به فرياد آنها نمی رسند پس در مورد چه متهم زن و چه متهم مرد هر انچه که ناقض حقوق بشر و ضد انسانی است را در مورد آنها بدون ترس و واهمه اعمال می کنند. خصوصا پرونده سازی و تجاوز به نواميس بازداشتی مردم در سلولها که اکثرا دسته جمعی اتفاق می افتد و خيلی ها در جريان هستند و پای ثابت اين تجاوزات اند و اجازه افشاء و برخورد با آنرا نمی دهند و از عاملين اين جنايتها و تجاوزات به صورت مستقيم و يا غير مستقيم حمايت می کنند.
بازداشتگاه سئول معروف به ابوغريب
اين بازداشتگاه در تهران مابين افرادی که درآن نگهداری شده اند و به زندانها منتقل و يا آزاد شده اند به بازداشتگاه ابوغريب معروف شده و تحت اختيار حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی اداره می شود و در خيابان سئول و داخل شهرک مسکونی فاطميه واقع شده که لابه لای واحدهای مسکونی گم و استتار گرديده و چند بلوک و زير زمين از اين مجتمع مسکونی به عنوان بازداشتگاه در اختيار آنهاست.
در اين بازداشتگاه اکثرا جرائم خاص واقع شده در بين نيروهای انتظامی را رسيدگی می کنند و متهمين را در جهت تکميل پرونده و بازجويی و اعمال شکنجه های خاص در آن نگهداری می کنند که البته به غير از مجموع متهمين نيروی انتظامی در طی عمليات ارتقاء امنيت اجتماعی تعدادی از متهمين اين عمليات را برای دست و پا شکستن و شکنجه دادن و اقرار گرفتن به اين بازداشتگاه انتقال دادند که اکثر آنها را در کمتر از 1 هفته از آنجا به کمپ- سوله- کهريزک انتقال دادند. تمام سلولهای اين بازداشتگاه بدون استثناء انفرادی می باشد و فنی ترين و وحشتناکترين بازجوئيها چه از متهمين نظامی نيروی انتظامی و يا افراد خاص بازداشتی در آن توسط حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی تا حد دست و پا شکستن و مرگ انجام می شود.
همانگونه که اکثر نهادهای نظامی بازداشتگاههای خاص و مخفی خود را برای اعمال شکنجه دارند و در آنها هيچگونه محدوديتی در نوع برخورد با متهمين بازداشتی نيست اين بازداشتگاه نيز مرکز جولان نيروهای حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی است که در آن نه متهم بازداشتی ماهيتا ثبت و درج و بعهده گيری می شود و نه کسی در مورد جان و مال و خانواده و نقض حقوق آنان نگران است و تنها نگرانی در بازداشتگاه ابوغريب اين است که کارشناسان و بازجوها نتوانند هر آنچه که می خواهند به عنوان سند و مدرک و اقرار صريح از متهم تحت بازداشت بگيرند و اينکه نتوانسته باشند متهم بازداشتی را به حد اعلا شکنجه نمايند و رعب و وحشت در دل او ايجاد کنند.
66 سپاه پاسداران
اين بازداشتگاه خاص متعلق به سپاه پاسداران که به 66 سپاه معروف است در اتوبان افسريه محدوده بلوار هجرت پشت پادگان علامه طباطبائی قرار دارد و دارای سلولهای انفرادی متعدد و حتی بند عمومی است و در آن متهمين مختص سپاه پاسداران که مرتکب جرم شده اند و يا متهم هستند را نگهداری می کنند. در همین بازداشتگاه بود مدت زمانی مصطفی کاظمی و مهرداد عالیخانی نگهداری می شدند و آیت الله میلانی رهبر مذهبی گروه مهدویت نیز در آن فوت نمود.
اين بازداشتگاه دارای اکيپ های عملياتی زبده و کارآمدی در جهت پيگيری اتهامات و جرائم امنيتی در بين نيروهای سپاه است که بازجوها و کارشناسان آن با اختيارات نامحدود در مورد متهمين بازداشتی عمل می کنند و از نظر فيزيکی و نوع رفتار و نوع متهمين و ضعيت ويژه ای بر اين بازداشتگاه حاکم است و فشارها و تهديدات کمتری نسبت به بازداشتی ها اعمال می شود و نوعی بازداشتگاه در جهت ايجاد سازش و بهره برداری و بازيافت در مورد متهمين را دارد که نه کشتن متهمين آن جايز است و نه دور انداختنشان. پس در اين بازداشتگاه کارهای تخصصی در امور بازجويی و نوع برخورد با متهمين انجام می شود و بنا به دانسته ها امکانات محدودی و در حد کفايتی کمی کمتر از زندان در آن در نظر گرفته شده و تا حدودی با نظر موافق کارشناسان و بازجوها متهمين می توانند با نظارت کامل از تلفن و ملاقات بهرهمند باشند و گويا تعدادی از متهمين قتلهای زنجيره ای که احتمال سوءقصد به جانشان را در ساير زندانها و بازداشتگاهها می دادند بی سرو صدا در اين بازداشتگاه نگهداری می شوند. گنجايش اين مجموعه کمتر از 150 نفر است که البته به مانند تمام بازداشتگاههای خاص که در حال توسعه هستند اين بازداشتگاه نيز در حال توسعه و افزودن به ظرفيت و امکانات خود است. از مقوله شکنجه و بر خوردهای غير فنی با توجه به نوع متهمين در اين بازداشتگاه کمتر استفاده می شود.
از این بازداشتگاه تحت عنوان بازداشتگاه افسریه (قصر فیروزه) نیز یاد میشود و یکی از اماکنی بود که از سوی سپاه برای نگهداری معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم به کار گرفته شد. بنابر گزارشها برخی از سران اصلاحات از جمله سعید حجاریان و تاج زاده مدتی در این بازداشتگاه نگه داری شدهاند.
بازداشتگاه قمر وزارت
اين بازداشتگاه که در خيابان دبستان محدوده بين رسالت و سيد خندان واقع شده است و نزديک وزارت دفاع و در کوچه پشتی بيمارستان قمر بنی هاشم است، تحت مديريت وزارت اطلاعات قرار دارد و اداره می شود. از اين بازداشتگاه توسط درب کوچکی که در انتهای کوچه واقع شده است استفاده می شود که هيچ نام و نشانی بر روی آن حک نشده است.اين بازداشتگاه 2 طبقه می باشد و دارای حياط و 4 اتاق مصاحبه و بازجويی و 8 سلول انفرادی که 6 سلول در طبقه بالا و 2 سلول در طبقه هم کف می باشد که تمام سلولها در طبقه بالا و پائين به گونه ای طراحی شده که همه دور يک محيط دايره ای قرار گرفته اند.
اين مکان برای بازجوئيها وتحقيقات مقدماتی کارشناسان و بازجوهای وزارت اطلاعات به دور از تنش و در تير رس قرار گرفتن است که اکثرا پرونده های خاص فعالان و مبارزان سياسی را به همراه متهمانش رسيدگی می کنند و اکثرا افراد منتقل شده به اين بازداشتگاه مدت زمان زيادی را در آن سپری نمی کنند و از امکانات محدودی نسبت به بازداشتگاههای رسمی برخوردارند و همان قوانين هفته ای 1 الی 2 بار استحمام و 3 تا 5 نوبت استفاده از دستشوئی پيروی می کنند و متهمين در آن ثبت و يا اعلام بعهده گيری نمی شوند و با فضای خارج ارتباط متهمين قطع است و تمام مراحل تحقيقات و بازجويی با چشم بند سپری می شود و اعطاء هر امتيازی به غير از ملاقات که شديدا بهره مندی از آن ناممکن است در اختيار کارشناس پرونده می باشد که تمام خواسته های متهم در قبال نوع عملکرد و بازجويی ها تعيين و اجابت می شود که در اين بين به هيچ عنوان آدرس محل نگهداری متهمين بازداشتگاه قمر در اختيار خانواده ها قرار نمی گيرد و حتی اگر اطلاعاتی در مورد نگهداری و يا بازداشت فرد توسط مامورين وزارت اطلاعات به بستگان بازداشتی ارائه شود اما محل بازداشتگاههايی مثل قمر در اختيار هيچ کس قرار نمی گيرد.
بازداشتگاه منفی چهار وزارت کشور
بر اساس گزارشهای موجود در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، یکی از خبرنگاران خارجی، در حال مصاحبه با مردم در خیابانهای نزدیک ساختمان وزارت کشور دستگیر و پس از انتقال به زیر زمین وزارت کشور، تعدادی از مردم بازداشت شده را در آنجا دیده است.
همچنین در جریان حمله به کوی دانشگاه تهران (۲۵ خرداد ۱۳۸۸)، شماری از دانشجویان آزاد شده کوی دانشگاه تهران اعلام کردند بامداد دوشنبه ۲۵ خرداد، بیش از ۵۰ دانشجو توسط افراد لباس شخصی که به انواع سلاحهای سرد و گرم مجهز بودند، بازداشت و به زیرزمین ساختمان وزارت کشور منتقل شده بودند. این دانشجویان که برخی از آنها در جریان حمله به کوی دانشگاه زخمی شده بودند، ساعتها در زیر زمین وزارت کشور مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
سوله پاسارگاد
سوله پاسارگاد، واقع در نزدیکی پاسگاه نعمت آباد (حوالی تهران، ابتدای جاده ساوه) یکی دیگر از بازداشتگاههای غیرقانونی اطلاعات موازی ایران است. نام این بازداشتگاه پس از اعتراضات انتخابات ریاست جمهوری دهم مطرح شد. تعدادی از بازداشتشدگان اظهار داشتند که در این سولهها، آنها را عریان نگهداری شده و در معترض تهدید به آزار جنسی قرار داشتهاند. این مکان پیش از این کارخانه اسلحه سازی متعلق به وزارت دفاع بودهاست.
خاطرات یک روز سبز
بعد از یک انتظار طولانی، صبح جمعه آمد و ما آماده رفتن شدیم. به همراه پدر و برادرم حدود ساعت 10 از منزل حرکت کردیم و در راه دو تا از پسر داییهایم را هم سوار کردیم، درست همانطوری که در نماز جمعه دو ماه پیش حاضر شده بودیم. در راه چند نفری را در گروههای کوچک میدیدیم که با پلاکاردهای مخصوص روز قدس آرام آرام به سمت مرکز شهر حرکت میکردند. تا زمان رسیدن به محدوده خیابان حافظ، در مورد میزان حضور مردم و اتفاقات احتمالی صحبت میکردیم.
هر چند با توجه به دعوت رهبران جنبش و شور و اشتیاقی که در مردم دیده بودیم و همچنین ابتکارات فعالان جنبش سبز در خیابانها و سایتها انتظار جمعیت قابل توجهی را داشتیم. آرام آرام به سمت خیابان انقلاب و چهارراه ولیعصر حرکت کردیم، نزدیک پارک دانشجو به جمعیت عظیم سبز پیوستیم و همراه آنها شعار دادیم و تصاویر میرحسین را از دیگران گرفتیم و بالای دستمان نگه داشتیم. جمعیت که نزدیک چهارراه ولیعصر شد با حمله چماقدارها و نیروهای لباس شخصی مردم را پراکنده کردند تا بتوانند در کادرهای تلویزیونی خودشان تصاویر مورد نظرشان را نشان دهند.
در چهار راه ولیعصر مشغول فیلم برداری از جمعیت بودم که چند مامور نیروی انتظامی موبایل را گرفتند و قصد داشتند خودم را هم دستگیر کنند که با اعتراض مردم از این کار منصرف شدند. عمو و پسر عموهایم از شهرستان آمده بودند تا خودشان در این تظاهرات عظیم حاضر باشند، ولی هر چقدر تلاش کردیم موفق به تماس با آنها نشدیم. چهارراه ولیعصر را به سمت بالا طی کردیم که دیدیم جمعیت بسیار زیادی به سمت پایین حرکت میکند، ما که قصد داشتیم به سمت میدان ولیعصر و خیابان کریمخان حرکت کنیم با دیدن این جمعیت خروشان به آنها پیوستیم و شعار دادیم، چه فضای زیبایی، مرد و زن، پیر و جوان، با انواع دستبندها و دست نوشته ها، حتی شاخه و برگ و گل که نشانی از سبزی داشت.
اما در این همه سبزی، صحنه ناراحت کننده ای هم مشاهده کردم، جوانی که صورت و بینی اش غرق خون بود و مردم او را همراهی میکردند. عده زیادی هم روی جدولهای خیابان ولیعصر ایستاده بودند و فیلم برداری میکردند یا از شدت جمعیت صحبت میکردند. مردم بصورت هماهنگ شعارها را تغییر میدادند: «سلام بر منتظری، درود بر صانعی»، «دروغگو، دروغگو، 63 درصدت کو؟»، «بسیجی واقعی، همت بود و باکری» یا «ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما» تا چشم کار میکرد موج سبز بود که با نزدیک شدن به چهارراه ولیعصر نیروهای لباس شخصی که از پیوستن این موج به موج خیابان انقلاب ترس داشتند به جمعیت حمله کردند.
ناگهان دیدم مردم پراکنده میشوند، ما هم به پیاده رو آمدیم، اما اتفاق جالبی افتاد، دیدم یک لباس شخصی حدوداً 20 سال ما را به یکی دیگر از دوستانش نشان میدهد، بعد دوستش هم با سرعت آمد و یکی از پسر دایی هایم را با باتوم برقی و اسپری فلفل مورد اذیت و آزار قرار داد، البته با حمله مردم خیلی زود مجبور به فرار شد. اطرافیان به کمکمان آمدند، مردم فریاد میزدند «نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم». در این میان پیرمردی که بعداً فهمیدیم منزلش در همین نزدیکی است با دود سیگار سعی کرد تاحدودی سوزش چشم پسر داییام را کاهش دهد، بعد هم همگی به منزل آنها رفتیم، خیلی های دیگر هم که از این صحنه ناراحت شده بودند به دنبال ما به کوچه آمدند، جمعیت تا حدودی پراکنده شده بود، خیلیها میرفتند تا دوباره به جمعیت ملحق شوند.
ما وارد منزل شدیم و پیرمرد و همسایههای مهربانش با روشن کردن آتش و شستن صورت سعی کردند سوزش چشم و اثرات فلفل را کاهش دهند. حدود چهل دقیقهای منتظر شدیم، در این بین با مردمی که در کوچه می آمدند گفتگو میکردم، وقتی میگفتم چه حادثه ای رخ داده خیلی ناراحت میشدند و ما را دلداری میدادند. آنها از مسیرهای بعدی و حرکتهای مردم میگفتند و ما هم با شوخی ماجرا را برایشان تعریف میکردیم. شادی و نشاط در چهره مردم موج میزد. اهالی این کوچه که گویا در روزهای بعد از انتخابات هم با روشن کردن آتش پذیرای مردم بودهاند ما را راهنمایی میکردند.
ما دوباره به خیابان ولیعصر رفتیم، جمعیت در حال نزدیک شدن به سمت میدان ولیعصر بود، مردم که بیشتر در پیاده روها بودند با بالا بردن دستها و شعار دادن به آرامی حرکت میکردند. تعداد بسیار زیادی مامور نیروی انتظامی در مسیر قابل مشاهد بود، فکر میکنم تمام پلیسهای شهر در خیابانهای اطراف دانشگاه مستقر شده بودند، وقتی از آنها کمک میخواستیم جوابی نمیدادند و میگفتند کاری نمیتوانیم بکنیم. به میدان ولیعصر رسیدیم که دیدیم موج سبز دیگری دور جمعیت انگشت شمار اطراف میدان ولیعصر را گرفته است، مردم پارچه سبز بزرگی را در دست داشتند و شعر میخواندند و شعار میدادند، ما به آرامی از بین جمعیت انبوه میگذشتیم و همراه با جمعیت شعار میدادیم، لحظات زیبا و غرور انگیزی بود، جوانها غوقا میکردند، به شوخی به یک نفر گفتم ما جانباز تقدیم جنبش کردیم، او هم جواب داد من خودم آزاده جنبش هستم!
با تمام توان فریاد میزدم «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران»، «درود بر موسوی» و «مرگ بر دیکتاتور»، البته شعار الله اکبر هم گفته میشد. در طول خیابان کریمخان حرکت کردیم و از دیدن مردم خوشحال و مغرور شدیم. وقتی نیروهای امنیتی جوانی را دستگیر میکردند، مردم فریاد میزدند، یا وقتی چرخبال را میدیدند هو میکردند و دستهایشان بیشتر بالا میرفت. صدای دست زدن یک لحظه هم قطع نمیشد، واقعاً که یکی از زیباترین روزهای جنبش بود. در بین راه چند تا از اقوام را هم دیدیم و از سیل جمعیت در خیابانهای مختلف برای هم تعریف کردیم.
جوانی که ادعا میکرد هم زمان انقلاب بوده و هم در جنگ بوده و البته از برخورد نیروهای لباس شخصی طرفداری میکرد مدتی با ما به مشاجره پرداخت، در آخر پدرم به او گفت اگر تو زمان انقلاب و یا جنگ را درک کرده بودی هیچ وقت از یک چماقدار طرفداری نمیکردی. خلاصه بازار بحثهای نظری و عقیدتی هم داغ بود! حدود ظهر باران آمد، گویی خدا هم رضایت هم خود را از حضور سبز مردم اعلام میکرد.
آنها که آمدند خودشان مردم و شور و نشاطشان را دیدند، آنها هم که نبودند جایشان واقعاً خالی، اما خدا را شکر علی رغم خواست عدهای پس از این همه تهدید و ارعاب و تبلیغ، روز قدس امسال تبدیل شد به یک حرکت عظیم مردمی که جان تازهای در جنبش جوان ما دمید، مهم نیست در رسانه هایشان چه نشان دهند، ما که میدانیم روز قدس چگونه برگزار شد، همانطور که میدانیمبعد از انتخابات چه اتفاقات تلخی افتاد. خدایا بخاطر این روز و همه روزهای سبز دیگر از تو متشکریم، به ما کمک کن تا روزهای سبز دیگری هم داشته باشیم، ما همچنان در راه تو گام برمیداریم، پس تو هم ما را تنها مگذار.
هر چند با توجه به دعوت رهبران جنبش و شور و اشتیاقی که در مردم دیده بودیم و همچنین ابتکارات فعالان جنبش سبز در خیابانها و سایتها انتظار جمعیت قابل توجهی را داشتیم. آرام آرام به سمت خیابان انقلاب و چهارراه ولیعصر حرکت کردیم، نزدیک پارک دانشجو به جمعیت عظیم سبز پیوستیم و همراه آنها شعار دادیم و تصاویر میرحسین را از دیگران گرفتیم و بالای دستمان نگه داشتیم. جمعیت که نزدیک چهارراه ولیعصر شد با حمله چماقدارها و نیروهای لباس شخصی مردم را پراکنده کردند تا بتوانند در کادرهای تلویزیونی خودشان تصاویر مورد نظرشان را نشان دهند.
در چهار راه ولیعصر مشغول فیلم برداری از جمعیت بودم که چند مامور نیروی انتظامی موبایل را گرفتند و قصد داشتند خودم را هم دستگیر کنند که با اعتراض مردم از این کار منصرف شدند. عمو و پسر عموهایم از شهرستان آمده بودند تا خودشان در این تظاهرات عظیم حاضر باشند، ولی هر چقدر تلاش کردیم موفق به تماس با آنها نشدیم. چهارراه ولیعصر را به سمت بالا طی کردیم که دیدیم جمعیت بسیار زیادی به سمت پایین حرکت میکند، ما که قصد داشتیم به سمت میدان ولیعصر و خیابان کریمخان حرکت کنیم با دیدن این جمعیت خروشان به آنها پیوستیم و شعار دادیم، چه فضای زیبایی، مرد و زن، پیر و جوان، با انواع دستبندها و دست نوشته ها، حتی شاخه و برگ و گل که نشانی از سبزی داشت.
اما در این همه سبزی، صحنه ناراحت کننده ای هم مشاهده کردم، جوانی که صورت و بینی اش غرق خون بود و مردم او را همراهی میکردند. عده زیادی هم روی جدولهای خیابان ولیعصر ایستاده بودند و فیلم برداری میکردند یا از شدت جمعیت صحبت میکردند. مردم بصورت هماهنگ شعارها را تغییر میدادند: «سلام بر منتظری، درود بر صانعی»، «دروغگو، دروغگو، 63 درصدت کو؟»، «بسیجی واقعی، همت بود و باکری» یا «ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما» تا چشم کار میکرد موج سبز بود که با نزدیک شدن به چهارراه ولیعصر نیروهای لباس شخصی که از پیوستن این موج به موج خیابان انقلاب ترس داشتند به جمعیت حمله کردند.
ناگهان دیدم مردم پراکنده میشوند، ما هم به پیاده رو آمدیم، اما اتفاق جالبی افتاد، دیدم یک لباس شخصی حدوداً 20 سال ما را به یکی دیگر از دوستانش نشان میدهد، بعد دوستش هم با سرعت آمد و یکی از پسر دایی هایم را با باتوم برقی و اسپری فلفل مورد اذیت و آزار قرار داد، البته با حمله مردم خیلی زود مجبور به فرار شد. اطرافیان به کمکمان آمدند، مردم فریاد میزدند «نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم». در این میان پیرمردی که بعداً فهمیدیم منزلش در همین نزدیکی است با دود سیگار سعی کرد تاحدودی سوزش چشم پسر داییام را کاهش دهد، بعد هم همگی به منزل آنها رفتیم، خیلی های دیگر هم که از این صحنه ناراحت شده بودند به دنبال ما به کوچه آمدند، جمعیت تا حدودی پراکنده شده بود، خیلیها میرفتند تا دوباره به جمعیت ملحق شوند.
ما وارد منزل شدیم و پیرمرد و همسایههای مهربانش با روشن کردن آتش و شستن صورت سعی کردند سوزش چشم و اثرات فلفل را کاهش دهند. حدود چهل دقیقهای منتظر شدیم، در این بین با مردمی که در کوچه می آمدند گفتگو میکردم، وقتی میگفتم چه حادثه ای رخ داده خیلی ناراحت میشدند و ما را دلداری میدادند. آنها از مسیرهای بعدی و حرکتهای مردم میگفتند و ما هم با شوخی ماجرا را برایشان تعریف میکردیم. شادی و نشاط در چهره مردم موج میزد. اهالی این کوچه که گویا در روزهای بعد از انتخابات هم با روشن کردن آتش پذیرای مردم بودهاند ما را راهنمایی میکردند.
ما دوباره به خیابان ولیعصر رفتیم، جمعیت در حال نزدیک شدن به سمت میدان ولیعصر بود، مردم که بیشتر در پیاده روها بودند با بالا بردن دستها و شعار دادن به آرامی حرکت میکردند. تعداد بسیار زیادی مامور نیروی انتظامی در مسیر قابل مشاهد بود، فکر میکنم تمام پلیسهای شهر در خیابانهای اطراف دانشگاه مستقر شده بودند، وقتی از آنها کمک میخواستیم جوابی نمیدادند و میگفتند کاری نمیتوانیم بکنیم. به میدان ولیعصر رسیدیم که دیدیم موج سبز دیگری دور جمعیت انگشت شمار اطراف میدان ولیعصر را گرفته است، مردم پارچه سبز بزرگی را در دست داشتند و شعر میخواندند و شعار میدادند، ما به آرامی از بین جمعیت انبوه میگذشتیم و همراه با جمعیت شعار میدادیم، لحظات زیبا و غرور انگیزی بود، جوانها غوقا میکردند، به شوخی به یک نفر گفتم ما جانباز تقدیم جنبش کردیم، او هم جواب داد من خودم آزاده جنبش هستم!
با تمام توان فریاد میزدم «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران»، «درود بر موسوی» و «مرگ بر دیکتاتور»، البته شعار الله اکبر هم گفته میشد. در طول خیابان کریمخان حرکت کردیم و از دیدن مردم خوشحال و مغرور شدیم. وقتی نیروهای امنیتی جوانی را دستگیر میکردند، مردم فریاد میزدند، یا وقتی چرخبال را میدیدند هو میکردند و دستهایشان بیشتر بالا میرفت. صدای دست زدن یک لحظه هم قطع نمیشد، واقعاً که یکی از زیباترین روزهای جنبش بود. در بین راه چند تا از اقوام را هم دیدیم و از سیل جمعیت در خیابانهای مختلف برای هم تعریف کردیم.
جوانی که ادعا میکرد هم زمان انقلاب بوده و هم در جنگ بوده و البته از برخورد نیروهای لباس شخصی طرفداری میکرد مدتی با ما به مشاجره پرداخت، در آخر پدرم به او گفت اگر تو زمان انقلاب و یا جنگ را درک کرده بودی هیچ وقت از یک چماقدار طرفداری نمیکردی. خلاصه بازار بحثهای نظری و عقیدتی هم داغ بود! حدود ظهر باران آمد، گویی خدا هم رضایت هم خود را از حضور سبز مردم اعلام میکرد.
آنها که آمدند خودشان مردم و شور و نشاطشان را دیدند، آنها هم که نبودند جایشان واقعاً خالی، اما خدا را شکر علی رغم خواست عدهای پس از این همه تهدید و ارعاب و تبلیغ، روز قدس امسال تبدیل شد به یک حرکت عظیم مردمی که جان تازهای در جنبش جوان ما دمید، مهم نیست در رسانه هایشان چه نشان دهند، ما که میدانیم روز قدس چگونه برگزار شد، همانطور که میدانیمبعد از انتخابات چه اتفاقات تلخی افتاد. خدایا بخاطر این روز و همه روزهای سبز دیگر از تو متشکریم، به ما کمک کن تا روزهای سبز دیگری هم داشته باشیم، ما همچنان در راه تو گام برمیداریم، پس تو هم ما را تنها مگذار.
گزارش روزنامه حیاتنو از راهپیمایی سبز مردم
یک روز به يادماندنى ديگر در تاريخ: حضور سبزمردم در روز قدس
راهپيمايى روز جهانى قدس ديروز در سراسر ايران برگزار شد. در اين مراسم که از ساعت 10 صبح به صورت رسمى آغاز شد طيفهاى سياسی، اقشار اجتماعى و مسئولان مختلف نظام حضور يافتند.
به گزارش روزنامه حياتنو، با وجود حضور گسترده نيروهاى لباس شخصى در خيابانهاى اطراف دانشگاه تهران و زد و خوردهاى پراکندهاى که ميان آنها و تعدادى از راهپيمايى کنندگان به وقوع پيوست، صدها هزار تن از حاميان موسوى با در دست داشتن عکسهايى از ميرحسين و نمادهاى سبز ضمن حمايت از ملت مظلوم فلسطين و آزادى قدس شريف مخالفت خود را با عملکرد دولت محمود احمدىنژاد اعلام کردند.
معترضان که مراسم ديروز را فرصتى مهم براى حضور در سطح شهر و اعلام اعتراض خود مىدانستند به دليل ممانعت نيروهاى لباس شخصى و ماموران انتظامى امکان نزديک شدن به دانشگاه تهران را نيافتند و عمدتاً در خيابانهاى کارگر شمالي(اميرآباد)، آزادي، بلوار کشاورز، ميدان وليعصر(عج)، کريمخان زند، ميدان هفتتير، خيابان وليعصر(عج) به راهپيمايى و سر دادن شعار پرداختند.
در همين حال شاهدان عينى از زد و خوردهاى پراکنده و دستگيرى برخى معترضين توسط نيروهاى لباس شخصى و ماموران انتظامى خبر مىدهند. از شليک گاز اشکآور در برخى خيابانها نيز خبرهايى رسيده است. در راهپيمايى ديروز ميرحسين موسوي، مهدى کروبي، سيد محمد خاتمى و برخى ديگر از چهرههاى سرشناس اصلاحطلب از يکسو و مسئولان رسمى عالىرتبه از جملههاشمى رفسنجانى با حضور در بين مردم اين روز را گرامى داشتند.
به گزارش خبرنگار حيات نو با حضور خاتمي، موسوى و کروبى در بين مردم تعدادى از نيروهاى لباس شخصى تلاش کردند با سردادن شعارهايى به مخالفت با آنها بپردازند که با حضور مردم و حاميان آنها در اطراف ايشان اين تلاش به نتيجه نرسيد. اين تلاشها در حالى صورت مىگرفت که پليس نيز در محل حضور داشت. خبرهاى رسيده از شهرهاى بوشهر، رشت، تبريز، اصفهان، شيراز، اهواز، مشهد و برخى ديگر از شهرها حاکى است که صدها هزار تن از معترضان به نحوه برگزارى انتخابات 22 خرداد در کنار ساير اقشار جامعه خواستار احقاق حقوق خود و حمايت از موسوى و کروبى شدند.خبرهاى رسيده از شهر قم نيز حاکى از آن است که شعارهايى در حمايت از برخى مراجع منتقد دولت سر داده شده است.
گزارشهايى که تا لحظه تنظيم خبر به تدريج از شهرهاى مختلف مىرسيد، حاکى است که در اغلب شهرها مردم با سر دادن شعارهايى در حمايت از جنبش سبز در راهپيمايى شرکت کردهاند. مردم اصفهان پس از حمله ماموران به راهپيمايى سبزها در دروازه دولت به سر دادن شعارهاى تند پرداختند.بيش از هزار تن از دانشجويان نيز که قصد داشتند از کوى دانشگاه صنعتى اصفهان به راهپيمايى بپردازند از سوى يگانهاى ويژه محاصره شدند. ماموران در حالى که دانشجويان به سردادن شعارهايى در حمايت از موسوى و کروبى پرداختند با آنها درگير شدند. در مشهد يگانهاى ضد شورش خيابانهاى منتهى به حرم را در محاصره گرفتند.
در رشت جمعيت بسيار زيادى از مردم با شعارهاى «يا حسين ميرحسين»، و مرگ بر روسيه به راهپيمايى پرداختند. از جمله در چهار راه ميکائيل رشت لباس شخصىها به درگيرى با مردم پرداخته و به جمعيتى که به حمايت از موسوى شعار مىدادند حمله برده و چند تن را بازداشت کردند. هزاران تن از مردم شيراز هم صبح جمعه 27 شهريور راهپيمايى خود را از فلکه نمازى آغاز کرده و به طرف ميدان امام حسين حرکت کردند. لباس شخصى ها در اين مسير با شناسايى برخى از مردم بويژه کسانى که شعارهايى در حمايت از موسوي، کروبى و جنبش سبز و اعتراض به خشونت سر مىدادند، به اين افراد هجوم بردند.
از تبريز نيز گزارش رسيد که مردم اين شهر با تجمع در ميدان آبرسان به سوى ميدان ساعت به حرکت در آمدند اما يگانهاى ويژه به همراه گروهى از لباس شخصىها در چهارراه منصور به مردم حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.گزارشها حاکى از آن است در شهرهاى بوشهر، کرمان، اهواز، يزد و ساير شهرها بويژه شهرهاى بزرگ کشور حضور جنبش سبز برخوردهايى از سوى ماموران را به دنبال داشته و شمارى از مردم بازداشت شدند.
محمود احمدنژاد به عنوان سخنران پيش از خطبهها هم با اشاره به سابقهاى از چگونگى رژيم اسرائيل گفت: افسانه هولوکاست را راه مىاندازند، دروغ مىگويند، نمايش بازى مىکنند، خودشان يهودىستيزى راه مىاندازند، از يک طرف خود پرچم حمايت از يهودىها را بلند و از طرف ديگر همه ارزشهاى انسانى را پاى اين رژيم قربانى مىکنند. همينها که وقتى پاى يک گربه در کشورهايى مثل ملت ما که عليه سياستهاى آنها هستند، زير ماشين شهردارى مىرود و يا يک نفر در خيابان پايش به جدول مىگيرد و دستش خراشيده مىشود، دهها قطعنامه حقوق بشر صادر مىکنند، ادعاهاى حقوق بشرى و انسانىشان وقتى به رژيم صهيونيستى مىرسد، رنگ مىبازد و آنجا ديگر موضوعيت ندارد.
احمدىنژاد افزود: همه جنايتها را پوشش مىدهند و حمايت و به قول خودشان ماستمالى مىکنند، به طور مطلق از جنايتها حمايت مىکنند و وقتى به کشورهايى مثل ما مىرسند که انتخابات صد در صد آزاد در آن برگزار مىشود، يک نفر را اين گوشه و کنار پيدا مىکنند و حرفى از دهانش مىکشند که «اى داد و بيداد! در ايران آزادى مخدوش شد»، اما وقتى به فلسطين مىرسيم ديگر شعار آزادى وجود ندارد و براى مردم فلسطين آزادى و حقوق بشر معنا ندارد.
سيد احمد خاتمي، خطيب نماز جمعه ديروز تهران گفت: حضرت على (ع) فرمودند: اگر خوارج نهروان کارى به کار ما نداشته باشند کما اين که مخالف باشند ما هم کارى با آنها نداريم و مىتوانند زندگىشان را کنند و اگر اهل بحث، مناظره و حرف حساب باشند با آنها مناظره مىکنيم اما اگر بخواهند افساد کنند با آنها مىجنگيم که اين سيره علوى است و از مصاديق بارز افساد نيز براندازى است.
وى اصول 24، 26 و 27 را يادآورى کرد و گفت: اين اصول تصريح دارد که نظام مقتدر اسلامى بيمى از طرح آراى مخالف ندارد چرا که آنچه که بر حق است بيمى از اين آرا نبايد داشته باشد. احمد خاتمى بر اساس اصل 12 قانون اساسى دگرانديشى را در نظام اسلامى جرم ندانست و گفت: امامان ما بزرگمردانى بودند که کسانى خدمت آنها مىرسيدند و از صدر تا ذيل مقدسات را زير سوال مىبردند اما امامان به آنها پاسخ مىدادند. البته اگر کسانى بخواهند اساس نظام اسلامى را هدف قرار دهند نظام اسلامى ما مقتدرانه و قاطعانه از خودش دفاع مىکند.
او تفرقه در هر جامعهاى را عامل آسيبرسان آن جامعه عنوان کرد و گفت: دلسوزان نظام همواره دم از وحدت مىزنند که اين دم زدن مقدس است. البته حرف اين است که وحدت در کدام چارچوب بايد باشد؟ وحدت در چارچوب تعريف شده نظام مقدس اسلامى و حول محور قانون اساسى مدنظر است که از برجستهترين اصول اصل اسلام و ولايت فقيه است. وى گفت: هر وحدتى که هر کس با سليقه شخصى خود تعريف مىکند مدنظر نيست.
راهپيمايان روز قدس در قطعنامه پايانى اين مراسم اعلام کردند که تنها راهبرد آزادى قدس، پايدارى و ايستادگى و حمايت همهجانبه از وحدت در جبهه مقاومت و انتفاضه ملت مظلوم فلسطين است و بىشک در اين جهت امت اسلام و آزادگان جهان چون هميشه از هيچ حمايت مادى و معنوى از انتفاضه فلسطين دريغ نخواهد کرد. به گزارش ايسنا در بخشى از قطعنامه راهپيمايى روز جهانى قدس آمده است:
ملت مسلمان ايران قاطعانه اعلام مىنمايد که سرزمين قدس متعلق به فلسطينيان است و تنها راهبرد آزادى قدس، پايدارى و ايستادگى و حمايت همهجانبه از وحدت در جبهه مقاومت و انتفاضه ملت مظلوم فلسطين است و بىشک در اين جهت امت اسلام و آزادگان جهان چون هميشه از هيچ حمايت مادى و معنوى از انتفاضه فلسطين دريغ نخواهد کرد.
اين قطعنامه مىافزايد: جنايات رژيم صهيونيستى در کشتار بىرحمانه مردم بىگناه و بىدفاع فلسطين، از کودک و پير و جوان به خصوص در جنگ نابرابر و ضدانسانى غزه و رسوايى ناشى از قاچاق و تجارت اعضاى بدن انسانهاى مظلوم و شهيد فلسطينى از نظر امت مسلمان ايران و مردم آزاده و حقطلب جهان شديدا محکوم است و سازمانهاى بينالمللى که تاکنون عامدانه و ناجوانمردانه چشمان خود را بر اين همه جنايت بستهاند بايد در پيش گرفتن تدابير قاطع از تداوم درندگى اين رژيم ددمنش جلوگيرى کنند.
ملت مسلمان و انقلابى ايران، تلاشهاى رژيم صهيونيستى در جهت سياست نابودى ملت و حذف تاريخ فلسطين و يهودىسازى سرزمينهاى اشغالى و ادامه احداث شهرکهاى يهودىنشين و تخريب آثار تمدنى و فرهنگ اسلامى و ساخت کنيسه در حريم مسجدالاقصى را اقدامى براى از بين بردن هويت اسلامى اين مکان مقدس و زمينهسازى براى تبديل بيتالمقدس به پايتخت اسرائيل دانسته و شديدا آن را محکوم مىکند.
در اين قطعنامه تاکيد شده است: حضور پرشکوه و گسترده آحاد ملت سرزنده و بانشاط ايران اسلامى در راهپيمايى عظيم و سراسرى روز جهانى قدس امسال و برافراشتن پرچم قدس در آن، نشانه وحدت و انسجام ملى در صيانت از انقلاب و نظام مقدس اسلامي، و تحقق آرمانهاى امام بزرگوار (رحمهالله عليه) به خصوص رهايى قدس شريف از چنگال رژيم صهيونيستى است و بىشک اين اراده و عزم راسخ در حفظ وحدت، تداوم خواهد يافت و بيگانگان و اذناب آنها هرگز نخواهند توانست با طرحهاى جنگ نرم و تهديدات مجارى و ديگر ترفندهاى شيطانى تفرقه و خللى در بين صفوف مستحکم ايرانيان و حمايت از مردم مظلوم فلسطين ايجاد نمايند.
ملت مسلمان ايران همراهى برخى از سران کشورهاى عربى - اسلامى که صهيونيستها را در استمرار جنگافروزى و خشونت مورد حمايت و تشويق قرار داده است، محکوم و از آنان مىخواهد هر چه سريعتر با تغيير رويکرد خود به احقاق حقوق ملت فلسطين انديشيده و با اتخاذ مواضع قاطع عليه غاصبان صهيونيستى زمينههاى لازم را براى بازگشت آوارگان فلسطينى به سرزمينهاى خود فراهم آورند
راهپيمايى روز جهانى قدس ديروز در سراسر ايران برگزار شد. در اين مراسم که از ساعت 10 صبح به صورت رسمى آغاز شد طيفهاى سياسی، اقشار اجتماعى و مسئولان مختلف نظام حضور يافتند.
به گزارش روزنامه حياتنو، با وجود حضور گسترده نيروهاى لباس شخصى در خيابانهاى اطراف دانشگاه تهران و زد و خوردهاى پراکندهاى که ميان آنها و تعدادى از راهپيمايى کنندگان به وقوع پيوست، صدها هزار تن از حاميان موسوى با در دست داشتن عکسهايى از ميرحسين و نمادهاى سبز ضمن حمايت از ملت مظلوم فلسطين و آزادى قدس شريف مخالفت خود را با عملکرد دولت محمود احمدىنژاد اعلام کردند.
معترضان که مراسم ديروز را فرصتى مهم براى حضور در سطح شهر و اعلام اعتراض خود مىدانستند به دليل ممانعت نيروهاى لباس شخصى و ماموران انتظامى امکان نزديک شدن به دانشگاه تهران را نيافتند و عمدتاً در خيابانهاى کارگر شمالي(اميرآباد)، آزادي، بلوار کشاورز، ميدان وليعصر(عج)، کريمخان زند، ميدان هفتتير، خيابان وليعصر(عج) به راهپيمايى و سر دادن شعار پرداختند.
در همين حال شاهدان عينى از زد و خوردهاى پراکنده و دستگيرى برخى معترضين توسط نيروهاى لباس شخصى و ماموران انتظامى خبر مىدهند. از شليک گاز اشکآور در برخى خيابانها نيز خبرهايى رسيده است. در راهپيمايى ديروز ميرحسين موسوي، مهدى کروبي، سيد محمد خاتمى و برخى ديگر از چهرههاى سرشناس اصلاحطلب از يکسو و مسئولان رسمى عالىرتبه از جملههاشمى رفسنجانى با حضور در بين مردم اين روز را گرامى داشتند.
به گزارش خبرنگار حيات نو با حضور خاتمي، موسوى و کروبى در بين مردم تعدادى از نيروهاى لباس شخصى تلاش کردند با سردادن شعارهايى به مخالفت با آنها بپردازند که با حضور مردم و حاميان آنها در اطراف ايشان اين تلاش به نتيجه نرسيد. اين تلاشها در حالى صورت مىگرفت که پليس نيز در محل حضور داشت. خبرهاى رسيده از شهرهاى بوشهر، رشت، تبريز، اصفهان، شيراز، اهواز، مشهد و برخى ديگر از شهرها حاکى است که صدها هزار تن از معترضان به نحوه برگزارى انتخابات 22 خرداد در کنار ساير اقشار جامعه خواستار احقاق حقوق خود و حمايت از موسوى و کروبى شدند.خبرهاى رسيده از شهر قم نيز حاکى از آن است که شعارهايى در حمايت از برخى مراجع منتقد دولت سر داده شده است.
گزارشهايى که تا لحظه تنظيم خبر به تدريج از شهرهاى مختلف مىرسيد، حاکى است که در اغلب شهرها مردم با سر دادن شعارهايى در حمايت از جنبش سبز در راهپيمايى شرکت کردهاند. مردم اصفهان پس از حمله ماموران به راهپيمايى سبزها در دروازه دولت به سر دادن شعارهاى تند پرداختند.بيش از هزار تن از دانشجويان نيز که قصد داشتند از کوى دانشگاه صنعتى اصفهان به راهپيمايى بپردازند از سوى يگانهاى ويژه محاصره شدند. ماموران در حالى که دانشجويان به سردادن شعارهايى در حمايت از موسوى و کروبى پرداختند با آنها درگير شدند. در مشهد يگانهاى ضد شورش خيابانهاى منتهى به حرم را در محاصره گرفتند.
در رشت جمعيت بسيار زيادى از مردم با شعارهاى «يا حسين ميرحسين»، و مرگ بر روسيه به راهپيمايى پرداختند. از جمله در چهار راه ميکائيل رشت لباس شخصىها به درگيرى با مردم پرداخته و به جمعيتى که به حمايت از موسوى شعار مىدادند حمله برده و چند تن را بازداشت کردند. هزاران تن از مردم شيراز هم صبح جمعه 27 شهريور راهپيمايى خود را از فلکه نمازى آغاز کرده و به طرف ميدان امام حسين حرکت کردند. لباس شخصى ها در اين مسير با شناسايى برخى از مردم بويژه کسانى که شعارهايى در حمايت از موسوي، کروبى و جنبش سبز و اعتراض به خشونت سر مىدادند، به اين افراد هجوم بردند.
از تبريز نيز گزارش رسيد که مردم اين شهر با تجمع در ميدان آبرسان به سوى ميدان ساعت به حرکت در آمدند اما يگانهاى ويژه به همراه گروهى از لباس شخصىها در چهارراه منصور به مردم حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.گزارشها حاکى از آن است در شهرهاى بوشهر، کرمان، اهواز، يزد و ساير شهرها بويژه شهرهاى بزرگ کشور حضور جنبش سبز برخوردهايى از سوى ماموران را به دنبال داشته و شمارى از مردم بازداشت شدند.
محمود احمدنژاد به عنوان سخنران پيش از خطبهها هم با اشاره به سابقهاى از چگونگى رژيم اسرائيل گفت: افسانه هولوکاست را راه مىاندازند، دروغ مىگويند، نمايش بازى مىکنند، خودشان يهودىستيزى راه مىاندازند، از يک طرف خود پرچم حمايت از يهودىها را بلند و از طرف ديگر همه ارزشهاى انسانى را پاى اين رژيم قربانى مىکنند. همينها که وقتى پاى يک گربه در کشورهايى مثل ملت ما که عليه سياستهاى آنها هستند، زير ماشين شهردارى مىرود و يا يک نفر در خيابان پايش به جدول مىگيرد و دستش خراشيده مىشود، دهها قطعنامه حقوق بشر صادر مىکنند، ادعاهاى حقوق بشرى و انسانىشان وقتى به رژيم صهيونيستى مىرسد، رنگ مىبازد و آنجا ديگر موضوعيت ندارد.
احمدىنژاد افزود: همه جنايتها را پوشش مىدهند و حمايت و به قول خودشان ماستمالى مىکنند، به طور مطلق از جنايتها حمايت مىکنند و وقتى به کشورهايى مثل ما مىرسند که انتخابات صد در صد آزاد در آن برگزار مىشود، يک نفر را اين گوشه و کنار پيدا مىکنند و حرفى از دهانش مىکشند که «اى داد و بيداد! در ايران آزادى مخدوش شد»، اما وقتى به فلسطين مىرسيم ديگر شعار آزادى وجود ندارد و براى مردم فلسطين آزادى و حقوق بشر معنا ندارد.
سيد احمد خاتمي، خطيب نماز جمعه ديروز تهران گفت: حضرت على (ع) فرمودند: اگر خوارج نهروان کارى به کار ما نداشته باشند کما اين که مخالف باشند ما هم کارى با آنها نداريم و مىتوانند زندگىشان را کنند و اگر اهل بحث، مناظره و حرف حساب باشند با آنها مناظره مىکنيم اما اگر بخواهند افساد کنند با آنها مىجنگيم که اين سيره علوى است و از مصاديق بارز افساد نيز براندازى است.
وى اصول 24، 26 و 27 را يادآورى کرد و گفت: اين اصول تصريح دارد که نظام مقتدر اسلامى بيمى از طرح آراى مخالف ندارد چرا که آنچه که بر حق است بيمى از اين آرا نبايد داشته باشد. احمد خاتمى بر اساس اصل 12 قانون اساسى دگرانديشى را در نظام اسلامى جرم ندانست و گفت: امامان ما بزرگمردانى بودند که کسانى خدمت آنها مىرسيدند و از صدر تا ذيل مقدسات را زير سوال مىبردند اما امامان به آنها پاسخ مىدادند. البته اگر کسانى بخواهند اساس نظام اسلامى را هدف قرار دهند نظام اسلامى ما مقتدرانه و قاطعانه از خودش دفاع مىکند.
او تفرقه در هر جامعهاى را عامل آسيبرسان آن جامعه عنوان کرد و گفت: دلسوزان نظام همواره دم از وحدت مىزنند که اين دم زدن مقدس است. البته حرف اين است که وحدت در کدام چارچوب بايد باشد؟ وحدت در چارچوب تعريف شده نظام مقدس اسلامى و حول محور قانون اساسى مدنظر است که از برجستهترين اصول اصل اسلام و ولايت فقيه است. وى گفت: هر وحدتى که هر کس با سليقه شخصى خود تعريف مىکند مدنظر نيست.
راهپيمايان روز قدس در قطعنامه پايانى اين مراسم اعلام کردند که تنها راهبرد آزادى قدس، پايدارى و ايستادگى و حمايت همهجانبه از وحدت در جبهه مقاومت و انتفاضه ملت مظلوم فلسطين است و بىشک در اين جهت امت اسلام و آزادگان جهان چون هميشه از هيچ حمايت مادى و معنوى از انتفاضه فلسطين دريغ نخواهد کرد. به گزارش ايسنا در بخشى از قطعنامه راهپيمايى روز جهانى قدس آمده است:
ملت مسلمان ايران قاطعانه اعلام مىنمايد که سرزمين قدس متعلق به فلسطينيان است و تنها راهبرد آزادى قدس، پايدارى و ايستادگى و حمايت همهجانبه از وحدت در جبهه مقاومت و انتفاضه ملت مظلوم فلسطين است و بىشک در اين جهت امت اسلام و آزادگان جهان چون هميشه از هيچ حمايت مادى و معنوى از انتفاضه فلسطين دريغ نخواهد کرد.
اين قطعنامه مىافزايد: جنايات رژيم صهيونيستى در کشتار بىرحمانه مردم بىگناه و بىدفاع فلسطين، از کودک و پير و جوان به خصوص در جنگ نابرابر و ضدانسانى غزه و رسوايى ناشى از قاچاق و تجارت اعضاى بدن انسانهاى مظلوم و شهيد فلسطينى از نظر امت مسلمان ايران و مردم آزاده و حقطلب جهان شديدا محکوم است و سازمانهاى بينالمللى که تاکنون عامدانه و ناجوانمردانه چشمان خود را بر اين همه جنايت بستهاند بايد در پيش گرفتن تدابير قاطع از تداوم درندگى اين رژيم ددمنش جلوگيرى کنند.
ملت مسلمان و انقلابى ايران، تلاشهاى رژيم صهيونيستى در جهت سياست نابودى ملت و حذف تاريخ فلسطين و يهودىسازى سرزمينهاى اشغالى و ادامه احداث شهرکهاى يهودىنشين و تخريب آثار تمدنى و فرهنگ اسلامى و ساخت کنيسه در حريم مسجدالاقصى را اقدامى براى از بين بردن هويت اسلامى اين مکان مقدس و زمينهسازى براى تبديل بيتالمقدس به پايتخت اسرائيل دانسته و شديدا آن را محکوم مىکند.
در اين قطعنامه تاکيد شده است: حضور پرشکوه و گسترده آحاد ملت سرزنده و بانشاط ايران اسلامى در راهپيمايى عظيم و سراسرى روز جهانى قدس امسال و برافراشتن پرچم قدس در آن، نشانه وحدت و انسجام ملى در صيانت از انقلاب و نظام مقدس اسلامي، و تحقق آرمانهاى امام بزرگوار (رحمهالله عليه) به خصوص رهايى قدس شريف از چنگال رژيم صهيونيستى است و بىشک اين اراده و عزم راسخ در حفظ وحدت، تداوم خواهد يافت و بيگانگان و اذناب آنها هرگز نخواهند توانست با طرحهاى جنگ نرم و تهديدات مجارى و ديگر ترفندهاى شيطانى تفرقه و خللى در بين صفوف مستحکم ايرانيان و حمايت از مردم مظلوم فلسطين ايجاد نمايند.
ملت مسلمان ايران همراهى برخى از سران کشورهاى عربى - اسلامى که صهيونيستها را در استمرار جنگافروزى و خشونت مورد حمايت و تشويق قرار داده است، محکوم و از آنان مىخواهد هر چه سريعتر با تغيير رويکرد خود به احقاق حقوق ملت فلسطين انديشيده و با اتخاذ مواضع قاطع عليه غاصبان صهيونيستى زمينههاى لازم را براى بازگشت آوارگان فلسطينى به سرزمينهاى خود فراهم آورند
بازداشت تعدادی از راهپیمایان روز قدس
بنابر اعلام نیروی انتظامی، روز گذشته تعدادی از مردم تهران به اتهام تلاش برای آسيبرساندن به اموال عمومی از سوی پليس دستگير شدهاند.
مهدی احمدی، رئیس مركز اطلاعرسانی نیروی انتظامی تهران در گفتگو با خبرگزاری ایلنا، ضمن اندکخواندن جمعیت خیرهکننده راهپیمایانی که روز گذشته و در جریان برگزاری راهپیمایی سبز روز قدس تهران، از میدان هفتتیر به طرف میدان ولیعصر حرکت کردند، اظهار داشت كه پلیس برخوردی با این خیل عظیم مردم نداشته است.
اگرچه معلوم نیست در چنین راهپیمایی که حتی از طرف نیروی انتظامی قانونی تلقی میشود، چرا مسئول حفظ امنیت مردم باید با مردم برخوردی داشته باشد، وی ادعا کرد که در این میان گروهی به قصد اخلالگری و آسیبرساندن به اموال عمومی در حركت بودند كه پلیس پیش از آنكه این عده آسیبی وارد کنند آنها را دستگیر كرده است.
مهدی احمدی، رئیس مركز اطلاعرسانی نیروی انتظامی تهران در گفتگو با خبرگزاری ایلنا، ضمن اندکخواندن جمعیت خیرهکننده راهپیمایانی که روز گذشته و در جریان برگزاری راهپیمایی سبز روز قدس تهران، از میدان هفتتیر به طرف میدان ولیعصر حرکت کردند، اظهار داشت كه پلیس برخوردی با این خیل عظیم مردم نداشته است.
اگرچه معلوم نیست در چنین راهپیمایی که حتی از طرف نیروی انتظامی قانونی تلقی میشود، چرا مسئول حفظ امنیت مردم باید با مردم برخوردی داشته باشد، وی ادعا کرد که در این میان گروهی به قصد اخلالگری و آسیبرساندن به اموال عمومی در حركت بودند كه پلیس پیش از آنكه این عده آسیبی وارد کنند آنها را دستگیر كرده است.
پخش تصاویر مربوط به سالهای گذشته روز قدس از صدا و سیما
به دنبال حضور گسترده مردم در راه پیمایی روز قدس، تلویزیون در اقدامی شگفت، به پخش تصاویر قدیمی و مربوط به سالهای قبل از راهپیمایی روز قدس پرداخت. این اقدام صدا و سیما به دلیل حضور گسترده و میلیونی مردم که با نماد سبز به خیابانها آمده بودند و از یک ظرفیت قانونی برای بیان مطالباتشان استفاده کردند انجام گرفت.
پخش چند تصویر کلیشه ای از راه پیمایانی که از قبل محدوده دانشگاه تهران را به تصرف خود در آورده بودند و مانع از حضور مردم در این مکان شدند و تصویر مربوط به درگیری نیروهای امنیتی و بسیج با مردم در میدان ۷ تیر تنها به دلیل منحرف کردن افکار عمومی صورت گرفت.
تغییر
پخش چند تصویر کلیشه ای از راه پیمایانی که از قبل محدوده دانشگاه تهران را به تصرف خود در آورده بودند و مانع از حضور مردم در این مکان شدند و تصویر مربوط به درگیری نیروهای امنیتی و بسیج با مردم در میدان ۷ تیر تنها به دلیل منحرف کردن افکار عمومی صورت گرفت.
تغییر
نیروی انتظامی: معترضان دیروز«اندک» بودند!!!!!!!!!!!!!!
رئیس مرکز اطلاع رسانی فرماندهی نیروی انتظامی تهران شمار تظاهرات کنندگان مخالف دولت در روز گذشته را «اندک» خواند و از بازداشت تعدادی از آنها خبر داد.
به گزارش ایلنا، سرهنگ مهدی احمدی در باره تظاهرات روز گذشته در تهران گفت که شمار اندکی از مسیر هفت تیر به سمت میدان ولی عصر، «شعارهای خارج از موضوع راهپیمایی روز قدس» سر دادند، اما پلیس با آنها برخوردی نداشت تا اینکه از این میان گروهی درصدد اخلالگری و آسیب رساندن به اموال عمومی برآمدند و در نتیجه پلیس پیش از آنکه موتورسیکلت ها را آتش بزنند یا به اموال عمومی آسیب برسانند، آنها را بازداشت کرد.
سرهنگ احمدی از تعداد بازداشت شدگان و نیز برآورد دقیق خود از میزان تظاهرات کنندگان معترض سخنی به میان نیاورده است.
با این حال روز گذشته اغلب خبرگزاریهای جهان از حضور دهها هزار نفر از معترضان در خیابانهای مرکزی تهران خبر داده بودند و برخی از شاهدان عینی شمار آنها را صدها هزار نفر برآورد کرده بودند.
دهها ویدئو و عکس از تظاهرات دیروز بر روی اینترنت منتشر و در شبکه های تلویزیونی جهان پخش شده است که در آنها انبوه جمعیت معترضان به چشم می خورد و در یکی از آنها گروهی از افراد پلیس در میان مردم محصور شده اند. در برخی از این ویدئوها نیز تصاویری از درگیری، پرتاب گاز اشک آور و موتورسیکلت های به آتش کشیده شده وجود دارد.
ویدئویی از تظاهرات معترضان در مسیر هفت تیر- ولی عصر
http://www.youtube.com/watch?v=81eaEL1cPfI
نیروی انتظامی هنوز در باره راهپیمایی دیروز معترضان در شهرهای مختلف کشور که گفته می شود در برخی موارد منجر به حمله پلیس ضد شورش و بازداشت برخی شده است، خبری منتشر نکرده است.
رادیو زمانه
به گزارش ایلنا، سرهنگ مهدی احمدی در باره تظاهرات روز گذشته در تهران گفت که شمار اندکی از مسیر هفت تیر به سمت میدان ولی عصر، «شعارهای خارج از موضوع راهپیمایی روز قدس» سر دادند، اما پلیس با آنها برخوردی نداشت تا اینکه از این میان گروهی درصدد اخلالگری و آسیب رساندن به اموال عمومی برآمدند و در نتیجه پلیس پیش از آنکه موتورسیکلت ها را آتش بزنند یا به اموال عمومی آسیب برسانند، آنها را بازداشت کرد.
سرهنگ احمدی از تعداد بازداشت شدگان و نیز برآورد دقیق خود از میزان تظاهرات کنندگان معترض سخنی به میان نیاورده است.
با این حال روز گذشته اغلب خبرگزاریهای جهان از حضور دهها هزار نفر از معترضان در خیابانهای مرکزی تهران خبر داده بودند و برخی از شاهدان عینی شمار آنها را صدها هزار نفر برآورد کرده بودند.
دهها ویدئو و عکس از تظاهرات دیروز بر روی اینترنت منتشر و در شبکه های تلویزیونی جهان پخش شده است که در آنها انبوه جمعیت معترضان به چشم می خورد و در یکی از آنها گروهی از افراد پلیس در میان مردم محصور شده اند. در برخی از این ویدئوها نیز تصاویری از درگیری، پرتاب گاز اشک آور و موتورسیکلت های به آتش کشیده شده وجود دارد.
ویدئویی از تظاهرات معترضان در مسیر هفت تیر- ولی عصر
http://www.youtube.com/watch?v=81eaEL1cPfI
نیروی انتظامی هنوز در باره راهپیمایی دیروز معترضان در شهرهای مختلف کشور که گفته می شود در برخی موارد منجر به حمله پلیس ضد شورش و بازداشت برخی شده است، خبری منتشر نکرده است.
رادیو زمانه
وزیر امورخارجه آلمان: «احمدینژاد ننگ کشور خود است»
سخنان احمدینژاد در روز قدس واکنش شدید کشورهای غربی را در پی داشت. رئیسجمهور ایران در حالی دست به انکار مجدد هولوکاست زد که هزاران نفر از مردم معترض به نتایج انتخابات در تهران و دیگر شهرها، علیه وی شعار میدادند.
فرانک والتر اشتاینمایر، وزیر امورخارجه آلمان، به خاطر سخنان یهودیستیزانه و انکار دوباره هولوکاست، به شدت از محمود احمدینژاد انتقاد کرد. در این حمله کمسابقه، وزیر امورخارجه آلمان در روز جمعه ۱۸ سپتامبر در برلین گفت: احمدینژاد «با بیان مهملات و اراجیف غیرقابل تحمل ننگ کشور خود است.»
اشتاینمایر در اعتراض به سخنان احمدینژاد افزود: «این یهودیستیزی آشکار، باید از سوی ما بطور مشترک محکوم شود. در آینده نیز ما در مقابل یهودیستیزی دست به مقابله خواهیم زد.»
واکنش شدید کشورهای غربی به انکار مجدد هولوکاست
دولت آمریکا نیز سخنان احمدینژاد را محکوم کرد. احمدینژاد برای چندمین بار متوالی کشتار میلیونها یهودی در خلال جنگ جهانی دوم را افسانه و غیرواقعی خواند. رابرت گیبز، سخنگوی کاخ سفید، گفت: «رئیسجمهور ایران با سخنان خود هر چه بیشتر کشورش را در جهان به انزوا میکشاند.»
دیوید میلیبند، وزیر امورخارجه بریتانیا، نیز «انکار مجدد هولوکاست از سوی احمدینژاد را انزجارآور» دانست. به گفته میلیبند سخنان احمدینژاد نشانگر بیاطلاعی وی است و شایسته رئیسجمهور ایران نیست. وزیر امورخارجه بریتانیا همچنین از جامعه بینالمللی خواست، که در مقابل این تحقیر وتوهینها ایستادگی کند.
به گفته کارشناسان سیاسی، احمدینژاد با این سخنان زمینه بسیار نامطلوبی را برای حضور خود در سازمان ملل متحد در هفته آینده فراهم کرده است. پیش از این نیز سخنان یهودیستیزانه احمدینژاد و انکار هولوکاست از سوی وی موجی از اعتراضات را در کشورهای جهان برانگیخته بود.
شورای مرکزی یهودیان آلمان خواستار تحریم ایران شد
شورای مرکزی یهودیان در آلمان نیز سخنان احمدینژاد مبنی بر انکار هولوکاست را به شدت محکوم کرد. یهودیان آلمان از مجامع بینالمللی خواستند، این سخنان را بیپاسخ نگذارند. دیتر گراومان، معاون شورای مرکزی یهودیان گفت: «جامعه بینالمللی باید سرانجام در مقابل رژیم بدطینت، ستیزهجوی و لجوج تهران متحد شود.»
معاون شورای یهودیان آلمان، جمهوری اسلامی را متهم به تحریک جامعه جهانی و دروغبافی مستمر کرد. وی افزود «رژیم تهران مردم خود را سرکوب میکند و دست به ترور وحشیانهی آنان میزند.»
دیتر گراومان، از جامعه بینالمللی خواست، که با «تحریمهای موثر در قبال رژیم ترور و تنفر» با جمهوری اسلامی مقابله کند.
به گفته گراومان، احمدینژاد بار دیگر با سخنان خود، «چهره کریه، زننده و جنایتکار رژیم تروریستی جمهوری اسلامی» را به جهانیان نمایاند. وی افزود: «اعمال این جنایکاران بیوجدان غیرقابل پیشبینی بوده و دستیابی آنان به جنگافزارهای اتمی به معنای خطری مشخص برای بقا و امنیت اسراییل و کل جهان به شمار میآید.»
رادیو دویچه وله
فرانک والتر اشتاینمایر، وزیر امورخارجه آلمان، به خاطر سخنان یهودیستیزانه و انکار دوباره هولوکاست، به شدت از محمود احمدینژاد انتقاد کرد. در این حمله کمسابقه، وزیر امورخارجه آلمان در روز جمعه ۱۸ سپتامبر در برلین گفت: احمدینژاد «با بیان مهملات و اراجیف غیرقابل تحمل ننگ کشور خود است.»
اشتاینمایر در اعتراض به سخنان احمدینژاد افزود: «این یهودیستیزی آشکار، باید از سوی ما بطور مشترک محکوم شود. در آینده نیز ما در مقابل یهودیستیزی دست به مقابله خواهیم زد.»
واکنش شدید کشورهای غربی به انکار مجدد هولوکاست
دولت آمریکا نیز سخنان احمدینژاد را محکوم کرد. احمدینژاد برای چندمین بار متوالی کشتار میلیونها یهودی در خلال جنگ جهانی دوم را افسانه و غیرواقعی خواند. رابرت گیبز، سخنگوی کاخ سفید، گفت: «رئیسجمهور ایران با سخنان خود هر چه بیشتر کشورش را در جهان به انزوا میکشاند.»
دیوید میلیبند، وزیر امورخارجه بریتانیا، نیز «انکار مجدد هولوکاست از سوی احمدینژاد را انزجارآور» دانست. به گفته میلیبند سخنان احمدینژاد نشانگر بیاطلاعی وی است و شایسته رئیسجمهور ایران نیست. وزیر امورخارجه بریتانیا همچنین از جامعه بینالمللی خواست، که در مقابل این تحقیر وتوهینها ایستادگی کند.
به گفته کارشناسان سیاسی، احمدینژاد با این سخنان زمینه بسیار نامطلوبی را برای حضور خود در سازمان ملل متحد در هفته آینده فراهم کرده است. پیش از این نیز سخنان یهودیستیزانه احمدینژاد و انکار هولوکاست از سوی وی موجی از اعتراضات را در کشورهای جهان برانگیخته بود.
شورای مرکزی یهودیان آلمان خواستار تحریم ایران شد
شورای مرکزی یهودیان در آلمان نیز سخنان احمدینژاد مبنی بر انکار هولوکاست را به شدت محکوم کرد. یهودیان آلمان از مجامع بینالمللی خواستند، این سخنان را بیپاسخ نگذارند. دیتر گراومان، معاون شورای مرکزی یهودیان گفت: «جامعه بینالمللی باید سرانجام در مقابل رژیم بدطینت، ستیزهجوی و لجوج تهران متحد شود.»
معاون شورای یهودیان آلمان، جمهوری اسلامی را متهم به تحریک جامعه جهانی و دروغبافی مستمر کرد. وی افزود «رژیم تهران مردم خود را سرکوب میکند و دست به ترور وحشیانهی آنان میزند.»
دیتر گراومان، از جامعه بینالمللی خواست، که با «تحریمهای موثر در قبال رژیم ترور و تنفر» با جمهوری اسلامی مقابله کند.
به گفته گراومان، احمدینژاد بار دیگر با سخنان خود، «چهره کریه، زننده و جنایتکار رژیم تروریستی جمهوری اسلامی» را به جهانیان نمایاند. وی افزود: «اعمال این جنایکاران بیوجدان غیرقابل پیشبینی بوده و دستیابی آنان به جنگافزارهای اتمی به معنای خطری مشخص برای بقا و امنیت اسراییل و کل جهان به شمار میآید.»
رادیو دویچه وله
واکنش شدید غرب به اظهارات احمدی نژاد درباره هولوکاست
آلمان، آمریکا، بریتانیا و فرانسه انکار مجدد هولوکاست توسط محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران را قویا محکوم کرده اند.
رئیس جمهوری ایران بار دیگر نسل کشی یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم را "افسانه ای" آمیخته به "دروغ" و نوعی "عملیات روانی" خواند که برای زمینه سازی تأسیس کشور اسرائیل مطرح شده است.
آلمان این اظهارات را برای ایران "شرمناک" خوانده و آمریکا نیز گفته است این به انزوای بیشتر ایران منجر می شود.
رابرت گیبز سخنگوی کاخ سفید به اظهارات باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در قاهره اشاره کرد که گفته بود "انکار هولوکاست بی پایه، جاهلانه و نفرت انگیز" است.
آقای گیبز گفت: "ترویج چنین دروغهای خصمانه ای تنها انزوای بیشتر ایران از جهان را به همراه خواهد داشت."
فرانک والتر اشتاینمایر وزیر خارجه آلمان نیز گفت چنین یهودستیزیهایی باید با محکومیت همگانی روبرو شود.
او قول داد برخورد قاطعانه ای با این اظهارات شود.
وزارت خارجه فرانسه نیز صحبت های محمود احمدی نژاد را "غیرقابل پذیرش و شوکه آور" خواند.
دیوید میلیبند وزیر امور خارجه بریتانیا چند ساعت پس از سخنرانی آقای احمدی نژاد گفت این سخنان "نفرت انگیز و حاکی از بی اطلاعی" است.
آقای میلیبند افزود: "بسیار مهم است که جامعه جهانی در مقابل این سوء رفتار ایستادگی کند. این نوع پرخاش در شأن رهبران ایران نیست".
او از تاریخ و فرهنگ بزرگ مردم ایران تجلیل کرد و گفت که باور نمی کند اکثریت این مردم به جای پرداختن به آینده خود بخواهند "این بخش از تاریخ را دوباره بنویسند".
آقای میلیبند گفت همزمانی اظهارات آقای احمدی نژاد با سال نوی یهودیان بر تأثیر این "توهین" می افزاید.
محمود احمدی نژاد در سخنرانی پیش از خطبه های نمازجمعه روز قدس در تهران (در ۲۷ شهریور-۱۸ سپتامبر) گفت: "به ادعای آنها چند میلیون یهودی در کوره های آدم سوزی سوخته شدند و تلاش آنها این بود که این موضوع را جا انداخته و مظلومیت قوم یهود را با دروغ و طراحی پیچیده تبلیغاتی و عملیات روانی، تبلیغ کنند و بگویند که آنها پس از آن نیازمند دولت و سرزمین مستقل هستند و آن قدر قوی کار کردند که بسیاری از سیاستمداران و متفکران جهان هم فریب خوردند".
آقای احمدی نژاد گفت اگر چنین منطقی پذیرفته شود، آمریکا هم باید به سرخپوست ها تحویل داده شود و روسیه تکه تکه گردد.
سخنان آقای احمدی نژاد در حالی بیان می شد که گروه بزرگی از مخالفان دولت در خیابان های مرکزی تهران علیه او و سیاست هایش شعار می دادند.
رهبران مخالفان دولت، از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای معترض به نتیجه اعلام شده دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در تظاهرات مخالفان حاضر بودند.
محمود احمدی نژاد در سخنان پیش از خطبه های خود همچنین کشورهای غربی را تحت نفوذ صهیونیست ها معرفی کرد و گفت: "با شکل گیری شبکه کامل شبکه جهانی صهیونیسم، آنها بر دولت های اروپا و آمریکا مسلط شدند به گونه ای که اکنون بسیاری از دولت های غربی بقای خود را در حمایت از صهیونیسم می بینند و شرط ادامه استقرار آنها در مناصبشان اثبات وفاداری به رژیم صهیونیستی است".
او گفت در بسیاری از کشورهای غربی اگر شرکتی سهامدار صهیونیست نداشته باشد، اجازه فعالیت پیدا نمی کند.
بی بی سی
رئیس جمهوری ایران بار دیگر نسل کشی یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم را "افسانه ای" آمیخته به "دروغ" و نوعی "عملیات روانی" خواند که برای زمینه سازی تأسیس کشور اسرائیل مطرح شده است.
آلمان این اظهارات را برای ایران "شرمناک" خوانده و آمریکا نیز گفته است این به انزوای بیشتر ایران منجر می شود.
رابرت گیبز سخنگوی کاخ سفید به اظهارات باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در قاهره اشاره کرد که گفته بود "انکار هولوکاست بی پایه، جاهلانه و نفرت انگیز" است.
آقای گیبز گفت: "ترویج چنین دروغهای خصمانه ای تنها انزوای بیشتر ایران از جهان را به همراه خواهد داشت."
فرانک والتر اشتاینمایر وزیر خارجه آلمان نیز گفت چنین یهودستیزیهایی باید با محکومیت همگانی روبرو شود.
او قول داد برخورد قاطعانه ای با این اظهارات شود.
وزارت خارجه فرانسه نیز صحبت های محمود احمدی نژاد را "غیرقابل پذیرش و شوکه آور" خواند.
دیوید میلیبند وزیر امور خارجه بریتانیا چند ساعت پس از سخنرانی آقای احمدی نژاد گفت این سخنان "نفرت انگیز و حاکی از بی اطلاعی" است.
آقای میلیبند افزود: "بسیار مهم است که جامعه جهانی در مقابل این سوء رفتار ایستادگی کند. این نوع پرخاش در شأن رهبران ایران نیست".
او از تاریخ و فرهنگ بزرگ مردم ایران تجلیل کرد و گفت که باور نمی کند اکثریت این مردم به جای پرداختن به آینده خود بخواهند "این بخش از تاریخ را دوباره بنویسند".
آقای میلیبند گفت همزمانی اظهارات آقای احمدی نژاد با سال نوی یهودیان بر تأثیر این "توهین" می افزاید.
محمود احمدی نژاد در سخنرانی پیش از خطبه های نمازجمعه روز قدس در تهران (در ۲۷ شهریور-۱۸ سپتامبر) گفت: "به ادعای آنها چند میلیون یهودی در کوره های آدم سوزی سوخته شدند و تلاش آنها این بود که این موضوع را جا انداخته و مظلومیت قوم یهود را با دروغ و طراحی پیچیده تبلیغاتی و عملیات روانی، تبلیغ کنند و بگویند که آنها پس از آن نیازمند دولت و سرزمین مستقل هستند و آن قدر قوی کار کردند که بسیاری از سیاستمداران و متفکران جهان هم فریب خوردند".
آقای احمدی نژاد گفت اگر چنین منطقی پذیرفته شود، آمریکا هم باید به سرخپوست ها تحویل داده شود و روسیه تکه تکه گردد.
سخنان آقای احمدی نژاد در حالی بیان می شد که گروه بزرگی از مخالفان دولت در خیابان های مرکزی تهران علیه او و سیاست هایش شعار می دادند.
رهبران مخالفان دولت، از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای معترض به نتیجه اعلام شده دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در تظاهرات مخالفان حاضر بودند.
محمود احمدی نژاد در سخنان پیش از خطبه های خود همچنین کشورهای غربی را تحت نفوذ صهیونیست ها معرفی کرد و گفت: "با شکل گیری شبکه کامل شبکه جهانی صهیونیسم، آنها بر دولت های اروپا و آمریکا مسلط شدند به گونه ای که اکنون بسیاری از دولت های غربی بقای خود را در حمایت از صهیونیسم می بینند و شرط ادامه استقرار آنها در مناصبشان اثبات وفاداری به رژیم صهیونیستی است".
او گفت در بسیاری از کشورهای غربی اگر شرکتی سهامدار صهیونیست نداشته باشد، اجازه فعالیت پیدا نمی کند.
بی بی سی
سانسور موج سبز در ورزشگاه آزادی؛ صداوسيما بازی استقلال و استيل آذين را مستقيم پخش نکرد
به دنبال حضور خود جوش موج سبز در ورزشگاه آزادی تهران، صدا و سيما بازی تيم های استقلال تهران و استيل آذين را به صورت مستيقم پخش نکرد.
جواد خيابانی مجری تلويزيون دليل عدم پخش اين بازی را خرابی دوربين های صدا و سيما مستقر در ورزشگاه آزادی اعلام کرد و تنها دقايقی از بازی بدون صدای ورزشگاه و به صورت سياه و سفيد را برای اثبات ادعای مديران صدا و سيما پخش شد.خيابانی در حين توضيحاتش در عين حال گفت ۹۰ هزار تماشاگر با«آرامش کامل» در حال ديدن بازی استقلال و استيل آذين در ورزشگاه هستند.
اما دروغ پردازی صدا و سيما در مورد خراب بودن دوربين های مستقر در ورزشگاه و ادعای دريافت «تصاوير سياه و سفيد» از دوربين های مستقر در ورزشگاه آزادی، ساعتی بعد با پخش همين بازی با «تصاوير رنگی» که با استفاده از کادرهای بسته به صورت ويژه تدوين شده بود،آشکار شد.در تصاويری که با اين تدوين ويژه و سانسور شده از اين مسابقه پخش شد به هيچ وجه جايگاه تماشاگران به نمايش در نيامد.
جواد خيابانی مجری تلويزيون دليل عدم پخش اين بازی را خرابی دوربين های صدا و سيما مستقر در ورزشگاه آزادی اعلام کرد و تنها دقايقی از بازی بدون صدای ورزشگاه و به صورت سياه و سفيد را برای اثبات ادعای مديران صدا و سيما پخش شد.خيابانی در حين توضيحاتش در عين حال گفت ۹۰ هزار تماشاگر با«آرامش کامل» در حال ديدن بازی استقلال و استيل آذين در ورزشگاه هستند.
اما دروغ پردازی صدا و سيما در مورد خراب بودن دوربين های مستقر در ورزشگاه و ادعای دريافت «تصاوير سياه و سفيد» از دوربين های مستقر در ورزشگاه آزادی، ساعتی بعد با پخش همين بازی با «تصاوير رنگی» که با استفاده از کادرهای بسته به صورت ويژه تدوين شده بود،آشکار شد.در تصاويری که با اين تدوين ويژه و سانسور شده از اين مسابقه پخش شد به هيچ وجه جايگاه تماشاگران به نمايش در نيامد.
استقامت جنبش سبز و فرسايش دستگاه تبليغاتی ديکتاتوری
حکومت ولايت مطلقه فقيه در ايران تقريبا همه منافذ آزادیهای بنيادين يعنی آزادی رسانهها، اجتماعات، تشکيلات و بيان را در حوزه عمومی و رسمی بسته است.
اين رژيم با کشتن دهها نفر، ضرب و جرح و بازداشت هزاران نفر، محاکمه صدها نفر، شکنجه و تجاوز جنسی به برخی از معترضان بازداشتی و بستن دهها پايگاه اطلاعاتی و روزنامه اعتراضات عمومی پس از انتخابات را موقتا به بام خانهها و پلکان مترو و شبکههای اجتماعی اينترنتی به عقب راند. اما اين سرکوبها پايان بازی نبود.
جنبش سبز با سرسختی در برابر يک رژيم نظامی- پليسی و علی رغم ارعابها در روز قدس در سراسر کشور به ميدان آمد. مخالفان حکومت نه تنها مشروعيت نظام بلکه همهی دستگاههای امنيتی، نظامی، و تبليغاتی آن را مورد چالش قرار دادهاند.
حکومت نيز در مقابل تلاش کرده است با بسيج نيروهای تحت کنترل خود در برابر موج های مردم موش و گربه بازی کند و مرتبا کار را تمام شده اعلام نمايد.
اما رژيم برای اين اقدامات غير از بی اعتبار شدن و نمايش خود در صحنهی عمومی به عنوان رژيمی جنايت کار هزينههايی را در حوزهی کارکردهايش نيز پرداخته است. مهم ترين اين هزينهها فرسایش دستگاه تبليغاتی حکومت دينی است.
کارکرد اين دستگاه عمدتا مبتنی بود بر ۱) گردهمايیها و راهپيمايیهای دورهای و موسمی مذهبی و ملی مثل روز قدس، نماز عيد فطر، مراسم شبهای احيا، ۲۲ بهمن، و مانند آنها؛ ۲) انحصار رسانههای ديداری و شنيداری و کنترل همه جانبهی رسانههای مکتوب؛ ۳) توليدات دولتی و رانتی در حوزهی فرهنگ و هنر؛ و ۴) در اختيار گرفتن فضاهای شهری از طريق نقاشیهای ديواری و ديوار نويسی و بيلبورد. همهی اين کارکردها در مواردی به ضد خود تبديل شدهاند.
مجامع و راه پيمايیهای غير قابل کنترل
با عدم ارائهی مجوز به جنبش سبز برای گردهمايی و راه پيمايی، فعالان اين جنبش مجبور بودهاند از گردهمايی های رسمی تا حدی که با خواستهای آنها نزديک است استفاده کنند. به همين دليل کروبی و موسوی و مجمع روحانيون مبارز خواستار حضور معترضان در راه پيمايی روز قدس ۱۳۸۸ شدند. شرکت مردم معترض در نماز جمعه ای که با امامت هاشمی رفسنجانی انجام شد با همين هدف صورت گرفت.
به همين دليل هيئت حاکمه به اقدامات گوناگونی برای پيش گيری از بروز اعتراضات عمومی و خيابانی و نمايش قدرت مخالفان در اين گونه بافت و سياق پرداخته است. از اين قبيل اقدامات می توان به موارد زير اشاره کرد:
۱) انتقال نماز عيد فطر سال ۱۳۸۸ از مصلی به دانشگاه تهران به دليل امکان بيشتر کنترل در مراکز متراکم شهری؛ توجيه اين انتقال در جريان بودن عمليات ساختمانی در مصلای تهران اعلام شده است؛
۲) لغو برنامههای شبهای قدر در مقبرهی خمينی که در سال های پيش با حضور محمد خاتمی و ناطق نوری انجام می گرفت؛
۳) جلوگيری از نماز جمعهی دوم هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات و حضور وی به عنوان امام جمعه در روز قدس؛
۴) حذف روحانيون منتقد دولت مثل ابراهيم امينی، رضا استادی، عبدالله جوادی آملی و علی اکبر ناطق نوری از مراسم احيا در قم. لغو اين مراسم ناشی از نگرانی شورای امنيت ملی از بروز اجتماعات اعتراضی بوده است؛ (امروز، ۱۶ شهريور ۱۳۸۸) و
۵) ارعاب شرکت کنندگان در مراسم دولتی غير قابل لغو با بر چسب زنی و عناوينی که معمولا پيامد های سنگينی برای افراد دارد: "تمامی کسانی که روز قدس با شعار و نشانههای تفرقهانگيز در صحنه حاضر میشوند، چه بدانند و چه ندانند و چه بخواهند و چه نخواهند، مزدور اسرائيل هستند." (حسين شريعتمداری، کيهان، ۲۲ شهريور ۱۳۸۸)
اين گردهمايیها بخشی از نظام تبليغاتی حکومت بودهاند که دستگاههای امنيتی مجبور به تعطيل يا تغيير يا دستکاری در آنها شدهاند.
حکومتی که بنا به گرايشهای عام گرايانه همواره خواستار حضور مردم وفادار به خود در صحنه برای اِعمال ديکتاتوری اکثريت بر اقليت بود اکنون با تبديل شدن هواداران آن به اقليت در برگزاری مراسم عمومی و تجمعات و راهپيمايیهای رسمی با دشواریهای بسيار مواجه است تا حدی که به گسيل نيرو از حواشی شهرها برای راهپيمايیها می پردازد و در روز قدس امسال به دور نيروها و مر اسم خود برزنت می کشد.
اين حکومت چارهای بجز تمسک به بلندگوهای بسيار قوی برای شنيده نشدن صدای مردم شرکت کننده در راهپيمايیهای اعتراضی علی رغم بيانيه های تهديد آميز نيروهای نظامی ندارد (نگاه کنيد به بيانيهی سپاه پاسداران در روز پيش از راهپيمايی روز قدس). حضور و استقامت مردم در اعتراضات تا حدی بوده است که حکومت مجبور شد در راهپيمايی روز قدس تفنگش را زمين بگذارد.
رسانههای انحصاری به عنوان صدای اقليت
حکومت دينی در سال ۱۳۸۷ حدود چهار ميليارد دلار صرف بخش تبليغات کرده است. در بودجه کشور اين مبلغ تحت عنوان فرهنگ تخصيص داده می شود اما فرهنگ در جمهوری سلامی به تبليغات تقليل پيدا کرده و رسانهها بوقهای تبليغاتی تلقی می شوند. اين هزينهها برای تبليغ ايدئولوژی حکومتی متوجه کسانی است که اکثرا به مبانی و بنيادهای ايدئولوژی رژيم باور ندارند و به بخش زير زمينی فرهنگ و رسانه های خارجی يا رسانههای فارسی زبان مستقر در خارج رو می کنند اما صرفا به کار تقويت روحيهی وفاداران به حکومت آمده است.
در دوره بعد از انتخابات، بواسطه تبديل شدن سازمان صدا و سيما به ارگان تبليغاتی نيروهای امنيتی- نظامی و بستن در خود به هرگونه صدای متفاوت از بيت رهبری و همراهان آن، بينندگان شبکههای تلويزيونی دولتی بنا به نقل قولی از مدير سازمان صدا و سيما (اعتماد، ۸ شهريور ۱۳۸۸) تا حد شصت درصد کاهش يافت.
بسياری از هنرمندان و نويسندگان از مصاحبه با رسانه های دولتی سر باز می زنند و از پخش آثار خود از اين رسانهها ابراز نارضايتی می کنند (محسن مخملباف و محمد رضا شجريان). محروم کردن صدها بازيگر و هنرمند از حضور در برنامههای تلويزيونی به دليل همراهی با جنبش سبز به افت بيشتر مخاطبان اين رسانه کمک خواهد کرد.
رسانههای دولتی پس از وقايع انتخابات و بواسطهی نوع واکنش راديو و تلويزيون دولتی، به جايگاه اصلی خود يعنی رسانهی اقليت و هيئت حاکمه باز گشتهاند. اما علی رغم تلاش برای پاکسازی گزارشها از صداهای مخالف، اين صداها در پس زمينه ها به گوش می رسد (مثل صدای مخالفان در پس زمينه مصاحبه های کليشهای روز قدس). هيئت حاکمه در صدد است با افزايش شبکهها و اختصاصی کردن آنها در حوزههای ورزش، فيلم و سريال و کودکان و نوجوانان بخشی از مخاطبان از دست رفته را بازگرداند.
رانت لزوما محبوبيت و مخاطب نمی آورد
علی رغم وجود صدها ميليارد تومان بودجه و رانت در بخش دولتی برای هنرمندانی که نيازهای تبليغاتی هيئت حاکمه را با آثار خود بر آورده می سازند بخش عمدهای از هنرمندان در بيانيههای جمعی از همکاران خود خواستهاند به ثبت لحظات جنبش مردم در آثار خود اقدام کنند و تلويحا از آنها خواستهاند به جای حکومت در سمت مردم بايستند.
اين هنرمندان همچنين جشنوارههای دولتی را تحريم کرده و بدين ترتيب جانبداری از حقوق مردم را بر رانتهای حکومتی ترجيح دادهاند. اين امر موجب شده و خواهد شد دستگاههای تبليغاتی و رسانهای رسمی مخاطبان بيشتری را از دست بدهند.
ديوار نويسی سبز
پس از سرکوب اعتراضات خيابانی، شعارهای مردم بر در و ديوارهای شهرها و مراکز عمومی نقش بسته است و پاک کردن آنها توسط دستگاههای تبليغاتی رژيم و شهرداریها نيز (با خط خطی کردن يا پاک کردن موضعی) اين موضوع را که بر ديوارها شعار نوشته می شود بيش از پيش به منظر عمومی آورده است. در بسياری موارد عکس رهبر نظام رنگ پاشی شده است و عوامل رژيم برای حفظ موقعيت ظاهری وی مجبور شدهاند عکسهای وی را پاک کنند يا از بيلبوردها بردارند.
تنگ کردن عرصهی عمومی بر مردم عرصه را متقابلا بر تبليغات حکومتی تنگ کرده است.
مجید محمدی
رادیو فردا
اين رژيم با کشتن دهها نفر، ضرب و جرح و بازداشت هزاران نفر، محاکمه صدها نفر، شکنجه و تجاوز جنسی به برخی از معترضان بازداشتی و بستن دهها پايگاه اطلاعاتی و روزنامه اعتراضات عمومی پس از انتخابات را موقتا به بام خانهها و پلکان مترو و شبکههای اجتماعی اينترنتی به عقب راند. اما اين سرکوبها پايان بازی نبود.
جنبش سبز با سرسختی در برابر يک رژيم نظامی- پليسی و علی رغم ارعابها در روز قدس در سراسر کشور به ميدان آمد. مخالفان حکومت نه تنها مشروعيت نظام بلکه همهی دستگاههای امنيتی، نظامی، و تبليغاتی آن را مورد چالش قرار دادهاند.
حکومت نيز در مقابل تلاش کرده است با بسيج نيروهای تحت کنترل خود در برابر موج های مردم موش و گربه بازی کند و مرتبا کار را تمام شده اعلام نمايد.
اما رژيم برای اين اقدامات غير از بی اعتبار شدن و نمايش خود در صحنهی عمومی به عنوان رژيمی جنايت کار هزينههايی را در حوزهی کارکردهايش نيز پرداخته است. مهم ترين اين هزينهها فرسایش دستگاه تبليغاتی حکومت دينی است.
کارکرد اين دستگاه عمدتا مبتنی بود بر ۱) گردهمايیها و راهپيمايیهای دورهای و موسمی مذهبی و ملی مثل روز قدس، نماز عيد فطر، مراسم شبهای احيا، ۲۲ بهمن، و مانند آنها؛ ۲) انحصار رسانههای ديداری و شنيداری و کنترل همه جانبهی رسانههای مکتوب؛ ۳) توليدات دولتی و رانتی در حوزهی فرهنگ و هنر؛ و ۴) در اختيار گرفتن فضاهای شهری از طريق نقاشیهای ديواری و ديوار نويسی و بيلبورد. همهی اين کارکردها در مواردی به ضد خود تبديل شدهاند.
مجامع و راه پيمايیهای غير قابل کنترل
با عدم ارائهی مجوز به جنبش سبز برای گردهمايی و راه پيمايی، فعالان اين جنبش مجبور بودهاند از گردهمايی های رسمی تا حدی که با خواستهای آنها نزديک است استفاده کنند. به همين دليل کروبی و موسوی و مجمع روحانيون مبارز خواستار حضور معترضان در راه پيمايی روز قدس ۱۳۸۸ شدند. شرکت مردم معترض در نماز جمعه ای که با امامت هاشمی رفسنجانی انجام شد با همين هدف صورت گرفت.
به همين دليل هيئت حاکمه به اقدامات گوناگونی برای پيش گيری از بروز اعتراضات عمومی و خيابانی و نمايش قدرت مخالفان در اين گونه بافت و سياق پرداخته است. از اين قبيل اقدامات می توان به موارد زير اشاره کرد:
۱) انتقال نماز عيد فطر سال ۱۳۸۸ از مصلی به دانشگاه تهران به دليل امکان بيشتر کنترل در مراکز متراکم شهری؛ توجيه اين انتقال در جريان بودن عمليات ساختمانی در مصلای تهران اعلام شده است؛
۲) لغو برنامههای شبهای قدر در مقبرهی خمينی که در سال های پيش با حضور محمد خاتمی و ناطق نوری انجام می گرفت؛
۳) جلوگيری از نماز جمعهی دوم هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات و حضور وی به عنوان امام جمعه در روز قدس؛
۴) حذف روحانيون منتقد دولت مثل ابراهيم امينی، رضا استادی، عبدالله جوادی آملی و علی اکبر ناطق نوری از مراسم احيا در قم. لغو اين مراسم ناشی از نگرانی شورای امنيت ملی از بروز اجتماعات اعتراضی بوده است؛ (امروز، ۱۶ شهريور ۱۳۸۸) و
۵) ارعاب شرکت کنندگان در مراسم دولتی غير قابل لغو با بر چسب زنی و عناوينی که معمولا پيامد های سنگينی برای افراد دارد: "تمامی کسانی که روز قدس با شعار و نشانههای تفرقهانگيز در صحنه حاضر میشوند، چه بدانند و چه ندانند و چه بخواهند و چه نخواهند، مزدور اسرائيل هستند." (حسين شريعتمداری، کيهان، ۲۲ شهريور ۱۳۸۸)
اين گردهمايیها بخشی از نظام تبليغاتی حکومت بودهاند که دستگاههای امنيتی مجبور به تعطيل يا تغيير يا دستکاری در آنها شدهاند.
حکومتی که بنا به گرايشهای عام گرايانه همواره خواستار حضور مردم وفادار به خود در صحنه برای اِعمال ديکتاتوری اکثريت بر اقليت بود اکنون با تبديل شدن هواداران آن به اقليت در برگزاری مراسم عمومی و تجمعات و راهپيمايیهای رسمی با دشواریهای بسيار مواجه است تا حدی که به گسيل نيرو از حواشی شهرها برای راهپيمايیها می پردازد و در روز قدس امسال به دور نيروها و مر اسم خود برزنت می کشد.
اين حکومت چارهای بجز تمسک به بلندگوهای بسيار قوی برای شنيده نشدن صدای مردم شرکت کننده در راهپيمايیهای اعتراضی علی رغم بيانيه های تهديد آميز نيروهای نظامی ندارد (نگاه کنيد به بيانيهی سپاه پاسداران در روز پيش از راهپيمايی روز قدس). حضور و استقامت مردم در اعتراضات تا حدی بوده است که حکومت مجبور شد در راهپيمايی روز قدس تفنگش را زمين بگذارد.
رسانههای انحصاری به عنوان صدای اقليت
حکومت دينی در سال ۱۳۸۷ حدود چهار ميليارد دلار صرف بخش تبليغات کرده است. در بودجه کشور اين مبلغ تحت عنوان فرهنگ تخصيص داده می شود اما فرهنگ در جمهوری سلامی به تبليغات تقليل پيدا کرده و رسانهها بوقهای تبليغاتی تلقی می شوند. اين هزينهها برای تبليغ ايدئولوژی حکومتی متوجه کسانی است که اکثرا به مبانی و بنيادهای ايدئولوژی رژيم باور ندارند و به بخش زير زمينی فرهنگ و رسانه های خارجی يا رسانههای فارسی زبان مستقر در خارج رو می کنند اما صرفا به کار تقويت روحيهی وفاداران به حکومت آمده است.
در دوره بعد از انتخابات، بواسطه تبديل شدن سازمان صدا و سيما به ارگان تبليغاتی نيروهای امنيتی- نظامی و بستن در خود به هرگونه صدای متفاوت از بيت رهبری و همراهان آن، بينندگان شبکههای تلويزيونی دولتی بنا به نقل قولی از مدير سازمان صدا و سيما (اعتماد، ۸ شهريور ۱۳۸۸) تا حد شصت درصد کاهش يافت.
بسياری از هنرمندان و نويسندگان از مصاحبه با رسانه های دولتی سر باز می زنند و از پخش آثار خود از اين رسانهها ابراز نارضايتی می کنند (محسن مخملباف و محمد رضا شجريان). محروم کردن صدها بازيگر و هنرمند از حضور در برنامههای تلويزيونی به دليل همراهی با جنبش سبز به افت بيشتر مخاطبان اين رسانه کمک خواهد کرد.
رسانههای دولتی پس از وقايع انتخابات و بواسطهی نوع واکنش راديو و تلويزيون دولتی، به جايگاه اصلی خود يعنی رسانهی اقليت و هيئت حاکمه باز گشتهاند. اما علی رغم تلاش برای پاکسازی گزارشها از صداهای مخالف، اين صداها در پس زمينه ها به گوش می رسد (مثل صدای مخالفان در پس زمينه مصاحبه های کليشهای روز قدس). هيئت حاکمه در صدد است با افزايش شبکهها و اختصاصی کردن آنها در حوزههای ورزش، فيلم و سريال و کودکان و نوجوانان بخشی از مخاطبان از دست رفته را بازگرداند.
رانت لزوما محبوبيت و مخاطب نمی آورد
علی رغم وجود صدها ميليارد تومان بودجه و رانت در بخش دولتی برای هنرمندانی که نيازهای تبليغاتی هيئت حاکمه را با آثار خود بر آورده می سازند بخش عمدهای از هنرمندان در بيانيههای جمعی از همکاران خود خواستهاند به ثبت لحظات جنبش مردم در آثار خود اقدام کنند و تلويحا از آنها خواستهاند به جای حکومت در سمت مردم بايستند.
اين هنرمندان همچنين جشنوارههای دولتی را تحريم کرده و بدين ترتيب جانبداری از حقوق مردم را بر رانتهای حکومتی ترجيح دادهاند. اين امر موجب شده و خواهد شد دستگاههای تبليغاتی و رسانهای رسمی مخاطبان بيشتری را از دست بدهند.
ديوار نويسی سبز
پس از سرکوب اعتراضات خيابانی، شعارهای مردم بر در و ديوارهای شهرها و مراکز عمومی نقش بسته است و پاک کردن آنها توسط دستگاههای تبليغاتی رژيم و شهرداریها نيز (با خط خطی کردن يا پاک کردن موضعی) اين موضوع را که بر ديوارها شعار نوشته می شود بيش از پيش به منظر عمومی آورده است. در بسياری موارد عکس رهبر نظام رنگ پاشی شده است و عوامل رژيم برای حفظ موقعيت ظاهری وی مجبور شدهاند عکسهای وی را پاک کنند يا از بيلبوردها بردارند.
تنگ کردن عرصهی عمومی بر مردم عرصه را متقابلا بر تبليغات حکومتی تنگ کرده است.
مجید محمدی
رادیو فردا
ايرانيان مقيم خارج برای سفر احمدی نژاد به نيويورک تظاهراتی گسترده تدارک ديده اند
احمدی نژاد در سفر به نيويورک با تظاهرات معترضين به نقض حقوق بشر روبرو ميشود
وال استريت جرنال زير عنوان "ايرانی های مقيم خارج از کشور برای اعتراض به احمدی نژاد جمع ميشوند" می نويسد محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری ايران هفته آينده هنگامی که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد وارد نيويورک ميشود شاهد نقطه عطفی در مناسبات رژيم خود با ايرانيان مقيم خارج از کشور خواهد بود.
وال استريت جرنال می نويسد هزاران ايرانی از شهرهای مختلف در آمريکا و کانادا برای شرکت در تظاهرات ۲۲ تا ۲۴ سپتامبر عليه دولت ايران و اعتراض به اقداماتی که در پی انتخابات ژوئن رياست جمهوری در مورد نقض حقوق بشربه آن نسبت داده ميشود راهی سفر به نيويورک هستند.
وال استريت جرنال می نويسد برای آنهائی که نمی توانند به نيويورک سفرکنند تظاهرات اعتراضی مشابه در شهرهای ديگر، از جمله پاريس، آمستردام، برلن، هامبورگ، مونيخ، لندن، لس آنجلس و سانفرانسيسکو تدارک ديده شده است. برگزارکنندگان اميدوارند روز چهارشنبه که قراراست آقای احمدی نژاد در سازمان ملل متحد سخنرانی کند روز بيست و پنج ژوئيه را تکرار کنند که برای اعتراض به سرکوبی خشن اوايل تانبستان معترضين در ايران روز جهانی اقدام نامگذاری شده بود.
وال استريت جرنال می نويسد انتظارميرود اعتراض های نيويورک بزرگترين تظاهرات ايرانيان مقيم خارج پس از روزهای اوليه انقلاب اسلامی باشد. در سال ۱۹۷۹ قريب ده هزار نفر برای اعتراض به سفرمحمد رضا شاه پهلوی و ديدار وی از کاخ سفيد در واشنگتن جمع شدند. آن تجمع که به نقطه عطفی در انقلاب مبدل شد گويای لرزان بودن موضع شاه در داخل بود.
وال استريت جرنال می نويسد ايرانيان مقيم خارج ميگويند هدفشان برای هفته آينده برگزاری تجمعاتی مشابه و فرستادن پيامی مشابه به ايران است. چنين تجهيزی برای جامعه ای سنتا غير سياسی، که به دليل داشتن مناسبات فاميلی و تجاری در ايران اغلب حتی بی سر صدا رژيم را می پذيرند، حرکتی غيرعادی است. ايرانيان مقيم آمريکا که بعضی از کارشناسان شمار آنها را نزديک به يک ميليون نفر تخمين ميزنند برای وحدت و يکپارچگی شهره و شناخته شده نيستد. اما به گفته بعضی از فعالان حقوق بشر ناآرامی های اخير جناح های مختلف را بهم نزديک ترساخته است.
وال استريت جرنال می نويسد نمايندگی ايران درسازمان ملل متحد تظاهرات برنامه ريزی شده را بی اهميت توصيف ميکند وميگويد همه ساله چنين تظاهراتی برپا ميشود و امسال هم امری غيرعادی نيست. محمد محمدی منشی مطبوعاتی هيات نمايندگی ايران ميگويد ايرانيان خيلی مشتاق ديدار با آقای احمدی نژاد هستند.
وال استريت جرنال می نويسد آقای احمدی نژاد معمولا در نيويورک ميزبان دو ميهمانی، يکی برای آمريکائيان پژوهشگر و کارشناس در امور ايران، و ديگری برای جامعه آمريکائی ايرانی تبار است. او در ميهمانی پرخرج سال گذشته برای سخنرانی ناسيوناليستی اش، با کف زدن های ميهمانان روبرو شد. امسال به گفته آقای محمدی، ميهمانی ها کوچکتراست.
صدای آمریکا
وال استريت جرنال زير عنوان "ايرانی های مقيم خارج از کشور برای اعتراض به احمدی نژاد جمع ميشوند" می نويسد محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری ايران هفته آينده هنگامی که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد وارد نيويورک ميشود شاهد نقطه عطفی در مناسبات رژيم خود با ايرانيان مقيم خارج از کشور خواهد بود.
وال استريت جرنال می نويسد هزاران ايرانی از شهرهای مختلف در آمريکا و کانادا برای شرکت در تظاهرات ۲۲ تا ۲۴ سپتامبر عليه دولت ايران و اعتراض به اقداماتی که در پی انتخابات ژوئن رياست جمهوری در مورد نقض حقوق بشربه آن نسبت داده ميشود راهی سفر به نيويورک هستند.
وال استريت جرنال می نويسد برای آنهائی که نمی توانند به نيويورک سفرکنند تظاهرات اعتراضی مشابه در شهرهای ديگر، از جمله پاريس، آمستردام، برلن، هامبورگ، مونيخ، لندن، لس آنجلس و سانفرانسيسکو تدارک ديده شده است. برگزارکنندگان اميدوارند روز چهارشنبه که قراراست آقای احمدی نژاد در سازمان ملل متحد سخنرانی کند روز بيست و پنج ژوئيه را تکرار کنند که برای اعتراض به سرکوبی خشن اوايل تانبستان معترضين در ايران روز جهانی اقدام نامگذاری شده بود.
وال استريت جرنال می نويسد انتظارميرود اعتراض های نيويورک بزرگترين تظاهرات ايرانيان مقيم خارج پس از روزهای اوليه انقلاب اسلامی باشد. در سال ۱۹۷۹ قريب ده هزار نفر برای اعتراض به سفرمحمد رضا شاه پهلوی و ديدار وی از کاخ سفيد در واشنگتن جمع شدند. آن تجمع که به نقطه عطفی در انقلاب مبدل شد گويای لرزان بودن موضع شاه در داخل بود.
وال استريت جرنال می نويسد ايرانيان مقيم خارج ميگويند هدفشان برای هفته آينده برگزاری تجمعاتی مشابه و فرستادن پيامی مشابه به ايران است. چنين تجهيزی برای جامعه ای سنتا غير سياسی، که به دليل داشتن مناسبات فاميلی و تجاری در ايران اغلب حتی بی سر صدا رژيم را می پذيرند، حرکتی غيرعادی است. ايرانيان مقيم آمريکا که بعضی از کارشناسان شمار آنها را نزديک به يک ميليون نفر تخمين ميزنند برای وحدت و يکپارچگی شهره و شناخته شده نيستد. اما به گفته بعضی از فعالان حقوق بشر ناآرامی های اخير جناح های مختلف را بهم نزديک ترساخته است.
وال استريت جرنال می نويسد نمايندگی ايران درسازمان ملل متحد تظاهرات برنامه ريزی شده را بی اهميت توصيف ميکند وميگويد همه ساله چنين تظاهراتی برپا ميشود و امسال هم امری غيرعادی نيست. محمد محمدی منشی مطبوعاتی هيات نمايندگی ايران ميگويد ايرانيان خيلی مشتاق ديدار با آقای احمدی نژاد هستند.
وال استريت جرنال می نويسد آقای احمدی نژاد معمولا در نيويورک ميزبان دو ميهمانی، يکی برای آمريکائيان پژوهشگر و کارشناس در امور ايران، و ديگری برای جامعه آمريکائی ايرانی تبار است. او در ميهمانی پرخرج سال گذشته برای سخنرانی ناسيوناليستی اش، با کف زدن های ميهمانان روبرو شد. امسال به گفته آقای محمدی، ميهمانی ها کوچکتراست.
صدای آمریکا
روز قدس از نگاه رسانه ها بخش دوم
مشروح گزارش راهپیمایی قدس سبز
گروهک فشار در برنامهای از قبل تعیین شده به سوی سیدمحمد خاتمی حمله ور شدند که با مقاومت مردم روبرو گشتند.
روحانی واقعی؛ منتظری، صانعی. کروبی بت شکن بت بزرگ رو بشکن. این شعاری است که مردم در حال رفتن به سمت دانشگاه تهران سر داده اند.
راهپيمايان با در دست داشتن پرچمهای سبز رنگ و پلاکاردهایی با شعارهای ضد صهيونيستی در خيابان انقلاب به سمت ميدان فردوسی در حرکت هستند.
درحد فاصل میدان هفت تیر تا ولی عصر مردم شعار میدهند: نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، یا حسین میرحسین ، کروبی با غیرت صدای خشم ملت.
ده ها هزار سبزپوش خیابان کریم خان را تسخیر کرده اند. انتهای جمعیت قابل مشاهده نیست. همه فریاد می زنند نه غزه نه لبنان جاینم فدای ایران.
برخی افراد سودجو با چاقو قصد حمله به سید محمدخاتمی داشتند که با ورود پلیس مهاجمان متفرق شدند البته عمامه ایشان انداختند. شعاری که هم اينک مردم در ميدان وليعصر سر داده اند : خمينی کجائی ، ايران شده فلسطين .
تعداد تظاهر کنندگان که فاصله بين هفت تير و ميدان وليعصر را پوشانده اند و پيوسته بر ان افزوده ميشود نزديک به صد هزار نفر برآورد می شود.
برای مهار مردم و خفه کردن صدای شعارهای مردم هفت نيسان پر از بلند گو به ميان مردم وارد شدند و محوطه هفت تير تا وليعصر را پوشش دادند
سبزها در مقابل سر در دانشگاه تهران احمدی نژاد را استقبال کرده با شعار : دروغگو، دروغگو، 62 درصدت کو؟ جمعیت فریاد میزنند: منتظری زنده باد ، صانعی پاینده باد. تجاوز ، شکنجه دیگر اثر ندارد.
همه مسير حرکت مردم از مبدا تا مقصد به هزاران بلندگو مزين گرديد ، بصورتيکه در بالای هر درخت و تير چراغ برق بلند گوئی نصب کرده شده است.
صدای مردم بر صدای بلندگوها غلبه پيدا کرده و بلندگوها شعار خود را می دهند ، مردم شعار ديگر .هم اکنون در ميدان وليعصر عده ای بسيجی به مردم حمله ور شدند که با شدت از سوی مردم سرکوب شد.
از شیراز خبر می رسد ده ها هزار تظاهر کننده سبز پوش فریاد می زنند نه غزه نه لبنان ، جانم فدای ایران. همچنین شعارهایی در حمایت از آیت الله دستغیب و علیه دولت کودتا می دهند.
اتوبوسهای شرکت واحد دورتادور خیابان انقلاب از پارک دانشجو و بلوار کشاورز سد ایجد کرده اند و مانع از حضور سبزها به نماز جمعه می شوند . شعار دیگر مردم : روحانی واقعی؛ منتظری، صانعی.
همچنین خبرنگار الجزیره گزارش داد که پلیس به شدت همه خیابانهای منتهی به محل برگزاری نماز جمعه را تحت کنترل دارد با این حال مخالفان موفق به گردهمایی شدند.
خبرگزاری فرانسه ساعتی پیش در گزارشی از تهران از آمادهباش کامل نیروهای امنیتی برای مقابله با تظاهرات مخالفان خبر داده بود ولی اکنون برخی گزارشها حاکی از تجمع گروهی از مخالفان در برخی مناطق مرکزی تهران است.
رویترز نیز دقایقی پیش از بروز برخی درگیریها بین طرفداران احمدینژاد و مخالفان در خیابانهای اصلی تهران خبر داد.
مردم سبزپوش اصفهان فریاد می زنند: اعتراف ، شکنجه دیگر اثر ندارد / نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران.
از تهران خبر می رسد که پس از نماز جمعه نیز معترضان به راهپیمایی خود ادامه دادند. معترضان شعار می دادند: دولت کودتا ، استعفا استعفا / یا حسین ، میر حسین / موسوی ، موسوی / الله اکبر ، الله اکبر
آن خس و خاشاک تویی ، دشمن این خاک تویی / ما اهل کوفه نیستیم ، پول بگیریم بایستیم
رویداد
حضور چشمگير زنان معترض در تظاهرات شيراز، راهپيمايی در شيراز به خشونت کشيده شد
راهپيمايی آرام سبزها در شيراز توسط نيروهای يگان يژه و لباس شخصی ها به خشونت کشيده شد.
امروز ۲۷ شهريورماه در راهپيمايی روز قدس تعداد زيادی از مردم معترض به نتايج انتخابات با به همراه داشتن نماد سبز و لباس سبز در حال راهپيمايی بودندکه با يورش لباس شخصی ها و يگان ويژه به درگيری کشيده شد و تعداد زيادی از مردم معترض دستگير شدند.
آن ها در حالی که شعار می دادند
نه غزه نه لبنان جانم فدای ايران
و مرگ بر ديکتاتور.
خونی که در رگ ماست هديه به ملت ماست.
مرگ بر روسيه
اعتراض خود را به نمايش گذاشتند. در اين درگيری از گاز اشک آور استفاده شد. از ساعات آغازين صبح نيروی انتظامی در تعداد بی شمار در کليه مسيرهای راهپيمايی صف آرايی کرده بودند. با اين حال مردم معترض به دادن شعار ادامه دادند.
نيروهای انتظامی هم برای ساکت کردن مردم به آن ها يورش بردند و تعداد زيادی را دستگير کردند. در اين راهپيمايی درگيری لفظی و شعاری بين دو گروه موافق و مخالف نيز صورت گرفت.گروه های مخالف شعار مرگ بر اسراييل آنها را با دادن شعار مرگ بر روسيه و مرگ بر ديکتاتور پاسخ می دادند.
در بين مردم حضور زنان معترض، با پوشش چادر و نماد سبز چشمگير بود.
خبرنامه گويا
صدای مردم صدای خداست/تظاهرات صدهاهزار تن از مردم تهران بر علیه دولت کودتا
صدها هزار تن از مردم تهران امروز با تظاهرات سراسری در خیابان های منتهی به دانشگاه تهران در حالی که نمادهای سبز رنگ حمل می کردند بعد از گذشت سه ماه از انتخابات 22 خرداد اعتراض خود را به تقلب انجام شده در این انتخابات و جنایات انجام شده پس از آن نشان دادند.
این تظاهرات با توجه به برپایی روز قدس در اخرین جمعه ماه رمضان انجام شد
به گزارش ادوار نیوز حضور غیرمنتظره هواداران جنبش سبز به شکلی بود که از ساعت ده و سی دقیقه صبح امروز میدان هفت تیر مملو از جمعیت شد و تظاهرکنندگان با سر دادن شعارهای "الله اکبر"،" مرگ بر دیکتاتور"،" فلسطین فلسطین ما هم مثل تو هستیم"، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"،" یا حسین میرحسین"، "کروبی موسوی حمایتت می کنیم" به سمت میدان ولی عصر و بلوار کشاورز حرکت کردند میزان جمعیت شرکت کننده در این مسیر به گونه ای بود که مسیر میدان هفتم تیر تا پارک لاله تهران سبز پوش شد.
تظاهرکنندگان که حضور زنان در میان آنها به شکل چشمگیری نمایان بود با سر دادن شعارهایی در هنگام سخنرانی احمدی نژاد خواهان استعفای وی شدند جمعیت همچنین به دفعات و در واکنش به شعار مرگ بر امریکا شعار مرگ بر روسیه سر داد.
تظاهرکنندگان همچنین با سر دادن شعار "شکنجه تجاوز دیگر اثر ندارد" و "ای مردم فلسطین کهریزک رو ندیدید" به جنایات انجام شده اعتراض کردند
همچنین مطابق با قرار قبلی شیخ مهدی کروبی راس ساعت 11 صبح از میدان هفتم تیر و در میان تظاهرکنندگان حضور یافت و تا خیابان فلسطین آنها را همراهی کرد.
گفتنی است نیروهای گارد ویژه در مسیرهای مختلف از جمله تقاطع بلوار کشاورز و خیابان فلسطین تلاش کردند با تشکیل صف انسانی از حرکت جمعیت جلوگیری کنند اما این تلاش ناکام ماند.
درگیری ها میان جمعیت اندک حامیان دولت کودتا و تظاهرکنندگان در چندین مورد منجر به شلیک گاز اشک آور و گاز فلفل شد.
جمعیت تظاهرکننده همچنین با سر دادن شعارهای بی سابقه ای به حمایت از آیت الله منتظری و آیت الله صانعی مراجع عظام تقلید شیعیان پرداختند.
گزارش های تکمیلی حاکی است با آغاز نماز جمعه تهران تظاهرکنندگان جنبش سبز با بازگشت به سمت میدان ولی عصر و هفت تیر به راهپیمایی خود ادامه دادند قسمتی از جمعیت با حرکت از میدان ولی عصر به سمت شمال و بخش دیگری به سمت میدان هفت تیر حرکت کردند.
به گزارش شاهدان عینی مقارن ساعت 2بعد از ظهر نیروهای ضد شورش حاضر در میدان هفت تیر با شلیک گاز اشک آور و حمله به سوی مردم به کمک پلس های موتور سوار دست به متفرق کردن جمعیت زده اند. گفته می شود در خیابان ولی عصر نیز جمعیت معترض با حمله و سرکوب نیروی انتظامی مواجه شده اند.
ادوار نیوز
جنبش سبز تهران را در بر گرفت
حضور پر رنگ و پر تعداد جنبش سبز در خیابان های تهران با شعارهای «نه غزه، نه لبنان جان فدای ایران»، «خمینی کجایی،ایران شده فلسطین»،«یا حسین میرحسین»،«کروبی با غیرت،صدای خشم ملت» نیروهای انتظامی و شبه نظامیانی که از ساعاتی پیش درخیابان های تهران مسقر شده اند را غافلگیر کرده است.
گزارش ها از خیابان های تهران حاکی است که هزارتن از مردم با نمادهای سبز در اغلب مسیرهای راهپیمایی امروز تهران به ویژه در میدان هفت تیر، خیابان های کریم خان، فلسطین، ولی عصر،خیابان آزادی،خیابان انقلاب و سایر خیابان های مرکزی پایتخت به راهپیمایی به سر دادن شعارهایی در حمایت از جنبش سبز، میرحسین موسوی و کروبی مشغولند.
همزمان تعداد قابل توجهی هلی کوپتر وابسته به یک نهاد نظامی بر فراز تهران در حال پروازند،و در برخی مناطق یگان های ضد شورش نیروی انتظامی برای متنفرق کردن مردم از گاز اشک آور استفاده کردند.
محمد خاتمی رئیس جمهور دوره اصلاحات به هنگام پیوستن به مردم با شعار«صل علی محمد،بوی دلاور آمد» با استقبال مواجه شد.برخی گزارش ها حاکی است که لباس شخصی ها قصد حمله به خاتمی را داشتند اما به دلیل حضور گسترده مردم به هدف شان نرسیدند.
شبکه های رسمی تلویزیون در پوشش تصویری راهپیمایی امروز گزارش اغلب خیابان های تهران را با قطع صدای شعار مردم پخش می کنند و همزمان تعدادی وانت تجهیز شده به بلندگو با پخش سرودهای عربی درصدد تحت اشلعاع قرار دادن شعارهای مردم در حمایت از جنبش سبز هستند.
جنبش راه سبز(جرس)
خشونت در راهپیمایی روز قدس
بنابه گزارشات دریافتی، در چند نقطه تنش و درگیری بین مردم و نیروهای لباس شخصی حاضر در راهپیمایی روز قدس روی داده است.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ، مردم معترض به نتایج دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری و همینطور وقایع پس از آن در ایران، در راهپیمایی روز قدس در روز جاری حاضر شده اند، در این رابطه سپاه پاسداران روز گذشته طی بیانیه نسبت به حضور آنان و قصد خود برای برخورد با معترضان خبر داده بود.
بنابه گزارشات دریافتی در زمان مخابره این گزارش، محدوده چهارراه طالقانی در تهران اعتراض مسالمت آمیز شهروندان با دخالت نیروهای لباس شخصی به خشونت کشیده شده است. تا کنون تعدادی از شهروندان بازداشت و تعدادی نیز زخمی شده اند. همچنین در حاشیه راهپیمایی درگیریهای پراکنده ای در مناطق خیابان آبان و میدان فلسطین نیز روی داده بود که اطلاعی از بازداشتی ها و زخمی های احتمالی آن در دست نیست.
لازم به ذکر است نیروهای لباس شخصی به سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق در میدان فلسطین نیز حمله کردند که با دخالت مردم و نیروهای انتظامی از دستیابی آنان به آقای خاتمی جلوگیری شد.
گزارش تکمیلی در این رابطه منتشر خواهد شد.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
آغاز انتفاضه سبزهای ایران با سه اصل نماد سبز، صلحجویی و نفی خشونت
امروز روز سبزها بود. روز سبز قدس. روزی که کسی فکرش را نمیکرد در آن بعد از نزدیک به سه دهه، نام استیفای حقوق ملت ایران قبل از نام فلسطین و حقوق پایمال شده ساکنانش بر زبان مردم ایران بنشیند. امروز سبزهای ایران آمدند تا بگویند ایران سه ماه است شباهت عجیبی به فلسطین در ۵۰ سال اخیر پیدا کرده است. به سرزمینی که درآن نه فقط رای و انتخاب و اعتقاد سیاسی مردم که جان و عرض و ناموسشان نیز اشغال شد. درست مثل خاک فلسطین که مدتهاست به دست نیروهای سرکوبگر اسرائیلی اشغال شده است.
انتفاضه فلسطینیان با سنگی در دست آغاز شد. سبزهای ایران اما امروز پس از آن کشتارها، تجاوزها و شکنجهها باز هم سنگ در دست نگرفتند و با نمادی سبز به خیابان آمدند. تکه پارچههای سبزی که ما در دست گرفتیم، براتر و غرندهتر از هر سنگ و گلولهای بود.
این نمادهای سبز در کنار آرامش و عدم خشونت، راه جدیدی از مقاومت را در برابر ملت ایران گشوده است و این پایداری صلحآمیز، امروز با حضور پررنگ سبزها نه فقط در تهران که در سراسر ایران به نمایش گذاشته شد. طبق آخرین گزارشهای رسیده از تهران و شهرستانها، سبزها نکتهای کلیدی را که دیروز در سایت موج سبز آزادی نیز در ده نکته اصلی برای حضور در راهپیمایی روز قدس به آن اشاره شد، به دقت پیاده کردند: پرهیز به نیروهای لباس شخصی و سرکوبگر و استفاده از اسلحه سبز سکوت در برابر تفنگهای خشمگین آنان.
این اتفاق امروز در خیابانهای تهران و شهرستانها به وفور دیده شد. یکی دیگر از مهمترین حربههای دفاعی سبزها در مقابل نیروهای سرکوبگر، شعارهای مبتکرانه و خلاقانهای بود که در مراسم راهپیمایی امروز سر داده شد. شعارهایی که به جای ایجاد خشونت، به نفی خشونت دعوت میکرد. شعارهایی که به جای نفرین و لعنت، بوی دعا و خیرخواهی میداد. مثل یاحجهابنالحسن، ریشه ظلم رو بکن و نیز شعارهایی که ریشه در هوشیاری و ظلمستیزی جنبش سبز ایران داشت و بر شباهتهای میان فلسطین و ایران و شیوههای سرکوب و از بین بردن آزادی بیان دلالت میکرد.
در تهران، خبرنگاران موج سبز آزادی شاهد منفعل شدن نیروهای انتظامی، پلیس ضدشورش و نیروهای سرکوبگر لباس شخصی در برابر موج سبز مردمی بودند. تصاویر ارسالی کاربران (که یکی از آنها را در این خبر مشاهده میکنید) نیز نشان از گیرافتادن نیروهای سرکوب در میان خیل عظیم راهپیمایان سبزپوش و گم شدن صدای شعارهای از پیش طراحی شده، در میان شعارهای خلاقانه و خلقالساعه سبزها میدهد.
امروز بار دیگر سبزها با تاسی از کلام رهبران صلحجو و سبزاندیش خود، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی حتی لحظهای نگذاشتند رویای کودتاگران برای سوءاستفاده از خیل کثیر مردم در صحنه راهپیمایی به بار بنشیند و به حضور آرامشان انگ اغتشاش و ناآرامی بخورد. امروز، سبزها با آرامش و حلم خود در برابر نیروهای سرکوبگر، بار دیگر فرق میان اغتشاشگر حقیقی و دروغین را نشان دادند و ثابت کردند آنان که دستشان به خون جوانان بیگناه وطن رنگین شد، مصداق این کلامند، نه مردمی که دغدغهای جز روییدن نهال صلح و امید در سرزمینشان نداشتهاند و ندارند.
علیرغم همه تهدیدهایی که از سوی نظامیان و سایر نهادهای امنیتی موازی درباره برخورد قاطع با حاملان نماد سبز و شعاردهندگان صورت گرفته بود، امروز ملت ایران یکپارچه سبز و آرام به خیابان آمد تا حتی اگر نمادهای سبزشان به سرخی خونشان آغشته شود، همگان فرق میان صلحجویی سبزها و خشونتطلبی سرخها را بفهمند. این موج سبز آرام، اما پتکی بزرگ بود بر سر عوامل کودتای سرخ که چارهای نداشتند جز اینکه این بار به جای کشتار، به تماشای این خیل عظیم سبزپوش بنشینند.
نهالی که سه ماه پیش به دست مردم سبزاندیش ایران کاشته شده بود، به بار نشست. چشمان بسیاری به این روز بزرگ دوخته شده بود. این که آیا نهال این جنبش که تا بدینجای کار با همه فتنهها و دستاندازیهای عوامل کودتای بیست و دوم خرداد از چشم بد مصون مانده بود، به بار خواهد نشست، یا اینکه به آتشی به خاکستر بدل خواهد شد. اما خروش باشکوه و موثر موج سبز در خیابانهای ایران، آبی روان شد به پای این نهال، که از این پس همچون درختی تناور و ستبر در برابر بادهای خشمگین ظلم و عدالتستیزی ایستاده است.
مبارکتان باد این مقاومت سبز پایدار.
موج سبز
رویترز: حدود 10 اپوزیسیونر طی راهپیمایی روز قدس دستگیر شدند
نیروهای امنیتی ایران روز جمعه دست کم ده نفر از طرفداران "میرحسین موسوی" نامزد سابق انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران را دستگیر کردند که برای حمایت از وی از تظاهرات گسترده مردم تهران بمناسبت روز قدس - روز همبستگی با ملت فلسطین در مبارزه با اسرائیل - استفاده کردند، این مطلب را خبرگزاری رویترز اطلاع داد.
به گزارش ریا نووستی ، در سال 1979 امام خمینی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را برای مسلمانان بعنوان روز جهانی مبارزه علیه اسرائیل برای آزادسازی قدس اعلام کرد. تظاهرات اصلی بطور معمول در پایتخت ایران برگزار می شود.
بر اساس این گزارش، در بین تعداد کثیر راهپیمایان که در مرکز تهران جمع شده اند، بیش از هزار نفر از طرفداران اپوزیسیون در لباس های سبز و یا با نوارهای سبز حضور دارند. طرفداران موسوی شعار سر داده و به آزادسازی زندانیانی که طی تظاهرات پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شده بودند، فرا می خوانند.
رویترز به نقل از شاهدین ماجرا اطلاع داد که در مرکز تهران بین طرفداران اپوزیسیون و طرفداران "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور ایران درگیری رخ داد که در نتیجه آن دست کم دو نفر زخمی شدند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران که روز 22 خرداد ماه برگزار شده و در آن "محمود احمدی نژاد" مجدداً بعنوان رئیس جمهور کشور برگزیده شد، طرفداران نامزدهای مغلوب انتخابات تظاهرات گسترده ای برگزار کردند که حدود دو هفته ادامه داشت. مقامات ایران برای سرکوب اغتشاشات و برقراری امنیت کشور به روش های خشونت آمیز متوسل شدند. طی اطلاعات موجود در نتیجه تظاهرات اعتراض آمیز و اغتشاشات در تهران، 27 نفر کشته و حدود هزار نفر دستگیر شدند. تعدادی از خبرنگاران خارجی از کشور اخراج شده و تهیه گزارش از تظاهرات بدون مجوز اپوزیسیون ممنوع شده است. بدنبال این رویدادها ایران کشورهای خارجی و در راس آنها بریتانیا را به دخالت و تحریک اغتشاشات محکوم کرده و دو نفر از دیپلمات های این کشور را اخراج کرد که در پاسخ بریتانیا نیز دو دیپلمات ایرانی را از کشور اخراج کرد.
هرانا
گروهک فشار در برنامهای از قبل تعیین شده به سوی سیدمحمد خاتمی حمله ور شدند که با مقاومت مردم روبرو گشتند.
روحانی واقعی؛ منتظری، صانعی. کروبی بت شکن بت بزرگ رو بشکن. این شعاری است که مردم در حال رفتن به سمت دانشگاه تهران سر داده اند.
راهپيمايان با در دست داشتن پرچمهای سبز رنگ و پلاکاردهایی با شعارهای ضد صهيونيستی در خيابان انقلاب به سمت ميدان فردوسی در حرکت هستند.
درحد فاصل میدان هفت تیر تا ولی عصر مردم شعار میدهند: نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، یا حسین میرحسین ، کروبی با غیرت صدای خشم ملت.
ده ها هزار سبزپوش خیابان کریم خان را تسخیر کرده اند. انتهای جمعیت قابل مشاهده نیست. همه فریاد می زنند نه غزه نه لبنان جاینم فدای ایران.
برخی افراد سودجو با چاقو قصد حمله به سید محمدخاتمی داشتند که با ورود پلیس مهاجمان متفرق شدند البته عمامه ایشان انداختند. شعاری که هم اينک مردم در ميدان وليعصر سر داده اند : خمينی کجائی ، ايران شده فلسطين .
تعداد تظاهر کنندگان که فاصله بين هفت تير و ميدان وليعصر را پوشانده اند و پيوسته بر ان افزوده ميشود نزديک به صد هزار نفر برآورد می شود.
برای مهار مردم و خفه کردن صدای شعارهای مردم هفت نيسان پر از بلند گو به ميان مردم وارد شدند و محوطه هفت تير تا وليعصر را پوشش دادند
سبزها در مقابل سر در دانشگاه تهران احمدی نژاد را استقبال کرده با شعار : دروغگو، دروغگو، 62 درصدت کو؟ جمعیت فریاد میزنند: منتظری زنده باد ، صانعی پاینده باد. تجاوز ، شکنجه دیگر اثر ندارد.
همه مسير حرکت مردم از مبدا تا مقصد به هزاران بلندگو مزين گرديد ، بصورتيکه در بالای هر درخت و تير چراغ برق بلند گوئی نصب کرده شده است.
صدای مردم بر صدای بلندگوها غلبه پيدا کرده و بلندگوها شعار خود را می دهند ، مردم شعار ديگر .هم اکنون در ميدان وليعصر عده ای بسيجی به مردم حمله ور شدند که با شدت از سوی مردم سرکوب شد.
از شیراز خبر می رسد ده ها هزار تظاهر کننده سبز پوش فریاد می زنند نه غزه نه لبنان ، جانم فدای ایران. همچنین شعارهایی در حمایت از آیت الله دستغیب و علیه دولت کودتا می دهند.
اتوبوسهای شرکت واحد دورتادور خیابان انقلاب از پارک دانشجو و بلوار کشاورز سد ایجد کرده اند و مانع از حضور سبزها به نماز جمعه می شوند . شعار دیگر مردم : روحانی واقعی؛ منتظری، صانعی.
همچنین خبرنگار الجزیره گزارش داد که پلیس به شدت همه خیابانهای منتهی به محل برگزاری نماز جمعه را تحت کنترل دارد با این حال مخالفان موفق به گردهمایی شدند.
خبرگزاری فرانسه ساعتی پیش در گزارشی از تهران از آمادهباش کامل نیروهای امنیتی برای مقابله با تظاهرات مخالفان خبر داده بود ولی اکنون برخی گزارشها حاکی از تجمع گروهی از مخالفان در برخی مناطق مرکزی تهران است.
رویترز نیز دقایقی پیش از بروز برخی درگیریها بین طرفداران احمدینژاد و مخالفان در خیابانهای اصلی تهران خبر داد.
مردم سبزپوش اصفهان فریاد می زنند: اعتراف ، شکنجه دیگر اثر ندارد / نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران.
از تهران خبر می رسد که پس از نماز جمعه نیز معترضان به راهپیمایی خود ادامه دادند. معترضان شعار می دادند: دولت کودتا ، استعفا استعفا / یا حسین ، میر حسین / موسوی ، موسوی / الله اکبر ، الله اکبر
آن خس و خاشاک تویی ، دشمن این خاک تویی / ما اهل کوفه نیستیم ، پول بگیریم بایستیم
رویداد
حضور چشمگير زنان معترض در تظاهرات شيراز، راهپيمايی در شيراز به خشونت کشيده شد
راهپيمايی آرام سبزها در شيراز توسط نيروهای يگان يژه و لباس شخصی ها به خشونت کشيده شد.
امروز ۲۷ شهريورماه در راهپيمايی روز قدس تعداد زيادی از مردم معترض به نتايج انتخابات با به همراه داشتن نماد سبز و لباس سبز در حال راهپيمايی بودندکه با يورش لباس شخصی ها و يگان ويژه به درگيری کشيده شد و تعداد زيادی از مردم معترض دستگير شدند.
آن ها در حالی که شعار می دادند
نه غزه نه لبنان جانم فدای ايران
و مرگ بر ديکتاتور.
خونی که در رگ ماست هديه به ملت ماست.
مرگ بر روسيه
اعتراض خود را به نمايش گذاشتند. در اين درگيری از گاز اشک آور استفاده شد. از ساعات آغازين صبح نيروی انتظامی در تعداد بی شمار در کليه مسيرهای راهپيمايی صف آرايی کرده بودند. با اين حال مردم معترض به دادن شعار ادامه دادند.
نيروهای انتظامی هم برای ساکت کردن مردم به آن ها يورش بردند و تعداد زيادی را دستگير کردند. در اين راهپيمايی درگيری لفظی و شعاری بين دو گروه موافق و مخالف نيز صورت گرفت.گروه های مخالف شعار مرگ بر اسراييل آنها را با دادن شعار مرگ بر روسيه و مرگ بر ديکتاتور پاسخ می دادند.
در بين مردم حضور زنان معترض، با پوشش چادر و نماد سبز چشمگير بود.
خبرنامه گويا
صدای مردم صدای خداست/تظاهرات صدهاهزار تن از مردم تهران بر علیه دولت کودتا
صدها هزار تن از مردم تهران امروز با تظاهرات سراسری در خیابان های منتهی به دانشگاه تهران در حالی که نمادهای سبز رنگ حمل می کردند بعد از گذشت سه ماه از انتخابات 22 خرداد اعتراض خود را به تقلب انجام شده در این انتخابات و جنایات انجام شده پس از آن نشان دادند.
این تظاهرات با توجه به برپایی روز قدس در اخرین جمعه ماه رمضان انجام شد
به گزارش ادوار نیوز حضور غیرمنتظره هواداران جنبش سبز به شکلی بود که از ساعت ده و سی دقیقه صبح امروز میدان هفت تیر مملو از جمعیت شد و تظاهرکنندگان با سر دادن شعارهای "الله اکبر"،" مرگ بر دیکتاتور"،" فلسطین فلسطین ما هم مثل تو هستیم"، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"،" یا حسین میرحسین"، "کروبی موسوی حمایتت می کنیم" به سمت میدان ولی عصر و بلوار کشاورز حرکت کردند میزان جمعیت شرکت کننده در این مسیر به گونه ای بود که مسیر میدان هفتم تیر تا پارک لاله تهران سبز پوش شد.
تظاهرکنندگان که حضور زنان در میان آنها به شکل چشمگیری نمایان بود با سر دادن شعارهایی در هنگام سخنرانی احمدی نژاد خواهان استعفای وی شدند جمعیت همچنین به دفعات و در واکنش به شعار مرگ بر امریکا شعار مرگ بر روسیه سر داد.
تظاهرکنندگان همچنین با سر دادن شعار "شکنجه تجاوز دیگر اثر ندارد" و "ای مردم فلسطین کهریزک رو ندیدید" به جنایات انجام شده اعتراض کردند
همچنین مطابق با قرار قبلی شیخ مهدی کروبی راس ساعت 11 صبح از میدان هفتم تیر و در میان تظاهرکنندگان حضور یافت و تا خیابان فلسطین آنها را همراهی کرد.
گفتنی است نیروهای گارد ویژه در مسیرهای مختلف از جمله تقاطع بلوار کشاورز و خیابان فلسطین تلاش کردند با تشکیل صف انسانی از حرکت جمعیت جلوگیری کنند اما این تلاش ناکام ماند.
درگیری ها میان جمعیت اندک حامیان دولت کودتا و تظاهرکنندگان در چندین مورد منجر به شلیک گاز اشک آور و گاز فلفل شد.
جمعیت تظاهرکننده همچنین با سر دادن شعارهای بی سابقه ای به حمایت از آیت الله منتظری و آیت الله صانعی مراجع عظام تقلید شیعیان پرداختند.
گزارش های تکمیلی حاکی است با آغاز نماز جمعه تهران تظاهرکنندگان جنبش سبز با بازگشت به سمت میدان ولی عصر و هفت تیر به راهپیمایی خود ادامه دادند قسمتی از جمعیت با حرکت از میدان ولی عصر به سمت شمال و بخش دیگری به سمت میدان هفت تیر حرکت کردند.
به گزارش شاهدان عینی مقارن ساعت 2بعد از ظهر نیروهای ضد شورش حاضر در میدان هفت تیر با شلیک گاز اشک آور و حمله به سوی مردم به کمک پلس های موتور سوار دست به متفرق کردن جمعیت زده اند. گفته می شود در خیابان ولی عصر نیز جمعیت معترض با حمله و سرکوب نیروی انتظامی مواجه شده اند.
ادوار نیوز
جنبش سبز تهران را در بر گرفت
حضور پر رنگ و پر تعداد جنبش سبز در خیابان های تهران با شعارهای «نه غزه، نه لبنان جان فدای ایران»، «خمینی کجایی،ایران شده فلسطین»،«یا حسین میرحسین»،«کروبی با غیرت،صدای خشم ملت» نیروهای انتظامی و شبه نظامیانی که از ساعاتی پیش درخیابان های تهران مسقر شده اند را غافلگیر کرده است.
گزارش ها از خیابان های تهران حاکی است که هزارتن از مردم با نمادهای سبز در اغلب مسیرهای راهپیمایی امروز تهران به ویژه در میدان هفت تیر، خیابان های کریم خان، فلسطین، ولی عصر،خیابان آزادی،خیابان انقلاب و سایر خیابان های مرکزی پایتخت به راهپیمایی به سر دادن شعارهایی در حمایت از جنبش سبز، میرحسین موسوی و کروبی مشغولند.
همزمان تعداد قابل توجهی هلی کوپتر وابسته به یک نهاد نظامی بر فراز تهران در حال پروازند،و در برخی مناطق یگان های ضد شورش نیروی انتظامی برای متنفرق کردن مردم از گاز اشک آور استفاده کردند.
محمد خاتمی رئیس جمهور دوره اصلاحات به هنگام پیوستن به مردم با شعار«صل علی محمد،بوی دلاور آمد» با استقبال مواجه شد.برخی گزارش ها حاکی است که لباس شخصی ها قصد حمله به خاتمی را داشتند اما به دلیل حضور گسترده مردم به هدف شان نرسیدند.
شبکه های رسمی تلویزیون در پوشش تصویری راهپیمایی امروز گزارش اغلب خیابان های تهران را با قطع صدای شعار مردم پخش می کنند و همزمان تعدادی وانت تجهیز شده به بلندگو با پخش سرودهای عربی درصدد تحت اشلعاع قرار دادن شعارهای مردم در حمایت از جنبش سبز هستند.
جنبش راه سبز(جرس)
خشونت در راهپیمایی روز قدس
بنابه گزارشات دریافتی، در چند نقطه تنش و درگیری بین مردم و نیروهای لباس شخصی حاضر در راهپیمایی روز قدس روی داده است.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ، مردم معترض به نتایج دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری و همینطور وقایع پس از آن در ایران، در راهپیمایی روز قدس در روز جاری حاضر شده اند، در این رابطه سپاه پاسداران روز گذشته طی بیانیه نسبت به حضور آنان و قصد خود برای برخورد با معترضان خبر داده بود.
بنابه گزارشات دریافتی در زمان مخابره این گزارش، محدوده چهارراه طالقانی در تهران اعتراض مسالمت آمیز شهروندان با دخالت نیروهای لباس شخصی به خشونت کشیده شده است. تا کنون تعدادی از شهروندان بازداشت و تعدادی نیز زخمی شده اند. همچنین در حاشیه راهپیمایی درگیریهای پراکنده ای در مناطق خیابان آبان و میدان فلسطین نیز روی داده بود که اطلاعی از بازداشتی ها و زخمی های احتمالی آن در دست نیست.
لازم به ذکر است نیروهای لباس شخصی به سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق در میدان فلسطین نیز حمله کردند که با دخالت مردم و نیروهای انتظامی از دستیابی آنان به آقای خاتمی جلوگیری شد.
گزارش تکمیلی در این رابطه منتشر خواهد شد.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
آغاز انتفاضه سبزهای ایران با سه اصل نماد سبز، صلحجویی و نفی خشونت
امروز روز سبزها بود. روز سبز قدس. روزی که کسی فکرش را نمیکرد در آن بعد از نزدیک به سه دهه، نام استیفای حقوق ملت ایران قبل از نام فلسطین و حقوق پایمال شده ساکنانش بر زبان مردم ایران بنشیند. امروز سبزهای ایران آمدند تا بگویند ایران سه ماه است شباهت عجیبی به فلسطین در ۵۰ سال اخیر پیدا کرده است. به سرزمینی که درآن نه فقط رای و انتخاب و اعتقاد سیاسی مردم که جان و عرض و ناموسشان نیز اشغال شد. درست مثل خاک فلسطین که مدتهاست به دست نیروهای سرکوبگر اسرائیلی اشغال شده است.
انتفاضه فلسطینیان با سنگی در دست آغاز شد. سبزهای ایران اما امروز پس از آن کشتارها، تجاوزها و شکنجهها باز هم سنگ در دست نگرفتند و با نمادی سبز به خیابان آمدند. تکه پارچههای سبزی که ما در دست گرفتیم، براتر و غرندهتر از هر سنگ و گلولهای بود.
این نمادهای سبز در کنار آرامش و عدم خشونت، راه جدیدی از مقاومت را در برابر ملت ایران گشوده است و این پایداری صلحآمیز، امروز با حضور پررنگ سبزها نه فقط در تهران که در سراسر ایران به نمایش گذاشته شد. طبق آخرین گزارشهای رسیده از تهران و شهرستانها، سبزها نکتهای کلیدی را که دیروز در سایت موج سبز آزادی نیز در ده نکته اصلی برای حضور در راهپیمایی روز قدس به آن اشاره شد، به دقت پیاده کردند: پرهیز به نیروهای لباس شخصی و سرکوبگر و استفاده از اسلحه سبز سکوت در برابر تفنگهای خشمگین آنان.
این اتفاق امروز در خیابانهای تهران و شهرستانها به وفور دیده شد. یکی دیگر از مهمترین حربههای دفاعی سبزها در مقابل نیروهای سرکوبگر، شعارهای مبتکرانه و خلاقانهای بود که در مراسم راهپیمایی امروز سر داده شد. شعارهایی که به جای ایجاد خشونت، به نفی خشونت دعوت میکرد. شعارهایی که به جای نفرین و لعنت، بوی دعا و خیرخواهی میداد. مثل یاحجهابنالحسن، ریشه ظلم رو بکن و نیز شعارهایی که ریشه در هوشیاری و ظلمستیزی جنبش سبز ایران داشت و بر شباهتهای میان فلسطین و ایران و شیوههای سرکوب و از بین بردن آزادی بیان دلالت میکرد.
در تهران، خبرنگاران موج سبز آزادی شاهد منفعل شدن نیروهای انتظامی، پلیس ضدشورش و نیروهای سرکوبگر لباس شخصی در برابر موج سبز مردمی بودند. تصاویر ارسالی کاربران (که یکی از آنها را در این خبر مشاهده میکنید) نیز نشان از گیرافتادن نیروهای سرکوب در میان خیل عظیم راهپیمایان سبزپوش و گم شدن صدای شعارهای از پیش طراحی شده، در میان شعارهای خلاقانه و خلقالساعه سبزها میدهد.
امروز بار دیگر سبزها با تاسی از کلام رهبران صلحجو و سبزاندیش خود، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی حتی لحظهای نگذاشتند رویای کودتاگران برای سوءاستفاده از خیل کثیر مردم در صحنه راهپیمایی به بار بنشیند و به حضور آرامشان انگ اغتشاش و ناآرامی بخورد. امروز، سبزها با آرامش و حلم خود در برابر نیروهای سرکوبگر، بار دیگر فرق میان اغتشاشگر حقیقی و دروغین را نشان دادند و ثابت کردند آنان که دستشان به خون جوانان بیگناه وطن رنگین شد، مصداق این کلامند، نه مردمی که دغدغهای جز روییدن نهال صلح و امید در سرزمینشان نداشتهاند و ندارند.
علیرغم همه تهدیدهایی که از سوی نظامیان و سایر نهادهای امنیتی موازی درباره برخورد قاطع با حاملان نماد سبز و شعاردهندگان صورت گرفته بود، امروز ملت ایران یکپارچه سبز و آرام به خیابان آمد تا حتی اگر نمادهای سبزشان به سرخی خونشان آغشته شود، همگان فرق میان صلحجویی سبزها و خشونتطلبی سرخها را بفهمند. این موج سبز آرام، اما پتکی بزرگ بود بر سر عوامل کودتای سرخ که چارهای نداشتند جز اینکه این بار به جای کشتار، به تماشای این خیل عظیم سبزپوش بنشینند.
نهالی که سه ماه پیش به دست مردم سبزاندیش ایران کاشته شده بود، به بار نشست. چشمان بسیاری به این روز بزرگ دوخته شده بود. این که آیا نهال این جنبش که تا بدینجای کار با همه فتنهها و دستاندازیهای عوامل کودتای بیست و دوم خرداد از چشم بد مصون مانده بود، به بار خواهد نشست، یا اینکه به آتشی به خاکستر بدل خواهد شد. اما خروش باشکوه و موثر موج سبز در خیابانهای ایران، آبی روان شد به پای این نهال، که از این پس همچون درختی تناور و ستبر در برابر بادهای خشمگین ظلم و عدالتستیزی ایستاده است.
مبارکتان باد این مقاومت سبز پایدار.
موج سبز
رویترز: حدود 10 اپوزیسیونر طی راهپیمایی روز قدس دستگیر شدند
نیروهای امنیتی ایران روز جمعه دست کم ده نفر از طرفداران "میرحسین موسوی" نامزد سابق انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران را دستگیر کردند که برای حمایت از وی از تظاهرات گسترده مردم تهران بمناسبت روز قدس - روز همبستگی با ملت فلسطین در مبارزه با اسرائیل - استفاده کردند، این مطلب را خبرگزاری رویترز اطلاع داد.
به گزارش ریا نووستی ، در سال 1979 امام خمینی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را برای مسلمانان بعنوان روز جهانی مبارزه علیه اسرائیل برای آزادسازی قدس اعلام کرد. تظاهرات اصلی بطور معمول در پایتخت ایران برگزار می شود.
بر اساس این گزارش، در بین تعداد کثیر راهپیمایان که در مرکز تهران جمع شده اند، بیش از هزار نفر از طرفداران اپوزیسیون در لباس های سبز و یا با نوارهای سبز حضور دارند. طرفداران موسوی شعار سر داده و به آزادسازی زندانیانی که طی تظاهرات پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شده بودند، فرا می خوانند.
رویترز به نقل از شاهدین ماجرا اطلاع داد که در مرکز تهران بین طرفداران اپوزیسیون و طرفداران "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور ایران درگیری رخ داد که در نتیجه آن دست کم دو نفر زخمی شدند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران که روز 22 خرداد ماه برگزار شده و در آن "محمود احمدی نژاد" مجدداً بعنوان رئیس جمهور کشور برگزیده شد، طرفداران نامزدهای مغلوب انتخابات تظاهرات گسترده ای برگزار کردند که حدود دو هفته ادامه داشت. مقامات ایران برای سرکوب اغتشاشات و برقراری امنیت کشور به روش های خشونت آمیز متوسل شدند. طی اطلاعات موجود در نتیجه تظاهرات اعتراض آمیز و اغتشاشات در تهران، 27 نفر کشته و حدود هزار نفر دستگیر شدند. تعدادی از خبرنگاران خارجی از کشور اخراج شده و تهیه گزارش از تظاهرات بدون مجوز اپوزیسیون ممنوع شده است. بدنبال این رویدادها ایران کشورهای خارجی و در راس آنها بریتانیا را به دخالت و تحریک اغتشاشات محکوم کرده و دو نفر از دیپلمات های این کشور را اخراج کرد که در پاسخ بریتانیا نیز دو دیپلمات ایرانی را از کشور اخراج کرد.
هرانا
اشتراک در:
پستها (Atom)