سلام
یکی از دوستان آزادی خواهم که وبلاگش فیلتر شده ازم خواست تا ادرس
وبلاگه جدیدش رو در وبم قرار بدم
اینم از آدرس جدید وبلاگ دوستم
www.kabk22.blogsky.com
روزنامه هاي دو شنبه 9 شهريور ماه
خلاصه:
دوشنبه تهران مثل همه روز هاي اين چند ماه پر خبر است اما بيشتر مردم چشم و گوش شان به راديو و تلويزيون دوخته شده است زيرا صدا وسيماي ايران جلسات راي اعتماد به كابينه احمدي نژاد را مستقيم پخش مي كند. روزنامه هاي امروز در تيترها و عكس هاي خود جلسه ديروز مجلس را با تيترهاي «مثلث منتقدان اصولگرا در برابر احمدي نژاد »، « انتقاد شديد مخالفان - دفاع ضعيف موافقان»، « بي سابقه ترين جلسه راي اعتماد »، « صف بندي اصولگرايان در برابر كابينه دهم » ، « حمله در نخستين گام » ، « حرف هاي داغ بهارستان در بررسي كابينه دهم » ، «صف بندي بزرگان مجلس مقابل كابينه پيشنهادي » و ... منعكس كرده اند البته بيشتر روزنامه ها بيش از انكه به تحليل روز نخست راي اعتماد كابينه بپردازند. تنها به گزارش جلسه اول اكتفا كرده اند. فضاي خاص سياسي اين روز هاي ايران و فشار سانسور شايد يكي از اين دلايل باشد.
وحيد يگانه:
تهران امروز
ســـــجاد سالك خبرنگار پارلماني " تهران امروز " روزنامه نزديك به قاليباف در ابتداي گزارش مجلس خود نوشته است : « رئيس دولت دهم آنقدر اصولگرايان منتقد را به بازي نگرفت و در پيشبرد كارهايش با تكيه بر حلقه پيرامونياش، تك روي كرد كه اصولگرايان منتقد ناچار شدند براي آنكه مخالفتشان را به او نشان دهند، وارد عمل شده و در يك جلسه علني كه به صورت مستقيم از تلويزيون پخش ميشد موضعشان را اعلام كنند. به اين ترتيب جلسه علني روز گذشته مجلس كه براي بررسي صلاحيت وزيران پيشنهادي تشكيل شده بود بيش از آنكه به خاطر حضور كابينه پيشنهادي مورد توجه باشد، تحت الشعاع نطقهاي مخالفت آميز سه چهره برجسته اصولگرا قرار گرفت.
محمود احمدينژاد وقتي كه صبح يكشنبه پا به ساختمان بهارستان گذاشت و در جايگاه مخصوص نشست، تصور نميكرد در فاصله چند مترياش، چهرههاي برجسته و اثرگذار مجلس، اينچنين كابينه پيشنهادياش را به باد انتقاد بگيرند. او البته خود را آماده كرده بود كه با نطقهاي تند و تيز كواكبيان، قنبري و تابش مواجه شود اما تصورش سخت بود كه احمد توكلي، محمدرضا باهنر و علي مطهري، انتقادات را اينگونه علني كرده و در يك برنامه پر بيننده تلويزيوني سياستهايش را به چالش بكشند. اين اتفاق در شرايطي رخ داد كه باهنر و توكلي در دولت نهم جزو طرفداران احمدينژاد به حساب آمده و باهنر در دفاع از كابينه پيشنهادي چنان عمل كرد كه با اعتراضهاي زيادي مواجه شد. با اين وجود نايب رئيس دوم مجلس در هنگام مواجهه با كابينه دوم احمدينژاد ترجيح داد به عنوان مخالف ثبت نام كرده و در انتقاد از كليت كابينه سخن بگويد. گرچه نطق باهنر حاوي انتقادات تندي نسبت به احمدينژاد نبود و در ميانه نطق، برخي نمايندگان به او اعتراض كردند كه در موضع مخالف صحبت نميكند، با اين حال نفس حضور باهنر در جايگاه مخالف و بيان همان نكات ملايم، جزو شگفتيهاي مجلس محسوب شد. اتخاذ اين رويكرد به وضوح نشان ميدهد شايعات چند وقت اخير صحيح بوده و باهنر كاملا از حلقه رايزني و مشورت احمدينژاد دور شده و ديگر نسبتي با دولت جديد ندارد ... از سوي ديگر اقدام باهنر، مطهري و توكلي در جلسه راي اعتماد جدي ترين رويارويي بزرگان مجلس با احمدينژاد به شمار ميرود؛ كما اينكه تابهحال سابقه نداشته بزرگان يك جناح از دولت، همسو انتقاد كرده و با كليت كابينه مخالفت كنند. در جلسات راي اعتماد البته طبيعي است كه نمايندگان همسو با دولت در انتقاد از يك وزير نوبت بگيرند اما هماهنگي بزرگان مجلس براي مخالفت با كليات كابينه نمونه نادري است كه آن را ميتوان به فهرست اولينهاي دولت احمدينژاد اضافه كرد »
فرهيختگان
اما احسان مهرابي خبرنگار روزنامه فرهيختگان- روزنامه دانشگاه ازاد - از جلسه راي اعتماد يك شنبه دو نكته جالب را برجسته تر كرده است وي در مورد حضور احمدي نژاد با محافظ در صحن علني نوشته است : « برای اولین باردرتاریخ حضورروسای جمهور احمدي نژاد به همراه محافظان خود درصحن علنی مجلس حضورپیدا کرد. این درحالی است که ورود به مجلس همراه با تدابیر و چکهای امنیتی انجام می شود و درصحن علنی مجلس نیزتنها نمایندگان و مسئولان حضوردارند.از سوی دیگر براساس قوانین مجلس ورود هرنوع سلاح گرم و حضورمحافظان درجلسه علنی مجلس غیرقانونی است.این رفتار احمدی نژاد البته تذکر نمایندگان مجلس را سبب شد و با تذکر یک عضو فراکسیون اقلیت و دخالت علی لاریجانی، محافظان محمود احمدینژاد ناچار به ترک صحن علنی مجلس شدند.
اقبال محمدی نماینده مریوان درتذکری با بیان اینکه اینجا خانه ملت و منطقه امنی است و این اطمینان بین مجلس و دولت باید دو طرفه باشد نسبت به حضورمحافظان احمدی نژاد درجلسه علنی مجلس اعتراض کرد.
وی پس ازجلسه علنی مجلس خبر داد که پس از تذکر و اعتراض او به حضور محافظان احمدینژاد در صحن علنی، رییس مجلس توسط یکی از اعضای هیات رییسه به محافظان پیغام فرستاد که صحن علنی را ترک کنند.وی در مورد تعداد محافظان گفت: دو محافظ بودند که دو طرف آقای احمدینژاد در امتداد صندلی ایشان نشسته بودند، حتی زمانیکه یکی از نیروهای بخش خدمات به یکی از محافظان گفت آنجا ننشینید گفت من اینجا مینشینم. »
اين روزنامه همچنين پاسخ احمدي نژاد را كه گفته بود با كودك 5 ساله اي هم كه نامه نوشته بود گفت و گو كردم را برجسته كرده و نوشته است : « سخنان بعد ازظهر يك شنبه احمدي نژاد به انتقاد شدید ازمخالفان کابینه گذشت.
احمدی نژاددرابتدا به رای ندادن برخی اصولگرایان به خود را به رخ کشید و گفت:برخي از دوستان اصولگرا در انتخابات به من راي ندادند و برخي غير از اصولگرايان به من راي دادند و من همه را ميدانم.
احمدی نژاد انتقاد نمایندگان مجلس درباره عدم مشورت با مجلس و نخبگان را به سبک خود پاسخ داد و گفت : من باكودك 5 ساله هم كه نامه نوشته بود گفتوگو كردم. با دانش آموز سال سوم دبستان كه از ديد خود 10 طرح براي آلودگي، ترافيك و مسكن داده بود 20 دقيقه حرف زدم. چرا ميگوييد دولت مشورت نميكند؟ اين طور نباشد كه عدهاي مشورت را گفتوگوي انحصاري با خودشان بدانند و اگر نشد دولت را متهم كنند. »
خبر
نسرین وزیري خبرنگار پارلماني روزنامه خبر هم در خصوص جلسه راي اعتماد مي نويسد :
« شاید احمدینژاد انتظار نداشت که در نخستین روز از بررسی کابینهاش با چنین هجمهای از سوی نمایندگان منتقد و مخالف روبهرو شود. مخالفتی که با انتقاد به عدم ارائه برنامه دولت دهم پیش از سخنان وی در جلسه دیروز آغاز شد. در این جلسه شش بار نسبت به این موضوع تذکر داده شد و حتی داریوش قنبری خواستار تعویق در بررسی کابینه تا زمان ارائه این برنامه شد. درخواستی که اگرچه با موافقت رئیس مجلس روبهرو نشد اما هربار علی لاریجانی این تذکرات را تأیید کرد و از رئیسجمهور خواست تا در سخنانش نسبت به این مسئله توضیح دهد. محمود احمدینژاد اگرچه در نوبت سخنرانی صبحگاهیش بیاعتنا به این تذکرات از کنار آن گذشت اما در نهایت در سخنرانی بعد از ظهر ناگزیر از آن شد که به استناد استعلام از اداره کل قوانین بگوید: تاکنون فقط دولتهای پنجم و نهم برنامه مستقل ارائه دادهاند. در دوره قبل هم من داوطلبانه برنامه دادم وقتی هنوز دولتی شکل نگرفته چگونه برنامه بدهیم ؟»
مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري كه متعلق به كواكبيان نماينده منتقد مجلس است در سرمقاله روزنامه خود با عنوان « جلسه راي اعتماد و پاسخ هاي احمدي نژاد » به قلم حميد رضا شكوهي نوشت : « نوع سخن گفتن احمدي نژاد که از ويژگي هاي متمايزي نسبت به دولتمردان قبلي برخوردار است و گاه چالش برانگيز مي نمايد، موجب مي شود هر بار انتظار طرح اظهارات تازه اي از سوي او داشته باشيم. مهمترين ويژگي اظهارات احمدي نژاد اين است که همواره به گونه اي سخن مي گويد که مخاطب عام را اقناع و مخاطب خاص را- به ويژه اگر از طيف منتقد باشد- اگر نگوييم عصباني مي کند، لا اقل ترغيب به پاسخگويي مي کند. اظهارات ديروز آقاي احمدي نژاد، به ويژه در بخش دوم که پاسخ مخالفان را مي داد نيز از اين قاعده کلي مستثني نبود. آقاي احمدي نژاد اگر چه به ظاهر پاسخ تمام مخالفت هاي نمايندگان مخالف را داد اما عملا با فرافکني از زير بار پاسخگويي شانه خالي کرد. » اين نويسنده در ادامه با ذكر مصداقي مي نويسد: « (احمدي نژاد) در پاسخ به انتقاد نمايندگان، ترجيح مي دهد توپ را به زمين آنها بيندازد و بگويد اگر نماينده اي نامه اي به من داد و درخواست کمک کرد و من نامه آنها را به وزرا ارجاع دادم، به معناي مطيع بودن وزير است؟ در حالي که معناي مطيع بودن درنظر نمايندگان منتقد بسيار فراتر از اين است. آقاي احمدي نژاد دليل برکناري برخي وزرا را جاماندن آنها از دولت اعلا م کرد اما نگفت که چرا اغلب اين وزرا، پس از انتقاد به عملکرد دولت برکنار شده اند؟ »
اعتماد
اگر تمايل داشتيد به جز مسائل مجلس و راي اعتماد مطلب ديگري را بخوانيد چند مطلب قابل توجه در روزنامه اعتماد مي توانيد پيدا كنيد از جمله گفت وگوي مسعود رفيعي طالقاني با دكتر وجيهه مرصوصي همسر سعيد حجاريان و نيز گفت و گوي هومان دور انديش با صادق زيبا كلام با عنوان « هاشمي اهل ترس نيست » قابل توجه است.
همسر حجاريان در اين گفت و گو مي گويد: « ترور آقاي حجاريان براي من خيلي سخت بود اما آن زمان دست من به او مي رسيد و مي توانستم از او مراقبت کنم. اما حالا کاملاً دستم از او بريده است و نمي دانم کجاست. ريه اش ناراحت است و در ملاقات ها هم هيچ وقت نتوانستم بفهمم چه وضعي دارد چون دائم يک دوربين ما را کنترل مي کرد. من در 10 سال گذشته هيچ وقت چنين وضعيتي پيدا نکرده بودم چرا که دائماً وضعيت ايشان را کنترل مي کردم. تقريباً مي توانم بگويم ماهي نبود که ما در رابطه با سلامتش مشکل نداشته باشيم، يک روز سرماخوردگي سخت، يک روز مشکل گوارشي و... احساس من و آقاي حجاريان بيش از اينکه حس يک زن به همسرش بوده باشد، احساس يک مادر به فرزندش بوده و هميشه از او مراقبت کرده ام. شغل من طبابت است و براي قلب نازکم اين شغل را انتخاب کردم. اما هر بار که به ملاقات رفتم تحمل آن شرايط و جو حاکم بر زندان براي من خيلي سخت بود، يک نوع شکنجه بود. »
زيبا كلام هم در گفت و گو با اعتماد مي گويد : « من فکر مي کنم حتي اگر هاشمي از مناصب انتصابي اش عزل شود، يکي از زيبايي هاي شخصيت تاريخي آقاي هاشمي اين است که ايشان هيچ وقت انفعالي يا واکنشي عمل نمي کنند. هاشمي نمي گويد چون من از اين مناصب انتصابي حذف شده ام و به من توهين شده است، بايد واکنش نشان دهم و اين کار را تلافي کنم.»
سرمايه
شكوفه اذر خبرنگار روزنامه سرمايه پس از انتشار اظهارات سردار رجب زاده در مورد کشته نشدن کسی در بازداشتگاه کهریزک، با صالح نیکبخت وکیل خانواده امیر جوادی فر که در آسایشگاه کهریزک کشته شده مصاحبه اي را انجام داده كه ابعاد بيشتري از واقعه را روشن مي كند. نيكبخت كه اين روزها سر بسيار شلوغي دارد به سرمايه مي گويد : « «براساس سوابق موجود و مدارکی که در اختیار ما است، امیر در ساعت شش بعدازظهر 18 تیر 88 در تقاطع خیابان شهدای ژاندارمری و دانشگاه، توسط افراد لباس شخصی دستگیر شده و مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت و به وسیله همین افراد هم به کلانتری 148 تهران در خیابان انقلاب نرسیده به وصال شیرازی منتقل شد. به دلیل اینکه حال او در اثر ضرب و شتم وخیم بود، ماموران کلانتری او را در ساعت 9 شب به بیمارستان فیروزگر منتقل کردند. در همین موقع خانواده او نیز از موضوع مطلع می شوند. در بیمارستان فیروزگر از امیر، اسکن مغزی گرفته می شود و عملیات لازم جهت بررسی خونریزی داخلی انجام و مشخص می شود هیچ علائمی دایر بر مشکل خونریزی مغزی داخلی مشاهده نشد.»
این وکیل ادامه می دهد: «تنها در عکس های متعددی که از امیر جوادی فر گرفته می شود مشخص می شود امیر از ناحیه آرنج، فک و بینی دارای آسیب دیدگی اساسی است. حدود ساعت 12 همان شب، بیمارستان فیروزگر امیر را ترخیص می کند و با اصرار خانواده و همکاری کلانتری مذکور، امیر به بیمارستان خصوصی لاله واقع در شهرک غرب تهران منتقل شده و در ساعت دو بامداد روز 19 تیر در آنجا بستری و تحت مداوا قرار می گیرد. در ساعت 9 صبح مجدداً امیر توسط متخصصان مغز، اعصاب، داخلی، گوش، حلق، بینی و چشم ویزیت می شود و با توجه به عکس های او مشکل خاصی تشخیص داده نمی شود. متخصصان او را تنها با مجوز مصرف داروی مسکن و یک قطره چشم مرخص می کنند.»صالح نیکبخت با تاکید بر اینکه تمامی مدارک پزشکی بیمارستان لاله مبنی بر سلامتی امیر جوادی فر موجود است، ادامه می دهد: «در ساعت یک بعدازظهر 19 تیر امیر از بیمارستان مرخص می شود و همراه با ماموران کلانتری 148 و خانواده مجدداً به کلانتری تحویل داده می شود. در این کلانتری عنوان می شود که شکایتی از طرف پایگاه مقاومت ف...غ که مقتول توسط آنان دستگیر شده بود، به دست آنان رسیده است.»
صالح نیکبخت همچنين به سرمايه مي گويد : «با توجه به این شکایت، در کلانتری 148 از آزادی امیر جوادی فر خودداری می شود و در این کلانتری نامه ای تنظیم می شود که در پی آن امیر در همان تاریخ 19 تیر همراه با ماموران و خانواده اش به پلیس امنیت تهران منتقل می شود. در پلیس امنیت تهران، امیر پس از 15 دقیقه به پلیس پیشگیری واقع در ضلع جنوبی میدان انقلاب اعزام می شود. در نتیجه امیر در همان روز در حالی که بر اساس اسناد پزشکی به جز دررفتگی آرنج و فک- که نتیجه ضرب و شتم لباس شخصی ها بود- در سلامت کامل تحویل پلیس پیشگیری تهران می شود اما با پیگیری های خانواده مشخص می شود در همان روز تا ساعت شش بعدازظهر دستگیر شدگان به زندان اوین یا جایی دیگر منتقل شده اند. خانواده امیر فردای آن روز به زندان اوین می روند اما نام امیر را در لیست 90 نفره دستگیرشدگان 18 تیر که به این زندان منتقل شده بودند، نیافتند.»
نیکبخت ادامه به شكوفه اذر مي گويد : «در پیگیری های بعدی به آنها خبر داده می شود کسانی که از پلیس پیشگیری منتقل شده اند یا به زندان اوین برده شده اند یا به بازداشتگاه کهریزک. با مراجعه خانواده به دادگاه انقلاب متوجه می شوند که نوشته ای در بیرون دادگاه نصب شده مبنی بر اینکه خانواده افراد دستگیر شده در روز 18 تیر، 10 روز دیگر مراجعه کنند. آنها مجدداً در تاریخ 23 تیر به زندان اوین مراجعه می کنند و متوجه می شوند که در فهرست افرادی که در این تاریخ از کهریزک به اوین منتقل شده اند نیز نامی از امیر نیست. سرانجام با پیگیری های خانواده از تاریخ 28 تیر تا سوم مرداد که 10 روز از دستگیری امیر گذشته بود، در ملاقات با قاضی مستقر در دادگاه انقلاب به خانواده امیر گفته می شود که به زودی بازجویی او تمام می شود و با قرار صادر شده توسط قاضی آزاد خواهد شد.
پدر امیر با امید به آزادی او به خانه می رود اما در صبح روز سوم مرداد ناگهان در خانه خود با ماموری مواجه می شود که از او می خواهد به پلیس امنیت شهرری مراجعه کند. پس از مراجعه پدر، او را جهت شناسایی جنازه امیر به پزشک قانونی کهریزک هدایت می کنند. در سالن پزشکی قانونی کهریزک جنازه امیر توسط خانواده شناسایی می شود و مشخص می شود جنازه امیر روز 23 تیرماه یعنی فقط چهار روز پس از اینکه امیر به پلیس پیشگیری تحویل داده شده بود، به این سالن تحویل داده شده است و ظاهراً در این مدت به هر دلیل به خانواده خبر کشته شدن امیر را 10 روز پس از فوت اعلام می کنند.»
جمهوري اسلامي
در حالي كه اين روزها به دانشگاه ازاد فشارهاي زيادي مي اورند روزنامه جمهوري اسلامي خبر جالبي را از قول هيات موسس اين دانشگاه منتشر كرده است كه « اموال و دارائيهاي دانشگاه ازاد اسلامي وقف شد »
اين روزنامه در مطلبي ديگر با عنوان « وقتي متهم طلبكار مي شود » مي نويسد : « اذهان عمومي جامعه درست است كه در سايه حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري به شدت مخدوش و از جريانات بوقوع پيوسته دچار تكدر و نارضايتي است اما آنقدر فراموشكار هم نيست كه پديده هاي سياسي و بدعت گذاريهاي نوين در تعاملات سياسي را به اين زوديها فراموش كند. هنوز مدت زيادي از ماجراي توزيع چكهاي پنج ميليوني ميان برخي نمايندگان مجلس كه ظاهرا به بهانه كمك به بازسازي هزينه در مساجد حوزه هاي انتخابيه آنان اما در باطن به عنوان خريد راي براي يكي از وزرايي كه تقلب وي در ارائه مدرك جعلي دكترا براي نمايندگان مجلس محرز شده بود نگذشته است كه اينبار اخبار مشابهي با عناوين « دلالي راي براي وزراي پيشنهادي » « اختصاص عجيب صد ميليون توماني به هر نماينده در آستانه راي اعتماد » « ميهماني هاي شبانه آقاي وزير پيشنهادي در باشگاه ... » و نظير آنها منتشر شده است در اين 30 سالي كه از عمر انقلاب اسلامي ايران مي گذرد تمسك به چنين روشها و رويكردهايي سابقه نداشته و تقريبا در هيچ دولتي مشاهده نشده بود كه علنا درصدد تطميع سياستمداران و نمايندگان مجلس براي اخذ راي آنان باشند »
اين روزنامه يادداشت ديگري با عنوان « حقوق شهروندي در معرض تهديد » دارد كه قابل توجه به نظر مي رسد.
كيهان
دراين بين هم روزنامه كيهان مثل هميشه با نگاه امنيتي وحذفي سرمقاله اي به قلم سعدالله زارعي تحت عنوان « تميز بين عوامل دسته اول و عوامل دسته دوم » نوشته است : « يك گروه طي دو دهه گذشته براي ايجاد كدورت بين نظام و دانشگاه دست به كار شده اند و متاسفانه بايد گفت به مرور تعدادي از «دانشگاههاي مادر» را تصرف كرده اند. اينها بخشي از نخبگان را از نظام جدا كرده و بعضي را به مقابله با نظام كشانده اند. اين گروه هيچگاه بابت اقدامات زشت و خيانت ملي خود مورد سؤال قرار نگرفته اند و اگر سؤالي شده از وزير و معاون وزير شده است » نويسنده در ادامه مي نويسد : « در شناسائي عوامل اصلي از غير اصلي خلط مبحث صورت گرفته است. افرادي نظير موسوي، خاتمي و...اگرچه جرمشان در اين حوادث سنگين است و حتما بايد پاسخگوي اقدامات ويرانگر و ضدملي خويش باشند، ولي در اين ميدان بدون شك نقش حلقه بعدي قابل اغماض نيست. كوچك بودن عناوين اجرايي آنان نبايد سبب كوچك ديدن نقششان شود » .
خواندنيها
اما اگر تمايل داشتيد چند مطلب خواندني ديگر هم در روزنامه هاي مختلف منتشر شده است كه مي توانيد به انها نيز نظري داشته باشيد روايت روزنامه وطن امروز درباره فاجعه هشتم شهريور و انفجار دفتر نخست وزيري و همچنين همين روايت را از منظري ديگر در روزنامه فرهيختگان بخوانيد تا ببينيد چقدر روزنامه وطن امروز مثل تمام اين چند ماه اخبار و روايت ها را معكوس منعكس مي كند.
نگاهي به اينده سياسي هاشمي رفسنجاني » نيز از گزارش هاي خوب روزنامه اعتماد است كه هومن دور انديش ان را نوشته است.
يادداشت مسعود بهنود را در روزنامه اعتماد و يادداشت جلال رفيع در روزنامه اطلاعات را هم از دست ندهيد به هر حال اين دو از چهر هاي برجسته و به نام روزنامه نگاري ايران هستند.
دوشنبه تهران مثل همه روز هاي اين چند ماه پر خبر است اما بيشتر مردم چشم و گوش شان به راديو و تلويزيون دوخته شده است زيرا صدا وسيماي ايران جلسات راي اعتماد به كابينه احمدي نژاد را مستقيم پخش مي كند. روزنامه هاي امروز در تيترها و عكس هاي خود جلسه ديروز مجلس را با تيترهاي «مثلث منتقدان اصولگرا در برابر احمدي نژاد »، « انتقاد شديد مخالفان - دفاع ضعيف موافقان»، « بي سابقه ترين جلسه راي اعتماد »، « صف بندي اصولگرايان در برابر كابينه دهم » ، « حمله در نخستين گام » ، « حرف هاي داغ بهارستان در بررسي كابينه دهم » ، «صف بندي بزرگان مجلس مقابل كابينه پيشنهادي » و ... منعكس كرده اند البته بيشتر روزنامه ها بيش از انكه به تحليل روز نخست راي اعتماد كابينه بپردازند. تنها به گزارش جلسه اول اكتفا كرده اند. فضاي خاص سياسي اين روز هاي ايران و فشار سانسور شايد يكي از اين دلايل باشد.
وحيد يگانه:
تهران امروز
ســـــجاد سالك خبرنگار پارلماني " تهران امروز " روزنامه نزديك به قاليباف در ابتداي گزارش مجلس خود نوشته است : « رئيس دولت دهم آنقدر اصولگرايان منتقد را به بازي نگرفت و در پيشبرد كارهايش با تكيه بر حلقه پيرامونياش، تك روي كرد كه اصولگرايان منتقد ناچار شدند براي آنكه مخالفتشان را به او نشان دهند، وارد عمل شده و در يك جلسه علني كه به صورت مستقيم از تلويزيون پخش ميشد موضعشان را اعلام كنند. به اين ترتيب جلسه علني روز گذشته مجلس كه براي بررسي صلاحيت وزيران پيشنهادي تشكيل شده بود بيش از آنكه به خاطر حضور كابينه پيشنهادي مورد توجه باشد، تحت الشعاع نطقهاي مخالفت آميز سه چهره برجسته اصولگرا قرار گرفت.
محمود احمدينژاد وقتي كه صبح يكشنبه پا به ساختمان بهارستان گذاشت و در جايگاه مخصوص نشست، تصور نميكرد در فاصله چند مترياش، چهرههاي برجسته و اثرگذار مجلس، اينچنين كابينه پيشنهادياش را به باد انتقاد بگيرند. او البته خود را آماده كرده بود كه با نطقهاي تند و تيز كواكبيان، قنبري و تابش مواجه شود اما تصورش سخت بود كه احمد توكلي، محمدرضا باهنر و علي مطهري، انتقادات را اينگونه علني كرده و در يك برنامه پر بيننده تلويزيوني سياستهايش را به چالش بكشند. اين اتفاق در شرايطي رخ داد كه باهنر و توكلي در دولت نهم جزو طرفداران احمدينژاد به حساب آمده و باهنر در دفاع از كابينه پيشنهادي چنان عمل كرد كه با اعتراضهاي زيادي مواجه شد. با اين وجود نايب رئيس دوم مجلس در هنگام مواجهه با كابينه دوم احمدينژاد ترجيح داد به عنوان مخالف ثبت نام كرده و در انتقاد از كليت كابينه سخن بگويد. گرچه نطق باهنر حاوي انتقادات تندي نسبت به احمدينژاد نبود و در ميانه نطق، برخي نمايندگان به او اعتراض كردند كه در موضع مخالف صحبت نميكند، با اين حال نفس حضور باهنر در جايگاه مخالف و بيان همان نكات ملايم، جزو شگفتيهاي مجلس محسوب شد. اتخاذ اين رويكرد به وضوح نشان ميدهد شايعات چند وقت اخير صحيح بوده و باهنر كاملا از حلقه رايزني و مشورت احمدينژاد دور شده و ديگر نسبتي با دولت جديد ندارد ... از سوي ديگر اقدام باهنر، مطهري و توكلي در جلسه راي اعتماد جدي ترين رويارويي بزرگان مجلس با احمدينژاد به شمار ميرود؛ كما اينكه تابهحال سابقه نداشته بزرگان يك جناح از دولت، همسو انتقاد كرده و با كليت كابينه مخالفت كنند. در جلسات راي اعتماد البته طبيعي است كه نمايندگان همسو با دولت در انتقاد از يك وزير نوبت بگيرند اما هماهنگي بزرگان مجلس براي مخالفت با كليات كابينه نمونه نادري است كه آن را ميتوان به فهرست اولينهاي دولت احمدينژاد اضافه كرد »
فرهيختگان
اما احسان مهرابي خبرنگار روزنامه فرهيختگان- روزنامه دانشگاه ازاد - از جلسه راي اعتماد يك شنبه دو نكته جالب را برجسته تر كرده است وي در مورد حضور احمدي نژاد با محافظ در صحن علني نوشته است : « برای اولین باردرتاریخ حضورروسای جمهور احمدي نژاد به همراه محافظان خود درصحن علنی مجلس حضورپیدا کرد. این درحالی است که ورود به مجلس همراه با تدابیر و چکهای امنیتی انجام می شود و درصحن علنی مجلس نیزتنها نمایندگان و مسئولان حضوردارند.از سوی دیگر براساس قوانین مجلس ورود هرنوع سلاح گرم و حضورمحافظان درجلسه علنی مجلس غیرقانونی است.این رفتار احمدی نژاد البته تذکر نمایندگان مجلس را سبب شد و با تذکر یک عضو فراکسیون اقلیت و دخالت علی لاریجانی، محافظان محمود احمدینژاد ناچار به ترک صحن علنی مجلس شدند.
اقبال محمدی نماینده مریوان درتذکری با بیان اینکه اینجا خانه ملت و منطقه امنی است و این اطمینان بین مجلس و دولت باید دو طرفه باشد نسبت به حضورمحافظان احمدی نژاد درجلسه علنی مجلس اعتراض کرد.
وی پس ازجلسه علنی مجلس خبر داد که پس از تذکر و اعتراض او به حضور محافظان احمدینژاد در صحن علنی، رییس مجلس توسط یکی از اعضای هیات رییسه به محافظان پیغام فرستاد که صحن علنی را ترک کنند.وی در مورد تعداد محافظان گفت: دو محافظ بودند که دو طرف آقای احمدینژاد در امتداد صندلی ایشان نشسته بودند، حتی زمانیکه یکی از نیروهای بخش خدمات به یکی از محافظان گفت آنجا ننشینید گفت من اینجا مینشینم. »
اين روزنامه همچنين پاسخ احمدي نژاد را كه گفته بود با كودك 5 ساله اي هم كه نامه نوشته بود گفت و گو كردم را برجسته كرده و نوشته است : « سخنان بعد ازظهر يك شنبه احمدي نژاد به انتقاد شدید ازمخالفان کابینه گذشت.
احمدی نژاددرابتدا به رای ندادن برخی اصولگرایان به خود را به رخ کشید و گفت:برخي از دوستان اصولگرا در انتخابات به من راي ندادند و برخي غير از اصولگرايان به من راي دادند و من همه را ميدانم.
احمدی نژاد انتقاد نمایندگان مجلس درباره عدم مشورت با مجلس و نخبگان را به سبک خود پاسخ داد و گفت : من باكودك 5 ساله هم كه نامه نوشته بود گفتوگو كردم. با دانش آموز سال سوم دبستان كه از ديد خود 10 طرح براي آلودگي، ترافيك و مسكن داده بود 20 دقيقه حرف زدم. چرا ميگوييد دولت مشورت نميكند؟ اين طور نباشد كه عدهاي مشورت را گفتوگوي انحصاري با خودشان بدانند و اگر نشد دولت را متهم كنند. »
خبر
نسرین وزیري خبرنگار پارلماني روزنامه خبر هم در خصوص جلسه راي اعتماد مي نويسد :
« شاید احمدینژاد انتظار نداشت که در نخستین روز از بررسی کابینهاش با چنین هجمهای از سوی نمایندگان منتقد و مخالف روبهرو شود. مخالفتی که با انتقاد به عدم ارائه برنامه دولت دهم پیش از سخنان وی در جلسه دیروز آغاز شد. در این جلسه شش بار نسبت به این موضوع تذکر داده شد و حتی داریوش قنبری خواستار تعویق در بررسی کابینه تا زمان ارائه این برنامه شد. درخواستی که اگرچه با موافقت رئیس مجلس روبهرو نشد اما هربار علی لاریجانی این تذکرات را تأیید کرد و از رئیسجمهور خواست تا در سخنانش نسبت به این مسئله توضیح دهد. محمود احمدینژاد اگرچه در نوبت سخنرانی صبحگاهیش بیاعتنا به این تذکرات از کنار آن گذشت اما در نهایت در سخنرانی بعد از ظهر ناگزیر از آن شد که به استناد استعلام از اداره کل قوانین بگوید: تاکنون فقط دولتهای پنجم و نهم برنامه مستقل ارائه دادهاند. در دوره قبل هم من داوطلبانه برنامه دادم وقتی هنوز دولتی شکل نگرفته چگونه برنامه بدهیم ؟»
مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري كه متعلق به كواكبيان نماينده منتقد مجلس است در سرمقاله روزنامه خود با عنوان « جلسه راي اعتماد و پاسخ هاي احمدي نژاد » به قلم حميد رضا شكوهي نوشت : « نوع سخن گفتن احمدي نژاد که از ويژگي هاي متمايزي نسبت به دولتمردان قبلي برخوردار است و گاه چالش برانگيز مي نمايد، موجب مي شود هر بار انتظار طرح اظهارات تازه اي از سوي او داشته باشيم. مهمترين ويژگي اظهارات احمدي نژاد اين است که همواره به گونه اي سخن مي گويد که مخاطب عام را اقناع و مخاطب خاص را- به ويژه اگر از طيف منتقد باشد- اگر نگوييم عصباني مي کند، لا اقل ترغيب به پاسخگويي مي کند. اظهارات ديروز آقاي احمدي نژاد، به ويژه در بخش دوم که پاسخ مخالفان را مي داد نيز از اين قاعده کلي مستثني نبود. آقاي احمدي نژاد اگر چه به ظاهر پاسخ تمام مخالفت هاي نمايندگان مخالف را داد اما عملا با فرافکني از زير بار پاسخگويي شانه خالي کرد. » اين نويسنده در ادامه با ذكر مصداقي مي نويسد: « (احمدي نژاد) در پاسخ به انتقاد نمايندگان، ترجيح مي دهد توپ را به زمين آنها بيندازد و بگويد اگر نماينده اي نامه اي به من داد و درخواست کمک کرد و من نامه آنها را به وزرا ارجاع دادم، به معناي مطيع بودن وزير است؟ در حالي که معناي مطيع بودن درنظر نمايندگان منتقد بسيار فراتر از اين است. آقاي احمدي نژاد دليل برکناري برخي وزرا را جاماندن آنها از دولت اعلا م کرد اما نگفت که چرا اغلب اين وزرا، پس از انتقاد به عملکرد دولت برکنار شده اند؟ »
اعتماد
اگر تمايل داشتيد به جز مسائل مجلس و راي اعتماد مطلب ديگري را بخوانيد چند مطلب قابل توجه در روزنامه اعتماد مي توانيد پيدا كنيد از جمله گفت وگوي مسعود رفيعي طالقاني با دكتر وجيهه مرصوصي همسر سعيد حجاريان و نيز گفت و گوي هومان دور انديش با صادق زيبا كلام با عنوان « هاشمي اهل ترس نيست » قابل توجه است.
همسر حجاريان در اين گفت و گو مي گويد: « ترور آقاي حجاريان براي من خيلي سخت بود اما آن زمان دست من به او مي رسيد و مي توانستم از او مراقبت کنم. اما حالا کاملاً دستم از او بريده است و نمي دانم کجاست. ريه اش ناراحت است و در ملاقات ها هم هيچ وقت نتوانستم بفهمم چه وضعي دارد چون دائم يک دوربين ما را کنترل مي کرد. من در 10 سال گذشته هيچ وقت چنين وضعيتي پيدا نکرده بودم چرا که دائماً وضعيت ايشان را کنترل مي کردم. تقريباً مي توانم بگويم ماهي نبود که ما در رابطه با سلامتش مشکل نداشته باشيم، يک روز سرماخوردگي سخت، يک روز مشکل گوارشي و... احساس من و آقاي حجاريان بيش از اينکه حس يک زن به همسرش بوده باشد، احساس يک مادر به فرزندش بوده و هميشه از او مراقبت کرده ام. شغل من طبابت است و براي قلب نازکم اين شغل را انتخاب کردم. اما هر بار که به ملاقات رفتم تحمل آن شرايط و جو حاکم بر زندان براي من خيلي سخت بود، يک نوع شکنجه بود. »
زيبا كلام هم در گفت و گو با اعتماد مي گويد : « من فکر مي کنم حتي اگر هاشمي از مناصب انتصابي اش عزل شود، يکي از زيبايي هاي شخصيت تاريخي آقاي هاشمي اين است که ايشان هيچ وقت انفعالي يا واکنشي عمل نمي کنند. هاشمي نمي گويد چون من از اين مناصب انتصابي حذف شده ام و به من توهين شده است، بايد واکنش نشان دهم و اين کار را تلافي کنم.»
سرمايه
شكوفه اذر خبرنگار روزنامه سرمايه پس از انتشار اظهارات سردار رجب زاده در مورد کشته نشدن کسی در بازداشتگاه کهریزک، با صالح نیکبخت وکیل خانواده امیر جوادی فر که در آسایشگاه کهریزک کشته شده مصاحبه اي را انجام داده كه ابعاد بيشتري از واقعه را روشن مي كند. نيكبخت كه اين روزها سر بسيار شلوغي دارد به سرمايه مي گويد : « «براساس سوابق موجود و مدارکی که در اختیار ما است، امیر در ساعت شش بعدازظهر 18 تیر 88 در تقاطع خیابان شهدای ژاندارمری و دانشگاه، توسط افراد لباس شخصی دستگیر شده و مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت و به وسیله همین افراد هم به کلانتری 148 تهران در خیابان انقلاب نرسیده به وصال شیرازی منتقل شد. به دلیل اینکه حال او در اثر ضرب و شتم وخیم بود، ماموران کلانتری او را در ساعت 9 شب به بیمارستان فیروزگر منتقل کردند. در همین موقع خانواده او نیز از موضوع مطلع می شوند. در بیمارستان فیروزگر از امیر، اسکن مغزی گرفته می شود و عملیات لازم جهت بررسی خونریزی داخلی انجام و مشخص می شود هیچ علائمی دایر بر مشکل خونریزی مغزی داخلی مشاهده نشد.»
این وکیل ادامه می دهد: «تنها در عکس های متعددی که از امیر جوادی فر گرفته می شود مشخص می شود امیر از ناحیه آرنج، فک و بینی دارای آسیب دیدگی اساسی است. حدود ساعت 12 همان شب، بیمارستان فیروزگر امیر را ترخیص می کند و با اصرار خانواده و همکاری کلانتری مذکور، امیر به بیمارستان خصوصی لاله واقع در شهرک غرب تهران منتقل شده و در ساعت دو بامداد روز 19 تیر در آنجا بستری و تحت مداوا قرار می گیرد. در ساعت 9 صبح مجدداً امیر توسط متخصصان مغز، اعصاب، داخلی، گوش، حلق، بینی و چشم ویزیت می شود و با توجه به عکس های او مشکل خاصی تشخیص داده نمی شود. متخصصان او را تنها با مجوز مصرف داروی مسکن و یک قطره چشم مرخص می کنند.»صالح نیکبخت با تاکید بر اینکه تمامی مدارک پزشکی بیمارستان لاله مبنی بر سلامتی امیر جوادی فر موجود است، ادامه می دهد: «در ساعت یک بعدازظهر 19 تیر امیر از بیمارستان مرخص می شود و همراه با ماموران کلانتری 148 و خانواده مجدداً به کلانتری تحویل داده می شود. در این کلانتری عنوان می شود که شکایتی از طرف پایگاه مقاومت ف...غ که مقتول توسط آنان دستگیر شده بود، به دست آنان رسیده است.»
صالح نیکبخت همچنين به سرمايه مي گويد : «با توجه به این شکایت، در کلانتری 148 از آزادی امیر جوادی فر خودداری می شود و در این کلانتری نامه ای تنظیم می شود که در پی آن امیر در همان تاریخ 19 تیر همراه با ماموران و خانواده اش به پلیس امنیت تهران منتقل می شود. در پلیس امنیت تهران، امیر پس از 15 دقیقه به پلیس پیشگیری واقع در ضلع جنوبی میدان انقلاب اعزام می شود. در نتیجه امیر در همان روز در حالی که بر اساس اسناد پزشکی به جز دررفتگی آرنج و فک- که نتیجه ضرب و شتم لباس شخصی ها بود- در سلامت کامل تحویل پلیس پیشگیری تهران می شود اما با پیگیری های خانواده مشخص می شود در همان روز تا ساعت شش بعدازظهر دستگیر شدگان به زندان اوین یا جایی دیگر منتقل شده اند. خانواده امیر فردای آن روز به زندان اوین می روند اما نام امیر را در لیست 90 نفره دستگیرشدگان 18 تیر که به این زندان منتقل شده بودند، نیافتند.»
نیکبخت ادامه به شكوفه اذر مي گويد : «در پیگیری های بعدی به آنها خبر داده می شود کسانی که از پلیس پیشگیری منتقل شده اند یا به زندان اوین برده شده اند یا به بازداشتگاه کهریزک. با مراجعه خانواده به دادگاه انقلاب متوجه می شوند که نوشته ای در بیرون دادگاه نصب شده مبنی بر اینکه خانواده افراد دستگیر شده در روز 18 تیر، 10 روز دیگر مراجعه کنند. آنها مجدداً در تاریخ 23 تیر به زندان اوین مراجعه می کنند و متوجه می شوند که در فهرست افرادی که در این تاریخ از کهریزک به اوین منتقل شده اند نیز نامی از امیر نیست. سرانجام با پیگیری های خانواده از تاریخ 28 تیر تا سوم مرداد که 10 روز از دستگیری امیر گذشته بود، در ملاقات با قاضی مستقر در دادگاه انقلاب به خانواده امیر گفته می شود که به زودی بازجویی او تمام می شود و با قرار صادر شده توسط قاضی آزاد خواهد شد.
پدر امیر با امید به آزادی او به خانه می رود اما در صبح روز سوم مرداد ناگهان در خانه خود با ماموری مواجه می شود که از او می خواهد به پلیس امنیت شهرری مراجعه کند. پس از مراجعه پدر، او را جهت شناسایی جنازه امیر به پزشک قانونی کهریزک هدایت می کنند. در سالن پزشکی قانونی کهریزک جنازه امیر توسط خانواده شناسایی می شود و مشخص می شود جنازه امیر روز 23 تیرماه یعنی فقط چهار روز پس از اینکه امیر به پلیس پیشگیری تحویل داده شده بود، به این سالن تحویل داده شده است و ظاهراً در این مدت به هر دلیل به خانواده خبر کشته شدن امیر را 10 روز پس از فوت اعلام می کنند.»
جمهوري اسلامي
در حالي كه اين روزها به دانشگاه ازاد فشارهاي زيادي مي اورند روزنامه جمهوري اسلامي خبر جالبي را از قول هيات موسس اين دانشگاه منتشر كرده است كه « اموال و دارائيهاي دانشگاه ازاد اسلامي وقف شد »
اين روزنامه در مطلبي ديگر با عنوان « وقتي متهم طلبكار مي شود » مي نويسد : « اذهان عمومي جامعه درست است كه در سايه حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري به شدت مخدوش و از جريانات بوقوع پيوسته دچار تكدر و نارضايتي است اما آنقدر فراموشكار هم نيست كه پديده هاي سياسي و بدعت گذاريهاي نوين در تعاملات سياسي را به اين زوديها فراموش كند. هنوز مدت زيادي از ماجراي توزيع چكهاي پنج ميليوني ميان برخي نمايندگان مجلس كه ظاهرا به بهانه كمك به بازسازي هزينه در مساجد حوزه هاي انتخابيه آنان اما در باطن به عنوان خريد راي براي يكي از وزرايي كه تقلب وي در ارائه مدرك جعلي دكترا براي نمايندگان مجلس محرز شده بود نگذشته است كه اينبار اخبار مشابهي با عناوين « دلالي راي براي وزراي پيشنهادي » « اختصاص عجيب صد ميليون توماني به هر نماينده در آستانه راي اعتماد » « ميهماني هاي شبانه آقاي وزير پيشنهادي در باشگاه ... » و نظير آنها منتشر شده است در اين 30 سالي كه از عمر انقلاب اسلامي ايران مي گذرد تمسك به چنين روشها و رويكردهايي سابقه نداشته و تقريبا در هيچ دولتي مشاهده نشده بود كه علنا درصدد تطميع سياستمداران و نمايندگان مجلس براي اخذ راي آنان باشند »
اين روزنامه يادداشت ديگري با عنوان « حقوق شهروندي در معرض تهديد » دارد كه قابل توجه به نظر مي رسد.
كيهان
دراين بين هم روزنامه كيهان مثل هميشه با نگاه امنيتي وحذفي سرمقاله اي به قلم سعدالله زارعي تحت عنوان « تميز بين عوامل دسته اول و عوامل دسته دوم » نوشته است : « يك گروه طي دو دهه گذشته براي ايجاد كدورت بين نظام و دانشگاه دست به كار شده اند و متاسفانه بايد گفت به مرور تعدادي از «دانشگاههاي مادر» را تصرف كرده اند. اينها بخشي از نخبگان را از نظام جدا كرده و بعضي را به مقابله با نظام كشانده اند. اين گروه هيچگاه بابت اقدامات زشت و خيانت ملي خود مورد سؤال قرار نگرفته اند و اگر سؤالي شده از وزير و معاون وزير شده است » نويسنده در ادامه مي نويسد : « در شناسائي عوامل اصلي از غير اصلي خلط مبحث صورت گرفته است. افرادي نظير موسوي، خاتمي و...اگرچه جرمشان در اين حوادث سنگين است و حتما بايد پاسخگوي اقدامات ويرانگر و ضدملي خويش باشند، ولي در اين ميدان بدون شك نقش حلقه بعدي قابل اغماض نيست. كوچك بودن عناوين اجرايي آنان نبايد سبب كوچك ديدن نقششان شود » .
خواندنيها
اما اگر تمايل داشتيد چند مطلب خواندني ديگر هم در روزنامه هاي مختلف منتشر شده است كه مي توانيد به انها نيز نظري داشته باشيد روايت روزنامه وطن امروز درباره فاجعه هشتم شهريور و انفجار دفتر نخست وزيري و همچنين همين روايت را از منظري ديگر در روزنامه فرهيختگان بخوانيد تا ببينيد چقدر روزنامه وطن امروز مثل تمام اين چند ماه اخبار و روايت ها را معكوس منعكس مي كند.
نگاهي به اينده سياسي هاشمي رفسنجاني » نيز از گزارش هاي خوب روزنامه اعتماد است كه هومن دور انديش ان را نوشته است.
يادداشت مسعود بهنود را در روزنامه اعتماد و يادداشت جلال رفيع در روزنامه اطلاعات را هم از دست ندهيد به هر حال اين دو از چهر هاي برجسته و به نام روزنامه نگاري ايران هستند.
هم مرگ برجهان شما نیز بگذرد
سیف فرقانی شاعر قرن هفتم:
سیف فرقانی شاعر قرن هفتم در یک قصیده به تمام ظالمان تاریخ خطابی همیشگی دارد:
هم مرگ برجهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
باد خـــزانِ نکبـــــتِ ایام ناگــهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کُُند خراب
بر دولت آشــیان شــما نیز بگـذرد
باد اجل که هست گلو گیر خاص و عام
برحلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه زبهر ستم دراز
این تیزی سنان شــما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در، بقا نکرد
بیداد ظالمـــان شمـــا نیــــز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عو عوی سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد ســــم خران شمـــا نیــــز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغـــــــدان شــــما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچـــار کاروان شــــــما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت زناکسان شمـــــا نیز بگذرد
بیش از دو روز فرصت دیگر کسان نبود
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان زتحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل زگلستان شما نیز بگذرد
آبی ست ایستاده در این خانه جاه و مال
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ نفس
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
سیف فرقانی شاعر قرن هفتم در یک قصیده به تمام ظالمان تاریخ خطابی همیشگی دارد:
هم مرگ برجهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
باد خـــزانِ نکبـــــتِ ایام ناگــهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کُُند خراب
بر دولت آشــیان شــما نیز بگـذرد
باد اجل که هست گلو گیر خاص و عام
برحلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه زبهر ستم دراز
این تیزی سنان شــما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در، بقا نکرد
بیداد ظالمـــان شمـــا نیــــز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عو عوی سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد ســــم خران شمـــا نیــــز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغـــــــدان شــــما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچـــار کاروان شــــــما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت زناکسان شمـــــا نیز بگذرد
بیش از دو روز فرصت دیگر کسان نبود
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان زتحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل زگلستان شما نیز بگذرد
آبی ست ایستاده در این خانه جاه و مال
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ نفس
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
فرهنگنامه سبز(37) فرمانده
سید ابراهیم نبوی:
فرمانده( Farmandeh ): کسی که دستور می دهد. آنکه فرمانش بریده باشد و فرمان دهد. کسی که حکم کند. صاحب منصبی که بواحدی از سربازان ریاست کند. امیر. پادشاه. سلطان. آن کس که در جنگ دستور داده و بچه های مردم را به کشتن دهد. فرمان: یک چیز گرد که با آن یک چیز دراز مثل اتوبوس را صاف می برند توی دره. حکم. امر. مثال: " بشین سرجات، خفه بمیر."، مثال دوم: " من توی دهن این ملت می زنم." بفرموده. فرمانفرما: " کسی که فرمایش می فرماید و مردم جواب می دهند برو بینیم بابا." فرمایش: " نظری که به زور اعمال یا اماله شود." فرمان پذیر: " کسی که میزش را بیشتر از عزیزش دوست دارد." کاربرد مستقیم در جمله: " رهبری گفت، اساتید دانشگاه فرماندهان جبهه جنگ نرم هستند." کاربرد غیرمستقیم در جمله: " رهبری گفت، دانشجویان امروز افسران جوان ما در جنگ نرم با دشمن هستند." کاربرد بعدی در جمله: " رهبری خواهد گفت، کلاس های درس را در تانک ها تشکیل دهید."، کاربرد غلط در جمله: " رهبری گفت، آموزش علوم انسانی موجب بى اعتقادى به تعاليم الهى و اسلامى مى شود."
چرا اساتید دانشگاه فرمانده هستند؟ چون اصولا حکومت نظامی است.
چرا دانشجویان افسران جوان جنگ هستند؟ چون ارتش چرا ندارد.
چرا به کوی دانشگاه حمله شد؟ چون می خواستند جبهه دشمن را در هم بکوبند.
چرا بسیج دانشجویی خوب است؟ چون مسلح است و در مقابل دشمنان همکلاسی می جنگد.
اصطلاحات جنگی - دانشگاهی مربوطه
پیش فنگ: " یقه همکلاسی تو بگیر و جر بده."
پافنگ: " با لگد بزن به کمر همکلاسی ات."
دوش فنگ: " زنجیرتو بذار روی دوش ات برو دعوا با دشمنان رشته جامعه شناسی."
به چپ چپ: " به دانشجوهای مخالف چپ چپ نگاه کن."
به راست راست: " راست راست برو وسط شکم استادان بخش اقتصاد."
خبردار: " هر خبری از بچه های روانشناسی پیدا کردی بده حراست."
بزرگترین فرماندهان جنگ های بزرگ جهانی چه کسانی بودند؟
ژنرال آلبرت انشتین، کلنل کوپرنیک، ژنرال ادیسون، آدمیرال لاوازیه، ژنرال لاپلاس، تیمسار ایزاک نیوتن، ژنرال گالیله، استوار یکم بنیامین فرانکلین، سرهنگ دوم ماکسول، کلنل مندلیف، آدمیرال جورج گاموف، سرهنگ یکم ادموند هالی، ژنرال ویلیام استنلی، کلنل رابرت گدارد، دریادار استفن هاوکینگ.
بزرگترین فرماندهان جنگی تاریخ ایران چه کسانی بودند؟
سردار خوارزمی، سردار سرهنگ ابونصر فارابی، سردار ابوعلی سینا، سردار زکریای رازی، دریاسالار خواجه نصیرالدین طوسی، سردار ابوریحان بیرونی، سردار سرتیپ احمد بن داوود دینوری
بزرگترین فرماندهان جنگی صد ساله گذشته ایران
سردار حسابی، سردار کامران وفا، سردار یوسف ثبوتی، سردار محسن هشترودی، سردار رضا منصوری، سردار علی جوان، سردار محمد قریب، سردار عباس ریاضی کرمانی، سردار احمد بیرشک
فرمانده( Farmandeh ): کسی که دستور می دهد. آنکه فرمانش بریده باشد و فرمان دهد. کسی که حکم کند. صاحب منصبی که بواحدی از سربازان ریاست کند. امیر. پادشاه. سلطان. آن کس که در جنگ دستور داده و بچه های مردم را به کشتن دهد. فرمان: یک چیز گرد که با آن یک چیز دراز مثل اتوبوس را صاف می برند توی دره. حکم. امر. مثال: " بشین سرجات، خفه بمیر."، مثال دوم: " من توی دهن این ملت می زنم." بفرموده. فرمانفرما: " کسی که فرمایش می فرماید و مردم جواب می دهند برو بینیم بابا." فرمایش: " نظری که به زور اعمال یا اماله شود." فرمان پذیر: " کسی که میزش را بیشتر از عزیزش دوست دارد." کاربرد مستقیم در جمله: " رهبری گفت، اساتید دانشگاه فرماندهان جبهه جنگ نرم هستند." کاربرد غیرمستقیم در جمله: " رهبری گفت، دانشجویان امروز افسران جوان ما در جنگ نرم با دشمن هستند." کاربرد بعدی در جمله: " رهبری خواهد گفت، کلاس های درس را در تانک ها تشکیل دهید."، کاربرد غلط در جمله: " رهبری گفت، آموزش علوم انسانی موجب بى اعتقادى به تعاليم الهى و اسلامى مى شود."
چرا اساتید دانشگاه فرمانده هستند؟ چون اصولا حکومت نظامی است.
چرا دانشجویان افسران جوان جنگ هستند؟ چون ارتش چرا ندارد.
چرا به کوی دانشگاه حمله شد؟ چون می خواستند جبهه دشمن را در هم بکوبند.
چرا بسیج دانشجویی خوب است؟ چون مسلح است و در مقابل دشمنان همکلاسی می جنگد.
اصطلاحات جنگی - دانشگاهی مربوطه
پیش فنگ: " یقه همکلاسی تو بگیر و جر بده."
پافنگ: " با لگد بزن به کمر همکلاسی ات."
دوش فنگ: " زنجیرتو بذار روی دوش ات برو دعوا با دشمنان رشته جامعه شناسی."
به چپ چپ: " به دانشجوهای مخالف چپ چپ نگاه کن."
به راست راست: " راست راست برو وسط شکم استادان بخش اقتصاد."
خبردار: " هر خبری از بچه های روانشناسی پیدا کردی بده حراست."
بزرگترین فرماندهان جنگ های بزرگ جهانی چه کسانی بودند؟
ژنرال آلبرت انشتین، کلنل کوپرنیک، ژنرال ادیسون، آدمیرال لاوازیه، ژنرال لاپلاس، تیمسار ایزاک نیوتن، ژنرال گالیله، استوار یکم بنیامین فرانکلین، سرهنگ دوم ماکسول، کلنل مندلیف، آدمیرال جورج گاموف، سرهنگ یکم ادموند هالی، ژنرال ویلیام استنلی، کلنل رابرت گدارد، دریادار استفن هاوکینگ.
بزرگترین فرماندهان جنگی تاریخ ایران چه کسانی بودند؟
سردار خوارزمی، سردار سرهنگ ابونصر فارابی، سردار ابوعلی سینا، سردار زکریای رازی، دریاسالار خواجه نصیرالدین طوسی، سردار ابوریحان بیرونی، سردار سرتیپ احمد بن داوود دینوری
بزرگترین فرماندهان جنگی صد ساله گذشته ایران
سردار حسابی، سردار کامران وفا، سردار یوسف ثبوتی، سردار محسن هشترودی، سردار رضا منصوری، سردار علی جوان، سردار محمد قریب، سردار عباس ریاضی کرمانی، سردار احمد بیرشک
موسوی تبریزی:كيفرخواستدادگاههاي اخير بيشترين آسيب را به حيثيت نظام وارد كرد
شبکه جنبش راه سبز ( جرس) : دبير مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم تاكيد كرد «حرص قدرت در جناح مخالف اصلاح طلبان باعث شده است تا آنان قدرت تحليل سياسي خود را هم از دست بدهند.»
سيد حسين موسوي تبريزي در پاسخ به سوالي در مورد ”تخريب جناح اصلاح طلب توسط برخي رسانه هاي اصولگرا“ با اشاره به اينكه بخشي از جريانات سياسي در ابتداي پيروزي انقلاب به تخريب شخصيت و در نهايت حذف فيزيكي چهره هايي چون شهيدان بهشتي و مطهري ميپرداختند، به ایلنا گفت: در جوامع همواره عدهاي هستند كه كه به دليل دارا نبودن فضائل مورد نظر جامعه، موجوديت خود را فقط در نفي ديگران ميبينند و لذا دست به تخريب شخصيت افراد مقبول جامعه مي زنند، همانگونه كه در ابتداي انقلاب مجاهدين خلق اينگونه رفتارها كردند.
وي افزود: يكي از دلايل مظلوميت ائمه (ع) هم اين مساله بود، زيرا اگر آن بزرگواران آزاد بودند، جايي براي بنياميه و بني عباس باقي نميماند.
رئيس خانه احزاب با بيان اينكه نميخواهم گروههاي فعلي را با گروههاي اول انقلاب مقايسه كنم، تصريح كرد: اينها در مقابل رقيب احساس ضعف ميكنند و لذا به حربههاي كهنهاي مانند اتهام ارتباط با خارج متوسل ميشوند، در حالي كه مردم بخاطر دسترسي به رسانههاي غير از صدا و سيما از همه چيز مطلع هستند و در واقع حرص قدرت در جناح مخالف اصلاح طلبان باعث شده است تا آنان قدرت تحليل سياسي خود را هم از دست بدهند.
موسوي تبريزي با اشاره به اتهام ارتباط با خارج با بيان اينكه اين نوع ارتباط راههاي خاص خودش را دارد، گفت: اگر ما براي اثبات اين اتهام به اين استناد كنيم كه حرفهاي ما در bbc و صداي آمريكا پخش ميشود، اين سخن درستي نيست، زيرا اين رسانه ها مذاكرات مجلس را هم نقل ميكنند و قطعا ارتباط با خارج اينگونه اثبات نمي شود.
وي افزود: از سوي ديگر اگر گفته شود كه بيان سخنان ما توسط خارجيها دليل رابطه با بيگانه است، بايد ببينيم منظور چه سخناني است كه اگر اشاره به سخناني چون ضرورت وجود آزادي، حق برخورداري متهمان از وكيل و ... باشد، بايد گفت اين مطالب در قانون اساسي هم آمده است و ربطي به عنصر خارجي ندارد.
دادستان كل كشور در زمان آیت الله خمینی تاكيد كرد: تنها دليل ارتباط با بيگانگان اين است كه گروهي متعلق به داخل كشور با عناصر خارجي نقشهاي براي براندازي نظام در صورت به قدرت رسيدن بكشند و در اين زمينه مدارك محكمي هم وجود داشته باشد.
موسوي تبريزي با اشاره به اينكه در يكي از جلسات دادگاهها يكي از كارمندان سفارت انگلستان به عنوان متهم از جمع آوري اطلاعات توسط اين سفارتخانه سخن ميگفت، اظهار داشت: يكي از كارهاي همه وزارتخانهها جمعآوري اطلاعات و كسب اطلاع از ميزان قدرت جريانات سياسي در يك كشور است و سفارتخانههاي ما در ساير كشورها نيز اين كار را انجام ميدهند كه امر منفي و عجيبي نيست.
رئيس خانه احزاب با بيان اينكه ما هم پيش از سفرهاي خارجي از وزارت خارجه درخواست اطلاعات ميكنيم و آنها هم از سفارتخانهها كسب اطلاع ميكنند، ادامه داد: اينكه فردي را به دادگاه بياورند و او را وادار به گفتن اين مطلب كنند كه ما در سفارتخانه موظف به جمع آوري اطلاعات بودهايم، دليل ارتباط اعتراضات مسالمت آميز اخير با بيگانگان نيست.
موسوي تبريزي با بيان اينكه با برگزاري اين قبيل دادگاهها حيثيت نظام آسيب مي بيند، اين سوال را مطرح كرد كه آيا با الله اكبرهاي شبانه حيثيت نظام بيشترآسيب مي بيند يا با برگزاري دادگاههاي 50 و 100 نفره و آن كيفرخواستها؟
وي تاكيد كرد: كيفرخواستهاي مطرح شده در دادگاههاي اخير بيشترين آسيب را به حيثيت نظام وارد كرد، در حالي كه رهبري بر توجه به اين نكته بسيار تاكيد كرده اند.
دادستان كل كشور در دهه60 ادامه داد: اينكه جواني را در دادگاه بياورند و او هم اظهار كند كه فريب بيگانگان را خورده است، حركت شايسته اي نيست، زيرا هر ادعايي بايد بر اساس مدارك صحيح و البته با استفاده از حق دارا بودن وكيل بوده باشد.
موسوي تبريزي در پايان تاكيد كرد: هر اتهامي كه در جامعه طرح مي شود، بايد اثبات شود تا جامعه نيزآن را بپذيرد.
سيد حسين موسوي تبريزي در پاسخ به سوالي در مورد ”تخريب جناح اصلاح طلب توسط برخي رسانه هاي اصولگرا“ با اشاره به اينكه بخشي از جريانات سياسي در ابتداي پيروزي انقلاب به تخريب شخصيت و در نهايت حذف فيزيكي چهره هايي چون شهيدان بهشتي و مطهري ميپرداختند، به ایلنا گفت: در جوامع همواره عدهاي هستند كه كه به دليل دارا نبودن فضائل مورد نظر جامعه، موجوديت خود را فقط در نفي ديگران ميبينند و لذا دست به تخريب شخصيت افراد مقبول جامعه مي زنند، همانگونه كه در ابتداي انقلاب مجاهدين خلق اينگونه رفتارها كردند.
وي افزود: يكي از دلايل مظلوميت ائمه (ع) هم اين مساله بود، زيرا اگر آن بزرگواران آزاد بودند، جايي براي بنياميه و بني عباس باقي نميماند.
رئيس خانه احزاب با بيان اينكه نميخواهم گروههاي فعلي را با گروههاي اول انقلاب مقايسه كنم، تصريح كرد: اينها در مقابل رقيب احساس ضعف ميكنند و لذا به حربههاي كهنهاي مانند اتهام ارتباط با خارج متوسل ميشوند، در حالي كه مردم بخاطر دسترسي به رسانههاي غير از صدا و سيما از همه چيز مطلع هستند و در واقع حرص قدرت در جناح مخالف اصلاح طلبان باعث شده است تا آنان قدرت تحليل سياسي خود را هم از دست بدهند.
موسوي تبريزي با اشاره به اتهام ارتباط با خارج با بيان اينكه اين نوع ارتباط راههاي خاص خودش را دارد، گفت: اگر ما براي اثبات اين اتهام به اين استناد كنيم كه حرفهاي ما در bbc و صداي آمريكا پخش ميشود، اين سخن درستي نيست، زيرا اين رسانه ها مذاكرات مجلس را هم نقل ميكنند و قطعا ارتباط با خارج اينگونه اثبات نمي شود.
وي افزود: از سوي ديگر اگر گفته شود كه بيان سخنان ما توسط خارجيها دليل رابطه با بيگانه است، بايد ببينيم منظور چه سخناني است كه اگر اشاره به سخناني چون ضرورت وجود آزادي، حق برخورداري متهمان از وكيل و ... باشد، بايد گفت اين مطالب در قانون اساسي هم آمده است و ربطي به عنصر خارجي ندارد.
دادستان كل كشور در زمان آیت الله خمینی تاكيد كرد: تنها دليل ارتباط با بيگانگان اين است كه گروهي متعلق به داخل كشور با عناصر خارجي نقشهاي براي براندازي نظام در صورت به قدرت رسيدن بكشند و در اين زمينه مدارك محكمي هم وجود داشته باشد.
موسوي تبريزي با اشاره به اينكه در يكي از جلسات دادگاهها يكي از كارمندان سفارت انگلستان به عنوان متهم از جمع آوري اطلاعات توسط اين سفارتخانه سخن ميگفت، اظهار داشت: يكي از كارهاي همه وزارتخانهها جمعآوري اطلاعات و كسب اطلاع از ميزان قدرت جريانات سياسي در يك كشور است و سفارتخانههاي ما در ساير كشورها نيز اين كار را انجام ميدهند كه امر منفي و عجيبي نيست.
رئيس خانه احزاب با بيان اينكه ما هم پيش از سفرهاي خارجي از وزارت خارجه درخواست اطلاعات ميكنيم و آنها هم از سفارتخانهها كسب اطلاع ميكنند، ادامه داد: اينكه فردي را به دادگاه بياورند و او را وادار به گفتن اين مطلب كنند كه ما در سفارتخانه موظف به جمع آوري اطلاعات بودهايم، دليل ارتباط اعتراضات مسالمت آميز اخير با بيگانگان نيست.
موسوي تبريزي با بيان اينكه با برگزاري اين قبيل دادگاهها حيثيت نظام آسيب مي بيند، اين سوال را مطرح كرد كه آيا با الله اكبرهاي شبانه حيثيت نظام بيشترآسيب مي بيند يا با برگزاري دادگاههاي 50 و 100 نفره و آن كيفرخواستها؟
وي تاكيد كرد: كيفرخواستهاي مطرح شده در دادگاههاي اخير بيشترين آسيب را به حيثيت نظام وارد كرد، در حالي كه رهبري بر توجه به اين نكته بسيار تاكيد كرده اند.
دادستان كل كشور در دهه60 ادامه داد: اينكه جواني را در دادگاه بياورند و او هم اظهار كند كه فريب بيگانگان را خورده است، حركت شايسته اي نيست، زيرا هر ادعايي بايد بر اساس مدارك صحيح و البته با استفاده از حق دارا بودن وكيل بوده باشد.
موسوي تبريزي در پايان تاكيد كرد: هر اتهامي كه در جامعه طرح مي شود، بايد اثبات شود تا جامعه نيزآن را بپذيرد.
ادعای آزادی تمام دانشجویان بازداشت شده دانشگاه اصفهان
شبکه جنبش راه سبز (جرس): رييس دانشگاه صنعتي اصفهان گفت« پرونده دانشجوياني که درحوادث اخير مرتکب تخلفات انضباطي شدهاند از طريق کميته انضباطي دانشگاه بررسي اما به تخلفات دانشجوياني كه به اموال عمومي دانشگاه صنعتي اصفهان خسارت وارد کردهاند در قوه قضاييه رسيدگي خواهد شد.»
غلامرضا قرباني با بيان اينكه پس از اين حوادث، تا حدودي بازسازيهاي جزئي صورت گرفته است، گفت: بازسازي و مرمت تالار اجتماعات دانشگاه صنعتي اصفهان كه در حوادث بعد از انتخابات دچار خسارت شده است، در توان مالي اين دانشگاه نيست. در حوادث اخير در مجموع حدود 25 ميليارد ريال به تالار اجتماعات دانشگاه خسارت وارد شد.
وي افزود: با توجه به كمبود بودجه، حدود دو ماه پيش درخواست تسهيلاتي را براي بازسازي دانشگاه به هيات دولت و استانداري ارائه کرديم و همچنان منتظر پاسخ مسئولان هستيم.
غلامرضا قربانی همچنين درباره دانشجويان بازداشت شده دانشگاه صنعتي اصفهان، گفت: در حوادث پس از انتخابات حدود 40 نفر از دانشجويان اين دانشگاه بازداشت و همگي هم اكنون آزاد شدهاند.
این اظهارات رییس دانشگاه اصفهان در حالی است که او پیش از این در 11 مردادماه نیز با اعلام این که همه دانشجویان بازداشت شده این دانشگاه آزاد شده اند گفته بود« با پیگیریهای انجام شده تمامی دانشجویان آزاد شده اند و در حال حاضر هیج کدام از دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان به دلیل شرکت در حوادث اخیر در بازداشت نیستند.»
علیرضا قربانی همچنین درحالی امروز از آزادی همه 40 دانشجوی بازداشت شده خبر می دهد که در همان زمان تاکید کرده بود« از آنجا که این دانشجویان در مراحل مختلفی بازداشت شده اند تعداد دقیق آنها مشخص نیست اما حداکثر 30 نفر بودند.»
غلامرضا قرباني با بيان اينكه پس از اين حوادث، تا حدودي بازسازيهاي جزئي صورت گرفته است، گفت: بازسازي و مرمت تالار اجتماعات دانشگاه صنعتي اصفهان كه در حوادث بعد از انتخابات دچار خسارت شده است، در توان مالي اين دانشگاه نيست. در حوادث اخير در مجموع حدود 25 ميليارد ريال به تالار اجتماعات دانشگاه خسارت وارد شد.
وي افزود: با توجه به كمبود بودجه، حدود دو ماه پيش درخواست تسهيلاتي را براي بازسازي دانشگاه به هيات دولت و استانداري ارائه کرديم و همچنان منتظر پاسخ مسئولان هستيم.
غلامرضا قربانی همچنين درباره دانشجويان بازداشت شده دانشگاه صنعتي اصفهان، گفت: در حوادث پس از انتخابات حدود 40 نفر از دانشجويان اين دانشگاه بازداشت و همگي هم اكنون آزاد شدهاند.
این اظهارات رییس دانشگاه اصفهان در حالی است که او پیش از این در 11 مردادماه نیز با اعلام این که همه دانشجویان بازداشت شده این دانشگاه آزاد شده اند گفته بود« با پیگیریهای انجام شده تمامی دانشجویان آزاد شده اند و در حال حاضر هیج کدام از دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان به دلیل شرکت در حوادث اخیر در بازداشت نیستند.»
علیرضا قربانی همچنین درحالی امروز از آزادی همه 40 دانشجوی بازداشت شده خبر می دهد که در همان زمان تاکید کرده بود« از آنجا که این دانشجویان در مراحل مختلفی بازداشت شده اند تعداد دقیق آنها مشخص نیست اما حداکثر 30 نفر بودند.»
بازی
ایتالو کالوینو:
شهری بود كه در آن همه چیز ممنوع بود. و چون تنها چیزی كه ممنوع نبود بازی الك دولك بود، اهالی شهر هر روز به صحراهای اطراف میرفتند و اوقات خود را با بازی الك دولك میگذراندند. و چون قوانین ممنوعیت نه یكباره بلكه به تدریج و همیشه با دلایل كافی وضع شده بودند، كسی دلیلی برای گله و شكایت نداشت و اهالی مشكلی هم برای سازگاری با این قوانین نداشتند. سالها گذشت. یك روز بزرگان شهر دیدند كه ضرورتی وجود ندارد كه همه چیز ممنوع باشد و جارچیها را روانه كوچه و بازار كردند تا به مردم اطلاع بدهند كه میتوانند هر كاری دلشان میخواهد بكنند.جارچیها برای رساندن این خبر به مردم، به مراكز تجمع اهالی شهر رفتند و با صدای بلند به مردم گفتند:"آهای مردم!آهای...!بدانید و آگاه باشید كه از حالا به بعد هیچ كاری ممنوع نیست."مردم كه دور جارچیها جمع شده بودند، پس از شنیدن اطلاعیه، پراكنده شدند و بازی الك دولكشان را از سر گرفتند.جارچیها دوباره اعلام كردند:"میفهمید؟شما حالا آزاد هستید كه هر كاری دلتان میخواهد ، بكنید."اهالی جواب دادند:"خب!ما داریم الك دولك بازی میكنیم."جارچیها كارهای جالب و مفید متعددی را به یادشان آوردند كه آنها قبلا انجام میدادند و حالا دوباره میتوانستند به آن بپردازند. ولی اهالی گوش نكردند و همچنان به بازی الك دولكشان ادامه دادند؛بدون لحظهای درنگ.جارچیها كه دیدند تلاششان بینتیجه است، رفتند كه به امرا اطلاع دهند.امرا گفتند:"كاری ندارد!الك دولك را ممنوع میكنیم."آن وقت بود كه مردم دست به شورش زدند و همه امرای شهر را كشتند و بیدرنگ برگشتند و بازی الك دولك را از سر گرفتند
بازی/داستانی از ایتالو كالوینو
شهری بود كه در آن همه چیز ممنوع بود. و چون تنها چیزی كه ممنوع نبود بازی الك دولك بود، اهالی شهر هر روز به صحراهای اطراف میرفتند و اوقات خود را با بازی الك دولك میگذراندند. و چون قوانین ممنوعیت نه یكباره بلكه به تدریج و همیشه با دلایل كافی وضع شده بودند، كسی دلیلی برای گله و شكایت نداشت و اهالی مشكلی هم برای سازگاری با این قوانین نداشتند. سالها گذشت. یك روز بزرگان شهر دیدند كه ضرورتی وجود ندارد كه همه چیز ممنوع باشد و جارچیها را روانه كوچه و بازار كردند تا به مردم اطلاع بدهند كه میتوانند هر كاری دلشان میخواهد بكنند.جارچیها برای رساندن این خبر به مردم، به مراكز تجمع اهالی شهر رفتند و با صدای بلند به مردم گفتند:"آهای مردم!آهای...!بدانید و آگاه باشید كه از حالا به بعد هیچ كاری ممنوع نیست."مردم كه دور جارچیها جمع شده بودند، پس از شنیدن اطلاعیه، پراكنده شدند و بازی الك دولكشان را از سر گرفتند.جارچیها دوباره اعلام كردند:"میفهمید؟شما حالا آزاد هستید كه هر كاری دلتان میخواهد ، بكنید."اهالی جواب دادند:"خب!ما داریم الك دولك بازی میكنیم."جارچیها كارهای جالب و مفید متعددی را به یادشان آوردند كه آنها قبلا انجام میدادند و حالا دوباره میتوانستند به آن بپردازند. ولی اهالی گوش نكردند و همچنان به بازی الك دولكشان ادامه دادند؛بدون لحظهای درنگ.جارچیها كه دیدند تلاششان بینتیجه است، رفتند كه به امرا اطلاع دهند.امرا گفتند:"كاری ندارد!الك دولك را ممنوع میكنیم."آن وقت بود كه مردم دست به شورش زدند و همه امرای شهر را كشتند و بیدرنگ برگشتند و بازی الك دولك را از سر گرفتند
بازی/داستانی از ایتالو كالوینو
سرکوب اندیشمندان، دستور کار اصلی وزارت اطلاعات
کاوه میرکاظم:
شبکه جنبش راه سبز(جرس): توضیحات حیدر مصلحی درباره برنامه هایش به عنوان وزیر اطلاعات به خوبی مشخص می کند که در طول چهار سال آینده باید انتظار چه رفتارهایی را از حکومت داشته باشیم.
۱- فشار و سرکوب بیشتر بر روشنفکران، هنرمندان، اساتید و پژوهشگران علوم انسانی و اهل فرهنگ:
مهمترین برنامه مصلحي در وزارت اطلاعات به قول خودش مقابله با «ناتوي فرهنگي و جنگ نرم» است. در این زمینه او مشخصا به دانشگاه ها اشاره می کند. دستگاه ولایت مطلقه فقیه خواب هایی برای اساتید، روشنفکران و دانشجویان علوم انسانی دیده است. اولین بار رد این خواب ها در اعترافات کذایی سعید حجاریان دیده شد. (که اتفاقا بازجوهایش همان هایی بودند که مصلحی ماموریت های اطلاعاتی مهمی را به آنان محول کرده بود). چند روز بعد، ولی فقیه با کمال خوشحالی از این اعترافات بهره گرفت و تاکید کرد که «آموزش علوم انسانى در دانشگاه ها منجر به ترويج شكاكيت و ترديد در مبانى دينى و اعتقادى خواهد شد.» مصلحی در سخنان خود در مجلس با اشاره به «فرمايشات» مقام رهبري در جمع اساتيد و دانشجويان گفت که وزارت اطلاعات بايد با يك «ارتباط تنگاتنگ و نزديك» با فرهيختگان حوزه و دانشگاه و دانشجويان داشته باشد. مصلحی حتی هنرمندان را هم مورد عنایت خاص خود قرار داده و گفت: «يكي از چيزهايي كه در بحث تهاجم فرهنگي مورد توجه نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي دشمن قرار گرفته توجه به هنر و استفاده از مسائل هنري در مباحث امنيتي و اطلاعاتي است.»
۲- فشار و سرکوب بیشتر بر روی اقلیت های دینی به خصوص اسلامی نظیر اهل تسنن و دروایش:
حیدر مصلحی در سوابق خود نمايندگی ولي فقيه در مناطق اهل سنت و ریاست شوراي برنامه ريزي مدارس علميه اهل سنت را عهده دار بوده است. جالب است که اکثریت اعضای شورای حکومتی برنامه ریزی برای مدارس اهل سنت، شیعه بوده اند. علمای اهل سنت و از جمله، مولوی عبدالحميد امام جمعه اهل سنت سيستان و بلوچستان، طی اعتراض شدیدی اين اقدام را، دخالت در امور مذهبی اهل سنت و تهديدی برای استقلال مدارس آنان قلمداد کرده بودند. مصلحی اما این اعتراض ها، را «جو سازی» خوانده بود.
برنامه نظام جمهوری اسلامی در چندین سال اخیر که حیدر مصلحی نیز یکی از عاملان اصلی آن بوده است، در منگنه قرار دادن هر چه بیشتر اهل سنت از طریق پیگیری سیاست های تفرقه افکنانه، تبلیغات متعصبانه مذهبی و دخالت های متعدد بوده است. هر ذهن عاقلی (حتی اگر لزوما معتقد به حقوق بشر هم نباشد) نتیجه چنین رفتارهایی را برخلاف مصالح ملی می داند اما ذهن متعصب حیدر مصلحی و یارانش نمی تواند جور دیگری بیاندیشد. برادران گمنام بسیجی در دوران حضور مصلحی به عنوان نماینده ولی فقیه، بدترین بلاها را با هماهنگی وزارت اطلاعات بر سر دروایش گنابادی آوردند. از تخریب حسینه شان گرفته تا ضرب و شتم و بازداشت و تهدیدهای مکرر ایشان. قاعدتا انتظار رفتارهای تندتری را باید از او که حالا وزیر اطلاعات می شود انتظار داشت.
۳- هماهنگ شدن با سایر دستگاه های اطلاعاتی:
وزیر پیشنهادی اطلاعات نه تنها ادعای انحصار کار اطلاعاتی در وزارتخانه خود را ندارد که خاضعانه از «هماهنگی» با سایر دستگاه های اطلاعاتی سخن می گوید. اگر روزگاری در دولت خاتمی گلایه های مکرر از فعالیت نهادهای موازی اطلاعاتی می شد (که البته یکی از آن ها نهاد تحت نظارت مصلحی بود) حالا قرار است وزارت اطلاعات با سایر نهادهای اطلاعاتی از سپاه و بسیج گرفته تا دفاتر نظارتی شورای نگهبان و حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و غیره و غیره هماهنگ باشد و به قول مصلحی فقط «رقابتی برادرانه» با آنها داشته باشد.
شبکه جنبش راه سبز(جرس): توضیحات حیدر مصلحی درباره برنامه هایش به عنوان وزیر اطلاعات به خوبی مشخص می کند که در طول چهار سال آینده باید انتظار چه رفتارهایی را از حکومت داشته باشیم.
۱- فشار و سرکوب بیشتر بر روشنفکران، هنرمندان، اساتید و پژوهشگران علوم انسانی و اهل فرهنگ:
مهمترین برنامه مصلحي در وزارت اطلاعات به قول خودش مقابله با «ناتوي فرهنگي و جنگ نرم» است. در این زمینه او مشخصا به دانشگاه ها اشاره می کند. دستگاه ولایت مطلقه فقیه خواب هایی برای اساتید، روشنفکران و دانشجویان علوم انسانی دیده است. اولین بار رد این خواب ها در اعترافات کذایی سعید حجاریان دیده شد. (که اتفاقا بازجوهایش همان هایی بودند که مصلحی ماموریت های اطلاعاتی مهمی را به آنان محول کرده بود). چند روز بعد، ولی فقیه با کمال خوشحالی از این اعترافات بهره گرفت و تاکید کرد که «آموزش علوم انسانى در دانشگاه ها منجر به ترويج شكاكيت و ترديد در مبانى دينى و اعتقادى خواهد شد.» مصلحی در سخنان خود در مجلس با اشاره به «فرمايشات» مقام رهبري در جمع اساتيد و دانشجويان گفت که وزارت اطلاعات بايد با يك «ارتباط تنگاتنگ و نزديك» با فرهيختگان حوزه و دانشگاه و دانشجويان داشته باشد. مصلحی حتی هنرمندان را هم مورد عنایت خاص خود قرار داده و گفت: «يكي از چيزهايي كه در بحث تهاجم فرهنگي مورد توجه نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي دشمن قرار گرفته توجه به هنر و استفاده از مسائل هنري در مباحث امنيتي و اطلاعاتي است.»
۲- فشار و سرکوب بیشتر بر روی اقلیت های دینی به خصوص اسلامی نظیر اهل تسنن و دروایش:
حیدر مصلحی در سوابق خود نمايندگی ولي فقيه در مناطق اهل سنت و ریاست شوراي برنامه ريزي مدارس علميه اهل سنت را عهده دار بوده است. جالب است که اکثریت اعضای شورای حکومتی برنامه ریزی برای مدارس اهل سنت، شیعه بوده اند. علمای اهل سنت و از جمله، مولوی عبدالحميد امام جمعه اهل سنت سيستان و بلوچستان، طی اعتراض شدیدی اين اقدام را، دخالت در امور مذهبی اهل سنت و تهديدی برای استقلال مدارس آنان قلمداد کرده بودند. مصلحی اما این اعتراض ها، را «جو سازی» خوانده بود.
برنامه نظام جمهوری اسلامی در چندین سال اخیر که حیدر مصلحی نیز یکی از عاملان اصلی آن بوده است، در منگنه قرار دادن هر چه بیشتر اهل سنت از طریق پیگیری سیاست های تفرقه افکنانه، تبلیغات متعصبانه مذهبی و دخالت های متعدد بوده است. هر ذهن عاقلی (حتی اگر لزوما معتقد به حقوق بشر هم نباشد) نتیجه چنین رفتارهایی را برخلاف مصالح ملی می داند اما ذهن متعصب حیدر مصلحی و یارانش نمی تواند جور دیگری بیاندیشد. برادران گمنام بسیجی در دوران حضور مصلحی به عنوان نماینده ولی فقیه، بدترین بلاها را با هماهنگی وزارت اطلاعات بر سر دروایش گنابادی آوردند. از تخریب حسینه شان گرفته تا ضرب و شتم و بازداشت و تهدیدهای مکرر ایشان. قاعدتا انتظار رفتارهای تندتری را باید از او که حالا وزیر اطلاعات می شود انتظار داشت.
۳- هماهنگ شدن با سایر دستگاه های اطلاعاتی:
وزیر پیشنهادی اطلاعات نه تنها ادعای انحصار کار اطلاعاتی در وزارتخانه خود را ندارد که خاضعانه از «هماهنگی» با سایر دستگاه های اطلاعاتی سخن می گوید. اگر روزگاری در دولت خاتمی گلایه های مکرر از فعالیت نهادهای موازی اطلاعاتی می شد (که البته یکی از آن ها نهاد تحت نظارت مصلحی بود) حالا قرار است وزارت اطلاعات با سایر نهادهای اطلاعاتی از سپاه و بسیج گرفته تا دفاتر نظارتی شورای نگهبان و حفاظت اطلاعات قوه قضاییه و غیره و غیره هماهنگ باشد و به قول مصلحی فقط «رقابتی برادرانه» با آنها داشته باشد.
توقع ازنمایندگان مجلس
توقع ازنمایندگان مجلس از نماینگان مجلس چقدر باید توقع داشت؟ همانطوری که در نوشته دیروز گفتم با حذف پسوند جمهوری و اسلامی از حکومت ایران با تحلیل آیت ا...منتظری که عمرش دراز باد دست ما در تحلیل تاریخی حکومت ایران بازتر میشود. در تمام این صدوچند سالی که از مشروطه میگذرد ودولت از طریق تصویب قوانین توسط مجلس کشور ایران را اداره میکند بندرت دیده شده است که مجلس بتواند تاثیر چندانی دراداره حکومت داشته باشد و مثمر به خدمات سازنده ای برای ملت ایران باشد. البته نباید بعضی از دوره های مجلس نظیر دوره اول مجلس یا دوره مصدق را فراموش کرد که البته آن خدمات هم در دراز مدت نتوانسته است مفید به فایده ای باشد. بطور کلی سیستم حاکم بر جامعه ایران در واقع به گونه ای است که مانع نمایندگی واقعی نمایندگان از طرف انتخاب کنندگانشان میشود حال چگونه؟ در آمد واقعی نفت پس از چندتا اما و اگر مستقیما بدست دولت میرسد و دولت با این پول هر که را بخواهد میخرد و هر که را بخواهد حذف مینماید این قاعده ای است که سالهاست بر سیستم حکومتی ایران حاکم است. بدین جهت نباید زیاد از نمایندگان توقع داشت در ضمن نباید دولتی را که بخش زیادی از قدرتش را از درآمد نفت میگیرد دست کم گرفت. دولتهای حاکم در ایران نیاز چندانی به مالیات ندارند یعنی نیازی به ملت ولی در مقابل ملت ایران بشدت نیازمند درآمد نفت است. آیت.. هاشمی در کتاب خاطرات خود\" بسوی سرنوشت\" صفحه 204 مینویسد که \"بعضی از نمایندگان در این دوره به ماشین پیکان قانع نیستند و ماشین بنز و تویوتا میخواهند. وضع روحیه ها فرق کرده است حدود صد نفر در این رابطه نامه نوشته اند\" این خاطرات مربوط به سال 1363 میباشد البته در انزمان شرایط جنگی بر جامعه حاکماست و در آمد نفت حداقل است و این خواست نمایندگان بوده که احتمالا از شرایط ان زمان حاصل گشته حال که در امد نفت در چند سال گذشته به حداکثر رسیده بود میشود حدث زد که نمایندگان هم به چه سان انتخاب شده اند و بعد از انتخاب چه بدست آورده اند در این سالها و اکنون چه میکنند در تثبیت دولت کودتا
شرایط احمدی نژاد برای ظهور
محفوظ:
از دوری تو غمین و نالان هستیم
وز کردۀ خود کمی پشیمان هستیم
اصلیت ما را تو اگر می پرسی
از کوفه ولی مقیم تهران هستیم!
------------ --------- --------- --------- ----
ما لشگری از سلاح روسی داریم
در دوز و کلک رگ ونوسی داریم
هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم
این هفته فقط نیا عروسی داریم
------------ --------- --------- --------- ----
از جور زمانه ما شکایت داریم
اندازۀ کوه و صخره حاجت داریم
ما مشکلمان گرانی و بیکاریست
آقا به نبودنت که عادت داریم...
------------ --------- --------- --------- ----
ما قیمت روز ارز را می دانیم
معیار بهای بورس در تهرانیم
فعلا دو سه روزیست هوا پس شده است
هر روز دعای عهد را می خوانیم
------------ --------- --------- --------- ----
صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو
از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط...
از آنچه که ما دوست نداریم نگو
از دوری تو غمین و نالان هستیم
وز کردۀ خود کمی پشیمان هستیم
اصلیت ما را تو اگر می پرسی
از کوفه ولی مقیم تهران هستیم!
------------ --------- --------- --------- ----
ما لشگری از سلاح روسی داریم
در دوز و کلک رگ ونوسی داریم
هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم
این هفته فقط نیا عروسی داریم
------------ --------- --------- --------- ----
از جور زمانه ما شکایت داریم
اندازۀ کوه و صخره حاجت داریم
ما مشکلمان گرانی و بیکاریست
آقا به نبودنت که عادت داریم...
------------ --------- --------- --------- ----
ما قیمت روز ارز را می دانیم
معیار بهای بورس در تهرانیم
فعلا دو سه روزیست هوا پس شده است
هر روز دعای عهد را می خوانیم
------------ --------- --------- --------- ----
صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو
از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط...
از آنچه که ما دوست نداریم نگو
چند نکته ی اساسی در رابطه با راه سبز امید
ف.م.فریاد:
1- فراتر نرفتن یا عقب نماندن از خواست جامعه
مثال:مردم ابتدا خواستار ابطال بودند،سپس خواستار برکناری،بنابر این اگر فردا هر خواست معقولی که مطرح شود را اخترام گذاشت و به دنبال آن رفت
2- حفظ وحدت به هر صورتی
مثال:اختلاف نظری بی شک در هر جنبشی در جهان وجود داشته و در جنبش ما نیز،اما اکنون از اینگونه اختلافات باید چشم پوشید و به هدف اصلی رسیدگی کرد.
3- موقعیت سنجی و درایت
مثال:هیچ اقدامی اعم از تظاهرات،شعارنویسی،... بدون در نظر گرفتن موقعیت مکانی-زمانی صورت نگیرد.
4- حفظ نظم عمومی جامعه و رعایت قانون
مثال: البته با جریانی در حال مقابله هستیم که هیچ گونه قانونی را پایبند نیست. اعضای جنبش اما باید کاملا بر اساس قانون و نظم عمل کنند و هر جا ، هر گونه بی نظمی و بی قانونی از طرف اعضای جنبش مشاهده شد باید به شخص خاطی تذکر داده شود.
5- افشاگری در اذهان عمومی
توضیح:در هر جمعی که احساس شد،خطری جدی شما را تهدید نمی کند،شروع به افشاگری جرایم و جنایات سرکوبگران کرده و جمع را در صورت نا آگاهی ، روشن کنید.
6- گردش اخبار و بیانیه های سران اصلی جنبش
توضیح:گردش سریع اطلاعات در اینترنت،به خصوص در شبکه های اجتماعی.همچنین حتی در شرایط استثنایی در مناطقی که دسترسی به اینترت ندارد،گردش دست به دست برای مثال سخنان مهندس موسوی،دکتر خاتمی،شیخ مجاهد کروبی و یا اخبار مهم روز.
7- زنده نگاه داشتن یاد و نام شهدای جنبش
توضیح: نوشتن نامشان به روی پول یا دیوار و یا هر چیزی که به نظر کل مردم جامعه بیاید.
8- اجتناب از درگیری لفظی با عوامل مخالف
توضیح:هرگونه درگیری با مخالفان اعم از نیروهای لباس شخصی یا افراد عادی جز ضرر برای جنبش هیچ به بار نمی آورد.
9- جلوگیری از ایجاد خشونت بین اعضا و مخالفان
توضیح:به کار گیری هرگونه زور و خشونتی در مقابل مخالف در شرایط امروز نتیجه ای عکس دارد،زیرا بدانید هر زوری که اختار دارید،آنها بی شک ده برابر این نیرو را در اختیار دارند؛اساساٌ راه خشونت هیچگاه در دنیای امروز جواب نمی دهد.
10- جذب نیرو و اعتماد سازی
توضیح:این امر به خصوص در مورد افرادی که معتقدند این جنبش راه به جایی نمی برد بسیار ضروری است؛باید با آنها سخن گفته و آنها را راضی کرد که این جنبش یک جنبش عمومی و مسالمت آمیز است.جذب یک نفر از هر پنج نفر هم کاری اساسی و مهم است.
11- حفظ روحیه و امید بخشی به سایرین
توضیح:اساسی ترین نکته حفظ روحیه و دادن امید به همراهان است.
"مهندس موسوی:امید به آینده رساترین اعتراض ماست."
1- فراتر نرفتن یا عقب نماندن از خواست جامعه
مثال:مردم ابتدا خواستار ابطال بودند،سپس خواستار برکناری،بنابر این اگر فردا هر خواست معقولی که مطرح شود را اخترام گذاشت و به دنبال آن رفت
2- حفظ وحدت به هر صورتی
مثال:اختلاف نظری بی شک در هر جنبشی در جهان وجود داشته و در جنبش ما نیز،اما اکنون از اینگونه اختلافات باید چشم پوشید و به هدف اصلی رسیدگی کرد.
3- موقعیت سنجی و درایت
مثال:هیچ اقدامی اعم از تظاهرات،شعارنویسی،... بدون در نظر گرفتن موقعیت مکانی-زمانی صورت نگیرد.
4- حفظ نظم عمومی جامعه و رعایت قانون
مثال: البته با جریانی در حال مقابله هستیم که هیچ گونه قانونی را پایبند نیست. اعضای جنبش اما باید کاملا بر اساس قانون و نظم عمل کنند و هر جا ، هر گونه بی نظمی و بی قانونی از طرف اعضای جنبش مشاهده شد باید به شخص خاطی تذکر داده شود.
5- افشاگری در اذهان عمومی
توضیح:در هر جمعی که احساس شد،خطری جدی شما را تهدید نمی کند،شروع به افشاگری جرایم و جنایات سرکوبگران کرده و جمع را در صورت نا آگاهی ، روشن کنید.
6- گردش اخبار و بیانیه های سران اصلی جنبش
توضیح:گردش سریع اطلاعات در اینترنت،به خصوص در شبکه های اجتماعی.همچنین حتی در شرایط استثنایی در مناطقی که دسترسی به اینترت ندارد،گردش دست به دست برای مثال سخنان مهندس موسوی،دکتر خاتمی،شیخ مجاهد کروبی و یا اخبار مهم روز.
7- زنده نگاه داشتن یاد و نام شهدای جنبش
توضیح: نوشتن نامشان به روی پول یا دیوار و یا هر چیزی که به نظر کل مردم جامعه بیاید.
8- اجتناب از درگیری لفظی با عوامل مخالف
توضیح:هرگونه درگیری با مخالفان اعم از نیروهای لباس شخصی یا افراد عادی جز ضرر برای جنبش هیچ به بار نمی آورد.
9- جلوگیری از ایجاد خشونت بین اعضا و مخالفان
توضیح:به کار گیری هرگونه زور و خشونتی در مقابل مخالف در شرایط امروز نتیجه ای عکس دارد،زیرا بدانید هر زوری که اختار دارید،آنها بی شک ده برابر این نیرو را در اختیار دارند؛اساساٌ راه خشونت هیچگاه در دنیای امروز جواب نمی دهد.
10- جذب نیرو و اعتماد سازی
توضیح:این امر به خصوص در مورد افرادی که معتقدند این جنبش راه به جایی نمی برد بسیار ضروری است؛باید با آنها سخن گفته و آنها را راضی کرد که این جنبش یک جنبش عمومی و مسالمت آمیز است.جذب یک نفر از هر پنج نفر هم کاری اساسی و مهم است.
11- حفظ روحیه و امید بخشی به سایرین
توضیح:اساسی ترین نکته حفظ روحیه و دادن امید به همراهان است.
"مهندس موسوی:امید به آینده رساترین اعتراض ماست."
آرام آرام خواهید مرد
آرام آرام خواهید مرد
اگر سفر نکنید
اگر کتاب نخوانید
اگر به صداهای زندگی گوش ندهید
اگر آنچه می کنید ارزیابی نکنید
آرام آرام خواهید مرد
وقتی که "عزت نفس "خود را بکشید
و وقتی که به دیگران امکان ندهید که به شما کمک کنند
آرام آرام خواهید مرد
اگر بنده عادتهای خود شوید
و هر روز بر همان مسیرهایی که پیوسته می روید، بروید
اگر مسیر خود را عوض نکنید
اگر لباسهایی به رنگهای مختلف نپوشید
و با کسانی که نمی شناسید صحبت نکنید
آرام آرام خواهید مرد
اگر از عشق ورزیدن پرهیز کنید
و همه آن احساساتی که انسان را آشفته می سازد
و کسانی که باعث می شوند تا چشمان شما برق زند
و قلب شما از عشق به تپش در آید
آرام آرام خواهید مرد
وقتی که از کارتان راضی نیستید یا از عشق خود گله دارید و قصد ندارید که زندگی تان را تغییر دهید
اگر خطر نکنید و به دنبال آنچه که در مقابل نامطمئن ها - بی خطر است نروید
اگر به دنبال رویای خود نروید
اگر به خودتان اجازه ندهید که حداقل برای یک بار هم که شده از نصیحت های قابل درک فرار کنید
امروز زندگی کردن را آغاز کنید
امروز دل را به دریا بزنید
کاری انجام دهید
به خودتان اجازه ندهید که آرام آرام بمیرید
و فراموش نکنید که همواره با نشاط باشید
پابلو نرودا
اگر سفر نکنید
اگر کتاب نخوانید
اگر به صداهای زندگی گوش ندهید
اگر آنچه می کنید ارزیابی نکنید
آرام آرام خواهید مرد
وقتی که "عزت نفس "خود را بکشید
و وقتی که به دیگران امکان ندهید که به شما کمک کنند
آرام آرام خواهید مرد
اگر بنده عادتهای خود شوید
و هر روز بر همان مسیرهایی که پیوسته می روید، بروید
اگر مسیر خود را عوض نکنید
اگر لباسهایی به رنگهای مختلف نپوشید
و با کسانی که نمی شناسید صحبت نکنید
آرام آرام خواهید مرد
اگر از عشق ورزیدن پرهیز کنید
و همه آن احساساتی که انسان را آشفته می سازد
و کسانی که باعث می شوند تا چشمان شما برق زند
و قلب شما از عشق به تپش در آید
آرام آرام خواهید مرد
وقتی که از کارتان راضی نیستید یا از عشق خود گله دارید و قصد ندارید که زندگی تان را تغییر دهید
اگر خطر نکنید و به دنبال آنچه که در مقابل نامطمئن ها - بی خطر است نروید
اگر به دنبال رویای خود نروید
اگر به خودتان اجازه ندهید که حداقل برای یک بار هم که شده از نصیحت های قابل درک فرار کنید
امروز زندگی کردن را آغاز کنید
امروز دل را به دریا بزنید
کاری انجام دهید
به خودتان اجازه ندهید که آرام آرام بمیرید
و فراموش نکنید که همواره با نشاط باشید
پابلو نرودا
مژده ای به امام موسی صدر
محمد جواد اکبرین:
آخرین روز ماه اوت سی و یک سال پیش وقتی رهبر شیعیان لبنان در لیبی ربوده شد دو نگرانی داشت:
نخست به لبنان می اندیشید که تعصبات ایدئولوژیک و منافع سیاسی طرفهای داخلی و خارجی، چنان آتش جنگ را در این کشور شعله ور کرده بود که میراث عظیم همزیستی مسالمت آمیز را تهدید به نابودی می کرد.
ودیگر انقلاب ایران بود که صدای شور انگیزش به همه جا رسیده بود.
در آن روزها امام موسی صدر به مصطفی چمران گفته بود که هر چه مردم ایران برای رسیدن به آزادی و عدالت امیدوارتر می شوند باید برای تهدیدهایی که می تواند این امید را به یأس مبدل کند نگران شد!
نمی دانم آن مرد دوراندیش آیا هنوز زنده است و در زندان های دیکتاتور لیبی سرنوشت انقلابی که آن را ادامه حرکت پیامبران می دانست را دنبال می کند یا نه؟
هنوز یکسال تا پیروزی انقلاب ایران مانده بود که پیامی را بمناسبت عاشورا خطاب به شیعیان لبنان صادر کرد و در روزنامه النهار (22/12/1977) منتشر شد. آن پیام اگرچه آن روزها ارتباطی با ما نداشت اما کاش می دانست که با گذشت بیش از سه دهه از آن پیام مبتلا به دردهایی شده ایم که در توصیف اسلام منحرف اموی آورده بود.
امام موسی صدر در آن پیام نوشت:
"انحراف فراگیر جامعه معاصر حسین (ع) با بیراهه رفتن حکومتها آغاز شد و همه بخشهای جامعه را فراگرفت و به جانها و وجدانها نیز سرایت کرد.
خلافت متعهد و پاسخگو به سلطنتی موروثی بدل گشت که بنا به میل خود فرمان می داد و آنچه را خود می خواست اجرا می کرد. جهاد که دری از درهای بهشت بود به ماجراجوئی های کاسبکارانه تغییر ماهیت داد. اموال عمومی از بیت المال به خزانه های سلطان انتقال یافت. مناصب از دست شایستگان کاردان بیرون رفت و در اختیار دونان قرار گرفت.
حیات و آزادی آدمی هیچ ارزشی نداشت؛ وقتی حاکم بر کسی خشم می گرفت یا به قتل می رسید یا تبعید و یا به واسطه مزدورانی که صدر اسلام را درک کرده بودند با جعل حدیث مورد حمله واقع می شد تا آنجا که منکرات و بدعتها پدید آمد و تکرار شد و در برابر خود هیچ مانع، معترض یا دست کم پرسشگری نیافت..."
اما کاش کسی به سید موسی صدر مژده دهد که آن تهدیدها که نگرانش بود تا مبادا "آزادی خواهی و عدالتجویی مان را به یأس مبدل کند" یک به یک به سراغ تمام امیدهامان آمد و بر بادشان داد و اگرچه مبتلاییم به همان بیراهه ای که حکومت معاصر حسین بن علی به روی مردم گشود اما پایان قصه دیگر چنان نیست!
ما در برابر منکرات و بدعتها و جعل معرفتها سکوت نکردیم؛ حاکمان ما نیز چون امویان به قتل و تبعید و زندان متوسل شدند تا "در برابر خود مانع، معترض و یا دست کم پرسشگری" نبینند اما ما نگذاشتیم خواب پریشان شان تعبیر شود.
ما ردای سبز پوشیدیم تا به سیاه بختی آن روزگاران دچار نشویم.
کاش کسی به آن مرد بگوید اگر روزی از حجاب زندان به درآیی با تو از این روزهای سخت قصه ها خواهیم گفت.
آخرین روز ماه اوت سی و یک سال پیش وقتی رهبر شیعیان لبنان در لیبی ربوده شد دو نگرانی داشت:
نخست به لبنان می اندیشید که تعصبات ایدئولوژیک و منافع سیاسی طرفهای داخلی و خارجی، چنان آتش جنگ را در این کشور شعله ور کرده بود که میراث عظیم همزیستی مسالمت آمیز را تهدید به نابودی می کرد.
ودیگر انقلاب ایران بود که صدای شور انگیزش به همه جا رسیده بود.
در آن روزها امام موسی صدر به مصطفی چمران گفته بود که هر چه مردم ایران برای رسیدن به آزادی و عدالت امیدوارتر می شوند باید برای تهدیدهایی که می تواند این امید را به یأس مبدل کند نگران شد!
نمی دانم آن مرد دوراندیش آیا هنوز زنده است و در زندان های دیکتاتور لیبی سرنوشت انقلابی که آن را ادامه حرکت پیامبران می دانست را دنبال می کند یا نه؟
هنوز یکسال تا پیروزی انقلاب ایران مانده بود که پیامی را بمناسبت عاشورا خطاب به شیعیان لبنان صادر کرد و در روزنامه النهار (22/12/1977) منتشر شد. آن پیام اگرچه آن روزها ارتباطی با ما نداشت اما کاش می دانست که با گذشت بیش از سه دهه از آن پیام مبتلا به دردهایی شده ایم که در توصیف اسلام منحرف اموی آورده بود.
امام موسی صدر در آن پیام نوشت:
"انحراف فراگیر جامعه معاصر حسین (ع) با بیراهه رفتن حکومتها آغاز شد و همه بخشهای جامعه را فراگرفت و به جانها و وجدانها نیز سرایت کرد.
خلافت متعهد و پاسخگو به سلطنتی موروثی بدل گشت که بنا به میل خود فرمان می داد و آنچه را خود می خواست اجرا می کرد. جهاد که دری از درهای بهشت بود به ماجراجوئی های کاسبکارانه تغییر ماهیت داد. اموال عمومی از بیت المال به خزانه های سلطان انتقال یافت. مناصب از دست شایستگان کاردان بیرون رفت و در اختیار دونان قرار گرفت.
حیات و آزادی آدمی هیچ ارزشی نداشت؛ وقتی حاکم بر کسی خشم می گرفت یا به قتل می رسید یا تبعید و یا به واسطه مزدورانی که صدر اسلام را درک کرده بودند با جعل حدیث مورد حمله واقع می شد تا آنجا که منکرات و بدعتها پدید آمد و تکرار شد و در برابر خود هیچ مانع، معترض یا دست کم پرسشگری نیافت..."
اما کاش کسی به سید موسی صدر مژده دهد که آن تهدیدها که نگرانش بود تا مبادا "آزادی خواهی و عدالتجویی مان را به یأس مبدل کند" یک به یک به سراغ تمام امیدهامان آمد و بر بادشان داد و اگرچه مبتلاییم به همان بیراهه ای که حکومت معاصر حسین بن علی به روی مردم گشود اما پایان قصه دیگر چنان نیست!
ما در برابر منکرات و بدعتها و جعل معرفتها سکوت نکردیم؛ حاکمان ما نیز چون امویان به قتل و تبعید و زندان متوسل شدند تا "در برابر خود مانع، معترض و یا دست کم پرسشگری" نبینند اما ما نگذاشتیم خواب پریشان شان تعبیر شود.
ما ردای سبز پوشیدیم تا به سیاه بختی آن روزگاران دچار نشویم.
کاش کسی به آن مرد بگوید اگر روزی از حجاب زندان به درآیی با تو از این روزهای سخت قصه ها خواهیم گفت.
به كجا ميرويم ؟
مرتضي الويري:
بسمه تعالي
بهزاد نبوي، سخنگو و وزير مشاور شهيد رجايي، در سالروز شهادت آن بزرگمرد ، در حالي كه لباس زنداني بر او پوشيدهاند و دمپايي به پاي دارد، در رديف اول دادگاهي كه حاكميت امروز برپا كرده است ظاهر ميشود. صادق نوروزي، كه در زمان شاه به جرم مبارزه با رژيم ستمشاهي به حبس ابد محكوم ميشود و در آستانه پيروزي انقلاب و بازشدن درب زندانها، مردم انقلابي، او را روي دست و شانههايشان از زندان قصربه ميدان ژاله (شهداي امروز) مي برند، امروز به اتهام جاسوسي و اغتشاش درگوشه زندان به سر ميبرد.
مگر نه اينست كه اين انقلاب براي حاكميت ارزشها، براي آزادي، براي پاسداشت حرمت انسانها و .... برپا شد. پس چرا شريفترين انسانها با سوابق انقلابي امروز اين چنين مورد جفا قرار ميگيرند؟
واقعيت اينست كه جامعه امروز ايران دچار فتنهاي بزرگ شده و به دليل عملكردهاي ناصواب ، اعتمادها فرو ريخته است. آنچه ميتواند اين روند ناميمون را سرعت بخشد و شعلههاي تفرقه را بيشتر كند ، حرکت هاي دو جريان متضاد است كه در دو سر طيف جامعه ما قرار ميگيرند.
1- جريان تمامت خواه – اين مجموعه كه متأسفانه امروزه ميدان دار است به دنبال حذف كليه مخالفين، از طريق توسل به زور، تقلب و تزوير وپرونده سازي ميباشد. تهمت به اركان نظام، ارائه آمارهاي دروغين به مردم، دستگيري و ضرب و شتم و انجام جنايات بي سابقه د ر زندانها، ايجاد رعب و وحشت، محروم كردن رقيب از داشتن تريبون براي بيان نظرات خود .... و در يك كلام زير پا گذاشتن اصول قانون اساسي و معيارهاي اخلاقي به رويه اي متداول تبديل شده ومتأسفانه اينها تحت عنوان حفظ نظام و اسلام انجام ميشود.
2- جريان هنجار شكن – اين مجموعه بر اين باورند كه براي حل مشكلات جامعه ، گريزي جز كنار نهادن قانون اساسي و حتي تغيير نظام جمهوري اسلامي به يك نظام لائيك وجود ندارد. طبيعتاً در اين مسير بايستي كليه هنجارها و قوانين موجود را كه سر راه هدف فوق است به كناري انداخت و براي پايهريزي نظامي جديد دست به كار شد.
نميتوان منكر اين واقعيت شد كه دو جريان فوق (تمامت خواهان و هنجارشكنان ) در جامعه ما داراي طرفداراني هستند و اگر جامعه ما در قالب فوق دو قطبي شود جنگ داخلي اجتناب ناپذير خواهد بود. چرا كه هركدام از طرفين طرف ديگر را ضد مصالح كشور و مستحق انهدام و حذف ميدانند.
راه حل سوم كه ميتواند كشور را از اين ورطه هولناك نجات دهد برگشت به هنجارهاي قانوني و اخلاقي است. تمكين به موازين قانوني و پيگيري مطالبات مردم از اين مسير، اگرچه دير و زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد. من بر اين باور نيستم كه آنچه سي سال پيش مردم به آن رأي دادهاند بدون نقص است. اما نكته اينست كه اولاً ظرفيتهاي فراوان قانون اساسي استفاده نشده و در موارد عديده اي نقض شده است.ثانيا اصلاحات در قانون را مي توان در زمان مناسب و بدون تحميل هزينه هاي گران انجام داد.
روش هاي قانون گريزانه ، از ناحيه هر كس كه باشد ، ثمري جز بي اعتمادي بيشتر و تشديد بحرانهاي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي در بر ندارد . بيائيد آتش فتنه را از طريق نفي خودكامگي و تمامت خواهي (آنچه كه حاكميت در حال انجام آنست) و نفي هنجار شكني (شعارهاي قانون گريز و نظام ستيز) خاموش کنيم .
بسمه تعالي
بهزاد نبوي، سخنگو و وزير مشاور شهيد رجايي، در سالروز شهادت آن بزرگمرد ، در حالي كه لباس زنداني بر او پوشيدهاند و دمپايي به پاي دارد، در رديف اول دادگاهي كه حاكميت امروز برپا كرده است ظاهر ميشود. صادق نوروزي، كه در زمان شاه به جرم مبارزه با رژيم ستمشاهي به حبس ابد محكوم ميشود و در آستانه پيروزي انقلاب و بازشدن درب زندانها، مردم انقلابي، او را روي دست و شانههايشان از زندان قصربه ميدان ژاله (شهداي امروز) مي برند، امروز به اتهام جاسوسي و اغتشاش درگوشه زندان به سر ميبرد.
مگر نه اينست كه اين انقلاب براي حاكميت ارزشها، براي آزادي، براي پاسداشت حرمت انسانها و .... برپا شد. پس چرا شريفترين انسانها با سوابق انقلابي امروز اين چنين مورد جفا قرار ميگيرند؟
واقعيت اينست كه جامعه امروز ايران دچار فتنهاي بزرگ شده و به دليل عملكردهاي ناصواب ، اعتمادها فرو ريخته است. آنچه ميتواند اين روند ناميمون را سرعت بخشد و شعلههاي تفرقه را بيشتر كند ، حرکت هاي دو جريان متضاد است كه در دو سر طيف جامعه ما قرار ميگيرند.
1- جريان تمامت خواه – اين مجموعه كه متأسفانه امروزه ميدان دار است به دنبال حذف كليه مخالفين، از طريق توسل به زور، تقلب و تزوير وپرونده سازي ميباشد. تهمت به اركان نظام، ارائه آمارهاي دروغين به مردم، دستگيري و ضرب و شتم و انجام جنايات بي سابقه د ر زندانها، ايجاد رعب و وحشت، محروم كردن رقيب از داشتن تريبون براي بيان نظرات خود .... و در يك كلام زير پا گذاشتن اصول قانون اساسي و معيارهاي اخلاقي به رويه اي متداول تبديل شده ومتأسفانه اينها تحت عنوان حفظ نظام و اسلام انجام ميشود.
2- جريان هنجار شكن – اين مجموعه بر اين باورند كه براي حل مشكلات جامعه ، گريزي جز كنار نهادن قانون اساسي و حتي تغيير نظام جمهوري اسلامي به يك نظام لائيك وجود ندارد. طبيعتاً در اين مسير بايستي كليه هنجارها و قوانين موجود را كه سر راه هدف فوق است به كناري انداخت و براي پايهريزي نظامي جديد دست به كار شد.
نميتوان منكر اين واقعيت شد كه دو جريان فوق (تمامت خواهان و هنجارشكنان ) در جامعه ما داراي طرفداراني هستند و اگر جامعه ما در قالب فوق دو قطبي شود جنگ داخلي اجتناب ناپذير خواهد بود. چرا كه هركدام از طرفين طرف ديگر را ضد مصالح كشور و مستحق انهدام و حذف ميدانند.
راه حل سوم كه ميتواند كشور را از اين ورطه هولناك نجات دهد برگشت به هنجارهاي قانوني و اخلاقي است. تمكين به موازين قانوني و پيگيري مطالبات مردم از اين مسير، اگرچه دير و زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد. من بر اين باور نيستم كه آنچه سي سال پيش مردم به آن رأي دادهاند بدون نقص است. اما نكته اينست كه اولاً ظرفيتهاي فراوان قانون اساسي استفاده نشده و در موارد عديده اي نقض شده است.ثانيا اصلاحات در قانون را مي توان در زمان مناسب و بدون تحميل هزينه هاي گران انجام داد.
روش هاي قانون گريزانه ، از ناحيه هر كس كه باشد ، ثمري جز بي اعتمادي بيشتر و تشديد بحرانهاي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي در بر ندارد . بيائيد آتش فتنه را از طريق نفي خودكامگي و تمامت خواهي (آنچه كه حاكميت در حال انجام آنست) و نفي هنجار شكني (شعارهاي قانون گريز و نظام ستيز) خاموش کنيم .
علوم انسانی غیر اسلامی یا چالش قدرت نامشروع؟
بهار یکتا :
نگاهی گذرا به سخنان رهبری در باره دانشگاهها و علوم انسانی
جنبش راه سبز (جرس): این همه افت و خیز در سیاست خارجی و نابهنجاری های موجود نیز ناشی از این بلا تکلیفی حکومتگران و تئوریسینای آنان در ارایه یک تعریف مشخص از مفاهیم امروزی دنیای مدرن است . یادم می آید که روزی در محضر یکی از سران سه قوه که لقب پر طمطراق "آیت الله را نیز یدگ می کشید , بحث از آزادی بیان و قلم به میان آمد و ما نسل جوانتر که توانسته بودیم علوم جدید را با بینش اسلامی مان بپذیریم خواستار این شدیم که همانگونه که در صدر اسلام محضر ائمه اطهار کانون بحث و جدل موافقان و مخالفان اندیشه های مختلف بوده این فضا نیز در ایران اسلامی فراهم آید که مطبوعات بتوانند عرصه بروز افکار مختلف را فراهم کنند تا مردم در این میان حق انتخاب "احسن القول" را داشته باشند.
این آیت الله بدون معطلی پاسخ داد :" مکر در صدراسلام روزنامه بوده!" و من در همزمان بیدرنگ گفتم :" بنز هم نبوده!" پس چرا آقایان برای سوار شدن به بنز و استفاده از تکنولوژی مغرب زمین که زندگی را چنین بر همگان آسان کرده لحظه ای درنگ نمی کنند ولی آنجا که بحث اندیشه و علوم مطرح می شود به اما و اگر می افتند.
[آیت الله] خامنه ای در سخنان دیروزش بار دیگر علوم انسانی را آماج تهاجم خود قرار داده و می گوید:" آموزش بسیاری از علوم انسانی در دانشگاه ها باعث بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می شود." وی تحصیل حدود دو میلیون نفر از سه و نیم میلیون دانشجو در ایران در رشته های علوم انسانی را مایه نگرانی دانست "زیرا توانایی مراکز علمی و دانشگاه ها در زمینه کار بومی و تحقیقات اسلامی در علوم انسانی و همچنین تعداد اساتید مبرز و معتقد به جهان بینی اسلامی رشته های علوم انسانی در حد این تعداد دانشجو نیست."
انقلابی کردن کدام فرهنگ ؟؟
از فردای انفلاب اسلامی بحث اسلامیزه کردن همه چیز مطرح شد از بانگ اسلامی گرفته تا دانشگاه اسلامی. ولی هر چه تلاش برای اسلامیزه کردن علوم دنیای مدرن بیشتر شد , آثار و نتایج ناکارآمدی آن نیز بیشتر مشاهده شد. انقلاب فرهنگی یکی از مصادیق بارز این ناکارآمدی اسلامیزه کردن بود. اخراج صدها استاد برجسته و دانشجوی ممتاز بجرم واهی " غیر اسلامی " , "غربزده" , "مارکسیست " و ... آیا نتیجه ای بحز عقب گرد ایران طی سه دهه بهمراه داشته است.
مساله اینجاست که انقلاب فرهنگی ناموفقی که پس از استقرار نظام اسلامی در دانشگاهها برپا شد چه دستاوردی برای جامعه بهمراه داشت که امروز باز دیگر ایشان همان داستان تکراری را عنوان می کنند. مگر طی سی سال گذشته این همه مدارس علوم دینی, دانشگاه امام صادق, دانشگده امام باقر و انواع و اقسام مراکز آموزشی موازی برای مقابله با این معضل برپا نشد. مگر سالانه جناب مصباح صدها طلبه حوزه های علمیه را که اتفاقا با تعالیم عالمانه ایشان آموزش دیده بودند راهی دیار غرب نکرد تا عالم و استادان اسلامی علوم اسلامی را تربیت کنند, نتیجه چه شد؟ ایا بسیاری از همین دست پرورده های آقای مصباح هم همسو با سایر عالمان و استادان علوم انسانی نشدند؟ چندین نفر از برادارن سپاه و جهاد با بورسهای دولتی راهی دانشکاههای غرب شدند تا در بازگشت ترکیبی متعادل از اسلام و علوم ارایه دهند, نتیجه چه شد؟ استادان برجسته ای را که از دانشگاهها اخراج کرده بودید و یا محیطی ناامن برای تحقیقاتشان فراهم نموده بودید آیا همانهایی نیستند که رونق دانشگاهها و محافل علمی دنیا شده اند؟
آقایان همانگونه که امروز وقتی بیمار می شوید پیش سلمانی محل تان نمی روید و خود را ملزم می دانید که به مجهزترین بیمارستانهای موجود بروید, برای درمان معضلات اجتماعی, سیاسی , دینی و اقتصادی جامعه هم چاره ای جز این نیست که از خر شیطان پایین آمده و به متخصص امرش رجوع کنید. آیا تابحال در این نظام مقدس "نخبه کش" پزشکی, مهندسی , متخصص علوم مایکرو بیولوژی و ... به جرم استفاده از جدیدترین نظریه های علمی و مطالعه کتابها و جزوات خارجی و شرکت در سمینارها و کنفرانسهای بین المللی به میز محاکمه کشیده شده اند و رهبری در سخنانش به نقد عملکرد آنان پرداخته است که حالا فریاد " یا اسلاما" برای علوم انسانی سر می دهند؟
محاکمه علوم انسانی, برخورد گزینشی با علوم
دادگاهی که در بیدادگاه نظام برای محاکمه جامعه شناسی و علوم سیاسی برگزار گردید و مدعی العموم کم سواد که حتی در تلفظ و املای آن دجار مشکل بود ولی را خود را محق می دانست که ان را به نقد بکشاند زاییده همین تفکر عقب مانده است که می خواهد علوم انسانی را "منزه" کند. مگر شما برای تزریق آمپول,الکلی را که استفاده می کنید اول غسل می دهید؟ مگر برای کالبد شکافی جسد شما ذبح شرعی دارید که برای بررسی و ارزیابی علوم انسانی این چنین خود را صاحب نظر دانسته و تازه می خواهید اسلامیش هم کنید.
جامعه شناسی یک علم است همانگونه که علوم سیاسی و روابط بین الملل. وقتی سخن به این علوم دقیقه می افتد که سرنوشت ملتی با آن گره می خورد آقایان فیلشان یاد هندوستان می افتد و می خواهند اسلامیزه اش بکنند. ولی وقتی پای علوم هسته ای به میان می آید می خواهند " اند غربی اش" را داشته باشند. شما با علوم انسانی مشکل دارید چون حاکمیت تان را به چالش می کشد. از قدرت شما سهم خواهی می کنند, نمی گذارد راحت بر تختهایتان لم بدهید و حکم صادر کنید. هر آنچه خلوت و آرامش گورستانی شما را بر هم بزند شما با آن مساله دار می شوید, حالا می خواهد "هابر ماس " باشد یا "سعید حجاریان" , " امضای کمپین " باشد یا " جنبش سبز" , " روزنامه" باشد یا " تکبیر شبانه". ولی باید بدانید این برخورد گزینیشی با علوم دنیا جدید ما را به همانجایی می رساند که تا به امروز آمده ایم. تبدیل ایران شاهنشاهی از "قدرت منطقه ای " به ایران اسلامی " قدرت ذره ای" . پس از سی سال نه تنها پیشرفتی صورت نگرفته بلکه عقب گرد هم کرده ایم. هیچ پرسید ه اید چرا؟؟ هیچ از خودتان پرسیده اید این همه سالها در این دانشگاهها و مدارس و مراکز آموزشی چه کرده اید و چه دستاوردی دارید؟ به یمن دولت کریمه که هر چه انسان معتفد و مومن با مبانی است همان دست پروردگان " طاغوت" هستند که اینک یا در لباس انصارند , یا در جبهه دیگر. در این سه دهه مگر این مراگز در دست چه کسی بوده که حالا [آیت الله] خامنه ای برای صدمین بار از مراکز تصمیم گیری از جمله دولت، مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی می خواهد به این موضوع رسیدگی کنند ؟
به الطاف خفیه الهی که همه چیز یکدست است و همه مراکز در اختیارتان است نکند شرم دارید که بگویید اگر می شود " ای ملت کور شوید" کر شوید " تا ما بتوانیم با فراغت بال بیشتر این اسلام قشری را پیاده کنیم.
آیینه شکستن خطاست!
حضرت آیت الله " علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی نیست که مبانی آنها "مادی گری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی" باشد و" آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی" نمی شود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاه ها منجر به" ترویج شکاکیت و تردید " در مبانی دینی و اعتقادی نمی شود همانگونه که تاکنون نشده, فقط مشکلی که هست آموزش این علوم روشنگری می دهد, بینش می دهد, ذهن جوان و فعال دانشجو را به چالش می کشد, از او یک متفکر می سازد نه یک "مقلد" , انسانی می شود که ذهنش پر از سوال است." مطیع " نیست. متعبد " رب" است نه "مربوب ". "ولایت مداری بدون منطق "را نمی پذیرید. " فصل الخطابش " منطق است. متدین " است ولی نه به دین "قشری" هر چیزی را به تحلیل می کشد, ماست برای او سیاه نیست اگر " آقا"یش بگوید.
مشکل نظام و حاکمان دانشگاه و دانشجو و علوم انسانی و کمبود منابع اسلامی نیست که به لظف الهی با وجود ملتی فهیم, جوانانی با استعداد , عالمانی فرهیخته در حوزه های علمیه و منابع غنی اسلامی مدون ما مشکلی نداریم. اگر این آقایان این ملت را به حال خودشان بگذارند و هر از صباحی نظم منطقی جامعه را با دخالت های بی جا بهم نزنند, این دانشجویان و استادان همانهایی هستند که در هر جای دنیا بروند مورد استقبال قرار می گیرند و خواهند توانست ایرانی " آباد, آزاد و سبز " به همه جهانیان ارایه دهند.
حضرت آیت الله اگر شما با کسی "جنگ " دارید , این ملت و این دانشگاه با کسی سر جنگ ندارد که استادش بخواهد "فرمانده جبهه جنگ " باشد, همین که به لطف دولت منصور شما سیاسیون , اقتصادیون و فرهنگیان و همه و همه " فرمانده " هستند, ما را کفایت می کند. بدون سفارش شما هم ما دانشگاهیان و دانشجویان " اهداف دشمنان ایران زمین را شناسایی کرده ایم و به امید خدا در زمان مناسب با طرح کلان "سبز " مکر "مکاران" را به حساب نمی گذاریم.
نگاهی گذرا به سخنان رهبری در باره دانشگاهها و علوم انسانی
جنبش راه سبز (جرس): این همه افت و خیز در سیاست خارجی و نابهنجاری های موجود نیز ناشی از این بلا تکلیفی حکومتگران و تئوریسینای آنان در ارایه یک تعریف مشخص از مفاهیم امروزی دنیای مدرن است . یادم می آید که روزی در محضر یکی از سران سه قوه که لقب پر طمطراق "آیت الله را نیز یدگ می کشید , بحث از آزادی بیان و قلم به میان آمد و ما نسل جوانتر که توانسته بودیم علوم جدید را با بینش اسلامی مان بپذیریم خواستار این شدیم که همانگونه که در صدر اسلام محضر ائمه اطهار کانون بحث و جدل موافقان و مخالفان اندیشه های مختلف بوده این فضا نیز در ایران اسلامی فراهم آید که مطبوعات بتوانند عرصه بروز افکار مختلف را فراهم کنند تا مردم در این میان حق انتخاب "احسن القول" را داشته باشند.
این آیت الله بدون معطلی پاسخ داد :" مکر در صدراسلام روزنامه بوده!" و من در همزمان بیدرنگ گفتم :" بنز هم نبوده!" پس چرا آقایان برای سوار شدن به بنز و استفاده از تکنولوژی مغرب زمین که زندگی را چنین بر همگان آسان کرده لحظه ای درنگ نمی کنند ولی آنجا که بحث اندیشه و علوم مطرح می شود به اما و اگر می افتند.
[آیت الله] خامنه ای در سخنان دیروزش بار دیگر علوم انسانی را آماج تهاجم خود قرار داده و می گوید:" آموزش بسیاری از علوم انسانی در دانشگاه ها باعث بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می شود." وی تحصیل حدود دو میلیون نفر از سه و نیم میلیون دانشجو در ایران در رشته های علوم انسانی را مایه نگرانی دانست "زیرا توانایی مراکز علمی و دانشگاه ها در زمینه کار بومی و تحقیقات اسلامی در علوم انسانی و همچنین تعداد اساتید مبرز و معتقد به جهان بینی اسلامی رشته های علوم انسانی در حد این تعداد دانشجو نیست."
انقلابی کردن کدام فرهنگ ؟؟
از فردای انفلاب اسلامی بحث اسلامیزه کردن همه چیز مطرح شد از بانگ اسلامی گرفته تا دانشگاه اسلامی. ولی هر چه تلاش برای اسلامیزه کردن علوم دنیای مدرن بیشتر شد , آثار و نتایج ناکارآمدی آن نیز بیشتر مشاهده شد. انقلاب فرهنگی یکی از مصادیق بارز این ناکارآمدی اسلامیزه کردن بود. اخراج صدها استاد برجسته و دانشجوی ممتاز بجرم واهی " غیر اسلامی " , "غربزده" , "مارکسیست " و ... آیا نتیجه ای بحز عقب گرد ایران طی سه دهه بهمراه داشته است.
مساله اینجاست که انقلاب فرهنگی ناموفقی که پس از استقرار نظام اسلامی در دانشگاهها برپا شد چه دستاوردی برای جامعه بهمراه داشت که امروز باز دیگر ایشان همان داستان تکراری را عنوان می کنند. مگر طی سی سال گذشته این همه مدارس علوم دینی, دانشگاه امام صادق, دانشگده امام باقر و انواع و اقسام مراکز آموزشی موازی برای مقابله با این معضل برپا نشد. مگر سالانه جناب مصباح صدها طلبه حوزه های علمیه را که اتفاقا با تعالیم عالمانه ایشان آموزش دیده بودند راهی دیار غرب نکرد تا عالم و استادان اسلامی علوم اسلامی را تربیت کنند, نتیجه چه شد؟ ایا بسیاری از همین دست پرورده های آقای مصباح هم همسو با سایر عالمان و استادان علوم انسانی نشدند؟ چندین نفر از برادارن سپاه و جهاد با بورسهای دولتی راهی دانشکاههای غرب شدند تا در بازگشت ترکیبی متعادل از اسلام و علوم ارایه دهند, نتیجه چه شد؟ استادان برجسته ای را که از دانشگاهها اخراج کرده بودید و یا محیطی ناامن برای تحقیقاتشان فراهم نموده بودید آیا همانهایی نیستند که رونق دانشگاهها و محافل علمی دنیا شده اند؟
آقایان همانگونه که امروز وقتی بیمار می شوید پیش سلمانی محل تان نمی روید و خود را ملزم می دانید که به مجهزترین بیمارستانهای موجود بروید, برای درمان معضلات اجتماعی, سیاسی , دینی و اقتصادی جامعه هم چاره ای جز این نیست که از خر شیطان پایین آمده و به متخصص امرش رجوع کنید. آیا تابحال در این نظام مقدس "نخبه کش" پزشکی, مهندسی , متخصص علوم مایکرو بیولوژی و ... به جرم استفاده از جدیدترین نظریه های علمی و مطالعه کتابها و جزوات خارجی و شرکت در سمینارها و کنفرانسهای بین المللی به میز محاکمه کشیده شده اند و رهبری در سخنانش به نقد عملکرد آنان پرداخته است که حالا فریاد " یا اسلاما" برای علوم انسانی سر می دهند؟
محاکمه علوم انسانی, برخورد گزینشی با علوم
دادگاهی که در بیدادگاه نظام برای محاکمه جامعه شناسی و علوم سیاسی برگزار گردید و مدعی العموم کم سواد که حتی در تلفظ و املای آن دجار مشکل بود ولی را خود را محق می دانست که ان را به نقد بکشاند زاییده همین تفکر عقب مانده است که می خواهد علوم انسانی را "منزه" کند. مگر شما برای تزریق آمپول,الکلی را که استفاده می کنید اول غسل می دهید؟ مگر برای کالبد شکافی جسد شما ذبح شرعی دارید که برای بررسی و ارزیابی علوم انسانی این چنین خود را صاحب نظر دانسته و تازه می خواهید اسلامیش هم کنید.
جامعه شناسی یک علم است همانگونه که علوم سیاسی و روابط بین الملل. وقتی سخن به این علوم دقیقه می افتد که سرنوشت ملتی با آن گره می خورد آقایان فیلشان یاد هندوستان می افتد و می خواهند اسلامیزه اش بکنند. ولی وقتی پای علوم هسته ای به میان می آید می خواهند " اند غربی اش" را داشته باشند. شما با علوم انسانی مشکل دارید چون حاکمیت تان را به چالش می کشد. از قدرت شما سهم خواهی می کنند, نمی گذارد راحت بر تختهایتان لم بدهید و حکم صادر کنید. هر آنچه خلوت و آرامش گورستانی شما را بر هم بزند شما با آن مساله دار می شوید, حالا می خواهد "هابر ماس " باشد یا "سعید حجاریان" , " امضای کمپین " باشد یا " جنبش سبز" , " روزنامه" باشد یا " تکبیر شبانه". ولی باید بدانید این برخورد گزینیشی با علوم دنیا جدید ما را به همانجایی می رساند که تا به امروز آمده ایم. تبدیل ایران شاهنشاهی از "قدرت منطقه ای " به ایران اسلامی " قدرت ذره ای" . پس از سی سال نه تنها پیشرفتی صورت نگرفته بلکه عقب گرد هم کرده ایم. هیچ پرسید ه اید چرا؟؟ هیچ از خودتان پرسیده اید این همه سالها در این دانشگاهها و مدارس و مراکز آموزشی چه کرده اید و چه دستاوردی دارید؟ به یمن دولت کریمه که هر چه انسان معتفد و مومن با مبانی است همان دست پروردگان " طاغوت" هستند که اینک یا در لباس انصارند , یا در جبهه دیگر. در این سه دهه مگر این مراگز در دست چه کسی بوده که حالا [آیت الله] خامنه ای برای صدمین بار از مراکز تصمیم گیری از جمله دولت، مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی می خواهد به این موضوع رسیدگی کنند ؟
به الطاف خفیه الهی که همه چیز یکدست است و همه مراکز در اختیارتان است نکند شرم دارید که بگویید اگر می شود " ای ملت کور شوید" کر شوید " تا ما بتوانیم با فراغت بال بیشتر این اسلام قشری را پیاده کنیم.
آیینه شکستن خطاست!
حضرت آیت الله " علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی نیست که مبانی آنها "مادی گری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی" باشد و" آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی" نمی شود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاه ها منجر به" ترویج شکاکیت و تردید " در مبانی دینی و اعتقادی نمی شود همانگونه که تاکنون نشده, فقط مشکلی که هست آموزش این علوم روشنگری می دهد, بینش می دهد, ذهن جوان و فعال دانشجو را به چالش می کشد, از او یک متفکر می سازد نه یک "مقلد" , انسانی می شود که ذهنش پر از سوال است." مطیع " نیست. متعبد " رب" است نه "مربوب ". "ولایت مداری بدون منطق "را نمی پذیرید. " فصل الخطابش " منطق است. متدین " است ولی نه به دین "قشری" هر چیزی را به تحلیل می کشد, ماست برای او سیاه نیست اگر " آقا"یش بگوید.
مشکل نظام و حاکمان دانشگاه و دانشجو و علوم انسانی و کمبود منابع اسلامی نیست که به لظف الهی با وجود ملتی فهیم, جوانانی با استعداد , عالمانی فرهیخته در حوزه های علمیه و منابع غنی اسلامی مدون ما مشکلی نداریم. اگر این آقایان این ملت را به حال خودشان بگذارند و هر از صباحی نظم منطقی جامعه را با دخالت های بی جا بهم نزنند, این دانشجویان و استادان همانهایی هستند که در هر جای دنیا بروند مورد استقبال قرار می گیرند و خواهند توانست ایرانی " آباد, آزاد و سبز " به همه جهانیان ارایه دهند.
حضرت آیت الله اگر شما با کسی "جنگ " دارید , این ملت و این دانشگاه با کسی سر جنگ ندارد که استادش بخواهد "فرمانده جبهه جنگ " باشد, همین که به لطف دولت منصور شما سیاسیون , اقتصادیون و فرهنگیان و همه و همه " فرمانده " هستند, ما را کفایت می کند. بدون سفارش شما هم ما دانشگاهیان و دانشجویان " اهداف دشمنان ایران زمین را شناسایی کرده ایم و به امید خدا در زمان مناسب با طرح کلان "سبز " مکر "مکاران" را به حساب نمی گذاریم.
خبرهایی از اسرای جنبش سبز
شبکه جنبش راه سبز(جرس): فرهاد تجری از تعویق ديدار کمیته ویژه مجلس با سعید حجاريان به پس از معارفه دادستان جدید تهران خبر داد.
تجري به خبرگزاری ایلنا گفت« ديدار با حجاريان به علت تغيير دادستان تهران و سفر بروجردي به عراق، به پس از توديع و معارفه دادستان جديد تهران و راي اعتماد نمايندگان به وزرا موكول شد».
نماينده قصر شيرين به رغم عضویت در کمیته ویژه مجلس برای پیگیری سرنوشت بازداشت شدگان ادعا کرد«هرچند نيازي به اين ديدارها نيست،اما در آينده نزديك اين ديدارها صورت خواهد گرفت».
بازداشت ميثم لطفي
میثم لطفی از شامگاه چهارشنبه، 4 شهریور ماه 88 در منزل خود توسط ماموران امنیتی و با ضرب و شتم شدید دستگیر شد. وی سپس به بازداشتگاه پلیس امنیت تهران منتقل شده و از آن زمان اطلاعی از وی در دست نیست.
ميثم لطفی که به گواه تمامی نزدیکان و همسایگانش، هیچ گونه سابقه شرارتی در محل سکونت خود نداشت، در مرحله اول طرح ارتقاي امنيت اجتماعي موسوم به مقابله با اراذل و اوباش، شامگاه 25 اردیبهشت سال 86 با حمله نیروهای انتظامی به منزلش بازداشت شد. در جريان اين بازداشت كه با شليك هفده تير هوايي صورت گرفت، ماموران مادر و خواهر وي را نيز مورد ضرب و شتم قرار دادند. بطوري كه اين دو از ناحیه بینی و دست دچار آسیبدیدگی شدید شدند.
وي پس از بازداشت به همراه ساير دستگيرشدگان اين طرح به سولهی كهريزك منتقل و در آنجا همراه با دیگر متهمان طرح امنیت اجتماعی تحت شكنجههاي فيزيكي قرار گرفت. وي ظرف اين مدت علاوه بر ضرب و شتم از سوي ماموران اعدام مصنوعي را نيز تجربه نمود. او که پس از آزادی از زندان تحت مداوای مستمر روانی قرار داشته نیاز مبرم به مراقبت پزشکی و درمان دارویی دارد. ميثم لطفي پیش از این نیز در سن 19 سالگی و در جريان حوادث كوی دانشگاه تهران در سال 78 بازداشت شده و مدتی را در زندان بسر برده بود.
ميثم لطفي دچار بيماري اعصاب و روان است و به همين دليل خانواده اش نسبت به بازداشت دوباره او اظهار نگراني کرده اند.
گفته می شود علت اصلی بازداشت میثم لطفی اظهارات یک سال پیش او در مورد وضعیت غیر قانونی و غیر انسانی بازداشتگاه کهریزک است.
ديدار بازداشت شدگان كهريزك با كروبي
حدود 10 نفر از بازداشت شدگان حوادث اخير به همراه اعضاي خانواده با مهدي كروبي ديدار كردند.
به گزارش سایت رسمی حزب اعتماد ملی، در اين ديدار تعدادي از بازداشت شدگان از شيوه بازداشت خود و از رفتار و برخوردهايي كه با آنها در بازداشتگاه شده است، گزارشي را به اطلاع دبيركل حزب اعتماد ملي رساندند.
بازداشت شدگان و خانوادهای آنان از پیگری و تلاش های کروبی برای احقاق حقوق بازداشت شدگان حوادث اخیر قدردانی کرده و ضمن حمایت از کروبی آمادگی خود را برای هر گونه همکاری اعلام نمودند.
در این دیدار آقای کروبی از نزدیک در جریان شکنجه های اعمال شده قرار گرفت و قول داد مراتب را به مراجع قانونی منعکس نمایند.
تجري به خبرگزاری ایلنا گفت« ديدار با حجاريان به علت تغيير دادستان تهران و سفر بروجردي به عراق، به پس از توديع و معارفه دادستان جديد تهران و راي اعتماد نمايندگان به وزرا موكول شد».
نماينده قصر شيرين به رغم عضویت در کمیته ویژه مجلس برای پیگیری سرنوشت بازداشت شدگان ادعا کرد«هرچند نيازي به اين ديدارها نيست،اما در آينده نزديك اين ديدارها صورت خواهد گرفت».
بازداشت ميثم لطفي
میثم لطفی از شامگاه چهارشنبه، 4 شهریور ماه 88 در منزل خود توسط ماموران امنیتی و با ضرب و شتم شدید دستگیر شد. وی سپس به بازداشتگاه پلیس امنیت تهران منتقل شده و از آن زمان اطلاعی از وی در دست نیست.
ميثم لطفی که به گواه تمامی نزدیکان و همسایگانش، هیچ گونه سابقه شرارتی در محل سکونت خود نداشت، در مرحله اول طرح ارتقاي امنيت اجتماعي موسوم به مقابله با اراذل و اوباش، شامگاه 25 اردیبهشت سال 86 با حمله نیروهای انتظامی به منزلش بازداشت شد. در جريان اين بازداشت كه با شليك هفده تير هوايي صورت گرفت، ماموران مادر و خواهر وي را نيز مورد ضرب و شتم قرار دادند. بطوري كه اين دو از ناحیه بینی و دست دچار آسیبدیدگی شدید شدند.
وي پس از بازداشت به همراه ساير دستگيرشدگان اين طرح به سولهی كهريزك منتقل و در آنجا همراه با دیگر متهمان طرح امنیت اجتماعی تحت شكنجههاي فيزيكي قرار گرفت. وي ظرف اين مدت علاوه بر ضرب و شتم از سوي ماموران اعدام مصنوعي را نيز تجربه نمود. او که پس از آزادی از زندان تحت مداوای مستمر روانی قرار داشته نیاز مبرم به مراقبت پزشکی و درمان دارویی دارد. ميثم لطفي پیش از این نیز در سن 19 سالگی و در جريان حوادث كوی دانشگاه تهران در سال 78 بازداشت شده و مدتی را در زندان بسر برده بود.
ميثم لطفي دچار بيماري اعصاب و روان است و به همين دليل خانواده اش نسبت به بازداشت دوباره او اظهار نگراني کرده اند.
گفته می شود علت اصلی بازداشت میثم لطفی اظهارات یک سال پیش او در مورد وضعیت غیر قانونی و غیر انسانی بازداشتگاه کهریزک است.
ديدار بازداشت شدگان كهريزك با كروبي
حدود 10 نفر از بازداشت شدگان حوادث اخير به همراه اعضاي خانواده با مهدي كروبي ديدار كردند.
به گزارش سایت رسمی حزب اعتماد ملی، در اين ديدار تعدادي از بازداشت شدگان از شيوه بازداشت خود و از رفتار و برخوردهايي كه با آنها در بازداشتگاه شده است، گزارشي را به اطلاع دبيركل حزب اعتماد ملي رساندند.
بازداشت شدگان و خانوادهای آنان از پیگری و تلاش های کروبی برای احقاق حقوق بازداشت شدگان حوادث اخیر قدردانی کرده و ضمن حمایت از کروبی آمادگی خود را برای هر گونه همکاری اعلام نمودند.
در این دیدار آقای کروبی از نزدیک در جریان شکنجه های اعمال شده قرار گرفت و قول داد مراتب را به مراجع قانونی منعکس نمایند.
فیلم : مشاورین احمدینژاد، کودک ۵ ساله و ۹ ساله
فیلم : مشاورین احمدینژاد، کودک ۵ ساله و ۹ ساله
http://www.azadtabriznews.com/wp-content/uploads/2009/09/video.mp4
http://www.azadtabriznews.com/wp-content/uploads/2009/09/video.mp4
محتشمیپور و محمد هاشمی از ایرنا شکایت کردند
پارلمان نیوز : فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاجزاده از خبرگزاری جمهوری اسلامی شکایت کرد. به دنبال اقدام خبرگزاری جمهوری اسلامی مبنی بر انتشار سخنان -جعلی- درخصوص اینکه فخرالسادات محتشمیپور و تعداد دیگری از خانواده افراد بازداشت شده در حوادث اخیر، درخواستهایی از کشورهای خارجی برای پناهندگی به آن کشورها را داشتهاند، وی با حضور در مراجع قضایی به اتهام نشر اکاذیب، از ایرنا شکایت کرد.
پرونده این شکایت در شعبه اول بازپرسی کارکنان دولت در جریان است و با توجه به اینکه شکایت به طرفیت مدیرعامل ایرنا صورت گرفته است، این مرجع قضایی خواستار حضور محمدجعفر بهداد در این شعبه شده است.
چندی پیش نیز وکیل محمد هاشمی در گفتگو با روزنامه اعتماد از شکایت موکلش از خبرگزاری ایرنا خبر داده بود.
پرونده این شکایت در شعبه اول بازپرسی کارکنان دولت در جریان است و با توجه به اینکه شکایت به طرفیت مدیرعامل ایرنا صورت گرفته است، این مرجع قضایی خواستار حضور محمدجعفر بهداد در این شعبه شده است.
چندی پیش نیز وکیل محمد هاشمی در گفتگو با روزنامه اعتماد از شکایت موکلش از خبرگزاری ایرنا خبر داده بود.
کروبی زندان های جمهوری اسلامی را بدتر از گذشته دانست
صدای آمریکا : مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی، اعلام کرد کمیته ای که از سوی رییس قوه قضاییه برای بررسی حوادث پس از انتخابات تشکیل شده گامی مثبت در جهت اعتماد سازی در میان مردم است.
کروبی روز دوشنبه در پاسخ به پرسشی درباره این کمیته گفت: «من در نامه ای که به رییس قوه قضاییه نوشتم تاکید کردم حوادث اخیر بررسی شود و حتی اعلام کردم از این آمادگی برخوردارم که مستندات خود را به ایشان ارائه کنم و در صورتی که امنیت افرادی که آسیب دیده اند تامین شود آنها را نیز به ایشان معرفی کنم تا اینکه عاملان جنایاتی که روی داده شناسایی و با آنها برخورد شود.»
وی سپس این پرسش را مطرح کرد که آیا جمعی که می خواهند بر مردم حکومت کنند نباید حتی الامکان رضایت و پشتیبانی مردم را داشته باشند و بی دلیل موجب نارضایتی مردم نشوند؟ آیا حکومت داران نباید از انجام کارهای نسنجیده و خشن پرهیز کنند تا مردم از عملکرد آنها رضایت داشته باشند؟
کروبی تاکید کرد که این نوع برخوردها موجب می شود که او علی رغم میل خود مثال هایی را برای روشن شدن اذهان مطرح کند. وی گفت: «هنگامی در سال ۵۳ در زندان رژیم طاغوت بودم مادر یکی از هم سلولی های من که یک آدم فرهنگی است که اکنون نیز در شمیران زندگی می کند توانست از طریق رایزنی با کمیته مشترک به اصطلاح ضد خرابکاری وقت ملاقاتی را با فرزندش بگیرد. در همان زمان هنگامی که ماموری آمد تا او را به ملاقاتی ببرد هنگامی که مشاهده کرد بر روی انگشتان پای وی هنوز آثار جراحت دیده می شود جورابی به او داد تا پایش کند تا مگر اینکه مادر وی از دیدن این صحنه دگرگون شود. این رفتاری بود که در زندان رژیم فاسد طاغوت که هر گونه خشنونتی را علیه مبارزان انقلابی می کردند با زندانیان می شد آنهم در سال ۵۳ که خشنونت ها به اوج خودش رسیده بود. ولی اکنون کار به جایی رسیده که در نظام جمهوری اسلامی فردی را بازداشت می کنند، بعد از پنج روز که او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند چشم و دست بسته در کنار خیابان رها می کنند تا اینکه او پس از نیم ساعت با فریادهایش کمک بخواهد و مردم به کمک او بیایند و او را به خانواده اش تحویل دهند. این پسر به همراه مادرش که فرهنگی است و پدر و نامزدش به نزد من آمد. خانواده وی همان روز اول از آثار جراحاتی که بر بدن وی بود فیلمبرداری کرده بودند و یک سی دی تهیه شده است که هر کسی که این سی دی را دید متاثر و اشک در چشمانش جمع شد. بدن این پسر از نوک انگشتان پایش تا فرق سرش زخم و کبود است. آیا این است رافت اسلامی که در قبال مردم چنین برخورد می شود؟»
کروبی تصریح کرد: «آن آقایانی که مرا به حرکت در مسیری مطابق خواست صهیونیست ها متهم می کنند اندکی درباره عملکرد خود و همفکرانشان بیاندیشند تا متوجه شوند آیا مهدی کروبی که تمام دغدغه و تلاشش برای تقویت پشتوانه مردمی نظام است در راستای نفع رژیم صهیونیستی حرکت می کند یا آنانی که با خشونت با مردم رفتار می کنند و آن گاه به جای برخورد با عاملان جنایات در صدد پنهان کردن اصل ماجرا و حتی برخورد با کسانی هستند که مورد ظلم قرار گرفته اند.»
کروبی روز دوشنبه در پاسخ به پرسشی درباره این کمیته گفت: «من در نامه ای که به رییس قوه قضاییه نوشتم تاکید کردم حوادث اخیر بررسی شود و حتی اعلام کردم از این آمادگی برخوردارم که مستندات خود را به ایشان ارائه کنم و در صورتی که امنیت افرادی که آسیب دیده اند تامین شود آنها را نیز به ایشان معرفی کنم تا اینکه عاملان جنایاتی که روی داده شناسایی و با آنها برخورد شود.»
وی سپس این پرسش را مطرح کرد که آیا جمعی که می خواهند بر مردم حکومت کنند نباید حتی الامکان رضایت و پشتیبانی مردم را داشته باشند و بی دلیل موجب نارضایتی مردم نشوند؟ آیا حکومت داران نباید از انجام کارهای نسنجیده و خشن پرهیز کنند تا مردم از عملکرد آنها رضایت داشته باشند؟
کروبی تاکید کرد که این نوع برخوردها موجب می شود که او علی رغم میل خود مثال هایی را برای روشن شدن اذهان مطرح کند. وی گفت: «هنگامی در سال ۵۳ در زندان رژیم طاغوت بودم مادر یکی از هم سلولی های من که یک آدم فرهنگی است که اکنون نیز در شمیران زندگی می کند توانست از طریق رایزنی با کمیته مشترک به اصطلاح ضد خرابکاری وقت ملاقاتی را با فرزندش بگیرد. در همان زمان هنگامی که ماموری آمد تا او را به ملاقاتی ببرد هنگامی که مشاهده کرد بر روی انگشتان پای وی هنوز آثار جراحت دیده می شود جورابی به او داد تا پایش کند تا مگر اینکه مادر وی از دیدن این صحنه دگرگون شود. این رفتاری بود که در زندان رژیم فاسد طاغوت که هر گونه خشنونتی را علیه مبارزان انقلابی می کردند با زندانیان می شد آنهم در سال ۵۳ که خشنونت ها به اوج خودش رسیده بود. ولی اکنون کار به جایی رسیده که در نظام جمهوری اسلامی فردی را بازداشت می کنند، بعد از پنج روز که او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند چشم و دست بسته در کنار خیابان رها می کنند تا اینکه او پس از نیم ساعت با فریادهایش کمک بخواهد و مردم به کمک او بیایند و او را به خانواده اش تحویل دهند. این پسر به همراه مادرش که فرهنگی است و پدر و نامزدش به نزد من آمد. خانواده وی همان روز اول از آثار جراحاتی که بر بدن وی بود فیلمبرداری کرده بودند و یک سی دی تهیه شده است که هر کسی که این سی دی را دید متاثر و اشک در چشمانش جمع شد. بدن این پسر از نوک انگشتان پایش تا فرق سرش زخم و کبود است. آیا این است رافت اسلامی که در قبال مردم چنین برخورد می شود؟»
کروبی تصریح کرد: «آن آقایانی که مرا به حرکت در مسیری مطابق خواست صهیونیست ها متهم می کنند اندکی درباره عملکرد خود و همفکرانشان بیاندیشند تا متوجه شوند آیا مهدی کروبی که تمام دغدغه و تلاشش برای تقویت پشتوانه مردمی نظام است در راستای نفع رژیم صهیونیستی حرکت می کند یا آنانی که با خشونت با مردم رفتار می کنند و آن گاه به جای برخورد با عاملان جنایات در صدد پنهان کردن اصل ماجرا و حتی برخورد با کسانی هستند که مورد ظلم قرار گرفته اند.»
در پی دریافت یک گزارش مردمی از تکرار تخلف در صداوسیما دومین اخطار به رسانه غیر ملی
برخی از خوانندگان سایت گزارش کردهاند که شبکه سه سیما با سوء استفاده از افزایش مخاطبین رسانه غیر ملی در ماه رمضان، در لابهلای سریالها و برنامهها، اعترافات زندانیان اصلاح طلب در دادگاه نمایشی را پخش کرده است. لاجرم، ناگزیریم دومین کارت زرد را به گردانندگان رسانه غیر ملی نشان دهیم و به آنها هشدار دهیم که در صورت تداوم این رویه، قبل از راهپیمایی روز قدس و سخنرانی شب احیای خاتمی، کودتاگرانی که میخواهند جمهوریت و اسلامیت نظام را به زنجیر بکشند، باید منتظر شوک ناشی از تحریم گستردهی صداوسیما باشند.
تعدادی از خوانندگان پیگیر «موج سبز آزادی» گزارش دادهاند که در روز دوشنبه 9 شهریور از ساعت 22:30 شبکه سه سیما اعترافات مسعود باستانی در دادگاه نمایشی را به خورد مردم داده و پس از او هم نوبت به هدایت آقایی رسیده است. همچنین گزارشهایی در خصوص پخش شایعه احضار کروبی در بخشهای خبری صداوسیما نیز در اینترنت منتشر شده است.
«موج سبز آزادی» پیش از این در موجآفرینی سبز سیزدهم از عموم سبزها خواسته بود در ماه رمضان یک نظارت مردمی بر صداوسیما را شکل دهند و هرگونه سوء استفاده کودتاچیان از این رسانه را که با بودجه عمومی اداره میشود، گزارش کنند.
همچنین پس از رسیدن دو گزارش تخلف در این باره، به صراحت به رسانه غیر ملی و عوامل دولت کودتا که در آن حاضر و فعالاند، هشدار داده بودیم که دست از سوء استفاده بردارند و در ماه رمضان، کام مردم را تلخ نکنند.
اکنون دومین اخطار را به مسئولان صداوسیما میدهیم و به طور جدی از آنها میخواهیم که دست از این رویهی غیر ملی بردارند. سوء استفاده از آشتی موقت بخشی از مردم با صداوسیما در ماه رمضان، اقدامی نارواست و اگر این رویهی ضد ملی ادامه یابد، راههای سادهای برای مقاومت در برابر آن وجود دارد.
مهم نیست که روابط عمومی سازمان صدا و سیما خبر کاهش 60 درصدی مخاطبان این رسانه پس از انتخابات را تکذیب کند. واقعیت با تکذیب عوض نمیشود. چهل درصد شدن بینندگان تلویزیون، تکلمهای بر گزارش پیشین مطبوعات مبنی بر کاهش چهل درصدی درآمد این سازمان از محل تبلیغات تلویزیونی است. با انکار این خبر واقعی هم، درآمد افزایش نمییابد.
«موج سبز آزادی» فهرستی از اسامی شرکتهایی را در اختیار دارد که پس از انتخابات حاضر نشدند به صداوسیما آگهی بدهند. ما به سادگی میتوانیم با انتشار نام این شرکتها و دعوت از خانوادههای سبز ایرانی برای خرید انحصاری از آنها، شاید در عرض یک هفته، این فهرست را طولانیتر کنیم. همچنین فهرستی از شرکتهای طرف قرارداد صداوسیما نیز وجود دارد که میتوانیم به تحریم آنها رسمیت دهیم. علاقهمندان و فعالان سبز حتی لوگوها و پوسترهای متعددی را نیز برای تحریم این شرکتها طراحی و ارسال کردهاند که هنوز آنها را در بایگانی نگه داشتهایم.
پیش از این هم گفتهایم که خبر داریم معاونت اداری و مالی این سازمان چقدر نگران گسترش تحریم اجتماعی و اقتصادی صدا و سیما و انصراف سفارشدهندگان تبلیغات به آن است. کافی است مخاطبان عزیز، این مقدار را بدانند که برای رفع این نگرانی، معاونت اداری و مالی صداوسیما خواستار قراردادهای شش ماهه و یک ساله برای پخش تیزرها شده است. حال میپرسیم آیا مسئولان صداوسیما علاقه دارند که برای جبران کاهش دوبارهی درآمدهای خود، باز هم پیش احمدینژاد و نمایندگان مجلس دست دراز کنند؟
این دومین اخطار به رسانه غیر ملی است: رادیو و تلویزیون مردم را ابزار اهداف توطئهآمیز کودتاچیان نکنید. عواقب این کار، برای شما بسیار سنگین است و تدارک چنین عواقبی برای مردم سبز، به راحتی تغییر یکبارهی فهرستهای خرید است. نگذارید کار به آنجا برسد.
تعدادی از خوانندگان پیگیر «موج سبز آزادی» گزارش دادهاند که در روز دوشنبه 9 شهریور از ساعت 22:30 شبکه سه سیما اعترافات مسعود باستانی در دادگاه نمایشی را به خورد مردم داده و پس از او هم نوبت به هدایت آقایی رسیده است. همچنین گزارشهایی در خصوص پخش شایعه احضار کروبی در بخشهای خبری صداوسیما نیز در اینترنت منتشر شده است.
«موج سبز آزادی» پیش از این در موجآفرینی سبز سیزدهم از عموم سبزها خواسته بود در ماه رمضان یک نظارت مردمی بر صداوسیما را شکل دهند و هرگونه سوء استفاده کودتاچیان از این رسانه را که با بودجه عمومی اداره میشود، گزارش کنند.
همچنین پس از رسیدن دو گزارش تخلف در این باره، به صراحت به رسانه غیر ملی و عوامل دولت کودتا که در آن حاضر و فعالاند، هشدار داده بودیم که دست از سوء استفاده بردارند و در ماه رمضان، کام مردم را تلخ نکنند.
اکنون دومین اخطار را به مسئولان صداوسیما میدهیم و به طور جدی از آنها میخواهیم که دست از این رویهی غیر ملی بردارند. سوء استفاده از آشتی موقت بخشی از مردم با صداوسیما در ماه رمضان، اقدامی نارواست و اگر این رویهی ضد ملی ادامه یابد، راههای سادهای برای مقاومت در برابر آن وجود دارد.
مهم نیست که روابط عمومی سازمان صدا و سیما خبر کاهش 60 درصدی مخاطبان این رسانه پس از انتخابات را تکذیب کند. واقعیت با تکذیب عوض نمیشود. چهل درصد شدن بینندگان تلویزیون، تکلمهای بر گزارش پیشین مطبوعات مبنی بر کاهش چهل درصدی درآمد این سازمان از محل تبلیغات تلویزیونی است. با انکار این خبر واقعی هم، درآمد افزایش نمییابد.
«موج سبز آزادی» فهرستی از اسامی شرکتهایی را در اختیار دارد که پس از انتخابات حاضر نشدند به صداوسیما آگهی بدهند. ما به سادگی میتوانیم با انتشار نام این شرکتها و دعوت از خانوادههای سبز ایرانی برای خرید انحصاری از آنها، شاید در عرض یک هفته، این فهرست را طولانیتر کنیم. همچنین فهرستی از شرکتهای طرف قرارداد صداوسیما نیز وجود دارد که میتوانیم به تحریم آنها رسمیت دهیم. علاقهمندان و فعالان سبز حتی لوگوها و پوسترهای متعددی را نیز برای تحریم این شرکتها طراحی و ارسال کردهاند که هنوز آنها را در بایگانی نگه داشتهایم.
پیش از این هم گفتهایم که خبر داریم معاونت اداری و مالی این سازمان چقدر نگران گسترش تحریم اجتماعی و اقتصادی صدا و سیما و انصراف سفارشدهندگان تبلیغات به آن است. کافی است مخاطبان عزیز، این مقدار را بدانند که برای رفع این نگرانی، معاونت اداری و مالی صداوسیما خواستار قراردادهای شش ماهه و یک ساله برای پخش تیزرها شده است. حال میپرسیم آیا مسئولان صداوسیما علاقه دارند که برای جبران کاهش دوبارهی درآمدهای خود، باز هم پیش احمدینژاد و نمایندگان مجلس دست دراز کنند؟
این دومین اخطار به رسانه غیر ملی است: رادیو و تلویزیون مردم را ابزار اهداف توطئهآمیز کودتاچیان نکنید. عواقب این کار، برای شما بسیار سنگین است و تدارک چنین عواقبی برای مردم سبز، به راحتی تغییر یکبارهی فهرستهای خرید است. نگذارید کار به آنجا برسد.
فراخوان پایگاه اطلاع رسانی جبهه مشارکت: خاطره نویسی پشت زندان اوین
سایت نوروز، ارگان رسمی اطلاع رسانی جبهه مشارکت، طی فراخوانی از همه هموطنان دعوت کرده است که با نوشتن خاطراتی خطاب به اسرای سبز، از این روزها و شبهایی که در مدت اسارت جمعی از فرزندان این آب و خاک بر ملت ایران رفت، بنویسند. متن کامل این فراخوان به شرح زیر است:
روزها و شبهاي ماه مبارك رمضان را در حالي سپري ميكنیم كه شهادت جمع زيادي از هموطنانمان در وقايع تلخ اخير و حبس بيسابقهي تعداد زيادي از بهترين دوستان و همراهان صديق ملت و انقلاب در زندان ها، حس و حالي ديگرگونه به دل هاي مومنان روزه دار كه دل در گرو آرمان هاي بزرگ انقلاب و پيشرفت و آزادي ايران عزيز دارند بخشيده است.
در اين بين ياد و خاطره اسراي سرفراز و حق طلبي كه در اوين به سر ميبرند بيش از پيش در اذهان زنده شده و در گفت و گوهاي دوستانه نقل محافل است.
پايگاه خبري نوروز در اين ايام گرانقدر و با هدف زنده نگه داشتن ياد ياران در بند و آرمان هاي بلندشان در صدد است طرحي را با عنوان (خاطره نويسي پشت ديوار اوين) برگزار نمايد. بدين منظور از همه مخاطبان عزيزي كه خاطره ي قابل ذكري از هريك از اسراي آزادي خواه و حق جوي پس از 22 خرداد دارند درخواست مي نمايد تا با ارسال خاطرات خود در اين طرح مشاركت نمايند. اين خاطرات به نوبت و بر اساس محتوا و در صورت تمايل به نام فرد ارسالكننده در پايگاه خبري نوروز انتشار مييابد تا شايد اين گونه وظيفهاي كوچك در قبال آن عزيزان ادا شود.
روزها و شبهاي ماه مبارك رمضان را در حالي سپري ميكنیم كه شهادت جمع زيادي از هموطنانمان در وقايع تلخ اخير و حبس بيسابقهي تعداد زيادي از بهترين دوستان و همراهان صديق ملت و انقلاب در زندان ها، حس و حالي ديگرگونه به دل هاي مومنان روزه دار كه دل در گرو آرمان هاي بزرگ انقلاب و پيشرفت و آزادي ايران عزيز دارند بخشيده است.
در اين بين ياد و خاطره اسراي سرفراز و حق طلبي كه در اوين به سر ميبرند بيش از پيش در اذهان زنده شده و در گفت و گوهاي دوستانه نقل محافل است.
پايگاه خبري نوروز در اين ايام گرانقدر و با هدف زنده نگه داشتن ياد ياران در بند و آرمان هاي بلندشان در صدد است طرحي را با عنوان (خاطره نويسي پشت ديوار اوين) برگزار نمايد. بدين منظور از همه مخاطبان عزيزي كه خاطره ي قابل ذكري از هريك از اسراي آزادي خواه و حق جوي پس از 22 خرداد دارند درخواست مي نمايد تا با ارسال خاطرات خود در اين طرح مشاركت نمايند. اين خاطرات به نوبت و بر اساس محتوا و در صورت تمايل به نام فرد ارسالكننده در پايگاه خبري نوروز انتشار مييابد تا شايد اين گونه وظيفهاي كوچك در قبال آن عزيزان ادا شود.
نامه اعتراضی جبهه مشارکت ایران اسلامی به کمیسیون ماده 10 احزاب: اخطار کمیسیون ماده 10 احزاب تداعی گر زمزمه حذف رقیبان است
معاون سیاسی دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی در نامه سرگشاده ای به کمیسیون ماده 10 احزاب به نامه این کمیسیون در اخطار به جبهه مشارکت پاسخ گفته است: متن این نامه که در سایت نوروز منتشر شده به شرح زیر است:
دبیر محترم کمیسیون ماده 10 قانون فعالیت های احزاب و جمعیتها
با سلام
عطف به نامه شماره 82475 مورخ 27/5/88 اشعار می دارد.
جبهه مشارکت ایران اسلامی به عنوان یکی از پر سابقه ترین احزاب پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران ٬ یکی از فعال ترین احزاب کشور نیز تلقی می شود.
این حزب که بی تردید یکی از فراگیرترین تشکلهای سیاسی کشور است بنا به مستندات فراوان و سوابق آن٬ همواره در چارچوب قانون اساسی اقدام نموده و تلاش کرده است علی رغم محدودیت های فراوان غیر قانونی که از سوی بخش های خاصی از حاکمیت بر آن اعمال شده است راه نورانی امام (ره) را بپیماید و طبق وصیت جاودان آن سفر کرده از همه ی توان خود استفاده نماید تا مانع از بروز و رشد انحراف در ارکان جمهوری اسلامی ایران شود. بدیهی است که این حق گویی و حق پویی به مذاق بعضی از اصحاب قدرت خوش نیاید و با حزبی که وظیفه اصلی خود را امر به معروف و نهی از منکر خصوصا نسبت به حاکمان می داند سر سازگاری نداشته باشند.
آنچه در نامه اخطاریه کمیسیون ماده ده احزاب که توسط جنابعالی ابلاغ شده است متاسفانه چیزی جز کلی گوئی و ادعا نیست.ضروری بود تا چنانچه واقعا قصد بررسی عملکرد این حزب وجود داشت ازنماینده حزب نیز دعوت به عمل می آمد تا در جلسه مربوطه حاضر می شد و مواضع و عملکرد حزب را تشریح می کرد و مانع از یکطرفه به قاضی رفتن آن کمیسیون می شد.
با کمال تاسف باید اعلام کنیم این اخطار هر چند محمل قانونی دارد اما شائبه اثر پذیری از محافل خاصی را تداعی می کند. که زمزمه حذف همه رقیبان خود را آغاز کرده اند. به نظرما این روند نه در شان کمیسیون ماده ده احزاب است و نه به صلاح کشور و به همین جهت شایسته آن است که مسولین کشور هرچند از جناح خاصی باشند سلایق و خواسته ها و آمال جناحی خود را در تصمیم گیریهای کلان به خصوص در داوری نسبت به رقیبان به کنار بگذارند و از سر عدل و انصاف حکم برانند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با رد ادعای مطروحه در نامه مذکور استدعا دارد مستندات و مدارک مورد ادعا درباره تخطی این حزب از بندها ی ماده 16قانون احزاب را صریحا و مستدل اعلام فرمایند تا پاسخ مناسب ارائه گردد.
لذابا عنایت به مراتب فوق این حزب آمادگی خود را برای حضورنماینده در جلسه کمیسیون ماده 10 احزاب جهت توضیح مواضع حزب و ایضاح ذهن اعضای آن کمیسیون محترم اعلام می دارد .
ضمن اینکه پیشنهاد می گردد مدعیان تخلف حزب در مناظره علنی و در حضور رسانه ها در برابر نمایندگان حزب حاضر شوند تا عیار ادعاها برای مردم فهیم کشورعزیزمان روشن شود.
باتشکر آذرمنصوری
معاون سیاسی دبيركل حزب مشارکت
دبیر محترم کمیسیون ماده 10 قانون فعالیت های احزاب و جمعیتها
با سلام
عطف به نامه شماره 82475 مورخ 27/5/88 اشعار می دارد.
جبهه مشارکت ایران اسلامی به عنوان یکی از پر سابقه ترین احزاب پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران ٬ یکی از فعال ترین احزاب کشور نیز تلقی می شود.
این حزب که بی تردید یکی از فراگیرترین تشکلهای سیاسی کشور است بنا به مستندات فراوان و سوابق آن٬ همواره در چارچوب قانون اساسی اقدام نموده و تلاش کرده است علی رغم محدودیت های فراوان غیر قانونی که از سوی بخش های خاصی از حاکمیت بر آن اعمال شده است راه نورانی امام (ره) را بپیماید و طبق وصیت جاودان آن سفر کرده از همه ی توان خود استفاده نماید تا مانع از بروز و رشد انحراف در ارکان جمهوری اسلامی ایران شود. بدیهی است که این حق گویی و حق پویی به مذاق بعضی از اصحاب قدرت خوش نیاید و با حزبی که وظیفه اصلی خود را امر به معروف و نهی از منکر خصوصا نسبت به حاکمان می داند سر سازگاری نداشته باشند.
آنچه در نامه اخطاریه کمیسیون ماده ده احزاب که توسط جنابعالی ابلاغ شده است متاسفانه چیزی جز کلی گوئی و ادعا نیست.ضروری بود تا چنانچه واقعا قصد بررسی عملکرد این حزب وجود داشت ازنماینده حزب نیز دعوت به عمل می آمد تا در جلسه مربوطه حاضر می شد و مواضع و عملکرد حزب را تشریح می کرد و مانع از یکطرفه به قاضی رفتن آن کمیسیون می شد.
با کمال تاسف باید اعلام کنیم این اخطار هر چند محمل قانونی دارد اما شائبه اثر پذیری از محافل خاصی را تداعی می کند. که زمزمه حذف همه رقیبان خود را آغاز کرده اند. به نظرما این روند نه در شان کمیسیون ماده ده احزاب است و نه به صلاح کشور و به همین جهت شایسته آن است که مسولین کشور هرچند از جناح خاصی باشند سلایق و خواسته ها و آمال جناحی خود را در تصمیم گیریهای کلان به خصوص در داوری نسبت به رقیبان به کنار بگذارند و از سر عدل و انصاف حکم برانند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با رد ادعای مطروحه در نامه مذکور استدعا دارد مستندات و مدارک مورد ادعا درباره تخطی این حزب از بندها ی ماده 16قانون احزاب را صریحا و مستدل اعلام فرمایند تا پاسخ مناسب ارائه گردد.
لذابا عنایت به مراتب فوق این حزب آمادگی خود را برای حضورنماینده در جلسه کمیسیون ماده 10 احزاب جهت توضیح مواضع حزب و ایضاح ذهن اعضای آن کمیسیون محترم اعلام می دارد .
ضمن اینکه پیشنهاد می گردد مدعیان تخلف حزب در مناظره علنی و در حضور رسانه ها در برابر نمایندگان حزب حاضر شوند تا عیار ادعاها برای مردم فهیم کشورعزیزمان روشن شود.
باتشکر آذرمنصوری
معاون سیاسی دبيركل حزب مشارکت
نامه فاطمه عرب سرخی به پدر دربندش
تا سحر به تسبیح نشستن و با خدائی که فقط متعلق به خودم است صحبت کردن، شده عادت این روزگارم. روزگار زیبائی دارم. تنها خدایم میداند که دیدن چهره محکم و با ایمان پدرم در بیدادگاه مضحک مستکبران زمان، این حس زیبا را برایم ساخته است. خدای من، هیچ گاه فکر نمیکردم که 54 روز انفرادی و محکومیت در این نظام تا این حد غرورآفرین شود.
خدای من، منبع آرامش من، این تو بودی که روز اول دستگیری پدرم، آن روز که دنیا را متلاطم میدیدم با من گفتی :
" وَََّالّذینَ یُوذُونَ الَمُومِنینَ وَالمُومِناتِ بِِغَیرِ مَا اکتَسَبُوا فَقَدِ احتَمَلُوا بُهتاناً وّ اِثماً مُّبیناً "
کلام حق تو در من معجزه گر و یادآور ایمانم به تو بود که لحظه ای درنگ از آن چه خطرها پیش رویم خواهد گذاشت.
غیبت طولانی پدر برایم لحظاتی تلخ به وجود میآورد و سوالاتی در ذهنم به این سو و آن سو پرتاب میشد. خوردن حتی لقمه ای غذا با این تفکر که پدر الآن در چه شرایطی به سر میبرد، برایم دشوار بود. یادآوری نگاه عمیق و پرنفوذ پدر که نمیدانستم آن کم خردان چگونه میتوانند تحملش کنند، بغض در گلویم ایجاد میکرد.
" اِتَّخَذُوا اَیمانَهُم جُنّةً فَصَدُّ عَن سَبیلِ اللهِ اِنَهُم سآءَ ما کانُو یَعلَمُونَ * ذلِکَ بِاَنَّهُم امَنوا ثُمّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلی قُلُوبِهِم فَهُم لا یَفقَهُونَ "
مهری که بر دلهاشان زدی جواب یکی از بزرگترین سوالاتم بود. و چه زیبا پاسخ میگوئی با من !
روزی که پدر را به دادگاه منتقل کردند برای دیدنش ولو برای لحظه ای کوتاه به جلوی درب دادگاهی که میگفتند علنی است امّا ... رفتم. آقائی به طرفم آمد و از چهره من و سایر خانواده های زندانیان فیلم و عکس گرفت. وقتی خانمی از داخل جمعیت به این حرکت اعتراض کرد، آن آقا گفت که تصویرتان را برای قاضی میبرم تا به جرمتان رسیدگی کند. خانم از داخل جمعیت فریاد کشید که قاضی ما خداست و فقط او میتواند بر ما قضاوت کند. با خودم فکر کردم که این خانم چه حرف عجیبی میزند. مگر اینان به خدا اعتقاد دارند؟!! مگر خدا در قرآن نفرموده :
" وَاَقیمُوا الوَزنَ بِالقِسطِ وَ لا تُخسِرُوا المیزانَ "
در دلم ریشخندی بر ریش ریاکارانه آن آقا زدم و از آن محل رفتم. استشمام بوی پدر برایم کافی بود. دیگر حتی نیاز نداشتم که چهره پروقارش را ببینم.
رفتم و مابقی را به او سپردم که ایمان دارم نابودکننده ظلم در هر زمان و هر مکان تنها و تها خداست.
" وَلَقَد اَهلَکنا اَشیاعَکُم فَهَل مِن مُّدَّکِرٍ "
دل نوشتی از فرزند یک زندانی سیاسی(فاطمه عرب سرخی)
خدای من، منبع آرامش من، این تو بودی که روز اول دستگیری پدرم، آن روز که دنیا را متلاطم میدیدم با من گفتی :
" وَََّالّذینَ یُوذُونَ الَمُومِنینَ وَالمُومِناتِ بِِغَیرِ مَا اکتَسَبُوا فَقَدِ احتَمَلُوا بُهتاناً وّ اِثماً مُّبیناً "
کلام حق تو در من معجزه گر و یادآور ایمانم به تو بود که لحظه ای درنگ از آن چه خطرها پیش رویم خواهد گذاشت.
غیبت طولانی پدر برایم لحظاتی تلخ به وجود میآورد و سوالاتی در ذهنم به این سو و آن سو پرتاب میشد. خوردن حتی لقمه ای غذا با این تفکر که پدر الآن در چه شرایطی به سر میبرد، برایم دشوار بود. یادآوری نگاه عمیق و پرنفوذ پدر که نمیدانستم آن کم خردان چگونه میتوانند تحملش کنند، بغض در گلویم ایجاد میکرد.
" اِتَّخَذُوا اَیمانَهُم جُنّةً فَصَدُّ عَن سَبیلِ اللهِ اِنَهُم سآءَ ما کانُو یَعلَمُونَ * ذلِکَ بِاَنَّهُم امَنوا ثُمّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلی قُلُوبِهِم فَهُم لا یَفقَهُونَ "
مهری که بر دلهاشان زدی جواب یکی از بزرگترین سوالاتم بود. و چه زیبا پاسخ میگوئی با من !
روزی که پدر را به دادگاه منتقل کردند برای دیدنش ولو برای لحظه ای کوتاه به جلوی درب دادگاهی که میگفتند علنی است امّا ... رفتم. آقائی به طرفم آمد و از چهره من و سایر خانواده های زندانیان فیلم و عکس گرفت. وقتی خانمی از داخل جمعیت به این حرکت اعتراض کرد، آن آقا گفت که تصویرتان را برای قاضی میبرم تا به جرمتان رسیدگی کند. خانم از داخل جمعیت فریاد کشید که قاضی ما خداست و فقط او میتواند بر ما قضاوت کند. با خودم فکر کردم که این خانم چه حرف عجیبی میزند. مگر اینان به خدا اعتقاد دارند؟!! مگر خدا در قرآن نفرموده :
" وَاَقیمُوا الوَزنَ بِالقِسطِ وَ لا تُخسِرُوا المیزانَ "
در دلم ریشخندی بر ریش ریاکارانه آن آقا زدم و از آن محل رفتم. استشمام بوی پدر برایم کافی بود. دیگر حتی نیاز نداشتم که چهره پروقارش را ببینم.
رفتم و مابقی را به او سپردم که ایمان دارم نابودکننده ظلم در هر زمان و هر مکان تنها و تها خداست.
" وَلَقَد اَهلَکنا اَشیاعَکُم فَهَل مِن مُّدَّکِرٍ "
دل نوشتی از فرزند یک زندانی سیاسی(فاطمه عرب سرخی)
تمدید قرار بازداشت رمضانزاده به مدت دو ماه
خانواده عبدالله رمضان زاده هفته گذشته با این فعال سیاسی اصلاح طلب ملاقات کردند. خانم سکینه کریم زاده، همسر عبدالله رمضان زاده درخصوص وضعیت همسرش به روز گفت: دیروز آقای رمضان زاده تماس گرفتند و گفتند که درخواست تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه را داده اند و از ما خواستند که به آقای شیری، وکیل ایشان بگوییم درخواست ایشان را پی گیری کنند.
خانم کریم زاده، وضع روحی همسرش را خوب توصیف کرد و گفت: دیروز که همسرم تماس گرفت صدایش بهتر بود و میدانست که قاضی مرتضوی از دادستانی تهران رفته و از این موضوع خیلی خوشحال بود.
البته به گفته همسر رمضان زاده، قرار بازداشت این فعال سیاسی برای دو ماه دیگر تمدید شده است. او گفت: همسرم همچنان در انفرادی است و حدود ده تا دوازده کیلو لاغر شده و می گفت که یک ماه است بازجویی اش تمام شده اما با این وجود همچنان او را در انفرادی نگه داشته اند.
من از ایشان پرسیدم که یک ماه است بازجویی ات تمام شده چرا هنوز در انفرادی هستی و چرا به ما ملاقات نمیدادند که جوابی نداد.
خانم کریم زاده افزود: آقای رمضان زاده در ملاقاتی که داشتیم تاکید کرد که روی مواضعم ایستاده ام و کوتاه نیامده ام و اینها اشتباه کرده اند که ما را بازداشت کرده اند.
به گفته خانم رمضان زاده، این فعال سیاسی از اوضاع کشور هیچ گونه اطلاعی نداشته و فقط از انتصاب صادق لاریجانی به عنوان رئیس قوه قضائیه باخبر بوده. این موضوع را هم در دادگاه متوجه شده است.
خانم کریم زاده، وضع روحی همسرش را خوب توصیف کرد و گفت: دیروز که همسرم تماس گرفت صدایش بهتر بود و میدانست که قاضی مرتضوی از دادستانی تهران رفته و از این موضوع خیلی خوشحال بود.
البته به گفته همسر رمضان زاده، قرار بازداشت این فعال سیاسی برای دو ماه دیگر تمدید شده است. او گفت: همسرم همچنان در انفرادی است و حدود ده تا دوازده کیلو لاغر شده و می گفت که یک ماه است بازجویی اش تمام شده اما با این وجود همچنان او را در انفرادی نگه داشته اند.
من از ایشان پرسیدم که یک ماه است بازجویی ات تمام شده چرا هنوز در انفرادی هستی و چرا به ما ملاقات نمیدادند که جوابی نداد.
خانم کریم زاده افزود: آقای رمضان زاده در ملاقاتی که داشتیم تاکید کرد که روی مواضعم ایستاده ام و کوتاه نیامده ام و اینها اشتباه کرده اند که ما را بازداشت کرده اند.
به گفته خانم رمضان زاده، این فعال سیاسی از اوضاع کشور هیچ گونه اطلاعی نداشته و فقط از انتصاب صادق لاریجانی به عنوان رئیس قوه قضائیه باخبر بوده. این موضوع را هم در دادگاه متوجه شده است.
عیسی سحرخیز همچنان در انفرادی به سر میبرد
از وضعیت عیسی سحرخیز، روزنامه نگار سرشناس ایرانی نیز هیچ خبری در دست نیست. مهدی سحرخیز، پسر این روزنامه نگار با ابراز خرسندی نسبت به تغییر دادستان تهران به روز گفت: هفته گذشته مادرم به دادگاه انقلاب رفته و در خواست ملاقات کرده اما هیچ جوابی نداده اند و برخلاف دستور قاضی پرونده، پدرم همچنان در سلول انفرادی است.
به گزارش روزآنلاین به گفته مهدی سحرخیز، حساب بانکی آقای سحرخیز از سوی دادستانی مسدود شده بود که با پی گیریهای وکیل و خانواده این روزنامه نگار، حساب مالی باز شده است.
نسرین ستوده، وکیل آقای سحرخیز نیز درباره وضعیت موکلش به روز گفت: بعد از ملاقات دو هفته پیش هیچ خبری از وضعیت آقای سحرخیز نداریم.
وی افزود: در روز ملاقات متوجه شدم که قاضی دستور انتقال آقای سحرخیز به بند عمومی را داده اما برخلاف دستور قاضی ایشان همچنان در سلول انفرادی است و بازپرس پرونده گفت که وزارت اطلاعات درخواست کرده مدت انفرادی ایشان یک ماه دیگر تمدید شود.
به گفته خانم ستوده، بازپرس پرونده با تمدید مدت انفرادی آقای سحرخیز به مدت ده روز موافقت کرده اما اکنون با سپری شدن این ده روز هنوز این روزنامه نگار در سلول انفرادی است. خانم ستوده گفت: این روند کاملا غیر قانونی است و امیدوارم امروز با مراجعه به دادگاه انقلاب بتوانم این مساله را حل کنم.
وی با ابراز نگرانی از وضعیت موکلش گفت: موقع بازداشت، آقای سحرخیز را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده بودند و دنده اش شکسته اما در ملاقات با ایشان فهمیدم که اجازه مداوا نداده اند از سوی دیگر ایشان روز 12 تیر بازداشت شده اما روز 23 مرداد به او تفهیم اتهام شده است که این مساله نقض آشکار قانون است.
توهین به رهبری، تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور، اتهاماتی است که به عیسی سحرخیز تفهیم شده است
به گزارش روزآنلاین به گفته مهدی سحرخیز، حساب بانکی آقای سحرخیز از سوی دادستانی مسدود شده بود که با پی گیریهای وکیل و خانواده این روزنامه نگار، حساب مالی باز شده است.
نسرین ستوده، وکیل آقای سحرخیز نیز درباره وضعیت موکلش به روز گفت: بعد از ملاقات دو هفته پیش هیچ خبری از وضعیت آقای سحرخیز نداریم.
وی افزود: در روز ملاقات متوجه شدم که قاضی دستور انتقال آقای سحرخیز به بند عمومی را داده اما برخلاف دستور قاضی ایشان همچنان در سلول انفرادی است و بازپرس پرونده گفت که وزارت اطلاعات درخواست کرده مدت انفرادی ایشان یک ماه دیگر تمدید شود.
به گفته خانم ستوده، بازپرس پرونده با تمدید مدت انفرادی آقای سحرخیز به مدت ده روز موافقت کرده اما اکنون با سپری شدن این ده روز هنوز این روزنامه نگار در سلول انفرادی است. خانم ستوده گفت: این روند کاملا غیر قانونی است و امیدوارم امروز با مراجعه به دادگاه انقلاب بتوانم این مساله را حل کنم.
وی با ابراز نگرانی از وضعیت موکلش گفت: موقع بازداشت، آقای سحرخیز را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده بودند و دنده اش شکسته اما در ملاقات با ایشان فهمیدم که اجازه مداوا نداده اند از سوی دیگر ایشان روز 12 تیر بازداشت شده اما روز 23 مرداد به او تفهیم اتهام شده است که این مساله نقض آشکار قانون است.
توهین به رهبری، تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور، اتهاماتی است که به عیسی سحرخیز تفهیم شده است
بهمن احمدی امویی همچنان ممنوعالملاقات است
بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار هم همچنان در سلول انفرادی و ممنوع الملاقات است. بهرام احمدی امویی برادر این روزنامه نگار با ابراز نگرانی از وضعیت برادرش به روز گفت: بهمن سه روز پیش با همسرش تماس گرفته و از پشت تلفن تشخیص این موضوع که روحیه بهمن خوب است یا نه کار خیلی ساده ای نیست اما به نظر ژیلا صدایش خوب بود و روحیه اش هم بد نبود.
به گزارش روزآنلاین، وی با بیان اینکه "هنوز پرونده بهمن بعد از هفتاد روز حتی ثبت کیفری نشده است و ما شماره ای از پرونده اش نداریم و این کار خانواده و وکیلش را برای پیگیری پرونده دشوار می کند" افزود: تنها جوابی که بهمن تلفنی در پاسخ نگرانی ما داده این است که بازجوها به او گفته اند پرونده او مفقود نشده و نزد قاضی مرتضوی است.البته آن موقع هنوز مرتضوی برکنار نشده بود.اما حتی اگر پرونده اش در دفتر دادستان تهران هم هست باید مثل اغلب پرونده های دیگر که در دفتر دادستان است ، دارای شماره کیفری باشد و سوابقی از آن در دادگاه انقلاب وجود داشته باشد که چنین چیزی وجود ندارد.
به گفته برادر این روزنامه نگار، وکیل و خانواده بهمن احمدی امویی هیچ خبری از وضعیت پرونده او ندارند: تنها چیزی که می دانیم این است که بهمن به هنگام تفهیم اتهام برگه وثیقه خودش را امضا کرده.بنابراین او با قرار وثیقه زندانی است و طبق قانون باید اجازه بدهند ما وثیقه تعیین شده را تودیع کنیم و او را آزاد کنند.خانواده ما برای تامین وثیقه آمادگی دارند اما هیچ کدام از بازپرس ها در دادگاه انقلاب در این باره پاسخ مشخصی به ما و وکیلش نمی دهند و نمی دانیم چرا کسی به ما پاسخگو نیست.
وی افزود: من در نیوزیلند زندگی می کنم اما برادرم در ایران بارها از چهار محال و بختیاری برای پیگیری پرونده بهمن به تهران آمده است اما در دادگاه انقلاب تهران تنها به او گفته اند ما نمی توانیم پاسخی بدهیم چون اصلا پرونده اینجا نیست.
به گفته بهرام احمدی امویی، "بهمن به همسرش، ژیلا بنی یعقوب گفته است که بازجویی اش تمام شده و پرونده اش برای رسیدگی قضایی به دادگاه ارسال شده است. ولی او هم از شماره پرونده و شماره شعبه دادگاهش بی خبر بود ولی می گفت که بازجویش به او اطمینان داده است پرونده مفقود نشده و نزد دادستان تهران است و در حال حاضر امکان هیچ گونه پیگیری در دفتر دادستان تهران برای خانواده ما وجود ندارد.یعنی انگار روال مشخصی وجود ندارد که کسی برای پیگیری پرونده به دفتر دادستان تهران برود یا حداقل ما نمی دانیم."
او خواستار مشخص شدن تکلیف برادرش شد و این سوال را مطرح کرد که "چرا نباید سابقه ای از پرونده او در هیچ یک از شعبه های دادگاه انقلاب نباشد ؟چرا حق ملاقات و دسترسی به وکیل به برادرم داده نمی شود تا ما از سلامتش مطمئن شویم؟"
برادر بهمن احمدی امویی تصریح کرد: "مادر هشتاد و چند ساله ام خیلی نگران سلامت بهمن است.چرا در طول هفتاد روز باید فقط یکبار اجازه ملاقات به او داده باشند."
ژیلا بنی یعقوب، همسر بهمن نیز که دیروز موفق به ملاقات با او نشده بود، به سایت کانون زنان ایران گفته است: "ماموران پذیرش بخش ملاقات بند 209 اوین به من گفتندبهمن اجازه ملاقات ندارد و دیگر به اینجا مراجعه نکنید.اگر روزی هم قرار شد به شما با او ملاقات بدهند، خودمان تلفن می کنیم."
به گزارش روزآنلاین، وی با بیان اینکه "هنوز پرونده بهمن بعد از هفتاد روز حتی ثبت کیفری نشده است و ما شماره ای از پرونده اش نداریم و این کار خانواده و وکیلش را برای پیگیری پرونده دشوار می کند" افزود: تنها جوابی که بهمن تلفنی در پاسخ نگرانی ما داده این است که بازجوها به او گفته اند پرونده او مفقود نشده و نزد قاضی مرتضوی است.البته آن موقع هنوز مرتضوی برکنار نشده بود.اما حتی اگر پرونده اش در دفتر دادستان تهران هم هست باید مثل اغلب پرونده های دیگر که در دفتر دادستان است ، دارای شماره کیفری باشد و سوابقی از آن در دادگاه انقلاب وجود داشته باشد که چنین چیزی وجود ندارد.
به گفته برادر این روزنامه نگار، وکیل و خانواده بهمن احمدی امویی هیچ خبری از وضعیت پرونده او ندارند: تنها چیزی که می دانیم این است که بهمن به هنگام تفهیم اتهام برگه وثیقه خودش را امضا کرده.بنابراین او با قرار وثیقه زندانی است و طبق قانون باید اجازه بدهند ما وثیقه تعیین شده را تودیع کنیم و او را آزاد کنند.خانواده ما برای تامین وثیقه آمادگی دارند اما هیچ کدام از بازپرس ها در دادگاه انقلاب در این باره پاسخ مشخصی به ما و وکیلش نمی دهند و نمی دانیم چرا کسی به ما پاسخگو نیست.
وی افزود: من در نیوزیلند زندگی می کنم اما برادرم در ایران بارها از چهار محال و بختیاری برای پیگیری پرونده بهمن به تهران آمده است اما در دادگاه انقلاب تهران تنها به او گفته اند ما نمی توانیم پاسخی بدهیم چون اصلا پرونده اینجا نیست.
به گفته بهرام احمدی امویی، "بهمن به همسرش، ژیلا بنی یعقوب گفته است که بازجویی اش تمام شده و پرونده اش برای رسیدگی قضایی به دادگاه ارسال شده است. ولی او هم از شماره پرونده و شماره شعبه دادگاهش بی خبر بود ولی می گفت که بازجویش به او اطمینان داده است پرونده مفقود نشده و نزد دادستان تهران است و در حال حاضر امکان هیچ گونه پیگیری در دفتر دادستان تهران برای خانواده ما وجود ندارد.یعنی انگار روال مشخصی وجود ندارد که کسی برای پیگیری پرونده به دفتر دادستان تهران برود یا حداقل ما نمی دانیم."
او خواستار مشخص شدن تکلیف برادرش شد و این سوال را مطرح کرد که "چرا نباید سابقه ای از پرونده او در هیچ یک از شعبه های دادگاه انقلاب نباشد ؟چرا حق ملاقات و دسترسی به وکیل به برادرم داده نمی شود تا ما از سلامتش مطمئن شویم؟"
برادر بهمن احمدی امویی تصریح کرد: "مادر هشتاد و چند ساله ام خیلی نگران سلامت بهمن است.چرا در طول هفتاد روز باید فقط یکبار اجازه ملاقات به او داده باشند."
ژیلا بنی یعقوب، همسر بهمن نیز که دیروز موفق به ملاقات با او نشده بود، به سایت کانون زنان ایران گفته است: "ماموران پذیرش بخش ملاقات بند 209 اوین به من گفتندبهمن اجازه ملاقات ندارد و دیگر به اینجا مراجعه نکنید.اگر روزی هم قرار شد به شما با او ملاقات بدهند، خودمان تلفن می کنیم."
hبطحي ديشب روزه خود را در كنار خانواده اش در منزل خودش افطار كرد
دختر محمدعلی ابطحی از حضور پدرش، محمدعلی ابطحی در منزل شخصیاش مراسم افطار خبر داد.
بعد از ۷۴ روز، دیشب محمدعلی ابطحی روزهاش را در کنار خانوادهاش در منزل شخصیاش افطار کرد. وی بعد از این افطار، به همراه نیروهای امنیتی به زندان بازگردانده شد.
بعد از ۷۴ روز، دیشب محمدعلی ابطحی روزهاش را در کنار خانوادهاش در منزل شخصیاش افطار کرد. وی بعد از این افطار، به همراه نیروهای امنیتی به زندان بازگردانده شد.
اشتراک در:
پستها (Atom)