اعلام مسیرهای راهپیمایی سبز روز قدس
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و ستاد مرکزی قدس و انتفاضه، مسیرهای راهپیمایی روز قدس را اعلام کردند. سبزها نیز که از ابتدا بنا داشتند با حضور در این راهپیمایی علیه اسرائیلصفتان فریاد بزنند، با نمادهای سبز در همین مسیرها حضور خواهند یافت و سیاست صهیونیستوار سرکوب، اشغالگری و اختناق را با دستهایی حتی خالی از سنگ، محکوم خواهند کرد و در صورتی که آیتالله هاشمی رفسنجانی امامجمعه نبود، راهپیمایی و تجمع خود را در میدان انقلاب تا جلوی دانشگاه تهران و ادامهی آن در خیابان انقلاب ختم خواهند کرد.
طبق اعلام نهادهای حکومتی: "این راهپیمایی سراسری از ساعت 10 صبح جمعه 27/6/88 به صورت همزمان در سراسر کشور همگام و همصدا با سایر ملل ظلم ستیز و آزاده جهان برگزار میشود. در تهران نیز مردم مومن و روزه دار از اقشار مختلف با مشت های گره کرده فریاد در می آورند و در موج خروشان برآمده از اقیانوس عظیم اراده های راسخ ملت بزرگ ایران به سوی میعادگاه های نماز جمعه حرکت و جنایات ددمنشانه رژیم غاصب و اشغالگر قدس شریف را به شدت محکوم نموده و همبستگی شان را با ملت مظلوم فلسطین اعلام می دارند."
البته بهرغم آنکه در این اطلاعیه اشاره نشده، به فرمودهی بنیانگذار جمهوری اسلامی، روز قدس، روز فریاد همه مظلومان علیه همه مستکبران است و از این رو ملت ایران امسال بیش از آن و پیش از آنکه به نیت تظاهرات علیه مستکبران بیرونی به خیابانها بیایند، برای اعتراض به مستکبران داخلی، سرکوبگران کودتاچی، غاصبان حق منتخب واقعی ملت و عاملان هتک حرمت بزرگان و ایجاد فضای بستهی اختناق به خیابانها میآیند.
ملت سبز ایران در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان، در مسیرهایی که از سوی نهادهای ذیربط حکومتی اعلام شده است، اما با نمادهای سبز همچون سربند، مچ بند و ... و پلاکاردها و پوسترهای حاوی شعارهای ملی جنبش سبز و یا عکس و نام شهیدان، حضور مییابند و علیه دولت کودتایی که رفتارش تنه به تنهی اسرائیل میزند، قیام میکنند. در شهرستانها مسیرهای راهپیمایی روز قدس معمولا از قبل مشخص است و سبزها در همان مسیرها حضور خواهند یافت. در تهران نیز مسیرهای زیر اعلام شده است و در صورت ممانعت از حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی به عنوان امامجمعه روز قدس، سبزها راهپیمایی خود را در میدان انقلاب، و خیابان انقلاب ختم خواهند کرد:
مسیر شماره 1: مسجد امام حسین (ع) میدان امام حسین، خیابان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 2: مسجد جامع ابوذر، میدان ابوذر، خیابان ابوذر، خیابان شهید برادران حسنی (قلعه مرغی)، خیابان قزوین، خیابان کارگر، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 3: مسجد دارالسلام، میدان منیریه، خیابان ولیعصر (عج)، خیابان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 4: مسجد امام زمان (عج)، خیابان آزادی، تقاطع خیابان بهبودی، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 5: مسجد حضرت ابوالفضل (ع)، میدان توحید، خیابان توحید، خیابان آزادی، میدان انقلاب، دانشگاه تهران
مسیر شماره 6: مسجد نور، میدان جهاد، خیابان دکتر فاطمی، خیابان فلسطین، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران
مسیر شماره 7: مسجد الجواد (ع)، میدان هفتم تیر، خیابان کریم خان، میدان ولی عصر (عج)، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران.
عليرضا بهشتی آزاد شد
مسول کمیته بازداشتشدگان ستاد میرحسین موسوی آزاد شد.
به گزارش ایلنا، علیرضا بهشتی كه سهشنبه هفته گذشته بازداشت شده بود، لحظاتی پیش آزاد شد.
بهشتی؛ استاد دانشگاه تربیت مدرس، فرزند شهید بهشتی و مشاور ارشد و مسول کمیته بازداشتشدگان ستاد میرحسین موسوی است.
به گزارش ایلنا، علیرضا بهشتی كه سهشنبه هفته گذشته بازداشت شده بود، لحظاتی پیش آزاد شد.
بهشتی؛ استاد دانشگاه تربیت مدرس، فرزند شهید بهشتی و مشاور ارشد و مسول کمیته بازداشتشدگان ستاد میرحسین موسوی است.
تا روز قدس - ماراتن آغاز شده است
این تحلیل، کاری از گروه فیسبوکی "انقلاب سبز" است. این گروه، از گروههای بسیار فعال در فضای اینترنت به شمار میرود.
صفحهی گروه انقلاب سبز در سایت فیسبوک
http://www.facebook.com/greenrevolutiongroup
از ابتدای ماه رمضان، معترضان به نتیجه انتخابات، از آمادگی خود برای حضور در راهپیمایی رسمی روز قدس خبر دادند. در حالی که کودتاچیان، به خاطر ممانعت از رویارویی با مردم، مراسم مذهبی ماه رمضان را لغو کرده بودند، اما این بار در موقعیتی قرار گرفته اند که نه توان لغو روز قدس را دارند و نه میتوانند حضور مردم را تحمل کنند. اما به راستی مشکل کودتاچیان با حضور مردم چیست؟ چرا آنها علاوه بر تجمعات خودجوش و اعتراضی، از حضور مردم در مراسم رسمی هم بیمناک هستند؟ به اعتقاد ما میتوان این آشفتگی و هراس را در ضعف راهبردی نظامیان در مدیریت مبارزات سیاسی ارزیابی کرد.
در سالهای اخیر، رشد سرطانی سازمانهای امنیتی و نظامی، و نفوذ بی رقیب آنها در نهادهای عمده حاکمیتی باعث شد که بالاترین نهاد سیاسی کشور، در چارچوب فکری سپاه و در محاسبه ای نادرست، دکترین پیشنهادی نظامیان را به عنوان بهترین گزینه برای اداره کشور برگزیند، غافل از این که برگزیدن چنین مسیری با مقاومت مدنی جامعه مواجه خواهد شد. در واقع یک عنصر سیاسی - هر قدر هم که نادان و بی تدبیر باشد - به خوبی میداند که بروز هر نوع خشونت و خونریزی در جامعه به نفع حاکمیتش نیست. بنا براین برای تن دادن به این کار، باید توسط مشاوران و اطرافیانش قانع یا ترسانده شود تا مجاب به صدور فرمان آتش شود یا به امید ترساندن مردم، تهدید به برخورد خشونت آمیز کند. اما زمانی که خشونتهای بیرحمانه و بیسابقه ای همچون تیراندازی مستقیم، آدم ربایی، شکنجه، تجاوز و انواع جنایتهای دیگر، پاسخگوی نیازهای سیاسی حاکمیت نیستند، نظامیان برای این که حاکمیت سیاسی را قانع به پذیرش برنامه های خود کنند، راهی ندارند جز این که به حاکمان القاء کنند که راه طی شده، بازگشت ناپذیر است و اکنون، درست یا غلط، باید این راه را ادامه داد، چون بازگشت و عقب نشینی برابر با سقوط است و رقیب به دنبال انقلاب و سرنگونی است و به هیچ عنوان حاضر به مذاکره نیست. آتش افروزی و دو به هم زنی، آخرین ابزار و دستاویز برای فرماندهانی است که در مراکز عمده تصمیم گیری و تصمیم سازی، لانه کرده اند و به جای این که دستورات مقامات سیاسی را اطاعت کنند، خود به فضای ذهنی و سیاسی مافوق خود، شکل میدهند! اما تفاوتهای اساسی میان تربیت و نگرش نظامی با تربیت و نگرش سیاسی وجود دارد که باعث ایجاد ناهماهنگی و آشفتگی در میان عناصر نظامی و عناصر سیاسی کودتا میگردد. به همین دلیل است که با نزدیک شدن به هر مناسبت ملی یا مذهبی و با اعلام آمادگی مردم برای حضور در صحنه، انبوهی از بحث و جدل و چانه زنی و تناقض گویی در میان کودتاچیان روی میدهد که بگیرند، ببندند، بزنند یا ول کنند. اما در نهایت به نتیجه نمیرسند و تصمیم میگیرند که لغو کنند. و جالب آن که همین لغو کردن ها، نشان از ناتوانی کودتاگران در تصمیم گیری است؛ آنجا که نمیتوانند به تصمیم مشترک جمعی برسند، تصمیم گیری را به تعویق می اندازند. اما این حالت بن بست امکان تداوم ندارد. هر بار که مردم برای حضور در مراسمی اعلام آمادگی میکنند، و با بروز هر همبستگی و اعتراض اجتماعی، کودتاچیان، بحث و اختلاف نظر جدیدی را تجربه میکنند و این امر، آنها را به تدریج ضعیف تر و متزلزل تر خواهد کرد. به همین دلیل است که این روزها، همه در توصیف جنبش سبز، میگویند: ارتش خوب، ارتشی است که سایه اش بجنگد. اما روز قدس در این میانه وضعیتی استثنایی دارد. این بار، نظامیان هم معتقد به اولویت استفاده از ترفندهای سیاسی و تاکتیکهای روانی هستند. به همین دلیل از همه ابزارها و امکانات رسانه ای و سیاسی استفاده خواهند کرد. بهترین وسیله برای منصرف کردن مردم از شرکت در تظاهرات روز قدس، اولا، انحراف افکار عمومی از طریق خبر سازی و ثانیا ناامید کردن یا ترساندن مردم از خونریزی و کشتار دولت در این تظاهرات است. کودتا چیان، سرکوبهای چند ماه اخیر خود را مدارا و خویشتنداری (آن هم به سبک امیرالمومنین) مینامند و هشدار میدهند که در روز قدس دیگر مدارا نخواهند کرد.
اما در روز قدس، به سه دلیل مهم و اساسی، احتمال بروز خشونت، بسیار پایین است: اول اینکه، خشونتهای اعمال شده تا به امروز هیچ فایده موثری نداشته و ملت، دولت کودتا را تحت هیج عنوان نپذیرفته و نخواهد پذیرفت. دوم، ریختن خون مردم بیدفاع آن هم در روز قدس، که به صورت مسالمت آمیز در تظاهرات رسمی شرکت کرده اند، علاوه بر نقض فاحش حقوق بشر، ضربه ای خردکننده به ایدئولوژی رسمی حکومتی خواهد زد و تمام ادعاهای مذهبی آن را در مقیاس داخلی و بین المللی نابود خواهد ساخت. سوم و از همه مهمتر، مسئله سفر رئیس دولت کودتا به سازمان ملل است. در شرایطی که او اصرار دارد که هر سال به سازمان ملل برود و با ادعای مدیریت جهان، پیام صلح و دوستی صادر کند، انتشار خبر خشونت در ایران، در رسانه های بین المللی، اصلا برای دولت کودتا، قابل قبول نخواهد بود. بنا براین برای اولین بار در روز قدس، کودتا چیان در وضعیتی قرار میگیرند که راه حل خشونت آمیز برای آن ندارند. اما همه اینها دلیل نمیشود که دولت کودتا از حضور سبز مردم در تظاهرات روز قدس استقبال کند. به همین دلیل، این بار به جای استفاده از خشونت و زور عریان، سعی میکنند که از مجموعه ای از تاکتیکهای جنگ روانی یا «جنگ نرم» استفاده کنند.
تهدید به سرکوب خونین مردم، تهدید رهبران جنبش به دستگیری، اقدام به دستگیری یا حصر خانگی رهبران جنبش همراه با تظاهر به برخورد جدی با عوامل شکنجه و تجاوز، انجام مانورهای شهری، اقدام به بمبگذاری یا حملات تروریستی ساختگی، قطع یا ایجاد اختلال در وسایل ارتباطی ، و ایجاد واکنش یا انفعال در جامعه از طریق انتشار اخبار غیر منتظره (بمب خبری) و هر اقدام تهاجمی دیگر، از جمله تاکتیک هایی است که ممکن است تا قبل از روز قدس در دستور کار کودتاچیان قرار گیرد. اما به احتمال زیاد، تا قبل از روز قدس، شاهد حرکتهای غیر متعارف از سوی دولت کودتا خواهیم بود چرا که نظامیان، پیش از این، با استفاده نابهنگام از زور عریان، تاثیر تاکتیکهای روانی و رسانه ای را به شدت تضعیف کرده اند. اکنون ماشین تبلیغات انحصاری دولت (صدا و سیما) چنان بدنام و ناکارآمد شده است که میتوان آن را اسقاط شده دانست. نیروی انتظامی و قوه قضائیه، بیش از آن که نگهبان نظم و امنیت تلقی شوند، به عنوان گروهی آدم ربا، متجاوز و اغتشاشگر شناخته میشوند و اعتماد عمومی به دستگاه ها و رسانه های دولتی به شدت کاهش یافته است. در حال حاضر، فضای روانی جامعه به صورتی است که بانگ الله اکبر یک نوجوان در تاریکی شب، به مراتب بیشتر از هشدارها و خط و نشان کشیدنهای مقامات عالی نظام تاثیر دارد و تظاهر به دلجویی و احقاق حق ستمدیدگان و شکنجه شدگان کهریزک، نمیتواند چهره مخدوش رسانه ها و نهادهای دولتی را ترمیم کند. در نگرش نظامیان، هر گونه عقب نشینی و مصالحه به معنای پذیرش شکست است و همین ترس وسواسی باعث شده است که دیگر دولت، حتی به صورت تاکتیکی و ساختگی نمیتواند برای دلجویی از مردم و ترمیم چهره خود در افکار عمومی، اقدامی صورت دهد، چرا که ممکن است مطالبات معترضان، افزایش یابد. بنابراین در روزهای منتهی به روز قدس، حملات و تهدیدات و اقداماتی مشابه آنچه که شورای عالی امنیت ملی در قدغن کردن رسانه های غیر دولتی از انتشار هر نوع خبر و گزارش در مورد موسوی و کروبی انجام داد، (ممنوع التصویر و ممنوع الخبر شدن رهبران جنبش) ادامه خواهند یافت. بعید نیست که در روزهای باقیمانده، با دستگیر کردن رهبران جنبش، دست به تحریک مردم و ایجاد موجی از خشونت و کشتار دست بزنند تا با ایجاد وحشت و هراس، از حضور میلیونی مردم در روز قدس جلوگیری کنند.
اما با همه این اقدامات پیشگیرانه، در نهایت دولت کودتا، در روز قدس چاره ای جز این ندارد که خود را در معرض یک آزمون اجتماعی بزرگ قرار دهد. به این ترتیب روز قدس، مانند مسابقه ای حساس خواهد بود که هر دو تیم برای رسیدن به شرایط ایده آل مسابقه، از چند روز قبل به «اردو» میروند و خود را از مسایل و دغدغه های حاشیه ای و انحرافی جدا میکنند تا با نهایت تمرکز در زمین بازی حاضر شوند. این که آحاد جامعه تا آن روز در کدام اردو قرار بگیرند، به تلاش و تمرکز دو طرف بستگی دارد. اما بلوف و کرکری هم یکی از اجزای جدایی ناپذیر هر مسابقه ای است. همیشه کسانی هستند که بلوف میخورند و جا میزنند، اما بـرنده ها، فـقط به بــردن فـکر میکنند.
صفحهی گروه انقلاب سبز در سایت فیسبوک
http://www.facebook.com/greenrevolutiongroup
از ابتدای ماه رمضان، معترضان به نتیجه انتخابات، از آمادگی خود برای حضور در راهپیمایی رسمی روز قدس خبر دادند. در حالی که کودتاچیان، به خاطر ممانعت از رویارویی با مردم، مراسم مذهبی ماه رمضان را لغو کرده بودند، اما این بار در موقعیتی قرار گرفته اند که نه توان لغو روز قدس را دارند و نه میتوانند حضور مردم را تحمل کنند. اما به راستی مشکل کودتاچیان با حضور مردم چیست؟ چرا آنها علاوه بر تجمعات خودجوش و اعتراضی، از حضور مردم در مراسم رسمی هم بیمناک هستند؟ به اعتقاد ما میتوان این آشفتگی و هراس را در ضعف راهبردی نظامیان در مدیریت مبارزات سیاسی ارزیابی کرد.
در سالهای اخیر، رشد سرطانی سازمانهای امنیتی و نظامی، و نفوذ بی رقیب آنها در نهادهای عمده حاکمیتی باعث شد که بالاترین نهاد سیاسی کشور، در چارچوب فکری سپاه و در محاسبه ای نادرست، دکترین پیشنهادی نظامیان را به عنوان بهترین گزینه برای اداره کشور برگزیند، غافل از این که برگزیدن چنین مسیری با مقاومت مدنی جامعه مواجه خواهد شد. در واقع یک عنصر سیاسی - هر قدر هم که نادان و بی تدبیر باشد - به خوبی میداند که بروز هر نوع خشونت و خونریزی در جامعه به نفع حاکمیتش نیست. بنا براین برای تن دادن به این کار، باید توسط مشاوران و اطرافیانش قانع یا ترسانده شود تا مجاب به صدور فرمان آتش شود یا به امید ترساندن مردم، تهدید به برخورد خشونت آمیز کند. اما زمانی که خشونتهای بیرحمانه و بیسابقه ای همچون تیراندازی مستقیم، آدم ربایی، شکنجه، تجاوز و انواع جنایتهای دیگر، پاسخگوی نیازهای سیاسی حاکمیت نیستند، نظامیان برای این که حاکمیت سیاسی را قانع به پذیرش برنامه های خود کنند، راهی ندارند جز این که به حاکمان القاء کنند که راه طی شده، بازگشت ناپذیر است و اکنون، درست یا غلط، باید این راه را ادامه داد، چون بازگشت و عقب نشینی برابر با سقوط است و رقیب به دنبال انقلاب و سرنگونی است و به هیچ عنوان حاضر به مذاکره نیست. آتش افروزی و دو به هم زنی، آخرین ابزار و دستاویز برای فرماندهانی است که در مراکز عمده تصمیم گیری و تصمیم سازی، لانه کرده اند و به جای این که دستورات مقامات سیاسی را اطاعت کنند، خود به فضای ذهنی و سیاسی مافوق خود، شکل میدهند! اما تفاوتهای اساسی میان تربیت و نگرش نظامی با تربیت و نگرش سیاسی وجود دارد که باعث ایجاد ناهماهنگی و آشفتگی در میان عناصر نظامی و عناصر سیاسی کودتا میگردد. به همین دلیل است که با نزدیک شدن به هر مناسبت ملی یا مذهبی و با اعلام آمادگی مردم برای حضور در صحنه، انبوهی از بحث و جدل و چانه زنی و تناقض گویی در میان کودتاچیان روی میدهد که بگیرند، ببندند، بزنند یا ول کنند. اما در نهایت به نتیجه نمیرسند و تصمیم میگیرند که لغو کنند. و جالب آن که همین لغو کردن ها، نشان از ناتوانی کودتاگران در تصمیم گیری است؛ آنجا که نمیتوانند به تصمیم مشترک جمعی برسند، تصمیم گیری را به تعویق می اندازند. اما این حالت بن بست امکان تداوم ندارد. هر بار که مردم برای حضور در مراسمی اعلام آمادگی میکنند، و با بروز هر همبستگی و اعتراض اجتماعی، کودتاچیان، بحث و اختلاف نظر جدیدی را تجربه میکنند و این امر، آنها را به تدریج ضعیف تر و متزلزل تر خواهد کرد. به همین دلیل است که این روزها، همه در توصیف جنبش سبز، میگویند: ارتش خوب، ارتشی است که سایه اش بجنگد. اما روز قدس در این میانه وضعیتی استثنایی دارد. این بار، نظامیان هم معتقد به اولویت استفاده از ترفندهای سیاسی و تاکتیکهای روانی هستند. به همین دلیل از همه ابزارها و امکانات رسانه ای و سیاسی استفاده خواهند کرد. بهترین وسیله برای منصرف کردن مردم از شرکت در تظاهرات روز قدس، اولا، انحراف افکار عمومی از طریق خبر سازی و ثانیا ناامید کردن یا ترساندن مردم از خونریزی و کشتار دولت در این تظاهرات است. کودتا چیان، سرکوبهای چند ماه اخیر خود را مدارا و خویشتنداری (آن هم به سبک امیرالمومنین) مینامند و هشدار میدهند که در روز قدس دیگر مدارا نخواهند کرد.
اما در روز قدس، به سه دلیل مهم و اساسی، احتمال بروز خشونت، بسیار پایین است: اول اینکه، خشونتهای اعمال شده تا به امروز هیچ فایده موثری نداشته و ملت، دولت کودتا را تحت هیج عنوان نپذیرفته و نخواهد پذیرفت. دوم، ریختن خون مردم بیدفاع آن هم در روز قدس، که به صورت مسالمت آمیز در تظاهرات رسمی شرکت کرده اند، علاوه بر نقض فاحش حقوق بشر، ضربه ای خردکننده به ایدئولوژی رسمی حکومتی خواهد زد و تمام ادعاهای مذهبی آن را در مقیاس داخلی و بین المللی نابود خواهد ساخت. سوم و از همه مهمتر، مسئله سفر رئیس دولت کودتا به سازمان ملل است. در شرایطی که او اصرار دارد که هر سال به سازمان ملل برود و با ادعای مدیریت جهان، پیام صلح و دوستی صادر کند، انتشار خبر خشونت در ایران، در رسانه های بین المللی، اصلا برای دولت کودتا، قابل قبول نخواهد بود. بنا براین برای اولین بار در روز قدس، کودتا چیان در وضعیتی قرار میگیرند که راه حل خشونت آمیز برای آن ندارند. اما همه اینها دلیل نمیشود که دولت کودتا از حضور سبز مردم در تظاهرات روز قدس استقبال کند. به همین دلیل، این بار به جای استفاده از خشونت و زور عریان، سعی میکنند که از مجموعه ای از تاکتیکهای جنگ روانی یا «جنگ نرم» استفاده کنند.
تهدید به سرکوب خونین مردم، تهدید رهبران جنبش به دستگیری، اقدام به دستگیری یا حصر خانگی رهبران جنبش همراه با تظاهر به برخورد جدی با عوامل شکنجه و تجاوز، انجام مانورهای شهری، اقدام به بمبگذاری یا حملات تروریستی ساختگی، قطع یا ایجاد اختلال در وسایل ارتباطی ، و ایجاد واکنش یا انفعال در جامعه از طریق انتشار اخبار غیر منتظره (بمب خبری) و هر اقدام تهاجمی دیگر، از جمله تاکتیک هایی است که ممکن است تا قبل از روز قدس در دستور کار کودتاچیان قرار گیرد. اما به احتمال زیاد، تا قبل از روز قدس، شاهد حرکتهای غیر متعارف از سوی دولت کودتا خواهیم بود چرا که نظامیان، پیش از این، با استفاده نابهنگام از زور عریان، تاثیر تاکتیکهای روانی و رسانه ای را به شدت تضعیف کرده اند. اکنون ماشین تبلیغات انحصاری دولت (صدا و سیما) چنان بدنام و ناکارآمد شده است که میتوان آن را اسقاط شده دانست. نیروی انتظامی و قوه قضائیه، بیش از آن که نگهبان نظم و امنیت تلقی شوند، به عنوان گروهی آدم ربا، متجاوز و اغتشاشگر شناخته میشوند و اعتماد عمومی به دستگاه ها و رسانه های دولتی به شدت کاهش یافته است. در حال حاضر، فضای روانی جامعه به صورتی است که بانگ الله اکبر یک نوجوان در تاریکی شب، به مراتب بیشتر از هشدارها و خط و نشان کشیدنهای مقامات عالی نظام تاثیر دارد و تظاهر به دلجویی و احقاق حق ستمدیدگان و شکنجه شدگان کهریزک، نمیتواند چهره مخدوش رسانه ها و نهادهای دولتی را ترمیم کند. در نگرش نظامیان، هر گونه عقب نشینی و مصالحه به معنای پذیرش شکست است و همین ترس وسواسی باعث شده است که دیگر دولت، حتی به صورت تاکتیکی و ساختگی نمیتواند برای دلجویی از مردم و ترمیم چهره خود در افکار عمومی، اقدامی صورت دهد، چرا که ممکن است مطالبات معترضان، افزایش یابد. بنابراین در روزهای منتهی به روز قدس، حملات و تهدیدات و اقداماتی مشابه آنچه که شورای عالی امنیت ملی در قدغن کردن رسانه های غیر دولتی از انتشار هر نوع خبر و گزارش در مورد موسوی و کروبی انجام داد، (ممنوع التصویر و ممنوع الخبر شدن رهبران جنبش) ادامه خواهند یافت. بعید نیست که در روزهای باقیمانده، با دستگیر کردن رهبران جنبش، دست به تحریک مردم و ایجاد موجی از خشونت و کشتار دست بزنند تا با ایجاد وحشت و هراس، از حضور میلیونی مردم در روز قدس جلوگیری کنند.
اما با همه این اقدامات پیشگیرانه، در نهایت دولت کودتا، در روز قدس چاره ای جز این ندارد که خود را در معرض یک آزمون اجتماعی بزرگ قرار دهد. به این ترتیب روز قدس، مانند مسابقه ای حساس خواهد بود که هر دو تیم برای رسیدن به شرایط ایده آل مسابقه، از چند روز قبل به «اردو» میروند و خود را از مسایل و دغدغه های حاشیه ای و انحرافی جدا میکنند تا با نهایت تمرکز در زمین بازی حاضر شوند. این که آحاد جامعه تا آن روز در کدام اردو قرار بگیرند، به تلاش و تمرکز دو طرف بستگی دارد. اما بلوف و کرکری هم یکی از اجزای جدایی ناپذیر هر مسابقه ای است. همیشه کسانی هستند که بلوف میخورند و جا میزنند، اما بـرنده ها، فـقط به بــردن فـکر میکنند.
پنجمین جلسه دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات، فردا
دادستان عمومی و انقلاب تهران از برگزاری پنجمین دادگاه متهمان حوادث اخیر در روز دوشنبه(فردا) خبر داد.
عباس جعفری دولتآبادی در گفتگو با ایلنا، اظهار داشت:«دادگاه پنجم متهمان حوادث پس از انتخابات فردا با حضور خبرنگاران رسانههای گروهی در محل دادسرای عمومی و انقلاب تهران برگزار میشود.»
گفتنی است؛ پیش از این گزارشهایی مبنی بر انتقاد مقامات عالی قضائی جدید از روند برگزاری دادگاههای فعالان سیاسی منتشر شده بود و بر همین اساس برخی چهره های سیاسی مانند محمدرضا باهنر خبر از غیر علنی بودن ادامه دادگاهها داده بودند.
از سوی دیگر، علی رغم اینكه فرمانده سپاه چندی پیش از برگزاری دادگاه متهمان مرتبط با فجایع كهریزك در ماه جاری خبر داده بود و بسیاری از نمایندگان مجلس و چهرههای سیاسی خواستار برگزاری همزمان و علنی این دادگاه شده بودند، تاكنون خبری از احتمال برگزاری این دادگاه منتشر نشده است.
عباس جعفری دولتآبادی در گفتگو با ایلنا، اظهار داشت:«دادگاه پنجم متهمان حوادث پس از انتخابات فردا با حضور خبرنگاران رسانههای گروهی در محل دادسرای عمومی و انقلاب تهران برگزار میشود.»
گفتنی است؛ پیش از این گزارشهایی مبنی بر انتقاد مقامات عالی قضائی جدید از روند برگزاری دادگاههای فعالان سیاسی منتشر شده بود و بر همین اساس برخی چهره های سیاسی مانند محمدرضا باهنر خبر از غیر علنی بودن ادامه دادگاهها داده بودند.
از سوی دیگر، علی رغم اینكه فرمانده سپاه چندی پیش از برگزاری دادگاه متهمان مرتبط با فجایع كهریزك در ماه جاری خبر داده بود و بسیاری از نمایندگان مجلس و چهرههای سیاسی خواستار برگزاری همزمان و علنی این دادگاه شده بودند، تاكنون خبری از احتمال برگزاری این دادگاه منتشر نشده است.
تا روز قدس - « عصر بربریت شروع شده است »
درج اخبار مربوط به میر حسین موسوی و مهدی کروبی و انتخابات دهم در روزنامه ها و خبرگزاری های داخلی، ممنوع اعلام می شود. صدا و سیمای ضد ملی، بی شرمانه تر از پیش، هر روز سناریویی جدید در مورد شکنجه شدگان کهریزک و کشته شدگان پخش می کند که تنها ابلهان آنرا باور کنند. کروبی را به خاطر نشر اکاذیب علیه نظام و ثابت نکردن ادعاهایش مجرم می شناسند. رهبر نظام از حضور مردم سبز در راهپیمایی روز قدس ابراز نگرانی می کند.
رهبران جنبش سبز را بیش از پیش تهدید به بازداشت می کنند. برخی مداحان هر شب برای مرگ سران اصلاح طلب دعا می کنند. امام جمعه ی اصفهان تهدید می کند، خفه کنید کسانی را که می خواهند روز قدس را سبز کنند! و ادامه می دهند، تا وقتی سران آزادند فتنه ادامه دارد، باید رهبران جنبش را دستگیر کرد.
سایت «اعتماد ملی»، و برای بار دوم، سایت «کلمه» را فیلتر می کنند. برخی سایتهای خبری از قطعی شدن عدم حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ی روز قدس و انتخاب سید احمد خاتمی به عنوان امام جمعه این هفته تهران خبر می دهند. و...
به اصطلاح با این ترفندها می خواهند جلوی جنبش سبز آزادی خواه مردم را بگیرند، و به باورشان، نهضت را در دم خفه سازند. می خواهند در میان مردم رعب و حشت ایجاد کنند. اما زهی خیال باطل! که همه ی این ها نشانه ی ترس مرگ بارشان است از سبزها! نشانه ی هراس بی اندازه ی شان از موج سبز حقیقت!
اینان پایه های سلطنت و قدرت دروغین شان را که عمری با آرامش بر آن تکیه زده بودند و از آنجا برای مردم ساده دل، موعظه می خواندند و خونشان را در شیشه می کردند، متزلزل می بینند. طبیعی است که باید بترسند و به هر حیله و ترفندی چنگ بزنند تا قدرت پوشالی شان را برای چند صباحی بیش تر حفظ کنند.
اینان نه دغدغه ی دین دارند، نه نظام. دردشان قدرت است و سلطنت. سبزها، شده اند بلای جان شان، مایه ی هراس شان! مردمِ بیدار شده اما، با این تندروی ها، با این سرکوب ها، با این سانسورها، با این بگیر و ببند ها، نه تنها عقب نخواهند نشست، بل که در راهشان مصمم تر و استوارتر خواهند شد.
چقدر ساده اند که می پندارند سبزها به خاطر آقای هاشمی رفسنجانی در تدارک برای حضور میلیونی در روز قدس هستند، افسوس که هنوز نمی خواهند سر از برف بیرون آورند! روز قدس یک روز ملی و نمادین است برای حمایت از مظلومین و اعلان برائت از ظالمین؛ امام جمعه ی آن هر کس می خواهد باشد.
سبزها می آیند تا فریاد آزادی سر دهند. می آیند تا ندای مظلومیت شان را به گوش جهانیان برسانند. می آیند تا از حاکمان مستبد و جنایت پیشه در هر کجا که باشند اعلان بیزاری کنند. می آیند تا فریاد سر دهند، دوران «بربریت» به سر آمده، ما «مدنیت» می خواهیم! و این وعده ی خداست که هر جباری را خوار کند و هر خودکامه ای را پست و بی مقدار سازد.
به قول میر حسین عزیز، «باطل رفتنی است و آنچه به مردم سود می رساند باقی می ماند».
و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض.
رهبران جنبش سبز را بیش از پیش تهدید به بازداشت می کنند. برخی مداحان هر شب برای مرگ سران اصلاح طلب دعا می کنند. امام جمعه ی اصفهان تهدید می کند، خفه کنید کسانی را که می خواهند روز قدس را سبز کنند! و ادامه می دهند، تا وقتی سران آزادند فتنه ادامه دارد، باید رهبران جنبش را دستگیر کرد.
سایت «اعتماد ملی»، و برای بار دوم، سایت «کلمه» را فیلتر می کنند. برخی سایتهای خبری از قطعی شدن عدم حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ی روز قدس و انتخاب سید احمد خاتمی به عنوان امام جمعه این هفته تهران خبر می دهند. و...
به اصطلاح با این ترفندها می خواهند جلوی جنبش سبز آزادی خواه مردم را بگیرند، و به باورشان، نهضت را در دم خفه سازند. می خواهند در میان مردم رعب و حشت ایجاد کنند. اما زهی خیال باطل! که همه ی این ها نشانه ی ترس مرگ بارشان است از سبزها! نشانه ی هراس بی اندازه ی شان از موج سبز حقیقت!
اینان پایه های سلطنت و قدرت دروغین شان را که عمری با آرامش بر آن تکیه زده بودند و از آنجا برای مردم ساده دل، موعظه می خواندند و خونشان را در شیشه می کردند، متزلزل می بینند. طبیعی است که باید بترسند و به هر حیله و ترفندی چنگ بزنند تا قدرت پوشالی شان را برای چند صباحی بیش تر حفظ کنند.
اینان نه دغدغه ی دین دارند، نه نظام. دردشان قدرت است و سلطنت. سبزها، شده اند بلای جان شان، مایه ی هراس شان! مردمِ بیدار شده اما، با این تندروی ها، با این سرکوب ها، با این سانسورها، با این بگیر و ببند ها، نه تنها عقب نخواهند نشست، بل که در راهشان مصمم تر و استوارتر خواهند شد.
چقدر ساده اند که می پندارند سبزها به خاطر آقای هاشمی رفسنجانی در تدارک برای حضور میلیونی در روز قدس هستند، افسوس که هنوز نمی خواهند سر از برف بیرون آورند! روز قدس یک روز ملی و نمادین است برای حمایت از مظلومین و اعلان برائت از ظالمین؛ امام جمعه ی آن هر کس می خواهد باشد.
سبزها می آیند تا فریاد آزادی سر دهند. می آیند تا ندای مظلومیت شان را به گوش جهانیان برسانند. می آیند تا از حاکمان مستبد و جنایت پیشه در هر کجا که باشند اعلان بیزاری کنند. می آیند تا فریاد سر دهند، دوران «بربریت» به سر آمده، ما «مدنیت» می خواهیم! و این وعده ی خداست که هر جباری را خوار کند و هر خودکامه ای را پست و بی مقدار سازد.
به قول میر حسین عزیز، «باطل رفتنی است و آنچه به مردم سود می رساند باقی می ماند».
و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض.
درخواست یک نماینده مجلس برای دخالت مراجع و جلوگیری از تاخت و تاز جریان کودتا
یک عضو فراکسیون اقلیت مجلس ضمن درخواست از بزرگان قوم و مراجع برای ورود به میدان و ممانعت از تاختو تاز جریان تازه به دوران رسیده، گفت: «برخی افراد عقدهای فکر میکنند فرصتی پیش آمده و از آن باید حداکثر استفاده برای برخورد و حذف برخی چهرهها همچون آقایان موسوی، کروبی، خاتمی و حتی هاشمی را به کار گیرند و قلع و قمع کنند.»
محمد مهدی شهریاری در گفتگو با «پارلماننیوز»، در خصوص پیشنهاد برخی از اصولگرایان برای وساطت بزرگان و حل اختلافات و مسایل رخ داده پس از انتخابات، اظهار داشت:«حل این مسایل بستگی به این دارد که خود آقایان چقدر تصمیم داشته باشند مساله حل شود یا اینکه تسویه حسابهای سیاسی ادامه یابد.»
وی تاکید کرد:« متاسفانه در شرایط فعلی یکسری افراد محدودنگر میداندار شدهاند و کسانیکه اصالت و ریشه در این انقلاب دارند اکنون در داخل میدان نیستند.»
شهریاری با اشاره به پیشنهاد برخی از اصولگرایان که عنوان کردند افرادی مانند ناطقنوری و مهدوی کنی به حل و فصل مسایل بپردازند، تصریح کرد:«این موضوع پیشنهاد خوبی است اما به نظر میرسد در شرایط فعلی عملیاتی نباشد.»
وی ادامه داد:«در شرایط فعلی میداندار قضیه کسانی هستند که دوست دارند به قلع و قمع ادامه دهند و نیروهای اصیل انقلاب را متهم به ارتباط داشتن با بیگانگان کنند.»
نمایده بجنورد خاطر نشان کرد:« این افراد رسانهها را نیز در ارتباط دارند و سعی میکنند تا مردم را نسبت به جریان سیاسی اصلاحات بیاعتماد کنند، اما آنچه که ما تاکنون در محافل مختلف و بین مردم دیدهایم عکس این موضوع بوده است.»
وی تاکید کرد:« مردم نسبت به پخش دادگاه چهرههای سیاسی اصلاحطلب و بازداشتیهای پس از انتخابات واکنش مثبت نشان ندادند در مورد پخش اعترافات هم به همین صورت بوده و افکار عمومی تصور میکنند مساله دیگری پشت پرده پخش این اعترافات و دادگاهها است.»
شهریاری تصریح کرد:«کسانیکه خود را تنها حامی نظام می دانند و به فکر رهبری و انقلاب هستند دست از اتهامزنی به افراد ریشهدار در انقلاب و حذف جریانات سیاسی بردارند.»
عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس گفت:« برخی از این افراد عقدهای هستند که فکر میکنند فرصتی پیش آمده و از آن باید حداکثر استفاده برای برخورد و حذف برخی چهرهها همچون آقایان موسوی، کروبی،خاتمی و حتی آقای هاشمی را به کار گیرند و قلع و قم کنند.»
وی در پاسخ به این سوال که چرا افراد و بزرگان جریان اصیل انقلاب وارد صحنه نمیشوند و میدان را بدست نمیگیرند، گفت:« متاسفانه این جریان تازه به دوران رسیده از حربههای بسیار بدی استفاده میکند که خیلی از بزرگان نمیخواهند خودشان را درگیر این مسایل کنند، اما بزرگان باید به میدان بیایند و وارد کار شوند مطمئنا تاثیر گذار خواهند بود.»
شهریاری با بیان اینکه شاید آیت الله مهدوی کنی با آیت الله هاشمی رفسنجانی در برخی مسایل اختلاف نظر داشته باشد، اما هیچگاه مهدوی کنی به هاشمی شک نمیکند و او را بدخواه انقلاب نمیداند، گفت:« بزرگان قوم و مراجع باید یک مدار همت به خرج داده وارد میدان شوند و جلوی تاخت و تاز جریان تازه به دوران رسیده که خود را اطرافیان احمدینژاد میدانند را بگیرند.»
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در پاسخ به این سئوال که با توجه به شایعات روزهای اخیر مبنی بر بازداشت کروبی ممکن است این اتفاق بیافتد، تصریح کرد:« جریان تازه به دوران رسیده از خدا میخواهد این اتفاق-بازداشت موسوی و کروبی- رخ دهد و مخالفین نظام هم همین موضوع را میخواهند.»
نماینده بجنورد خاطر نشان کرد:« بازداشت کروبی و موسوی عوارض زیادی برای کشور در پی دارد و تحریک کننده است، فکر نمیکنم عقلا و بزرگان نظام اجازه دهند این اتفاق رخ دهد و امیدواریم قضایا به نحوی پیش برود که کشور به ثبات برسد و مسایل سیاسی و اقتصادی به سمت بهتری پیش برود.»
محمد مهدی شهریاری در گفتگو با «پارلماننیوز»، در خصوص پیشنهاد برخی از اصولگرایان برای وساطت بزرگان و حل اختلافات و مسایل رخ داده پس از انتخابات، اظهار داشت:«حل این مسایل بستگی به این دارد که خود آقایان چقدر تصمیم داشته باشند مساله حل شود یا اینکه تسویه حسابهای سیاسی ادامه یابد.»
وی تاکید کرد:« متاسفانه در شرایط فعلی یکسری افراد محدودنگر میداندار شدهاند و کسانیکه اصالت و ریشه در این انقلاب دارند اکنون در داخل میدان نیستند.»
شهریاری با اشاره به پیشنهاد برخی از اصولگرایان که عنوان کردند افرادی مانند ناطقنوری و مهدوی کنی به حل و فصل مسایل بپردازند، تصریح کرد:«این موضوع پیشنهاد خوبی است اما به نظر میرسد در شرایط فعلی عملیاتی نباشد.»
وی ادامه داد:«در شرایط فعلی میداندار قضیه کسانی هستند که دوست دارند به قلع و قمع ادامه دهند و نیروهای اصیل انقلاب را متهم به ارتباط داشتن با بیگانگان کنند.»
نمایده بجنورد خاطر نشان کرد:« این افراد رسانهها را نیز در ارتباط دارند و سعی میکنند تا مردم را نسبت به جریان سیاسی اصلاحات بیاعتماد کنند، اما آنچه که ما تاکنون در محافل مختلف و بین مردم دیدهایم عکس این موضوع بوده است.»
وی تاکید کرد:« مردم نسبت به پخش دادگاه چهرههای سیاسی اصلاحطلب و بازداشتیهای پس از انتخابات واکنش مثبت نشان ندادند در مورد پخش اعترافات هم به همین صورت بوده و افکار عمومی تصور میکنند مساله دیگری پشت پرده پخش این اعترافات و دادگاهها است.»
شهریاری تصریح کرد:«کسانیکه خود را تنها حامی نظام می دانند و به فکر رهبری و انقلاب هستند دست از اتهامزنی به افراد ریشهدار در انقلاب و حذف جریانات سیاسی بردارند.»
عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس گفت:« برخی از این افراد عقدهای هستند که فکر میکنند فرصتی پیش آمده و از آن باید حداکثر استفاده برای برخورد و حذف برخی چهرهها همچون آقایان موسوی، کروبی،خاتمی و حتی آقای هاشمی را به کار گیرند و قلع و قم کنند.»
وی در پاسخ به این سوال که چرا افراد و بزرگان جریان اصیل انقلاب وارد صحنه نمیشوند و میدان را بدست نمیگیرند، گفت:« متاسفانه این جریان تازه به دوران رسیده از حربههای بسیار بدی استفاده میکند که خیلی از بزرگان نمیخواهند خودشان را درگیر این مسایل کنند، اما بزرگان باید به میدان بیایند و وارد کار شوند مطمئنا تاثیر گذار خواهند بود.»
شهریاری با بیان اینکه شاید آیت الله مهدوی کنی با آیت الله هاشمی رفسنجانی در برخی مسایل اختلاف نظر داشته باشد، اما هیچگاه مهدوی کنی به هاشمی شک نمیکند و او را بدخواه انقلاب نمیداند، گفت:« بزرگان قوم و مراجع باید یک مدار همت به خرج داده وارد میدان شوند و جلوی تاخت و تاز جریان تازه به دوران رسیده که خود را اطرافیان احمدینژاد میدانند را بگیرند.»
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در پاسخ به این سئوال که با توجه به شایعات روزهای اخیر مبنی بر بازداشت کروبی ممکن است این اتفاق بیافتد، تصریح کرد:« جریان تازه به دوران رسیده از خدا میخواهد این اتفاق-بازداشت موسوی و کروبی- رخ دهد و مخالفین نظام هم همین موضوع را میخواهند.»
نماینده بجنورد خاطر نشان کرد:« بازداشت کروبی و موسوی عوارض زیادی برای کشور در پی دارد و تحریک کننده است، فکر نمیکنم عقلا و بزرگان نظام اجازه دهند این اتفاق رخ دهد و امیدواریم قضایا به نحوی پیش برود که کشور به ثبات برسد و مسایل سیاسی و اقتصادی به سمت بهتری پیش برود.»
صلای سبز قدس
رضا راد
صلای آشنایی باز
از گلدسته برمی خاست...
طنین میشد به گوش شهر
برای بت پرستان زهر میشد ، زهر !
اذان میشد ،
برای مادران داغدار آرام جان میشد
برای گشنگان یک لقمه نان میشد
برای بت پرستان لیک ، کابوس شبان میشد
و با آوای گیرایش
نوازش های شور انگیز بر سیمای دف میکرد
سلحشوران میهن را به صف میکرد
چنین آورد پیغام رهایی را:
سلحشوران !
در این آوار نکبت بار
جوانان وطن را مار دوشان تن به تن بردند
ماران سر به سر خوردند
شما را دیگر اکنون فرض باشد با صلای آشنا خواندن
امان از درد بی درمان انسان بودن و ماندن
سلحشوران چنین گفتند:
میخوانیم ، میخوانیم...
به پای عهد و پیمان سراسر سبز میمانیم
صلای آشنا، ای بانگ آزادی
ز نو شوری به ما دادی
دمت گرم و وجودت پایدار اکنون
سلحشوران شدند آماده ی این کارزار اکنون
تن و جانشان برای خاک میهن شد نثار اکنون
صلای آشنا برخاست دیگر بار:
سلحشوران !
شوید آماده ی پیکار
گذشته کار این اهریمنان از کار
گرفته روحشان زنگار
به پا خیزید مردانه
بر اندازید بت ها را ز بت خانه
زنید آوای مستانه
صلای آشنا حقا که خوش خواندی
ستم لرزان و ویران است
سلحشوران میهن را تو فهماندی
که فردا قدس ، ایران است
صلای آشنایی باز
از گلدسته برمی خاست...
طنین میشد به گوش شهر
برای بت پرستان زهر میشد ، زهر !
اذان میشد ،
برای مادران داغدار آرام جان میشد
برای گشنگان یک لقمه نان میشد
برای بت پرستان لیک ، کابوس شبان میشد
و با آوای گیرایش
نوازش های شور انگیز بر سیمای دف میکرد
سلحشوران میهن را به صف میکرد
چنین آورد پیغام رهایی را:
سلحشوران !
در این آوار نکبت بار
جوانان وطن را مار دوشان تن به تن بردند
ماران سر به سر خوردند
شما را دیگر اکنون فرض باشد با صلای آشنا خواندن
امان از درد بی درمان انسان بودن و ماندن
سلحشوران چنین گفتند:
میخوانیم ، میخوانیم...
به پای عهد و پیمان سراسر سبز میمانیم
صلای آشنا، ای بانگ آزادی
ز نو شوری به ما دادی
دمت گرم و وجودت پایدار اکنون
سلحشوران شدند آماده ی این کارزار اکنون
تن و جانشان برای خاک میهن شد نثار اکنون
صلای آشنا برخاست دیگر بار:
سلحشوران !
شوید آماده ی پیکار
گذشته کار این اهریمنان از کار
گرفته روحشان زنگار
به پا خیزید مردانه
بر اندازید بت ها را ز بت خانه
زنید آوای مستانه
صلای آشنا حقا که خوش خواندی
ستم لرزان و ویران است
سلحشوران میهن را تو فهماندی
که فردا قدس ، ایران است
یا حجت ابن الحسن، ریشهی ظلم رو بکن!
دهها تن از مردم قم پس از سخنرانی شدیداللحن آیتالله العظمی صانعی در مراسم احیای شب گذشته، در محل تجمع کردند و فریاد زدند: یا حجت ابن الحسن، ریشهی ظلمو بکن!
به گزارش خبرنگار «موج سبز آزادی» از قم، چند ساعت پیش و به دنبال سخنان انتقادی و شدیداللحن آیتالله العظمی صانعی در انتقاد از شرایط فعلی ادارهی کشور، پس از پایان مراسم احیا، دهها تن از مردم قم در بیرون دفتر این مرجع بزرگوار تقلید تجمع کردند و شعارهایی در انتقاد از شرایط حاکم سر دادند.
تجمع اعتراضی دیشب مردم قم از این لحاظ حائز اهمیت بود که به خاطر شرایط امنیتی حاکم بر این شهر، در ماههای اخیر هیچ تجمع اعتراضی امکان شکلگیری نداشت.
بر اساس گزارش خبرنگار «موج سبز آزادی» از قم، در این تجمع که برای نزدیک به نیم ساعت به طول انجامید، معترضان شعارهایی همچون «مرگ بر دیکتاتور»، «دولت کودتا، استعفا، استعفا»، «وعدهی ما، روز قدس» و «یا حجت ابن الحسن، ریشهی ظلمو بکن!» سر دادند.
آیتالله العظمی صانعی نیز در مراسم احیای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، در سخنانی از شهید آیتالله بهشتی به خاطر پرورش فرزندی همچون علیرضا بهشتی تقدیر کرد و او را فرزند صالح نامید.
ایشان همچنین با اشاره به اینکه روش کنونی ادارهی کشور ارتباطی با امام خمینی (سلام الله علیه) ندارد، خواستار آن شد که برای معرفی صحیح انقلاب و امام، نحوهی ادارهی کشور در 10 سال ابتدایی انقلاب و دوران امام بازگو شود و به اطرافیان امام در آن سالها توجه شود.
در این مراسم همچنین حاضران ضمن قرآن به سر گرفتن طبق مناسک شب قدر، برای آزادی زندانیان سیاسی دعا کردند.
به گزارش خبرنگار «موج سبز آزادی» از قم، چند ساعت پیش و به دنبال سخنان انتقادی و شدیداللحن آیتالله العظمی صانعی در انتقاد از شرایط فعلی ادارهی کشور، پس از پایان مراسم احیا، دهها تن از مردم قم در بیرون دفتر این مرجع بزرگوار تقلید تجمع کردند و شعارهایی در انتقاد از شرایط حاکم سر دادند.
تجمع اعتراضی دیشب مردم قم از این لحاظ حائز اهمیت بود که به خاطر شرایط امنیتی حاکم بر این شهر، در ماههای اخیر هیچ تجمع اعتراضی امکان شکلگیری نداشت.
بر اساس گزارش خبرنگار «موج سبز آزادی» از قم، در این تجمع که برای نزدیک به نیم ساعت به طول انجامید، معترضان شعارهایی همچون «مرگ بر دیکتاتور»، «دولت کودتا، استعفا، استعفا»، «وعدهی ما، روز قدس» و «یا حجت ابن الحسن، ریشهی ظلمو بکن!» سر دادند.
آیتالله العظمی صانعی نیز در مراسم احیای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان، در سخنانی از شهید آیتالله بهشتی به خاطر پرورش فرزندی همچون علیرضا بهشتی تقدیر کرد و او را فرزند صالح نامید.
ایشان همچنین با اشاره به اینکه روش کنونی ادارهی کشور ارتباطی با امام خمینی (سلام الله علیه) ندارد، خواستار آن شد که برای معرفی صحیح انقلاب و امام، نحوهی ادارهی کشور در 10 سال ابتدایی انقلاب و دوران امام بازگو شود و به اطرافیان امام در آن سالها توجه شود.
در این مراسم همچنین حاضران ضمن قرآن به سر گرفتن طبق مناسک شب قدر، برای آزادی زندانیان سیاسی دعا کردند.
ابراز نگرانی نسبت به سلامتی شاهپور کاظمی
یکی از نزدیکان زهرا رهنورد در گفتوگو با «موج سبز آزادی» با بیان اینکه حدود 50 روز است هیچ خبری از ایشان نداریم، نسبت به سلامتی آقای کاظمی ابراز نگرانی کرد.
این فرد نزدیک به زهرا رهنورد، استاد دانشگاه و همسر میرحسین موسوی، با بیان اینکه نزدیک به 50 روز است شاهپور کاظمی هیچ تماسی از زندان نداشته است، افزود: فقط یک بار خانم رهنورد به طور غیر مستقیم مطلع شده است که ایشان تحت فشار بازجوییهای شدید هستند.
وی همچنین خبر داد که برای آقای کاظمی نیز همزمان با برخی دیگر از زندانیان از جمله صادق نوروزی، سمیه توحیدلو و محمدرضا جلاییپور، طبق اعلام مقامات قضایی مبنی بر تغییر قرار ایشان، وثیقه گذاشته شده است. اما با این حال هیچ خبری از آزادی ایشان نشده است.
شاهپور کاظمی، برادر زهرا رهنورد، از اواخر خرداد ماه بازداشت شد و با وجود گذشت بیش از هشتاد روز و با آنکه مشخص نیست اتهام وی چیست، همچنان در زندان اوین نگهداری میشود.
آقای کاظمی از متخصصان و کارآفرینان حوزه الکترونیک و مخابرات است و به همین خاطر بارها فعالان صنفی و اقتصادی از جمله سندیکای صنعت مخابرات ایران برای آزادی وی نامه نوشتهاند.
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران چندی پیش گزارش داده بود که بازداشت آقای کاظمی و نشر اتهامات بیاساس به وی در رسانههای وابسته به دولت کودتا، با هدف فشار آوردن به میرحسین موسوی صورت میگیرد.
چندی پیش رسانههای وابسته به کودتا در آخرین گام خود، اقدام به انتشار خبر دروغ آزادی وی کرده بودند، و این در حالی است که تا این لحظه نه تنها خبری از آزادی آقای کاظمی نشده، بلکه او برای بیش از یک ماه و نیم از تماس با بیرون نیز محروم مانده است.
این فرد نزدیک به زهرا رهنورد، استاد دانشگاه و همسر میرحسین موسوی، با بیان اینکه نزدیک به 50 روز است شاهپور کاظمی هیچ تماسی از زندان نداشته است، افزود: فقط یک بار خانم رهنورد به طور غیر مستقیم مطلع شده است که ایشان تحت فشار بازجوییهای شدید هستند.
وی همچنین خبر داد که برای آقای کاظمی نیز همزمان با برخی دیگر از زندانیان از جمله صادق نوروزی، سمیه توحیدلو و محمدرضا جلاییپور، طبق اعلام مقامات قضایی مبنی بر تغییر قرار ایشان، وثیقه گذاشته شده است. اما با این حال هیچ خبری از آزادی ایشان نشده است.
شاهپور کاظمی، برادر زهرا رهنورد، از اواخر خرداد ماه بازداشت شد و با وجود گذشت بیش از هشتاد روز و با آنکه مشخص نیست اتهام وی چیست، همچنان در زندان اوین نگهداری میشود.
آقای کاظمی از متخصصان و کارآفرینان حوزه الکترونیک و مخابرات است و به همین خاطر بارها فعالان صنفی و اقتصادی از جمله سندیکای صنعت مخابرات ایران برای آزادی وی نامه نوشتهاند.
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران چندی پیش گزارش داده بود که بازداشت آقای کاظمی و نشر اتهامات بیاساس به وی در رسانههای وابسته به دولت کودتا، با هدف فشار آوردن به میرحسین موسوی صورت میگیرد.
چندی پیش رسانههای وابسته به کودتا در آخرین گام خود، اقدام به انتشار خبر دروغ آزادی وی کرده بودند، و این در حالی است که تا این لحظه نه تنها خبری از آزادی آقای کاظمی نشده، بلکه او برای بیش از یک ماه و نیم از تماس با بیرون نیز محروم مانده است.
تا روز قدس - میآییم تا مادران داغدار را تسلی باشیم
ندا و سهراب و ترانه، نمونههایی هستند از لالههای پرپر شده راه وطن، راه آزادی وطن و راه استقلال وطن. اما آنها هستند و ما را نظاره میکنند تا شاهد باشند که چگونه مادران و پدرانشان را تسلی میدهیم، آنگاه که با قدمهای سبزمان در روز قدس به استقبالشان میرویم، شاخه گلی نثارشان میکنیم و میگوییم ما همه فرزند شماییم، ما همه نداییم، ما هم سهرابیم، ما همه فرزندان ایران هستیم.
یادتان باشد وقتی در خیابانهای ایران عزیز گام برمیدارید و میگویید الله اکبر، به یاد عزیزان ازدسترفتهمان هم باشید، آنها که رفتند تا ما قدر بودن را بدانیم، قدر نفس کشیدن در خاک این سرزمین مقدس، قدر قدم گذاشتن در راه آزادی و آزادگی، آنها رفتند و با رفتنشان و با خون سرخشان، تفاوت سبزی و سیاهی را به ما آموختند، سیاهی یعنی مرگ، خاموشی و نیرنگ، و سبزی یعنی جاودانگی، یعنی ماندگاری و عشق به زندگی.
میآییم تا سیاهدلان بدانند و ببینند خون سرخ عزیزانمان این نهال سبز را چگونه آبیاری کرده؛ میآییم تا ثابت کنیم ندا و سهراب تا افقهای بینهایت در این سرزمین جاودانه هستند، میآییم تا ببینند چطور نداها و سهرابها این سرزمین را با دستان سبزشان دوباره میسازند، میآییم تا حس قشنگ با هم بودن را تجربه کنیم، میآییم تا بگوییم چو ایران نباشد تن من مباد، میآییم تا بگوییم: خدایا، ما تنها تو را داریم و تنها از تو یاری میجوییم، میآییم تا گامهایمان ثابت کند بودنمان را، میآییم تا مشتهای گرهکردهمان ثابت کند ایمانمان را، میآییم تا بدخواهان گمان بد نبرند و بیش از این داغدارمان نکنند، میآییم تا به پدران و مادران در بند بگوییم فرزندانتان را تنها نمیگذاریم، میآییم تا به جوانان در بند بگوییم پدران و مادرتان را چون عزیزان خودمان دوست داریم، میآییم تا بگوییم ای ایران عزیز از ما فرزندانت دلشاد باش، ما تو را باز پس خواهیم گرفت.
منبع: green-islam.blogfa.com
یادتان باشد وقتی در خیابانهای ایران عزیز گام برمیدارید و میگویید الله اکبر، به یاد عزیزان ازدسترفتهمان هم باشید، آنها که رفتند تا ما قدر بودن را بدانیم، قدر نفس کشیدن در خاک این سرزمین مقدس، قدر قدم گذاشتن در راه آزادی و آزادگی، آنها رفتند و با رفتنشان و با خون سرخشان، تفاوت سبزی و سیاهی را به ما آموختند، سیاهی یعنی مرگ، خاموشی و نیرنگ، و سبزی یعنی جاودانگی، یعنی ماندگاری و عشق به زندگی.
میآییم تا سیاهدلان بدانند و ببینند خون سرخ عزیزانمان این نهال سبز را چگونه آبیاری کرده؛ میآییم تا ثابت کنیم ندا و سهراب تا افقهای بینهایت در این سرزمین جاودانه هستند، میآییم تا ببینند چطور نداها و سهرابها این سرزمین را با دستان سبزشان دوباره میسازند، میآییم تا حس قشنگ با هم بودن را تجربه کنیم، میآییم تا بگوییم چو ایران نباشد تن من مباد، میآییم تا بگوییم: خدایا، ما تنها تو را داریم و تنها از تو یاری میجوییم، میآییم تا گامهایمان ثابت کند بودنمان را، میآییم تا مشتهای گرهکردهمان ثابت کند ایمانمان را، میآییم تا بدخواهان گمان بد نبرند و بیش از این داغدارمان نکنند، میآییم تا به پدران و مادران در بند بگوییم فرزندانتان را تنها نمیگذاریم، میآییم تا به جوانان در بند بگوییم پدران و مادرتان را چون عزیزان خودمان دوست داریم، میآییم تا بگوییم ای ایران عزیز از ما فرزندانت دلشاد باش، ما تو را باز پس خواهیم گرفت.
منبع: green-islam.blogfa.com
تا روز قدس - «راه قدس از كربلا مي گذرد»، يعني چه؟
وبلاگ «زبان سبز»: مگر می شود مناظره ی مشهور ِ میر حسین موسوی با محمود احمدی نژاد را ندیده باشید ! در آن مناظره ی مشهور ، مهندس موسوی خاطره ای را ازامام و احمد آقا و مسئله قدس نقل کرد و به کمک ِ آن پیام مهمی را یادآوری کرد . در آستانه روز قدس این خاطره و آن پیام ، باید بارها و بارها یاد آوری شود ،تا همه بدانند ، هنوز هم «راه قدس از كربلا مي گذرد».
مهندس موسوی در آن مناظره تاریخی گفت:
... من جا دارد كه يك خاطره اي از حضرت امام در اينجا نقل كنم. يك موقعي اسرائيلي ها آمدند و حمله كردند به جنوب لبنان و در داخل كشور همه به اين اتفاق رسيدند كه ما بايد نيرو بفرستيم و به اصطلاح اسراييلي ها را بيرون و كنار لبناني ها بجنگيم. همه متفق بودند. آن موقع «شهيد همت» هم قرار شد كه رئيس لشكرهايي باشد كه قرار بود بفرستند نيروهايي را هم پيشاپيش اعزام كردند كه در لبنان بررسي كنند اين نيروها در كجا مستقر بشوند. آن شبي كه فردايش قرار بود نيروها فرستاده بشود، به ياد دارم كه جلسه روساي سه قوه بود و شهيد همت هم آمده بود. مرحوم حاج احمدآقا هم آمدند و گفتند که ، امام فرمودند:
«راه قدس از كربلا مي گذرد». يعني شما بپردازيد به جنگتان، چه كار داريد به لبنان كه نيرو بفرستيد به آنجا»
مهندس موسوی در آن مناظره تاریخی گفت:
... من جا دارد كه يك خاطره اي از حضرت امام در اينجا نقل كنم. يك موقعي اسرائيلي ها آمدند و حمله كردند به جنوب لبنان و در داخل كشور همه به اين اتفاق رسيدند كه ما بايد نيرو بفرستيم و به اصطلاح اسراييلي ها را بيرون و كنار لبناني ها بجنگيم. همه متفق بودند. آن موقع «شهيد همت» هم قرار شد كه رئيس لشكرهايي باشد كه قرار بود بفرستند نيروهايي را هم پيشاپيش اعزام كردند كه در لبنان بررسي كنند اين نيروها در كجا مستقر بشوند. آن شبي كه فردايش قرار بود نيروها فرستاده بشود، به ياد دارم كه جلسه روساي سه قوه بود و شهيد همت هم آمده بود. مرحوم حاج احمدآقا هم آمدند و گفتند که ، امام فرمودند:
«راه قدس از كربلا مي گذرد». يعني شما بپردازيد به جنگتان، چه كار داريد به لبنان كه نيرو بفرستيد به آنجا»
روش فرعونی / علی مزروعی
یادداشتی تحلیلی از عضو دفتر سیاسی جبهه مشارکت ایران اسلامی در نحوه برخورد با معترضان سیاسی پس از انتخابات در کشور
1- انسان مرکز ثقل آموزه های دینی اسلام است، برپایه آیات قرآن آدمیان سرشتی زمینی و ریشه ای خاکی دارند اما روحی خدایی در آنها دمیده شده و رو به سوی آسمان دارند و از اینرو خداوند هنگام آفرینش این موجود بخود تبریک گفته است . انسان خلیفه و جانشین خدا در زمین و حامل امانت اوست و از این رو کرامت دارد و بر برّ و بحر گردش داده شده و بر کثیری از دیگر خلایق برتری داده شده است و قدرت سلطه و نفوذ بر آسمانها و زمین را دارد. و البته همه این ویژگی ها ناشی از قدرت تفکر و آگاهی و انتخابگری او بوده و اگر آدمی اشرف مخلوقات است چون معمار خویشتن خویش است و می تواند از پرده غرایزی که همه دیگر موجودات را در خود اسیر کرده به در آید و راهی را در پیش گیرد که تا بی نهایت ادامه دارد و ... و لطف و فیض الهی با ارسال رسولان الهی بر این موجود تعلق گرفته تا با انتخاب خویش راه را از چاه باز شناسد و راه آسمان را در پیش گیرد و طبعا هر نظام اجتماعی و سیاسی که بر پایه آموزه های اسلامی شکل گیرد شاکله و محتوایش باید بر پایه ارزش نهادن تام و تمام به انسان و بستر ساز حرکت او بسوی رشد و تعالی و کمال بخشیدن به مکارم اخلاقی باشد .
اینکه در قرآن قتل نفس یک انسان همانند قتل همه انسانها و احیای نفس یک انسان از دام مرگ و ضلالت به مثابه زندگی بخشیدن به همه انسانها برشمرده شده است و در سیره نبوی و علوی حفظ احترام و حرمت و آبروی مومن همسنگ خانه خدا و فریضه شرعی و اخلاقی بر هر فرد مسلمان و به ویژه نظام اجتماعی و سیاسی حاکم بر آنان است .
2- نزدیک به نیمی از آیه های قرآن اختصاص به بازگویی وقایع تاریخی تا دوران پیامبر اسلام به عنوان یکی از منابع اصلی معرفت بشری دارد و خداوند در این آیات مخاطبان خود را به مطالعه و بررسی و غور و تحلیل در رفتارها و احوالات انسانها و نظام های اجتماعی و سیاسی حاکم بر آنها به ویژه در برخورد با رسولان الهی دعوت می کند. خداوند در قرآن بارها انسانها را به سیر و سفر در زمین و مطالعه احوال پیشینیان و اینکه عاقبت کارشان چه شده با تعابیر مختلف دعوت کرده است چرا که قدرت انتخاب گری انسانها در عرصه عمل فردی و اجتماعی در مقاطع مختلف تاریخی و نهایت کارشان عینیت یافته است.
در بازخوانی و غور در این پویایی و جدال تاریخی است که می توان به جوهره واقعی انسانها و حقایق بسیاری پی برد و با درس آموزی و عبرت از عاقبت کار آدمها و نظام های اجتماعی و سیاسی حاکم بر آنها راه را از چاه باز شناخت و از تکرار وقایع تاریخی نادرست و باطل جلوگیری کرد و راهی را پیمود که به سعادت و رستگاری انسانها و همان هدفی که آفریدگار هستی و رسولان الهی برای انسان ترسیم کرده اند ختم شود . جای بحث مبسوط این موضوع در حوصله این مقال نیست اما به قدر تشنگی و با توجه به شرایط کنونی کشورمان ذره از دریای تاریخی قرآن میچشم که امیدوارم برای همه ما به ویژه حاکمان بسیار آموزنده و عبرت انگیز باشد البته به شرطی که گوش و چشم ما بروی آیات الهی باز باشد .
3- بازگویی وقایع تاریخی دوران حاکمیت فرعون بر مصر و قیام حضرت موسی به عنوان رسول الهی برای رهایی بخشی قوم بنی اسرائیل از سلطه طاغوتی و ظالمانه او بخش زیاد و مهمی از آیات تاریخی قرآن را در بر می گیرد اما در این مقال فقط به چند آیه از این آیات قرآنی اشاره می کنم . خداوند می فرماید:" آیا مردم در زمین به سیر و سفر نمی روند تا عاقبت حال پیشینیانشان را ببینند که آنها با آنکه بسیار از اینان قوی تر و آثار وجودیشان در روی زمین بیشتر بودند سرانجام خدا به کیفر گناهانشان بگرفت و از قهرو انتقام خدا هیچکس نگهدارشان نبود. این هلاکت پیشینیان بدین سبب بود که پیمبرانشان با آیات و ادله روشن به سوی آنها آمدند و آنان کافر شدند ، خدا هم آنان را به عقوبت گرفت که خدا بسیار مقتدر و سخت کیفر است . و ما موسی را با آیات و معجزات و حجت آشکار فرستادیم به سوی فرعون و هامان و قارون . آنها موسی را تکذیب کردند و گفتند او ساحر بسیار دروغگویی است . و آنگاه که او از جانب ما به صدق و حقیقت آمد(فرعون و قومش) به مردم گفتند بروید پسران آنان که به موسی آیمان آوردند بکشید و زنانشان را زنده گذارید(تا ضعیف و نابود شوند و ما بالعکس آنها را قوی کردیم) آری مکر و تدبیرکافران جز درضلالت و خسرانشان به کار نیاید .وفرعون گفت بگذارید تا من موسی را به قتل رسانم .واو خدای خود را بیاری طلبد . می ترسم که اگروی را زنده گذاریم دین و آیین شما را تغییر دهد و در زمین فتنه و فسادی برانگیزد ."(آیات 21 الی 26 سوره غافر) براحتی از این آیات فهمیده می شود که فرعون با چه حربه و بهانه تبلیغاتی به مقابله با قیام رهایی بخش موسی برآمده بود : اینکه او ساحر است و می خواهد دین شما را تغییر دهد و انقلاب یا کودتای مخملی کند و... ( ظاهرا در آن روزگار برچسب وابستگی به اجانب معنا و کاربرد نداشت!) و در عین حال شدیدترین شیوه های عملیاتی را برای جلوگیری از پیوستن مردم به موسی و تنبیه افرادی که به قیام رهایی بخش می پیوستند در پیش گرفت که کشتن پسران سرمایه اصلی قیام یکی از آنها بود .
خداوند در آیه 4 سوره قصص اینگونه « روش فرعون» را در مقابله با قیام موسی باز می کند: "همانا فرعون در زمین مصر ، تکبر و برتری ورزید و میان اهل آن سرزمین تفرقه و اختلاف افکند و طایفه ای (بنی اسرائیل) را سخت ضعیف و ذلیل کرد، پسرانشان را می کشت و زنانشان رازنده می گذاشت ، و همانا فرعون مردی بسیار مفسد و بداندیش بود." و در همین مایه درآیه 54 سوره زخرف آمده :" قومش را خوار و خفیف و ذلیل و زبون داشت تا همه مطیع و فرمانبرش شوند و آنها که این وضعیت را پذیرفتند مردمی فاسق و نابکار بودند ." بنابراین خداوند هرگونه برتری طلبی و استکبار ورزیدن حاکمان ، تفرقه اندازی میان ملت و تقسیم شهروندان به خودی و غیرخودی ، تمسک به کشتن و زندان و شکنجه و سرکوب و ... و در نهایت تحقیر و خوار و ذلیل کردن افرادی راکه خواهان رهایی از استکبار حاکمان و نظام استبدادی هستند «روش فرعونی» بر می شمارد و اینکه در نظامی که برپایه آموزه های الهی سامان و سازمان می یابد اثری از اینها نباید باشد و...
4- آنچه در این مقال می خواهم رویش متمرکز شوم اینکه در نظام موجود جمهوری اسلامی ایران که به عنوان نظامی اجتماعی و سیاسی دینی شناخته می شود چقدر در عرصه عمل اجتماعی و سیاست گذاری ها و اجرائیات بر پایه آموزه های دینی یا « روش فرعونی » به منظور صرف حکومتداری و به تعبیری که بسیار رایج است و برآن تاکید فراوان می شود حفظ نظام است؟ و سوگمندانه باید که برخی سیاست ها و رفتارهای عملی حاکمیت به ویژه در حوادث و وقایع پس از انتخابات اخیر شباهت عجیبی به «روش فرعونی» برای حکومت کردن از سوی حاکمان پیدا کرده است که از شرح تطبیقی آن با آنچه در آیات الهی آمده است می گذرم اما از این نمی توانم بگذرم که رفتاری که با نیروهای سیاسی و مردم متعرض به نتیجه انتخابات و به ویژه آنانی که فقط به جرم پایبندی به آموزه های رهایی بخش دینی وآرمانهای انقلاب اسلامی و امام بازداشت و زندانی و با وضعی زننده به دادگاههای نمایشی آورده شدند ، با « روش فرعونی» در اداره حکومت انطباقی کامل داشت و اینکه جریان و باندی فکر می کنند که با تحقیر و خوار و ذلیل و مرعوب کردن سیاسیون و آزادیخواهان و مردم می توانند راه بقای حکومت خود را ذیل حفظ نظام هموار نمایند بر پایه آیات الهی در مورد عاقبت کار حاکمیت فرعون خطا و اشتباه می کنند و امیدوارم آنانی که انگیزه هایی غیر از این دارند دامن خود را از آلوده شدن به این روش برکشند . انقلاب اسلامی انقلابی علیه تحقیر شهروندان ایرانی بود و امام خمینی با وعده بازگرداندن عزت و کرامت و بزرگی و آبرو و احترام و خلاصه همه آن ارزش هایی که در آموزه های دینی برای انسان وعده داده شده به میدان مبارزه با رژیم فرعونی پهلوی برآمد و مردم نیز با او همراه شدند تا به این وعده ها دست یابند و قطعا هرگونه سیاست و عملی که اقتدارگرایان حاکم بخواهند با آن تحقیر و ترعیب و تسلیم و فرمانبری مردم را نتیجه گیرند زود یا دیر شکست خواهد خورد .
در اندیشه دینی و نظام اسلامی هیچکس را نمی توان خش و خاشاک نامید یا به سلول انفرادی کشاند و با لباس زندان و دمپایی به دادگاه آورد و ... و تحقیر کرد تا تسلیم و فرمانبردار شود و ... و انجام اینگونه اعمال ذیل هر عنوان و توجیهی باشد جز «روش فرعونی» و محکوم به شکست و زوال نیست .
5- با همه آنچه آمد باید متفطن بر این نکته و ظریفه بود که شبیه سازی تاریخی به هرگونه باطل است و با مطالعه و بررسی و غور و تحلیل تاریخ فقط می تواند قواعد و سنت ها و روندهای حاکم بر جامعه و تاریخ را کشف کرد و از روش ها و رویه ها عبرت گرفت و از تکرار آنها پرهیز کرد و گرنه مسائل و مشکلات و رفتارها و تحولات هر جامعه را باید در ظرف زمان و مکان خودش باز شناخت . از این منظر شبیه سازی مسائل امروز جامعه ما با دوران های گذشته مثل دوران حکومت امام علی و حتی دهه اول انقلاب نادرست و رهزن اندیشه در شناخت درست و واقعی مسائل و مشکلات و راه حل عبور از آنهاست . به باور من نه جنس حکومت و حکومتگران امروز ما به تمامه از جنس حکومت امام علی و امام خمینی است و نه جنس معترضان و مخالفان به عملکردهای کنونی از جنس معترضان و مخالفان امام علی از گونه قاسطین(معاویه و یارانش)، مارقین(خوارج) و ناکثین یا امام خمینی(گروههای مسلح و برانداز و خشونت طلب) هستند بنابراین همه ما و به ویژه حاکمان ما باید از افتادن در دام چنین شبیه سازی پرهیز کنند و با استفاده از همه تجربیات تاریخی و بطور خاص آیات تاریخی قرآن و سیره نبوی و علوی در پی پیمودن راهی برآیند که مرکز ثقل آن ارزش نهادن به انسانها و رهایی بخشی آنها باشد و اگر انسان جایگاه الهی خود را در ذهن و اندیشه حاکمان ما بازیابد آنگاه شاهد سیاست هایی دیگر و منطبق با آموزه های اسلامی خواهیم بود که قطعا ناقض با بسیاری از سیاست های جاری خواهد بود . و بیش از این تطویل نمی دهم که « روش فرعونی» پاسخی جز سرنگونی ندارد و اگر درخانه کس هست همین یک حرف بس است .
1- انسان مرکز ثقل آموزه های دینی اسلام است، برپایه آیات قرآن آدمیان سرشتی زمینی و ریشه ای خاکی دارند اما روحی خدایی در آنها دمیده شده و رو به سوی آسمان دارند و از اینرو خداوند هنگام آفرینش این موجود بخود تبریک گفته است . انسان خلیفه و جانشین خدا در زمین و حامل امانت اوست و از این رو کرامت دارد و بر برّ و بحر گردش داده شده و بر کثیری از دیگر خلایق برتری داده شده است و قدرت سلطه و نفوذ بر آسمانها و زمین را دارد. و البته همه این ویژگی ها ناشی از قدرت تفکر و آگاهی و انتخابگری او بوده و اگر آدمی اشرف مخلوقات است چون معمار خویشتن خویش است و می تواند از پرده غرایزی که همه دیگر موجودات را در خود اسیر کرده به در آید و راهی را در پیش گیرد که تا بی نهایت ادامه دارد و ... و لطف و فیض الهی با ارسال رسولان الهی بر این موجود تعلق گرفته تا با انتخاب خویش راه را از چاه باز شناسد و راه آسمان را در پیش گیرد و طبعا هر نظام اجتماعی و سیاسی که بر پایه آموزه های اسلامی شکل گیرد شاکله و محتوایش باید بر پایه ارزش نهادن تام و تمام به انسان و بستر ساز حرکت او بسوی رشد و تعالی و کمال بخشیدن به مکارم اخلاقی باشد .
اینکه در قرآن قتل نفس یک انسان همانند قتل همه انسانها و احیای نفس یک انسان از دام مرگ و ضلالت به مثابه زندگی بخشیدن به همه انسانها برشمرده شده است و در سیره نبوی و علوی حفظ احترام و حرمت و آبروی مومن همسنگ خانه خدا و فریضه شرعی و اخلاقی بر هر فرد مسلمان و به ویژه نظام اجتماعی و سیاسی حاکم بر آنان است .
2- نزدیک به نیمی از آیه های قرآن اختصاص به بازگویی وقایع تاریخی تا دوران پیامبر اسلام به عنوان یکی از منابع اصلی معرفت بشری دارد و خداوند در این آیات مخاطبان خود را به مطالعه و بررسی و غور و تحلیل در رفتارها و احوالات انسانها و نظام های اجتماعی و سیاسی حاکم بر آنها به ویژه در برخورد با رسولان الهی دعوت می کند. خداوند در قرآن بارها انسانها را به سیر و سفر در زمین و مطالعه احوال پیشینیان و اینکه عاقبت کارشان چه شده با تعابیر مختلف دعوت کرده است چرا که قدرت انتخاب گری انسانها در عرصه عمل فردی و اجتماعی در مقاطع مختلف تاریخی و نهایت کارشان عینیت یافته است.
در بازخوانی و غور در این پویایی و جدال تاریخی است که می توان به جوهره واقعی انسانها و حقایق بسیاری پی برد و با درس آموزی و عبرت از عاقبت کار آدمها و نظام های اجتماعی و سیاسی حاکم بر آنها راه را از چاه باز شناخت و از تکرار وقایع تاریخی نادرست و باطل جلوگیری کرد و راهی را پیمود که به سعادت و رستگاری انسانها و همان هدفی که آفریدگار هستی و رسولان الهی برای انسان ترسیم کرده اند ختم شود . جای بحث مبسوط این موضوع در حوصله این مقال نیست اما به قدر تشنگی و با توجه به شرایط کنونی کشورمان ذره از دریای تاریخی قرآن میچشم که امیدوارم برای همه ما به ویژه حاکمان بسیار آموزنده و عبرت انگیز باشد البته به شرطی که گوش و چشم ما بروی آیات الهی باز باشد .
3- بازگویی وقایع تاریخی دوران حاکمیت فرعون بر مصر و قیام حضرت موسی به عنوان رسول الهی برای رهایی بخشی قوم بنی اسرائیل از سلطه طاغوتی و ظالمانه او بخش زیاد و مهمی از آیات تاریخی قرآن را در بر می گیرد اما در این مقال فقط به چند آیه از این آیات قرآنی اشاره می کنم . خداوند می فرماید:" آیا مردم در زمین به سیر و سفر نمی روند تا عاقبت حال پیشینیانشان را ببینند که آنها با آنکه بسیار از اینان قوی تر و آثار وجودیشان در روی زمین بیشتر بودند سرانجام خدا به کیفر گناهانشان بگرفت و از قهرو انتقام خدا هیچکس نگهدارشان نبود. این هلاکت پیشینیان بدین سبب بود که پیمبرانشان با آیات و ادله روشن به سوی آنها آمدند و آنان کافر شدند ، خدا هم آنان را به عقوبت گرفت که خدا بسیار مقتدر و سخت کیفر است . و ما موسی را با آیات و معجزات و حجت آشکار فرستادیم به سوی فرعون و هامان و قارون . آنها موسی را تکذیب کردند و گفتند او ساحر بسیار دروغگویی است . و آنگاه که او از جانب ما به صدق و حقیقت آمد(فرعون و قومش) به مردم گفتند بروید پسران آنان که به موسی آیمان آوردند بکشید و زنانشان را زنده گذارید(تا ضعیف و نابود شوند و ما بالعکس آنها را قوی کردیم) آری مکر و تدبیرکافران جز درضلالت و خسرانشان به کار نیاید .وفرعون گفت بگذارید تا من موسی را به قتل رسانم .واو خدای خود را بیاری طلبد . می ترسم که اگروی را زنده گذاریم دین و آیین شما را تغییر دهد و در زمین فتنه و فسادی برانگیزد ."(آیات 21 الی 26 سوره غافر) براحتی از این آیات فهمیده می شود که فرعون با چه حربه و بهانه تبلیغاتی به مقابله با قیام رهایی بخش موسی برآمده بود : اینکه او ساحر است و می خواهد دین شما را تغییر دهد و انقلاب یا کودتای مخملی کند و... ( ظاهرا در آن روزگار برچسب وابستگی به اجانب معنا و کاربرد نداشت!) و در عین حال شدیدترین شیوه های عملیاتی را برای جلوگیری از پیوستن مردم به موسی و تنبیه افرادی که به قیام رهایی بخش می پیوستند در پیش گرفت که کشتن پسران سرمایه اصلی قیام یکی از آنها بود .
خداوند در آیه 4 سوره قصص اینگونه « روش فرعون» را در مقابله با قیام موسی باز می کند: "همانا فرعون در زمین مصر ، تکبر و برتری ورزید و میان اهل آن سرزمین تفرقه و اختلاف افکند و طایفه ای (بنی اسرائیل) را سخت ضعیف و ذلیل کرد، پسرانشان را می کشت و زنانشان رازنده می گذاشت ، و همانا فرعون مردی بسیار مفسد و بداندیش بود." و در همین مایه درآیه 54 سوره زخرف آمده :" قومش را خوار و خفیف و ذلیل و زبون داشت تا همه مطیع و فرمانبرش شوند و آنها که این وضعیت را پذیرفتند مردمی فاسق و نابکار بودند ." بنابراین خداوند هرگونه برتری طلبی و استکبار ورزیدن حاکمان ، تفرقه اندازی میان ملت و تقسیم شهروندان به خودی و غیرخودی ، تمسک به کشتن و زندان و شکنجه و سرکوب و ... و در نهایت تحقیر و خوار و ذلیل کردن افرادی راکه خواهان رهایی از استکبار حاکمان و نظام استبدادی هستند «روش فرعونی» بر می شمارد و اینکه در نظامی که برپایه آموزه های الهی سامان و سازمان می یابد اثری از اینها نباید باشد و...
4- آنچه در این مقال می خواهم رویش متمرکز شوم اینکه در نظام موجود جمهوری اسلامی ایران که به عنوان نظامی اجتماعی و سیاسی دینی شناخته می شود چقدر در عرصه عمل اجتماعی و سیاست گذاری ها و اجرائیات بر پایه آموزه های دینی یا « روش فرعونی » به منظور صرف حکومتداری و به تعبیری که بسیار رایج است و برآن تاکید فراوان می شود حفظ نظام است؟ و سوگمندانه باید که برخی سیاست ها و رفتارهای عملی حاکمیت به ویژه در حوادث و وقایع پس از انتخابات اخیر شباهت عجیبی به «روش فرعونی» برای حکومت کردن از سوی حاکمان پیدا کرده است که از شرح تطبیقی آن با آنچه در آیات الهی آمده است می گذرم اما از این نمی توانم بگذرم که رفتاری که با نیروهای سیاسی و مردم متعرض به نتیجه انتخابات و به ویژه آنانی که فقط به جرم پایبندی به آموزه های رهایی بخش دینی وآرمانهای انقلاب اسلامی و امام بازداشت و زندانی و با وضعی زننده به دادگاههای نمایشی آورده شدند ، با « روش فرعونی» در اداره حکومت انطباقی کامل داشت و اینکه جریان و باندی فکر می کنند که با تحقیر و خوار و ذلیل و مرعوب کردن سیاسیون و آزادیخواهان و مردم می توانند راه بقای حکومت خود را ذیل حفظ نظام هموار نمایند بر پایه آیات الهی در مورد عاقبت کار حاکمیت فرعون خطا و اشتباه می کنند و امیدوارم آنانی که انگیزه هایی غیر از این دارند دامن خود را از آلوده شدن به این روش برکشند . انقلاب اسلامی انقلابی علیه تحقیر شهروندان ایرانی بود و امام خمینی با وعده بازگرداندن عزت و کرامت و بزرگی و آبرو و احترام و خلاصه همه آن ارزش هایی که در آموزه های دینی برای انسان وعده داده شده به میدان مبارزه با رژیم فرعونی پهلوی برآمد و مردم نیز با او همراه شدند تا به این وعده ها دست یابند و قطعا هرگونه سیاست و عملی که اقتدارگرایان حاکم بخواهند با آن تحقیر و ترعیب و تسلیم و فرمانبری مردم را نتیجه گیرند زود یا دیر شکست خواهد خورد .
در اندیشه دینی و نظام اسلامی هیچکس را نمی توان خش و خاشاک نامید یا به سلول انفرادی کشاند و با لباس زندان و دمپایی به دادگاه آورد و ... و تحقیر کرد تا تسلیم و فرمانبردار شود و ... و انجام اینگونه اعمال ذیل هر عنوان و توجیهی باشد جز «روش فرعونی» و محکوم به شکست و زوال نیست .
5- با همه آنچه آمد باید متفطن بر این نکته و ظریفه بود که شبیه سازی تاریخی به هرگونه باطل است و با مطالعه و بررسی و غور و تحلیل تاریخ فقط می تواند قواعد و سنت ها و روندهای حاکم بر جامعه و تاریخ را کشف کرد و از روش ها و رویه ها عبرت گرفت و از تکرار آنها پرهیز کرد و گرنه مسائل و مشکلات و رفتارها و تحولات هر جامعه را باید در ظرف زمان و مکان خودش باز شناخت . از این منظر شبیه سازی مسائل امروز جامعه ما با دوران های گذشته مثل دوران حکومت امام علی و حتی دهه اول انقلاب نادرست و رهزن اندیشه در شناخت درست و واقعی مسائل و مشکلات و راه حل عبور از آنهاست . به باور من نه جنس حکومت و حکومتگران امروز ما به تمامه از جنس حکومت امام علی و امام خمینی است و نه جنس معترضان و مخالفان به عملکردهای کنونی از جنس معترضان و مخالفان امام علی از گونه قاسطین(معاویه و یارانش)، مارقین(خوارج) و ناکثین یا امام خمینی(گروههای مسلح و برانداز و خشونت طلب) هستند بنابراین همه ما و به ویژه حاکمان ما باید از افتادن در دام چنین شبیه سازی پرهیز کنند و با استفاده از همه تجربیات تاریخی و بطور خاص آیات تاریخی قرآن و سیره نبوی و علوی در پی پیمودن راهی برآیند که مرکز ثقل آن ارزش نهادن به انسانها و رهایی بخشی آنها باشد و اگر انسان جایگاه الهی خود را در ذهن و اندیشه حاکمان ما بازیابد آنگاه شاهد سیاست هایی دیگر و منطبق با آموزه های اسلامی خواهیم بود که قطعا ناقض با بسیاری از سیاست های جاری خواهد بود . و بیش از این تطویل نمی دهم که « روش فرعونی» پاسخی جز سرنگونی ندارد و اگر درخانه کس هست همین یک حرف بس است .
بازداشت ابراهیم امینی، دومین نمایندهی کروبی در کمیتهی پیگیری
ابراهیم امینی، عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی و از نزدیکان مهدی کروبی بازداشت شد.
به گزارش موج سبز آزادی به نقل از بامداد خبر، این نماینده سابق مجلس ششم، عصر امروز (شنبه)، توسط نیروهای امنیتی در منزلش در شیراز بازداشت شده است.
دکتر امینی یکی از دو نماینده مهدی کروبی در کمیته پیگیری حقوق بازداشتشدگان و آسیبدیدگان حوادث بعد از انتخابات ریاستجمهوری دهم، به شمار میرفت که به طور مشترک با نمایندگان میرحسین موسوی فعالیت میکرد و هفته گذشته با حکم دادستانی تهران پلمب گردید.
پیش از این، مرتضی الویری و علیرضا بهشتی دو عضو دیگر این کمیته نیز بازداشت شده بودند و انتظار میرود با انتشار گزارش کمیته ویژه منصوب صادق لاریجانی، مینی بر ساختگی بودن اسناد ارایه شده از سوی مهدی کروبی، دامنه این دستگیریها به حلقه بیشتری از یاران شیخ اصلاحات کشیده شود.
به گزارش موج سبز آزادی به نقل از بامداد خبر، این نماینده سابق مجلس ششم، عصر امروز (شنبه)، توسط نیروهای امنیتی در منزلش در شیراز بازداشت شده است.
دکتر امینی یکی از دو نماینده مهدی کروبی در کمیته پیگیری حقوق بازداشتشدگان و آسیبدیدگان حوادث بعد از انتخابات ریاستجمهوری دهم، به شمار میرفت که به طور مشترک با نمایندگان میرحسین موسوی فعالیت میکرد و هفته گذشته با حکم دادستانی تهران پلمب گردید.
پیش از این، مرتضی الویری و علیرضا بهشتی دو عضو دیگر این کمیته نیز بازداشت شده بودند و انتظار میرود با انتشار گزارش کمیته ویژه منصوب صادق لاریجانی، مینی بر ساختگی بودن اسناد ارایه شده از سوی مهدی کروبی، دامنه این دستگیریها به حلقه بیشتری از یاران شیخ اصلاحات کشیده شود.
تنهایی، سرنوشت استبداد و مستبدین است / عطاءالله مهاجرانی
این یادداشت، پنجمین قسمت از سلسله یادداشتهای «ایران ای سرای امید» است که در سایت جرس منتشر شده است.
فردوسی در متن تاریکی و شوره زار یاس ناشی از حکومت بیگانگان بر ایران چراغ امید را روشن کرد. چراغ کلمه. این روز ها هنرمندان ایران سنگ تمام گذاشته اند. "زبان آتش" شجریان و" ایران کهن" شهرام ناظری و اطلاعیه هنرمندان تجسمی و کاریکاتوریست ها و هنرمندان تئاتر و سینما ستاره های روشنگر راه نهضت سبز ملت ایرانند.
پیش از این پس از کودتای انتخابات 22 خرداد ، در مقاله ای نوشتم که عصر جمهوریت تمام شد و عصر حکومت اسلامی آغاز. اکنون می توان پس از فاجعه کهریزک که آن چنان شور شد که خان هم فهمید. و پس از دادگاه نمایشی- استالینیستی که عزیزترین فرزندان ملت ایران را در آن تحقیر کردند. و پس از موج تازه دستگیری ها، به صراحت می توان گفت : عصر بربریت شروع شده است. همان که حجاریان در مقاله تاریخی اش از آن سخن گفت. کودتای بربریت بر علیه مدنیت. حجاریان خود قربانی همان بربریت هاری شده است که از آن سخن گفته بود.
هنرمندان پیش قراولان نهضت سبز و ازادی ملت ایران شده اند. به عبارت دیگر نهضت سبز ملت ایران با زبان موسیقی و تصویر و تابلو و کاریکاتور و نمایشنامه و سینما و نیز شعر و داستان و مقاله ماندگار خواهد شد. آن چه در مشروطیت ناتمام ماند. آنچه در نهضت نفت با کودتای 28 مرداد 1332 نابود شد. و آن چه با انقلاب بهمن ماه 1357 به کژراهه کشیده شد و به کودتای اتنخابات خرداد 1388 انجامید. همه آن آرزوها و امید ها و آرمان های سوخته و خاکستر شده، در جنبش سبز تبلور یافته است.
بیش از صد سال پیش آیه الله نائینی در رساله بسیار پراهمیت " تنبیه الامه و تنزیه المله" خطر استبداد دینی را به عنوان بدترین نوع استبداد یادآوری کرده است.
" از آن قوای ملعونه که بعد از جهالت ملت از همه اعظم وعلاجش هم بواسطه رسوخش در قلوب و از لوازم دیانت محسوب بودن از همه اصعب و در حدود امتناع است؛ همان شعبه استبداد دینی است..."
تفاوت آشکاری که در این مرحله با مراحل پیشین دیده می شود، آگاهی ملت است. دیگر حنای این سخن که سخن ولی فقیه سخن خداست رنگی ندارد. ما آموخته ایم که حتی سخن منسوب به پیامبر یا امام را با میزان و ملاک قرآنی بسنجیم، آگر مخالف معیار بود آن سخن را بر دیوار بکوبیم. وقتی با سخن منسوب به پیامبر و امام که خارج از عرف عقل و عدالت و انصاف و مغایر موازین باشد، می توان آن سخن را به هیچ گرفت، سخنانی که ستم را توجیه می کند چه اعتباری خواهد داشت؟ سخنی که جنایت شکنجه گران و آدمکشان را در ترازوی خدمت توزین می کند. و شخصیت های دینی و انقلابی و خدوم را که تنها استبداد را بر نمی تابند، تمام خدمات و شخصیت انان را در ترازوی خیانت قرار می دهد و می سنجد. در ثواب الاعمال شیخ صدوق روایتی از امام صادق به نقل از امام باقر علیهما السلام نقل شده است:
"اذا كان يوم القيامة نادى مناد. اين الظلمة واعوانهم، ومن لاق لهم دواة، أو ربط لهم كيساً، أو مد لهم مدة قلم؟ فاحشروهم معهم»
همه آنانی که به ستم یاری رسانده اند و در صف حمایت از ستمگران بوده اند؛ در قیامت هم در همان صف قرار می گیرند. به عبارت دیگر امروزه تمامی اعضا مجلس خبرگان رهبری که بایست مطابق قانون اساسی بر کار رهبری نظارت کنند، تمامی مراجع تقلید که با سکوت خود ستم را یاری می کنند، در همان صف خواهند بود.
هنرمندان ایران به روشنی نشان دادند، که در راه استیفای حقوق پایمال شده ملت ایران ایستاده اند و حاضر نیستند دولت کودتا را به رسمیت بشناسند. این رویه می بایست به همه بخش های مختلف جامعه ما تسری پیدا کند. کدام نویسنده است که حاضر است از رییس جمهور محصول کودتا جایزه کتاب سال بگیرد؟ استاد شفیعی کدکنی که در تمام این سال ها از شرکت در هر برنامه جایزه و چهره ماندگاری پرهیز کرد، نقش و نفوذ بیشتری در ساحت فرهنگ و اندیشه دارد، یا آنانی که به ثمن بخس ستم را به رسمیت شناختند؟
سرنوشت استبداد و مستبدین تنهایی ست. صد سال تنهایی جمشید... ما هم استبداد دینی را تنها بگذاریم. مثل هنرمندان نقش خویش را بر زمانه و بر پیشانی تاریخ حک کنیم.
فردوسی در متن تاریکی و شوره زار یاس ناشی از حکومت بیگانگان بر ایران چراغ امید را روشن کرد. چراغ کلمه. این روز ها هنرمندان ایران سنگ تمام گذاشته اند. "زبان آتش" شجریان و" ایران کهن" شهرام ناظری و اطلاعیه هنرمندان تجسمی و کاریکاتوریست ها و هنرمندان تئاتر و سینما ستاره های روشنگر راه نهضت سبز ملت ایرانند.
پیش از این پس از کودتای انتخابات 22 خرداد ، در مقاله ای نوشتم که عصر جمهوریت تمام شد و عصر حکومت اسلامی آغاز. اکنون می توان پس از فاجعه کهریزک که آن چنان شور شد که خان هم فهمید. و پس از دادگاه نمایشی- استالینیستی که عزیزترین فرزندان ملت ایران را در آن تحقیر کردند. و پس از موج تازه دستگیری ها، به صراحت می توان گفت : عصر بربریت شروع شده است. همان که حجاریان در مقاله تاریخی اش از آن سخن گفت. کودتای بربریت بر علیه مدنیت. حجاریان خود قربانی همان بربریت هاری شده است که از آن سخن گفته بود.
هنرمندان پیش قراولان نهضت سبز و ازادی ملت ایران شده اند. به عبارت دیگر نهضت سبز ملت ایران با زبان موسیقی و تصویر و تابلو و کاریکاتور و نمایشنامه و سینما و نیز شعر و داستان و مقاله ماندگار خواهد شد. آن چه در مشروطیت ناتمام ماند. آنچه در نهضت نفت با کودتای 28 مرداد 1332 نابود شد. و آن چه با انقلاب بهمن ماه 1357 به کژراهه کشیده شد و به کودتای اتنخابات خرداد 1388 انجامید. همه آن آرزوها و امید ها و آرمان های سوخته و خاکستر شده، در جنبش سبز تبلور یافته است.
بیش از صد سال پیش آیه الله نائینی در رساله بسیار پراهمیت " تنبیه الامه و تنزیه المله" خطر استبداد دینی را به عنوان بدترین نوع استبداد یادآوری کرده است.
" از آن قوای ملعونه که بعد از جهالت ملت از همه اعظم وعلاجش هم بواسطه رسوخش در قلوب و از لوازم دیانت محسوب بودن از همه اصعب و در حدود امتناع است؛ همان شعبه استبداد دینی است..."
تفاوت آشکاری که در این مرحله با مراحل پیشین دیده می شود، آگاهی ملت است. دیگر حنای این سخن که سخن ولی فقیه سخن خداست رنگی ندارد. ما آموخته ایم که حتی سخن منسوب به پیامبر یا امام را با میزان و ملاک قرآنی بسنجیم، آگر مخالف معیار بود آن سخن را بر دیوار بکوبیم. وقتی با سخن منسوب به پیامبر و امام که خارج از عرف عقل و عدالت و انصاف و مغایر موازین باشد، می توان آن سخن را به هیچ گرفت، سخنانی که ستم را توجیه می کند چه اعتباری خواهد داشت؟ سخنی که جنایت شکنجه گران و آدمکشان را در ترازوی خدمت توزین می کند. و شخصیت های دینی و انقلابی و خدوم را که تنها استبداد را بر نمی تابند، تمام خدمات و شخصیت انان را در ترازوی خیانت قرار می دهد و می سنجد. در ثواب الاعمال شیخ صدوق روایتی از امام صادق به نقل از امام باقر علیهما السلام نقل شده است:
"اذا كان يوم القيامة نادى مناد. اين الظلمة واعوانهم، ومن لاق لهم دواة، أو ربط لهم كيساً، أو مد لهم مدة قلم؟ فاحشروهم معهم»
همه آنانی که به ستم یاری رسانده اند و در صف حمایت از ستمگران بوده اند؛ در قیامت هم در همان صف قرار می گیرند. به عبارت دیگر امروزه تمامی اعضا مجلس خبرگان رهبری که بایست مطابق قانون اساسی بر کار رهبری نظارت کنند، تمامی مراجع تقلید که با سکوت خود ستم را یاری می کنند، در همان صف خواهند بود.
هنرمندان ایران به روشنی نشان دادند، که در راه استیفای حقوق پایمال شده ملت ایران ایستاده اند و حاضر نیستند دولت کودتا را به رسمیت بشناسند. این رویه می بایست به همه بخش های مختلف جامعه ما تسری پیدا کند. کدام نویسنده است که حاضر است از رییس جمهور محصول کودتا جایزه کتاب سال بگیرد؟ استاد شفیعی کدکنی که در تمام این سال ها از شرکت در هر برنامه جایزه و چهره ماندگاری پرهیز کرد، نقش و نفوذ بیشتری در ساحت فرهنگ و اندیشه دارد، یا آنانی که به ثمن بخس ستم را به رسمیت شناختند؟
سرنوشت استبداد و مستبدین تنهایی ست. صد سال تنهایی جمشید... ما هم استبداد دینی را تنها بگذاریم. مثل هنرمندان نقش خویش را بر زمانه و بر پیشانی تاریخ حک کنیم.
چرا ما دشمن شدیم؟ / مهدی سحرخیز
تقویم را از روی میز برمی دارم و نگاهی گذرا به صفحاتش می اندازم. همیشه برایم سوال بوده که ما چرا در بیشتر اوقات سررسید یا کتاب را از آخر به اول مرور می کنیم. منظورم همان مرورهای سطحی و گذراست که به اصطلاح خودمان یک نگاهی به آن می اندازیم. مثل وقایع تاریخی می ماند، انگار ما هم داریم اتفاقات دهه های گذشته را تجربه می کنیم.
نزدیک به سه ماه از انتخابات دهم ریاست جمهوری می گذرد و مردم کشورم کماکان در بهت و هیجانات منفی تقلب آشکار نظامیان هستند. چه نازنین مردمانی که در روزهای واپسین دوران تبلیغات، در کنار هم دوستانه برای نامزد سبزشان تلاش و اطلاع رسانی می کردند. هنوز به یاد دارم برق شادی چشمان پدرانی را که دغدغه خیلی چیزها را داشتند و به زبان می آوردند تحسین خود را به جوانانی که دیگر به پسر یا دختر بودن هم اهمیت نمی دادند به قول آنها بازار متلک و چشم چرانی گویا از رونق افتاده بود و همه برادرانه و خواهرانه در کنار هموطنان خود فعالیت می کردند.
"این شب ها" نام برنامه ایست که این شب ها از سیمای ضرغامی - یا به تعبیر رئیس جمهور موسوی رسانه غیرملی - پخش می شود. علی درستکار آنرا اجرا می کند، فردی که در بعضی نشریات و مجله های زنانه کشور مدیر هنریست، زیاد به عنوان و سمتش توجه نکنید نان اسمش را می خورد. میهمان برنامه احمد توکلی بود مردی که به یک دندگی و لجاجت شهره است. آخر انسان که نمی تواند یک روز اینطرفی باشد و یک روز آنطرفی. بالاخره یا رومی رومی یا زنگی زنگی. مخصوصا در این روزگاری که ما در آن به سر می بریم که راه ها و خط ها عیان می شوند و قدرت تشخیص هم نمی خواهد فقط چشمانی باز می خواهد.
خیلی علاقه داشتم بدانم او که خود را از دلسوزان نظام و انقلاب و امام می داند چه واکنشی می تواند به بازداشت دکترعلیرضا بهشتی داشته باشد، ایا می تواند سکوت کند یا بر کودتاگران خواهد تاخت؟
خیلی زودتر از آنی که گمان می کردم به اصل مطلب رسید. نقل به مضمون می کنم:
"" خیلی از نیروهای دلسوز نظام که سهم عمده ای در پیروزی و پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی داشتند به علت رفتار ناپسند و گمراهانه فرزندانشان از آنها تبری جستند، نمونه ها کم نیست می توانم به خیلی ها اشاره کنم ، آیت اله طالقانی از فرزند خود تبری جستند، آیت اله مشکینی از فرزند خود تبری جستند، آیت اله خزعلی از فرزند خود تبری جستند، آقای هاشمی هم باید از پسر خود تبری بجویند حتی آقای کروبی هم اگر فرزندانشون مشکلاتی داشتند باید تبری بجویند.""
او در کمال وقاحت غیر مستقیم مهر تاییدی می زد بر بازداشت فرزند شهید مظلوم بهشتی، که البته اگر اسم نبرد دلیلش همان به مانند ترازو بودن ایشان است، ترازو از این جهات که ایشان خود را داور اصلی و بی طرف همه دعاوی داخلی می بیند و از جهت دیگر این نظرات یک روز چپی و یک روز راستی ایشان است.
اگر او حرف از این تبری ها می زند دلیلش جای دیگریست، اشکال آنجاست که حاکمان دیگر قادر به پاسخگویی حتی به همسر و فرزندان خود نیز نیستند. مسئله اصلی این است چه شده که حاکمان قادر به کنترل خانه ها و فرزندان خود نیز نیستند. آیت اله مشکینی با آنهمه سابقه طولانی وعظ و خطابه که گوش همه ما را کر کرده بود چطور می توانست فرزند ناخلف داشته باشد؟ هنوز یادمان نرفته صحبت های آقازاده محسن رضایی را که از رادیوهای به اصطلاح بیگانه داد سخن می داد. چه شده که محسن فلاحیان همان فرزند سابق وزیر اطلاعات که در دوران انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد یکی از مامورین انتظامی را هدف قرار داد و کشت، در حوادث اخیر پا به پای مردم به مبارزه با حکومت می پردازد. اینها چه کرده اند که فرزندانشان هم از آنها روی گردان شده اند؟
شهاب الدین صدر وقتی با پرسش یکی از خانواده های اسرای دربند در مورد پیگیری وضعیت فرزندشان مواجه می شود اعلام عجز می کند و ناخودآگاه اعتراف می کند که قادر به خانه نشین کردن فرزند خود هم نیست که به خیابان نرود و شعار ندهد.
به گذشته سری بزنیم .. دوران دبستان و راهنمایی ما چه روزهایی بودند .. هنوز هم یادم هست وقتی در مراسم صبحگاه به صف می ایستادیم باید از جلو نظام می داشتیم و با صدای بلند فریاد می زدیم الله اکبر جانم فدای رهبر .. همیشه به این فکر می کردم که ما که سنی نداریم چرا باید جانمان را فدای رهبرمان کنیم؟ مگر همیشه این بزرگترها نبودند که باید جان کوچکترها را نجات می دادند؟
در تمامی مدارس اتاقی بود به اسم اتاق معلم تربیتی که هروقت ما را میدید موعظه ای آغاز و ما را به ادامه راه امام و شهدا تشویق و به عضو بسیج شدن ترغیب می کرد. در تمام عمر به یاد نداریم که کسی را بی حجاب در خیابان دیده باشیم، ما تا به حال سواحل آزاد ندیده ایم ، ما که سالن رقص ندیده ایم ، ما هیچ ندیده ایم همه چیز برای ما قدغن بوده است. ویدئو، ماهواره و هزار چیز دیگر را هم می توان به این لیست اضافه کرد. هرچه بزرگتر شدیم انگار لیست ما پربارتر از قبل می شود.
چرا ما و فرزندان اینها با حاکمان به تضاد رسیده ایم مگر ما در دوران حکومت سی ساله همین ها به دنیا نیامده ایم؟ مگر در همین دوران مدرسه نرفته ایم؟ مگر در همین دوران از کودکی به نوجوانی و از نوجوانی به جوانی نرسیده ایم؟ چه شده که ما را اکنون دشمن خود می دانند؟ آنها ما را گم کرده ی راه می دانند و ما را به کجروی از ارزشهای دین و انقلاب متهم می سازند مگر ما به جز آنها معلم و راهنمای دیگری هم داشته ایم؟ چه کسی راهش را گم کرده؟ ما یا آنها که پس از سی سال همه شعارهای انقلاب خود را زیر پا گذاشته و لگدمال می کنند.
ما دیگر نه استقلال داریم ، نه آزادی ، نه جمهوریت برقرار است و نه اسلامیتی در کار است. همه را به اندک بهایی تاراج کردند و به حراج گذاشتند.
اکنون ملت ایران هیچ چیزی جز امید ندارند، امید به آینده ای بهترکه عبوراز هر گذرگاه سخت و دشواری را ممکن می سازد. با امید به فردا، آری ما همه با هم هستیم.
نزدیک به سه ماه از انتخابات دهم ریاست جمهوری می گذرد و مردم کشورم کماکان در بهت و هیجانات منفی تقلب آشکار نظامیان هستند. چه نازنین مردمانی که در روزهای واپسین دوران تبلیغات، در کنار هم دوستانه برای نامزد سبزشان تلاش و اطلاع رسانی می کردند. هنوز به یاد دارم برق شادی چشمان پدرانی را که دغدغه خیلی چیزها را داشتند و به زبان می آوردند تحسین خود را به جوانانی که دیگر به پسر یا دختر بودن هم اهمیت نمی دادند به قول آنها بازار متلک و چشم چرانی گویا از رونق افتاده بود و همه برادرانه و خواهرانه در کنار هموطنان خود فعالیت می کردند.
"این شب ها" نام برنامه ایست که این شب ها از سیمای ضرغامی - یا به تعبیر رئیس جمهور موسوی رسانه غیرملی - پخش می شود. علی درستکار آنرا اجرا می کند، فردی که در بعضی نشریات و مجله های زنانه کشور مدیر هنریست، زیاد به عنوان و سمتش توجه نکنید نان اسمش را می خورد. میهمان برنامه احمد توکلی بود مردی که به یک دندگی و لجاجت شهره است. آخر انسان که نمی تواند یک روز اینطرفی باشد و یک روز آنطرفی. بالاخره یا رومی رومی یا زنگی زنگی. مخصوصا در این روزگاری که ما در آن به سر می بریم که راه ها و خط ها عیان می شوند و قدرت تشخیص هم نمی خواهد فقط چشمانی باز می خواهد.
خیلی علاقه داشتم بدانم او که خود را از دلسوزان نظام و انقلاب و امام می داند چه واکنشی می تواند به بازداشت دکترعلیرضا بهشتی داشته باشد، ایا می تواند سکوت کند یا بر کودتاگران خواهد تاخت؟
خیلی زودتر از آنی که گمان می کردم به اصل مطلب رسید. نقل به مضمون می کنم:
"" خیلی از نیروهای دلسوز نظام که سهم عمده ای در پیروزی و پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی داشتند به علت رفتار ناپسند و گمراهانه فرزندانشان از آنها تبری جستند، نمونه ها کم نیست می توانم به خیلی ها اشاره کنم ، آیت اله طالقانی از فرزند خود تبری جستند، آیت اله مشکینی از فرزند خود تبری جستند، آیت اله خزعلی از فرزند خود تبری جستند، آقای هاشمی هم باید از پسر خود تبری بجویند حتی آقای کروبی هم اگر فرزندانشون مشکلاتی داشتند باید تبری بجویند.""
او در کمال وقاحت غیر مستقیم مهر تاییدی می زد بر بازداشت فرزند شهید مظلوم بهشتی، که البته اگر اسم نبرد دلیلش همان به مانند ترازو بودن ایشان است، ترازو از این جهات که ایشان خود را داور اصلی و بی طرف همه دعاوی داخلی می بیند و از جهت دیگر این نظرات یک روز چپی و یک روز راستی ایشان است.
اگر او حرف از این تبری ها می زند دلیلش جای دیگریست، اشکال آنجاست که حاکمان دیگر قادر به پاسخگویی حتی به همسر و فرزندان خود نیز نیستند. مسئله اصلی این است چه شده که حاکمان قادر به کنترل خانه ها و فرزندان خود نیز نیستند. آیت اله مشکینی با آنهمه سابقه طولانی وعظ و خطابه که گوش همه ما را کر کرده بود چطور می توانست فرزند ناخلف داشته باشد؟ هنوز یادمان نرفته صحبت های آقازاده محسن رضایی را که از رادیوهای به اصطلاح بیگانه داد سخن می داد. چه شده که محسن فلاحیان همان فرزند سابق وزیر اطلاعات که در دوران انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد یکی از مامورین انتظامی را هدف قرار داد و کشت، در حوادث اخیر پا به پای مردم به مبارزه با حکومت می پردازد. اینها چه کرده اند که فرزندانشان هم از آنها روی گردان شده اند؟
شهاب الدین صدر وقتی با پرسش یکی از خانواده های اسرای دربند در مورد پیگیری وضعیت فرزندشان مواجه می شود اعلام عجز می کند و ناخودآگاه اعتراف می کند که قادر به خانه نشین کردن فرزند خود هم نیست که به خیابان نرود و شعار ندهد.
به گذشته سری بزنیم .. دوران دبستان و راهنمایی ما چه روزهایی بودند .. هنوز هم یادم هست وقتی در مراسم صبحگاه به صف می ایستادیم باید از جلو نظام می داشتیم و با صدای بلند فریاد می زدیم الله اکبر جانم فدای رهبر .. همیشه به این فکر می کردم که ما که سنی نداریم چرا باید جانمان را فدای رهبرمان کنیم؟ مگر همیشه این بزرگترها نبودند که باید جان کوچکترها را نجات می دادند؟
در تمامی مدارس اتاقی بود به اسم اتاق معلم تربیتی که هروقت ما را میدید موعظه ای آغاز و ما را به ادامه راه امام و شهدا تشویق و به عضو بسیج شدن ترغیب می کرد. در تمام عمر به یاد نداریم که کسی را بی حجاب در خیابان دیده باشیم، ما تا به حال سواحل آزاد ندیده ایم ، ما که سالن رقص ندیده ایم ، ما هیچ ندیده ایم همه چیز برای ما قدغن بوده است. ویدئو، ماهواره و هزار چیز دیگر را هم می توان به این لیست اضافه کرد. هرچه بزرگتر شدیم انگار لیست ما پربارتر از قبل می شود.
چرا ما و فرزندان اینها با حاکمان به تضاد رسیده ایم مگر ما در دوران حکومت سی ساله همین ها به دنیا نیامده ایم؟ مگر در همین دوران مدرسه نرفته ایم؟ مگر در همین دوران از کودکی به نوجوانی و از نوجوانی به جوانی نرسیده ایم؟ چه شده که ما را اکنون دشمن خود می دانند؟ آنها ما را گم کرده ی راه می دانند و ما را به کجروی از ارزشهای دین و انقلاب متهم می سازند مگر ما به جز آنها معلم و راهنمای دیگری هم داشته ایم؟ چه کسی راهش را گم کرده؟ ما یا آنها که پس از سی سال همه شعارهای انقلاب خود را زیر پا گذاشته و لگدمال می کنند.
ما دیگر نه استقلال داریم ، نه آزادی ، نه جمهوریت برقرار است و نه اسلامیتی در کار است. همه را به اندک بهایی تاراج کردند و به حراج گذاشتند.
اکنون ملت ایران هیچ چیزی جز امید ندارند، امید به آینده ای بهترکه عبوراز هر گذرگاه سخت و دشواری را ممکن می سازد. با امید به فردا، آری ما همه با هم هستیم.
نماهنگ "اصلیت حکم" + نسخه مخصوص بلوتوث
نماهنگ "اصلیت حکم"، با تلفیقی از فیلمها و ترانههای سبز
موج سبز آزادی تلاش میکند با انتشار نسخههای مناسب بلوتوث که قابل استفاده در تلفن همراه است، در گسترش آگاهی عمومی تاثیرگذار باشد. لطفا با دریافت این فایل و توزیع آن از طریق بلوتوث، در رسیدن به این هدف به ما کمک کنید.
نسخه بلوتوثی نماهنگ "اصلیت حکم" را از اینجا دریافت کنید
http://www.mowjcamp.org/files/file/29140
موج سبز آزادی تلاش میکند با انتشار نسخههای مناسب بلوتوث که قابل استفاده در تلفن همراه است، در گسترش آگاهی عمومی تاثیرگذار باشد. لطفا با دریافت این فایل و توزیع آن از طریق بلوتوث، در رسیدن به این هدف به ما کمک کنید.
نسخه بلوتوثی نماهنگ "اصلیت حکم" را از اینجا دریافت کنید
http://www.mowjcamp.org/files/file/29140
شمسالدین عیسایی دوباره بازداشت شد
سایت نوروز خبر داد که شمسالدین عیسایی، از اعضای ستاد میرحسین موسوی که در تیر ماه بازداشت و پس از چند روز آزاد شده بود، بار دیگر بازداشت شده است.
این سایت زمان دستگیری آقای عیسایی را 10 روز پیش ذکر کرده و از علت بازداشت وی نیز ابراز بیاطلاعی کرده است.
شمس الدین عیسایی در دولت اصلاحات، مدیركل حقوقی وزارت كشور بود.
این سایت زمان دستگیری آقای عیسایی را 10 روز پیش ذکر کرده و از علت بازداشت وی نیز ابراز بیاطلاعی کرده است.
شمس الدین عیسایی در دولت اصلاحات، مدیركل حقوقی وزارت كشور بود.
آزار و اذیت کیوان صمیمی در بند 209
یک منبع آگاه از آزار و اذیت مهندس کیوان صمیمی در بند 209 زندان اوین خبر داد.
به گزارش موج سبز آزادی، با وجود آنکه کیوان صمیمی از روز 23 خرداد در بازداشت به سر میبرد و 91 روز از حضور او در زندان اوین میگذرد، بازجوییهای وی به شکلی بهانهگیرانه هنوز ادامه دارد و بازجویان برای اینکه بازجوییهای وی را کش دهند، به سراغ ارتباط او با سایتهای "روز" و "ایران امروز" رفتهاند و حتی در خصوص ارتباط آقای صمیمی با مرحوم فروهر هم از وی بازجویی کردهاند! اما وی ارتباطات خود با همهی سایتهای خبری را قانونی دانسته است.
بر اساس این گزارش، بازجویان که پیش از این آقای صمیمی را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند، در روزهای اخیر برای تحقیر او اقدام به اصلاح اجباری سر و صورت وی کرده و نیز برای مدتی او را در دستشویی حبس کردهاند.
اینها همه در حالی است که مسئولان قضایی از یک ماه پیش وعده داده بودند که کیوان صمیمی آزاد میشود، اما اکنون ادعا میکنند که دادستان جدید تهران از آزادی وی جلوگیری میکند.
به گزارش موج سبز آزادی، با وجود آنکه کیوان صمیمی از روز 23 خرداد در بازداشت به سر میبرد و 91 روز از حضور او در زندان اوین میگذرد، بازجوییهای وی به شکلی بهانهگیرانه هنوز ادامه دارد و بازجویان برای اینکه بازجوییهای وی را کش دهند، به سراغ ارتباط او با سایتهای "روز" و "ایران امروز" رفتهاند و حتی در خصوص ارتباط آقای صمیمی با مرحوم فروهر هم از وی بازجویی کردهاند! اما وی ارتباطات خود با همهی سایتهای خبری را قانونی دانسته است.
بر اساس این گزارش، بازجویان که پیش از این آقای صمیمی را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند، در روزهای اخیر برای تحقیر او اقدام به اصلاح اجباری سر و صورت وی کرده و نیز برای مدتی او را در دستشویی حبس کردهاند.
اینها همه در حالی است که مسئولان قضایی از یک ماه پیش وعده داده بودند که کیوان صمیمی آزاد میشود، اما اکنون ادعا میکنند که دادستان جدید تهران از آزادی وی جلوگیری میکند.
اشتراک در:
پستها (Atom)