این تحلیل، کاری از گروه فیسبوکی "انقلاب سبز" است. این گروه، از گروههای بسیار فعال در فضای اینترنت به شمار میرود.
صفحهی گروه انقلاب سبز در سایت فیسبوک
http://www.facebook.com/greenrevolutiongroup
از ابتدای ماه رمضان، معترضان به نتیجه انتخابات، از آمادگی خود برای حضور در راهپیمایی رسمی روز قدس خبر دادند. در حالی که کودتاچیان، به خاطر ممانعت از رویارویی با مردم، مراسم مذهبی ماه رمضان را لغو کرده بودند، اما این بار در موقعیتی قرار گرفته اند که نه توان لغو روز قدس را دارند و نه میتوانند حضور مردم را تحمل کنند. اما به راستی مشکل کودتاچیان با حضور مردم چیست؟ چرا آنها علاوه بر تجمعات خودجوش و اعتراضی، از حضور مردم در مراسم رسمی هم بیمناک هستند؟ به اعتقاد ما میتوان این آشفتگی و هراس را در ضعف راهبردی نظامیان در مدیریت مبارزات سیاسی ارزیابی کرد.
در سالهای اخیر، رشد سرطانی سازمانهای امنیتی و نظامی، و نفوذ بی رقیب آنها در نهادهای عمده حاکمیتی باعث شد که بالاترین نهاد سیاسی کشور، در چارچوب فکری سپاه و در محاسبه ای نادرست، دکترین پیشنهادی نظامیان را به عنوان بهترین گزینه برای اداره کشور برگزیند، غافل از این که برگزیدن چنین مسیری با مقاومت مدنی جامعه مواجه خواهد شد. در واقع یک عنصر سیاسی - هر قدر هم که نادان و بی تدبیر باشد - به خوبی میداند که بروز هر نوع خشونت و خونریزی در جامعه به نفع حاکمیتش نیست. بنا براین برای تن دادن به این کار، باید توسط مشاوران و اطرافیانش قانع یا ترسانده شود تا مجاب به صدور فرمان آتش شود یا به امید ترساندن مردم، تهدید به برخورد خشونت آمیز کند. اما زمانی که خشونتهای بیرحمانه و بیسابقه ای همچون تیراندازی مستقیم، آدم ربایی، شکنجه، تجاوز و انواع جنایتهای دیگر، پاسخگوی نیازهای سیاسی حاکمیت نیستند، نظامیان برای این که حاکمیت سیاسی را قانع به پذیرش برنامه های خود کنند، راهی ندارند جز این که به حاکمان القاء کنند که راه طی شده، بازگشت ناپذیر است و اکنون، درست یا غلط، باید این راه را ادامه داد، چون بازگشت و عقب نشینی برابر با سقوط است و رقیب به دنبال انقلاب و سرنگونی است و به هیچ عنوان حاضر به مذاکره نیست. آتش افروزی و دو به هم زنی، آخرین ابزار و دستاویز برای فرماندهانی است که در مراکز عمده تصمیم گیری و تصمیم سازی، لانه کرده اند و به جای این که دستورات مقامات سیاسی را اطاعت کنند، خود به فضای ذهنی و سیاسی مافوق خود، شکل میدهند! اما تفاوتهای اساسی میان تربیت و نگرش نظامی با تربیت و نگرش سیاسی وجود دارد که باعث ایجاد ناهماهنگی و آشفتگی در میان عناصر نظامی و عناصر سیاسی کودتا میگردد. به همین دلیل است که با نزدیک شدن به هر مناسبت ملی یا مذهبی و با اعلام آمادگی مردم برای حضور در صحنه، انبوهی از بحث و جدل و چانه زنی و تناقض گویی در میان کودتاچیان روی میدهد که بگیرند، ببندند، بزنند یا ول کنند. اما در نهایت به نتیجه نمیرسند و تصمیم میگیرند که لغو کنند. و جالب آن که همین لغو کردن ها، نشان از ناتوانی کودتاگران در تصمیم گیری است؛ آنجا که نمیتوانند به تصمیم مشترک جمعی برسند، تصمیم گیری را به تعویق می اندازند. اما این حالت بن بست امکان تداوم ندارد. هر بار که مردم برای حضور در مراسمی اعلام آمادگی میکنند، و با بروز هر همبستگی و اعتراض اجتماعی، کودتاچیان، بحث و اختلاف نظر جدیدی را تجربه میکنند و این امر، آنها را به تدریج ضعیف تر و متزلزل تر خواهد کرد. به همین دلیل است که این روزها، همه در توصیف جنبش سبز، میگویند: ارتش خوب، ارتشی است که سایه اش بجنگد. اما روز قدس در این میانه وضعیتی استثنایی دارد. این بار، نظامیان هم معتقد به اولویت استفاده از ترفندهای سیاسی و تاکتیکهای روانی هستند. به همین دلیل از همه ابزارها و امکانات رسانه ای و سیاسی استفاده خواهند کرد. بهترین وسیله برای منصرف کردن مردم از شرکت در تظاهرات روز قدس، اولا، انحراف افکار عمومی از طریق خبر سازی و ثانیا ناامید کردن یا ترساندن مردم از خونریزی و کشتار دولت در این تظاهرات است. کودتا چیان، سرکوبهای چند ماه اخیر خود را مدارا و خویشتنداری (آن هم به سبک امیرالمومنین) مینامند و هشدار میدهند که در روز قدس دیگر مدارا نخواهند کرد.
اما در روز قدس، به سه دلیل مهم و اساسی، احتمال بروز خشونت، بسیار پایین است: اول اینکه، خشونتهای اعمال شده تا به امروز هیچ فایده موثری نداشته و ملت، دولت کودتا را تحت هیج عنوان نپذیرفته و نخواهد پذیرفت. دوم، ریختن خون مردم بیدفاع آن هم در روز قدس، که به صورت مسالمت آمیز در تظاهرات رسمی شرکت کرده اند، علاوه بر نقض فاحش حقوق بشر، ضربه ای خردکننده به ایدئولوژی رسمی حکومتی خواهد زد و تمام ادعاهای مذهبی آن را در مقیاس داخلی و بین المللی نابود خواهد ساخت. سوم و از همه مهمتر، مسئله سفر رئیس دولت کودتا به سازمان ملل است. در شرایطی که او اصرار دارد که هر سال به سازمان ملل برود و با ادعای مدیریت جهان، پیام صلح و دوستی صادر کند، انتشار خبر خشونت در ایران، در رسانه های بین المللی، اصلا برای دولت کودتا، قابل قبول نخواهد بود. بنا براین برای اولین بار در روز قدس، کودتا چیان در وضعیتی قرار میگیرند که راه حل خشونت آمیز برای آن ندارند. اما همه اینها دلیل نمیشود که دولت کودتا از حضور سبز مردم در تظاهرات روز قدس استقبال کند. به همین دلیل، این بار به جای استفاده از خشونت و زور عریان، سعی میکنند که از مجموعه ای از تاکتیکهای جنگ روانی یا «جنگ نرم» استفاده کنند.
تهدید به سرکوب خونین مردم، تهدید رهبران جنبش به دستگیری، اقدام به دستگیری یا حصر خانگی رهبران جنبش همراه با تظاهر به برخورد جدی با عوامل شکنجه و تجاوز، انجام مانورهای شهری، اقدام به بمبگذاری یا حملات تروریستی ساختگی، قطع یا ایجاد اختلال در وسایل ارتباطی ، و ایجاد واکنش یا انفعال در جامعه از طریق انتشار اخبار غیر منتظره (بمب خبری) و هر اقدام تهاجمی دیگر، از جمله تاکتیک هایی است که ممکن است تا قبل از روز قدس در دستور کار کودتاچیان قرار گیرد. اما به احتمال زیاد، تا قبل از روز قدس، شاهد حرکتهای غیر متعارف از سوی دولت کودتا خواهیم بود چرا که نظامیان، پیش از این، با استفاده نابهنگام از زور عریان، تاثیر تاکتیکهای روانی و رسانه ای را به شدت تضعیف کرده اند. اکنون ماشین تبلیغات انحصاری دولت (صدا و سیما) چنان بدنام و ناکارآمد شده است که میتوان آن را اسقاط شده دانست. نیروی انتظامی و قوه قضائیه، بیش از آن که نگهبان نظم و امنیت تلقی شوند، به عنوان گروهی آدم ربا، متجاوز و اغتشاشگر شناخته میشوند و اعتماد عمومی به دستگاه ها و رسانه های دولتی به شدت کاهش یافته است. در حال حاضر، فضای روانی جامعه به صورتی است که بانگ الله اکبر یک نوجوان در تاریکی شب، به مراتب بیشتر از هشدارها و خط و نشان کشیدنهای مقامات عالی نظام تاثیر دارد و تظاهر به دلجویی و احقاق حق ستمدیدگان و شکنجه شدگان کهریزک، نمیتواند چهره مخدوش رسانه ها و نهادهای دولتی را ترمیم کند. در نگرش نظامیان، هر گونه عقب نشینی و مصالحه به معنای پذیرش شکست است و همین ترس وسواسی باعث شده است که دیگر دولت، حتی به صورت تاکتیکی و ساختگی نمیتواند برای دلجویی از مردم و ترمیم چهره خود در افکار عمومی، اقدامی صورت دهد، چرا که ممکن است مطالبات معترضان، افزایش یابد. بنابراین در روزهای منتهی به روز قدس، حملات و تهدیدات و اقداماتی مشابه آنچه که شورای عالی امنیت ملی در قدغن کردن رسانه های غیر دولتی از انتشار هر نوع خبر و گزارش در مورد موسوی و کروبی انجام داد، (ممنوع التصویر و ممنوع الخبر شدن رهبران جنبش) ادامه خواهند یافت. بعید نیست که در روزهای باقیمانده، با دستگیر کردن رهبران جنبش، دست به تحریک مردم و ایجاد موجی از خشونت و کشتار دست بزنند تا با ایجاد وحشت و هراس، از حضور میلیونی مردم در روز قدس جلوگیری کنند.
اما با همه این اقدامات پیشگیرانه، در نهایت دولت کودتا، در روز قدس چاره ای جز این ندارد که خود را در معرض یک آزمون اجتماعی بزرگ قرار دهد. به این ترتیب روز قدس، مانند مسابقه ای حساس خواهد بود که هر دو تیم برای رسیدن به شرایط ایده آل مسابقه، از چند روز قبل به «اردو» میروند و خود را از مسایل و دغدغه های حاشیه ای و انحرافی جدا میکنند تا با نهایت تمرکز در زمین بازی حاضر شوند. این که آحاد جامعه تا آن روز در کدام اردو قرار بگیرند، به تلاش و تمرکز دو طرف بستگی دارد. اما بلوف و کرکری هم یکی از اجزای جدایی ناپذیر هر مسابقه ای است. همیشه کسانی هستند که بلوف میخورند و جا میزنند، اما بـرنده ها، فـقط به بــردن فـکر میکنند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر