فراخوان «موج سبز آزادی» برای افشای اسرار پنهان یک شکنجهگاه
گوانتاناموی کهریزک را رسوا کنیم
نزدیک به دو هفته از اعلام تعطیلی کشتارگاه کهریزک میگذرد؛ جایی که نه فقط در طول ۵۰ روز اخیر که در طی ۴ سال گذشته مقتل انسانهای بیگناه و بی نام و نشان بسیاری بوده است و هماکنون هم مشخص نیست که واقعا تعطیل شده باشد.
پس از سالها خونریزی و کشتار و شکنجه، این بار جنازههای جوانان مظلوم و بیگناهی که تنها جرمشان، شعار پس گرفتن رای سبزشان بود، از این مکان بیرون آمد. آخرین سکانس مخوف که از این جنایت سریالی هولناک علیه بشریت پرده برداشت، قتل شهید محسن روحالامینی، پسر یکی از سرداران سابق سپاه بود که در این مکان به دست عدهای آدمکش که هنوز هویتشان فاش نشده، صورت گرفت. شاید اگر این اتفاق نمیافتاد، شکنجه و کشتارها همچنان تا مدتها ادامه مییافت و ندای بازماندگان مظلوم هم به هیچ کجا نمیرسید.
لذا از همه کسانی که قبل و بعد از وقایع ۱۸ تیر براساس تجربه شخصی خود و یا نقل از دوستان و آشنایانشان، اخباری از چند و چون وضعیت بازداشتگاه کهریزک و نیز هویت شکنجهدهندگان دارند، درخواست میکنیم که دانستههای خود در این زمینه را برای «موج سبز آزادی» بفرستند. این خاطرات و نوشتهها سندی خواهند بود بر جنایت آنانی که این روزها صورت زشت خود را پشت نقاب پنهان کردهاند تا از خشم ملت در امان بمانند.
خون پاک شهید روحالامینی، سند و دلیلی شد برای توبیخ عوامل این جنایات که مدتها بود از سوی مقامات ارشد انکار میشد و به ناگاه به عنوان بازداشتگاهی غیراستاندارد (!) قرار بر تعطیلی آن شد! اما گویا حتی بعد از صدور دستور رهبر هم، این قاتلان کودتاچی هنوز قصد جان مردم بیگناه را دارند و با سرپیچی از فرمان ولی امرشان، درست مانند آنچه در مورد انتصاب اسفندیار رحیممشایی رخ داد، این بار هم به جای تعطیل کردن این کشتارگاه حرف از اصلاح و استاندارد کردنش میزنند!
این جریان مرموز که از برخی مقامات ارشد نیروی انتظامی هم خط میگیرد، گویی هنوز قصد ندارد به این جنایت بشری پایان دهد و سردمداران آن گمان کردهاند که میتوانند با محاکمه نمایشی دو سرباز و گروهبان و نامگذاری آن به تادیب و برخورد و تنبیه، سر ملتی را کلاه بگذارند و به این فجایع در کهریزک و یا بازداشتگاههای غیراستاندارد (!) دیگر که هنوز مشخصاتشان کشف نشده، ادامه دهند.
امروز سردار فرماندهی معظم! ناجا البته تقصیر را به گردن یک ویروس انداختهاند تا از تشکیلات تحت مسئولیت خود سلب مسئولیت کنند. اما آش آنقدر شور شده که حتی نمایندگان اصولگرا هم از لزوم اعلام اسم و رسم شکنجهگران و مسئولیت اصلی احمدی مقدم در این ماجرا سخن میگویند یا یکی از سایتهای حامی کودتا (جهان نیوز) فاش میکند که در کهریزک، اراذل و اوباش (بخوانید دستگیرشدگان و شکنجه شدگان سالهای قبل) را به جان دستگیرشدگان انداختهاند و دستکم سه تن در همین بازداشتگاه کشته شدهاند؛ سه نفری که احمدی مقدم هم به آنها اشاره میکند، اما با این جملات: فقط سه تن از افراد بازداشتی به علت ایجاد بینظمی مورد تنبیه بدنی قرار گرفتند! گویی در قاموس سردار، تنها شکنجههای منجر به مرگ، «تنبیه بدنی» محسوب میشود.
کیست که نداند این خبرسازیها و نامهنگاریها و به اصطلاح تادیبها چیزی بیش از یک بازی و نمایش کثیف نیست و پشت پرده این مسائل بازیگردانانی مشغول دسسیسهچینی دیگری برای تداوم شکنجهها و کشتارها در آن مکان مخوفاند؟
هویت جنایتکاران حقیقی و عاملان مستقیم این کشتارها، تا زمانی که شاهدان عینی آن وقایع لب به سخن نگشایند، فاش نخواهد شد. پس آنچه را خود یا اطرافیانتان در کهریزک دیده یا تجربه کردهاید، برایمان بنویسید! خواندن و شنیدن این تجربیات از شاهدان عینی یا نزدیکان آنان به ما کمک میکند تا اطلاعات دقیقی از چند و چون این جنایات را به گوش همه برسانیم و راه فرار و «ماستمالی» کردن این اتفاقات ناگوار را بر عوامل اصلی آن ببندیم.
عدهای دستاندرکار توجیهگر این فجایع، با اراذل و اوباش خواندن معترضان وقایع اخیر، مدعی شدهاند که بعد از تظاهرات ۱۸ تیر بود که به علت پر شدن فضای اوین، اقدام به انتقال افراد خاطی به کشتارگاه کهریزک کردهاند! این ادعا در حالی مطرح شده است که وضعیت نابسامان و به واقع افتضاح بازداشتگاه کهریزک توسط بازداشتشدگانی که پیش از ۱۸ تیر در این محل نگهداری میشدند و اکنون آزاد شدهاند، تا به حال بارها بیان شده است و باز هم در این باره نیز باید گفت و نوشت تا دروغ استفاده موقت از کهریزک، جا نیفتد.
لذا از همه کسانی که قبل و بعد از وقایع ۱۸ تیر براساس تجربه شخصی خود و یا نقل از دوستان و آشنایانشان، اخباری از چند و چون وضعیت بازداشتگاه کهریزک و نیز هویت شکنجهدهندگان دارند، درخواست میکنیم که دانستههای خود در این زمینه را برای «موج سبز آزادی» بفرستند. این خاطرات و نوشتهها سندی خواهند بود بر جنایت آنانی که این روزها صورت زشت خود را پشت نقاب پنهان کردهاند تا از خشم ملت در امان بمانند.
نوشتهها و نوشتنهای شما کمک خواهد کرد تا صدای اعتراضمان نسبت به فراموشی یا پشت گوش انداختن فجایع مربوط به کهریزک با محاکمه نمایشی دو نگهبان و گروهبان که نقش اصلی را در این شکنجهها و کشتارها ایفا نکردهاند، از طریق افکار عمومی به گوش همه مقامات کشور و علمای قم برسانیم و بر خواسته مدنی خود مبنی بر کشف هویت جانیان اصلی کهریزک پافشاری کنیم. آنان که دستشان به خون جوانان این سرزمین آلوده شده است، باید تاوان سنگینی پس بدهند.
مسئول بازداشتگاه کهریزک، حسین فدایی بود
شکنجههای محرز شده برای مجلس: عریان کردن بازداشتشدگان و جلوگیری از رفتن به دستشویی
عضو فراکسیون اکثریت مجلس: مسئول بازداشتگاه کهریزک، حسین فدایی بود
حسین فدایی، نماینده .... تهران و دبیرکل جمعیت ایثارگران
یک عضو فراکسیون اکثریت مجلس در گفتوگو با خبرنگار «موج سبز آزادی» مسئول مستقیم بازداشتگاه کهریزک را معرفی کرد. این نماینده اصولگرا که خواست نامش فاش نشود، تصریح کرد که حسین فدایی، نماینده تهران و دبیرکل جمعیت ایثارگران، مسئولیت این بازداشتگاه را در حوادث پس از انتخابات بر عهده داشته و این موضوع برای کمیته ویژه مجلس ثابت شده است.
به گزارش موج سبز آزادی، این نماینده در عین حال ابراز داشت: تاکنون دو فقره از برخوردهای خلاف شان انسانی در بازداشتگاهها برای کمیته ویژه مجلس برای رسیدگی به وضعیت بازداشتشدگان محرز شده است که مورد اول عریان نگه داشتن متهمان به اغتشاش در بازداشتگاهها و دیگری ممانعت از اجابت مزاج آنها بوده است.
اعضای کمیته مزبور تاکید میکنند که بررسی دیگر ادعاهای مطرح شده درباره وضعیت بازداشتگاه کهریزک و دیگر بازداشتگاهها نیز ادامه دارد.
«موج سبز آزادی» یادآور میشود حسین فدایی، دبیر کل جمعیت ایثارگران، از حامیان پر و پا قرص محمود احمدینژاد در انتخابات دهم ریاست جمهوری بود و با برخی مسئولان بیت رهبری نیز ارتباطات نزدیکی دارد.
جالب است که او در مراسم تشییع جنازه محسن روحالامینی نیز که در بازداشتگاه تحت مسئولیت او بر اثر شکنجه به شهادت رسید، حضور یافته بود! علاوه بر روحالامینی، نام حداقل دو تن دیگر هم که در کهریزک به شهادت رسیدهاند، تاکنون مشخص شده است: محمد کامرانی و امیر جوادی لنگرودی.
بازداشتگاه کهریزک که چند سال پیش به بهانه نگهداری اراذل و اوباش تأسیس شد و برخلاف قانون زیر نظر نیروی انتظامی بود و نه سازمان زندانها، در جریانات پس از انتخابات به محل نگهداری دستگیرشدگان اعتراضات خیابانی تبدیل شده بود که به دلیل عدم رعایت ضوابط انسانی، رهبر نظام دستور تعطیلی آن را صادر کرد.
عضو فراکسیون اکثریت مجلس: مسئول بازداشتگاه کهریزک، حسین فدایی بود
حسین فدایی، نماینده .... تهران و دبیرکل جمعیت ایثارگران
یک عضو فراکسیون اکثریت مجلس در گفتوگو با خبرنگار «موج سبز آزادی» مسئول مستقیم بازداشتگاه کهریزک را معرفی کرد. این نماینده اصولگرا که خواست نامش فاش نشود، تصریح کرد که حسین فدایی، نماینده تهران و دبیرکل جمعیت ایثارگران، مسئولیت این بازداشتگاه را در حوادث پس از انتخابات بر عهده داشته و این موضوع برای کمیته ویژه مجلس ثابت شده است.
به گزارش موج سبز آزادی، این نماینده در عین حال ابراز داشت: تاکنون دو فقره از برخوردهای خلاف شان انسانی در بازداشتگاهها برای کمیته ویژه مجلس برای رسیدگی به وضعیت بازداشتشدگان محرز شده است که مورد اول عریان نگه داشتن متهمان به اغتشاش در بازداشتگاهها و دیگری ممانعت از اجابت مزاج آنها بوده است.
اعضای کمیته مزبور تاکید میکنند که بررسی دیگر ادعاهای مطرح شده درباره وضعیت بازداشتگاه کهریزک و دیگر بازداشتگاهها نیز ادامه دارد.
«موج سبز آزادی» یادآور میشود حسین فدایی، دبیر کل جمعیت ایثارگران، از حامیان پر و پا قرص محمود احمدینژاد در انتخابات دهم ریاست جمهوری بود و با برخی مسئولان بیت رهبری نیز ارتباطات نزدیکی دارد.
جالب است که او در مراسم تشییع جنازه محسن روحالامینی نیز که در بازداشتگاه تحت مسئولیت او بر اثر شکنجه به شهادت رسید، حضور یافته بود! علاوه بر روحالامینی، نام حداقل دو تن دیگر هم که در کهریزک به شهادت رسیدهاند، تاکنون مشخص شده است: محمد کامرانی و امیر جوادی لنگرودی.
بازداشتگاه کهریزک که چند سال پیش به بهانه نگهداری اراذل و اوباش تأسیس شد و برخلاف قانون زیر نظر نیروی انتظامی بود و نه سازمان زندانها، در جریانات پس از انتخابات به محل نگهداری دستگیرشدگان اعتراضات خیابانی تبدیل شده بود که به دلیل عدم رعایت ضوابط انسانی، رهبر نظام دستور تعطیلی آن را صادر کرد.
میرحمید حسن زاده با وثیقه 100 میلیون تومانی آزاد شد
شبکه جنبش راه سبز(جرس): میرحمید حسن زاده مدير عامل سابق خبرگزاري دانشجويان ايران،ايسنا و مدیر سایت«قلم نیوز» پس از دو هفته بازداشت با سپردن 100 ميليون تومان وثيقه آزاد شد.
مير حميد حسن زاده در دوره انتخابات سالجاری مدیریت سایت «قلم نیوز» رسانه رسمی اینترنتی میرحسین موسوی را بر عهده داشت.حسن زاده که هم اکنون نیز مشاور مدیرعامل خبرگزاری ایسنا است،روز سه شنبه 13 مرداد در محل کارش در دفتر این خبرگزاری بازداشت شده و کامپیوتر و برخی از مدارک شخصصی اش از سوی ماموران امنیتی توقیف شد.
سایت قلم نیوز در روزهای اخیر از دسترس مخاطبان خارج شده است.پیشتر سایت «کلمه» دیگر سایت اینترنتی نزدیکان میرحسین موسوی نیز از سوی نهادهای امنیتی از کار افتاده است.
همچنین روزنامه «کلمه سبز» که صاحب امتیاز آن خود میر حسین موسوی و مدیر مسئول آن علیرضا حسینی بهشتی است پس از 22 شماره انتشار،از 23 خرداد تحت فشار محافل امنیتی از انتشار بازماند و زمانی نزدیکان موسوی قصد داشتند آن را باردیگر منتشر کنند با هجوم ماموران لباس شخصی مواجه و دستکم 25 نفر از کارمندان و اعضای تحریریه این روزنامه به همره سردبیر آن علیرضا بهشتی شیرازی بازداشت شده و چندی بعد به تدریج آزاد شدند.
مير حميد حسن زاده در دوره انتخابات سالجاری مدیریت سایت «قلم نیوز» رسانه رسمی اینترنتی میرحسین موسوی را بر عهده داشت.حسن زاده که هم اکنون نیز مشاور مدیرعامل خبرگزاری ایسنا است،روز سه شنبه 13 مرداد در محل کارش در دفتر این خبرگزاری بازداشت شده و کامپیوتر و برخی از مدارک شخصصی اش از سوی ماموران امنیتی توقیف شد.
سایت قلم نیوز در روزهای اخیر از دسترس مخاطبان خارج شده است.پیشتر سایت «کلمه» دیگر سایت اینترنتی نزدیکان میرحسین موسوی نیز از سوی نهادهای امنیتی از کار افتاده است.
همچنین روزنامه «کلمه سبز» که صاحب امتیاز آن خود میر حسین موسوی و مدیر مسئول آن علیرضا حسینی بهشتی است پس از 22 شماره انتشار،از 23 خرداد تحت فشار محافل امنیتی از انتشار بازماند و زمانی نزدیکان موسوی قصد داشتند آن را باردیگر منتشر کنند با هجوم ماموران لباس شخصی مواجه و دستکم 25 نفر از کارمندان و اعضای تحریریه این روزنامه به همره سردبیر آن علیرضا بهشتی شیرازی بازداشت شده و چندی بعد به تدریج آزاد شدند.
وقتی مجرمان بر مسند قدرت تکیه می زنند
اشکان ایرانی:
اشاره: نائب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی از دیدار با مصطفی تاج زاده در زندان اوین خبر داد. فرهاد تجری در گفت و گو با خبرنگار ایلنا از قبراق وسرحال بودن تاج زاده گفت و افزود: ازآنجایی که شایعه شده بود وی فوت کرده است، بسیار نگران بودم اما با دیدار شب گذشته خیال نمایندگان مجلس راحت شد.
خبر کوتاه بود؛ اما بسیار ناراحت کننده، هر چند خبر به ظاهر بیان کننده یک خبر خوب بود. با همه دشواری پذیرش حرف های فرهاد تجری مبنی بر قبراق و سرحال بودن مصطفی تاج زاده اما رسیدن چنین خبری هم در این فضای دلهره آور غنیمتی است.
تاثر از آن است که چنان فضای سیاسی کشور، تیره و تار شده است که معیارخوبی خبر زنده بودن افراد است و نمایندگان مجلس از شنیدن چنین خبری آسوده خاطر می شوند و حتما به خود می بالند از پیگیری حقوق موکلین خویش. در حکومتی که دو نام جمهوریت و اسلامیت را یدک می کشد که هر کدام برای ایجاد یک فضای باز سیاسی کافی است، نمایندگان مجلس اش که می بایست از درآمدن خلخالی از پای زنی یهودی جان تسلیم کنند، ره به جایی برده اند که تنها به زنده بودن اخلاف خویش که اکنون به جای نشستن بر صندلی مجلس درگوشه ای از سلول انفرادی خود روزها را به شب می رسانند، دل خوش کرده اند.
مگر نه اینکه آموزه های اسلامی زبان بر حقوق مردم بر دولتیان رانده است و شاخصه های جمهوریت بر آزادی های سیاسی صحه گذاشته است حال چه شده است که کار به جایی رسیده است که نائب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس دل به زنده بودن افراد خوش کرده است، مگر نه اینکه در قوانین جزایی کشور سخن از رعایت حقوق زندانیان رفته است پس چرا اکنون فرهاد تجری و دیگر افراد کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس از بابت پایمال شدن حقوق افراد بی گناه در بند سخن نمی گویند و لب به اعتراض نمی رانند و شکواییه ای بر علیه این همه ظلم و ستم نمی خوانند. پس آنها را چه شده است که از حق قانونی خود مبنی بر استیضاح کردن وزرای مربوطه و به چالش کشیدن رئیس دولت تنها به بازدیدی و گفت و گویی کوتاه با افراد دربند اکتفا کرده اند.
از پس این همه ظلم و جور، نتیجه جز این توان گرفت که قطار حکومت نه بر ریل جمهوریت و اسلامیت که بر ریل رژیم های استبدادی گذشته به حرکت در آمده و گویی چنین قطاری نه ترمزی دارد و نه راه برگشتی. در چنین فضایی است که مجلس آن نمایشی می شود و انتخابات آن دروغین. نه تنها حقوق زندانیان آن رعایت نمی شود بلکه رای مردمانش نیز به غارت می رود. در چنین نظامی است که عدالتخانه ی آن به ستم خانه ، دادگاه آن به بیدادگاه و مجرمان آن بر مسند قدرت تکیه زده اند.
پس در چنین نظامی نباید بر نمایندگان مجلس و اعضای کمیسیون های آن خرده گرفت و انتظاری داشت، که قطعا ره به جایی نخواهیم برد.
اشاره: نائب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی از دیدار با مصطفی تاج زاده در زندان اوین خبر داد. فرهاد تجری در گفت و گو با خبرنگار ایلنا از قبراق وسرحال بودن تاج زاده گفت و افزود: ازآنجایی که شایعه شده بود وی فوت کرده است، بسیار نگران بودم اما با دیدار شب گذشته خیال نمایندگان مجلس راحت شد.
خبر کوتاه بود؛ اما بسیار ناراحت کننده، هر چند خبر به ظاهر بیان کننده یک خبر خوب بود. با همه دشواری پذیرش حرف های فرهاد تجری مبنی بر قبراق و سرحال بودن مصطفی تاج زاده اما رسیدن چنین خبری هم در این فضای دلهره آور غنیمتی است.
تاثر از آن است که چنان فضای سیاسی کشور، تیره و تار شده است که معیارخوبی خبر زنده بودن افراد است و نمایندگان مجلس از شنیدن چنین خبری آسوده خاطر می شوند و حتما به خود می بالند از پیگیری حقوق موکلین خویش. در حکومتی که دو نام جمهوریت و اسلامیت را یدک می کشد که هر کدام برای ایجاد یک فضای باز سیاسی کافی است، نمایندگان مجلس اش که می بایست از درآمدن خلخالی از پای زنی یهودی جان تسلیم کنند، ره به جایی برده اند که تنها به زنده بودن اخلاف خویش که اکنون به جای نشستن بر صندلی مجلس درگوشه ای از سلول انفرادی خود روزها را به شب می رسانند، دل خوش کرده اند.
مگر نه اینکه آموزه های اسلامی زبان بر حقوق مردم بر دولتیان رانده است و شاخصه های جمهوریت بر آزادی های سیاسی صحه گذاشته است حال چه شده است که کار به جایی رسیده است که نائب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس دل به زنده بودن افراد خوش کرده است، مگر نه اینکه در قوانین جزایی کشور سخن از رعایت حقوق زندانیان رفته است پس چرا اکنون فرهاد تجری و دیگر افراد کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس از بابت پایمال شدن حقوق افراد بی گناه در بند سخن نمی گویند و لب به اعتراض نمی رانند و شکواییه ای بر علیه این همه ظلم و ستم نمی خوانند. پس آنها را چه شده است که از حق قانونی خود مبنی بر استیضاح کردن وزرای مربوطه و به چالش کشیدن رئیس دولت تنها به بازدیدی و گفت و گویی کوتاه با افراد دربند اکتفا کرده اند.
از پس این همه ظلم و جور، نتیجه جز این توان گرفت که قطار حکومت نه بر ریل جمهوریت و اسلامیت که بر ریل رژیم های استبدادی گذشته به حرکت در آمده و گویی چنین قطاری نه ترمزی دارد و نه راه برگشتی. در چنین فضایی است که مجلس آن نمایشی می شود و انتخابات آن دروغین. نه تنها حقوق زندانیان آن رعایت نمی شود بلکه رای مردمانش نیز به غارت می رود. در چنین نظامی است که عدالتخانه ی آن به ستم خانه ، دادگاه آن به بیدادگاه و مجرمان آن بر مسند قدرت تکیه زده اند.
پس در چنین نظامی نباید بر نمایندگان مجلس و اعضای کمیسیون های آن خرده گرفت و انتظاری داشت، که قطعا ره به جایی نخواهیم برد.
گزارشی از جلسه دیشب خانوادههای زندانیان و آسیب دیدگان با یک نماینده مجلس
موج سبز آزادی – شب گذشته در دیدار جمعی از خانوادههای زندانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر با یک نماینده اصولگرای مجلس، ابعاد جدیدی از شکنجههای اعمال شده بر روی زندانیان فاش شد: از خوراندن قرص و کوبیدن ساچمه بر سر، ضربههای پیاپی بر محل اصابت گلوله!
در جلسه دیشب جمعی از خانوادههای زندانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر با یکی از نمایندگان اصول گرای مجلس، خانوادهها جزئیات جدیدی از شکنجههای اعمال شده را فاش کردند و این نماینده از وضعیت خویش مطلع ساختند.
بر اساس گزارش خبرنگار «موج سبز آزادی» از این جلسه، مادر هنگامه شهیدی ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به وضعیت دخترش، وضع وی را در دیداری که با وی داشته، اینگونه توصیف کرد: وقتی وی را دیدم، چندان به حال خود نبود و وقتی در آغوشش گرفتم و به سر و پشت وی دست کشیدم، به خاطر درد ناله میکرد. به او گفتم: مقاومت کن و علیه خودت اعتراف نکن. گفت: ای بابا! اینجا قرصهایی به من میدهند که ذهنم کاملا خالی میشود و نمیتوانم به چیزی فکر کنم. وی با ترس میگفت: هر روز چند بار به سلولم میآیند و میگویند میخواهیم ببریم اعدامت کنیم.
بر اساس این گزارش، در جلسه شب گذشته، پدر یکی از بازداشتشدگانی که به شدت تحت شکنجه قرار گرفته بود نیز گفت: جراحات ناشی از شکنجه بر پسرم به حدی بوده که یک چشم وی را خالی کردهاند و یکی از چشمهایش کمسو شده و جای تعداد زیادی ساچمه بر سرش قابل مشاهده است و کلیهی وی نیز آسیب دیده است.
این گزارش حاکی است در جلسه دیشب یکی از افرادی که در میدان آزادی هدف اصابت گلوله قرار گرفته بود، نیز ماجرای مصدومیت، بازداشت و شکنجه خود را اینگونه شرح داد: در حال خرید نوشیدنی از یک دستفروش بودم که تیری به پایم اصابت کرد. سعی کردم خودم را به کناری بکشم، اما در همین حال تعدادی لباس شخصی که متوجه تیر خوردنم شدند، من را با ضرب و شتم با خود بردند. البته مرا به یک بیمارستان منتقل کردند تا تیر را در بیاورند، اما دوباره از بیمارستان به محل دیگری منتقلم کردند و در آنجا آنقدر به محل بخیه و جراحاتم ضربه وارد کردند که خون زیادی از زخمهایم جاری بود.
وی افزود: در اثر این جراحات، عصب سیاتیک من قطع شده است. وی که به تازگی دورهی مهمانداری در هواپیما را در یکی از کشورهای آسیایی به اتمام رسانده بود، همچنین خبر داد که به دلیل این جراحات و نیز مصدومیت از ناحیهی فک، از ادامهی کار خود بازمانده است.
در جلسه دیشب جمعی از خانوادههای زندانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر با یکی از نمایندگان اصول گرای مجلس، خانوادهها جزئیات جدیدی از شکنجههای اعمال شده را فاش کردند و این نماینده از وضعیت خویش مطلع ساختند.
بر اساس گزارش خبرنگار «موج سبز آزادی» از این جلسه، مادر هنگامه شهیدی ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به وضعیت دخترش، وضع وی را در دیداری که با وی داشته، اینگونه توصیف کرد: وقتی وی را دیدم، چندان به حال خود نبود و وقتی در آغوشش گرفتم و به سر و پشت وی دست کشیدم، به خاطر درد ناله میکرد. به او گفتم: مقاومت کن و علیه خودت اعتراف نکن. گفت: ای بابا! اینجا قرصهایی به من میدهند که ذهنم کاملا خالی میشود و نمیتوانم به چیزی فکر کنم. وی با ترس میگفت: هر روز چند بار به سلولم میآیند و میگویند میخواهیم ببریم اعدامت کنیم.
بر اساس این گزارش، در جلسه شب گذشته، پدر یکی از بازداشتشدگانی که به شدت تحت شکنجه قرار گرفته بود نیز گفت: جراحات ناشی از شکنجه بر پسرم به حدی بوده که یک چشم وی را خالی کردهاند و یکی از چشمهایش کمسو شده و جای تعداد زیادی ساچمه بر سرش قابل مشاهده است و کلیهی وی نیز آسیب دیده است.
این گزارش حاکی است در جلسه دیشب یکی از افرادی که در میدان آزادی هدف اصابت گلوله قرار گرفته بود، نیز ماجرای مصدومیت، بازداشت و شکنجه خود را اینگونه شرح داد: در حال خرید نوشیدنی از یک دستفروش بودم که تیری به پایم اصابت کرد. سعی کردم خودم را به کناری بکشم، اما در همین حال تعدادی لباس شخصی که متوجه تیر خوردنم شدند، من را با ضرب و شتم با خود بردند. البته مرا به یک بیمارستان منتقل کردند تا تیر را در بیاورند، اما دوباره از بیمارستان به محل دیگری منتقلم کردند و در آنجا آنقدر به محل بخیه و جراحاتم ضربه وارد کردند که خون زیادی از زخمهایم جاری بود.
وی افزود: در اثر این جراحات، عصب سیاتیک من قطع شده است. وی که به تازگی دورهی مهمانداری در هواپیما را در یکی از کشورهای آسیایی به اتمام رسانده بود، همچنین خبر داد که به دلیل این جراحات و نیز مصدومیت از ناحیهی فک، از ادامهی کار خود بازمانده است.
کروبی فاش کرد : جزییات ماجرای ترانه موسوی و ناگفتههایی از سوابق برخی از ائمه جمعه
مهدی کروبی در واکنش به جوسازیهای اخیر و توهینهایی که نسبت به وی وارد میشود اظهار داشت که برخی فکر میکنند که با این تهمتها و فحاشیکردنها من از میدان کنار میروم، ولی من به این آقایان توصیه میکنم که حداقل تاریخ را مطالعه کنند و ببینند که بعد از انقلاب برخی هر حرفی که خواستند نسبت به من زدند اما من ایستادگی و تحمل کردم. وی سپس به شرح ماجرای ترانه موسوی پرداخت و از انجام چنین توطئههایی اظهار تاسف کرد. متن گفتگوی دبیرکل حزب اعتمادملی با سحام نیوز به این شرح است:
دبیرکل حزب اعتمادملی ضمن اعتراض به توهین ، هتاکی و تهمتهایی کهاز سوی مراکز و نهادهای مختلفی و به دنبل نگارش نامهای نسبت بهاو شد گفت : “طی هفتهاخیر حملات تندی نسبت به من وارد شد ، حملاتی کهاز تریبون نماز جمعه و یا از سوی برخی از نمایندگان مجلس ، صدا و سیما و مطبوعات و وابستگان به نهادها و برخی از روحانیت مطرح شد که من در برابر این مباحث گفته بودم که چنانچهاین روند ادامه پیدا کند من ناگفتههایی را بازگو خواهم کرد.” کروبی همچنین از انگیزهانجام مصاحبهای در واکنش بهاین مسائلی که طرح شده سخن گفت و با اشاره بهانتقاداتی که به وی وارد شد گفت : “ پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم حوادثی در کشورمان رخ داد کهاز نظر خشونت ، بی قانونی ، خودسری و دخالت افراد غیر مسئول به نام نظام و شبه نظامیو لباس شخصیها امری بی سابقه بود و چنین است کهانسآنهای مسئول ، دلسوز و آگاه باید احتیاط و تحفظ را کنار گذاشته و به هر صورتی که صلاح میدانند اقداماتی انجام دهند که مانع ازتکرار این حوادث شده و ریشه برخوردهای این چنینی خشکانده شود.” وی افزود :” در هر کجای دنیا ممکن است که چنین حوادثی اتفاقی بیافتد که در عرصه تظاهراتی جمعیتی را دستگیر کنند اما فکر نکنم که چنین برخوردهایی صورت گرفته باشد که گروهی را دستگیر کرده و آنها را به مکآنهای خاصی منتقل کنند و با آنها هر رفتاری که میخواهند انجام دهند. در واقع ابتدا افراد را به مکآنهای نامعلومیمنتقل کنند که که حتی ریاست قوه قضائیه و دادستان کل کشور که بگویند این رفتارهایی کهانجام شدهاست زیر نظر زندآنهای رسمیکه تحت نظر ما بوده روی ندادهاست و البته پس از مدتی مشخص شود که زیر زمینی در وزارتخانهای وجود داشته و یا اینکه در بازداشتگاه کهریزک ، کلانتری ، پایگاههای بسیج برخوردهایی صورت گرفتهاست.”
کروبی خاطر نشان ساخت : “تمام این حوادثی که روی دادهاست به علت اعتراض مردم به نتیجه یک انتخاب بودهاست آیا باید با مردمیکه تنها از سرنوشت رای خود سوال میکنند چنین برخورد کرد ؟ در عرض چند روز تعدادی کشته شده و برخی آسیب دیدهاند به طوری که دندآنها و سرها شکسته شدهاست و حتی چشمانی کور شده و برخی تحت شکنجهها جان باختهاند. این درحالی است که معمولا شکنجهها برای گرفتن اعتراف با حساب و کتاب صورت میگیرد و حتی اگر آن فرد زیر شکنجهاز حال برود او را به بیمارستان منتقل میکنند و باقی بازجویی را در حالی انجام میدهند کهاو تحت درمان است. بنابراین از این جهت من میگویم که خشونتهایی از سوی افرادی ناآگاه و بی تدبیر صورت گرفته که بی سابقهاست و البتهاین رفتارها در قبال افرادی بوده که تنها بهانتخاباتی اعتراض داشتهاند.”
کروبی با ابراز تاسف از چنین برخوردهایی در نظام جمهوری اسلامیگفت : ” بهاندازهای در این مدت رفتارهای غیرمنطقی و بی ضابطهانجام شدهاست که وقتی هیات تحقیق و تفحص به خدمت رهبری گزارشی را از وضعیت پیش آمده میدهند ایشان برآشفته و حتی با عباراتی تند دستور تعطیلی بازداشت گاه کهریزیک را ارائه کردند کهالبتهاکنون نیز شاهد برکناری برخی از عامران و مسببان این حوادث هستیم.”
وی با اشاره بهاخباری که به صورت مرتب از برخوردهای خشن و غیر معمول با معترضان بهانتخابات بهاو میرسید گفت : ” ما هر روز اخباری را از نحوه برخورد با مردم دریافت میکردیم اخباری که همین افرادی که مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند نزد من میآمدند و بیان میکردند. رفتارهای خشونت آمیزی که با زنان و مردان صورت گرفتهاست مانند آنکه هنگامیکه به منزل زن جوانی مراجعه کردهاند تا او را بازداشت کنند این زن را در مقابل چشمان مادرش به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادهاند و این زن هنگامیکه هیات بررسی تحقیق و تحفص از وضعیت زندانیان اخیر را در زندان میبیند با شجاعت مقابل آنها میایسند و نسبت بهاین رفتار اعتراض میکند. من بسیار متاثر شدم از چنین برخوردهایی که تحت لوای نظام جمهوری اسلامیانجام میشود ،هر خوانندهای میتواند خودش را جای ان مادری بگذارد که دخترش را مقابل چشمانش مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.”
وی با اشاره به برخورد ساواک در دوران مبارزات انقلابی گفت : ” هنگامیکه در دوران مبارزه به منزل من میآمدند تا مرا بازداشت کنند گاهی اوقات خانم کروبی با تندی برخورد میکرد کهانها تنها میگفتند که سفارش کنید کهایشان حرمت ما را نگه دارد و یا در پروند یکی از بزرگان هست که وقتی به منزلش میآمدند تا بازداشتش کنند همسرش تندی میکند که تنها بهاو تذکر میدهند ولی اکنون شاهد ان هستیم که دختری را در مقابل چشم مادرش کتم میزنند و از این جهت میگویم چنین برخوردهایی در کشورمان بی سابقهاست.”
کروبی با اشاره بهاینکه بارها از طریق نامه و مصاحبهاین مطالب را بیان کردهاست گفت :” من این مسائل را طی نامهای به ریاست محترم قوه قضائیه ، وزیر سابق اطلاعات و دیگر مسئولان یادآور شده و یا در مصاحبهها به صورت مکرر بیان کردهام تا شاید با توجهی که نسبت بهاین رفتارها میشود مانع از تکرار ان شوند ولی بعد از مدتی اخباری به من دربارهازار جنسی بازداشت شدگان رسید که به علت ناراحتی شدید از این موضوع نامهای را به صورت محرمانه به رییس قوه قضائیه نوشتم. در همان نامه هم نگفتم که حتما چنین اتفاقی روی دادهاست بلکه گفتم که شایعه شده که چنین ماجرایی روی داده و افرادی از آشنایان خودمان نیز این مطلب را گفتهاند و تاکید کردم کهانشاء اللهاخباری دروغ و شایعه باشد ولی باید این اخبار بررسی شود تا اگر شایعهای بیش نیست که همهاز رفتارها و عملکردها با قاطعیت دفاع کنیم ولی اگر هم در مواردی چنین اتفاقی روی دادهاست بگوییم که عاملان این قضیه جز نیروهای خودسر بودهاند که باید معرفی و مطابق قانون مجازات شوند تا اینکه ساحت مقدس جمهوری اسلامیایران را از چنین مباحثی پاک کنیم که چنین موضوعی در تاریخ ثبت نشود و شاخ و برگ فراوانی بهان داده شود و از سوی دیگر خون بچههایی که در این راه کشته شدهاند تضییع گردد.”
کروبی افزود : “من در این نامه تاکید کردم کهاگر هم چنین اتفاقی روی ندادهاست و ثابت شد کهاین چنین نبودهاز زبان ما که خودمان بهانتخابات معترض بودهایم مطرح شود تا حداقل عدهای باور کنند.” کروبی با اشاره به برخوردهایی که در واکنش بهانتشار چنین نامهای صورت گرفت گفت : “بیش از ده روز منتظر پاسخ نامهام بودم ولی به من خبری نرسید و بنابراین این نامه را علنی کردم و در این میان جمعیت بسیاری از دلسوزان نظام مرا تحسین کردند و برخی هم دوستانهانتقاداتی را مطرح کردند که من نیز استقبال کردم ولی در همین راستا برخی از تریبون نماز جمعه ،مجلس ، وابستگاه به نهادهای نظامی، سایتها و خبرگزاریها ، مطبوعات و صدا و سیما به بنده فحاشی کردند. ولی از این میان آنچه بیش از همه تاسف مرا برانگیخت مطالبی بود کهاز تریبون نماز جمعه علیه من مطرح شد و تریبون مقدس نماز جمعه که باید در آن دردهای مردم گفته شود و از حقوق آنها دفاع شود به تریبونی برای فحاشی علیه فردی تبدیل شد. چنین برخوردهایی در حالی نسبت به بنده صورت گرفت که من تنها با نگارش نامهای یادآور شدم که بررسی شود آیا چنین مسائلی روی دادهاست یا خیر و اگر هست آیا عاملان آن مجازات خواهند شد و یا اینکهاعلام برکناری عدهای که چنین تخلفاتی را انجام دادهاند تنها برای جنجال سازی بودهاست و تمامیاینها به سرکار خود برمیگردند مانند همان کسانی که زمانی آن شکنجهها ر انجام دادند و آبروی نظام را در عرصههای بین اللملی بردند و فیلمیاز ان منتشر شد که هیچ بینندهای نتوانست ان را بیش از ده دقیقه نگاه کند و اکنون سخنانی درباره فعالیتهای آنها شنیده میشود که چنانچه لازم باشد دربارهانها سخن خواهم گفت.”
وی با ابراز تاسف از چنین برخوردهایی گفت : ” افرادی که باید از تریبون مقدس نماز جمعه مسائل روز را برای مردم بازگو کنند به بهانهاینکه من به نظام توهین کردهام تهت و افتراهایی را علیه بنده وارد کردند کهالبته درهمین راستا برخی از نمایندگان مجلس نیز با ادبیاتی نامناسب به تکرار ان پرداختند. هرچند کهاگر وابستگان به نهادهای خاص و یا برخی از مطبوعات و صدا و سیما چنین مطالبی را مطرح کنند دور از انتظار نیست چرا کهاینها اجیر و اسیر هستند و باید این کار را انجام دهند و البته بسیاری دیگر نیز از مظان اتهام اینها به دور نیستند. از نظر این نهادها و مراکز و به ویژه برخی مطبوعات کسانی که همفکر انان نیستند جاسوس ، سادهاندیش و افراطی هستند که دچار فساد اخلاقی و اقتصادی شدهاند. به مانند اینکهاخیرا یکی از روزنامهها که عادت دارد با آبروی دیگران بازی کند جمعی از کارگزاران نظام کهاخیرا نامهای را نوشتهاند افراطی و رانت خوار نامیدهاست حال اینکه به عنوان مثال یکی از امضاکنندگان این نامه محمدعلی نجفی است که ۸ سال وزیر آموزش و پرورش ،وزیر آموزش عالی کشور و رییس سازمان برنامه و بودجه بودهاست که زمانی که من نمایندهامام در حج بودم در آنجا به من کمک میکرد و اینک همین فرد را رانت خوار نامیدهاست. به نظر میرسد کهاین نهادها خود را معیار و میزان الاعمال میدانند که دیگران باید خود را با آنها بسنجند. اینها به جای اینکه کسانی را که بهاین کشور خیانت کردهاند مورد حمله قرار دهند به فرزندان انقلاب حمله میکنند و آبروی آنها را میریزند. همین اندازه نیز بگویم روزنامهای که چنین مطلبی را مینوسید مسئولش از دوستان نزدیک سعید امامیو همکار او بودهاست که به قول یکی از بزرگان حاشیهامن دارد و رویین تن است ، اگر اسفندیار رویین تن بود و تنها چشمش آسیب پذیر بود این برادر رویین تنی است که چشمش نیز از آسیب مصون است.” کروبی با اشاره بهانتشار اخبار دروغ در یکی از خبرگزاریها کهان نیزخود را مصون از هر چیزی میداند گفت :” این خبرگزاری محترم بهانتشار اخباز کذب عادت دارد به طوری زمانی که جوانی به نام غنیان در این حوادث پس از انتخابات کشته شد این خبرگزاری به نقل از پدر این فرد نوشت که گفتهاست موسوی مسئول خون فرزندش است که پدر غنیان چندی بعد این خبر را تکذیب کرد. کهاینهم نمونهای از آشکار شدن دروغ گویی برخی از رسانههاست.”
کروبی در ادامه گلایههای بسیاری داشت از ائمه جمعهای که با ادبیاتی نامناسب بهاو حمله کردند و تهمت و افتراهایی را نسبت بهاو وارد کردند و برای روشن شدن افکار عمومیاز جایگاهافرادی که چنین حرمت تریبون مقدس نماز جمعه را نگه نداشتهاند به بیان برخی از ویژگیهای شخصیتی آنها پرداخت. وی گفت: ” امام جمعهای که در کنار حرم ثامن الحج این حرفها را میزند و بنده را تروریست میخواند گویی فراموش کرده که در همان روزگار مبارزه که طیف روحانیون آواره و بی خانه و کاشانه بودهاند و همه تحت تعقیب قرار داشته و یا تبعید بودند و بنده نیز به عنوان عضو کوچکی از این نظام در میان آنها حضور داشتم ، ایشان به همراه جمعی دیگر با پولهایی که در اختیار داشتند سفرهای متعددی به پاکستان داشت تا انکه به تبلیغ برای مرحوم آیت الله شریعتمداری بپردازد. ما که بهایشان عیبی نگرفتیم ولی این روال طبیعی تاریخ است کهاکنون او از تریبون نماز جمعه به دفاع از جمهوری اسلامیبپردازد و بنده را ضد انقلابی و تروریست بداند.”
کروبی با اشاره به سخنان امام جمعه تهران علیه خود گفت :”آقایی که در تهران از تریبون نماز جمعه چنین حرفهایی را میزند همان فردی است که هرچه من از دیگران سوال کردم سوابقی از ایشان نداشتند و همن اندازهاز دوستانش شنیدم که در صف اول درس آیت الله منتظری مینشسته و در زمانی که برخی از دوستان نزدیک از مواضع ایشان گله مند بودند ایشان به شدت از مواضع او حمایت میکردهاست و پس از امام جز مخالفین درجهاول آیت الله منتظری تبدیل شد و از این طریق رشد جهشی و غیر معقول پیدا کرد.”
کروبی با بیان اینکه من از ائمه جمعهانتظار چنین رفتارهایی را نداشتم گفت : “آیا نمیشد کهاین پیشنهاد دلسوزانه را مورد بررسی قرار میدادند تا مورد رسیدگی قرار گیرد و ماموری و یا مامورینی که متخلف بودهاند مجازات شوند و ان گاه به مردم بگوییم کهاین رفتار از سوی مامور یا مامورینی خودسر صورت گرفته و ربطی به نظام جمهوری اسلامیایران ندارد ؟ آیا باید با جنجال سازی و عبارتهایی تند چنین به نامه دلسوزانهانقلاب پاسخ داده میشد.”
مهدی کروبی با اشاره بهاظهارات مجلسیها علیه وی گفت: “برخی دوستان مجلسی اظهاراتی را علیه بنده وارد کردند برخی از نمایندگانی کهاین حرفها را میزنند همان کسانی هستند که در سایه عدم صلاحیت نمایندگانی که رای آور بودند و البته جر اصلاحاتیهای داغ نبوده و هیچ نامهای را امضا نکرده بودند و چند دوره هم در مجلس حضور داشتند به مجلس راه یافتند و باید نیز اکنون در قدردانی از این چنین رفتاری این چنین نیز حرف بزنند. چرا که دیگر نیازی نبود به دادگاه ویژه روحانیتی برگردد که زمانی سیدهادی خامنهای ، محتشمیپور ، مرحوم خلخالی ، موسویان و آیت الله بیات را محاکمه میکردند چرا که دیگر نمیشود به راحتی این افراد را محاکمه کرد و البته برخی از مسئولان دادگاه نیز رضایتی بهاین کار ندارند.” وی همچنین بهاظهارات امام جمعه موقت قم اشاره کرد و گفت : “از نظر بندهامام جمعه قم آیت الله جوادی و آیت اللهامینی هستند و اینکه فردی را برای چنین مواقعی به عنوان امام جمعه معرفی میکنند جالب توجهاست البته من به علت آشنایی که با پدر مرحوم ایشان دارم دربارهاظهارات ایشان واکنشی نشان نمیدهم و حرمت پدرش را نگه میدارم.”
کروبی همچنین برای برخی از وابستگان به نهادهایی نظام کهاهانتهایی را نسبت به وی مطرح کرده بود پاسخی داشت. وی گفت :”برخی از برداران نظامیکه چنین حرفهایی را میزنند باید هم این گونه موضعگیری کنند چرا کهانها اکنون تمام مراکز اقتصادی و سیاسی را در اختیار دارند ولی این افراد متوجه نیستند یک فکر و اندیشه قائم به یک نفر و یا چند نفر نیست بلکه درون خانوادهها نیز نفوذ میکند به طوری درون خانواده برخی از این آقایان هم اختلافاتی وجود دارد کهاگر لازم باشد دران باره صحبت خواهم کرد.” وی افزود : “برخی از وابستگان به نهادهای نظام بسیار پهلوانانه وارد میدان شدهاند و هر چه که خواستند نسبت به بنده گفتند ولی یکی از همین معترضین که در نهادهای شبه نظامینیز فعال است فراموش کرده که دولت وقت به علت همین رفتارها و کارهایش او را از وزارت اطلاعات اخراج و به جای دیگر منتقل کرد.”
کروبی در ادامهاین گفت وگو با تاکید بر اینکه چنانچهاین روند ادامه پیدا کند مسائل دیگری را صریح از گذشته مطرح خواهد کرد به بیان واقعیت ماجرای ترانه موسوی پرداخت و تاکید کرد : “من از پشت پردهاین ماجرا میگویم تا ببینم کسانی که در مزمت دروغگویی صحبت میکنند برآشفته خواهند شد و در برابر این دورغ گویی موضع گیری کنند.”
وی چنین ماجرا را شرح داد : ” مدتی پیش در سایتها ،خبری منتشر شد مبنی بر اینکه خانم ترانه موسوی به همراه تعدادی دیگر در حاشیه مراسم مسجد قبا ربوده شدهاست. مدتی بعد هرچند که تعدادی از همان بازداشت شدگان آزاد شدند ولی ترانه موسوی آزاد نشد و سپس اعلام کردند که خانوادهاش بیایند و جنازهاش را تحویل بگیرند. در همان زمان به جای آنکه تحقیقاتی دربارهاین موضوع انجام شود در مقابل هیاهوی رسانههای بیگانه برخی مسئولان در اندیشه طراحی سناریویی برای بهانحراف کشاندن این موضوع در داخل و خارج بودند. بنابراین طراحان نابغه و مدیرانی دور اندیش سناریویی را نوشتند. برای اجرای این سناریو به وسیله فردی که نام او را نمیبرم متوجه شدند که خانوادهای عروسی دارند به نام ترانه موسوی که در کانادا زندگی میکند و تنها نیاز بهان بود که به صحنه سازی بپردازنند و خانوادهاین دختر را وادار بهانجام مصاحبهای کنند که در ان بگویند دخترشان زندهاست و در کانادا زندگی میکند. پس چند نفر از افراد نظامی،انتظامیو اطلاعاتی که چهرههایی شناخته شده هستند به منزل این خانواده محترم و شریف میروند و خطاب به خانواده میگویند که ترانه موسوی دچار سانحه شوختگی شده و برای انکه معلوم شود این عروس آنها هست یا خیر بیایند و جنازهاش را تحویل بگیرند. در همین هنگام پدرخانواده میگوید که عروس ما در ایران زندگی نمیکند و چون بزرگان خانهاهل سیاست نبوده و چهرههای علمیهستند بسیار ساده بهاین موضوع نگاه کردند. در همین حال پدر خانواده به پسرش که یکی از چهرههای علمیو سیاسی است تلفن میکند و میگوید که چنین ماجرایی روی داده و شماره تلفن دیگر پسرش شوهر ترانه را میخواهد که فرزندش بهاو میگوید برادرش برای انکه بداند موضوع از چه قرار است به کانادا رفته وهنوز نرسیده که بتوانند با او تماس بگیرند. در همین حال مادر متوجه میشود که چنین اتفاقی افتاده و از حال میرود و به بیمارستان منتقل میشود. پدر خانواده وقتی که متوجه میشود قضیه جدی است برای بار دوم با پسرش تماس میگیرد کهاو متوجه میشود قضیه بیخ پیدا کرده و بنابراین خود را شتاب زده به منزل میرساند. او مشاهده میکند که چند نفری در خانه حضور دارند که برخی از آنها از چهرههایی هستند که در دوران دفاع مقدس حضور داشتهاند کهاین موضوع مرا به یاد سخنی از شهید حمید باکری میاندازد که میگفت :” ای کاش ما درجبههها به شهادت برسیم زیرا اگر ماندیدم معلوم نیست که چه بلایی بر سرمان آید و جز چه جمعیتی باشیم” این آقا که دارای آگاهی سیاسی بود هنگامیکه با این افراد صحبت میکند میگوید که نزد من این حرفها را نزنید چرا که من میدانم اصل قضیه چیست و حتی این اصطلاح را به کار میبرد که پیش کولی ملق نزنید. آن افراد نیز چون متوجهاگاهی این فرد میشوند از این جهت با او صحبت میکنند که برای حفظ نظام و در مقابله با جنجال سازیهای رسانههای بیگانه به صلاح است که با آنها همکاری کنند. در همان حال اعضای خانواده گفتهاند که شما از ما چه میخواهید آنها میگویند که شما در مقابل دوربین قرار بگیرید و بگویید که ترانه زندهاست. برادر شوهر ترانهابتدا مخالفت میکند و میگوید کهاصل این قضیه صحیح نیست و از سوی دیگر ما هم تاحدودی چهرههایی شناخته شده هستیم و البتهاز آنها پرسیده که چنانچه چنین کاری انجام شود با ترانه واقعی چه کار خواهند کرد کهان افراد گفتهاند که شما بهاین کارها کاری نداشته باشید و نگران نباشید. همچنین این خانواده گفتهاند عکسی که شما دارید عروس ما نیست کهانها میگویند شما بهاین کارها کاری نداشته باشید. در همین حال برادر شوهر ترانه که یکی از چهرههای علمیو سیاسی بودهاست تحت تاثیر قرار میگیرد و فکر میکنید که با انجام چنین کاری در مقابل سوءاستفاده بیگانگان ایستادگی میشود ولی او پیشنهاد میکند که بروند و با پدر و مادر ترانه صحبت کنند. در همین حال این افراد شماره تلفن منزل آنها را جویا میشوند که برادر شوهر ترانه میگوید بنابراینکهانها منزلشان را تغییر دادهاند ما شمارهای از آنها نداریم و بردارم هم به مقصد نرسیده کهاز او شماره شان را بگیریم. پدر شوهر ترانه نیز میگوید که شاید حاج خانم (همسرش ) شمارهای در اتاقش داشته باشد ولی بنابر اینکه همسرش به بیمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود و کلید نبود کهافراد حاضر تصمیم میگیرند که در اتاق را بشکنند که با ممانعت اعضای خانواده رو به رو شدهاند که خطاب بهاین افراد گفتهاند شما بروید و ما خودمان سعی میکنیم شماره تلفن آنها را پیدا کنیم.ولی جالب توجهاینکه قبل از انکهاعضای این خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را پیدا کنند آنها خودشان تلفن را پیدا میکنند. در همین راستا برادر شوهر ترانه با پدر مادر وی تماس میگیرد و میگوید که شما تنها تا این اندازه صحبت کنید و خطاب بهاین آقایان میگوید کهاین خانواده در جریان موضوع نیستند و در این اندازه تنها با آنها صحبت کنید. چنین شد که مادر و پدر ترانه موسوی در مقابل دوربین قرار گرفتند و گفتند که دخترشان زندهاست و در کانادا زندگی میکند. البته بعد از اینکهاین خانواده متوجه شدهاند کهاصل ماجرا چه بودهاست بسیار ناراحت شدهاند و میخواستند که ماجرا را بازگو کنند که همین برادر شوهر ترانه بهانها گفته که حرفی نزنید و گرنه سرنوشت شما معلوم نیست که چه شود.”
کروبی پس از شرح این ماجرا از دروغ گوییهای مسئولان ابراز تاسف کرد و گفت :”این افراد اظهار کردهاند که برای حفظ اصل نظام باید این خانوادهاقدام به چنین کاری کنند ولی از نظر ما برای حفظ اصل نظام و پایبندی به قانون اساسی ، ارزشهای انقلاب و آرمآنهای حضرت امام مهم است. حفظ اصل نظام بر پایه عمل به وعدههایی است که به مردم دادهایم ولی متاسفم کهاینک از انقلاب برگشتهایم و با آبروی نظام بازی میشود.”
وی تاکید کرد :”آیا مسئولان از این طریق میخواهند اعتماد مردم را جلب کنند ولی این آقایان بسیار بی تدبیر عمل کردهاند چرا که مردم این قدر هوشمند هستند کهاصل موضوع را بفهمند.”
کروبی با بیان اینکه برای مسئولان گوشهای از حوادث تاریخی را بازگو میکنم گفت :” هنگامیکه در سال ۴۱ مبارزات نهضت انقلاب اسلامیشروع شد یک سری افراد ناآگاه که وابسته به حکومت بودند قصد داشتند تا با شبیه سازی ماجرای بهلول در حادثه مسجد گوهرشاد حرکت امام را متوقف کنند. ماجرای بهلول از این قرار بود که هنگامیکه حادثه مسجد گوهر شاد روی داد مدتی بعد عکس فردی سر وحال را در رسانهها منتشر کردند و گفتند کهاین همان فردی بوده که عامل حادثه گوهرشاد بودهاست ولی یک هفته طول نکشید کهاعلامیه مبسوطی در مشهد منتشر شد که بر روی ان دو عکس چاپ شده بود. یکی عکس فردی کهانها میگفتند بهلول بوده و دیگر عکس بهلول واقعی که معلوم شد این فرد مدتهاست که در زندانی در افغانستان بودهاست. این حادثه در ۴۸ سال پیش روی داد و در ان زمان این قضیه برملا شد حالا چطور این مسئولان انتظار دارند که در تهران و انهم در عصر ارتباطات حادثهای روی دهد و کسی متوجهان نشود.”
کروبی افزود :” همان شبی که فیلمیدرباره ترانه موسوی از تلویزیون پخش میشد من قبل از انکه در جریان اصل ماجرا قرار گیرم تحت تاثیر قرار گرفتم ولی همان شب به مراسم عروسی رفتند که در ان مراسم جوانی نزد من آمد و گفت آیا اینها فکر میکنند که مردم نمیدانند چند تا ترانه موسوی در ایران وجود دارد و من از این حرف متعجب شدم و با خود گفتم من با این سن و سال و تجربهای که دارم به موضوع شک کردم ولی این جوان اصلا شک هم نکردهاست.”
وی با اشاره به موثق بودن مبنعی که جزئیات ماجرای ترانه موسوی را به وی منتقل کردهاست گفت :”میدانم کهانها از چه طریقی این ترانه موسوی را پیدا کردهاند و منبع خبر نیز موثق است واگر لازم باشد در این باره صریح تر صحبت میکنم تا مشخص شود که نقش افراد تا چهاندازه بودهاست.”
وی همچین به مورد دیگری از رفتارهای برخی از مسئولان اشاره کرد و گفت :” در سالهایی که قتلهای زنجیرهای رخ داده بود هنوز انتخابات سال ۷۶ برگزار نشده بود که گفتند حرم امام (ره)را منفجر کردهاند و قصد داشتند تا در حرم حضرت معصومه نیز بمب گذاری کنند که عامل ان دستگیر شدهاست. پس از گذشت یک هفته چند دختر را به تلویزیون آروند و آنها بسیار سر و حال در مقابل دوربین طوری سخنرانی کردند کهاز هر سخنران ماهری بهتر صحبت کردند. من درهمان زمان خندیدم و گفتم کهاین موضوعی مسخرهاست مگر میشود که فردی را بازداشت کنند و او را شکنجه کنند تا اعترافی کند و بعد با این سرعت و با این حالت آنها را به مقابل دوربین بیاورند و آنها نیز اعتراف کنند. نتیجه چنین کارهایی موجب روی دادن ماجرای قتلهای زنجیرهای ، نویسندگان و کشته شدن فروهر و همسرش میشود.”
کروبی در ادامه خطاب به کسانی که قصد دارند تا او را وادار به سکوت کنند گفت :”من تنها در برابر چنین رفتارهایی موضعگیری این چنینی ندارم بلکه همان طور که میدانید نسبت به دوستان و همفکران خودم نیز چنین موضعگیریهایی را دارم. من بزرگترین نقش را در توفیق جریان اصلاحات داشتم ولی هنگامیکهاختلافاتی روی داد همان آقای بزرگواری که من نقش موثری را در پیروزی اش در انتخابات داشتم از من حمایت نکرد و همین افراد بیشترین تلاش را برای ناکامیاصلاحات در سال ۸۴ داشتند.”
کروبی در نهایت تاکید کرد :” اکنون شرایطی را ایجاد کردهاید تا دیگر کسی جرات حرف زدن نداشته باشد ولی من باز میگویم کهاین رفتارها و ایجاد رعب و وحشت مرا به سکوت وادار نمیکند و چنانچه لازم باشد برخی مسائل را مطرح میکنم.”
دبیرکل حزب اعتمادملی ضمن اعتراض به توهین ، هتاکی و تهمتهایی کهاز سوی مراکز و نهادهای مختلفی و به دنبل نگارش نامهای نسبت بهاو شد گفت : “طی هفتهاخیر حملات تندی نسبت به من وارد شد ، حملاتی کهاز تریبون نماز جمعه و یا از سوی برخی از نمایندگان مجلس ، صدا و سیما و مطبوعات و وابستگان به نهادها و برخی از روحانیت مطرح شد که من در برابر این مباحث گفته بودم که چنانچهاین روند ادامه پیدا کند من ناگفتههایی را بازگو خواهم کرد.” کروبی همچنین از انگیزهانجام مصاحبهای در واکنش بهاین مسائلی که طرح شده سخن گفت و با اشاره بهانتقاداتی که به وی وارد شد گفت : “ پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم حوادثی در کشورمان رخ داد کهاز نظر خشونت ، بی قانونی ، خودسری و دخالت افراد غیر مسئول به نام نظام و شبه نظامیو لباس شخصیها امری بی سابقه بود و چنین است کهانسآنهای مسئول ، دلسوز و آگاه باید احتیاط و تحفظ را کنار گذاشته و به هر صورتی که صلاح میدانند اقداماتی انجام دهند که مانع ازتکرار این حوادث شده و ریشه برخوردهای این چنینی خشکانده شود.” وی افزود :” در هر کجای دنیا ممکن است که چنین حوادثی اتفاقی بیافتد که در عرصه تظاهراتی جمعیتی را دستگیر کنند اما فکر نکنم که چنین برخوردهایی صورت گرفته باشد که گروهی را دستگیر کرده و آنها را به مکآنهای خاصی منتقل کنند و با آنها هر رفتاری که میخواهند انجام دهند. در واقع ابتدا افراد را به مکآنهای نامعلومیمنتقل کنند که که حتی ریاست قوه قضائیه و دادستان کل کشور که بگویند این رفتارهایی کهانجام شدهاست زیر نظر زندآنهای رسمیکه تحت نظر ما بوده روی ندادهاست و البته پس از مدتی مشخص شود که زیر زمینی در وزارتخانهای وجود داشته و یا اینکه در بازداشتگاه کهریزک ، کلانتری ، پایگاههای بسیج برخوردهایی صورت گرفتهاست.”
کروبی خاطر نشان ساخت : “تمام این حوادثی که روی دادهاست به علت اعتراض مردم به نتیجه یک انتخاب بودهاست آیا باید با مردمیکه تنها از سرنوشت رای خود سوال میکنند چنین برخورد کرد ؟ در عرض چند روز تعدادی کشته شده و برخی آسیب دیدهاند به طوری که دندآنها و سرها شکسته شدهاست و حتی چشمانی کور شده و برخی تحت شکنجهها جان باختهاند. این درحالی است که معمولا شکنجهها برای گرفتن اعتراف با حساب و کتاب صورت میگیرد و حتی اگر آن فرد زیر شکنجهاز حال برود او را به بیمارستان منتقل میکنند و باقی بازجویی را در حالی انجام میدهند کهاو تحت درمان است. بنابراین از این جهت من میگویم که خشونتهایی از سوی افرادی ناآگاه و بی تدبیر صورت گرفته که بی سابقهاست و البتهاین رفتارها در قبال افرادی بوده که تنها بهانتخاباتی اعتراض داشتهاند.”
کروبی با ابراز تاسف از چنین برخوردهایی در نظام جمهوری اسلامیگفت : ” بهاندازهای در این مدت رفتارهای غیرمنطقی و بی ضابطهانجام شدهاست که وقتی هیات تحقیق و تفحص به خدمت رهبری گزارشی را از وضعیت پیش آمده میدهند ایشان برآشفته و حتی با عباراتی تند دستور تعطیلی بازداشت گاه کهریزیک را ارائه کردند کهالبتهاکنون نیز شاهد برکناری برخی از عامران و مسببان این حوادث هستیم.”
وی با اشاره بهاخباری که به صورت مرتب از برخوردهای خشن و غیر معمول با معترضان بهانتخابات بهاو میرسید گفت : ” ما هر روز اخباری را از نحوه برخورد با مردم دریافت میکردیم اخباری که همین افرادی که مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند نزد من میآمدند و بیان میکردند. رفتارهای خشونت آمیزی که با زنان و مردان صورت گرفتهاست مانند آنکه هنگامیکه به منزل زن جوانی مراجعه کردهاند تا او را بازداشت کنند این زن را در مقابل چشمان مادرش به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادهاند و این زن هنگامیکه هیات بررسی تحقیق و تحفص از وضعیت زندانیان اخیر را در زندان میبیند با شجاعت مقابل آنها میایسند و نسبت بهاین رفتار اعتراض میکند. من بسیار متاثر شدم از چنین برخوردهایی که تحت لوای نظام جمهوری اسلامیانجام میشود ،هر خوانندهای میتواند خودش را جای ان مادری بگذارد که دخترش را مقابل چشمانش مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.”
وی با اشاره به برخورد ساواک در دوران مبارزات انقلابی گفت : ” هنگامیکه در دوران مبارزه به منزل من میآمدند تا مرا بازداشت کنند گاهی اوقات خانم کروبی با تندی برخورد میکرد کهانها تنها میگفتند که سفارش کنید کهایشان حرمت ما را نگه دارد و یا در پروند یکی از بزرگان هست که وقتی به منزلش میآمدند تا بازداشتش کنند همسرش تندی میکند که تنها بهاو تذکر میدهند ولی اکنون شاهد ان هستیم که دختری را در مقابل چشم مادرش کتم میزنند و از این جهت میگویم چنین برخوردهایی در کشورمان بی سابقهاست.”
کروبی با اشاره بهاینکه بارها از طریق نامه و مصاحبهاین مطالب را بیان کردهاست گفت :” من این مسائل را طی نامهای به ریاست محترم قوه قضائیه ، وزیر سابق اطلاعات و دیگر مسئولان یادآور شده و یا در مصاحبهها به صورت مکرر بیان کردهام تا شاید با توجهی که نسبت بهاین رفتارها میشود مانع از تکرار ان شوند ولی بعد از مدتی اخباری به من دربارهازار جنسی بازداشت شدگان رسید که به علت ناراحتی شدید از این موضوع نامهای را به صورت محرمانه به رییس قوه قضائیه نوشتم. در همان نامه هم نگفتم که حتما چنین اتفاقی روی دادهاست بلکه گفتم که شایعه شده که چنین ماجرایی روی داده و افرادی از آشنایان خودمان نیز این مطلب را گفتهاند و تاکید کردم کهانشاء اللهاخباری دروغ و شایعه باشد ولی باید این اخبار بررسی شود تا اگر شایعهای بیش نیست که همهاز رفتارها و عملکردها با قاطعیت دفاع کنیم ولی اگر هم در مواردی چنین اتفاقی روی دادهاست بگوییم که عاملان این قضیه جز نیروهای خودسر بودهاند که باید معرفی و مطابق قانون مجازات شوند تا اینکه ساحت مقدس جمهوری اسلامیایران را از چنین مباحثی پاک کنیم که چنین موضوعی در تاریخ ثبت نشود و شاخ و برگ فراوانی بهان داده شود و از سوی دیگر خون بچههایی که در این راه کشته شدهاند تضییع گردد.”
کروبی افزود : “من در این نامه تاکید کردم کهاگر هم چنین اتفاقی روی ندادهاست و ثابت شد کهاین چنین نبودهاز زبان ما که خودمان بهانتخابات معترض بودهایم مطرح شود تا حداقل عدهای باور کنند.” کروبی با اشاره به برخوردهایی که در واکنش بهانتشار چنین نامهای صورت گرفت گفت : “بیش از ده روز منتظر پاسخ نامهام بودم ولی به من خبری نرسید و بنابراین این نامه را علنی کردم و در این میان جمعیت بسیاری از دلسوزان نظام مرا تحسین کردند و برخی هم دوستانهانتقاداتی را مطرح کردند که من نیز استقبال کردم ولی در همین راستا برخی از تریبون نماز جمعه ،مجلس ، وابستگاه به نهادهای نظامی، سایتها و خبرگزاریها ، مطبوعات و صدا و سیما به بنده فحاشی کردند. ولی از این میان آنچه بیش از همه تاسف مرا برانگیخت مطالبی بود کهاز تریبون نماز جمعه علیه من مطرح شد و تریبون مقدس نماز جمعه که باید در آن دردهای مردم گفته شود و از حقوق آنها دفاع شود به تریبونی برای فحاشی علیه فردی تبدیل شد. چنین برخوردهایی در حالی نسبت به بنده صورت گرفت که من تنها با نگارش نامهای یادآور شدم که بررسی شود آیا چنین مسائلی روی دادهاست یا خیر و اگر هست آیا عاملان آن مجازات خواهند شد و یا اینکهاعلام برکناری عدهای که چنین تخلفاتی را انجام دادهاند تنها برای جنجال سازی بودهاست و تمامیاینها به سرکار خود برمیگردند مانند همان کسانی که زمانی آن شکنجهها ر انجام دادند و آبروی نظام را در عرصههای بین اللملی بردند و فیلمیاز ان منتشر شد که هیچ بینندهای نتوانست ان را بیش از ده دقیقه نگاه کند و اکنون سخنانی درباره فعالیتهای آنها شنیده میشود که چنانچه لازم باشد دربارهانها سخن خواهم گفت.”
وی با ابراز تاسف از چنین برخوردهایی گفت : ” افرادی که باید از تریبون مقدس نماز جمعه مسائل روز را برای مردم بازگو کنند به بهانهاینکه من به نظام توهین کردهام تهت و افتراهایی را علیه بنده وارد کردند کهالبته درهمین راستا برخی از نمایندگان مجلس نیز با ادبیاتی نامناسب به تکرار ان پرداختند. هرچند کهاگر وابستگان به نهادهای خاص و یا برخی از مطبوعات و صدا و سیما چنین مطالبی را مطرح کنند دور از انتظار نیست چرا کهاینها اجیر و اسیر هستند و باید این کار را انجام دهند و البته بسیاری دیگر نیز از مظان اتهام اینها به دور نیستند. از نظر این نهادها و مراکز و به ویژه برخی مطبوعات کسانی که همفکر انان نیستند جاسوس ، سادهاندیش و افراطی هستند که دچار فساد اخلاقی و اقتصادی شدهاند. به مانند اینکهاخیرا یکی از روزنامهها که عادت دارد با آبروی دیگران بازی کند جمعی از کارگزاران نظام کهاخیرا نامهای را نوشتهاند افراطی و رانت خوار نامیدهاست حال اینکه به عنوان مثال یکی از امضاکنندگان این نامه محمدعلی نجفی است که ۸ سال وزیر آموزش و پرورش ،وزیر آموزش عالی کشور و رییس سازمان برنامه و بودجه بودهاست که زمانی که من نمایندهامام در حج بودم در آنجا به من کمک میکرد و اینک همین فرد را رانت خوار نامیدهاست. به نظر میرسد کهاین نهادها خود را معیار و میزان الاعمال میدانند که دیگران باید خود را با آنها بسنجند. اینها به جای اینکه کسانی را که بهاین کشور خیانت کردهاند مورد حمله قرار دهند به فرزندان انقلاب حمله میکنند و آبروی آنها را میریزند. همین اندازه نیز بگویم روزنامهای که چنین مطلبی را مینوسید مسئولش از دوستان نزدیک سعید امامیو همکار او بودهاست که به قول یکی از بزرگان حاشیهامن دارد و رویین تن است ، اگر اسفندیار رویین تن بود و تنها چشمش آسیب پذیر بود این برادر رویین تنی است که چشمش نیز از آسیب مصون است.” کروبی با اشاره بهانتشار اخبار دروغ در یکی از خبرگزاریها کهان نیزخود را مصون از هر چیزی میداند گفت :” این خبرگزاری محترم بهانتشار اخباز کذب عادت دارد به طوری زمانی که جوانی به نام غنیان در این حوادث پس از انتخابات کشته شد این خبرگزاری به نقل از پدر این فرد نوشت که گفتهاست موسوی مسئول خون فرزندش است که پدر غنیان چندی بعد این خبر را تکذیب کرد. کهاینهم نمونهای از آشکار شدن دروغ گویی برخی از رسانههاست.”
کروبی در ادامه گلایههای بسیاری داشت از ائمه جمعهای که با ادبیاتی نامناسب بهاو حمله کردند و تهمت و افتراهایی را نسبت بهاو وارد کردند و برای روشن شدن افکار عمومیاز جایگاهافرادی که چنین حرمت تریبون مقدس نماز جمعه را نگه نداشتهاند به بیان برخی از ویژگیهای شخصیتی آنها پرداخت. وی گفت: ” امام جمعهای که در کنار حرم ثامن الحج این حرفها را میزند و بنده را تروریست میخواند گویی فراموش کرده که در همان روزگار مبارزه که طیف روحانیون آواره و بی خانه و کاشانه بودهاند و همه تحت تعقیب قرار داشته و یا تبعید بودند و بنده نیز به عنوان عضو کوچکی از این نظام در میان آنها حضور داشتم ، ایشان به همراه جمعی دیگر با پولهایی که در اختیار داشتند سفرهای متعددی به پاکستان داشت تا انکه به تبلیغ برای مرحوم آیت الله شریعتمداری بپردازد. ما که بهایشان عیبی نگرفتیم ولی این روال طبیعی تاریخ است کهاکنون او از تریبون نماز جمعه به دفاع از جمهوری اسلامیبپردازد و بنده را ضد انقلابی و تروریست بداند.”
کروبی با اشاره به سخنان امام جمعه تهران علیه خود گفت :”آقایی که در تهران از تریبون نماز جمعه چنین حرفهایی را میزند همان فردی است که هرچه من از دیگران سوال کردم سوابقی از ایشان نداشتند و همن اندازهاز دوستانش شنیدم که در صف اول درس آیت الله منتظری مینشسته و در زمانی که برخی از دوستان نزدیک از مواضع ایشان گله مند بودند ایشان به شدت از مواضع او حمایت میکردهاست و پس از امام جز مخالفین درجهاول آیت الله منتظری تبدیل شد و از این طریق رشد جهشی و غیر معقول پیدا کرد.”
کروبی با بیان اینکه من از ائمه جمعهانتظار چنین رفتارهایی را نداشتم گفت : “آیا نمیشد کهاین پیشنهاد دلسوزانه را مورد بررسی قرار میدادند تا مورد رسیدگی قرار گیرد و ماموری و یا مامورینی که متخلف بودهاند مجازات شوند و ان گاه به مردم بگوییم کهاین رفتار از سوی مامور یا مامورینی خودسر صورت گرفته و ربطی به نظام جمهوری اسلامیایران ندارد ؟ آیا باید با جنجال سازی و عبارتهایی تند چنین به نامه دلسوزانهانقلاب پاسخ داده میشد.”
مهدی کروبی با اشاره بهاظهارات مجلسیها علیه وی گفت: “برخی دوستان مجلسی اظهاراتی را علیه بنده وارد کردند برخی از نمایندگانی کهاین حرفها را میزنند همان کسانی هستند که در سایه عدم صلاحیت نمایندگانی که رای آور بودند و البته جر اصلاحاتیهای داغ نبوده و هیچ نامهای را امضا نکرده بودند و چند دوره هم در مجلس حضور داشتند به مجلس راه یافتند و باید نیز اکنون در قدردانی از این چنین رفتاری این چنین نیز حرف بزنند. چرا که دیگر نیازی نبود به دادگاه ویژه روحانیتی برگردد که زمانی سیدهادی خامنهای ، محتشمیپور ، مرحوم خلخالی ، موسویان و آیت الله بیات را محاکمه میکردند چرا که دیگر نمیشود به راحتی این افراد را محاکمه کرد و البته برخی از مسئولان دادگاه نیز رضایتی بهاین کار ندارند.” وی همچنین بهاظهارات امام جمعه موقت قم اشاره کرد و گفت : “از نظر بندهامام جمعه قم آیت الله جوادی و آیت اللهامینی هستند و اینکه فردی را برای چنین مواقعی به عنوان امام جمعه معرفی میکنند جالب توجهاست البته من به علت آشنایی که با پدر مرحوم ایشان دارم دربارهاظهارات ایشان واکنشی نشان نمیدهم و حرمت پدرش را نگه میدارم.”
کروبی همچنین برای برخی از وابستگان به نهادهایی نظام کهاهانتهایی را نسبت به وی مطرح کرده بود پاسخی داشت. وی گفت :”برخی از برداران نظامیکه چنین حرفهایی را میزنند باید هم این گونه موضعگیری کنند چرا کهانها اکنون تمام مراکز اقتصادی و سیاسی را در اختیار دارند ولی این افراد متوجه نیستند یک فکر و اندیشه قائم به یک نفر و یا چند نفر نیست بلکه درون خانوادهها نیز نفوذ میکند به طوری درون خانواده برخی از این آقایان هم اختلافاتی وجود دارد کهاگر لازم باشد دران باره صحبت خواهم کرد.” وی افزود : “برخی از وابستگان به نهادهای نظام بسیار پهلوانانه وارد میدان شدهاند و هر چه که خواستند نسبت به بنده گفتند ولی یکی از همین معترضین که در نهادهای شبه نظامینیز فعال است فراموش کرده که دولت وقت به علت همین رفتارها و کارهایش او را از وزارت اطلاعات اخراج و به جای دیگر منتقل کرد.”
کروبی در ادامهاین گفت وگو با تاکید بر اینکه چنانچهاین روند ادامه پیدا کند مسائل دیگری را صریح از گذشته مطرح خواهد کرد به بیان واقعیت ماجرای ترانه موسوی پرداخت و تاکید کرد : “من از پشت پردهاین ماجرا میگویم تا ببینم کسانی که در مزمت دروغگویی صحبت میکنند برآشفته خواهند شد و در برابر این دورغ گویی موضع گیری کنند.”
وی چنین ماجرا را شرح داد : ” مدتی پیش در سایتها ،خبری منتشر شد مبنی بر اینکه خانم ترانه موسوی به همراه تعدادی دیگر در حاشیه مراسم مسجد قبا ربوده شدهاست. مدتی بعد هرچند که تعدادی از همان بازداشت شدگان آزاد شدند ولی ترانه موسوی آزاد نشد و سپس اعلام کردند که خانوادهاش بیایند و جنازهاش را تحویل بگیرند. در همان زمان به جای آنکه تحقیقاتی دربارهاین موضوع انجام شود در مقابل هیاهوی رسانههای بیگانه برخی مسئولان در اندیشه طراحی سناریویی برای بهانحراف کشاندن این موضوع در داخل و خارج بودند. بنابراین طراحان نابغه و مدیرانی دور اندیش سناریویی را نوشتند. برای اجرای این سناریو به وسیله فردی که نام او را نمیبرم متوجه شدند که خانوادهای عروسی دارند به نام ترانه موسوی که در کانادا زندگی میکند و تنها نیاز بهان بود که به صحنه سازی بپردازنند و خانوادهاین دختر را وادار بهانجام مصاحبهای کنند که در ان بگویند دخترشان زندهاست و در کانادا زندگی میکند. پس چند نفر از افراد نظامی،انتظامیو اطلاعاتی که چهرههایی شناخته شده هستند به منزل این خانواده محترم و شریف میروند و خطاب به خانواده میگویند که ترانه موسوی دچار سانحه شوختگی شده و برای انکه معلوم شود این عروس آنها هست یا خیر بیایند و جنازهاش را تحویل بگیرند. در همین هنگام پدرخانواده میگوید که عروس ما در ایران زندگی نمیکند و چون بزرگان خانهاهل سیاست نبوده و چهرههای علمیهستند بسیار ساده بهاین موضوع نگاه کردند. در همین حال پدر خانواده به پسرش که یکی از چهرههای علمیو سیاسی است تلفن میکند و میگوید که چنین ماجرایی روی داده و شماره تلفن دیگر پسرش شوهر ترانه را میخواهد که فرزندش بهاو میگوید برادرش برای انکه بداند موضوع از چه قرار است به کانادا رفته وهنوز نرسیده که بتوانند با او تماس بگیرند. در همین حال مادر متوجه میشود که چنین اتفاقی افتاده و از حال میرود و به بیمارستان منتقل میشود. پدر خانواده وقتی که متوجه میشود قضیه جدی است برای بار دوم با پسرش تماس میگیرد کهاو متوجه میشود قضیه بیخ پیدا کرده و بنابراین خود را شتاب زده به منزل میرساند. او مشاهده میکند که چند نفری در خانه حضور دارند که برخی از آنها از چهرههایی هستند که در دوران دفاع مقدس حضور داشتهاند کهاین موضوع مرا به یاد سخنی از شهید حمید باکری میاندازد که میگفت :” ای کاش ما درجبههها به شهادت برسیم زیرا اگر ماندیدم معلوم نیست که چه بلایی بر سرمان آید و جز چه جمعیتی باشیم” این آقا که دارای آگاهی سیاسی بود هنگامیکه با این افراد صحبت میکند میگوید که نزد من این حرفها را نزنید چرا که من میدانم اصل قضیه چیست و حتی این اصطلاح را به کار میبرد که پیش کولی ملق نزنید. آن افراد نیز چون متوجهاگاهی این فرد میشوند از این جهت با او صحبت میکنند که برای حفظ نظام و در مقابله با جنجال سازیهای رسانههای بیگانه به صلاح است که با آنها همکاری کنند. در همان حال اعضای خانواده گفتهاند که شما از ما چه میخواهید آنها میگویند که شما در مقابل دوربین قرار بگیرید و بگویید که ترانه زندهاست. برادر شوهر ترانهابتدا مخالفت میکند و میگوید کهاصل این قضیه صحیح نیست و از سوی دیگر ما هم تاحدودی چهرههایی شناخته شده هستیم و البتهاز آنها پرسیده که چنانچه چنین کاری انجام شود با ترانه واقعی چه کار خواهند کرد کهان افراد گفتهاند که شما بهاین کارها کاری نداشته باشید و نگران نباشید. همچنین این خانواده گفتهاند عکسی که شما دارید عروس ما نیست کهانها میگویند شما بهاین کارها کاری نداشته باشید. در همین حال برادر شوهر ترانه که یکی از چهرههای علمیو سیاسی بودهاست تحت تاثیر قرار میگیرد و فکر میکنید که با انجام چنین کاری در مقابل سوءاستفاده بیگانگان ایستادگی میشود ولی او پیشنهاد میکند که بروند و با پدر و مادر ترانه صحبت کنند. در همین حال این افراد شماره تلفن منزل آنها را جویا میشوند که برادر شوهر ترانه میگوید بنابراینکهانها منزلشان را تغییر دادهاند ما شمارهای از آنها نداریم و بردارم هم به مقصد نرسیده کهاز او شماره شان را بگیریم. پدر شوهر ترانه نیز میگوید که شاید حاج خانم (همسرش ) شمارهای در اتاقش داشته باشد ولی بنابر اینکه همسرش به بیمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود و کلید نبود کهافراد حاضر تصمیم میگیرند که در اتاق را بشکنند که با ممانعت اعضای خانواده رو به رو شدهاند که خطاب بهاین افراد گفتهاند شما بروید و ما خودمان سعی میکنیم شماره تلفن آنها را پیدا کنیم.ولی جالب توجهاینکه قبل از انکهاعضای این خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را پیدا کنند آنها خودشان تلفن را پیدا میکنند. در همین راستا برادر شوهر ترانه با پدر مادر وی تماس میگیرد و میگوید که شما تنها تا این اندازه صحبت کنید و خطاب بهاین آقایان میگوید کهاین خانواده در جریان موضوع نیستند و در این اندازه تنها با آنها صحبت کنید. چنین شد که مادر و پدر ترانه موسوی در مقابل دوربین قرار گرفتند و گفتند که دخترشان زندهاست و در کانادا زندگی میکند. البته بعد از اینکهاین خانواده متوجه شدهاند کهاصل ماجرا چه بودهاست بسیار ناراحت شدهاند و میخواستند که ماجرا را بازگو کنند که همین برادر شوهر ترانه بهانها گفته که حرفی نزنید و گرنه سرنوشت شما معلوم نیست که چه شود.”
کروبی پس از شرح این ماجرا از دروغ گوییهای مسئولان ابراز تاسف کرد و گفت :”این افراد اظهار کردهاند که برای حفظ اصل نظام باید این خانوادهاقدام به چنین کاری کنند ولی از نظر ما برای حفظ اصل نظام و پایبندی به قانون اساسی ، ارزشهای انقلاب و آرمآنهای حضرت امام مهم است. حفظ اصل نظام بر پایه عمل به وعدههایی است که به مردم دادهایم ولی متاسفم کهاینک از انقلاب برگشتهایم و با آبروی نظام بازی میشود.”
وی تاکید کرد :”آیا مسئولان از این طریق میخواهند اعتماد مردم را جلب کنند ولی این آقایان بسیار بی تدبیر عمل کردهاند چرا که مردم این قدر هوشمند هستند کهاصل موضوع را بفهمند.”
کروبی با بیان اینکه برای مسئولان گوشهای از حوادث تاریخی را بازگو میکنم گفت :” هنگامیکه در سال ۴۱ مبارزات نهضت انقلاب اسلامیشروع شد یک سری افراد ناآگاه که وابسته به حکومت بودند قصد داشتند تا با شبیه سازی ماجرای بهلول در حادثه مسجد گوهرشاد حرکت امام را متوقف کنند. ماجرای بهلول از این قرار بود که هنگامیکه حادثه مسجد گوهر شاد روی داد مدتی بعد عکس فردی سر وحال را در رسانهها منتشر کردند و گفتند کهاین همان فردی بوده که عامل حادثه گوهرشاد بودهاست ولی یک هفته طول نکشید کهاعلامیه مبسوطی در مشهد منتشر شد که بر روی ان دو عکس چاپ شده بود. یکی عکس فردی کهانها میگفتند بهلول بوده و دیگر عکس بهلول واقعی که معلوم شد این فرد مدتهاست که در زندانی در افغانستان بودهاست. این حادثه در ۴۸ سال پیش روی داد و در ان زمان این قضیه برملا شد حالا چطور این مسئولان انتظار دارند که در تهران و انهم در عصر ارتباطات حادثهای روی دهد و کسی متوجهان نشود.”
کروبی افزود :” همان شبی که فیلمیدرباره ترانه موسوی از تلویزیون پخش میشد من قبل از انکه در جریان اصل ماجرا قرار گیرم تحت تاثیر قرار گرفتم ولی همان شب به مراسم عروسی رفتند که در ان مراسم جوانی نزد من آمد و گفت آیا اینها فکر میکنند که مردم نمیدانند چند تا ترانه موسوی در ایران وجود دارد و من از این حرف متعجب شدم و با خود گفتم من با این سن و سال و تجربهای که دارم به موضوع شک کردم ولی این جوان اصلا شک هم نکردهاست.”
وی با اشاره به موثق بودن مبنعی که جزئیات ماجرای ترانه موسوی را به وی منتقل کردهاست گفت :”میدانم کهانها از چه طریقی این ترانه موسوی را پیدا کردهاند و منبع خبر نیز موثق است واگر لازم باشد در این باره صریح تر صحبت میکنم تا مشخص شود که نقش افراد تا چهاندازه بودهاست.”
وی همچین به مورد دیگری از رفتارهای برخی از مسئولان اشاره کرد و گفت :” در سالهایی که قتلهای زنجیرهای رخ داده بود هنوز انتخابات سال ۷۶ برگزار نشده بود که گفتند حرم امام (ره)را منفجر کردهاند و قصد داشتند تا در حرم حضرت معصومه نیز بمب گذاری کنند که عامل ان دستگیر شدهاست. پس از گذشت یک هفته چند دختر را به تلویزیون آروند و آنها بسیار سر و حال در مقابل دوربین طوری سخنرانی کردند کهاز هر سخنران ماهری بهتر صحبت کردند. من درهمان زمان خندیدم و گفتم کهاین موضوعی مسخرهاست مگر میشود که فردی را بازداشت کنند و او را شکنجه کنند تا اعترافی کند و بعد با این سرعت و با این حالت آنها را به مقابل دوربین بیاورند و آنها نیز اعتراف کنند. نتیجه چنین کارهایی موجب روی دادن ماجرای قتلهای زنجیرهای ، نویسندگان و کشته شدن فروهر و همسرش میشود.”
کروبی در ادامه خطاب به کسانی که قصد دارند تا او را وادار به سکوت کنند گفت :”من تنها در برابر چنین رفتارهایی موضعگیری این چنینی ندارم بلکه همان طور که میدانید نسبت به دوستان و همفکران خودم نیز چنین موضعگیریهایی را دارم. من بزرگترین نقش را در توفیق جریان اصلاحات داشتم ولی هنگامیکهاختلافاتی روی داد همان آقای بزرگواری که من نقش موثری را در پیروزی اش در انتخابات داشتم از من حمایت نکرد و همین افراد بیشترین تلاش را برای ناکامیاصلاحات در سال ۸۴ داشتند.”
کروبی در نهایت تاکید کرد :” اکنون شرایطی را ایجاد کردهاید تا دیگر کسی جرات حرف زدن نداشته باشد ولی من باز میگویم کهاین رفتارها و ایجاد رعب و وحشت مرا به سکوت وادار نمیکند و چنانچه لازم باشد برخی مسائل را مطرح میکنم.”
آمادگی اروپا برای اعمال تحریمهای سختتر علیه ایران
دویچه وله – به گزارش هفتهنامه اشپیگل، آمادگی دولت آلمان و دیگر اعضای اتحادیه اروپا برای اعمال تحریمهای بیشتر و سختتر علیه ایران به خاطر برنامهی اتمیاش افزایش یافته است.
در گزارش اشپیگل که روز دوشنبه آتی (۱۷ اوت/ ۲۶ مرداد) منتشر خواهد شد، آمده است، رایزنیهائی در مورد توقف صادرات بنزین به ایران صورت گرفته است. همچنین ایجاد محدودیتهائی در استفاده از راههای آبی و هوائی نیز مد نظر هستند.
به گزارش اشپیگل یکی از ابزارهای ایجاد چنین محدودیتهائی عدم اجازه ورود کشتیهای ایرانی به بندرهای اتحادیه اروپا و فرود هواپیماهای ایرانی در فرودگاههای کشورهای عضو این اتحادیه است.
یک سخنگوی وزارت خارجه آلمان حاضر نشد در مورد گزارش هفتهنامه اشپیگل اظهارنظر کند. این سخنگو گفت: “پیشنهاد مذاکره از سوی باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا کماکان به قوت خود باقی است. از ایران خواسته شده برنامه اتمیاش را شفاف کند. در غیر این صورت جامعه جهانی به اقدامات دیگری دست خواهد زد. اما حالا زود است در مورد این اقدامات صحبت شود».
بنا به گزارش اشپیگل، دولت آلمان میخواهد نخست تلاش کند در چارچوب شورای امنیت و با مشارکت قدرتهای صاحب حق وتو همچون روسیه و چین تحریمهای جدید را وضع کند.
بهنظر دیپلماتهای آلمانی در صورت لزوم، آمریکا و اتحادیه اروپا میتوانند تحریمهای سختتری را علیه ایران اعمال کنند. به گزارش اشپیگل در صورت عدم پاسخ مثبت محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران به پیشنهادهای غرب، این تحریمها میتوانند به هنگام اجلاس عمومی سازمان ملل متحد در اواخر ماه سپتامبر آتی به اجرا گذاشته شوند.
همچنین پیشنهاد شده است در این اجلاس سران کشورهای گروه پنج به اضافه یک نشست مشترکی داشته باشند. این گروه متشکل از پنچ عضو دائمی آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا به اضافه آلمان است.
در ماه جولای و در جریان نشست سران هشت کشور صنعتی در شهر لاآکویلای ایتالیا، از ایران خواسته شد بر سر میز مذاکره بازگردد. رهبران کشورهای صنعتی حاضر شدند به مذاکره بر سر مناقشه اتمی با ایران شانس دیگری تا ماه سپتامبر داده شود. نیکلا سازکوزی رئیس جمهور فرانسه در پایان این دیدار گفت: اگر تا آن زمان پیشرفتی حاصل نشود، “مجبور به تصمیم گیری هستیم”.
حسن قشقاوی سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در پاسخ به این خواست گفته بود: «ما مخالف مذاکره نیستیم، اما ما به قدرتهای جهانی اجازه نمیدهیم ما را با تعیین ضربالاجل تحت فشار قرار دهند».
آمریکا، اسرائیل و دیگر کشورهای غربی ظن آن را دارند که ایران زیر پوشش پروژهی برق اتمی خود، اهداف نظامی را دنبال میکند. از این رو این کشورها مصرانه از ایران خواستهاند که با عمل به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد، غنیسازی اورانیوم را که کاربرد دوگانهی نظامی و غیرنظامی دارد، متوقف کند.
ایران بارها این موضوع را رد و تأکید کرده است که برنامه هستهای خود را صرفاً در چارچوب مقاصد صلحآمیز دنبال میکند.
در گزارش اشپیگل که روز دوشنبه آتی (۱۷ اوت/ ۲۶ مرداد) منتشر خواهد شد، آمده است، رایزنیهائی در مورد توقف صادرات بنزین به ایران صورت گرفته است. همچنین ایجاد محدودیتهائی در استفاده از راههای آبی و هوائی نیز مد نظر هستند.
به گزارش اشپیگل یکی از ابزارهای ایجاد چنین محدودیتهائی عدم اجازه ورود کشتیهای ایرانی به بندرهای اتحادیه اروپا و فرود هواپیماهای ایرانی در فرودگاههای کشورهای عضو این اتحادیه است.
یک سخنگوی وزارت خارجه آلمان حاضر نشد در مورد گزارش هفتهنامه اشپیگل اظهارنظر کند. این سخنگو گفت: “پیشنهاد مذاکره از سوی باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا کماکان به قوت خود باقی است. از ایران خواسته شده برنامه اتمیاش را شفاف کند. در غیر این صورت جامعه جهانی به اقدامات دیگری دست خواهد زد. اما حالا زود است در مورد این اقدامات صحبت شود».
بنا به گزارش اشپیگل، دولت آلمان میخواهد نخست تلاش کند در چارچوب شورای امنیت و با مشارکت قدرتهای صاحب حق وتو همچون روسیه و چین تحریمهای جدید را وضع کند.
بهنظر دیپلماتهای آلمانی در صورت لزوم، آمریکا و اتحادیه اروپا میتوانند تحریمهای سختتری را علیه ایران اعمال کنند. به گزارش اشپیگل در صورت عدم پاسخ مثبت محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران به پیشنهادهای غرب، این تحریمها میتوانند به هنگام اجلاس عمومی سازمان ملل متحد در اواخر ماه سپتامبر آتی به اجرا گذاشته شوند.
همچنین پیشنهاد شده است در این اجلاس سران کشورهای گروه پنج به اضافه یک نشست مشترکی داشته باشند. این گروه متشکل از پنچ عضو دائمی آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا به اضافه آلمان است.
در ماه جولای و در جریان نشست سران هشت کشور صنعتی در شهر لاآکویلای ایتالیا، از ایران خواسته شد بر سر میز مذاکره بازگردد. رهبران کشورهای صنعتی حاضر شدند به مذاکره بر سر مناقشه اتمی با ایران شانس دیگری تا ماه سپتامبر داده شود. نیکلا سازکوزی رئیس جمهور فرانسه در پایان این دیدار گفت: اگر تا آن زمان پیشرفتی حاصل نشود، “مجبور به تصمیم گیری هستیم”.
حسن قشقاوی سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در پاسخ به این خواست گفته بود: «ما مخالف مذاکره نیستیم، اما ما به قدرتهای جهانی اجازه نمیدهیم ما را با تعیین ضربالاجل تحت فشار قرار دهند».
آمریکا، اسرائیل و دیگر کشورهای غربی ظن آن را دارند که ایران زیر پوشش پروژهی برق اتمی خود، اهداف نظامی را دنبال میکند. از این رو این کشورها مصرانه از ایران خواستهاند که با عمل به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد، غنیسازی اورانیوم را که کاربرد دوگانهی نظامی و غیرنظامی دارد، متوقف کند.
ایران بارها این موضوع را رد و تأکید کرده است که برنامه هستهای خود را صرفاً در چارچوب مقاصد صلحآمیز دنبال میکند.
کسی این مرد را میشناسد؟
کسی این چماقدار را میشناسد ؟ او در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد هم آمده بود . شباهت بی اندازه ای به بختیاری ، رئیس سابق سازمان زندانهای کشور و شاغل در دادگستری استان خراسان دارد . اما شناسایی دقیق آن مهم است .
نام 5 مداح معروف تهران در فهرست سازماندهندگان لباسشخصیها
در حالیکه رسانههای حامی دولت و مخالفان نظام، سعی دارند عوامل برخورد با مردم را نیروهای نظامی و انتظامی جلوه دهند، بررسیهای خبرنگار «آینده» نشان میدهد بسیاری از نیروهای لباس شخصی که در ناآرامیهای پس از انتخابات به ضرب و جرح مردم پرداختهاند، توسط 5 تن از مداحان معروف تهران سازماندهی شدهاند.
به گزارش خبرنگار «آینده»، این افراد که جزو افراد جاهل و مریدان این 5 مداح معروف هستند، با درخواست برخی چهرههای سیاسی از این مداحان سازماندهی شده و با ابزارهایی نظیر زنجیر، میله آهن، چاقو و پنجه بکس اقدام به ضرب و جرح مردم در خیابانهای تهران میکردند.
گفته میشود ح-س یکی از این 5 مداح که سابقه درگیریهای فیزیکی در دهه گذشته را نیز دارد، خود شخصاً در برخورد با مردم حضوری فعال داشته است.
یکی از مداحان هم که رابطه فامیلی با یکی از مقامات دارد، در صحنه درگیریها دیده شده است.
گفتنی است انتشار اخبار و گزارشهای مکرر از ضرب و جرح بیرحمانه و بدون مجوز مردم از 23 خرداد تا اوایل مرداد موجب شده است انگشت اتهام به سوی مأموران نیروی انتظامی و سپاه پاسداران نشانه رود؛ اما فرماندهان انتظامی و نظامی در پیگیریهای نمایندگان مجلس شورای اسلامی و بازرسان مقامات عالی رتبه اظهار کردهاند: اکثر برخوردهای فیزیکی و بیدلیل با مردم توسط افراد غیر مأمور که توسط برخی چهرههای سیاسی که مسئولیت اجرایی نیز دارند و از طریق 5 مداح معروف سازماندهی شدهاند، انجام شده است.
به گزارش خبرنگار «آینده»، این افراد که جزو افراد جاهل و مریدان این 5 مداح معروف هستند، با درخواست برخی چهرههای سیاسی از این مداحان سازماندهی شده و با ابزارهایی نظیر زنجیر، میله آهن، چاقو و پنجه بکس اقدام به ضرب و جرح مردم در خیابانهای تهران میکردند.
گفته میشود ح-س یکی از این 5 مداح که سابقه درگیریهای فیزیکی در دهه گذشته را نیز دارد، خود شخصاً در برخورد با مردم حضوری فعال داشته است.
یکی از مداحان هم که رابطه فامیلی با یکی از مقامات دارد، در صحنه درگیریها دیده شده است.
گفتنی است انتشار اخبار و گزارشهای مکرر از ضرب و جرح بیرحمانه و بدون مجوز مردم از 23 خرداد تا اوایل مرداد موجب شده است انگشت اتهام به سوی مأموران نیروی انتظامی و سپاه پاسداران نشانه رود؛ اما فرماندهان انتظامی و نظامی در پیگیریهای نمایندگان مجلس شورای اسلامی و بازرسان مقامات عالی رتبه اظهار کردهاند: اکثر برخوردهای فیزیکی و بیدلیل با مردم توسط افراد غیر مأمور که توسط برخی چهرههای سیاسی که مسئولیت اجرایی نیز دارند و از طریق 5 مداح معروف سازماندهی شدهاند، انجام شده است.
خبر ایلنا درباره نهضت فراگیر «راه سبز امید» (رسا)
خبرگزاری ایلنا نوشت: نهضت فراگیر”راه سبز امید“ که روز گذشته از سوی نخست وزیر دوران امام، بهطوررسمیبه عنوان تشکیلاتی که وی خواهان تاسیس آن شده است، تلویحا اعلام موجودیت کردواحتمالا تا پیش از ماه مبارک رمضان بیانیه آغاز بکار خود را منتشر می کند. موسوی در این بیانیه دیدگاهشرا نسبت به تشکیل نهضت فراگیر”راه سبز امید” اعلامخواهدکرد.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری دهم در جلسه عصر روز گذشته با مشاوران خود، در مورد چگونگی تدوین این بیانیه بحث و تبادل نظر کرد. در این جلسه دو راهکار برای تشکیل جبهههای سیاسی موردبحثو بررسی قرار گرفت؛ نخست تشکیل چنین تشکلهایی بر مبنای وضعیت موجود جوامع که بهعنوان جنبشهای اجتماعی، مشخصات آنها و شعارهایش ممکن میشود و جبهه سیاسی به ساماندهی و سازماندهی آن میپردازد. دومین نوع از چنین تشکلهاییباتدوین اهداف، راهکارها، اساسنامه و مرامنامه شکلمیگیرندو سپس به عضوگیری میپردازند.
اما مهندس موسوی آنچنانکه در دیدارش با اعضای انجمن اسلامی جامعه پزشکی گفته بود، خواستار تشکیل نهضتی فراگیر برای اجرای بدون تنازل قانون اساسی است که شبکههای اجتماعی خودجوش و خودمختار بیشمار و گسترده در سطح جامعه را شامل شود. از این رو تشکیل نهضت فراگیر”راه سبز امید” بر اساس مدل اول یعنی ساماندهی جنبش اجتماعی بوجود آمده در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم، شکل خواهد گرفت.
آنگونه که از دستاندرکاران تشکیل این نهضت شنیده شده است، این تشکیلات، ساختاری کمپینی دارد و متشکل از هستههای حزبی، NGOها و شبکههای اجتماعی است. البته برخی فعالان سیاسی معتقدند که شروع بهکار نهضت فراگیر “راه سبز امید” در مقطع فعلی چندان مناسب نیست و با توجه به محدودیتهای سیاسی موجود برای فعالیت احزاب و گروههای اصلاحطلب که اغلب اعضای آنها بنا بر اتهاماتی در بند به سر میبرند، بهتر است به زمان دیگری موکول شود.
همچنین فعالان تشکیل نهضت فراگیر”راه سبز امید” پیشنهاد دادهاند تا نام این نهضت به شکل مخفف “رسا” نامیده شود.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری دهم در جلسه عصر روز گذشته با مشاوران خود، در مورد چگونگی تدوین این بیانیه بحث و تبادل نظر کرد. در این جلسه دو راهکار برای تشکیل جبهههای سیاسی موردبحثو بررسی قرار گرفت؛ نخست تشکیل چنین تشکلهایی بر مبنای وضعیت موجود جوامع که بهعنوان جنبشهای اجتماعی، مشخصات آنها و شعارهایش ممکن میشود و جبهه سیاسی به ساماندهی و سازماندهی آن میپردازد. دومین نوع از چنین تشکلهاییباتدوین اهداف، راهکارها، اساسنامه و مرامنامه شکلمیگیرندو سپس به عضوگیری میپردازند.
اما مهندس موسوی آنچنانکه در دیدارش با اعضای انجمن اسلامی جامعه پزشکی گفته بود، خواستار تشکیل نهضتی فراگیر برای اجرای بدون تنازل قانون اساسی است که شبکههای اجتماعی خودجوش و خودمختار بیشمار و گسترده در سطح جامعه را شامل شود. از این رو تشکیل نهضت فراگیر”راه سبز امید” بر اساس مدل اول یعنی ساماندهی جنبش اجتماعی بوجود آمده در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم، شکل خواهد گرفت.
آنگونه که از دستاندرکاران تشکیل این نهضت شنیده شده است، این تشکیلات، ساختاری کمپینی دارد و متشکل از هستههای حزبی، NGOها و شبکههای اجتماعی است. البته برخی فعالان سیاسی معتقدند که شروع بهکار نهضت فراگیر “راه سبز امید” در مقطع فعلی چندان مناسب نیست و با توجه به محدودیتهای سیاسی موجود برای فعالیت احزاب و گروههای اصلاحطلب که اغلب اعضای آنها بنا بر اتهاماتی در بند به سر میبرند، بهتر است به زمان دیگری موکول شود.
همچنین فعالان تشکیل نهضت فراگیر”راه سبز امید” پیشنهاد دادهاند تا نام این نهضت به شکل مخفف “رسا” نامیده شود.
خبرهایی از اوین – بازگشت جلاییپور به انفرادی؛ فشار بر او و طباطبایی برای اعتراف تلویزیونی
محمدرضا جلاییپور سخنگوی پویش موج سوم و شهاب طباطبایی رئیس ستاد ۸۸ در زندان اوین تحت فشار قرار دارند تا مصاحبه تلویزیونی انجام دهند. به گزارش موج سبز آزادی، جلاییپور که چندی قبل به بند عمومی منتقل شده بود، بعد از ملاقات هفته گذشته با خانوادهاش، دوباره به سلول انفرادی منتقل شده است. بر اساس این گزارش، این دو جوان فعال در ستاد میرحسین موسوی تاکنون تحت هیچ شرایطی حاضر به مصاحبه نشدهاند، ولی فشارها بر روی آنها همچنان ادامه دارد.
رحیم مشایی ممنوع التصویر است
سلام: اسفندیار رحیم مشایی تا اطلاع ثانوی نباید چهره اش از تلوزیون پخش شود. اسفندیار رحیم مشایی، تنها فرد دردسرساز کابینه احمدی نژاد که اخیرا با حکم رهبری، از معاونت اولی احمدی نژاد برکنار شد ممنوع التصویر نیز شده است.
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی سلام، مشایی که پس از حکم رهبری بلافاصله توسط احمدی نژاد حکم مسوول دفتر ریاست جمهوری برای اش زده شد اخیرا سخن از سخنگویی دولت توسط وی نیز بر زبان هاست و این درحالی است که سازمان صداوسیما طبق دستورالعملی نام مشایی را در لیست ممنوع التصویری ها گذاشته است.
رابطه نزدیک و فامیلی احمدی نژاد و مشایی موجب شده است که وی حساسیت خاصی نسبت به معاون اول ناکام دولت دهم داشته باشد اما تلوزیون تاکنون زیر بار فشارهای دولت نرفته و همچنان مشایی را در لیست بلندبالای ممنوع التصویری ها نگه داشته است.
باید منتظر بود و دید تا چه زمانی این ممنوعیت ادامه دارد و آیا پس از سخنگویی مشایی در دولت دهم این روند شکسته می شود یا خیر؟
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی سلام، مشایی که پس از حکم رهبری بلافاصله توسط احمدی نژاد حکم مسوول دفتر ریاست جمهوری برای اش زده شد اخیرا سخن از سخنگویی دولت توسط وی نیز بر زبان هاست و این درحالی است که سازمان صداوسیما طبق دستورالعملی نام مشایی را در لیست ممنوع التصویری ها گذاشته است.
رابطه نزدیک و فامیلی احمدی نژاد و مشایی موجب شده است که وی حساسیت خاصی نسبت به معاون اول ناکام دولت دهم داشته باشد اما تلوزیون تاکنون زیر بار فشارهای دولت نرفته و همچنان مشایی را در لیست بلندبالای ممنوع التصویری ها نگه داشته است.
باید منتظر بود و دید تا چه زمانی این ممنوعیت ادامه دارد و آیا پس از سخنگویی مشایی در دولت دهم این روند شکسته می شود یا خیر؟
گافهای سومین دادگاه نمایشی
موج سبز آزادی : سومین جلسه دادگاه نمایشی محاکمه زندانیانی که به تعبیر حقوقدانان به صورت فلهای محاکمه میشوند، صبح امروز برگزار شد. اما اظهارات متهمان در این جلسه و کیفرخواست خوانده شده در آن نیز همچون دو مورد قبلی و بلکه در مواردی بیشتر از قبلیها، دارای نکات حاشیهای بود که مهمتر از متن دادگاه به نظر میرسد. جالب اینجا بود که در این جلسه، برخلاف دو جلسه قبلی، کار کاملا از دست پروندهسازان خارج شده بود و متهمان در موارد متعددی اشتباهات بازجویان را گوشزد کردند و یا اعترافات منتسب به آنها در بازجوییها را به صراحت مورد انکار قرار دادند. تمام حاشیههای زیر، برگرفته از گزارشهای دو خبرگزاری ایرنا و فارس است که وابستگیشان به دولت کودتا محرز است و بعید است مورد انکار کودتاچیان قرار گیرد.
- خبرگزاریهای حامی دولت کودتا ادعا کردند ۲۸ متهمی که نام آنها برده شده و در جلسه سوم دادگاه نمایشی حضور داشتهاند، هیچیک سیاسی نبودهاند. این در حالی است که نام فرزند یک نماینده مجلس، اعضای یک حزب اصلاح طلب و نیز فعالان ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بین آنها دیده میشود.
- سومین کیفرخواست محاکمه فلهای بازداشت شدگان، از وزن مخملی کمتری به نسبت دو کیفرخواست قبلی برخوردار بود، به طوری که در کل آن تنها دو بار از تعبیر «کودتای مخملی» استفاده شده بود!
- هم در کیفرخواست و هم در فیلمی که به نمایش گذاشته شد و نمایشی بودن دادگاه را تمامعیار کرد، به آتش زدن مسجد لولاگر توسط معترضان به تقلب در انتخابات اشاره شد، در حالی که حتی یک مورد اتهام، متهم، اعتراف و یا سند و مدرک در این باره ارائه نشد. این طرح ادعای بیسند و بیمتهم، این احتمال را تقویت میکند که سخنان منتسب به امام جماعت مسجد مذکور مبنی بر نقش بسیجیان در به آتش کشیدن بخشی از مسجد با هدف کسب بهانه برای تیراندازی به معترضان، درست باشد.
- کیفرخواست ادعا کرده که: «اقاریر متهمین حاکی از آن است که این توطئهها از سالها پیش طراحی شده و انتخابات دهم ریاست جمهوری بستر اجرای آن بوده است.» در حالی که لااقل در این سه جلسه حتی یک نمونه برای ربط داشتن ماجراهای زمان انتخابات به سالهای قبل ارائه نشده است. به نظر میرس این موضوع اهمیت زیادی برای پروندهسازان داشته باشد،
چرا که طبق خبرهای منتشر شده، چند معاون وزیر اطلاعات هم قربانی تلاش بازجویان برای اثبات این ادعا شدهاند.
- مجید مقیمی در کیفرخواست کذایی به موارد متعددی از جمله«مشارکت در تخریب احراق اموال دولتی، عمومی، خصوصی و عکسبرداری از متهم در حین احراق و ارتکاب جرم، اقدام علیه امنیت کشوراز طریق اجتماع و تبانی با هدف بر هم زدن امنیت عمومی، فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتبجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و نیز اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا، آشوب و حرکات غیر متعارف» متهم شد، در حالی که وقتی او در مقام دفاع برآمد و قاضی به پرس و جو پرداخت، مشخص شد که تمام ماجرا، چند عکسی بوده که وی در موبایل خود از مصدومین و نیز حضور خودش در خیابان انقلاب داشته و حتی آنها را هیچ جا هم پخش نکرده است! یادآور میشود «موج سبز آزادی» شب گذشته گزارش داده بود که مجید مقیمی و دو زندانی دیگر به دلیل آنکه محل شکنجه بر روی بدن خود را به نمایندگان نشان داده بودند، از بند عمومی به محل نگهداری نامشخصی منتقل شدهاند.
- مهدی فتاح بخش، یکی از متهمان، در دفاعیاتش مچ نویسنده کیفرخواست را گرفت و با ذکر دلیل، زمان واقعی دستگیری خود را یک روز زودتر از چیزی که در کیفرخواست ذکر شده، اعلام کرد.
- رضا اصلانی نیز به اتهام عضویت در سازمان رای اصلاح طلبان! و نیز فرستادن ایمیل برای بیبیسی!! محاکمه شد.
- پیام ده پناه، دانشجوی رشته هوافضا که تاکنون ۸ اختراع از خود به ثبت رسانده و در جشنواره های خوارزمی و المپیاد علمی شیمی حائز رتبه های برتر شده، به ساخت کوکتل مولوتف و آزمایش آن در یک کوچه خلوت اشاره کرد که آن هم عمل نکرده! او در جلسه سوم دادگاه نمایشی، ضمن اعتراف به اینکه از سیاست چیزی نمیداند،
نامزدهای انتخابات را متهم کرد که برای کسب کرسی ریاستجمهوری قشر جوان را تحریک میکنند! قاضی از او پرسید که چرا به صدای آمریکا ایمیل فرستاده و او گفت: برای دریافت فیلترشکن!!
- یکی از بازداشتیها به نام محمد فراهانی ۲۶ ساله نیز در کیفرخواست به ۶ مورد شرکت در اغتشاش غیرقانونی متهم شده که سه مورد از آنها مربوط به روزهای ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ خرداد یعنی قبل از انتخابات و ایام فعالیت تبلیغاتی نامزدها و هواداران آنهاست. او همچنین وقتی از سوی قاضی مورد خطاب قرار گرفت که: «یکی از اتهامات شما این است که شعارها را مطرح می کرده اید»، در پاسخ گفت: «من یک شعار قبل از انتخابات مطرح می کردم و آن حاصل یک نیروی جمعی بود که ما را به آن سمت می برد. شعار «ادب مرد به ز دولت اوست» که من برداشت توهین از این شعار ندارم.»
- حسین اعزامی نیز که کیفرخواست به اقرار او به تخریب اموال عمومی اشاره میکرد، چنین اقراری را تکذیب کرد و گفت: «تخریب اموال عمومی را همچنان که در بازجوییهایم نیز گفتم قبول ندارم.» این در حالی است که کیفرخواست به صراحت به اقرار او اشاره میکرد.
- این زندانی که به گفته خودش تنها دو روز آخر مهلت تبلیغات را در ستاد موسوی به توزیع پوستر مشغول بوده، ضمن بیان اینکه «اعتراف میکنم اشتباه کردم که در ستاد موسوی رفتم بودم و آن را نیز قبول دارم»! همچنین بخش دیگری از کیفرخواست را نیز به شکل خندهداری رد کرد و با اشاره به لقب «مهران دست طلا» که در کیفرخواست برای وی ذکر شده و بر این اساس به او «سابقه کیفری» نیز نسبت داده شده، گفت: «من این مساله را از روی ترس گفتم و کذب است، من مهران دست طلا نیستم و هیچ سابقه کیفری ندارم. من در بازجویی اول برای تبرئه خودم این مطالب را گفتم. اینها ساخته و پرداخته ذهن من است.»
- وقتی حسین اعزامی این اعتراف گرفته شده در بازجویی را رد و تکذیب کرد، قاضی با عصبانیت از او پرسید: «متشنج کردن جو عمومی از جمله در خیابان آزادی و دانشگاه تهران و این که پیشنهاد ۵۰۰ هزار تومان پول به شما داده شده است را چه می گویید؟» و او جواب داد: «پیشنهادی به من داده نشد، فقط در ستاد موسوی گفتند قطعا در انتخابات تقلب می شود که من گفتم چگونه ممکن است تقلب شود. گفتند رای ها را جا به جا میکنند.»
- جالب است که رقم موهوم پیشنهادی به این فرد را خبرگزاری ایرنا ۵۰۰ هزار تومان ذکر کرده، اما خبرگزاری فارس به ۷۰۰ الی ۸۰۰ هزار تومان رسانده است!
- پس از اظهارات این زندانی که رسواکنندهی دادگاه نمایشی و بازجوییهای اجباری بود، قاضی باز نقش دادستان را به عهده گرفت و گفت: «شما در صحنه درگیری دستگیر شده اید و سی دی آن نیز موجود است.» اما
حسین اعزامی پاسخ داد: «این سی دی که می فرمایید متعلق به روز سه شنبه هفته قبل است که ساعت ۷ و نیم و ۸ آن روز مردم جلوی ستاد موسوی تجمع کرده بودند که من با دست علامت می دادم که مردم عقب بروند.» قاضی در این هنگام گفت: «اما سی دی حاکی از نشان دادن تحریک از سوی شماست، چرا صادقانه برخورد نمی کنید؟» زندانی پاسخ داد: «من هیچ تحریکی انجام نداده ام و تظاهراتی را راه نینداخته ام.» وی همچنین در پاسخ به این سوال قاضی جلسه که وی در بازجویی ها اعلام کرده که در یکی از اغتشاشات نرده های اتوبان یادگار امام را تخریب کرده است، گفت: من در این تجمع شرکت نداشتم.
- یکی دیگر از بازداشت شدگان به نام محسن جعفری نیز که خود را از رزمندگان جنگ تحمیلی معرفی میکرد، به چاپ تصویر خود در روزنامه کیهان اشاره کرد و آن را متعلق به بعدازظهر روز شنبه ۲۳ خرداد دانست. کمی بعد، قاضی گفت: «شما اعلام کردید که عکس خود را در یکی از درگیری ها از طریق یکی از شبکه های ماهواره ای مشاهده کردید»! این زندانی اما این ادعا را نادرست خواند و گفت: «اگر عکسی از من گرفته شده باشد حتما باید در سایت های قابل دسترسی باشد.» بار دیگر قاضی جلسه گفت که وی در بازجویی ها اعلام کرده که در یکی از اغتشاشات نرده های اتوبان یادگار امام را تخریب کرده است، اما زندانی گفت: من در این تجمع شرکت نداشتم.
- مهرداد ورشویی ۵۰ ساله نیز در جلسه دادگاه به «ایراد ضرب و شتم ماموران بسیج در خیابان آزادی تهران در حین انجام وظیفه ، اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن نظم عمومی ، فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در اجتماعات غیر قانونی و شعاردهی علیه مسوولین ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و مراجع رسمی کشور، اخلال در نظم عمومی از طریق ایجاد بلوا ، آشوب، حرکات غیر متعارف و ترس و وحشت در جامعه و مشارکت در تخریب و آتش زدن در اموال عمومی» متهم شد. اما در نهایت، تنها اتهام وی که ثابت شد، ضرب و شتم یک نیروی بسیجی بود که آقای ورشویی در این باره گفت: «به دلیل دو ضربه شدید که با باتوم به من زده شد به یکی از نیروها که نمیدانستهام عضو بسیج است حمله کردهام» و وکیلش نیز گفت: «وی هیچگاه در هیچ گروه و سازمانی فعالیت علیه نظام نداشته و در اختلال عمومی و آتشزدن اموال عمومی شرکت نکرده است. تنها اتهامی که او قبول کرده ضرب و شتم ماموری بوده است که عکس و فیلم آن تهیه و متهم براساس آن شناسایی شده و به گفته وی در آن لحظه به دلیل اصابت باتوم دچار جنون آنی شده و به این اقدام دست زده است.»
- خبرگزاریهای حامی دولت کودتا ادعا کردند ۲۸ متهمی که نام آنها برده شده و در جلسه سوم دادگاه نمایشی حضور داشتهاند، هیچیک سیاسی نبودهاند. این در حالی است که نام فرزند یک نماینده مجلس، اعضای یک حزب اصلاح طلب و نیز فعالان ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بین آنها دیده میشود.
- سومین کیفرخواست محاکمه فلهای بازداشت شدگان، از وزن مخملی کمتری به نسبت دو کیفرخواست قبلی برخوردار بود، به طوری که در کل آن تنها دو بار از تعبیر «کودتای مخملی» استفاده شده بود!
- هم در کیفرخواست و هم در فیلمی که به نمایش گذاشته شد و نمایشی بودن دادگاه را تمامعیار کرد، به آتش زدن مسجد لولاگر توسط معترضان به تقلب در انتخابات اشاره شد، در حالی که حتی یک مورد اتهام، متهم، اعتراف و یا سند و مدرک در این باره ارائه نشد. این طرح ادعای بیسند و بیمتهم، این احتمال را تقویت میکند که سخنان منتسب به امام جماعت مسجد مذکور مبنی بر نقش بسیجیان در به آتش کشیدن بخشی از مسجد با هدف کسب بهانه برای تیراندازی به معترضان، درست باشد.
- کیفرخواست ادعا کرده که: «اقاریر متهمین حاکی از آن است که این توطئهها از سالها پیش طراحی شده و انتخابات دهم ریاست جمهوری بستر اجرای آن بوده است.» در حالی که لااقل در این سه جلسه حتی یک نمونه برای ربط داشتن ماجراهای زمان انتخابات به سالهای قبل ارائه نشده است. به نظر میرس این موضوع اهمیت زیادی برای پروندهسازان داشته باشد،
چرا که طبق خبرهای منتشر شده، چند معاون وزیر اطلاعات هم قربانی تلاش بازجویان برای اثبات این ادعا شدهاند.
- مجید مقیمی در کیفرخواست کذایی به موارد متعددی از جمله«مشارکت در تخریب احراق اموال دولتی، عمومی، خصوصی و عکسبرداری از متهم در حین احراق و ارتکاب جرم، اقدام علیه امنیت کشوراز طریق اجتماع و تبانی با هدف بر هم زدن امنیت عمومی، فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتبجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و نیز اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا، آشوب و حرکات غیر متعارف» متهم شد، در حالی که وقتی او در مقام دفاع برآمد و قاضی به پرس و جو پرداخت، مشخص شد که تمام ماجرا، چند عکسی بوده که وی در موبایل خود از مصدومین و نیز حضور خودش در خیابان انقلاب داشته و حتی آنها را هیچ جا هم پخش نکرده است! یادآور میشود «موج سبز آزادی» شب گذشته گزارش داده بود که مجید مقیمی و دو زندانی دیگر به دلیل آنکه محل شکنجه بر روی بدن خود را به نمایندگان نشان داده بودند، از بند عمومی به محل نگهداری نامشخصی منتقل شدهاند.
- مهدی فتاح بخش، یکی از متهمان، در دفاعیاتش مچ نویسنده کیفرخواست را گرفت و با ذکر دلیل، زمان واقعی دستگیری خود را یک روز زودتر از چیزی که در کیفرخواست ذکر شده، اعلام کرد.
- رضا اصلانی نیز به اتهام عضویت در سازمان رای اصلاح طلبان! و نیز فرستادن ایمیل برای بیبیسی!! محاکمه شد.
- پیام ده پناه، دانشجوی رشته هوافضا که تاکنون ۸ اختراع از خود به ثبت رسانده و در جشنواره های خوارزمی و المپیاد علمی شیمی حائز رتبه های برتر شده، به ساخت کوکتل مولوتف و آزمایش آن در یک کوچه خلوت اشاره کرد که آن هم عمل نکرده! او در جلسه سوم دادگاه نمایشی، ضمن اعتراف به اینکه از سیاست چیزی نمیداند،
نامزدهای انتخابات را متهم کرد که برای کسب کرسی ریاستجمهوری قشر جوان را تحریک میکنند! قاضی از او پرسید که چرا به صدای آمریکا ایمیل فرستاده و او گفت: برای دریافت فیلترشکن!!
- یکی از بازداشتیها به نام محمد فراهانی ۲۶ ساله نیز در کیفرخواست به ۶ مورد شرکت در اغتشاش غیرقانونی متهم شده که سه مورد از آنها مربوط به روزهای ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ خرداد یعنی قبل از انتخابات و ایام فعالیت تبلیغاتی نامزدها و هواداران آنهاست. او همچنین وقتی از سوی قاضی مورد خطاب قرار گرفت که: «یکی از اتهامات شما این است که شعارها را مطرح می کرده اید»، در پاسخ گفت: «من یک شعار قبل از انتخابات مطرح می کردم و آن حاصل یک نیروی جمعی بود که ما را به آن سمت می برد. شعار «ادب مرد به ز دولت اوست» که من برداشت توهین از این شعار ندارم.»
- حسین اعزامی نیز که کیفرخواست به اقرار او به تخریب اموال عمومی اشاره میکرد، چنین اقراری را تکذیب کرد و گفت: «تخریب اموال عمومی را همچنان که در بازجوییهایم نیز گفتم قبول ندارم.» این در حالی است که کیفرخواست به صراحت به اقرار او اشاره میکرد.
- این زندانی که به گفته خودش تنها دو روز آخر مهلت تبلیغات را در ستاد موسوی به توزیع پوستر مشغول بوده، ضمن بیان اینکه «اعتراف میکنم اشتباه کردم که در ستاد موسوی رفتم بودم و آن را نیز قبول دارم»! همچنین بخش دیگری از کیفرخواست را نیز به شکل خندهداری رد کرد و با اشاره به لقب «مهران دست طلا» که در کیفرخواست برای وی ذکر شده و بر این اساس به او «سابقه کیفری» نیز نسبت داده شده، گفت: «من این مساله را از روی ترس گفتم و کذب است، من مهران دست طلا نیستم و هیچ سابقه کیفری ندارم. من در بازجویی اول برای تبرئه خودم این مطالب را گفتم. اینها ساخته و پرداخته ذهن من است.»
- وقتی حسین اعزامی این اعتراف گرفته شده در بازجویی را رد و تکذیب کرد، قاضی با عصبانیت از او پرسید: «متشنج کردن جو عمومی از جمله در خیابان آزادی و دانشگاه تهران و این که پیشنهاد ۵۰۰ هزار تومان پول به شما داده شده است را چه می گویید؟» و او جواب داد: «پیشنهادی به من داده نشد، فقط در ستاد موسوی گفتند قطعا در انتخابات تقلب می شود که من گفتم چگونه ممکن است تقلب شود. گفتند رای ها را جا به جا میکنند.»
- جالب است که رقم موهوم پیشنهادی به این فرد را خبرگزاری ایرنا ۵۰۰ هزار تومان ذکر کرده، اما خبرگزاری فارس به ۷۰۰ الی ۸۰۰ هزار تومان رسانده است!
- پس از اظهارات این زندانی که رسواکنندهی دادگاه نمایشی و بازجوییهای اجباری بود، قاضی باز نقش دادستان را به عهده گرفت و گفت: «شما در صحنه درگیری دستگیر شده اید و سی دی آن نیز موجود است.» اما
حسین اعزامی پاسخ داد: «این سی دی که می فرمایید متعلق به روز سه شنبه هفته قبل است که ساعت ۷ و نیم و ۸ آن روز مردم جلوی ستاد موسوی تجمع کرده بودند که من با دست علامت می دادم که مردم عقب بروند.» قاضی در این هنگام گفت: «اما سی دی حاکی از نشان دادن تحریک از سوی شماست، چرا صادقانه برخورد نمی کنید؟» زندانی پاسخ داد: «من هیچ تحریکی انجام نداده ام و تظاهراتی را راه نینداخته ام.» وی همچنین در پاسخ به این سوال قاضی جلسه که وی در بازجویی ها اعلام کرده که در یکی از اغتشاشات نرده های اتوبان یادگار امام را تخریب کرده است، گفت: من در این تجمع شرکت نداشتم.
- یکی دیگر از بازداشت شدگان به نام محسن جعفری نیز که خود را از رزمندگان جنگ تحمیلی معرفی میکرد، به چاپ تصویر خود در روزنامه کیهان اشاره کرد و آن را متعلق به بعدازظهر روز شنبه ۲۳ خرداد دانست. کمی بعد، قاضی گفت: «شما اعلام کردید که عکس خود را در یکی از درگیری ها از طریق یکی از شبکه های ماهواره ای مشاهده کردید»! این زندانی اما این ادعا را نادرست خواند و گفت: «اگر عکسی از من گرفته شده باشد حتما باید در سایت های قابل دسترسی باشد.» بار دیگر قاضی جلسه گفت که وی در بازجویی ها اعلام کرده که در یکی از اغتشاشات نرده های اتوبان یادگار امام را تخریب کرده است، اما زندانی گفت: من در این تجمع شرکت نداشتم.
- مهرداد ورشویی ۵۰ ساله نیز در جلسه دادگاه به «ایراد ضرب و شتم ماموران بسیج در خیابان آزادی تهران در حین انجام وظیفه ، اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن نظم عمومی ، فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در اجتماعات غیر قانونی و شعاردهی علیه مسوولین ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و مراجع رسمی کشور، اخلال در نظم عمومی از طریق ایجاد بلوا ، آشوب، حرکات غیر متعارف و ترس و وحشت در جامعه و مشارکت در تخریب و آتش زدن در اموال عمومی» متهم شد. اما در نهایت، تنها اتهام وی که ثابت شد، ضرب و شتم یک نیروی بسیجی بود که آقای ورشویی در این باره گفت: «به دلیل دو ضربه شدید که با باتوم به من زده شد به یکی از نیروها که نمیدانستهام عضو بسیج است حمله کردهام» و وکیلش نیز گفت: «وی هیچگاه در هیچ گروه و سازمانی فعالیت علیه نظام نداشته و در اختلال عمومی و آتشزدن اموال عمومی شرکت نکرده است. تنها اتهامی که او قبول کرده ضرب و شتم ماموری بوده است که عکس و فیلم آن تهیه و متهم براساس آن شناسایی شده و به گفته وی در آن لحظه به دلیل اصابت باتوم دچار جنون آنی شده و به این اقدام دست زده است.»
یک ترانه موسوی دیگر پیدا شد !
آینده – بعد از اعلام نظر صداوسیما که از وجود فقط سه ترانه موسوی در لیست ثبت احوال خبر داد که یکی متولد ۱۳۶۳ در پاریس است و در همانجا زندگی می کند، دیگری ۴۰ ساله که از ایران خارج شده و بازگشت نداشته و دیگری کودکی دو ساله است، بعد از جستجو در اینترنت، اینبار نام ترانه موسوی در کتاب اول پیدا شد. وی مدیر یک آموزشگاه کامپیوتر در شهر گرگان است. گفتنی است پیش از این هم فردی با همین نام در یک کنسرت موسیقی یافته شده بود.
کروبی: پاسخ دین فروشان را خواهم داد
مهدی کروبی، دبیر کل حزب اعتماد ملی، شماری از ائمه جمعه را به سوءاستفاده از جایگاه نماز جمعه و اهانت به آن متهم کرد و گفت: «این افراد سعی دارند با تهمت، افترا و دروغ دینفروشی کنند.»
به گزارش سحام نیوز، وب سایت خبری حزب اعتماد ملی، مهدی کروبی در واکنش به انتقاد برخی از ائمه جمعه کشور از وی گفت: « به زودی پاسخ به دین فروشان را خواهد داد.»
مهدی کروبی افزود: « بنده هم از منتقدین و هم از موافقین استقبال کردم اما نمی توانم در مقابل توهین کنندگان و دین فروشان سکوت کنم و حتماً به زودی پاسخ آنها را خواهم داد.»
سخنان آقای کروبی در حالی بیان می شود که احمد خاتمی، خطیب نماز جمعه تهران به همراه شماری ازامامان جمعه کشور نامه مهدی کروبی درباره تجاوز به بازداشتی های اخیر را «دروغ خوانده و خواهان محاکمه او شده بودند.»
مهدی کروبی گفته بود درخصوص تجاوز های صورت گرفته مستنداتی در دست دارد.
مقام های جمهوری اسلامی از جمله علی لاریجانی احتمال تجاوز جنسی به بازداشت شدگان اخیر را رد کرده اند.
آقای کروبی دو هفته پیش در نامه ای به اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس خبرگان، خواستار بررسی مسئله تجاوز به «دختران و پسرانی» بازداشتی شده بود. متن این نامه در هفته جاری منتشر شد و واکنش های بسیاری را در پی داشت.
مهدی کروبی در واکنش به انتقادات، روز پنجشنبه درباره مستندات نامه خود گفته بود:«مستندات من کسانی بوده اند که نزد من آمده اند که یا خود مورد آزار قرار گرفته بودند و یا اینکه شاهد بوده و یا کسانی نزد آنها اقرار کرده بودند پس من آدمی نیستم که بدون آنکه مستنداتی داشته باشم و بنا بر یک تلفن و یا اینکه کسی حرفی را بدون پشتوانه به من زده باشد چنین نامه ای را بنویسم .»
لغو تجمع روز دوشنبه
در همین حال دفتر مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی خطاب به هوادارن و حامیان این حزب و روزنامه اعتماد ملی اعلام کرد که تجمع روز دوشنبه مقابل روزنامه برگزار نمی شود.
در سایت سحام نیوز آمده است «با توجه به شعارهای تند منتقدین و مخالفین در نماز جمعه تهران و پخش اعلامیه برای تجمع اعتراضی در روز شنبه مقابل ساختمان روزنامه اعتماد ملی، در اقدامای متقابل بنا به درخواست هواداران اعلام شده بود که روز دوشنبه ساعت ۱۶ در مقابل ساختمان روزنامه تجمعی حمایتی برگزاری می شود که به دلیل عدم تشکیل تجمع منتقدین به هر دلیل ممکن، این تجمع نیز برگزار نخواهد شد.»
پیشتر مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی، در این زمینه روز جمعه گفت: «از تمامی هواداران روزنامه اعتمادملی درخواست می کنم فردا از تجمع مقابل روزنامه خودداری نمایند تا با حفظ آرامش و امنیت خبرنگاران ما نظرات منتقدین را بشنوند و بتوانند با آنها گفت و گو نمایند. بنده نیز به همراه شما برای حمایت و تشکراز دست اندر کاران روزنامه اعتماد ملی و بیان نظرات و پیشنهادها ، روز دوشنبه ساعت ۱۶مقابل ساختمان روزنامه اعتماد ملی حضور خواهم یافت.»RF
به گزارش سحام نیوز، وب سایت خبری حزب اعتماد ملی، مهدی کروبی در واکنش به انتقاد برخی از ائمه جمعه کشور از وی گفت: « به زودی پاسخ به دین فروشان را خواهد داد.»
مهدی کروبی افزود: « بنده هم از منتقدین و هم از موافقین استقبال کردم اما نمی توانم در مقابل توهین کنندگان و دین فروشان سکوت کنم و حتماً به زودی پاسخ آنها را خواهم داد.»
سخنان آقای کروبی در حالی بیان می شود که احمد خاتمی، خطیب نماز جمعه تهران به همراه شماری ازامامان جمعه کشور نامه مهدی کروبی درباره تجاوز به بازداشتی های اخیر را «دروغ خوانده و خواهان محاکمه او شده بودند.»
مهدی کروبی گفته بود درخصوص تجاوز های صورت گرفته مستنداتی در دست دارد.
مقام های جمهوری اسلامی از جمله علی لاریجانی احتمال تجاوز جنسی به بازداشت شدگان اخیر را رد کرده اند.
آقای کروبی دو هفته پیش در نامه ای به اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس خبرگان، خواستار بررسی مسئله تجاوز به «دختران و پسرانی» بازداشتی شده بود. متن این نامه در هفته جاری منتشر شد و واکنش های بسیاری را در پی داشت.
مهدی کروبی در واکنش به انتقادات، روز پنجشنبه درباره مستندات نامه خود گفته بود:«مستندات من کسانی بوده اند که نزد من آمده اند که یا خود مورد آزار قرار گرفته بودند و یا اینکه شاهد بوده و یا کسانی نزد آنها اقرار کرده بودند پس من آدمی نیستم که بدون آنکه مستنداتی داشته باشم و بنا بر یک تلفن و یا اینکه کسی حرفی را بدون پشتوانه به من زده باشد چنین نامه ای را بنویسم .»
لغو تجمع روز دوشنبه
در همین حال دفتر مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی خطاب به هوادارن و حامیان این حزب و روزنامه اعتماد ملی اعلام کرد که تجمع روز دوشنبه مقابل روزنامه برگزار نمی شود.
در سایت سحام نیوز آمده است «با توجه به شعارهای تند منتقدین و مخالفین در نماز جمعه تهران و پخش اعلامیه برای تجمع اعتراضی در روز شنبه مقابل ساختمان روزنامه اعتماد ملی، در اقدامای متقابل بنا به درخواست هواداران اعلام شده بود که روز دوشنبه ساعت ۱۶ در مقابل ساختمان روزنامه تجمعی حمایتی برگزاری می شود که به دلیل عدم تشکیل تجمع منتقدین به هر دلیل ممکن، این تجمع نیز برگزار نخواهد شد.»
پیشتر مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی، در این زمینه روز جمعه گفت: «از تمامی هواداران روزنامه اعتمادملی درخواست می کنم فردا از تجمع مقابل روزنامه خودداری نمایند تا با حفظ آرامش و امنیت خبرنگاران ما نظرات منتقدین را بشنوند و بتوانند با آنها گفت و گو نمایند. بنده نیز به همراه شما برای حمایت و تشکراز دست اندر کاران روزنامه اعتماد ملی و بیان نظرات و پیشنهادها ، روز دوشنبه ساعت ۱۶مقابل ساختمان روزنامه اعتماد ملی حضور خواهم یافت.»RF
یک قرص قبل از هر بازجویی
روزآنلاین : در حالیکه مقامات ریز و درشت جمهوری اسلامی به همراه ائمه جماعات شهرهای مختلف کشور دست به دست هم داده اند تا وجود هر گونه تجاوز و آزار جنسی و شکنجه ای را در زندان های ایران تکذیب کنند، برخی اخبار از شکنجه های وحشتناکی حکایت دارد که در بند ۲ الف سپاه بر زندانیان می گذرد. اخباری که از شکنجه های فیزیکی و روحی بر زندانیان پرده بر میدارد؛ آن هم در حالیکه به بیشتر زندانیان قرص هایی داده شد که کنترل گفتار و رفتار خود را از دست می دهند.
یک منبع به روز گزارش داد که قبل از جلسات بازجویی زندانیان سیاسی، به هر یک از آنها قرصی خورانده می شود که کنترل گفتار و اعمال خود را از دست می دهند اما در ظاهر به نظر نمی رسد که کنترلی بر خود ندارند.
پیش از این محمد علی ابطحی در دیدار با خانواده اش از قرصی سخن گفته بود که به او می دهند و او را از حالت عادی خارج می کند و اکنون خانواده این چهره اصلاح طلب زندانی به شدت تحت فشارند تا این موضوع را تکذیب کنند. آنها حتی تهدید شده اند که در صورت عدم تکذیب خبر قرص ها، ابطحی در زندان تحت فشار مضاعفی قرار خواهد گرفت.
این منبع به روز می گوید: کسانی که حاضر به خوردن این قرص ها نمی شوند، پس از ضرب و شتم آنها با کابل وشلاق، قرص را به زور به خورد آنها می دهند و تمام اعترافات صورت گرفته پس از مصرف این قرص ها بوده است.
بر اساس این گزارش وقتی اثر قرص ها از بین میرود این افراد به یاد نمی آورند که چه چیزی گفته یا چه چیزی نوشته اند. به گفته این منبع محمد علی ابطحی و محمد عطریان فرمجبور شده بودند، پیش از حضور در دادگاه از این قرص ها بخورند و قبل از حضور در برنامه ۲۰:۳۰ تلویزیون نیز از این قرص ها به آنان خورانده شده بود.
احمد زید آبادی و دیگر فعالان سیاسی زندانی نیز قبل از حضور در دادگاه مجبور به خوردن این قرص ها شده اند.
این منبع موثق می افزاید: بر اثر استفاده از این قرص ها و شکنجه های جسمی که با ضربات کابل و شلاق صورت می گیرد زندانیان را مجبور کرده اند به روابط نامشروعی اعتراف کنند که واقعیت نداشته است.
اعدام تصنعی از دیگر شکنجه هایی است که درباره زندانیان سیاسی و مطبوعاتی اعمال می شود. در همین زمنیه سایت موج آزادی خبر داده که حکم اعدام دروغین به هنگامه شهیدی که در بند ۲۰۹ اوین، زندانی است ابلاغ شده و این روزنامه نگار را تا پای چوبه دار برده و طناب دار را گردن او انداخته اند.
این سایت همچنین به نقل از یک نماینده مجلس گزارش داده یکی از زندانیان زن در اوین که پیش از این در کهریزک زندانی بوده است به کمیته ویژه مجلس گفته است: در کهریزک، در حالی که مرا کاملا عریان کرده بودند، از من خواستند وارد یک بشکه آب شوم، سپس بارها در آن بشکه به من شوک الکتریکی وارد کردند، به طوری که تمام چهار ستون تنم میلرزید.
یک منبع به روز گزارش داد که قبل از جلسات بازجویی زندانیان سیاسی، به هر یک از آنها قرصی خورانده می شود که کنترل گفتار و اعمال خود را از دست می دهند اما در ظاهر به نظر نمی رسد که کنترلی بر خود ندارند.
پیش از این محمد علی ابطحی در دیدار با خانواده اش از قرصی سخن گفته بود که به او می دهند و او را از حالت عادی خارج می کند و اکنون خانواده این چهره اصلاح طلب زندانی به شدت تحت فشارند تا این موضوع را تکذیب کنند. آنها حتی تهدید شده اند که در صورت عدم تکذیب خبر قرص ها، ابطحی در زندان تحت فشار مضاعفی قرار خواهد گرفت.
این منبع به روز می گوید: کسانی که حاضر به خوردن این قرص ها نمی شوند، پس از ضرب و شتم آنها با کابل وشلاق، قرص را به زور به خورد آنها می دهند و تمام اعترافات صورت گرفته پس از مصرف این قرص ها بوده است.
بر اساس این گزارش وقتی اثر قرص ها از بین میرود این افراد به یاد نمی آورند که چه چیزی گفته یا چه چیزی نوشته اند. به گفته این منبع محمد علی ابطحی و محمد عطریان فرمجبور شده بودند، پیش از حضور در دادگاه از این قرص ها بخورند و قبل از حضور در برنامه ۲۰:۳۰ تلویزیون نیز از این قرص ها به آنان خورانده شده بود.
احمد زید آبادی و دیگر فعالان سیاسی زندانی نیز قبل از حضور در دادگاه مجبور به خوردن این قرص ها شده اند.
این منبع موثق می افزاید: بر اثر استفاده از این قرص ها و شکنجه های جسمی که با ضربات کابل و شلاق صورت می گیرد زندانیان را مجبور کرده اند به روابط نامشروعی اعتراف کنند که واقعیت نداشته است.
اعدام تصنعی از دیگر شکنجه هایی است که درباره زندانیان سیاسی و مطبوعاتی اعمال می شود. در همین زمنیه سایت موج آزادی خبر داده که حکم اعدام دروغین به هنگامه شهیدی که در بند ۲۰۹ اوین، زندانی است ابلاغ شده و این روزنامه نگار را تا پای چوبه دار برده و طناب دار را گردن او انداخته اند.
این سایت همچنین به نقل از یک نماینده مجلس گزارش داده یکی از زندانیان زن در اوین که پیش از این در کهریزک زندانی بوده است به کمیته ویژه مجلس گفته است: در کهریزک، در حالی که مرا کاملا عریان کرده بودند، از من خواستند وارد یک بشکه آب شوم، سپس بارها در آن بشکه به من شوک الکتریکی وارد کردند، به طوری که تمام چهار ستون تنم میلرزید.
نمایش در نمایش؛ دادگاه به سینما تبدیل شد!
به گزارش موج سبز آزادی، عوامل وابسته به کودتا در دادگاه نمایشی امروز با پخش کلیپی به نام «افسوس» که حاوی تصاویری از اعتراضات اخیر بود، سعی در وارونه جلوه دادن واقعیات، متهم کردن اعتراضهای مردمی به اغتشاش و نیز حذف صحنههای فجیع کشتار مردم در مسجد لولاگر شدند.
به نوشته سایت ایرنا، این فیلم پس از قرائت کیفرخواست عمومی توسط معاون دادستان تهران پخش شد. ایرنا هدف از این کار را «تبیین ذهن دادگاه» توصیف کرده که معنای دیگر آن ذهنیتسازی برای بازداشت شدگان و ترساندن دوباره آنها، این بار در فضایی به ظاهر علنی و رسمیتر از فضای بازجوییهاست.
حال باید عوامل تشکیل این بیدادگاه توضیح دهند که پخش چنین فیلمی، به لحاظ حقوقی چه وجههای دارد و آیا جز این است که نمایشی جدید در حین نمایشی تکراری ایجاد شده تا فضا رمانتیکتر و متهمان بیخبر از همجا شکستهتر شوند؟
ایرنا همچنین خبر داده که در این فیلم، صحنههایی از آنچه فارس و ایرنا «حمله به مسجد لولاگر» نامیدهاند هم پخش شده است. این در حالی است که حتی صداوسیما که این روزها به رسانه رسمی اعلام مواضع کودتاگران تبدیل شده است هم به کشته شدن هفت هموطن بیگناه در این مسجد اعتراف کرده بود؛ کسانی که با شلیک مستقیم تکتیراندازها از پایگاه بسیج مستقر این مسجد به شهادت رسیدند.
گفته میشود امام جماعت این مسجد که از نمایندگان آیتالله سیستانی در یاران است، در نامهای به یک مقام بالای نظام، جزئیات ماجرای حمله به مسجد لولاگر در خیابان آذربایجان تهران را شرح داده و تصریح کرده آتش زدن بخشی از این مسجد و نیز کشتار مردم به بهانهی این موضوع، هر دو کار نیروهای بسیج بوده است.
به نوشته سایت ایرنا، این فیلم پس از قرائت کیفرخواست عمومی توسط معاون دادستان تهران پخش شد. ایرنا هدف از این کار را «تبیین ذهن دادگاه» توصیف کرده که معنای دیگر آن ذهنیتسازی برای بازداشت شدگان و ترساندن دوباره آنها، این بار در فضایی به ظاهر علنی و رسمیتر از فضای بازجوییهاست.
حال باید عوامل تشکیل این بیدادگاه توضیح دهند که پخش چنین فیلمی، به لحاظ حقوقی چه وجههای دارد و آیا جز این است که نمایشی جدید در حین نمایشی تکراری ایجاد شده تا فضا رمانتیکتر و متهمان بیخبر از همجا شکستهتر شوند؟
ایرنا همچنین خبر داده که در این فیلم، صحنههایی از آنچه فارس و ایرنا «حمله به مسجد لولاگر» نامیدهاند هم پخش شده است. این در حالی است که حتی صداوسیما که این روزها به رسانه رسمی اعلام مواضع کودتاگران تبدیل شده است هم به کشته شدن هفت هموطن بیگناه در این مسجد اعتراف کرده بود؛ کسانی که با شلیک مستقیم تکتیراندازها از پایگاه بسیج مستقر این مسجد به شهادت رسیدند.
گفته میشود امام جماعت این مسجد که از نمایندگان آیتالله سیستانی در یاران است، در نامهای به یک مقام بالای نظام، جزئیات ماجرای حمله به مسجد لولاگر در خیابان آذربایجان تهران را شرح داده و تصریح کرده آتش زدن بخشی از این مسجد و نیز کشتار مردم به بهانهی این موضوع، هر دو کار نیروهای بسیج بوده است.
خبرهایی از اوین – ناپدید شدن سه زندانی افشاکنندهی شکنجه
موج سبز آزادی – بر اساس گزارشهای رسیده به سه زندانی که در زمان بازدید نمایندگان مجلس از زندان اوین، از شکنجهی بازداشتشدگان پرده برداشته بودند، از بند عمومی به جای نامعلومی منتقل شدهاند.
این سه زندانی به نامهای عباس بیگدلی، رضا رستگار و مجید مقیمی که در زمان حضور آقای بروجردی و دیگر نمایندگان، آثار شکنجه بر روی بدن خود را به آنها نشان داده بودند، پس از آن روز از بند عمومی خارج شدهاند و تا به حال خبری از محل نگهداری آنها به دست نیامده است.
این سه زندانی به نامهای عباس بیگدلی، رضا رستگار و مجید مقیمی که در زمان حضور آقای بروجردی و دیگر نمایندگان، آثار شکنجه بر روی بدن خود را به آنها نشان داده بودند، پس از آن روز از بند عمومی خارج شدهاند و تا به حال خبری از محل نگهداری آنها به دست نیامده است.
خبر تکاندهندهای از زندان اوین درباره هنگامه شهیدی
آزاد تبریز – یک منبع مطلع در گفتوگو با خبرنگار «موج سبز آزادی» از شیوهی تکاندهندهی بازجویان برای شکنجهی یکی از روزنامهنگاران زندانی خبر داد. به گزارش «موج سبز آزادی» این منبع موثق که نخواست نامش و نحوهی کسب اطلاعش از این موضوع فاش شود، خبر داد که بازجویان برای اینکه هنگامه شهیدی را بشکنند، در یک اقدام آشکارا غیر قانونی و غیر انسانی، به او حکم دروغین اعدام را ابلاغ کردهاند.
این گزارش حاکی است بازجویان برای اینکه این بلوف را واقعی جلوه دهند، این روزنامهنگار زن زندانی را چند بار تا پای طناب دار نیز بردهاند و طناب را به گردن او انداختهاند.
این در حالی است که خانم شهیدی از یک بیماری قلبی رنج میبرد و خانوادهی او بسیار نگران سلامتی وی هستند.
هنگامه شهیدی سه شنبه شب گذشته بعد از مدتها اجازه یافته بود با خانوادهاش تماس بگیرد و برای دقایقی با مادرش صحبت کند. مادر خانم شهیدی در گفتوگوها از صدای گرفتهی او در این تماس تلفنی خبر داده بود.
خانم شهیدی از روزنامهنگاران باسابقه سیاسی است که در حزب اعتماد ملی نیز عضویت دارد.
«موج سبز آزادی» خاطرنشان میکند که بیتردید از صحت و دقت خبرهایی که بدون ذکر صریح نام منبع میزند، کسب اطمینان کرده است. اما عموم خوانندگان و علاقهمندان نیز شرایط دشوار کنونی و لزوم حفظ هویت و امنیت منابع اینگونه اخبار را درک میکنند. ما اعتماد خوانندگان و امنیت منابع خبری را از سرمایههای «موج سبز آزادی» میدانیم و به حفظ توأمان هر دو مورد به عنوان وظیفهی خود نگاه میکنیم.
این گزارش حاکی است بازجویان برای اینکه این بلوف را واقعی جلوه دهند، این روزنامهنگار زن زندانی را چند بار تا پای طناب دار نیز بردهاند و طناب را به گردن او انداختهاند.
این در حالی است که خانم شهیدی از یک بیماری قلبی رنج میبرد و خانوادهی او بسیار نگران سلامتی وی هستند.
هنگامه شهیدی سه شنبه شب گذشته بعد از مدتها اجازه یافته بود با خانوادهاش تماس بگیرد و برای دقایقی با مادرش صحبت کند. مادر خانم شهیدی در گفتوگوها از صدای گرفتهی او در این تماس تلفنی خبر داده بود.
خانم شهیدی از روزنامهنگاران باسابقه سیاسی است که در حزب اعتماد ملی نیز عضویت دارد.
«موج سبز آزادی» خاطرنشان میکند که بیتردید از صحت و دقت خبرهایی که بدون ذکر صریح نام منبع میزند، کسب اطمینان کرده است. اما عموم خوانندگان و علاقهمندان نیز شرایط دشوار کنونی و لزوم حفظ هویت و امنیت منابع اینگونه اخبار را درک میکنند. ما اعتماد خوانندگان و امنیت منابع خبری را از سرمایههای «موج سبز آزادی» میدانیم و به حفظ توأمان هر دو مورد به عنوان وظیفهی خود نگاه میکنیم.
گزارشگر سازمان ملل: درباره شکنجه و تجاوز شکایتهایی دریافت کردهایم
رادیو فردا – مانفرد نوواک، گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره شکنجه از دولت ایران خواست تا به شکایات صدها نفر از افراد بازداشت شده پس از انتخابات ریاست جمهوری که میگویند در مدت بازداشت مورد بر بدرفتاری و شکنجه قرار گرفتهاند، رسیدگی کند.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه شکنجه روز پنجشنبه گذشته اعلام کرده بود که که شکایتهاى زیادى از معترضان بازداشت شده پس از انتخابات ایران دریافت کرده که از آزار و اذیت خود در زندان خبر دادهاند. آقای نوواک در همین زمینه به پرسشها رادیو فردا پاسخ گفته است.
رادیو فردا: آقای نوواک، چه اطلاعاتی را درباره شکنجه در زندانهای ایران دریافت کردهاید؟
مانفرد نوواک: متأسفانه شکایتهای بسیار زیادی دریافت کردهام. برخی از این شکایتها از خود افرادی آمده که شکنجه شدهاند و برخی هم از بستگان آنها، وکلا و سازمانهای غیردولتی. این شکایتها آنقدر زیادند که و آنقدر اتهامات مشترک و مشابه را مطرح میکنند که من بسیار نگران شدهام و گمان میکنم که اعضای اپوزیسیون به صورت سیستماتیک شکنجه شدهاند تا از آنها اعتراف گرفته شود.
ممکن است کمی از جزئیات این شکایتها هم بگویید و اینکه چه شیوههای شکنجهای مورد استفاده قرار گرفته است؟
کتک خوردن از نیروهای امنیتی، استفاده از شوک الکتریکی. در مواردی هم آنقدر افراد را کتک زدهاند که جان باختهاند. از این رو شیوههای شکنجه بسیار جدی مطرح هستند. در مجموع هدف از این شکنجهها ترساندن و ارعاب و گرفتن اعتراف علیه این افراد در دادگاه بوده است.
یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران و بعضی از مدافعان حقوق بشر گفتهاند که برخی بازداشتشدگان در زندانهای ایران مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. آیا شما اطلاعاتی هم در این باره دریافت کردید؟
من هم شکایاتی در این باره دریافت کردهام. من تمام این شکایتها را تحت عنوان درخواست فوری برای دولت ایران فرستادهام. البته باید بگویم اینها اتهامند و مدرک محسوب نمیشود ولی اینقدر جدی و قابل اعتماد است که ایجاب میکند، دولت ایران فوراً یک گروه مستقل را مسئول بررسی آنها کند.
ما همچنین از دولت ایران میخواهیم که درباره نتایج این تحقیقات گزارش دهد. من تاکنون صدها مورد شکنجه را برای دولت ایران ارسال کردهام ولی تاکنون در هیچ موردی پاسخی از دولت جمهوری اسلامی دریافت نکردهام. این خود نشان دیگری از این امر است که اتهامات دیگر درست هستند.
شما در چه سطحی و با چه نهادی در ایران ارتباط برقرار کردید؟
ما در سطح دولت تماس برقرار کردیم. ما معمولاً از طریق نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در ژنو و همچنین به طور مستقیم با وزیر خارجه ایران تماس گرفتهایم.
ولی هیچ پاسخی دریافت نکردید؟
نه هیچ پاسخی نکردهام. من اصلاً اطلاع ندارم دولت ایران هیچ تحقیقاتی در این زمینه انجام داده یا خیر. میدانم که پلیس و برخی نهادهای دیگر تاحدودی به وقوع شکنجه اعتراف کردهاند. ولی این کافی نیست. باید تحقیقات دقیق انجام شود. شکنجه یک عمل مجرمانه بسیار سنگین محسوب میشود و باید طبق قوانین جزایی عمل شود. یعنی افراد مسئول باید مجازات شوند.
آیا سازمان ملل کاری انجام خواهد داد و مثلاً افرادی را برای تحقیق به ایران خواهد فرستاد؟
طبیعتاً. این گام بعدی است. اگر مقامات ایرانی نمیتوانند گروهی کارشناس مستقل را مأمور تحقیق در امر شکنجه کنند و نمیتوانند به بدرفتاری با زندانیان پایان دهند، گام بعدی تشکیل یک کمیسیون مستقل بینالمللی است.
اتهامات مطرح شده علیه حکومت ایران به قدری جدی است که چنین اقدامی قابل توجیه است ولی این موضوع به همکاری دولت ایران نیاز دارد. من میتوانم پیشنهاد بدهم و به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره شکنجه به همراه دیگر گزارشگران ویژه این سازمان که درباره وضعیت در ایران ابراز نگرانی کردهاند، در چنین کمیسیونی شرکت کنم.
ولی من نمیتوانم دولت ایران را به پذیرش این کمیسیون وادار کنم. شورای حقوق بشر سازمان ملل و مجمع عمومی سازمان ملل میتوانند فشار وارد کنند ولی در نهایت چنین تحقیقی به موافقت و همکاری دولت ایران نیازمند است. من پیش از این هم بارها از ایران درخواست کردهام که در ارتباط با موضوعات دیگر به این کشور سفر کنم. ولی تاکنون این درخواستها بینتیجه مانده است.
آیا این وضعیت برای ایران پیامدی خواهد داشت؟
ایران هم مانند تمام کشورهای دیگر موظف به رعایت حقوق بشر است و وقتی حقوق بشر به شکل امروزی نقض میشود و دولت برای تحقیقات در این باره همکاری نمیکند، فشار بر این کشور افزایش مییابد و هیچ کشوری نمیتواند به خود اجازه دهد که کاملاً به حقوق بشر بیتوجهی کند. چراکه تعهداتی وجود دارند که باید رعایت شوند.
البته من اعتراف میکنم که امکانات برای استفاده از زور در این زمینه محدودند. این مشکلی است که کل قوانین بینالمللی با آن روبهرو هستند. ولی معمولاً وقتی فشار از خارج افزایش مییابد، کشورها عموماً کوتاه میآیند.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه شکنجه روز پنجشنبه گذشته اعلام کرده بود که که شکایتهاى زیادى از معترضان بازداشت شده پس از انتخابات ایران دریافت کرده که از آزار و اذیت خود در زندان خبر دادهاند. آقای نوواک در همین زمینه به پرسشها رادیو فردا پاسخ گفته است.
رادیو فردا: آقای نوواک، چه اطلاعاتی را درباره شکنجه در زندانهای ایران دریافت کردهاید؟
مانفرد نوواک: متأسفانه شکایتهای بسیار زیادی دریافت کردهام. برخی از این شکایتها از خود افرادی آمده که شکنجه شدهاند و برخی هم از بستگان آنها، وکلا و سازمانهای غیردولتی. این شکایتها آنقدر زیادند که و آنقدر اتهامات مشترک و مشابه را مطرح میکنند که من بسیار نگران شدهام و گمان میکنم که اعضای اپوزیسیون به صورت سیستماتیک شکنجه شدهاند تا از آنها اعتراف گرفته شود.
ممکن است کمی از جزئیات این شکایتها هم بگویید و اینکه چه شیوههای شکنجهای مورد استفاده قرار گرفته است؟
کتک خوردن از نیروهای امنیتی، استفاده از شوک الکتریکی. در مواردی هم آنقدر افراد را کتک زدهاند که جان باختهاند. از این رو شیوههای شکنجه بسیار جدی مطرح هستند. در مجموع هدف از این شکنجهها ترساندن و ارعاب و گرفتن اعتراف علیه این افراد در دادگاه بوده است.
یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران و بعضی از مدافعان حقوق بشر گفتهاند که برخی بازداشتشدگان در زندانهای ایران مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. آیا شما اطلاعاتی هم در این باره دریافت کردید؟
من هم شکایاتی در این باره دریافت کردهام. من تمام این شکایتها را تحت عنوان درخواست فوری برای دولت ایران فرستادهام. البته باید بگویم اینها اتهامند و مدرک محسوب نمیشود ولی اینقدر جدی و قابل اعتماد است که ایجاب میکند، دولت ایران فوراً یک گروه مستقل را مسئول بررسی آنها کند.
ما همچنین از دولت ایران میخواهیم که درباره نتایج این تحقیقات گزارش دهد. من تاکنون صدها مورد شکنجه را برای دولت ایران ارسال کردهام ولی تاکنون در هیچ موردی پاسخی از دولت جمهوری اسلامی دریافت نکردهام. این خود نشان دیگری از این امر است که اتهامات دیگر درست هستند.
شما در چه سطحی و با چه نهادی در ایران ارتباط برقرار کردید؟
ما در سطح دولت تماس برقرار کردیم. ما معمولاً از طریق نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در ژنو و همچنین به طور مستقیم با وزیر خارجه ایران تماس گرفتهایم.
ولی هیچ پاسخی دریافت نکردید؟
نه هیچ پاسخی نکردهام. من اصلاً اطلاع ندارم دولت ایران هیچ تحقیقاتی در این زمینه انجام داده یا خیر. میدانم که پلیس و برخی نهادهای دیگر تاحدودی به وقوع شکنجه اعتراف کردهاند. ولی این کافی نیست. باید تحقیقات دقیق انجام شود. شکنجه یک عمل مجرمانه بسیار سنگین محسوب میشود و باید طبق قوانین جزایی عمل شود. یعنی افراد مسئول باید مجازات شوند.
آیا سازمان ملل کاری انجام خواهد داد و مثلاً افرادی را برای تحقیق به ایران خواهد فرستاد؟
طبیعتاً. این گام بعدی است. اگر مقامات ایرانی نمیتوانند گروهی کارشناس مستقل را مأمور تحقیق در امر شکنجه کنند و نمیتوانند به بدرفتاری با زندانیان پایان دهند، گام بعدی تشکیل یک کمیسیون مستقل بینالمللی است.
اتهامات مطرح شده علیه حکومت ایران به قدری جدی است که چنین اقدامی قابل توجیه است ولی این موضوع به همکاری دولت ایران نیاز دارد. من میتوانم پیشنهاد بدهم و به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره شکنجه به همراه دیگر گزارشگران ویژه این سازمان که درباره وضعیت در ایران ابراز نگرانی کردهاند، در چنین کمیسیونی شرکت کنم.
ولی من نمیتوانم دولت ایران را به پذیرش این کمیسیون وادار کنم. شورای حقوق بشر سازمان ملل و مجمع عمومی سازمان ملل میتوانند فشار وارد کنند ولی در نهایت چنین تحقیقی به موافقت و همکاری دولت ایران نیازمند است. من پیش از این هم بارها از ایران درخواست کردهام که در ارتباط با موضوعات دیگر به این کشور سفر کنم. ولی تاکنون این درخواستها بینتیجه مانده است.
آیا این وضعیت برای ایران پیامدی خواهد داشت؟
ایران هم مانند تمام کشورهای دیگر موظف به رعایت حقوق بشر است و وقتی حقوق بشر به شکل امروزی نقض میشود و دولت برای تحقیقات در این باره همکاری نمیکند، فشار بر این کشور افزایش مییابد و هیچ کشوری نمیتواند به خود اجازه دهد که کاملاً به حقوق بشر بیتوجهی کند. چراکه تعهداتی وجود دارند که باید رعایت شوند.
البته من اعتراف میکنم که امکانات برای استفاده از زور در این زمینه محدودند. این مشکلی است که کل قوانین بینالمللی با آن روبهرو هستند. ولی معمولاً وقتی فشار از خارج افزایش مییابد، کشورها عموماً کوتاه میآیند.
وزیر خارجه آمریکا خواستار آزادی اتباع آمریکایی در ایران شد
رادیو فردا : هیلاری کلینتن، وزیر خارجه آمریکا بار دیگر از جمهوری اسلامی خواست شهروندان آمریکایی بازداشت شده در ایران را آزاد کند. وزیر خارجه آمریکا، روز شنبه با اشاره به سه کوهنورد آمریکایی که از کردستان عراق وارد خاک ایران شدند و توسط مرزبانان ایران بازداشت شدند، یک استاد ایرانی شهروند آمریکا که ماه گذشته به اتهام آنچه که « تحریک به اغتشاش در ایران » توصیف شده و در بازداشت بسرمیبرد و یک مامور پیشین پلیس فدرال آمریکا، اف. بی. آی که حدود دو سال پیش در جزیره کیش ناپدید شد از مقامات جمهوری اسلامی خواست همه بازداشت شدگان آمریکائی را آزاد کنند.
رفت و آمد در قوه قضائیه؛ چرا لاریجانی منصوب شد؟
انتصاب صادق لاریجانی به همان میزان تعجب برانگیز و شگفتی ساز بود که انتصاب شاهرودی. اما تعجب، نه از آن جهت است که او هم در نجف بزرگ شده و مثل برادرش علی که هنوز در جایگاه ریاست مجلس، بسیاری از واژگان عربی را بر فارسی ترجیح می دهد، بلکه تعجب از اینکه او اولا سابقه کار قضایی ندارد، ثانیا سابقه کار اجرایی ندارد، ثالثا برای پستی که تجربه لازم است بیش از اندازه جوان است و دریغ از یک روز سابقه انقلابی.
محمد تهوری:
شبکه جنبش راه سبز (جرس): ده سال پیش وقتی از پسر آیت الله شاهرودی خبری بدستم رسید که گفته است به پدرش پیشنهاد شده ریاست قوه قضائیه را برعهده بگیرد، تلاش کردم با خود آیت الله گفتگو کنم تا از صحت خبر مطمئن شوم. دسترسی به وی ساده نبود. وقتی از جلسه شورای نگهبان خارج شده بود و به سمت منزل مسکونی اش در شهرک سالاریه قم حرکت می کرد از طریق یکی از محافظین اش، صحت و سقم ماجرا را از آیت الله پرسیدم و او درجواب گفت: بموقع همه چیز اعلام خواهد شد.
پاسخ سوالم را گرفته بودم و خبری از ریاست وی بر دستگاه قضایی تنظیم کردم و از طریق پسرش و مسوول دفترش حجت السلام ایزدپناه، زندگینامه وی را پیدا کردم با عکسی قدیمی از وی که در قامت جوانی عرب بود، برای سردبیر (سردبیر روزنامه ایران، روزنامه ای که در آن کار می کردم) ارسال کردم و خواهان انتشار آن شدم. خبر آنقدر تعجب برانگیز بود که وی مرا به دفترش فراخواند تا با من صحبت کند، خبر را هم برای مدیرمسوول وقت روزنامه ارسال کرد. تعجب همه از این بود که چگونه یک عراقی که پیش از این ریاست مجلس اعلای عراق را داشته است، می تواند به ریاست قوه قضائیه منصوب شود. برای همه این سوال ایجاد شده بود که آیا او اساسا می تواند فارسی صحبت کند؟
همسر و دختر آیت الله را می شناختم که با لباس عربی و نقاب بر چهره در کوچه و خیابان تردد می کنند و پسرانش را می شناختم که به اعراب شباهت بیشتری دارند و دوستان و نزدیکانش را می شناختم که زبان اولشان عربی بود. ولی آیا آیت الله، فارسی نمی دانست؟ عکس چاپ شده از وی با چهره و پوششی عربی در روزنامه ایران، انگیزه ای شد برای او تا وقتی دهد تا به همراه عکاسی، خدمت ایشان در دفتر شورای نگهبان برسیم، هرچند او حاضر نشد آن موقع مصاحبه کند ولی قول داد اولین مصاحبه بعد از دریافت حکم از مقام رهبری را با من انجام دهد، ولی با وجود پیگیری های فراوان خلف وعده کرد. اما همین فرصت کوتاه کافی بود که به اطلاع اش برسانم که جامعه نگران ملیت و زبان اوست و آیت الله پاسخ داد در اولین کنفرانس مطبوعاتی نشان خواهم داد فارسی من بهتر است یا منتقدین.
حالا آیت الله ای که آن روز برای همه گمنام بود، شناخته شده است. ویرانه ای را می خواست گلستان کند، به گواه بسیاری، ویرانه تر شد و به خانه اولش یعنی شورای نگهبان بازگشت و جایش را به جوانی داده است که در گمنامی به زاری شاهرودی نیست، خانواده او را همه می شناسند، زوایایی از دیدگاه فکری اش باز شده، ولی انتصابش به همان میزان تعجب برانگیز و شگفتی ساز بود. تعجب نه از آن جهت که او هم در نجف بزرگ شده و مثل برادرش علی که هنوز در جایگاه ریاست مجلس، بسیاری از واژگان عربی را بر فارسی ترجیح می دهد، بلکه تعجب از اینکه او اولا سابقه کار قضایی ندارد، ثانیا سابقه کار اجرایی ندارد، ثالثا برای پستی که تجربه لازم است بیش از اندازه جوان است و دریغ از یک روز سابقه انقلابی.
چرا صادق اردشیر لاریجانی انتخاب شد؟
انتخاب رئیس قوه قضائیه از میان روحانیونی که هیچ سابقه قضائی ندارند یک سنت در نظام جمهوری اسلامی است. از انتخاب آیت الله بهشتی و اردبیلی که در شرایط انقلابی به این عنوان دست پیدا کردند که بگذریم، آیت الله یزدی پیش از کسب ریایست قوه قضائیه، ریاست کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس را در اختیار داشت ولی کار قضایی نکرده بود، بعد از یزدی، آیت الله شاهرودی از شورای نگهبان به قوه قضائیه نقل مکان کرد، او هم مثل یزدی سابقه کار قضایی نداشت ولی این فرصت را پیدا کرده بود که در حوزه علمیه قضا تدریس کند. اما صادق اردشیر لاریجانی که امروز با حکم ایت الله خامنه ای بر صندلی آیت الله شاهرودی تکیه زده است، از این حداقل سابقه نیز محروم است و حتی آیت الله خامنه ای در متن حکمی که به وی ابلاغ کرد در اعلام دلایل این انتصاب نوشته است: " ...که از برجستگان علمیِ حوزه علمیه قم و برخوردار از روحیه و توان نوآوری و ابتکار می باشید بر اساس اصل یکصدوپنجاهوهفت قانون اساسی به ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامیایران منصوب می کنم."
یعنی آنچه خامنه ای را به این انتصاب تشویق کرده است روحیه و توان ابتکار و خلاقیت وی بوده است، نه سابقه درخشان اجرایی و قضایی. که اگر چنین دلایلی برای خامنه ای مهم بود، باید از میان قضات باسابقه و خوشنام قوه قضائیه دنبال کسی می گشت که بتواند سکاندار عدالتخانه اش شود. حال این پرسش مطرح می شود که چرا در چنین شرایطی "صادق اردشیر لاریجانی" به این سمت برگزیده شده است:
1. تبعیت کامل از آیت الله خامنه ای
فرزندان حاج میرزا هاشم آملی لاریجانی و خانم نبوی اشرفی، دختر آیت الله محسن نبوی اشرفی ( جواد، علی ، صادق) اولین خصوصیت بارزشان، در رکاب رهبری بودن است. ( در مورد باقر، فاضل و تنها دختر این خانواده که همسر آیت الله مصطفی محقق داماد است، چون در حوزه سیاسی فعال نیستند نمی توان داوری درستی داشت.) علی این خدمتگزاری را در ده سال ریاست بر صدا و سیما به نحو احسن انجام داد. وارونه جلوه دادن تحولات داخل و خارج کشور کاری نبود که از عهده هر کسی برآید. در تحولات اخیر نیز آنگونه که سایت رجا نیوز افشاء کرد، علی لاریجانی عصر روز انتخابات در تماسی با میرحسین موسوی، پیروزی ایشان را تبریک گفته ولی از فرادی آن روز که تصمیم آقای خامنه ای بر اعلام پیروزی احمدی نژاد استوار می گردد، او بی حرف و حدیث آن را می پذیرد.
جواد لاریجانی که پیش از این ریاست کمیسیون سیاست خارجی مجلس و معاونت قوه قضائیه را برعهده داشته است، کوشیده است به هر طریق ممکن این ارادت را به آیت الله خامنه ای ثابت کند. مواضع او در نقد و تخریب، اصلاح طلبان در این راستا قابل تحلیل است.
صادق لاریجانی، داماد آیت الله وحید خراسانی، که از این پس بیشتر نام و چهره اش را مردم ایران خواهند دید و شنید، بزرگترین افتخارش گرفتن تعهد نامه از نامزدان مجلس هفتم و هشتم در پیروی از ولایت فقیه در شورای نگهبان بوده است. تا صلاحیت آنها را برای ورود به مجلس تایید کند.
احمد توکلی دیگر عضو این خانواده (نوه آیت الله نبوی اشرفی) و پسر خاله برادران لاریجانی نیز از همین ویژگی برخوردار است.
اگر غیر از این بود حال که خامنه ای تصمیم گرفته است در اقدامی بی نظیر ریاست دو قوه کشور را به یک خانواده بسپارد، چرا این سکان را به صادق می سپارد؟ مگر نه این است که آیت الله مصطفی محقق داماد نیز عضو این خانواده است. کدام ویژگی صادق، جز تبعیت محض از رهبری، بر محقق داماد ارجحیت دارد. دکتر محقق داماد استاد به نام حقوق و یک صاحب نظر در حوزه مسایل حقوقی، قضایی و فقهی است. چرا آقای خامنه ای از کنار نام ایشان می گذرد و برادر خانم اش را برمی گزیند که یک روز سابقه کار قضایی و اجرایی ندارد. نگاهی به نامه منتقدانه آیت الله محقق داماد به آیت الله شاهرودی که در اعتراض به دادگاههای فرمایشی اخیر نوشته شد، پاسخ مناسبی است برای این سوال.
محقق داماد در این نامه با انتقاد از موارد متعدد نقض قانون در دستگاه قضایی، خطاب به آیت الله شاهرودی نوشت: "تحمل بفرمائيد که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، اين رکن اساسي امنيت اجتماعي نه تنها متزلزل بلکه در ملاءعام ويران شد، و اين بهاي کمي نبود که ملت ايران پرداخت کرد."
2. ایجاد توازان در قد و وزن روسای قوای سه گانه
اگر شش سال پیش ورود غلامعلی حداد عادل به جمع خاتمی و شاهرودی، و چهار سال بعد باقی ماندن شاهرودی در جمع حداد عادل و احمدی نژاد، همچون وصله ناجوری به چشم می آمد. الان با جابجایی پست و مقام شاهرودی و صادق لاریجانی، توازن میان روسای قوای سه گانه برقرار شده است. برادران لاریجانی و احمدی نژاد، اضلاع مثلثی را تشکیل داده اند که در یک ردیف قابل پذیرش اند. هر سه فاقد مقبولیت اجتماعی، سیاسی و دینی هستند. هر سه در وفاداری به آیت الله خامنه ای پیشتازند. بنابراین انتصاب صادق لاریجانی در جهت ایجاد توازن بین روسای قوای سه گانه قابل قبول است. به این جمع اضافه کنید نمایندگان رهبری در شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرماندهان نیروهای مسلح و ... یکدستی معناداری قابل مشاهده است.
3. ایجاد توازان در دستگاه قضایی
با عریان تر شدن هماهنگی بخشی از دستگاه قضایی به رهبری قاضی مرتضوی با بیت رهبری و اختلافات تیم وی با شخص شاهرودی و معاونین اش، ضرورت وجود رئیسی هماهنگ با تیم مرتضوی که شکاف ایجاد شده را بتواند پوشش دهد، بیش از پیش نمایان ساخته بود. همین ضرورت خامنه ای را در انتصاب لاریجانی به تصمیم قطعی رساند. چراکه صادق همچون برادرش علی نشان داده که در وفاداری به خامنه ای استوار است و از سابقه انقلابی، مبارزاتی، علمی، اجرایی و قضایی درخشانی نیز برخوردار نیست که او را از پیروی محض از دستورات آیت الله خامنه ای وا دارد.
برای قاضی مرتضوی و تیم همراهش، صادق، هم رکابی است که چشم به فرمان رهبری دارد.
پرواضح است که آیت الله شاهرودی دستاوردهای مثبتی از خود برجای گذاشت. تاکید بر حقوق شهروندی، دستور توقف اجرای حکم سنگسار، احیای دادسراها و ... اما آنچه جرات بیان اش را نداشت این بود که آقای خامنه ای بخشی از قوه قضائیه را از حوزه اختیار رئیس قوه قضائیه خارج کرده است و بیشتر مشکلات این دستگاه به همین بخش باز می گردد. دادگاه ویژه روحانیت، دادگاه انقلاب و دادستانی تهران از این جمله است. آیا آقای خامنه ای با گماردن صادق لاریجانی اختیار این نهادها را به او می دهد؟ یا کماکان ترجیح می دهد دستگاه قضایی را دو شقه اداره کند؟
4. یکدست شدن مدیران خامنه ای در فقدان سابقه مبارزاتی
بعد از حمایت بی چون و چرای آیت الله خامنه ای از احمدی نژاد، علی لاریجانی، غلامعلی حداد عادل، سعید مرتضوی و... که ویژگی همگی آنها نداشتن سابقه مبارزاتی و انقلابی است و کنار گذاشتن یاران انقلاب و امام، گماردن صادق لاریجانی به عنوان رئیس قوه قضائیه در واقع تکمیل کردن پازل مدیرانی فاقد سابقه انقلابی است. اقدامی که تاکنون در راس قوه قضائیه رخ نداده بود. آیت الله بهشتی و اردبیلی و یزدی که سابقه ای روشن در مبارزات قبل و بعد از انقلاب داشتند و آیت الله شاهرودی که طعم شکنجه در زندان های صدام و تبعید به ایران را چشیده بود و حال لاریجانی که در دوران مبارزه سر در کتاب داشت و در دوران جنگ جا در پناهگاه.
علی اصغر خدایاری از بازداشت شدگان حوادث اخیر که اینک نزدیک دو ماه است که در زندان نگه داری می شود، چندی پیش خاطره ای از سابقه صادق لاریجانی نقل کرده بود. خدایاری از روزهای انقلاب در سال 57 گفته بود، زمانی که با صادق لاریجانی در دبیرستان حکیم نظامی قم (امام صادق) همکلاس بوده است. خدایاری نقل کرده که آن سال دانش آموزان راهپیمایی بزرگی در حمایت از آیت الله خمینی برگزار کرده اند و تنها دانش آموزی که در آن شرکت نکرده است صادق بوده است. طنز تلخ روزگار این است که آنکه آن روز، آن راهپیمایی را برگزار کرده الان در زندان و آنکه مخالف راهپیمایی بوده، الان بر مسند قاضی القضات تکیه زده تا انقلابیون را محاکمه کند.
حال این پرسش مطرح است که روسای پیشین قوه قضائیه که سابقه ای انقلابی و مبارزاتی داشتند، دست شان هیچگاه به بخش ممنوعه قوه قضائیه نرسید و فرجام کارشان آن شد که خود و دیگران، عدالتخانه ای که برپا کرده بودند را ویرانه خواندند، رئیس جدید بی پشتوانه علمی، اجرایی، قضایی، انقلابی و مبارزاتی چه بر این به اصطلاح عدالتخانه خواهد آورد؟
یادم هست وقتی شاهرودی با اعلام اینکه ویرانه ای تحویل گرفته است، دل اکثر اصلاح طلب را به دست آورده بود و حتی خاتمی او را یک اصلاح طلب خواند، یکی از علمایی که او را از نزدیک می شناخت، می گفت: اگر آیت الله یزدی، پای نامه ها و دستورات رهبری می نویسد "بررسی خواهد شد"، شاهرودی به این جمله بسنده می کند: "اطاعت می شود". آنروز کسی شاید این حرف را از این عالم نمی پذیرفت و او هم بصورت عمومی این خبر را جایی عنوان نکرد. اما امروز صحت این دیدگاه روشن شده است. حال چگونه می توان انتظار داشت از جوانی بدون پشتوانه و عقبه روشن جز این بنویسد: "سمعا و طاعتا".
محمد تهوری:
شبکه جنبش راه سبز (جرس): ده سال پیش وقتی از پسر آیت الله شاهرودی خبری بدستم رسید که گفته است به پدرش پیشنهاد شده ریاست قوه قضائیه را برعهده بگیرد، تلاش کردم با خود آیت الله گفتگو کنم تا از صحت خبر مطمئن شوم. دسترسی به وی ساده نبود. وقتی از جلسه شورای نگهبان خارج شده بود و به سمت منزل مسکونی اش در شهرک سالاریه قم حرکت می کرد از طریق یکی از محافظین اش، صحت و سقم ماجرا را از آیت الله پرسیدم و او درجواب گفت: بموقع همه چیز اعلام خواهد شد.
پاسخ سوالم را گرفته بودم و خبری از ریاست وی بر دستگاه قضایی تنظیم کردم و از طریق پسرش و مسوول دفترش حجت السلام ایزدپناه، زندگینامه وی را پیدا کردم با عکسی قدیمی از وی که در قامت جوانی عرب بود، برای سردبیر (سردبیر روزنامه ایران، روزنامه ای که در آن کار می کردم) ارسال کردم و خواهان انتشار آن شدم. خبر آنقدر تعجب برانگیز بود که وی مرا به دفترش فراخواند تا با من صحبت کند، خبر را هم برای مدیرمسوول وقت روزنامه ارسال کرد. تعجب همه از این بود که چگونه یک عراقی که پیش از این ریاست مجلس اعلای عراق را داشته است، می تواند به ریاست قوه قضائیه منصوب شود. برای همه این سوال ایجاد شده بود که آیا او اساسا می تواند فارسی صحبت کند؟
همسر و دختر آیت الله را می شناختم که با لباس عربی و نقاب بر چهره در کوچه و خیابان تردد می کنند و پسرانش را می شناختم که به اعراب شباهت بیشتری دارند و دوستان و نزدیکانش را می شناختم که زبان اولشان عربی بود. ولی آیا آیت الله، فارسی نمی دانست؟ عکس چاپ شده از وی با چهره و پوششی عربی در روزنامه ایران، انگیزه ای شد برای او تا وقتی دهد تا به همراه عکاسی، خدمت ایشان در دفتر شورای نگهبان برسیم، هرچند او حاضر نشد آن موقع مصاحبه کند ولی قول داد اولین مصاحبه بعد از دریافت حکم از مقام رهبری را با من انجام دهد، ولی با وجود پیگیری های فراوان خلف وعده کرد. اما همین فرصت کوتاه کافی بود که به اطلاع اش برسانم که جامعه نگران ملیت و زبان اوست و آیت الله پاسخ داد در اولین کنفرانس مطبوعاتی نشان خواهم داد فارسی من بهتر است یا منتقدین.
حالا آیت الله ای که آن روز برای همه گمنام بود، شناخته شده است. ویرانه ای را می خواست گلستان کند، به گواه بسیاری، ویرانه تر شد و به خانه اولش یعنی شورای نگهبان بازگشت و جایش را به جوانی داده است که در گمنامی به زاری شاهرودی نیست، خانواده او را همه می شناسند، زوایایی از دیدگاه فکری اش باز شده، ولی انتصابش به همان میزان تعجب برانگیز و شگفتی ساز بود. تعجب نه از آن جهت که او هم در نجف بزرگ شده و مثل برادرش علی که هنوز در جایگاه ریاست مجلس، بسیاری از واژگان عربی را بر فارسی ترجیح می دهد، بلکه تعجب از اینکه او اولا سابقه کار قضایی ندارد، ثانیا سابقه کار اجرایی ندارد، ثالثا برای پستی که تجربه لازم است بیش از اندازه جوان است و دریغ از یک روز سابقه انقلابی.
چرا صادق اردشیر لاریجانی انتخاب شد؟
انتخاب رئیس قوه قضائیه از میان روحانیونی که هیچ سابقه قضائی ندارند یک سنت در نظام جمهوری اسلامی است. از انتخاب آیت الله بهشتی و اردبیلی که در شرایط انقلابی به این عنوان دست پیدا کردند که بگذریم، آیت الله یزدی پیش از کسب ریایست قوه قضائیه، ریاست کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس را در اختیار داشت ولی کار قضایی نکرده بود، بعد از یزدی، آیت الله شاهرودی از شورای نگهبان به قوه قضائیه نقل مکان کرد، او هم مثل یزدی سابقه کار قضایی نداشت ولی این فرصت را پیدا کرده بود که در حوزه علمیه قضا تدریس کند. اما صادق اردشیر لاریجانی که امروز با حکم ایت الله خامنه ای بر صندلی آیت الله شاهرودی تکیه زده است، از این حداقل سابقه نیز محروم است و حتی آیت الله خامنه ای در متن حکمی که به وی ابلاغ کرد در اعلام دلایل این انتصاب نوشته است: " ...که از برجستگان علمیِ حوزه علمیه قم و برخوردار از روحیه و توان نوآوری و ابتکار می باشید بر اساس اصل یکصدوپنجاهوهفت قانون اساسی به ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامیایران منصوب می کنم."
یعنی آنچه خامنه ای را به این انتصاب تشویق کرده است روحیه و توان ابتکار و خلاقیت وی بوده است، نه سابقه درخشان اجرایی و قضایی. که اگر چنین دلایلی برای خامنه ای مهم بود، باید از میان قضات باسابقه و خوشنام قوه قضائیه دنبال کسی می گشت که بتواند سکاندار عدالتخانه اش شود. حال این پرسش مطرح می شود که چرا در چنین شرایطی "صادق اردشیر لاریجانی" به این سمت برگزیده شده است:
1. تبعیت کامل از آیت الله خامنه ای
فرزندان حاج میرزا هاشم آملی لاریجانی و خانم نبوی اشرفی، دختر آیت الله محسن نبوی اشرفی ( جواد، علی ، صادق) اولین خصوصیت بارزشان، در رکاب رهبری بودن است. ( در مورد باقر، فاضل و تنها دختر این خانواده که همسر آیت الله مصطفی محقق داماد است، چون در حوزه سیاسی فعال نیستند نمی توان داوری درستی داشت.) علی این خدمتگزاری را در ده سال ریاست بر صدا و سیما به نحو احسن انجام داد. وارونه جلوه دادن تحولات داخل و خارج کشور کاری نبود که از عهده هر کسی برآید. در تحولات اخیر نیز آنگونه که سایت رجا نیوز افشاء کرد، علی لاریجانی عصر روز انتخابات در تماسی با میرحسین موسوی، پیروزی ایشان را تبریک گفته ولی از فرادی آن روز که تصمیم آقای خامنه ای بر اعلام پیروزی احمدی نژاد استوار می گردد، او بی حرف و حدیث آن را می پذیرد.
جواد لاریجانی که پیش از این ریاست کمیسیون سیاست خارجی مجلس و معاونت قوه قضائیه را برعهده داشته است، کوشیده است به هر طریق ممکن این ارادت را به آیت الله خامنه ای ثابت کند. مواضع او در نقد و تخریب، اصلاح طلبان در این راستا قابل تحلیل است.
صادق لاریجانی، داماد آیت الله وحید خراسانی، که از این پس بیشتر نام و چهره اش را مردم ایران خواهند دید و شنید، بزرگترین افتخارش گرفتن تعهد نامه از نامزدان مجلس هفتم و هشتم در پیروی از ولایت فقیه در شورای نگهبان بوده است. تا صلاحیت آنها را برای ورود به مجلس تایید کند.
احمد توکلی دیگر عضو این خانواده (نوه آیت الله نبوی اشرفی) و پسر خاله برادران لاریجانی نیز از همین ویژگی برخوردار است.
اگر غیر از این بود حال که خامنه ای تصمیم گرفته است در اقدامی بی نظیر ریاست دو قوه کشور را به یک خانواده بسپارد، چرا این سکان را به صادق می سپارد؟ مگر نه این است که آیت الله مصطفی محقق داماد نیز عضو این خانواده است. کدام ویژگی صادق، جز تبعیت محض از رهبری، بر محقق داماد ارجحیت دارد. دکتر محقق داماد استاد به نام حقوق و یک صاحب نظر در حوزه مسایل حقوقی، قضایی و فقهی است. چرا آقای خامنه ای از کنار نام ایشان می گذرد و برادر خانم اش را برمی گزیند که یک روز سابقه کار قضایی و اجرایی ندارد. نگاهی به نامه منتقدانه آیت الله محقق داماد به آیت الله شاهرودی که در اعتراض به دادگاههای فرمایشی اخیر نوشته شد، پاسخ مناسبی است برای این سوال.
محقق داماد در این نامه با انتقاد از موارد متعدد نقض قانون در دستگاه قضایی، خطاب به آیت الله شاهرودی نوشت: "تحمل بفرمائيد که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، اين رکن اساسي امنيت اجتماعي نه تنها متزلزل بلکه در ملاءعام ويران شد، و اين بهاي کمي نبود که ملت ايران پرداخت کرد."
2. ایجاد توازان در قد و وزن روسای قوای سه گانه
اگر شش سال پیش ورود غلامعلی حداد عادل به جمع خاتمی و شاهرودی، و چهار سال بعد باقی ماندن شاهرودی در جمع حداد عادل و احمدی نژاد، همچون وصله ناجوری به چشم می آمد. الان با جابجایی پست و مقام شاهرودی و صادق لاریجانی، توازن میان روسای قوای سه گانه برقرار شده است. برادران لاریجانی و احمدی نژاد، اضلاع مثلثی را تشکیل داده اند که در یک ردیف قابل پذیرش اند. هر سه فاقد مقبولیت اجتماعی، سیاسی و دینی هستند. هر سه در وفاداری به آیت الله خامنه ای پیشتازند. بنابراین انتصاب صادق لاریجانی در جهت ایجاد توازن بین روسای قوای سه گانه قابل قبول است. به این جمع اضافه کنید نمایندگان رهبری در شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرماندهان نیروهای مسلح و ... یکدستی معناداری قابل مشاهده است.
3. ایجاد توازان در دستگاه قضایی
با عریان تر شدن هماهنگی بخشی از دستگاه قضایی به رهبری قاضی مرتضوی با بیت رهبری و اختلافات تیم وی با شخص شاهرودی و معاونین اش، ضرورت وجود رئیسی هماهنگ با تیم مرتضوی که شکاف ایجاد شده را بتواند پوشش دهد، بیش از پیش نمایان ساخته بود. همین ضرورت خامنه ای را در انتصاب لاریجانی به تصمیم قطعی رساند. چراکه صادق همچون برادرش علی نشان داده که در وفاداری به خامنه ای استوار است و از سابقه انقلابی، مبارزاتی، علمی، اجرایی و قضایی درخشانی نیز برخوردار نیست که او را از پیروی محض از دستورات آیت الله خامنه ای وا دارد.
برای قاضی مرتضوی و تیم همراهش، صادق، هم رکابی است که چشم به فرمان رهبری دارد.
پرواضح است که آیت الله شاهرودی دستاوردهای مثبتی از خود برجای گذاشت. تاکید بر حقوق شهروندی، دستور توقف اجرای حکم سنگسار، احیای دادسراها و ... اما آنچه جرات بیان اش را نداشت این بود که آقای خامنه ای بخشی از قوه قضائیه را از حوزه اختیار رئیس قوه قضائیه خارج کرده است و بیشتر مشکلات این دستگاه به همین بخش باز می گردد. دادگاه ویژه روحانیت، دادگاه انقلاب و دادستانی تهران از این جمله است. آیا آقای خامنه ای با گماردن صادق لاریجانی اختیار این نهادها را به او می دهد؟ یا کماکان ترجیح می دهد دستگاه قضایی را دو شقه اداره کند؟
4. یکدست شدن مدیران خامنه ای در فقدان سابقه مبارزاتی
بعد از حمایت بی چون و چرای آیت الله خامنه ای از احمدی نژاد، علی لاریجانی، غلامعلی حداد عادل، سعید مرتضوی و... که ویژگی همگی آنها نداشتن سابقه مبارزاتی و انقلابی است و کنار گذاشتن یاران انقلاب و امام، گماردن صادق لاریجانی به عنوان رئیس قوه قضائیه در واقع تکمیل کردن پازل مدیرانی فاقد سابقه انقلابی است. اقدامی که تاکنون در راس قوه قضائیه رخ نداده بود. آیت الله بهشتی و اردبیلی و یزدی که سابقه ای روشن در مبارزات قبل و بعد از انقلاب داشتند و آیت الله شاهرودی که طعم شکنجه در زندان های صدام و تبعید به ایران را چشیده بود و حال لاریجانی که در دوران مبارزه سر در کتاب داشت و در دوران جنگ جا در پناهگاه.
علی اصغر خدایاری از بازداشت شدگان حوادث اخیر که اینک نزدیک دو ماه است که در زندان نگه داری می شود، چندی پیش خاطره ای از سابقه صادق لاریجانی نقل کرده بود. خدایاری از روزهای انقلاب در سال 57 گفته بود، زمانی که با صادق لاریجانی در دبیرستان حکیم نظامی قم (امام صادق) همکلاس بوده است. خدایاری نقل کرده که آن سال دانش آموزان راهپیمایی بزرگی در حمایت از آیت الله خمینی برگزار کرده اند و تنها دانش آموزی که در آن شرکت نکرده است صادق بوده است. طنز تلخ روزگار این است که آنکه آن روز، آن راهپیمایی را برگزار کرده الان در زندان و آنکه مخالف راهپیمایی بوده، الان بر مسند قاضی القضات تکیه زده تا انقلابیون را محاکمه کند.
حال این پرسش مطرح است که روسای پیشین قوه قضائیه که سابقه ای انقلابی و مبارزاتی داشتند، دست شان هیچگاه به بخش ممنوعه قوه قضائیه نرسید و فرجام کارشان آن شد که خود و دیگران، عدالتخانه ای که برپا کرده بودند را ویرانه خواندند، رئیس جدید بی پشتوانه علمی، اجرایی، قضایی، انقلابی و مبارزاتی چه بر این به اصطلاح عدالتخانه خواهد آورد؟
یادم هست وقتی شاهرودی با اعلام اینکه ویرانه ای تحویل گرفته است، دل اکثر اصلاح طلب را به دست آورده بود و حتی خاتمی او را یک اصلاح طلب خواند، یکی از علمایی که او را از نزدیک می شناخت، می گفت: اگر آیت الله یزدی، پای نامه ها و دستورات رهبری می نویسد "بررسی خواهد شد"، شاهرودی به این جمله بسنده می کند: "اطاعت می شود". آنروز کسی شاید این حرف را از این عالم نمی پذیرفت و او هم بصورت عمومی این خبر را جایی عنوان نکرد. اما امروز صحت این دیدگاه روشن شده است. حال چگونه می توان انتظار داشت از جوانی بدون پشتوانه و عقبه روشن جز این بنویسد: "سمعا و طاعتا".
فرهنگنامه سبز( 23) قوه قضائیه
قوه قضائیه( Ghovveh Ghazaeiyeh ): یک نوع قوه. یکی از قوای سه گانه. محلی که قرار بود در آن عدالت اجرا شود. یک باشگاه برای کم کردن وزن از طریق رژیم سخت. محلی که مردم ایستاده به آن وارد شده و خوابیده از آن خارج می شوند. رئیس قوه قضائیه: یکی از کارکنان قاضی مرتضوی. هاشمی شاهرودی: یک آقایی که هر شش ماه یک بار عدالت را به مدت 24 ساعت اجرا می کند و تا شش ماه بعد کارکنانش عدالت را نقض می کنند. رئیس این قوه هر پنج سال تغییر می کند و هیچ اتفاقی نمی افتد. کاربرد در جمله: " مراسم تودیع و معارفه رئیس قوه قضائیه برگزار نخواهد شد."
وسایل لازم: ترازو. چکش. دستبند. پابند. چشم بند. دیوار. قفل. هواخوری. بازجو. زندانبان. سلول انفرادی برای درک حقایق. سلول غیرانفرادی برای کم شدن فشار درک حقیقت. وثیقه برای به یاد ماندن حقیقت. تعدادی قاضی. تعدادی پوشه برای بایگانی کردن حقایق. تعدادی عضو هیات منصفه برای کمک کردن به قاضی در مواقعی که تعداد قضات برای حمله به متهم کم است. تعدادی وکیل که وکالت سایر وکلای دستگیر شده را بعهده دارند.
کرونولوژی قضایی
قوه عزائیه( 1358 تا 1363): تبدیل متهم به جسد و در نتیجه عزاداری، تبدیل زندانی به تواب و در نتیجه گریه و زاری، تبدیل موجود به معدوم با کتک و خفت و خواری.
قوه قضائیه( 1363 تا 1367): تبدیل کفار به مسلمین با چکش، تبدیل عناصر سنگین سیاسی به عناصر سبک اجتماعی با ترازو، تبدیل متهم حساس به محکوم بی حس با انفرادی.
قوه کذائیه( 1367): تبدیل زندانی به جسد.
قوه جزائیه( 1367 تا 1378): تبدیل متهم به پول وثیقه، تبدیل ملت به متهم، تبدیل خوش تیپ به متهم
قوه فضائیه( 1378 تا 1379): ارائه طرح های شهروندی فضایی، تبدیل قاضی مرتضوی به رئیس قوه قضائیه و رئیس قوه قضائیه به منتقد نیمه وقت.
قوه غذائیه( 1379 تا 1388): تبدیل چاق به لاغر با حفظ رژیم، تبدیل چپ به راست، تبدیل ایستاده به نشسته با استفاده از رژیم.
قوه قضائیه در نظام های سیاسی
دموکراسی هندی: متهم می کند، محاکمه می کند، رشوه می گیرد، آزاد می کند.
دموکراسی غربی: متهم می کند، محاکمه می کند، مجازات می کند.
دموکراسی پاکستانی: متهم را محاکمه می کند، کودتا می شود، متهم رئیس جمهور می شود.
فاشیسم استالینی: دستگیر و بازجویی و اعدام می کند، بعدا به خانواده اش تفهیم اتهام می کنند.
عراق صدام حسین: اعدام می کنند، بعدا خانواده اعدام شده را محاکمه و زندانی می کنند.
دموکراسی کوبایی: متهم یک شب قبل از دستگیری متوجه می شود و خودکشی می کند.
دموکراسی ایرانی: دستگیر می کنند، مجازات می کنند، در حین مجازات فرد دستگیر شده به جرائمش اعتراف کرده و خودش خودش را متهم می کند.
سید ابراهیم نبوی
وسایل لازم: ترازو. چکش. دستبند. پابند. چشم بند. دیوار. قفل. هواخوری. بازجو. زندانبان. سلول انفرادی برای درک حقایق. سلول غیرانفرادی برای کم شدن فشار درک حقیقت. وثیقه برای به یاد ماندن حقیقت. تعدادی قاضی. تعدادی پوشه برای بایگانی کردن حقایق. تعدادی عضو هیات منصفه برای کمک کردن به قاضی در مواقعی که تعداد قضات برای حمله به متهم کم است. تعدادی وکیل که وکالت سایر وکلای دستگیر شده را بعهده دارند.
کرونولوژی قضایی
قوه عزائیه( 1358 تا 1363): تبدیل متهم به جسد و در نتیجه عزاداری، تبدیل زندانی به تواب و در نتیجه گریه و زاری، تبدیل موجود به معدوم با کتک و خفت و خواری.
قوه قضائیه( 1363 تا 1367): تبدیل کفار به مسلمین با چکش، تبدیل عناصر سنگین سیاسی به عناصر سبک اجتماعی با ترازو، تبدیل متهم حساس به محکوم بی حس با انفرادی.
قوه کذائیه( 1367): تبدیل زندانی به جسد.
قوه جزائیه( 1367 تا 1378): تبدیل متهم به پول وثیقه، تبدیل ملت به متهم، تبدیل خوش تیپ به متهم
قوه فضائیه( 1378 تا 1379): ارائه طرح های شهروندی فضایی، تبدیل قاضی مرتضوی به رئیس قوه قضائیه و رئیس قوه قضائیه به منتقد نیمه وقت.
قوه غذائیه( 1379 تا 1388): تبدیل چاق به لاغر با حفظ رژیم، تبدیل چپ به راست، تبدیل ایستاده به نشسته با استفاده از رژیم.
قوه قضائیه در نظام های سیاسی
دموکراسی هندی: متهم می کند، محاکمه می کند، رشوه می گیرد، آزاد می کند.
دموکراسی غربی: متهم می کند، محاکمه می کند، مجازات می کند.
دموکراسی پاکستانی: متهم را محاکمه می کند، کودتا می شود، متهم رئیس جمهور می شود.
فاشیسم استالینی: دستگیر و بازجویی و اعدام می کند، بعدا به خانواده اش تفهیم اتهام می کنند.
عراق صدام حسین: اعدام می کنند، بعدا خانواده اعدام شده را محاکمه و زندانی می کنند.
دموکراسی کوبایی: متهم یک شب قبل از دستگیری متوجه می شود و خودکشی می کند.
دموکراسی ایرانی: دستگیر می کنند، مجازات می کنند، در حین مجازات فرد دستگیر شده به جرائمش اعتراف کرده و خودش خودش را متهم می کند.
سید ابراهیم نبوی
سعید نور محمدی،زويا حسنی و حسام سلامت آزاد شدند
شبکه جنبش راه سبز(جرس): سعید نور محمدی،زویا حسنی دو عضو جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی و حسام سلامت فعال دانشجویی آزاد شدند.
سعید نور محمدی . زویا حسنی هر دو از اعضای شاخه جوانان مشارکت و عضو مرکزی ستاد 88 ایران روز یک شنبه پس از دو ماه بازداشت آزاد شدند.حسین موسوی که وی نیز از جوانان حزب مشارکت است چند روز پیشتر آزاد شده بود.
حسام سلامت فعال دانشجویی نیز از اواسط تیرماه بازداشت شده بود بنابر اعلام محمد مصطفایی وکیل وی روز یک شنبه آزاد شده است.آقا مطفایی که وکالت سعید نور محمدی را هم بر عهده دارد،آزادی این فعال سیاسی را تائید کرد.
سعیده کردی نژاد یکی دیگر از اعضای شاخه جوانان مشارکت،شهاب طباطبایی رئیس سابق و محسن صفایی فراهانی رئیس فعلی شاخه جوانان مشارکت نیز که از دو ماه پیش در بازداشت هستند. مقام های قوه قضائیه تاکنون فهرست بازداشت شدگان را اعلام نکرده اند
سعید نور محمدی . زویا حسنی هر دو از اعضای شاخه جوانان مشارکت و عضو مرکزی ستاد 88 ایران روز یک شنبه پس از دو ماه بازداشت آزاد شدند.حسین موسوی که وی نیز از جوانان حزب مشارکت است چند روز پیشتر آزاد شده بود.
حسام سلامت فعال دانشجویی نیز از اواسط تیرماه بازداشت شده بود بنابر اعلام محمد مصطفایی وکیل وی روز یک شنبه آزاد شده است.آقا مطفایی که وکالت سعید نور محمدی را هم بر عهده دارد،آزادی این فعال سیاسی را تائید کرد.
سعیده کردی نژاد یکی دیگر از اعضای شاخه جوانان مشارکت،شهاب طباطبایی رئیس سابق و محسن صفایی فراهانی رئیس فعلی شاخه جوانان مشارکت نیز که از دو ماه پیش در بازداشت هستند. مقام های قوه قضائیه تاکنون فهرست بازداشت شدگان را اعلام نکرده اند
پشت پرده شکنجه بازداشت شدگان؛اعتراف گیری به روش روسی
شبکه جنبش راه سبز(جرس): مادر هنگامه شهیدی روزنامه نگار در بند شب گذشته در دیدار خانواده ها و برخی از بازداشت شدگان با یک نماینده اصولگرای مجلس جزئیات تازه ای از ملاقات با فرزندش را فاش کرد که حاکی از فشارهای طاقت فرسا و استفاده از مواد روانگردان برای اعتراف گیری از بازداشت شدگان است.
مادر هنگامه شهیدی گفته است« وقتی وی را دیدم، چندان به حال خود نبود و وقتی در آغوشش گرفتم و به سر و پشت وی دست کشیدم، به خاطر درد ناله میکرد. به او گفتم: مقاومت کن و علیه خودت اعتراف نکن. گفت: ای بابا! اینجا قرصهایی به من میدهند که ذهنم کاملا خالی میشود و نمیتوانم به چیزی فکر کنم. وی با ترس میگفت: هر روز چند بار به سلولم میآیند و میگویند میخواهیم ببریم اعدامت کنیم.»
پیشتر همسر محمد علی ابطحی نیز خبر داده بود که در ملاقات با همسرش،آقای ابطحی به وی گفته که در بازداشتگاه قرصی با او می دهند که وی را از دنیا فارغ می کند.بازجویان در روزهای اخیر خانواده ابطحی را تحت فشار قرار داده اند تا موضوع این قرص ها را تکذیب کنند.فردی اولین جلسه دادگاه نمایشی که با حضور محمد علی ابطحی و محمد عطریانفر برگزار شد،تلویزیون دولتی برنامه ویژه ای را به مصاحبه با این دو «فر در داخل زندان اوین اختصاص داد که طی آن مجری برنامه به طور تلویحی از ابطحی خواست وجود قرص ها را انکار کند که محمد علی ابطحی از چنین اقدامی سرباز زد.
خانواده بازداشت شدگان پس از کودتای انتخاباتی نیز در بیانیه شماره 5 خود که یک شنبه 24 مرداد منتشر کردند به استفاده از قرص هایی اشاره کرده و اعلام کردند« اجبار زندانیان به استعمال داروهایی که اثرات جسمی و روانی فراوان بر روی مصرف كننده آن دارد، همه خانواده ها را نگران کرده و با توجه به این که اعتراف گیری تحت فشار و آزار و در شرایط غیرعادی،از جمله استعمال داروهای خاص،برای تدارک دیدگان سناریوی انقلاب مخملی واجد اهمیت فراوان است و هرگونه افشای حقیقت در این زمینه برای آنان هزینه های گزاف دارد، تلاش زیادی برای مستور ماندن این اقدامات غیرانسانی در زندان ها می شود.»
با توجه به استفاده از دارو های روانگردان برای اعتراف گیری در میان سرویس های امنیتی بلوک شرق و به ویژه روسیه در دهه های گذشته،یک کارشناس و تحلیلگر سیاسی به جرس گفت که به نظر می رسد در چند سال اخیر و به دنبال روابط نزديک میان جناح حاکم بر ایران با حاکمان کاخ کرملین بخشی از آموزش نیروهای امنیتی و به ویژه تیم های بازجویی در روسیه صورت گرفته است.
سایت موج سبز آزادی نیز گزارش داد که در جلسه یک شنبه شب جمعی از خانوادههای زندانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر با یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس، خانوادهها جزئیات جدیدی از شکنجههای اعمال شده را فاش کردند و این نماینده مجلس را از وضعیت خویش مطلع ساختند.
در جلسه یک شنبه ]همچنین یکی از افرادی که 25 خرداد در میدان آزادی هدف اصابت گلوله قرار گرفته بود،ماجرای مصدومیت، بازداشت و شکنجه خود شرح داده و گفته «در حال خرید نوشیدنی از یک دستفروش بودم که تیری به پایم اصابت کرد.سعی کردم خودم را به کناری بکشم، اما در همین حال تعدادی لباس شخصی که متوجه تیر خوردنم شدند، من را با ضرب و شتم با خود بردند. البته مرا به یک بیمارستان منتقل کردند تا تیر را در بیاورند، اما دوباره از بیمارستان به محل دیگری منتقلم کردند و در آنجا آنقدر به محل بخیه و جراحاتم ضربه وارد کردند که خون زیادی از زخمهایم جاری بود.»
وی گفته است«در اثر این جراحات، عصب سیاتیک من قطع شده است.و به رغم اینکه به تازگی دورهی مهمانداری در هواپیما را در یکی از کشورهای آسیایی به اتمام رسانده به دلیل این جراحات و نیز مصدومیت از ناحیهی فک، از ادامهی کار خود بازمانده است.»
پدر یکی از بازداشتشدگانی که به شدت تحت شکنجه قرار گرفته نیز در جلسه یک شنبه شب اعلام کرده که« جراحات ناشی از شکنجه بر پسرم به حدی بوده که یک چشم وی را خالی کردهاند و یکی از چشمهایش کمسو شده و جای تعداد زیادی ساچمه بر سرش قابل مشاهده است و کلیهی وی نیز آسیب دیده است.»
مادر هنگامه شهیدی گفته است« وقتی وی را دیدم، چندان به حال خود نبود و وقتی در آغوشش گرفتم و به سر و پشت وی دست کشیدم، به خاطر درد ناله میکرد. به او گفتم: مقاومت کن و علیه خودت اعتراف نکن. گفت: ای بابا! اینجا قرصهایی به من میدهند که ذهنم کاملا خالی میشود و نمیتوانم به چیزی فکر کنم. وی با ترس میگفت: هر روز چند بار به سلولم میآیند و میگویند میخواهیم ببریم اعدامت کنیم.»
پیشتر همسر محمد علی ابطحی نیز خبر داده بود که در ملاقات با همسرش،آقای ابطحی به وی گفته که در بازداشتگاه قرصی با او می دهند که وی را از دنیا فارغ می کند.بازجویان در روزهای اخیر خانواده ابطحی را تحت فشار قرار داده اند تا موضوع این قرص ها را تکذیب کنند.فردی اولین جلسه دادگاه نمایشی که با حضور محمد علی ابطحی و محمد عطریانفر برگزار شد،تلویزیون دولتی برنامه ویژه ای را به مصاحبه با این دو «فر در داخل زندان اوین اختصاص داد که طی آن مجری برنامه به طور تلویحی از ابطحی خواست وجود قرص ها را انکار کند که محمد علی ابطحی از چنین اقدامی سرباز زد.
خانواده بازداشت شدگان پس از کودتای انتخاباتی نیز در بیانیه شماره 5 خود که یک شنبه 24 مرداد منتشر کردند به استفاده از قرص هایی اشاره کرده و اعلام کردند« اجبار زندانیان به استعمال داروهایی که اثرات جسمی و روانی فراوان بر روی مصرف كننده آن دارد، همه خانواده ها را نگران کرده و با توجه به این که اعتراف گیری تحت فشار و آزار و در شرایط غیرعادی،از جمله استعمال داروهای خاص،برای تدارک دیدگان سناریوی انقلاب مخملی واجد اهمیت فراوان است و هرگونه افشای حقیقت در این زمینه برای آنان هزینه های گزاف دارد، تلاش زیادی برای مستور ماندن این اقدامات غیرانسانی در زندان ها می شود.»
با توجه به استفاده از دارو های روانگردان برای اعتراف گیری در میان سرویس های امنیتی بلوک شرق و به ویژه روسیه در دهه های گذشته،یک کارشناس و تحلیلگر سیاسی به جرس گفت که به نظر می رسد در چند سال اخیر و به دنبال روابط نزديک میان جناح حاکم بر ایران با حاکمان کاخ کرملین بخشی از آموزش نیروهای امنیتی و به ویژه تیم های بازجویی در روسیه صورت گرفته است.
سایت موج سبز آزادی نیز گزارش داد که در جلسه یک شنبه شب جمعی از خانوادههای زندانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر با یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس، خانوادهها جزئیات جدیدی از شکنجههای اعمال شده را فاش کردند و این نماینده مجلس را از وضعیت خویش مطلع ساختند.
در جلسه یک شنبه ]همچنین یکی از افرادی که 25 خرداد در میدان آزادی هدف اصابت گلوله قرار گرفته بود،ماجرای مصدومیت، بازداشت و شکنجه خود شرح داده و گفته «در حال خرید نوشیدنی از یک دستفروش بودم که تیری به پایم اصابت کرد.سعی کردم خودم را به کناری بکشم، اما در همین حال تعدادی لباس شخصی که متوجه تیر خوردنم شدند، من را با ضرب و شتم با خود بردند. البته مرا به یک بیمارستان منتقل کردند تا تیر را در بیاورند، اما دوباره از بیمارستان به محل دیگری منتقلم کردند و در آنجا آنقدر به محل بخیه و جراحاتم ضربه وارد کردند که خون زیادی از زخمهایم جاری بود.»
وی گفته است«در اثر این جراحات، عصب سیاتیک من قطع شده است.و به رغم اینکه به تازگی دورهی مهمانداری در هواپیما را در یکی از کشورهای آسیایی به اتمام رسانده به دلیل این جراحات و نیز مصدومیت از ناحیهی فک، از ادامهی کار خود بازمانده است.»
پدر یکی از بازداشتشدگانی که به شدت تحت شکنجه قرار گرفته نیز در جلسه یک شنبه شب اعلام کرده که« جراحات ناشی از شکنجه بر پسرم به حدی بوده که یک چشم وی را خالی کردهاند و یکی از چشمهایش کمسو شده و جای تعداد زیادی ساچمه بر سرش قابل مشاهده است و کلیهی وی نیز آسیب دیده است.»
دادگاه نمایشی: غیبت چهره های شاخص،رد اتهام علیه خود
شبکه جنبش راه سبز(جرس): برخلاف دو جلسه قبلی دادگاه نمایشی در جلسه سوم از اعزام چهره های شاخص اصلاح طلب به محل برگزاری دادگاه خبری نیست.
خبرگزاری دولتی ایرنا نیز در این مورد نوشته است«در سومين جلسه محاکمه بازداشت شدگان حوادث اخير که به اتهام اغتشاش و آشوب و تلاش براي ايجاد انقلاب مخملي دستگير شده اند هيچ چهره شاخص و سرشناسي ديده نمي شود.»
روند اعتراف و محاکمه بازداشت شدگان نیز در جلسه سوم دادگاه نمایشی تا این ساعت به گونه ای است که بازداشت شدگان کلیه اتهامات وارده به خود را رد کرده اند اما برعلیه نامزدهای معترض و ستادهای انتخاباتی آن ها سخن می گویند.
از جمله محسن جعفری که در 31 خرداد بازداشت شده در کیفرخواست ادعایی به «اقدام علیه امنیت کشور به قصد بر هم زدن امنیت عمومی، فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات و شعار دهی علیه مسئولان نظام، ادعای تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی، اخلال درنظم عمومی از طریق بلوا وآشوب و ایجاد ترس و وحشت درجامعه، مشارکت در تخریب اموال عمومی، نگهداری تجهیزات دریافت تصاویر ماهواره ای، تمرد از ماموران در حین انجام وظیفه» متهم شد.
وی کلیه اتهامات وارده به خود را رد کرد اما گفت که«من روزی برای حفظ امنیت این نظام جنگیده ام ولی امروز انگ ضد امنیت ملی به من خورده است و اساسا ما گول برخی سیاستهای آقایان را خورده ایم که حتی قبل از انتخابات نیز قضیه تقلب صد در صد را مطرح می کردند.»
وی همچنین افزود«بعد از سخنان رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه ، من دیگر در هیچ تجمعی شرکت نکردم و در موضوع بهارستان کوچکترین نقشی نداشته ام و اساسا بنده در قم که به منظور دیدار از یکی از اقوام که از مکه باز گشته بود دستگیر شدم نه در تهران.»
خبرگزاری دولتی ایرنا نیز در این مورد نوشته است«در سومين جلسه محاکمه بازداشت شدگان حوادث اخير که به اتهام اغتشاش و آشوب و تلاش براي ايجاد انقلاب مخملي دستگير شده اند هيچ چهره شاخص و سرشناسي ديده نمي شود.»
روند اعتراف و محاکمه بازداشت شدگان نیز در جلسه سوم دادگاه نمایشی تا این ساعت به گونه ای است که بازداشت شدگان کلیه اتهامات وارده به خود را رد کرده اند اما برعلیه نامزدهای معترض و ستادهای انتخاباتی آن ها سخن می گویند.
از جمله محسن جعفری که در 31 خرداد بازداشت شده در کیفرخواست ادعایی به «اقدام علیه امنیت کشور به قصد بر هم زدن امنیت عمومی، فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات و شعار دهی علیه مسئولان نظام، ادعای تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی، اخلال درنظم عمومی از طریق بلوا وآشوب و ایجاد ترس و وحشت درجامعه، مشارکت در تخریب اموال عمومی، نگهداری تجهیزات دریافت تصاویر ماهواره ای، تمرد از ماموران در حین انجام وظیفه» متهم شد.
وی کلیه اتهامات وارده به خود را رد کرد اما گفت که«من روزی برای حفظ امنیت این نظام جنگیده ام ولی امروز انگ ضد امنیت ملی به من خورده است و اساسا ما گول برخی سیاستهای آقایان را خورده ایم که حتی قبل از انتخابات نیز قضیه تقلب صد در صد را مطرح می کردند.»
وی همچنین افزود«بعد از سخنان رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه ، من دیگر در هیچ تجمعی شرکت نکردم و در موضوع بهارستان کوچکترین نقشی نداشته ام و اساسا بنده در قم که به منظور دیدار از یکی از اقوام که از مکه باز گشته بود دستگیر شدم نه در تهران.»
دادگاه نمایشی: محاکمه 28 نفر به جای 25 نفر
شبکه جنبش راه سبز(جرس): اسامی 28 نفر از بازداشت شدگانی که در جلسه سوم دادگاه نمایشی حضور دارند اعلام شد.
عليرضا اشراقي ،پيام ده پناه،ميثم قرباني ،يقوقيل شائوليان ،زيبا عسگري ،حسين باستاني نژاد ،موسي شاه كرمي ،مرداد ورشويي ،ايمان سهرابپور،ايمان پوررضا،مهدي فتاح بخش،محمدرضا اسماعيل زاده،حسام ترمسي،محمد رسولي،حسين اعظامي،مهرداد اصلاني،كامران جهانباني،شهرام موسيوند،محمد درمنكي فراهاني،مهدي مقيمي،مجيد مقيمي،امير حجتي،فرتاش فرهاد پور،مسعود شميراني،اكبر اجدادي،محسن جعفري،مهدي مرتضي پور 28 نفر از بازداشت شدگان و اسرای سبز هستند که از بازداشتگاه به دادگاه نمایشی منتقل شده اند.
پیشتر دادگاه انقلاب اعلام کرده بود که در جلسه سوم 25 نفر را محاکمه می کند.
عليرضا اشراقي ،پيام ده پناه،ميثم قرباني ،يقوقيل شائوليان ،زيبا عسگري ،حسين باستاني نژاد ،موسي شاه كرمي ،مرداد ورشويي ،ايمان سهرابپور،ايمان پوررضا،مهدي فتاح بخش،محمدرضا اسماعيل زاده،حسام ترمسي،محمد رسولي،حسين اعظامي،مهرداد اصلاني،كامران جهانباني،شهرام موسيوند،محمد درمنكي فراهاني،مهدي مقيمي،مجيد مقيمي،امير حجتي،فرتاش فرهاد پور،مسعود شميراني،اكبر اجدادي،محسن جعفري،مهدي مرتضي پور 28 نفر از بازداشت شدگان و اسرای سبز هستند که از بازداشتگاه به دادگاه نمایشی منتقل شده اند.
پیشتر دادگاه انقلاب اعلام کرده بود که در جلسه سوم 25 نفر را محاکمه می کند.
دادگاه نمایشی: محاکمه مهران دست طلا به اتهام عضویت در ستاد موسوی!
شبکه جنبش راه سبز(جرس): در حالی که از ورود خبرنگاران رسانه های مستقل به دادگاه نمایشی سوم نیز چون دو جلسه قبلی ممانعت به عمل آمد تنها چند خبرگزاری رسمی با صحنه گردانی خبرگزاری فارس وابسته سپاه پاسداران در حال انتشار جزئیاتی از اتهامات وارده به برخی از بازداشت شدگان هستند.
اولین کسی که به اتهاماتش رسیدگی شد شخصی به نام حسین اعزامی است که خبرگزاری فارس از وی به عنوان«مهران دست طلا» نامبرد.
به ادعای کیفر خواست وی متهم به «اقدام عليه امنيت كشور از طريق اجتماع و تباني به قصد برهم زدن امنيت عمومي، فعاليت تبليغي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي از طريق شركت در تجمعات غيرقانوني و ايراد شعارهايي عليه مسئولين و نظام جمهوري اسلامي، ايجاد شبهه جعل و تقلب در انتخابات و سلب اعتماد عمومي نسبت به حاكميت و مراجع رسمي كشور، اخلال در نظم عمومي از طريق بلوا و آشوب و حركات غيرمتعارف و ايجاد ترس و وحشت در جامعه، مشاركت در تخريب و احتراق اموال دولتي، عمومي و خصوصي» شد.
معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران گفت كه حسين اعزامي 24 خردادماه در فلكه اول تهرانپارس از سوي رابطين قضايي و مامورين امنيتي شناسايي و سپس دستگير شد. وی مدعی شد که«گزارش مامورين و ضابطين انتظامي و امنيتي، شناسايي و دستگيري متهم به عنوان عوامل اصلي اغتشاشات در ضمن ارتكاب جرم توسط مامورين، اقرار صريح متهم به اخذ دستور براي ايجاد بلوا و آشوب در تهران به طور هدايت شده از سوي احدي از كانديداهاي رياست جمهوري، اقرار صريح متهم به ايجاد هماهنگي در جهت ايجاد تجمعات غيرقانوني و انتقال شعارها به آنان و جمع نمودن مردم در فلكه اول تهرانپارس، اقرار متهم به اخذ دستور از شخصي به نام مهران جهت برهم زدن نظم عمومي و هركاري كه ايجاد جو ميكند و ساير قرائن و امارات موجود و ساير اظهارات متهم از جمله دلايل اتهامات وارده به حسين اعزامي است.
وي «با توجه به اتهامات وارده به وي همچون همسويي با رسانههاي بيگانه در راستاي اخلال در نظم عمومي محاكمه و اشد مجازات متهم را درخواست كرد.»
حسین اعزامی در دفاع از خود گفت«تخريب اموال عمومي را همچنان كه در بازجوييهايم نيز گفتم قبول ندارم» و « اتهام فعاليت و تبليغات عليه نظام را رد كرد و گفت که من هيچ تبليغي عليه نظام نكردهام تنها فعاليت من در ستاد آقاي موسوي در روزهاي سه شنبه و چهارشنبه قبل از انتخابات بوده است.»
وي همچنين با رد اتهام تشويش اذهان عمومي گفت« در بازجوييهايم اعلام كردهام كه در ستاد موسوي بودهام و در روزهاي سه شنبه و چهارشنبه قبل از انتخابات از سوي ستاد وي پخش پوستر ميكردم.»
حسين اعزامي با اشاره به بازداشت خود در فلكه تهرانپارس از سوي مامورين گفت«من اشتباه كردم كه در ستاد موسوي بودم و آنرا نيز قبول دارم.»
رئيس دادگاه نمایشی از وي درباره متن بازجوييهايش در آن در ازاي گرفتن مبلغ 700 الي 800 هزار تومان شعار عليه نظام و مسئولين را قبول كرده است اشاره كرد اما این متهم در پاسخ گفت«اينها ساخته ذهن من بوده است تا بتوانم خود را تبرئه كنم.»
رئيس دادگاه در ادامه به اعترافات حسين اعزامي مبني بر اينكه براي ايجاد درگيري و تخريب اموال عمومي در ميدان آزادي و نيز دانشگاه اميركبير مبالغي از سوي فردي به وي پيشنهاد شده است، اشاره كرد كه اين متهم در پاسخ گفت: زماني كه در ستاد موسوي بودهام در آنجا گفتهاند كه در انتخابات تقلب خواهد شد.
وي با بيان اينكه پس از اين اظهارات دلايل تقلب در انتخابات را از ستاد موسوي جويا شدم گفت:«آنها در جواب به من گفتند كه يا رايها جابجا ميشود و يا در شمارش آن كم و كسريهايي را ايجاد ميكنند.در ستاد موسوي به من گفتند كه در اين ستاد ميتوانيد هر كاري را انجام دهيد از جمله تخريب اموال عمومي و يا جمع كردن مردم در خيابانها؛ من اين كارها را انجام ندادم.»
اولین کسی که به اتهاماتش رسیدگی شد شخصی به نام حسین اعزامی است که خبرگزاری فارس از وی به عنوان«مهران دست طلا» نامبرد.
به ادعای کیفر خواست وی متهم به «اقدام عليه امنيت كشور از طريق اجتماع و تباني به قصد برهم زدن امنيت عمومي، فعاليت تبليغي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي از طريق شركت در تجمعات غيرقانوني و ايراد شعارهايي عليه مسئولين و نظام جمهوري اسلامي، ايجاد شبهه جعل و تقلب در انتخابات و سلب اعتماد عمومي نسبت به حاكميت و مراجع رسمي كشور، اخلال در نظم عمومي از طريق بلوا و آشوب و حركات غيرمتعارف و ايجاد ترس و وحشت در جامعه، مشاركت در تخريب و احتراق اموال دولتي، عمومي و خصوصي» شد.
معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران گفت كه حسين اعزامي 24 خردادماه در فلكه اول تهرانپارس از سوي رابطين قضايي و مامورين امنيتي شناسايي و سپس دستگير شد. وی مدعی شد که«گزارش مامورين و ضابطين انتظامي و امنيتي، شناسايي و دستگيري متهم به عنوان عوامل اصلي اغتشاشات در ضمن ارتكاب جرم توسط مامورين، اقرار صريح متهم به اخذ دستور براي ايجاد بلوا و آشوب در تهران به طور هدايت شده از سوي احدي از كانديداهاي رياست جمهوري، اقرار صريح متهم به ايجاد هماهنگي در جهت ايجاد تجمعات غيرقانوني و انتقال شعارها به آنان و جمع نمودن مردم در فلكه اول تهرانپارس، اقرار متهم به اخذ دستور از شخصي به نام مهران جهت برهم زدن نظم عمومي و هركاري كه ايجاد جو ميكند و ساير قرائن و امارات موجود و ساير اظهارات متهم از جمله دلايل اتهامات وارده به حسين اعزامي است.
وي «با توجه به اتهامات وارده به وي همچون همسويي با رسانههاي بيگانه در راستاي اخلال در نظم عمومي محاكمه و اشد مجازات متهم را درخواست كرد.»
حسین اعزامی در دفاع از خود گفت«تخريب اموال عمومي را همچنان كه در بازجوييهايم نيز گفتم قبول ندارم» و « اتهام فعاليت و تبليغات عليه نظام را رد كرد و گفت که من هيچ تبليغي عليه نظام نكردهام تنها فعاليت من در ستاد آقاي موسوي در روزهاي سه شنبه و چهارشنبه قبل از انتخابات بوده است.»
وي همچنين با رد اتهام تشويش اذهان عمومي گفت« در بازجوييهايم اعلام كردهام كه در ستاد موسوي بودهام و در روزهاي سه شنبه و چهارشنبه قبل از انتخابات از سوي ستاد وي پخش پوستر ميكردم.»
حسين اعزامي با اشاره به بازداشت خود در فلكه تهرانپارس از سوي مامورين گفت«من اشتباه كردم كه در ستاد موسوي بودم و آنرا نيز قبول دارم.»
رئيس دادگاه نمایشی از وي درباره متن بازجوييهايش در آن در ازاي گرفتن مبلغ 700 الي 800 هزار تومان شعار عليه نظام و مسئولين را قبول كرده است اشاره كرد اما این متهم در پاسخ گفت«اينها ساخته ذهن من بوده است تا بتوانم خود را تبرئه كنم.»
رئيس دادگاه در ادامه به اعترافات حسين اعزامي مبني بر اينكه براي ايجاد درگيري و تخريب اموال عمومي در ميدان آزادي و نيز دانشگاه اميركبير مبالغي از سوي فردي به وي پيشنهاد شده است، اشاره كرد كه اين متهم در پاسخ گفت: زماني كه در ستاد موسوي بودهام در آنجا گفتهاند كه در انتخابات تقلب خواهد شد.
وي با بيان اينكه پس از اين اظهارات دلايل تقلب در انتخابات را از ستاد موسوي جويا شدم گفت:«آنها در جواب به من گفتند كه يا رايها جابجا ميشود و يا در شمارش آن كم و كسريهايي را ايجاد ميكنند.در ستاد موسوي به من گفتند كه در اين ستاد ميتوانيد هر كاري را انجام دهيد از جمله تخريب اموال عمومي و يا جمع كردن مردم در خيابانها؛ من اين كارها را انجام ندادم.»
دادگاه نمایشی: خیز ادعا نامه به سوی نامزدهای معترض
شبکه جنبش راه سبز(جرس): نماینده دادستانی تهران در سومین جلسه دادگاه نمایشی و در بخشی از کیفرخواست عمومی ادعا کرد که« اقرار متهمين حاكي از آن است كه اين توطئه از سالها پيش برنامه ريزي شده و انتخابات اخير بستري براي اجراي آن بود.»
وی همچنین ادعا کرد که«اظهارات قبل، حين و بعد از انتخابات برخي از نامزدها دال بر اهداف ساختارشكن آن ها ميباشد خصوصا كه يكي از اين نامزدها در مصاحبهاي با يك رسانه آمريكايي اذعان كرده بود كه اين يك مسير بيبازگشت ميباشد.»
در بخش های دیگر ادعانامه عمومی دادستانی تهران در سومین جلسه دادگاه نمایشی آمده«دشمن به دنبال غبارآلود كردن فضا در كشور است تا دستگاه قضايي نتواند عوامل كودتاي مخملين را به جزاي اعمال خود برساند.»
نماینده دادستان تهران علاوه ب این ادعا کرد که« برخي متهمين با گروههاي معاند و ضد انقلاب و منافقين در ارتباط بودند و در خصوص ساماندهي آشوبها و تلاش براي بمبگذاري ها فعال بودند، آنها در مسير براندازي نظام حركت ميكردند و در مسير منافقين و ضد انقلابيون گام برمي داشتند.»
در بخش های دیگر این ادعا نامه آمده است« اقدامات مخرب افراد فرصت طلب كه عواقب سوء آن متوجه كشور شد و ضررهاي مادي و معنوي فراواني را براي كشور در پي داشت از جمله اتهامات افراد حاضر در اين جلسه دادگاه است.»
سپهر نماینده دادستان تهران افزود« برخي گروههاي معاند به بهانه اعتراض به نتيجه انتخابات سعي در ايجاد اخلال در كشور نمودهاند و در صدد ايجاد فتنه و تشويش اذهان عمومي برآمده اند و با بهرهگيري از رسانههاي معاند و فرصت طلب و ارسال اخبار و عكس و تصاوير به منظور تهييج افراد آشوبگر، با طراحي توطئه ي تخلف در انتخابات سعي در تبديل كردن انتخابات به حربهاي براي براندازي نظام داشتند.»
«ساخت و پرتاب بمبها و نارنجكهاي دست ساز»،«اقدام به حمله به نيروهاي بسيج»،«تخريب اموال عمومي، بانك ها، اتوبوسهاي شركت واحد و بسياري ديگر از اموال دولتي و اموال خصوصي» نیز از مواردی است که نماینده دادستان تهران آن ها را به معترضان به نتایج انتخابات نسبت داد و گفت«اين متهمين به علاوه اقدام به پخش سي دي و اعلاميههايي تحريك آميز در سطح جامعه ميكردند و به منظور ايجاد رعب و حراس و برهم زدن نظم عمومي در پايتخت، به همراه خود سلاحهاي گرم نظير كلت و نارنجك و سلاحهاي سرد مثل چاقو و قمه حمل ميكردند و از آن براي برهم زدن نظم و آسيب زدن به نيروهاي بسيج و انتظامي استفاده ميكردند.»
آتش زدن مسجد لولاگر،مسجدی که نیروهای گردان عاشورای بسیج از بالای آن به سوی مردم شلیک کرده و چند نفر را کشتند از جمله اتهاماتی است که نماینده دادستان تهران به معترضان به انتخابات نسبت داد و گفت«متهمين اين پروندهها در خلال اغتشاشات اخير علاوه بر تخريب اموال عمومي تا جايي پيش رفتند كه اقدام به آتش زدن مسجد لولاگر به عنوان محل عبادت مردم كردند و خواسته يا ناخواسته باعث تخريب چهره نظام جمهوري اسلامي شدند.»
وی همچنین ادعا کرد که«اظهارات قبل، حين و بعد از انتخابات برخي از نامزدها دال بر اهداف ساختارشكن آن ها ميباشد خصوصا كه يكي از اين نامزدها در مصاحبهاي با يك رسانه آمريكايي اذعان كرده بود كه اين يك مسير بيبازگشت ميباشد.»
در بخش های دیگر ادعانامه عمومی دادستانی تهران در سومین جلسه دادگاه نمایشی آمده«دشمن به دنبال غبارآلود كردن فضا در كشور است تا دستگاه قضايي نتواند عوامل كودتاي مخملين را به جزاي اعمال خود برساند.»
نماینده دادستان تهران علاوه ب این ادعا کرد که« برخي متهمين با گروههاي معاند و ضد انقلاب و منافقين در ارتباط بودند و در خصوص ساماندهي آشوبها و تلاش براي بمبگذاري ها فعال بودند، آنها در مسير براندازي نظام حركت ميكردند و در مسير منافقين و ضد انقلابيون گام برمي داشتند.»
در بخش های دیگر این ادعا نامه آمده است« اقدامات مخرب افراد فرصت طلب كه عواقب سوء آن متوجه كشور شد و ضررهاي مادي و معنوي فراواني را براي كشور در پي داشت از جمله اتهامات افراد حاضر در اين جلسه دادگاه است.»
سپهر نماینده دادستان تهران افزود« برخي گروههاي معاند به بهانه اعتراض به نتيجه انتخابات سعي در ايجاد اخلال در كشور نمودهاند و در صدد ايجاد فتنه و تشويش اذهان عمومي برآمده اند و با بهرهگيري از رسانههاي معاند و فرصت طلب و ارسال اخبار و عكس و تصاوير به منظور تهييج افراد آشوبگر، با طراحي توطئه ي تخلف در انتخابات سعي در تبديل كردن انتخابات به حربهاي براي براندازي نظام داشتند.»
«ساخت و پرتاب بمبها و نارنجكهاي دست ساز»،«اقدام به حمله به نيروهاي بسيج»،«تخريب اموال عمومي، بانك ها، اتوبوسهاي شركت واحد و بسياري ديگر از اموال دولتي و اموال خصوصي» نیز از مواردی است که نماینده دادستان تهران آن ها را به معترضان به نتایج انتخابات نسبت داد و گفت«اين متهمين به علاوه اقدام به پخش سي دي و اعلاميههايي تحريك آميز در سطح جامعه ميكردند و به منظور ايجاد رعب و حراس و برهم زدن نظم عمومي در پايتخت، به همراه خود سلاحهاي گرم نظير كلت و نارنجك و سلاحهاي سرد مثل چاقو و قمه حمل ميكردند و از آن براي برهم زدن نظم و آسيب زدن به نيروهاي بسيج و انتظامي استفاده ميكردند.»
آتش زدن مسجد لولاگر،مسجدی که نیروهای گردان عاشورای بسیج از بالای آن به سوی مردم شلیک کرده و چند نفر را کشتند از جمله اتهاماتی است که نماینده دادستان تهران به معترضان به انتخابات نسبت داد و گفت«متهمين اين پروندهها در خلال اغتشاشات اخير علاوه بر تخريب اموال عمومي تا جايي پيش رفتند كه اقدام به آتش زدن مسجد لولاگر به عنوان محل عبادت مردم كردند و خواسته يا ناخواسته باعث تخريب چهره نظام جمهوري اسلامي شدند.»
عفو بین الملل:تشکیل کمیته مستقل و بین المللی برای بررسی تجاوز و شکنجه
شبکه جنبش راه سبز(جرس): سازمان عفو بین الملل از رهبر جمهوری اسلامی خواست تا امکان بررسی احتمال تجاوز و شکنجه معترضان تحت نظر کمیته مستقل با حضور کارشناسان بین المللی را فراهم کند.
آيرین خان دبیر کل سازمان عفو بین الملل در مورد بررسی تجاوز و شکنجه بازداشت شدگان گفت که« رهبر ایران باید برای بررسی شدت گرفتن بد رفتاری با بازداشت شدگان اخیر اقداماتی را در پیش گیرد و تنها انکار تجاوز و شکنجه بازداشت شدگان از سوی حکومت ایران کافی نیست.
مهدی کروبی کاندیدای معترض انتخابات ریاست جمهوری پیشتر با انتشار متن نامه اش به هاشمی رفسنجانی بخشی از پشت پرده بازداشتگاه های مخوفی و مخفی نهادهای امنیتی و نظامی و همچنین تجاوز و شکنجه های جسمی و جنسی بازداشت شدگان را فاش کرد.
با این حال حاکمیت ایران که اکنون در انحصار جناح محافظه کار و بخشی از چهره های نظامی- امنیتی است به انکار محتوای نامه مهدی کروبی پرداخته و خواستار محاکمه وی شده اند.
آيرین خان دبیر کل سازمان عفو بین الملل در مورد بررسی تجاوز و شکنجه بازداشت شدگان گفت که« رهبر ایران باید برای بررسی شدت گرفتن بد رفتاری با بازداشت شدگان اخیر اقداماتی را در پیش گیرد و تنها انکار تجاوز و شکنجه بازداشت شدگان از سوی حکومت ایران کافی نیست.
مهدی کروبی کاندیدای معترض انتخابات ریاست جمهوری پیشتر با انتشار متن نامه اش به هاشمی رفسنجانی بخشی از پشت پرده بازداشتگاه های مخوفی و مخفی نهادهای امنیتی و نظامی و همچنین تجاوز و شکنجه های جسمی و جنسی بازداشت شدگان را فاش کرد.
با این حال حاکمیت ایران که اکنون در انحصار جناح محافظه کار و بخشی از چهره های نظامی- امنیتی است به انکار محتوای نامه مهدی کروبی پرداخته و خواستار محاکمه وی شده اند.
جلسه سوم دادگاه نمایشی آغاز شد
شبکه جنبش راه سبز(جرس): سومين جلسه دادگاه نمایشی شماری از بازداشت شدگان پس از کودتای انتخاباتی دقایقی پیش آغاز شد.
ریاست این دادگاه نمایشی را «صلواتی» رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب بر عهده دارد و سپهری نماینده دادستان چون دو جلسه قبلی قرار است ادعانامه ای را تحت عنوان کیفرخواست عمومی برای همه بازداشت شدگان قرائت کند.
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران دقایقی پیش خبر داد که قرار است در سومین جلسه دادگاه نمایشی عکس ها و فیلم هایی از آنگه این رسانه نزدیک به کودتاگران«حضور آشوبگران در صحنه اغتشاشات» نامیده پخش و کیفرخواست انفرادی 20 نفر نیز ارائه شود.
ریاست این دادگاه نمایشی را «صلواتی» رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب بر عهده دارد و سپهری نماینده دادستان چون دو جلسه قبلی قرار است ادعانامه ای را تحت عنوان کیفرخواست عمومی برای همه بازداشت شدگان قرائت کند.
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران دقایقی پیش خبر داد که قرار است در سومین جلسه دادگاه نمایشی عکس ها و فیلم هایی از آنگه این رسانه نزدیک به کودتاگران«حضور آشوبگران در صحنه اغتشاشات» نامیده پخش و کیفرخواست انفرادی 20 نفر نیز ارائه شود.
ترس احمدی نژاد در نیویورک از جنبش راه سبز مردم ایران
دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن در دعوت از ایرانیان مقیم آمریکا پرده از ترس احمدی نژاد از جنبش راه سبز مردم ایران برداشت و حضور او را در نیویورک تایید کرد. ظاهرا این دفتر نتوانسته است ایرانیان طرفدار این رییس جمهور محبوب و مردمی!! را برای شرکت در داخل جلسه پیدا کند و اکثر ایرانیان تقاضای دعوت نامه برای تظاهرات بیرون جلسه را داشته اند.
متن این نامه که در عکس دیده می شود بدین شرح است:
برادر عزیز و گرامی جناب آقای........
با سلام و عرض تبریک به مناسبت اعیاد مبارکه شعبانیه، بدینوسیله ضمن دعوت از جنابعالی جهت شرکت در جلسه دیدار رییس جمهور محبوب و مردمی جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد با هموطنان ایرانی مقیم آمریکا در نیویورک، تقاضا می شود چند تن از ایرانیان آشنا و مورد اعتماد خود را نیز معرفی نمایید تا برای آنان کارت دعوت به منظور حضور در جلسه مذکور ارسال گردد. شایان ذکر است که با توجه به فضای حساس ناشی از تحولات اخیر پس از انتخابات در ایران، خواهشمند است در معرفی افراد دقت کامل مبذول فرمایید تا خدای ناکرده آرمش جلسه دچار اختلال نشود.
سرپرست- مصطفی رحمانی
متن این نامه که در عکس دیده می شود بدین شرح است:
برادر عزیز و گرامی جناب آقای........
با سلام و عرض تبریک به مناسبت اعیاد مبارکه شعبانیه، بدینوسیله ضمن دعوت از جنابعالی جهت شرکت در جلسه دیدار رییس جمهور محبوب و مردمی جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد با هموطنان ایرانی مقیم آمریکا در نیویورک، تقاضا می شود چند تن از ایرانیان آشنا و مورد اعتماد خود را نیز معرفی نمایید تا برای آنان کارت دعوت به منظور حضور در جلسه مذکور ارسال گردد. شایان ذکر است که با توجه به فضای حساس ناشی از تحولات اخیر پس از انتخابات در ایران، خواهشمند است در معرفی افراد دقت کامل مبذول فرمایید تا خدای ناکرده آرمش جلسه دچار اختلال نشود.
سرپرست- مصطفی رحمانی
جامعه مدرسین هم به فجایع بازداشتگاه ها اعتراض کرد
شبکه جنبش راه سبز(جرس): جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، که به محافظه کاران نزدیک است، با تداوم جنبش سبز و انتشار بخشی از فجایع بازداشتگاه ها و آنچه بر بازداشت شدگان می گذرد در سرمقاله خبرنامه اخیرش به سکوت دو ماهه در قبال رویدادهای پس از کودتای انتخاباتی پایان داد و خواستار «برخورد با اقدامات غیرقانونی در روند بازداشتها»،«رعایت حقوق زندانیان»، و برخورد«اقدام خودسرانه »شد.
به رغم آنکه محمد یزدی دبیر و احمدی خاتمی یکی از اعضای جامعه مدرسین در رویدادهای پیش و پس از انتخابات از احمد نژاد حمایت کرده و بارها بر رهبران جنبش سبز حمله کرده اند اما انتشار سرمقاله جدید خبرنامه داخلی جامعه مدرسین حاکی است که بخش عمده ای از روحانیان بلندپایه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز به رغم آنکه در جناح محافظه کار قرار می گیرند اما از عواقب تندروی و اقدامات غیرقانونی کودتاگران به شدت نگران و ناراضی هستند.
سرمقاله خبرنامه داخلی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پس از سکوت دو ماهه این تشکل در قبال تقلب گسترده در انتخابات،کشتار،بازداشت و ضرب و شتم مردم ومعترضان به کودتای انتخاباتی و برگزاری دادگاه های نمایشی منتشر شد با این حال در آن تاکید شده که« بازداشتهایی که در پی ناآرامیهای پس از انتخابات صورت گرفت، اگر چه از نظر مسوولین امر توانست نقش مهمی در مهار بحران داشته باشد، ولی بروز برخی اقدامات در روند بازداشتها موجب نگرانیهایی در سطح جامعه شد. هر چند در چنین اتفاقاتی همواره نارضایتیهایی بروز میکند، اما اینبار به دلیل بحرانی بودن فضا شاهد برخی برخوردها بودیم که نگرانی دلسوزان و مقامات عالی نظام را در پی داشت و منجر به دخالت رهبری و تعطیلی یکی از این بازداشتگاهها شد.»
خبرنامه جامعه مدرسین در ادامه سرمقاله اش به چهار مورد اشاره و تاکید کرده که«لازم است پیرامون این قضیه به موضوعات زیر توجه شود.»
از جمله در اولین مورد تاکید کرده که« رعایت حقوق متهمین و حتی مجرمین از افتخارات بزرگ نظام قضایی اسلام است و بزرگان نظام همواره بر برخورداری از برخوردهای غیر قانونی و غیر شرعی بازداشتشدگان تاکید کردهاند، از سوی دیگر بروز هرگونه تخلف و اقدام خودسرانه موجب بهانه جدی دشمن و تخریب وجهه نظام میشود که ضروری است مسوولین امر بیش از پیش به این موضوع توجه کنند.»
جامعه مدرسین در بند دوم سرمقاله خبرنامه داخلی اش البته به مهدی کروبی بدون ذکر نام او بله خاطر افشای پشت پرده فجایع بازداشتگاه ها انتقاد کرده و نوشته است که«همانگونه که بارها تاکید کردهایم، طرفین دعوی باید با آرامش و تدبیر به دنبال خواستههای خود باشند تا شرایط کشور تنش آلود نشود.نامه نگاریهایی که اخیراً در اعتراض به روند بازداشتها صورت میگیرد، علاوه بر آنکه چندان وجاهت و اعتبار حقوقی ندارد، شائبه جنگ روانی و فشار بر مراجع ذیصلاح را دامن میزند. طبیعی است که باید روند امور از مجرای قانونی آن پیگیری شود و راه بر هرگونه بیقانونی بسته شود.»
سومین محور مورد نظر سرمقاله داخلی جامعه مدرسین خواستار برخورد با اقدامات غیرقانونی در روند بازداشت ها شده و تاکید کرده که«همانگونه که برخورد با عوامل تنشها و ناآرامیها ضروری است، برخورد با اقدامات غیرقانونی در روند بازداشتها نیز میتواند در تلطیف اوضاع و بازگشت کامل آرامش به کشور موثر باشد. هیچ چیزی همانند قانوگرایی نمیتواند راهکار اصلی و چاره و علاج فوری مسایل پیش آمده باشد.»
سرمقاله نشریه داخلی جامعه مدرسین تاکید کرده که«حفظ آرامش، عدم عصبیت و جلوگیری از تحریک طرف مقابل دعوی از مهمترین مولفههای ضروری کشور ما در شرایط خطیر کنونی است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز تاکید داشتند،معترضین و مدافعان انتخابات نباید همدیگر را عصبانی کنند.چنین تنشزایی هایی به صلاح هیچ کس نیست.»
به رغم آنکه محمد یزدی دبیر و احمدی خاتمی یکی از اعضای جامعه مدرسین در رویدادهای پیش و پس از انتخابات از احمد نژاد حمایت کرده و بارها بر رهبران جنبش سبز حمله کرده اند اما انتشار سرمقاله جدید خبرنامه داخلی جامعه مدرسین حاکی است که بخش عمده ای از روحانیان بلندپایه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز به رغم آنکه در جناح محافظه کار قرار می گیرند اما از عواقب تندروی و اقدامات غیرقانونی کودتاگران به شدت نگران و ناراضی هستند.
سرمقاله خبرنامه داخلی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پس از سکوت دو ماهه این تشکل در قبال تقلب گسترده در انتخابات،کشتار،بازداشت و ضرب و شتم مردم ومعترضان به کودتای انتخاباتی و برگزاری دادگاه های نمایشی منتشر شد با این حال در آن تاکید شده که« بازداشتهایی که در پی ناآرامیهای پس از انتخابات صورت گرفت، اگر چه از نظر مسوولین امر توانست نقش مهمی در مهار بحران داشته باشد، ولی بروز برخی اقدامات در روند بازداشتها موجب نگرانیهایی در سطح جامعه شد. هر چند در چنین اتفاقاتی همواره نارضایتیهایی بروز میکند، اما اینبار به دلیل بحرانی بودن فضا شاهد برخی برخوردها بودیم که نگرانی دلسوزان و مقامات عالی نظام را در پی داشت و منجر به دخالت رهبری و تعطیلی یکی از این بازداشتگاهها شد.»
خبرنامه جامعه مدرسین در ادامه سرمقاله اش به چهار مورد اشاره و تاکید کرده که«لازم است پیرامون این قضیه به موضوعات زیر توجه شود.»
از جمله در اولین مورد تاکید کرده که« رعایت حقوق متهمین و حتی مجرمین از افتخارات بزرگ نظام قضایی اسلام است و بزرگان نظام همواره بر برخورداری از برخوردهای غیر قانونی و غیر شرعی بازداشتشدگان تاکید کردهاند، از سوی دیگر بروز هرگونه تخلف و اقدام خودسرانه موجب بهانه جدی دشمن و تخریب وجهه نظام میشود که ضروری است مسوولین امر بیش از پیش به این موضوع توجه کنند.»
جامعه مدرسین در بند دوم سرمقاله خبرنامه داخلی اش البته به مهدی کروبی بدون ذکر نام او بله خاطر افشای پشت پرده فجایع بازداشتگاه ها انتقاد کرده و نوشته است که«همانگونه که بارها تاکید کردهایم، طرفین دعوی باید با آرامش و تدبیر به دنبال خواستههای خود باشند تا شرایط کشور تنش آلود نشود.نامه نگاریهایی که اخیراً در اعتراض به روند بازداشتها صورت میگیرد، علاوه بر آنکه چندان وجاهت و اعتبار حقوقی ندارد، شائبه جنگ روانی و فشار بر مراجع ذیصلاح را دامن میزند. طبیعی است که باید روند امور از مجرای قانونی آن پیگیری شود و راه بر هرگونه بیقانونی بسته شود.»
سومین محور مورد نظر سرمقاله داخلی جامعه مدرسین خواستار برخورد با اقدامات غیرقانونی در روند بازداشت ها شده و تاکید کرده که«همانگونه که برخورد با عوامل تنشها و ناآرامیها ضروری است، برخورد با اقدامات غیرقانونی در روند بازداشتها نیز میتواند در تلطیف اوضاع و بازگشت کامل آرامش به کشور موثر باشد. هیچ چیزی همانند قانوگرایی نمیتواند راهکار اصلی و چاره و علاج فوری مسایل پیش آمده باشد.»
سرمقاله نشریه داخلی جامعه مدرسین تاکید کرده که«حفظ آرامش، عدم عصبیت و جلوگیری از تحریک طرف مقابل دعوی از مهمترین مولفههای ضروری کشور ما در شرایط خطیر کنونی است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز تاکید داشتند،معترضین و مدافعان انتخابات نباید همدیگر را عصبانی کنند.چنین تنشزایی هایی به صلاح هیچ کس نیست.»
درخواست علما از خبرگان: رهبری معزول است به وظیفه قانونی تان عمل کنید
شرائط تدبیر و عدالت رهبری در چند ماه اخیر نقض شده و ایشان با توجه به مبانی فقهی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خودبخود معزولند. منتهی به لحاظ طی مراحل قانونی مجلس خبرگان می باید به عنوان نمایندگان عالی مردم به مفاد اصل 111 قانون اساسی درباره عزل رهبری عمل کنند. / در سنوات ماضیه کثیراً شاهد ارتکاب ظلم های فاحش و موحش، با نظارت و اطلاع مقام رهبری و امر یا سکوت ایشان نسبت به این امور بوده ایم. از حبس و حصر مراجع متعدد تقلید گرفته تا پادگانی کردن حوزه علمیه قم و سایر حوزه ها که افتخارشان در طول تاریخ، استقلال از حکومت بوده است و بازگذاشتن دست ایادی وابسته به قدرت برای تطاول به حیثیت و امنیت علما و مدارس، و اینکه در سا لهای اخیر روزی نیست که خبر توقیف روزنامه ای یا دستگیری و آزار منتقدانی منتشر نشود./ مسوولاني كه با تدارك اين تحريكها زمينهسازحوادث خونين شنبه شدند بايد پاسخگو باشند و با ضرب و زور راديو و تلويزيون و زندان نميتوان جاي شاكي و متهم را عوض كرد.
شبکه جنبش راه سبز (جرس): جمعی از علما و فضلای حوزه های علمیه قم، اصفهان و مشهد در نامه سرگشاده ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری دغدغه های خود را با ایشان در میان گذاشته اند و خواستار ارزیابی صلاحیتهای آیت الله خامنه ای برای ادامه رهبری جمهوری اسلامی شده اند.
پس از انتخابات 22 خرداد و وقایع بعد از آن بدنبال حمایت تمام قد آیت الله خامنه ا ی از نتایج اعلام شده انتخابات و خطبه های تاریخی ایشان در نماز جمعه 29 خرداد و سرکوبهای خونین خیابانی و بازداشت گسترده فعلان سیاسی منتقد و شکنجه بازداشت شدگان در زندانهای گاه ناشناس و کشته شدن برخی از بازداشت شده ها موجی از نارضایتی در میان اقشار مختلف مردم بویژه روحانیون و فقها و مراجع برخاست.
فتاوای تاریخی 19 تیر آیت الله العظمی منتظری، نامه های آیت الله طاهری اصفهانی، اظهارنظرهای فقهی آیت الله بیات زنجانی، نامه نمایندگان ادوار گذشته مجلس شورای اسلامی و بیانیه اخیر آیت الله سید علی محمد دستغیب نمونه های از این اعتراضات رو به گسترش است.
به گزارش خبرنگار "جرس" به نظر نویسندگان روحانی این نامه، شرائط تدبیر و عدالت رهبری در چند ماه اخیر نقض شده و ایشان با توجه به مبانی فقهی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خودبخود معزولند. منتهی به لحاظ طی مراحل قانونی مجلس خبرگان می باید به عنوان نمایندگان عالی مردم به مفاد اصل 111 قانون اساسی درباره عزل رهبری عمل کنند.
اسامی امضاکننده های این نامه مهم به دلیل خفقان و سرکوب شدید داخل کشور و خطر جانی آنها به تقاضای خود امضاکننده ها منتشر نمی شود. اما پس از احراز وثاقت نامه به انتشار آن مبادرت شد.
متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار "جرس" قرار گرفته به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی: واذا حکمتم بین الناس فاحکموا بالعدل
حضرات آیات و علمای اعلام اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری
سلام علیکم
محترما، با استناد به نهجی که قاطبه علما بر آن وقوف دارند «عدالت» شرط زعامت و امامت است و حتی اگر از امام جماعتی دروغ واحدی مشاهده شود از عدالت ساقط و اقتدا بدو جایز نیست چه رسد که حق الناسی ولو صغیر برعهده او باشد و ستمی بر یک فرد نماید. رهبر فقید انقلاب حضرت آیت اله العظمی امام خمینی می فرمایند:«عالم و عادل بودن از خصال ضروری ولایت فقیه است و فقیه اگر دیکتاتوری کند خودبخود معزول است».
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و اکابر علمای صدر انقلاب برای اینکه مانع ظهور مجدد دیکتاتوری آنهم تحت لوای دین شوند مجلس خبرگان رهبری را پیش بینی کردند اما در دوره رهبری [آیت الله] آقای خامنه ای با وضع نظارت استصوابی به نحوی عمل شد که نمایندگان مجلس خبرگان عملا منتخب فقهای شورای نگهبان باشند که فقهای این شورا هم منصوب رهبرند و به عبارت اخری، نمایندگان خبرگان رهبری که باید بر رهبری نظارت کرده و مانع توسل او به زور و دیکتاتوری شوند خود در یک انتخاب دو درجه ای منصوب رهبری هستند و به این وسیله ولایت فقیه، میراث امام راحل را که برای مانع شدن ازدیکتاتوری بود به خلافت و سلطنت روحانی مبدل کردند.
بخاطر تجربه تلخ ديكتاتوري زمان شاه ، خبرگان قانون اساسي تصميم گرفتند نيروهاي مسلح و تلويزيون را كه وسيله اصلي سركوب است و هر كس آنها را داشته باشد قدرت اصلي را در دست دارد از چنگ قواي سه گانه بيرون آورند تا هيچيك نتواند بر ديگري فائق شود و ديكتاتوري به وجود آورد و مجلس خبرگان رهبري را هم قرار دادند تا از جانب ملت بر رهبري نظارت كند كه خود او از اين قدرت براي ديكتاتوري استفاده نكند اما آقاي خامنه اي سپاه را به گارد شخصي خود و راديو و تلويزيون را به مبلغ و مدافع خود و آلات قدرت ملت را به آلات شخصي خود بدل كرده است. در سازمان عظيم راديو و تلويزيون نه تنها مردم بلكه شخصيت هاي انقلاب و نظام كه اندكي با مواضع ايشان زاويه دارند امكان حضور و بحث و نقد ندارند و وسايل قدرت را به وسيله سركوب منتقدان خود تبديل كرده اند.
در سنوات ماضیه کثیراً شاهد ارتکاب ظلم های فاحش و موحش، با نظارت و اطلاع مقام رهبری و امر یا سکوت ایشان نسبت به این امور بوده ایم. از حبس و حصر مراجع متعدد تقلید گرفته تا پادگانی کردن حوزه علمیه قم و سایر حوزه ها که افتخارشان در طول تاریخ، استقلال از حکومت بوده است و بازگذاشتن دست ایادی وابسته به قدرت برای تطاول به حیثیت و امنیت علما و مدارس، و اینکه در سا لهای اخیر روزی نیست که خبر توقیف روزنامه ای یا دستگیری و آزار منتقدانی منتشر نشود. رهبر جمهوری اسلامی بخاطر بیماری "دیگر هراسی" (که فراتر از بیماری "بیگانه هراسی" است و هرکسی را که تابع او نباشد دشمن می پندارد) در هر سخنرانی بیش از همه چیز از "دشمن خارجی" می گوید و تمام دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی را به سوی کشف دشمن در همه جا و همه چیز سوق داده است و همه انتقادات را با سلاح انتساب به «دشمن» می کوبد.
چنان دیکتاتوری حاکم شده است که ما نیز به عنوان مدافعان حریم شریعت و دیانت با وجود اینکه با کثیری از شما حضرات مؤانست داریم اما ناچار از تقیه هستیم اما این تقیه دائمی نخواهد بود و این شکایت اگر رسیدگی نشود آخرین نخواهد بود.
در این شکایت از بیان مدلل صدها مصداق ستم ها و دروغ ها و امر به منکر ها و نهی از معروف ها صرفنظر کرده و به جدید ترین مصداق های متأخر اکتفا می کنیم که دستاورد آن بازداشت هزاران شهروند و مجروح شدن صدها تن که بعضا آثار آن تا سالیان متمادی خواهد ماند و شهادت دهها تن از مردم بیگناه و زندانی کردن دهها تن از شخصیت های برجسته سیاسی و علمی کشور که در انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی نقش مؤثری داشته اند بوده است. امید داریم با رسیدگی مجلس خبرگان به مرحله بیان کارنامه گذشته نرسیم که خداوند متعال می فرماید «ولاینال عهدی الظالمین».
منع خشونت آمیز حق برگزاری اجتماعات
برگزاری اجتماعات حق قانونی و شرعی است.وفق اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «تشكيل اجتماعات و راه پيمايي ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن كه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است». خبرگان قانون اساسی در هنگام وضع این قانون تصریح کرده اند که دولت فقط باید از راهپیمایی ها اطلاع قبلی داشته باشد و موظف است امنیت راهپیمایی ها را حفظ کند و پیشنهاد توطئه آمیز نبودن راهپیمایی به بجث گذاشته می شود اما به دلیل اینکه احتمال دادند بهانه ای برای سوء استفاده وجلوگیری از حق تظاهرات مردم گردد با آن مخالف شد و رای نیاورد (جلداول.صص 683 تا685 و 710 تا 721 و جلد 3 صص 1760 تا 1761)
خداوند متعال در آیه شریفه «لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم» حتی فریاد زدن را در خصوص کسی که مورد ظلم واقع شده جایز می داند چه رسد که این ظلم به آرای یک ملت و به نظامی اسلامی باشد. ما مجاز نیستیم مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را قربانی مشروعیت انتخاب شخصی کنیم که با روش های نادرست و غیر قانونی و شرعی می خواهد سکان دولت را در دست بگیرد.
اجازه خشونت و کشتار مردم توسط [آیت الله ] آقای خامنه ای
رسانههاي انحصاري دولتي ميكوشند به مردم نجيب و مسالمتجوي ما تهمت اغتشاشگري بزنند اما دو راهپيمايي در روزهاي دوشنبه 25 خرداد و چهارشنبه 27 خرداد خط بطلاني است بر اين اتهامات. هر بار جمعيتي بيش از يك ميليون نفر دست به راهپيمايي زدند و در اين جمعيت عظيم كه مسيري چندكيلومتري را طي كرد حتي يك شيشه شكسته نشد، يك شعار سر داده نشد و خوني از بيني كسي بيرون نيامد. اين دو حركت باشكوه نشان داد كه مردم فقط به انتخاباتي متقلبانه اعتراض دارند و نظام و اسلام و پليس و سپاه و بسيج را از خودشان ميدانند اما متاسفانه درپی سخان تند مقام رهبری در نماز جمعه 29 خرداد 88 بود که روز شنبه از سحرگاهان با گسيل دهها هزار نيروي امنيتي و لباس شخصي كه بعضا از نقاط ديگر آورده شده بودند شهر بزرگ تهران را بدون اعلام رسمي تبديل به حكومت نظامي كردند و همان مردم مسالمتجو را كه براي تكرار راهپيمايي آرام خود در مسير انقلاب تا آزادي آمده بودند مورد حمله قرار دادند و براي جلوگيري از شكلگيري هرگونه تجمع به محض اينكه چند نفر را با همديگر ميديدند با باتوم مورد ضرب و شتم قرار ميدادند و با اين رفتار تحريكآميز و تحقيركننده خود موجب واكنش مردم شدند. صدها نفر را زخمي و بازداشت كرده يا به شهادت رساندند هم آنان را اغتشاشگر ناميدند.
مسوولاني كه با تدارك اين تحريكها زمينهسازحوادث خونين شنبه شدند بايد پاسخگو باشند و با ضرب و زور راديو و تلويزيون و زندان نميتوان جاي شاكي و متهم را عوض كرد.
درخطبه هاي نماز جمعه آيت الله خامنه اي (29خرداد1388) آمده است: «درداخل كشور هم عوامل اين عناصر خارجي به كار افتادند و خط تخريب خياباني شروع شد؛ خط تخريب، خط آتش سوزي، اموال عمومي را آتش بزنند، حريم كسب و كار مردم را ناامن كنند، شيشه هاي دكان مردم را بشكنند، اموال بعضي از مغازه ها را به غارت ببرند، امنيت مردم را از جانشان و مالشان سلب كنند؛ امنيت مردم مورد تطاول اينها قرارگرفت. اين ربطي به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، اين مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست نشاندگان سرويسهاي جاسوسي غربي و صهيونيست است.»
«من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستي نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن،به عهده آنهاست...اين تصور هم غلط است كه بعضي خيال كنند با حركات خياباني، يك اهرم فشاري عليه نظام درست مي كنند و مسئولين نظام را مجبور مي كنند، وادار مي كنند تا به عنوان مصلحت، زيربار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. اولا تن دادن به مطالبات غيرقانوني، زيرفشار، خود اين، شروع ديكتاتوري است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبه غلطي است. عواقبي هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيما متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهدشد. اگر لازم باشد مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.»
این شیوه برخورد تهدید آمیز با کسانی بود که خواسته روشنی داشتند و می گفتند کار ساده ای مانند تطبیق کدملی رای دهندگان ثبت شده در دسته های تعرفه های رأی با کدملی موجود در رایانه سازمان ثبت احوال انجام گردد اما با جار و جنجال و پیشنهاد های اغوا کننده ای مانند شمارش ده درصد صندوق هایی که سه هفته بود نزد وزارت کشور بود و هر کاری می خواستند با آن کرده اند افکارعمومی را از پیشنهادات اصلاح طلبان منحرف می کردند و به خشونت ها ادامه می دادند.
تهدید به خشونت و مقابله:
برای تحریک احساسات حامیان خود و نشان دادن اینکه برای مقابله با معترضان (نه شنیدن حرف آنان و داوری بیطرفانه)تا پای جان ایستاده است خطبه ها با سخنان زیر تمام شد«يك خطاب آخري هم عرض كنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقيه الله (ارواحنا فداه): اي سيد ما! اي مولاي ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلي دارم، جسم ناقصي دارم، اندك آبرويي هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد؟ همه اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و درراه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاي ما، دعا كن براي ما؛ صاحب ما توئي؛صاحب اين كشور توئي، صاحب اين انقلاب توئي، پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاي خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيباني بفرما»( كيهان چهارشنبه 3 تیر 1388- شماره 19394)
«اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتي آنهايي كه رأي نياورند، اردوكشي خياباني بكنند، طرفدارانشان را بكشند به خيابان؛بعد آنهايي كه رأي آورده اند هم، در جواب آنها، اردوكشي كنند، بكشند به خيابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصير مردم چيست؟ اين مردمي كه خيابان، محل كسب و كار آنهاست، محل رفت وآمد آنهاست، محل زندگي آنهاست، اينها چه گناهي كردند؟ كه ما مي خواهيم طرفدارهاي خودمان را به رخ آنها بكشيم؛ آن طرف يك جور، اين طرف يك جور. براي نفوذي تروريست- آن كسي كه مي خواهد ضربه تروريستي بزند- مسئله او مسئله سياسي نيست؛ براي او چه چيزي بهتر از پنهان شدن درميان اين مردم؛ مردمي كه مي خواهند راهپيمايي كنند يا تجمع كنند. اگر اين تجمعات پوششي براي او درست كند، آنوقت مسئوليتش با كيست؟ الان همين چند نفري كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادي، ازبسيج، جواب اينها را كي بناست بدهد؟ واكنشهايي كه به اينها نشان داده خواهدشد- تو خيابان ازشلوغي استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروي انتظامي را ترور كنند- كه بالاخره واكنشي به وجود خواهدآورد، واكنش احساسي خواهدبود. محاسبه اين واكنشها با كيست؟»
قانون ستیزی رهبر در انتخابات ، ریشه اصلی درگیری ها و خونریزی ها:
[آیت الله]آقای خامنه ای در خطبه های نماز جمعه گفتند:«قانون فصل الخطاب است؛ قانون را فصل الخطاب بدانيد. انتخابات اصلا براي چيست؟ انتخابات براي اين است كه همه اختلافها سرصندوق رأي حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاي رأي معلوم شود كه مردم چي مي خواهند، چي نمي خواهند؛ نه در كف خيابانها» اما کسی که نخستین گام را برای قانون شکنی برداشت و موجب شد نامزدها و مردم مطمئن شوند که اعتراضات و شکایت بی حاصل است وتصمیم به رئیس جمهور شدن احمدی نژاد از قبل اتخاذ شده است شخص رهبری بود.
شاه بیت فرمایشات ایشان در نماز جمعه تاکید بر رعایت قانون بود. سخنی که این روزها بارها دررسانه ملی! از زبان دیگران هم مطرح شده است تا معترضان را قانون شکن جلوه دهند اما اعتراض ها فقط و فقط بخاطر این بود که در تمام مراحل انتخابات، قانون شکسته شده است و مدارک و دلایل آن تفصیلا در اختیار شورای نگهبان قرار گرفت و منتشر هم شد. تاکید بر رعایت قانون مغتنم بود و به همین دلیل این پرسش به وجود می آید که چرا ایشان برخلاف قانون عمل کرد و با ایجاد بی اعتمادی مطلق راه را برای درگیری مفتوح ساخت. طبق ماده 80 قانون انتخابات ریاست جمهوری، كسانی كه از نحوه برگزاری انتخابات شكایت داشته باشند ، می توانند ظرف سه روز از تاریخ اخذ رأی شكایت مستند خود را به ناظرین شورای نگهبان یا دبیرخانه این شورا نیز تسلیم دارند. وطبق ماده 79 این قانون نیز مقرر می دارد که شورای نگهبان ظرف یك هفته و در صورت ضرورت حداكثر ده روز پس از دریافت نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نظر قطعی خود را نسبت به انتخابات انجام شده به وزارت كشور اعلام و وزارت كشور از طریق رسانه های گروهی نتیجه نهایی را به اطلاع مردم خواهد رساند و پس از آن است که از نظر قانونی می توان فرد منتخب را رئیس جمهور نامید، اما برخلاف نص صریح قانون درست یک روز پس از اعلام نتایج و قبل از رسیدگی شورای نگهبان به اعتراضات و شکایات و صحه گذاشتن آن بر انتخابات ، مقام محترم رهبری فرمودند "انتخابات 22 خرداد، با هنرنمائی ملت ایران، نصاب تازهئی در سلسلهی طولانی انتخابهای ملّی پدید آورد. مشاركت بیشاز هشتاد درصدی مردم در پای صندوقها و رأی بیستوچهار میلیونی به رئیس جمهور منتخب، یك جشن واقعی است."آیا این سخنان تنفیذ زودهنگام نیست؟
در همین خطبه ها ضمن اینکه دیگران را از اجتماعات اعتراض آمیز که طبق اصل 27 قانون اساسی حق ملت است نهی فرمودنداعلام کردند اگر کسی اعتراضی دارد از مجاری قانونی پیگیری کند اما در همین سخنان تاکید داشتید که نتیجه انتخابات همین است که اعلام شده و امکان تغییر آن وجود ندارد و بدون توجه به انبوه دلایل و مدارک نامزدها درباره اشکالات موجود در انتخابات مجددا بر 24 میلیون رای یک نامزد صحه گذاشتید در حالی که هنوز هم شورای محترم نگهبان نظر قطعی خود را اعلام نکرده است. به عبارت ساده ، فرموده اند معترضین از طریق قانونی شکایت خود را پیگیری کنند اما مطمئن هم باشند که به جایی نمی رسد. بنابراین توصیه ایشان مفهومی جز تسلیم شدن بدون دلیل به نتایج اعلام شده ندارد. اگر فقط یک نفر معترض بود شاید شایبه ای در آن القا می شد اما هر سه نامزد دیگر و حتی نامزدی که به رئیس فعلی دولت تبریک گفته معترض بوده و مدارکی متقنی برای اثبات تقلب ارائه کرده اند. ما با کدام حجت شرعی و قانونی مجاز هستیم تسلیم نتایج نادرست اعلام شده شویم.
اشتباه تایید شمار آراء اعلام شده که درست ساعاتی پس از انتخابات صورت گرفت وقتی که تکرار شد نشان داد دیگر یک اشتباه نیست بلکه یک جباریت است زیرا پس از بروز اعتراضات هم ایشان در همان خطبه های 29 خرداد با وجود اینکه دم از قانون می زد بازهم علیرغم اینکه هنوز شورای نگهبان شکایت را بررسی نکرده و نظر خود را اعلام نکرده بود بر رای 24 میلیونی احمدی نژاد تاکید کرد و گفت:«خط انقلاب، چهل ميليون رأي دارد؛ نه بيست وچهارونيم ميليون كه رأي به رئيس جمهور منتخب است. چهل ميليون به خط انقلاب رأي دادند». این حرف نشان داد علیرغم اینکه به معترضان می گوید باید اعتراض خود را از راه قانونی پیگیری کنید تا تظاهرات خیابانی اما در همان خطبه ها نیز پیشاپیش اعلام می کند که رای احمدی نژاد همان 24 میلیون است و علاوه بر این اعلام می کند که این نتایج تغییر نخواهد کرد و دستکاری نخواهد شد چون اعتماد مردم را از بین می برد:«دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفته اند؛ دشمنان ملت ايران مي خواهند همين اعتماد را درهم بشكنند. اين اعتماد بزرگترين سرمايه جمهوري اسلامي است، مي خواهند اين را از جمهوري اسلامي بگيرند؛ مي خواهند ايجاد شك كنند، ايجاد ترديد كنند درباره اين انتخابات و اين اعتمادي را كه مردم كردند، تا اين اعتماد را متزلزل كنند.
دشمنان ملت ايران مي دانند كه وقتي اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتي مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را مي خواهند؛ هدف دشمن اين است. مي خواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهوري اسلامي بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزي است كه با هيچ خسارت ديگري قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمي اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را مي خواهد.
اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هي دارند دائماً به گوشها مي خوانند، تكرار مي كنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. مي خواستند زمينه را آماده كنند. من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفي را كه دشمن مي خواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهوري اسلامي مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سي سال است كه نظام جمهوري اسلامي با مسئولانش، با عملكردش، با تلاشهاي فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن مي خواهد اين اعتماد را بگيرد... خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهاني را دنيا به نام شما ثبت كند. خواستند اين كارها را بكنند؛ اما به نام شما ثبت شد. نمي شود آن را دستكاري كرد»
بنابراین شورای نگهبان نیز برفرض اینکه می خواست بی طرف باشد با وجود تکرار و تاکید ایشان از فردای انتخابات در مورد میزان آرا و نتایج آن دیگر راهی جز تایید نداشت چون جسارت رعایت قانون را که مقابله کردن با رهبر بود را ندارد.
قانون ستیزی رهبر:
حضرت امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه فرموده اند: «حکومت اسلام حکومت قانون و حاکمیت منحصر به خداست و قانون فرمان و حکم خداست . همه افراد از رسول اکرم(ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند». «حاکم در حقیقت قانون است و همه در امان قانونند». علیهذا قانون، خون جاری در رگ های نظام اسلامی است اما آیا در این سال ها قانون نقض نشده است؟ آیا توقیف یا لغو مجوز بیش از دویست نشریه در چندسال اخیر که بسیاری از آنها قبل از محاکمه، توقیف شدند و یا در محاکمات آنها قانون نادیده گرفته شد (در صورت لزوم تمام موارد را با دلایل و مدارک اعلام خواهیم کرد) و نظرمقامات بلند پایه قضایی هم در بسیاری از این موارد نادیده گرفته شد قانون شکنی نبود و سزاوار اعتراض نیست؟ اگر لازم بدانید صدها مورد قانون شکنی آشکار و نقض گسترده حقوق شهروندان را با دلایل و مدارک ارائه خوام داد که متاسفانه یک بار هم مورد اعتراض واقع نشده اند و اگر شده بود کار ما امروز به اینجا نمی رسید.
بازداشت های گسترده پس از اعلام نتایج انتخابات چه معنایی داشت؟ در حالی که بسیاری از شخصیت های برجسته کشور که التزام قلبی و عملی شان به کشور و نظام بیش از کسانی است که در 4 سال اخیر نظام را با بحران روبرو کرده اند و جرمی جز تلاش برای افزایش مشارکت مردم نداشته اند دستگیر می شوند و در دستگیری آنها قانون حقوق شهروندی مصوب مجلس و شورای نگهبان زیر پا گذاشته می شود و افرادی که با یک احضاریه با پای خود به هر مرجعی می آمدند شبانه و سحرگاه برخلاف اصول 32 و 37 قانون اساسی و قانون حقوق شهروندی بازداشت می شوند که ممنوعیت قانونی دارد و باز هم برخلاف قانون به آنها چشم بند زده می شود تا توهین و تحقیر کنند آیا این رفتارهای قانون شکنانه سزاوار اعتراض نیست؟ چرا [آیت الله]آقای خامنه ای متعرض این بازداشت ها و خشونت ها و قتل ها و قانون شکنی های گسترده در جریان دستگیرها نشدند؟ چرا نام دهها تن از شهروندان عادی که بازداشت شده اند اعلام نمی گردید و اجازه وکیل داشتن که طبق اصل 35 قانون اساسی وبند 3 قانون حقوق شهروندی و ماده واحده مصوب مجمع تشخیص مصلحت درسال 1370 که دادرسی بدون وکیل را باطل می داند و نیزطبق سایر قوانین،حق آنهاست به آنها داده نشد؟ آیا اینها قانون شکنی نیست؟
اعترافات:
در اعترافات افراد بازداشت شده، جملاتی با شباهت فراوان به سخنان زیر از [آیت الله] آقای خامنه ای به چشم می خورد: «ساز و كارهاي قانوني انتخابات در كشور ما اجازه تقلب نمي دهد. اين را هر كسي كه دست اندركار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصديق مي كند؛ آن هم در حد يازده ميليون تفاوت! يك وقت اختلاف بين دو رأي، صدهزار است، پانصدهزار است، يك ميليون است، حالا ممكن است آدم بگويد يك جوري تقلب كردند، جابه جا كردند؛ اما يازده ميليون را چه جور مي شود تقلب كرد!». این شباهت حیرت انگیز نشان می دهد که هدف از بازداشت اصلاح طلبان این بود که آنان را در شرایط زندان و شکنجه مجبور کنند اظهارات ایشان را در نماز جمعه تصدیق نمایند و این عملی باطل و گناه و مجرمانه است.
هزار سال است فقهای شیعه اقرار در زندان و در شرایط خوف را باطل می دانند و قوانین رسمی کشور هم آن را بی اعتبار می داند اما در دوره زعامت [آیت الله]آقای خامنه ای بارها اشخاصی را به بند کشیده و اقاریر آنها را با هدف های سیاسی از رسانه متعلق به ملت بدون اذن ملت پخش کرده اند هر چند برخلاف شرع و قانون بوده است. در حوادث اخیر نیز عده ای از شخصیت ها و جوانان را به زندان برده و تحت شکنجه جسمی و یا شکنجه روحی قرار داده و از زندان به همراه مامور به بیدادگاه فرمایشی و خلاف شرع آوردند تا آنچه را به آنها دیکته شده بود در مورد پیوند با منافقین و بیگانگان و غیره بر زبان آورند. حال آنکه اگر خود جناب آقای خامنه ای را هم فقط یک هفته به همین سلول ها ببرند به مسائلی بیش از اینها اعتراف خواهند کرد.
تحریف واقعیات:
درخطبه های تاریخی ایشان با اشاره به جنایت هواداران ایشان در کوی دانشگاه به گونه ای سخن گفته ئشده است که گویی هم آنها که مضروب و مجروح و کشته شدند بسیجی بودند و هم آنانکه کشته اند زیرا می گویند:« انسان دلش خون مي-شود از بعضي از اين قضايا؛ بروند توي كوي دانشگاه، جوانها، دانشجوها را- آن هم دانشجوهاي مؤمن و حزب اللهي را، نه آن شلوغ كن ها را- مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبري هم بدهند! دل انسان خون ميشود از اين حوادث». مضمون کلام هم این است که گویا اگر اگربه خانه دانشجویان حمله کرده و معترضان را می زدند اشکالی نداشت. آیا اطلاع ایشان از حادثه خونین کوی دانشگاه از منابع موثق بود؟ اگر از ماهیت مهاجمان اطلاع نداشتند به گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی مراجعه می کردند تا معلوم شود در این چند روز معترضان به انتخابات اغتشاش و جنایت کردند یا مدافعان دولت کنونی و همان لباس شخصی هایی که سال هاست در کمال امنیت ، امنیت را از مردم سلب کرده خشونت می آفرینند. همان کسانی که عضو شورای شهر را ترور می کنند و مجازات نمی شوند و کوی دانشگاه را در سال 87 به خون کشیدند و تبرئه شدند.
شکستن حریم خصوصی مردم:
در حوادث اخیر گزارش های وافره ای واصل گردیده است مبنی براینکه اگر مردم از چنگ مهاجمان امنیتی یا لباس شخصی به خانه ای گریختند ماموران به آن خانه یورش برده و پناه بردگان و صاحبان خانه را با ضرب و شتم دستگیر کرده اند. همچنین در موارد بسیاری اتفاق افاده است که به خانه کسانی که تنها پناه خود را الله اکبر گفتن بر بام خانه می دانستند حمله ور شده و با خشونت آنها را دستگیر کرده و با خود برده اند. از میان این خشونت ها ماجرای حمله به مجتمع مسکونی سبحان به صحن مجلس کشیده شد و کمیته حقیقت یاب مجلس گزارش تکان دهنده اش را منتشر کرد اما گوش شنوایی وجود نداشت. این حادثه غریبی است که روی بدترین جانیان را سفید کرده است زیرا خانه و حریم خصوصی مردم پناهگاه امن مردم بوده است اما ماموران استبداد می خواهند به مردم بگویند هیچ حریم امنی وجود ندارد و مردم حتی درخانه خودشان هم مرعوب باشند. این جرم در برابر چشمان دیگران صورت گرفت.
حرمت بیماران:
در شرع مقدس اسلام بر حرمت بیماران سفارش شده است به نحوی که حتی در جنگ با کفار نیز اگر برمریضی دست یافتند مجاز به آسیب رساندن به او و اسارتش نیستند. این حکم از پیش از اسلام نیز وجود داشت و قاطبه شیعیان در هزار سال مرثیه خوانی اهل بیت عصمت و طهارات علیهم السلام کرارا از لسان اهل منبر و وعظ استماع فرموده اند که در دشت خونین کربلا هنگامی که سپاه یزید چنان جنایت و قساوتی درباب خانواده و اصحاب امام مظلوم روا داشتند اما هنگامی که به امام زین العابدبن بیمار، چهارمین امام شیعیان، رسیدند هیچ صدمه ای به آن وجود مبارک نزدند اما در حوادث اخیر جهانیان شاهد بودند که چگونه سعید حجاریان را که به ضرب گلوله یکی از همین کودتاگران در چند سال پیش تا آستانه مرگ رفت و زنده ماندن او توام بود با رنج معلولیت و بیماری و ناتوانی در راه رفتن و تکلم و نوشتن و ... و تحت مراقبت دائمی پزشکی بود به اسارت گرفته شد به نحوی احساسات برخی از موافقان کودتا را هم جریحه دار کرده بود. البته بیماران متعدد دیگری هم در میان بازداشت شدگان بودند.
بنابر آنچه تسطیر یافت مضاف بر تخلفات و مظالم گسترده سال های اخیر که باید مبسوطا در رساله شکواییه دیگری به آن پرداخت، مسئول اصلی بروز بی اعتمادی و درگیری و خشونت ها و کشتارها و زندان ها در انتخابات اخیر، شخص [آیت الله] آقای خامنه ای است و صلاحیت بقای در این مقام را ندارد.
مولا علی از ربوده شدن خلخال از پاي يك زن يهودي گريست و فرمود اگر مسلماني به خاطر اين ستم در سايه حكومت اسلامي،بمیرد سزاوار است وامام خميني(ره) ا ين داستان را هم به عنوان نمونه ديگري از جلوههاي الگوي حكومت اسلامي در سال 57 ذكر كردند. (كوثر ج 3 ص 596)
علهیذا در برابر حوادث مؤلمه اخیره، همه حضرات مسئول و مکلف بوده و مجاز به غمض عین نیستند وگر نه شریک آن مظالم خواهند بود. ترس از قدرت و ترس از مخلوق شرک است و عذر مقبولی به درگاه حضرت حق نخواهد گردید.
همانطور که حضرات وقوف دارند در جریان مظالم سال های اخیر و خصوصا ماههای اخیر جناب [آیت الله] آقای خامنه ای شرایط مندرج در اصول پنجم و یکصد ونهم را از دست داده اند و مطاق اصل یکصد و یازده قانون اساسی جمهوری اسلامی خبرگان موظف به برکناری وی هستند و با توجه به اینکه چنین شخصی منعزل است هرنوع تعلل شما که منجر به ادامه وضع موجود و تبعات بعدی خواهد بود مسئولیت دنیوی و اخروی آن مستقیما بر عهده شما خواهد بود.
جمعی از علما و فضلای حوزه های علمیه قم، اصفهان و مشهد
24 مرداد 1388
شبکه جنبش راه سبز (جرس): جمعی از علما و فضلای حوزه های علمیه قم، اصفهان و مشهد در نامه سرگشاده ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری دغدغه های خود را با ایشان در میان گذاشته اند و خواستار ارزیابی صلاحیتهای آیت الله خامنه ای برای ادامه رهبری جمهوری اسلامی شده اند.
پس از انتخابات 22 خرداد و وقایع بعد از آن بدنبال حمایت تمام قد آیت الله خامنه ا ی از نتایج اعلام شده انتخابات و خطبه های تاریخی ایشان در نماز جمعه 29 خرداد و سرکوبهای خونین خیابانی و بازداشت گسترده فعلان سیاسی منتقد و شکنجه بازداشت شدگان در زندانهای گاه ناشناس و کشته شدن برخی از بازداشت شده ها موجی از نارضایتی در میان اقشار مختلف مردم بویژه روحانیون و فقها و مراجع برخاست.
فتاوای تاریخی 19 تیر آیت الله العظمی منتظری، نامه های آیت الله طاهری اصفهانی، اظهارنظرهای فقهی آیت الله بیات زنجانی، نامه نمایندگان ادوار گذشته مجلس شورای اسلامی و بیانیه اخیر آیت الله سید علی محمد دستغیب نمونه های از این اعتراضات رو به گسترش است.
به گزارش خبرنگار "جرس" به نظر نویسندگان روحانی این نامه، شرائط تدبیر و عدالت رهبری در چند ماه اخیر نقض شده و ایشان با توجه به مبانی فقهی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خودبخود معزولند. منتهی به لحاظ طی مراحل قانونی مجلس خبرگان می باید به عنوان نمایندگان عالی مردم به مفاد اصل 111 قانون اساسی درباره عزل رهبری عمل کنند.
اسامی امضاکننده های این نامه مهم به دلیل خفقان و سرکوب شدید داخل کشور و خطر جانی آنها به تقاضای خود امضاکننده ها منتشر نمی شود. اما پس از احراز وثاقت نامه به انتشار آن مبادرت شد.
متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار "جرس" قرار گرفته به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی: واذا حکمتم بین الناس فاحکموا بالعدل
حضرات آیات و علمای اعلام اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری
سلام علیکم
محترما، با استناد به نهجی که قاطبه علما بر آن وقوف دارند «عدالت» شرط زعامت و امامت است و حتی اگر از امام جماعتی دروغ واحدی مشاهده شود از عدالت ساقط و اقتدا بدو جایز نیست چه رسد که حق الناسی ولو صغیر برعهده او باشد و ستمی بر یک فرد نماید. رهبر فقید انقلاب حضرت آیت اله العظمی امام خمینی می فرمایند:«عالم و عادل بودن از خصال ضروری ولایت فقیه است و فقیه اگر دیکتاتوری کند خودبخود معزول است».
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و اکابر علمای صدر انقلاب برای اینکه مانع ظهور مجدد دیکتاتوری آنهم تحت لوای دین شوند مجلس خبرگان رهبری را پیش بینی کردند اما در دوره رهبری [آیت الله] آقای خامنه ای با وضع نظارت استصوابی به نحوی عمل شد که نمایندگان مجلس خبرگان عملا منتخب فقهای شورای نگهبان باشند که فقهای این شورا هم منصوب رهبرند و به عبارت اخری، نمایندگان خبرگان رهبری که باید بر رهبری نظارت کرده و مانع توسل او به زور و دیکتاتوری شوند خود در یک انتخاب دو درجه ای منصوب رهبری هستند و به این وسیله ولایت فقیه، میراث امام راحل را که برای مانع شدن ازدیکتاتوری بود به خلافت و سلطنت روحانی مبدل کردند.
بخاطر تجربه تلخ ديكتاتوري زمان شاه ، خبرگان قانون اساسي تصميم گرفتند نيروهاي مسلح و تلويزيون را كه وسيله اصلي سركوب است و هر كس آنها را داشته باشد قدرت اصلي را در دست دارد از چنگ قواي سه گانه بيرون آورند تا هيچيك نتواند بر ديگري فائق شود و ديكتاتوري به وجود آورد و مجلس خبرگان رهبري را هم قرار دادند تا از جانب ملت بر رهبري نظارت كند كه خود او از اين قدرت براي ديكتاتوري استفاده نكند اما آقاي خامنه اي سپاه را به گارد شخصي خود و راديو و تلويزيون را به مبلغ و مدافع خود و آلات قدرت ملت را به آلات شخصي خود بدل كرده است. در سازمان عظيم راديو و تلويزيون نه تنها مردم بلكه شخصيت هاي انقلاب و نظام كه اندكي با مواضع ايشان زاويه دارند امكان حضور و بحث و نقد ندارند و وسايل قدرت را به وسيله سركوب منتقدان خود تبديل كرده اند.
در سنوات ماضیه کثیراً شاهد ارتکاب ظلم های فاحش و موحش، با نظارت و اطلاع مقام رهبری و امر یا سکوت ایشان نسبت به این امور بوده ایم. از حبس و حصر مراجع متعدد تقلید گرفته تا پادگانی کردن حوزه علمیه قم و سایر حوزه ها که افتخارشان در طول تاریخ، استقلال از حکومت بوده است و بازگذاشتن دست ایادی وابسته به قدرت برای تطاول به حیثیت و امنیت علما و مدارس، و اینکه در سا لهای اخیر روزی نیست که خبر توقیف روزنامه ای یا دستگیری و آزار منتقدانی منتشر نشود. رهبر جمهوری اسلامی بخاطر بیماری "دیگر هراسی" (که فراتر از بیماری "بیگانه هراسی" است و هرکسی را که تابع او نباشد دشمن می پندارد) در هر سخنرانی بیش از همه چیز از "دشمن خارجی" می گوید و تمام دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی را به سوی کشف دشمن در همه جا و همه چیز سوق داده است و همه انتقادات را با سلاح انتساب به «دشمن» می کوبد.
چنان دیکتاتوری حاکم شده است که ما نیز به عنوان مدافعان حریم شریعت و دیانت با وجود اینکه با کثیری از شما حضرات مؤانست داریم اما ناچار از تقیه هستیم اما این تقیه دائمی نخواهد بود و این شکایت اگر رسیدگی نشود آخرین نخواهد بود.
در این شکایت از بیان مدلل صدها مصداق ستم ها و دروغ ها و امر به منکر ها و نهی از معروف ها صرفنظر کرده و به جدید ترین مصداق های متأخر اکتفا می کنیم که دستاورد آن بازداشت هزاران شهروند و مجروح شدن صدها تن که بعضا آثار آن تا سالیان متمادی خواهد ماند و شهادت دهها تن از مردم بیگناه و زندانی کردن دهها تن از شخصیت های برجسته سیاسی و علمی کشور که در انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی نقش مؤثری داشته اند بوده است. امید داریم با رسیدگی مجلس خبرگان به مرحله بیان کارنامه گذشته نرسیم که خداوند متعال می فرماید «ولاینال عهدی الظالمین».
منع خشونت آمیز حق برگزاری اجتماعات
برگزاری اجتماعات حق قانونی و شرعی است.وفق اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «تشكيل اجتماعات و راه پيمايي ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن كه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است». خبرگان قانون اساسی در هنگام وضع این قانون تصریح کرده اند که دولت فقط باید از راهپیمایی ها اطلاع قبلی داشته باشد و موظف است امنیت راهپیمایی ها را حفظ کند و پیشنهاد توطئه آمیز نبودن راهپیمایی به بجث گذاشته می شود اما به دلیل اینکه احتمال دادند بهانه ای برای سوء استفاده وجلوگیری از حق تظاهرات مردم گردد با آن مخالف شد و رای نیاورد (جلداول.صص 683 تا685 و 710 تا 721 و جلد 3 صص 1760 تا 1761)
خداوند متعال در آیه شریفه «لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم» حتی فریاد زدن را در خصوص کسی که مورد ظلم واقع شده جایز می داند چه رسد که این ظلم به آرای یک ملت و به نظامی اسلامی باشد. ما مجاز نیستیم مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را قربانی مشروعیت انتخاب شخصی کنیم که با روش های نادرست و غیر قانونی و شرعی می خواهد سکان دولت را در دست بگیرد.
اجازه خشونت و کشتار مردم توسط [آیت الله ] آقای خامنه ای
رسانههاي انحصاري دولتي ميكوشند به مردم نجيب و مسالمتجوي ما تهمت اغتشاشگري بزنند اما دو راهپيمايي در روزهاي دوشنبه 25 خرداد و چهارشنبه 27 خرداد خط بطلاني است بر اين اتهامات. هر بار جمعيتي بيش از يك ميليون نفر دست به راهپيمايي زدند و در اين جمعيت عظيم كه مسيري چندكيلومتري را طي كرد حتي يك شيشه شكسته نشد، يك شعار سر داده نشد و خوني از بيني كسي بيرون نيامد. اين دو حركت باشكوه نشان داد كه مردم فقط به انتخاباتي متقلبانه اعتراض دارند و نظام و اسلام و پليس و سپاه و بسيج را از خودشان ميدانند اما متاسفانه درپی سخان تند مقام رهبری در نماز جمعه 29 خرداد 88 بود که روز شنبه از سحرگاهان با گسيل دهها هزار نيروي امنيتي و لباس شخصي كه بعضا از نقاط ديگر آورده شده بودند شهر بزرگ تهران را بدون اعلام رسمي تبديل به حكومت نظامي كردند و همان مردم مسالمتجو را كه براي تكرار راهپيمايي آرام خود در مسير انقلاب تا آزادي آمده بودند مورد حمله قرار دادند و براي جلوگيري از شكلگيري هرگونه تجمع به محض اينكه چند نفر را با همديگر ميديدند با باتوم مورد ضرب و شتم قرار ميدادند و با اين رفتار تحريكآميز و تحقيركننده خود موجب واكنش مردم شدند. صدها نفر را زخمي و بازداشت كرده يا به شهادت رساندند هم آنان را اغتشاشگر ناميدند.
مسوولاني كه با تدارك اين تحريكها زمينهسازحوادث خونين شنبه شدند بايد پاسخگو باشند و با ضرب و زور راديو و تلويزيون و زندان نميتوان جاي شاكي و متهم را عوض كرد.
درخطبه هاي نماز جمعه آيت الله خامنه اي (29خرداد1388) آمده است: «درداخل كشور هم عوامل اين عناصر خارجي به كار افتادند و خط تخريب خياباني شروع شد؛ خط تخريب، خط آتش سوزي، اموال عمومي را آتش بزنند، حريم كسب و كار مردم را ناامن كنند، شيشه هاي دكان مردم را بشكنند، اموال بعضي از مغازه ها را به غارت ببرند، امنيت مردم را از جانشان و مالشان سلب كنند؛ امنيت مردم مورد تطاول اينها قرارگرفت. اين ربطي به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، اين مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست نشاندگان سرويسهاي جاسوسي غربي و صهيونيست است.»
«من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستي نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن،به عهده آنهاست...اين تصور هم غلط است كه بعضي خيال كنند با حركات خياباني، يك اهرم فشاري عليه نظام درست مي كنند و مسئولين نظام را مجبور مي كنند، وادار مي كنند تا به عنوان مصلحت، زيربار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. اولا تن دادن به مطالبات غيرقانوني، زيرفشار، خود اين، شروع ديكتاتوري است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبه غلطي است. عواقبي هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيما متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهدشد. اگر لازم باشد مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.»
این شیوه برخورد تهدید آمیز با کسانی بود که خواسته روشنی داشتند و می گفتند کار ساده ای مانند تطبیق کدملی رای دهندگان ثبت شده در دسته های تعرفه های رأی با کدملی موجود در رایانه سازمان ثبت احوال انجام گردد اما با جار و جنجال و پیشنهاد های اغوا کننده ای مانند شمارش ده درصد صندوق هایی که سه هفته بود نزد وزارت کشور بود و هر کاری می خواستند با آن کرده اند افکارعمومی را از پیشنهادات اصلاح طلبان منحرف می کردند و به خشونت ها ادامه می دادند.
تهدید به خشونت و مقابله:
برای تحریک احساسات حامیان خود و نشان دادن اینکه برای مقابله با معترضان (نه شنیدن حرف آنان و داوری بیطرفانه)تا پای جان ایستاده است خطبه ها با سخنان زیر تمام شد«يك خطاب آخري هم عرض كنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقيه الله (ارواحنا فداه): اي سيد ما! اي مولاي ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلي دارم، جسم ناقصي دارم، اندك آبرويي هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد؟ همه اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و درراه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاي ما، دعا كن براي ما؛ صاحب ما توئي؛صاحب اين كشور توئي، صاحب اين انقلاب توئي، پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاي خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيباني بفرما»( كيهان چهارشنبه 3 تیر 1388- شماره 19394)
«اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتي آنهايي كه رأي نياورند، اردوكشي خياباني بكنند، طرفدارانشان را بكشند به خيابان؛بعد آنهايي كه رأي آورده اند هم، در جواب آنها، اردوكشي كنند، بكشند به خيابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصير مردم چيست؟ اين مردمي كه خيابان، محل كسب و كار آنهاست، محل رفت وآمد آنهاست، محل زندگي آنهاست، اينها چه گناهي كردند؟ كه ما مي خواهيم طرفدارهاي خودمان را به رخ آنها بكشيم؛ آن طرف يك جور، اين طرف يك جور. براي نفوذي تروريست- آن كسي كه مي خواهد ضربه تروريستي بزند- مسئله او مسئله سياسي نيست؛ براي او چه چيزي بهتر از پنهان شدن درميان اين مردم؛ مردمي كه مي خواهند راهپيمايي كنند يا تجمع كنند. اگر اين تجمعات پوششي براي او درست كند، آنوقت مسئوليتش با كيست؟ الان همين چند نفري كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادي، ازبسيج، جواب اينها را كي بناست بدهد؟ واكنشهايي كه به اينها نشان داده خواهدشد- تو خيابان ازشلوغي استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروي انتظامي را ترور كنند- كه بالاخره واكنشي به وجود خواهدآورد، واكنش احساسي خواهدبود. محاسبه اين واكنشها با كيست؟»
قانون ستیزی رهبر در انتخابات ، ریشه اصلی درگیری ها و خونریزی ها:
[آیت الله]آقای خامنه ای در خطبه های نماز جمعه گفتند:«قانون فصل الخطاب است؛ قانون را فصل الخطاب بدانيد. انتخابات اصلا براي چيست؟ انتخابات براي اين است كه همه اختلافها سرصندوق رأي حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاي رأي معلوم شود كه مردم چي مي خواهند، چي نمي خواهند؛ نه در كف خيابانها» اما کسی که نخستین گام را برای قانون شکنی برداشت و موجب شد نامزدها و مردم مطمئن شوند که اعتراضات و شکایت بی حاصل است وتصمیم به رئیس جمهور شدن احمدی نژاد از قبل اتخاذ شده است شخص رهبری بود.
شاه بیت فرمایشات ایشان در نماز جمعه تاکید بر رعایت قانون بود. سخنی که این روزها بارها دررسانه ملی! از زبان دیگران هم مطرح شده است تا معترضان را قانون شکن جلوه دهند اما اعتراض ها فقط و فقط بخاطر این بود که در تمام مراحل انتخابات، قانون شکسته شده است و مدارک و دلایل آن تفصیلا در اختیار شورای نگهبان قرار گرفت و منتشر هم شد. تاکید بر رعایت قانون مغتنم بود و به همین دلیل این پرسش به وجود می آید که چرا ایشان برخلاف قانون عمل کرد و با ایجاد بی اعتمادی مطلق راه را برای درگیری مفتوح ساخت. طبق ماده 80 قانون انتخابات ریاست جمهوری، كسانی كه از نحوه برگزاری انتخابات شكایت داشته باشند ، می توانند ظرف سه روز از تاریخ اخذ رأی شكایت مستند خود را به ناظرین شورای نگهبان یا دبیرخانه این شورا نیز تسلیم دارند. وطبق ماده 79 این قانون نیز مقرر می دارد که شورای نگهبان ظرف یك هفته و در صورت ضرورت حداكثر ده روز پس از دریافت نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نظر قطعی خود را نسبت به انتخابات انجام شده به وزارت كشور اعلام و وزارت كشور از طریق رسانه های گروهی نتیجه نهایی را به اطلاع مردم خواهد رساند و پس از آن است که از نظر قانونی می توان فرد منتخب را رئیس جمهور نامید، اما برخلاف نص صریح قانون درست یک روز پس از اعلام نتایج و قبل از رسیدگی شورای نگهبان به اعتراضات و شکایات و صحه گذاشتن آن بر انتخابات ، مقام محترم رهبری فرمودند "انتخابات 22 خرداد، با هنرنمائی ملت ایران، نصاب تازهئی در سلسلهی طولانی انتخابهای ملّی پدید آورد. مشاركت بیشاز هشتاد درصدی مردم در پای صندوقها و رأی بیستوچهار میلیونی به رئیس جمهور منتخب، یك جشن واقعی است."آیا این سخنان تنفیذ زودهنگام نیست؟
در همین خطبه ها ضمن اینکه دیگران را از اجتماعات اعتراض آمیز که طبق اصل 27 قانون اساسی حق ملت است نهی فرمودنداعلام کردند اگر کسی اعتراضی دارد از مجاری قانونی پیگیری کند اما در همین سخنان تاکید داشتید که نتیجه انتخابات همین است که اعلام شده و امکان تغییر آن وجود ندارد و بدون توجه به انبوه دلایل و مدارک نامزدها درباره اشکالات موجود در انتخابات مجددا بر 24 میلیون رای یک نامزد صحه گذاشتید در حالی که هنوز هم شورای محترم نگهبان نظر قطعی خود را اعلام نکرده است. به عبارت ساده ، فرموده اند معترضین از طریق قانونی شکایت خود را پیگیری کنند اما مطمئن هم باشند که به جایی نمی رسد. بنابراین توصیه ایشان مفهومی جز تسلیم شدن بدون دلیل به نتایج اعلام شده ندارد. اگر فقط یک نفر معترض بود شاید شایبه ای در آن القا می شد اما هر سه نامزد دیگر و حتی نامزدی که به رئیس فعلی دولت تبریک گفته معترض بوده و مدارکی متقنی برای اثبات تقلب ارائه کرده اند. ما با کدام حجت شرعی و قانونی مجاز هستیم تسلیم نتایج نادرست اعلام شده شویم.
اشتباه تایید شمار آراء اعلام شده که درست ساعاتی پس از انتخابات صورت گرفت وقتی که تکرار شد نشان داد دیگر یک اشتباه نیست بلکه یک جباریت است زیرا پس از بروز اعتراضات هم ایشان در همان خطبه های 29 خرداد با وجود اینکه دم از قانون می زد بازهم علیرغم اینکه هنوز شورای نگهبان شکایت را بررسی نکرده و نظر خود را اعلام نکرده بود بر رای 24 میلیونی احمدی نژاد تاکید کرد و گفت:«خط انقلاب، چهل ميليون رأي دارد؛ نه بيست وچهارونيم ميليون كه رأي به رئيس جمهور منتخب است. چهل ميليون به خط انقلاب رأي دادند». این حرف نشان داد علیرغم اینکه به معترضان می گوید باید اعتراض خود را از راه قانونی پیگیری کنید تا تظاهرات خیابانی اما در همان خطبه ها نیز پیشاپیش اعلام می کند که رای احمدی نژاد همان 24 میلیون است و علاوه بر این اعلام می کند که این نتایج تغییر نخواهد کرد و دستکاری نخواهد شد چون اعتماد مردم را از بین می برد:«دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفته اند؛ دشمنان ملت ايران مي خواهند همين اعتماد را درهم بشكنند. اين اعتماد بزرگترين سرمايه جمهوري اسلامي است، مي خواهند اين را از جمهوري اسلامي بگيرند؛ مي خواهند ايجاد شك كنند، ايجاد ترديد كنند درباره اين انتخابات و اين اعتمادي را كه مردم كردند، تا اين اعتماد را متزلزل كنند.
دشمنان ملت ايران مي دانند كه وقتي اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتي مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را مي خواهند؛ هدف دشمن اين است. مي خواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهوري اسلامي بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزي است كه با هيچ خسارت ديگري قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمي اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را مي خواهد.
اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هي دارند دائماً به گوشها مي خوانند، تكرار مي كنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. مي خواستند زمينه را آماده كنند. من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفي را كه دشمن مي خواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهوري اسلامي مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سي سال است كه نظام جمهوري اسلامي با مسئولانش، با عملكردش، با تلاشهاي فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن مي خواهد اين اعتماد را بگيرد... خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهاني را دنيا به نام شما ثبت كند. خواستند اين كارها را بكنند؛ اما به نام شما ثبت شد. نمي شود آن را دستكاري كرد»
بنابراین شورای نگهبان نیز برفرض اینکه می خواست بی طرف باشد با وجود تکرار و تاکید ایشان از فردای انتخابات در مورد میزان آرا و نتایج آن دیگر راهی جز تایید نداشت چون جسارت رعایت قانون را که مقابله کردن با رهبر بود را ندارد.
قانون ستیزی رهبر:
حضرت امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه فرموده اند: «حکومت اسلام حکومت قانون و حاکمیت منحصر به خداست و قانون فرمان و حکم خداست . همه افراد از رسول اکرم(ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند». «حاکم در حقیقت قانون است و همه در امان قانونند». علیهذا قانون، خون جاری در رگ های نظام اسلامی است اما آیا در این سال ها قانون نقض نشده است؟ آیا توقیف یا لغو مجوز بیش از دویست نشریه در چندسال اخیر که بسیاری از آنها قبل از محاکمه، توقیف شدند و یا در محاکمات آنها قانون نادیده گرفته شد (در صورت لزوم تمام موارد را با دلایل و مدارک اعلام خواهیم کرد) و نظرمقامات بلند پایه قضایی هم در بسیاری از این موارد نادیده گرفته شد قانون شکنی نبود و سزاوار اعتراض نیست؟ اگر لازم بدانید صدها مورد قانون شکنی آشکار و نقض گسترده حقوق شهروندان را با دلایل و مدارک ارائه خوام داد که متاسفانه یک بار هم مورد اعتراض واقع نشده اند و اگر شده بود کار ما امروز به اینجا نمی رسید.
بازداشت های گسترده پس از اعلام نتایج انتخابات چه معنایی داشت؟ در حالی که بسیاری از شخصیت های برجسته کشور که التزام قلبی و عملی شان به کشور و نظام بیش از کسانی است که در 4 سال اخیر نظام را با بحران روبرو کرده اند و جرمی جز تلاش برای افزایش مشارکت مردم نداشته اند دستگیر می شوند و در دستگیری آنها قانون حقوق شهروندی مصوب مجلس و شورای نگهبان زیر پا گذاشته می شود و افرادی که با یک احضاریه با پای خود به هر مرجعی می آمدند شبانه و سحرگاه برخلاف اصول 32 و 37 قانون اساسی و قانون حقوق شهروندی بازداشت می شوند که ممنوعیت قانونی دارد و باز هم برخلاف قانون به آنها چشم بند زده می شود تا توهین و تحقیر کنند آیا این رفتارهای قانون شکنانه سزاوار اعتراض نیست؟ چرا [آیت الله]آقای خامنه ای متعرض این بازداشت ها و خشونت ها و قتل ها و قانون شکنی های گسترده در جریان دستگیرها نشدند؟ چرا نام دهها تن از شهروندان عادی که بازداشت شده اند اعلام نمی گردید و اجازه وکیل داشتن که طبق اصل 35 قانون اساسی وبند 3 قانون حقوق شهروندی و ماده واحده مصوب مجمع تشخیص مصلحت درسال 1370 که دادرسی بدون وکیل را باطل می داند و نیزطبق سایر قوانین،حق آنهاست به آنها داده نشد؟ آیا اینها قانون شکنی نیست؟
اعترافات:
در اعترافات افراد بازداشت شده، جملاتی با شباهت فراوان به سخنان زیر از [آیت الله] آقای خامنه ای به چشم می خورد: «ساز و كارهاي قانوني انتخابات در كشور ما اجازه تقلب نمي دهد. اين را هر كسي كه دست اندركار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصديق مي كند؛ آن هم در حد يازده ميليون تفاوت! يك وقت اختلاف بين دو رأي، صدهزار است، پانصدهزار است، يك ميليون است، حالا ممكن است آدم بگويد يك جوري تقلب كردند، جابه جا كردند؛ اما يازده ميليون را چه جور مي شود تقلب كرد!». این شباهت حیرت انگیز نشان می دهد که هدف از بازداشت اصلاح طلبان این بود که آنان را در شرایط زندان و شکنجه مجبور کنند اظهارات ایشان را در نماز جمعه تصدیق نمایند و این عملی باطل و گناه و مجرمانه است.
هزار سال است فقهای شیعه اقرار در زندان و در شرایط خوف را باطل می دانند و قوانین رسمی کشور هم آن را بی اعتبار می داند اما در دوره زعامت [آیت الله]آقای خامنه ای بارها اشخاصی را به بند کشیده و اقاریر آنها را با هدف های سیاسی از رسانه متعلق به ملت بدون اذن ملت پخش کرده اند هر چند برخلاف شرع و قانون بوده است. در حوادث اخیر نیز عده ای از شخصیت ها و جوانان را به زندان برده و تحت شکنجه جسمی و یا شکنجه روحی قرار داده و از زندان به همراه مامور به بیدادگاه فرمایشی و خلاف شرع آوردند تا آنچه را به آنها دیکته شده بود در مورد پیوند با منافقین و بیگانگان و غیره بر زبان آورند. حال آنکه اگر خود جناب آقای خامنه ای را هم فقط یک هفته به همین سلول ها ببرند به مسائلی بیش از اینها اعتراف خواهند کرد.
تحریف واقعیات:
درخطبه های تاریخی ایشان با اشاره به جنایت هواداران ایشان در کوی دانشگاه به گونه ای سخن گفته ئشده است که گویی هم آنها که مضروب و مجروح و کشته شدند بسیجی بودند و هم آنانکه کشته اند زیرا می گویند:« انسان دلش خون مي-شود از بعضي از اين قضايا؛ بروند توي كوي دانشگاه، جوانها، دانشجوها را- آن هم دانشجوهاي مؤمن و حزب اللهي را، نه آن شلوغ كن ها را- مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبري هم بدهند! دل انسان خون ميشود از اين حوادث». مضمون کلام هم این است که گویا اگر اگربه خانه دانشجویان حمله کرده و معترضان را می زدند اشکالی نداشت. آیا اطلاع ایشان از حادثه خونین کوی دانشگاه از منابع موثق بود؟ اگر از ماهیت مهاجمان اطلاع نداشتند به گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی مراجعه می کردند تا معلوم شود در این چند روز معترضان به انتخابات اغتشاش و جنایت کردند یا مدافعان دولت کنونی و همان لباس شخصی هایی که سال هاست در کمال امنیت ، امنیت را از مردم سلب کرده خشونت می آفرینند. همان کسانی که عضو شورای شهر را ترور می کنند و مجازات نمی شوند و کوی دانشگاه را در سال 87 به خون کشیدند و تبرئه شدند.
شکستن حریم خصوصی مردم:
در حوادث اخیر گزارش های وافره ای واصل گردیده است مبنی براینکه اگر مردم از چنگ مهاجمان امنیتی یا لباس شخصی به خانه ای گریختند ماموران به آن خانه یورش برده و پناه بردگان و صاحبان خانه را با ضرب و شتم دستگیر کرده اند. همچنین در موارد بسیاری اتفاق افاده است که به خانه کسانی که تنها پناه خود را الله اکبر گفتن بر بام خانه می دانستند حمله ور شده و با خشونت آنها را دستگیر کرده و با خود برده اند. از میان این خشونت ها ماجرای حمله به مجتمع مسکونی سبحان به صحن مجلس کشیده شد و کمیته حقیقت یاب مجلس گزارش تکان دهنده اش را منتشر کرد اما گوش شنوایی وجود نداشت. این حادثه غریبی است که روی بدترین جانیان را سفید کرده است زیرا خانه و حریم خصوصی مردم پناهگاه امن مردم بوده است اما ماموران استبداد می خواهند به مردم بگویند هیچ حریم امنی وجود ندارد و مردم حتی درخانه خودشان هم مرعوب باشند. این جرم در برابر چشمان دیگران صورت گرفت.
حرمت بیماران:
در شرع مقدس اسلام بر حرمت بیماران سفارش شده است به نحوی که حتی در جنگ با کفار نیز اگر برمریضی دست یافتند مجاز به آسیب رساندن به او و اسارتش نیستند. این حکم از پیش از اسلام نیز وجود داشت و قاطبه شیعیان در هزار سال مرثیه خوانی اهل بیت عصمت و طهارات علیهم السلام کرارا از لسان اهل منبر و وعظ استماع فرموده اند که در دشت خونین کربلا هنگامی که سپاه یزید چنان جنایت و قساوتی درباب خانواده و اصحاب امام مظلوم روا داشتند اما هنگامی که به امام زین العابدبن بیمار، چهارمین امام شیعیان، رسیدند هیچ صدمه ای به آن وجود مبارک نزدند اما در حوادث اخیر جهانیان شاهد بودند که چگونه سعید حجاریان را که به ضرب گلوله یکی از همین کودتاگران در چند سال پیش تا آستانه مرگ رفت و زنده ماندن او توام بود با رنج معلولیت و بیماری و ناتوانی در راه رفتن و تکلم و نوشتن و ... و تحت مراقبت دائمی پزشکی بود به اسارت گرفته شد به نحوی احساسات برخی از موافقان کودتا را هم جریحه دار کرده بود. البته بیماران متعدد دیگری هم در میان بازداشت شدگان بودند.
بنابر آنچه تسطیر یافت مضاف بر تخلفات و مظالم گسترده سال های اخیر که باید مبسوطا در رساله شکواییه دیگری به آن پرداخت، مسئول اصلی بروز بی اعتمادی و درگیری و خشونت ها و کشتارها و زندان ها در انتخابات اخیر، شخص [آیت الله] آقای خامنه ای است و صلاحیت بقای در این مقام را ندارد.
مولا علی از ربوده شدن خلخال از پاي يك زن يهودي گريست و فرمود اگر مسلماني به خاطر اين ستم در سايه حكومت اسلامي،بمیرد سزاوار است وامام خميني(ره) ا ين داستان را هم به عنوان نمونه ديگري از جلوههاي الگوي حكومت اسلامي در سال 57 ذكر كردند. (كوثر ج 3 ص 596)
علهیذا در برابر حوادث مؤلمه اخیره، همه حضرات مسئول و مکلف بوده و مجاز به غمض عین نیستند وگر نه شریک آن مظالم خواهند بود. ترس از قدرت و ترس از مخلوق شرک است و عذر مقبولی به درگاه حضرت حق نخواهد گردید.
همانطور که حضرات وقوف دارند در جریان مظالم سال های اخیر و خصوصا ماههای اخیر جناب [آیت الله] آقای خامنه ای شرایط مندرج در اصول پنجم و یکصد ونهم را از دست داده اند و مطاق اصل یکصد و یازده قانون اساسی جمهوری اسلامی خبرگان موظف به برکناری وی هستند و با توجه به اینکه چنین شخصی منعزل است هرنوع تعلل شما که منجر به ادامه وضع موجود و تبعات بعدی خواهد بود مسئولیت دنیوی و اخروی آن مستقیما بر عهده شما خواهد بود.
جمعی از علما و فضلای حوزه های علمیه قم، اصفهان و مشهد
24 مرداد 1388
اشتراک در:
پستها (Atom)