برای مورخینی که دراین سی سال پس ازانقلاب، به طور متوسط هر سه سال شاهد یک رویداد تاثیرگذار بودهاند، مانند رویدادهای بهم فشرده اول انقلاب، جنگ، قبول قطعنامه، رحلت امام و...، رخداد چندین حادثه تاریخی درمقطع کنونی، فصل انتخابات دهم ریاست جمهوری رابه فصلی قطور تبدیل خواهد کرد.
چندین صفحه به ماجراهای پیش ازانتخابات اختصاص مییابد، به مردمی که هنوز اغتشاشگر(!) نشدهاند، به واژهی مخمل که هنوز وارد ادبیات ما نشده و آرامش پیش از طوفان. به جمعه کودتا نزدیک میشویم، راستی چند نفر از مورخین ممکن است واژهای غیر از این برای آن جمعه پرحادثه انتخاب کنند؟ صبح روزبعد اما، نفس جمهوریت به شماره میافتد. گلوی دموکراسی فشرده میشود و آزادی درخیابانهای شهرمان ذبح شرعی میشود.
اگرشما نویسنده تاریخ باشید چه مینویسید؟ آیا به آنچه میبینید اعتماد میکنید، یا آنچه عناصر این کودتای بیشرمانه از سیمای تحریفگر و کیهان دروغپرداز القا میکنند را باور دارید؟ در پاورقی صفحهای که به مرگ "ندا آقاسلطان" میپردازید، عامل مرگ او را چه کسی معرفی میکنید؟
ناگزیرید که بنویسید "اوین" به ستاد اصلاحات تبدیل شده است. اگر جمله یا تعبیری درمورد رفتارها و برخوردها با زندانیان سیاسی لازم داشتید، به کتب ترجمه شده از دوره استالین مراجعه کنید. دربارهی نمازجمعهای که برای صدور مجوز کشتار اقامه شد چه مینویسید؟ از آخرخطبهها یاد خواهید کرد؟ در آن صفحه از چه واژهای استفاده میکنید؟
شنبهی سیاه در راه است. همانها که ظهر جمعه آرایش عبادت گرفته بودند، درتدارک جنگی تمام عیار با مردمی سبز هستند که با وجود یک دهه تخریب، تهدید، تحقیر و محرومیت از آزادی بیان، ازصحنه کنار نرفتند. غروب شنبهی تهران را هم بنگارید. میشنوید؟ به هم میگویند: "قبول باشد!". در پاورقی بنویس که برخی از آنها به قصد قربت اعمال شنبه را بجا آوردند.
هر چند به عنوان یک مورخ، مکلفید همه حقیقت را بنویسید، اما شما را به خدا قسم میدهم حقیقت تجاوز به زندانیان را ننویس. ولی ننویس که نبوده، اصلا هیچ از این جنایت نگو، یک صفحهی سفید جایش بگذار، بگذار فکر کنند در چاپخانه اشتباهی رخ دادهاست. اگر بنویسی، من به فرزندانم چه بگویم؟
به فصل اعترافات که رسیدی، حتما یادآوری کن که خواننده در حال مطالعه یک متن تاریخی است، نه یک مطلب فکاهی یا گزیدهای ازکتابهای آنتوان چخوف.
راستی چند صفحه دیگر از این فصل مانده؟ صفحات باقیمانده به چه رنگ است؟ امیدوارم به رنگ سرخ خون، یا تیرگی اسارت نباشد. به رنگ سبز آزادی باشد ای کاش!
درحاشیه دشمن شناسی رئیس جمهور منتصب:سیلی ملت بر گونه دشمن رسوا
امروز رئیس جمهور منتصب(۱) طی سخنانی پیش از خطبه های نماز جمعه تهران به بررسی عالمانه و حکیمانه مسایل پس از انتخابات پرداخت و با تاکید چند باره بر دست داشتن عوامل بیگانه در جریانات اخیر از مجلس خواست که به کابینه وی رای قاطع دهند تا بتوانند در مقابل استکبار ایستادگی کنند!!
او در این سخنرانی که بی شک شاه بیت سخنان وی در تاریخ زندگیش خواهد بود آنچنان آسمان و ریسمان را به هم بافت که حالا حالا رسانه های منتسب باید به تفسیر و تعبیر معانی مستتر در این نطق بپردازند. اما از آنجایی که عالی جنابان علاقه وافری به دشمن سازی و دشمن شناسی دارند, نگاهی گذرا به سخنان امروز وی از زاویه دشمن شناسی می اندازیم.
وی برخورد صورت گرفته با مردم را " ناجوانمردانه ترین " برخورد ممکن دانست و خواستار برخورد قاطع با عوامل آن شد. وی ضمن مبرا دانستن بسیج و نیروی انتظامی و اطلاعات و سپاه و .... به زشتی مساله کوی دانشگاه و مسایل بازداشتگاهها و آسیبهای خیابانی اشاره کرد و تاکید نمود که" نیروی نفوذی برانداز دشمن " اقدام به چنین اعمال ناجوانمردانه ای کردند.
بالاخره معلوم شد این دشمنی که سالهاست در پستوهای نظام, بازداشتگاهها, دادگاهها, دانشگاهها, خیابانها و ... جا خوش کرده کیست و این دشمنی که این همه مدت همه بدنبالش می گشتند کجا مستقر است که آبروی نظام ولایی را نزد ملتها برده . این نفوذی ها چه کسانی هستند که لباس نظامی بر تن دارند, سلاح گرم در رکاب, شبانه به خوابگاه هجوم می برند و به حریم خصوصی صدها مبارز و انقلابی تعرض می کنند, در خیابان تیر می اندازند و چاقو می کشند. در بازداشتگاهها دندان می شکنند و تجاوز می کنند, برای زن و مرد , صغیر و کبیر پرونده اخلاقی و حیثینی درست می کنند, در حسینه ها و مسجدها شاخ و شانه می کشند و حریف می طلبند , در نماز جمعه ها حکم محارب می دهند و در هر مناسبتی کفن به تن می کنند و در مراسم نتفیذ و تحلیف صف جلو می نشینند و صحنه گردان هر معرکه ای هستند.
دیگر کجا باید سراغ این دشمن را گرفت از "وزیر خارجه دولت دوست " یا از مشاور امریکایی شما که گمان بردید بخاط شباهت نامش _مولانا_ حتما "ولایتی " است. دشمن همانجایی نیست که "آقا جواد" با "نیک براون" دیدار می کند و وعده وعید می دهد و یا پدر عروس "آقا" بلافاصله بعد از انتخابات احتمالا برای احوالپرسی عازم آنجا می شود. راستی دشمن را در طرف آبهای خزر ندیده اید که چگونه نفت را به یغما می برد و با وعده سر خرمن "نیروگاه اتمی" سالهاست بلند پروازی هستیریک شما را بازی می دهد. دشمن شباهتی به چشم بادامی ها ندارند که نفت را به ثمن بخس می خرند. راستی دشمن همانجایی نیست که سخنگوی محترم شما و بسیاری از دوستان و همفکرانتان با بیت المال در دانشگاههایش درس خواندند و اقتصادو فقه و جزا آموختند.
آیا این دشمن خیلی برای مردم ما آشنا نیست؟ آیا این ملت هنوز سوزش سیلی های دشمن را بر غرور و غیرت و گونه خود حس نمی کند؟ آیا این ملت دشمن را آنجا نمی بیند که وقتی سراغ عزیزش را از مراکز قضایی ( بخوانید غزایی) می گرفت با تحقیر و توهین روبه رو می شد؟ آیا همانی نیست که حتی جنازه فرزندش را هم از او دریغ کردند و شبانه به خاک سپردند؟ همانی نیست که در حسرت یک تماس تلفنی از عزیرش است؟ همانی نیست که با رگبار گلوله گلهای آنان را پرپر کرد و به سینه خاک سپردند و بر سر مزارشان هم پایکوبی کردند و جشن پیروزی گرفتند؟
این دشمن خیلی آشناست. هر روز هم صدایش می آید و سیمایش. سایه سنگینش سالهاست بر همه جا مستولی است. این دشمن همانی است که در صدد خدشه دار کردن ایران وتمدن عظیم آن است. این دشمن همان است که آبرویی برای ملت فهیم ایران در مجامع بین المللی باقی نگذاشته. این دشمن همان است که ایران را به بزرگترین "زندان روزنامه نگاران" تبدیل کرده. این دشمن همانی است که ایران را جزء پر ریسک ترین کشورهای دنیا برای گردشگری قرار داده. این دشمن همان است که موجب فرار سرمایه های علمی و مالی ایرانیان از سرزمین مادریشان شده. این دشمن همان است که ملت فهیم ایران را " خس و خاشاک" می خواند. این دشمن همان است که مردم را نامحرم می داند و با اطلاعات قظر ه ای جریان آزاد اطلاعات را از مسیر اصلی منحرف کرده. دشمن همانی است که دارندگان پاسپورت ایرانی را جزء بی اعتبارترین مردم دنیا قرار داده. این دشمن است همانی است که نه حریم خصوصی می شناسد نه عمومی. نه حق الناس می داند نه حق الله. نه اخلاق دارد نه انسانیت.
آری ای برادر نتیجه انتخابات از این نظر که دشمن را رسوا کرد برای مردم ما دستاورد مهمی بود. هر چند آراء آنان دزدیده شد و غرور آنان زیر پای دشمنان له شد ولی این بار دزد و دشمن نتوانست خود را پس پرده بیگانه پنهان کند و پرده ها همه فرو افتاد و مردم بوضوح دشمنان خود را شناختند. آقای احمدی نژاد این یکی را درست آمدی "ملت به دشمنان آنچنان سیلی زد که بعد از دو ماه و اندی هنوز گیچ می خورد".
(۱) سید (بعد از این) محمود (منفورفعلی) احمدی نژاد (کلیمی نژاد سابق )
او در این سخنرانی که بی شک شاه بیت سخنان وی در تاریخ زندگیش خواهد بود آنچنان آسمان و ریسمان را به هم بافت که حالا حالا رسانه های منتسب باید به تفسیر و تعبیر معانی مستتر در این نطق بپردازند. اما از آنجایی که عالی جنابان علاقه وافری به دشمن سازی و دشمن شناسی دارند, نگاهی گذرا به سخنان امروز وی از زاویه دشمن شناسی می اندازیم.
وی برخورد صورت گرفته با مردم را " ناجوانمردانه ترین " برخورد ممکن دانست و خواستار برخورد قاطع با عوامل آن شد. وی ضمن مبرا دانستن بسیج و نیروی انتظامی و اطلاعات و سپاه و .... به زشتی مساله کوی دانشگاه و مسایل بازداشتگاهها و آسیبهای خیابانی اشاره کرد و تاکید نمود که" نیروی نفوذی برانداز دشمن " اقدام به چنین اعمال ناجوانمردانه ای کردند.
بالاخره معلوم شد این دشمنی که سالهاست در پستوهای نظام, بازداشتگاهها, دادگاهها, دانشگاهها, خیابانها و ... جا خوش کرده کیست و این دشمنی که این همه مدت همه بدنبالش می گشتند کجا مستقر است که آبروی نظام ولایی را نزد ملتها برده . این نفوذی ها چه کسانی هستند که لباس نظامی بر تن دارند, سلاح گرم در رکاب, شبانه به خوابگاه هجوم می برند و به حریم خصوصی صدها مبارز و انقلابی تعرض می کنند, در خیابان تیر می اندازند و چاقو می کشند. در بازداشتگاهها دندان می شکنند و تجاوز می کنند, برای زن و مرد , صغیر و کبیر پرونده اخلاقی و حیثینی درست می کنند, در حسینه ها و مسجدها شاخ و شانه می کشند و حریف می طلبند , در نماز جمعه ها حکم محارب می دهند و در هر مناسبتی کفن به تن می کنند و در مراسم نتفیذ و تحلیف صف جلو می نشینند و صحنه گردان هر معرکه ای هستند.
دیگر کجا باید سراغ این دشمن را گرفت از "وزیر خارجه دولت دوست " یا از مشاور امریکایی شما که گمان بردید بخاط شباهت نامش _مولانا_ حتما "ولایتی " است. دشمن همانجایی نیست که "آقا جواد" با "نیک براون" دیدار می کند و وعده وعید می دهد و یا پدر عروس "آقا" بلافاصله بعد از انتخابات احتمالا برای احوالپرسی عازم آنجا می شود. راستی دشمن را در طرف آبهای خزر ندیده اید که چگونه نفت را به یغما می برد و با وعده سر خرمن "نیروگاه اتمی" سالهاست بلند پروازی هستیریک شما را بازی می دهد. دشمن شباهتی به چشم بادامی ها ندارند که نفت را به ثمن بخس می خرند. راستی دشمن همانجایی نیست که سخنگوی محترم شما و بسیاری از دوستان و همفکرانتان با بیت المال در دانشگاههایش درس خواندند و اقتصادو فقه و جزا آموختند.
آیا این دشمن خیلی برای مردم ما آشنا نیست؟ آیا این ملت هنوز سوزش سیلی های دشمن را بر غرور و غیرت و گونه خود حس نمی کند؟ آیا این ملت دشمن را آنجا نمی بیند که وقتی سراغ عزیزش را از مراکز قضایی ( بخوانید غزایی) می گرفت با تحقیر و توهین روبه رو می شد؟ آیا همانی نیست که حتی جنازه فرزندش را هم از او دریغ کردند و شبانه به خاک سپردند؟ همانی نیست که در حسرت یک تماس تلفنی از عزیرش است؟ همانی نیست که با رگبار گلوله گلهای آنان را پرپر کرد و به سینه خاک سپردند و بر سر مزارشان هم پایکوبی کردند و جشن پیروزی گرفتند؟
این دشمن خیلی آشناست. هر روز هم صدایش می آید و سیمایش. سایه سنگینش سالهاست بر همه جا مستولی است. این دشمن همانی است که در صدد خدشه دار کردن ایران وتمدن عظیم آن است. این دشمن همان است که آبرویی برای ملت فهیم ایران در مجامع بین المللی باقی نگذاشته. این دشمن همان است که ایران را به بزرگترین "زندان روزنامه نگاران" تبدیل کرده. این دشمن همانی است که ایران را جزء پر ریسک ترین کشورهای دنیا برای گردشگری قرار داده. این دشمن همان است که موجب فرار سرمایه های علمی و مالی ایرانیان از سرزمین مادریشان شده. این دشمن همان است که ملت فهیم ایران را " خس و خاشاک" می خواند. این دشمن همان است که مردم را نامحرم می داند و با اطلاعات قظر ه ای جریان آزاد اطلاعات را از مسیر اصلی منحرف کرده. دشمن همانی است که دارندگان پاسپورت ایرانی را جزء بی اعتبارترین مردم دنیا قرار داده. این دشمن است همانی است که نه حریم خصوصی می شناسد نه عمومی. نه حق الناس می داند نه حق الله. نه اخلاق دارد نه انسانیت.
آری ای برادر نتیجه انتخابات از این نظر که دشمن را رسوا کرد برای مردم ما دستاورد مهمی بود. هر چند آراء آنان دزدیده شد و غرور آنان زیر پای دشمنان له شد ولی این بار دزد و دشمن نتوانست خود را پس پرده بیگانه پنهان کند و پرده ها همه فرو افتاد و مردم بوضوح دشمنان خود را شناختند. آقای احمدی نژاد این یکی را درست آمدی "ملت به دشمنان آنچنان سیلی زد که بعد از دو ماه و اندی هنوز گیچ می خورد".
(۱) سید (بعد از این) محمود (منفورفعلی) احمدی نژاد (کلیمی نژاد سابق )
واکنش احمد شیرزاد، به کیفر خواست دادگاههای نمایشی:من خائنم یا ....؟!
تدوین کنندگان بیانه ای که این روزها تحت نام "کیفرخواست عمومی" با امضای دادستان تهران در جلسه ای موسوم به "دادگاه رسیدگی به متهمان کودتای مخملی" برگزار می شود در فرازی تحت عنوان "اوج خیانت به ملت ایران در موضوع انرژی هسته ای" نامی هم از این بنده ی خدا آورده اند. (خبرگزاری ها – 3/6/88 ) متن این فراز چنین است:
”اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژي هسته اي در سخنان آقاي احمد شيرزاد عضو برجسته مركزيت حزب در جلسه 376 مجلس ششم بروز مي يابد و در شرايطي كه آمريكا و رژيم صهيونيستي مستاصل از برخورد با ايران هسته اي، اقدامات خود براي متقاعد كردن ساير كشورها به همراهي در صدور قطعنامه عليه ايران را شكست خورده ميديدند شيرزاد طي نطقي كه مشروح آن در روزنامه هاي رسمي كشور به چاپ رسيده تلاش مي كند تا مدرك معتبري مستند به اظهارات رسمي يك نماينده مجلس ايران در جلسه مجلس در اختيار دشمنان ملت ايران قرار دهد و راه را براي تصويب قطعنامه هاي بيشتر آمريكايي عليه ايران هموار سازد"
سپس نویسنده بیانیه موسوم به کیفر خواست عمومی قسمتی از نطق افتخارآمیز مرا نقل کرده و با ادبیاتی که تنها از نویسندگان آن متن بر می آید، آن را "اظهارات شرم آور نامبرده" خوانده است. آن قسمت از نطق بنده که آقایان آن را اوج خیانت می دانند و من آن را عین افتخار می دانم، چنین است:
"مي توان اين تبليغات را به رسانه هاي صيهونيستي نسبت داد. مي توان مثل هميشه آنها را توطئه هاي استكبار جهاني دانست و داد از مظلوميت جمهوري اسلامي ايران زد. مي توان كماكان خود را محور خوبي هاي جهان پنداشت و تمام اظهارات را به دشمن منسوب كرد. اما يك نكته بسيار ساده در اين ميان وجود دارد آنها سرنخ ها، دم خروس ها و مدارك و مستنداتی از ما دارند كه آنها را در ادعاهايشان محق جلوه مي دهد... آن زمان كه ساده لوحانه سرخود را به زير برف كردند - پروژه هاي بلند پروازانه بي هدف طراحي كردند. نامعقول ترين و نامتعارف ترين شيوه را براي دستيابي به فنآوري هسته اي برگزيدند و فكر نكردند كه آنچه مي كنند، روزي در معرض ديد و بررسي متخصصان جهاني قرار مي گيرد. آن روز كه سايت عظيم پنجاه هزار متري طراحي كردند تا در چند متر مربع از يك گوشه آن چند دستگاه كوچك نصب كنند، فكر نكردند كه اگر از اين چاه آب فناوري استراتژيك در نيايد نان تبليغات استكباري در خواهد آمد. آري در آن روز بايد روزي را مي ديدند كه عليه ما تيتر شود؛ جمهوري اسلامي نوزده سال دروغ گفت ".
و اما چند نکته:
1- ذهن علیل نویسندگان ادعانامه ی فوق آن چنان دچار آشفتگی است که تاریخ ها را هم خلط کرده اند. تاریخ نطق بنده آذر 82 است، یعنی زمانی که هنوز پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل نرفته بود و هیچ قطعنامه ای هم بر ضد ایران صادر نشده بود. آن زمان تازه در ماه های آغازین بحرانی قرار داشتیم که الان 6 سال است درگیر آنیم. بنابراین یاد کردن از "شرایطی که آمریکا و رژیم صهیونیستی مستأصل از برخورد با ایران هسته ای، اقدامات خود برای متقاعد کردن سایر کشورها به همراهی در صدور قطعنامه علیه ایران را شکست خورده می دیدند"، کاملاً بلاموضوع است و امری است که به رویداد های سال85 یعنی حدوداً سه سال بعد از نطق بنده بر می گردد. بر این مبنا این اتهام که به منظور فوق "شیرزاد طی نطقی تلاش می کند تا مدرک معتبری مستند به اظهارات رسمی یک نماینده مجلس ایران در جلسه مذکور در اختیار دشمنان ملت ایران قرار دهد و راه را برای تصویب قطعنامه های بیشتر علیه ایران هموار سازد." از پایه بی معنا خواهد بود.
2- بنده حدود 6 سال است کم و بیش مسائل هسته ای ایران را دنبال می کنم. در تمام این مدت هنوز موردی را نیافته ام که بازرسان آژانس یا سخنگویان کشورهای مخالف ایران در این پرونده به نطق بنده استناد کرده باشند. اگر موردی هست، مدعیان ذکر کنند. البته اگر هم چنین می شد گناهی بر بنده مترتب نبود، اما همین ادعا که نطق فلانی بهانه به دست دشمنان جمهوری اسلامی داد، و آن ها با استناد به آن کشور ما را محکوم کرده باشند حتی یک مورد مستند هم ندارد. البته کسانی در ایران از همان موقع برآشفتند و تا امروز کاری جز تهمت زنی و تهدید نداشتند، و دریغ از شرکت آن ها در یک بحث تخصصی و حکیمانه که بارها برای آن اعلام آمادگی کردم. این قبیل تحلیل های عجیب وغریب و نظریه های لایتچسبک نیز از کشفیات تکراری همان محافل جنجال آفرین است.
3- بنا بر نص اصل هشتاد و ششم قانون اساسی "نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمی توان آن ها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده اند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده اند تعقیب یا توقیف کرد." بر این مبنا به واسطه حقی که قانون به من داده و تکلیفی که از من خواسته، این جانب بر اساس تشخیص تخصصی و حرفه ای خویش نسبت به برخی اقدامات نسنجیده در موضوع هسته ای و مشکلاتی که در این راستا در پیش روی ملت ایران قرار داشت هشدار دادم. تجربه 6 سالی که از آن زمان گذشته است نشان می دهد که آن هشدارها بجا بودند. اما صرف نظر از محتوای نظراتی که در مجلس عنوان کردم گمان می کنم برخوردهایی که با این موضوع صورت گرفت و از جمله نسبت دادن خیانت به من در متنی که امضای یک مقام شناخته شده ی قضایی پای آن است، ناقض اصول قانون اساسی و اصل استقلال قواست و اقدامی خلاف قانون و قابل تعقیب است، اگر عدالتی در کار باشد.
4- این جانب به عنوان یک کارشناس و خبره ی فیزیک در آن زمان احساس تکلیف شرعی، قانونی و اخلاقی کردم که نکاتی هشدار گونه را برای آگاهی ملت ایران که وکیل آن ها بودم بیان کنم و تا به امروز حتی از یک کلمه ی آن سخنان عدول نکرده ام. تصور من این بود و هست که نماینده ای که بداند و نگوید، نماینده ای که برای بیان حقیقت و دفاع از حقوق مردم خود را ناگزیر از اجازه ی دیگران بداند، نماینده ای که از ترس رد صلاحیت شورای نگهبان برای دوره ی بعد سکوت و مسامحه پیشه کند، نماینده ای که تنها و تنها خوشایند حاکمان و قدرتمندان نطق کند، نماینده ای که تنها هنرش مجیز گویی این و آن باشد تا اسبابی برای فریب عوام الناس و جلب چند رأی فراهم کند و بالاخره نماینده ای که نداند کجا نشسته است و وظیفه اش برای حفظ حقوق اساسی مردم چیست، اوست که خائن است. من کار ناچیز خود را که به واسطه هیاهو و جنجال آفرینی برخی قدرت طلبان ابعادی بزرگ یافت چیزی جز خدمت به ملت ایران، هر چند خدمتی کوچک، نمی پندارم.
5- آن چه گفتم ادعایی است که امروز در کمال آزادی و با عقل سلیم، بخشی از شاکله فکری و هویت سیاسی مرا تشکیل می دهد. نمی دانم اگر فردای روزگار نظیر دیگر دوستانم در زمره ی متهمان قرار گیرم و در کسوت یک زندانی تحقیر شده با دمپایی و آن لباس خاص پشت تریبون بروم، آیامن هم تمام باورهای گذشته ی خود را خیانت آمیز می نامم یا نه؟
من یک معلم ساده ی این کشورم، آموزش چریکی ندیده ام و نمی دانم شرایط سخت زندانهای ویژه را چگونه می توان تحمل کرد. من یک قهرمان نیستم که تا آخرین قطره ی خون و تحت شدیدترین فشارها از حرف خود برنگردم. شاید من هم مثل گالیله در شرایط خاصی بگویم زمین نمی چرخد. اما خوش بختانه حقایق این جهان مثل چرخیدن زمین، به اراده ی شکنجه گران قرون وسطی تغییر نمی کند. واقعیت های این سرزمین هم با خواست و فشار تدوین کنندگان "بیانیه کیفرخواست" و برگزار کنندگان دادگاه متهمان به این شیوه ی نامتعارف جا به جا نمی شود.
آفتاب هم زیر ابر پنهان نمی ماند و آنگاه خائنین واقعی هستند که شرمناکند
”اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژي هسته اي در سخنان آقاي احمد شيرزاد عضو برجسته مركزيت حزب در جلسه 376 مجلس ششم بروز مي يابد و در شرايطي كه آمريكا و رژيم صهيونيستي مستاصل از برخورد با ايران هسته اي، اقدامات خود براي متقاعد كردن ساير كشورها به همراهي در صدور قطعنامه عليه ايران را شكست خورده ميديدند شيرزاد طي نطقي كه مشروح آن در روزنامه هاي رسمي كشور به چاپ رسيده تلاش مي كند تا مدرك معتبري مستند به اظهارات رسمي يك نماينده مجلس ايران در جلسه مجلس در اختيار دشمنان ملت ايران قرار دهد و راه را براي تصويب قطعنامه هاي بيشتر آمريكايي عليه ايران هموار سازد"
سپس نویسنده بیانیه موسوم به کیفر خواست عمومی قسمتی از نطق افتخارآمیز مرا نقل کرده و با ادبیاتی که تنها از نویسندگان آن متن بر می آید، آن را "اظهارات شرم آور نامبرده" خوانده است. آن قسمت از نطق بنده که آقایان آن را اوج خیانت می دانند و من آن را عین افتخار می دانم، چنین است:
"مي توان اين تبليغات را به رسانه هاي صيهونيستي نسبت داد. مي توان مثل هميشه آنها را توطئه هاي استكبار جهاني دانست و داد از مظلوميت جمهوري اسلامي ايران زد. مي توان كماكان خود را محور خوبي هاي جهان پنداشت و تمام اظهارات را به دشمن منسوب كرد. اما يك نكته بسيار ساده در اين ميان وجود دارد آنها سرنخ ها، دم خروس ها و مدارك و مستنداتی از ما دارند كه آنها را در ادعاهايشان محق جلوه مي دهد... آن زمان كه ساده لوحانه سرخود را به زير برف كردند - پروژه هاي بلند پروازانه بي هدف طراحي كردند. نامعقول ترين و نامتعارف ترين شيوه را براي دستيابي به فنآوري هسته اي برگزيدند و فكر نكردند كه آنچه مي كنند، روزي در معرض ديد و بررسي متخصصان جهاني قرار مي گيرد. آن روز كه سايت عظيم پنجاه هزار متري طراحي كردند تا در چند متر مربع از يك گوشه آن چند دستگاه كوچك نصب كنند، فكر نكردند كه اگر از اين چاه آب فناوري استراتژيك در نيايد نان تبليغات استكباري در خواهد آمد. آري در آن روز بايد روزي را مي ديدند كه عليه ما تيتر شود؛ جمهوري اسلامي نوزده سال دروغ گفت ".
و اما چند نکته:
1- ذهن علیل نویسندگان ادعانامه ی فوق آن چنان دچار آشفتگی است که تاریخ ها را هم خلط کرده اند. تاریخ نطق بنده آذر 82 است، یعنی زمانی که هنوز پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل نرفته بود و هیچ قطعنامه ای هم بر ضد ایران صادر نشده بود. آن زمان تازه در ماه های آغازین بحرانی قرار داشتیم که الان 6 سال است درگیر آنیم. بنابراین یاد کردن از "شرایطی که آمریکا و رژیم صهیونیستی مستأصل از برخورد با ایران هسته ای، اقدامات خود برای متقاعد کردن سایر کشورها به همراهی در صدور قطعنامه علیه ایران را شکست خورده می دیدند"، کاملاً بلاموضوع است و امری است که به رویداد های سال85 یعنی حدوداً سه سال بعد از نطق بنده بر می گردد. بر این مبنا این اتهام که به منظور فوق "شیرزاد طی نطقی تلاش می کند تا مدرک معتبری مستند به اظهارات رسمی یک نماینده مجلس ایران در جلسه مذکور در اختیار دشمنان ملت ایران قرار دهد و راه را برای تصویب قطعنامه های بیشتر علیه ایران هموار سازد." از پایه بی معنا خواهد بود.
2- بنده حدود 6 سال است کم و بیش مسائل هسته ای ایران را دنبال می کنم. در تمام این مدت هنوز موردی را نیافته ام که بازرسان آژانس یا سخنگویان کشورهای مخالف ایران در این پرونده به نطق بنده استناد کرده باشند. اگر موردی هست، مدعیان ذکر کنند. البته اگر هم چنین می شد گناهی بر بنده مترتب نبود، اما همین ادعا که نطق فلانی بهانه به دست دشمنان جمهوری اسلامی داد، و آن ها با استناد به آن کشور ما را محکوم کرده باشند حتی یک مورد مستند هم ندارد. البته کسانی در ایران از همان موقع برآشفتند و تا امروز کاری جز تهمت زنی و تهدید نداشتند، و دریغ از شرکت آن ها در یک بحث تخصصی و حکیمانه که بارها برای آن اعلام آمادگی کردم. این قبیل تحلیل های عجیب وغریب و نظریه های لایتچسبک نیز از کشفیات تکراری همان محافل جنجال آفرین است.
3- بنا بر نص اصل هشتاد و ششم قانون اساسی "نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمی توان آن ها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده اند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده اند تعقیب یا توقیف کرد." بر این مبنا به واسطه حقی که قانون به من داده و تکلیفی که از من خواسته، این جانب بر اساس تشخیص تخصصی و حرفه ای خویش نسبت به برخی اقدامات نسنجیده در موضوع هسته ای و مشکلاتی که در این راستا در پیش روی ملت ایران قرار داشت هشدار دادم. تجربه 6 سالی که از آن زمان گذشته است نشان می دهد که آن هشدارها بجا بودند. اما صرف نظر از محتوای نظراتی که در مجلس عنوان کردم گمان می کنم برخوردهایی که با این موضوع صورت گرفت و از جمله نسبت دادن خیانت به من در متنی که امضای یک مقام شناخته شده ی قضایی پای آن است، ناقض اصول قانون اساسی و اصل استقلال قواست و اقدامی خلاف قانون و قابل تعقیب است، اگر عدالتی در کار باشد.
4- این جانب به عنوان یک کارشناس و خبره ی فیزیک در آن زمان احساس تکلیف شرعی، قانونی و اخلاقی کردم که نکاتی هشدار گونه را برای آگاهی ملت ایران که وکیل آن ها بودم بیان کنم و تا به امروز حتی از یک کلمه ی آن سخنان عدول نکرده ام. تصور من این بود و هست که نماینده ای که بداند و نگوید، نماینده ای که برای بیان حقیقت و دفاع از حقوق مردم خود را ناگزیر از اجازه ی دیگران بداند، نماینده ای که از ترس رد صلاحیت شورای نگهبان برای دوره ی بعد سکوت و مسامحه پیشه کند، نماینده ای که تنها و تنها خوشایند حاکمان و قدرتمندان نطق کند، نماینده ای که تنها هنرش مجیز گویی این و آن باشد تا اسبابی برای فریب عوام الناس و جلب چند رأی فراهم کند و بالاخره نماینده ای که نداند کجا نشسته است و وظیفه اش برای حفظ حقوق اساسی مردم چیست، اوست که خائن است. من کار ناچیز خود را که به واسطه هیاهو و جنجال آفرینی برخی قدرت طلبان ابعادی بزرگ یافت چیزی جز خدمت به ملت ایران، هر چند خدمتی کوچک، نمی پندارم.
5- آن چه گفتم ادعایی است که امروز در کمال آزادی و با عقل سلیم، بخشی از شاکله فکری و هویت سیاسی مرا تشکیل می دهد. نمی دانم اگر فردای روزگار نظیر دیگر دوستانم در زمره ی متهمان قرار گیرم و در کسوت یک زندانی تحقیر شده با دمپایی و آن لباس خاص پشت تریبون بروم، آیامن هم تمام باورهای گذشته ی خود را خیانت آمیز می نامم یا نه؟
من یک معلم ساده ی این کشورم، آموزش چریکی ندیده ام و نمی دانم شرایط سخت زندانهای ویژه را چگونه می توان تحمل کرد. من یک قهرمان نیستم که تا آخرین قطره ی خون و تحت شدیدترین فشارها از حرف خود برنگردم. شاید من هم مثل گالیله در شرایط خاصی بگویم زمین نمی چرخد. اما خوش بختانه حقایق این جهان مثل چرخیدن زمین، به اراده ی شکنجه گران قرون وسطی تغییر نمی کند. واقعیت های این سرزمین هم با خواست و فشار تدوین کنندگان "بیانیه کیفرخواست" و برگزار کنندگان دادگاه متهمان به این شیوه ی نامتعارف جا به جا نمی شود.
آفتاب هم زیر ابر پنهان نمی ماند و آنگاه خائنین واقعی هستند که شرمناکند
افشای دروغ پردازی خبرگزاری فارس علیه محمد قوچانی و مهدی کروبی
ادامه راه سبز: کاظم جلالی مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ادعای خبرگزاری فارس و رسانه های تیم احمدی نژاد در مورد محمد قوچانی و مهدی کروبی را تکذیب کرد و آن را منطبق بر واقعیت ندانست.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، پیشتر به نقل از کاظم جلالی ادعا کرده بود که محمد قوچانی در دیدار با وی به نمایندگی از کمیته ویژه مجلس در بازداشتگاه، خواستار بازداشت مهدی کروبی شده است.اما کاظم جلالی عصر جمعه 6 شهریور چنین ادعایی را تکذیب کرد و به خبرگزاری مهر گفت«اینجانب اساسا در ارتباط با محتوای مباحث مطرح شده در ملاقات با زندانیان با هیچ رسانه ای صحبت نکرده ام.»
مخبر کمیسیون امنیت ملی و عضو کمیته ویژه مجلس«آنچه به نقل از اینجانب در برخی رسانه ها، مبنی بر درخواست قوچانی برای بازداشت حجت الاسلام کروبی عنوان شده ، مطابق با واقعیت نیست.» وی در عین حال با اشاره به ملاقات خود با محمد قوچانی افزود« شاید این مطلبی که به عنوان مصاحبه با بنده منتشر شده ، برخواسته از تصور برخی دوستان از سخنان بنده در جلسات کمیسیون امنیت ملی یا جلسات دیگر باشد که البته بازگویی و بویژه انتقال آن به عنوان مصاحبه درست نیست. طبیعی است که در جلسات کمیسیون و یا جلسات کمیته با حضور برخی نمایندگان محترم مجلس مباحثی مطرح می شود و توقع این است که محتوای این مباحث محافظت شود و یا لااقل به نحو صحیح منعکس گردد.»
عضو کمیته ویژه مجلس در خصوص اظهارات قوچانی در ملاقات اعضای کمیته ویژه با وی گفت که«آقای قوچانی بیان داشت که ما به هر حال متهم ردیف دوم ماجراها هستیم و من نمی دانم وقتی متهمان ردیف اول آزادند ، چرا ما را بازداشت نموده اند.»
جلالی افزود« قوچانی گفت من یک روزنامه نگارم و حداکثر خطایی که مرتکب شده ام شاید نگاشتن یکی از بیانیه های آقای کروبی در پاسخ به شورای نگهبان بود که محتوای آن را ایشان تلفنی به من گفتند و من هم بیانیه را تنظیم کردم.»
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، پیشتر به نقل از کاظم جلالی ادعا کرده بود که محمد قوچانی در دیدار با وی به نمایندگی از کمیته ویژه مجلس در بازداشتگاه، خواستار بازداشت مهدی کروبی شده است.اما کاظم جلالی عصر جمعه 6 شهریور چنین ادعایی را تکذیب کرد و به خبرگزاری مهر گفت«اینجانب اساسا در ارتباط با محتوای مباحث مطرح شده در ملاقات با زندانیان با هیچ رسانه ای صحبت نکرده ام.»
مخبر کمیسیون امنیت ملی و عضو کمیته ویژه مجلس«آنچه به نقل از اینجانب در برخی رسانه ها، مبنی بر درخواست قوچانی برای بازداشت حجت الاسلام کروبی عنوان شده ، مطابق با واقعیت نیست.» وی در عین حال با اشاره به ملاقات خود با محمد قوچانی افزود« شاید این مطلبی که به عنوان مصاحبه با بنده منتشر شده ، برخواسته از تصور برخی دوستان از سخنان بنده در جلسات کمیسیون امنیت ملی یا جلسات دیگر باشد که البته بازگویی و بویژه انتقال آن به عنوان مصاحبه درست نیست. طبیعی است که در جلسات کمیسیون و یا جلسات کمیته با حضور برخی نمایندگان محترم مجلس مباحثی مطرح می شود و توقع این است که محتوای این مباحث محافظت شود و یا لااقل به نحو صحیح منعکس گردد.»
عضو کمیته ویژه مجلس در خصوص اظهارات قوچانی در ملاقات اعضای کمیته ویژه با وی گفت که«آقای قوچانی بیان داشت که ما به هر حال متهم ردیف دوم ماجراها هستیم و من نمی دانم وقتی متهمان ردیف اول آزادند ، چرا ما را بازداشت نموده اند.»
جلالی افزود« قوچانی گفت من یک روزنامه نگارم و حداکثر خطایی که مرتکب شده ام شاید نگاشتن یکی از بیانیه های آقای کروبی در پاسخ به شورای نگهبان بود که محتوای آن را ایشان تلفنی به من گفتند و من هم بیانیه را تنظیم کردم.»
تناقض ادعاهای احمدینژاد در نمازجمعه بــــــا اظهارات دو روز پیش آیتاللـه خـامنـهای!
راه سبز: محمود احمدی نژاد، در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه تهران،در ادعایی جدید حمله به کوی دانشگاه و شکنجه و قتل ها در بازداشتگاه کهریزک را سناریوی دشمنان خواند و گفت«حمله به کوی دانشگاه و اقدامات خلاف در بازداشتگاه ها، اجزای سناریوی دشمن بود که توسط وابسته های برانداز انجام شد».
وی همچنین گفت «شواهد و دلايلي داريم كه نشان ميدهد ساحت نيروهاي انقلابي، نظامي، امنيتي، اطلاعاتي از اين اقدام شرمآور مبرا است. بسيجيها، فداكارانه به خيابانها آمده و براي جلوگيري از تعرض به حقوق افراد و شكستن شيشههاي مغازهها كتك خوردند و دم بر نياوردند. نفوذيهاي جريان برانداز در سناريوي دشمن فساد واقدام كردند».
ادعای احمدی نژاد تنها دو روز پس از آن عنوان شد که رهبر جمهوری اسلامی وقوع «تخلفات و جنایت هایی در حوادث پس از انتخابات» را تائید کرد.
آیت الله خامنه ای در سخنان چهارشنبه گذشته خود ضمن تشکر از آنچه وی خدمات پلیس امنیت، نیروی انتظامی و بسیج» توصیف کرد، به طور ضمن تائید کرد که این جنایت ها را تعدادی از افراد وابسته به همین نهادها انجام داده اند و گفت «این خدمات بزرگ نباید موجب رسیدگی نکردن به برخی جرائم شود و اگر کسی با وابستگی به هر کدام از این سازمان ها، تخلف و جرمی مرتکب شده، باید کاملاً رسیدگی شود».
در حالی که آیت الله خامنه ای دو روز پیش گفت که «من، پیش قراولان حوادث اخیر را به دست نشاندگی بیگانگان از جمله امریکا و انگلیس متهم نمی کنم چرا که این موضوع برای من ثابت نشده است»، محمود احمدی نژاد در اظهاراتی متناقض با سخنان رهبر جمهوری اسلامی، ادعا کرد انگلیس طراح اعتراض به تقلب انتخاباتی در ایران بوده، و بر روال معمول اظهاراتش این ادعا را به اظهارات یک «منبع ناشناس» متصل کرد ، و گفت «یكي از وزراي خارجه كشور دوست، پيام فرستاد كه اخيرا با وزير خارجه استعمار پير صحبت كرده و گفته چرا در انتخابات ايران اين همه توطئه ميكنيد و او پاسخ داده كه اين بار درست و برنامهريزي شده حركت ميكنيم و ميخواهيم كار نظام جمهوري اسلامي را تمام كنيم».
محمود احمدی نژاد که رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور را نیز بر عهده دارد و با برکناری چند هفته پیش محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات، خود شخصا سرپرستی وزارت اطلاعات را بر عهده گرفته، در اظهارات روز جمعه اش با تاکید براینکه «بايد با کسانی که ساماندهی و تحريک کردند و خط دشمن را پياده کردند، برخورد جدی شود» از برخوردهای دیگری نیز خبر داد و گفت «با كساني كه در لباس دوست، دست به اقدام غيرانساني زدند، بدون گذشت و قاطعانه رفتار شود».
احمدی نژاد همچنین ناراحتیاش از خودداری کشورهای اروپایی در مورد ارسال تبریک را پنهان نکرد و آنها را تهدید کرد که «پس از استقرار دولت دهم، با قدرت چند برابري در صحنهها و جوامع بينالمللي» حضور خواهد یافت.
ستاد و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه که تحت نظر آیت الله خامنه ای فعالیت می کند جمعه این هفته در یک اقدام بی سابقه به احمدی نژاد و برخی وزرای پیشهادی وی برای تصدی در دولت بر آمده از کودتا، اجازه داد تا در نماز جمعه های تهران و شهرهای بزرگ دیگر به عنوان خطیب پیش از خطبه ها سخنرانی و برای خود تبلیغ کنند.
وی همچنین گفت «شواهد و دلايلي داريم كه نشان ميدهد ساحت نيروهاي انقلابي، نظامي، امنيتي، اطلاعاتي از اين اقدام شرمآور مبرا است. بسيجيها، فداكارانه به خيابانها آمده و براي جلوگيري از تعرض به حقوق افراد و شكستن شيشههاي مغازهها كتك خوردند و دم بر نياوردند. نفوذيهاي جريان برانداز در سناريوي دشمن فساد واقدام كردند».
ادعای احمدی نژاد تنها دو روز پس از آن عنوان شد که رهبر جمهوری اسلامی وقوع «تخلفات و جنایت هایی در حوادث پس از انتخابات» را تائید کرد.
آیت الله خامنه ای در سخنان چهارشنبه گذشته خود ضمن تشکر از آنچه وی خدمات پلیس امنیت، نیروی انتظامی و بسیج» توصیف کرد، به طور ضمن تائید کرد که این جنایت ها را تعدادی از افراد وابسته به همین نهادها انجام داده اند و گفت «این خدمات بزرگ نباید موجب رسیدگی نکردن به برخی جرائم شود و اگر کسی با وابستگی به هر کدام از این سازمان ها، تخلف و جرمی مرتکب شده، باید کاملاً رسیدگی شود».
در حالی که آیت الله خامنه ای دو روز پیش گفت که «من، پیش قراولان حوادث اخیر را به دست نشاندگی بیگانگان از جمله امریکا و انگلیس متهم نمی کنم چرا که این موضوع برای من ثابت نشده است»، محمود احمدی نژاد در اظهاراتی متناقض با سخنان رهبر جمهوری اسلامی، ادعا کرد انگلیس طراح اعتراض به تقلب انتخاباتی در ایران بوده، و بر روال معمول اظهاراتش این ادعا را به اظهارات یک «منبع ناشناس» متصل کرد ، و گفت «یكي از وزراي خارجه كشور دوست، پيام فرستاد كه اخيرا با وزير خارجه استعمار پير صحبت كرده و گفته چرا در انتخابات ايران اين همه توطئه ميكنيد و او پاسخ داده كه اين بار درست و برنامهريزي شده حركت ميكنيم و ميخواهيم كار نظام جمهوري اسلامي را تمام كنيم».
محمود احمدی نژاد که رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور را نیز بر عهده دارد و با برکناری چند هفته پیش محسنی اژه ای از وزارت اطلاعات، خود شخصا سرپرستی وزارت اطلاعات را بر عهده گرفته، در اظهارات روز جمعه اش با تاکید براینکه «بايد با کسانی که ساماندهی و تحريک کردند و خط دشمن را پياده کردند، برخورد جدی شود» از برخوردهای دیگری نیز خبر داد و گفت «با كساني كه در لباس دوست، دست به اقدام غيرانساني زدند، بدون گذشت و قاطعانه رفتار شود».
احمدی نژاد همچنین ناراحتیاش از خودداری کشورهای اروپایی در مورد ارسال تبریک را پنهان نکرد و آنها را تهدید کرد که «پس از استقرار دولت دهم، با قدرت چند برابري در صحنهها و جوامع بينالمللي» حضور خواهد یافت.
ستاد و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه که تحت نظر آیت الله خامنه ای فعالیت می کند جمعه این هفته در یک اقدام بی سابقه به احمدی نژاد و برخی وزرای پیشهادی وی برای تصدی در دولت بر آمده از کودتا، اجازه داد تا در نماز جمعه های تهران و شهرهای بزرگ دیگر به عنوان خطیب پیش از خطبه ها سخنرانی و برای خود تبلیغ کنند.
مسایل «کوچک و حقیر» از نظر آقای خامنه ای
حضرت آقای سید علی خامنه ای، شکنجه، تجاوز، قتل و کشت و کشتار را مسایلی «کوچک و حقیر» می شمارد که در برابر «هتک آبروی نظام» اهمیت چندانی ندارند. از نظر او این موضوع که «معدود کسانی جان باخته اند» مساله مهمی نیست. به زبان ساده: حالا یک عده ای هم کشته شده اند که شده اند، مهم این است که آبروی نظام نرود. « هتك آبروی نظام» قلب حضرت آقای سید علی خامنه ای را جریحه دار کرده است.
به عقیده او آبروی نظام را کسانی که این قتل ها، شکنجه ها و تجاوز ها را کرده اند از بین نبرده اند. آبروی نظام را کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری تقلب کرده اند از بین نبرده اند. آبروی نظام را محمود احمدی نژاد دروغگو از بین نبرده است. بلکه آبروی نظام را همین ها از بین برده اند که اتفاقا کشته شده اند. همین ها که اتفاقا اعتراض به تقلب و خودکامگی داشته اند. امثال مهدی کروبی که شکنجه و قتل و تجاوز را فاش کرده آبروی نظام را برده اند. امثال آدم هایی که با درد و شرم فاش ساخته اند که به آنان تجاوز شده آبروی نظام را برده اند. نمی دانم در دستگاه ریاضیات ولی فقیه واژه «معدود» شامل چند نفر می شود. ولی فقیهی که به آیه صریح قرآنی هم محل نمیگذارد. آیه ۳۲ام سوره مائده که تاکید می کند هر کس انسانی را بکشد انگار که همه انسان ها را با هم کشته است.
از نظر خامنه ای این موضوع حقیر و کوچکی است. چیزی که در نظر آقای خامنه ای اهمیت ندارد «انسان» است. کرامت انسانی پیشکش! مهم برای او «حفظ نظام» است. «نظام» هم یعنی خود او با مقربان و دست و پا بوسان اطرافش. اوست که تعیین می کند چه چیزی هم آبروی نظام را می برد. این که حرف روی حرف ایشان نباشد، آبروی نظام است. قوانین موجود در رژیم ولایت فقیه از این مراقبت می کنند که مبادا نظام خدشه ببیند. مبادا بیضه نظام آسیب ببیند. آن چیزی که اهمیت ندارد فرد است. انسان است. سهراب و ندا و محمود و مصطفی در این دستگاه جایی ندارند. حقوقی ندارند. له می شوند. تازه آن ها که غیر خودی هستند، خودی ها هم اگر آبروی نظام را تهدید کنند له می شوند.
مگر با عباس پالیزدار چه کار کردند؟ مگر با زن سعید امامی چه کار کردند؟ مگر همین چندی پیش روزنامه کیهان با فرزند مطهری چه کار کرد؟ ادبیات آقای خامنه ای شبیه کیست؟ شما را یاد همان «خس و خاشاکی» که محمود احمدی نژاد بر زبان آورد نمیاندازد؟ «خس و خاشاک» هم «کوچک و حقیر» هستند. بی خود نیست که دیدگاه های احمدی نژاد به آقای خامنه ای نزدیک است. برای چنین کسی تعریف کردن داستان کشیدن خلخال از پای زن یهودی و واکنش امام علی (ع) فایده ای ندارد. خداوند بر قلب و گوش و چشم او قفلی بزرگ زده است. یاد آیه آخر سوره بقره می افتم: «و اذ قیل لهم لا تفسدو فی الارض قالو انما نحن مصلحون». وقتی که به آن ها می گویی در زمین فساد نکنید، خون نریزید، تجاوز نکنید، شکنجه ندهید، بر می گیردند و با پر رویی جواب می دهند: ما! ما که آدم های خوبی هستیم. این کارها را هم برای خوبی و خیر خودتان می کنیم!
به عقیده او آبروی نظام را کسانی که این قتل ها، شکنجه ها و تجاوز ها را کرده اند از بین نبرده اند. آبروی نظام را کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری تقلب کرده اند از بین نبرده اند. آبروی نظام را محمود احمدی نژاد دروغگو از بین نبرده است. بلکه آبروی نظام را همین ها از بین برده اند که اتفاقا کشته شده اند. همین ها که اتفاقا اعتراض به تقلب و خودکامگی داشته اند. امثال مهدی کروبی که شکنجه و قتل و تجاوز را فاش کرده آبروی نظام را برده اند. امثال آدم هایی که با درد و شرم فاش ساخته اند که به آنان تجاوز شده آبروی نظام را برده اند. نمی دانم در دستگاه ریاضیات ولی فقیه واژه «معدود» شامل چند نفر می شود. ولی فقیهی که به آیه صریح قرآنی هم محل نمیگذارد. آیه ۳۲ام سوره مائده که تاکید می کند هر کس انسانی را بکشد انگار که همه انسان ها را با هم کشته است.
از نظر خامنه ای این موضوع حقیر و کوچکی است. چیزی که در نظر آقای خامنه ای اهمیت ندارد «انسان» است. کرامت انسانی پیشکش! مهم برای او «حفظ نظام» است. «نظام» هم یعنی خود او با مقربان و دست و پا بوسان اطرافش. اوست که تعیین می کند چه چیزی هم آبروی نظام را می برد. این که حرف روی حرف ایشان نباشد، آبروی نظام است. قوانین موجود در رژیم ولایت فقیه از این مراقبت می کنند که مبادا نظام خدشه ببیند. مبادا بیضه نظام آسیب ببیند. آن چیزی که اهمیت ندارد فرد است. انسان است. سهراب و ندا و محمود و مصطفی در این دستگاه جایی ندارند. حقوقی ندارند. له می شوند. تازه آن ها که غیر خودی هستند، خودی ها هم اگر آبروی نظام را تهدید کنند له می شوند.
مگر با عباس پالیزدار چه کار کردند؟ مگر با زن سعید امامی چه کار کردند؟ مگر همین چندی پیش روزنامه کیهان با فرزند مطهری چه کار کرد؟ ادبیات آقای خامنه ای شبیه کیست؟ شما را یاد همان «خس و خاشاکی» که محمود احمدی نژاد بر زبان آورد نمیاندازد؟ «خس و خاشاک» هم «کوچک و حقیر» هستند. بی خود نیست که دیدگاه های احمدی نژاد به آقای خامنه ای نزدیک است. برای چنین کسی تعریف کردن داستان کشیدن خلخال از پای زن یهودی و واکنش امام علی (ع) فایده ای ندارد. خداوند بر قلب و گوش و چشم او قفلی بزرگ زده است. یاد آیه آخر سوره بقره می افتم: «و اذ قیل لهم لا تفسدو فی الارض قالو انما نحن مصلحون». وقتی که به آن ها می گویی در زمین فساد نکنید، خون نریزید، تجاوز نکنید، شکنجه ندهید، بر می گیردند و با پر رویی جواب می دهند: ما! ما که آدم های خوبی هستیم. این کارها را هم برای خوبی و خیر خودتان می کنیم!
گزارش تحقیقی «موج سبز آزادی» درباره مدرک دانشگاهی وزیر علوم پیشنهادی دولت کودتا
کامران دانشجو درباره مدرک دکترای خود دروغ میگوید
در روزهای گذشته، ایمیلهای زیادی درباره وضعیت مدرک تحصیلی گزینه پیشنهادی رئیس دولت کودتا برای تصدی وزارت علوم برایمان ارسال شد که ما را ملزم به بررسی بیشتر این موضوع ساخت. بررسیهای اولیه «موج سبز آزادی» نشان میدهد که آقای دانشجو، همانند کسی که او را قائممقام وزیر کشور کرد یعنی علی کردان، درباره مدرک تحصیلیاش دروغهای متعددی گفته و لازم است که نمایندگان مستقل مجلس قبل از آنکه او عامل دولت در وزارتخانه علوم، تحقیقات و فناوری شود، از وی بخواهند که درباره مدرکش توضیح دهد تا مانند ماجرای علی کردان چند ماه بعد مجبور به استیضاحش نشوند.
به گزارش موج سبز آزادی، آقای کامران دانشجو که به عنوان عامل دولت کودتا در وزارت علوم پیشنهاد شده و قرار است مسئولیت دانشگاهیان کل کشور را به عهده بگیرد، خود با ابهامهای جدی در خصوص مدرک دانشگاهیاش روبهروست. این در حالی است که او از سالها قبل در دانشگاه علم و صنعت به عنوان «استاد تمام» مشغول تدریس است و با همین مدرک دانشگاهی در چندین مسئولیت مهم دولتی نیز حضور یافته است.
وی در معرفینامهاش به عنوان فرد پیشنهادی احمدینژاد برای تصدی وزارتخانه، ادعا کرده که دارای مدرک «دکترای هوافضا از کالج لندن» است و مسئولان دولت نیز در تبلیغات برای رای اعتماد، همین عنوان را برای وی ذکر کردهاند. اما مشکل در اینجاست که در تاریخ انگلستان، دانشگاهی به نام «کالج لندن» وجود نداشته و ندارد!
با این حال فرض میکنیم که تنها بیان نام فارسی دانشگاه دقیق نبوده و مشکلساز شده است، مثلا شاید منظور کالج سلطنتی لندن است و یا کالج دانشگاهی لندن! از این رو به صفحه معرفی او در سایت دانشگاه علم و صنعت مراجعه میکنیم تا عنوان دقیق دانشگاه محل تحصیل وی در مقطع دکترا را پیدا کنیم. به هرحال اگر کسی سالها در یک دانشگاه تحصیل کرده باشد، لااقل باید نام دقیق آن را بداند. اما با کمال تعجب میبینیم که در این صفحه، «دانشگاه منچستر انگلستان» به عنوان محل تحصیل آقای دانشجو در مقطع دکترا اعلام شده است! این تناقض، باعث تعجب بیشتر میشود و برای رفع ابهام مجبور میشویم به صفحه انگلیسی کامران دانشجو در سایت دانشگاه علم و صنعت برویم، اما باز میبینیم که در این صفحه نام جدیدی برای دانشگاه به شکل انستیتو امپریال منچستر اعلام شده است:
Manchester Imperial Institute of Science and Technology, U.K.
این عنوان ربطی به عنوان دانشگاه منچستر ندارد. اما باز تردید میکنیم و عنوان این مؤسسه آموزشی (که در واقع دانشگاه نیست) را در سایت گوگل جستوجو میکنیم تا از کیفیت و اعتبار آن مطلع شویم. ولی با کمال تعجب میبینیم که غیر از صفحات مربوط به آقای کامران دانشجو، در هیچ جای دیگر جهان اثری از این دانشگاه نیست! جالب است که در صفحه آقای دانشجو در سایت دانشگاه علم و صنعت، نام دانشگاه «کویین ماری» که در لندن قرار دارد اما ربطی به عنوان کالج لندن ندارد، به عنوان محل تحصیل مقطع لیسانس و نه دکترای آقای دانشجو اشاره شده است.
این مجموعه تناقضها، «موج سبز آزادی» را وادار کرد که بیشتر درباره سوابق دانشگاهی وی تحقیق کند. به لیست مقالات آقای دکتر مراجعه میکنیم. لیست بلند بالای مقالات ایشان هم در صفحه فارسی و هم در صفحه انگلیسی سایت دانشگاه علم و صنعت موجود است. این مقالات هم در ژورنالها و هم سمینارهای داخلی و خارجی به همراه دانشجویانشان اسم ایشان را درج کرده است. اما با بررسی تک تک این مقالات از سایتهای مختلف، متوجه میشویم که نام دانشگاه ایشان همان دانشگاه علم و صنعت است و در دانشگاههای انگلیسی وی هیچ مقالهای تولید نشده است. با دقت به تاریخ این مقالات متوجه می شویم که اولین مقاله وی در سال 1999 منتشر شده است. عجیب است! ایشان سال فارغالتحصیلی خود از هر دانشگاه مفروضی در انگلستان را ننوشته، اما سوابق اجراییاش نشان میدهد که از سال 1368 به بعد در ایران حضور داشته است و در هر صورت از محالات است که ایشان دوره فوق لیسانس و دکترا را در لندن گذرانده باشد و محض رضای خدا حتی یک مقاله علمی هم نداشته باشد؛ تا آنکه اولین مقاله علمی را در سال 1999 نوشته باشند.
تردید بیشتر میشود. به کتابخانه امپریال کالج لندن مراجعه میکنیم و پایاننامهای به نام کامران دانشجو پیدا نمی کنیم. در کتابخانه دانشگاه منچستر هم چیزی پیدا نمیشود. به آرشیو پایاننامههای دکترای دانشجویان در کتابخانه ethos.bl.uk مراجعه میکنیم که باز هم در آنجا اثری از اسامی daneshjo یا daneshjoo یا daneshjou یافت نمیشود. هیچ اثری از تحصیل او در مقطع دکترا در انگلستان وجود ندارد، غیر از ادعای خود او.
تحقیقات را گسترش میدهیم. به فرضیهای بر میخوریم مبنی بر اینکه ایشان یکی از هشت دانشجوی ایرانی است که در جریان ماجرای سلمان رشدی از انگلیس اخراج شدند و در ایران دکترا گرفتند. هرچند اگر این درست باشد، خود نشانهی دروغ بزرگ وی مبنی بر اخذ دکترا از دانشگاههای لندن و یا منچستر است، اما باز این فرض را بیشتر بررسی میکنیم. به روزنامه قدس 26 اسفند ماه میرسیم که خبری را به نقل از ایرنا نقل کرده است. عین خبر را ببینید:
دانشجو: سفير ايران در لندن نمي شوم
ايرنا- استاندار تهران با رد شايعه انتصاب خود به عنوان سفير ايران در لندن گفت كه پس از اخراج از انگليس در دوران دانشجويي، به اين كشور و همه كشورهاي عضو پيمان شينگن ممنوع الورود شده است. دكتر كامران دانشجو، استاندار تهران درباره برخي اخبار منتشرشده غيررسمي در مورد احتمال سفير شدن وي در لندن، گفت: من به انگليس ممنوع الورود هستم. وي توضيح داد: من در قضيه سلمان رشدي به همراه هفت دانشجوي ديگر، از انگلستان اخراج شديم و در گذرنامه من درج شده تا زماني كه موضوع سلمان رشدي وجود داشته باشد، من حق ورود به انگلستان و كشورهاي پيمان شينگن را ندارم.
پس آقای دانشجو، دانشجو بوده که از انگلستان اخراج شده و لذا مدرکی دریافت نکرده است. تا این جای مشکل حل شد و دروغ اول وی ثابت شد. ایشان در سال 1989 از انگلستان اخراج شده، حق بازگشت هم نداشته و در عین حال ادعا میکند که سه مدرک دانشگاهی از آنجا گرفته است! قرار است با همین مدارک، وزیر علوم ایران هم بشود و دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور را مدیریت کند. آیا اینها همه برای نمایندگان برانگیز غیر وابسته به دولت کودتا سؤالبرانگیز نیست؟
اما ابهامات همچنان باقی است. بر فرض که او در ایران دکترا گرفته باشد؛ سؤال اول این است که از کدام دانشگاه؟ دستکم در سایتهای دو دانشگاه صنعتی شریف و علم و صنعت تهران که بررسیهای «موج سبز آزادی» نشان داد هیچ اثری از پایاننامه آقای دانشجو پیدا نمیشود. جا دارد نمایندگان مستقل مجلس از ایشان بخواهند جدا از دروغی که درباره اخذ مدرک دانشگاهی از کالج لندن و یا موسسه امپریال منچستر گفته است، توضیح دهد که مثلا اگر در ایران مدرک معادل گرفته، از کدام دانشگاه بوده و پایاننامهاش کجاست.
و سؤال دوم اینکه ایشان در دانشگاه علم و صنعت تهران به رتبه استاد نائل شده است. دانشگاهیان به خوبی میدانند که طی مدارج مختلف برای رسیدن به مرحله استاد تمامی، بسیار سخت است و نیاز به تولید مقالات بسیار و سرپرستی تعداد زیادی دانشجوی دکترا و فوق لیسانس دارد. اکنون با مقایسه رزومه تحصیلی جناب آقای دانشجو با یکی دیگر از اعضای هیات علمی همان دانشگاه که اتفاقا به واقع هم در دانشگاه منچستر تحصیل کرده است، هم میتوان دید که چگونه باید ارجاعات معتبر به دانشگاه استاد و پایاننامه دکتری و فوق لیسانس داشت، و هم میتوان مقایسه کرد حجم مقالات و فعالیتهای علمی دو طرف را، در حالی که یکی دانشیار باقی مانده است و دیگری که طی این مدت همواره مشغول فعالیتهای اجرایی در مناصب دولتی مانند استانداری، معاونت و ... بوده و فرصتی برای کار دانشگاهی نداشته، توانسته به درجه استاد تمام برسد. این دو صفحه را ببینید و مقایسه کنید:
http://www.iust.ac.ir/find-14.1958.1488.fa.html
http://webpages.iust.ac.ir/msharifi
کامران دانشجو که در انتخابات پر حرف و حدیث دهم ریاستجمهوری، رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور بود، توسط علی کردان به قائم مقامی این وزارتخانه منصوب شد. کردان هنوز دو ماه از امضای این حکم نگذشته بود که به جعل و تقلب متهم و برکنار شد. حال آیا نوبت کامران دانشجو رسیده است؟ و آیا اگر ثابت شود که او در اعلام آخرین مدرک دانشگاهیاش دروغ گفته و تقلب کرده، نمیتوان حدس زد که چنین فردی میتواند در آرای مردم نیز دست ببرد، عامل تقلب باشد و همزمان در روز روشن در صداوسیما به مردم دروغ بگوید؟
در روزهای گذشته، ایمیلهای زیادی درباره وضعیت مدرک تحصیلی گزینه پیشنهادی رئیس دولت کودتا برای تصدی وزارت علوم برایمان ارسال شد که ما را ملزم به بررسی بیشتر این موضوع ساخت. بررسیهای اولیه «موج سبز آزادی» نشان میدهد که آقای دانشجو، همانند کسی که او را قائممقام وزیر کشور کرد یعنی علی کردان، درباره مدرک تحصیلیاش دروغهای متعددی گفته و لازم است که نمایندگان مستقل مجلس قبل از آنکه او عامل دولت در وزارتخانه علوم، تحقیقات و فناوری شود، از وی بخواهند که درباره مدرکش توضیح دهد تا مانند ماجرای علی کردان چند ماه بعد مجبور به استیضاحش نشوند.
به گزارش موج سبز آزادی، آقای کامران دانشجو که به عنوان عامل دولت کودتا در وزارت علوم پیشنهاد شده و قرار است مسئولیت دانشگاهیان کل کشور را به عهده بگیرد، خود با ابهامهای جدی در خصوص مدرک دانشگاهیاش روبهروست. این در حالی است که او از سالها قبل در دانشگاه علم و صنعت به عنوان «استاد تمام» مشغول تدریس است و با همین مدرک دانشگاهی در چندین مسئولیت مهم دولتی نیز حضور یافته است.
وی در معرفینامهاش به عنوان فرد پیشنهادی احمدینژاد برای تصدی وزارتخانه، ادعا کرده که دارای مدرک «دکترای هوافضا از کالج لندن» است و مسئولان دولت نیز در تبلیغات برای رای اعتماد، همین عنوان را برای وی ذکر کردهاند. اما مشکل در اینجاست که در تاریخ انگلستان، دانشگاهی به نام «کالج لندن» وجود نداشته و ندارد!
با این حال فرض میکنیم که تنها بیان نام فارسی دانشگاه دقیق نبوده و مشکلساز شده است، مثلا شاید منظور کالج سلطنتی لندن است و یا کالج دانشگاهی لندن! از این رو به صفحه معرفی او در سایت دانشگاه علم و صنعت مراجعه میکنیم تا عنوان دقیق دانشگاه محل تحصیل وی در مقطع دکترا را پیدا کنیم. به هرحال اگر کسی سالها در یک دانشگاه تحصیل کرده باشد، لااقل باید نام دقیق آن را بداند. اما با کمال تعجب میبینیم که در این صفحه، «دانشگاه منچستر انگلستان» به عنوان محل تحصیل آقای دانشجو در مقطع دکترا اعلام شده است! این تناقض، باعث تعجب بیشتر میشود و برای رفع ابهام مجبور میشویم به صفحه انگلیسی کامران دانشجو در سایت دانشگاه علم و صنعت برویم، اما باز میبینیم که در این صفحه نام جدیدی برای دانشگاه به شکل انستیتو امپریال منچستر اعلام شده است:
Manchester Imperial Institute of Science and Technology, U.K.
این عنوان ربطی به عنوان دانشگاه منچستر ندارد. اما باز تردید میکنیم و عنوان این مؤسسه آموزشی (که در واقع دانشگاه نیست) را در سایت گوگل جستوجو میکنیم تا از کیفیت و اعتبار آن مطلع شویم. ولی با کمال تعجب میبینیم که غیر از صفحات مربوط به آقای کامران دانشجو، در هیچ جای دیگر جهان اثری از این دانشگاه نیست! جالب است که در صفحه آقای دانشجو در سایت دانشگاه علم و صنعت، نام دانشگاه «کویین ماری» که در لندن قرار دارد اما ربطی به عنوان کالج لندن ندارد، به عنوان محل تحصیل مقطع لیسانس و نه دکترای آقای دانشجو اشاره شده است.
این مجموعه تناقضها، «موج سبز آزادی» را وادار کرد که بیشتر درباره سوابق دانشگاهی وی تحقیق کند. به لیست مقالات آقای دکتر مراجعه میکنیم. لیست بلند بالای مقالات ایشان هم در صفحه فارسی و هم در صفحه انگلیسی سایت دانشگاه علم و صنعت موجود است. این مقالات هم در ژورنالها و هم سمینارهای داخلی و خارجی به همراه دانشجویانشان اسم ایشان را درج کرده است. اما با بررسی تک تک این مقالات از سایتهای مختلف، متوجه میشویم که نام دانشگاه ایشان همان دانشگاه علم و صنعت است و در دانشگاههای انگلیسی وی هیچ مقالهای تولید نشده است. با دقت به تاریخ این مقالات متوجه می شویم که اولین مقاله وی در سال 1999 منتشر شده است. عجیب است! ایشان سال فارغالتحصیلی خود از هر دانشگاه مفروضی در انگلستان را ننوشته، اما سوابق اجراییاش نشان میدهد که از سال 1368 به بعد در ایران حضور داشته است و در هر صورت از محالات است که ایشان دوره فوق لیسانس و دکترا را در لندن گذرانده باشد و محض رضای خدا حتی یک مقاله علمی هم نداشته باشد؛ تا آنکه اولین مقاله علمی را در سال 1999 نوشته باشند.
تردید بیشتر میشود. به کتابخانه امپریال کالج لندن مراجعه میکنیم و پایاننامهای به نام کامران دانشجو پیدا نمی کنیم. در کتابخانه دانشگاه منچستر هم چیزی پیدا نمیشود. به آرشیو پایاننامههای دکترای دانشجویان در کتابخانه ethos.bl.uk مراجعه میکنیم که باز هم در آنجا اثری از اسامی daneshjo یا daneshjoo یا daneshjou یافت نمیشود. هیچ اثری از تحصیل او در مقطع دکترا در انگلستان وجود ندارد، غیر از ادعای خود او.
تحقیقات را گسترش میدهیم. به فرضیهای بر میخوریم مبنی بر اینکه ایشان یکی از هشت دانشجوی ایرانی است که در جریان ماجرای سلمان رشدی از انگلیس اخراج شدند و در ایران دکترا گرفتند. هرچند اگر این درست باشد، خود نشانهی دروغ بزرگ وی مبنی بر اخذ دکترا از دانشگاههای لندن و یا منچستر است، اما باز این فرض را بیشتر بررسی میکنیم. به روزنامه قدس 26 اسفند ماه میرسیم که خبری را به نقل از ایرنا نقل کرده است. عین خبر را ببینید:
دانشجو: سفير ايران در لندن نمي شوم
ايرنا- استاندار تهران با رد شايعه انتصاب خود به عنوان سفير ايران در لندن گفت كه پس از اخراج از انگليس در دوران دانشجويي، به اين كشور و همه كشورهاي عضو پيمان شينگن ممنوع الورود شده است. دكتر كامران دانشجو، استاندار تهران درباره برخي اخبار منتشرشده غيررسمي در مورد احتمال سفير شدن وي در لندن، گفت: من به انگليس ممنوع الورود هستم. وي توضيح داد: من در قضيه سلمان رشدي به همراه هفت دانشجوي ديگر، از انگلستان اخراج شديم و در گذرنامه من درج شده تا زماني كه موضوع سلمان رشدي وجود داشته باشد، من حق ورود به انگلستان و كشورهاي پيمان شينگن را ندارم.
پس آقای دانشجو، دانشجو بوده که از انگلستان اخراج شده و لذا مدرکی دریافت نکرده است. تا این جای مشکل حل شد و دروغ اول وی ثابت شد. ایشان در سال 1989 از انگلستان اخراج شده، حق بازگشت هم نداشته و در عین حال ادعا میکند که سه مدرک دانشگاهی از آنجا گرفته است! قرار است با همین مدارک، وزیر علوم ایران هم بشود و دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور را مدیریت کند. آیا اینها همه برای نمایندگان برانگیز غیر وابسته به دولت کودتا سؤالبرانگیز نیست؟
اما ابهامات همچنان باقی است. بر فرض که او در ایران دکترا گرفته باشد؛ سؤال اول این است که از کدام دانشگاه؟ دستکم در سایتهای دو دانشگاه صنعتی شریف و علم و صنعت تهران که بررسیهای «موج سبز آزادی» نشان داد هیچ اثری از پایاننامه آقای دانشجو پیدا نمیشود. جا دارد نمایندگان مستقل مجلس از ایشان بخواهند جدا از دروغی که درباره اخذ مدرک دانشگاهی از کالج لندن و یا موسسه امپریال منچستر گفته است، توضیح دهد که مثلا اگر در ایران مدرک معادل گرفته، از کدام دانشگاه بوده و پایاننامهاش کجاست.
و سؤال دوم اینکه ایشان در دانشگاه علم و صنعت تهران به رتبه استاد نائل شده است. دانشگاهیان به خوبی میدانند که طی مدارج مختلف برای رسیدن به مرحله استاد تمامی، بسیار سخت است و نیاز به تولید مقالات بسیار و سرپرستی تعداد زیادی دانشجوی دکترا و فوق لیسانس دارد. اکنون با مقایسه رزومه تحصیلی جناب آقای دانشجو با یکی دیگر از اعضای هیات علمی همان دانشگاه که اتفاقا به واقع هم در دانشگاه منچستر تحصیل کرده است، هم میتوان دید که چگونه باید ارجاعات معتبر به دانشگاه استاد و پایاننامه دکتری و فوق لیسانس داشت، و هم میتوان مقایسه کرد حجم مقالات و فعالیتهای علمی دو طرف را، در حالی که یکی دانشیار باقی مانده است و دیگری که طی این مدت همواره مشغول فعالیتهای اجرایی در مناصب دولتی مانند استانداری، معاونت و ... بوده و فرصتی برای کار دانشگاهی نداشته، توانسته به درجه استاد تمام برسد. این دو صفحه را ببینید و مقایسه کنید:
http://www.iust.ac.ir/find-14.1958.1488.fa.html
http://webpages.iust.ac.ir/msharifi
کامران دانشجو که در انتخابات پر حرف و حدیث دهم ریاستجمهوری، رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور بود، توسط علی کردان به قائم مقامی این وزارتخانه منصوب شد. کردان هنوز دو ماه از امضای این حکم نگذشته بود که به جعل و تقلب متهم و برکنار شد. حال آیا نوبت کامران دانشجو رسیده است؟ و آیا اگر ثابت شود که او در اعلام آخرین مدرک دانشگاهیاش دروغ گفته و تقلب کرده، نمیتوان حدس زد که چنین فردی میتواند در آرای مردم نیز دست ببرد، عامل تقلب باشد و همزمان در روز روشن در صداوسیما به مردم دروغ بگوید؟
سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای جبهه اصلاحات:در صحنه میمانیم و «تغییر» را پیگیری میکنیم
سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای جبهه اصلاحات ضمن تاکید بر حضور قویتر اصلاحطلبان در صحنه و ادامه تلاش بیشتر با وجود هزینهها برای «تغییر» کمهزینه در کشور، تاکید کرد که انتظار مردم، تشکیل دادگاههای علنی برای رسیدگی به جنایات مسلم و مشمئز کنندهای چون به رگبار بستن مردم و دستگیریهای غیرقانونی است.
به گزارش موج سبز آزادی به نقل از روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی، اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با رییس جمهور سابق کشورمان دیدار و گفت و گو کردند.
در این دیدار حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی ضمن تشکر از حضور و بیان نقطه نظرات اعضای این شورا و آرزوی برخورداری همگان از برکات ماه مبارک رمضان تلاش و فعالیت مستمر جبهه اصلاحات را ستود.
وی گفت:«:لازم میدانم بر این نکته تأکید کنم که اصلاحطلبان چه در قالب جمع حاضر و چه در قالب سایر تشکلها، باید با قوت در صحنه حضور یافته و به فعالیت خود ادامه دهند.»
رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:«آنچه که در این ایام رخ داده خود دلیلی است محکم برای حضوری قویتر در صحنه با شعار اصلاح طلبی؛ چرا که ما همه دلبسته به انقلاب هستیم نه پشیمان از انقلاب.»
وی با بیان اینکه«انقلاب اسلامیایران یکی از مهمترین فرازهای تاریخی ایران زمین است»، اظهار داشت:« این انقلاب مایه افتخار ما ایرانیان است، حرکتی مردمی برای رسیدن به استقلال، آزادی و پیشرفت، در عین پایبندی به موازین دینی با هدایت رهبری بزرگ.»
خاتمی افزود:« آنچه موجب میشود اصلاحطلبان قویتر از قبل در صحنه بمانند این است که امروز مدعیان و احیانا متصدیان بیاعتقاد به انقلاب و راه امام(ره) و یا افرادی که از انقلاب پشیماناند با تمام قوا در صدد مسخ و تحریف انقلاباند، اگرچه در ظاهر خود را انقلابی میدانند.»
وی یاد آور شد:«جمهوری اسلامی در عصر پذیرش اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و عصر نفی استبداد و خودکامگی به عنوان شاهکار حرکت آزادیخواهی مردم ایران به رهبری حضرت امام(ره) مطرح شد و با تکیه بر رأی مردم به عنوان محور و مدار در کنار ارزشهای اسلامی به سرعت نگاهها را به خود معطوف ساخت.»
رئیس بنیاد باران تاکید کرد:«آنچه امروز مایه نگرانی است خطری است که جمهوری اسلامی، یعنی هم جمهوریت و هم اسلامیت را تهدید میکند.»
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تصریح کرد:« امروز باید مصممتر از پیش بر خواسته به حق جنبش اصلاحطلبی یعنی "تغییر" پای فشاریم. مراد ما از تغییر همانگونه که از ابتدا گفتیم و در انتخابات اخیر هم بر آن تأکید کردیم بازگشت دوباره به اصول قانونی اساسی و آرمانهای امام و انقلاب است.»
وی در ادامه اظهار داشت:« مگر آنچه مردم در انتخابات فریاد زدند چیزی جز این بود؟ مگر مردم چیزی جز حاکمیت رأی مردم و عدالت و کرامت انسان و اخلاق و بازگشت به اصول قانونی اساسی و حتی بازگشت به مسیر رسیدن اهداف سند چشم انداز مطالبه کردند؟»
رئیس جمهور سابق کشورمان افزود:« تمامی آنچه امروز نظارهگر آن هستیم، انگیزهای بسیار قوی است برای پافشاری مردم بر خواستههای به حق خویش و مایه قوت و اعتبار بیشتر جنبشی که خواستار تغییر جهتگیری نظام به سمت احیاء اصول متروک و زیر پا گذاشته شده قانون اساسی و ارزشهایی است که از امام آموختهایم.»
سید محمد خاتمی تاکید کرد:«امروز هم سخن ما این است که "شائبه بیاثر شدن رأی مردم در نظام باید برطرف شود و اعتماد خدشه دار شده مردم به عنوان مهمترین پایگاه و پشتوانه اعتبار نظام به سرعت ترمیم شود."»
وی ادامه داد:« اتفاقاً این حرف حرف انقلابی است و هرکس خلاف آن را دنبال کند، بر ضد انقلاب و مسیری که امام و مردم در انقلاب برگزیدند، حرکت میکند.»
رئیس دولت اصلاحات با اشاره به حوادث بعد از انتخابات، اظهار داشت:« بیاعتنایی آشکار به نظر خیرخواهان و برخوردهای نامناسب زیانهای هنگفتی را متوجه نظام ساخت؛ دشمنی با انقلاب و نظام امری است که همواره پس از پیروزی انقلاب به اشکال نظامی، تبلیغاتی و سیاسی و ... وجود داشته و دارد، اما تلاش برای نسبت دادن حرکت آرام و متین مردم در اعتراض به نتایج انتخابات به اغتشاشی که عامل بیرونی دارد اشتباهی بسیار بزرگ و توهمی زیانبار وپرهزینه برای نظام بود.»
رئیس بنیاد باران یادآور شد:«از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی در ایران، بزرگترین هدف دشمنان نظام جدایی مردم از حکومت و حذف سرمایههای اجتماعی کشور بوده است.»
خاتمی ادامه داد:« آیا آنچه امروز شاهد آن هستیم و همه خیرخواهان نسبت به وقوع آن هشدار دادهاند جز این است که چهره نظام در جهان غیرمنطقی، خشن، ناسازگار با معیاری مسلم انسانی و اخلاقی، بیاعتنا به رأی مردم و حتی بیاعتنا به قوانین و موازین خود نشان داده میشود؟»
رئیس جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:«تهاجم یک طرفه به مردم و نیروهای مورد علاقه مردم و تبلیغات ناجوانمردانه تمامی دستگاهها و تریبونهای در دست حکومت بر علیه چهرههای محبوب و ارزشمند کشور و وابسته نشان دادن اعتراضات مردمی به جریانات پلید و خطرناک تنها با هدف توجیه برخوردهای خشن، غیر قانونی و انحصار طلبانه است.»
وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت:«آنچه تاکنون رخ داده از جمله برگزاری دادگاههای کذایی از سوی هیچ یک از علمای بزرگ دینی، نخبگان حوزه و دانشگاه و جامعه و فرهیختگان، جریانهای مستقل سیاسی و حتی افکار عمومی مورد پذیرش و تأیید قرار نگرفته است و این خود نشانگر اشتباه بزرگی است که رخ داده است.»
خاتمی یادآور شد:«حقوقدانان برجسته و فرهیختگان جامعه، به اتفاق روند بازداشتها، نگهداری دستگیرشدگان، برخورد با خانوادهها و وکلای آنها و برگزاری دادگاه را با استدلالهای روشن حقوقی زیر سؤال بردهاند و این هشداری است جدی به نظام که به فکر چارهاندیشی باشد.»
رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:«جریانی خاص امروز به هر روشی و با هر نسبت ناروایی قصد دارد چهرههای خوش سابقه نظام را به جرم دفاع از حقوق مردم دشمن معرفی کند! این مایه سرافکندگی است که کسانی امروز به خاطر دفاع از حقوق مردم و خواست تطبیق روشها با اصول قانون اساسی، آیین دادرسی و حقوق شهروندی مورد حملهای اینچنین ناجوانمردانه قرار گرفتهاند.»
وی ادامه داد:« تریبون مقدس نماز جمعه در اختیار عدهای قرار گرفته که به شخصیتهای برجسته نظام و مراجع بزرگوار شیعه اهانت کرده و حتی در مقام دادستان خواستار برخورد با آنان میشوند، حال آنکه خود در پیشگاه وجدان عمومی متهم به خیانت در امانتاند. مگر همینها نبودند که با گستاخی تمام مرجعی بزرگوار را که افتخار عالم تشیع است دست نشانده انگلیس معرفی کردند؟و بحمدالله در نزد مردم هم از اعتباری برخوردار نیستند.»
خاتمی سپس به برخوردهای دستگاه قضائیه با فعالان سیاسی و مردم بعد از انتخابات اشاره کرد و گفت:«در جریان حوادث پس از انتخابات به آیت الله شاهرودی که برایشان احترام قائلم تذکر دادم و ایشان را به عنوان مسؤول قوه قضائیه مورد خطاب قرار داده و خواستار رعایت اصول قانون اساسی و موازین آئین دادرسی و حقوق شهروندی در برخوردها شدم و اینکه جلو با اهانتها، دستگیریها و نگهداریهای غیرقانونی متهمان و برگزاری دادگاههای ناسازگار با موازین را بگیرند، شدم و صد افسوس که ایشان در پایان دوران مسئولیتشان که به اعتقاد من میتوانستند بسیار پرشکوهتر منصب را ترک کنند نخواستند یا نتوانستند اقدام کنند.»
رئیس بنیاد باران افزود:«حرفی که امروز هم خواست مردم و ما از رئیس محترم جدید قوه قضائیه است، جلوگیری از سمپاسی و فضاسازی برای تخریب افراد با نسبت های ناروا و یک سویه خلاف قانون و شرع و نیز رعایت موازین از جمله آیین دادرسی در بازداشت و محاکمات است.»
به گفته رئیسجمهور سابق کشورمان، نمیتوان براساس اعترافاتی که به اصل آن اشکالات جدی حقوقی و قانونی وارد است یک سویه همه را مورد تهاجم قرار داد، بی آنکه کوچکترین حقی برای دفاع در نظر گرفته شود.
خاتمی تصریح کرد:«از سوی دیگر انتظار مردم تشکیل دادگاههای علنی برای رسیدگی به جنایات مسلم و مشمئز کنندهای است که همگان شاهد آن بودهاند از جمله به رگبار بستن مردم در خیابانها، دستگیریهای خلاف قانون، بازداشتگاههای غیر استاندارد، جنایات مسلمیکه مورد اعتراف همه است و آنچه که موجبات لطمات سنگین روحی به ملت و خدشه به اعتماد عمومیشده است. آیا این بود آن چهره اسلام رحمانی که مدعی دفاع از اخلاق و حقوق اساسی مردم و آزادی بیان و امنیت در جامعه بود؟!»
وی با بیان اینکه «متأسفانه در جریان انتخابات و وقایع پس از آن انحرافات بسیار بزرگی وجود داشته و دارد»، افزود:« رسالت اصلاحطلبان و تمامی خیرخواهان جامعه مقابله با این انحرافات برای حفظ اصول واقعی نظام و ترمیم اعتماد مردم است و در این راه پرداخت هیچ هزینهای زیاد نیست و ما هم از هیچ هزینهای دریغ نخواهیم کرد تا انشاءالله انقلاب با کمترین هزینه به مسیر اصلی خود بازگردد و راه خود را ادامه دهد.»
سید محمد خاتمی تصریح کرد:«به صراحت تأکید میکنم حذف دلبستگان به انقلاب با این عناوین بیاساس بزرگترین توطئه علیه انقلاب است و نتیجه آن سوق دادن نیروهای اجتماعی به سوی جریاناتی است که با اصل انقلاب و نظام در تعارضاند.»
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها سپس گفت:« همواره سخن ما در مجامع بینالمللی دفاع از اسلام به عنوان مدافع حقوق مردم و ارزشهای انسانی بود و الگو و نمونه کار جمهوری اسلامی ایران بود در مقابل سایر جریانهایی متحجر، افراطی و ضد انسانی که به نام اسلام شکل گرفته بود؛ اما با این رفتارها چه جای دفاعی باقی گذاشتهاند؟»
وی تاکید کرد:« ما باید علیرغم تمام فشارهایی که برای بیرون کردن اصلاحطلبان و عقلای منصف از صحنه وارد میشود در صحنه بمانیم و با فریاد زدن، تذکر دادن و مذاکره هزینهها را برای بازگشت انقلاب به مسیر اصلی خود کاهش دهیم.»
سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد:«انشاءالله مسئولان نظام هم با پایان دادن به روشهای غلط و آزادی زندانیان و پایبندی به موازین و اصول قانون اساسی و برخورد جدی با خاطیان و جنایتکاران اصلی این راه را هموار سازند و اعتماد لطمه خورده مردم را با تدبیر و حسن نیت ترمیم کنند.»
در این دیدار اعضاءشورای هماهنگی جبهه اصلاحات بر لزوم حفظ ارزشها و موازین انقلاب و راه امام (ره) تاکید کردند و تلاش همگانی برای حفظ ارزشها و مصلحت کشور را لازم دانستند.
آنها همچنین لزوم ارتباط با مراجع عظام، علما و نخبگان جامعه و تعامل با مجلس و قوه قضاییه را مورد تاکید قرار دادند و از محاکمات فرمایشی که بر خلاف موازین است اظهار نگرانی کردند.
اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تاکید کردند که پیگیری جنایتهایی که در جریان انتخابات و بعد از آن صورت گرفته از جمله فجایعی که در بازداشتگاههایی چون کهریزک رخ داده،امری ضروری است و تسامح نسبت به آن به نظام و کشور لطمههای جبران ناپذیری وارد میآورد.
آنها همچنین اعلام خطر کردند که برخورد با نیروهای متعهد و البته معترض و حذف آنها بخصوص در دانشگاهها میتواند ابتکار عمل را در اختیار بیگانه قرار دهد و پیگیری مطالبات به حق مردم نباید مورد غفلت قرار گیرد.
به گزارش موج سبز آزادی به نقل از روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی، اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با رییس جمهور سابق کشورمان دیدار و گفت و گو کردند.
در این دیدار حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی ضمن تشکر از حضور و بیان نقطه نظرات اعضای این شورا و آرزوی برخورداری همگان از برکات ماه مبارک رمضان تلاش و فعالیت مستمر جبهه اصلاحات را ستود.
وی گفت:«:لازم میدانم بر این نکته تأکید کنم که اصلاحطلبان چه در قالب جمع حاضر و چه در قالب سایر تشکلها، باید با قوت در صحنه حضور یافته و به فعالیت خود ادامه دهند.»
رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:«آنچه که در این ایام رخ داده خود دلیلی است محکم برای حضوری قویتر در صحنه با شعار اصلاح طلبی؛ چرا که ما همه دلبسته به انقلاب هستیم نه پشیمان از انقلاب.»
وی با بیان اینکه«انقلاب اسلامیایران یکی از مهمترین فرازهای تاریخی ایران زمین است»، اظهار داشت:« این انقلاب مایه افتخار ما ایرانیان است، حرکتی مردمی برای رسیدن به استقلال، آزادی و پیشرفت، در عین پایبندی به موازین دینی با هدایت رهبری بزرگ.»
خاتمی افزود:« آنچه موجب میشود اصلاحطلبان قویتر از قبل در صحنه بمانند این است که امروز مدعیان و احیانا متصدیان بیاعتقاد به انقلاب و راه امام(ره) و یا افرادی که از انقلاب پشیماناند با تمام قوا در صدد مسخ و تحریف انقلاباند، اگرچه در ظاهر خود را انقلابی میدانند.»
وی یاد آور شد:«جمهوری اسلامی در عصر پذیرش اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و عصر نفی استبداد و خودکامگی به عنوان شاهکار حرکت آزادیخواهی مردم ایران به رهبری حضرت امام(ره) مطرح شد و با تکیه بر رأی مردم به عنوان محور و مدار در کنار ارزشهای اسلامی به سرعت نگاهها را به خود معطوف ساخت.»
رئیس بنیاد باران تاکید کرد:«آنچه امروز مایه نگرانی است خطری است که جمهوری اسلامی، یعنی هم جمهوریت و هم اسلامیت را تهدید میکند.»
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تصریح کرد:« امروز باید مصممتر از پیش بر خواسته به حق جنبش اصلاحطلبی یعنی "تغییر" پای فشاریم. مراد ما از تغییر همانگونه که از ابتدا گفتیم و در انتخابات اخیر هم بر آن تأکید کردیم بازگشت دوباره به اصول قانونی اساسی و آرمانهای امام و انقلاب است.»
وی در ادامه اظهار داشت:« مگر آنچه مردم در انتخابات فریاد زدند چیزی جز این بود؟ مگر مردم چیزی جز حاکمیت رأی مردم و عدالت و کرامت انسان و اخلاق و بازگشت به اصول قانونی اساسی و حتی بازگشت به مسیر رسیدن اهداف سند چشم انداز مطالبه کردند؟»
رئیس جمهور سابق کشورمان افزود:« تمامی آنچه امروز نظارهگر آن هستیم، انگیزهای بسیار قوی است برای پافشاری مردم بر خواستههای به حق خویش و مایه قوت و اعتبار بیشتر جنبشی که خواستار تغییر جهتگیری نظام به سمت احیاء اصول متروک و زیر پا گذاشته شده قانون اساسی و ارزشهایی است که از امام آموختهایم.»
سید محمد خاتمی تاکید کرد:«امروز هم سخن ما این است که "شائبه بیاثر شدن رأی مردم در نظام باید برطرف شود و اعتماد خدشه دار شده مردم به عنوان مهمترین پایگاه و پشتوانه اعتبار نظام به سرعت ترمیم شود."»
وی ادامه داد:« اتفاقاً این حرف حرف انقلابی است و هرکس خلاف آن را دنبال کند، بر ضد انقلاب و مسیری که امام و مردم در انقلاب برگزیدند، حرکت میکند.»
رئیس دولت اصلاحات با اشاره به حوادث بعد از انتخابات، اظهار داشت:« بیاعتنایی آشکار به نظر خیرخواهان و برخوردهای نامناسب زیانهای هنگفتی را متوجه نظام ساخت؛ دشمنی با انقلاب و نظام امری است که همواره پس از پیروزی انقلاب به اشکال نظامی، تبلیغاتی و سیاسی و ... وجود داشته و دارد، اما تلاش برای نسبت دادن حرکت آرام و متین مردم در اعتراض به نتایج انتخابات به اغتشاشی که عامل بیرونی دارد اشتباهی بسیار بزرگ و توهمی زیانبار وپرهزینه برای نظام بود.»
رئیس بنیاد باران یادآور شد:«از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی در ایران، بزرگترین هدف دشمنان نظام جدایی مردم از حکومت و حذف سرمایههای اجتماعی کشور بوده است.»
خاتمی ادامه داد:« آیا آنچه امروز شاهد آن هستیم و همه خیرخواهان نسبت به وقوع آن هشدار دادهاند جز این است که چهره نظام در جهان غیرمنطقی، خشن، ناسازگار با معیاری مسلم انسانی و اخلاقی، بیاعتنا به رأی مردم و حتی بیاعتنا به قوانین و موازین خود نشان داده میشود؟»
رئیس جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:«تهاجم یک طرفه به مردم و نیروهای مورد علاقه مردم و تبلیغات ناجوانمردانه تمامی دستگاهها و تریبونهای در دست حکومت بر علیه چهرههای محبوب و ارزشمند کشور و وابسته نشان دادن اعتراضات مردمی به جریانات پلید و خطرناک تنها با هدف توجیه برخوردهای خشن، غیر قانونی و انحصار طلبانه است.»
وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت:«آنچه تاکنون رخ داده از جمله برگزاری دادگاههای کذایی از سوی هیچ یک از علمای بزرگ دینی، نخبگان حوزه و دانشگاه و جامعه و فرهیختگان، جریانهای مستقل سیاسی و حتی افکار عمومی مورد پذیرش و تأیید قرار نگرفته است و این خود نشانگر اشتباه بزرگی است که رخ داده است.»
خاتمی یادآور شد:«حقوقدانان برجسته و فرهیختگان جامعه، به اتفاق روند بازداشتها، نگهداری دستگیرشدگان، برخورد با خانوادهها و وکلای آنها و برگزاری دادگاه را با استدلالهای روشن حقوقی زیر سؤال بردهاند و این هشداری است جدی به نظام که به فکر چارهاندیشی باشد.»
رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:«جریانی خاص امروز به هر روشی و با هر نسبت ناروایی قصد دارد چهرههای خوش سابقه نظام را به جرم دفاع از حقوق مردم دشمن معرفی کند! این مایه سرافکندگی است که کسانی امروز به خاطر دفاع از حقوق مردم و خواست تطبیق روشها با اصول قانون اساسی، آیین دادرسی و حقوق شهروندی مورد حملهای اینچنین ناجوانمردانه قرار گرفتهاند.»
وی ادامه داد:« تریبون مقدس نماز جمعه در اختیار عدهای قرار گرفته که به شخصیتهای برجسته نظام و مراجع بزرگوار شیعه اهانت کرده و حتی در مقام دادستان خواستار برخورد با آنان میشوند، حال آنکه خود در پیشگاه وجدان عمومی متهم به خیانت در امانتاند. مگر همینها نبودند که با گستاخی تمام مرجعی بزرگوار را که افتخار عالم تشیع است دست نشانده انگلیس معرفی کردند؟و بحمدالله در نزد مردم هم از اعتباری برخوردار نیستند.»
خاتمی سپس به برخوردهای دستگاه قضائیه با فعالان سیاسی و مردم بعد از انتخابات اشاره کرد و گفت:«در جریان حوادث پس از انتخابات به آیت الله شاهرودی که برایشان احترام قائلم تذکر دادم و ایشان را به عنوان مسؤول قوه قضائیه مورد خطاب قرار داده و خواستار رعایت اصول قانون اساسی و موازین آئین دادرسی و حقوق شهروندی در برخوردها شدم و اینکه جلو با اهانتها، دستگیریها و نگهداریهای غیرقانونی متهمان و برگزاری دادگاههای ناسازگار با موازین را بگیرند، شدم و صد افسوس که ایشان در پایان دوران مسئولیتشان که به اعتقاد من میتوانستند بسیار پرشکوهتر منصب را ترک کنند نخواستند یا نتوانستند اقدام کنند.»
رئیس بنیاد باران افزود:«حرفی که امروز هم خواست مردم و ما از رئیس محترم جدید قوه قضائیه است، جلوگیری از سمپاسی و فضاسازی برای تخریب افراد با نسبت های ناروا و یک سویه خلاف قانون و شرع و نیز رعایت موازین از جمله آیین دادرسی در بازداشت و محاکمات است.»
به گفته رئیسجمهور سابق کشورمان، نمیتوان براساس اعترافاتی که به اصل آن اشکالات جدی حقوقی و قانونی وارد است یک سویه همه را مورد تهاجم قرار داد، بی آنکه کوچکترین حقی برای دفاع در نظر گرفته شود.
خاتمی تصریح کرد:«از سوی دیگر انتظار مردم تشکیل دادگاههای علنی برای رسیدگی به جنایات مسلم و مشمئز کنندهای است که همگان شاهد آن بودهاند از جمله به رگبار بستن مردم در خیابانها، دستگیریهای خلاف قانون، بازداشتگاههای غیر استاندارد، جنایات مسلمیکه مورد اعتراف همه است و آنچه که موجبات لطمات سنگین روحی به ملت و خدشه به اعتماد عمومیشده است. آیا این بود آن چهره اسلام رحمانی که مدعی دفاع از اخلاق و حقوق اساسی مردم و آزادی بیان و امنیت در جامعه بود؟!»
وی با بیان اینکه «متأسفانه در جریان انتخابات و وقایع پس از آن انحرافات بسیار بزرگی وجود داشته و دارد»، افزود:« رسالت اصلاحطلبان و تمامی خیرخواهان جامعه مقابله با این انحرافات برای حفظ اصول واقعی نظام و ترمیم اعتماد مردم است و در این راه پرداخت هیچ هزینهای زیاد نیست و ما هم از هیچ هزینهای دریغ نخواهیم کرد تا انشاءالله انقلاب با کمترین هزینه به مسیر اصلی خود بازگردد و راه خود را ادامه دهد.»
سید محمد خاتمی تصریح کرد:«به صراحت تأکید میکنم حذف دلبستگان به انقلاب با این عناوین بیاساس بزرگترین توطئه علیه انقلاب است و نتیجه آن سوق دادن نیروهای اجتماعی به سوی جریاناتی است که با اصل انقلاب و نظام در تعارضاند.»
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها سپس گفت:« همواره سخن ما در مجامع بینالمللی دفاع از اسلام به عنوان مدافع حقوق مردم و ارزشهای انسانی بود و الگو و نمونه کار جمهوری اسلامی ایران بود در مقابل سایر جریانهایی متحجر، افراطی و ضد انسانی که به نام اسلام شکل گرفته بود؛ اما با این رفتارها چه جای دفاعی باقی گذاشتهاند؟»
وی تاکید کرد:« ما باید علیرغم تمام فشارهایی که برای بیرون کردن اصلاحطلبان و عقلای منصف از صحنه وارد میشود در صحنه بمانیم و با فریاد زدن، تذکر دادن و مذاکره هزینهها را برای بازگشت انقلاب به مسیر اصلی خود کاهش دهیم.»
سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد:«انشاءالله مسئولان نظام هم با پایان دادن به روشهای غلط و آزادی زندانیان و پایبندی به موازین و اصول قانون اساسی و برخورد جدی با خاطیان و جنایتکاران اصلی این راه را هموار سازند و اعتماد لطمه خورده مردم را با تدبیر و حسن نیت ترمیم کنند.»
در این دیدار اعضاءشورای هماهنگی جبهه اصلاحات بر لزوم حفظ ارزشها و موازین انقلاب و راه امام (ره) تاکید کردند و تلاش همگانی برای حفظ ارزشها و مصلحت کشور را لازم دانستند.
آنها همچنین لزوم ارتباط با مراجع عظام، علما و نخبگان جامعه و تعامل با مجلس و قوه قضاییه را مورد تاکید قرار دادند و از محاکمات فرمایشی که بر خلاف موازین است اظهار نگرانی کردند.
اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تاکید کردند که پیگیری جنایتهایی که در جریان انتخابات و بعد از آن صورت گرفته از جمله فجایعی که در بازداشتگاههایی چون کهریزک رخ داده،امری ضروری است و تسامح نسبت به آن به نظام و کشور لطمههای جبران ناپذیری وارد میآورد.
آنها همچنین اعلام خطر کردند که برخورد با نیروهای متعهد و البته معترض و حذف آنها بخصوص در دانشگاهها میتواند ابتکار عمل را در اختیار بیگانه قرار دهد و پیگیری مطالبات به حق مردم نباید مورد غفلت قرار گیرد.
ابتکاری دیگر در راستای پیگیری خلاقانهی اهداف جنبش
سایتی برای شهدای سبز
«شهدای سبز» نام سایتی است که توسط برخی فعالان و علاقهمندان برای زنده نگه داشتن نام و یاد شهدای نهضت سبز راهاندازی است.
به گزارش موج سبز آزادی، این سایت که در آدرس greenmartyrs.com قرار دارد، اسامی 72 شهید را با معرفی مختصر آنها گردآوری و منتشر کرده است. این سایت در دو بخش فارسی و انگلیسی طراحی شده، اما بخش انگلیسی آن هنوز کامل نشده است.
متاسفانه هنوز هیچ مرجع قابل اعتمادی، اطلاعات دقیقی درباره شهدای جنبش سبز منتشر نکرده است و هرچند نام 69 شهید به طور رسمی به مجلس ارائه شده، برخی منابع خارج از کشور به بیش از 100 نام اشاره کردهاند. دولت کودتا نیز آنقدر که برای جان مجروحان غزه و یا کشتهی مصری در آلمان ارزش قائل است، برای جان هموطنان خود و جوانان کشور ارزش قائل نیست؛ تا جایی که حتی نیازی به مشخص کردن تعداد کشتههای این مدت هم نمیبیند.
«موج سبز آزادی» از دیگر کسانی که طرحهای
«شهدای سبز» نام سایتی است که توسط برخی فعالان و علاقهمندان برای زنده نگه داشتن نام و یاد شهدای نهضت سبز راهاندازی است.
به گزارش موج سبز آزادی، این سایت که در آدرس greenmartyrs.com قرار دارد، اسامی 72 شهید را با معرفی مختصر آنها گردآوری و منتشر کرده است. این سایت در دو بخش فارسی و انگلیسی طراحی شده، اما بخش انگلیسی آن هنوز کامل نشده است.
متاسفانه هنوز هیچ مرجع قابل اعتمادی، اطلاعات دقیقی درباره شهدای جنبش سبز منتشر نکرده است و هرچند نام 69 شهید به طور رسمی به مجلس ارائه شده، برخی منابع خارج از کشور به بیش از 100 نام اشاره کردهاند. دولت کودتا نیز آنقدر که برای جان مجروحان غزه و یا کشتهی مصری در آلمان ارزش قائل است، برای جان هموطنان خود و جوانان کشور ارزش قائل نیست؛ تا جایی که حتی نیازی به مشخص کردن تعداد کشتههای این مدت هم نمیبیند.
«موج سبز آزادی» از دیگر کسانی که طرحهای
نشست کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه، در منزل شیوا نظرآهاری
شیوا نظرآهاری، در دفاع از انسانها خط قرمز نمیشناخت
جمعی از فعالان سیاسی، مدنی و دانشجویی از احزاب و گروههای مختلف، به دعوت کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه با حضور در منزل شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر بازداشت شده و دبیر کمیته گزارشگران حقوق بشر با خانواده وی دیدار کردند.
در ابتدای این دیدار مادر شیوا نظرآهاری ضمن تشکر از حاضران به تشریح آخرین وضعیت دخترش پرداخت و گفت: «شیوا از روز بعد از انتخابات که در محل کارش بازداشت شده است در زندان اوین محبوس است و مدت زمان زیادی را در انفرادی گذرانده است».
وی با یادآوری اینکه به گذشت 80 روز از بازداشت شیوا نظرآهاری گفت: «در آخرین ملاقاتی که با شیوا به شکل کابینی در اوین داشتم دخترم تاکید کرد که هنوز روند بازجوییها ادامه دارد و مشخص نیست بعد از گذشت 80 روز در خصوص چه مسایلی همچنان از فرزندم سوال و جواب میکنند»؟
خانم نظرآهاری با اشاره به سخنان بازجو در خصوص فعالیتهای شیوا نظرآهاری گفت: «وقتی این سوال را مطرح کردم که چرا با فرزند من برخورد کردهاید پاسخ دادند که دختر شما میخواهد از هر آدم دو پا و یک سر فارغ از عقیده و مرامش دفاع کند و اصلا خط قرمزی را رعایت نمیکند».
در ادامه این دیدار حسن اسدی زیدآبادی دبیر کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه و عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم با اشاره به فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «خانم نظرآهاری با توجه به سن کم، گستره فعالیتهای حقوق بشری خود را در مواردی تعریف کرده بود که شاید بسیاری دیگر از فعالان حقوق بشری به سراغ آن نمیرفتند».
اسدی زیدآبادی با بیان اینکه "معدود کسانی را در میان فعالان حقوق بشر دیدهام که مانند شیوا نظرآهاری این چنین زندگی شخصی خود را وقف پیگیری مسایل حقوق بشر و قربانیان نقض حقوق بشر بکنند" ادامه داد: «نکته برجسته در فعالیتهای خانم نظرآهاری تمرکز در حوزههای تخصصی حقوق بشر در کنار هماهنگی با کل جنبش حقوق بشر در ایران بود به طوریکه گرچه طی یکی دو سال گذشته بیشتر فعالیتهای خود را در زمینه کودکان کار و زنان بیسرپرست ادامه میداد اما همزمان به طور جدی وقتی مسایلی مانند نحوه برخورد با متهمان و یا موج اعدام گسترده افراد زیر 18 سال مطرح میشد در این گونه مسایل نیز فعال میشد».
اسدی زیدآبادی همچنین به بیانیه نهادهای مدنی و حقوق بشری بیش از 25 کشور آسیایی در محکومیت بازداشت شیوا نظرآهاری در نشست سالانه تشکلهای آسیایی حقوق بشر در کشور اردن که چندی پیش برگزار شد اشاره کرد.
سیامک طاهری از فعالان چپ نیز در این دیدار، روحیه خانواده زندانیان سیاسی بعد از انتخابات را ستود و گفت: «ما در دیدارهایی که به همراه کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه با خانواده زندانیان سیاسی داشتهایم اگرچه قصد روحیه بخشی به آنها را مد نظر داشته ایم اما حقیقت آن است که در واقع ما از آنان روحیه گرفتهایم».
طاهری در ادامه گفت: «همواره در زمانی که حساسیت ملت ایران در برابر اتفاقات مملکت از بین رفته است، کشور ما در برابر دشمن خارجی آسیب پذیر شده و نتوانستهایم از کشور خود دفاع کنیم همانند حمله اعراب و یا قوم مغول که اینچنین بوده است».
طاهری گفت: «وقتی اعتماد عمومی از جامعه رخت بر میبندد، وقتی رسانههای عمومی بی اعتبار میشوند و زمانی که حکومت فقط به سرکوب میاندیشد و هیچ تلاشی برای بازیابی اعتماد از دست رفته مردم انجام نمیدهد استقلال ملی به خطر خواهد افتاد چرا که حساسیت جامعه از میان خواهد رفت».
طاهری با بی خاصیت دانستن دادگاهها و کیفرخواستهای فرمایشی گفت: «بازداشت عدهای از فعالان سیاسی و مجبور کردن انها به سخنانی بر خلاف اعتقادات خود قبل از زندان بی پایه و اساس است». طاهری همچنین موج بحران عظیم اقتصادی پیش رو در کشور را خطرناک تر از بحران سیاسی دانست و تصریح کرد: «با توجه به وضعیت اقتصاد داخلی و ویرانی پایههای اقتصادی کشور آینده خوبی برای کشور ما متاسفانه پیش بینی نمیشود».
در ادامه این دیدار سید عسگری از فعالان سیاسی از اعضای حزب ملت ایران نیز با تشریح فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «هوشمندی خانم نظرآهاری در خصوص درک مفاهیم حقوق بشری ستودنی است».
سید عسگری گفت: «در مورد بازداشتگاه کهریزک که این روزها جنایات اتفاق افتاده در آن در کانون اخبار جهانی قرار گرفته است، از دو سال پیش و در زمان اجرای طرح برخورد با اراذل و اوباش خانم نظرآهاری بارها و بارها اطلاع رسانی کرده و با صدور بیانیههای متعدد و مصاحبه به اطلاع رسانی در خصوص وضعیت فاجعه بار این محل پرداخته بود اما متاسفانه توجه لازم به این اقدامات نشد».
سید عسگری همچنین با اشاره به فعالیتهای نظرآهاری در انجمن دفاع از حقوق کودکان کار گفت: «ایشان برای تدریس و تعلیم کودکان کار هر روز به مرکز این ان جی او که در جنوب غرب تهران در پاسگاه نعمت آباد واقع بود میرفت و بدون هیچ چشمداشتی به کودکان کار تدریس میکرد. حضور این جمع نه تنها برای روحیه بخشی به خانواده نظرآهاری بلکه برای ادای احترام به فعالیتهای شیوا نظرآهاری طی این سالهاست».
در ادامه این دیدار علیرضا جباری عضو کانون نویسندگان ایران نیز، آشنایی خود با شیوا نظرآهاری را مربوط به دیدار فعالان مدنی با وی بعد از آزادی از زندان دانست و گفت: «سالها قبل هنگامی که از زندان به مرخصی آمده بودم خانم نظرآهاری به همراه جمعی از دوستان به دیدارم آمدند و از آن تاریخ به بعد همواره در جریان دیدار با خانواده زندانیان سیاسی خانم نظرآهاری را علیرغم سن کم، پیشقدم دیدم».
جباری گفت: «شیوا نظرآهاری جزو فعالانی بود که بار سنگینی را در خصوص فعالیتهای اجتماعی بر دوش میکشید و امیدواریم که هر چه زودتر شاهد آزادی ایشان باشیم». جباری همچنین بر لزوم اتحاد عمومی نیروهای دموکراسی خواه برای ایستادگی در برابر سرکوبهای سیاسی و اجتماعی تاکید کرد.
در این دیدار میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز با تاکید بر فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «نکتهای که شاید بدان اشاره نشد آن بود که خانم نظرآهاری علاوه بر فعالیت به عنوان یک مددکار اجتماعی و یک فعال حقوق بشری در خصوص حوزه دانشجویی نیز همواره فعالیتهای جدی داشتند به گونهای که به دلیل همین فعالیتها از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد محروم گشت».
میلاد اسدی گفت: «از سالهای قبل موجی راه افتاد تا فعالان دانشجویی را به دلیل پیگیری مطالباتشان از حقوق ذاتی مانند حق تحصیل محروم سازند اما افرادی مانند خانم نظرآهاری با ایستادگی بر خواستههاشان این حرکت حاکمیت را بی اثر کردند و بدین شکل حکومت اکنون حق آزادی و حضور آنان در اجتماع را سلب کرده و آنها را به زندان انداخته است».
اسدی با اشاره به اظهارات احمدینژاد گفت: «احمدینژاد در جریان مناظرههای تلویزیونی به صراحت وجود دانشجویان سه ستاره را انکار کرد در حالی که این دانشجویان در حال حاضر در بازداشت به سر میبرند و امسال نیز در اعلان نتایج کنکور کارشناسی ارشد برخی فعالان دانشجویی از تحصیل محروم شدهاند که جزئیات این محرومیتها به زودی از سوی دفتر تحکیم وحدت منتشر خواهد شد».
در این دیدار همچنین سلمان سیما فعال دانشجویی دانشگاه آزاد نیز با اشاره به فعالیتهای صنفی شیوا نظرآهاری در این دانشگاه گفت: «مهمترین خصوصیت شیوا نظرآهاری دفاع از انسانها تنها به صرف انسان بودن آنها است او فارغ از هر نوع مرزبندی در حیطههای مختلفی از جمله حقوق اقلیتهای دینی و قومی تلاش میکرد و پیگیریهای او در خصوص موارد نقض حقوق دانشجویان در دانشگاه آزاد شاید موجب گردید تا از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد نیز محروم گردد».
گفتنی است شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر و دانشجوی محروم از تحصیل در تاریخ 23 خردادماه در محل کارش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. خانم نظرآهاری27 ساله فارغالتحصیل مهندسی عمران از دانشگاه آزاد تهران جنوب است که در سال گذشته به دلیل سه ستاره شدن امکان ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد را نیافت. نظرآهاری همچنین دبیر کمیته گزارشگران حقوق بشر، نهاد حقوق بشری که به پیگیری وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی میپردازد، میباشد. او همچنین از فعالان حقوق کودکان کار و عضو جمعیت کودکان کار و خیابان است.
جمعی از فعالان سیاسی، مدنی و دانشجویی از احزاب و گروههای مختلف، به دعوت کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه با حضور در منزل شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر بازداشت شده و دبیر کمیته گزارشگران حقوق بشر با خانواده وی دیدار کردند.
در ابتدای این دیدار مادر شیوا نظرآهاری ضمن تشکر از حاضران به تشریح آخرین وضعیت دخترش پرداخت و گفت: «شیوا از روز بعد از انتخابات که در محل کارش بازداشت شده است در زندان اوین محبوس است و مدت زمان زیادی را در انفرادی گذرانده است».
وی با یادآوری اینکه به گذشت 80 روز از بازداشت شیوا نظرآهاری گفت: «در آخرین ملاقاتی که با شیوا به شکل کابینی در اوین داشتم دخترم تاکید کرد که هنوز روند بازجوییها ادامه دارد و مشخص نیست بعد از گذشت 80 روز در خصوص چه مسایلی همچنان از فرزندم سوال و جواب میکنند»؟
خانم نظرآهاری با اشاره به سخنان بازجو در خصوص فعالیتهای شیوا نظرآهاری گفت: «وقتی این سوال را مطرح کردم که چرا با فرزند من برخورد کردهاید پاسخ دادند که دختر شما میخواهد از هر آدم دو پا و یک سر فارغ از عقیده و مرامش دفاع کند و اصلا خط قرمزی را رعایت نمیکند».
در ادامه این دیدار حسن اسدی زیدآبادی دبیر کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه و عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم با اشاره به فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «خانم نظرآهاری با توجه به سن کم، گستره فعالیتهای حقوق بشری خود را در مواردی تعریف کرده بود که شاید بسیاری دیگر از فعالان حقوق بشری به سراغ آن نمیرفتند».
اسدی زیدآبادی با بیان اینکه "معدود کسانی را در میان فعالان حقوق بشر دیدهام که مانند شیوا نظرآهاری این چنین زندگی شخصی خود را وقف پیگیری مسایل حقوق بشر و قربانیان نقض حقوق بشر بکنند" ادامه داد: «نکته برجسته در فعالیتهای خانم نظرآهاری تمرکز در حوزههای تخصصی حقوق بشر در کنار هماهنگی با کل جنبش حقوق بشر در ایران بود به طوریکه گرچه طی یکی دو سال گذشته بیشتر فعالیتهای خود را در زمینه کودکان کار و زنان بیسرپرست ادامه میداد اما همزمان به طور جدی وقتی مسایلی مانند نحوه برخورد با متهمان و یا موج اعدام گسترده افراد زیر 18 سال مطرح میشد در این گونه مسایل نیز فعال میشد».
اسدی زیدآبادی همچنین به بیانیه نهادهای مدنی و حقوق بشری بیش از 25 کشور آسیایی در محکومیت بازداشت شیوا نظرآهاری در نشست سالانه تشکلهای آسیایی حقوق بشر در کشور اردن که چندی پیش برگزار شد اشاره کرد.
سیامک طاهری از فعالان چپ نیز در این دیدار، روحیه خانواده زندانیان سیاسی بعد از انتخابات را ستود و گفت: «ما در دیدارهایی که به همراه کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه با خانواده زندانیان سیاسی داشتهایم اگرچه قصد روحیه بخشی به آنها را مد نظر داشته ایم اما حقیقت آن است که در واقع ما از آنان روحیه گرفتهایم».
طاهری در ادامه گفت: «همواره در زمانی که حساسیت ملت ایران در برابر اتفاقات مملکت از بین رفته است، کشور ما در برابر دشمن خارجی آسیب پذیر شده و نتوانستهایم از کشور خود دفاع کنیم همانند حمله اعراب و یا قوم مغول که اینچنین بوده است».
طاهری گفت: «وقتی اعتماد عمومی از جامعه رخت بر میبندد، وقتی رسانههای عمومی بی اعتبار میشوند و زمانی که حکومت فقط به سرکوب میاندیشد و هیچ تلاشی برای بازیابی اعتماد از دست رفته مردم انجام نمیدهد استقلال ملی به خطر خواهد افتاد چرا که حساسیت جامعه از میان خواهد رفت».
طاهری با بی خاصیت دانستن دادگاهها و کیفرخواستهای فرمایشی گفت: «بازداشت عدهای از فعالان سیاسی و مجبور کردن انها به سخنانی بر خلاف اعتقادات خود قبل از زندان بی پایه و اساس است». طاهری همچنین موج بحران عظیم اقتصادی پیش رو در کشور را خطرناک تر از بحران سیاسی دانست و تصریح کرد: «با توجه به وضعیت اقتصاد داخلی و ویرانی پایههای اقتصادی کشور آینده خوبی برای کشور ما متاسفانه پیش بینی نمیشود».
در ادامه این دیدار سید عسگری از فعالان سیاسی از اعضای حزب ملت ایران نیز با تشریح فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «هوشمندی خانم نظرآهاری در خصوص درک مفاهیم حقوق بشری ستودنی است».
سید عسگری گفت: «در مورد بازداشتگاه کهریزک که این روزها جنایات اتفاق افتاده در آن در کانون اخبار جهانی قرار گرفته است، از دو سال پیش و در زمان اجرای طرح برخورد با اراذل و اوباش خانم نظرآهاری بارها و بارها اطلاع رسانی کرده و با صدور بیانیههای متعدد و مصاحبه به اطلاع رسانی در خصوص وضعیت فاجعه بار این محل پرداخته بود اما متاسفانه توجه لازم به این اقدامات نشد».
سید عسگری همچنین با اشاره به فعالیتهای نظرآهاری در انجمن دفاع از حقوق کودکان کار گفت: «ایشان برای تدریس و تعلیم کودکان کار هر روز به مرکز این ان جی او که در جنوب غرب تهران در پاسگاه نعمت آباد واقع بود میرفت و بدون هیچ چشمداشتی به کودکان کار تدریس میکرد. حضور این جمع نه تنها برای روحیه بخشی به خانواده نظرآهاری بلکه برای ادای احترام به فعالیتهای شیوا نظرآهاری طی این سالهاست».
در ادامه این دیدار علیرضا جباری عضو کانون نویسندگان ایران نیز، آشنایی خود با شیوا نظرآهاری را مربوط به دیدار فعالان مدنی با وی بعد از آزادی از زندان دانست و گفت: «سالها قبل هنگامی که از زندان به مرخصی آمده بودم خانم نظرآهاری به همراه جمعی از دوستان به دیدارم آمدند و از آن تاریخ به بعد همواره در جریان دیدار با خانواده زندانیان سیاسی خانم نظرآهاری را علیرغم سن کم، پیشقدم دیدم».
جباری گفت: «شیوا نظرآهاری جزو فعالانی بود که بار سنگینی را در خصوص فعالیتهای اجتماعی بر دوش میکشید و امیدواریم که هر چه زودتر شاهد آزادی ایشان باشیم». جباری همچنین بر لزوم اتحاد عمومی نیروهای دموکراسی خواه برای ایستادگی در برابر سرکوبهای سیاسی و اجتماعی تاکید کرد.
در این دیدار میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز با تاکید بر فعالیتهای حقوق بشری شیوا نظرآهاری گفت: «نکتهای که شاید بدان اشاره نشد آن بود که خانم نظرآهاری علاوه بر فعالیت به عنوان یک مددکار اجتماعی و یک فعال حقوق بشری در خصوص حوزه دانشجویی نیز همواره فعالیتهای جدی داشتند به گونهای که به دلیل همین فعالیتها از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد محروم گشت».
میلاد اسدی گفت: «از سالهای قبل موجی راه افتاد تا فعالان دانشجویی را به دلیل پیگیری مطالباتشان از حقوق ذاتی مانند حق تحصیل محروم سازند اما افرادی مانند خانم نظرآهاری با ایستادگی بر خواستههاشان این حرکت حاکمیت را بی اثر کردند و بدین شکل حکومت اکنون حق آزادی و حضور آنان در اجتماع را سلب کرده و آنها را به زندان انداخته است».
اسدی با اشاره به اظهارات احمدینژاد گفت: «احمدینژاد در جریان مناظرههای تلویزیونی به صراحت وجود دانشجویان سه ستاره را انکار کرد در حالی که این دانشجویان در حال حاضر در بازداشت به سر میبرند و امسال نیز در اعلان نتایج کنکور کارشناسی ارشد برخی فعالان دانشجویی از تحصیل محروم شدهاند که جزئیات این محرومیتها به زودی از سوی دفتر تحکیم وحدت منتشر خواهد شد».
در این دیدار همچنین سلمان سیما فعال دانشجویی دانشگاه آزاد نیز با اشاره به فعالیتهای صنفی شیوا نظرآهاری در این دانشگاه گفت: «مهمترین خصوصیت شیوا نظرآهاری دفاع از انسانها تنها به صرف انسان بودن آنها است او فارغ از هر نوع مرزبندی در حیطههای مختلفی از جمله حقوق اقلیتهای دینی و قومی تلاش میکرد و پیگیریهای او در خصوص موارد نقض حقوق دانشجویان در دانشگاه آزاد شاید موجب گردید تا از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد نیز محروم گردد».
گفتنی است شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر و دانشجوی محروم از تحصیل در تاریخ 23 خردادماه در محل کارش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. خانم نظرآهاری27 ساله فارغالتحصیل مهندسی عمران از دانشگاه آزاد تهران جنوب است که در سال گذشته به دلیل سه ستاره شدن امکان ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد را نیافت. نظرآهاری همچنین دبیر کمیته گزارشگران حقوق بشر، نهاد حقوق بشری که به پیگیری وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی میپردازد، میباشد. او همچنین از فعالان حقوق کودکان کار و عضو جمعیت کودکان کار و خیابان است.
خبر ویژه - تبدیل سازمان سنجش به مرکز جذب جاسوس در دانشگاهها
در حالی که خبر میرسد در کنکور فوق لیسانس امسال نیز گروهی از دانشجویان حائز رتبههای بالا، ستارهدار و محروم از ادامه تحصیل شدهاند، «موج سبز آزادی» خبردار شده که نیروهای امنیتی در پوشش سازمان سنجش و با استقرار در ساختمان مرکزی این سازمان در خیابان کریمخان زند، اقدام به جذب منبع و مخبر (جاسوس) از میان پذیرفتهشدگان کنکور میکنند.
به گزارش موج سبز آزادی، برخی موارد تلاشها برای استخدام منبع در خصوص کسانی انجام میشود که در کنکور اخیر فوق لیسانس پذیرفته شدهاند، اما ثبت نام آنها به همکاری با تشکیلات اطلاعاتی منوط شده و از سابقهی عضویت در ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان و تهدید در این باره نیز به عنوان یک حربهی فشار برای جلب همکاری استفاده شده است.
این در حالی است که همزمان خبر میرسد با اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد مشخص شده که تعدادی از دانشجویان با وجود کسب رتبههای بسیار بالا از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد محروم شدهاند.
سایت ادوار نیوز که از ستارهدار شدن تعداد جدیدی از دانشجویان خبر داده، همزمان به انکار وجود دانشجویان ستارهدار توسط احمدی نژاد در جریان رقابتهای انتخاباتی پیشین اشاره کرده و نیز خبر داده که شیوا نظرآهاری، از زندانیان سیاسی اخیر، تحت فشار است تا این واقعیت را که او یک دانشجوی محروم از تحصیل بوده است، انکار کند.
میلاد اسدی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، نیز به تازگی خبر داده که این تشکل مهم دانشجویی به زودی موارد محرومیت از تحصیل کنکور اخیر را که به گفتهی این عضو تحکیم «امسال به شکل جدیدی انجام گرفته است» منتشر خواهد کرد.
به گزارش موج سبز آزادی، برخی موارد تلاشها برای استخدام منبع در خصوص کسانی انجام میشود که در کنکور اخیر فوق لیسانس پذیرفته شدهاند، اما ثبت نام آنها به همکاری با تشکیلات اطلاعاتی منوط شده و از سابقهی عضویت در ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان و تهدید در این باره نیز به عنوان یک حربهی فشار برای جلب همکاری استفاده شده است.
این در حالی است که همزمان خبر میرسد با اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد مشخص شده که تعدادی از دانشجویان با وجود کسب رتبههای بسیار بالا از تحصیل در دوره کارشناسی ارشد محروم شدهاند.
سایت ادوار نیوز که از ستارهدار شدن تعداد جدیدی از دانشجویان خبر داده، همزمان به انکار وجود دانشجویان ستارهدار توسط احمدی نژاد در جریان رقابتهای انتخاباتی پیشین اشاره کرده و نیز خبر داده که شیوا نظرآهاری، از زندانیان سیاسی اخیر، تحت فشار است تا این واقعیت را که او یک دانشجوی محروم از تحصیل بوده است، انکار کند.
میلاد اسدی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، نیز به تازگی خبر داده که این تشکل مهم دانشجویی به زودی موارد محرومیت از تحصیل کنکور اخیر را که به گفتهی این عضو تحکیم «امسال به شکل جدیدی انجام گرفته است» منتشر خواهد کرد.
برادر هاشمی رفسنجانی از ناگفتههای برخورد ماموران با عروس آیتالله رفسنجانی میگوید
بعد از 30سال که از تاسيس نظام جمهوري اسلامي مي گذرد خانواده هاشمي رفسنجاني همچنان در کانون توجهات سياسي و رسانهيي هستند. بعد از اعتراضات به انتخابات دو بار خبر دستگيري خانواده آيت الله هاشمي رفسنجاني منتشر شد. محمد هاشمي برادر رئيس مجلس خبرگان در گزارش کوتاهي ناگفتههايي از برخورد ماموران با عروس آيت الله هاشمي رفسنجاني را بازگو ميکند. متن کامل این گفتگو که در روزنامه اعتماد منتشر شده به شرح زیر است:
-ماجراي دستگيري برخي از اعضاي خانواده آقاي هاشمي چه بود؟
در نوبت اول که خانم فائزه و چند تن از بستگان دستگير شدند، اعلام کردند نيروي انتظامي دختر آقاي هاشمي را گرفته براي اينکه مردم به ايشان آسيب نرسانند، در حقيقت توجيه آنها براي اين اقدام اين بود. ولي در مورد دوم که عروس ايشان همسر آقاي مهدي هاشمي دستگير شد، نمي دانم ايشان را شناسايي کرده بودند يا ايشان را به عنوان يک فرد عادي دستگير کرده بودند چون نسبت به ايشان بدرفتاري کرده و ايشان را ضرب و شتم کرده بودند. اما از اطلاع يا عدم اطلاع آنها از اينکه ايشان عروس آقاي هاشمي است، آگاه نيستم. رفتاري که با ايشان شده بود حتي به عنوان يک فرد عادي دور از ارزش هاي اسلامي و انساني بوده است.
-از نگاه شما منشاء اين خصومت و دشمني چيست؟
اين طور به نظر مي رسد که شخص آقاي هاشمي مطرح نيست، شخصيت هاشمي است که مطرح است. آناني که مي خواهند قرائتي متفاوت از قرائت فکر امام را در جامعه پياده کنند به خوبي مي دانند افرادي چون هاشمي مانع بزرگي برايشان محسوب مي شود و نمي توانند به راحتي از اين مانع عبور کنند. پايگاه حضرت امام(ره) هنوز آنقدر ضعيف نشده است که آنها هر کاري مي خواهند انجام دهند. ياران امام در صحنه حضور دارند. اعتراضاتي که نسبت به اين جملات مطرح شد نشان مي دهد طرفداران امام در صحنه هستند. شفافيت مرزها نمي گذارد آقايان شرايط کشور را به 30 سال پيش برگردانند. اسلام و امام تمام افتخارش اين بود که حضورشان پاياني بود بر اين نوع تفکرات. بنابراين دوران سختي پيش رو داريم و ان شاءالله خدا کمک کند از اين مرحله سخت عبور کنيم.
-چگونه مي توانيد يا مي خواهيد از اين مرحله عبور کنيد؟
تمام تلاش امام در دوراني که در تبعيد به سر مي بردند اين بود که به عده يي در حوزه ها ثابت کنند اسلام حکومت دارد. مگر مي شود دين حکومت نداشته باشد. ايشان حکومت ديني را حکومت مردمي کردند. در صحبت هاي مختلف هميشه حرف هاي منتقدان را مبني بر اينکه اسلام برنامه ندارد، نقض کردند و با اين کار خود مي خواستند اسلام واقعي را به همگان نشان دهند. ايشان کارهايي را که خود مردم مي توانستند انجام دهند به مردم سپردند. اما امروز مي بينيم حتي به اين مساله نيز خدشه وارد مي کنند. با رفتارهايي که با مردم مي شود چهره نظام را خدشه دار مي کنند. حتي دستاورد حکومتي زمان امام زير سوال مي رود.
مي خواهم بگويم راه برون رفت از اين وضعيت اين است که رفتار و سيره امام را به عنوان الگوي حکومتي در عصر حاضر قرار دهيم و تلاش کنيم اين سيره الگوي جمهوري اسلامي قرار بگيرد. اگر هم قرار است وحدتي برقرار شود بايد حول امام، راه امام و انديشه امام وحدت به وجود آيد و با تمام دشمنان اين نگاه برخورد شود.
-شما اشاره کرديد اين نگاه دشمني با نگاه امام دارد. آيا وحدت با دشمن امکان پذير است؟
با دشمن نمي شود وحدت برقرار کرد اما مي شود به تفاهم رسيد. البته همه کساني که با سيره و انديشه امام مخالفت مي کنند قصد دشمني ندارند بلکه مخالفت آنها ناشي از برداشت هاي غلط و کج سليقگي است. البته در اين ميان هستند افرادي که عناد دارند و هدف شان انحراف از خط امام است.
-چگونه مي توان به اين وحدت دست يافت؟
در حال حاضر چون شفاف سازي صورت گرفته به راحتي مي شود فهميد با چه کساني امکان وحدت وجود دارد.
-آيا مي شود گفت نيروهاي خط امام در يک جبهه قرار گرفته اند؟
اين طور به نظر مي رسد. اظهارنظر درباره اينکه همه لزوماً در يک جبهه هستند يا نه، دشوار است. ولي بسياري از ياران قديمي دغدغه هاي فکري مشترکي پيدا کرده اند اما ممکن است از نظر سياسي در يک جبهه نباشند.
-در انتخابات گذشته خانواده آقاي هاشمي يک طرف ماجرا بودند يا به عنوان نامزد انتخابات يا به عنوان مجري انتخابات. اين انتخابات از آن دست انتخاباتي بود که خانواده آقاي هاشمي هيچ نقشي نداشتند. اما باز هم نوک پيکان انتقادات و اعتراضات متوجه ايشان بود. شما تا حالا به اين موضوع فکر کرده ايد، چرا؟
در مثل مناقشه نيست. ما در تاريخ از اين گونه موارد زياد داريم. يکي از موارد مشهور آن صحراي کربلا است. زماني که امام حسين(ع) فرمودند به چه جرمي قصد کشتن مرا داريد، عده يي گفتند «بذنب ابي»، يعني از روي کينه يي که به حضرت علي(ع) داريم چنين قصدي داريم. در امام حسين موضوعي نديدند که مستوجب قتل باشد. حالا هم مي بينم همين منطق در مورد آقاي هاشمي وجود دارد. نقشي که آقاي هاشمي از پيدايش نهضت امام(ره) تاکنون ايفا کرده اند براي عده يي کينه شده است و نمي توانند از آن بگذرند. ايشان را ترور کردند، موفق نشدند. ترور شخصيتي کردند اما باز هم نتوانستند ايشان را از قلب مردم بيرون کنند چون بالاخره ياران امام به آقاي هاشمي به عنوان يک قهرمان مبارز مي نگرند. الان هم آقاي هاشمي مي تواند از انحرافات و پايمال شدن انديشه هاي امام جلوگيري کند. الان افرادي پيدا شده اند که مهم ترين وظيفه شان تهمت زدن به آقاي هاشمي است.
-فکر مي کنيد اين افراد متوجه جايگاه آقاي هاشمي در بين مردم هستند و اين تهمت ها را مي زنند؟
اتفاقاً بحث من اين است. اگر مردم از آقاي هاشمي استقبال نمي کردند و فکر نمي کردند آقاي هاشمي جايگاهي ندارد که مهم نبود. آنها وقتي فهميدند نتوانسته اند مردم را از آقاي هاشمي و آقاي هاشمي را از مردم بگيرند دقيقاً صحبت هاي امام را يادآوري مي کند که فرمودند؛ «ملت بزرگ اسلام مصمم است به نهضت اسلامي خود ادامه دهد و اجازه دخالت خيانتکاران را در کشور خود ندهد». چيزي که ما امروز در آينه مي بينيم، امام 30 سال پيش در خشت خام مي ديدند. پيام امام براي آقاي هاشمي در 30 سال پيش مثل اين است که امروز صادر شده است.
-پيش بيني مي کرديد از نماز جمعه آقاي هاشمي تا اين اندازه استقبال شود؟
اينچنين جمعيتي براي من غيرقابل پيش بيني نبود. هفته يي که اعلام شد نماز را آقاي هاشمي اقامه مي کنند هيجاني در بين مردم به چشم خورد. بنابراين غيرقابل پيش بيني نبود. نکته مهم اين ماجرا اين است که وقتي بدخواهان آقاي هاشمي (به تعبير امام) فهميدند هيچ کدام از تهمت ها و ناسزاهايشان نه تنها تاثيري در ذهن مردم نداشته بلکه باعث تثبيت جايگاه ايشان نيز شده اين عاملي براي تشديد کينه شد.
-به همين دليل نماز جمعه دوم برگزار نشد؟
دلايل لغو شدن نماز جمعه ايشان را نمي دانم. پيرامون نماز جمعه، دفعه قبل مردم را کتک زدند و ايشان بسيار ناراحت و کسل شدند و گفتند چرا بايد در نماز مردم را کتک بزنند؟ بعد به خاطر اينکه اين حوادث تکرار نشود از حضور در نماز جمعه خودداري کردند.
-هر بار که ايشان بخواهند نماز جمعه را اقامه کنند حتماً با چنين استقبالي روبه رو خواهند بود. آيا اين به اين معناست که بايد تريبون نماز جمعه را ترک کنند؟
اولاً من تصور نمي کنم ايشان نماز جمعه را ترک کنند. ثانياً ما اميدواريم مخالفان آقاي هاشمي واقعاً مصلحت نظام را در نظر بگيرند. اگر نماز جمعه نمازي دشمن شکن است و بايد باشکوه برگزار شود، اين نشانه اقتدار نظام است و به شخص آقاي هاشمي مربوط نمي شود. ايشان يکي از ارکان نظام هستند. بنابراين اگر بخواهند اقتدار نظام حفظ شود بايد ارکان نظام مثل آقاي هاشمي حفظ شوند و اين بعد از 30 سال افتخار بزرگي براي ملت و مسوولان نظام است که ما مي بينيم به رغم همه اتهاماتي که دشمنان خارجي و دوستان نادان داخلي به ما زدند و رفتار ناشايستي داشتند باز هم وقتي جايي سخن از ياران نظام و اصالت نظام به ميان مي آيد مردم در صحنه حاضر مي شوند.
-آيا مجمع تشخيص مصلحت نظام آمادگي اين را دارد با اين شرايطي که کشور در آن قرار گرفته به سمت تلطيف فضا برود؟
اين مساله جزء مسووليت هاي مجمع است. يعني در قانون اساسي ظرفيتي که براي حل موضوع يا معضلات پيش بيني شده، مجمع است. مجمع است که اين مهم را بر عهده دارد. اما اينجا شيوه يي داريم به اين معني که رهبري معضلات را ارجاع دهند. اگر رهبري ارجاع بدهند قاعدتاً چون اين از وظايف مجمع است و ظرفيت قانوني لازم را دارد، مجمع سر باز نمي زند.
-در مجمع براي خروج از اين وضعيت چنين بحثي شده است؟
در آخرين جلسه مجلس هنوز مسائل تا اين حد بحراني نشده بود. بنابراين بحث بر اينکه مجمع مسائل را حل کند، مطرح نبود. اما عده يي خارج از مجمع به بعضي از اعضاي مجمع پيشنهاداتي مي دادند. الان حدود يک ماه است که مجمع تعطيلات تابستاني داشت حالا اگر رهبري ارجاع دهند چون وظيفه مجمع است که رسيدگي کند حتماً اقدام مي کند.
-ماجراي دستگيري برخي از اعضاي خانواده آقاي هاشمي چه بود؟
در نوبت اول که خانم فائزه و چند تن از بستگان دستگير شدند، اعلام کردند نيروي انتظامي دختر آقاي هاشمي را گرفته براي اينکه مردم به ايشان آسيب نرسانند، در حقيقت توجيه آنها براي اين اقدام اين بود. ولي در مورد دوم که عروس ايشان همسر آقاي مهدي هاشمي دستگير شد، نمي دانم ايشان را شناسايي کرده بودند يا ايشان را به عنوان يک فرد عادي دستگير کرده بودند چون نسبت به ايشان بدرفتاري کرده و ايشان را ضرب و شتم کرده بودند. اما از اطلاع يا عدم اطلاع آنها از اينکه ايشان عروس آقاي هاشمي است، آگاه نيستم. رفتاري که با ايشان شده بود حتي به عنوان يک فرد عادي دور از ارزش هاي اسلامي و انساني بوده است.
-از نگاه شما منشاء اين خصومت و دشمني چيست؟
اين طور به نظر مي رسد که شخص آقاي هاشمي مطرح نيست، شخصيت هاشمي است که مطرح است. آناني که مي خواهند قرائتي متفاوت از قرائت فکر امام را در جامعه پياده کنند به خوبي مي دانند افرادي چون هاشمي مانع بزرگي برايشان محسوب مي شود و نمي توانند به راحتي از اين مانع عبور کنند. پايگاه حضرت امام(ره) هنوز آنقدر ضعيف نشده است که آنها هر کاري مي خواهند انجام دهند. ياران امام در صحنه حضور دارند. اعتراضاتي که نسبت به اين جملات مطرح شد نشان مي دهد طرفداران امام در صحنه هستند. شفافيت مرزها نمي گذارد آقايان شرايط کشور را به 30 سال پيش برگردانند. اسلام و امام تمام افتخارش اين بود که حضورشان پاياني بود بر اين نوع تفکرات. بنابراين دوران سختي پيش رو داريم و ان شاءالله خدا کمک کند از اين مرحله سخت عبور کنيم.
-چگونه مي توانيد يا مي خواهيد از اين مرحله عبور کنيد؟
تمام تلاش امام در دوراني که در تبعيد به سر مي بردند اين بود که به عده يي در حوزه ها ثابت کنند اسلام حکومت دارد. مگر مي شود دين حکومت نداشته باشد. ايشان حکومت ديني را حکومت مردمي کردند. در صحبت هاي مختلف هميشه حرف هاي منتقدان را مبني بر اينکه اسلام برنامه ندارد، نقض کردند و با اين کار خود مي خواستند اسلام واقعي را به همگان نشان دهند. ايشان کارهايي را که خود مردم مي توانستند انجام دهند به مردم سپردند. اما امروز مي بينيم حتي به اين مساله نيز خدشه وارد مي کنند. با رفتارهايي که با مردم مي شود چهره نظام را خدشه دار مي کنند. حتي دستاورد حکومتي زمان امام زير سوال مي رود.
مي خواهم بگويم راه برون رفت از اين وضعيت اين است که رفتار و سيره امام را به عنوان الگوي حکومتي در عصر حاضر قرار دهيم و تلاش کنيم اين سيره الگوي جمهوري اسلامي قرار بگيرد. اگر هم قرار است وحدتي برقرار شود بايد حول امام، راه امام و انديشه امام وحدت به وجود آيد و با تمام دشمنان اين نگاه برخورد شود.
-شما اشاره کرديد اين نگاه دشمني با نگاه امام دارد. آيا وحدت با دشمن امکان پذير است؟
با دشمن نمي شود وحدت برقرار کرد اما مي شود به تفاهم رسيد. البته همه کساني که با سيره و انديشه امام مخالفت مي کنند قصد دشمني ندارند بلکه مخالفت آنها ناشي از برداشت هاي غلط و کج سليقگي است. البته در اين ميان هستند افرادي که عناد دارند و هدف شان انحراف از خط امام است.
-چگونه مي توان به اين وحدت دست يافت؟
در حال حاضر چون شفاف سازي صورت گرفته به راحتي مي شود فهميد با چه کساني امکان وحدت وجود دارد.
-آيا مي شود گفت نيروهاي خط امام در يک جبهه قرار گرفته اند؟
اين طور به نظر مي رسد. اظهارنظر درباره اينکه همه لزوماً در يک جبهه هستند يا نه، دشوار است. ولي بسياري از ياران قديمي دغدغه هاي فکري مشترکي پيدا کرده اند اما ممکن است از نظر سياسي در يک جبهه نباشند.
-در انتخابات گذشته خانواده آقاي هاشمي يک طرف ماجرا بودند يا به عنوان نامزد انتخابات يا به عنوان مجري انتخابات. اين انتخابات از آن دست انتخاباتي بود که خانواده آقاي هاشمي هيچ نقشي نداشتند. اما باز هم نوک پيکان انتقادات و اعتراضات متوجه ايشان بود. شما تا حالا به اين موضوع فکر کرده ايد، چرا؟
در مثل مناقشه نيست. ما در تاريخ از اين گونه موارد زياد داريم. يکي از موارد مشهور آن صحراي کربلا است. زماني که امام حسين(ع) فرمودند به چه جرمي قصد کشتن مرا داريد، عده يي گفتند «بذنب ابي»، يعني از روي کينه يي که به حضرت علي(ع) داريم چنين قصدي داريم. در امام حسين موضوعي نديدند که مستوجب قتل باشد. حالا هم مي بينم همين منطق در مورد آقاي هاشمي وجود دارد. نقشي که آقاي هاشمي از پيدايش نهضت امام(ره) تاکنون ايفا کرده اند براي عده يي کينه شده است و نمي توانند از آن بگذرند. ايشان را ترور کردند، موفق نشدند. ترور شخصيتي کردند اما باز هم نتوانستند ايشان را از قلب مردم بيرون کنند چون بالاخره ياران امام به آقاي هاشمي به عنوان يک قهرمان مبارز مي نگرند. الان هم آقاي هاشمي مي تواند از انحرافات و پايمال شدن انديشه هاي امام جلوگيري کند. الان افرادي پيدا شده اند که مهم ترين وظيفه شان تهمت زدن به آقاي هاشمي است.
-فکر مي کنيد اين افراد متوجه جايگاه آقاي هاشمي در بين مردم هستند و اين تهمت ها را مي زنند؟
اتفاقاً بحث من اين است. اگر مردم از آقاي هاشمي استقبال نمي کردند و فکر نمي کردند آقاي هاشمي جايگاهي ندارد که مهم نبود. آنها وقتي فهميدند نتوانسته اند مردم را از آقاي هاشمي و آقاي هاشمي را از مردم بگيرند دقيقاً صحبت هاي امام را يادآوري مي کند که فرمودند؛ «ملت بزرگ اسلام مصمم است به نهضت اسلامي خود ادامه دهد و اجازه دخالت خيانتکاران را در کشور خود ندهد». چيزي که ما امروز در آينه مي بينيم، امام 30 سال پيش در خشت خام مي ديدند. پيام امام براي آقاي هاشمي در 30 سال پيش مثل اين است که امروز صادر شده است.
-پيش بيني مي کرديد از نماز جمعه آقاي هاشمي تا اين اندازه استقبال شود؟
اينچنين جمعيتي براي من غيرقابل پيش بيني نبود. هفته يي که اعلام شد نماز را آقاي هاشمي اقامه مي کنند هيجاني در بين مردم به چشم خورد. بنابراين غيرقابل پيش بيني نبود. نکته مهم اين ماجرا اين است که وقتي بدخواهان آقاي هاشمي (به تعبير امام) فهميدند هيچ کدام از تهمت ها و ناسزاهايشان نه تنها تاثيري در ذهن مردم نداشته بلکه باعث تثبيت جايگاه ايشان نيز شده اين عاملي براي تشديد کينه شد.
-به همين دليل نماز جمعه دوم برگزار نشد؟
دلايل لغو شدن نماز جمعه ايشان را نمي دانم. پيرامون نماز جمعه، دفعه قبل مردم را کتک زدند و ايشان بسيار ناراحت و کسل شدند و گفتند چرا بايد در نماز مردم را کتک بزنند؟ بعد به خاطر اينکه اين حوادث تکرار نشود از حضور در نماز جمعه خودداري کردند.
-هر بار که ايشان بخواهند نماز جمعه را اقامه کنند حتماً با چنين استقبالي روبه رو خواهند بود. آيا اين به اين معناست که بايد تريبون نماز جمعه را ترک کنند؟
اولاً من تصور نمي کنم ايشان نماز جمعه را ترک کنند. ثانياً ما اميدواريم مخالفان آقاي هاشمي واقعاً مصلحت نظام را در نظر بگيرند. اگر نماز جمعه نمازي دشمن شکن است و بايد باشکوه برگزار شود، اين نشانه اقتدار نظام است و به شخص آقاي هاشمي مربوط نمي شود. ايشان يکي از ارکان نظام هستند. بنابراين اگر بخواهند اقتدار نظام حفظ شود بايد ارکان نظام مثل آقاي هاشمي حفظ شوند و اين بعد از 30 سال افتخار بزرگي براي ملت و مسوولان نظام است که ما مي بينيم به رغم همه اتهاماتي که دشمنان خارجي و دوستان نادان داخلي به ما زدند و رفتار ناشايستي داشتند باز هم وقتي جايي سخن از ياران نظام و اصالت نظام به ميان مي آيد مردم در صحنه حاضر مي شوند.
-آيا مجمع تشخيص مصلحت نظام آمادگي اين را دارد با اين شرايطي که کشور در آن قرار گرفته به سمت تلطيف فضا برود؟
اين مساله جزء مسووليت هاي مجمع است. يعني در قانون اساسي ظرفيتي که براي حل موضوع يا معضلات پيش بيني شده، مجمع است. مجمع است که اين مهم را بر عهده دارد. اما اينجا شيوه يي داريم به اين معني که رهبري معضلات را ارجاع دهند. اگر رهبري ارجاع بدهند قاعدتاً چون اين از وظايف مجمع است و ظرفيت قانوني لازم را دارد، مجمع سر باز نمي زند.
-در مجمع براي خروج از اين وضعيت چنين بحثي شده است؟
در آخرين جلسه مجلس هنوز مسائل تا اين حد بحراني نشده بود. بنابراين بحث بر اينکه مجمع مسائل را حل کند، مطرح نبود. اما عده يي خارج از مجمع به بعضي از اعضاي مجمع پيشنهاداتي مي دادند. الان حدود يک ماه است که مجمع تعطيلات تابستاني داشت حالا اگر رهبري ارجاع دهند چون وظيفه مجمع است که رسيدگي کند حتماً اقدام مي کند.
درست گفت اين بار احمدینژاد
"كارهايی كه در كوی دانشگاه و برخی بازداشتگاهها انجام شد، از اجزای سناريوی دشمن بود"
/ درست گفته. يك روز، شايد به زودی، ملت چنان درسی به دشمن وقيح خواهد داد، تا بفهمد هر سناريويی را نمیشود بازی كرد و تاوان نداد. بفهمد نمیشود در بازداشتگاهی كه پای هيچ ناظری به آن نرسيده هر سناريوی جنايتباری را پياده كند و بیتاوان بماند. بفهمد نمیشود به خوابگاه دانشجويان حمله كرد، آدم كشت و فكر كرد هيچ كس هم نمیفهمد چه خبر است. دشمن نادان نمیفهمد تاوان وقاحت، از قتل و چيدن سناريوی جنايت سنگينتر خواهد بود. بدبخت اين دشمن.
بدبخت اين دشمن، بیچاره اين دشمن كه چه آينده سياهی در پيش دارد. مفلوك اين دشمن، كه هيچ كس حاضر نيست به جايش باشد.
درست گفته اين بار احمدینژاد.
/ درست گفته. يك روز، شايد به زودی، ملت چنان درسی به دشمن وقيح خواهد داد، تا بفهمد هر سناريويی را نمیشود بازی كرد و تاوان نداد. بفهمد نمیشود در بازداشتگاهی كه پای هيچ ناظری به آن نرسيده هر سناريوی جنايتباری را پياده كند و بیتاوان بماند. بفهمد نمیشود به خوابگاه دانشجويان حمله كرد، آدم كشت و فكر كرد هيچ كس هم نمیفهمد چه خبر است. دشمن نادان نمیفهمد تاوان وقاحت، از قتل و چيدن سناريوی جنايت سنگينتر خواهد بود. بدبخت اين دشمن.
بدبخت اين دشمن، بیچاره اين دشمن كه چه آينده سياهی در پيش دارد. مفلوك اين دشمن، كه هيچ كس حاضر نيست به جايش باشد.
درست گفته اين بار احمدینژاد.
اشتراک در:
پستها (Atom)