واکنش احمد شیرزاد، به کیفر خواست دادگاههای نمایشی:من خائنم یا ....؟!

تدوین کنندگان بیانه ای که این روزها تحت نام "کیفرخواست عمومی" با امضای دادستان تهران در جلسه ای موسوم به "دادگاه رسیدگی به متهمان کودتای مخملی" برگزار می شود در فرازی تحت عنوان "اوج خیانت به ملت ایران در موضوع انرژی هسته ای" نامی هم از این بنده ی خدا آورده اند. (خبرگزاری ها – 3/6/88 ) متن این فراز چنین است:

”اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژي هسته اي در سخنان آقاي احمد شيرزاد عضو برجسته مركزيت حزب در جلسه 376 مجلس ششم بروز مي يابد و در شرايطي كه آمريكا و رژيم صهيونيستي مستاصل از برخورد با ايران هسته اي، اقدامات خود براي متقاعد كردن ساير كشورها به همراهي در صدور قطعنامه عليه ايران را شكست خورده مي‌ديدند شيرزاد طي نطقي كه مشروح آن در روزنامه هاي رسمي كشور به چاپ رسيده تلاش مي كند تا مدرك معتبري مستند به اظهارات رسمي يك نماينده مجلس ايران در جلسه مجلس در اختيار دشمنان ملت ايران قرار دهد و راه را براي تصويب قطعنامه هاي بيشتر آمريكايي عليه ايران هموار سازد"

سپس نویسنده بیانیه موسوم به کیفر خواست عمومی قسمتی از نطق افتخارآمیز مرا نقل کرده و با ادبیاتی که تنها از نویسندگان آن متن بر می آید، آن را "اظهارات شرم آور نامبرده" خوانده است. آن قسمت از نطق بنده که آقایان آن را اوج خیانت می دانند و من آن را عین افتخار می دانم، چنین است:

"مي توان اين تبليغات را به رسانه هاي صيهونيستي نسبت داد. مي توان مثل هميشه آنها را توطئه هاي استكبار جهاني دانست و داد از مظلوميت جمهوري اسلامي ايران زد. مي توان كماكان خود را محور خوبي هاي جهان پنداشت و تمام اظهارات را به دشمن منسوب كرد. اما يك نكته بسيار ساده در اين ميان وجود دارد آنها سرنخ ها، دم خروس ها و مدارك و مستنداتی از ما دارند كه آنها را در ادعاهايشان محق جلوه مي دهد... آن زمان كه ساده لوحانه سرخود را به زير برف كردند - پروژه هاي بلند پروازانه بي هدف طراحي كردند. نامعقول ترين و نامتعارف ترين شيوه را براي دستيابي به فنآوري هسته اي برگزيدند و فكر نكردند كه آنچه مي كنند، روزي در معرض ديد و بررسي متخصصان جهاني قرار مي گيرد. آن روز كه سايت عظيم پنجاه هزار متري طراحي كردند تا در چند متر مربع از يك گوشه آن چند دستگاه كوچك نصب كنند، فكر نكردند كه اگر از اين چاه آب فناوري استراتژيك در نيايد نان تبليغات استكباري در خواهد آمد. آري در آن روز بايد روزي را مي ديدند كه عليه ما تيتر شود؛ جمهوري اسلامي نوزده سال دروغ گفت ".

و اما چند نکته:
1- ذهن علیل نویسندگان ادعانامه ی فوق آن چنان دچار آشفتگی است که تاریخ ها را هم خلط کرده اند. تاریخ نطق بنده آذر 82 است، یعنی زمانی که هنوز پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل نرفته بود و هیچ قطعنامه ای هم بر ضد ایران صادر نشده بود. آن زمان تازه در ماه های آغازین بحرانی قرار داشتیم که الان 6 سال است درگیر آنیم. بنابراین یاد کردن از "شرایطی که آمریکا و رژیم صهیونیستی مستأصل از برخورد با ایران هسته ای، اقدامات خود برای متقاعد کردن سایر کشورها به همراهی در صدور قطعنامه علیه ایران را شکست خورده می دیدند"، کاملاً بلاموضوع است و امری است که به رویداد های سال85 یعنی حدوداً سه سال بعد از نطق بنده بر می گردد. بر این مبنا این اتهام که به منظور فوق "شیرزاد طی نطقی تلاش می کند تا مدرک معتبری مستند به اظهارات رسمی یک نماینده مجلس ایران در جلسه مذکور در اختیار دشمنان ملت ایران قرار دهد و راه را برای تصویب قطعنامه های بیشتر علیه ایران هموار سازد." از پایه بی معنا خواهد بود.

2- بنده حدود 6 سال است کم و بیش مسائل هسته ای ایران را دنبال می کنم. در تمام این مدت هنوز موردی را نیافته ام که بازرسان آژانس یا سخنگویان کشورهای مخالف ایران در این پرونده به نطق بنده استناد کرده باشند. اگر موردی هست، مدعیان ذکر کنند. البته اگر هم چنین می شد گناهی بر بنده مترتب نبود، اما همین ادعا که نطق فلانی بهانه به دست دشمنان جمهوری اسلامی داد، و آن ها با استناد به آن کشور ما را محکوم کرده باشند حتی یک مورد مستند هم ندارد. البته کسانی در ایران از همان موقع برآشفتند و تا امروز کاری جز تهمت زنی و تهدید نداشتند، و دریغ از شرکت آن ها در یک بحث تخصصی و حکیمانه که بارها برای آن اعلام آمادگی کردم. این قبیل تحلیل های عجیب وغریب و نظریه های لایتچسبک نیز از کشفیات تکراری همان محافل جنجال آفرین است.

3- بنا بر نص اصل هشتاد و ششم قانون اساسی "نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمی توان آن ها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده اند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده اند تعقیب یا توقیف کرد." بر این مبنا به واسطه حقی که قانون به من داده و تکلیفی که از من خواسته، این جانب بر اساس تشخیص تخصصی و حرفه ای خویش نسبت به برخی اقدامات نسنجیده در موضوع هسته ای و مشکلاتی که در این راستا در پیش روی ملت ایران قرار داشت هشدار دادم. تجربه 6 سالی که از آن زمان گذشته است نشان می دهد که آن هشدارها بجا بودند. اما صرف نظر از محتوای نظراتی که در مجلس عنوان کردم گمان می کنم برخوردهایی که با این موضوع صورت گرفت و از جمله نسبت دادن خیانت به من در متنی که امضای یک مقام شناخته شده ی قضایی پای آن است، ناقض اصول قانون اساسی و اصل استقلال قواست و اقدامی خلاف قانون و قابل تعقیب است، اگر عدالتی در کار باشد.

4- این جانب به عنوان یک کارشناس و خبره ی فیزیک در آن زمان احساس تکلیف شرعی، قانونی و اخلاقی کردم که نکاتی هشدار گونه را برای آگاهی ملت ایران که وکیل آن ها بودم بیان کنم و تا به امروز حتی از یک کلمه ی آن سخنان عدول نکرده ام. تصور من این بود و هست که نماینده ای که بداند و نگوید، نماینده ای که برای بیان حقیقت و دفاع از حقوق مردم خود را ناگزیر از اجازه ی دیگران بداند، نماینده ای که از ترس رد صلاحیت شورای نگهبان برای دوره ی بعد سکوت و مسامحه پیشه کند، نماینده ای که تنها و تنها خوشایند حاکمان و قدرتمندان نطق کند، نماینده ای که تنها هنرش مجیز گویی این و آن باشد تا اسبابی برای فریب عوام الناس و جلب چند رأی فراهم کند و بالاخره نماینده ای که نداند کجا نشسته است و وظیفه اش برای حفظ حقوق اساسی مردم چیست، اوست که خائن است. من کار ناچیز خود را که به واسطه هیاهو و جنجال آفرینی برخی قدرت طلبان ابعادی بزرگ یافت چیزی جز خدمت به ملت ایران، هر چند خدمتی کوچک، نمی پندارم.

5- آن چه گفتم ادعایی است که امروز در کمال آزادی و با عقل سلیم، بخشی از شاکله فکری و هویت سیاسی مرا تشکیل می دهد. نمی دانم اگر فردای روزگار نظیر دیگر دوستانم در زمره ی متهمان قرار گیرم و در کسوت یک زندانی تحقیر شده با دمپایی و آن لباس خاص پشت تریبون بروم، آیامن هم تمام باورهای گذشته ی خود را خیانت آمیز می نامم یا نه؟

من یک معلم ساده ی این کشورم، آموزش چریکی ندیده ام و نمی دانم شرایط سخت زندانهای ویژه را چگونه می توان تحمل کرد. من یک قهرمان نیستم که تا آخرین قطره ی خون و تحت شدیدترین فشارها از حرف خود برنگردم. شاید من هم مثل گالیله در شرایط خاصی بگویم زمین نمی چرخد. اما خوش بختانه حقایق این جهان مثل چرخیدن زمین، به اراده ی شکنجه گران قرون وسطی تغییر نمی کند. واقعیت های این سرزمین هم با خواست و فشار تدوین کنندگان "بیانیه کیفرخواست" و برگزار کنندگان دادگاه متهمان به این شیوه ی نامتعارف جا به جا نمی شود.

آفتاب هم زیر ابر پنهان نمی ماند و آنگاه خائنین واقعی هستند که شرمناکند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر