آموزش تصویری ساخت آتش سبز به روش بسیار ساده و ارزان(دیوار آتش سبز برای تجمعات)

فرياد دختری حدوداً ۲۳ ساله از خانواده زندانيان:دنده هايش را شکسته اند انگشتانش کج شده، کسی به داد ما نمی رسد؟

نازنين جهانی روزنامه نگار در تهران.

"مگر شما دل نداريد؟ مگر شما سنگ هستيد؟"

اينها فرياد دختری حدوداً ۲۳ ساله با مانتو و روسری مشکی است که بلند بلند گريه می کند و فرياد می زند. "دنده هايش را شکسته اند انگشتانش کج شده، کسی به داد ما نمی رسد؟" اينجا بخش ملاقات عمومی زندان اوين است و اين دختر همين چند دقيقه پيش داشت با نگرانی وضعيت برادرش را که بيش از يک ماه است در بازداشت به سر می برد برايم توضيح می داد: "سی ام خرداد بازداشت شد. بارها تقاضای ملاقات کرده ايم ولی می گويند فقط پدر و مادر می توانند تقاضای ملاقات کنند. پدر نداريم، فقط مادرم يک بار به مدت خيلی کوتاه او را ديده است که وضعيت جسمی اش بسيار وخيم بوده. الان يک هفته است هيچ خبری از او نداريم."


درست کنار پنجره ای که مهسا را می رانند و می گويند خواهر نمی تواند تقاضای ملاقات کند برگه ای چسبانده شده که افراد مجاز برای تقاضای ملاقات را پدر، مادر، همسر، خواهر و برادر تعيين کرده است. از مردمی که در صف طويل ارائه درخواست ملاقات ايستاده اند می پرسم پس چرا به اين دختر اجازه ملاقات برادرش را نمی دهند؟ و متوجه می شوم قانون برای "اغتشاشی ها" فرق می کند. "اغتشاشی" لفظی است که خانواده هايی که دنبال کار فرزندان بازداشت شده خود در جريان اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری ۲۲ خرداد هستند بارها شنيده اند. نحوه دستگيری آنها با بقيه متهمان فرق دارد، نحوه رسيدگی به پرونده شان فرق دارد، طرز برخورد با آنها و خانوادهايشان فرق دارد، پس چندان بعيد نيست که قانون هم برايشان فرق داشته باشد.


مهسا که فرياد می زند و مسئولان بازداشتگاه و مردم را مخاطب قرار می دهد چند زن ديگر هم جرات پيدا می کنند و شروع به فرياد می کنند. همگی اعتراض دارند که چرا و بر چه اساسی بازداشت فرزندانشان اينقدر طول کشيده و اجازه ملاقات و داشتن وکيل ندارند. مردی با لباس شخصی به مهسا نزديک می شود و از او می خواهد همراه او برود. مهسا نگاهی به ما می اندازد و مردد به دنبالش به راه می افتد.


تا همين چند روز پيش پشت شيشه های دادسرای جنب دادگاه اوين اسامی آن تعداد از بازداشت شدگانی که قرار بود در همان روز آزاد شوند می چسباندند ولی امروز شيشه ها خالی است و سرباز می گويد: "ديگر اسمی اينجا زده نمی شود. به دادگاه انقلاب خيابان مطهری برويد." و مردم را به خارج می راند. گرمای طاقت فرسای تهران مانع از اين نمی شود که خانواده های بازداشت شدگان و گمشدگان هر روز بين بازداشتگاهها، زندانها و گاه سردخانه ها سرگردان نباشند.


دادگاه انقلاب سی سال پيش تاسيس شد تا به طور موقت به جرايم ضدانقلاب رسيدگی کند ولی با گذشت سی سال از انقلاب اين دادگاه هنوز به کار خود ادامه می دهد و به ويژه به اتهامات امنيتی رسيدگی می کند. اما اکنون خانواده های جوانان نوزده- بيست ساله به دنبال نام فرزندان خود در ليستهای طويل پشت در اين دادگاه می گردند.


احمد در پياده روی جلوی دادگاه انقلاب روزنامه ای روی زمين پهن کرده و نشسته است. روزهاست از پسرش بی خبر است، با چهره ای سوخته از آفتاب و مستاصل از وقتی که بی فايده جلوی اين در می گذراند و گفتگوهای بی نتيجه ای که از عجز و لابه شروع می شود و به فرياد و ناسزا ختم می شود "هيچ جوابی به ما نمی دهند. اسمش هيچ جا نيست. هرروز می گويند برو فردا بيا. من ازشان خواستم فقط به من بگويند زنده است يا نه ولی هيچ جوابی نگرفتم."


احمد تنها پدری نيست که گمشده ای دارد. اين روزها خانواده های زيادی در تهران هستند که هيچ نشانی از خويشان خود ندارند. آمار کشته شده ها و مفقودان هيچ گاه به طور رسمی از طرف دولت اعلام نشده است. در يک اعلام غير رسمی تعداد کشته شده ها بيست نفر اعلام شد که سازمانهای حقوق بشری داخل ايران آن را نادرست و بسيار کمتر از آمار واقعی می دانند. حدود چهل گمشده و دويست کشته آماری است که به استناد تحقيقات سازمانهای بی طرف حقوق بشری اعلام شده است.


خانواده هايی که پس از روزها سرگردانی و فشار روحی و روانی سرانجام درمی يابند که فرزندشان کشته شده است دردسر جديدی دارند. آنها بايد تعهد کنند که مراسم کفن و دفن را در سکوت کامل برگزار کنند، در مسجد مراسم نگيرند، سر مزار بلند گريه نکنند و در مواردی بايد پای برگه ای را امضا کنند که فرد کشته شده قبلاً بيمار بوده است.


نگرانی از آمار بالای کشته شده ها زمانی شدت گرفت که مادر يکی از کشته شده های حوادث پس از انتخابات گفت پس از اينکه پسرش را در ميان عکس های کشته شدگان سردخانه های تهران نيافته او را به سردخانه ای در جاده ساوه برده اند که مخصوص نگهداری ميوه بوده است و او در آنجا تعداد زيادی جسد ديده است.


ندا آقا سلطان، سهراب اعرابي، محسن روح الاميني، کيارش آسا، امير جوادی فر، محمد کامرانی و بهزاد مهاجر زنجيره ناتمامی از کشته شدگان حوادث اخير است که به اخبار راه پيدا کرده اند و به نظر می رسد تعداد خيلی بيشتری از کشته شدگان هر روز به خانواده ها تحويل داده می شوند که با تهديداتی که از طرف مقامات مسئول صورت می گيرد هيچگاه در ليست سازمانهای حقوق بشری نخواهند آمد. شايد تنها ابزاری که تا امروز به ياری معترضان و قربانيان آمده است اخبار و گزارشهايی باشد که از طريق اينترنت و برخی کانالهای تلويزيونی ماهواره ای منتشر می شود و در اختيار نهادهای حقوق بشری قرار می گيرد.


اما مشکل حکومت تنها نهادهای حقوق بشری نيست. از آنجا که حکومت ايران حکومتی دينی است اخلاق نقش مهمی در تبليغات رسمی حکومت دارد. انتشار خبر قتلها و شکنجه های بی رحمانه در ميان مردم، حکومت را با چالش اخلاقی روبرو کرده است. بخش قابل توجهی از حاميان حکومت و حتی شخص محمود احمدی نژاد متعلق به طبقات سنتی جامعه هستند که دغدغه های اخلاقی جدی دارند و ايجاد تصوير حکومتی بی رحم و خشن به ويژه در برخورد با جوانان می تواند موجب بی اعتمادی و نارضايتی اين طبقات شود و به همين دليل اعتراضاتی از درون حکومت برخاسته است.


در شرايطی که بعيد به نظر می رسيد به دليل سانسور شديد مطبوعات و بازداشت بخش عمده ای از فعالان سياسی و مدنی مستقل عملاً بتوان نظارتی بر نحوه برخورد حکومت با معترضان داشت و حکومت را وادار به پاسخگويی و تغيير رفتار کرد، کشته شدن فرزند روح الامينی و نزديک شدن پايان دوره رياست هاشمی شاهرودی بر دستگاه قضايی کشور موجب شد تا عزمی جدی در مجلس و قوه قضاييه برای رسيدگی به وضعيت بازداشت شدگان و نحوه عملکرد پليس و نيروهای امنيتی ايجاد شود که با بستن مخوف ترين بازداشتگاه يعنی بازداشتگاه کهريزک آغاز شد و با آزادی ۱۴۰ نفر از بازداشت شدگان در روز نخست پس از دستور ويژه آيت الله شاهرودی و فرمان رئيس جمهور برای برخورد همراه با "رافت اسلامی" با بازداشت شدگان ادامه يافت.


هرچند به نظر نمی رسد در کوتاه مدت، رفتار حکومت ايران با معترضان به نتيجه انتخابات تغيير يابد، اما آنها تلاش خواهند کرد تصوير منتشر شده از اين برخوردها را تا حدودی تعديل کنند. گستردگی غيرقابل پيش بينی اين اعتراضات چنان آنها را ترسانده است که بعيد است به اين زودی سطح فشار به مخالفان کاهش يابد و اين رفتارهای همراه با رافت اسلامی ظاهرسازی بيش نخواهد بود.


نازنين جهانی روزنامه نگار در تهران.



16 مرداد 1388

صانعي: اعتنا به اعترافات دادگاههاي پس از انتخابات مخالفت با قرآن است!



آقاي صانعي در پيامي به مناسبت برگزاري دادگاه‌هاى پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري، با ادعاي روشن بودن بي ارزشي صحت اعترافات را برهمگان، خواستار بي اعتنايي به اين اعتراف گيري ها شد و ترتيب اثر دادن به آن ها را اعتماد و اعتنا به ظالمين به حقوق ملت و مخالفتي روشن با قرآن و وحي و حکم الهي دانست.

به گزارش ايرنا، در اين پيام آمده است: ظلم و تعدي تا آنجا پيش رفت که شاهد دادگاه کساني شديم که خود در تمام حوادث پس از انقلاب و دوشادوش تمام مسئولان حضوري فعال و چشمگير داشتند. دادگاهي که هويت و چگونگي آن از پيش مشخص بود.
صانعي در بخش ديگري از اين پيام بدون استناد به هرگونه دليلي براي فاقد اعتبار بودن دادگاه آشوبگران و عوامل اغتشاشات اخير، افزوده است: هرگونه اعتنا به ستمکاران و ظالمان و اعتماد بر آنان را به خاطر جهاتي از جمله افزايش جرأت ظالمان و سرکوبگران آزادي هاي خداداي، گناهي خطرناک است.
وي در ادامه تأکيد کرد: نکته مهمي که بايد مورد توجه قرار گيرد، عبارت از بي اعتنايي به اين اعتراف گيري ها و عدم ترتيب اثر به آن هاست که ترتيب اثر دادن به آنها هرچند بسيار ناچيز باشد، اعتماد و اعتنا به ظالمين به حقوق ملت و کرامت انسان ها بوده و مخالفتي روشن و آشکار با قرآن و وحي و حکم الهي مي باشد.
اولين جلسه دادگاه عوامل اغتشاشات اخير شنبه 8 مرداد برگزار و کيفرخواست متهمان توسط معاون دادستان قرائت شد. جلسه دوم اين دادگاه قرار است فردا (شنبه) در مجتمع قضايي امام خميني (ره) برگزار شود.
اعترافات تکان دهنده محمد علي ابطحي و محمد عطريانفر در اولين جلسه اين دادگاه، طيف موسوم به اصلاح‌طلب را با سردرگمي مواجه کرد و اين جريان مي‌کوشد براي جلوگيري از بي‌اعتبار شدن کامل خود در مقابل افکار عمومي، اين اعترافات صريح را بي‌اعتبار و تحت تأثير شرايط زندان بخواند.
اين در حالي است که ابطحي و عطريانفر با اشاره به شرايط مناسب خود در زندان تأکيد کرده‌اند در صورت خارج شدن از اين فضا نيز همان گفته‌هاي خود در دادگاه، نشست خبري پس از آن و مصاحبه تلويزيوني را تکرار و تبيين مي‌کنند.

حاشیه‌هایی سبز بازی افتتاحیه‌ی لیگ برتر فوتبال





بازی تیم‌های پیروزی تهران و مس کرمان در اولین هفته لیگ برتر فوتبال، حاشیه‌های زیادی داشت؛ از خالی بودن ورزشگاه و توزیع بلیط مجانی، تا راه ندادن خبرنگاران به کارت خبرنگاری، یا بازداشت تعدادی از تماشاگران، یا دستبندهای سبز دو بازیکن این دو تیم در این بازی و در نهایت جمع شدن پرچم و پارچه نوشته‌های سبز از ورزشگاه!



به گزارش موج سبز آزادی، سعید قرایی خبرنگار ورزشی کرمان در وبلاگ «تک به تیک» حاشیه‌های بازی مس کرمان و پیروزی تهران را شرح داده است که بخش‌هایی از این نوشته وبلاگی را با هم می‌خوانیم:


زماني كه پرسپوليسي ها براي گرم كردن خود وارد زمين چمن ورزشگاه باهنر كرمان شدند از ديدن سكوهاي خالي به شدت تعجب كردند.آن ها اصلا عادت نداشتند كه براي انجام بازي به يك شهرستان بروند و با سكوهاي خالي روبرو شوند كه سي درصد ورزشگاه را به خود اختصاص داده باشند! پيش از اين كرماني ها به زمان بازي اعتراض كرده بودند و خواهان جلو افتادن آن بودند.

معمولا رسم بر اين است كه زماني پرسپوليس و استقلال به شهرستان ها مي روند تا به بازي بپردازند، بازار فروش بليط در بازار سياه داغ مي شود اما در اتفاقي نادر اين بار عكس اين ماجرا در كرمان رخ داد!در حالي كه كمتر از 20 دقيقه به شروع بازي مس و پرسپوليس در ورزشگاه باهنر كرمان باقي مانده بود برخي از مسئولين زماني كه خلوتي بيش از اندازه ورودي هاي ورزشگاه و سكوها را ديدند، براي پر شدن ورزشگاه تصميم گرفتند بليط هاي دوهزار توماني اين بازي را به شكل رايگان ميان تماشاگران توزيع كنند تا آن ها با تماس با دوستان و آشنايان خود، آن ها را براي ورود به ورزشگاه تشويق كنند!

خبرنگاران حاضر در ورزشگاه باهنر كرمان براي پوشش خبري بازي پرسپوليس و مس مصائب و مشكلات جالبي را براي ورود به ورزشگاه تحمل كردند.در حالي كه از سوي تربيت بدني كرمان كارت هاي خبرنگاري مخصوصي براي اين بازي صادر شده بود، به دليل ناهماهنگي با نيروهاي يگان ويژه و عدم ارائه تصوير اين كارت به ماموران، سبب شد كه نيروي انتظامي از ورود خبرنگاران به جايگاه مخصوص آن ها جلوگيري كند. اما نكته جالب تر اينكه برخي از مامورين كه با اين كارت ها آشنايي داشتند براي ورود خبرنگاران به جايگاه به آن ها بليط هاي قسمت VIP را دادند تا آن ها مجوز ورود به ورزشگاه را پيدا كنند!

با شروع بازي پرسپوليس و مس در دست برخي از تماشاگران حاضر در ورزشگاه شهيد باهنر كرمان پرچم و پارچه نوشته هاي سبزي به چشم مي خورد كه عمدتا شعارهاي در وصف امام زمان برروي آن ها درج شده بود.

اما با شروع نيمه دوم هيچ يك از اين پرچم ها و پارچه نوشته ها برروي سكو ها به چشم نمي خورد تا اعلام شود آن ها براي جلوگيري از هرگونه شائبه جمع آوري شده اند! البته برخي از بازيكنان دو تيم هم در اين بازي از دست بند سبز استفاده كرده بودند كه با عدم باز شدن آن ها در نيمه دوم مشخص شد حساسيت ها نسبت به اين دست بندها كمتر از روزهاي قبل شده است!

با اينكه به دليل استقبال كم تماشاگران از بازي پرسپوليس و مس، نيروي انتظامي كار راحت تري براي كنترل اين بازي داشت اما با اين حال تا پيش از شروع بازي تعدادي از تماشاگران خاطي بازداشت شدند.تعداد اين تماشاگران تا پيش از شروع بازي به 15 نفر مي رسيد كه علت اصلي بازداشت آن ها به همراه داشتن مواد منفجره و ايجاد هرج و مرج در صفوف خريد بليط و نداشتن حالت عادي بود! هرچند تعداد رسمي افراد بازداشتي اين بازي اعلام نشد اما تا پايان بازي اين تعداد افزايش پيدا كرده بود. نيروي انتظامي كرمان به دليل همزماني اين بازي با جشن هاي نيمه شعبان تدابير امنيتي ويژه اي براي كنترل بازي مس برابر پرسپوليس داشت و از چند ساعت قبل از بازي مامورين خود را در اطراف ورزشگاه باهنر مستقر كرده بود. هرچند در اين بازي اتفاق خاصي رخ نداد كه اين نيرو را به دردسر بي اندازد.


«موج سبز آزادی» یادآور می‌شود که برخی وبلاگ‌نویسان و فعالان فضای مجازی پیشنهاد حضور سبزها
در استادیوم و استفاده از فرصت بازی‌های لیگ را مطرح کرده‌اند

به نام علی به راه معاویه



امام علی (ع) برای ما معیاراست. لذا می گوئیم "السلام علیک یا میزان الاعمال". امروز ما رهبران خود را نیز با رهبری علی می سنجیم. اگر به این مجلس عزا آمده ایم، حجتی بسیار سنگین داریم. با صدای بلند می گوئیم "به‏ نام علی حکومت تشکیل داده اید، حق ندارید به راه معاویه بروید". علوی بودن یک حکومت با نحوه برخورد آن حکومت با مخالفانش ورق می خورد. با مخالفانتان چگونه برخورد کردید؟ آیا تا کنون شنیده اید که دادگاهی سیاسی در ایران با حضور هیات منصفه به صورت علنی و برخوردار از وکیل در تمام مراحل دادرسی تشکیل شده باشد؟ بعد وقیحانه و گستاخانه دم از قانون می زنند. می گویند که ما مصلحت مردم را بهتر از خودشان تشخیص می دهیم. ما اکثریت مردم تشخیص دادیم که موسوی رئیس جمهورمان باشد. می گویند غلط کردید. درست این است که احمدی نژاد رییس جمهورتان باشد، شما نمی فهمید. می گوییم با سیاستهای شما مخالفیم، می گویند غلط کردید که مخالفید. گلوله می خورید تا دیگر هوس مخالفت نکنید. بازی ای که در ایران شروع شده است این است که در حوزه عمومی چه کسی حرف آخر را می زند. مردم می‏گویند ما، رهبر می گوید من. با وضوح و شفافیت اعلام می کنم که در جمهوری اسلامی کوشش برای استقرار دموکراسی جرم محسوب می شود. تمام این عزیزانی که از سران اصلاحات الآن در زندان هستند هیچ جرمی ندارند جز کار تشکیلاتی برای استقرار دموکراسی در ایران.
lمتن کامل سخنرانی محسن کدیور در مجلس اربعین شهدای جنبش سبز مردم ایران:

مرکز فرهنگی اسلامی شمال کالیفرنیا، اکلند، 10 مرداد 1388

(قسمت اول)

بسم الله الرحمن الرحیم
مجلس ترحیم را با تلاوت و ترجمه آیات 157-153 سوره بقره آغاز می کنم:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا استَعِينُوا بِالصبرِ وَ الصلَوةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصابرِينَ
اى افراد با ايمان از صبر (و استقامت) و نماز (در برابر حوادث سخت) كمك بگيريد، (زيرا) خداوند با صابران است.
وَ لا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فى سبِيلِ اللَّهِ أَمْوات بَلْ أَحْيَاءٌ وَ لَكِن لا تَشعُرُونَ
و به آنها كه در راه خدا كشته مى شوند مرده مگوئيد، بلكه آنها زندگانند ولى شما نمى فهميد.
وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوع وَ نَقْصٍ مِّنَ الاَمْوَلِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشرِّ الصّابرِينَ
قطعا همه شما را با اموری از ترس، گرسنگى، زيان مالى و جانى و كمبود ميوه ها آزمايش مى كنيم و بشارت باد بر استقامت كنندگان.
الَّذِينَ إِذَا أَصآبَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا للَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَجِعُونَ
آنها كه هر گاه مصيبتى به آنها رسد مى گويند: ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى گرديم .
أُولَئك عَلَيهِمْ صلَواتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَئك هُمُ الْمُهْتَدُونَ
اينها همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها همان هدايت يافتگانند.
این آیات در شأن شهدای جنگ بدر در صدر اسلام نازل شده است و در باره همگی شهدا جاری است.



مظلومیت شهیدان جنبش سبز
در این مجلس با شکوه به عزای عزیزان از دست رفته مان آمده ایم، چهلم شهدای جنبش سبز مردم ایران. این شهیدان که هستند؟ چند نفرند؟ نامشان چیست؟ قبرشان کجاست؟ کی تشییع شدند؟ چه زمانی مجالس ترحیمشان برگزار شد؟ آیا مادران، پدران، و خانواده هایشان توانستند برایشان مویه و سوگواری کنند؟ متاسفانه جواب هیچکدام از این سوالها را نمی دانیم. فقط می دانیم تعدادی از هموطنان عزیزمان به درجه رفیع شهادت نائل شده اند. خانواده های داغدار از بکار بردن عنوان شهید هم برای عزیزانشان منع شده اند. اما ما آنها را در ردیف شهدای انقلاب اسلامی، در حد شهدای جنگ علیه صدام متجاوز عراقی، و شهیدان راه استقلال و آزادی و عدالت ایران می دانیم. از بزرگان دینمان آموخته ایم که هر کس که در راه احقاق حق، اخذ حق از دنیا رفت او شرعا و یقینا شهید است (من مات دون اخذ حقه فهو شهید). لذا من با افتخار به اینجا آمده ام تا در چهلمین روز شهدای جنبش سبز ایران، با شما سخن بگویم.


مخاطب این سخن نه فقط عزیزان حاضر در این مجلس با شکوه در کالیفرنیای شمالی هستند، بلکه مخاطب من همه ملت ایرانند، همه آن ها که نتوانستند مجلس چهلم این شهدای عزیز را برگزار کنند. بگذارید امروز بجای ملتی که حتی اجازه برگزاری مجلس تشییع و ترحیم هم ندارد، حتی برای فاتحه خواندن بر مزار شهیدانش هم باید از حکومت شبه نظامی مجوز بگیرد، حتی خانواده های داغدار با صدای بلند حق ندارند برای جگرگوشه هایشان بگریند یا مجاز نیستند پرچم سیاه و پرده عزا بر در خانه هایشان آویزان کنند، من و شما امروز بجای همه آنها ساعتی با هم درد دل کنیم.
تعداد این شهیدان بسی بیشتر از آن است که شنیده ایم و گفته اند. دولتی ها اخیرا راضی شده اند که بگویند سی نفر اغتشاشگر در خیابان ها کشته شده اند. فقط در خیابان ها هم نبود. پدران و مادرانی هم بوده اند که عزیزانشان را زنده مانند دسته گل به زندانبانان جمهوری اسلامی تحویل دادند و چند هفته بعد جنازه با دهان و دندان خُرد شده فرزندانشان را تحویل گرفته اند. این شهیدان از آن سوی مرزها نیامده بودند. آنها ایرانی بودند، مسلمان بودند.حتی برخی از آنها، پدرانشان از اردوگاه سیاه حکومتی ها هم بوده اند. هر چند بچه هایشان سبز بوده اند، مثل من وشما.


انگار کسانی می گویند: "من به پشتیبانی این دولت توی دهن این ملت می زنم". ما دیدیم دهان شهیدانمان را خُرد کرده بودند و دندانهایشان را شکسته بودند. چرا؟ این جمله ممنوعه را به زبان آورده بودند: "رای من کجاست؟" در هر جای دنیا هر شهروندی قانونا حق دارد بپرسد: من رای داده ام، من در انتخابات کشورم شرکت کرده ام، رای مرا جابجا کرده اید، به من بگویید رای مرا کجا بردید؟
این ها را که کشتید، اسلحه بدست نداشتند. اعتراض مسالمت آمیز کرده بودند. به خیابان آمده بودند، مطابق قانون که شما از آن دم می زنید و هرگز به آن عمل نکرده اید. اینها مطابق ماده 27 قانون اساسی، اعتراض مسالمت آمیز کرده اند و نیروهای مسلح شما، نیروهای اونیفورم دار و بی اونیفورم شما آن ها را به گلوله بستند. این گلوله ها هوایی نبود. اکثر گلوله ها به قلب و بالاتنه شهیدان خورده بود.


اگر خدمت نظامی کرده باشی می دانی که دستور تیر توسط شخص اول هر مملکتی صادر می شود. دستور تیر در نزاع های خیابانی نقل و نبات نیست که هر پاسبانی، هر پاسداری، هر بسیجی ای بتواند به صلاحدید خودش صادر کند و تیر شلیک کند. در زمان شاه در هفده شهریور دستور تیر به فرماندهان ارتش واگذار کرد و قبل از آن بدون اذن مستقیم او شلیک نکردند. امروز به چه کسانی مجوز شلیک بسوی ملت بی دفاع را صادر کرده اید؟
اگر اختیارات مطلقه دارید، مسئولیت مطلقه هم خواهید داشت. نمی توان گفت زمام همه امور دردست من است، اما موقعی که این افتضاح ها، این فجایع اتفاق می افتد، آن وقت جاخالی بدهید بگویید فلان زندان استاندارد نبود. راستی کدام زندانتان استاندارد است؟


بجای اینکه از گاز اشک آور و گلوله مشقی در برابر تظاهرکنندگان مسالمت جو استفاده کنید، گلوله حقیقی بسوی مردم شلیک کرده اید. اگر ماموران شما اغتشاش نمی کردند، این مردم با کمال آرامش، حتی با سکوت اعتراض کردند. فقط گفتد ما هستیم، ما خس و خاشاک نیستیم، ما آدمیم، ما ایرانی هستیم، ما همان‏ها هستیم که رای دادیم. اما این فرد دروغگو رئیس جمهورما نیست. همان ماجراجوئی که آبروی هر ایرانی را در دنیا برده است، اما عزیز کرده‏ و نور چشم شماست، و در نظر ما ملت جایگاهی ندارد.


اجازه ندهید بیش از این سرمایه ملی ما به تاراج رود. این سخن این عزیزانی بود که امروز در خاک خفته اند. اما تعدادشان؟ سی نفر، شصت نفر، نود نفر؟ آخرین آمار دولتی 26 نفر است، آمار مردمی به نزدیک سیصد و شصت شهید می رسد. سردخانه های تهران هنوز خالی نشده است. چرا که اگر جنازه ها همان روزهای اول تحویل داده می شد، شورش می شد؛ لذا گذاشتند به تدریج جنازه ها را تحویل می دهند، و بعد از خانواده های عزادار تعهد گرفتند که اگر مصاحبه کردید، اگر اعلام کردید «با تو همان می رود که با فرزندانت رفته است.» بسیاری از بازماندگان شهیدان جرأت سخن گفتن ندارند و اگر هم یکی از افراد خانواده اشان مصاحبه کند، دیگران را وادار می کنند که تکذیب کنند. اما خورشید همیشه زیر ابر نمی ماند.
در این مجلس من به نکاتی اشاره خواهم کرد که دنباله سخنان گذشته ام است. در بحثی که هفته گذشته در دانشگاه جرج میسن داشتم از اسلام سبز و اسلام سیاه سخن گفتم. گفتم معترضان قانونی سبزند، و سرکوب کنندگان قانون ستیز سیاهند و در هر دو هم از اسلام می گویند، اینگونه نیست یکی از دین بگوید دیگری از بی دینی. سبزها شب ها پشت بام می روند الله اکبر می گویند. سیاه ها به سینه می زنند و گلوله شلیک می کنند و به سبزها می گویند دهانتان بوی الله اکبر می دهد! در این جلسه باشکوه می خواهم به برخی از نکاتی که شاید کمتر گفته شده باشد و دانستن اش برای همگان مفید باشد اشاره کنم. مجموعا به ده نکته اشاره خواهد شد.



به دنبال رد پای قاتلان سیاه شهیدان سبز
قاتل این شهیدان کیست؟ اولین مساله‏ای که خانواده ی این شهدا نیز از ما می پرسند. سرکوبگران سیاه مدعیند کسانی که مردم را به خیابان ها دعوت می کنند مسئول ریخته شدن خون این عزیزان بوده اند. با بیان دیگر، اگر میرحسین موسوی مردم را به خیابان ها دعوت کرده است، او قاتل این که افرادی است کشته شده اند. احمد جنتی دبیر شواری نگهبان نیز این سخن را در همین هفته در خطبه های جمعه تهران ذکرکرد. قبل از او رهبر جمهوری اسلامی نیز در اولین خطبه جمعه پس از انتخابات نیز همین سخن را بر زبان راند.
همچنانکه قبلا گفته ام، این سخن صحیحی نیست. با منطق اسلامی سازگار نیست. اگر بگوییم که در هر جنگی، در هر نزاعی کسی که مردم را دعوت کرده است قاتل آن افراد محسوب می شود، با این منطق باید بگوییم که مرحوم آیت الله خمینی رهبر انقلاب اسلامی قاتل شهدای انقلاب اسلامی بود، چون آنها توسط ایشان دعوت شده بودند. پس او قاتل کشته‏شدگان است و نه محمدرضا پهلوی. حتی بالاتر برویم و بگوییم که اگر در صدر اسلام پیامبر اسلام (ص) مسلمانان را علیه کفار و مشرکین در بدر و احد و خندق به جنگ دعوت می کرد، پس قاتل این شهدا (نغوذ بالله) پیامبر اکرم (ص) است.


این مطلب در زمان امام علی (ع) هم اتفاق افتاد. بی شک روحانیون حاکم ایران هم این داستان ها را شنیده اند. نهج البلاغه هم احتمالا خوانده اند، اگر فراموش نکرده باشند. صندلی قدرت باعث می شود، انسان خیلی چیز ها را فراموش کند. پیامبر صلوات الله علیه به عمار یاسر فرموده بود: "قاتل تو لشکر ستمکاراست." یک علامت به مردم داده بود، یعنی این صحابه من – عماریاسر - توسط هر که کشته شد بدانید که آن فرد دشمن اسلام است. در فتنه هایی که پس از پیامبر اتفاق افتاد، در زمان امام علی علیه السلام، عمار با این که سن بالائی داشت در رکاب علی ابن ابی طالب می جنگد، و توسط لشکر اموی، لشکر معاویه به شهادت رسید. بسیاری از مسلمانان که در حقانیت علی تردید داشتند و نمی دانستند حق طرف علی است یا معاویه، یادشان به سخن پیامبر افتاد، یادشان آمد که پیامبر فرموده است: "ای عمار تو را لشکر متجاوز خواهد کشت." بسیاری از آن ها فهمیدند، و به کمک آن علی وارد جنگ علیه معاویه شدند. معاویه فهمید که دستش رو شده است. آمد مغلطه کرد، سفسطه ای سوار کرد و گفت "عمار را کسی کشته است که او را به جبهه فرستاده است!" یعنی علی قاتل عمار است، نه معاویة ابن ابی سفیان.


بعد از 1400 سال ما امروز منطق اموی را می شنویم. این شیوه ای که بیان شده است دقیقا همان چیزی است که معاویة ابن ابی سفیان از حزب اموی تبلیغ کرد. این شیوه منطق علی نیست. منطق علوی چیز دیگری است. لذا قاتل این شهیدان (برخلاف تبلیغات رسانه‏ای جمهوری اسلامی) آنها نیستند که مردم را برای اعتراض مسالمت آمیز و قانونی (اصل 27 قانون اساسی) به تجاوز به حقوقشان به خیابان ها دعوت کرده بودند. مسئول امنیت کشور، مسئول حفظ جان همه مردم چه معترض و چه موافق، بی شک مقامات حکومت ایران هستند و می بایست در مقابل ملت پاسخگو باشند.
اگر مجلس شورای اسلامی مجلس مستقلی بود، اگر قوه قضائیه جمهوری اسلامی قضاتی مستقل می‏داشت و اگر مجالس عالی دیگر مستقل می بود، مسلما مشکلات ما به اینجا نمی رسید. ولی متاسفانه به اینجا رسیده است. آن اتفاقی که در ایران افتاد اتفاق ساده ای نیست.
اگر یک نفر کشته می شد کفایت می کرد برای آن چیزی که می خواهم به آن اشاره کنم. اما امروز ده ها و شاید چند صد نفر مظلومانه کشته شده باشند و و می باید درباره ابعاد شرعی اتفاقی که افتاده است با دقت تأمل کنیم.



ریختن خون مظلوم مهمترین عامل سلب مشروعیت حکومت
امام علی (ع) که از او فراوان در ایران سخن گفته می شود و کمتر به راه او عمل می شود، نامه بلندی در نهج البلاغه شریف خود (نامه 53) خطاب به استاندار و والی خود مالک اشتر نخعی که روانه مصرش کرد. این نامه فی الواقع اخلاق سیاسی در نزد شیعیان است و سند افتخار ماست که 1400 سال قبل این مواردی که عین حقوق بشر امروز است، توسط امام علی (ع) بیان و عمل شده است. و امروز اگر کسی نام علی را به زبان می آورد، با معیاری به نام عمل علی وار سنجیده می شود.
لذا این که می گوئیم "علی مع الحق، و الحق مع علی، یدور حیث ما دار" علی بر حق است، حق با علی است، این دو همه جا با همند. این معیار ارزیابی ماست. ما به معیارهایی که در نهج البلاغه ذکر شده است مراجعه می کنیم، و بزرگان و حاکمان را با این معیارها می سنجیم. یکی از معیارهائی که در اواخر این نامه شریف ذکر شده است درباره حق حیات مردم است: امام به والی خود متذکر می شود:


«إِيَّاكَ وَ اَلدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لاَ أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لاَ أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ اِنْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ اَلدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا وَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُكْمِ بَيْنَ اَلْعِبَادِ فِيمَا تَسَافَكُوا مِنَ اَلدِّمَاءِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَلاَ تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكِ دَمٍ حَرَامٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُضْعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ بَلْ يُزِيلُهُ وَ يَنْقُلُهُ».
«بپرهيز از خونها و خونريزيهاى بناحق؛ زيرا هيچ چيز، بيش از خونريزى بناحق موجب كيفر خداوند نشود، و بازخواستش را سبب نگردد، و نعمتش را به زوال نكشد، و رشته عمر را نبُرد. خداوند سبحان، چون در روز حساب به داورى در ميان مردم پردازد، نخستين داورى او درباره خونهايى است كه مردم از يكديگر ريخته‏اند. پس مباد كه حكومت خود را با ريختن خون حرام تقويت كنى، زيرا ريختن چنان خونى نه تنها حكومت را ناتوان و سست سازد، بلكه آن را از ميان برمى‏دارد، يا به ديگران مى‏سپارد.»


از خود امام علی نقل شده است که مظلوم فرق نمی کند مسلمان باشد یا کافر. مظلوم، مظلوم است. به دین مظلوم نگاه نمی کند، به حقانیت مظلوم می نگرند. لذا این مقدار که درباره خون مظلوم در اسلام (و در ادیان دیگر) این همه تاکید شده بخاطر این است که حق حیات در اسلام بالاترین حقوق است و اگر کسی این حق را رعایت نکرد، بالاترین عامل عدم مشروعیت حکومت خود را امضا کرده است. حکومت ها با عواملی نامشروع می شوند، یکی از آن عوامل این است که خون ناحق در جامعه بریزند. بخصوص اگر آن افراد به صورت مسالمت آمیز اعتراض کرده باشند.



منطق متین علوی در مواجهه با مخالفان و منتقدان
یک از وصایا که تمام ائمه ما نسبت به فرزندان خود کرده اند این است که "ایّاک و الظلم لمن لا ناصر الا الله" «بپرهیزید از ظلم کردن به کسی که جز خداوند یاوری ندارد.» بسیاری از این صحنه هایی که توسط عکاسان شجاع در تهران عکسبرداری و فیلمبرداری شده است، نشان می دهد که ماموران حکومتی با اونیفورم یا بدون اونیفورم جمهوری اسلامی با قساوت تمام به جان مردم بی دفاع افتاده اند و بی شک این صحنه ها را هیچ وجدان آگاهی نمی تواند بپذیرد.
امروز هر مسلمانی باید از خودش سوال کند آیا یک حکومت واقعا اسلامی می تواند اینگونه با مردم اش خشن و بی رحم رفتار کند؟ آیا ممکن است کسی مسالمت آمیز اعتراض بکند و بجای این که اعتراض و انتقاد او را بشنوند و احیانا او را مجاب کنند که تو اشتباه می کنی، اینگونه سبعانه و غیر انسانی با او برخورد کنند؟ آیا زمان علی (ع) اگر فردی حتی با دشنام و توهین به امام اعتراض می کرد امیرالمومنین این گونه با او برخورد می کرد؟


یکی از افتخارات ما که به شیعه بودن و مسلمان بودن خودمان می نازیم این است که علی ابن ابی طالب (ع) با مخالفانش بسیار جوانمردانه و آزاد منشانه برخورد می کرد. اگر مخالفی دست به اسلحه نبرده بود آزاد بود هر چه می خواهد بگوید حتی به امام علی (ع) توهین کند.
در نهج البلاغه (حکمت 420) آمده است که امام به عنوان خلیفه مسلمین در اوج قدرت در مسجد کوفه بود و یکی از خوارج در حضور جمع آشکارا به حضرت توهین آمیز سخن گفت. «قاتله الله کافرا». "خدا او را بکشد در حالی که کافر است". مثل این که کسی بیاید به رهبر کشور بگوید که مرگ بر تو، ای کافر. درنظر بگیرید، علی القاعده باید با او برخورد شود. اصحاب از توهینی که به علی ابن ابی طالب امام و خلیفه وقت شد، برآشفتند. دست به شمشیر بردند که او را ادب کنند. علی (ع) مانع شد و گفت «رُوَيْداً إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ» "آرام گيريد، دشنام را پاداش دشنام است يا بخشيدن گناه". آری، تا زبان علی در کام است شمشیر مالک در نیام خواهد بود. مگر این زبان قطع شده است که نتواند به معترض پاسخ بدهد. سخنی گفت سخن می شنود، پاسخ سخن که شمشیر نیست. این منطق علوی است. لذا علی با منطق قوی به تمام مخالفانش پاسخ منطقی می داد. قوی بود، عالم بود، سعه صدر داشت، با رحمة للعالمین معاشرت داشت، لذا با مردم «رحماء بینهم» بود، اهل مدارا و بخشش و رحمت و رأفت.


بر خلاف راه علی (ع) شیوه اموی هم داریم. درمیان امویان اگر کسی در اسم بردن از آنها لقب رسمی خلیفه را به زبان نمی آورد جایش زندان بود. در زمان علی (ع) بسیاری از افراد بودند که با علی (ع) بیعت نکردند. نزدیک بیست و چند نفر از سران قریش بودند که به غلط با او بیعت نکردند. علی سهمیه بیت المال آن‏ها را قطع نکرد. همانند بقیه مردم زندگی کردند. تک تک آنان به مرگ طبیعی مردند. هیچکدام نه زندانی شدند، نه قطع حقوق شدند و نه مانند برخی اوقات دیگر در صدر اسلام توسط حکومت کشته نشدند و در بیابان‏ها انداخته نشدند، و نگفتند این ها "قتیل الجن" هستند، یعنی توسط اجنه کشته شده اند. ظاهرا اجنه ماموران مخفی حکومت بودند. اما درزمان علی هیچ‏کسی توسط اجنه کشته نشد! هیچ‏کسی توسط سربازان گمنام امام زمان به قتل نرسید. علی بسیار شفاف با مردم مواجه می شد. لذاست که 1400 سال گذشته هنوز راهش زنده است و هنوز ما به پیروی او افتخار می کنیم.


امام علی (ع) برای ما معیاراست. لذا می گوییم "السلام علیک یا میزان الاعمال". سلام برتو که میزان اعمال مایی. یعنی در قیامت من که پیرو او هستم اعمالم را در یک کفه و اعمال مولایم را در کفه دیگر می گذارند و مرا با او می سنجند. امروز ما رهبران خود را نیز با رهبری علی (ع) می سنجیم. اگر امروز به این مجلس عزا آمده ایم، حجتی بسیار سنگین داریم. با صدای بلند می گوئیم "به‏ نام علی حکومت تشکیل داده اید، حق ندارید به راه معاویه بروید". علوی بودن یک حکومت با نحوه برخورد آن حکومت با مخالفانش ورق می خورد. با مخالفانتان چگونه برخورد کردید؟ مرجع تقلید، عالمی بزرگ، فقیهی عالیقدر به شما مشفقانه انتقاد کرد، پنج سال و نیم در خانه حبسش کردید. زمانی رهایش کردید که می پنداشتید می میرد و روی دستتان می ماند.


لشکریان بنی امیه امام امام زین العابدین (ع) را که بیمار بود، اسیر نکردند. شما به مخالفینتان حتی به معلول ها و بیمارها هم رحم نکردید. سعید حجاریان در زندان‏های جمهوری اسلامی چه می کند؟ می گویند آن را به خانه امنی منتقل کرده ایم، استخر هم دارد. به بهشت منتقل کنید، اما با در بسته و زیر دست بازجو باز زندان است. می پندارید اگر استخر داشت یا حمامش از طلا ساخته شده باشد دیگر اسمش زندان نیست. در بند 325 اوین هم استخر بود. در جایی را ببندید اسمش زندان است. اگر خانواده خبر نداشته باشند که عزیزشان کجاست مطابق همین قوانین شما تخلف کرده اید.


کدام یک از ماموران شما بواسطه آنچه که خودتان «زندان غیر استاندارد» می گویید محاکمه شده باشند. نامشان چیست؟ مجازاتشان کدام است؟ شما که بر خلاف قانون منتقدان و معترضان مسالمت جویتان را قبل از اثبات جرم در تلویزیون انحصاریتان نمایش دادید. چقدر قانون مدارید! اگر این توصیف هایی که از زندان کهریزک شنیده ایم صحیح باشد، که هیچکدام هم تاکنون تکذیب نشده است، تک تک شما از بالا تا پائین باید محاکمه شوید، به جرم جنایت علیه انسانیت و بشریت. آیا این کافی است؟ این زندان غیراستاندارد بود. بقیه زندان ها چطور؟ این خون ها به ناحق ریخته شده است. برابر ضوابط مسلم شرعی اگر هم مشروع بودید با این همه سفاکی و خونریزی دیگر نامشروعید.



عدالت و تدبیر ضروری ترین شرائط یک حکومت سالم
مشروعیت علایم شرعی و علایم سیاسی دارد. مهمترین دلیل مشروعیت عدالت است. عدالت به لحاظ دینی یعنی اینکه معصیت خدا نکنید، حقوق مردم را زیرپا نگذارید. بالاترین معصیتی که ممکن است صورت بگیرد ظلم به بندگان خداست. مردم مالکان سرزمین خود هستند. فقط مالک مادی نیستند، مالک معنوی هم هستند. اینکه پیغمبر ما فرموده است "الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم" مردم برمال و جان خود مسلط اند، شامل اموال مادی و معنوی می شود. هر کدام از ما ایرانیان مالک کشور خود هستیم. ایران ملک مُشاع ایرانیان است. هر که می خواهد در کشور ما تصرف کند به‏ نام ایرانیان حکمروایی کند، می باید از ما مردم ایران اجازه بگیرد. نه اینکه ما باید از کسی اجازه بگیریم. آن ها می باید از ما اجازه بگیرند که می خواهند کشور ما را چگونه اداره کنند.
اگر ما گفتیم جامعه ای که تعداد کشته های آن در جاده ها و تعداد کشته های سوانح هوایی آن در سال از تعداد کشته های جنگ اعراب و اسراییل بیشتر است، از تعداد کشته های وقایع اخیر عراق و افغانستان بیشتر است، در این‏صورت ما حق داریم بپرسیم آیا جامعه با تدبیر اداره می شود؟ شما با کدام مجوز کرور کرور به کشورهای آمریکای جنوبی کمک بلاعوض می کنید؟ کشوری که نمی تواند هواپیمای مسافربری بسازد، انرژی هسته ای با این هزینه بالا به چه دردش می خورد. اگر می خواهید به فکر مصالح ملی ایران باشید اول از همه از چیزی شروع کنید که به درد این مردم بخورد. حداقل جاده های این کشور امن شود. وقتی سوار هواپیما می شویم احتمال زنده رسیدنمان از احتمال کشته شدنمان بیشتر باشد. این حداقل کف یک زندگی سالم در کشور است.


چگونه جامعه را اداره کرده اید؟ اینکه بگوییم بالاترین آمار فروش کُلیه به دلیل فقر و نداری در کشور ماست، برای شما افتخاراست؟ اینکه بگوییم بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان ایران است، برای شما افتخاراست؟ بی شک، بسیاری از اموری که در ایران صورت می گیرد، به بهانه پیاده کردن موازین شرعی است، به بهانه دفاع از اسلام است. می پندارند درست عمل می کنند. می پندارند خوب و شرعی عمل می کنند. می پندارند از جانب خدا مامور اقامه دین شده اند. در حالی که آن چیزی که در ایران دارد اتفاق می افتد مساله دیگری است.
اجازه بفرمایید به معیار دیگری از امام علی (ع) اشاره کنم. من با این سخنان حکیمانه زنده‏ام و معتقدم با این موازین است که است که ما می توانیم ومکلفیم حکمروایان خود را نقد کنیم و آن مدعیان را اگر اصلاح پذیرند اصلاح کنیم. امام می فرماید: "اجورالناس من عدَ جوره عدلا منه." ستمکارترین مردم کسی است که جور خود را عدالت می شمارد، ظلم خود را دادگری می پندارد.


مشکل ما این است که کسانی که در ایران حکومت می کنند می پندارند آنچه می کنند به نفع مردم است. ما می خواهیم اگر نمی دانند به آن ها بفهمانیم که این امور به نفع مردم نیست، به ضرر مردم است. قرآن کریم در سوره کهف آیات 103 الی 105 به این افراد اشاره کرده است:
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالاَخْسرِينَ أَعْمَالاً
بگو آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين (مردم ) كيانند.
الَّذِينَ ضلَّ سعْيهُمْ فى الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يحْسبُونَ أَنهُمْ يحْسِنُونَ صنْعاً
آنـهـا كـه تـلاشـهـايـشـان در زنـدگـى دنـيـا گـم (و نـابـود) شـده ، بـا اينحال گمان مى كنند كـار نـيـك انـجـام مـى دهـنـد!
أُولَئك الَّذِيـنَ كـَفـَرُوا بِآیَايَتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائهِ فحَبِطت أَعْمَالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لهَُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَزْناً
آنـهـا كسانى هستند كه به آيات پروردگارشان و لقاى او كافر شدند، به همين جهت اعمالشان حبط و نابود شد، لذا روز قيامت ميزانى براى آنها برپا نخواهيم كرد.
به بیراهه می روند و سرمایه ملی بر باد می دهند و خلایق را می کشند و می پندارند اقامه شریعت می کنند و عدالت می گسترانند، زهی خیال باطل. این ره که تو می روی به ترکستان است. با قساوت و خشونت نمی توان به ایمان و دیانت خدمت کرد.


بنظر می رسد مصداق آن حکومتی که ما امروز در ایران با آن مواجهیم این آیه 28 سوره ابراهیم است. مستند سخن می گویم تا نتایجی که می خواهم در دنبال بگیرم اسنادش مشخص باشد. قرآن می فرماید:
أَ لَمْ تَرَ إِلى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَت اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ
آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را به كفران تبديل كردند و جمعيت خود را به دار البوار (سرزمین نيستى و نابودى ) كشاندند.
این همه شهید کار چه کسانی است؟ چه کسانی ما را به جایی رسانده اند که پدران و مادران ما باید هر روز سعی بین صفا و مروه از دفتر دادستانی تا دفتر زندان اوین کنند که آیا عزیز ما کجاست و جواب سربالا بشنوند و تحقیر شوند، نه یک روز، نه دو روز، یک هفته، یک ماه و آخر هم جنازه خرد شده بچه شان را تحویل بگیرند. این می شود "دار البوار" سرزمین نیستی، وادی نکبت و سیاهی.



سه علامت منافق به معرفی پیامبر
شما این سرزمین آباد را اینگونه ویرانه کرده اید. پیامبر به ما سه علامت برای منافق ارایه کرده است. واژه منافق را مثل بسیاری از واژه ها، این ها از معنا تهی کرده اند. امروز می خواهم منافق را آنچنان که پیامبر (ص) شناسانده است توصیف کنم. این حدیث را هم شیعه نقل کرده، هم سنی. همه مسلمانان این حدیث را نقل کرده اند. ائمه هدی هم از جدشان پیامبر خدا نقل کرده اند.
پیامبر (ص) می فرماید: یک یا دو یا هر سه علامت را درهر کسی یافتید آن فرد دو رو، مزور و منافق است. للمنافق ثلاث علامات. برای منافق سه علامت است. آن علامات چیست؟ "اذا حدث کذب" وقتی سخن می گوید دروغ بگوید. "اذا وعدا خلف" زمانی که وعده بدهد خلف وعده کند، زیر قولش بزند و "اذا ائتمن خان" زمانی که امانتی به او سپرده شود، در آن امانت خیانت کند. دروغگویی، خلف وعده، خیانت در امانت. این سه نشانه، نشانه منافق از زبان پیامبر ماست.


حالا با دولتی مواجه هستیم تورم 29% به بالا را 12% به پایین ذکر می کند. در آمار دست می برد. اکثر آمارهایی که از صدا و سیمای رسمی ایران به گوش می رسد آمار صحیحی نیست. اقتصاد دانان ایران چندین نامه نوشته اند که این آمارها دستکاری شده اند. وقتی آمار غلط تحویل بدهید خودتان هم نمی فهمید که جامعه را چگونه باید اداره کنید. کسی که سازمان برنامه و بودجه را منحل می کند، چهار جلد کتاب بودجه را به یک دفتر چهل برگی تبدیل می کند معلوم است که نمی تواند کشور را اداره کند.


وعده می دهید، از وعده‏هایی که داده شد، می پرسم؟ من سنم اقتضا می کند، در ابتدای انقلاب دانشجو بودم، دقیقا آن وعده‏ها را بیاد دارم. شعارهای ما در آن زمان آزادی، استقلال، عدالت بود. کدامیک ازآن شعارها تحقق پیدا کرده است. جز در مساله استقلال سیاسی، در تمام مواد اصلی انقلاب رفوزه شده اید. نه آن آزادی که می خواستیم بدست آوردیم، نه عدالتی که بدنبالش بودیم، نه اسلام که بی ریا و رحمانی، هیچکدام از اینها محقق نشده است. قرارمان این بود که زندانی سیاسی نداشته باشیم. البته الان هم می گویند زندانی سیاسی نداریم. حتما بهزاد نبوی و مصطفی تاجرزاده که عمرشان را در سیاست گذرانده اند اینها هم زندانی سیاسی نیستند. سی سال از انقلاب گذشته است. ماده 168 قانون اساسی می گوید هیچ محاکمه سیاسی و مطبوعاتی نمی تواند برگزار شود مگر با حضور هیات منصفه در دادگاه علنی صالحه با برخورداری از وکیل. آیا تا کنون شنیده اید که دادگاهی سیاسی در ایران با حضور هیات منصفه به صورت علنی و برخوردار از وکیل در تمام مراحل دادرسی تشکیل شده باشد؟ بعد وقیحانه و گستاخانه دم از قانون می زنند.


اگر قرار است قانون پیاده شود، اصول قانون اساسی که فقط اصل 4، اصل 110 و اصل 56 نیست که واژه ولایت فقیه در آن نوشته شده باشد. فصل سوم قانون اساسی که حقوق ملت است هم قانون اساسی است. این که مردم می توانند راهپیمایی مسالمت آمیز بکنند هم جزء قانون اساسی است. این که تفتیش عقاید ممنوع است هم قانون اساسی است. این که هیچکس را نمی توان از داشتن وکیل محروم کرد جزء قانون اساسی است.
دنیا به شما نمی خندد؟ فله ای روزنامه تعطیل می کنید (یک شب چهل روزنامه). فله ای دستگیر می کنید. فله ای محاکمه می کنید. کجای دنیا سراغ دارید 100 نفر در یک جلسه محاکمه شوند؟ کدام قانون به شما چنین اجازه ای را داده است؟ فکر می کنید مردم ایران بی شعورند؟ نمی فهمند؟ آن از دروغهایتان که آنقدر زیاد شده که شعار دروغگو دشمن خداست و دروغ ممنوع به شعر ملی جنبش سبز تبدیل شده؛ آن از خلف وعده هایتان درباره آزادی و عدالت و اسلام رحمانی؛ و اخیرا هم خیانت در امانت ملی و جابجائی کلان آراء در انتخابات ریاست جمهوری. الحق که مصداق اکمل سخن رسول الله هستید، هر سه علامت منافق را با هم دارید.



تعارض حل نشدنی مردم سالاری و فقیه سالاری
خوب با این صفات می گویند شما باید سخن ما را فصل الخطاب قراردهید. شما می باید اطاعت کنید. اگر کسی با سخن رهبری مخالفت کرد، معادل اینست که با امام زمان مخالفت کرده است، با پیامبر مخالفت کرده است، با خدا مخالفت کرده است. چرا؟ چون ایشان منصوب خدا هستند. بعنوان یک عالم دینی می گویم به خدایی که اینگونه منصوبانی دارد باید کافر بود. چنین خدایی (نعوذ بالله) نه حکمت دارد نه عدالت. هیچ نص معتبر دینی، هیچ آیه قرآن، هیچ حدیث معتبری (نه هر حدیثی، حدیث معتبر) از پیامبر (ص) و ائمه (ع) نداریم که چنین سخنانی از آن بدست آید. این ها آرزوها و اُمنیه‏های خود را بر زبان می آورند. آن چیزی که متن دین است عدالت است. هیچ فرد غیرعادلی را خدا هرگز بر گُرده مسلمانان حاکم نمی کند.


آن چیزی که ما از متون دینی می فهمیم این است که حکام ما نمایندگان ما هستند و تا زمانی حق حکمروایی دارند که وکالت ما را داشته باشند. کسی برما ولایت ندارد. ما محجور نیستیم که قیّم بخواهیم. صاحبان نظریه رسمی در کتاب ولایت فقیهشان دقیقا نوشتند که معنای ولایت فقیه بر مردم همانند ولایت پدر بر فرزند صغیر و مجنون است که نمی توانند امور خود را اداره کنند. می پندارند که مردم در حوزه عمومی محجورند، رشید نیستند، مصلحت خود را نمی توانند تشخیص نمی دهند. باید کسی باشد که جای آن ها تصمیم بگیرد که مبادا فریب شیطان بخورند. می گویند که ما مصلحت مردم را بهتر از خودشان تشخیص می دهیم. ما اکثریت مردم تشخیص دادیم که موسوی رئیس جمهورمان باشد. می گویند غلط کردید. درست این است که احمدی نژاد رییس جمهورتان باشد، شما نمی فهمید. می گوییم با سیاستهای شما مخالفیم، می گویند غلط کردید که مخالفید. گلوله می خورید تا دیگر هوس مخالفت نکنید.


بازی ای که در ایران شروع شده است این است که در حوزه عمومی چه کسی حرف آخر را می زند. مردم می‏گویند ما، رهبر می گوید من. دقیقا الآن فقیه سالاری با مردم سالاری متعارض شده است. ولایت فقیه یعنی همگان باید از ولایت مطلقه فقیه اطاعت کنند. مردم سالاری- دموکراسی- یعنی اینکه همگان از جمله فقها باید از اراده اکثریت تبعیت کنند. در دهه اول انقلاب این مساله اتفاق نیفتاد چون هیچوقت اکثریت مردم با رهبری جامعه زاویه نداشتند، الان آن زاویه اتفاق افتاده است. تعارضی که در قانون اساسی است خودش را نشان داده است. باید بین این دو یکی را انتخاب کرد. در حوزه عمومی کسی از جانب خدا به حکومت بر مردم نصب نشده است. افراد متشرع باید این مساله را باخود حل کنند.


امروز بزرگترین مراجع تقلید، بزرگترین علمای دین منتقد این حکومت هستند. با کدام زبان اعلم مراجع تقلید شیعه باید بگوید این حکومت نامشروع است؟ کسی که شرایط عدالت، تدبیر، برخورداری از رای اکثریت را از دست بدهد، حکومتش نامشروع است. نیازی به عزل ندارد، خودبخود منعزل است. این سخن حجت دینی است برای کسانی که دنبال حجت‏های دینی می گردند. اگر با ضوابط حقوق بشر بخواهیم امور را دنبال کنیم، که بسیاری از ضوابط حقوق بشر زیرپا گذاشته شده است.
حاصل بحث این که ما امروز در مقابل حکومتی قرار گرفته ایم که علیه مردم خود از زور عریان استفاده می کند. این مردم بی دفاع صرفا می گویند ما می خواهیم به آن چیزی که در قانونمان نوشته شده است عمل کنیم. چیز بیشتری نمی خواهیم. لذا ما نه قائل هستیم کسی از جانب خدا منصوب شده است، نه معتقدیم کسی بر ما ولایت دارد، نه معتقدیم کسی ولایت مطلقه دارد، نه برای فقاهت شأنی بیش از استخراج احکام کلی شرعی از ادله اربع قائلیم.


معنای ولایت مطلقه می دانید یعنی چی؟ یعنی همه قدرت اعم از قدرت قانونگذاری، قدرت قضاوت، قدرت اجرایی، قدرت نظامی و انتظامی و امنیتی، و قدرت تبلیغاتی همه در دست یک نفر باشد. بسیار خوب، الان همه در دست یک نفر است. آیا مسئولیت را قبول می کنید؟ آن رژیمی که ما با آن مواجه هستیم، مجلسی است که نمی تواند از جانب خود تصمیم بگیرد چون توسط شورای نگهبان مهره چینی شده است. قوه قضاییه‏ای است که انگار تاکنون خواب بوده است. آیا قضات ما استقلال دارند؟
قبل از انقلاب هر زمان که پرونده سیاسی برای منتقدان رژیم شاهنشاهی تشکیل می شد قضات شریف دادگستری آن زمان زیر بار اوامر اعلیحضرت همایونی نمی‏رفتند. شاه ظالم مجبور شد برای محاکمه مصدق و بازرگان و طالقانی دادگاه نظامی تشکیل دهد. می دانید معنای این سخن یعنی چه؟ یعنی دادگستری شاه بالنسبه سالم بود. دادگاه نظامی علیه مصدق حکم کرد. دادگاه نظامی بازرگان و طالقانی را محکوم کرد نه دادگاه عادی دادگستری. و امروز ما می بینیم که نیازی به دادگاه نظامی ندارند. دادگاه انقلاب مثل آب خوردن حکم صادر می کند.


رییس قوه قضاییه نوعا فردی تشریفاتی است. کارها جای دیگری تعیین تکلیف می شوند. کجای دنیا سراغ دارید که بدون حضور وکیل محاکمه انجام بشود؟ فرد محکوم، فرد متهم چهل و پنج روز از دنیای خارج بی خبر باشد، در دادگاه شرکت کند و مجبورش کنند که اعتراف کند. این اعترافات چه ارزشی دارد؟ کدام مرجعی می تواند به این اعترافات اعتبار بنهد.
صرفا می خواهند قبل از مراسم تحلیف قصه هایی که سر هم کردند به مردم تحویل بدهند. این کیفر خواست صادر شده سند بسیار با ارزشی برای سقوط جمهوری اسلامی است. این به سر مقاله روزنامه کیهان شباهت بیشتری دارد تا به یک کیفرخواست حقوقی. تنها چیزی که در آن یافت نمی شود مستندات و ادله حقوقی است. جالب اینجاست که اکثراین کیفرخواست قبل از این بعنوان برنامه انقلاب مخملی در خبرگزاری فارس و روزنامه کیهان منتشر شده است و من شخصا آن را خوانده بودم. این اسمش کیفرخواست نیست. سر و ته ندارد. وجه قانونی بودن اتهام وجرم در آن رعایت نشده است.



جرمی بنام فعالیت نهادینه برای استقرار دموکراسی
من با وضوح و شفافیت اعلام می کنم که در جمهوری اسلامی کوشش برای استقرار دموکراسی جرم محسوب می شود. تمام این عزیزانی که از سران اصلاحات الآن در زندان هستند هیچ جرمی ندارند جز کار تشکیلاتی برای استقرار دموکراسی در ایران. مگر می توان پارلمان داشت ولی حزب نداشت؟ مگر می توان حزب داشت و برای رسیدن به قدرت از طرق مسالمت آمیز و قانونی استفاده نکرد؟ اسم این اعمال قانونی عقلائی را گذاشته اند انقلاب مخملی. اگر آمدیم در یک حزب و کار تشکیلاتی کردیم که قدرت را به شکل قانونی به شکل موقت دردست بگیرم، می گویند "نگفتیم؟ این ها می خواهند به شکل نرم قدرت را از ما بگیرند." من بوضوح می گویم: بله ما می خواهیم قدرت را به شکل قانونی از شما بگیریم. این مردم ایران هستند که می خواهند قدرت را از شما پس بگیرند.
تمام علوم سیاسی مطابق این کیفرخواست عین جرم است. بحث انتقال جامعه بسوی دموکراسی امروز زنده ترین بخش علوم سیاسی و جامعه شناسی سیاسی است. مطابق نظراین افراد جاهل و بی سوادی که بر کشور ما حکومت می کنند،روند دموکراتیک کردن مناسبات سیاسی را انقلاب مخملی می نامند. در این صورت همه دپارتمان های علوم سیاسی در دنیا باید تعطیل شوند. در ایران ما نیازی به دانشکده های علوم سیاسی نداریم. چون به زعم این جاهلان پرمدعا این ها عین جاسوسی است.
اگر فرض کنیم بنده با بزرگترین فیلسوف زمانه یعنی هابرماس آلمانی ملاقات کرده باشم، می گویند: "نگفتیم؟ تو داشتی با او درباره براندازی صحبت می کردی." من با بسیاری از فلاسفه ملاقات کرده ام و خواهم کرد. مگر می توانید جلوی مراوده های علمی اساتید ایرانی را بگیرید. این کیفرخواست را بردارید بخوانید. قائلان به تئوری توطئه سفر هر فیلسوفی به ایران را از قبیل هابرماس، رورتی و کین تلاش برای انقلاب مخملی قلمداد می کنند.


بسیار خوب، ما می خواهیم به شکل علمی، قانونی و مسالمت آمیز این مفاسد شما را اصلاح کنیم . بنده از قرآن و نهج البلاغه استفاده می کنم. مگر اینکه بگویید که این متون هم ممنوع است. همچنان که الله اکبر گفتن هم امروز جزء جرایم امنیتی محسوب می شود. خواندن نهج البلاغه هم بشرح ایضا. چرا؟ چون بیشترین متنی که ما را علیه بیداد شما تحریک می کند موازینی است که امام علی به ما تعلیم داده است.
امام علی به ما فرمود: شنیده‏ام لشکریان من زمانی که بسوی معاویه می رفتند از شهری می گذشتند. خلخال –زیور پا -دختری یهودی به زور از پای او درآوردند. علی (ع) می گوید "من که این خبر را شنیدم همچون مار گزیده به خود می پیچیدم. از خدا تقاضای مرگ کردم. گفتم علی بمیرد بهتراست که در زمان فرمانروایی او به ظلم از یک ذمیه - دختر یهودی - بخواهند خلخال بدر آورند. آیا امروز به تأسی از امام علی رهبر جمهوری اسلامی از خدا تقاضای مرگ نمی کند که این همه شهید را به قبرستان فرستاده است؟


آیا وجدان شما مرده است؟ من قرار است به کشورم برگردم. با همین صراحتی که این‌جا سخن می گویم در کشورم سخن گفته ام و تاوانش هم پس داده ام. این نهج‌البلاغه، این قرآن ما را دلیر کرده است. ما انقلاب نکردیم که تاج را برداریم عمامه به جایش بگذاریم. انقلاب کردیم که خودمان برای کشورمان تصمیم بگیریم. نه سفارت‌خانه ای برای ما تصمیم بگیرد، نه یک شخص به جای یک ملت تصمیم بگیرد. امروزهم ما تصمیم نمی‌گیریم. اگر تصمیم گرفتیم رییس جمهوری انتخاب کنیم، حتی اگر به نظر شما خطا باشد بگذارید خودمان به خطا بودن کارمان پی ببریم. ما قیم و آقا بالاسر نمی خواهیم. از خدایی خدا به دور می دانم که یک فرد متوسط را این‌گونه بر گرده‌ی مردم به لحاظ شرعی مسلط کره باشد. یقین دارم که در هیچ یک از متون معتبر دینی ما هم‌چون چیزی یافت نمی شود.



ما معترض قانونی هستیم، اغتشاش کار رژیم است
یا این‌که می فرمایند این‌ها اغتشاش‌گر بوده اند. اجازه بدهید فرق بین معترض و اغتشاش گر را تبیین کنم. به یاد دارم در زمان شاه هم به جرم اقدام علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی بازداشت شدم. گقتند تو اغتشاش‌گری. امروز هم اگر ایران بودم مثل دوستان دیگرم اغتشاش‌گر معرفی می‌شدم. آن زمان من هرگز دستی به تخریب بلند نکرده بودم و شیشه‌ی بانکی نشکسته بودم. تنها این شعار مقدس را بر زبان رانده بودم: مرگ بر شاه! و امروز دوستان من قبل از طنین انداز شدن شعار مرگ بر دیکتاتور روانه زندان شده اند و اغتشاشگر معرفی شده اند.
اغتشاش‌گر کسانی هستند که به روی مردم گلوله گشوده‌اند،‌اغتشاش‌گر ماموران لباس شخصی شما هستند که آمدند شیشه‌ی بانک شکستند، اتوبوس آتش زدند، سطل زباله آتش زدند تا این اعتراضات مسالمت آمیز ساکت را بدنام کنند. کتمان نمی کنیم، ممکن است درصد بسیار اندکی از جوانان هم اشتباه کرده باشند و تابع احساسات شده در مقابل مظالم مأمورا ن شما مقابله به مثل کرده باشند، اما با قاطیت می گویم هیچ ‌یک از رهبران این اعتراضات سبز هرگز به اغتشاش راضی نبوده و نیست. این گونه که شما هر اعتراضی را تحت‌الشعاع این اغتشاش خودساخته قرار می دهید این هم بخشی از دروغ‌گویی شماست. مردم ما آن‌قدر رشیدند که نیازی نداشته باشند اتوبوس آتش بزنند، به جایی حمله کنند.


معترضین حکومت ایران اغتشاش‌گر نیستند باور کنید. این‌ها خس و خاشاک هم نیستند. مگر نمی گویید مردم ولی نعمت ما هستند؟ این‏ها همان ولی نعمتان شما هستند.این ها همان ها هستند که باید به شما بگویند بمانید یا بروید. از خدا بخواهید که این مردم این همه از او نطلبند که عزراییل به سراغ شما بیاید.
ما می خواهیم به شکل قانونی جامعه‌مان را اصلاح کنیم. مشکل اساسی این است، همه‌ی مجاری قانونی را بسته اید، می گویید یا مرا انتخاب کنید و از من اطاعت کنید، یا اغتشاش‌گرید. و ما می‏گوییم نه از تو اطاعت می کنیم، نه ترا قبول داریم و نه می خواهیم دست به اسلحه ببریم. ما می‌خواهیم به شکل مسالمت آمیز و قانونی و به دور از خشونت این غده‏های سرطانی فساد را از کشورمان پاک‌زدایی کنیم. جراحی کنیم. می گوییم: قانون اساسی را اصلاح می کنیم. می گوید اگر من قبول کردم می توانید عوض کنید، و اگر قبول نکردم نمی توانید. می گوییم ما اعتراض داریم و تظاهرات مسالمت آمیز برگزار می کنیم. می گوید اغتشاش‌گران سءواستفاده می کنند، حق ندارید اعتراض کنید. می گوییم در انتخابات آزاد وکیل مجلس می شویم تا قوانین را اصلاح کنیم و بر امور کشور نظارت کنیم. می گوید حق ندارید به مجلس بیایید. فقط کسانی حق دارند به مجلس بیایند که مرا قبول داشته باشند. می گوییم در انتخابات ریاست جمهوری مورد نظرخودمان را انتخاب می کنیم. می گوید کسی که مرا قبول نداشه باشد مگر می تواند رییس جمهور شود؟ لطفا به ما بگویید ما چه کنیم؟


قصه‌ی ما شده است قصه آن طفل چند ماهه‌ای که در دست یک عجوزه بود و از ترس آن عجوزه گریه می کرد. او طفل را نوازش می کرد، همه می گفتند این طفل از تو می ترسد او را به زمین بگذار ساکت می شود. امروز هم ما حرف‌مان این است. شما منتقدان قانونی و معترضان مسالمت جو را به ساختارشکنی متهم کرده اید. ملت برعکس ساختارشکنی ها را از ناحیه‌ی شما می بیند. شما آمده اید کاری کرده اید که در تاریخ جمهوری اسلامی کم‌سابقه و به این شکل نهادینه بی سابقه بوده است. تیر به روی مردم گشودن ساختار شکنی نیست؟ به مردم دروغ گفتن ساختار شکنی نیست؟ آراء را یک‌باره عوض کردن و نتیجه‌ی دیگری غیر از آراء اصلی ارائه کردن این ساختار شکنی نیست؟ انصاف بدهید شما ساختارشکنید یا ما؟ .

قسمت دوم
جنبش سبز جنبشی ملی و مستقل است
گاهی برخی دوستان می پندارند که دست نیاز دراز کردن به مجامع بین‌المللی می تواند مشکلات ما را حل کند. لذا می‌پندارند اگر به ایران حمله‌ی نظامی یا تحریم اقتصادی شود مشکلات ما حل می شود. گاهی دل به سازمان ملل متحد دوخته‏اند که دبیرکل سازمان ملل برای ایران کاری کند یا مجمع عمومی آن قدمی برای ایران بردارد . اجازه بدهید من مواضع جنبش سبز را آن‌چنان که خود می فهمم در این مجلس برای شما بیان کنم. من معتقدم مساله‌ی ایران می‌باید به دست ایرانی حل شود. دموکراسی مساله‌ای نیست که در کوله پشتی سرباز آمریکایی قرار داده شود به عراق یا افغانستان صادر شود. یا در کشتی‏های آمریکایی گذاشته شود و ترانسپورت شود به بندر بصره و ولایت هرات. دموکراسی پشتوانه‌ی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می خواهد. و من مطمئنم مردم ما این پشتوانه ها را دارند. ما خودمان می خواهیم دموکراسی ایرانی را در کشورمان برقرار کنیم. نیازی به هیچ کشور خارجی هم نداریم. در مورد حمله‌ی نظامی معتقدم این بیشتر از همه به نفع حکام ایران تمام می شود و صددرصد به ضرر مردم ایران خواهد بود. حمله‌ی نظامی چیزی شبیه کودتاست. با کودتا هرگز حق پیروز نمی شود. ما خودمان می توانیم کشورمان را اصلاح کنیم. نیازی به هیچ حمله‌ی نظامی نیست و با هر حمله‌ی نظامی هم به شدت مخالفیم. اگر چنین اتفاقی به خصوص از جانب اسراییل هم که اخیرا تهدیدش را هم مطرح کرده است بشود، به نظرم این شب عروسی حکومت ایران است. چون به این وسیله سرکوب بیشتری در کشور خواهد کرد و افراد بیشتری را دست‌گیر خواهد کرد و این عملاً به دفن کردن همین بقایای اعتراض در ایران خواهد انجامید، به بهانه‌ی شرایط حکومت نظامی.


درباره‌ی تحریم اقتصادی هم که گاهی در سخن برخی افراد دیده می شود من به شدت مخالفم. معتقد هستم که تحریم اقتصادی به ضرر ملت ایران است. دودش به چشم مردم ایران می رود. و این باعث می شود که باز حکومت به بهانه ی تحریم اقتصادی فشارها را بر ملت افزون کند. ما باید به دنبال راه حلی بگردیم که دودش کم‌تر به چشم مردم‌مان برود. و حکومت بیشتر تحت فشار قرار بگیرد. شاید تنها چیزی که می توانیم از دیگران بخواهیم و بسیار کم هزینه هم هست این‌که جهان باور کند این دولت، دولت منتخب ملت ما نیست. این دولت صندلی ریاست جمهوری و هیات دولت را غصب کرده است. این‌ها سارقان رای ملت ایران هستند. آن ها را به کشورهای خودتان راه ندهید. نگذارید از ایران سفر کنند. هم‌چنان که ایران را برای ایرانیان زندان کرده اند آن ها را در ایران زندانی کنید. آن‌ها اجازه‌ی سفر نداشته باشند مطمئن باشید بسیاری از مشکلات مرتفع خواهد شد. کرسی نمایندگی ایران در سازمان ملل متعلق به منتخب ملت ایران است. نه منصوب این دولت غاصب. این کرسی را به این دولت غاصب تحویل ندهید. فکر می کنم این کف مطالبات مردم ایران از مجامع بین‌المللی و دولت های خارجی باشد. ما نه تحریم اقتصادی می خواهیم نه حمله‌ی نظامی. صرفا این‌ها را راه ندهید. همین کفایت می کند.


به مجامع بین‌المللی و دولت های خارجی هم دل نبسته ایم. اگر نفت را به خارجی ها ارزانتر بفروشند مطمئن باشید من و شما را هم خواهند فروخت. کافی است چند سنت، نه چند دلار از بشکه های نفت کم بکنند که می کنند به سادگی دموکراسی و حقوق بشر از یاد همه دول خارجی خواهد رفت. مگر در عربستان یا در شیخ‌نشین های خلیج فارس دموکراسی و حقوق بشر هست که این مقدار به آمریکا نزدیک‌اند؟ دموکراسی و حقوق بشر در کشورهای پیرامونی صرفا ابزاری است که دولت های غربی از آن سوء استفاده می کنند. لذا ما هیچ امیدی نه به مجامع بین‌المللی نه به کشورهای دیگر داریم. ما تنها به خدا توکل کرده ایم و به مبارزات ملت خودمان امیدواریم .



راه حلهای شرعی رفع اختلاف مردم و حکومت
آخرین سخنم. اتفاقی که افتاده است اختلاف بین مردم و حکومت است. این اختلاف می باید به نحوی حل شود. دین و عقل برای اینگونه اختلافات راه حل دارد. در سوره حجرات، آیه نهم، خداوند می فرماید:
وَ إِن طائفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصلِحُوا بَيْنهُمَا فَإِن بَغَت إِحْدَاهُمَا عَلى الاُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتى تَبْغِى حَتى تَفِى ءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَت فَأَصلِحُوا بَيْنهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطوا إِنَّ اللَّهَ يحِب الْمُقْسِطِينَ
«هر گاه دو گروه از مؤ منان با هم به نزاع پردازند در ميان آنها صلح برقرار سازيد و اگر يكى از آنها بر ديگرى تجاوز كند با طايفه ظالم پيكار كنيد تا به فرمان خدا بازگردد، هر گاه بازگشت (و زمينه صلح فراهم شد) در ميان آن دو بر طبق عدالت صلح برقرار سازيد، و عدالت پيشه كنيد كه خداوند عدالت پيشه گان را دوست دارد»
به زبان ساده تر اگر دو گروه از مسلمانان با هم اختلاف کردند و کارشان به نزاع کشید، می باید دیگر مسلمانان بین اینها حکمیت کنید و کوشش کنند عدالت را بینشان برقرار کنید. و اگر یکی از این دو طایفه از حد خودش تجاوز کرد به کمک آن طایفه مظلوم بر علیه طایفه متجاوز اقدام کنید. امروز طایفه سبز ملتی ها با طایفه دولتی ها نزاعشان شده، مراجع تقلید و دیگر ناصحان شرط بلاغ را بجا آورده طایفه حکومتی ها را به عنوان متجاوز به حقوق ملت معرفی کرده اند، اما طایفه حکومتی گوشش بدهکار نیست و همچنان به بیداد خود ادامه می دهد.


امام علی (ع) هم در نهج البلاغه در اواخر نامه به مالک اشتر از زاویه ای دیگر برای مشکل ما ارائه طریق کرده است:
وَ إِنْ ظَنَّتِ اَلرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اِعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى اَلْحَقِّ
«اگر مردم بر تو به ستمگرى گمان برد، عذر خود را به آشكارا با آنان در ميانه نِه و با اين كار از بدگمانيشان بكاه ، كه چون چنين كنى ، خود را به عدالت پروده‏اى و با مردم مدارا نموده‏اى . عذرى كه مى‏آورى سبب مى‏شود كه تو به مقصود خود رسى و آنان نيز به حق راه يابند.»
به زبان ساده تر اگر زمانی مردم به حکومت بدبین شدند، اتهاماتی به حکومت وارد کردند، حکومت وظیفه دارد استیضاح کند. یعنی چی؟ بیاید به مردم توضیح بدهد که من این کارها را کرده ام، ادله اعمال من این است. امام نفرمود مردم را سرکوب کن و با زور آنها را به پذیرش موضع خودت مجبور کن. راه حل علوی در بدبینی مردم نسبت به حکومت کار فرهنگی و توضیح و تبیین و اقناع است. در ایران اکنون اکثر مردم (به نظر ما، و یک سوم جمعیت به نظر شما) حکومت مرکزی (وزارت کشور، شورای نگهبان و بالاتر) را به خیانت در آراء ملی و دروغگوئی متهم می کنند. حکومت بر اساس رهنمود علوی موظف به اقناع و تبیین است. دست یازیدن به سرکوب و زورعریان و خشونت شیوه اموی است.


بر این اساس اینها باید اعتماد عمومی را جلب کنند. این وظیفه ملت نیست که شرعا تقلب را اثبات کند، این وظیفه شرعی حکومت است که می باید امانت داری خود را اثبات کند تا به مردم اثبات کند که صلاحیت ادامه حکومت را دارد.
مشکل ما این است که سرورانی که امروز در حکومت ایران هستند چندان فرصت تعمق در مسائل شرعی نداشته اند. کافیست به متون فقهی و دینی معتبر مراجعه کنند، پای سخن اعلم فقهای حوزه علمیه قم بنشینید و بشنوند که اگر زمانی مردم در امانت داری حکومتشان شک کردند این وظیفه حکومت است که اعتماد دوباره آنها را جلب کند و در زمانی که این شک جاریست دیگر اصالت الصحه جاری نمی شود. یعنی مثل دروغگویی می ماند که همه حرف هایش حمل بر دروغ می شود الا اینکه خلافش اثبات شود. در حالیکه سخن دیگران حمل بر راستگوئی می شود مگر اینکه خلافش اثبات شود.


امروز دولت ما، حکومت ما، متهم به دروغگویی است. و مثل چوپان دروغگو هم شده است. یک بار و دوبار هم دروغ نگفته است. کرور کرور دروغ گفته است. می باید احراز کنیم که این صلاحیت ادامه حکومت را دارد. این مبنای متینی است که آیت الله العظمی منتظری چندبار در فتاوای اخیر خود به آن تصریح کرده اند. این راه حل شرعی است که در این زمان مراجع قم ذکر کرده اند. بنابراین راه حل مشخص است و پیام این شهیدان هم چیزی جز آزادی برای ایران نیست. آزادی هم حاصل نمی شود مگر اینکه کسانی که توهم کرده اند از جانب خدا به ولایت بر این مردم مظلوم منصوب شده اند درک بکنند که مردم آن ها را نمی خواهند. اگر زمانی هم می خواستند، امروز آنها را نمی خواهند. راه خود را پیش بگیرند و مردم را به حال خود رها کنند. آنها خود می دانند که جامعه اشان را چگونه اداره کنند.



در انتها، این مجلس باشکوه که به بزرگداشت چهلمین روز شهادت تعداد زیادی از شهروندان ایرانی بی دفاع مظلوم که در اعتراضات بدون خشونت و مسالمت آمیز تهران به درجه رفیع شهادت نائل آمده اند، برگزار شده است، از خدای بزرگ برای آنها علو درجات و برای خانواده داغدار آنها صبر جمیل و اجر جزیل از درگاه خداوند بزرگ مسئلت داریم . در اوقات مبارک ماه شعبان خدا را به عظمتش می خوانیم که دعای روز و شب این ملت مظلوم را اجابت فرماید:
اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین،
اللهم اصلح کل ظالم من امور المسلمین،
اللهم اصلح کل غاصب من امور المسلمین.

نشست کمیته پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه در منزل بهزاد نبوی

شبکه جنبش راه سبز (جرس): جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی و دانشجویی به دعوت "کمیته پیگیری بازداشت‌های خودسرانه" با حضور در منزل مهندس "بهزاد نبوی" عضو دربند شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و نایب رییس مجلس اصلاحات با خانواده وی دیدار و گفتگو کردند.

به گزارش ادوار نیوز، در این نشست که نمایندگانی از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت ایران، کانون نویسندگان ایران، نهضت آزادی ایران، شورای فعالان ملی – مذهبی، سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت)، جنبش مسلمانان مبارز، دفتر تحکیم وحدت، فعالان طیف چپ و... حضور داشتند، خانم "هنگامه رضوی" همسر بهزاد نبوی ضمن تشکر از فعالان سیاسی حاضر در جلسه، با تشریح آخرین وضعیت ایشان به تماس تلفنی همسرش اشاره کرد و گفت: "پیش از این تماس بازجوی آقای نبوی با من صحبت کرد و خواست تا حرف سیاسی نزنیم. در گفتگوی تلفنی نیز من و همسرم صحبت های معمولی رد و بدل شد اما برداشت من از سخنان آقای نبوی این بود که ایشان در آینده نزدیک آزاد نخواهند شد".

همسر بهزاد نبوی همچنین گفت آقای نبوی در خصوص شرایط زندان به طعنه گفته است که این زندان از زندان شاه سخت تر نیست.

خانم رضوی همچنین به روحیه مقاوم و استقامت نبوی اشاره کرد و گفت:‌" هر بار در یک جریان سیاسی شکستی پیش می‌آمد همه دوستان همسرم از او امید می گرفتند، در جریان انتخابات گذشته هم خیلی افراد می‌گفتند که با توجه به شرایط کاری از پیش نمی‌توان برد اما بهزاد اعتقاد داشت که کشور متعلق با ماست و نمی‌توانیم در مورد سرنوشت کشورمان بی تفاوت باشیم".



سعید مدنی: امروز ظلم را با پوست و گوشت خود حس می کنیم

در ابتدای این نشست سعید مدنی با اشاره نیمه شعبان و اعتقاد شیعیان مبنی بر ظهور حضرت مهدی برای بسط عدل و داد گفت: "این روزها که ظلم را با پوست و گوشت خود لمس می کنیم تکیه بر عدل و داد و ظهور دادگستری که عدل را در جهان بپراکند بیش از پیش لازم و عیان است".

مدنی همچنین با اشاره به بازداشت خانم هاله سحابی گفت خانم سحابی معمولا در این دیدارها و به نمایندگی از اقای مهندس سحابی شرکت داشتند که امروز ایشان خود در بازداشت هستند و ما نگران وضعیت سلامتی خانم سحابی با توجه به بیماری دیابت او هستیم.



محمد بسته نگار: می خواهند بازداشت شدگان را آینه عبرت سایرین قرار دهند

در ادامه این دیدار محمد بسته نگار از اعضاش شورای فعالان ملی- مذهبی با تاکید بر سابقه مهندس بهزاد نبوی گفت: "سوابق مبارزاتی آقای نبوی از سال ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر همه ما روشن است و تلاش حاکمیت برای آینه عبرت قرار دادن زندانیان سیاسی قطعا راه به جایی نخواهد برد و نمی تواند تاثیری در روند مبارزات سیاسی داشته باشد. چرا که بازداشت های صورت گرفته مغایر با نص صریح قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر است".

بسته نگار همچنین به اعتراضات مردمی به انتخابات فرمایشی سال 1339 اشاره کرد که در نهایت حاکمیت مجبور به ابطال آن انتخابات شد.



فریبرز رییس دانا: هنوز نمی دانیم در اوین چه می گذرد

در ادامه این دیدار دکتر فریبرز رییس دانا به نمایندگی از فعالان طیف چپ، با ابراز خوشحالی از روحیه بالای خانواده نبوی گفت: "آنچه امروز برای ما مهم است سلامتی زندانیان و روحیه بالای خانواده آن ها است نتایجی که از درون زندان بیرون می آید در شرایطی که ما نمی دانیم در اوین چه برسر بازداشت شدگان می آید حرفهای آنان تفاوت زیادی در اعتقاد ما به ایستادگی و شرافت بازداشت شدگان نخواهد داشت".

رییس دانا گفت: "من اولین بار مهندس نبوی را در سال 51 در منزل رفیق شهیدم مصطفی شعاعیان دیدم اگرچه در سال های بعد ما و دوستانمان و اقای نبوی و دوستانشان هر کدام به راهی رفتیم اما در اینجا باید گواهی بدهم که بر خلاف حرف ناجوانمردانه ای که نبوی را به وابستگی متهم می کند، بهزاد نبوی از سال ها قبل بر سر استقلال ملی کشور و مخالفت با دخالت خارجی ایستادگی داشته است او و دوستانش همواره بر سر عقاید خود ایستاده اند و اگرچه با ما اختلاف سلیقه داشته اند اما همواره بر سر مواضع آزادیخواهانه و استقلال طلبانه خود پابرجا بوده اند ما می نویسیم و خواهیم گفت که بهزاد نبوی برای استقلال ملی و سرافرازی و آزادی این مملکت ایستاده بوده است".



بهاره هدایت: تاریک ترین تقطه شب، نزدیک ترین نقطه به سحر است

در ادامه این دیدار بهاره هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با اشاره به دادگاه نمایشی و اشاره کیفرخواست به مهندس نبوی و ایستادگی او بر عدم خیانت به مهندس موسوی گفت: "برای ما روشن است که بازداشت شدگان پای شرافتشان ایستاده اند وی نمی خواهند به مردم و رای مردم خیانت کنند".

هدایت ادامه داد: "بازداشت و اتهام ضدیت با انقلاب برای کسانی که در برپایی نظام جمهوری اسلامی و تداوم آن نقش عمده ای دشاته اند ظلمی مضاعف است و امروز فعالان سیاسی به نقطه ای رسیده اند که بسیاری از آزادیخواهان در سال های قبل و در نوع برخورد نظام به آن رسیده بودند".

بهاره هدایت با اشاره به اینکه پیش از حضور در منزل بهزاد نبوی در مراسم ختم شهید بهزاد مهاجر که در حوادث بعد از انتخابات جان باخته شرکت داشته است خطاب به خانواده نبوی گفت: "امروز ما همه خود را شریک در غم و رنج شما و غم و رنج کسانی می دانیم که عزیزان خود را از دست داده اند".



هاشم هدایتی: آرمان اصلی نبوی استقلال و آزادی است

در ادامه این نشست دکتر هاشم هدایتی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب نیز با اشاره به سال ها آشنایی با مهندس بهزاد نبوی گفت: "صحبت کردن در مورد بهزاد نبوی و سوابق مبارزاتی او در این روزها بسیار سخت است. بهزاد نبوی از دوران جوانی و از سال 1332 عضو جبهه ملی ایران بوده است و سال ها برای آزادی و استقلال این مملکت مبارزه کرده است. بهزاد نبوی از بسیاری کسانی که امروز مدعی تدین و ایرانی بودن هستند، ملی تر و متدین تر است".

هاشم هدایتی که از بیان این سخنان متاثر شده بود گفت: "من گواهی می دهم که ذره ذره وجود بهزاد نبوی عشق به ایران است و آرمان اصلی او استقلال و آزادی این مردم است. گناه بهزاد نبوی این بود که با شمه سیاسی قوی خود تشخیص داد که صدای پای دیکتاتوری می آید".

هدایتی در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: "این فجایعی که مشاهده می‌کنیم برای افرادی چون من که هشت سال در جبهه‌های جنگ بوده‌ام و از جان خود برای آزادی و استقلال کشور گذشته‌اند بسیار دردناک است".



مهندس حسینی: سال ها است که برعلیه فعالان سیاسی پرونده سازی می کنند

در این دیدار همچنین مهندس حسینی عضو سازمان مجاهدین انقلاب و استاندار سابق اصفهان نیز گفت: "سال ها است که یک گروه خاص بر ضد اصلاح طلبان پرونده سازی می کند و در این پرونده سازی همواره آقای بهزاد نبوی به دلیل توان تشکیلاتی بالا جزو اهداف اصلی بوده است".

حسینی ادامه داد: "در مبارزات قبل از انقلاب جزوه ای به نام چگونه بهتر مبارزه کنیم وجود داشت که شگردهای اطلاعاتی ماموران ساواک و نوع جنگ روانی آنها را برای مبارزان توضیح می داد امروز نیز باید شگردهای روانی و اطلاعاتی که بر ضد فعالان سیاسی به کار گرفته می شود جمع اوری شود".

حسینی همچنین گفت: "درست است که بسیاری قبل از ما به این نقطه در نوع مواجهه با سیستم رسیده اند اما مهم این است که باید به فهم مشترکی از خواسته های خود برسیم". وی نقطه آغاز برخوردهای انتخاباتی را سخنرانی حسین شریعتمداری در 7 خرداد گذشته در اصفهان دانست و گفت: "شریعتمداری در این سخنان انتخابات را تبدیل به جنگ میان حق و باطل کرد و گفت این انتخابات اگرچه مانند صحنه کربلا است اما بر خلاف کربلا در این صحنه امام حسین شیهد نمی شوئد بلکه پیروز می شود و عمر سعد و یزید شکست خواهند خورد".



حبیب الله پیمان: ریشه مبارزات مردم در تاریخ و اعتقادات این ملت است

سخنران بعدی این نشست دکتر حبیب الله پیمان دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز بود. پیمان با اشاره به سوابق مشترک مبارزاتی بسیاری از فعالان سیاسی قبل از انقلاب گفت: "بعد از پیروزی نهضت صف بندی های فراوانی صورت گرفت. بسیاری افراد به اشتباه کنار هم قرار گرفتتند و بسیاری افراد هم به اشتباه کنار هم نبودند. این نزدیک شدن ها و کنار هم قرار گرفتن ها بعد از گذشت سی سال بسیار با معنا است".

پیمان جنبش کنونی آزادیخواهی را نشانه ای از بلوغ جامعه ارزیابی کرد و گفت: "زایش این جنبش برای مادرش ایران با درد همراه بود و وظیفه ماست که از این زایمان مراقبت کنیم تا به بهترین نحو صورت بگیرد".

پیمان گفت: "روند گذار از جمهوریت نظام از سال ها قبل عیان بود اما امروز گذار از اسلامیت نیز مطرح است چرا که حوادث روی داده نه با قانون که با موازین شرع نیز ناسازگارست و آمران هیچ تقیدی به مبانی شرعی ندارند خشن ترین رفتار از سوی کسانی انجام می شود که مدعی هستند رسالتی برای هدف دارند کسانی که امروز خود را دیگر محتاج به مرجعیت و روحانیت نیز نمی بینند".

توفیقی: حرف مشترک ما آزادی و دموکراسی است

در این دیدار همچنین دکتر محمد علی توفیقی از اعضای شورای مرکزی مجاهدین انقلاب نیز گفت: "جمع حاضر متعلق به یک گروه سیاسی با جهت بندی خاص نیست بلکه حرف مشترک ما همان آزادی و دموکراسی است که مهندس نبوی همواره بر آن تاکید داشته اند امیدوارم در این کشور روزی برسد که کسی را بازداشت نکنند و سپس به دنبال مدارک مجرمیت او باشند".



هاشم آغاجری: بهزاد نبوی ملی ترین چهره جمهوری اسلامی است

در پایان این نشست نیز دکتر هاشم آغاجری استاد دانشگاه، فعالان سیاسی بازداشت شده پس از انتخابات 22 خرداد را گروگان های کودتای انجام شده بر علیه رای و اراده ملت دانست و گفت: "شیوه بازداشت و نحوه برخورد با فعالان سیاسی بازداشت شده از حالت یک حرکت خودسرانه و یا مخالف قانون فراتر رفته و یک نوع گروگان گیری سیاسی است".

دکتر آغاجری افزود: "شاید بنده به دلیل سال ها آشنایی با مهندس بهزاد نبوی و سایر دوستان زندانی صحیح نباشد که به تعریف از ویژگی های آنها بپردازم اما شهادت می دهم که بهزاد نبوی ملی ترین فرد سیستم جمهوری اسلامی است".

گفتنی است، این دیدار در ادامه سلسله برنامه های کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه در دیدار با خانواده زندانیان سیاسی و در شب نیمه شعبان صورت گرفت.

آقاجری: آنچه اتفاق افتاده، جنایت علیه اصول انسانی، اخلاقی و مذهبی است



شيوه بازداشت و نحوه برخورد با فعالان سياسي بازداشت شده از حالت يك حركت خودسرانه و يا مخالف قانون فراتر رفته و يك نوع گروگان گيري سياسي است./ : آنچه در مدت اخير اتفاق افتاد نه تنها جنايت بر عليه اصول انساني بلكه جنايت بر عليه اصول مذهبي و اخلاقي بوده است و امروز مي بينيم كه با عبارت غير استاندارد مي خواهند جنايات خود را توجيه كنند.
شبکه جنبش راه سبز (جرس): دكتر هاشم آقاجري، فعالان سياسي بازداشت شده پس از انتخابات 22 خرداد را گروگان هاي كودتاي انجام شده بر عليه راي و اراده ملت دانست و گفت:شيوه بازداشت و نحوه برخورد با فعالان سياسي بازداشت شده از حالت يك حركت خودسرانه و يا مخالف قانون فراتر رفته و يك نوع گروگان گيري سياسي است.


به گزارش ادوارنيوز هاشم آقاجري كه در منزل مهندس بهزاد نبوي و در جمع اعضاي كميته پيگيري بازداشت هاي خودسرانه و خانواده زندانيان سياسي حوادث اخير سخن مي گفت، سخنان خود را با طرح اين سوال آغاز كرد كه فعالان سياسي اصلاح طلب به چه دليل بازداشت شده اند؟

عضو شوراي مركزي مجاهدين انقلاب در تشريح دلايل بازداشت ها گفت: ظاهر قضيه اين است كه مطابق با اعلان رسمي،فردي با 24 ميليون راي بي سابقه ملت در انتخابات پيروز شده است و با شركت 40 ميليوني مردم، يك حماسه عظيم خلق شده است. اما درست در فرداي اين روز كساني كه به قول آقايان در خلق اين حماسه شريك بوده اند و براي به پاي صندوق آوردن مردم تلاش كرده اند دسته جمعي بازداشت شده اند.
آقاجري ادامه داد: اين يك پارادوكس رسوا براي كارگردانان اين دستگيري ها و مجريان اين شوهاي محكمه اي است كه اگر اين انتخابات كاملا دموكراتيك بوده و از همه مهم تر فرد پيروز حمايت بيش از 24 ميليون نفر از شهروندان را با خود دارد ديگر چه نيازي به اين بگير و ببندها و اين خونريزي ها و اين جنايت ها و شوهاي محكمه اي بود؟

هاشم آقاجري گفت: آنچه در مدت اخير اتفاق افتاد نه تنها جنايت بر عليه اصول انساني بلكه جنايت بر عليه اصول مذهبي و اخلاقي بوده است و امروز مي بينيم كه با عبارت غير استاندارد مي خواهند جنايات خود را توجيه كنند.

استاد دانشگاه تربيت مدرس با اشاره به موارد نقض حقوق بشر در زندان هاي جمهوري اسلامي در سال هاي گذشته گفت:شكي نيست كه در زندان هاي جمهوري اسلامي جنايات زيادي انجام شده است. اما كجا ما در اين سي سال سراغ داشتيم كه با باتوم بر سر يك نوجوان 12 ساله در بهشت زهرا بزنند و او را بكشند و يا زندانيان را چنان مجروح كنند كه در زندان بميرند و بعد مدعي شوند كه آنها مننژيت داشتند و بازداشتگاه غيراستاندارد بوده است.؟

آقاجري هدف اصلي از بازداشت فعالان سياسي را گروگان گيري براي تحت الشعاع قرار دادن اصل موضوع كودتا دانست و گفت: منطق گروگان گيري منطق بده بستان است. گروگان گيران با به گروگان گرفتن يك فرد يا گروه،جان او را وجه المصالحه براي چانه زني و حل موضوع اصلي مي كنند تا صورت مسئله فراموش شود و ما در قضيه بازداشت ملوان ها و همچنين بازرگانان و اتباع خارجي اين نوع گروگان گيري را به عينه شاهد بوده ايم.

عضو شوراي مركزي مجاهدين انقلاب ادامه داد: گروگان گرفتن فعالان سياسي بعد از انتخابات در واقع براي آن است كه افكار عمومي و رسانه ها و مردم را از مسئله اصلي يعني كودتا در 22 خرداد منحرف سازند و ذهن آنها را مشغول به قضيه بازداشت ها كرده و خواسته اصلي يعني بازگرداندن راي ملت را به خواسته براي آزادي گروگان ها تغيير دهند و بدينوسيله آزادي فعالان سياسي اصلاح طلب وجه المصالحه حل مسئله اصلي يعني تقلب در انتخابات شود.

هاشم آقاجري گفت: مسئله اصلي ما اين است كه در 22 خرداد 88 يك اراده در داخل حاكميت بر عليه راي ملت كودتا كرده است و به همين دليل مردم خواهان پس گرفته شدن راي خود هستند. اما آقايان مي خواهند كه ما مسئله اصلي را كنار بگذاريم و با آزادي زندانيان مسئله تقلب در راي ملت را فراموش كنيم.


آقاجري، عدم اجازه به خانواده ها براي اطلاع از وضعيت فرزندان و همسرانشان را از ديگر مصاديق گروگان گيري دانست و افزود فارغ از ايرادات قانوني و اساسي به اين بازداشت ها كار به جايي رسيده است كه اجازه يك تماس تلفني چند دقيقه اي با خانواده را نيز سلب كرده اند.



عضو شوراي مركزي مجاهدين انقلاب با تاكيد بر بي فايده بودن گروگان گيري گفت: 22 خرداد و حوادث بعد از آن يك تغيير فاز اساسي و كيفي است چرا كه در بسياري از اعتراضات قبلي توده هاي مردمي شركت عمده نداشتند اما در اين قضايا ميليون ها نفر از مردم كه به فردي به جز فرد پيروز اعلام شده راي داده اند به دنبال سرنوشت راي خود هستند و پخش كردن اعترافات چند نفر مشكلي را حل نخواهد كرد و حاكميت بايد براي قانع كردن ميليون ها نفر فكري بكند.


آقاجري با اشاره به پخش اعترافات تلويزيوني حجت الاسلام ابطحي و محمد عطريانفر گفت: اگر آقايان برهان هاي قاطع و استدلال هاي منطقي دارند كه بر اساس آنها توانسته اند آقايان ابطحي و عطريانفر را در زندان قانع كنند كه در انتخابات تقلبي نشده است،چه خوب است كه همان برادراني كه زندانيان سياسي را قانع مي كنند و امروز معلوم شده است كه بسيار متدين و خوش رفتار هستند و به زندانيان خود ميوه هم مي دهند! به تلويزيون آمده و استدلال ها ي خود را براي ميليون ها ايراني هم توضيح دهند چرا كه توده ميليوني مردم را نمي توان به درون سلول انفرادي برد و مانند آقاي ابطحي و آقاي عطريانفر قانع كرد.


آقاجري در همين خصوص گفت: مگر وقتي مقام رهبري در همان روزهاي اول بر انتخابات مهر تاييد مي زند و اين تاييد خود را بارها تكرار مي كند مردم توجيه نشده اند كه انتخابات سالم بوده است كه آقاي ابطحي و عطريانفر هم بايد به تلويزيون بيايند و بر انتخابات مهر تاييد بزنند و بگويند كه تقلبي صورت نگرفته است؟!
آقاجري كه خود در سال 81 ماه ها در انفرادي به سر برده است در ادامه با تشريح شگردهاي اطلاعاتي كه براي نادم كردن و تواب سازي زندانيان سياسي انجام مي شود پرداخت و گفت:در ابتدا سعي مي كنند تا هويت زنداني را از طريق ايزوله كردن او تغيير دهند و براي او يك هويت كاذب بسازند و سپس با تحريك حساسيت هاي مذهبي و ايجاد حس گناه در فعالان سياسي آنها را مجبور به تغيير موضع كنند.


دكتر آقاجري افزود:شايد بنده به دليل سال ها آشنايي با مهندس بهزاد نبوي و ساير دوستان زنداني صحيح نباشد كه به تعريف از ويژگي هاي آنها بپردازم اما شهادت مي دهم كه بهزاد نبوي ملي ترين فرد سيستم جمهوري اسلامي است.


آقاجري با اشاره به اتهاماتي كه بر عليه روساي جمهور سابق و فعالان سياسي اصلاح طلب وارد شده است خطاب به حاكميت گفت: در اين نظام دور تسويه فعالان سياسي مرتبا اتفاق افتاده است و اگر در ابتدا جنبه اي نا آگاهانه داشت امروز كاملا آگاهانه است.اگر افرادي كه 8 سال رييس جمهور و رييس مجلس بوده اند و يا امروز رييس خبرگان هستند همه و همه وابسته و مزدورند پس چه تضميني است كه شما مزدور نباشيد؟چه تضميني است كه فردا روز خود شما را به وابستگي متهم نسازند؟ من مطمئن هستم كه اگر شخصيت هاي خدومي چون بهزاد نبوي وابسته به دشمن هستند قطعا خود شما نيز وابسته و مزدوريد. نمي دانيد كه بر سر شاخه نشسته ايد و بن مي بريد چه تضميني است كه فردا روز گروه ديگري نيايند و شما را به وابستگي متهم نكنند؟

آقاجري در پايان گفت: اين اعترافات اگر چه براي شارژ روحيه مريدان و ذوب شدگان مفيد است اما تاثيري در ملت ندارد. آقايان بايد فكري به حال ميليون ها ايراني بكنند كه در مسايل اخير لا اقل خودشان راي داده اند و خودشان مي دانند كه به چه كسي راي داده اند. اگر تمام افراد بازداشت شده بيايند و امضا بدهند كه در انتخابات تقلبي نشده است اين توده ميليوني حرف آنها را باور نخواهد كرد.

نگرانی از وخیم تر شدن وضع تنفسی سعید حجاریان



شبکه جنبش راه سبز (جرس): خانواده سعید حجاریان از وخیم تر شدن وضع تنفسی او خبر داده و از در خطر افتادن سلامت جسمی او ابراز نگرانی کردند.

زینب حجاریان دختر این عضو شورای مرکزی حزب مشارکت ایران اسلامی جمعه 16 مرداد به بی بی سی فارسی گفت که وجیهه مرصوصی همسر سعید حجاریان روز پنجشنبه در ملاقات متوجه شدت یافتن ناراحتی تنفسی او شده است.

به گفته زینب حجاریان مادرش،وجیهه مرصوصی،در ملاقات 12 روز پیش با حجاریان متوجه زردی پوست و ناراحتی تنفسی او شده بود و حال که بعد از دوازده روز دوباره با وی دیدار کرده، وضع مجاری تنفسی حجاریان حادتر شده است.
زینب حجاریان همچنین با اشاره به عوارض جسمی و روحی برجا مانده از ترور اسفند سال 79 سعید حجاریان به بی بی سی فارسی گفته"پدرم یک فرد بیمار و ناتوان است و هر دفعه که ملاقات داریم شاهد هستیم عوارض جدیدی را نشان می دهد.بعد به خانواده می گویند شما نباید مصاحبه کنید، باید سکوت کنید و اگر مصاحبه کنید وضع پدر بدتر می شود."



سعید حجاریان عضو شورای مرکزی حزب مشارکت و از نظریه پردازان جنبش اصلاحی ایران در سال های ریاست جمهوری محمد خاتمی است.
حجاریان روز سه شنبه 26 خرداد در منزلش از سوی ماموران امنیتی بازداشت شد و به رغم تاکید پزشکان معالجش در خصوص نیاز او به کمک های پزشکی و ادامه معالجه عوارض ناشی از ترور 22 اسفند سال 79 همچنان با حکم سعید مرتضوی در بازداشت است.

پیام موسوی به مراسم چهلم کیانوش آسا و بازداشت حاضران بر مزار شهید



شبکه جنبش راه سبز (جرس): روز گذشته در پایان مراسم چهلمین روز شهادت کیانوش آسا نزدیک به 15 نفر از جمله برخی نزدیکان این شهید جنبش سبز از سوی نیروهای امنیتی و ماموران نیروی انتظامی در شهر کرمانشاه بازداشت شدند.

این مراسم با حضور مردم کرمانشاه،فعالان سیاسی و اجتماعی و همچنین شماری از دانشجویان دانشگاه های کرمانشاه،دانشگاه شیراز،دانشگاه کردستان و دانشگاه های علم و صنعت و تهران عصر پنج شنبه 15 مرداد در تالار عباسیه کرمانشاه و پس از آن بر سر مزار کیانوش آسا برگزار شد.



بنابر گزارش قصر نیوز رسانه محلی استان کرمانشاه در پایان این مراسم شرکت کنندگان در مراسم با در دست داشتن تصاویر کیانوش آسا،ندا آقا سلطان،سهراب اعرابی،اشکان سهرابی و دیگر شهدای جنبش سبز از تالار عباسی تا انتهای خیابان دانشجوی کرمانشاه به صورت منظم،با مچ بند های سبز و بالا بردن انگشت دستان خود به نشانه پیروزی راهپیمایی کردند.
همین گزارش حاکی است که در طی مسیر مردم در خیابان ها با شرکت کنندگان در مراسم همراهی کردند اما در پایان مراسم ماموران امنیتی همزمان با متفرق کردن راهپیمایانی که بر سر مزار کیانوش آسا شعار می دادند شماری از آن ها را بازداشت کردند.



قصر نیوز تعداد بازداشت شدگان را «نزدیک به 15 نفر » اعلام کرد و افزود که برخی از نزدیکان کیانوش آسا نیز در مراسم چهلمین روز شهادت او بازداشت شده اند.
کیانوش آسا متولد کرمانشاه و دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت بود که در جریان حضورش در راهپیمایی مسالمت آمیز و میلیونی دوشنبه 25 خرداد در اعتراض به کودتای انتخاباتی با اصابت دو گلوله به شهادت رسید.پیکر او 8 روز بعد در سوم تیرماه به خانواده اش تحویل و در باغ فرودس کرمانشاه به خاک سپرده شد.

شورای فعالان ملی-مذهبی:دادگاه فرمایشی پروژه ای ضد ملی و مغایر با حقوق بشر است



شبکه جنبش راه سبز (جرس): شورای فعالان ملي ـ مذهبی در نامه ای به احزاب اصلاح طلب ضمن اعتراض به برگزاری دادگاه فرمایشی آن را پروژه ای ضد ملی،غیرقانونی و مغایر با موازین حقوق بشر دانست.

شورای فعالان ملي ـ مذهبی در بخشی از این نامه با اشاره به اینکه «جنبش سبز» مستظهر به نیرو و قدرت مردم در عرصه عمومی و محصول بحران مشروعیت دولت است تاکید کرده که هرگونه تلاش برای ملكوك كردن جنبش سبز و طرح اتهام وابستگی آن به كشورهای دیگر بر بنیادی باطل استوار است.

در نامه شورای فعالان ملي ـ مذهبی به حزب مشارکت ایران اسلامی،سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی،مجمع روحانیون و حزب کارگزاران آمده است که به رغم نصایح و هشدارهای همگانی در خصوص برگزاری دادگاه های فرمایشی،گردانندگان کودتا همچنان بر ادامه‌ سیاست‌ها و برنامه‌های غیرقانونی و مغایر با منافع ملی اصرار می ورزند، و بر همین اساس مطابق رویه‌های تکراری و نخ نمای گذشته با فشار بر فعالان بازداشت شده در سلول‌های انفرادی، محاصره‌ خبری آنان و اعمال شکنجه سفید، آن ها را وادار به اعترافات غیرواقعی مطابق سناریوهای از قبل نوشته شده می‌نمایند.
در این نامه همچنین تاکید شده که هرگونه اعتراف و تجدید نظر در پشت دیوارهای زندان و سلول‌های انفرادی و تحت فشار بازجوها، فاقد ارزش قانونی بوده و تنها نشان‌دهنده‌ شرایط غیرانسانی‌ است که بازداشت‌شدگان در آن به‌سر می‌برند.


شورای فعالان ملي ـ مذهبی برخوردهای توهین‌آمیز گردانندگان کودتا با برخی از شخصیت های سه دهه اخیر را نشان‌ عمق رویكرد تمامیت‌خواهانه‌ طراحان این پروژه‌ی ضدملی توصیف کرده و خواستار آزادی هرچه سریعتر تمامی زندانیان سیاسی، و رعایت موازین قانونی و حقوق بشر در محاكمات شده است.



اعتراض به بازداشت هاله سحابی


شورای فعالان ملی - مذهبی همچنین با صدور بیانیه ای به بازداشت هاله سحابی، فعال سیاسی و فرزند عزت الله سحابی، اعتراض کرده است.

خانم سحابی که در این بیانیه از او به عنوان قرآن پژوه و از فعالان سیاسی و اجتماعی و حوزه زنان یاد شده، روز چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۸ و همزمان با مراسم تحلیف محمود احمدی نژاد در مجلس ایران، در خیابان های اطراف مجلس بازداشت شد.

یکی از شاهدان بازداشت خانم سحابی به بی بی سی فارسی گفت چد نفر لباس شخصی او را با ضرب و شتم سوار یک اتوموبیل شخصی کرده و به مکان نامشخصی منتقل کرده اند.

شورای فعالان ملی مذهبی در پایان این بیانیه که بی بی سی آن را منتشر کرده،"از روندی که حاکمیت و دولت را بیش از پیش در برابر مردم قرار داده" اظهار تاسف کرده و "برخوردهای خشونت‌بار توسط نیروهای غیررسمی و رسمی با شهروندانی که منتقد و معترض به انتخابات «و دولت ۲۳ خردادی» هستند" را محکوم کرده است.

گزارشی از مراسم ترحیم شهید بهزاد مهاجر



شبکه جنبش راه سبز (جرس): مراسم ترحیم شهید بهزاد مهاجر از شهدای جنبش سبز برگزار شد.

به گزارش خبرنگار "جرس" در این مراسم که عصر پنجشنبه 15/5/88 در منزل آن شهید برگزار شد، جمع کثیری از فعالین جنبش سبز و مردم وفادار به آرمان شهیدان از جمله خانواده های شهیدان سهراب اعرابی، ندا آقاسلطان و اشکان سهرابی حضور یافته و به خانواده آن شهید تسلیت گفتند.



بهزاد مهاجر در جریان اعتراضات مردمی بعد از انتخابات به ضرب گلوله کشته شد. جنازه این شهید جنبش سبز پنجاه روز بعد، تحویل خانواده وی شد.

شهید بهزاد مهاجر ازدواج نکرده بود و پدر و مادر خویش را نیز قبلاً از دست داده بود. بر همین اساس خواهر و برادر وی و فرزندانشان صاحبان عزای وی در این مجلس بودند.
عکس سایر شهدای جنبش سبز زینت بخش مجلس ختم این شهید تازه بخاک سپرده بود.

تا کنون بیش از 70 شهید جنبش سبز شناسایی شده اند و هر روز اسامی جدیدی به این فهرست اضافه می شود. بسیاری از خانواده ها بعلت تهدید شدن از طرف دستگاههای امنیتی و یا تعهدات سختی که از آنها گرفته شده و در مواردی حتی تطمیع از اعلان نام شهید خود بازمانده ویا خودداری کرده اند.



شعر زیر را شهید، دو سال پیش، پس از مرگ مادرش سروده و در دفترچۀ اشعارش ثبت نموده است:

به خانه ندارم دگر چشم براهی که تک چشم براهم برفته به آهی
نماندی و رفتی تو ای تک چراغم چگونه گذارم من این عمر واهی
کنون ره سپارم در این کوره راهم نبینم بجز گرد باد و تباهی
به قصد نجاتم روم زین مکان مصیبت که شاید ببینم چراغی به راهی
امان زین تبه پیشگان زمانه چه خواهند از جان هر بی پناهی

آیت الله صانعی: همه کسانی که در اعتراف‌گیری‌ها نقش داشته‌اند مرتکب گناه کبیره شده‌اند



یت‌الله العظمی صانعی، از مراجع بزرگوار تقلید، در پی برگزاری دادگاه های پس از انتخابات با صدور بیانیه‌ای ضمن تاکید بر بی‌ارزش بودن اعترافات زندانیان، تصریح کرد: «همه کسانی که به نحوی در نشر این گونه اعتراف ها دخیل بوده اند، در گناه آنها شریک و سهیم می باشند و همه آنها مستوجب عذاب افترا و تضییع آبروی مردم هستند، موضوعی که در اسلام از جان انسانها بالاتر است و خواه ناخواه در زمانی نه چندان دور، قبل از جزای آخرت، کیفر و جزای عمل خائنانه خود را در این دنیا ودر محکمه ای صالح و عادلانه خواهند دید.»
به گزارش لحظه نیوز، متن بیانیه آیت الله العظمی صانعی که در پی برگزاری دادگاه‌های پس از انتخابات، در سایت ایشان انتشار یافته بدین شرح است:

باسمه تعالی

« وَلاَ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمْ النَّارُ وَمَا لَکُم مِن دُونِ اللهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ» (هود/113)

تاریخ انقلاب اسلامی پس از رفراندم قانون اساسی، حضوری باشکوهتر و با عظمت تر از انتخابات 22 خرداد را به یاد ندارد. روزها و شبهایی را به یاد داریم که پسران و دختران، مادران و پدران و حتی آنهایی که نمی توانستند در انتخابات مشارکت کنند ، چنان شور و شعفی را به پا ساخته بودند و چنان از آرمانهای بزرگ معمار و بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (سلام الله علیه) به بزرگی و خوبی یاد می کردند که انسان از آن همه عظمت ، وحدت و یکپارچگی به وجد می آمد.

آری، همه به نام دین و به نام آزادی برخاسته از اصول تشیع و برای پاسداری از آرمانها و ارزشهای شهیدان بخون خفته آمده بودند تا بار دیگر آن هم پس از سی سال به دنیا نشان دهند که آزادی موهبتی است خدادادی و هیچ کس نمی تواند مانع و سلب کننده آن از دریای انسانها باشد. اما چه شد؟ به ناگهان فرزندان انقلاب به گوشه های زندان افتادند. جوانان عزیز طعم تلخ باتوم و گاز اشک آور را تجربه کردند و به ناگاه مجروحان و شهدایی بر جای ماند. این همه تنها به خاطر این بود که مشروعیت انتخابات مورد پرسش واقع شده بود. و آیا سزاوار بود که پاسخ انتقاد و اعتراض آنها را چنین بدهیم و ناخواسته ایجاد بحران نماییم و تمام آن اعتراضها را به دول خارجی نسبت داده و بی محابا از سرنوشت محتوم تمام مستبدان و ظالمان ، آنها را وابسته به دنیای غرب بپنداریم؟ ظلم و تعدی تا آنجا پیش رفت که شاهد دادگاه کسانی شدیم که خود در تمام حوادث پس از انقلاب و دوشادوش تمام مسوولان حضوری فعال و چشمگیر داشتند. دادگاهی که هویت و چگونگی آن از پیش مشخص بود،تا جایی که شاهدیم نه تنها به مردم، بلکه به نخبگان آنان و کسانی که عمر و جوانی خویش را وقف خدمت به اسلام، انقلاب و جمهوری اسلامی نموده اند، نیز رحم نکردند و آنها را با انواع فشارهای روحی و روانی و نگه داشتن طولانی مدت در سلول های انفرادی و قطع ارتباط با خارج از سلول و بی خبر نگه داشتن از همه مسائل روبرو ساختند و مهمتر از همه، خانواده های بی گناه آنها را از سرنوشت عزیزانشان بی خبر گذاشتند.

با توجه به آیه شریفه قرآن که به طور صریح و روشن هرگونه اعتنا به ستمکاران و ظالمان و اعتماد بر آنان را به خاطر جهاتی از جمله افزایش جرأت ظالمان و سرکوبگران آزادی های خدادای، گناهی خطرناک دانسته و با عنایت به کتاب و سنت و عقل، بر خود لازم می دانم که یک وظیفه شرعی و حکم الهی را در شرائط امروز و مخصوصاً در رابطه با جلسه دادگاه حدود یک صد نفر از متهمان تذکر دهم. دادگاهی که اگر نگوییم در نظام قضایی جهان کم سابقه است، حد اقل در قضای اسلامی بی سابقه و بدعتی نو به شمار می آید و قطعاً با گناهانی همراه می باشد.

اما آن نکته ای که باید به آن توجه کرد، صحت این اعترافات نیست ، مسئله ای که بی ارزش بودن آن برهمگان روشن است، آن هم تنها به این دلیل که در زندان گرفته شده و حسب فرموده امیر المؤمنین (علیه السلام) اقرار در زندان و حبس اعتبار نداشته و ندارد، و نه از آن جهت که عمده اعترافات گرفته شده، اقرار در حق دیگران است، که نه تنها بی ارزش، بلکه افترا و تهمت، معصیت کبیره و بر خلاف همه قوانین، حقوق و کرامت انسان هاست و همه کسانی که به نحوی در نشر این گونه اعتراف ها دخیل بوده اند، در گناه آن ها شریک و سهیم می باشند و همه آن ها مستوجب عذاب افترا و تضییع آبروی مردم هستند، موضوعی که در اسلام از جان انسانها بالاتر است و خواه ناخواه در زمانی نه چندان دور، قبل از جزای آخرت، کیفر و جزای عمل خائنانه خود را در این دنیا ودر محکمه ای صالح و عادلانه خواهند دید.لکن نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، عبارت از بی اعتنایی به این اعتراف گیری ها و عدم ترتیب اثر به آن هاست که ترتیب اثر دادن به آن ها هر چند بسیار ناچیز باشد، اعتماد و اعتنا به ظالمین به حقوق ملت و کرامت انسان ها بوده و مخالفتی روشن و آشکار با قرآن و وحی و حکم الهی می باشد.

درخاتمه همگان باید از خداوند توانا بخواهند تا استقامت همراه با مسالمت در راه احقاق حق و حاکمیت بر سرنوشت خویش را به ما ارزانی دارد و از او متضرعانه بخواهیم که به برکت ایام با برکت شعبانیه و مولود منجی عالم بشریت، به ملت ما صبر و نصر و جزای خیر عنایت فرماید.

یوسف صانعی

13شعبان المعظم1430

14/مرداد/1388

فردا برگزاری دومین دادگاه متهمان

دادگاه متهمين اغتشاشات اخير فردا در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران برگزار مي شود.
قرار بود دومين جلسه دادگاه روز پنجشنبه مورخ 15/5/88 برگزار شود اما بيش از 10 نفر از وكلاي متهمين پس از ابلاغ كيفرخواست‌هاي انفرادي، جهت تدارك دفاعيه حداقل تا صبح شنبه مورخ 17/5/88 تقاضاي استهمال و تجديد وقت كردند كه اين استمهال مورد موافقت قاضي صلواتي رئيس دادگاه قرار گرفت

تویتر: به‌روز رسانی برای کمک به کاربران ایرانی به تعویق افتاد

اوان ویلیامز، یکی از سازندگان سایت شبکه اجتماعی تویتر تاکید کرد به تعویق انداختن کار به‌روز رسانی این سایت که در جریان ناآرامی های پس از انتخابات ایران رخ داد، با هدف کمک به کاربران ایرانی این سایت انجام شد.

آقای ویلیامز در گفتگویی با برنامه خبری Newsnight در شبکه دو بی بی سی اخباری که پیشتر در این باری از سوی منابع غیر رسمی منتشر شده بود را تایید کرد و گفت برای حفظ “فضای مبادله آزاد اطلاعات” در ایران، مدیران این شرکت تصمیم گرفتند کار به‌روز رسانی را که ممکن بود در روند فعالیت سایت اخلال ایجاد کند، به نیمه شب تهران به تعویق بیندازند.

او گفت: “ما این کار را کردیم چون … بهترین کاری بود که در زمانی بحرانی می شد برای حمایت از جریان اطلاعات انجام داد.”

“ما کارمان این است: حمایت از مبادله آزاد اطلاعات.”

اوان ویلیامز گفت که از چند سو، از جمله از طرف وزارت خارجه آمریکا درخواست هایی دریافت کرده بود تا برای کمک به کاربران ایرانی کار به‌روز رسانی را به تعویق بیندازد، اما در نهایت این تصمیم با صلاحدید مدیران سایت و “نه بخاطر درخواست وزارت خارجه آمریکا” گرفته شد.

در جریان ناآرامی های پس از اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران تویتر یکی از ابزارهایی بوده است که بسیاری از ایرانی ها از آن برای هماهنگ کردن اقدام های اعتراضی خود و همچنین انتشار اخبار در این باره استفاده کرده اند.

اوان ویلیامز گفت به‌روز رسانی به بخشی از زیرساخت های شبکه سایت مربوط می شد، و ابتدا قرار بود این کار در نیمه شب به وقت محلی یا زمانی که سایت کمترین میزان استفاده را دارد انجام شود.

اما آقای ویلیامز گفت: “در نهایت ما حدود یک روز به‌روز رسانی را به تعویق انداختیم تا زمان به روز رسانی با نیمه شب ایران منطبق شود.”

سایت تویتر که امکان ارسال پیام های کوچک در یک شبکه اجتماعی را فراهم می کند، در سال ۲۰۰۶ آغاز به کار کرد و در حال حاضر ۴۵ میلیون کاربر در سراسر جهان دارد.

هرچند هدف اصلی این سایت فراهم کردن فضایی برای به اشتراک گذاشتن پیام های شخصی میان شبکه ای از دوستان و آشنایان بود، اما خبر بروز برخی حوادث، از جمله حمله به هتل تاج محل در بمبئی در ماه نوامبر سال گذشته و فرود اضطراری هواپیمایی در رود هادسن شهر نیویورک در ماه ژانویه سال جاری میلادی، پیش از هر منبع خبری دیگری، از طریق تویتر منتشر شد.

گزارش بررسی‌ها و اقدامات اولیه درباره بازداشتگاه کهریزک

به گزارش ایسنا، متن اطلاعیه‌ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل است:


بسمه‌تعالی

به دنبال دستور مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیلی بازداشت‌گاه کهریزک و بررسی حوادث بازداشت‌گاه توسط هیات ویژه شورای عالی امنیت ملی، به دستور سردار فرمانده نیروی انتظامی تیم ویژه‌ای توسط بازرسی کل ناجا به صورت همزمان مسوول پیگیری موضوع شد که گزارش بررسی‌ها و اقدامات اولیه به شرح ذیل به اطلاع عموم می‌رسد:

۱- بازداشت‌گاه کهریزک برای نگهداری موقت و تادیب اراذل و اوباش دستگیر شده در طرح ارتقاء امنیت اجتماعی و با شرایط زیستی سختگیرانه ایجاد و توسط ناجا اداره می‌شد.

۲- تعدادی از دستگیرشدگان اغتشاشات ۱۸ تیر به زندان اوین اعزام می‌شوند، ولی به جهت محدود پذیرش، تعدادی از آنها به صورت موقت به بازداشت‌گاه کهریزگ منتقل می‌شوند که با توجه به شرایط یادشده اصولا اعزام بازداشتی‌ها به این بازداشت‌گاه‌ها صحیح نبوده است.

۳- محدودیت پذیرش بازداشت‌گاه و اضافه شدن دستگیرشدگان ۱۸ تیر باعث تراکم جمعیت دربند بازداشتی‌ها شده و شرایط نامساعد زیستی و بهداشتی موجبات آزار و اذیت آنان را فراهم می‌آورد.

۴- برابر بررسی‌های به عمل آمده و مصاحبه با بازداشت‌شدگان و مطلعان، سهل‌انگاری و تخلف تعدادی از مسوولان، ماموران و کارکنان بازداشت‌گاه کهریزک و رده‌های نظارتی محرز می‌باشد؛ لذا ضمن تشکیل و تکمیل پرونده پرونده جهت ارسال به مراجع قضایی برای افراد فوق اقدامات تنبیهی درون‌سازمانی به شرح ذیل اعمال گردید:

- عزل و تنبیه مسوولان بازداشت‌گاه به دلیل پذیرش بازداشت‌شدگان بیش از ظرفیت بازداشت‌گاه، عدم انعکاس محدودیت‌ها و مشکلات به سلسله مراتب، بی‌توجهی و عدم نظارت و کنترل بر زیرمجموعه و عدم توجه به تدابیر ابلاغ در خصوص نحوه‌ی نگهداری و مراقبت از بازداشت‌شدگان.

- عزل و تنبیه دو تن از مسوولانی که در انجام وظایف نظارتی و کنترلی کوتاهی و سهل‌انگاری داشته‌اند.

- برخورد و تنبیه دو تن از افسران نگهبان وقت به دلیل اقدام خودسرانه در تنبیه بدنی بازداشت‌شدگان.

- تنبیه انضباطی تعدادی دیگری از مسوولان و مامورانی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در ایجاد شرایط به وجود آمده نقش داشته‌اند.

نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با وجود تمام فتنه‌آفرینی‌های تحریک‌کنندگان و اغتشاشگران ضمن متوجه دانستن تمام مسوولیت پیامدهای تحریک‌ها و بی‌قانونی‌های صورت گرفته به آنان، اعتقاد راسخ بر این دارد که تحت هیچ شرایطی حقوق مردم نبایستی توسط ماموران ناجا که داعیه‌دار قانونگرایی است مورد نقض قرار گیرد و با اندک موارد و مصادیق آن برخورد می‌نماید.

در پایان لازم به ذکر است که موارد فوق نتایج اقدامات اولیه بازرسی کل ناجا می‌باشد و نتایج اقدامات تکمیلی متعاقبا به اطلاع عموم خواهد رسید.

اداره‌ کل اطلاع‌رسانی و ارتباطات معاونت اجتماعی ناجا


سید رضا تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه تهران، که سخنان طولانی‌اش در نماز جمعه سبز و قبل از خطبه‌های تاریخی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با اعتراض حاضران مواجه شده بود، اعلام کرد که حضور هاشمی در نمازجمعه آینده بستگی به نظر رهبر جمهوری اسلامی دارد.

آقای تقوی ماه قبل، وقتی در برابر پرسش گسترده رسانه‌ها و فشار افکار عمومی قرار گرفت مبنی بر اینکه چرا هاشمی برای هشت هفته متوالی در نماز جمعه حاضر نشده، ادعا کرد که همه‌چیز بین خطیبان جمعه تهران نوبتی است و چون آقای خامنه‌ای در هفته بعد از انتخابات نوبت هاشمی را گرفته بود، نوبت بعدی او به چهار هفته بعد از آن موکول شده است.

اما او این بار توجیهش را برعکس کرده و به روزنامه «خبر» گفته است: «حضور آیت​الله هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه آینده هنوز مشخص نیست و بستگی به صحت و سلامت و نوبت ایشان دارد. حضور خطیب جمعه یک هفته زودتر و توسط مقام معظم رهبری تعیین می​شود. از دفتر مقام معظم رهبری با امامان موقت جمعه هماهنگی می​شود.»

از بابت نوبت که واضح است روز ۲۳ مرداد نوبت هاشمی است، و از بابت صحت و سلامت نیز مشخص نیست که منظور تقوی چه چیزی است. اما تعیین نوبت خطیب جمعه توسط رهبر، امر جدیدی است و با این حساب ظاهرا – از نگاه آقای تقوی – ایشان علاوه بر کل مملکت و حتی قانون اساسی، بر نوبت و ترتیب هم ولایت دارد و می‌تواند آنها را تغییر دهد.

به نظر می‌رسد نگرانی اصلی آقای تقوی و همفکران، تکرار تجربه شیرین نمازجمعه سبز روز ۲۶ تیر ماه است که همانطور که در نهمین موج آفرینی سبز نیز بر آن تاکید شده، بی‌شک با حضور دوباره هاشمی رنگ و بوی نمازجمعه را بار دیگر تغییر خواهد داد.

نهمین موج آفرینی سبز بدین قرار است:


جنبش سبز تا بدین‌جا پایبندی خود را به شئون و موازین اخلاقی و دینی به خوبی نشان داده و اثبات کرده است که عدالت و حق‌طلبی، آرمانی دینی و اخلاقی است و نمی‌توان کسانی را با تمسک به دین و اخلاق، که آرمان پیامبران و امامان نیز بوده است، به خاک و خون کشید. یکی از مظاهر این تعهد، شرکت میلیونی سبزها در نمازجمعه‌ سه هفته پیش به امامت آیت‌الله هاشمی‌ رفسنجانی بود.

اهمیت آن اتفاق، نه فقط حضور میلیونی سبزها، که شکستن انحصار سی ساله نهاد نماز جمعه و گرفتن آن از دست مشتی انحصارطلب و متحجر بود. اما آن بار اول و آخر نبود که سبزها چنان حماسه‌ای در نماز جمعه که از پراهمیت‌ترین مناسک دینی در اسلام به حساب می‌آید، آفریدند. آن اتفاق باز هم قابلیت تکرار دارد. هفته دیگر دوباره نوبت آقای هاشمی است که خطیب نمازجمعه باشد، اگر که بیاید. آمدن دیگر بزرگان مخالف کودتا نیز منوط و مشروط به تکرار حماسه سبز پیشین است. اگر ما سبزها برویم، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی نیز با مردم هم‌قدم خواهند بود. ما باید با حضورمان صف‌آرایی میان اسلام سبز عدالت و صداقت را با اسلام سیاه خشونت و تحجر آشکار کنیم. این امر تنها با حضور سبزها در صفوف نمازجمعه ممکن خواهد شد. پس سجاده‌ها، چادرنمازها و تسبیح‌های سبزتان را برای یک نمازجمعه سبز دیگر آماده کنید و گوش به زنگ باشید! اگر بگذارند و مانع‌تراشی نکنند، ۲۳ مرداد نمازجمعه تهران را بار دیگر سراسر سبز خواهیم کرد.

حمله به صفحات موسوی، رهنورد، میردامادی، نبوی و رمضان‌زاده در فیس‌بوک

یک نهاد نظامی با تلاش گسترده و با استفاده از تجهیزات فنی پیشرفته، از صبح امروز پنج صفحه پرطرفدار در سایت فیس‌بوک را که متعلق به میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، محسن میردامادی، بهزاد نبوی و عبدالله رمضان‌زاده بود، از کار انداخت.

بر اساس گزارش‌های رسیده به «موج سبز آزادی»، استفاده یک قسمت تجهیزشده نظامی از امکانات کشور برای ارسال درخواستهای متعدد برای بارگذاری این صفحات، باعث بروز چنین مشکلی در دسترسی کاربران به این صفحات در فیس‌بوک شده است.

افشای اسامی کسانی که در قتل و شکنجه دستگیر شدگان قیام ،در زندان کهریزک دست داشتند

فعالین حقوق بشر و دمرکراسی در ایران : در پی تحقیقاتی که مدتها ادامه داشت تا به اسامی و مشخصات افرادی که در اردوگاه مرگ کهریزک دست به قتل جوانان قیام مردم ایران در زیر شکنجه های قرون وسطائی زده بودنن دست یابیم و آنها را شناسائی و در اختیار مراجع بین المللی قرار دهیم تا برای رسیدگی به جنایت علیه بشریت در ایران بکار برده شود.

در اردوگاه مرگ کهریزک که یک سولۀ مستطیلی شکل در آن ایجاد شده بود و این سوله را قفس بندی کرده اند بودند ،مساحت هر قفس در حدود ۳۰ متر مربع می باشد. در هر کدام از این قفسها بین ۴۰ الی ۶۰ نفر جا داده می شد که زندانیان تقریبا فقط قادر به ایستادن باشند . در این سوله در حدود ۲۰۰ نفر از دستگیر شدگان قیام مردم ایران و تعدادی از زندانیان عادی نگهداری می شدند.

دستگیر شدگان قیام مردم ایران به محض ورود به اردوگاه مرگ کهریزک شکنجه ها آغاز می شد و شبانه روز ادامه داشت . شکنجه کردن و زدن ضربات که معمولان سر و صورت زندانی و نقاط حساس بدن او را هدف قرار می دادند . شکنجه گران با استفاده از ابزارهای شکنجه مانند باتون، لوله های فلزی،نبشی وشلاق شکنجه می کردند و بیشتر به سر زندانی می کوبیدند .شکنجه گران در مواردی بر روی زندانیان آب گرم می ریختند که یکی از موارد شکنجه روتینی آنها است.

آنها همچنین حکم مرگ افراد را داشتند و خود می توانستند تصمیم بگیرند و به اجرا در بیاورند البته مرگ در زیر شکنجه های سبعانه و قرون وسطائی صورت می گرفت و مرگ اکثر جان باختگان بصورت تصادفی نبوده بلکه با طرح،تشخیص و تصمیم قبلی صورت می گرفت.در زیر شکنجه های طاقت فرسا و غیر انسانی که بطور سیستماتیک و علیه تمامی زندانیان صورت می می گرفت.آنها قربانیان خود را انتخاب می کردند و در زیر شکنجه به قتل می رساندند. بنابه گفتۀ شاهدین تقریبا در هر ۲۴ ساعت ۲ ال ۳ نفر را به قتل می رساندند که در مجموع کسانی که به قتل رسانده شدند در حدود ۱۵ الی ۲۰ نفر می باشند پیکر آنها را لای پتو می پیچاندند و در وانتی قرار می دادند و به سردخانه کهریزک تحویل می دادند.

از جمله جوانانی که در زیر شکنجه به قتل رسیدن می توان نام محسن روح الامینی و محمد کامرانی را نام برد. محسن روح الامینی توسط فردی بنام سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه مرگ کهریزک پس از شکنجه های زیاد با یک وسیله فلزی به سر شهید راه آزادی مردم ایران محسن روح الامینی می کوبد و در حالی که خون از سر او جاری بود بدستور وی توسط شکنجه گرانی به نامهای سید موسوی و سید حسینی از پا آویزان می شود و مدتها بدین صورت قرار داده می شود که همچنان خون از سر او جاری بود تا زمانی که او جان باخت. محسن روح الامینی با هدف به قتل رساندن شکنجه می شد. با شیوه مشابه محمد کامرانی را به شهادت رساندند.

چنین نفر از کسانی که شاهد قتل و شکنجه بودند حاضرند در هر دادگاه بین المللی و هیئت تحقیق بین المللی علیرغم خطر جانی مشاهدات خود را بیان کنند با دلیل و مدارک قابل استناد. آنها همچنین در صورت لزوم می توانند به خانواده های قربانیان به عنوان شهود در هر دادگاه مسقل شرکت کنند به شرط تامین جانی انها .

کسانی که در شکنجه و قتل جوانان قیام مردم ایران مسقیما نقش داشتند و تا به حال منجر به مرگ تعداد زیادی از جوانان شده است.احمدرضا رادان ،عامریان (عامری) معاون رادان ،کشمیری (از دستیاران رادان)،حقی فرمانده گارد ،کومیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک،سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه کهریزک ،پاسدار سید موسوی قاتلین ( محسن روح الامین)، افسر پاسدار سید حسینی افسر نگهبان زندان کهریزک و ۸ نفر از افراد گارد که با نقاب زندانیان را مورد شکنجه قرار می دادند.
احمد رضا رادان به اتفاق تعدادی از همدستانش مانند کشمیری، عامریان(عامری) و حقی با هلی کوپتر چند روز د رهفته به کهریزک می آیند و زندانیان را خود مورد شکنجه های وحشیانه و تحقیر قرار می دهد.احمد رضا رادان خطاب به زندانیان گفت : در دنیا اول اینجا است زندانی که زندانی را آدام می کنیم بعد ابوغریب و گوانتاناموه

علی خامنه ای ولی فقیه روز سه شنبه ۶ مرداد ماه دستور بسته شدن بازداشتگاه کهریزک را صادر کرد زیرا، بگفته وی در آنجا معیارهای لازم برای حفظ حقوق بازداشت شدگان وجود ندارد. این در حالی است که در این اردوگاه مرگ دهها نفر به قتل رسیدند و صدها نفر در اثر شکنجه دچار صدماتی شدند و تا پایان حیاتشان اثرات جسمی و روحی آنرا با خود دارند.علی خامنه ای که افراد فوق مجری فرامین وی بوده از ترس به محاکمه کشاندن آنها و افشای نقش خود اقدام به بستن شتاب زده و از بین بردن آثار جرم نمود و افراد فوق را برای ادامۀ جنایت علیه بشریت به شکنجه گاههای دیگر منتقل کرده است.