ای شادی آزادی!

ه.الف سایه






ای شادی آزادی
روزی که تو بازآیی
با این دل غم‌پرورد
من با تو چه خواهم کرد
ای شادی آزادی
روزی که تو بازآیی
با این دل غم‌پرورد
من با تو چه خواهم کرد
غمهامان سنگین است
دلهامان خونین است
از سر تا پامان خون می‌بارد
ما سر تا پا زخمی
ما سر تا پا خونین
ما سر تا پا دردیم
ما این دل عاشق را
در راه تو
آماج بلا کردیم
می‌گفتم روزی که تو بازآیی
من قلب جوانم را
چون پرچم پیروزی
برخواهم داشت
وین بیرق خونین را
بر بام بلند تو
خواهم افراشت
می‌گفتم روزی که تو بازآیی
این خون شکوفان را
چون دسته گل سرخی
در پای تو خواهم ریخت
وین حلقه بازو را بر گردن مغرورت
خواهم آویخت
ای آزادی
ای آزادی
ای آزادی
بنگر آزادی
این فرش که در پای تو گسترده‌ست
از خون است
این حلقه گل خون است
گل خون است
ای آزادی
ای آزادی
ای آزادی
ای آزادی
از ره خون می‌آیی اما
می‌آیی و من در دل می‌لرزم
می‌آیی و من در دل می‌لرزم
این چیست که در دست تو پنهان است؟
این چیست که در پای تو پیچیده‌ست؟
ای آزادی آیا با زنجیر می‌آیی؟

حداقل 20 نفر از برگزیدگان کنکور ارشد از تحصیل محروم شده‏اند

علی قلی زاده یکی از فعالان دانشجویی که در کنکور کارشناسی ارشد امسال ستاره دار شده است در گفتگو با خبرنامه امیرکبیر گفت: «طبق آماری که تاکنون ما توانسته ایم تهیه کنیم امسال حداقل 20 دانشجو علیرغم کسب رتبه های قابل قبول و ممتاز در کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه های سراسری و آزاد، از حق اولیه تحصیل محروم گشته اند.»



قلی زاده با تاکید بر پیگیری همه جانبه حق تحصیل گفت: «دانشجویان محروم از تحصیل در کنکور کارشناسی ارشد که از سال 85 به آنها ستاره دار گفته میشود، امسال پس از دریافت کارنامه و انتخاب رشته در مرحله مشاهده نتیجه نهایی در کمال تعجب با گزینه مردود مواجه شده اند. این در حالی است که طبق قانون در کنکور کارشناسی ارشد هیچگونه مرحله مصاحبه یا گزینش وجود ندارد و پذیرش و رتبه بندی دانشجویان تنها براساس نمره علمی و معدل دوره کارشناسی محاسبه می شود.»

وی با اشاره به تکذیب وجود دانشجویان ستاره دار توسط برخی از مسئولان، افزود: «مسئولان امر عنوان میکنند که ما دانشجویی که درکارنامه یا فرم پذیرش دانشگاه اش ستاره درج شود نداریم، در حالی که مراد از دانشجوی ستاره دار، دانشجویانی هستند که علی رغم کسب نمره علمی قابل قبول از تحصیل در مقاطع عالی تحصیلی محروم میگردند. این عمل کاملا غیرقانونی در چهار سال اخیر به سه شکل مختلف انجام شده است. در سال 85 فعالین دانشجویی پس از اعلام قبولی در دانشگاه مورد نظر، پس از مراجعه برای ثبت نام با ستاره هایی در فرم ثبت نام مواجه شدند، و دانشجویانی که با سه ستاره مواجه شده بودند هرگز نتواستند ادامه تحصیل دهند.

در سال های 86 و 87 فعالین دانشجویی که حائز رتبه های قابل قبولی شده بودند اساسا از دریافت کارنامه علمی در مرحله اول نتایج کنکور محروم شدند و حتی نتوانستند انتخاب رشته کنند. در سال 88 نیز باتوجه به اینکه موعد دریافت کارنامه اولیه با روزهای تبلیغات انتخاباتی مقارن شده بود، ما موفق به دریافت کارنامه و انتنخاب رشته شدیم. ولی پس ازمراجعه برای مشاهده نتایج نهایی در کمال تعجب با گزینه «مردود علمی» مواجه شدیم و پس از مراجعه به سازمان سنجش متوجه شدیم که ما هم به شیوه ای جدید تر ستاره دار شده ایم.»

این عضو ستاره دار شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت با تاکید بر غیرقانونی بودن محرومیت از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد افزود: «طبق اصل 30 قانون اساسی نه تنها حق تحصیل در مدارج عالی حق همه ملت بدون هرگونه تبعیضی اعم از سیاسی یا عقیدتی می باشد، بلکه دولت موظف شده است تا شرایط یکسان برای همه ملت جهت ادامه تحصیل ایجاد کند. باز طبق اصل 9 قانون اساسی هیچ فرد و یا نهادی حق ندارد که حقوق وآزادی های ملت را حتی با تصویب قانون، محدود کند. بنا به این اصل حتی اگر قانونی در جهت محدود کردن حقوق ملت توسط هر مرجعی به تصویب برسد، از درجه اعتبار ساقط است. از طرفی دولت ایران متعهد به اجرای بیانیه جهانی حقوق بشر وکنوانسیون های الحاقی آن شده است و طبق اصول مختلف این قوانین، حق تحصیل جزء حقوق اولیه و طبیعی همه مردم محسوب میگردد وهیچ فرد و یا نهادی حق اعمال هیچگونه تبعیضی اعم از سیاسی یا عقیدتی در این مورد ندارد.»

علی قلی زاده با اشاره به استناد برخی از مسئواین به یک مصوبه مجهول شورای انقلاب فرهنگی برای ستاره دار کردن دانشجویان، افزود: «جدا از اینکه در قانون اساسی هیچ نامی از شواری عالی انقلاب فرهنگی به میان نیامده و این شورا اساسا غیرقانونی میباشد، طبق همین قانون اساسی، قانونگذاری در جمهوری اسلامی ایران فقط در شان مجلس شورای اسلامی است.

لذا پرسش بنده از مسئولان دولتی و اعضای کمیسون آموزش مجلس این است که آیا این نهادها اجازه دارند به استناد یک مصوبه غیرقانونی که البته در موجودیت آن هم شک هست، که توسط یک نهاد فراقانونی تصویب شده است، همه قوانین رسمی کشور را نقض و قانون اساسی را تعطیل کنند؟ اگراینگونه عمل کنیم پس ارزش قوانین جاری و اساسی کشور چه میشود؟ طبق منطق آقایان مجلس و وزارت خانه ها را باید تعطیل کنیم و همه امور را به دست شورای فراقانونی انقلاب فرهنگی واگذاریم.»

قلی زاده افزود: «ما در دانشگاه ها آیین نامه ای داریم به عنوان آیین نامه انضباطی دانشجویان، که مسئولان دانشگاه ها با استناد و بعضا سو استفاده از این آیین نامه با دانشجویان معترض و منتقد برخورد میکنند. اما طبق همین آیین نامه که به زعم ما ابزار سرکوب است هم مسئولان فقط اجازه دارند کسی را که در محیط دانشگاه مرتکب قتل شده است آن هم برای مدت 5 سال از تحصیل محروم کنند، نه فعالین دانشجویی را. بنده و بسیاری از دوستانمان با استناد به همین آیین نامه چندین ترم از تحصیل محروم شده ایم. و حتی اگر به زعم مسئولین مرتکب خطایی شده ایم، هزینه چندین برابر آن را پرداخت کرده ایم. آخر این چه عملی است که همه اصول و قوانین همه نظام های حقوقی و حتی داخلی را نقض میکند؟ »

این دانشجوی ستاره دار در ادامه گفتگوی خود با خبرنامه امیرکبیر افزود: «ستاره دار کردن دانشجویان آپارتاید علمی محسوب میگردد که دیگر در هیچ نقطه از دنیا جایی ندارد و ما شاهد هستیم که در دنیا حتی زندانی های خطرناک از حق طبیعی ادامه تحصیل برخوردارند.»
قلی زاده با اشاره به مصاحبه اخیر عباسپور، رئیس کمیسون آموزش افزود: «هیچیک از دانشجویان ستاره دار امسال آمفی تاتر 2 میلیاردی آتش نزده اند و تمامی فعالیت هایشان در دانشگاه ها مدنی و مسالمت آمیز بوده است وهمچنین هیچیک از دانشجویان ستاره دار امسال در اعتراضات بعد از انتخابات دچار مشکل نشده اند. این سخنان آقای عباسپور اگر حمل بر پرونده سازی برای دانشجویان نشود، ناشی از بی اطلاعی ایشان در مورد دانشجویان ستاره دار است.»

در انتهای این مصاحبه قلی زاده با اشاره به قول مساعد برخی مسئولان، ابراز امیدواری کرد که مشکل همه دانشجویان ستاره دار به زودی حل شده و دانشجویان ستاره دار بتوانند در کلاس های درس حاضر شوند.

بيانيه انجمن حاميان حقوق بشر اصفهان به مناسبت روز جهاني صلح

انجمن حامیان حقوق بشر اصفهان همزمان با فرارسیدن روز جهانی صلح در بیانیه‌ای خواستار برقراری صلح و آرامش و دستیابی ایرانیان به حقوق اولیه انسانی و شهروندی شد. متن این بیانیه که یک نسخه از آن در اختیار سایت موج سبز آزادی قرار گرفته به شرح زیر است:




جهان امروز در گرداب فقر، جنگ، نسل کشي و کشتارهاي خونين، نژاد پرستي و هزاران فاجعه ديگر دست و پا مي زند. در اين برهه از زمان که وجود سلاح هاي اتمي و بيولوژيک وگسترش روز افزون آن در دست دولت هاي کوچک و بزرگ نگراني هاي عميقي را براي بشريت رقم زده است و جنگ هاي خانمان برانداز هر روزه جان انسان ها را مي گيرد، دولتها بدون توجه به خواست قلبي جامعه بشري براي دست يابي به جهاني در صلح وآرامش هر روز در پي شروع جنگي جديد براي مقابله با اراده ملتها هستند.


تنش هاي مکرر در ميان جوامع، جهان را در ترس از ناامني و هرج و مرج فرو برده است و در بسياري از کشورها اصول اوليه حقوق انسان ها از قبيل امنيت، آزادي وحق بيان ناديده انگاشته مي گردد و انسان از هيچ کرامتي برخوردار نيست و آرزوي زندگي در صلح وآرامش دور از دسترس و براي بسياري بر باد رفته مي نمايد.

از آنجا که انسان در تمامي ادوار تاريخ ، همواره خواستار زندگي بدون دغدغه و به سر بردن در فضائي امن با حداقل آرامش بوده و بزرگترين آرزوي بشر زيستن در جهاني پر از صلح و بدون جنگ وخونريزي بوده است، انجمن حاميان حقوق بشر اصفهان به پاس بزرگداشت روز جهاني صلح، هم گام با خواست جامعه بشري و با تکيه بر اصول اوليه حقوق بشر و اعلاميه جهاني آن، خواستار ارج نهادن دولتها به حداقل آمال بشريت در خصوص پايان دادن به فجايع انساني و بر قراري دموکراسي، آزادي و صلح در جهان مي باشد.

انجمن حاميان حقوق بشراصفهان

دستور قرارگاه‏ ثارالله برای عدم تحویل مدارک پزشکی مصدومان اخیر

قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران، در ابلاغیه‏ای با دو مهر "آنی" و "خیلی محرمانه"، به وزارت بهداشت و درمان پزشکی اعلام کرده است که بیمارستان‏ها حق تحویل مدارک پزشکی مجروحان و مصدومان حوادث پس از انتخابات را به آن‏ها ندارند.



به گزارش روزآنلاین، در ابلاغیه قرارگاه ثارالله که سردارمحمد حجازي فرماندهی آن را بر عهده دارد تصریح شده: " تحویل اسناد و مدارک پزشکی به کلیه مجروحان و مصدومان حوادث اخیر ممنوع می باشد".

این ابلاغیه به تاریخ 28 تیرماه ارسال شده و به معاونت سلامت وزارت بهداشت دستور داده "ترتیبی اتخاذ گردد تا بیمارستان ها از تحویل هرگونه اسناد و مدارک به افراد مذکور خودداری نمایند." دستور العمل سپاه، به امضای سرتیپ دوم پاسدارعلی خلیلی، معاون پشتیبانی و رییس کمیته بهداری قرارگاه ثارالله تهران، رسیده و در تاریخ 4 مردادماه از سوی وزارت بهداشت اعلام وصول شده است.

آخرين افطار خانواده هاي زندانيان پشت ديوارهاي بلند اوين

روز شنبه خانواده هاي زندانيان سياسي آخرين مراسم افطار خود را نزديك عزيزان دربندشان جلوي زندان اوين برپا كردند.




به گزارش موج سبز آزادی، در اين مراسم تعداد زيادي از شهروندان و فعالان جامعه مدني از جمله مادران صلح و برخي از هنرمندان مسئول و دردآشناي كشورمان از جمله رخشان بني اعتماد و باران كوثري با حضور در جمع اين خانواده ها همبستگي خود را با آنان اعلام كردند. لازم به ذكر است از ابتداي ماه مبارك رمضان هر هفته يك بار محله اوين شاهد افطاري سبز خانواده هاي زندانيان سياسي بوده است كه پايان خوش آن سردادن الله اكبر با هدف تآكيد هميشگي بر بزرگتر بودن خدا از هركس و هرچيز بود.

همراهي اهالي محل و رهگذران با خانواده ها موجب دلگرمي آنان و شنيدن طنين الله اكبر و شعار زنداني سياسي آزاد بايد گردد به گفته رهاشدگان از بند موجب آرامش و استواري بيشتر عزيزان در بند بوده است.

لازم به ذكر است كه علاوه بر مراسم مذهبي، بعضي مناسبت هاي ديگر از جمله سالروز تولد مجاهدان دربند و سالگرد ازدواجشان با حضور خانواده و يارانشان در جلوي زندان برگزار مي شود .

از افراد نام برده شده در دادگاه‌ها بايد اعاده حيثيت شود

شکوری‏راد: اراده‌ای برای حل سوء ظن‏ها وجود ندارد


عضو شوراي مركزی جبهه مشاركت تاكيد كرد اگر در دادگاه‌ها از افرادی اسم برده شده بايد از آنان اعاده حيثيت شود و فرصت مقتضی در اختيار آنان قرار گيرد تا از خودشان دفاع كنند. علی شكورِی‏راد در پاسخ به سوالی در خصوص سخنان رهبری مبني بر عدم حجيت شرعي اعترافات متهمان دادگاه‌ها در مورد اشخاص ديگر و امكان جبران كوتاهی‏های انجام شده در اين زمينه، اظهار داشت: مشكل اصلي فضای بی‏اخلاقی است كه از زمان انتخابات در كشور بوجود آمده و بايد جلوی آن گرفته شده تا سپس جبران مافات شود.



به گزارش خبرگزرای ایلنا، وی با بیان اینكه برخی رسانه‌های وابسته به دولت اخلاق را رعایت نمیكنند، افزود: در حالی كه بر اساس مصوبه شورایعالی امنیت ملی مطبوعات از انتشار برخی مطالب نهی شده‌اند، اما برخی روزنامه‌های وابسته به دولت این دستور رعایت را نمیكنند كه نشانه بیاخلاقی سیاسی است و اول باید جلوی این رفتارها گرفته شود تا سپس كوتاهی های صورت گرفته جبران شود.

عضو شورای مركزی جبهه مشاركت تصریح كرد: طبیعتا اگر در دادگاه‌ها از افرادی اسم برده شده باید از آنان اعاده حیثیت شود و فرصت مقتضی در اختیار آنان قرار گیرد تا از خودشان دفاع كنند، هر چند كه فكر نمی‏كنم چنین اتفاقی بیفتد، زیرا اراده‌ای برای حل سوء ظن‏ها وجود ندارد.

شكوریراد در ادامه در پاسخ به سوالی در مورد تعرض به سیدمحمد خاتمی در راهپیمایی روز قدس، با بیان اینكه انتشار این خبر توسط دو گروه انجام شده، گفت: یك گروه با هدف القاء این مطلب كه خاتمی در میان مردم مقبولیت ندارد خبر تعرض به او را منتشر كردند و گروه دیگر هم كسانی هستند كه می‏خواهند بگویند حاكمیت توان حفظ امنیت وی را ندارد.

وی با بیان اینكه خاتمی و دیگر سران اصلاحات با حمایت هوادارانشان در جنبش سبز دارای امنیت هستند و انتشار خبر تعرض بیشتر بزرگنمایی بوده است، افزود: خاتمی حتی در بین مخالفین هم دارای احترام است و فقط عده‌ای بی‏اخلاق می‏خواستند امنیت ایشان را به مخاطره بیندازند كه در مقابل خیل عظیم هوادران رهبران اصلاحات به چشم نمی‏آید و لذا آنان پس از برخورد اخیر نتیجه عكس خواسته‌شان را گرفتند.

سید حسن خمینی در روز عید فطر با خانواده زندانيان سياسي دیدار کرد

شامگاه روز گذشته حجة الاسلام والمسلمين سيد حسن خميني يادگار بزرگوار امام راحل (ره) به همراه خانواده و تعدادي از اعضاي دفتر امام با حضور در منزل دكتر محسن ميردامادي دبيركل حزب مشاركت ايران اسلامي، با خانواده ايشان و ديگر زندانيان سياسي ديدار و گفتگو كردند.



به کزارش موج سبز آزاددی در اين ديدار خانواده هاي دكتر ميردامادي، سيد مصطفي تاجزاده، مهندس بهزاد نبوي، دكتر تاجرنيا، فيض الله عرب سرخي و سيد شهاب الدين طباطبايي در ارتباط با وضعيت همسران دربندشان توضيحاتي دادند و ضمن تشكر از حضور حجة الاسلام سيد حسن خميني از شرايط به وجود آمده و بويژه بلاتكليفي اين عزيزان و عدم پاسخگويي مراجع قضائيه عليرغم تآكيداتشان بر التزام به قانون، از روند جديد دستگيري ها كه نسل جوان اصلاح طلبان از جمله فرزند محسن ميردامادي و ديگر فرزندان اعضاي جبهه مشاركت را نشانه رفته است، ابراز نگراني شديد كردند.


در اين ملاقات يادگار امام و ديگر اعضاي بيت ايشان ضمن دلجويي از خانواده هاي زندانيان سياسي براي رفع مشكلات در اسرع وقت ابراز اميدواري كردند.
گفتني است جز فخرالسادات محتشمي پور همسر سيد مصطفي تاجزاده، همسران ساير بازداشت شدگان كه در بند 209 به سر مي برند با همسرانشان طي اين سه ماه حداقل يك بار ملاقات داشته اند و محتشمي پور در پاسخ به اين سوال كه علت عدم امكان ملاقات با همسرش را چه مي داند گفت: پاسخ را ممانعت كنندگان از اين حق شرعي انساني و قانوني بايد بدهند و من همچنان به عنوان ياردرگهواره امام خود را ملزم به پيروي از فرمايشات آن بزرگوار خصوصا اين فرموده ايشان مي دانم كه « نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد»


لازم به ذكر است روز گذشته تعدادي از چهره هاي سياسي و فعالان جامعه مدني با حضور در جمع خانواده زندانيان سياسي عيد فطر را حضورا به ايشان تبريك گفته همبستگي خود را با آنان اعلام كردند. خانواده هاي زندانيان سياسي همچنين صبح ديروز با حضور در منزل آقاي كروبي و دفتر آقاي خاتمي عيد را به آنان تبريك گفتند و از توجه و پيگيري هاي آنان نسبت به وضعيت زندانيان سياسي تشكر كردند.

پاسخ یک رزمنده سبز به نامه احمد توکلی

جناب آقاي توكلي




با سلام

از ابتداي فاجعه تقلب شما به صورتي نخ نما سعي كرديد كه به خيالتان "ميانه" را بگيريد كه باد هر سمتي وزيد،شما نيز بوزيد.
احتراما (به شيوه خودتان كه اول با احترام شروع مي كنيد و سپس دروغ گويي و تهمت مي آغازيد)نكات زير را به اطلاع مي رسانم:


1-مردم ايران،اگر منظور مردمي است كه شما خائن مي دانيد و ما صادق براي همين كه سياست مداران نا لايق بر سر كار نباشند به ميدان جهاد با دروغ و تقلب و ريا آمده اند تا باز جنگي خانمان سوز بر پا نشود(مي دانم كه جنگ قبلي تحميلي بود و درود بر شهدايش) تا لازم نباشد اين مردم به قول شما يك گام بر ندارند. نكته درستي گفتيد.بله! مردم براي حكومتي كه تقلب مي كند و مردم اش را چون غاصبان صهيونيست به صلابه مي كشد، و مورد هتك و شكنجه وتجاوز ... قرار مي دهد به جنگ نمي روند. از مردم انتظار داريد به دليل بي كياستي فردي چون احمدي نژاد كه منتخب ملت ايران نيست و مدام براي آنكه اسم و چهره اش بر صدر اخبار باشد، دم از محو اين و آن مي زند و قطعنامه ها را مسخره مي كند، حاضر باشند به جنگ بروند؟
خير!ما براي اين وطن فروشي ها –كه در حراج منافع ملي ايران در خزر و انهدام توليد با باج ورود كالاي بنجل چيني آشكار شده-به جنگ نخواهيم رفت. ما هم اكنون با دستان خالي با نيروهاي مستضعف شما(كه از قضا در كشتار ضعف ندارند) در نبرديم.
با گلوله و باتوم برقي و گاز اشك آور مادران و خواهران و زنان ما را مي زنند و مي برند و تجاوز مي كنند و بعد بر روي شان اسيد ميريزند و در گور ناشناس خاك مي كنند و بعد مادر داغ ديده را تحت فشار مي گذارند كه دندان خشم بر جگر بندد كه "آبروي نظام" نرود.


پسران و پدران ما را در سردخانه هاي صنعتي 2 ماه نگه مي دارند و بعد هم انكار مي كنند.


بماند! كردار هر كس بر او عيان است.


2- آقاي توكلي، با پوزش مي گويم: يا چون محمد نوري زاد آزاده باشيد و يا اگر آزاده نيستيد جريان نفاق در پيش نگيريد و خود را در كسوت چهره اي وجيه المله و دوله جا نزنيد. دم خروس از رفتارتان پيداست. شما نيز چون بسياري ديگر كه بر رنج و ماتم ملت ايران يا سكوت كردند و يا خنديدند، سكوت كنيد و بخنديد و بدانيد باد روزي در مسير عدالت و انسانيت و شرف خواهد وزيد.


3-آقايان موسوي و كروبي و خاتمي ، فرزندان نظامي كه بازداشتگاه زير زميني دارد و ايرانيان را در روز روشن در خيابان به گلوله مي بندد نيستند، آنان فرزندان مردم ايرانند. همان هايي كه شما در مجلس هفت و هشتم با رد صلاحيت نمايندگانشان، توانستيد "جهشي" وارد خانه شان شويد. خانه ملت. اكنون اما فرزندان پاكباز ايران كه در دوران تحصيل شما در انگليس، در جبهه ها دست و پاي شان را از دست مي دادند در زندانند. بمان ننگ اينكه مستضعفان شما سعيد حجاريان را ترور مي كنند و باز هم ميل كثيف شان ارضاء نمي شود ، او را وادار به نگارش متني سراپا غير عقلاني مي كنند تا دل "يك نفر" خوش شود. وااسفا ! اي كاش اين را هم انحراف و خيانت مي دانستيد.

4-مشكل ما با امثال شما در همين خود را به خواب زدن است. اين دولت برآمده از راي مردم است براستي؟ بسيار خب! اگر جرات داريد با حضور مردم و نمايندگان شان رفراندومي برگزار كنيد تا ببينيد چه دولتي برآمده از مردم است.گمان مبريد كسي در پي انقلاب نرم و سخت است.نه! ما خواستار هر چه انساني تر و لاجرم دموكراتيك تر شدن حكومت هستيم. منظورم از دموكراتيك آن است كه امثال شما هم با تقلب ناشي از حذف رقيب وارد خانه ملت نشويد.تا بعدها احمدي نژادي هم پيدا نشود كه با خاك و جان و ناموس مردم چنين بازي و كفران كند. و منظورم از انساني آن است كه اگر مردم كشوري به حكام دروغ گويشان اعتراض مسالمت آميز كردند، كارشان به گزارش هاي آنچناني پزشكي قانوني نيوفتد و در گورهاي دسته جمعي خاك نشوند. ناموسشان را با يك گربه در سلول انفرادي رها نكنند. نان آور خانه شان را 90 شب در انفرادي نبرند. برادرشان را شكنجه دارويي نكنن. انساني تر يعني همين. افق 1404 پيش كشتان!


5-جناب آقاي توكلي!من هم سن و سال فرزند شما هستم. براي من دردناك است كه مردان پا به سن گذاشته را چنين ميل و هوس دنيا بردارد تا واقعيت را نبينند و نشنود. ما در راهپيمايي پرشكوه اخيرمان، شعار غالب و قالب مان همان بود كه در حضور ميليوني ديگرمان به رخ كشيديم:
مرگ بر ديكتاتور
هم غزه ،هم لبنان،جانم فداي ايران
ما اهل كوفه نيستيم ،پول بگيريم باستيم
توپ،تانك،تجاوز...ديگر اثر ندارد
دروغگو دروغگو شصت و سه درصد ات كو؟

جناب آقاي توكلي دروغ را دامن نزنيد.اين شعارها را ما از همان اولين روز تاريخ نوين ملت ايران كه از خرداد 42 شروع نمي شود و از قضا به ريشه هايي در مشروطه مي رسد (يعني 25 خرداد) سر داده ايم. اينان شعارهاي واقعي مردم ايران بود كه در هزاران فيلم قابل ديدن و شنيدن است.هر چند كه رسانه ضد ملي حتي از پخش مسابقه فوتبال سبز هم مي ترسد، شما نترسيد و حقيقت را بدانيد.


6-متاسفم كه اين توهين شما به ملت ايران كه در عبارت "مي‌نشينند و منتظر مي‌مانند تا همان اكثريت مستضعفي كه به پيروي از امام و مراجع و روحانيت انقلابي، ايران را حفظ كردند بازهم جانفشاني كنند " آمده است هرگز بخشوده نخواهد شد. منظورتان از مستضعفان مبادا امثال صادق محصولي و فرزندان اوست؟ همان صادق محصولي كه همسران شهداي باكري را ... شرمم مي آيد كه بگويم. نامه شير زن خاندان باكري را بخوانيد. همان صادق محصولي كه دوران جنگ از استان هاي شمالي كشور و لابد از "پشت جبهه"!! به انقلاب خدمت مي كرد؟ و لابد ثروت ميلياردي اش را از راه كسب و كار حلال در آورده است. نه يك هفته فروش تراكم و بعد منوع كردن اش در دوران شهرداري رئيس جمهور دوست داشتني اما معيوب تان! نكند فرزندان آقايان حداد را مي گوييد؟ مبادا سلطان زيره جهان ناگهان مستضعف شده باشد؟ نكند سازمان عريض و طويل سپاه پاسداران يعني مجري طرح هاي اقتصادي از نفت گرفته تا موبايل و راه و سد و شهرك و ويلا سازي در دبي و آنتاليا و ... را مستضعف مي دانيد؟ نمي دانستيم راه اندازي بيش از 100 خبرگزاري براي تخريب ميرحسين موسوي در انتخابات استضعاف است. جالب است. ما هنوز نمي دانيم آن 18 هزار ميليارد تومان پول مفقوده مگر به دست مستضعفان مورد نظر شما نرسيد؟ عجيب است كه شما كه اينهمه ناصح و واعظيد درباره اش سكوت كرده ايد.

اقاي توكلي اگر نمي دانيد بدانيد آقازاده آن "يك نفر" اين پول را در تركيه به صورت شمش طلا سپرده گذاري كرده است تا در روز اطعام مساكين و جشن نيكوكاري به فرزندان كارگران بيكار شده در اين 4 سال بدهد!!! نه! آقاي توكلي! شما خود وامدار اينها هستيد. خود با حمايت اينان بر صندلي اي كه متعلق به شما نيست تكيه زديد. اي كاش چون همكار سابق تان آقاي افروغ از شرم اين دوپينگ(رد صلاحيت رقيب) در دور بعد كانديد نشده بوديد.و چون او راه آزادگي مي گرفتيد. يا به توصيه سابق سكوت مي كرديد. به علاوه آنكه اگر حماقت هاي عريان و ندانم كاري هاي خانمان سوز دولت غير مردمي دولت نهم و دولت كودتا نبود و نباشد جنگي ايران را تهديد نمي كند كه به خاطرش مردم بار ديگر چون خوشه گندم بر شوره زار ها بريزند.


7-در باره پيروي از مراجع فرموده ايد. نكند مستضعفان همان ها هستند كه بيت حضرت آيت الله منتظري را با ديوار نوشته هاي موهن پر كردند. نكند آنانند كه اكنون از آيات عظام به بيدادگاه شكايت مي برند؟ نكند آنانند كه چون بر خلاف ميل شان مراجع حاضر به پذيرش تقلب نشدند نامه هاي تهديد آميز براي شان مي فرستند؟ نكند مستضعفان همان ها هستند كه 6 نوه يكي از عالي ترين مرجع تقليد زنده جهان تشيع را با وضعي اسف انگيز ربوده اند؟ آقاي توكلي! دست برداريد.
7- خطاب به محد خاتمي نوشته ايد:" فكر مي‌كنيد اگر كساني كه امروز شعار جمهوري ايراني مي‌دهند، سركار بيايند، شما را خلع لباس و منزوي نخواهند كرد؟ البته اگر زنده‌تان بگذارند". واي برشما. محمد خاتمي تنها رئيس جمهور محبوب تاريخ 30 ساله گذشته است. شما نگران او نباشيد. مردم او را چون ياور و همراهي كه در اين روزگار خدعه و نيرنگ بر ملت، چون جد اش ايستاد در دامن خود از هر گزندي حفظ مي كند. شما لطفا به يار گرمابه و گلستان تان آقاي شريعتمداري بگوييد كه فرزند اش را با چاقو به سراغ او نفرستد. چون سيلي محكمي از مردم خواهد خورد.


بزرگترين افتخار براي هر سياستمداري چون دلاور مردان خاتمي، موسوي و كروبي همين است كه شب ها بر بام خانه ها، نامشان را با عشق و در كنار نام الله تكرار مي كنند و اينان اند مرداني كه مي توانند به آساني و در سايه عشق ملت و دلاوري و انسانيت خودشان بدون هيچ پوشش امنيتي و هلي كوپتر و 1000 محافظ و 6 قلاده سگ 100 ميليون توماني و هزاران حقوق بگير واقعا مستضعف كميته امداد كه با اتوبوس و اجبار براي پركردن محل سخنراني شان مي آورند ... در ميان مردم راه بروند. مي دانم كه شما و رئيس جمهور مردمي تان! و حامي كبير اش!!! نيز آرزوي چنين كاري را داريد اما برايتان متاسفم. شما سمت ظلم را گرفتيد. خدا شما را ببخشد. ملت را نمي دانم.
با سپاس
يك رزمنده سبز

لينك نامه توكلي
http://www.tabnak.ir/fa/pages/index.php

حضور تنها پنج کشور در افطاری سفارت ایران در پاریس

عدم استقبال سفارت‌خانه‌های کشورهای اسلامی از مراسم افطاری امسال سفارت ایران در پاریس، موجب توبیخ کارمندان این سفارت از سوی سفیر دولت احمدی‌نژاد در این کشور گردید.



به گزارش بامدادخبر، درحالی‏که سفارت ایران در فرانسه، با فرستادن بسته‌های خرما و شیرینی‌جات ایرانی از چند روز قبل از ارسال دعوتنامه‌ی رسمی به سفارتخانه‌های کشورهای مسلمان، سعی در برگزاری پرشور مراسم افطاری سالانه‌اش داشت، شرکت نمایندگان تنها پنج کشور در این مراسم، عصبانیت سفیر ایران را در پی داشته است.

یک منبع آگاه در این مورد اظهار داشت که در زمان سفارت صادق خرازی، در دولت اصلاحات، نمایندگان شصت‌وپنج کشور اسلامی، در سطح سفیر و کاردار اول در این مراسم شرکت می‌کردند درحالیکه در مراسم امسال از همین پنج کشور نیز تنها سفیر دو کشور، به مراسم آمده بودند و نمایندگان سه کشور دیگر، کارمندان معمولی سفارتخانه‌هایشان بودند.

گفتنی است که پس از این آبروریزی، سفیر دولت احمدی‌نژاد به شدت عصبانی شده و کارمندان سفارت را به این بهانه که چرا دعوتنامه‌ها را به آدرس اشتباه فرستاده‏اند توبیخ کرده است که این اتهام اعتراض کارمندان این سفارتخانه را برانگیخته است.

آسیب‏شناسی بر راهپیمایی در شهرستان‏ها / تحلیلی بر روز قدس شیراز

به نظر می رسد استراتژی‏هایی که می‏بایست جنبش سبز در شهرهای دیگر ایران در راهپیمایی‏ها اتخاذ نمایند اندکی متفاوت با تهران باشد. این نظر از آنجا به ذهن نگارنده متبادر شد که سبزها توانستند در روز قدس در شیراز جمعیت قابل توجهی را شکل دهند، اما به دلیل عدم رعایت شرایط حاکم بر شهری چون شیراز، که به نظر می‏رسد بر بسیاری شهرهای دیگر ایران به جز تهران نیز حاکم باشد، نتوانستند آنگونه که شایسته جمعیت حاضر بود حضور خود را به نمایش بگذارند.

نگارنده در حدود ساعت 10 صبح به چهار راه پارامونت رسید و جمعیتی شاید حدود 400 نفر از سبزها را مشاهده نمود که توانسته بودند در گوشه‏ای گرد آیند و البته تعداد بیشتری نیز در اطراف و یا سایر مسیرهای منتهی به پارامونت بودند که در نهایت جمعیتی در حدود 5 هزار نفر را تشکیل می دادند، ارقام به هیچ عنوان دقیق نیست بلکه ناشی از تخمین های نگارنده است و این جمعیت چیزی بود که در میدان دید من بود که حتی اگر همه جمعیت همینقدر هم بوده باشد بازهم با توجه به شرایط شیراز در خور ستایش و توجه است.

اما آنچه که مانع از شکل گیری جمعیتی گسترده‏تر از هسته نخستین شد و به طبع آن سرکوب آنان و سایرین را به همراه داشت آن بود که این جمع پیش از رسیدن به تعدادی مناسب‏تر شروع به دادن شعار نمودند و با این کار بهانه سرکوبی را که سرکوبگران، یعنی گروه‏های انصار و ضد شورش که بدان نیاز داشتند را در اختیار آنان قرار دادند و به اندازه کافی بزرگ نبودن جمعیت آنان نیز این امر را برای سرکوب‏گران بسیار ساده نمود و برخورد با این هسته نخستین نیز موجبات سردرگمی و در برخی موارد ترس حاضران دیگر را به همراه داشت.

به نظر می رسد با توجه به این وضعیت، سبزها در شهرستان‏ها حتی اگر موجبات شعار دادنشان تا پایان مراسم‏ها و راهپیمایی‏ها هم فراهم نگردید، به نشان دادن علامت پیروزی و سایر نمادهای این جنبش و از جمله رنگ سبز اکتفا نمایند که این امر خود بی شک بسیار تاثیر گذارتر از حضوری ناگهانی و پر سر و صدا اما کوتاه مدت باشد که در نهایت سرکوب را به همراه خواهد داشت.

صرف نشان دادن علامت پیروزی و نمادهای سبز همراهی تعداد بیشتری از مردم را بر خواهد انگیخت که این امر سرکوب را برای نیروهای امنیتی و شبه امنیتی مشکل خواهد کرد. دعوت افراد به آرامش هم وظیفه‏ای است که هر یک از حاضران بر عهده دارند چون در این شرایط دو دسته به راهپیمایی‏های سبز ضربه میزنند، یک عده افرادی که به دلیل جو حاکم کنترل احساسی خود رو از دست می‏دهند و دیگری افرادی که با ماموریت قبلی از سوی نهادهای سرکوبگر عامدانه به دنبال به تشنج کشاندن تجمع و آماده کردن زمینه برای سرکوب حاضران هستند.

به نظر نزدیکترین مناسبت بعدی برای گردهم آیی سبزها راهپیمایی 13 آبان باشد که توجه به نکات ذکر شده در بالا شاید امکان گردهم آیی گسترده‏تری را در اختیار جنبش سبز ایران در سایر شهرهای ایران که از تمرکز جمعیتی و گستردگی جغرافیایی تهران برخوردار نیستند قرار دهد. بی شک با کمی حوصله و صبر تمام ایران سبز خواهد شد و این چندان دور از دسترس نیست، فقط کافی است کمی آگاه باشیم.

احمدی نژاد و نظریه تضادی لوئیس کوزر

کوزر جامعه شناس شهیر در نظریه خود پیرامون تضاد و کارکردهای آن قضیه‏ای به مضمون زیر دارد که: تضاد بیرونی یک گروه یا جامعه با گروه‏ها و جوامع دیگر می تواند موجب افزايش همبستگی درونی و تمرکز بیشتر ساختار حکومتی درون آن جامعه گردد.



حال با توجه یه این قضیه به نظر می رسد که محمود احمدی‏نژاد با طرح دوباره موضوع هولوکاست و سایر سخنان جنجالی‏ای که مدتی بود کمتر بر زبان می‏آورد و روز قدس، به نظر در حال تلاش برای شروع دوباره‏ تکرار سخنان تنش‏زا در عرصه روابط بین المللی می‏باشد. در این میان وی دو هدف عمده را دنبال می‏نماید، یکی در داخل ایران و دیگری در خارج که هر دو با اعتراضات مردمی اخیر نسبت به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری در ارتباط است.

کاملا آشکار است که تکرار موضوعاتی چون هولوکاست بی گمان واکنش دیگر کشورهای جهان را در پی خواهد داشت که نمونه هایی از آن را پس از سخنرانی احمدی‏نژاد در روز قدس به وضوح مشاهده نمودیم. این موضوع اولا توجه جهانی نسبت به مسائل موجود در ایران از قبیل نقض گسترده حقوق بشر و همچنین اعتراضات چند ماه گذشته را کاهش داده و بر روی این سخنان و شخص محمود احمدی‏نژاد متمرکز می‏نماید. ثانیا در داخل کشور نیز با استفاده از واکنش‏های احتمالی نسبت به چنین سخنان جنجال برانگیزی دوباره موضوع قدیمی تهدید از سوی دشمنان نظام مطرح گردیده و با القاء این امر که نظام در شرایط خطرناکی از سوی دشمنان قرار گرفته است مجوز سرکوب‏های دیگری برای هرگونه اعتراض را صادر نموده و واکنش کشورهایی چون فرانسه، آمریکا، انگلیس و ... را دستاویز قرار خواهد داد.

این امر یعنی سرکوب های شدیدتر را در نظر مردمی که هنوز اندک اعتقادی به حاکمان فعلی دارند مشروع جلوه خواهند داد که نتیجه این امر ایجاد فضایی نظامی تر از گذشته می‏باشد. اگر اندکی منطقی به موضوع بنگریم این سخنان حمایت بخش‏هایی از جامعه را با توجه به قضیه‏ای که در ابتدای نوشتار از کوزر طرح نمودم و شرایط آن را احمدی‏نژاد با سخنرانی‏های جنجال برانگیزش ایجاد خواهد نمود کسب خواهد کرد، همان چیزی که امروز سرکوبگران بسیار بیشتر از گذشته بدان نیازمندند.

راه مقابله‏ با این موضوع نیز در شرایط فعلی به نظر می رسد این امر باشد که این توطئه نامشروع را به صورت گسترده و قبل از آنکه از سوی آنان به کار گرفته شود افشا کرد که بی شک افشای آن پیش از طرح از سوی خود آنان قدرت این استراتژی را به شدت کاهش خواهد داد.

هاشمی و سیدحسن خمینی عقب‌نشینی کردند؟ جواب من، خیر

چیزی که در نماز دیروز عید فطر بیش‌تر از هر چیزی توجه‌ها را جلب کرد، آمدن هاشمی و سیدحسین خمینی (و در وهله بعد ناطق‌نوری) به نماز و ایستادنشان پشت رهبر (و در کنار احمدی‌نژاد) بود. خیلی‌ها این حرکت را به کوتاه آمدن این افراد و حتی خیانت به جنبش مردم تعبیر کردند. واکنش اولیه من هم وقتی سر ظهر از خواب پا شدم و خبر را شنیدم، تعجب بود. اما کمی که فکر کردم نظرم کاملاً عوض شد. شما هم اگر این حس را داشته‌اید، بخوانید. شاید نظرتان عوض شد.



نماز عید فطر یکی از بسیار معدود مراسمی است که تقریباً همه آدم‌های نظام در آن شرکت می‌کنند. من شخصاً مراسم دیگری یادم نمی‌آید که هر سال همه در آن شرکت کنند. به نظر من شرکت نکردن در نماز عید فطر معنایش این است که نمی‌خواهی پشت رهبر نماز بخوانی. آیا هاشمی در این سه ماه کاری کرده که چنین معنایی از آن فهمیده شود که حالا شرکتش در نماز عید فطر را به عقب‌نشینی تعبیر کنیم؟

هاشمی در این مدت در دو مراسم که قاعدتاً باید شرکت می‌کرد، شرکت نکرد: تنفیذ و تحلیف. هر دوی این مراسم ربط مستقیم به احمدی‌نژاد و مشروعیت دادن به انتخاب او داشتند و هاشمی نمی‌خواست این کار را بکند وگرنه هاشمی چند روز بعد از همان مراسم تحلیف، در مراسم تودیع و معارفه هاشمی شاهرودی و صادق لاریجانی شرکت کرد. قاعدتاً یک دلیلش احترام به شخص شاهرودی بوده. ولی در هر صورت رئیس قوه قضائیه منصوب مستقیم رهبر است و اگر هاشمی به جایی رسیده بود که پشت رهبر نماز نخواند، آن‌جا هم نباید می‌رفت. البته هاشمی در هیچ کدام از دو نماز جمعه بعد از انتخابات رهبر نرفت که طبیعی هم بود. تا جایی که من یادم می‌آید هاشمی هیچ وقت جز مواقعی که امام جمعه است، به نماز جمعه نمی‌رود. چه رهبر امام جمعه باشد و چه کس دیگر.

البته هاشمی به نوعی مزد حضورش در نماز عید فطر را هم گرفت. رهبر در کل سخنرانی‌اش عملاً فقط یک بار درباره موضوعات مربوط به بعد از انتخابات حرف زد و آن هم در مذمت تهمت زدن و اعتراف علیه اشخاص غایب در دادگاه‌ها بود. قاعدتاً یکی از مخاطبان این حرف مهدی هاشمی (پسر وسطی هاشمی) است که در این دادگاه‌ها خیلی اسمش برده شد. البته من فکر می‌کنم این بخش از حرف‌های رهبر مخاطب مهم دیگری هم داشت که بعدتر می‌گویم.

اما هاشمی دیروز یک کار دیگر هم کرد که خیلی توجهی به آن نشد و آن هم شرکت نکردنش در مراسم دیدار رهبر با کارگزاران نظام بود که هر سال بعد از نماز عید فطر در بیت رهبر برگزار می‌شود. در عکس‌هایی که از مراسم آمده، آن بالا و پشت سر رهبر فقط رؤسای سه قوه نشسته‌اند و جای هاشمی به‌طرز تابلویی خالی است که البته عکاس هم در همه عکس‌ها خیلی سعی کرده که این جای خالی را نشان ندهد.

من رفتم و عکس‌های دیدارهای سال‌های پیش را پیدا کردم. هاشمی در چهار سال اخیر فقط در سال ۸۵ در این مراسم حاضر نبوده و هم پارسال و هم پیارسال بوده. فکر می‌کنم این نرفتن امسال هاشمی به مراسم دیدار با کارگزاران نشانه روشنی است از این‌که او می‌خواهد به رهبر بگوید فقط تا جایی که از نظر رسمی مجبور است و باید، در کنار او می‌نشیند و نه بیشتر. مثلاً حدس می‌زنم چند روز دیگر که قرار است اجلاس سالانه خبرگان برگزار شود، هاشمی همراه مجلس خبرگان به دیدار رهبر خواهد رفت و کنار او خواهد نشست.

اما سیدحسن خمینی
به نظر من سیدحسن خمینی هم وضعیتی شبیه هاشمی داشت. او هر سال در ردیف اول نماز عید فطر بود. او در این سه ماه حرفی نزده بود یا کاری نکرده بود که معنای تلویحی‌اش پشت کردن به رهبر باشد که حالا فکر کنیم عقب‌نشینی کرده. سیدحسن خمینی دو اقدام اعتراضی علنی داشته: شرکت نکردن در مراسم تنفیذ و همراهی نکردن احمدی‌نژاد و دولتش در بازدید امسالشان از مرقد آیت‌الله خمینی. باز هم هر دوی این‌ها مربوط به رسمیت نداشتن انتخاب احمدی‌نژاد بوده است.

اتفاقاً سیدحسن خمینی هم مثل هاشمی بعد از نماز کاری کرد که موضعش را معلوم کرده باشد. او به دیدن خانواده محسن میردامادی (دبیرکل زندانی جبهه مشارکت که پسرش را هم چند روز پیش گرفتند) و بعد به دیدن جواد امام (عضو تازه از زندان آزاد شده سازمان مجاهدین انقلاب) رفت.

غایب بزرگ: خاتمی
اما من فکر می‌کنم خبر اصلی نماز عید فطر، نه آمدن هاشمی و سیدحسن خمینی، که نیامدن خاتمی بود. خاتمی در همه این سال‌ها در ردیف اول نماز حاضر بود و نیامدنش به نماز عید فطر، اعتراضی واضح است. موسوی و کروبی اساساً هم این سال‌ها هیچ وقت در صف‌های اول نماز دیده نمی‌شدند. می‌توان مطمئن بود که آن‌ها هم با دلیلی شبیه خاتمی به نماز نیامده‌اند، اما نیامدن خاتمی با توجه به این‌که همیشه در صف اول بود، پیغام خیلی روشن‌تری دارد.

این را هم بگویم که به نظر من یکی از مخاطبان رهبر وقتی می‌گفت اعتراف علیه دیگران در دادگاه به دردی نمی‌خورد، خاتمی بود. چون در دادگاه‌ها علیه خاتمی هم خیلی حرف زدند. علیه موسوی و کروبی هم بود، اما فکر کنم از همه بیشتر علیه خاتمی بود. من فکر می‌کنم رهبر قصد داشت از خاتمی دلجویی کند.

جزئیات بیشتری از دیدار سیدحسن خمینی با خانواده زندانیان سیاسی

شبکه جنبش راه سبز(جرس):شامگاه یک شنبه حجت الاسلام سيد حسن خميني نوه امام خمینی به همراه خانواده و تعدادي از اعضاي دفتر امام با حضور در منزل محسن ميردامادي دبيركل در بند حزب مشاركت ايران اسلامي، با خانواده میردامادی و ديگر زندانيان سياسي و اسرای جنبش سبز ديدار و گفتگو كرد.

در اين ديدار خانواده‌هاي ميردامادي، سيد مصطفي تاج زاده، بهزاد نبوي، تاجرنيا، فيض‌الله عرب سرخي و سيد شهاب الدين طباطبايي در ارتباط با وضعيت همسران خود توضيحاتي دادند و نگرانی خود از شرايط به وجود آمده و بويژه بلاتكليفي آنها و عدم پاسخگويي مراجع قضائي عليرغم ادعای قوه قضائیه درباره التزام به قانون را اعلام کردند.

به گزارش خبرگزاری ایلنا،آن ها همچنین در حضور نوه آیت الله خمینی از روند جديد دستگيري‌ها كه نسل جوان اصلاح طلبان از جمله فرزند محسن ميردامادي،مهدی شیرزاد فرزند احمد شیرزاد،حسین نعیمی پور فرزند محمد نعیمی پور و ديگر فرزندان اصلاح طلبان را نشانه رفته ابراز نگراني شديد كردند.

در اين ملاقات حجت الاسلام حسن خمینی و ديگر اعضاي بيت امام ضمن دلجويي از خانواده‌هاي زندانيان سياسي براي رفع مشكلات در اسرع وقت ابراز اميدواري كردند.

پایگاه اطلاع رسانی فراکسیون خط امام مجلس نیز در گزارشی از دیدار حجت الاسلام حسن خمینی با خانواده برخی از اصصلاح طلبان دربند خبر داد که جز فخرالسادات محتشمی پور همسر سید مصطفی تاجزاده، همسران سایر بازداشت شدگان با همسرانشان طی این سه ماه حداقل یك بار ملاقات داشته‌اند.

فخر السادات محتشمی پور در پاسخ به این سئوال كه علت عدم امكان ملاقات با همسرش را چه می‌داند گفت«پاسخ را ممانعت كنندگان از این حق شرعی انسانی و قانونی باید بدهند و من همچنان به عنوان یار در گهواره امام خود را ملزم به پیروی از فرمایشات آن بزرگوار خصوصا این فرموده ایشان می‌دانم كه "نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد".»

بنابر این گزارش روز گذشته تعدادی از چهره های سیاسی و فعالان جامعه مدنی با حضور در جمع خانواده زندانیان سیاسی عید فطر را حضورا به ایشان تبریك گفته همبستگی خود را با آنان اعلام كردند.

خانواده های زندانیان سیاسی نیز با حضور در منزل مهدی كروبی و دفتر سیدمحمد خاتمی عید را به آنان تبریك گفتند و از توجه و پیگیری‌های آنان نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی تشكر كردند.

باید از افراد نام برده شده در دادگاه‌های نمایشی اعاده حيثيت شود

شبکه جنبش راه سبز(جرس):علی شکوری راد عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت گفت« اگر در دادگاه‌ها از افرادي اسم برده شده بايد از آنان اعاده حيثيت شود و فرصت مقتضي در اختيار آنان قرار گيرد تا از خودشان دفاع كنند.»
علي شكوري راد در پاسخ به سوالي در خصوص سخنان روز یک شنبه آیت الله خامنه ای مبني بر عدم حجيت شرعي اعترافات متهمان دادگاه‌ها در مورد اشخاص ديگر به خبرگزاری ایلنا گفت« مشكل اصلي فضاي بي اخلاقي است كه از زمان انتخابات در كشور بوجود آمده و بايد جلوي آن گرفته شده تا سپس جبران مافات شود.»
وي با بيان اينكه برخي رسانه‌هاي وابسته به دولت اخلاق را رعايت نمي‌كنند، افزود«در حالي كه بر اساس مصوبه شورايعالي امنيت ملي مطبوعات از انتشار برخي مطالب نهي شده‌اند، اما برخي روزنامه‌هاي وابسته به دولت اين دستور رعايت را نمي‌كنند كه نشانه بي‌اخلاقي سياسي است و اول بايد جلوي اين رفتارها گرفته شود تا سپس كوتاهي هاي صورت گرفته جبران شود.»
عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت تاکید کرد که« طبيعتا اگر در دادگاه‌ها از افرادي اسم برده شده بايد از آنان اعاده حيثيت شود و فرصت مقتضي در اختيار آنان قرار گيرد تا از خودشان دفاع كنند، هر چند كه فكر نمي‌كنم چنين اتفاقي بيفتد، زيرا اراده‌اي براي حل سوء ظن ها وجود ندارد.»
شكوري‌راد در پاسخ به سوالي در مورد تعرض به سيد محمد خاتمي در راهپيمايي روز قدس نیز گفت« خاتمي حتي در بين مخالفين هم داراي احترام است و فقط عده‌اي بي اخلاق مي خواستند امنيت ايشان را به مخاطره بيندازند كه در مقابل خيل عظيم هوادران رهبران اصلاحات به چشم نمي‌آيد و لذا آنان پس از برخورد اخير نتيجه عكس خواسته‌شان را گرفتند.»

تناقض گویی مقامات رسمی ادامه دارد؛پرویز سروری تعداد کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را 37 نفر اعلام کرد

شبکه جنبش راه سبز(جرس): عضو کمیته ویژه مجلس هشتم تعداد کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را 37 نفر اعلام کرد و مدعی شد که 25 نفر از کشته شدگان مردم و 12 نفر بسیجی بوده اند.


پرویز سروری در ادامه اظهارات متناقض مقامات رسمی در مورد شهدای جنبش سبز طی مصاحبه ای با خبرگزاری ایسنا دریافت لیست 69 نفر از شهدای جنبش سبز را از کمیته موسوی-خاتمی تائید کرد اما مدعی شد که«آنچه كه از بررسي‌ها بر مي‌آيد ليست قطعي كشته‌شدگان 25 نفر است كه با بسيجيان شهيد شده به حدود 37 نفر بالغ مي‌شود كه اين آمار قطعي‌ترين و نزديك‌ترين آمار در دست مي‌باشد و باقي اين موارد گمانه‌زني مي‌باشد.»


آمار جدید مقام های رسمی از کشته شدگان بر اثر خشونت نیروهای نهادهای نظامی،انتظامی و شبه نظامی علیه مردم شهید شدند در حالی اعلام می شود که محمدعلی(عزیز) جعفری فرمانده سپاه پاسداران روز 7 شهریور در کنفرانس خبری با ارائه آمار متناقضی، کل کشته شدگان را 29 نفر اعلام و ادعا کرده بود که«در حوادث اخیر ۱۳ نفر از نیروهای بسیج و حدود ۷ نفر از نیروهای مردمی که بعضا سابقه بسیجی نیز داشتند، به شهادت رسیدند»و«از مخالفین و معارضین نیز ۹ نفر کشته شدند.»


به این ترتیب تناقض میان آمار ارائه شده از سوی پرویز سروری که همزمان عضو کمیته ویژه مجلس و سرپرست کمیته ویژه شورای عالی امنیت ملی درباره حوادث پس از انتخابات را بر عهده دارد و ادعای فرمانده سپاه در مورد کشته شدن تنها 9 نفر از مردم معترض،حاکی از تناقض های مکرر در اظهارات مقام های رسمی درباره شمار شهدای جنبش سبز است.

نصرالله ترابی،عضو فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی یک روز بعد از اظهارات فرمانده سپاه پاسداران و ادعای محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران مبنی بر«کشته شدن 20 نفر بسیجی در حوادث اخیر» گفت« با توجه به این آماری که می‌گویند پس چرا ما هیچ مراسمی ندیدیم که برای آنها بگیرند؟»

نماینده شهرکرد با بیان اینکه اگر فرمانده کل سپاه پاسداران اسمی در اختیار دارد اعلام کند، گفت«« هروقت اسم رسمی دادند، قابل صحبت است اما چیزی که تاکنون ما دیدیم یک نفربسیجی بیشتر نبود که برایش مراسم گرفتند.»

از سوی دیگر اما به گفته علیرضا بهشتی علاوه بر لیست 69 نفره ای که کمیته منتخب موسوی-کروبی از شهدای جنبش سبز به مجلس ارائه کرده دستکم 3 شهید دیگر نیز شناسایی شده اند و به این ترتیب شهدای جنبش سبز به 72 نفر رسیده است. این در حالی است که حداقل 7 نفر از شرکت کنندگان در راهپیمایی های پس از 22 خرداد هنوز مفقود الاثر هستند.

با این حال پرویز سروری در حالی آمار 37 نفر کشته شدگان پس از انتخابات را اعلام کرد که کمیته ویژه مجلس به گفته کاظم جلالی به دلیل نبودن نام پدر کشته شدگان در فهرست ارائه شده از سوی کمیته موسوی-کروبی حاضر به تحقیق و پیگیری این فهرست نشده است.


عجیب ترین ادعا در این باره اما هفته گذشته در بولتن داخلی سپاه پاسداران مطرح شد و این ارگان نظامی که به طور مستقیم در سرکوب اعتراضات مردمی نقش داشته، ادعا کرد که به دلیل عدم درج « شماره شناسنامه کشته شدگان» در فهرست کشته شدگان پس از انتخابات که از سوی کمیته پیگیری موسوی- کروبی به مجلس ارائه شده،بررسی سرنوشت این افراد و تحقیق درباره آن ها غیرممکن است!

فرهنگنامه معاصر (۵۳) مداح

ابراهیم نبوی:

مداح ( Maddah ): فحاش. بی ادب. عصبی. کسی که در گذشته مدح ائمه را می گفت و حالا به مخالفان سیاسی فحش می دهد. یک نوع فروشنده که مقداری دین به فروش می رساند و با پول آن خانه می خرد. لات. مفتخور. کسی که با گریاندن مردم پول درمی آورد. کسی که شغل رسمی اش گریاندن مردم است. مردی که مثل خوانندگان پاپ و راک مردم را احساساتی کرده و آنها را به واکنش های غیرمعقول وادار می کند و درعوض پول زیادی می گیرد. شریک دزد و رفیق قافله( کسی که برای مظلومی در گذشته گریه می کند تا به ظالمی در حال حاضر کمک کند.) کاربرد در جمله: " حاج منصور ارضی مداح اهل بیت گفت: " هنوز فتنه نخوابیده، هر سحر موسوی و کروبی را لعنت کنید."


مداحان معاصر: " سید جواد ذاکر طباطبایی، فرید نجفی، واعظی، کریمی، خلج، حدادیان، حسین یقطین، حسین سیب سرخی، حاج نریمان پناهی، حاج محمود کریمی، کربلایی حمید علمی، سید مهدی میرداماد، ملاباسم کربلایی، حاج نزار قطری"


اسامی برخی از مداحی های مهم معاصر


ناگهان، گل، دریا، بارون بارونه زمینها تر می شه، خداروشکر محرمت رو دیدم، باغبان، بهترین، بروبرو من ترو می خوام، ای مادر، شب شب عشق و شوره، لبات، ای شمع، شام، شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم، کجا؟ داغ، مادر، حیدر، مولا، شب هجران، طلب یار، انتظار حق، بین الزینب، شب جدایی، مراببوس، شهید قریب، گل نرگس، گل مریم سر راه تو پرپر کردم، ماه منیر، فبکایقینی، تک سوار، محفل اشک، از حرم تا به حرم


شغل دوم


حسین سیب سرخی( قمه زن، سرتیم عملیات لباس شخصی ها، مشاور رئیس جمهور، مشاور قاضی ظفرقندی، ترک اعتیاد، روضه خوان بیت رهبری) احد قدمی( داماد پروین احمدی نژاد، اخراجی حوزه علمیه به جرم لام، لباس شخصی، اخراجی از ایران خودرو بخاطر رشوه، مشاور احمدی نژاد)، حسین سازور( لباس شخصی مسلح)، حاج منصور ارضی( هدایت اراذل و اوباش)، روح الله بهمنی( کارچاق کن)، حاج عبدالرضا هلالی( بازی در فیلم پورنو، عملیات استشهادی بعد از نشئگی) نریمان( دریانوردی)حدادیان( کارگاه آموزش تخصصی مداحی)


حاج منصور ارضی: کسی که از دیدگاههای هیتلر، با زبان شعبان بی مخ، از طریق فحاشی، اشعار حمیرا و مهستی را برای ائمه می خواند و به اندازه مایکل جکسون پول می گیرد.


جملات قصار حاج منصور ارضی


" صد نفر دختر و پسر را به استخری از مشروب برده اند و پس از تجاوز آنها به یکدیگر و مصرف مواد مخدر به میان جمعیت آمده اند و زده اند و کشته اند."، " هنوز فتنه نخوابیده، هر سحر موسوی و کروبی لنت الله علیهما را لعنت کنید."، " قالیباف مثل عمر سعد است." ، " پانزده سال است صهیونیسم برای شکاف بین روحانیت و مداحان برنامه ریزی می کند."


نمونه مداحی های معاصر


همه هستی ام حسینه، می و مستی ام حسینه، خواب هر شبم حسینه، تموم زندگیم بین النهرینه، اسم این جای قشنگ، از حرم تا به حرم، از ابوالفضل تا حسین.


با نگاه فاطمی داری منو چوب می زنی!
چی می شه به این فاطمه یه گوشه چشم نگاه کنی، با اون نگاه فاطمی دلمو کربلا کنی، اگه می آم در خونه ات به یه امیدی می شینم، آرزو دارم که یه شب تو رو تو روضه ببینم، رومو زمین نذار بذار پاتو روی دیده ما، اگه واست زحمتی نیست الآن بیا روضه ما......


ماهی میدون مشکم
جبرئيل ميگه خدا هم الان دور شش گوشه است، تو دو عالم تويي رشكم، اي شكوفه هاي اشكم، مي بينم توي خيالم، ماهي ميدون مشكم


احساس سگ عباس
پر از احساسم سگ عباسم، همیشه من مست ز بوی یاسم( ذاکر)


سگ رقیه
یه رفیق دارم که نامش حسینه، خوش آن دل که دلارامش حسینه، از آن روزی که نامش را شنیدم، بلای عشق او با جان خریدم، دل من ماهیه دریای عشقه ، وجودم آهوی صحرای عشقه، دل دیوونه خاطرخواهه او شد، اسیر زلف و روی ماه او شد... ، دل ما وحشیه آرام نمیشه، تا حسین نبینه آرام نمیشه، اگه پیش خدا باشم همیشه، دل من بی حسین راضی نمی شه، اسیر چشم و ابروی حسینم، سگ عوعو کنه کوی حسینم، خدا مدیون چشماته ابالفضل، دل من به زیر پاته ابالفضل، فقط به عشق بی بی با درد و غم می سازم، بین همه دلبرا به رقیه می نازم، شدم سگ رقیه ببینید ایهالناس، عوعو کنم همیشه به عشق عباس، شدم سگ ابالفضل ببینید ایهالناس، قلاده ام رو بستم کنار کفن العباس، فخرم به اهل محشر حسابم با حسینه، فخرم به اهل عالم شاهم فقط حسینه( ذاکر)


سگ حسین هستیم و عوعو می کنیم
به جرم عشق و عاشقی به ما ميگن ديوونه، بذار ملامت بکنن يه خوب و بد ميمونه، دل من از روز ازل اسير يک نگاهه، حسين دوست داره مگه خاطرخواهی گناهه، ديوونه حسينم و ويروونه حسينم، خراب و مست گوشه ميخونه حسينم، عقل از سر من پريده و ديوونگی جا گرفته، حرف اگه داری با خدا بزن عقلم خدا گرفته، گفتیم اگر سگ حسین هستیم و عوعو میکنیم، بازم میگیم حرفمونو پس نمیگیریم(ذاکر)

شعری برای فرزندان سبز ایران و حمزه غالبی

پرهام:

در این فضای غم زده ،لبخند من گم میشود آن بوسه های داغ من بر روی تو کم میشود

عشق تو در جانم پر است،لیکن بر آن سد میشود آن غصه ها و داغها که آلام جانم میشود

این کینه ها و ننگها حرمان جان سوخته وآن بغض و آه و ناله ها خنجر به جانم میشود

روی گل تو، جان من ،خندیدنت پرواز دل بار دگر روی نفاق ،اندوه و خشمم میشود

بغضم نشسته در گلو،جانم شکنجه میشود از فرط این رنج گران ،خشم،استخوانم میشود

امید ما ایرانیان از ظلم این نا مردمان اینک قبای تیره اندوه و ماتم میشود

از حمزه اینک یاد کن ،فرمانده صبر و امید تنها سلاحش ،یا غیاث المستغیثین میشود

فرزند من، امید من ،ای آرمان میهنم با سعی من،با سعی تو، ایران گلستان میشود

تلبیس عریان میشود،زشتی هویدا میشود کج فهمی بد طینتان ، رسوای عالم میشود

امید سیلابی شود،کج خانه را ویران کند از سبزی ما مردمان ،ایران گلستان میشود

ای جان من ،فرزند من،سبزی نهال روی تست این سبزی و امید تو،سرو و صنوبر میشود

از سایه این سروها،سبزینه ها نو میشوند خار مغیلان و تبر ،دور از وطن گم میشود



شهریور 88

افسوس لیک که مرگ من هر روز و هر شب است.

بهمن شعله ور:

اما دلم تمامی زین راه دور، چشم ترم
شب تا بروز پیش شماست. ..
خون شما به سنگفرش خیابانها خون من است.
مرگ شما به پای عزیزانتان، مرگ من است.
اشگ عزیزتان در این شب تاریک و هولناک اشک من است.
بر سنگفرش خیابان اگر شبی با هم
به خاک میفتادیم، با تیغ این حرامیان
(پاداش این امام به این امت!)
یکباره کارها یکسره میشد.
من نیز چون شما یکبار میمردم
فارغ ز میزبانی این دونان
یا از نمک حرامی آن دژخیمان.
افسوس لیک که مرگ من
هر روز و هر شب است.
سهم من از شهادت این پاکان
هذیان این تب است. هر شامگاه
من سوگوارم، هر شامگاه
سیه پوش یک شهید عزیز
یا دل در اضطراب عزیزی دیگر

دو تا شعر تقدیم به کدخدای ده پائین ارس

ساجد بهشتی:

ای آنکه می کشی یکدمان تیغ !
من نگران آنروزم که تیغت نبرد
شاید رحمی آید به دل ندار جسمت
کنی رحم به جان زن و مرد



ای کدخدای ده پائین رودخانه ی ارس
ای آنکه شده ای به مدح سر مست
بشین به محضر کدخدای عالم خاکی
مزن به خون بندگان خدای دست

علیرضا بهشتی اعلام کرد:شماره حسابی برای کمک به آسیب دیدگان پس از انتخابات

شبکه جنبش راه سبز(جرس):علیرضا حسینی بهشتی فرزند آیت الله بهشتی و نماینده میرحسین موسوی در کمیته منتخب موسوی-کروبی برای پیگیری امور بازداشت شدگان و آسیب دیدگان،با اعلام شماره حسابی برای کسانی که خواهان کمک به آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات هستند گفـت«در پی تماس‌های مکرر شهروندان با کمیته پیگیری امور بازداشت‌شدگان و آسیب‌دیدگان حوادث بعد از انتخابات جهت کمک به آسیب‌دیدگان، این کمیته مبادرت به افتتاح حسابی به همین منظور کرده است.»

سایت تغییر نزدیک به مهدی کروبی از قول علیرضا بهشتی افزود« افرادی که خواهان کمک به آسیب‌دیدگان حوادث بعد از انتخابات هستند می‏ توانند کمک‌های نقدی خود را به شماره حساب ۸۰۰۷۹۶۷ بانک ملی شعبه چیذر، به نام “مجتمع نیکوکاری شهیدان رحمانی” واریز نمایند.»

کمک به آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات

شماره حساب ۸۰۰۷۹۶۷

بانک ملی ایران شعبه چیذر

به نام “مجتمع نیکوکاری شهیدان رحمانی”

اختلال کم سابقه در شبکه اینترنتی کشور ادامه دارد

شبکه جنبش راه سبز(جرس): اختلال در شبكه اينترنت كشور كه از روز پنج‌شنبه 26 شهريور ماه سال جاري در بسياري از نقاط كشور آغاز شده بود همچنان ادامه دارد و «كاهش سرعت اينترنت» و حتی«عدم دسترسي كاربران به سايت‌هاي مجاز»،«اختلال در تماس های تلفنی اینترنتی» و «قطع کامل ارتباط تلفنی اینترنتی با انگلیس» از عوارض اختلال اینترنتی که از روز پنج شنبه و در آستانه راهپیمایی گسترده جنبش سبز در شبکه سراسری اینترنت کشور ایجاد شده و تاکنون ادامه دارد.

خبرگزاری ایلنا در همین خصوص با اشاره به اینکه«اختلال در شبكه اينترنت كشور طي 3 روز گذشته باعث بروز مشكلاتي براي كاربران شده است» و اینکه«در برخي ساعات اين اختلال كاهش يافته و در ساعات ديگر به اوج خود مي‌رسد» خبر داد که اختلال اینترنتی«مربوط به تمامي انواع خط‌هاي اينترنتي ازجمله دايال آپ و ‌ADSL بوده است.»

بنابر این گزارش« اختلال در شبكه اينترنت كشور به بروز مشكلاتي براي كاربراني كه قصد برقراري تماس تلفن‌اينترنتي با خارج از كشور را داشتند منجر شد، كه نكته مهم در اين خصوص عدم برقراري تماس با كشور انگلستان بود كه به طور‌كامل در اين سه روز قطع شده بود.»

ایلنا افزود«چنين اختلال وسيعي پیش از این در روزهاي قبل و پس ازانتخابات ریاست‌جمهوری به وجود آمده بود، ولي بروز اختلال در چنين روز‌هايي كه به اذعان مسئولين شركت زيرساخت هيچ مشكل امنيتي وجودندارد، باعث بروز ابهاماتي براي كاربران كشور شده» و هيچ مسؤولي از شركت زيرساخت و وزارت ارتباطات حاضر به پاسخ گویی در این باره نیست.

احمد شیرزاد؛کودتاگران«کینه شان را هم طایفه ای کرده اند چون عصر جاهلیت»

شبکه جنبش راه سبز(جرس):به دنبال گسترش بازداشت های خانوادگی، احمد شیرزاد که فرزند او مهدی شیرزاد به همراه حسین نعیمی پور تنها یک روز بعد از بازداشت مهدی میردامادی پسر محسن میردامادی دبیرکل دربند حزب مشارکت بازداشت شد،می گوید«مهدی شیرزاد و حسین نعیمی پور غروب جمعه 27 شهریور (18 سپتامبر) در یک مهمانی افطاری بازداشت شده اند.»

این استاد دانشگاه و نماینده مجلس ششم به روزنامه سرمایه گفت که پسرش سرباز است و برای یک مرخصی دو، سه روزه به تهران آمده بود که ماموران با ارائه حکم دادستانی مهدی شیرزاد و حسین نعیمی پور را بازداشت کرده اند.به گفته احمد شیرزاد «پس از بازداشت، برای تفتیش خانه آمدند و چند ساعت خانه را تفتیش کردند و بعد ایشان را با خود بردند.» وی تاکید کرد«نمی دانم کسانی که این دستگیری ها را انجام می دهند چه هدف و انگیزه ای دارند.»

احمد شیرزاد همچنین در وبلاگش «سپیداران» نیز درباره بازداشت فرزندش مهدی،تاکید کرده که سران کودتای انتخاباتی«کینه شان را طایفه ای کرده اند چون عصر جاهلیت.» او نوشته است« شیرزاد بودن، نعیمی پور بودن، میردامادی بودن، جلایی پور بودن و منتظری بودن برای پسران، مشدّد جرم است، اگر خود جرم نباشد» و یادآ.ری کرده که«این بچه ها از آقازادگی، آزاد زادگی اش را به ارث برده اند.»

احمد شیرزاد سه ماه گذشته را«سه ماه زهر آلود» توصیف کرده و درباره رو آوردن کودتاگران به بازداشت خانوادگی نوشته است« نمی دانم این نوع فشار به مخالفان نجیب و بی پناه را از کجا یاد گرفته اند.خیلی نامردند این جماعت.»

متن کامل نوشتار احمد شیرزاد چنین است:



روزگاری سخت

بعد از سه ماه زندگی زهرآلودی که در این تابستان بر ما تحمیل شد بالاخره دیشب مهدی، پسرم را گرفتند. مهدی روح مجسم من است. من در او خودم را می بینم. او که در بند است، زنجیری بر جانم فرو افتاده است گران. حسین نعیمی پور فرزند ارشد محمد را هم با او گرفتند. آن ها را شبانه و در پی ورود به یک مراسم افطار با دوستانشان با خود بردند.

بعید می دانم در تمام دم و دستگاه آقایان، با آن همه آموزش ها و تبلیغ ها، جوان هایی به پاکی، صداقت، صفا و ایمان این جوان ها بشود پیدا کرد. تازه داشت زخم سه ماه اسارت محمدرضا جلایی پور تسکین پیدا می کرد که مهدی میردامادی پسر محسن را گرفتند و سپس مهدی و حسین را. نمی دانم این نوع فشار به مخالفان نجیب و بی پناه را از کجا یاد گرفته اند. خیلی نامردند این جماعت. حوالتشان را به خدا می دهم و از ذات اقدسش می خواهم آب خوش از گلویشان فرو نبرد آن ها را که ستم بر دیگران را برخود حلال کردند.

کدام حقانیت را اثبات می کنند با چنین تطاولی. و کدام وجدان بیداری آنان را بر این کردار زشت محق می شمارد؟ کینه شان را طایفه ای کرده اند چون عصر جاهلیت. شیرزاد بودن، نعیمی پور بودن، میردامادی بودن، جلایی پور بودن و منتظری بودن برای پسران، مشدّد جرم است، اگر خود جرم نباشد. این بچه ها از آقازادگی، آزاد زادگی اش را به ارث برده اند. خدا یارشان باد در این سفر سختی که در پیش دارند. به شوق روزی که مهدی ام را دوباره در آغوش بگیرم و پدرانه او را ببویم و ببوسم، سختی ها را تحمل خواهم کرد. دعایش کنید نشکند او و حسین. و دعایمان کنید، من و محمدنعیمی پور را و مادرانشان را و خانواده ها و خاندانی را که همه دوستشان دارند.
صبح نزدیک است، اما دور می نماید با بی تابی ما.

بیانیه حزب مشارکت در اعتراض به بازداشت جوانان و فرزندان اعضای شورای مرکزی این حزب

شبکه جنبش راه سبز(جرس): حزب مشارکت ایران اسلامی روز یک شنبه 29 شهریور 1388 با انتشار بیانیه ای به بازداشت مهدی محمودیان،حسین نورانی نژاد،مهدی میردامادی،مهدی شیرزاد و حسین نعیمی پور اعتراض کرد.

متن کامل این بیانیه چنین است:

بسم الله الرحمن الرحيم

امروز بیش از 90 روز از بازداشت فرزندان این مردم و فجایع پس از انتخابات میگذرد.دستگیری تعدادی دیگر از فرزندان برومند میهن،از جمله دو تن از اعضای جوانان جبهه مشاركت ایران اسلامی،آقایان نورانی نژاد و محمودیان و نیز بازداشت مهدی میردامادی فرزند دبیركل سرافراز جبهه مشاركت ایران اسلامی اسیر پرافتخار،دكتر محسن میردامادی ، مهدی شیرزاد و حسین نعیمی پور فرزندان اعضای شورای مركزی جبهه مشاركت سند دیگری بر ناكامی كودتای مخملی است.

در حالی كه این جماعت مدعی از صحنه بیرون كردن تمام اصلاح طلبان و نهادهای مرتبط با آنها از عرصه سیاست كشور هستند،دستگیری این جوانان عزیز كه نمونه ای از میلیون ها جوان پرشور و باشعور میهن عزیزمان هستند نشانه قبول درماندگی و قبول شكست آنها در برابر جنبش بزرگ ملت ایران برای احقاق حق خود از كودتاچیان میباشد.تنها جرم این عزیزان آن است كه در یك روند قانونی و آشكار خواستار حاكمیت عدالت اجرای قانون بوده و جویای حق و حقیقت هستند.بر این اساس تنها در صورتی كودتاچیان میتوانند رویای پیروزی خود را محقق بدانند كه همه مردم ایران را دستگیر كنند.

جبهه مشاركت ایران اسلامی،با ابراز تنفر از موج جدید دستگیری ها كه به هدف ارعاب و فشار بر جوانان اصلاح طلب و به خصوص خانواده زندانیان سیاسی صورت میگیرد،به قوه قضائیه هشدار میدهد كه تداوم این روند در ادامه راهی كه مسئولان سابق قوه قضائیه اختیار كرده بودند سبب از رفتن كورسوی امیدی میشود كه در سایه تغییرات اخیر قوه قضائیه و اصلاح امور ایجاد سده است.تسلیم قوه قضائیه و بی ارادگی در برابر اراده غیرقانونی بعضی نهادهای نظامی و امنیتی آتشی است كه خرمن انقلاب و جمهوری اسلامی را خواهد سوزاند و بیش از همه دود آن به چشم قوه قضائیه خواهد رفت.

جبهه مشاركت ایران اسلامی

حزب مشارکت؛ بازداشت های خانوادگی سند ناکامی کودتاگران است

شبکه جنبش راه سبز(جرس): جبهه مشارکت با انتشار بیانیه ای ضمن یادآوری گذشت بیش از 90 روز از بازداشت فرزندان مردم ایران به دستگیرهای جدید از جمله بازداشت مهدی محمودی و حسین نورانی نژاد و همچنین بازداشت مهدی میردامادی،مهدی شیرزاد و حسین نعیمی پور فرزندان اعضای شورای مرکزی این حزب اعتراض کرد.

در بیانیه حزب مشارکت با اشاره به اینکه«امروز بیش از 90 روز از بازداشت فرزندان این مردم و فجایع پس از انتخابات می گذرد» از بازداشت های جدید که در اغلب موارد فرزندان و اعضای خانواده اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت و سایر چهره های اصلاح طلب را هدف قرار داده به عنوان«سند دیگری بر ناكامی كودتای مخملی» توصیف شده است.

حزب مشارکت همچنین با تاکید براینکه کودتاگران«مدعی از صحنه بیرون كردن تمام اصلاح طلبان و نهادهای مرتبط با آنها از عرصه سیاست كشور هستند» تاکید کرده که«دستگیری این جوانان عزیز كه نمونه ای از میلیون ها جوان پرشور و باشعور میهن عزیزمان هستند نشانه قبول درماندگی و قبول شكست آنها در برابر جنبش بزرگ ملت ایران برای احقاق حق خود از كودتاچیان می باشد.»

این بیانیه با یادآوری اینکه«تنها جرم این عزیزان آن است كه در یك روند قانونی و آشكار خواستار حاكمیت عدالت اجرای قانون بوده و جویای حق و حقیقت هستند» تاکید کرده که« تنها در صورتی كودتاچیان میتوانند رویای پیروزی خود را محقق بدانند كه همه مردم ایران را دستگیر كنند.»

حزب مشارکت ایران اسلامی همچنین با «ابراز تنفر از موج جدید دستگیری ها كه به هدف ارعاب و فشار بر جوانان اصلاح طلب و به خصوص خانواده زندانیان سیاسی صورت می گیرد» به قوه قضائیه هشدار داده كه«تداوم این روند در ادامه راهی كه مسئولان سابق قوه قضائیه اختیار كرده بودند سبب از بین رفتن كورسوی امیدی می شود كه در سایه تغییرات اخیر قوه قضائیه و اصلاح امور ایجاد شده است.»

فراگیرترین حزب سیاسی اصلاح طلب همچنین بازداشت های خانوادگی را «تسلیم قوه قضائیه و بی ارادگی در برابر اراده غیرقانونی بعضی نهادهای نظامی و امنیتی» عنوان کرده و آن را« آتشی» توصیف کرده که«خرمن انقلاب و جمهوری اسلامی را خواهد سوزاند و بیش از همه دود آن به چشم قوه قضائیه خواهد رفت.»

هشدار حامیان کودتا به سیدحسن خمینی

فرشته ایرانی:

توهین و تخریب نزدیکان آیت الله خمینی با تخریب سید حسن خمینی، نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی از سوی حامیان افراطی محمود احمدی نژاد، وارد فاز جدیدی شده است. دیدار سید حسن خمینی با دکتر علیرضا بهشتی ، فرزند آیت الله بهشتی که پس از آزادی او از زندان صورت گرفت ، خشم مخالفان اصلاحات و حامیان احمدی نژاد را چنان برانگیخت که آشکارا در مقالات و نوشته های خود ، نوه آیت الله خمینی را هدف قرار داده و او را متهم به داشتن ارتباط با یکي از حلقه هاي تصميم گيري پشت صحنه حوادث سياسي و آشوب هاي خياباني بعد از انتخابات کردند و برخی از حامیان احمدی نژاد نیز اخبار کذب مبنی بر کاندیداتوری سید حسن خمینی در انتخابات دوره بعد ریاست جمهوری را مطرح کردند.


هر چند که در دیدار با فرزند آیت الله بهشتی ، همسر مرحوم احمد خمینی نیز سید حسن خمینی را همراهی میکرد، اما حامیان احمدی نژاد نوک پیکان را به سوی حسن خمینی گرفتند که بعد از دیدار با فرزند آیت الله بهشتی، به دیدار محمدرضا جلایی پور، رئیس موج سوم پویش که به تازگی از زندان آزاد شده بود، نیز رفت.


توهین خبرگزاری دولت به سید حسن خمینی


خبرگزاری دولتی ایرنا، در تازه ترین توهین خود به نوه و بیت آیت الله خمینی مقاله ای به شدت توهین آمیز را بر روی خروجی خود مخابره کرد اما به فاصله چند ساعت این مطلب از خروجی این خبرگزاری دولتی برداشته شد. در این مطلب که با عنوان "سخنی درباره سید حسن خمینی" به قلم محمد جعفر بهداد نوشته شده است: مدت زيادي از حوادث سياسي و آشوب هاي خياباني بعد از انتخابات و اخبار آشکار و پنهان راجع به همراهي سيد حسن خميني با يکي از حلقه هاي تصميم گيري پشت صحنه تحرکات مذکور نمي گذرد که اين روزها نشانه هاي ديگري از اين رويکرد غلط در رفتار و تصميمات نوه امام بروز کرده است.


خبرگزاری دولت افزوده است: سيد حسن خميني ، يکي از فرزندان مرحوم سيد احمد خميني است که به علت شرايط سني ، حوادث انقلاب اسلامي ، دفاع مقدس و تحولات سياسي سال هاي پس از آن را عمدتا" از رهگذر مطالعه و شنيده ها درک کرده و ممکن است در فرايند ارائه اخبار يا تحليل به ايشان قصور ياشيطنتي از سوي عناصر جاهل يا نفوذي صورت گرفته باشد.


بر اساس نوشته محمد جعفر بهداد، که خبرنگار پیشین روزنامه کیهان بوده، اينکه سيد حسن خميني با کساني همچون محمد خاتمي و موسوي خوئيني ها نشست و برخاست سياسي داشته باشد يا حتي در جلسات همفکري آنها براي پيشبرد اهداف انتخاباتي و فرا انتخاباتي مشارکت کند ، قابل ملامت نيست ، اما هنگامي که ثابت مي شود اين جماعت برخلاف سوابق سياسي و اعتقادي خود با نقشه براندازانه دشمن همداستان و همراه شده اند ، ديگر نمي توان تداوم همپيماني با اين عناصر را توجيه کرد.


خبرگزاری دولت در ادامه توهین خود به نوه آیت الله خمینی ، نوشته است: گر سيد حسن خميني مي داند که اين افراد بيش و پيش از هرگونه دغدغه به ظاهر اصلاح طلبانه ، در واقع با ولايت فقيه و نظام ولايي دچار مشکل شده اند ، در همنشيني و همگامي با آنها دچار خطاي هولناکي شده است و اگر هنوز اين واقعيت را درک نکرده ، بايد کساني را ملامت کرد که از ماموريت روشنگري نوه امام راحل در کوران يک فتنه پيچيده غفلت کرده اند ، در هر حال آنچه اين نگراني را افزايش مي دهد تداوم پيوستگي وي با عوامل اصلي تحولات تلخ پس از انتخابات است . اگر چه از سيد حسن انتظار مي رفت بلافاصله پس از موضع گيري هاي موهن ميرحسين موسوي در باره آرمان هاي فلسطين يا دروغگو ناميدن " حکومت " در برنامه زنده تلويزيوني واکنش غيرتمندانه نشان دهد ، اما از او لااقل اين توقع وجود داشت که آئين معنوي احيا را در حرم مطهر حضرت امام ، آنهم به خاطر کسي مثل محمد خاتمي لغو نکند.


ایرنا مدعی شده است که اين رفتار هاي سيد حسن خميني نشانه خوبي نيست و بيش از هر کس به اعتبار خودش در نزد ملت ايران لطمه مي زند.


بر اساس این ادعا کساني که تلاش مي کنند تا به نحوي مستقيم يا غير مستقيم پاي فرزند احمد خمینی را به عرصه احياي سکولار يزم ، بازسازي گروهک نهضت آزادي ،‌ تطهير دانشگاه آزاد و مشروعيت بخشيدن به اقدامات ضد انقلابي بازکنند ، نه تنها ارادتي به امام و خانواده اش ندارند ، بلکه در صدد بدنام کردن و به موزه راندن آموزه ها و آرمان هاي بنيانگذار جمهوري اسلامي و انتقام گيري از نظام ولايي هستند.


خبرگزاری دولتی ایرنا در ادامه به سيد حسن خميني هشدار داده که "هر چه اعتبار و حرمت دارد ، از جانب توجهات و هدايتهاي خميني کبير و خامنه اي عزيز است ، وگرنه از حيث شرايط عمومي نظيرسوابق مبارزاتي ، علم ، مديريت و امثال آن ويژگي ممتازي در ايشان سراغ نداريم تا جايگاه فعلي اش را ناشي از آنها بدانيم . فرصت طلبان نيز نه از دانش و توانايي مديريتي ، بلکه صرفا" از نوه امام بودن وي براي فريب افکار عمومي و مشروع جلوه دادن اقدامات خائنانه خود عليه اصول نظام و امنيت مردم بهره جسته اند."


خبرگزاری دولت در مطلبی دیگر با عنوان "باز هم درباره سید حسن خمینی " به نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی هشدار داده که در دام جریان شکست خورده 22 خرداد نیفتد و به سرنوشت سید حسین خمینی (فرزند مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی) بیندیشد .


اهداف تروریسم رسانه ای


توهین خبرگزاری دولت به خانواده بنیانگذار جمهوری اسلامی، چنان بی شرمانه بود که سایت تابناک، که از سوی نزدیکان محسن رضایی اداره می شود در مطلبی با عنوان " اخبار کذب علیه سید حسن با چه هدفی" به دفاع از نوده آیت الله خمینی برخاسته به کار گیری چنین ادبیاتی درباره حسن خمینی را جفا به بیت امام دانسته است.


سایت خبری آینده نیز از این اقدام با عنوان تروریسم رسانه ای و به توپ بستن خودی ها به سبک میرزا آغاسی یاد کرده و نوشته است: نویسنده این مطلب ( محمد جعفر بهداد ) كه با حمله به شخصیت های سرشناس كشور برای خود شهرت و آوازه دست و پا می كند، نشانه های خوبی از انتقام جویی از بیت امام ویاران امام را درترازوی داوری افكار عمومی قرار داده است . این مطلب دلیلی متقن و استوار برای اثبات قدرت گرفتن جریانات ضد امام خمینی(ره) در بعضی ازنهادهای دولتی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.


بر اساس نوشته این سایت، كاروان زرادخانه این خبرگزاری ، در سایه حمایت های رسمی ، پله به پله و سنگر به سنگر با موفقیت! به پیش تاخته است و اكنون در نزدیكی بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) خیمه زده است و این بیت در تیررس مستقیم، پیام- گلوله های این خبر گزاری قرار گرفته است.


سایت آینده سپس پرسیده است: آیا پیام های ارتباطی این رسانه دولتی در تخریب مرجعیت شیعه، بیت امام خمینی(ره) ، روسای قبلی قوای سه گانه و شخصیت های 3 دهه گذشته كشور وهمچنین سایر شخصیت های سیاسی و علمی همسویی با منافع دشمنان ملت و بالاخص رژیم صهیونیستی محسوب نمی شود؟


میخواهند همه حرمت ها را بشکنند


قدرت‌الله عليخانى، عضو فراکسيون خط امام مجلس هم نسبت به اين عملکرد رسانه حامى دولت واکنش نشان داد و با انتقاد شديد نسبت به موج جديد تخريب‌ها عليه بزرگان نظام توسط رسانه‌هاى اصولگرا که دامنه آن نيز به بيت ببنیانگذار جمهوری اسلامی هم کشيده شده است تاکيد کرد که نبايد در مقابل اين گونه رفتارهاى سکوت کرد. عليخانى به سایت فرارو گفت که تخريب‌ها و بداخلاقى‌هاى عليه بيت امام به خصوص عليه شخص سيد حسن خمينى از سوى انسان‌هاى ضعيف، ناتوان و بى‌قد و قواره صورت مى‌گيرد و به شدت محکوم است.


وى با بيان اينکه اين افراد و جريانات مقدسات اين نظام و انقلاب را مورد هجمه و حمله قرار داده‌اند گفت که آنها آنقدر به خود جسارت داده‌اند که پا را فراتر از قبل گذاشته و مقدس‌ترين نهاد در انقلاب يعنى بيت شريف امام و خاندان ايشان را مورد هدف قرار داده‌اند و با وقاحت تمام نسبت‌هاى ناروايى را به افراد بيت شريف امام روا داشته‌اند. اين نماينده مجلس تاکيد کرد که اين اقدامات نشان‌دهنده آن است که افراد و جرياناتى تلاش مى‌کنند که همه حرمت‌هاى نظام و انقلاب را بشکنند.


سابقه توهین به نوه و بیت آیت الله خمینی


اما توهین به بیت آیت الله خمینی و به خصوص سید حسن خمینی به همین جا ختم نمی شود. پس از آنکه نوه آیت الله خمینی از شرکت در مراسم تنفیذ رئیس جمهور برآمده از تقلب گسترده انتخاباتی ، امتناع کرد، فاطمه رجبی، همسر غلامحسین الهام سخنگوی دولت احمدی نژاد در مطلبی توهین آمیز نوشت: اساسا حضور این فرد در چنین مراسمی مورد سؤال است، نه عدم حضور او. و این مساله مهم صرف‌نظر از حضور وی در جناحی خاص و موضع‌گیری‌هایش به نفع یك جناح است زیرا ملت برای او نه جایگاه سیاسی و نه جایگاه علمی و نه هیچ جایگاه دیگری قائل نیست.


پیش از آن و در جریان انتخابات مجلس هشتم نیز، انتقادات حسن خمینی از ردصلاحیت های گسترده صورت گرفته و ورود نظامیان به عرصه سیاست ، موجی از تخریب ها و هتاکی های حامیان احمدی نژاد را نسبت به او در پی داشت.


روزنامه کیهان همان موقع نوشت: به همان اندازه كه به قول حاج سيدحسن آقا، «تفسير انحصاري از انديشه امام خطرناك است»، برداشت آزاد! و غيرمستند از نظرات امام راحل (ره) نيز خطرناك خواهد بود. مخصوصاً آن كه اين روزها، بعضي‌ها ـ نه از مردم عادي، بلكه متاسفانه برخي از كساني كه در زمره خواص تلقي مي شوند ـ برداشت‌هاي شخصي و سليقه‌اي و گاه جناحي و گروهي خود را بي‌آن‌كه سندي براي آن ارايه كنند، به حضرت امام (ره) نسبت مي‌دهند!


سایت نوسازی، متعلق به نزدیکان احمدی نژاد نیز در مطلبی با عنوان با «بی ام و، بنز، پژو، پیکان، سیدحسن خمینی» اقدام به توهین و هتاکی به نوه آیت الله خمینی کرده بود که با اعتراض شدید چهره های شاخص دو جناح اصلاح طلب و اصولگررا مواجه شد چنانچه مهدی کروبی، دبیر کل احزب اعتماد ملی رسما اعلام کرد گر این بی حرمتی بار دیگر تکرار شود، فرزندان انقلاب و یاران امام(ره) جوابی به اهانت کنندگان خواهند داد که هم خود آنها پشیمان شوند و هم کسانی که پشت پرده اینان را می گردانند.


توهین و تخريب‌ها عليه سید حسن خمینی کار را به جايى رساند که آيت‌الله توسلى در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام در مورد هتک حرمت و توهين به بيت آیت الله خمینی و حاج سيدحسن خمينى گفت که سيد حسن آقا، مسئول مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام است و اگر ايشان نتواند ديدگاه‌هاى امام را بيان کند، چه کسى مى‌تواند اين کار را انجام دهد؟ بر اساس گزارش روزنامه حیات نو، توهين و تخريب يادگار امام به حدى آيت الله توسلى را متاثر کرده بود که وى در اين جلسه دچار حمله قلبى شده و به لقاءالله پيوست.


همزمان دفتر سیدحسن خمینی نیز ضمن تکذیب ادعاهای مطرح شده علیه وی، خواستار پیگیری قضایی موضوع با هدف جلوگیری از سنت دروغ پراکنی و هتک حرمت بزرگان نظام شد. اما هرگز پی گیری قضایی در این زمینه صورت نگرفت.

برداشت اولیه از خطبه ی نماز فطر

محمد جواد اکبرین:

خطبه های نماز عید فطر تهران پایان یافت و آقای خامنه ای تصمیم تازه اش را با چند سر فصل اعلام کرد:



اول: اعتراف زندانیان اخیر در مورد خودشان کاملا نافذ است و در مورد دیگران نافذ نیست؛ یعنی بسیاری از معترضان را تبرئه کرد تا از ادامه شکایت ها و اعتراضات شان چشم پوشی کنند.



دوم: کسانی که نظام را به گناه و کارهای زشت متهم کردند گناه بزرگی انجام دادند. یعنی مهدی کروبی و میر حسین موسوی تا اطلاع ثانوی بازداشت نمی شوند.


سوم: روز قدس تایید جمهوری اسلامی بود یعنی صداهای سبز روز قدس نباید شنیده شود.


و چهارم: قوه قضائیه و مجریه، تازه نفس هستند و تا به حال درگیر این مسائل شدند و حالا به وظائف اصلی شان بپردازند؛ یعنی پرونده ی همه چیز مختومه می شود.



آقای خامنه ای در حالی پایان این بازی را اعلام کردند که هنوز تکلیف هیچیک از پرونده ها روشن نشده است از انتخابات ریاست جمهوری گرفته تا خون شهدا، شکنجه ها، زندانیان و دروغ های منتشر شده دولتی در سه ماه اخیر.


آرامش خطبه های امروز، آرامش قبل از طوفان است؛ طوفانی تازه از خودکامگی و سرکوب که اگر هوشیار نباشیم فریب میخوریم زیرا این عقب نشینی ظاهری تنها واکنشی به موج رعب آور سبزها در روز قدس است تا از گیجی به در آیند و شکست شان را چاره کنند..

گویا حضور آقایان هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی، ناطق نوری و همه کسانی که شاهد ظلمهای حکومت بودند نیز شاهدی بر تصمیم رهبری به بستن پرونده ی همه چیز است.


اقامه نماز پشت سر رهبری یا به معنای تایید عدالت اوست و یا از باب تقیه (کتمان کردن عقیده برای نجات جان و آبرو) است؛ اگر فرض اول باشد نمازگزاران مذکور باید توضیح دهند که چگونه با اینهمه ظلم او را عادل می شمارند و اگر فرض دوم است باید توضیح دهند که برای امنیت "خود" به تقیه روی آورده اند یا "مردم"؟


اگر "خود" که مگر جان و آبروی شان عزیزتر از جان و آبروی به تاراج رفته عزیزان این ملت است؟ و اگر برای "مردم" باید پرسید که پس از سه ماه جنایت، به جای آنکه بر پاسخگویی اصرار کنید به تقیه روی آورده اید؟


زنهار که پایان تنش ها اگر با "دستور ولی فقیه" باشد آغاز نزاع تازه ایست. این ظلمات جز با دادخواهی از "مظلومیت مردم" به روشنایی نخواهد رسید.

دلیل وحشت و عقب نشینی رهبری

سهراب سهرابی:

خطبه های نماز عید فطر آیت الله خامنه ای از و آشفته ترین خطابه های وی در سالهای اخیر بود. وی در شامگاه روز جمعه و پس از مشاهده حضور میلیونی مردم، هم متن سخنرانی تند و نیز خود را مجبور شد عوض کند و هم تغییراتی در لیست مدعوین به نماز عید فطر بدهد. سخنان خامنه ای اظهارات یک حاکم پریشان و وحشت زده بود که با پراکنده گویی تلاش داشت بنوعی آرامش را به جامعه بازگردانده و ناامیدانه از تبعات راهپیمائی ضدحکومتی مردم در روز جمعه، خود و تاج و تختش را نجات دهد.


شک نمی توان داشت که اگر حکومت در مانور «اتوبوسی نیسانی بلندگوئی» خود در روز جمعه به موفقیت می رسید و به مدد سرکوبها و تهدیدهای خود می توانست مانع از حضور سبزها در خیابانها گردد، قطعاً شرایط دیگری را شاهد می بودیم. برنامه ریزی حمله به خاتمی و میرحسین که بر اساس فرض عدم شرکت مردم معترض در راهپیمائی روز جمعه برنامه ریزی شده بود، طبق قرار قبلی اجرا گردید و حضور مردم چنان غافلگیرانه بود که فرصت لغو آنرا پیدا نکردند. این حملات و مانور راهپیمائی با جمعیت مصنوعی و گردانهای شخصی پوش عاشورای بسیج، بفاصله چند ساعت منجر به دستگیری طیف وسیعی از فعالین جنبش سبز و در رأس آنها خاتمی و میرحسین و کروبی می گردید و دلیل آنرا نیز خواست قاطع امت حزب الله ذکر می کردند. خامنه ای و ژنرالهای عقب مانده وی آمده بودند که روز جمعه ضربه آخر را به جنبش سبز زده و قبل از فرا رسیدن مهرماه، و شعله ور شدن آتش اعتراضات دانشجویی و دانش آموزی، آب سردی بر اعتراضات پیشاروی ریخته و حکومت را از خطر سقوط نجات دهند.


حتی خوش بین ترین تحلیل گران جنبش سبز نیز از وسعت حضور یکپارچه و مصمم و گسترده مردم در روز جمعه غافلگیر شدند، پس باید به ولی فقیه و سردارانش حق داد که بعد از سه ماه کوبیدن مردم و وحشیگری و خشونت، بر این امید بوده باشند که کسی از معترضین جرأت بیرون آمدن از خانه را نخواهد داشت.


ولی جوشش خونهای ریخته شده و آه سوزان اهالی انفرادی و ناله های ستمدیدگان، چنان شوری در قلوب مردم ایجاد کرد که علیرغم فضای سنگین امنیتی و تهدیدهای گسترده، تاب ماندن در خانه را نیافته و به خیابانها آمدند.


حکومت سریعاً به چاره جویی برآمد و با لرزه ای که بر اندامش افتاده بود تصمیم به عقب نشینی و آرام کردن اوضاع گرفت. بر خلاف همیشه که شخصیتهای سیاسی توسط دفتر رهبری برای مراسم دعوت می شدند، این بار آیت الله خامنه ای شخصاً از هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی و ناطق نوری دعوت بعمل آورد که حتماً در نماز عید فطر شرکت نمایند و به آنها گفت که قصد دلجویی و برقراری آرامش را دارد.


حضور هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی و ناطق نوری در نماز عید فطر، بیش از آنکه امتیازی از جانب آنان به حکومت باشد نوعی کرنش بالاجبار حکومت در برابر آنان و دست بدامان شدن آنها برای القای نوعی آشتی به جامعه می باشد.


سرداران و رهبر مشترکاً خطر را احساس کرده اند ولی هر کدام راه حل های متفاوتی دارند. شخص اول نظام ظاهراً به این نتیجه رسیده که باید تحریکات را کمتر کرده و آرامش به جامعه تزریق نماید تا بلکه از گسترش این موج و فراگیر شدن آن تا قبل از اینکه خیلی دیر شده باشد جلوگیری کند. سرداران در مقابل علاقه ای ندارند با فروکش کردن بحران و شکسته شدن جو امنیتی، نقش آنها کم ارزش شده و از قدرت مانوری که دارند کاسته شود. قیافه مغموم و اخم آلود احمدی نژاد و سرداران کودتا هیچ شباهتی به قیافه فردی که برای جشن گرفتن عید فطر آمده باشد نداشت. برای اینها هرچه اوضاع ملتهب تر باشد بهتر است و در جنگ قدرت داخلی قادر به گرفتن امتیازات بیشتری از خامنه ای خواهند بود. ایده آل آنها این است که همه مخالفین خود در حکومت و بویژه هاشمی رفسنجانی را بدست خود رهبر قلع و قمع کرده و وی را در چنان موضعی قرار دهند که بتوانند کاملاً بر او مسلط باشند.


آیت الله خامنه ای با ارتکاب بزرگترین اشتباه سیاسی عمر خود و قبول فرماندهی کودتا، اینک باید هم با سیل عظیم مردم معترض و هم با سرداران حکومتش مقابله کند و بالاخره یکی از این دو کارش را تمام خواهد کرد. خامنه ای می توانست همانند سال 84 تقلب در انتخابات را به سپاه واگذار و خودش را نامطلع و بیگناه نشان داده و در مقام یک داور و مرجع رسیدگی به شکایات و اعتراضات باقی بماند ولی قدرت میرحسین و همراهان او بقدری چشمگیر بود که رهبر صلاح دید خودش راساً وارد ماجرا شده و با استفاده از جایگاه رهبری همه را سر جای خود بنشاند، گرچه روند اوضاع نشان داد که وی در محاسبه قدرت رهبری دچار توهم بوده است.


شخص اول نظام در صحبتهای خود حتی بطور غیر مستقیم نیز به جنبش سبز نیشی نزد و همانند رسانه های حکومتی تظاهرکنندگان روز جمعه را «طرفداران اسرائیل در تهران» نخواند. هنگامی که وی با بی ارزش خواندن اظهارات متهمین در دادگاه بر علیه اشخاص دیگر تلاش نمود از هاشمی دلجویی نماید قیافه مبهوت فرمانده سپاه و چهره غضبناک احمدی نژاد دیدنی بود. همین چند روز قبل، فرمانده سپاه با استفاده از همین روش و استناد به اعترافات افراد زندانی، حملات زننده ای را بر علیه خاتمی و میرحسین و کروبی نموده بود و اینک رهبر دارد این روش را بشدت محکوم می کند.


در بخش دیگر، وی ضمن تعریف و تمجید از نیروهایش برای شرکت در مراسم دولتی روز قدس، بسان فرماندهی که برای نیروهای شکست خورده اش صحبت می کند تلاش نمود آنها را دلداری بدهد. در حالیکه نتیجه گیری رسانه های دنیا و حتی رسانه های لبنانی، کاملاً برعکس این توصیفات بود و عکس صفحه اول همه آنها، تصاویر راهپیمائی معترضین بود نه نمایش مضحک حکومت. در ادامه، رهبر ناگهان بیاد سال صرفه جویی افتاد و معترضانه خطاب به مسئولین گفت پس کجا رفت آنهمه اعلام حمایت لفظی؟ و شاه بیت این اظهارات از هم گسیخته و پراکنده گویی سخنان رهبر در خصوص علم بود که گفت:« اگر می بینید که کسانی در دنیا، آگاهانه و بی پروا، ظلم آشکار می کنند، به پشتوانه علم اشان است. علم است که برای آنها ثروت و قدرت سیاسی و نفوذ در مناطق گوناگون دنیا بوجود آورده است. برای همین باید بدنبال علم بود.» البته بلافاصله رادیو اعلام کرد که شنوندگان محترم دست به گیرنده های خود نزنید، اشکال از فرستنده است! سئوال این است که اگر غربیها با دستیابی به علم، به ثروت و قدرت سیاسی و نفوذ بین المللی دست یافته و بهمین دلیل آگاهانه و بی پروا ظلم آشکار می کنند، به چه دلیلی ما باید بدنبال علم برویم؟ برای اینکه بی پروا و آشکار به دیگران ظلم کنیم؟


نظیر این هذیان گویی را احمدی نژاد نیز روز قدس از خود صادر نمود و گفت اگر فلسطین را باید به دلایل تاریخی متعلق به اسرائیل دانست پس باید آمریکا را هم به سرخپوستان داد. این استدلال یعنی پذیرش اینکه فلسطین نیز حق مسلم اسرائیل بوده که باید به یهودیان می رسیده همانگونه که آمریکا نیز سرزمین مادری سرخپوستان است.


ولی هاشمی و ناطق و سیدحسن خمینی در مقابل این دست دراز شده رهبر چه کاری می توانند برایش انجام دهند؟ آیا این آقایان قادر هستند که آرامش را به جامعه طوفان زده برگردانند؟ رفسنجانی که قبلاً در نماز جمعه نظرش را روشن گفته است، سفارش پیامبر به علی که بدون رضایت مردم بر آنان حکومت نکن و همچنین ابطال انتخابات مخدوش و آزادی فوری زندانیان سیاسی. سیدحسن خمینی و ناطق نیز که با عدم اجابت دعوت رهبری و شرکت نکردن در مراسم تنفیذ نشان داده اند که مشروعیتی برای دولت قائل نیستند. ضمن اینکه مردم برای این آقایان فقط هنگامی نقش قائلند که مدافع حقوق ملت باشند، اگر بخواهند در مقام دفاع از خامنه ای برآیند در حقیقت سوار قایق شکسته رهبری در دریای طوفانی کنونی شده اند..


موضع یکپارچه مراجع در اعلام دوشنبه بعنوان عید فطر و عدم تبعیت از نظر رهبر، امتناع مکارم شیرازی از اقامه نماز عید فطر بر خلاف اعلان رسمی صدا وسیما، مهر تأییدی بر سیاسی بودن اعلام یکشنبه بعنوان عید فطر است. هفده مرجع که هر کدام تعداد زیادی افراد را در شهرهای مختلف برای رؤیت ماه بسیج کرده بودند نتوانسته اند ماه را ببینند ولی رهبر موفق شده ماه وجود نداشته را ببیند. در کنار این رفتار متحد مراجع، حمله بی سابقه آیت الله دستغیب به شخص اول نظام که از رفتار خود توبه کند، افول ستاره خامنه ای در نزد روحانیون و مراجع را نشان می دهد، ستاره ای که مدتها است دیگر برای مردم وجود خارجی ندارد.


وی اسیر ظلمی است که خود براه انداخت. مردم که ارزشی برای این سخنان قائل نیستند، ذوبی ها چرا «فرمایشات رهبر» را به هیچ حساب می کنند؟ فرمان های زدن و کشتن و گرفتن را خوب می شنیدند ولی برای سخنان امروز رهبر گوشهایشان ناشنوا است. همزمان با صحبت های وحدت بخش خامنه ای، خبرگزاری ایرنا در مطلبی تحت عنوان: «بازهم درباره سیدحسن خمینی» رکیک ترین توهینها را نثار سید حسن خمینی و بازماندگان آیت الله خمینی کرده تا اولین لبیک را به رهبر گفته باشد. همچنین این خبرگزاری که در اختیار سرداران حامی احمدی نژاد می باشد، تیتر گزارش از خطبه های عید فطر خامنه ای را از خود اختراع نموده و نوشته است: « جمهوری اسلامی ایران در مقابل تعرض عقب نشینی نخواهد کرد.» تا بتواند خرابکاری لازم را در نقشه های آرامش بخش رهبر کرده باشد. موضع کیهان و شریعتمداری نیز که روشن است و همچنان با توپخانه وقاحت، ساحت مراجع را هدف قرار داده و می گوید:«اعلام روز عید فطر از شئون حاكم اسلامی است.» و به مراجع توهین می کند که چگونه به خود اجازه داده اند در امری که در انحصار رهبری است دخالت نموده و عیدی جز عید حکومتی اعلام نمایند.


آنچه مسلم است، آیت الله خامنه ای در گردابی افتاده که خروج از آن دیگر در اختیار و قدرت او نبوده و از همین فردا عوامل حکومتی همچنان به لجن پراکنی و تهدید مردم ادامه خواهند داد تا به رهبر بفهمانند که وی تنها تصمیم گیر صحنه نیست. آرامشی که خامنه ای التماس می کند مقبول زیردستان وی نیست.


تنها راهی که برای رهبر باقی مانده، عمل به توصیه خیرخواهانه آیت الله دستغیب است. وی باید از رفتار خود توبه کرده و از مردم ایران عذرخواهی نموده و اعتراف کند که آرای مردم به میرحسین را غصب نموده و بجای آن آرای تقلبی و ساختگی را جایگزین و احمدی نژاد را غاصبانه بر کرسی نشانده است. فقط چنین اظهاراتی مقبول مردم خواهد بود.


مردم نیز باید هوشیار بوده و فریب نیرنگهای حکومت را نخورند. ما هرگز بر اساس موضع گیری های حکومت برای حرکتهای بعدی خود برنامه ریزی نکرده ایم و افزونتر از آن که روی نقاط ضعف حکومت حساب کنیم، بر نقاط قوت خود تاکید و ایستادگی نموده ایم. برنامه حکومت، چه سرکوب باشد و چه نرمش، برنامه جنبش سبز حرکت به جلو و برداشتن قدمهای بعدی است. این حکومت است که باید گامهایش را با قدمهای ما هماهنگ نماید. از آغاز جنبش تا کنون، این همواره حکومت بوده که منفعل بوده است.


در روز قدس، مردم بجای اینکه به تهدیدها و عربده کشی های حکومت توجه کنند، به خیابانها آمده و همه برنامه ریزی های کودتاچیان را بر هم زده و با پتک بر صورتشان کوبیدند. این ابتکار عمل و پیشرو بودن باید حفظ شود و ما همه امکاناتمان را برای اول مهر و بازگشایی دانشگاهها و مراکز آموزش بسیچ نمائیم. باشد تا بزودی باز هم رهبر را در نماز جمعه دیگری در مهرماه ببینیم که گامهای بیشتری به عقب برداشته و آرام آرام آماده گفتن جمله تاریخی: «من صدای انقلاب شما را شنیدم» شده باشد.

“تابو”هایی که به “توتم” تبدیل می شوند

محمد شوری:

گاهی یک "تابو" به "توتِم" تبدیل می شود و مورد پرستش قرار می گیرد. گاهی "تابو"ها به مرور زمان تبدیل به یک "قانون" نانوشته شده؛ و با تکرار پدیداری، در یک "پروسه" زمانی و همینطور در شکال "تحمیل" و "ارعاب" جزو اصول خدشه ناپذیر می شود.البته هر"تابو"یی ذاتا "حُسن" نیست؛ وغالبا یک "قُبح" است، که برای عدم ورود به بزرگراه "آگاهی" بوجود آمده است.


بیش از20 سال است که از ولایت مطلقه فقیه یک تابو ساخته اند؛ تا جایی که گفته شد: "اطاعت ازرئیس جمهوری (آنهم نه هررئیس جمهوری، بلکه فقط ازنوع "احمدی نژاد")، اطاعت از خدا است!" ولایت فقیه را در عصر "جمهوری"، و آنهم به بهانه حفظ و تحکیم مبانی دینی، در حد مقام خداوند یکتا و بی شریک بالا بردند؛ تا آنجا که چنانچه وی بگوید: "ماست سیاه است، حتماسیاه است!" و درتعمیم اطاعت از "ولی فقیه"، اطاعت بی چون وچرا از نمایندگانی، و همینطور نمایندگان نمایندگان وی وهکذالخ...را مُطاع و واجب دانسته اند!


وقتی جمهوری اسلامی ایران تأسیس شد، قرار نبود "حکومت ولایت فقیه" استقراریابد. اصلا "امام خمینی" بخاطر اینکه "ولایت فقیه" بود، امام خمینی نشد؛ او هر چند درس "ولایت فقیه" را برای نخستین بارمیان شاگردانش بیان کرد، اما منظور وی ارائه طرحی ازیک حکومت اسلامی بود.


حتی در ابتدای پیروزی انقلاب، و در پیش نویس قانون اساسی نامی از "ولایت فقیه" نبود؛ اگر در مجلس خبرگان اول قانون اساسی آن را گنجاندند، فقط بخاطر این بود که شخصیت ممتاز و ویژه امام خمینی را درآن می دیدند.اما در کمال ناباوری و با تغییر قانون اساسی، بیش از90 درصد قدرت اجرایی به شخص "ولایت مطلقه فقیه" سپرده شد. حتی طبق اصل 177، که در آن تغییر قانون اساسی را پیش بینی کرده است، چنین "تغییر"ی را منوط به اجازه و تأئید "ولایت مطلقه فقیه" می داند!


هم چنین طبق اصل 59 که متضمن"تغییر" در مسائل مهم اقتصادی و سیاسی واجتماعی و اعمال قوه قضائیه است و آنرا با همه پرسی و رجوع مستقیم به آرای مردم و با تصویب دوسوم رأی نمایندگان مجلس تضمین نموده است؛ به دلیل اینکه
نمایندگان مجلس همگی از فیلتر "نظارت استصوابی" گذشته اند، چنانچه محال نباشد، در صورت تحقق، جزو معجزات خواهد بود!؟ این اصل تا الان تعطیل و منسوخ شده است!


هم چنین استفاده "مجلس خُبرگان رهبری" از حق قانونی خود، در نظارت بر رهبری؛ که به دلیل "تابو" شدن "ولایت فقیه"، هیچ وقت جرأت انجام آنرا بخود نداده و نمی تواند بدهد؛ و همیشه و همواره در طول این سالها با تشکیل جلسات یکنواخت و تکراری از ایشان فقط "رهنمود" گرفته است!


اتفافا با همین "یک بام و دو هوا"یی که در قانون اساسی هست، مخالفین جنبش اصلاحلات، با تمسک به آن، خود را "قانونمند" و مخالفین را "مُخل به قانون" و یا "امنیت" و "نظام جمهوری اسلامی" می دانندو البته با چوب تکفیر آن نیز توانسته اند مانع طبع و انتشار مطبوعات و یا ابزار عقیده افکار عمومی، از راه میتینگ و تظاهرات آرام شوند.
"تابو"ها گاهی زائیده افکار سیاست مداران اند که با داشتن ضمانت اجرایی و قدرت، آن را "قانون" کرده اند!


به نظر می رسد که امکان مقدس دانستن اینچنین "تابو" هایی در کشور ما دیگرمنسوخ شده است. "ناسخ" این منسوخ فقط تغییر است؛ واین "تغییر" مستلزم "تابو" گریزی است.

روایت معصومه ابتکار از دیدار با خانواده مسعود هاشم زاده و سجاد سبزعلی پور دو شهید جنبش سبز

شبکه جنبش راه سبز(جرس): معصومه ابتکار عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران از دیدار برخی اعضای این شورا با خانواده های مسعود هاشم زاده و سجاد سبزعلی پور دو تن از شهدای جنبش سبز خبر داد.

این عضو شورای شهر تهران با اشاره به اینکه مسعو هاشم زاده روز 30 خرداد در مسیر خانه یکی از دوستانش در خیابان شامدان با اصابت گلوله به قلبش شهید شد و یادآوری سابقه جانبازی سجاد سبزعلی پور و علاقه او به بازیگری تئاتر،روایتی دیدار با خانواده ها و فعالیت های هنری این دو شهید جنبش سبز و همچنین 3 نقاشی از نقاشی های مسعود هاشم زاده را در وبلاگش ابتکار سبز منتشر کرده که چنین است:

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

در دیدار برخی از اعضای شورای شهر تهران با خانواده مرحوم مسعود هاشم زاده از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات این شعر از ذهنم گذشت.
مسعود که برخی آثارش را همین جا می بینید، روز 30 خرداد در نزدیکی منزل و در مسیر خانه یکی از دوستانش در خیابان شادمان با گلوله ای به قلبش کشته شد.



اعضای خانواده با حسرت از روحیات هنری او، از نقاشی هایش، از نوای سنتور و نیز از علاقه اش به مجسمه سازی که اخیرا فراگیری آن را آغاز کرده بود، می گفتند ... و از صدای سازدهنی اش که هرشب در کنج تنهایی اش می نواخت و نوایش دقایقی در خانه می پیچید.
نمی دانم، شاید حضرت حافظ راست می گفت که:

آسمان کشتی ارباب هنر می شکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم

در خانه مرحوم سجاد سبزعلی پور نیز پدرش از هنر بازیگری تنها پسرش می گفت. سجاد پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان و طی دوران نظام وظیفه، دوره بازیگری را گذرانده و ظاهرا در یکی دو فیلم تلویزیونی هم ایفای نقش داشته که هنوز پخش نشده است. پدرش که سابقه رزمندگی و 25 درصد جانبازی دارد دردمندانه از روحیات سجاد می گفت که 24 سال بیشتر عمر نکرد و ... مادرش آرام اشک می ریخت.

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال ...

... راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

یه اتفاق جالب!




یک اتفاق جالب:

7 مهر تولد موسوی

7 روز بعد: 14 مهر تولد کروبی

7 روز بعد: 21 مهر تولد خاتمی



/\/\/\/\/\/\/\

مـــا پیروزیم

نیویورک - تهران و خانه‌هایی که با سبزها فتح می‌شوند

گزارشی از برنامه‌های سبزها در زمان حضور رئیس دولت کودتا در این شهر



این هفته نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک درحالی برگزار خواهد شد که محمود احمدی نژاد بار دیگر همچون سالهای گذشته قصد دارد تا در این مجمع حضور یافته و سخنرانی کند.



سخنرانی‌های جنجالی او در سالهای گذشته درباره انکار هلوکاست و حذف اسراییل از نقشه جهان همواره حضور احمدی نژاد در نیویورک را با پوشش خبری وسیع مطبوعات و شبکه‌های تلویزیونی و به یک جنجال رسانه‌ای تمام عیار بدل کرده است و معمولا تجمع های اعتراضی را هم در شهر نیویورک بدنبال داشته است. تا پیش از این البته معمولا گروهای یهودی طرفدار اسراییل و یا ایرانیان خواهان تغییر رژیم در ایران، هسته اصلی این اعتراضات را تشکیل می داده اند. اما وقایع تابستان اخیر در ایران و رویارویی احمدی نژاد با جنبش سبز ترکیب احتمالی معترضان امسال را دگرگون کرده است.

محمود احمدی نژآد امسال در حالی بار سفر خود به نیویورک را به عنوان ریس جمهور ایران بسته که ملیون ها نفر(حتی با استناد به گزارشات رسمی و دولتی سیزده ملیون و پانصد هزار نفر) از معترضین به نتایج انتخابات ریاست جمهوری تحت فشار، ارعاب، ترس، وحشت، توهین و شکنجه هستند و دها نفر در جریان اعتراضات کشته شده اند و صدها نفر تنها به جرم فعالیت در ستادهای تبلیغاتی دیگر دستگیر و اعضا و فعالین جناح های سیاسی اصلاح طلب و منتقدین دولت در زندانها تحت شکنجه برای اعتراف گیری هستند.

احمدی نژاد در حالی امسال بار سفرش به نیویورک را بسته که تهرانِ در حالِ انفجار را او و یارانش تنها به اتکای حضور نیروهای ضد شورش و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی سپاه سر پا نگه داشته اند. احمدی نژاد در راه است و در خیالش بساط یک جنجال دیگر را می بافد. خیالی که تارش گرد و خاک به پا کردن در این سوی دنیا و پودش گرد مرگ بر تهران پاشیدن است. این ها تاملات و خیالات مردی نامیمون است در راه نیویورک که خودش را ریس جمهور ایران می داند.

اما مستقبلین. امسال و در همین هفته گروههای متنوع و متکثری از ایرانیان مقیم آمریکای شمالی، از سواحل غربی کالیفرنیا گرفته تا جنوب تگزاس و واشنگتن و ساکنین نیویورک و کانادایی ها به نیویورک خواهند آمد تا بزرگترین تجمع اعتراضی سبزنسبت به دولت کودتا در خارج از ایران را و در حمایت از ایرانیان سبز داخل کشور را برگزار کنند. نیویورک شهر مهمی است. مادر شهری مدرن که میزبان مردمان و رنگها و قومها و اذهاب و دسته ها و رویاهاست. نیویورک بازتاب صداهای جهان است.

البته این شهرپیش از این هم بازتاب صدای سبزها بوده است. از جمله اعتصاب غذای سیاسی روشنفکران و دانشگاهیان در برابر ساختمان سازمان ملل که پوشش رسانه ای وسیعی داشت و از بسیار مورد توجه محافل روشنفکری قرار گرفت و تجمع اعتراضی روز بیست و پنج جولای که در آن بزرگترین و منظم ترین راهپیمایی سبزها در سیصد شهر جهان و از جمله نیویورک برگزار شد و ایرانیان تمام خیابانهای مرکزی منهتن را سبز کردند. نیویورکی ها هم چنین با سامان دهی برنامه هایی در میادین و پارکهای شهرو با برگزاری یادمان برای شهدای وقایع اخیر تمام این روزها را در کنار مردم ایران بوده اند.

گروه "رای من کجاست؟ نیویورک" یکی از سازماندهان اصلی تجمعات اعتراضی در نیویورک، معترضان را دعوت به حضور در تجمعی اعتراضی در خارج ار کشور نسبت به جنایات اخیر در ایران و نقض حقوق بشر و شهروندی در ایران کرده است. این گروه در وبسایت خود http://voices4iran.org پیام این حرکت عظیم اعتراضی را درخواست از جامعه جهانی برای حمایت از حقوق بشر در ایران و رد سیاستهای نظامی گرایانه در قبال ایران و اعلام انزجاراز شکنجه، کشتار و تجاوز معترضان به نتایج انتخابات اخیراعلام کرده است و خواهان آزادی بیان و تجمعات اعتراضی، آزادی زندانیان سیاسی و دگراندیش و محاکمه عاملان جنایات اخیر در ایران شده است. برنامه تجمعهای اعتراضی در نیویورک در روزهای 22 تا 24 سپتامبر در برابر سازمان ملل متحد، دفتر ایران در سازمان ملل و بر روی پل تاریخی بروکلین برگزار خواهد شد.

اما مروری بر برنامه های این گروه. تجمع اعتراضی روز 22 سپتامبر با عنوان "ایران زنده است" با پخش کلیپی کوتاه از وقایع اخیر ایران به همراه صدای ضبط شده اعتراض مردم داخل ایران بر روی صفحه نمایشی که از مردم شکل گرفته آغاز خواهد شد و روز 23 سپتامبر راهپیمایی بزرگ سبزها از برابر دفتر ایران که محل اقامت اصلی احمدی نژاد خواهد بود به سمت ساختمان سازمان ملل انجام می شود تا خیابانهای مرکزشهرنیویورک بزرگترین تجمع اعتراضی سبزها را شاهد باشند.

درهنگام سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل تجمع اعتراضی در برابر ساختمان سازمان ملل ادامه خواهد داشت و شعارهای تجمع کنندگان در حمایت از حقوق بشر، آزادی بیان و تجمعات، آزادی زندانیان سیاسی، دگراندیشان و معترضان به نتیجه انتخابات در ایران و محکوم کردن عاملان خفقان، سانسور رسانه ای، سرکوب، شکنجه و کشتار و مخالفت با اعمال تحریم های اقتصادی و تهدیدات نظامی علیه ایران خواهد بود.

اما بمب رسانه ای این حرکت اعتراضی روز 24 سپتامبر و با حرکت طومار سبزدر امتداد پل تاریخی بروکلین است که بی شک بیشترین تاثیر را برای آگاه ساختن افکار عمومی آمریکا و جهان از وقایع اخیر ایران و صدای اعتراض مردم ایران خواهد داشت.

طومار سبز که بیش از این ایفل را سبز کرده بود اینبار مهم ترین نماد شهر نیویورک را در هنگام حضور ریاست دولت کودتا سبز خواهد کرد. در روز 24 سپتامبر همچنین سخنرانانی چون حمید دباشی استاد دانشگاه کلمبیا، فاطمه حقیقت جو نماینده مجلس ششم، مسیح علینژاد روزنامه گار و بسیاری دیگر سخنرانی خواهند کرد و گروه کیوسک به اجرای موسیقی زنده خواهند پرداخت.

اما آنچه تجمع اعتراضی امسال را با سالهای پیش متفاوت خواهد کرد وحدت ایرانیان معترض به وقایع اخیر ایران و حضور سبز رنگشان است. رنگی که حرکت اعتراضی آن ها را از گروههای تندرو یهودی و سایر گروه‌هایی با خط و مشی سیاسی و ایدئولوژیک متمایز می کند و مانع از استفاده تبلیغاتی ماشین دروغ پراکنی رسانه های حکومتی ایران از جمله صدا و سیمای خواهد شد. اهمیت این تجمع و بازتاب آن در داخل ایران و جهان به حدی است که احمدی نژاد را وادار به واکنش در سخنرانی پیش از خطبه های نمازجمعه روز قدس کرد که خود نشاندهنده ترس روز افزون دولت کودتا و حامیان آنها از جنبش سبز و حرکتهای اعتراضی داخل و خارج از ایران است.

درهمین راستا برگزار کنندگان تجمع سبزها نیویورک با هدف انعکاس صدای اعتراض مردم ایران و با اعلام حمایت خود از نمادها و پرچم ملی ایران از معترضان درخواست کرده‌اند که برای حفظ وحدت و یکپارچگی از به همراه آوردن هر گونه پرچمی به مراسم خودداری کنند و تنها از نمادهای سبز که نماد فعلی جنبش اعتراضی مردم ایران است استفاده نمایند.

جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید

موج‌آفرینی‌های سبز مخصوص روز عید فطر


امروز به فتوای اکثریت قریب به اتفاق علماء عظام قم و نجف، عید سعید فطر شیعیان است. دیروز آخرین سفره افطار بسیاری از خانواده‌های شهدا و اسرای جنبش سبز برای سی‌امین روز بدون عزیزانشان پهن شد و دست‌های دعای میلیون‌ها ایرانی برای آزادسازی اسرا، شادی روح شهدا و ریشه‌کن شدن ظلم به سوی آسمان دراز شد. اقتدارگرایان با بسیج رسانه‌‌های ضدملی خود، عید فطر را یک روز جلوتر و بدون در نظر گرفتن فتوای بسیاری از علمای عظام شیعه ساکن قم و نجف در حالی در بوق و کرنا کردند که در خانه بسیاری از ایرانیان، هنوز سفره‌های افطار و سحر پهن بود. این عملکرد تنها یک معنا می‌توانست داشته باشد آن هم اینکه نه تنها رای ملت و جان و آبروی مردم برای صاحبان قدرت اهمیتی ندارد بلکه حتی نظر ده‌ها تن از برجسته‌ترین علمای دین و فقها نیز نزد این افراد از اهمیت ساقط است.



آنچه در این بین بیش از هر چیز حائز اهمیت است، گرامی داشتن امروز ، دوشنبه، به عنوان عید فطر حقیقی ماست که پس از سی روز دعا و نیایش به درگاه خداوند متعال و تناول از خوان کرم او، سر به سجده می‌بریم و لطف و کرم و بخشایندگی او را سپاس می‌گوییم.


همان‌طور که همه خوانندگان عزیز موج سبز آزادی مطلعند، نماز روز عید فطر که قرار بود در بیت معظم آیت‌الله منتظری اقامه شود به دلیل تشدید تهدیدها و فشارها بر ایشان، لغو گردید. فردا نماز عید فطر را مومنان سبزاندیش دسته دسته همراه با خویشاوندان، بستگان و آشنایان خود در منازل خود برپا خواهند داشت و پس از برگزاری نماز عید فطر از آنجایی که صداو سیمای دولت کودتا مدت‌هاست از ارزش خبررسانی و حتی برگزاری مراسم سوگ و سرور هم در نظر بسیاری از هم‌وطنانمان ساقط شده است و نیز از آنجایی که هر کدام از ما بدل به رسانه این جنبش سبز شده‌ایم، فردا با اطلاع‌رسانی به یکدیگر در امور خیر زیر همگام با هم پیشقدم خواهیم شد و شادمانی‌مان را در روز عید فطر با بازماندگان شهدای جبنش سبز و خانواده های اسرای دربند قسمت خواهیم کرد. برنامه‌های موج‌آفرینی مخصوص روز عید فطر سبز به شرح زیر است.

موج آفرینی اول: به همراه دوستان و آشنایان خود به دیدار خانواده‌های شهدای جنبش سبز و نیز اسیران دربند خواهیم رفت. ما سبزها مدت‌هاست تصمیم گرفته‌ایم در سوگ و شادی یکدیگر شریک شویم. فردا هم روز شادی ماست و نباید خانواده‌های داغدیده و نیز عزیزانی که اسیر دربند دارند، جای خالی آنها را در کنار خود احساس کنند. برای همین، به دیدار آنان خواهیم رفت و نخواهیم گذاشت تلخی جای خالی عزیزانشان را در روز عید فطر بیشتر احساس کنند. برای این کار لازم نیست بسیج عمومی و سازماندهی خاصی صورت گیرد. حتما هر یک از شما در همسایگی خود و یا دوستان و بستگانتان کسی را می‌شناسید که به نحوی در حوادث بعد از کودتای ۲۲ خرداد آسیب دیده باشد. کافی است زنگ خانه آن‌ها را بزنید و عید را تبریک بگویید. همین که احساس کنند از یاد نرفته اند و در خاطر مردم زنده هستند از هر تبریک و شادباشی برایشان ارزشمندتر است.

مو‌ج‌آفرینی دوم: تجربه شهرپیمایی سبزها در شب نیمه شعبان، آنطور که گزارش‌هایش به ما رسیده و دیده و شنیده‌ایم، تجربه بسیاری موفقی بوده است. اکنون نیاز به فرصتی داریم که فصلی تازه را در حضور اجتماعی سبزها تدارک ببینیم و بعدازظهر عید فطر یک شهرپیمایی شاد دیگر را رقم بزنیم. نیازی به سر دادن شعار هم نیست. همین که پارچه‌های سبز شما در باد به رقص درآیند، به دست کودکانتان بادبادک‌های سبز بدهید و انگشتتان را به علامت پیروزی به یکدیگر نشان دهید و شادی خود را به یکدیگر ابراز کنید شهر خودبخود از آن ما خواهد شد. (در عصر عید فطر، علاوه بر لباس سبز، می‌توانید با روبان‌های سبز، رنگ‌های موقتی سبز (مخصوص ماشین) و پوسترهای سبز منقوش به عکس میرحسین موسوی (سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی) ماشین‌های خود را تزیین کنید. همچنین می‌توانید از پرچم‌‌ها و سربندهای سبزرنگ با شعارهای مذهبی هم در این ایام استفاده کنید.

موج‌آفرینی سوم: نزدیک به صد روز از حبس عزیزترین و صدیق‌ترین یاران این جنبش می‌گذرد. آن عزیزان یک ماه کامل را در سلول‌هایشان روزه گرفتند و بر سر سفره افطار و سحر خود و در حسرت بودن در کنار عزیزانشان نشستند. حال وقت آن است که در روز عید فطر برای پاسداشت این استقامت سی روزه در غروب روز عید فطر و همزمان با نماز مغرب و عشا با شاخه‌گلی به عید دیدنی اسرای جنبش برویم. بی شک ماموران اجازه ورود و دیدار با آنان را فراهم نخواهند کرد اما همین که ندای الله اکبر ما از دیوارهای بلند اوین بگذرد و به گوش آن عزیزان برسد، می‌فهمند که این بیرون همه به یادشان هستند و روز عید جای خالی‌شان بیش از هر وقت دیگری احساس می‌شود. هدف ما فقط حضوری آرام است برای یادآوری این نکته به خانواده‌های این عزیزان که تنها نیستند و تا روز آزادی مردم در کنارشان حضور خواهند داشت.

در شرایطی که درهای رسانه ضد ملی برملت بسته شده است باید از هر گونه ابزاری برای اطلاع‌رسانی درباره موج‌آفرینی‌های روز عید فطر استفاده کنیم. قبلا هم گفته بودیم که در اینگونه مواقع بهتر است تحریم پیامک را بشکنیم و اطلاع رسانی کنیم و نوشته بودیم که درخواست‌های متعددی به «موج سبز آزادی» رسیده است، مبنی بر اینکه از سبزها بخواهیم به تحریم پیامک پایان دهند و این فرصت مهم برای همگانی کردن فعالیت‌های اعتراضی به دولت را از دست ندهند. از این رو از همه سبزها دعوت می‌کنیم برای اطلاع‌رسانی درباره موج‌آفرینی‌های روز عید فطر تحریم پیامک را بشکنند و برای شهرپیمایی سبز عصر عید فطر، بازید از خانواده شهدا و اسرای جنبش، و حضور در برابر اوین برای عیددیدنی از اسرای جنبش که همگی امروز انجام خواهد شد، از پیامک استفاده کنند.

احمد قابل: معلوم نیست آقایان هلال ماه را چگونه رویت کرده‌اند؟

احمد قابل، فقیه و پژوهشگر دینی، در گفت و گویی در مورد اختلاف نظر پیش آمده بر سر پایان ماه رمضان میان حکومت ایران و مراجع تقلید شیعه می گوید: "در ایران حتا با تلسکوپ هم ماه تا دیشب قابل رویت نبوده است." وی می افزاید: "چیزی که به لحاظ علمی قابل رویت نیست چگونه می تواند کسی ادعا کند که من [با چشم غیرمسلح] دیده ام!" این گفت و گو که با روزآنلاین صورت گرفته است در پی می آید.






مراجع تقلید ایران نظرحکومت در مورد رویت هلال در شنبه شب را نپذیرفتند. اعلام نظر مراجع بر پایه چه مستنداتی است؟

یکی از استنادات طبعاً رویت هلال ماه است؛ اما مسئله این است که از نظر علمی نیز ماه در افق ایران قرار نمی گرفته و به هیچ عنوان قابل رویت نبوده است.یعنی در مناطق جنوبی تر، که نزدیک به خط استوا و نیمکره جنوبی زمین باشد، می توانسته اند دیشب ماه را ببینند. در افریقا و افریقای جنوبی و همچنین در دوسوم از سرزمین های آمریکای لاتین با چشم ِ سر ( چشم غیر مسلح) ماه قابل رویت بوده است. در آسیا فقط در منطقه جنوب غربی، یکی در جنوب عمان، یکی در یمن، و یکی هم در جنوب عربستان یعنی منطه مکه و جده، آنهم با وسایل اپتیکی و تلسکوپ های قوی می توانسته رویت شود. اما با چشم غیر مسلح که آقایان ملاک قرار می دهند در هیچیک از مناطق آسیا امکان نداشته است حالا من نمی دانم آقایان به چه چیز استناد می کنند.

بر پایه تقویم نمی تواند باشد؟

بله اگر ملاک شان تولد ماه باشد، یعنی به لحاظ بحث نجومی مسئله و اصل تقارن ماه و آغاز ماه جدید. اما بحث، بحث رویت پذیری هست که این آقایان آنهم با چشم غیر مسلح ملاک می گیرند. علم می گوید با فاصله ای حدود پانصد کیلومتر از مرزهای ایران به سمت قطب جنوب آنهم با وسایل اپتیکی! یعنی در ایران حتا با تلسکوپ هم ماه تا دیشب قابل رویت نبوده است. و خوب چیزی که به لحاظ علمی قابل رویت نیست چگونه می تواند کسی ادعا کند که من [با چشم غیرمسلح] دیده ام! چگونه در همان ستاد استهلال ِخودشان آقایانی که حضور دارند در سایت های خودشان نوشته اند که قابل رویت نیست. ولی خوب حالا اعلام کرده اند دیگر. ولی آقای قابل برای تعیین تحویل یک ماه به ماه دیگر همانطور که خود شما اشاره کردید مبانی علم نجوم تعیین کننده است. چطور شده است که بین مبنای نجومی و فقهی تعیین ماه شوال اینهمه تفاوت هست؟ ببینید! در مبانی فقهی ما رویکردی که به علم نجوم هست دوگونه است. به این معنا که اولاً منجمینی که در زمان پیامبر و ائمه یعنی در قرون آغازین اسلام بوده اند، منجمینی نبوده اند که با استفاده از ابزار علمی اظهار نطر کنند. بعضی ها اصلاً منجم نبوده اند ولی خودشان را منجم معرفی می کرده و بیشتر پیشگویی می کرده اند که مثلاً این ایام نحس است، آن روز خوب است و در واقع ادعاهای گزاف و خرافات بیشتر موجود بود تا حقیقت! پس یعنی علت نفی نظر منجمین در صدر اسلام عدم ارزشگذاری و بی اهمیت انگاشتن علم نجوم نبوده است بلکه بخاطر سوء استفاده هایی بود که افراد غیر عالم می کردند و خودشان را به عنوان منجم به جامعه ارائه می کردند و دروغ و خرافات را در جامعه اشاعه می دادند و چون دروغ و خرافات با حقایق مخلوط شده بود و امکان تشخیص سره از ناسره وجود نداشت، اسلام یک موضع محتاطی در این زمینه گرفته است. نفی مطلق نکرده است و تأیید مطلق هم نکرده است.مردم را به احتیاط دعوت کرده است و به اینکه بروند، بررسی کنند و اطمینان حاصل کنند. ائمه ما در پاسخ کسانی که به آنها رجوع می کردند ونقل قولهای متفاوتی از منجمان می آوردند، در واقع آنها را پرهیز می دادند که به هر گفته ای اعتماد نکنند. اما روایات متعددی وجود دارد که در همین مورد ائمه توصیه کرده اند به قول ها اعتماد کنید وقتی که برای شما یقین می آورد.

ولی امروز چه؟

خوب امروز بحث نجوم خیلی متفاوت از هزار و چهارصد سال پیش است الان منجم تمام اعتبارش زیر سوال می رود اگر بخواهد یک حرف نامربوط یا غیر علمی بزند. از آن گذشته مسئله تعدادی منجم و افراد معین دیگر نیست. مراکز علمی نجومی متعددی همزمان در سطح جهان کارشان تحقیق و تفحص است و اساساً وضعیت علمی امروز جهان اجازه نمی دهد کسی به نام نجوم خرافات را منعکس کند. و همین الان هم برخی علما در رساله های شان گفته اند علیرغم اینکه قول منجمین حجت نیست، اما اگر برای کسی تولید یقین و علم بکند او باید بر حسب علم خودش عمل کند.

اینجا طبعاً سوالی پیش می آید در رابطه با دیندارانی نظیر شما که علم نجوم را می پذیرید و در متن اختلافات بین علما هم قرار دارید؛ شما چه می کنید؟ عید فطر شما بر اساس کدام یک از فتواها بوده یا خواهد بود؟

من مبنای آغاز ماه شوال را همان تولد ماه می دانم و ماه شوال پریشب ساعت ده و چهل و چهار دقیقه به وقت ایران و شانزده و اندی به وقت ین المللی متولد شده است و ما در واقع تمام دیروز را در وضعیتی به سر می برده ایم که می شده است مطمئن باشیم و قسم یاد کنیم که ماه نو آغاز شده است. به همین دلیل من دیروز به عنوان عید افطار کردم. بدون هیچ اعلان و جنجالی؛ چون من از بررسی های خودم استفاده می کنم برای تکلیف شرعی ام و آقایان اصطلاحاً میگویند خودش اجتهاد می کنند. در هر صورت من به تفسیر خودم عمل می کنم و کار ی به آقایان ندارم. ولی سایر مردم چگونه باید با این مشکل مواجه شوند؟ بله خوب، این وضع در جامعه اسلامی پیش می آید. با اینکه ما هشدارش را به آقایان داده ایم حتا به آقای منتظری! که این وضع خوشایندی نیست و باید وضعیت را روشن کرد تا مردم دچار دردسر نشوند. همین امسال ما سه روز یا در کل جهان اسلام حداقل دو روز آغاز ماه رمضان داشتیم و دوروز هم اول ماه شوال داشتیم. یعنی فردا را برخی از کشورها مثل پاکستان رسماً به عنوان روز اول ماه و عید فطراعلام کرده اند و از طرفی برخی کشورهای اسلامی هم که تعدادشان بیشتر است مثل مصر و عربستان امروز عید داشتند. و حالا اگر امثال من هم در کشورهای دیگر باشند که ملاک برایشان همان علم نجوم باشد و گردش علمی زمین و سیارات و تحق ماه، خوب می توان تصور کرد که آنها هم مبتنی بر این نظریه علمی رفتار کرده اند، لذا سه روز آغاز ماه شوال و روز عید فطر شده است و این اختلاف نظر سه روزه که نمی تواند درست باشد. چون به لحاظ علمی هم نهایت اختلاف می تواند بیست و چهار ساعت باشد نه بیشتر.ولی خوب متأسفانه اینطور است و یعنی همین امشب هم اگر مسلمانانی در مسکو باشند هنوز نمی توانند ماه را به شیوه چشم غیر مسلح که ملاک است مشاهد کنند ودر واقع باید روزه بگیرند. منبع: روزآنلاین

چگونه کینه را باید کشت؟

مسعود بهنود
ماجرائی که بر خانواده جواد امام گذشته، ماجرای عاطفه دخترشان، مصاحبه های خانم امام که هر کدام آتش به جان آدم می زد، و اینک این توضیح خانم امام که دیگر منتهای درد است و تنها کسانی ممکن است ژرفای آن را درک کنند که جوانی در خانه داشته باشند و بدین نقطه رسیده باشند که در بازی های سیاسی چند ماه اخیر هزاران نفر بدان گرفتارند.





به باورم جز آن که آقای سعید مرتضوی در این نظام همان جا نشست که تیمسار حسین آزموده نشسته بود در نظام گذشته، این بوسه مرگ آور و مسمومی که از سر بی خردی و جوانی بر دست های این نظام زد تا خودخواهی و جاه طلبی خود را ارضا کرده باشد بیش از این ها هزینه سازست که می بینیم. فقط آه خانم امام و ده ها تن از فرزندان مسلمانان انقلابی نیست، یک گوشه نگاه کنید به نوشته های خانم محتشمی، یک کلام نگاه کنید به نامه هائی که این اواخر هر روزه شده بود و اعتمادملی در صفحه آخرش چاپ می کرد از زبان بچه ها برای پدران زندانیانشان. یک لحظه خود را جای دختران ابطحی بگذارید وقتی در اتاق زندان نگاه می کنند به پدر که لاغر شده است و چشمانش دو دو می زند و وقت دیدن آن ها می کوشد با هزل و شوخی ادای همیشه خودش را در آورد همان کاری که بچه ها می کنند. و نقشی که همه در حضور نماینده سعید مرتضوی بازی می کنند. [نگاه کنید به عکس بالای همین پست]. اگر کل حکایت عاطفه امام چنان باشد که الان اعلام شده است یعنی وی از سر استیصال به ساختن سناریو و طعمه کردن خود پرداخته باشد تا مگر به خیال خود پدر را از چنگال نگهبانان جهنم نجات دهد، تازه ابعاد این تراژدی بزرگ تر چنان می شود که حق داشته است اهنگران که صدایش بگیرد و این تضادی ندارد با آن که نوشته اند آهنگران گفته من فدائی ولی فقیه هستم. مگر تصور می کنید همین ها که سه ماه است اسیر مرتضوی بوده اند جز اینند. این عجبی ندارد که ایران لمپن دارد، همه جوامع بشری دارند، این عجب نیست که لمپن ها در میان جناح راستی ها و هواداران احمدی نژاد بیشترند، در همه نظام های پوپولیستی – خوب به نمونه های تاریخی نگاه کنید – چنین است و لمپن ها کنار آبجو فروشی محبوب هیتلر حمع می شوند و برای قدرت سینه به تنور می چسبانند. اما این عجب است که در جمهوری اسلامی که نسل اول رهبرانش همه کتاب خوان و کتاب نویس بودند، سخنوری می دانستند، شعر می خواندند و شعر می گفتند، روحانیونی که از سر عادت هم شده تکیه گاهشان مولانا ست، از سر بی تجربگی هم شده شعار انقلابی شان [بگو خواست قلبی شان] این بود که قصد داریم شهر بی زندان داشته باشیم و زندان ها را مدرسه کنیم، بعد از همه آن چه یاران اسدلله لاجوردی کردند در دهه شصت، حالا بعد سی سال تازه کارش به این جا رسیده باشد که مهارش و کلید نهانگاه هایش دست لومپن هائی باشد که من در زندانی یکی شان را دیدم که در مقام فرمانده مهمی در سپاه هم دستگیر شده بود و زندانی بود. جواد امام که در جنگ بود چه گمان داشت کار حکومتی که می خواست و برای ساختنش حاضر به دادن جان بود، اگر ادعای اخیر درست باشد، دخترش ناگزیر شده خودربائی کند. مگر همه آن ها که قصه زهرا بنی یعقوب را شنیدند باور کردند که فاجعه او به دست بسیجی ها و در دفتر آن ها رخ داده باشد. یک لحظه بیائید و این قصه را باور کنیم و به چند سئوال دردناک جواب بدهیم. قبول کنیم عاطفه خودربائی کرد. حالا باید پرسید این چه دستگاهی است، چقدر پریشان است، چقدر بی سامان است که مادر عاطفه زار می زد و از رسانه های بین المللی صدایش در گوش جهان می پیچید که دخترش را می خواست و زنده و سالم، و دستگاه فلج شده بود و نمی توانست اعلامیه ای بدهد و بگوید عاطقه را ما نگرفته ایم. چرا نگفتند دست ما نیست. در بهترین حالت یعنی اعتماد نداشتند که او در دست گروهی دیگر از خودشان نیست. این یعنی منتهای پریشانی و بی سامانی، یعنی باید برای آن ها که گرفتارند نگران بود. آن سکوت اگر معنایش این نباشد که سیستم به هم ریخته، باید پذیرفت که معنای دیگرش این است که خبر اخیر ساختگی است و از سر مصلحت اندیشی و از آن رو بیان می شود که خانواده دست آقایان گروگان دارند. وقتی خبر اخیر را شنیدم با خود گفتم نکند عاطفه نقشه کشیده بود به نزدیک پدر برود. چنان که فرزندان سعید حجاریان اگر جلویشان را نگیرند حاضرند بروند اوین و نیمه جان پدرشان را پرستاری کنند. چنان که فرزندان میردامادی و نوه های آیت الله طالقانی و موسوی تبریزی و ده ها روحانی قم چنین کرده اند. اگر راست باشد خبری که روزنامه جوان با سه چهار علامت تعجب چاپ کرده و ماجرای عاطفه امام نه آن باشد که قبلا گفته شد و "خودربائی" باشد، به گمانم خود حدیثی است که جا دارد عاملانش از درد به خود بپچند چه رسد به آن گزارشگر روزنامه جوان که نوشته بود مادر عاطفه گفته است فرزندش [...] بوده است. و این نقطه اوجی از رذالت و پستی است که درست از همان لمپن ها بر می آید که در کهریزک می گویند شبیه به شهری ساخته بودند که در رمان کوری سامانتاکو هست و در جریان توفان کارترینا گفتند لات ها درست کرده بودند در یک ورزشگاه. منبع: روزآنلاین