احمد شیرزاد؛کودتاگران«کینه شان را هم طایفه ای کرده اند چون عصر جاهلیت»

شبکه جنبش راه سبز(جرس):به دنبال گسترش بازداشت های خانوادگی، احمد شیرزاد که فرزند او مهدی شیرزاد به همراه حسین نعیمی پور تنها یک روز بعد از بازداشت مهدی میردامادی پسر محسن میردامادی دبیرکل دربند حزب مشارکت بازداشت شد،می گوید«مهدی شیرزاد و حسین نعیمی پور غروب جمعه 27 شهریور (18 سپتامبر) در یک مهمانی افطاری بازداشت شده اند.»

این استاد دانشگاه و نماینده مجلس ششم به روزنامه سرمایه گفت که پسرش سرباز است و برای یک مرخصی دو، سه روزه به تهران آمده بود که ماموران با ارائه حکم دادستانی مهدی شیرزاد و حسین نعیمی پور را بازداشت کرده اند.به گفته احمد شیرزاد «پس از بازداشت، برای تفتیش خانه آمدند و چند ساعت خانه را تفتیش کردند و بعد ایشان را با خود بردند.» وی تاکید کرد«نمی دانم کسانی که این دستگیری ها را انجام می دهند چه هدف و انگیزه ای دارند.»

احمد شیرزاد همچنین در وبلاگش «سپیداران» نیز درباره بازداشت فرزندش مهدی،تاکید کرده که سران کودتای انتخاباتی«کینه شان را طایفه ای کرده اند چون عصر جاهلیت.» او نوشته است« شیرزاد بودن، نعیمی پور بودن، میردامادی بودن، جلایی پور بودن و منتظری بودن برای پسران، مشدّد جرم است، اگر خود جرم نباشد» و یادآ.ری کرده که«این بچه ها از آقازادگی، آزاد زادگی اش را به ارث برده اند.»

احمد شیرزاد سه ماه گذشته را«سه ماه زهر آلود» توصیف کرده و درباره رو آوردن کودتاگران به بازداشت خانوادگی نوشته است« نمی دانم این نوع فشار به مخالفان نجیب و بی پناه را از کجا یاد گرفته اند.خیلی نامردند این جماعت.»

متن کامل نوشتار احمد شیرزاد چنین است:



روزگاری سخت

بعد از سه ماه زندگی زهرآلودی که در این تابستان بر ما تحمیل شد بالاخره دیشب مهدی، پسرم را گرفتند. مهدی روح مجسم من است. من در او خودم را می بینم. او که در بند است، زنجیری بر جانم فرو افتاده است گران. حسین نعیمی پور فرزند ارشد محمد را هم با او گرفتند. آن ها را شبانه و در پی ورود به یک مراسم افطار با دوستانشان با خود بردند.

بعید می دانم در تمام دم و دستگاه آقایان، با آن همه آموزش ها و تبلیغ ها، جوان هایی به پاکی، صداقت، صفا و ایمان این جوان ها بشود پیدا کرد. تازه داشت زخم سه ماه اسارت محمدرضا جلایی پور تسکین پیدا می کرد که مهدی میردامادی پسر محسن را گرفتند و سپس مهدی و حسین را. نمی دانم این نوع فشار به مخالفان نجیب و بی پناه را از کجا یاد گرفته اند. خیلی نامردند این جماعت. حوالتشان را به خدا می دهم و از ذات اقدسش می خواهم آب خوش از گلویشان فرو نبرد آن ها را که ستم بر دیگران را برخود حلال کردند.

کدام حقانیت را اثبات می کنند با چنین تطاولی. و کدام وجدان بیداری آنان را بر این کردار زشت محق می شمارد؟ کینه شان را طایفه ای کرده اند چون عصر جاهلیت. شیرزاد بودن، نعیمی پور بودن، میردامادی بودن، جلایی پور بودن و منتظری بودن برای پسران، مشدّد جرم است، اگر خود جرم نباشد. این بچه ها از آقازادگی، آزاد زادگی اش را به ارث برده اند. خدا یارشان باد در این سفر سختی که در پیش دارند. به شوق روزی که مهدی ام را دوباره در آغوش بگیرم و پدرانه او را ببویم و ببوسم، سختی ها را تحمل خواهم کرد. دعایش کنید نشکند او و حسین. و دعایمان کنید، من و محمدنعیمی پور را و مادرانشان را و خانواده ها و خاندانی را که همه دوستشان دارند.
صبح نزدیک است، اما دور می نماید با بی تابی ما.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر