راسپین دادمان :
با حنجره های خونین ازادی را غریوی سرودند مومنان خاک.
و شهامت راهمه تن شدند تکفیر گویان اسمان.
این حکم تاریخ است که می راند.
طنین فریادهای شان شوق چشما نشان صلابت گام های شان فرو می شکند کاخ های درایندگان قدسی را تا انسان بر ویرانه های قدس زاده شود.
این حکم تاریخ است که می راند.
مرگ را ارزانیتان نخواهیم کرد.
تا ایندگان بر شما نمازنبرند ما تمام تان خواهیم کرد بی هیچ مویه و گورستانی.
شهیدان سبز عاشق ترین زندگانند.
سقوط تنها صد و سه سال
حمید سجادی:
سقوط تنها صد و سه سال
نه یک روز کم نه یک روز بیش
زمان ِفاصله است از اوج تا به حضیض دیروز،
غلبه بر عین الدوله و عسگر گاریچی و مسیو نوز بلژیکی
امروز در بندِ احمدی نژاد و قاضیِ مرتضوی و "رفیق توپولف" روسی
تاریخ را عجب دوباره تکرار است باور می کنی؟ تنها صد و سه سال
سقوط تنها صد و سه سال
نه یک روز کم نه یک روز بیش
زمان ِفاصله است از اوج تا به حضیض دیروز،
غلبه بر عین الدوله و عسگر گاریچی و مسیو نوز بلژیکی
امروز در بندِ احمدی نژاد و قاضیِ مرتضوی و "رفیق توپولف" روسی
تاریخ را عجب دوباره تکرار است باور می کنی؟ تنها صد و سه سال
اعتراف سبز
شایان یزدانمهر:
خواهی که بنگرم بر پیکر دروغ
بینم که مردمان هستند در صفوف
خواهی که حس کنم سبزی بهانه است
شلاق و دود و اشک بهر ترحم است
خواهی که بشنوم پردیس موطن است
کشتار مردمم نوعی توهم است
خواهی ز اهرمن گویم برای تو
از سرو قامتان حرفی زنم به تو
گفتش به من برخیز آزادگی دریاب
بر محنت این درد شهد امیدی داد
گفتش به من خانه ویرانسرا گشته
هر گوشه اش گرگی بهر کسی گشته
خواهی که من گویم در ملبس قرآن دیوان چه زیبایند
چون بره ای آرام بر خون یارانند؟
باشد نزن گویم زندان چه زیبایست
از هر طرف گویی پنجره ای باز است
سرداب این زندان چه مزه ای دارد
هوش و روانم را آهسته می ساید
باشد بگو هرچه از من تو می خواهی
اما به یاد آور فردا تو تنهایی
خواهی که بنگرم بر پیکر دروغ
بینم که مردمان هستند در صفوف
خواهی که حس کنم سبزی بهانه است
شلاق و دود و اشک بهر ترحم است
خواهی که بشنوم پردیس موطن است
کشتار مردمم نوعی توهم است
خواهی ز اهرمن گویم برای تو
از سرو قامتان حرفی زنم به تو
گفتش به من برخیز آزادگی دریاب
بر محنت این درد شهد امیدی داد
گفتش به من خانه ویرانسرا گشته
هر گوشه اش گرگی بهر کسی گشته
خواهی که من گویم در ملبس قرآن دیوان چه زیبایند
چون بره ای آرام بر خون یارانند؟
باشد نزن گویم زندان چه زیبایست
از هر طرف گویی پنجره ای باز است
سرداب این زندان چه مزه ای دارد
هوش و روانم را آهسته می ساید
باشد بگو هرچه از من تو می خواهی
اما به یاد آور فردا تو تنهایی
فرهنگنامه سبز(40) توصیه
سید ابراهیم نبوی:
توصیه( Towsiyeh ): سفارش کردن. وصیت کردن. کسی را به زور وارد جایی کردن. اندرز دادن( ا.ن. درز دادن، درز دادن کسی یا چیزی به جایی یا شغلی). وارد کردن کسی به جایی که بطور طبیعی نباید برود. سفارشنامه نوشتن. مثال: " بده بره". توصیه کردن: سفارش کسی را به جایی یا بدیگری کردن. دخالت کردن در چیزی که قرار نیست اتفاق بیفتد ولی باید اتفاق بیفتد. کاربرد در جمله: " باهنر گفت، بدون توصیه رهبری نه وزیر رای نمی آورند." کاربرد دوم در جمله: " علی مطهری گفت، توصیه رهبری ارشادی بود، نه دستوری." ارشاد: " تبلیغ کردن، حقنه کردن، فروکردن، زورتپانیدن"
کرونولوژی توصیه رهبری
فروردین: " رهبری به خاتمی توصیه کرد در انتخابات شرکت نکند."
اردیبهشت: " رهبری به موسوی توصیه کرد از شرکت در انتخابات انصراف بدهد."
خرداد: " رهبری به مردم توصیه کرد که در انتخابات به احمدی نژاد رای بدهند."
تیر: " رهبری به پلیس توصیه کرد موقع تیراندازی درست نشانه بگیرند."
مرداد: " رهبری به مخالفانش توصیه کرد با او مخالفت نکنند."
شهریور: " رهبری به مجلس توصیه کرد به کابینه رای اعتماد بدهند."
مهر: " رهبری به نمایندگان مجلس توصیه کرد از دولت سووال نکنند."
آبان: " رهبری به نمایندگان مجلس توصیه کرد شیشه های خانه رئیس جمهور را پاک کنند."
آذر: " رهبری به همسر رئیس جمهور توصیه کرد جورابهایش را خوب بشوید."
بهمن: " رهبری به سازمان هواشناسی توصیه کرد از اعلام سرمای کشور خودداری کند."
توصیه در فرهنگ عامیانه: " موشه تو سوراخ نمی رفت، توصیه کردن رفت". " یکی رو توی ده راه نمی دادن، کدخدا توصیه کرد، شد رئیس شورای ده". " از این امامزاده کسی معجزه نمی بینه، ولی هر توصیه ای لازم باشه می کنه". " اگه پیش مردم شرمنده ام، پیش صاحب توصیه روسفیدم". " این قافله تا به حشر لنگه، حالا هی توصیه کن!"، " با همین سفارش و توصیه، می خوای بری آمریکا و روسیه؟"، " با گرگ دنبه می خوره، با چوپان گریه می کنه، آخرش هم توصیه می کنه"
رباعی
از توصیه ای تو را خبر خواهم کرد
وان را به دو نکته مختصر خواهم کرد
با توصیه اش لال و کر و کور شوم
هوش از سر خویشتن به در خواهم کرد
توصیه( Towsiyeh ): سفارش کردن. وصیت کردن. کسی را به زور وارد جایی کردن. اندرز دادن( ا.ن. درز دادن، درز دادن کسی یا چیزی به جایی یا شغلی). وارد کردن کسی به جایی که بطور طبیعی نباید برود. سفارشنامه نوشتن. مثال: " بده بره". توصیه کردن: سفارش کسی را به جایی یا بدیگری کردن. دخالت کردن در چیزی که قرار نیست اتفاق بیفتد ولی باید اتفاق بیفتد. کاربرد در جمله: " باهنر گفت، بدون توصیه رهبری نه وزیر رای نمی آورند." کاربرد دوم در جمله: " علی مطهری گفت، توصیه رهبری ارشادی بود، نه دستوری." ارشاد: " تبلیغ کردن، حقنه کردن، فروکردن، زورتپانیدن"
کرونولوژی توصیه رهبری
فروردین: " رهبری به خاتمی توصیه کرد در انتخابات شرکت نکند."
اردیبهشت: " رهبری به موسوی توصیه کرد از شرکت در انتخابات انصراف بدهد."
خرداد: " رهبری به مردم توصیه کرد که در انتخابات به احمدی نژاد رای بدهند."
تیر: " رهبری به پلیس توصیه کرد موقع تیراندازی درست نشانه بگیرند."
مرداد: " رهبری به مخالفانش توصیه کرد با او مخالفت نکنند."
شهریور: " رهبری به مجلس توصیه کرد به کابینه رای اعتماد بدهند."
مهر: " رهبری به نمایندگان مجلس توصیه کرد از دولت سووال نکنند."
آبان: " رهبری به نمایندگان مجلس توصیه کرد شیشه های خانه رئیس جمهور را پاک کنند."
آذر: " رهبری به همسر رئیس جمهور توصیه کرد جورابهایش را خوب بشوید."
بهمن: " رهبری به سازمان هواشناسی توصیه کرد از اعلام سرمای کشور خودداری کند."
توصیه در فرهنگ عامیانه: " موشه تو سوراخ نمی رفت، توصیه کردن رفت". " یکی رو توی ده راه نمی دادن، کدخدا توصیه کرد، شد رئیس شورای ده". " از این امامزاده کسی معجزه نمی بینه، ولی هر توصیه ای لازم باشه می کنه". " اگه پیش مردم شرمنده ام، پیش صاحب توصیه روسفیدم". " این قافله تا به حشر لنگه، حالا هی توصیه کن!"، " با همین سفارش و توصیه، می خوای بری آمریکا و روسیه؟"، " با گرگ دنبه می خوره، با چوپان گریه می کنه، آخرش هم توصیه می کنه"
رباعی
از توصیه ای تو را خبر خواهم کرد
وان را به دو نکته مختصر خواهم کرد
با توصیه اش لال و کر و کور شوم
هوش از سر خویشتن به در خواهم کرد
اجازه ندهیم به پدر یک شهید جنبش سبز توهین کنند
سهراب:
بریده باد قلمهای مسموم کودتاچیان که بیاری تفنگها و باتومها و کهریزکها و تجاوزات و جنایاتشان آمده تا بخیال خودشان در صفوف ملت تفرقه بیاندازند.
این قلمهای مسموم تلاش دارند تا به هر طریقی شده افراد و گروهها را به کوچکترین بهانه ای هم که شده رودرروی یکدیگر قرار داده تا از محل دعوای آنها دیگران دلسرد شوند. برای اینکه لبه تیز حملات را از رهبر و سایر فرماندهان کودتا منحرف کنند هر روز یک سیبل جدید ابداع و بعنوان هدف در معرض تیر قرار می دهند. از هنرمندان و ورزشکاران گرفته تا کارمندان و افراد جزئی که چاره ای بجز اطاعت از دستور ندارند.
اخیراً هم بنام جنبش سبز شروع به لجن پراکنی بر علیه پدر شهید محسن روح الامینی کرده اند. جنبش سبز نه اهل توهین است و نه اخلاق انگ زدن را دارد. جنبش سبز بزرگترین اختلافش با حکومت اعتراض به رفتار حذفی حکومت است که هر تفکر و جریان و فردی را صرفاً بجرم اینکه افکار و رفتارش مطابق با خواست حکومت نیست انگ زده و مورد توهین قرار داده و حذف می کند. سیستم نمره دهی حکومت صفر یا بیست است و فقط همین دو نمره را بلد است، جنبش سبز نمره ایده آل را بیست می داند ولی در عین حال هر نمره ای بالاتر از صفر را نیز محترم شمرده و تشویق به پیشرفت می نماید.
مسلماً خونخواهی شهید محسن در وهله اول به پدرش دکتر روح الامینی بازمی گردد، در عین حالی که مسئولیت بر دوش همه ما نیز هست. ایشان نیز تا کنون با روش خودشان در این مسیر حرکت کرده اند. ابتدا که نحوه شهادت و دهان خرد شده شهید محسن را افشاء کردند و پس از آن نیز اعلام نمودند که محسن ما رفته و دیگر باز نمی گردد، محسن های دیگر را دریابید.
شهید محسن روح الامینی نقطه شکاف و اختلاف سرداران با رهبری است و بهمین دلیل هم دفتر رهبری با اصرار فراوان وی را برای ملاقات عمومی بهمراه اساتید دانشگاه نزد رهبر برد تا آنچه به او گفته بودند بگوید ولی وی شجاعانه آنچه نباید می گفت را گفت: «صبر بر اين مصيبت ها، به معنای تحمل ظلم نیست. برخی گمان می كنند ما كه از نظام دفاع می كنيم، از حقمان هم میگذريم. خون خواهی در رابطه با عزيز از دست رفته ما - محسن ما ـ به عهده نظام است؛ جوانی بوده در اين جامعه كه نظام در خون خواهی او مقدم است.» به هر حال نظام اگر بخواهد خونخواهی کند باید مسائل جدیدی را برای عموم باز کند که منجر به آبروریزی بیشتر خواهد بود، گرچه اگر بنا بر خونخواهی بود تا بحال ترتیب اثری داده بودند.
دکتر روح الامینی بهترین روش را برگزیده و خونخواهی فرزندش را بر عهده نظام گذاشته و در عین حال در حضور عموم از رهبر تقاضای قصاص قاتلان فرزندش را نمود. این گوی و این میدان. رهبر بفرمایند قاتلان را پیدا کرده و قصاص نمایند.
برای رهبر کاملاً روشن است که قاتلان چه کسانی هستند ولی دست زدن به آنها موجب افشای بسیاری مسائل خواهد شد که فقط رسوائی بیشتر نظام را بدنبال خواهد داشت.
همین موضع گیری پدر شهید روح الامینی سبب شد که از فردای این دیدار، حمله های مسموم و توهین های بی دلیل به وی از جانب قلمهای مزدور آغاز شود. شروع کنندگان اهانتها از ستاد کودتا بودند و امکان دارد برخی افراد نیز ناخواسته آنرا دنبال کرده باشند.
اجازه ندهیم به پدر یک شهید جنبش سبز توهین کنند.
بریده باد قلمهای مسموم کودتاچیان که بیاری تفنگها و باتومها و کهریزکها و تجاوزات و جنایاتشان آمده تا بخیال خودشان در صفوف ملت تفرقه بیاندازند.
این قلمهای مسموم تلاش دارند تا به هر طریقی شده افراد و گروهها را به کوچکترین بهانه ای هم که شده رودرروی یکدیگر قرار داده تا از محل دعوای آنها دیگران دلسرد شوند. برای اینکه لبه تیز حملات را از رهبر و سایر فرماندهان کودتا منحرف کنند هر روز یک سیبل جدید ابداع و بعنوان هدف در معرض تیر قرار می دهند. از هنرمندان و ورزشکاران گرفته تا کارمندان و افراد جزئی که چاره ای بجز اطاعت از دستور ندارند.
اخیراً هم بنام جنبش سبز شروع به لجن پراکنی بر علیه پدر شهید محسن روح الامینی کرده اند. جنبش سبز نه اهل توهین است و نه اخلاق انگ زدن را دارد. جنبش سبز بزرگترین اختلافش با حکومت اعتراض به رفتار حذفی حکومت است که هر تفکر و جریان و فردی را صرفاً بجرم اینکه افکار و رفتارش مطابق با خواست حکومت نیست انگ زده و مورد توهین قرار داده و حذف می کند. سیستم نمره دهی حکومت صفر یا بیست است و فقط همین دو نمره را بلد است، جنبش سبز نمره ایده آل را بیست می داند ولی در عین حال هر نمره ای بالاتر از صفر را نیز محترم شمرده و تشویق به پیشرفت می نماید.
مسلماً خونخواهی شهید محسن در وهله اول به پدرش دکتر روح الامینی بازمی گردد، در عین حالی که مسئولیت بر دوش همه ما نیز هست. ایشان نیز تا کنون با روش خودشان در این مسیر حرکت کرده اند. ابتدا که نحوه شهادت و دهان خرد شده شهید محسن را افشاء کردند و پس از آن نیز اعلام نمودند که محسن ما رفته و دیگر باز نمی گردد، محسن های دیگر را دریابید.
شهید محسن روح الامینی نقطه شکاف و اختلاف سرداران با رهبری است و بهمین دلیل هم دفتر رهبری با اصرار فراوان وی را برای ملاقات عمومی بهمراه اساتید دانشگاه نزد رهبر برد تا آنچه به او گفته بودند بگوید ولی وی شجاعانه آنچه نباید می گفت را گفت: «صبر بر اين مصيبت ها، به معنای تحمل ظلم نیست. برخی گمان می كنند ما كه از نظام دفاع می كنيم، از حقمان هم میگذريم. خون خواهی در رابطه با عزيز از دست رفته ما - محسن ما ـ به عهده نظام است؛ جوانی بوده در اين جامعه كه نظام در خون خواهی او مقدم است.» به هر حال نظام اگر بخواهد خونخواهی کند باید مسائل جدیدی را برای عموم باز کند که منجر به آبروریزی بیشتر خواهد بود، گرچه اگر بنا بر خونخواهی بود تا بحال ترتیب اثری داده بودند.
دکتر روح الامینی بهترین روش را برگزیده و خونخواهی فرزندش را بر عهده نظام گذاشته و در عین حال در حضور عموم از رهبر تقاضای قصاص قاتلان فرزندش را نمود. این گوی و این میدان. رهبر بفرمایند قاتلان را پیدا کرده و قصاص نمایند.
برای رهبر کاملاً روشن است که قاتلان چه کسانی هستند ولی دست زدن به آنها موجب افشای بسیاری مسائل خواهد شد که فقط رسوائی بیشتر نظام را بدنبال خواهد داشت.
همین موضع گیری پدر شهید روح الامینی سبب شد که از فردای این دیدار، حمله های مسموم و توهین های بی دلیل به وی از جانب قلمهای مزدور آغاز شود. شروع کنندگان اهانتها از ستاد کودتا بودند و امکان دارد برخی افراد نیز ناخواسته آنرا دنبال کرده باشند.
اجازه ندهیم به پدر یک شهید جنبش سبز توهین کنند.
مهدی کروبی اسامی 4 شاهد تجاوز به بازداشت شدگان را به هیات قضایی ارائه کرد
شبکه جنبش راه سبز(جرس):رييس حوزه رياست قوه قضاييه با اعلام اینکه مهدی كروبي مستندات و اسامي چهار نفر را در ارتباط با تجاوز به بازداشت شدگان،به هيات 3 نفره قضایی ارائه کرده،گفت که اين هيات در حال بررسی این مستندات است.
حجتالاسلام علي خلفي روز یک شنبه 15 شهریور درباره جلسه هیات 3 نفره قضایی با مهدی کروبی در خصوص موضوع تجاوز به برخی بازداشت شدگان،و در پاسخ به اين سوال خبرنگاران كه آيا آقاي كروبي در جلسه هيات سه نفره شواهد و مستندي را نيز ارائه كرده است،گفت«مستنداتي را ارائه كردند كه ما در حال بررسي آن ها هستيم و انشاءالله اگر به نتيجه نهايي برسد آن را اعلام خواهيم كرد.»
وی که با حکم رئیس قوه قضائیه یکی از 3 عضو هیات ویژه صادق لاریجانی برای بررسی سرنوشت بازداشت شدگان و حوادث پس از انتخابات است،در پاسخ به اين سوال كه آيا از افرادي كه آقای کروبی صحبت كردند كسي در جلسهي مذكور حاضر شد نیز به خبرگزاری ایسنا گفت که«ايشان اسامي را به ما دادند و ما در حال بررسي صحت و سقم آن هستيم.
علی خلفی همچنین با تاکید براینکه« بررسيها بيشتر از يك هفته طول نخواهد كشيد»، افزود«مداركي ارائه نشده، ادعاهايي بوده كه آن را بررسي ميكنيم و تعداد آن ها نيز 4 نفر بوده است.»
رييس حوزه رياست قوه قضاييه همچنین گفت که« اگر به نتيجه رسيديم و لازم باشد این افراد را به هیات ویژه رئیس قوه قضائیه دعوت می کنیم.»
حجتالاسلام علي خلفي روز یک شنبه 15 شهریور درباره جلسه هیات 3 نفره قضایی با مهدی کروبی در خصوص موضوع تجاوز به برخی بازداشت شدگان،و در پاسخ به اين سوال خبرنگاران كه آيا آقاي كروبي در جلسه هيات سه نفره شواهد و مستندي را نيز ارائه كرده است،گفت«مستنداتي را ارائه كردند كه ما در حال بررسي آن ها هستيم و انشاءالله اگر به نتيجه نهايي برسد آن را اعلام خواهيم كرد.»
وی که با حکم رئیس قوه قضائیه یکی از 3 عضو هیات ویژه صادق لاریجانی برای بررسی سرنوشت بازداشت شدگان و حوادث پس از انتخابات است،در پاسخ به اين سوال كه آيا از افرادي كه آقای کروبی صحبت كردند كسي در جلسهي مذكور حاضر شد نیز به خبرگزاری ایسنا گفت که«ايشان اسامي را به ما دادند و ما در حال بررسي صحت و سقم آن هستيم.
علی خلفی همچنین با تاکید براینکه« بررسيها بيشتر از يك هفته طول نخواهد كشيد»، افزود«مداركي ارائه نشده، ادعاهايي بوده كه آن را بررسي ميكنيم و تعداد آن ها نيز 4 نفر بوده است.»
رييس حوزه رياست قوه قضاييه همچنین گفت که« اگر به نتيجه رسيديم و لازم باشد این افراد را به هیات ویژه رئیس قوه قضائیه دعوت می کنیم.»
آیت الله بیات زنجانی:شاید از فردا در حرم امام خمینی را هم به روی مردم ببندند
شبکه جنبش راه سبز(جرس):آیت الله بیات زنجانی در واکنش به لغو مراسم شب های احیا در مرقد آیت الله خمینی که تحت فشارهای امنیتی برای حذف سخنرانان مراسم از جمله محمد خاتمی صورت گرفت،با تاکید براینکه «بخشی از بدنه حاکم، به دنبال حذف تفکر امام از اداره حکومت هستند» گفت «شايد از فردا روز، دربهای حرم امام را به روی مردم ببندند.»
آيتالله بيات زنجاني در پاسخ به سوال كتبي خبرگزاری ایلنا درباره چرايي ممانعت از برگزاري مراسم شبهاي احيا در حرم امام خمینی،گفت «همه می دانند تذکراتی که تاکنون از ناحیه بزرگان و دلسوزان نظام داده شده است، از باب هشدار، یادآوری و اظهار نگرانی و دغدغه بوده تا شاید آقایان دستاندکار به آنها توجه شایسته بکنند و در روشها و رفتارها، تجدید نظر نمایند و در برابر انحرافهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی نسبت به خط مشی ترسیم شده از سوی حضرت امام عکس العمل نشان داده و به آن برگردند و زاویه ایجاد شده با اندیشه آن بزرگوار را از این چیزی که هست، بیشتر ننمایند.»
وي افزود«امروز با کمال تاسف نظام مبتنی بر اندیشه علوی که باید نماد رحمت و رأفت اسلامی باشد، جای خود را به اندیشه مبتنی بر سوءظن، افترا و داغ بودن بازار اتهام آن هم به بهترین یاران حضرت امام داده است.»
اين مرجع تقليد افزود«در این شکی نیست که بخشی از بدنه حاکم، به دنبال حذف تفکر امام از اداره حکومتند. تلاشها برای حذف تفکّر امام خمینی از ادارۀ جامعه هم مظاهر مختلفی دارد. از جمله اینکه امروز صدای پای کسانی را میشنوم که به دنبال شکست اندیشۀ ایجاد حکومت اسلامی در دوران غیبت هستند؛ اندیشهای که امام پرچمدار آن بود. اینها میخواهند چرخشی که امام در اندیشۀ سیاسی و عرفانی شیعه ایجاد کرد را از یادها ببرند و ریشههای آن را نابود کنند. متأسفانه اتفاقاتی که در کشور و در طول چند ماه گذشته رخ داده است، خواسته یا ناخواسته در راستای همان تفکری است که میخواهد جمهوری اسلامی را به هر قیمت شده به سمت تباهی بکشاند به خیال اینکه در فرج امام عصر(س) تعجیل کنند.»
آیت الله بیات زنجانی گفت که«فاصله بوجود آمده در فکر و عمل برخی مسئولین با آرمان های واقعی انقلاب، نتیجهاش این همه هتک حرمت، بیانصافی و بی اخلاقی و فشارهای بدون منطق بر مردمی است که تمام وجودشان را برای بوجود آمدن این جمهوری وقف کردهاند. کار را به جائی رساندهاند که در مراسم معنوی احیاء شب های قدر نیز دخالت کرده و با اعمال فشارهای نامعقول، تولیت حرم حضرت امام را مجبور به اعلام لغو مراسم میکنند و چه بسا با نگاه نامناسبشان از فردا روز، دربهای حرم حضرت ایشان را نیز به روی مردم ببندند.غایت این حرکات، برچیدن اندیشههای امام راحل و تهی کردن جمهوری اسلامی از اصول اصیل آن است.»
آيت الله بيات زنجاني در پايان تاكيد كرد«من توصیه میکنم که به تذکرات دلسوزان نظام و انقلاب گوش فرا دهند، جامعه را از آن چیزی که بنیانگذار جمهوری اسلامی بدنبال آن بود دور نسازند و اندکی به عاقبت این حرکات برای نظام و مردم بیندیشند.»
آيتالله بيات زنجاني در پاسخ به سوال كتبي خبرگزاری ایلنا درباره چرايي ممانعت از برگزاري مراسم شبهاي احيا در حرم امام خمینی،گفت «همه می دانند تذکراتی که تاکنون از ناحیه بزرگان و دلسوزان نظام داده شده است، از باب هشدار، یادآوری و اظهار نگرانی و دغدغه بوده تا شاید آقایان دستاندکار به آنها توجه شایسته بکنند و در روشها و رفتارها، تجدید نظر نمایند و در برابر انحرافهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی نسبت به خط مشی ترسیم شده از سوی حضرت امام عکس العمل نشان داده و به آن برگردند و زاویه ایجاد شده با اندیشه آن بزرگوار را از این چیزی که هست، بیشتر ننمایند.»
وي افزود«امروز با کمال تاسف نظام مبتنی بر اندیشه علوی که باید نماد رحمت و رأفت اسلامی باشد، جای خود را به اندیشه مبتنی بر سوءظن، افترا و داغ بودن بازار اتهام آن هم به بهترین یاران حضرت امام داده است.»
اين مرجع تقليد افزود«در این شکی نیست که بخشی از بدنه حاکم، به دنبال حذف تفکر امام از اداره حکومتند. تلاشها برای حذف تفکّر امام خمینی از ادارۀ جامعه هم مظاهر مختلفی دارد. از جمله اینکه امروز صدای پای کسانی را میشنوم که به دنبال شکست اندیشۀ ایجاد حکومت اسلامی در دوران غیبت هستند؛ اندیشهای که امام پرچمدار آن بود. اینها میخواهند چرخشی که امام در اندیشۀ سیاسی و عرفانی شیعه ایجاد کرد را از یادها ببرند و ریشههای آن را نابود کنند. متأسفانه اتفاقاتی که در کشور و در طول چند ماه گذشته رخ داده است، خواسته یا ناخواسته در راستای همان تفکری است که میخواهد جمهوری اسلامی را به هر قیمت شده به سمت تباهی بکشاند به خیال اینکه در فرج امام عصر(س) تعجیل کنند.»
آیت الله بیات زنجانی گفت که«فاصله بوجود آمده در فکر و عمل برخی مسئولین با آرمان های واقعی انقلاب، نتیجهاش این همه هتک حرمت، بیانصافی و بی اخلاقی و فشارهای بدون منطق بر مردمی است که تمام وجودشان را برای بوجود آمدن این جمهوری وقف کردهاند. کار را به جائی رساندهاند که در مراسم معنوی احیاء شب های قدر نیز دخالت کرده و با اعمال فشارهای نامعقول، تولیت حرم حضرت امام را مجبور به اعلام لغو مراسم میکنند و چه بسا با نگاه نامناسبشان از فردا روز، دربهای حرم حضرت ایشان را نیز به روی مردم ببندند.غایت این حرکات، برچیدن اندیشههای امام راحل و تهی کردن جمهوری اسلامی از اصول اصیل آن است.»
آيت الله بيات زنجاني در پايان تاكيد كرد«من توصیه میکنم که به تذکرات دلسوزان نظام و انقلاب گوش فرا دهند، جامعه را از آن چیزی که بنیانگذار جمهوری اسلامی بدنبال آن بود دور نسازند و اندکی به عاقبت این حرکات برای نظام و مردم بیندیشند.»
مراسم افطار سازمان مجاهدین انقلاب به دستور نهادهای امنیتی لغو شد
شبکه جنبش راه سبز(جرس):مراسم افطاری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که قرار بود غروب امروز یک شنبه 15 شهریور با حضور اعضاء، مرتبطین و برخی از اصلاح طلبان برگزار شود تحت فشار و به دستور مقامات امنیتی لغو شد.
این سومین مراسم افطار اصلاح طلبان است که در یک هفته اخیر تحت فشار نهادهای امنیتی لغو می شود.پیشتر مراسم افطار شورای هماهنگی جبه اصلاحات و مراسم افطار مجمع نمایندگان ادوار مجلس نیز تحت فشار نهادهای امنیتی لغو شده بود.
پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس،پارلمان نیوز، در این خصوص گزارش داد قرار بود اعضا و مرتبطین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به همراه برخی از چهرههای سیاسی امشب افطار را با یکدیگر بگذارنند، اما به دلیل ادامهدار بودن لغو افطاریهای اصلاحطلبان، این امر میسر نشد.
بعد از لغو مراسم افطاری شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که بنابود در مسجد امیرالمومنین برگزار شود، رسانهای شدن این مراسم که اعلام شده بود با حضور خاتمی، موسوی و کروبی میشود مهمترین علت لغو شدن این تصمیم اعلام شد.
اما با لغو مجمع عمومی نمایندگان ادوار مجلس و اعلام رسمی این نکته که فشارها و توصیههای اکید مراجع امنیتی موجب لغو این مراسم شد، دلیل اصلی لغو مراسم افطاری شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را نیز روشن ساخت.
امروز(یک شنبه 15 شهریور) نیز بنا بود که مراسم افطاری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با جمعی محدودتر از دو افطاری ذکر شده برگزار شود که به دلیل فشارها و توصیههای اکید مراجع امنیتی این مراسم نیز لغو شود تا لغو این سه مراسم به همراه فشارهای وارده به بیت امام برای جلوگیری از سخنرانی سیدمحمد خاتمی در شب احیا این گمانه را تبدیل به واقعیت کند که عزم و ارادهای جدی برای خانهنشین کردن و بایکوت اصلاحطلبان در بخشهایی از جریان حاکم وجود دارد.
این سومین مراسم افطار اصلاح طلبان است که در یک هفته اخیر تحت فشار نهادهای امنیتی لغو می شود.پیشتر مراسم افطار شورای هماهنگی جبه اصلاحات و مراسم افطار مجمع نمایندگان ادوار مجلس نیز تحت فشار نهادهای امنیتی لغو شده بود.
پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس،پارلمان نیوز، در این خصوص گزارش داد قرار بود اعضا و مرتبطین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به همراه برخی از چهرههای سیاسی امشب افطار را با یکدیگر بگذارنند، اما به دلیل ادامهدار بودن لغو افطاریهای اصلاحطلبان، این امر میسر نشد.
بعد از لغو مراسم افطاری شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که بنابود در مسجد امیرالمومنین برگزار شود، رسانهای شدن این مراسم که اعلام شده بود با حضور خاتمی، موسوی و کروبی میشود مهمترین علت لغو شدن این تصمیم اعلام شد.
اما با لغو مجمع عمومی نمایندگان ادوار مجلس و اعلام رسمی این نکته که فشارها و توصیههای اکید مراجع امنیتی موجب لغو این مراسم شد، دلیل اصلی لغو مراسم افطاری شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را نیز روشن ساخت.
امروز(یک شنبه 15 شهریور) نیز بنا بود که مراسم افطاری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با جمعی محدودتر از دو افطاری ذکر شده برگزار شود که به دلیل فشارها و توصیههای اکید مراجع امنیتی این مراسم نیز لغو شود تا لغو این سه مراسم به همراه فشارهای وارده به بیت امام برای جلوگیری از سخنرانی سیدمحمد خاتمی در شب احیا این گمانه را تبدیل به واقعیت کند که عزم و ارادهای جدی برای خانهنشین کردن و بایکوت اصلاحطلبان در بخشهایی از جریان حاکم وجود دارد.
آیت الله العظمی منتظری:امام می گفت ملاک رای ملت است،الان صریحا می گویند ملاک یک نفر است
خلاصه:
آیت الله العظمی حسینعلی منتظری در دیدار با دانشجویان عضو شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدت با انتقاد از وضعیت فعلی کشور،و انتقاد از بازداشت ها و به بند کشیدن کسانی که در انقلاب نقش داشتند،اعتراف گیری ها را خلاف اسلام دانست و اعلام کرد«در حالى كه امام خمينى فرمودند:ملاك رأى ملت است،الان صريحا مىگويند ملاك رأى يك نفر است، و اين برخلاف موازين است.»
شبکه جنبش راه سبز(جرس):آیت الله العظمی حسینعلی منتظری در دیدار با دانشجویان عضو شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدت با انتقاد از وضعیت فعلی کشور،و انتقاد از بازداشت ها،اعتراف گیری ها را خلاف اسلام دانست و اعلام کرد«در حالى كه امام خمينى فرمودند:ملاك رأى ملت است،لان صريحا مىگويند ملاك رأى يك نفر است، و اين برخلاف موازين است.»
آیت الله العظمی منتظری که روز شنبه 14 شهریور در دیدار با اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت سخن می گفت، محروم كردن دانشجويان از تحصيل را« ظلم بزرگ» خواند و گفت که« خيلى از شخصيت هايى كه در پيروزى انقلاب نقش داشتند و الان هم انقلابى اند متأسفانه در زندان هستند.اين اعتراف گيرى ها همه بر خلاف اسلام است.دستورات اسلام را زير پا مىگذارند و مىگويند براى حفظ نظام است؛در حالى كه امام خمينى فرمودند:ملاك رأى ملت است،الان صريحا مىگويند ملاك رأى يك نفر است، و اين برخلاف موازين است.»
آیت الله العظمی منتظری با تاکید براینکه«الان متأسفانه بعضى ها وقتى مىگويند نظام، منظورشان يك شخص است» گفت«با اين كه اين درست نيست، حفظ نظام يك واجب شخصى نيست بلكه مقصود اين است كه نظام باشد تا دستورات اسلام اجرا شود،ولى الان متأسفانه به نام اسلام افراد را بازداشت مىكنند و تحت فشار از آنها اعترافات بى اساس مىگيرند كه اين ها همه بر خلاف اسلام است.»
بنابر گزارش دفتر آیت الله العظمی منتظری در اين ديدار ابتدا دو نفر از دانشجويان ضمن تشكر از آیت الله منتظری گفتند که«به مناسبت قرار گرفتن در آستانه سال تحصيلى جديد دانشگاه ها، اين توفيق بود كه امسال هم طبق معمول هر سال خدمت برسيم ، با اين تفاوت كه معمولا در سالهاى گذشته اول مهر فضا را بازتر مىگذاشتند و فشارها عليه دانشجويان فعال كمتر بود، ولى امسال متأسفانه از همين حالا سخت گيريها را شروع كرده اند،و حتى تلاش داشتند كه با مراجع معظم تقليد تماس گرفته نشود، ولى عليرغم ميل آقايان اين كار انجام شد و خدمت رسيديم.»
دانشجویان همچنین گفتند که« متأسفانه مسأله حمله وحشيانه به كوى دانشگاه هم فراموش شد و با اين كه از حمله سال 1378 بسيار فجيع تر و شديدتر بود ولى در مقايسه با جريانات ديگر تحت الشعاع قرار گرفت.»
آن ها ضمن تشکر از آيت الله العظمی منتظری گفتند که«تشكر مىكنيم كه در دفاع از حقوق مردم يك لحظه سكوت نكرديد،و حقيقتا اگر آيندگان بخواهند قضاوت كنند كه دينداران واقعى از حقوق مردم دفاع كردند، حتما اقدامات حضرتعالى در رابطه با حوادث اخير مثال زدنى خواهد بود.»
اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت فراگیرترین تشکی دانشجویی در کشور همچنین تاکید کردند که«متأسفانه مسئولين امور كارى كرده اند كه بسيارى از جوانان افسوس حكومت پهلوى را مىخورند، و همان طور كه فرموده ايد از اين حكومت نه جمهورى باقى مانده و نه اسلامى.»
دانشجویان حاضر در ملاقات با آیت الله العظمی منتظری همچنین گفتند که« در اين جمع ما تعدادى از تحصيل محروم شده اند و ستاره دار هستند، ولى همچنان به فعاليت هاى سياسى و وظايفى كه به عنوان يك دانشجو بر عهده دارند ادامه مىدهند، و مراجعى كه در برابر ضايع كردن حقوق مردم ايستادگى مىكنند تكيه گاه ما جوانان هستند.»
متن سخنان آیت الله العظمی منتظری در دیدار با اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت تقلید چنین است:
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما عزيزان تشكر مىكنم كه نسبت به امور بى تفاوت نيستيد و انجام وظيفه مىكنيد.امر به معروف و نهى از منكر يك وظيفه همگانى است . در قرآن كريم مىخوانيم : «والعصر ان الانسان لفى خسر الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات» آيا اين ايمان و عمل صالح كافى است ؟ قرآن مىفرمايد: نه،«و تواصوا بالحق» يعنى همه بايد يكديگر را سفارش به حق كنند. خوب اين سفارش به حق زندان اوين و محروميت هاى متعدد را به دنبال دارد; براى همين مىفرمايد:«و تواصوا بالصبر» همديگر را به بردبارى و صبر و استقامت دعوت كنند.
البته اگر خوب هم درس بخوانيد آينده متعلق به شما خواهد بود. و محروم كردن دانشجويان از تحصيل ظلم بزرگى است . خداوند در سوره فاطر پس از ذكر علومى مثل انسان شناسى ، جانورشناسى ، گياه شناسى ، معدن شناسى و علوم ديگر مىفرمايد:«انما يخشى الله من عباده العلماء» يعنى خداوند در نظر عالمان داراى خشيت و بزرگى است . و مقصود از علما در اين آيه آقايان دانشگاهيان است ; يعنى كسانى كه با اين علوم فوق ارتباط دارند. خلاصه اين كه علاوه بر بى تفاوت نبودن و انجام وظيفه كردن درس هم خوب بخوانيد.
الان متأسفانه بعضى ها وقتى مىگويند نظام ، منظورشان يك شخص است ; با اين كه اين درست نيست ، حفظ نظام يك واجب شخصى نيست بلكه مقصود اين است كه نظام باشد تا دستورات اسلام اجرا شود، ولى الان متأسفانه به نام اسلام افراد را بازداشت مىكنند و تحت فشار از آنها اعترافات بى اساس مىگيرند كه اينها همه بر خلاف اسلام است .
خيلى از شخصيت هايى كه در پيروزى انقلاب نقش داشتند و الان هم انقلابى اند متأسفانه در زندان هستند. اين اعتراف گيرى ها همه بر خلاف اسلام است . دستورات اسلام را زير پا مىگذارند و مىگويند براى حفظ نظام است ; در حالى كه امام خمينى (ره ) فرمودند: ملاك رأى ملت است ; الان صريحا مىگويند ملاك رأى يك نفر است ، و اين برخلاف موازين است .
قرآن كريم مىفرمايد:«المومنون والمومنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر» همه نسبت به يكديگر ولايت دارند، يعنى همه حق دارند و بايد امر به معروف و نهى از منكر كنند.
الان انحرافى پيش آمده كه همه بايد امر به معروف و نهى از منكر كنند و جلوى اين انحرافات را بگيرند. بى گناهانى در زندان هستند كه اين ظلم بزرگى است و بايد نسبت به آن بى تفاوت نباشيم .
ان شاءالله صابر و بردبار باشيد و خدا اجرتان دهد.
اللهم اصلح كل فاسد من امور المسلمين .
آیت الله العظمی حسینعلی منتظری در دیدار با دانشجویان عضو شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدت با انتقاد از وضعیت فعلی کشور،و انتقاد از بازداشت ها و به بند کشیدن کسانی که در انقلاب نقش داشتند،اعتراف گیری ها را خلاف اسلام دانست و اعلام کرد«در حالى كه امام خمينى فرمودند:ملاك رأى ملت است،الان صريحا مىگويند ملاك رأى يك نفر است، و اين برخلاف موازين است.»
شبکه جنبش راه سبز(جرس):آیت الله العظمی حسینعلی منتظری در دیدار با دانشجویان عضو شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدت با انتقاد از وضعیت فعلی کشور،و انتقاد از بازداشت ها،اعتراف گیری ها را خلاف اسلام دانست و اعلام کرد«در حالى كه امام خمينى فرمودند:ملاك رأى ملت است،لان صريحا مىگويند ملاك رأى يك نفر است، و اين برخلاف موازين است.»
آیت الله العظمی منتظری که روز شنبه 14 شهریور در دیدار با اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت سخن می گفت، محروم كردن دانشجويان از تحصيل را« ظلم بزرگ» خواند و گفت که« خيلى از شخصيت هايى كه در پيروزى انقلاب نقش داشتند و الان هم انقلابى اند متأسفانه در زندان هستند.اين اعتراف گيرى ها همه بر خلاف اسلام است.دستورات اسلام را زير پا مىگذارند و مىگويند براى حفظ نظام است؛در حالى كه امام خمينى فرمودند:ملاك رأى ملت است،الان صريحا مىگويند ملاك رأى يك نفر است، و اين برخلاف موازين است.»
آیت الله العظمی منتظری با تاکید براینکه«الان متأسفانه بعضى ها وقتى مىگويند نظام، منظورشان يك شخص است» گفت«با اين كه اين درست نيست، حفظ نظام يك واجب شخصى نيست بلكه مقصود اين است كه نظام باشد تا دستورات اسلام اجرا شود،ولى الان متأسفانه به نام اسلام افراد را بازداشت مىكنند و تحت فشار از آنها اعترافات بى اساس مىگيرند كه اين ها همه بر خلاف اسلام است.»
بنابر گزارش دفتر آیت الله العظمی منتظری در اين ديدار ابتدا دو نفر از دانشجويان ضمن تشكر از آیت الله منتظری گفتند که«به مناسبت قرار گرفتن در آستانه سال تحصيلى جديد دانشگاه ها، اين توفيق بود كه امسال هم طبق معمول هر سال خدمت برسيم ، با اين تفاوت كه معمولا در سالهاى گذشته اول مهر فضا را بازتر مىگذاشتند و فشارها عليه دانشجويان فعال كمتر بود، ولى امسال متأسفانه از همين حالا سخت گيريها را شروع كرده اند،و حتى تلاش داشتند كه با مراجع معظم تقليد تماس گرفته نشود، ولى عليرغم ميل آقايان اين كار انجام شد و خدمت رسيديم.»
دانشجویان همچنین گفتند که« متأسفانه مسأله حمله وحشيانه به كوى دانشگاه هم فراموش شد و با اين كه از حمله سال 1378 بسيار فجيع تر و شديدتر بود ولى در مقايسه با جريانات ديگر تحت الشعاع قرار گرفت.»
آن ها ضمن تشکر از آيت الله العظمی منتظری گفتند که«تشكر مىكنيم كه در دفاع از حقوق مردم يك لحظه سكوت نكرديد،و حقيقتا اگر آيندگان بخواهند قضاوت كنند كه دينداران واقعى از حقوق مردم دفاع كردند، حتما اقدامات حضرتعالى در رابطه با حوادث اخير مثال زدنى خواهد بود.»
اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت فراگیرترین تشکی دانشجویی در کشور همچنین تاکید کردند که«متأسفانه مسئولين امور كارى كرده اند كه بسيارى از جوانان افسوس حكومت پهلوى را مىخورند، و همان طور كه فرموده ايد از اين حكومت نه جمهورى باقى مانده و نه اسلامى.»
دانشجویان حاضر در ملاقات با آیت الله العظمی منتظری همچنین گفتند که« در اين جمع ما تعدادى از تحصيل محروم شده اند و ستاره دار هستند، ولى همچنان به فعاليت هاى سياسى و وظايفى كه به عنوان يك دانشجو بر عهده دارند ادامه مىدهند، و مراجعى كه در برابر ضايع كردن حقوق مردم ايستادگى مىكنند تكيه گاه ما جوانان هستند.»
متن سخنان آیت الله العظمی منتظری در دیدار با اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت تقلید چنین است:
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما عزيزان تشكر مىكنم كه نسبت به امور بى تفاوت نيستيد و انجام وظيفه مىكنيد.امر به معروف و نهى از منكر يك وظيفه همگانى است . در قرآن كريم مىخوانيم : «والعصر ان الانسان لفى خسر الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات» آيا اين ايمان و عمل صالح كافى است ؟ قرآن مىفرمايد: نه،«و تواصوا بالحق» يعنى همه بايد يكديگر را سفارش به حق كنند. خوب اين سفارش به حق زندان اوين و محروميت هاى متعدد را به دنبال دارد; براى همين مىفرمايد:«و تواصوا بالصبر» همديگر را به بردبارى و صبر و استقامت دعوت كنند.
البته اگر خوب هم درس بخوانيد آينده متعلق به شما خواهد بود. و محروم كردن دانشجويان از تحصيل ظلم بزرگى است . خداوند در سوره فاطر پس از ذكر علومى مثل انسان شناسى ، جانورشناسى ، گياه شناسى ، معدن شناسى و علوم ديگر مىفرمايد:«انما يخشى الله من عباده العلماء» يعنى خداوند در نظر عالمان داراى خشيت و بزرگى است . و مقصود از علما در اين آيه آقايان دانشگاهيان است ; يعنى كسانى كه با اين علوم فوق ارتباط دارند. خلاصه اين كه علاوه بر بى تفاوت نبودن و انجام وظيفه كردن درس هم خوب بخوانيد.
الان متأسفانه بعضى ها وقتى مىگويند نظام ، منظورشان يك شخص است ; با اين كه اين درست نيست ، حفظ نظام يك واجب شخصى نيست بلكه مقصود اين است كه نظام باشد تا دستورات اسلام اجرا شود، ولى الان متأسفانه به نام اسلام افراد را بازداشت مىكنند و تحت فشار از آنها اعترافات بى اساس مىگيرند كه اينها همه بر خلاف اسلام است .
خيلى از شخصيت هايى كه در پيروزى انقلاب نقش داشتند و الان هم انقلابى اند متأسفانه در زندان هستند. اين اعتراف گيرى ها همه بر خلاف اسلام است . دستورات اسلام را زير پا مىگذارند و مىگويند براى حفظ نظام است ; در حالى كه امام خمينى (ره ) فرمودند: ملاك رأى ملت است ; الان صريحا مىگويند ملاك رأى يك نفر است ، و اين برخلاف موازين است .
قرآن كريم مىفرمايد:«المومنون والمومنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر» همه نسبت به يكديگر ولايت دارند، يعنى همه حق دارند و بايد امر به معروف و نهى از منكر كنند.
الان انحرافى پيش آمده كه همه بايد امر به معروف و نهى از منكر كنند و جلوى اين انحرافات را بگيرند. بى گناهانى در زندان هستند كه اين ظلم بزرگى است و بايد نسبت به آن بى تفاوت نباشيم .
ان شاءالله صابر و بردبار باشيد و خدا اجرتان دهد.
اللهم اصلح كل فاسد من امور المسلمين .
شکایت مجمع روحانیون از عزیز جعفری فرمانده سپاه و کیهان به دلیل نشر اکاذیب،اهانت و دروغ پردازی
شبکه جنبش راه سبز(جرس): روابط عمومی مجمع روحانیون مبارز خبر داد که مجمع روحانیون از محمد علی(عزیز) جعفری فرمانده سپاه پاسداران و همچنین روزنامه کیهان شکایت می کند.
بنابر این گزارش « به دنبال هجمه تبلیغاتی چند روز اخیر برخی محافل خاص علیه نهادهای اصیل انقلاب اسلامی از جمله مجمع روحانیون مبارز، کمیته سیاسی مجمع در جلسه شب گذشته (شنبه شب 14 شهریور) خود تصمیم گرفت از عزیز جعفری فرمانده کل سپاه به دلیل ایراد اتهام و اهانت به چند تن از شخصیت های مجمع، نشر اکاذیب و نقض آشکار وصیت نامه حضرت امام خمینی به دادسرای عمومی و انقلاب تهران شکایت کند.»
مجمع روحانیون همچنین اعلام کرد که از روزنامه کیهان به دلیل«چاپ و نشر سرمقاله روز دوشنبه نهم شهریور 1388 که در آن ضمن دروغ پردازی و ایراد اتهامات واهی به نهادها و شخصیت های انقلاب و نظام، به ساحت مقدس حضرت امام خمینی و نیز به مجمع روحانیون مبارز که از یادگارهای آن امام راحل است توهین شده است، و نیز به دلیل دروغ پردازی های دیگر و اقدامات تفرقه افکنانه این روزنامه که موجبات تشویش اذهان عمومی را فراهم کرده است، شکایت خواهد کرد.»
بنابر این گزارش « به دنبال هجمه تبلیغاتی چند روز اخیر برخی محافل خاص علیه نهادهای اصیل انقلاب اسلامی از جمله مجمع روحانیون مبارز، کمیته سیاسی مجمع در جلسه شب گذشته (شنبه شب 14 شهریور) خود تصمیم گرفت از عزیز جعفری فرمانده کل سپاه به دلیل ایراد اتهام و اهانت به چند تن از شخصیت های مجمع، نشر اکاذیب و نقض آشکار وصیت نامه حضرت امام خمینی به دادسرای عمومی و انقلاب تهران شکایت کند.»
مجمع روحانیون همچنین اعلام کرد که از روزنامه کیهان به دلیل«چاپ و نشر سرمقاله روز دوشنبه نهم شهریور 1388 که در آن ضمن دروغ پردازی و ایراد اتهامات واهی به نهادها و شخصیت های انقلاب و نظام، به ساحت مقدس حضرت امام خمینی و نیز به مجمع روحانیون مبارز که از یادگارهای آن امام راحل است توهین شده است، و نیز به دلیل دروغ پردازی های دیگر و اقدامات تفرقه افکنانه این روزنامه که موجبات تشویش اذهان عمومی را فراهم کرده است، شکایت خواهد کرد.»
لغو مراسم بیست و هشتمین سالگرد شهید آیت الله قدوسی،در اعتراض به حوادث پس از انتخابات
شبکه جنبش راه سبز(جرس):بیت شهید آیت الله قدوسی در اعتراض به هجوم و نادیده گرفتن آراء مردم،حوادث خشونت بار پس از انتخابات و فجایع بازداشتگاه ها،و همچنین در اعتراض به بازداشت ها و فشار و آزار خانواده بازداشت شدگان با انتشار اطلاعیه ای اعلام کردند که مراسم بیست و هشتمین سالگرد شهادت آیت الله قدوسی را برگزار نخواهند کرد.
در این اطلاعیه،بیت آیت الله قدوسی اولین دادستان پس از انقلاب با اعتراض به هجوم به رای مردم و نادیده گرفتن آن تاکید کرده اند که«چگونه است که امروز از پس سنت هزارساله تفکر شيعي و علوي حق مردم اينگونه مورد ترديد و هجوم است و متضاد با حق خداوند قلمداد ميشود.»
بیت آیت الله قدوسی در این اطلاعیه با طرح این سئوال که «چگونه است كه پس از سي سال و فداكردن بزرگاني چون قدوسي و بهشتي به جاي آنکه در عدالت و قضاوت الگوي ديگران باشيم، همگان ماتمزده فاجعهاي چون بازداشتگاه کهريزک هستند، مگر ارشاد ونهي از منکر تنها براي جوان بيچارهاي است که تار مويي را بيرون گذاشته ولي ما از آن استثنا هستيم؟ » تاکید کردند که «اگر شهيد قدوسي و امثال او زنده بودند هرگز اجازه نميدادند كه به بهانه مصلحت وحفظ نظام اين امور را تحمل كنيم.»
در اطلاعیه بیت شهید قدوسی تاکید شده«ما در آستانه بيست و هشتمين سالگرد شهادت آيت الله قدوسي با پاسداشت ارزشها و اهداف وي و تمام شهيدان اين مرز و بوم، با اظهار تاسف شديد از آنچه شاهد هستيم و با توجه به تشنجهاي موجود در جامعه راهي براي برگزاري شايسته مراسم نداريم و براي جلوگيري از تکرار آنچه که در مراسم مشابه صورت گرفته است از برگزاري آن خودداري ميکنيم، و به عنوان کمترين و بيارزشترين افراد اين ملت بزرگ و مقاوم، همه مردم و مسئولين را به رجعتي صادقانه، عميق و کامل به سنتها و ارزشهاي اسلامي و شيعي و علوي دعوت ميکنيم و يادآوري ميکنيم که بزرگي از برترين شاگردان علامه بزرگوار سيد محمدحسين طباطبايي اخيراً و در آخرين روزهاي عمرش فرمود که هيچ زماني مانند اکنون نبوده است که نام اسلام بسيار و واقعيت آن اندک باشد.»
متن اطلاعیه خانواده شهید آیت الله قدوسی چنین است:
بسم الله الرحمن الرحيم
مردم رنج کشيده و شهيد پرور ايران
نزديک به سه دهه از شهادت شهيد عدالت، پارسايي، قضاوت و راستگويي، آيه الله شهيد قدوسي سپري شده است . شهيدي که در تمام عمر خود ذرهاي از مسير ديانت خارج نشد و در طول زندگي خود پيش و پس از پيروزي انقلاب فشارها و سختيهاي فراواني را تحمل نمود تا در مقابل موجهاي باطلي که در لباس ديانت يا انقلاب او را تهديد ميکردند تسليم نگردد و در نهايت نيز زندگي خود را در اين مسير فدا نمود. آنچه قدوسي، بهشتي و هزاران شهيد گلگون کفن ايران و اسلام ميخواستند حرکت يکپارچه تمامي اين مردم و نسلهاي پير و جوان اين مرز و بوم در جهت اهداف والاي ديني و معنوي بود. اهدافي که مولاي متقيان اميرالمومنين (ع) در حکومت کوتاه و تاريخي خود در آن مسير حرکت کرد و در نهايت نيز براي آنکه ذرهاي از اين ارزشها و اصول والا دست برندارد، حکومت خود را فدا نمود.
اکنون بيش از سي سال از عمر اين نظام ميگذرد. سالهاست که همه امور به دست خوديهاست، همه امکانات بينظير کشور را به دست گرفتهايم، دستگاههاي فرهنگي و تبليغاتي بيسابقهاي به راه انداختهايم، هزاران مبلغ، خطيب و برنامههاي تلويزيوني را بسيج کرده و ادعاي فتح هزاران قله فکري را در جهان تکرار کردهايم، اما براستي در نگاه فرزانگان، ناظران مستقل، خانوادههاي شهيدان و نسلهاي جوان در چه وضعيتي هستيم؟ آيا نتيجه اين تلاشها، تقويت صداقت و عدالت و ارزشهاي برآمده از نهج البلاغه است، و يا اينکه ارزشها و اصول شيعي را که صدها سال و در زير ظلم و زنجير برآن ايستادگي كرديم فدا ميکنيم تا نظام حکومتي را با عنوان مصلحت حفظ نمائيم. زماني به حق ميگفتيم که اگر ساعتي تلويزيون رژيم شاه را در اختيار ما گذاريد چنين و چنان خواهيم کرد. اما اکنون پس از سي سال که دستگاه عظيم و بينظير راديو و تلويزيون در اختيار ما بوده است آيا نتيجهاي در خور گرفتهايم؟ به واقع دستگاههاي رسانهاي و فرهنگي چه سهمي در رشد يا انحطاط جامعه داشتهاند؟ آيا جوانان ما مسئولين و دست اندرکاران را الگويي برتر و کامل تر ميدانند و يا اينکه از آنان روي برگرفته و رو به سوي ديگر گذاشتهاند؟ سي سال پيش امام شهيدان خميني بزرگ، در بيسابقهترين استقبال تاريخ بر مزار شهيدان گام گذاشت. اکنون پس از سي سال آيا او را سرافراز و سربلند کردهايم و يا اينکه هر روز جام زهري تازه به او خوراندهايم و بر اين نوشاندن، پايکوبي کرده و جشن گرفتهايم؟
مگر فرهنگ اسلامي از چنان جوهره و صلابت فکري برخوردار نبود که در صدر اسلام سرباز خود را با قدرت و اقتدار ميان کاخها و انبوه دشمنان فکري خود ميفرستاد و يک تنه و پيروز اين ميدان بازميگشت، آيا ما نسلي تربيت کردهايم که چنين فکور و مقتدر و بينياز باشد و يا برعکس چنان ترسان و لرزان سر در لاک دفاعي خود فرو بردهايم که با اندک پرسش فکري يا تبليغاتي و يا رسانهاي چنان وحشتي بر ارباب رسمي انديشه و فرهنگ مستولي ميشود که غير از برخورد فيزيکي، حذف رسمي و دفاعي سست راهي ندارند؟
نتيجه اين سير وارونه و ميراث اين کارنامه نامطلوب ايجاد وضعيتي است که اکنون همه شاهد آنند و بنيان گذاران انقلاب و شهيدان و مردم شهيد داده هرگز تصور آنرا نمي¬كردند، اين وضعيت چنان غير قابل قبول است که بدون ترديد بزرگاني چون قدوسي، بهشتي، مطهري، رجايي و باهنر اگر تصور ميکردند هرگز بسوي آن گام برنميداشتند. ما را چه شده است و چه كردهايم که وارث اين وضعيت شدهايم؟ تشنجات اجتماعي، فرهنگي و فکري جامعه را در برگرفته است، نيروهاي انقلاب دچار انشقاقي دردناك و غيرقابل جبران شدهاند، التهاب سياسي فراگير شده و سفله پروري، ناراستي و تهمت، سکه رايج بازار شده و با اصرار به ارزش تبديل ميشود.
در حالي که نام مولاي متقيان بر تارک اين کشور حک شده است چه اندازه از سيره او تبعيت مي کنيم؟ همان سيرهاي که در برابر درآوردن خلخالي بيارزش از پاي زني غيرمسلمان فرياد سر ميدهد. چگونه است که امروز از پس سنت هزارساله تفکر شيعي و علوي حق مردم اينگونه مورد ترديد و هجوم است و متضاد با حق خداوند قلمداد ميشود درحاليکه مولاي موحدان به مالک اشتر ميفرمايد:"بدان مالك تو را به سرزميني ميفرستم كه قبل از تو حاكمان عادل يا ظالمي بودهاند و مردمان در كار تو نگريسته و براي تو همان ميگويند كه تو براي حاكمان قبلي ميگويي. همانا آنچه كه ميگويند خداوند بر زبان آنان جاري كرده و نيكوكاران را به آن بازخواست ميكند". کجا رفت سنت هزارساله عالمان و فقيهان و دانشمندان در پاسداشت سنت حسيني امر به معروف ونهي از منکر حتي به قيمت بذل جان و اسارت خاندان نبوت و از بين رفتن حکومت و قدرت؟ چگونه است كه پس از سي سال و فداكردن بزرگاني چون قدوسي و بهشتي به جاي آنکه در عدالت و قضاوت الگوي ديگران باشيم، همگان ماتمزده فاجعهاي چون بازداشتگاه کهريزک هستند، مگر ارشاد ونهي از منکر تنها براي جوان بيچارهاي است که تار مويي را بيرون گذاشته ولي ما از آن استثنا هستيم؟ اگر شهيد قدوسي و امثال او زنده بودند هرگز اجازه نميدادند كه به بهانه مصلحت وحفظ نظام اين امور را تحمل كنيم. مگر در جريان فرار بنيصدر هنگامي كه به او پيشنهاد كردند كه همسر وي را دستگير كنيم تا بنيصدر مجبور شود خود را تسليم كند با شدت و قاطعيت در مقابل آن ايستادگي نكرد؟
ايستادگي آن شهيد بزرگوار بر طريقه عدالت علوي و حق مردم از هر قشر و گروهي، تا آنجا بود كه در مقابل فشار افراطيون و متعصبين در مصاحبه تلويزيوني برآشفت و گفت اگر مرا هم به مسلسل ببنديد تسليم نخواهم شد.
اين دادستان كل انقلاب بود كه با ديدن خانواده يك زنداني، خواب از چشمانش ربوده ميشد. بزرگان ما كه داعيه تربيت و مربيگري داشتند اينگونه بودند. اكنون ما چگونهايم و نسل جوان و نوجوان ما داعيهداران تربيت و هدايت را چگونه ميبينند؟ اکنون نسل جديدي از جوانان و نوجوانان به ميدان آمده است که کارنامه همه ما را به بوته نقد کشيده، ميدان عمل را قبضه کرده و بردستورات ما توقف نخواهد کرد. اين نسل بجاي کلام و شعار بدنبال کارنامه عملي ماست. مبادا كه اين نسل، پرچم ديانت و صداقت برافرازد اما ما توجيهگر ناراستيها باشيم. بايد تا دير نشده و فرصت از دست نرفته به خود آييم و سقف توهم و خودشيفتگي را بشکافيم و طرحي نو در اندازيم.
ما در آستانه بيست و هشتمين سالگرد شهادت آيت الله قدوسي با پاسداشت ارزشها و اهداف وي و تمام شهيدان اين مرز و بوم، با اظهار تاسف شديد از آنچه شاهد هستيم و با توجه به تشنجهاي موجود در جامعه راهي براي برگزاري شايسته مراسم نداريم و براي جلوگيري از تکرار آنچه که در مراسم مشابه صورت گرفته است از برگزاري آن خودداري ميکنيم و به عنوان کمترين و بيارزشترين افراد اين ملت بزرگ و مقاوم، همه مردم و مسئولين را به رجعتي صادقانه، عميق و کامل به سنتها و ارزشهاي اسلامي و شيعي و علوي دعوت ميکنيم و يادآوري ميکنيم که بزرگي از برترين شاگردان علامه بزرگوار سيد محمدحسين طباطبايي اخيراً و در آخرين روزهاي عمرش فرمود که هيچ زماني مانند اکنون نبوده است که نام اسلام بسيار و واقعيت آن اندک باشد. آنچه آن بزرگ فرموده نه در جهت نفي انقلاب و نظام كه در جهت دعوت تمام نسلهاي اين مرزوبوم براي نگاهي دوباره به اسلام وجوهره آن و پرهيز از ظاهري پرادعا و محتوايي اندك است.
با درود به روان پاک امام و شهيدان انقلاب
بيت شهيد آيت الله قدوسي
در این اطلاعیه،بیت آیت الله قدوسی اولین دادستان پس از انقلاب با اعتراض به هجوم به رای مردم و نادیده گرفتن آن تاکید کرده اند که«چگونه است که امروز از پس سنت هزارساله تفکر شيعي و علوي حق مردم اينگونه مورد ترديد و هجوم است و متضاد با حق خداوند قلمداد ميشود.»
بیت آیت الله قدوسی در این اطلاعیه با طرح این سئوال که «چگونه است كه پس از سي سال و فداكردن بزرگاني چون قدوسي و بهشتي به جاي آنکه در عدالت و قضاوت الگوي ديگران باشيم، همگان ماتمزده فاجعهاي چون بازداشتگاه کهريزک هستند، مگر ارشاد ونهي از منکر تنها براي جوان بيچارهاي است که تار مويي را بيرون گذاشته ولي ما از آن استثنا هستيم؟ » تاکید کردند که «اگر شهيد قدوسي و امثال او زنده بودند هرگز اجازه نميدادند كه به بهانه مصلحت وحفظ نظام اين امور را تحمل كنيم.»
در اطلاعیه بیت شهید قدوسی تاکید شده«ما در آستانه بيست و هشتمين سالگرد شهادت آيت الله قدوسي با پاسداشت ارزشها و اهداف وي و تمام شهيدان اين مرز و بوم، با اظهار تاسف شديد از آنچه شاهد هستيم و با توجه به تشنجهاي موجود در جامعه راهي براي برگزاري شايسته مراسم نداريم و براي جلوگيري از تکرار آنچه که در مراسم مشابه صورت گرفته است از برگزاري آن خودداري ميکنيم، و به عنوان کمترين و بيارزشترين افراد اين ملت بزرگ و مقاوم، همه مردم و مسئولين را به رجعتي صادقانه، عميق و کامل به سنتها و ارزشهاي اسلامي و شيعي و علوي دعوت ميکنيم و يادآوري ميکنيم که بزرگي از برترين شاگردان علامه بزرگوار سيد محمدحسين طباطبايي اخيراً و در آخرين روزهاي عمرش فرمود که هيچ زماني مانند اکنون نبوده است که نام اسلام بسيار و واقعيت آن اندک باشد.»
متن اطلاعیه خانواده شهید آیت الله قدوسی چنین است:
بسم الله الرحمن الرحيم
مردم رنج کشيده و شهيد پرور ايران
نزديک به سه دهه از شهادت شهيد عدالت، پارسايي، قضاوت و راستگويي، آيه الله شهيد قدوسي سپري شده است . شهيدي که در تمام عمر خود ذرهاي از مسير ديانت خارج نشد و در طول زندگي خود پيش و پس از پيروزي انقلاب فشارها و سختيهاي فراواني را تحمل نمود تا در مقابل موجهاي باطلي که در لباس ديانت يا انقلاب او را تهديد ميکردند تسليم نگردد و در نهايت نيز زندگي خود را در اين مسير فدا نمود. آنچه قدوسي، بهشتي و هزاران شهيد گلگون کفن ايران و اسلام ميخواستند حرکت يکپارچه تمامي اين مردم و نسلهاي پير و جوان اين مرز و بوم در جهت اهداف والاي ديني و معنوي بود. اهدافي که مولاي متقيان اميرالمومنين (ع) در حکومت کوتاه و تاريخي خود در آن مسير حرکت کرد و در نهايت نيز براي آنکه ذرهاي از اين ارزشها و اصول والا دست برندارد، حکومت خود را فدا نمود.
اکنون بيش از سي سال از عمر اين نظام ميگذرد. سالهاست که همه امور به دست خوديهاست، همه امکانات بينظير کشور را به دست گرفتهايم، دستگاههاي فرهنگي و تبليغاتي بيسابقهاي به راه انداختهايم، هزاران مبلغ، خطيب و برنامههاي تلويزيوني را بسيج کرده و ادعاي فتح هزاران قله فکري را در جهان تکرار کردهايم، اما براستي در نگاه فرزانگان، ناظران مستقل، خانوادههاي شهيدان و نسلهاي جوان در چه وضعيتي هستيم؟ آيا نتيجه اين تلاشها، تقويت صداقت و عدالت و ارزشهاي برآمده از نهج البلاغه است، و يا اينکه ارزشها و اصول شيعي را که صدها سال و در زير ظلم و زنجير برآن ايستادگي كرديم فدا ميکنيم تا نظام حکومتي را با عنوان مصلحت حفظ نمائيم. زماني به حق ميگفتيم که اگر ساعتي تلويزيون رژيم شاه را در اختيار ما گذاريد چنين و چنان خواهيم کرد. اما اکنون پس از سي سال که دستگاه عظيم و بينظير راديو و تلويزيون در اختيار ما بوده است آيا نتيجهاي در خور گرفتهايم؟ به واقع دستگاههاي رسانهاي و فرهنگي چه سهمي در رشد يا انحطاط جامعه داشتهاند؟ آيا جوانان ما مسئولين و دست اندرکاران را الگويي برتر و کامل تر ميدانند و يا اينکه از آنان روي برگرفته و رو به سوي ديگر گذاشتهاند؟ سي سال پيش امام شهيدان خميني بزرگ، در بيسابقهترين استقبال تاريخ بر مزار شهيدان گام گذاشت. اکنون پس از سي سال آيا او را سرافراز و سربلند کردهايم و يا اينکه هر روز جام زهري تازه به او خوراندهايم و بر اين نوشاندن، پايکوبي کرده و جشن گرفتهايم؟
مگر فرهنگ اسلامي از چنان جوهره و صلابت فکري برخوردار نبود که در صدر اسلام سرباز خود را با قدرت و اقتدار ميان کاخها و انبوه دشمنان فکري خود ميفرستاد و يک تنه و پيروز اين ميدان بازميگشت، آيا ما نسلي تربيت کردهايم که چنين فکور و مقتدر و بينياز باشد و يا برعکس چنان ترسان و لرزان سر در لاک دفاعي خود فرو بردهايم که با اندک پرسش فکري يا تبليغاتي و يا رسانهاي چنان وحشتي بر ارباب رسمي انديشه و فرهنگ مستولي ميشود که غير از برخورد فيزيکي، حذف رسمي و دفاعي سست راهي ندارند؟
نتيجه اين سير وارونه و ميراث اين کارنامه نامطلوب ايجاد وضعيتي است که اکنون همه شاهد آنند و بنيان گذاران انقلاب و شهيدان و مردم شهيد داده هرگز تصور آنرا نمي¬كردند، اين وضعيت چنان غير قابل قبول است که بدون ترديد بزرگاني چون قدوسي، بهشتي، مطهري، رجايي و باهنر اگر تصور ميکردند هرگز بسوي آن گام برنميداشتند. ما را چه شده است و چه كردهايم که وارث اين وضعيت شدهايم؟ تشنجات اجتماعي، فرهنگي و فکري جامعه را در برگرفته است، نيروهاي انقلاب دچار انشقاقي دردناك و غيرقابل جبران شدهاند، التهاب سياسي فراگير شده و سفله پروري، ناراستي و تهمت، سکه رايج بازار شده و با اصرار به ارزش تبديل ميشود.
در حالي که نام مولاي متقيان بر تارک اين کشور حک شده است چه اندازه از سيره او تبعيت مي کنيم؟ همان سيرهاي که در برابر درآوردن خلخالي بيارزش از پاي زني غيرمسلمان فرياد سر ميدهد. چگونه است که امروز از پس سنت هزارساله تفکر شيعي و علوي حق مردم اينگونه مورد ترديد و هجوم است و متضاد با حق خداوند قلمداد ميشود درحاليکه مولاي موحدان به مالک اشتر ميفرمايد:"بدان مالك تو را به سرزميني ميفرستم كه قبل از تو حاكمان عادل يا ظالمي بودهاند و مردمان در كار تو نگريسته و براي تو همان ميگويند كه تو براي حاكمان قبلي ميگويي. همانا آنچه كه ميگويند خداوند بر زبان آنان جاري كرده و نيكوكاران را به آن بازخواست ميكند". کجا رفت سنت هزارساله عالمان و فقيهان و دانشمندان در پاسداشت سنت حسيني امر به معروف ونهي از منکر حتي به قيمت بذل جان و اسارت خاندان نبوت و از بين رفتن حکومت و قدرت؟ چگونه است كه پس از سي سال و فداكردن بزرگاني چون قدوسي و بهشتي به جاي آنکه در عدالت و قضاوت الگوي ديگران باشيم، همگان ماتمزده فاجعهاي چون بازداشتگاه کهريزک هستند، مگر ارشاد ونهي از منکر تنها براي جوان بيچارهاي است که تار مويي را بيرون گذاشته ولي ما از آن استثنا هستيم؟ اگر شهيد قدوسي و امثال او زنده بودند هرگز اجازه نميدادند كه به بهانه مصلحت وحفظ نظام اين امور را تحمل كنيم. مگر در جريان فرار بنيصدر هنگامي كه به او پيشنهاد كردند كه همسر وي را دستگير كنيم تا بنيصدر مجبور شود خود را تسليم كند با شدت و قاطعيت در مقابل آن ايستادگي نكرد؟
ايستادگي آن شهيد بزرگوار بر طريقه عدالت علوي و حق مردم از هر قشر و گروهي، تا آنجا بود كه در مقابل فشار افراطيون و متعصبين در مصاحبه تلويزيوني برآشفت و گفت اگر مرا هم به مسلسل ببنديد تسليم نخواهم شد.
اين دادستان كل انقلاب بود كه با ديدن خانواده يك زنداني، خواب از چشمانش ربوده ميشد. بزرگان ما كه داعيه تربيت و مربيگري داشتند اينگونه بودند. اكنون ما چگونهايم و نسل جوان و نوجوان ما داعيهداران تربيت و هدايت را چگونه ميبينند؟ اکنون نسل جديدي از جوانان و نوجوانان به ميدان آمده است که کارنامه همه ما را به بوته نقد کشيده، ميدان عمل را قبضه کرده و بردستورات ما توقف نخواهد کرد. اين نسل بجاي کلام و شعار بدنبال کارنامه عملي ماست. مبادا كه اين نسل، پرچم ديانت و صداقت برافرازد اما ما توجيهگر ناراستيها باشيم. بايد تا دير نشده و فرصت از دست نرفته به خود آييم و سقف توهم و خودشيفتگي را بشکافيم و طرحي نو در اندازيم.
ما در آستانه بيست و هشتمين سالگرد شهادت آيت الله قدوسي با پاسداشت ارزشها و اهداف وي و تمام شهيدان اين مرز و بوم، با اظهار تاسف شديد از آنچه شاهد هستيم و با توجه به تشنجهاي موجود در جامعه راهي براي برگزاري شايسته مراسم نداريم و براي جلوگيري از تکرار آنچه که در مراسم مشابه صورت گرفته است از برگزاري آن خودداري ميکنيم و به عنوان کمترين و بيارزشترين افراد اين ملت بزرگ و مقاوم، همه مردم و مسئولين را به رجعتي صادقانه، عميق و کامل به سنتها و ارزشهاي اسلامي و شيعي و علوي دعوت ميکنيم و يادآوري ميکنيم که بزرگي از برترين شاگردان علامه بزرگوار سيد محمدحسين طباطبايي اخيراً و در آخرين روزهاي عمرش فرمود که هيچ زماني مانند اکنون نبوده است که نام اسلام بسيار و واقعيت آن اندک باشد. آنچه آن بزرگ فرموده نه در جهت نفي انقلاب و نظام كه در جهت دعوت تمام نسلهاي اين مرزوبوم براي نگاهي دوباره به اسلام وجوهره آن و پرهيز از ظاهري پرادعا و محتوايي اندك است.
با درود به روان پاک امام و شهيدان انقلاب
بيت شهيد آيت الله قدوسي
شما بگویید سبزها شبهای احیا کجا بروند؟
دقایقی پیش ششمین خبرنامه ویژه «موج سبز آزادی» ارسال شد. در این خبرنامه از عموم علاقهمندان خواستهایم به «فراخوان جمعآوری اطلاعات محافل معنوی سبز» پاسخ بدهند و در شناسایی محافل معنوی سبز یا غیر سیاسی شهرهای مختلف که در آنها معنویت ابراز دست قدرت نمیشود، مشارکت کنند. اکنون این فراخوان را در سایت نیز منتشر میکنیم و از همه فعالان دنیای مجازی و علاقهمندان پیگیر فعالیتهای حرکت سبز میخواهیم در این امر مهم، کمککار باشند.
خبرنامههای نامنظم «موج سبز آزادی» که اکنون ششمین شمارهی آن با عنوان «ویژهی فراخوان جمع آوری اطلاعات محافل معنوی سبز» برای اعضای گروه ارسال شده، غیر از خبرنامههای نیمروزی است که اعضای گروه اینترنتی «موج سبز آزادی» هر 12 ساعت یک بار به صورت فایل PDF دریافت میکنند.
اگر تاکنون در این گروه ما عضو نشدهاید و مایلید اخبار «موج سبز آزادی» را هر صبح و عصر به طور کامل در میلباکس خود داشته باشید، کافی است یک ایمیل برای آدرس زیر ارسال کنید:
mowjcampnews+subscribe@googlegroups.com
خبرنامهی نامنظم شماره شش به «فراخوان جمعآوری اطلاعات محافل معنوی سبز» اختصاص دارد. بر اساس این فراخوان، از همهی سبزها دعوت کردهایم محافل معنوی سبز یا غیر سیاسی را که میشناسند و میتوانند به عنوان جایی که در آن نیاز معنویشان ابزار دست قدرت نمیشود، در آن شرکت کنند، به «موج سبز آزادی» معرفی کنند تا این فهرست تکمیل شود و قبل از شبهای احیا اطلاعرسانی کنیم.
شناسایی این محافل و مجالس، نیاز بسیاری از ماست که عادت کردهایم شبهای احیا را در خانه ننشینیم و برای عبادت و شبزندهداری به مساجد و حسینیهها و ... برویم. اما از وابستگی برخی مداحان و روحانیان به قدرت و سوء استفادههایی که از اعتقادات و گرایشهای مذهبی صورت میگیرد نیز خسته شدهایم.
از این رو همهی ما باید در تهیهی چنین فهرستی مشارکت کنیم. البته در این فهرست باید تا حد امکان در شهرهای مختلف، جلساتی معرفی شوند و تعداد آنها نیز آنقدر زیاد باشد که امکان برخورد عوامل دولت کودتا با آنها منتفی شود.
چون فرصت برای چنین کاری بسیار کم است، از همهی دوستان و مخاطبان میخواهیم: نه فقط خود در گردآوری این اطلاعات مشارکت کنید، بلکه این فراخوان را برای دیگر دوستانتان نیز بفرستید و آنها را برای به اشتراک گذاشتن و معرفی محافل معنوی سبز و مستقل از دولت، تشویق کنید.
خبرنامههای نامنظم «موج سبز آزادی» که اکنون ششمین شمارهی آن با عنوان «ویژهی فراخوان جمع آوری اطلاعات محافل معنوی سبز» برای اعضای گروه ارسال شده، غیر از خبرنامههای نیمروزی است که اعضای گروه اینترنتی «موج سبز آزادی» هر 12 ساعت یک بار به صورت فایل PDF دریافت میکنند.
اگر تاکنون در این گروه ما عضو نشدهاید و مایلید اخبار «موج سبز آزادی» را هر صبح و عصر به طور کامل در میلباکس خود داشته باشید، کافی است یک ایمیل برای آدرس زیر ارسال کنید:
mowjcampnews+subscribe@googlegroups.com
خبرنامهی نامنظم شماره شش به «فراخوان جمعآوری اطلاعات محافل معنوی سبز» اختصاص دارد. بر اساس این فراخوان، از همهی سبزها دعوت کردهایم محافل معنوی سبز یا غیر سیاسی را که میشناسند و میتوانند به عنوان جایی که در آن نیاز معنویشان ابزار دست قدرت نمیشود، در آن شرکت کنند، به «موج سبز آزادی» معرفی کنند تا این فهرست تکمیل شود و قبل از شبهای احیا اطلاعرسانی کنیم.
شناسایی این محافل و مجالس، نیاز بسیاری از ماست که عادت کردهایم شبهای احیا را در خانه ننشینیم و برای عبادت و شبزندهداری به مساجد و حسینیهها و ... برویم. اما از وابستگی برخی مداحان و روحانیان به قدرت و سوء استفادههایی که از اعتقادات و گرایشهای مذهبی صورت میگیرد نیز خسته شدهایم.
از این رو همهی ما باید در تهیهی چنین فهرستی مشارکت کنیم. البته در این فهرست باید تا حد امکان در شهرهای مختلف، جلساتی معرفی شوند و تعداد آنها نیز آنقدر زیاد باشد که امکان برخورد عوامل دولت کودتا با آنها منتفی شود.
چون فرصت برای چنین کاری بسیار کم است، از همهی دوستان و مخاطبان میخواهیم: نه فقط خود در گردآوری این اطلاعات مشارکت کنید، بلکه این فراخوان را برای دیگر دوستانتان نیز بفرستید و آنها را برای به اشتراک گذاشتن و معرفی محافل معنوی سبز و مستقل از دولت، تشویق کنید.
انتقاد شدید خاتمی از مخالفت با لیبرالیسم از پایگاه فاشیسم در همین مملکت، همین متولیان دین، ملاصدرا را تکفیر میکردند
سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها با انتقاد شدید از برداشتهای کجاندیشانهی حاکم، گفت: کسانی به نام مقابله با لیبرالیسم غرب، از پایگاه فاشیسم و ایدههای توتالیاریسم که آنهم غربی است، میخواهند به زور مردم را به راهی که خود راه سعادت میدانند ببرند که ما با این برداشت از دین مخالفیم.
به گزارش موج سبز آزادی، در ابتدای این دیدار تعدادی از اعضای شورای مرکزی انجمن، دغدغهها و نگرانیهای خود را به ویژه در ارتباط با مسائل دانشگاهها ابراز داشتند و سپس رئیس دولت اصلاحات به طرح نقطه نظرات خود پرداخت.
آقای خاتمی با ابراز خوشحالی از دیدار با «دوستان دانشگاهی در ایام ماه مبارک رمضان» گفت:« در این ایام و بخصوص اینکه لیالی قدر هم در پیش است، باید از فرصت استفاده کنیم و بعد معنوی خود را تقویت کنیم. حقیقتاً در این ایام باید طلب هدایت کنیم و فارغ از همه تحلیلها و تلاشهای جمعی که داریم از حضرت باریتعالی بخواهیم خودش ما را به راهی که صلاح ما و صلاح کشور است هدایت فرماید.»
رئیسجمهور سابق کشورمان ادامه داد:«همچنانکه میدانید من همیشه از حکومت سازگار با دین حمایت کردهام و باور دارم که دین ما یعنی اسلام و تشیع با مطالبات و انتظارات روزمان هم میتواند سازگار باشد مشروط به آنکه آنرا درست بفهمیم و از ظرفیتهای آن خوب بهره ببریم.»
وی تصریح کرد:«برخلاف آنچه این روزها با دروغ و تهمت و کینهتوزی گفته میشود، من همیشه تلاش کردهام تا از حضور دین در عرصه سیاست دفاع کنم و هنوز هم معتقدم چارچوبها و بنیانهای نظامی که در انقلاب و با هدایت امام به وجود آوردیم درست و راهگشاست و باید خطاهایمان و اشکالاتی را که به وجود آمده و ذاتی آن نیست رفع کنیم.»
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها افزود:«جای تأسف است که این روزها اینقدر تلاش میکنند تا افراد و نیروهای دلسوز و مدافع اصول و بنیانهای انقلاب را برانداز نظام معرفی کنند. آنان که بهترین فرصتها را که برای کارآمدی و موفقیت نظام به دست آمده بود از دست دادهاند و 300 میلیارد دلار سرمایه ملی را با ندانم کاریها از بین میبرند ولی به استناد اعترافاتی که اساس آنها زیر سؤال است ما را متهم میکنند.»
سید محمد خاتمی تاکید کرد:« بله ما با بعضی برداشتها از دین ممکن است مخالف باشیم، ما با خرافهگرایی و نیز مقابله با فهمهای نو مخالفیم.»
وی یادآور شد:«ما شاهد بودهایم که در همین مملکت و نزد بسیاری از همین متولیان دین، آراء ملاصدرا را تخطئه و او را تکفیر میکردند و امروز در حوزههای علمی- فلسفی، همین آراء مهمترین مبنای کلامی و فکری دینی است و کسانی چون امام، شهید مطهری، آیت الله طباطبایی که همه به آراء و دیدگاههای آنها افتخار میکنیم در نحلهی صدرائی شناخته میشوند.»
رئیس جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه«وقتی میگوییم فکر دین بدین معناست که باید از قبل معنا کنیم که کدام فکر و براساس کدام نظریه»، گفت:« ما حرفمان همین بوده و هست که همواره میتوان به فکری بهتر و فهمی برتر رسید، مهم این است که میزان و معیارها درست باشد والّا جامعه دینی ما از خلاقیتها و فهمهای بدیع محروم خواهد شد و دچار جزمیگرایی منفی خواهد شد.»
رئیس بنیاد باران ادامه داد:« بعضیها امروز با لیبرالیسم مخالفت میکنند امّا در این مخالفت رویکرد فاشیستی توتالیتری دارند. در خود غرب، آزادیخواهی بسیار زودتر و فراگیرتر از لیبرالیسم مطرح شد و اگر هم رگههای تقابل با دین را میبینیم بعد از آن تجربه هولناکی بود که به نام دین علیه آزادی و هر اندیشه جدید مطرح شد.»
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تصریح کرد:« مطمئناً غرب در مبانی فکری خود مشکلات بزرگی دارد و ما هم نمیتوانیم تسلیم و تابع آنها باشیم، باید خود بیاندیشیم البته از تجربه دیگران هم استفاده کنیم ولی حمله به وجهی از تفکر و تجربه غربی با تکیه بر وجه بدتر و خطرناکتر آن محکوم است بخصوص که اینگونه برخورد عین اسلام و انقلاب هم معرفی شود.»
خاتمی یادآور شد:«به هر حال در عرصه حیات اجتماعی ما براساس همان جوهره دینی و اسلام خودمان که در قانون اساسی هم منعکس است مردم را حاکم بر سرنوشت خود میشناسیم و این را نیز با خداباوری سازگار میدانیم و معتقدیم که خداوند چنین خواسته است.»
رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:« کسانی به نام مقابله با لیبرالیسم غرب، از پایگاه فاشیسم و ایدههای توتالیاریسم که آنهم غربی است، میخواهند به زور مردم را به راهی که خود راه سعادت میدانند ببرند که ما با این برداشت از دین مخالفیم.»
وی با اشاره به حوادث بعد از انتخابات گفت:«ما معتقدیم آنها در این انتخابات بزرگترین فرصت که برای نظام اسلامی و کشور فراهم آمده بود ضایع کردند. این انتخابات فرصتی فراهم آورده بود که جوانان و مردمی که از ضعف عملکردها ناراضی شده بودند به صحنه بیایند و با امید به نظام و آینده انتخاب مناسب را انجام دهند این امر میتوانست بهترین فرصتها برای بازسازی اعتماد و اتحاد جامعه حول محورهای اساسی انقلاب قلمداد شود.»
رئیس جمهور سابق کشورمان همچنین اظهار داشت:«متأسفانه با این کج اندیشیها این برخوردها به وجود آمد و در این ضایعات که جبران آن هم بسیار سخت است همه زیان بردیم و نگرانی این است بعضیها با همین پیشداوریها، با دانشگاهها هم برخوردهایی بکنند که عملاً گرایشهای افراطی و ضد نظام را تقویت کند.»
وی افزود:«در انقلاب فرهنگی سال 58 درحالیکه واقعاً با اتاقهای جنگ گروهکها و معاندین مواجه بودیم و بسیاری از همین جوانان و فعالان مسلمان هم که امروز متهم به براندازی میشوند به نفع انقلاب فعال بودند، اما بعد از رحلت امام (ره) متأسفانه پارهای دیدگاههای افراطیون غیر واقعبینانه اسلام مطرح شد که جز سرخوردگی نتیجهای نداشت.»
خاتمی با تاکید بر اینکه«ما نگران افراط گراییهایی هستیم که زمینه را برای رادیکالیسم و عبور از همه مرزهای اعتقادی و سیاسی فراهم میآورد»، گفت:« به همین دلیل هم به همه دلسوزان هشدار میدهیم بیایند تا فرصتها کاملاً از دست نرفته به بازسازی اعتماد عمومی بیاندیشیم و یکبار دیگر اطمینان ایجاد کنیم که در چارچوب همین ساختار میتوان به رفع اشکالات اقدام کرد.»
وی تصریح کرد:«ما باید بدون برخورد احساسی و واکنش با این افراط گرائیها، ارتباطمان را با همه دلسوزان حفظ کنیم و کوشش کنیم اذهان را نسبت به خطرات این رفتارهای افراطی اقناع کنیم.»
رئیس بنیاد باران ادامه داد:«ما نگران این هستیم که اگر برای جبران این ضایعات، فکری اساسی نشود و نارضایتیهای موجود با تداوم روشهای سرکوبگرانه ادامه یابد و طی ماههای آینده مشکلات و پیامدهای ناکارآمدیها و ضعف عملکردها هم که چشمانداز آن به وضوح قابل رؤیت است به شرایط موجود اضافه شود آنگاه زمان برای تجدید نظر و اصلاح امور دیر باشد.»
سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد:«ما نگران این خطرها برای کشور، نظام و انقلاب عزیزمان که خونهای پاک بسیاری برای آن ریخته شده هستیم و برای اصلاح امور هم باید فعال باشیم. انشاالله که خداوند هم نصرت خودش را خواهد داشت.»
گفتنی است، در ابتدای این دیدار، تعدادی از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها دغدغهها و نگرانیهای خود را ابراز داشتند که خلاصهی آنها بدین شرح است:
1. به نظر میرسد همان جریانی که بر اساس توهم انقلاب مخملی، در انتخابات این برخوردها را به وجود آورد، در ارتباط با دانشگاهها هم بهانه مقابله با آشوب و براندازی، جو سنگین امنیتی به وجود آورند و خود این اقدامات، زمینه را برای حذف منتقدین دلسوز و وفادار نظام به وجود آورد و عملاً میدان را برای فعال شدن نیروهای برانداز فراهم نماید. بعضی قرائن و سوابقی هم که از وزیر پیشنهادی وزارت علوم میشناسیم این دغدغه را تشدید میکند.
2. بعضی جریانها ساده لوحانه فکر میکنند برای مقابله با اعتراضات دانشجویی میتوانند دانشگاهها را با بهانههایی که خود میآفرینند ببندند و حرکت را مهار کنند، غافل از آنکه با این اقدام ممکن است انرژی اعتراض در سایر بخشهای جامعه را تشدید کنند . میدان را برای افراطگریها باز کنند.
3. با این سوء ظنها که در خصوص تعارض اسلام با دانشهای بشری مطرح میشود ممکن است خطر حضور برداشتهای متحجرانه و غیرعقلانی از دین را در مجامع دانشگاهی تشدید کند و با حذف برداشتهایی از دین که جذاب، عقلانی و سازگار با نیازهای دنیای مدرن است، زمینه نوعی دینگریزی را در محیطهای دانشگاهی تقویت کنند.
4. برخلاف اتهامات وارده، محافل علمی و دانشگاهی کشور اساساً هیچگونه رویکرد مثبتی نسبت به امکان وقوع انقلاب مخملی در ایران نداشتند و اشتیاق به تقویت استقلال ملی به ویژه در ابعاد علمی آن قطع وابستگی به بیگانه به صورت جزئی از هنجارهای جامعه علمی و دانشگاهی ما به ویژه طی سالهای پس از پیروزی انقلاب بوده است. ما نگران آن هستیم که محدودیتهای جدی رسانهای و تشدید برخوردهای امنیتی، نوعی اقبال اضطراری به بیرون مرزها را تقویت کند و اساساً موجب یأس و شرخوردگی بخشی از نخبگان و جوانان مستعد برای رشد علمی آنها شود. تشدید فضای امنیتی در دانشگاهها و تنگ نظریهای علمی و معرفتی ممکن است عاملی برای گسترش مهاجرت مغزها به حساب آید که خسارت هنگفت مادی و معنوی آن برای کشور عظیم و عملاً در خدمت منافع بیگانگان است.
به گزارش موج سبز آزادی، در ابتدای این دیدار تعدادی از اعضای شورای مرکزی انجمن، دغدغهها و نگرانیهای خود را به ویژه در ارتباط با مسائل دانشگاهها ابراز داشتند و سپس رئیس دولت اصلاحات به طرح نقطه نظرات خود پرداخت.
آقای خاتمی با ابراز خوشحالی از دیدار با «دوستان دانشگاهی در ایام ماه مبارک رمضان» گفت:« در این ایام و بخصوص اینکه لیالی قدر هم در پیش است، باید از فرصت استفاده کنیم و بعد معنوی خود را تقویت کنیم. حقیقتاً در این ایام باید طلب هدایت کنیم و فارغ از همه تحلیلها و تلاشهای جمعی که داریم از حضرت باریتعالی بخواهیم خودش ما را به راهی که صلاح ما و صلاح کشور است هدایت فرماید.»
رئیسجمهور سابق کشورمان ادامه داد:«همچنانکه میدانید من همیشه از حکومت سازگار با دین حمایت کردهام و باور دارم که دین ما یعنی اسلام و تشیع با مطالبات و انتظارات روزمان هم میتواند سازگار باشد مشروط به آنکه آنرا درست بفهمیم و از ظرفیتهای آن خوب بهره ببریم.»
وی تصریح کرد:«برخلاف آنچه این روزها با دروغ و تهمت و کینهتوزی گفته میشود، من همیشه تلاش کردهام تا از حضور دین در عرصه سیاست دفاع کنم و هنوز هم معتقدم چارچوبها و بنیانهای نظامی که در انقلاب و با هدایت امام به وجود آوردیم درست و راهگشاست و باید خطاهایمان و اشکالاتی را که به وجود آمده و ذاتی آن نیست رفع کنیم.»
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها افزود:«جای تأسف است که این روزها اینقدر تلاش میکنند تا افراد و نیروهای دلسوز و مدافع اصول و بنیانهای انقلاب را برانداز نظام معرفی کنند. آنان که بهترین فرصتها را که برای کارآمدی و موفقیت نظام به دست آمده بود از دست دادهاند و 300 میلیارد دلار سرمایه ملی را با ندانم کاریها از بین میبرند ولی به استناد اعترافاتی که اساس آنها زیر سؤال است ما را متهم میکنند.»
سید محمد خاتمی تاکید کرد:« بله ما با بعضی برداشتها از دین ممکن است مخالف باشیم، ما با خرافهگرایی و نیز مقابله با فهمهای نو مخالفیم.»
وی یادآور شد:«ما شاهد بودهایم که در همین مملکت و نزد بسیاری از همین متولیان دین، آراء ملاصدرا را تخطئه و او را تکفیر میکردند و امروز در حوزههای علمی- فلسفی، همین آراء مهمترین مبنای کلامی و فکری دینی است و کسانی چون امام، شهید مطهری، آیت الله طباطبایی که همه به آراء و دیدگاههای آنها افتخار میکنیم در نحلهی صدرائی شناخته میشوند.»
رئیس جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه«وقتی میگوییم فکر دین بدین معناست که باید از قبل معنا کنیم که کدام فکر و براساس کدام نظریه»، گفت:« ما حرفمان همین بوده و هست که همواره میتوان به فکری بهتر و فهمی برتر رسید، مهم این است که میزان و معیارها درست باشد والّا جامعه دینی ما از خلاقیتها و فهمهای بدیع محروم خواهد شد و دچار جزمیگرایی منفی خواهد شد.»
رئیس بنیاد باران ادامه داد:« بعضیها امروز با لیبرالیسم مخالفت میکنند امّا در این مخالفت رویکرد فاشیستی توتالیتری دارند. در خود غرب، آزادیخواهی بسیار زودتر و فراگیرتر از لیبرالیسم مطرح شد و اگر هم رگههای تقابل با دین را میبینیم بعد از آن تجربه هولناکی بود که به نام دین علیه آزادی و هر اندیشه جدید مطرح شد.»
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تصریح کرد:« مطمئناً غرب در مبانی فکری خود مشکلات بزرگی دارد و ما هم نمیتوانیم تسلیم و تابع آنها باشیم، باید خود بیاندیشیم البته از تجربه دیگران هم استفاده کنیم ولی حمله به وجهی از تفکر و تجربه غربی با تکیه بر وجه بدتر و خطرناکتر آن محکوم است بخصوص که اینگونه برخورد عین اسلام و انقلاب هم معرفی شود.»
خاتمی یادآور شد:«به هر حال در عرصه حیات اجتماعی ما براساس همان جوهره دینی و اسلام خودمان که در قانون اساسی هم منعکس است مردم را حاکم بر سرنوشت خود میشناسیم و این را نیز با خداباوری سازگار میدانیم و معتقدیم که خداوند چنین خواسته است.»
رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:« کسانی به نام مقابله با لیبرالیسم غرب، از پایگاه فاشیسم و ایدههای توتالیاریسم که آنهم غربی است، میخواهند به زور مردم را به راهی که خود راه سعادت میدانند ببرند که ما با این برداشت از دین مخالفیم.»
وی با اشاره به حوادث بعد از انتخابات گفت:«ما معتقدیم آنها در این انتخابات بزرگترین فرصت که برای نظام اسلامی و کشور فراهم آمده بود ضایع کردند. این انتخابات فرصتی فراهم آورده بود که جوانان و مردمی که از ضعف عملکردها ناراضی شده بودند به صحنه بیایند و با امید به نظام و آینده انتخاب مناسب را انجام دهند این امر میتوانست بهترین فرصتها برای بازسازی اعتماد و اتحاد جامعه حول محورهای اساسی انقلاب قلمداد شود.»
رئیس جمهور سابق کشورمان همچنین اظهار داشت:«متأسفانه با این کج اندیشیها این برخوردها به وجود آمد و در این ضایعات که جبران آن هم بسیار سخت است همه زیان بردیم و نگرانی این است بعضیها با همین پیشداوریها، با دانشگاهها هم برخوردهایی بکنند که عملاً گرایشهای افراطی و ضد نظام را تقویت کند.»
وی افزود:«در انقلاب فرهنگی سال 58 درحالیکه واقعاً با اتاقهای جنگ گروهکها و معاندین مواجه بودیم و بسیاری از همین جوانان و فعالان مسلمان هم که امروز متهم به براندازی میشوند به نفع انقلاب فعال بودند، اما بعد از رحلت امام (ره) متأسفانه پارهای دیدگاههای افراطیون غیر واقعبینانه اسلام مطرح شد که جز سرخوردگی نتیجهای نداشت.»
خاتمی با تاکید بر اینکه«ما نگران افراط گراییهایی هستیم که زمینه را برای رادیکالیسم و عبور از همه مرزهای اعتقادی و سیاسی فراهم میآورد»، گفت:« به همین دلیل هم به همه دلسوزان هشدار میدهیم بیایند تا فرصتها کاملاً از دست نرفته به بازسازی اعتماد عمومی بیاندیشیم و یکبار دیگر اطمینان ایجاد کنیم که در چارچوب همین ساختار میتوان به رفع اشکالات اقدام کرد.»
وی تصریح کرد:«ما باید بدون برخورد احساسی و واکنش با این افراط گرائیها، ارتباطمان را با همه دلسوزان حفظ کنیم و کوشش کنیم اذهان را نسبت به خطرات این رفتارهای افراطی اقناع کنیم.»
رئیس بنیاد باران ادامه داد:«ما نگران این هستیم که اگر برای جبران این ضایعات، فکری اساسی نشود و نارضایتیهای موجود با تداوم روشهای سرکوبگرانه ادامه یابد و طی ماههای آینده مشکلات و پیامدهای ناکارآمدیها و ضعف عملکردها هم که چشمانداز آن به وضوح قابل رؤیت است به شرایط موجود اضافه شود آنگاه زمان برای تجدید نظر و اصلاح امور دیر باشد.»
سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد:«ما نگران این خطرها برای کشور، نظام و انقلاب عزیزمان که خونهای پاک بسیاری برای آن ریخته شده هستیم و برای اصلاح امور هم باید فعال باشیم. انشاالله که خداوند هم نصرت خودش را خواهد داشت.»
گفتنی است، در ابتدای این دیدار، تعدادی از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها دغدغهها و نگرانیهای خود را ابراز داشتند که خلاصهی آنها بدین شرح است:
1. به نظر میرسد همان جریانی که بر اساس توهم انقلاب مخملی، در انتخابات این برخوردها را به وجود آورد، در ارتباط با دانشگاهها هم بهانه مقابله با آشوب و براندازی، جو سنگین امنیتی به وجود آورند و خود این اقدامات، زمینه را برای حذف منتقدین دلسوز و وفادار نظام به وجود آورد و عملاً میدان را برای فعال شدن نیروهای برانداز فراهم نماید. بعضی قرائن و سوابقی هم که از وزیر پیشنهادی وزارت علوم میشناسیم این دغدغه را تشدید میکند.
2. بعضی جریانها ساده لوحانه فکر میکنند برای مقابله با اعتراضات دانشجویی میتوانند دانشگاهها را با بهانههایی که خود میآفرینند ببندند و حرکت را مهار کنند، غافل از آنکه با این اقدام ممکن است انرژی اعتراض در سایر بخشهای جامعه را تشدید کنند . میدان را برای افراطگریها باز کنند.
3. با این سوء ظنها که در خصوص تعارض اسلام با دانشهای بشری مطرح میشود ممکن است خطر حضور برداشتهای متحجرانه و غیرعقلانی از دین را در مجامع دانشگاهی تشدید کند و با حذف برداشتهایی از دین که جذاب، عقلانی و سازگار با نیازهای دنیای مدرن است، زمینه نوعی دینگریزی را در محیطهای دانشگاهی تقویت کنند.
4. برخلاف اتهامات وارده، محافل علمی و دانشگاهی کشور اساساً هیچگونه رویکرد مثبتی نسبت به امکان وقوع انقلاب مخملی در ایران نداشتند و اشتیاق به تقویت استقلال ملی به ویژه در ابعاد علمی آن قطع وابستگی به بیگانه به صورت جزئی از هنجارهای جامعه علمی و دانشگاهی ما به ویژه طی سالهای پس از پیروزی انقلاب بوده است. ما نگران آن هستیم که محدودیتهای جدی رسانهای و تشدید برخوردهای امنیتی، نوعی اقبال اضطراری به بیرون مرزها را تقویت کند و اساساً موجب یأس و شرخوردگی بخشی از نخبگان و جوانان مستعد برای رشد علمی آنها شود. تشدید فضای امنیتی در دانشگاهها و تنگ نظریهای علمی و معرفتی ممکن است عاملی برای گسترش مهاجرت مغزها به حساب آید که خسارت هنگفت مادی و معنوی آن برای کشور عظیم و عملاً در خدمت منافع بیگانگان است.
شرکت در تجمعات جرم نیست
حسن یونسی - وکیل دادگستری
بررسی حقوقی شرکت در تجمعات مسالمتآمیز
در جریان دادگاههای سیاسی اخیر هم در کیفرخواست و هم از زبان برخی افراد شنیدیم که یکی از اتهامات وارده "شرکت در تجمعات غیر قانونی" است پس از طرح این اتهامات بود که برای بسیاری از افراد این سوال مطرح شد که حکم حقوقی شرکت در این تجمعات چیست؟
فارغ از تفسیر و تعبیر از اصل ۲۷ قانون اساسی که به نظر بسیاری از اساتید علم حقوق اطلاق این اصل به معنی آزادی تجمعات و راهپیمایی ها به شرط عدم حمل اسلحه و عدم اخلال به مبانی اسلام است. برخی معتقدند بر اساس قانون فعالیت احزاب مصوب ۷/۶/۱۳۶۰ احزاب حق برگزاری تجمع بدون صدور مجوز از وزارت کشور ندارند اگرچه برخی از صاحبنظران برداشتهای دیگری از قانون مذکور دارند. در هر صورت آنچه که در این نوشته کوتاه مد نظر است اینکه بر فرض لزوم اخذ مجوز برای تجمعات از سوی احزاب آیا در صورتیکه چنین مجوزی صادر نشده باشد شرکت افراد در تجمعات مردمی جرم است یا خیر؟
بر اساس ماده ۲ قانون مجازات اسلامی جرم چیزی است که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد. این اصل که به اصل قانونی بودن جرم و مجازات شهرت یافته است اساسی ترین اصل در حقوق جزا تلقی می شود. بررسی کیفرخواست ها در دادگاههای اخیر نشان می دهد مستند دادستان برای اتهام شرکت در تجمعات غیر قانونی ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی است که مقرر می دارد : هر کس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیر متعارف یا تعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد یا مردم را از کسب و کار بازدارد به حبس از سه ماه تا یک سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
همانطور که واضح است در این ماده هیچ اشاره ای به تجمع غیر قانونی نشده است و فارغ از این ماده نیز در هیچکدام از مواد قانون مجازات اسلامی جرمی تحت عنوان تجمع غیر قانونی وجود ندارد و در هیچ قانونی برای صرف تجمع بدون مجوز مجازاتی تعیین نشده است. ماده ۶۱۸ نیز اشاره به جرم اخلال در نظم عمومی از طریق هیاهو و جنجال دارد که مطلقا ارتباطی با راهپیمایی و تجمعات ندارد.
اگرچه ممکن است در برخی تجمعات چنین جرمی اتفاق افتد اما ارتباطی با تجمع بدون مجوز ندارد و می بایست تحت عنوان خاص خود تعقیب گردد. به عنوان مثال تجمع عده ای از مردم در یک پارک بدون هیاهو و بدون مزاحمت برای کسب و کار دیگران حتی در صورت عدم صدور مجوز نمی تواند مشمول ماده ۶۱۸ شده تحت عنوان تجمع غیر قانونی تحت تعقیب قرار گیرد.
بر این اساس با توجه به اینکه در قانون مجازات اسلامی برای تجمع بدون مجوز مجازاتی تعیین نشده است به نظر نمی رسد بتوانیم صرف شرکت در تجمعات را بدون ارتکاب رفتارهای مجرمانه مصرح در قانون جرم تلقی نماییم.
برگرفته از: وبلاگ حقوق مردم
بررسی حقوقی شرکت در تجمعات مسالمتآمیز
در جریان دادگاههای سیاسی اخیر هم در کیفرخواست و هم از زبان برخی افراد شنیدیم که یکی از اتهامات وارده "شرکت در تجمعات غیر قانونی" است پس از طرح این اتهامات بود که برای بسیاری از افراد این سوال مطرح شد که حکم حقوقی شرکت در این تجمعات چیست؟
فارغ از تفسیر و تعبیر از اصل ۲۷ قانون اساسی که به نظر بسیاری از اساتید علم حقوق اطلاق این اصل به معنی آزادی تجمعات و راهپیمایی ها به شرط عدم حمل اسلحه و عدم اخلال به مبانی اسلام است. برخی معتقدند بر اساس قانون فعالیت احزاب مصوب ۷/۶/۱۳۶۰ احزاب حق برگزاری تجمع بدون صدور مجوز از وزارت کشور ندارند اگرچه برخی از صاحبنظران برداشتهای دیگری از قانون مذکور دارند. در هر صورت آنچه که در این نوشته کوتاه مد نظر است اینکه بر فرض لزوم اخذ مجوز برای تجمعات از سوی احزاب آیا در صورتیکه چنین مجوزی صادر نشده باشد شرکت افراد در تجمعات مردمی جرم است یا خیر؟
بر اساس ماده ۲ قانون مجازات اسلامی جرم چیزی است که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد. این اصل که به اصل قانونی بودن جرم و مجازات شهرت یافته است اساسی ترین اصل در حقوق جزا تلقی می شود. بررسی کیفرخواست ها در دادگاههای اخیر نشان می دهد مستند دادستان برای اتهام شرکت در تجمعات غیر قانونی ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی است که مقرر می دارد : هر کس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیر متعارف یا تعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد یا مردم را از کسب و کار بازدارد به حبس از سه ماه تا یک سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
همانطور که واضح است در این ماده هیچ اشاره ای به تجمع غیر قانونی نشده است و فارغ از این ماده نیز در هیچکدام از مواد قانون مجازات اسلامی جرمی تحت عنوان تجمع غیر قانونی وجود ندارد و در هیچ قانونی برای صرف تجمع بدون مجوز مجازاتی تعیین نشده است. ماده ۶۱۸ نیز اشاره به جرم اخلال در نظم عمومی از طریق هیاهو و جنجال دارد که مطلقا ارتباطی با راهپیمایی و تجمعات ندارد.
اگرچه ممکن است در برخی تجمعات چنین جرمی اتفاق افتد اما ارتباطی با تجمع بدون مجوز ندارد و می بایست تحت عنوان خاص خود تعقیب گردد. به عنوان مثال تجمع عده ای از مردم در یک پارک بدون هیاهو و بدون مزاحمت برای کسب و کار دیگران حتی در صورت عدم صدور مجوز نمی تواند مشمول ماده ۶۱۸ شده تحت عنوان تجمع غیر قانونی تحت تعقیب قرار گیرد.
بر این اساس با توجه به اینکه در قانون مجازات اسلامی برای تجمع بدون مجوز مجازاتی تعیین نشده است به نظر نمی رسد بتوانیم صرف شرکت در تجمعات را بدون ارتکاب رفتارهای مجرمانه مصرح در قانون جرم تلقی نماییم.
برگرفته از: وبلاگ حقوق مردم
برنامههای حسینیه ارشاد برای شبهای قدر اعلام شد
دبیرخانه موسسه حسینیه ارشاد امروز با انتشار یک آگهی در روزنامه اطلاعات، برنامه لیالی شب قدر در حسینیه ارشاد را اعلام کرد.
به گزارش موج سبز آزادی، این برنامهها با موضوع کلی دعا و نیایش، از ساعت 21:30 آغاز میشود و هر شب پس از قرائت دعای جوشن کبیر و مرصع خوانی، مراسم ویژه شب احیا با حضور حجت الاسلام و المسلمین مصطفی درایتی برگزار میشود.
فهرست سخنرانان این سه شب نیز به شرح زیر اعلام شده است:
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان:
دکتر سید محمد مهدی جعفری - دعا در نهج البلاغه
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی ایازی - جایگاه انسان در قرآن
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالرحیم سلیمانی - یاد خدا روح بعد عبادی دین
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مجتهد شبستری - انسان موجودی مسول
شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان:
حجت الاسلام و المسلیمن فاضل میبدی - دعا در تعالیم انبیا
دکتر ناصر مهدوی - هم دعا از تو - اجابت هم ز تو
به گزارش موج سبز آزادی، این برنامهها با موضوع کلی دعا و نیایش، از ساعت 21:30 آغاز میشود و هر شب پس از قرائت دعای جوشن کبیر و مرصع خوانی، مراسم ویژه شب احیا با حضور حجت الاسلام و المسلمین مصطفی درایتی برگزار میشود.
فهرست سخنرانان این سه شب نیز به شرح زیر اعلام شده است:
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان:
دکتر سید محمد مهدی جعفری - دعا در نهج البلاغه
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی ایازی - جایگاه انسان در قرآن
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالرحیم سلیمانی - یاد خدا روح بعد عبادی دین
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مجتهد شبستری - انسان موجودی مسول
شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان:
حجت الاسلام و المسلیمن فاضل میبدی - دعا در تعالیم انبیا
دکتر ناصر مهدوی - هم دعا از تو - اجابت هم ز تو
اعلام همبستگی اصلاح طلبان بختیاری با شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد
شکستن دنده های رمضان زاده یعنی شکستن دنده های استقلال طلبی و خفه کردن میهن دوستی
نامه زیر را جمعی از اصلاح طلبان بختیاری خطاب به شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد نوشتهاند و در آن برخورد خشونتآمیز با عبدالله رمضان زاده را محکوم کردهاند:
برادران ارجمند و خواهران گرامی؛ شورای محترم هماهنگی اصلاح طلبان کرد
سلام علیکم ؛
دنبال فرصتی می گشتیم تا ابراز نگرانی خود را از وضعیت پیش آمده برای شیر مرد اصلاح طلب و نستوه، وطن دوستِ مسلمانِ کُرد برادر عزیزمان جناب دکتر عبدالله رمضان زاده را اعلام نمائیم . حضور سرافرازانه و نگاه نگران او در بیداد گاههای اقتدار گرایان، همراه با دیگر یاران اسیرش را هرگز از یاد نخواهیم برد. اما آنچه اخیراً از زبان ایشان درباره ی شکستن سر و دنده هایش منتشر شد، دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. چه شده است که منادی یکپارچگی ایران و مخالف تجزیه طلبی توسط ایادی حکومتی که می بایست مظهر وحدت ملی باشد، مورد تعرض قرار می گیرد. آیا می دانند چه می کنند؟
شکستن دنده های رمضان زاده یعنی شکستن دنده های استقلال طلبی و خفه کردن میهن دوستی . بدین جهت است که سکوت در مقابل این جنایت را بر خود صحیح ندانستیم و ضمن محکوم کردن ادامه ی بازداشت غیر قانونی ایشان، با آن شورای محترم و سایر برادران و خواهران کُرد ابراز همدردی می نمائیم .
به امید آزادی تمام اسیران در بند ازجمله برادر عبدالله رمضان زاده .
جمعی از اصلاح طلبان بختیاری 14/6/1388
نامه زیر را جمعی از اصلاح طلبان بختیاری خطاب به شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد نوشتهاند و در آن برخورد خشونتآمیز با عبدالله رمضان زاده را محکوم کردهاند:
برادران ارجمند و خواهران گرامی؛ شورای محترم هماهنگی اصلاح طلبان کرد
سلام علیکم ؛
دنبال فرصتی می گشتیم تا ابراز نگرانی خود را از وضعیت پیش آمده برای شیر مرد اصلاح طلب و نستوه، وطن دوستِ مسلمانِ کُرد برادر عزیزمان جناب دکتر عبدالله رمضان زاده را اعلام نمائیم . حضور سرافرازانه و نگاه نگران او در بیداد گاههای اقتدار گرایان، همراه با دیگر یاران اسیرش را هرگز از یاد نخواهیم برد. اما آنچه اخیراً از زبان ایشان درباره ی شکستن سر و دنده هایش منتشر شد، دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. چه شده است که منادی یکپارچگی ایران و مخالف تجزیه طلبی توسط ایادی حکومتی که می بایست مظهر وحدت ملی باشد، مورد تعرض قرار می گیرد. آیا می دانند چه می کنند؟
شکستن دنده های رمضان زاده یعنی شکستن دنده های استقلال طلبی و خفه کردن میهن دوستی . بدین جهت است که سکوت در مقابل این جنایت را بر خود صحیح ندانستیم و ضمن محکوم کردن ادامه ی بازداشت غیر قانونی ایشان، با آن شورای محترم و سایر برادران و خواهران کُرد ابراز همدردی می نمائیم .
به امید آزادی تمام اسیران در بند ازجمله برادر عبدالله رمضان زاده .
جمعی از اصلاح طلبان بختیاری 14/6/1388
شایسته امیری آزاد شد
شایسته امیری، مشاور همسر سید محمد خاتمی، با تامین وثیقه 300 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
به گزارش موج سبز آزادی، خانم امیری که در هفته اول مرداد ماه به دلایل نامعلومی بازداشت شده بود، سه روز قبل با تامین قرار وثیقهای به مبلغ 300 میلیون تومان از زندان آزاد
شد.
به گزارش موج سبز آزادی، خانم امیری که در هفته اول مرداد ماه به دلایل نامعلومی بازداشت شده بود، سه روز قبل با تامین قرار وثیقهای به مبلغ 300 میلیون تومان از زندان آزاد
شد.
وارونه جلوه دادن حقیقت تا کی؟
محمود اخوان بازارده
اینجانب محمود اخوان بازارده، نماینده مجلس ششم از شهرستان لنگرود و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، در هیئت کمیسیون به سرپرستی آقای دکتر میردامادی در سفر به آلمان، همراه ایشان بودم.
به گفته ناظران سیاسی، استقبالی که آلمانیها از هیئت ایرانی کردند، کم سابقه و در حد رؤسای کشورها بود. چون فکر میکردند برای اولین بار یک هیئت سیاسی اصلاح طلب از مجلس مستقل اصلاحات وارد کشورشان شده است. انصافا آقای دکتر میردمادی در تمام ملاقاتها با شایستگی تمام از مصالح و منافع کشورمان در چارچوب قانون اساسی سخن گفتند.
من که در تمام مذاکرات حضور داشتم، به یاد ندارم که طرفهای آلمانی از موضوعات انتخابی و انتصابی بودن مسئولین ایران حرفی زده باشند، برعکس، این هیئت ما بود که به دلیل رفتار نامناسب آشوبگران در جلسه روشنفکران ایرانی که به دعوت بنیادی وابسته به حزب سبزها به آلمان رفته بودند، به آنها انتقاد کردیم.
علاوه بر انتقاد دکتر میردامادی، من هم به نمایندهای از حزب سبزها که در کنار من نشسته بود، متذکر شدم که شما با این کارتان پوست موز زیر پای اصلاح طلبان انداختید و باعث خوشحالی و سوء استفادهی اقتدارگرایان شدید. او هم پذیرفت و گفت که اشتباه شده و ما در اداره جلسه کوتاهی کردیم.
در پایان این را هم بگویم که همهی دنیا و همه ایرانیان آزاداندیش میدانند که تاکنون مجلسی به سرافرازی و آزادگی مجلس ششم نیامده است و جناب آقای دکتر میردامادی، سیاستمداری وارسته و مدافع آزادی و اصلاحات در چارچوب قانون اساسی بوده و همواره خواهد بود.
اینجانب محمود اخوان بازارده، نماینده مجلس ششم از شهرستان لنگرود و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، در هیئت کمیسیون به سرپرستی آقای دکتر میردامادی در سفر به آلمان، همراه ایشان بودم.
به گفته ناظران سیاسی، استقبالی که آلمانیها از هیئت ایرانی کردند، کم سابقه و در حد رؤسای کشورها بود. چون فکر میکردند برای اولین بار یک هیئت سیاسی اصلاح طلب از مجلس مستقل اصلاحات وارد کشورشان شده است. انصافا آقای دکتر میردمادی در تمام ملاقاتها با شایستگی تمام از مصالح و منافع کشورمان در چارچوب قانون اساسی سخن گفتند.
من که در تمام مذاکرات حضور داشتم، به یاد ندارم که طرفهای آلمانی از موضوعات انتخابی و انتصابی بودن مسئولین ایران حرفی زده باشند، برعکس، این هیئت ما بود که به دلیل رفتار نامناسب آشوبگران در جلسه روشنفکران ایرانی که به دعوت بنیادی وابسته به حزب سبزها به آلمان رفته بودند، به آنها انتقاد کردیم.
علاوه بر انتقاد دکتر میردامادی، من هم به نمایندهای از حزب سبزها که در کنار من نشسته بود، متذکر شدم که شما با این کارتان پوست موز زیر پای اصلاح طلبان انداختید و باعث خوشحالی و سوء استفادهی اقتدارگرایان شدید. او هم پذیرفت و گفت که اشتباه شده و ما در اداره جلسه کوتاهی کردیم.
در پایان این را هم بگویم که همهی دنیا و همه ایرانیان آزاداندیش میدانند که تاکنون مجلسی به سرافرازی و آزادگی مجلس ششم نیامده است و جناب آقای دکتر میردامادی، سیاستمداری وارسته و مدافع آزادی و اصلاحات در چارچوب قانون اساسی بوده و همواره خواهد بود.
تعیین وقت دادگاه برای یک عضو دفتر تحکیم وحدت
سرانجام پس از گذشت 207 روز از بازداشت موقت شبنم مددزاده، نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت، جلسهی دادگاه این فعال دانشجویی پس از کارشکنیهای مکرر مسئولان امنیتی، هفتهی آینده و در 22 امین روز شهریور ماه در شعبه ی 28 دادگاه انقلاب تهران برگزار خواهد شد.
به گزارش موج سبز آزادی، با وجود اتمام بازجوییهای خانم مددزاده در اردیبهشت ماه و اتمام حبس انفرادی وی پس از حدود 90 روز، قاضی حداد با آزادی وی با قرار کفالت 50 میلیون تومانی مخالفت کرده و بدین ترتیب وی تا به امروز در بازداشت موقت به سر می برد.
این گزارش حاکی است، با وجود اتمام بازجویی، برخوردهای غیر انسانی و فشارها بر نایب دبیر شورای تهران ادامه داشته است؛ به طوری که در هفتههای اخیر وی به بهداری زندان اوین منتقل شد. یکی دیگر از فشارهای روانی وارد شده بر وی، نگهداری در سوییتهای چند نفرهی بند امنیتی 209، و همراهی با کسانی است که شاهد آزادی هر کدام از آنهاست که باعث به وجود آمدن ضربات روحی فراوان بر شبنم مددزاده میشود.
شبنم مددزاده، نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت است که در روز یکم اسفند ماه 1387، در حالی که عازم جلسهی شورای تهران دفتر تحکیم بود، به شکل نامعلومی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. برادر وی نیز که در همان روز جهت پیگیری وضعیت او به نهادهای امنیتی مراجعه کرده بود، بازداشت شد و وضعیت او نیز در هالهای از ابهام است.
به گزارش موج سبز آزادی، با وجود اتمام بازجوییهای خانم مددزاده در اردیبهشت ماه و اتمام حبس انفرادی وی پس از حدود 90 روز، قاضی حداد با آزادی وی با قرار کفالت 50 میلیون تومانی مخالفت کرده و بدین ترتیب وی تا به امروز در بازداشت موقت به سر می برد.
این گزارش حاکی است، با وجود اتمام بازجویی، برخوردهای غیر انسانی و فشارها بر نایب دبیر شورای تهران ادامه داشته است؛ به طوری که در هفتههای اخیر وی به بهداری زندان اوین منتقل شد. یکی دیگر از فشارهای روانی وارد شده بر وی، نگهداری در سوییتهای چند نفرهی بند امنیتی 209، و همراهی با کسانی است که شاهد آزادی هر کدام از آنهاست که باعث به وجود آمدن ضربات روحی فراوان بر شبنم مددزاده میشود.
شبنم مددزاده، نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت است که در روز یکم اسفند ماه 1387، در حالی که عازم جلسهی شورای تهران دفتر تحکیم بود، به شکل نامعلومی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. برادر وی نیز که در همان روز جهت پیگیری وضعیت او به نهادهای امنیتی مراجعه کرده بود، بازداشت شد و وضعیت او نیز در هالهای از ابهام است.
علوم انسانی را بهانه نکنید
عمار ملکی
تقدیم به سنگربان پیر حریم دانشگاه، دکتر محمد ملکی
مدتی است که بحث نگرانی از علوم انسانی غربی و عامل انحراف بودن تئوری های آن و مغایرتشان با تعالیم اسلامی و ارزشهای انقلابی از تریبونهای مختلف حکومت شنیده میشود. این مساله در ابتدا در کیفرخواست محاکمات اخیر و اعتراف اجباری تئوری پرداز اصلاحات مشاهده شد. حتی از تعداد بیش از حد دانشجویان رشته های علوم انسانی هم ابراز نگرانی شده است.
از متون کیفرخواست نمایش محاکمات اخیر مشخص است که این انتفادات به علوم انسانی غربی، بخاطر مباحث گذار به دموکراسی و مبارزات مدنی است که از نظر حاکمیت بسترساز اعتراضات حوادث پس از انتخابات بوده است. البته هدف از این آسمان ریسمان کردن آن است که به هر شکل رد پایی از غرب در حوادث پس از انتخابات پیدا شود. اگر که اعترافات افراد مرتبط با سفارتخانه ها و متهم کردن کشورهای غربی به نقش داشتن در ناآرامیهای پس از انتخابات خیلی مورد قبول افکار عمومی واقع نشد، میتوان پای تئوریها و علوم انسانی غربی را به میان کشید. بدیهی است که این اتهام را نمیتوان به علوم تجربی و فنی غربی وارد نمود زیرا که اینها علوم دقیقه و آزمایشگاهی است و نمیتوان آنها را به اسلامی و غیر اسلامی، انقلابی و ضد انقلابی تقسیم کرد.
اما گذشته از مساله فوق این پرسش مطرح است که مگر تدریس علوم انسانی در دانشگاههای ایران تا چه حد در ایجاد روحیه انتقادی در دانشجویان تاثیر داشته است که یکباره این علوم مورد هدف قرار میگیرند؟ براستی آیا مشکل اصلی حاکمیت با دانش آموختگان علوم انسانی در ایران است که از تعداد بالای دانشجویان علوم انسانی در کشور احساس نگرانی میشود؟
یک بررسی ساده نشان از واقعیت دیگری میدهد. بطور کلی در تمامی تاریخ جنبش دانشجویی در ایران و همچنین در جنبش دانشجویی سالهای اخیر، الزاما این دانشجویان علوم انسانی نبوده اند که پیشتاز مبارزات آزادیخواهانه بوده اند بلکه در اکثر مواقع دانشجویان رشته های فنی بیش از دانشجویان علوم انسانی به انتقاد از حاکمیت پرداخته اند و هزینه سنگینی نیز داده اند. مثال بارز آن فعالان دانشجویی و دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر بوده اند که بخاطر نگاه انتقادی شان، در دهه گذشته بارها توسط حاکمیت زندانی شدند و مورد آزار قرار گرفتند. نگاهی به لیست دانشجویان معترض و به بند کشیده شده در سالهای اخیر نشان از این مساله دارد که اکثر آنها دارای تحصیلات آکادمیک در علوم انسانی نبوده اند.
از سوی دیگر باید در نظر داشت که علوم انسانی مخاطب عام دارد و مانند علوم تجربی و فنی نیست که کتابها و مقالات آنرا، تنها دانشجویان، متخصصان و کارشناسان مرتبط مطالعه کنند. از اینرو بسیاری از دانش آموختگان علوم تجربی و فنی که دغدغه مسائل اجتماعی و سیاسی را دارند، دارای مطالعات مباحث علوم انسانی هستند. حتی بسیاری از نوشته ها و مقالات تحلیلی و انتقادی در زمینه مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسط فعالان دانشجویی با تحصیلات مهندسی نوشته میشود. این مساله البته در ایران دارای سابقه است و نمونه های آنرا میتوان در مهندس بازرگان و مهندس سحابی دید.
اساسا آنچه از کسب علم و دانش در دانشگاه حاصل میشود نوعی نگاه تحلیلی و انتقادی به پدیده هاسا و از این رو یکی از وظایف علم، ایجاد تشکیک در مورد فرضیات است تا به تفسیر درست تر از پدیده های ناشناخته برسد. در نتیجه علوم انسانی به مثابه شاخه ای از علم، جدای از دیگر علوم نیست و اگر حاکمیت در ایران به اشکال مختلف اعلام میکند که با علوم انسانی مشکل دارد، در واقع آنرا باید به مساله داشتن با علم تفسیر نمود.
نکته دیگر آنکه، در عصر ارتباطات دیگر دستیابی به منابع و کتب علوم (چه انسانی و چه تجربی) تنها از طریق منابع دانشگاهی داخل کشور نیست و در نتیجه حذف و تصفیه منابع دانشگاهی از برخی علوم انسانی غربی، هرگز نمیتواند باعث عدم دسترسی دانش پژوهان و محققان علوم انسانی بدانها شود زیرا که اکثر این کتب و منابع در مدت چند دقیقه در شبکه اینترنت قابل تهیه است و این هم دلیل دیگری است که هدف تصفیه قرار دادن منابع علوم انسانی در دانشگاهها امری بیهوده خواهد بود.
به هر حال بنظر میرسد که پرونده سازی برای علوم انسانی در روزهای اخیر تنها بهانه ای است برای برخورد دگرباره با پایگاه علم و دانش - دانشگاه - و ساکت نمودن دانشجویان که سربازان وفادار این سنگر آزادی بوده و هستند. بجاست که از دکتر محمد ملکی، سنگربان پیر دانشگاه که اینروزها در بند علم ستیزان است یادی کنم که همواره میگفت مساله نظام ولایی با دانشگاه، یک مشکل ریشه ایست زیرا که دانشگاه محقق پرور است و تفکر حاکم مقلد پرور.
اما بعنوان یک دانش آموخته و کارشناس ارشد مهندسی و یک دانشجوی علوم بین رشته ای که در زمینه مباحث فلسفه سیاسی مطالعاتی داشته و درباره بحث اعتراضات مدنی پژوهش کوچکی هم انجام داده ام، میخواهم نکته ای را به نویسندگان کیفرخواست علیه علوم انسانی یادآور شوم. میدانیم و میدانید که هدف از طرح اینگونه مسائل آن است که اعتراضات مدنی و مبارزات دموکراسی خواهانه و مسالمت آمیز مردم در ایران، نهایتا به نیروهای سخت افزاری (عوامل انسانی) و یا نرم افزاری (علوم انسانی) کشورهای غربی نسبت داده شود تا از این طریق بتوان به این حرکت اصیل و مسالمت آمیز، انگ غربی بودن زد. اگر حتی بتوانید با تبلیغات گسترده و اعترافات دانش آموختگان علوم انسانی، به افکار عمومی ثابت کنید که تفکرات دموکراسی خواهانه و آزادی خواهانه و مبارزات مسالمت آمیز همگی از علوم غربی وارد شده است، چیزی از اعتبار و حقانیت اين نظریات نمیکاهد اما در عین حال سناریوپردازان باید بدانند که بدون دانستن این علوم و این مباحث غربی هم تغییری در مطالبات و تلاشهای آزادیخواهانه ایجاد نخواهد شد چرا که در تعالیم دینی و ملی ایرانیان، آموزه ها و روشهای نظری و عملی بسیاری برای مبارزه و تلاش برای احقاق حقوق مردم و طلب آزادی و عدالت وجود دارد که بدون نیاز به تئوریهای علمی غربی هم، محرک کافی برای حق خواهی و آزادیخواهی ایرانیان است. مگر در سالهای انقلاب 57 هم نظریه نافرمانی مدنی هابرماس و یا نظرات جان کین بود که مردم را به مبارزه برای تغییر سرنوشت خویش ترغیب نمود؟
اصلا فرض کنید که در دانشگاه و از کتابخانه ها الگوی نظریه پردازان نافرمانی مدنی و مبارزات مدنی کاملا حذف گردید، با الگوی مبارزه و مقاومت امام علی و امام حسین چه میکنید؟ با الگوی مبارزه کاوه و بابک و میرزا کوچک خان چه میکنید؟ با الگوی مبارزاتی طالقانی، شریعتی و گلسرخی چه میکنید؟
باور کنید که الگوی نافرمانی مدنی را من پیش از اعتراضات ثورو و لوترکینگ در آمریکا و مبارزات گاندی در هند و قبل از خواندن آن در مقاله هابرماس، در حرکت امام حسین و نافرمانی او از بیعت با یزید و خروج مسالمت آمیزش از مدینه دریافته بودم.
مایه حیرت است که گاندی بعنوان یکی از پایه گذاران نظری و عملی نافرمانی مدنی و مبارزات مسالمت آمیز میگوید: "من براي مردم هند چيز تازهاي نياوردهام؛ فقط نتيجهاي را كه از مطالعات و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمان كربلا به دست آوردهام، ارمغان ملت هند كردم." (1)
و در کشور ما که حاکمانش ادعای تبلیغ آموزههای امام حسین را دارند، تئوری مبارزات مسالمت آمیز را برآمده از علوم انسانی غربی میدانند که باید مانع نفوذ آن در اندیشهها شد.
تقدیم به سنگربان پیر حریم دانشگاه، دکتر محمد ملکی
مدتی است که بحث نگرانی از علوم انسانی غربی و عامل انحراف بودن تئوری های آن و مغایرتشان با تعالیم اسلامی و ارزشهای انقلابی از تریبونهای مختلف حکومت شنیده میشود. این مساله در ابتدا در کیفرخواست محاکمات اخیر و اعتراف اجباری تئوری پرداز اصلاحات مشاهده شد. حتی از تعداد بیش از حد دانشجویان رشته های علوم انسانی هم ابراز نگرانی شده است.
از متون کیفرخواست نمایش محاکمات اخیر مشخص است که این انتفادات به علوم انسانی غربی، بخاطر مباحث گذار به دموکراسی و مبارزات مدنی است که از نظر حاکمیت بسترساز اعتراضات حوادث پس از انتخابات بوده است. البته هدف از این آسمان ریسمان کردن آن است که به هر شکل رد پایی از غرب در حوادث پس از انتخابات پیدا شود. اگر که اعترافات افراد مرتبط با سفارتخانه ها و متهم کردن کشورهای غربی به نقش داشتن در ناآرامیهای پس از انتخابات خیلی مورد قبول افکار عمومی واقع نشد، میتوان پای تئوریها و علوم انسانی غربی را به میان کشید. بدیهی است که این اتهام را نمیتوان به علوم تجربی و فنی غربی وارد نمود زیرا که اینها علوم دقیقه و آزمایشگاهی است و نمیتوان آنها را به اسلامی و غیر اسلامی، انقلابی و ضد انقلابی تقسیم کرد.
اما گذشته از مساله فوق این پرسش مطرح است که مگر تدریس علوم انسانی در دانشگاههای ایران تا چه حد در ایجاد روحیه انتقادی در دانشجویان تاثیر داشته است که یکباره این علوم مورد هدف قرار میگیرند؟ براستی آیا مشکل اصلی حاکمیت با دانش آموختگان علوم انسانی در ایران است که از تعداد بالای دانشجویان علوم انسانی در کشور احساس نگرانی میشود؟
یک بررسی ساده نشان از واقعیت دیگری میدهد. بطور کلی در تمامی تاریخ جنبش دانشجویی در ایران و همچنین در جنبش دانشجویی سالهای اخیر، الزاما این دانشجویان علوم انسانی نبوده اند که پیشتاز مبارزات آزادیخواهانه بوده اند بلکه در اکثر مواقع دانشجویان رشته های فنی بیش از دانشجویان علوم انسانی به انتقاد از حاکمیت پرداخته اند و هزینه سنگینی نیز داده اند. مثال بارز آن فعالان دانشجویی و دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر بوده اند که بخاطر نگاه انتقادی شان، در دهه گذشته بارها توسط حاکمیت زندانی شدند و مورد آزار قرار گرفتند. نگاهی به لیست دانشجویان معترض و به بند کشیده شده در سالهای اخیر نشان از این مساله دارد که اکثر آنها دارای تحصیلات آکادمیک در علوم انسانی نبوده اند.
از سوی دیگر باید در نظر داشت که علوم انسانی مخاطب عام دارد و مانند علوم تجربی و فنی نیست که کتابها و مقالات آنرا، تنها دانشجویان، متخصصان و کارشناسان مرتبط مطالعه کنند. از اینرو بسیاری از دانش آموختگان علوم تجربی و فنی که دغدغه مسائل اجتماعی و سیاسی را دارند، دارای مطالعات مباحث علوم انسانی هستند. حتی بسیاری از نوشته ها و مقالات تحلیلی و انتقادی در زمینه مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسط فعالان دانشجویی با تحصیلات مهندسی نوشته میشود. این مساله البته در ایران دارای سابقه است و نمونه های آنرا میتوان در مهندس بازرگان و مهندس سحابی دید.
اساسا آنچه از کسب علم و دانش در دانشگاه حاصل میشود نوعی نگاه تحلیلی و انتقادی به پدیده هاسا و از این رو یکی از وظایف علم، ایجاد تشکیک در مورد فرضیات است تا به تفسیر درست تر از پدیده های ناشناخته برسد. در نتیجه علوم انسانی به مثابه شاخه ای از علم، جدای از دیگر علوم نیست و اگر حاکمیت در ایران به اشکال مختلف اعلام میکند که با علوم انسانی مشکل دارد، در واقع آنرا باید به مساله داشتن با علم تفسیر نمود.
نکته دیگر آنکه، در عصر ارتباطات دیگر دستیابی به منابع و کتب علوم (چه انسانی و چه تجربی) تنها از طریق منابع دانشگاهی داخل کشور نیست و در نتیجه حذف و تصفیه منابع دانشگاهی از برخی علوم انسانی غربی، هرگز نمیتواند باعث عدم دسترسی دانش پژوهان و محققان علوم انسانی بدانها شود زیرا که اکثر این کتب و منابع در مدت چند دقیقه در شبکه اینترنت قابل تهیه است و این هم دلیل دیگری است که هدف تصفیه قرار دادن منابع علوم انسانی در دانشگاهها امری بیهوده خواهد بود.
به هر حال بنظر میرسد که پرونده سازی برای علوم انسانی در روزهای اخیر تنها بهانه ای است برای برخورد دگرباره با پایگاه علم و دانش - دانشگاه - و ساکت نمودن دانشجویان که سربازان وفادار این سنگر آزادی بوده و هستند. بجاست که از دکتر محمد ملکی، سنگربان پیر دانشگاه که اینروزها در بند علم ستیزان است یادی کنم که همواره میگفت مساله نظام ولایی با دانشگاه، یک مشکل ریشه ایست زیرا که دانشگاه محقق پرور است و تفکر حاکم مقلد پرور.
اما بعنوان یک دانش آموخته و کارشناس ارشد مهندسی و یک دانشجوی علوم بین رشته ای که در زمینه مباحث فلسفه سیاسی مطالعاتی داشته و درباره بحث اعتراضات مدنی پژوهش کوچکی هم انجام داده ام، میخواهم نکته ای را به نویسندگان کیفرخواست علیه علوم انسانی یادآور شوم. میدانیم و میدانید که هدف از طرح اینگونه مسائل آن است که اعتراضات مدنی و مبارزات دموکراسی خواهانه و مسالمت آمیز مردم در ایران، نهایتا به نیروهای سخت افزاری (عوامل انسانی) و یا نرم افزاری (علوم انسانی) کشورهای غربی نسبت داده شود تا از این طریق بتوان به این حرکت اصیل و مسالمت آمیز، انگ غربی بودن زد. اگر حتی بتوانید با تبلیغات گسترده و اعترافات دانش آموختگان علوم انسانی، به افکار عمومی ثابت کنید که تفکرات دموکراسی خواهانه و آزادی خواهانه و مبارزات مسالمت آمیز همگی از علوم غربی وارد شده است، چیزی از اعتبار و حقانیت اين نظریات نمیکاهد اما در عین حال سناریوپردازان باید بدانند که بدون دانستن این علوم و این مباحث غربی هم تغییری در مطالبات و تلاشهای آزادیخواهانه ایجاد نخواهد شد چرا که در تعالیم دینی و ملی ایرانیان، آموزه ها و روشهای نظری و عملی بسیاری برای مبارزه و تلاش برای احقاق حقوق مردم و طلب آزادی و عدالت وجود دارد که بدون نیاز به تئوریهای علمی غربی هم، محرک کافی برای حق خواهی و آزادیخواهی ایرانیان است. مگر در سالهای انقلاب 57 هم نظریه نافرمانی مدنی هابرماس و یا نظرات جان کین بود که مردم را به مبارزه برای تغییر سرنوشت خویش ترغیب نمود؟
اصلا فرض کنید که در دانشگاه و از کتابخانه ها الگوی نظریه پردازان نافرمانی مدنی و مبارزات مدنی کاملا حذف گردید، با الگوی مبارزه و مقاومت امام علی و امام حسین چه میکنید؟ با الگوی مبارزه کاوه و بابک و میرزا کوچک خان چه میکنید؟ با الگوی مبارزاتی طالقانی، شریعتی و گلسرخی چه میکنید؟
باور کنید که الگوی نافرمانی مدنی را من پیش از اعتراضات ثورو و لوترکینگ در آمریکا و مبارزات گاندی در هند و قبل از خواندن آن در مقاله هابرماس، در حرکت امام حسین و نافرمانی او از بیعت با یزید و خروج مسالمت آمیزش از مدینه دریافته بودم.
مایه حیرت است که گاندی بعنوان یکی از پایه گذاران نظری و عملی نافرمانی مدنی و مبارزات مسالمت آمیز میگوید: "من براي مردم هند چيز تازهاي نياوردهام؛ فقط نتيجهاي را كه از مطالعات و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمان كربلا به دست آوردهام، ارمغان ملت هند كردم." (1)
و در کشور ما که حاکمانش ادعای تبلیغ آموزههای امام حسین را دارند، تئوری مبارزات مسالمت آمیز را برآمده از علوم انسانی غربی میدانند که باید مانع نفوذ آن در اندیشهها شد.
موعود ما / شعری از فاطمه راکعی
برای برادران در بندم، محسن میردامادی و مصطفی تاج زاده، با احترام به پیر در بند، بهزاد نبوی، و دیگر یاران در بندمان
ای از تبار سرکش شیران در بند
آمیزه خشم و سکون، همچون دماوند
بر دست و پایت جای زنجیر است هرچند
حال زبانت حال شمشیر است در بند
می دانم آری زخمهایت را برادر
فریادهای بیصدایت را برادر
پس پیش از آنکه اصل حالت را بپرسم
بگذار تا احوال بالت (1) را بپرسم
زندان و جان عاشقان؟ هیهات! هیهات!
بند و روان عاشقان؟ هیهات! هیهات!
آوازتان در اوج، با دلهای خسته
پروازتان پروازتر با بال بسته
آه ای سلحشوران مهرآیین ایران
پروردگان دامن گُردآفرینان
عهد اخوت بستگان با سربداران
دلدادگان مکتب عشق جماران
قرآن، هویتنامهتان، الله اکبر!
اسلام، آئیننامه تان الله اکبر!
آه ای محمد حال عمارت چگونه است؟!
آن اعترافات از چون او یارت، چگونه است؟!
مرد عدالت؛ یا علی! دریاب ما را!
کان مروت؛ یا علی! دریاب ما را!
بی حرمتی ها بود و فرزندان زهرا
بی هیچ قید و قاعده، قانون و پروا
آه این سبکباران زندان با چه جرمی
زندان و این فجرآفرینان با چه جرمی؟!
اما عزیزان سمت آگاهی حماسه است
در عرصه از همراه و همراهی حماسه است
این راه، راه نوح و ابراهیم و موسی است
این راه، راه پیروان خوب عیسی است
راه محمد، راه فرزندان پاکش
راه خمینی، عاشقان سینه چاکش
آری مگر نه دست حق است و جماعه
لبیک حق گفتیم ما: سمعاً و طاعه
موعود ما آئینه دار مهرورزی است
با عالم و آدم به کار مهرورزی است
با پرچم صلح و صفا می آید آری
طوفنده بر جور و جفا می آید آری
هرجا رود صد باغ گل جا می گذارد
او بر پلیدی ها مگر پا می گذارد؟
تاریخ را تغییر خواهد داد آن ماه
با شوق آن آدینه در راهیم، در راه
فاطمه راکعی؛ 13 شهریور 1388
(1) اشاره به سخنی از زندهیاد قیصر امینپور با این مضمون: همه از حالم میپرسند، کسی از بالم نمیپرسد
ای از تبار سرکش شیران در بند
آمیزه خشم و سکون، همچون دماوند
بر دست و پایت جای زنجیر است هرچند
حال زبانت حال شمشیر است در بند
می دانم آری زخمهایت را برادر
فریادهای بیصدایت را برادر
پس پیش از آنکه اصل حالت را بپرسم
بگذار تا احوال بالت (1) را بپرسم
زندان و جان عاشقان؟ هیهات! هیهات!
بند و روان عاشقان؟ هیهات! هیهات!
آوازتان در اوج، با دلهای خسته
پروازتان پروازتر با بال بسته
آه ای سلحشوران مهرآیین ایران
پروردگان دامن گُردآفرینان
عهد اخوت بستگان با سربداران
دلدادگان مکتب عشق جماران
قرآن، هویتنامهتان، الله اکبر!
اسلام، آئیننامه تان الله اکبر!
آه ای محمد حال عمارت چگونه است؟!
آن اعترافات از چون او یارت، چگونه است؟!
مرد عدالت؛ یا علی! دریاب ما را!
کان مروت؛ یا علی! دریاب ما را!
بی حرمتی ها بود و فرزندان زهرا
بی هیچ قید و قاعده، قانون و پروا
آه این سبکباران زندان با چه جرمی
زندان و این فجرآفرینان با چه جرمی؟!
اما عزیزان سمت آگاهی حماسه است
در عرصه از همراه و همراهی حماسه است
این راه، راه نوح و ابراهیم و موسی است
این راه، راه پیروان خوب عیسی است
راه محمد، راه فرزندان پاکش
راه خمینی، عاشقان سینه چاکش
آری مگر نه دست حق است و جماعه
لبیک حق گفتیم ما: سمعاً و طاعه
موعود ما آئینه دار مهرورزی است
با عالم و آدم به کار مهرورزی است
با پرچم صلح و صفا می آید آری
طوفنده بر جور و جفا می آید آری
هرجا رود صد باغ گل جا می گذارد
او بر پلیدی ها مگر پا می گذارد؟
تاریخ را تغییر خواهد داد آن ماه
با شوق آن آدینه در راهیم، در راه
فاطمه راکعی؛ 13 شهریور 1388
(1) اشاره به سخنی از زندهیاد قیصر امینپور با این مضمون: همه از حالم میپرسند، کسی از بالم نمیپرسد
عماد افروغ: لغو مراسم شبهای قدر مرقد امام هم به لحاظ مذهبي و رعايت و انجام مناسك و شعائر الهي و هم به لحاظ سياسي پيام خوبي ندارد
يك نماينده سابق مجلس تاكيد كرد : شبهاي قدر فرصتي بود تا مردم بار ديگر با انديشههاي امام از جمله پيوند دين و سياست و آرمانهاي متعالي انقلاب اسلامي تجديد ميثاق كنند و بسياري از مردم از سر تجديد ميثاق با اين آرمانها در مراسم احياي مرقد امام شركت ميكردند كه ظاهرا امسال اين فرصت را از آنها گرفتند.
عماد افروغ درگفتوگو با خبرنگار ايلنا،در تحليل خود از لغو مراسم شبهاي احيا در حرم امام (ره) گفت: من از طريق شبكههاي اطلاعرساني رايانهاي متوجه شدم كه در كل انجام مراسم شب قدر و سخنرانيهاي مرسوم توسط توليت آستان قدس امام لغو شده است كه اين مساله هم به لحاظ مذهبي و رعايت و انجام مناسك و شعائر الهي و هم به لحاظ سياسي پيام خوبي ندارد.
وي در توضيح اين گفته خود تصريح كرد: از لحاظ مذهبي امام(ره) رهبري ديني و سياسي جامعه ما را برعهده دارند و بنيانگذار انقلابي هستند كه ما كماكان وامدار آن هستيم و به تعبير مقام معظم رهبري اين انقلاب بينام خميني در هيچجاي جهان شناخته شده نيست.
وي با بيان اينكه مردم براي شب قدر حرمت زيادي قائل هستند، ادامه داد: بر اين اساس جمعيت انبوهي ساليانه حرم امام را انتخاب ميكنند تا به گونهاي ضمن پاسداشت شعائر بزرگ ديني ، در مكان مقدسي به نام حرم امام، ائمه اطهار و در راس همه آنها پيامبر اكرم و بزرگان را شفيع قرار دهند، تا از بركت مقام اين بزرگان مقدرات خوبي براي آنها در سال آتي رقم بخورد و با لغو اين برنامهها امسال اين جمعيت انبوه از اينكه كنار رهبر سياسي و مذهبي خود مناجاتي را داشته باشند محروم كرديم.
اين نماينده سابق مجلس تاكيد كرد : شبهاي قدر فرصتي بود تا مردم بار ديگر با انديشههاي امام از جمله پيوند دين و سياست و آرمانهاي متعالي انقلاب اسلامي تجديد ميثاق كنند و بسياري از مردم از سر تجديد ميثاق با اين آرمانها در مراسم احياي مرقد امام شركت ميكردند كه ظاهرا امسال اين فرصت را از آنها گرفتند.
وي با تاكيد بر اينكه لغو اين برنامهها به لحاظ سياسي هم پيام مناسبي نداشت،گفت: امام(ره) منشا وحدت و تجميع گروهها و جناحهاي سياسي بودند و مراسم سالهاي گذشته هم ترجماني از نمايش وحدت بود. چراكه سخنرانيها به گونهاي چينش ميشد كه از گروههاي عمده و غالب سياسي سخنراني ميكردند.
افروغ ادامه داد: بر اين اساس حرم امام(ره) تنها جايي بود كه توجه به وحدت در عين كثرت بود. يعني ديدگاهها و سلايق مختلف سخنراني داشتهاند و اين بيانگر تفكر امام(ره) بود.
اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اينكه امام هيچگاه در حيات سياسي خود گروهي را حذف نكردند، ادامه داد: در زمان امام(ره) همه گروهها ، يعني هم سنتگرايان اجتماعي و هم نوگرايان اجتماعي حضور داشتند و ما انديشه وحدت در عين كثرت را كه در انديشه امام ميديديم در انجام مراسم شب قدر نيز خود را نشان ميداد.
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس هفتم با تاكيد بر اينكه هنوز علت لغو سخنرانيها مبهم است،خاطرنشان كرد: البته حدسهايي را ميتوان زد و انشاءالله اين حدسها درست نباشد. ميتوان اينگونه حدس زد كه احتمال داده شده ممكن است جمعيت عظيمي در اين مراسم حضور به هم رساند كه اين جمعيت به لحاظ امنيتي مشكلآفرين باشند.
افروغ خاطر نشان كرد: اگر لغو اين سخنرانيها به خاطر اين هول و هراسها باشد اين خود جاي سوال است و خدا كند كه اينگونه نباشد، چراكه اين مساله يعني تفكر امام را در برابر امام قرار دهيم.
اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اينكه امام همواره تلاش ميكردند مردم را در زير سايه احكام نوراني اسلام و آموزههاي انقلابي جمع كنند،گفت: در صورت وجود چنين مسالهاي مردم را در برابر اسلام و انقلاب قرار ميدهيم كه اين ناشي از بيخردي است و در دراز مدت پيامد خوبي ندارد.
افروغ در عينحال تصريح كرد: اگر علت لغو اين سخنرانيها نگرانيهايي باشد كه به توليت حرم امام (ره) تحميل شده باشد، بايد به توليت حرم امام(ره) تبريك گفت، چراكه بار ديگر از طريق عقبنشيني تلاش كرد چهره وحدتبخش امام(ره) را به نمايش بگذارد.
وي تاكيد كرد: در اين صورت بايد از يكطرف كساني را زير سوال برد كه احتمالا براي لغو برنامه فشار آوردهاند كه اين حكايت از جرياني مغاير انديشههاي امام است و بايد در برابر اين تفكر ايستاد، تفكري كه همهچيز را امنيتي ميبيند و به نظر ميرسد بيانگر تفكري متصلب، مسدود و ضد آزادي است. تفكري امنيتگرا و مصلحتگرا كه چندي پيش با نام تفكر متحجر و جمودگرا ملهم از انديشه امام از آن نام برديم.
نماينده سابق مجلس با تاكيد بر اينكه بايد اين نگرانيها را زير سوال برد و اين كم صبريها و نابردباريها را به چالش كشيد، تصريح كرد: از سوي ديگر بايستي به حجتالاسلام سيدحسن خميني تبريك گفت كه تلاش كرد بار ديگر از امام به عنوان چهره وحدتبخش ياد كند و حداقل بهانه به دست كسي ندهد كه اين ما هستيم كه تداومبخش اختلافيم و تفرقهايم. بلكه اين ديگران هستند كه انديشه امام را برنميتابند و خود به صورتي نرم و سخت با انديشههاي امام و آرمانهاي ايشان بازي ميكنند و اهداف انقلاب را به سخره گرفتهاند.
افروغ در پايان تاكيد كرد: كار حجت اسلام حسن خميني ارزشمند بود و بيانگر اين قضيه است كه نميتوان از امام چهرهاي تشتتزا و خواهان تفرقه و اختلاف به دست داد.
عماد افروغ درگفتوگو با خبرنگار ايلنا،در تحليل خود از لغو مراسم شبهاي احيا در حرم امام (ره) گفت: من از طريق شبكههاي اطلاعرساني رايانهاي متوجه شدم كه در كل انجام مراسم شب قدر و سخنرانيهاي مرسوم توسط توليت آستان قدس امام لغو شده است كه اين مساله هم به لحاظ مذهبي و رعايت و انجام مناسك و شعائر الهي و هم به لحاظ سياسي پيام خوبي ندارد.
وي در توضيح اين گفته خود تصريح كرد: از لحاظ مذهبي امام(ره) رهبري ديني و سياسي جامعه ما را برعهده دارند و بنيانگذار انقلابي هستند كه ما كماكان وامدار آن هستيم و به تعبير مقام معظم رهبري اين انقلاب بينام خميني در هيچجاي جهان شناخته شده نيست.
وي با بيان اينكه مردم براي شب قدر حرمت زيادي قائل هستند، ادامه داد: بر اين اساس جمعيت انبوهي ساليانه حرم امام را انتخاب ميكنند تا به گونهاي ضمن پاسداشت شعائر بزرگ ديني ، در مكان مقدسي به نام حرم امام، ائمه اطهار و در راس همه آنها پيامبر اكرم و بزرگان را شفيع قرار دهند، تا از بركت مقام اين بزرگان مقدرات خوبي براي آنها در سال آتي رقم بخورد و با لغو اين برنامهها امسال اين جمعيت انبوه از اينكه كنار رهبر سياسي و مذهبي خود مناجاتي را داشته باشند محروم كرديم.
اين نماينده سابق مجلس تاكيد كرد : شبهاي قدر فرصتي بود تا مردم بار ديگر با انديشههاي امام از جمله پيوند دين و سياست و آرمانهاي متعالي انقلاب اسلامي تجديد ميثاق كنند و بسياري از مردم از سر تجديد ميثاق با اين آرمانها در مراسم احياي مرقد امام شركت ميكردند كه ظاهرا امسال اين فرصت را از آنها گرفتند.
وي با تاكيد بر اينكه لغو اين برنامهها به لحاظ سياسي هم پيام مناسبي نداشت،گفت: امام(ره) منشا وحدت و تجميع گروهها و جناحهاي سياسي بودند و مراسم سالهاي گذشته هم ترجماني از نمايش وحدت بود. چراكه سخنرانيها به گونهاي چينش ميشد كه از گروههاي عمده و غالب سياسي سخنراني ميكردند.
افروغ ادامه داد: بر اين اساس حرم امام(ره) تنها جايي بود كه توجه به وحدت در عين كثرت بود. يعني ديدگاهها و سلايق مختلف سخنراني داشتهاند و اين بيانگر تفكر امام(ره) بود.
اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اينكه امام هيچگاه در حيات سياسي خود گروهي را حذف نكردند، ادامه داد: در زمان امام(ره) همه گروهها ، يعني هم سنتگرايان اجتماعي و هم نوگرايان اجتماعي حضور داشتند و ما انديشه وحدت در عين كثرت را كه در انديشه امام ميديديم در انجام مراسم شب قدر نيز خود را نشان ميداد.
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس هفتم با تاكيد بر اينكه هنوز علت لغو سخنرانيها مبهم است،خاطرنشان كرد: البته حدسهايي را ميتوان زد و انشاءالله اين حدسها درست نباشد. ميتوان اينگونه حدس زد كه احتمال داده شده ممكن است جمعيت عظيمي در اين مراسم حضور به هم رساند كه اين جمعيت به لحاظ امنيتي مشكلآفرين باشند.
افروغ خاطر نشان كرد: اگر لغو اين سخنرانيها به خاطر اين هول و هراسها باشد اين خود جاي سوال است و خدا كند كه اينگونه نباشد، چراكه اين مساله يعني تفكر امام را در برابر امام قرار دهيم.
اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اينكه امام همواره تلاش ميكردند مردم را در زير سايه احكام نوراني اسلام و آموزههاي انقلابي جمع كنند،گفت: در صورت وجود چنين مسالهاي مردم را در برابر اسلام و انقلاب قرار ميدهيم كه اين ناشي از بيخردي است و در دراز مدت پيامد خوبي ندارد.
افروغ در عينحال تصريح كرد: اگر علت لغو اين سخنرانيها نگرانيهايي باشد كه به توليت حرم امام (ره) تحميل شده باشد، بايد به توليت حرم امام(ره) تبريك گفت، چراكه بار ديگر از طريق عقبنشيني تلاش كرد چهره وحدتبخش امام(ره) را به نمايش بگذارد.
وي تاكيد كرد: در اين صورت بايد از يكطرف كساني را زير سوال برد كه احتمالا براي لغو برنامه فشار آوردهاند كه اين حكايت از جرياني مغاير انديشههاي امام است و بايد در برابر اين تفكر ايستاد، تفكري كه همهچيز را امنيتي ميبيند و به نظر ميرسد بيانگر تفكري متصلب، مسدود و ضد آزادي است. تفكري امنيتگرا و مصلحتگرا كه چندي پيش با نام تفكر متحجر و جمودگرا ملهم از انديشه امام از آن نام برديم.
نماينده سابق مجلس با تاكيد بر اينكه بايد اين نگرانيها را زير سوال برد و اين كم صبريها و نابردباريها را به چالش كشيد، تصريح كرد: از سوي ديگر بايستي به حجتالاسلام سيدحسن خميني تبريك گفت كه تلاش كرد بار ديگر از امام به عنوان چهره وحدتبخش ياد كند و حداقل بهانه به دست كسي ندهد كه اين ما هستيم كه تداومبخش اختلافيم و تفرقهايم. بلكه اين ديگران هستند كه انديشه امام را برنميتابند و خود به صورتي نرم و سخت با انديشههاي امام و آرمانهاي ايشان بازي ميكنند و اهداف انقلاب را به سخره گرفتهاند.
افروغ در پايان تاكيد كرد: كار حجت اسلام حسن خميني ارزشمند بود و بيانگر اين قضيه است كه نميتوان از امام چهرهاي تشتتزا و خواهان تفرقه و اختلاف به دست داد.
فخرالسادات محتشمیپور خطاب به فرمانده سپاه: ایشان بهتر است در ماه رمضان کمی درس اخلاق یاد بگیرند و خودسازی بفرمایند!
همسر سید مصطفی تاجزاده از وکلای همسرش خواست که از كلیه كسانی برای رسیدن به منویات غیرانسانی و غیرشرعی در طول مدت بازداشت معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات به اظهارنظرهای غیرمستدل و دادن نسبتهای دروغ علیه او پرداختهاند به مراجع رسمی شکایت کنند، او همچنین به ادعاهای سرلشگر جعفری نیز واکنش نشان داد. متن کامل یادداشت فخرالسادات محتشمیپور که در اختیار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، قرار گرفته بدین شرح است:
به نام خدا
فرمایشات جناب فرمانده سپاه برای نسل انقلاب و نسلهای پس از آن بیش از پیش اهمیت تأكید حضرت امام (ره) بر عدم دخالت مداخله سپاه و نیروهای نظامی در امور سیاسی را آشكار كرد چه رسد به دخالت در امر انتخابات و اوضاع پیش و پس از آن.
باید گفت كه متأسفانه این گونه تصریحات و البته همراه با آن دیگر اقدامات غلط و خلاف قانون توسط ایشان و دیگر مسئولین كه از جایگاه حقیقی و حقوقی نهاد ارزشمند سپاه را در معرض سؤال، شبهه و ابهام و اتهام قرار میدهند، نشانگر این است كه ظاهرا مداخلات خلاف قانون در امر سیاست، انتخابات، بازداشتهای غیرقانونی پس از آن، و بازجوییهای منجر به اعترافات تحت فشار و آزار شدید روحی و جسمانی بر عزیزان بازداشت شده كه جرم بزرگشان افزایش مشاركت سیاسی مردم و فعالیت در ستاد انتخاباتی نامزدهای قانونی انتخابات ریاست جمهوری دهم است، هنوز نتیجه مورد نظر سناریونویسان با ادعای كودتای مخملی را به بار نیاورده و ایشان با گیجی و سردرگمی زیاد با پخش تكراری سریالهای تلویزیونی دادگاههای غیرقانونی و در كنار آن نقش آفرینی دیگر رسانههای دولتی و وابسته به دولت و شخصیتهای حقیقی و حقوقی برای دروغ پردازیها و نقل قولهای بیمبنا و غیرمستدل، سعی در اقناع هواداران منصفشان را كه هنوز بازی نخورده و توجیه نشدهاند، دارند.
آقای فرمانده بهتر است به جای دخالت در امور سیاسی و قضایی، به وظایف و مسئولیت های خود بپردازند و بااستفاده از بركات ماه مبارك رمضان كمی هم درس اخلاق بخوانند و خودسازی بفرمایند تا بیش از این نهاد خدمتگزار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را كه مؤسسین و مؤمنین به آرمانهایش برای آن هزینهها پرداختهاند از جایگاه واقعی و مأموریتهای اصلیاش دور نكرده و در مقابل مردم قرار ندهند.
از رئیس محترم قوه قضائیه نیز كه به تعبیر خودشان برای اجرای عدالت و مرّ قانون این مسئولیت خطیر را پذیرفتهاند، انتظار داریم تكلیف نهادهای غیرمسئول مداخلهگر در امر قضا و دادرسیها را هرچه زودتر روشن كرده بیش از این اجازه زیر سؤال بردن استقلال قوه قضائیه را كه از ارجمندیهای قانون اساسی كشورمان است به ایشان ندهند.
اینجانب همچنین از وكلای همسر آزادهام سید مصطفی تاجزاده، كه به شهادت دوست و دشمنان منصف همه عمر خود را وقف پاسداری از نظام و انقلاب كرده و لحظهای منافع فردی و خانوادگی را بر منافع ملی رجحان و اولویت نداده است و هم از این رو خارچشم دشمنان انقلاب و نامحرمان و نااهلان مدّنظر امام بوده و هست، تقاضا دارم از كلیه كسانی كه در دوران بازداشت غیرقانونی همسرم كوچكترین صحبت و اظهارنظر غیرمستدل كه مصداق تشویش اذهان عمومی و تضییع حق ایشان است، داشتهاند به مراجع رسمی شكایت كنند تا اسارت این فرزند انقلاب در اوج عزت و سرفرازی و عدم امكان دفاعش از حقوق اولیه و بدیهی خود، انسانهای فرومایه و بیمقدار را در بردن نام او بدون حفظ حرمت و شأن و جایگاهش و دست اندازی به حقوق انسانیاش و دادن نسبت های دروغ و تلاش برای ملكوك كردن شخصیت والای او برای رسیدن به منویات غیرانسانی و غیرشرعیشان بیش از این حریص ننماید.
به نام خدا
فرمایشات جناب فرمانده سپاه برای نسل انقلاب و نسلهای پس از آن بیش از پیش اهمیت تأكید حضرت امام (ره) بر عدم دخالت مداخله سپاه و نیروهای نظامی در امور سیاسی را آشكار كرد چه رسد به دخالت در امر انتخابات و اوضاع پیش و پس از آن.
باید گفت كه متأسفانه این گونه تصریحات و البته همراه با آن دیگر اقدامات غلط و خلاف قانون توسط ایشان و دیگر مسئولین كه از جایگاه حقیقی و حقوقی نهاد ارزشمند سپاه را در معرض سؤال، شبهه و ابهام و اتهام قرار میدهند، نشانگر این است كه ظاهرا مداخلات خلاف قانون در امر سیاست، انتخابات، بازداشتهای غیرقانونی پس از آن، و بازجوییهای منجر به اعترافات تحت فشار و آزار شدید روحی و جسمانی بر عزیزان بازداشت شده كه جرم بزرگشان افزایش مشاركت سیاسی مردم و فعالیت در ستاد انتخاباتی نامزدهای قانونی انتخابات ریاست جمهوری دهم است، هنوز نتیجه مورد نظر سناریونویسان با ادعای كودتای مخملی را به بار نیاورده و ایشان با گیجی و سردرگمی زیاد با پخش تكراری سریالهای تلویزیونی دادگاههای غیرقانونی و در كنار آن نقش آفرینی دیگر رسانههای دولتی و وابسته به دولت و شخصیتهای حقیقی و حقوقی برای دروغ پردازیها و نقل قولهای بیمبنا و غیرمستدل، سعی در اقناع هواداران منصفشان را كه هنوز بازی نخورده و توجیه نشدهاند، دارند.
آقای فرمانده بهتر است به جای دخالت در امور سیاسی و قضایی، به وظایف و مسئولیت های خود بپردازند و بااستفاده از بركات ماه مبارك رمضان كمی هم درس اخلاق بخوانند و خودسازی بفرمایند تا بیش از این نهاد خدمتگزار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را كه مؤسسین و مؤمنین به آرمانهایش برای آن هزینهها پرداختهاند از جایگاه واقعی و مأموریتهای اصلیاش دور نكرده و در مقابل مردم قرار ندهند.
از رئیس محترم قوه قضائیه نیز كه به تعبیر خودشان برای اجرای عدالت و مرّ قانون این مسئولیت خطیر را پذیرفتهاند، انتظار داریم تكلیف نهادهای غیرمسئول مداخلهگر در امر قضا و دادرسیها را هرچه زودتر روشن كرده بیش از این اجازه زیر سؤال بردن استقلال قوه قضائیه را كه از ارجمندیهای قانون اساسی كشورمان است به ایشان ندهند.
اینجانب همچنین از وكلای همسر آزادهام سید مصطفی تاجزاده، كه به شهادت دوست و دشمنان منصف همه عمر خود را وقف پاسداری از نظام و انقلاب كرده و لحظهای منافع فردی و خانوادگی را بر منافع ملی رجحان و اولویت نداده است و هم از این رو خارچشم دشمنان انقلاب و نامحرمان و نااهلان مدّنظر امام بوده و هست، تقاضا دارم از كلیه كسانی كه در دوران بازداشت غیرقانونی همسرم كوچكترین صحبت و اظهارنظر غیرمستدل كه مصداق تشویش اذهان عمومی و تضییع حق ایشان است، داشتهاند به مراجع رسمی شكایت كنند تا اسارت این فرزند انقلاب در اوج عزت و سرفرازی و عدم امكان دفاعش از حقوق اولیه و بدیهی خود، انسانهای فرومایه و بیمقدار را در بردن نام او بدون حفظ حرمت و شأن و جایگاهش و دست اندازی به حقوق انسانیاش و دادن نسبت های دروغ و تلاش برای ملكوك كردن شخصیت والای او برای رسیدن به منویات غیرانسانی و غیرشرعیشان بیش از این حریص ننماید.
شعری از سیمین بهبهانی برای جنبش سبز، با عنوان «سجاده، فرش عنف و تجاوز»
سیمین بهبهانی میگوید وظیفه شاعران و نویسندگان است که وقایع کنونی ایران را در تاریخ ثبت کنند. وی سرودن آخرین شعر خودش با نام «سجاده، فرش عنف و تجاوز» را تلاشی در جهت ثبت بخشی از این رویدادها میداند:
سجاده فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را!
بر قتلعام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را ؟
الله اکبر است که هر شب، همراه جانِ آمده بر لب
آتشفشان به بال شیاطین، کردهست پاره پاره فضا را
از شرع غیر نام نماندهست، از عرف جز حرام نماندهست
بر مدعا گواه گرفتم، جسم ترانه قلب ندا را
انصاف را به هیچ شمردند، بس خون بیگناه که خوردند
شرم آیدم دگر که بگویم، بردند آبروی حیا را
سهرابها به خاک غنودند، آرام آنچنانکه نبودند
کو چارهساز نفرت و نفرین، تهمینههای سوگ و عزا را ؟
زین پس کدام جامه بپوشند، بهر کدام خیر بکوشند
آنانکه عین فاجعه دیدند، فخر امام ارج عبا را
سجاده تار و پود گسستهست، دیوی بر آن به جبر نشستهست
گو سیل سخت آید و شوید، سجاده و نماز ریا را
سجاده فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را!
بر قتلعام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را ؟
الله اکبر است که هر شب، همراه جانِ آمده بر لب
آتشفشان به بال شیاطین، کردهست پاره پاره فضا را
از شرع غیر نام نماندهست، از عرف جز حرام نماندهست
بر مدعا گواه گرفتم، جسم ترانه قلب ندا را
انصاف را به هیچ شمردند، بس خون بیگناه که خوردند
شرم آیدم دگر که بگویم، بردند آبروی حیا را
سهرابها به خاک غنودند، آرام آنچنانکه نبودند
کو چارهساز نفرت و نفرین، تهمینههای سوگ و عزا را ؟
زین پس کدام جامه بپوشند، بهر کدام خیر بکوشند
آنانکه عین فاجعه دیدند، فخر امام ارج عبا را
سجاده تار و پود گسستهست، دیوی بر آن به جبر نشستهست
گو سیل سخت آید و شوید، سجاده و نماز ریا را
پیمان عارف به بند عمومی منتقل شد
انتقال عارف به بند عمومي؛«پيمان عارف» به بند عمومي زندان اوين منتقل شد.
به گزارش خبرنامه اميرکبير، در حالي که پيش از ماه رمضان قرار بود وي پس از دو ماه بازداشت آزاد شود اما حکم 18 ماه حبس تعزيري او مربوط به پرونده قبلي عارف به اجرا درآمد.
به گزارش خبرنامه اميرکبير، در حالي که پيش از ماه رمضان قرار بود وي پس از دو ماه بازداشت آزاد شود اما حکم 18 ماه حبس تعزيري او مربوط به پرونده قبلي عارف به اجرا درآمد.
روز قدس، بازی رفت برای جنبش سبز
برای پیروزی باید در 90 دقیقه اول به اندازهی کافی گل بزنیم!
درست دو روز بعد از راهپیمایی روز قدس، طبق رسم سالهای قبل، خطبههای نماز عید فطر توسط رهبری ایراد خواهد شد. مسلما این بار هم اصلاح طلبان آماج اتهاماتی خواهند شد که به بخش ثابتی ازخطبهها تبدیل شده و امسال البته رنگ و بوی دیگری دارد.
محور این سخنان، احتمالا تاکید بر حمایت خارجیها از اعتراضات و در اقلیت بودن معترضین خواهد بود که باحرکت و حضور هوشمندانه سبزها در روز قدس میتوان از پیش این اتهامات را بیاثر و سخنان نماز عید فطر را به اعتراف به حقایق تبدیل کرد یا لااقل کتمان حقیقت را پرهزینه کرد.
در دو هفته آینده، نبرد مسالمتآمیزی به صورت رفت و برگشت بین جنبش سبز و مخالفین در راه است که سبزاندیشان برگزارکننده مسابقه رفت در روز قدس هستند. آنها باید با تمام قوا در این صحنه حاضر شوند، چرا که حریف در بازی برگشت با تمام قوا به آنان خواهد تاخت و به قول اهل فوتبال باید در همان روز جمعه حجت را بر آنها تمام کرد و چنان سبز پررنگی بر خیابانهای تهران پوشاند که هیچ تکذیبکنندهای را یارای کتمانش نباشد و جواب قاطعی باشد بر همه نمایشها و تحریفها و وارونه جلوهدادنهای اخیر.
یادمان باشد که در این سه ماه چه عزیزانی جان خود را در راه آرمان آزادی از دست دادند و چه شکنجهها و انفرادیها و تحقیرها بر فرزندان این مرز و بوم روا داشته شد، فقط به جرم اینکه پیگیر رایشان شده بودند. آیا جای آن ندارد که با حضور میلیونی در راهپیمایی روز قدس که مجوز آن توسط معمارانقلاب داده شده است، شرکت کنیم و از تفکر صهیونیستی در هر کجا و با هر ادبیاتی که باشد، برائت بجوییم؟
درست دو روز بعد از راهپیمایی روز قدس، طبق رسم سالهای قبل، خطبههای نماز عید فطر توسط رهبری ایراد خواهد شد. مسلما این بار هم اصلاح طلبان آماج اتهاماتی خواهند شد که به بخش ثابتی ازخطبهها تبدیل شده و امسال البته رنگ و بوی دیگری دارد.
محور این سخنان، احتمالا تاکید بر حمایت خارجیها از اعتراضات و در اقلیت بودن معترضین خواهد بود که باحرکت و حضور هوشمندانه سبزها در روز قدس میتوان از پیش این اتهامات را بیاثر و سخنان نماز عید فطر را به اعتراف به حقایق تبدیل کرد یا لااقل کتمان حقیقت را پرهزینه کرد.
در دو هفته آینده، نبرد مسالمتآمیزی به صورت رفت و برگشت بین جنبش سبز و مخالفین در راه است که سبزاندیشان برگزارکننده مسابقه رفت در روز قدس هستند. آنها باید با تمام قوا در این صحنه حاضر شوند، چرا که حریف در بازی برگشت با تمام قوا به آنان خواهد تاخت و به قول اهل فوتبال باید در همان روز جمعه حجت را بر آنها تمام کرد و چنان سبز پررنگی بر خیابانهای تهران پوشاند که هیچ تکذیبکنندهای را یارای کتمانش نباشد و جواب قاطعی باشد بر همه نمایشها و تحریفها و وارونه جلوهدادنهای اخیر.
یادمان باشد که در این سه ماه چه عزیزانی جان خود را در راه آرمان آزادی از دست دادند و چه شکنجهها و انفرادیها و تحقیرها بر فرزندان این مرز و بوم روا داشته شد، فقط به جرم اینکه پیگیر رایشان شده بودند. آیا جای آن ندارد که با حضور میلیونی در راهپیمایی روز قدس که مجوز آن توسط معمارانقلاب داده شده است، شرکت کنیم و از تفکر صهیونیستی در هر کجا و با هر ادبیاتی که باشد، برائت بجوییم؟
اشتراک در:
پستها (Atom)