فرهنگنامه سبز(40) توصیه

سید ابراهیم نبوی:


توصیه( Towsiyeh ): سفارش کردن. وصیت کردن. کسی را به زور وارد جایی کردن. اندرز دادن( ا.ن. درز دادن، درز دادن کسی یا چیزی به جایی یا شغلی). وارد کردن کسی به جایی که بطور طبیعی نباید برود. سفارشنامه نوشتن. مثال: " بده بره". توصیه کردن: سفارش کسی را به جایی یا بدیگری کردن. دخالت کردن در چیزی که قرار نیست اتفاق بیفتد ولی باید اتفاق بیفتد. کاربرد در جمله: " باهنر گفت، بدون توصیه رهبری نه وزیر رای نمی آورند." کاربرد دوم در جمله: " علی مطهری گفت، توصیه رهبری ارشادی بود، نه دستوری." ارشاد: " تبلیغ کردن، حقنه کردن، فروکردن، زورتپانیدن"


کرونولوژی توصیه رهبری

فروردین: " رهبری به خاتمی توصیه کرد در انتخابات شرکت نکند."

اردیبهشت: " رهبری به موسوی توصیه کرد از شرکت در انتخابات انصراف بدهد."

خرداد: " رهبری به مردم توصیه کرد که در انتخابات به احمدی نژاد رای بدهند."

تیر: " رهبری به پلیس توصیه کرد موقع تیراندازی درست نشانه بگیرند."

مرداد: " رهبری به مخالفانش توصیه کرد با او مخالفت نکنند."

شهریور: " رهبری به مجلس توصیه کرد به کابینه رای اعتماد بدهند."

مهر: " رهبری به نمایندگان مجلس توصیه کرد از دولت سووال نکنند."

آبان: " رهبری به نمایندگان مجلس توصیه کرد شیشه های خانه رئیس جمهور را پاک کنند."

آذر: " رهبری به همسر رئیس جمهور توصیه کرد جورابهایش را خوب بشوید."

بهمن: " رهبری به سازمان هواشناسی توصیه کرد از اعلام سرمای کشور خودداری کند."


توصیه در فرهنگ عامیانه: " موشه تو سوراخ نمی رفت، توصیه کردن رفت". " یکی رو توی ده راه نمی دادن، کدخدا توصیه کرد، شد رئیس شورای ده". " از این امامزاده کسی معجزه نمی بینه، ولی هر توصیه ای لازم باشه می کنه". " اگه پیش مردم شرمنده ام، پیش صاحب توصیه روسفیدم". " این قافله تا به حشر لنگه، حالا هی توصیه کن!"، " با همین سفارش و توصیه، می خوای بری آمریکا و روسیه؟"، " با گرگ دنبه می خوره، با چوپان گریه می کنه، آخرش هم توصیه می کنه"


رباعی

از توصیه ای تو را خبر خواهم کرد

وان را به دو نکته مختصر خواهم کرد

با توصیه اش لال و کر و کور شوم

هوش از سر خویشتن به در خواهم کرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر