شبکه جنبش راه سبز(جرس):بیت شهید آیت الله قدوسی در اعتراض به هجوم و نادیده گرفتن آراء مردم،حوادث خشونت بار پس از انتخابات و فجایع بازداشتگاه ها،و همچنین در اعتراض به بازداشت ها و فشار و آزار خانواده بازداشت شدگان با انتشار اطلاعیه ای اعلام کردند که مراسم بیست و هشتمین سالگرد شهادت آیت الله قدوسی را برگزار نخواهند کرد.
در این اطلاعیه،بیت آیت الله قدوسی اولین دادستان پس از انقلاب با اعتراض به هجوم به رای مردم و نادیده گرفتن آن تاکید کرده اند که«چگونه است که امروز از پس سنت هزارساله تفکر شيعي و علوي حق مردم اينگونه مورد ترديد و هجوم است و متضاد با حق خداوند قلمداد ميشود.»
بیت آیت الله قدوسی در این اطلاعیه با طرح این سئوال که «چگونه است كه پس از سي سال و فداكردن بزرگاني چون قدوسي و بهشتي به جاي آنکه در عدالت و قضاوت الگوي ديگران باشيم، همگان ماتمزده فاجعهاي چون بازداشتگاه کهريزک هستند، مگر ارشاد ونهي از منکر تنها براي جوان بيچارهاي است که تار مويي را بيرون گذاشته ولي ما از آن استثنا هستيم؟ » تاکید کردند که «اگر شهيد قدوسي و امثال او زنده بودند هرگز اجازه نميدادند كه به بهانه مصلحت وحفظ نظام اين امور را تحمل كنيم.»
در اطلاعیه بیت شهید قدوسی تاکید شده«ما در آستانه بيست و هشتمين سالگرد شهادت آيت الله قدوسي با پاسداشت ارزشها و اهداف وي و تمام شهيدان اين مرز و بوم، با اظهار تاسف شديد از آنچه شاهد هستيم و با توجه به تشنجهاي موجود در جامعه راهي براي برگزاري شايسته مراسم نداريم و براي جلوگيري از تکرار آنچه که در مراسم مشابه صورت گرفته است از برگزاري آن خودداري ميکنيم، و به عنوان کمترين و بيارزشترين افراد اين ملت بزرگ و مقاوم، همه مردم و مسئولين را به رجعتي صادقانه، عميق و کامل به سنتها و ارزشهاي اسلامي و شيعي و علوي دعوت ميکنيم و يادآوري ميکنيم که بزرگي از برترين شاگردان علامه بزرگوار سيد محمدحسين طباطبايي اخيراً و در آخرين روزهاي عمرش فرمود که هيچ زماني مانند اکنون نبوده است که نام اسلام بسيار و واقعيت آن اندک باشد.»
متن اطلاعیه خانواده شهید آیت الله قدوسی چنین است:
بسم الله الرحمن الرحيم
مردم رنج کشيده و شهيد پرور ايران
نزديک به سه دهه از شهادت شهيد عدالت، پارسايي، قضاوت و راستگويي، آيه الله شهيد قدوسي سپري شده است . شهيدي که در تمام عمر خود ذرهاي از مسير ديانت خارج نشد و در طول زندگي خود پيش و پس از پيروزي انقلاب فشارها و سختيهاي فراواني را تحمل نمود تا در مقابل موجهاي باطلي که در لباس ديانت يا انقلاب او را تهديد ميکردند تسليم نگردد و در نهايت نيز زندگي خود را در اين مسير فدا نمود. آنچه قدوسي، بهشتي و هزاران شهيد گلگون کفن ايران و اسلام ميخواستند حرکت يکپارچه تمامي اين مردم و نسلهاي پير و جوان اين مرز و بوم در جهت اهداف والاي ديني و معنوي بود. اهدافي که مولاي متقيان اميرالمومنين (ع) در حکومت کوتاه و تاريخي خود در آن مسير حرکت کرد و در نهايت نيز براي آنکه ذرهاي از اين ارزشها و اصول والا دست برندارد، حکومت خود را فدا نمود.
اکنون بيش از سي سال از عمر اين نظام ميگذرد. سالهاست که همه امور به دست خوديهاست، همه امکانات بينظير کشور را به دست گرفتهايم، دستگاههاي فرهنگي و تبليغاتي بيسابقهاي به راه انداختهايم، هزاران مبلغ، خطيب و برنامههاي تلويزيوني را بسيج کرده و ادعاي فتح هزاران قله فکري را در جهان تکرار کردهايم، اما براستي در نگاه فرزانگان، ناظران مستقل، خانوادههاي شهيدان و نسلهاي جوان در چه وضعيتي هستيم؟ آيا نتيجه اين تلاشها، تقويت صداقت و عدالت و ارزشهاي برآمده از نهج البلاغه است، و يا اينکه ارزشها و اصول شيعي را که صدها سال و در زير ظلم و زنجير برآن ايستادگي كرديم فدا ميکنيم تا نظام حکومتي را با عنوان مصلحت حفظ نمائيم. زماني به حق ميگفتيم که اگر ساعتي تلويزيون رژيم شاه را در اختيار ما گذاريد چنين و چنان خواهيم کرد. اما اکنون پس از سي سال که دستگاه عظيم و بينظير راديو و تلويزيون در اختيار ما بوده است آيا نتيجهاي در خور گرفتهايم؟ به واقع دستگاههاي رسانهاي و فرهنگي چه سهمي در رشد يا انحطاط جامعه داشتهاند؟ آيا جوانان ما مسئولين و دست اندرکاران را الگويي برتر و کامل تر ميدانند و يا اينکه از آنان روي برگرفته و رو به سوي ديگر گذاشتهاند؟ سي سال پيش امام شهيدان خميني بزرگ، در بيسابقهترين استقبال تاريخ بر مزار شهيدان گام گذاشت. اکنون پس از سي سال آيا او را سرافراز و سربلند کردهايم و يا اينکه هر روز جام زهري تازه به او خوراندهايم و بر اين نوشاندن، پايکوبي کرده و جشن گرفتهايم؟
مگر فرهنگ اسلامي از چنان جوهره و صلابت فکري برخوردار نبود که در صدر اسلام سرباز خود را با قدرت و اقتدار ميان کاخها و انبوه دشمنان فکري خود ميفرستاد و يک تنه و پيروز اين ميدان بازميگشت، آيا ما نسلي تربيت کردهايم که چنين فکور و مقتدر و بينياز باشد و يا برعکس چنان ترسان و لرزان سر در لاک دفاعي خود فرو بردهايم که با اندک پرسش فکري يا تبليغاتي و يا رسانهاي چنان وحشتي بر ارباب رسمي انديشه و فرهنگ مستولي ميشود که غير از برخورد فيزيکي، حذف رسمي و دفاعي سست راهي ندارند؟
نتيجه اين سير وارونه و ميراث اين کارنامه نامطلوب ايجاد وضعيتي است که اکنون همه شاهد آنند و بنيان گذاران انقلاب و شهيدان و مردم شهيد داده هرگز تصور آنرا نمي¬كردند، اين وضعيت چنان غير قابل قبول است که بدون ترديد بزرگاني چون قدوسي، بهشتي، مطهري، رجايي و باهنر اگر تصور ميکردند هرگز بسوي آن گام برنميداشتند. ما را چه شده است و چه كردهايم که وارث اين وضعيت شدهايم؟ تشنجات اجتماعي، فرهنگي و فکري جامعه را در برگرفته است، نيروهاي انقلاب دچار انشقاقي دردناك و غيرقابل جبران شدهاند، التهاب سياسي فراگير شده و سفله پروري، ناراستي و تهمت، سکه رايج بازار شده و با اصرار به ارزش تبديل ميشود.
در حالي که نام مولاي متقيان بر تارک اين کشور حک شده است چه اندازه از سيره او تبعيت مي کنيم؟ همان سيرهاي که در برابر درآوردن خلخالي بيارزش از پاي زني غيرمسلمان فرياد سر ميدهد. چگونه است که امروز از پس سنت هزارساله تفکر شيعي و علوي حق مردم اينگونه مورد ترديد و هجوم است و متضاد با حق خداوند قلمداد ميشود درحاليکه مولاي موحدان به مالک اشتر ميفرمايد:"بدان مالك تو را به سرزميني ميفرستم كه قبل از تو حاكمان عادل يا ظالمي بودهاند و مردمان در كار تو نگريسته و براي تو همان ميگويند كه تو براي حاكمان قبلي ميگويي. همانا آنچه كه ميگويند خداوند بر زبان آنان جاري كرده و نيكوكاران را به آن بازخواست ميكند". کجا رفت سنت هزارساله عالمان و فقيهان و دانشمندان در پاسداشت سنت حسيني امر به معروف ونهي از منکر حتي به قيمت بذل جان و اسارت خاندان نبوت و از بين رفتن حکومت و قدرت؟ چگونه است كه پس از سي سال و فداكردن بزرگاني چون قدوسي و بهشتي به جاي آنکه در عدالت و قضاوت الگوي ديگران باشيم، همگان ماتمزده فاجعهاي چون بازداشتگاه کهريزک هستند، مگر ارشاد ونهي از منکر تنها براي جوان بيچارهاي است که تار مويي را بيرون گذاشته ولي ما از آن استثنا هستيم؟ اگر شهيد قدوسي و امثال او زنده بودند هرگز اجازه نميدادند كه به بهانه مصلحت وحفظ نظام اين امور را تحمل كنيم. مگر در جريان فرار بنيصدر هنگامي كه به او پيشنهاد كردند كه همسر وي را دستگير كنيم تا بنيصدر مجبور شود خود را تسليم كند با شدت و قاطعيت در مقابل آن ايستادگي نكرد؟
ايستادگي آن شهيد بزرگوار بر طريقه عدالت علوي و حق مردم از هر قشر و گروهي، تا آنجا بود كه در مقابل فشار افراطيون و متعصبين در مصاحبه تلويزيوني برآشفت و گفت اگر مرا هم به مسلسل ببنديد تسليم نخواهم شد.
اين دادستان كل انقلاب بود كه با ديدن خانواده يك زنداني، خواب از چشمانش ربوده ميشد. بزرگان ما كه داعيه تربيت و مربيگري داشتند اينگونه بودند. اكنون ما چگونهايم و نسل جوان و نوجوان ما داعيهداران تربيت و هدايت را چگونه ميبينند؟ اکنون نسل جديدي از جوانان و نوجوانان به ميدان آمده است که کارنامه همه ما را به بوته نقد کشيده، ميدان عمل را قبضه کرده و بردستورات ما توقف نخواهد کرد. اين نسل بجاي کلام و شعار بدنبال کارنامه عملي ماست. مبادا كه اين نسل، پرچم ديانت و صداقت برافرازد اما ما توجيهگر ناراستيها باشيم. بايد تا دير نشده و فرصت از دست نرفته به خود آييم و سقف توهم و خودشيفتگي را بشکافيم و طرحي نو در اندازيم.
ما در آستانه بيست و هشتمين سالگرد شهادت آيت الله قدوسي با پاسداشت ارزشها و اهداف وي و تمام شهيدان اين مرز و بوم، با اظهار تاسف شديد از آنچه شاهد هستيم و با توجه به تشنجهاي موجود در جامعه راهي براي برگزاري شايسته مراسم نداريم و براي جلوگيري از تکرار آنچه که در مراسم مشابه صورت گرفته است از برگزاري آن خودداري ميکنيم و به عنوان کمترين و بيارزشترين افراد اين ملت بزرگ و مقاوم، همه مردم و مسئولين را به رجعتي صادقانه، عميق و کامل به سنتها و ارزشهاي اسلامي و شيعي و علوي دعوت ميکنيم و يادآوري ميکنيم که بزرگي از برترين شاگردان علامه بزرگوار سيد محمدحسين طباطبايي اخيراً و در آخرين روزهاي عمرش فرمود که هيچ زماني مانند اکنون نبوده است که نام اسلام بسيار و واقعيت آن اندک باشد. آنچه آن بزرگ فرموده نه در جهت نفي انقلاب و نظام كه در جهت دعوت تمام نسلهاي اين مرزوبوم براي نگاهي دوباره به اسلام وجوهره آن و پرهيز از ظاهري پرادعا و محتوايي اندك است.
با درود به روان پاک امام و شهيدان انقلاب
بيت شهيد آيت الله قدوسي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر