ساجد بهشتی:
ای آنکه می کشی یکدمان تیغ !
من نگران آنروزم که تیغت نبرد
شاید رحمی آید به دل ندار جسمت
کنی رحم به جان زن و مرد
ای کدخدای ده پائین رودخانه ی ارس
ای آنکه شده ای به مدح سر مست
بشین به محضر کدخدای عالم خاکی
مزن به خون بندگان خدای دست
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر