“تابو”هایی که به “توتم” تبدیل می شوند

محمد شوری:

گاهی یک "تابو" به "توتِم" تبدیل می شود و مورد پرستش قرار می گیرد. گاهی "تابو"ها به مرور زمان تبدیل به یک "قانون" نانوشته شده؛ و با تکرار پدیداری، در یک "پروسه" زمانی و همینطور در شکال "تحمیل" و "ارعاب" جزو اصول خدشه ناپذیر می شود.البته هر"تابو"یی ذاتا "حُسن" نیست؛ وغالبا یک "قُبح" است، که برای عدم ورود به بزرگراه "آگاهی" بوجود آمده است.


بیش از20 سال است که از ولایت مطلقه فقیه یک تابو ساخته اند؛ تا جایی که گفته شد: "اطاعت ازرئیس جمهوری (آنهم نه هررئیس جمهوری، بلکه فقط ازنوع "احمدی نژاد")، اطاعت از خدا است!" ولایت فقیه را در عصر "جمهوری"، و آنهم به بهانه حفظ و تحکیم مبانی دینی، در حد مقام خداوند یکتا و بی شریک بالا بردند؛ تا آنجا که چنانچه وی بگوید: "ماست سیاه است، حتماسیاه است!" و درتعمیم اطاعت از "ولی فقیه"، اطاعت بی چون وچرا از نمایندگانی، و همینطور نمایندگان نمایندگان وی وهکذالخ...را مُطاع و واجب دانسته اند!


وقتی جمهوری اسلامی ایران تأسیس شد، قرار نبود "حکومت ولایت فقیه" استقراریابد. اصلا "امام خمینی" بخاطر اینکه "ولایت فقیه" بود، امام خمینی نشد؛ او هر چند درس "ولایت فقیه" را برای نخستین بارمیان شاگردانش بیان کرد، اما منظور وی ارائه طرحی ازیک حکومت اسلامی بود.


حتی در ابتدای پیروزی انقلاب، و در پیش نویس قانون اساسی نامی از "ولایت فقیه" نبود؛ اگر در مجلس خبرگان اول قانون اساسی آن را گنجاندند، فقط بخاطر این بود که شخصیت ممتاز و ویژه امام خمینی را درآن می دیدند.اما در کمال ناباوری و با تغییر قانون اساسی، بیش از90 درصد قدرت اجرایی به شخص "ولایت مطلقه فقیه" سپرده شد. حتی طبق اصل 177، که در آن تغییر قانون اساسی را پیش بینی کرده است، چنین "تغییر"ی را منوط به اجازه و تأئید "ولایت مطلقه فقیه" می داند!


هم چنین طبق اصل 59 که متضمن"تغییر" در مسائل مهم اقتصادی و سیاسی واجتماعی و اعمال قوه قضائیه است و آنرا با همه پرسی و رجوع مستقیم به آرای مردم و با تصویب دوسوم رأی نمایندگان مجلس تضمین نموده است؛ به دلیل اینکه
نمایندگان مجلس همگی از فیلتر "نظارت استصوابی" گذشته اند، چنانچه محال نباشد، در صورت تحقق، جزو معجزات خواهد بود!؟ این اصل تا الان تعطیل و منسوخ شده است!


هم چنین استفاده "مجلس خُبرگان رهبری" از حق قانونی خود، در نظارت بر رهبری؛ که به دلیل "تابو" شدن "ولایت فقیه"، هیچ وقت جرأت انجام آنرا بخود نداده و نمی تواند بدهد؛ و همیشه و همواره در طول این سالها با تشکیل جلسات یکنواخت و تکراری از ایشان فقط "رهنمود" گرفته است!


اتفافا با همین "یک بام و دو هوا"یی که در قانون اساسی هست، مخالفین جنبش اصلاحلات، با تمسک به آن، خود را "قانونمند" و مخالفین را "مُخل به قانون" و یا "امنیت" و "نظام جمهوری اسلامی" می دانندو البته با چوب تکفیر آن نیز توانسته اند مانع طبع و انتشار مطبوعات و یا ابزار عقیده افکار عمومی، از راه میتینگ و تظاهرات آرام شوند.
"تابو"ها گاهی زائیده افکار سیاست مداران اند که با داشتن ضمانت اجرایی و قدرت، آن را "قانون" کرده اند!


به نظر می رسد که امکان مقدس دانستن اینچنین "تابو" هایی در کشور ما دیگرمنسوخ شده است. "ناسخ" این منسوخ فقط تغییر است؛ واین "تغییر" مستلزم "تابو" گریزی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر