علوم انسانی غیر اسلامی یا چالش قدرت نامشروع؟

بهار یکتا :



نگاهی گذرا به سخنان رهبری در باره دانشگاهها و علوم انسانی



جنبش راه سبز (جرس): این همه افت و خیز در سیاست خارجی و نابهنجاری های موجود نیز ناشی از این بلا تکلیفی حکومتگران و تئوریسینای آنان در ارایه یک تعریف مشخص از مفاهیم امروزی دنیای مدرن است . یادم می آید که روزی در محضر یکی از سران سه قوه که لقب پر طمطراق "آیت الله را نیز یدگ می کشید , بحث از آزادی بیان و قلم به میان آمد و ما نسل جوانتر که توانسته بودیم علوم جدید را با بینش اسلامی مان بپذیریم خواستار این شدیم که همانگونه که در صدر اسلام محضر ائمه اطهار کانون بحث و جدل موافقان و مخالفان اندیشه های مختلف بوده این فضا نیز در ایران اسلامی فراهم آید که مطبوعات بتوانند عرصه بروز افکار مختلف را فراهم کنند تا مردم در این میان حق انتخاب "احسن القول" را داشته باشند.



این آیت الله بدون معطلی پاسخ داد :" مکر در صدراسلام روزنامه بوده!" و من در همزمان بیدرنگ گفتم :" بنز هم نبوده!" پس چرا آقایان برای سوار شدن به بنز و استفاده از تکنولوژی مغرب زمین که زندگی را چنین بر همگان آسان کرده لحظه ای درنگ نمی کنند ولی آنجا که بحث اندیشه و علوم مطرح می شود به اما و اگر می افتند.



[آیت الله] خامنه ای در سخنان دیروزش بار دیگر علوم انسانی را آماج تهاجم خود قرار داده و می گوید:" آموزش بسیاری از علوم انسانی در دانشگاه ها باعث بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می شود." وی تحصیل حدود دو میلیون نفر از سه و نیم میلیون دانشجو در ایران در رشته های علوم انسانی را مایه نگرانی دانست "زیرا توانایی مراکز علمی و دانشگاه ها در زمینه کار بومی و تحقیقات اسلامی در علوم انسانی و همچنین تعداد اساتید مبرز و معتقد به جهان بینی اسلامی رشته های علوم انسانی در حد این تعداد دانشجو نیست."



انقلابی کردن کدام فرهنگ ؟؟



از فردای انفلاب اسلامی بحث اسلامیزه کردن همه چیز مطرح شد از بانگ اسلامی گرفته تا دانشگاه اسلامی. ولی هر چه تلاش برای اسلامیزه کردن علوم دنیای مدرن بیشتر شد , آثار و نتایج ناکارآمدی آن نیز بیشتر مشاهده شد. انقلاب فرهنگی یکی از مصادیق بارز این ناکارآمدی اسلامیزه کردن بود. اخراج صدها استاد برجسته و دانشجوی ممتاز بجرم واهی " غیر اسلامی " , "غربزده" , "مارکسیست " و ... آیا نتیجه ای بحز عقب گرد ایران طی سه دهه بهمراه داشته است.



مساله اینجاست که انقلاب فرهنگی ناموفقی که پس از استقرار نظام اسلامی در دانشگاهها برپا شد چه دستاوردی برای جامعه بهمراه داشت که امروز باز دیگر ایشان همان داستان تکراری را عنوان می کنند. مگر طی سی سال گذشته این همه مدارس علوم دینی, دانشگاه امام صادق, دانشگده امام باقر و انواع و اقسام مراکز آموزشی موازی برای مقابله با این معضل برپا نشد. مگر سالانه جناب مصباح صدها طلبه حوزه های علمیه را که اتفاقا با تعالیم عالمانه ایشان آموزش دیده بودند راهی دیار غرب نکرد تا عالم و استادان اسلامی علوم اسلامی را تربیت کنند, نتیجه چه شد؟ ایا بسیاری از همین دست پرورده های آقای مصباح هم همسو با سایر عالمان و استادان علوم انسانی نشدند؟ چندین نفر از برادارن سپاه و جهاد با بورسهای دولتی راهی دانشکاههای غرب شدند تا در بازگشت ترکیبی متعادل از اسلام و علوم ارایه دهند, نتیجه چه شد؟ استادان برجسته ای را که از دانشگاهها اخراج کرده بودید و یا محیطی ناامن برای تحقیقاتشان فراهم نموده بودید آیا همانهایی نیستند که رونق دانشگاهها و محافل علمی دنیا شده اند؟



آقایان همانگونه که امروز وقتی بیمار می شوید پیش سلمانی محل تان نمی روید و خود را ملزم می دانید که به مجهزترین بیمارستانهای موجود بروید, برای درمان معضلات اجتماعی, سیاسی , دینی و اقتصادی جامعه هم چاره ای جز این نیست که از خر شیطان پایین آمده و به متخصص امرش رجوع کنید. آیا تابحال در این نظام مقدس "نخبه کش" پزشکی, مهندسی , متخصص علوم مایکرو بیولوژی و ... به جرم استفاده از جدیدترین نظریه های علمی و مطالعه کتابها و جزوات خارجی و شرکت در سمینارها و کنفرانسهای بین المللی به میز محاکمه کشیده شده اند و رهبری در سخنانش به نقد عملکرد آنان پرداخته است که حالا فریاد " یا اسلاما" برای علوم انسانی سر می دهند؟



محاکمه علوم انسانی, برخورد گزینشی با علوم



دادگاهی که در بیدادگاه نظام برای محاکمه جامعه شناسی و علوم سیاسی برگزار گردید و مدعی العموم کم سواد که حتی در تلفظ و املای آن دجار مشکل بود ولی را خود را محق می دانست که ان را به نقد بکشاند زاییده همین تفکر عقب مانده است که می خواهد علوم انسانی را "منزه" کند. مگر شما برای تزریق آمپول,الکلی را که استفاده می کنید اول غسل می دهید؟ مگر برای کالبد شکافی جسد شما ذبح شرعی دارید که برای بررسی و ارزیابی علوم انسانی این چنین خود را صاحب نظر دانسته و تازه می خواهید اسلامیش هم کنید.



جامعه شناسی یک علم است همانگونه که علوم سیاسی و روابط بین الملل. وقتی سخن به این علوم دقیقه می افتد که سرنوشت ملتی با آن گره می خورد آقایان فیلشان یاد هندوستان می افتد و می خواهند اسلامیزه اش بکنند. ولی وقتی پای علوم هسته ای به میان می آید می خواهند " اند غربی اش" را داشته باشند. شما با علوم انسانی مشکل دارید چون حاکمیت تان را به چالش می کشد. از قدرت شما سهم خواهی می کنند, نمی گذارد راحت بر تختهایتان لم بدهید و حکم صادر کنید. هر آنچه خلوت و آرامش گورستانی شما را بر هم بزند شما با آن مساله دار می شوید, حالا می خواهد "هابر ماس " باشد یا "سعید حجاریان" , " امضای کمپین " باشد یا " جنبش سبز" , " روزنامه" باشد یا " تکبیر شبانه". ولی باید بدانید این برخورد گزینیشی با علوم دنیا جدید ما را به همانجایی می رساند که تا به امروز آمده ایم. تبدیل ایران شاهنشاهی از "قدرت منطقه ای " به ایران اسلامی " قدرت ذره ای" . پس از سی سال نه تنها پیشرفتی صورت نگرفته بلکه عقب گرد هم کرده ایم. هیچ پرسید ه اید چرا؟؟ هیچ از خودتان پرسیده اید این همه سالها در این دانشگاهها و مدارس و مراکز آموزشی چه کرده اید و چه دستاوردی دارید؟ به یمن دولت کریمه که هر چه انسان معتفد و مومن با مبانی است همان دست پروردگان " طاغوت" هستند که اینک یا در لباس انصارند , یا در جبهه دیگر. در این سه دهه مگر این مراگز در دست چه کسی بوده که حالا [آیت الله] خامنه ای برای صدمین بار از مراکز تصمیم گیری از جمله دولت، مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی می خواهد به این موضوع رسیدگی کنند ؟



به الطاف خفیه الهی که همه چیز یکدست است و همه مراکز در اختیارتان است نکند شرم دارید که بگویید اگر می شود " ای ملت کور شوید" کر شوید " تا ما بتوانیم با فراغت بال بیشتر این اسلام قشری را پیاده کنیم.



آیینه شکستن خطاست!



حضرت آیت الله " علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی نیست که مبانی آنها "مادی گری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی" باشد و" آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی" نمی شود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاه ها منجر به" ترویج شکاکیت و تردید " در مبانی دینی و اعتقادی نمی شود همانگونه که تاکنون نشده, فقط مشکلی که هست آموزش این علوم روشنگری می دهد, بینش می دهد, ذهن جوان و فعال دانشجو را به چالش می کشد, از او یک متفکر می سازد نه یک "مقلد" , انسانی می شود که ذهنش پر از سوال است." مطیع " نیست. متعبد " رب" است نه "مربوب ". "ولایت مداری بدون منطق "را نمی پذیرید. " فصل الخطابش " منطق است. متدین " است ولی نه به دین "قشری" هر چیزی را به تحلیل می کشد, ماست برای او سیاه نیست اگر " آقا"یش بگوید.



مشکل نظام و حاکمان دانشگاه و دانشجو و علوم انسانی و کمبود منابع اسلامی نیست که به لظف الهی با وجود ملتی فهیم, جوانانی با استعداد , عالمانی فرهیخته در حوزه های علمیه و منابع غنی اسلامی مدون ما مشکلی نداریم. اگر این آقایان این ملت را به حال خودشان بگذارند و هر از صباحی نظم منطقی جامعه را با دخالت های بی جا بهم نزنند, این دانشجویان و استادان همانهایی هستند که در هر جای دنیا بروند مورد استقبال قرار می گیرند و خواهند توانست ایرانی " آباد, آزاد و سبز " به همه جهانیان ارایه دهند.



حضرت آیت الله اگر شما با کسی "جنگ " دارید , این ملت و این دانشگاه با کسی سر جنگ ندارد که استادش بخواهد "فرمانده جبهه جنگ " باشد, همین که به لطف دولت منصور شما سیاسیون , اقتصادیون و فرهنگیان و همه و همه " فرمانده " هستند, ما را کفایت می کند. بدون سفارش شما هم ما دانشگاهیان و دانشجویان " اهداف دشمنان ایران زمین را شناسایی کرده ایم و به امید خدا در زمان مناسب با طرح کلان "سبز " مکر "مکاران" را به حساب نمی گذاریم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر