سام الدین ضیائی
سبز یعنی ریشه ی سلطان زدن
بی خشونت، بی شعار مرگ باد!
با گل و مل، بی گلوله، بی دهل
سبز یعنی دشمنم هم زنده باد!
سبز یعنی قطره قطره قطره با
اجتماع قطره ها دریا شدن
سبز یعنی انتهای تشنه گی
تا ابد سیراب با دریا شدن
سبز یعنی وحدت مرغان سی
نیست جز سی مرغ کس فریاد رس
آری، آن سیمرغ را گویم که شد
خار و خس در چشم آن مسکین مگس!
سبز یعنی یک بغل تدبیر سبز
دست بند سبز در دستان یار
سبز یعنی دست در دست نگار
" سبز یعنی استقامت تا بهار"*
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر