شبکه جنبش راه سبز(جرس): کیفرخواست ادعایی سعید مرتضوی علیه احزاب اصلاح طلب در چهارمین جلسه دادگاه نمایشی علیه اسرای جنبش سبز از سوی سپهری نماینده دادستانی تهران قرائت شد.«جرس» متن کیفرخواست ادعایی را نه از باب نشر اتهامات،توهین،افترا و انواع تخلف های ضمیمه شده در این کیفرخواست ادعایی،و موارد بسیاری از اعمال غیرقانونی،غیرانسانی و غیر اخلاقی که در این پرونده و بر بازداشت شدگان آن گذشته،تنها جهت اطلاع مخاطان خود منتشر می کند:
بخش دوم:
رياست محترم دادگاه
استدعا دارم به عين عبارت توجه فرمائيد:
"الزامات گام اول: ايجاد يك بخش مردمسالار در درون حاكميت ممكن است در نتيجه فرآيند طولاني دگرگوني ارزشي و ايدئولوژيك و يا يك اتفاق پيش بيني نشده حاصل گردد. اما تداوم آن مستلزم تحقق پيش شرط هاي زير است ":
oعدم التزام به قانون اساسي و ترويج حاكميت دوگانه در اسناد رسمي (حاكميت دو گانه)
oحزب مشاركت كه در اسناد و جلسات رسمي خود حاكميت جمهوري اسلامي ايران به دو بخش دمكراتيك و غيردمكراتيك تقسيم مي كند، صرفنظر از انحرافي بودن اين نظريه كه حاكي از عدم اعتقاد و عدم التزام اين حزب به قانون اساسي است. اين موضوع كه حزب موفقيت خود در پيشبرد اهداف را نهادينه كردن اختلاف در نظام مي داند و بر خلاف دستورات الهي و اسلامي و در تقابل صريح با سيره امام (ره) است كه هميشه بر وحدت تاكيد داشتند.
oطراحي اختلاف و تفرقه افكني ميان اجزاء مختلف نظام
حزب اعتقاد خود در مورد راه پيشرفت مردمسالاري را در بند 1 الزامات گام اول راهبردي اينگونه بيان مي كند:
تداوم حضور يك بخش مردمسالار در درون حاكميت مشروط به اينست كه:
"تفاوت معناداري از نظر مواضع و ارزشهاي ميان اين بخش (از حاكميت) با بخش غير دمكراتيك حاكميت وجود داشته باشد. "
به عبارت ديگر حزب پيشرفت خود را مستلزم وجود اختلاف و آنهم نه اختلاف سليقه بلكه اختلاف در ارزشها و مباني ميان اركان نظام مي داند.
oايده پردازي خشونت و درگيري دائمي ميان مردم و نظام(فشار توده اي)
حزب مشاركت بجاي وحدت مورد نظر امام خميني(ره) تفرقه را ترويج مي كند و به اختلافات اساسي بين بخشهاي مختلف حاكميت نيز اكتفا نكرده و شرط ديگر تداوم حضور خود در حاكميت را رو در رو قراردادن مردم با اركان نظام و رويارويي خياباني مردم با نظام مي داند عين عبارت سند حزبي اينست:
"بخش مردمسالار حاكميت در بهره گيري از فشارهاي توده اي براي رسيدن به سازش استقلال عمل قابل ملاحظه اي پيدا كند ".
و اين همان تئوري است كه به اجرا گذاشتن آن آشوب هاي خياباني و خساراتي را كه پس از انتخابات شاهد آن بوديم بدنبال داشت. حوادث 18 تير 1378 و تحصن مجلس سال 1382و درگيريهاي فراوان ديگر در دور? دولت هم پيمان اين حزب، ريشه در همين تفكر داشت.
بديهي است حزبي كه اختلاف مباني اركان نظام و درگير كردن مردم با نظام را تئوريزه مي كند و رسماً در سند حزبي خود آنرا مكتوب مي نمايد و بجاي نظريات وحدت بخش امام خميني(ره) نظريه انگليسي، تفرقه بيانداز و حكومت كن را سر مشق راهبرد خود قرار مي دهد، استمرار وجود و فعاليت آن حزب هميشه منشاء درگيريها، ناآراميها وتلخ¬كامي ها براي ملت ايران و موجب خشنودي استعمارگران و دشمنان قسم خورده ملت ايران خواهد بود.
رياست محترم دادگاه
آنچه به استحضار رسيد گر چه براي تصميم گيري در مورد توقف فعاليت اين حزب كافي بنظر
ميرسد لكن اجازه ميخواهم دراين فرصت به چند مورد ديگر كه در روشن شدن ماهيت انحرافي اين حزب براي دادگاه محترم مفيد خواهد بود اشاره مختصري داشته باشم.
oتئوريزه كردن خيانت به ملت ايران
حزب مشاركت در يك اقدام عجيب و باورنكردني موضع رسمي استراتژيك خود را كه هيچ عنواني جز خيانت به ميهن عزيزمان ايران و باز كردن راه براي نفوذ و تسلط بيگانگان به آن نمي توان داد در بند 4 الزامات گام اول راهبرد اينگونه مكتوب مي كند تا لكه ننگ ابدي براي همه كساني باشد كه به چنين نگرشي روي آورده اند.
" 4- بخش مردمسالار حاكميت بتواند از بحرانهايي كه كل سيستم را تهديد مي كند به نفع تثبيت مردمسالاري و چانهزني بيشتر استفاده نمايد "
در طول تاريخ آنچه در هنجارهاي حزبي و سياسي در اغلب كشورهاي جهان حاكم بوده و هست هنجار غالب اينست كه هر گاه تماميت نظام سياسي كشور تهديد مي شود يعني شرايط جنگ و تجاوز بيگانگان، تهديدات و تحريم هاي سنگين خارجي حوادث وبلاياي سنگين طبيعي، كودتا و نظاير آن احزاب مخالف و حتي معارض با يكديگر متحد ميشوند و اختلافات را كنار مي گذارند و وحدت ملي را حفظ مي كنند تا بحران رد شود و اختلافات را به شرايط بعد از بحران وا مي گذارند.
اين نه تنها يك هنجار سياسي بلكه يك واكنش طبيعي انساني و فطري در هر انسان با وجدان است. هر گاه كانون خانواده هاي تهديد شود و مورد تجاوزي واقع شود، اعضاي يك خانواده اختلاف را كنار مي گذارند و دعواي خودرا به بعد بحران محول مي كنند.
ولي حزب مشاركت معتقد است حتي وقتي در مسند قدرت باشد و بخشي از حكومت را در اختيار داشته باشد هم بايد از فرصت تهديدات خارجي عليه نظام براي حل مشكلات خود با بخش ديگر حاكميت بهره گيرد. چه رسد به اينكه حزب درقدرت نباشد كه در اين صورت واي به حال ملت و ميهن. هر چند اغلب افراد مركزيت حزب مشاركت از چنين عبارتي كه در استراتژي حزب آمده است كتباً اظهار برائت كرده اند اما متاسفانه اين نظريه خيانت آميز صرفاً يك مفهوم نظري روي كاغذ نيست بلكه بارها توسط حزب به مرحله اجرا گذاشته شده است.آنچه در پي انتخابات رخ داد تنها يك نمونه كوچك از اجرايي شدن اين نظريه است.
رياست محترم دادگاه حضار گرامي
در جريان بحران هسته اي و فشارهاي سنگين و تحريم هاي كشورهاي سلطه گر و نهادهاي استعماري بين المللي كه همگي براي ايجاد بحران عليه ايران متحد شده بودند و مردم ايران يكپارچه شعار مي دادند انرژي هسته اي حق مسلم ماست و حفظ وحدت كلمه احزاب و گروهها دراين مورد بگونه اي تحسين برانگيز طمع بيگانگان به هر گونه شكاف داخلي را بكلي قطع كرده بود و حتي بعضي از احزاب رسماً برانداز و ضد انقلاب نيز، براي جلب افكار عمومي و اثبات ايراني بودن خودشان با اين شعار ملت ايران همراهي مي كردند تنها حزب مشاركت بود كه ساز مخالف مي زد و در صدد بود تا راهي براي نفوذ دشمنان سلطه گر باز كند و فضا را براي محروم شدن ملت ايران از حق مسلم انرژي هسته اي و به هدف رسيدن سلطه گران اجنبي باز كند تا شايد از طريق اين فشار، امتيازي از نظام بگيرد يادر قبال اين خوش خدمتي از بيگانگان جايزه اي دريافت كند.
هنگامي كه مردم ايران با عزم ملي و حمايت از سياست خارجي مبتني بر اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي، حق مسلم و مشروع خود را پيگيري مي كردند و نظام سلطه و بازيگران سلطه گر از اين اتحاد و انسجام ملي سخت به وحشت افتادند و با بازي نمايشي اجماع عليه ايران و لبه پرتگاه جنگ سعي نمودند ملت ايران را از اهداف خود منحرف سازند، در اين ميان حزب مشاركت به مثابه پايگاه تكرار كننده امواج جنگ رواني نظام سلطه عليه ملت ايران، همگام و همصدا با آنان اين روند را تشديد كرد.
همنوايي حزب مشاركت با دشمن
سخنراني ها، جلسات و رد و بدل كردن پيامهاي اين حزب در آن شرايط خطير از مردم پنهان نيست ، لكن براي يادآوري و استناد دادگاه نمونه اي از آنرا باستحضار مي رسانم:
در مورخ 27 اسفند 1384 در شرايطي كه مردم هر روز براي انرژي هسته اي تظاهرات مي كردند حزب مشاركت با تخطئه اين تظاهرات مردمي در بيانيه اي اذعان مي دارد:
"ما براي آينده كشور شديداً بيمناك هستيم و خطر را جدي تر از آن مي دانيم كه با تبليغات و استفاده از عرق ملي و تهيج احساسات پاك وطن دوستي بتوان بر آن فائق شد ".
شرايطي كه دشمن با چماق تهديد و زبان زور و تخريب سعي مي كرد نظام جمهوري اسلامي را از دنبال كردن خواسته به حق خود در موضوع هسته اي منصرف سازد. اين حزب نيز همنوا با دشمنان زورگو خواستار انفعال ايران در برابر سلطه گران بين المللي گرديد.
حزب مشاركت در بيانيه مذكوردستيابي به انرژي هسته اي در ايران را آرزويي غير قابل تحقق مي داند و تصريح ميكند: "نگراني ما را بر آن مي دارد تا مسئولين كشور خود را بخواهيم تا بيش از آنكه به آرمان گرايي هاي غير قابل تحقق بيانديشند به فكر چاره اي براي رفع آلام باشند ".
واضح است كه اين حزب قبل از آنكه نگران سرنوشت كشور و منافع ملي باشد، نگران به خطر افتادن منافع قدرتهاي استكباري است كه اين چنين با دشمن همراه و همگام مي گردد تا مانع از دستيابي نظام و مردم به اهداف ملي و حق مسلم خود شود.
حزب مشاركت در بيانيه موصوف پيش بيني كرده بود كه در صورت تداوم روند فعلي بزودي شاهد آن خواهيم بود كه توقف دائمي فعاليت هاي هسته اي حتي در مقياس كوچك بين المللي بر كشور تحميل خواهد شد، خواستار تسليم در برابر زياده خواهي قدرتهاي سلطه گر مي گردد.
اين در حالي است كه استقامت و پايداري دولت و هوشياري مردم پيش بيني هاي مرعوب كننده اين حزب و تحليل هاي غلط آنان را به درستي آشكار و ماهيت وابسته آن را نمايان ساخت.
مواضع ضد ملي و ضد مردمي اين حزب در مسئله انرژي هسته اي تا جايي بالا مي گيرد كه دبير كل آن آقاي محسن ميردامادي كه رئيس وقت كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ششم نيز بوده خواستار تسليم سريع ايران در مقابل غرب مي شود و در سخناني كه در مطبوعات مهرماه 82 درج شد ابراز مي دارد:
"شرايط بين المللي در حال حاضربه بگونه اي است كه اگر ما آن را نپذيريم فشارهاي بين المللي بر ما بطور جدي افزايش مي يابد ".
درخواست كولايي براي امضاي بدون قيد و شرط پروتكل الحاقي
عضو ديگر مركزيت حزب مشاركت خانم الهه كولايي در ... شهريور ماه 82 طي مقاله اي در روزنامه شرق تسليم به خواسته سلطه گران بين الملل مبني بر امضاي بدون قيد و شرط پروتكل الحاقي را خواستار مي شود و آنرا زمينه ساز ادامه فرايند اصلاحات درداخل به مفهوم دمكراتيزه كردن اقتصاد، سياست و اجتماع مي خواند "كه اين تعبير نامبرده دقيقاً عينيت دادن به نظريه خيانت بار مكتوب شده در سند راهبرد حزب است.
اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژي هسته اي
اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژي هسته اي در سخنان آقاي احمد شيرزاد عضو برجسته مركزيت حزب در جلسه 376 مجلس ششم بروز مي يابد و در شرايطي كه آمريكا و رژيم صهيونيستي مستاصل از برخورد با ايران هسته اي، اقدامات خود براي متقاعد كردن ساير كشورها به همراهي در صدور قطعنامه عليه ايران را شكست خورده ميديدند. شيرزاد طي نطقي كه مشروح آن در روزنامه هاي رسمي كشور به چاپ رسيده تلاش مي كند تا مدرك معتبري مستند به اظهارات رسمي يك نماينده مجلس ايران در جلسه مجلس در اختيار دشمنان ملت ايران قرار دهد و راه را براي تصويب قطعنامه هاي بيشتر آمريكايي عليه ايران هموار سازد بخش كوچكي از اظهارات شرم آور نامبرده به اين شرح است:
"مي توان اين تبليغات را به رسانه هاي صيهونيستي نسبت داد. مي توان مثل هميشه آنها را توطئه هاي استكبار جهاني دانست و داد از مظلوميت جمهوري اسلامي ايران زد. مي توان كماكان خود را محور خوبي هاي جهان پنداشت و تمام اظهارات را به دشمن منسوب كرد. اما يك نكته بسيار ساده در اين ميان وجود دارد آنها سرنخ ها، دم خروس ها و مدرك و مستندات از ما دارند كه آنها را در ادعاهايشان محق جلوه مي دهد... آن زمان كه ساده لوحانه سرخود را به زير برف كردند - پروژه هاي بلند پروازانه بي هدف طراحي كردند. نامعقول ترين و نامتعارف ترين شيوه را براي دستيابي به فنآوري هسته اي برگزيدند و فكر نكردند كه آنچه مي كنند، روزي در معرض ديد و بررسي متخصصان جهاني قرار
مي¬گيرد. آن روز كه سايت عظيم پنجاه هزار متري طراحي كردند تا در چند متر مربع از يك گوشه آن چند دستگاه كوچك نصب كنند، فكر نكردند كه اگر از اين چاه آب فناوري استراتژيك در نيايد نان تبليغات استكباري در خواهد آمد. آري در آن روز بايد روزي را مي ديدند كه عليه ما تيتر شود؛ جمهوري اسلامي نوزده سال دروغ گفت ".
پيش از آن نيز درهمين راستا؛ حزب مشاركت پس از تصويب قطعنامه هاي شوراي حكام و آژانس، عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران با انتشار بيانيه هايي رسماً مواضع ضد امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران را اتخاذ نموده بود و در بيانيه اي ضمن اينكه خواستار عمل به مفاد قطعنامه و پذيرش بدون قيد و شرط پروتكل الحاقي از سوي ايران گرديد. به گونه اي اظهار نظر كرده بود كه گويي اتهام¬زني غرب مبني بر تلاش ايران براي دستيابي به سلاح اتمي واقعيت دارد. اين مواضع كه در روزنامه شرق مورخ 17/2/82 اعلام شد، جهت استحضار دادگاه محترم به اين شرح قرائت مي شود:
"حزب مشاركت ضمن آنكه استفاده صلح آميز از دانش و فناوري هسته اي را حق به رسميت شناخته جهاني براي ايران مي داند از نگاه برخي افراد- گروهها و نهادها به استراتژي بازدارندگي انتقاد مي كند و آن را كاملاً در تضاد با مولفه هاي امنيت ملي كشور مي داند و در عين حال بازدارندگي سياسي را بهترين شيوه دفاعي ايران در مقابله با تهديدات خارجي مي داند ".
تضعيف دستگاه ديپلماسي ايران
حزب در ديگر بيانيه هاي صادره از جمله مورخ 26/6/82 به تضعيف دستگاه ديپلماسي ايران پرداخته و ضمن برجستهنمايي شكاف ميان مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران تعيين روند تصميم گيري ها را خواستار مي شود.
در ادامه؛ حزب مشاركت طرحي سه فوريتي آماده ساخته تا نظام را به پذيرش قطعنامه شوراي حكام ملزم سازد. مطلبي كه روزنامه شرق مورخ 8/6/82 در گزارش از فراكسيون حزب مشاركت مجلس ششم بخش هايي از آن را فاش ساخت به اين شرح است:
"يكي از محورهاي اصلي اين جلسه به اعتراض اكثريت نمايندگان حاضر در جلسه به فرصت هاي از دست رفته اختصاص داشت... عده زيادي از نمايندگان دوم خردادي معتقدند كه مجلس بايد با تصويب قانون، دولت را ملزم به پذيرش پروتكل الحاقي نمايد ".
جناب رئيس ؛
اين موضوع كه يكي از وزراي خارجه سه كشور اروپايي عضو مذاكرات (1+5) در هنگام مذاكره با هيات ايراني مطرح كرده بود كه ؛ "اگر شما هم تن به پذيرش قطعنامه ندهيد ما خبر داريم كه مجلس شما با يك طرح سه فوريتي شما را ملزم به چنين كاري خواهد كرد ".مصداق بارزي از اجرا كردن نظريه استراتژيك حزب مبني بر استفاده از بحرانهايي كه كل سيستم سياسي را تهديد مي كند براي تثبيت موقعيت خويش و از مصاديق بارز خيانتهاي انجام شده در حق ملت ايران است.
ابطحي: اصلاح طلبان حاضر به ظالمانه ترين تقاضاهاي غرب بودند
رياست محترم دادگاه:
موضوع دل دادن به حمايت بيگانگان و امتياز دادن به دشمنان ملت ايران براي تسويه حساب هاي داخلي به جفاي حزب مشاركت در موضوع انرژي هسته اي محدود نمي شود.
عملكرد دبير كل حزب مشاركت آقاي محسن ميردامادي در دوره تصدي رياست كميسيون امنيت ملي مجلس ششم نمونه ديگري از اين عملكرد خائنانه است. دراين مورد محمد علي ابطحي رئيس دفتر و معاون پارلماني وقت رئيس جمهور در بازجويي هاي خود چنين مي نويسد:
"بي هويتي اصلاح طلبان در سياست خارجي شاخص ترين وجه و بارزترين خصوصيت آنها بود. از هيچ دريوزگي براي جا انداختن خود در برابر غرب فروگذار نمي كردند. غربيها اگر ظالمانه ترين تقاضاها را هم داشتند حاضر به انجام آن بودند و بدتر اينكه در مواردي پيش بيني مي كردند كه غرب چه خواسته اي مي طلبد پيشاپيش آنها خود را هماهنگ نشان مي دادند. اوج اين قضايا در مجلس ششم بود.
كميسيون سياست خارجي گويا جزئي از وزرات خارجه غرب بود كه يكسره وزارتخارجه بيبند و بار آن روز را هم مورد ملامت قرار مي داد و بقول آقاي كروبي كه يكبار مي گفت كه اعضاي كميسيون خارجي مجلس با هر هيئتي كه صحبت مي كنند در مورد خوبي روابط با آمريكا حرف مي زنند، حتي اگر آن كشور خودش ضد آمريكايي باشد. "
تماس هاي ذليلانه ميردامادي
آقاي محمد علي ابطحي دراين نوشته مي افزايد:
"آقاي احمد عزيزي سفير ايران در آلمان مي گفت در سفر رسمي برخي اعضاء پارلمان ايران كه آقاي ميردامادي رئيس آن بود به قدري ذليلانه و طوري عليه مسئولان كشور مثل رهبري حرف مي زدند و بحث انتخابي و انتصابي را مطرح مي كردند كه من در نوشتن گزارش جلسه دچار مشكل شده بودم. "
انكار واقعيت 30 ساله مردمسالاري در ايران
حزب مشاركت با ناديده گرفتن واقعيت درخشان 30 ساله مردمسالاري در ايران تازه مي خواهد در گام دوم استراتژي خود ظرفيت هاي مناسب براي گذار به مردمسالاري را مشخص كند. در بند 1 گام دوم الزامات آمده است:
"مشخص كردن ظرفيت هاي اين بخش انتخابي حاكميت براي گذار به مردمسالاري و آماده كردن طرحهايي براي تحقق بخشيدن به اين ظرفيت ها "
مخالفت حزب مشاركت با احكام شريعت
رياست محترم دادگاه؛
بخش اعظم آنچه بعنوان سند استراتژي حزب مشاركت منتشر شده چنان عبارات موهن و بي پايه است كه فرصت پرداختن به آن در اين مجال نيست، اما اجازه مي خواهم عبارت مهم ديگري را كه مي تواند مستند تصميمات دادگاه دراين زمينه باشد باستحضار برسانم. در بند ت 6 راهبرد حزب مشاركت در يك موضع عجيب و ضد ديني آمده است:
"حزب با هميشگي كردن "قوانين موضوعه " به بهانه مبتني بودن آنها بر احكام شريعت مخالف است ".
اين موضع حزب مشاركت به شكل آشكار در صدد مخدوش نمودن حاكميت احكام شرع در شئون كشور اسلامي است. مگر جبهه ملي منحله كه در سال 1360 امام (ره) فرمودند: "امروز جبهه ملي مرتد است "جز اين گفته بود؟
همانگونه كه مستحضريد تنها سندي كه امام(ره) براي اعلام ارتداد جبهه ملي به آن استناد نمودند عبارتي شبيه همين موضع حزب مشاركت بود.
اگر اين عبارت و آنچه در اين مختصر از بخشهايي از سند راهبردي حزب مشاركت به آن استناد شد مقاله اي از يك نفر يا يك سخنراني يا گزارشي در مطبوعات بود، مي شد احتمال داد در شرايط خاص احساسي يا رواني نوشته شده است اما وقتي جمع متفكران يك حزب در يك دور? طولاني، جلسات و مباحثات و با كمك گرفتن همفكران غيرحزبي خود، به چنين جمعبندي سراسر انحرافي رسيده اند و آنرا در يك فضاي متعارف به تصويب جمع بزرگ كنگره خود رسانده اند چه توجيهي مي توان براي آن پيدا كرد؟
عقايد انحرافي حزب مشاركت ريشه آشوب ها
رياست محترم دادگاه؛
ما در صدد مجازات افراد يا گروهها،صرفاً به استناد انحرافات فكري آنان نيستيم و اگر به اين مستندات براي برخورد قانوني اشاره مي كنيم بدان سبب است كه همين انديشه هاي ناصواب، در ميدان عمل به جريان افتاده و خسارات سنگيني را به ملت ايران وارد كرده و در حقيقت ريشه بسياري از حوادث تلخ سالهاي گذشته وآشوبهاي اخير در كشور همين عقايد انحرافي است.
اسناد درون گروهي حزب مشاركت
متاسفانه اسناد درون گروهي حزب مشاركت واقعيت هاي تلخي را روشن مي سازد. در جلسه كميسيون تدوين استراتژي حزب كه در تاريخ 19 تير ماه 1387 تشكيل گرديد پس از بيان مدل هاي مختلف براي در دست گرفتن قدرت،آقاي حجاريان با اشاره به مدل "جين شارپ " براي كودتاي مخملي با تاكيد بر فشار از پائين و استفاده توده اي، آنرا اينگونه تبيين مي كند:
"اين راه كه يعني جلوي پارك ملت و اينطور جاها شلوغي راه بيفتد و كم كم از اين گوشه و آن گوشه شروع بشود و يك كارگر بشود رهبر برود با رژيم چانه بزند. "
آقاي تاج زاده ضمن برشماري مدل هاي در دست گرفتن قدرت در كشور مي گويد:
"راه چهارم هم سلاح آمريكاست و انقلاب مخملي كه من موافق راه چهارم هستم، تئوري جين شارپ و براندازي نرم خارجي و اينها هم در همين راه چهارم است "
محمد رضا خاتمي مي گويد:
"در عين اينكه پشتوانه داخلي را حساب مي كنيم پشتوانه خارجي را هم حساب كنيم "
تاج زاده مي گويد:
"اين همان مدل چهارم است، مدلي كه در برخي از كشور ها بصورت مخملي اتفاق افتاد و دو تا كار مي كنند يعني اينكه شما در جامعه چطوري NGO بزنيد و دوم اينكه آمريكا چه كمكهايي براي گسترش روند دمكراسي خواهد شد ".
مير دامادي مي خواست انقلاب مخملي را بومي كند
دبير كل حزب آقاي مير دامادي دراين جلسه مي گويد:
"فقط قرار شد انقلاب مخملي را كه مي خواهيم صحبت كنيم آنرا بومي كنيم ".
متأسفانه اين حزب مرعوب نسبت به آمريكا در توهمياي است كه انقلاب اسلامي در معرض سقوط توسط آمريكاست و اگر دير بجنبد فرصت حضور در حكومت كودتاي آمريكايي را از دست مي دهد.
نتيجه اين تفكرات توهم آلود اينست كه حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي از هر فرصتي براي پيشي¬گرفتن در راه اندازي كودتاي مخملين عليه نظام مردمي جمهوري اسلامي ايران از همه قوا استفاده مي كنند و نمونه آن حوادث تلخ انتخابات اخير است.
فريده ماشيني: بايد روي تقلبي كه نشده تاكيد شود
بر اساس مستندات حزب مشاركت در جلسه روز بعد از انتخابات اخيررئيس كميسيون زنان حزب بنام فريده ماشيني مي¬گويد: "الان بعضي از بچه هاي خودمان اين ذهنيت را دارند كه شايد اصلاً تقلبي صورت نگرفته باشد، ولي تقلب بايد تاكيد شود "
محسن ميردامادي در ادامه اظهار مي دارد:
"وارد مصاديق تقلب نخواهيم شد. در اين ترديدي نيست كه نتيجه كه اعلام شده واقعي نيست ".
زهره آغاجري در اين زمينه بيان مي دارد:
"شوري كه ايجاد كرديم خود موسوي ايجاد نكرده، جواناني كه الان دارند بيرون كتك مي خورند، مسئولشان ما هستيم چون همه را ما آورديم و ما آنها را وارد صحنه كرديم. ما بايد كار عملي كنيم ، فراتر از بيانيه و ديدگاه اصلي ،حكومت داري را از امروز بيان كنيم ".
جلايي پور مي گويد:
"بايد كارهاي پشت پرده مان خيلي بيشتر از روي پرده باشد. "
آقاي صفائي فراهاني در تحريك ديگران به اقداماتي فراتر از بيانيه، خطاب به اعضاي شوراي مركزي مي گويد:
"آن بچه اي كه امروز دارد در خيابان چوب مي خورد، آن بچه اي كه تير خورده مقصرش من هستم، شما هستيد. آن بچه ها كه سياسي نيستند. شما كه دور اين ميز نشسته ايد سياسي هستيد، شما ها آنها را تحريك كرديد راه بيافتند. "
رمضان زاده: انتخابات در مسير قانوني و درست انجام شد
رياست محترم دادگاه؛
اينها اقارير متهمان در بازجويي نيست كه كسي بخواهد به هر بهانه اي در آن تشكيك كند، آنچه تا كنون به استحضار دادگاه محترم رسيد غالباً مستند به مدارك حزبي قبل از دستگيري آنها است كه اسناد آن به دادگاه تقديم گرديده. اسنادي كه به وضوح نشان مي دهد ذهنيت تقلب، ساخته و پرداخته احزاب و گروهك هاي شكست خورده در جلب آراء مردم بوده است و آنان بودند كه با برنامه ريزي حساب شده و غير اخلاقي اين دروغ را اشاعه داده اند و تحريك هواداران به درگيري و مقصر آشوبها و كشته ها و زخمي ها بنابه اقرار خودشان در جلسات درون گروهي همين احزاب و گروهها هستند كه به طمع تحميل اراده خود به نظام و پايمال كردن حقوق و آراء اكثريت مردم ايران براي نشستن بر كرسي قدرت با سوء استفاده از احساسات برخي هواداران حزبي يا انتخاباتي به مرحله اجرا گذاشته شده است.
آقاي رمضان زاده قائم مقام حزب مشاركت در تحقيقات خود مي نويسد:
"هر گونه به مسئله انتخابات نگاه مي كنم به اين نتيجه مي رسم كه انتخابات در مسير قانوني و درست انجام شده و پذيرش آن براي همه تكليف قانوني است، نبايد در آن شبهه ايجاد كرد. "
بخاطر تحليل غلط از مردم عذرخواهي كنيم
همچنين نامبرده مي نويسد:
"به هيچ وجه شرايط ايران قابل قياس با كشورهايي كه در آن انقلاب رنگين رخ داده نيست و حضور گسترده مردم در انتخابات اخير نشانه عملي اعتماد به نتيجه مشاركت سياسي در كشور پس از 30 سال است. ما بايد بخاطر تحليل غلط از مردم عذرخواهي كنيم، چون قبلاً به مردم گفتيم اگر مشاركت حداكثري شود، ما پيروزيم، ولي حالا كه مشاركت حداكثري شد ما پيروز نشديم، بنابر اين تحليل ما اشتباه بود و ازاين بابت بايد عذرخواهي كنم. "
رياست محترم دادگاه؛
هر چند درك حقيقت و عذرخواهي و بازگشت به راه راست هيچ گاه دير نيست و اصلاح مواضع در هر زمان و شرايطي موجب تكامل است اما نه اين عذرخواهي و نه مجازات خاطياني كه پرونده آنان تقديم گرديده است نمي تواند خسارات سنگين وارده به ملت را جبران و يا از حوادث سوء مشابه در آينده پيشگيري كند.
پيشگيري از وقوع جرم از وظايف پيش بيني شده قوه قضائيه در قانون اساسي است، فلذا من باب اجراي اين وظيفه اجازه مي خواهم نكاتي را كه ضمن مدخليت در پيشگيري و تنبه عموم، در روشن تر شدن ابعاد قضيه جهت صدور راي مناسب از سوي دادگاه محترم نيز موثر است را به استحضار برسانم.
چرا افرادي كه بسياري از آنها روزي خود افراد مسئول در دستگاههاي امنيتي ، اطلاعاتي و اجرايي بوده اند و با تجاربي كه دارند حتي بدون تحقيق و بر اساس تجارب خود و اشراف بر امور انتخاباتي يقين دارند تقلبي درانتخابات صورت نگرفته است و حتي آنرا، مكرراً در جلساتشان مي گويند بخود اجازه مي دهند، يك ادعاي دروغين و ساختگي را در بوقها بدمند و هواداران خود را احساسي كرده به خيابانها بريزند؟ و حاضر مي شوند براي تسلط بر اريكه قدرت جان ها و اموال و حيثيت افراد و مهمتر از آن حيثيت ملي را در معرض خطر قرار دهند؟
اسناد حزبي انحرافي و بيانيه ها و اعلاميه هاي كاملاً ساختار شكنانه و ضد انقلابي چگونه در چنين حزبي تصويب مي شود؟ غفلت از تزكيه و خودسازي و دوري از معنويات همه مسأله نيست.
از جمله عوامل موثر دراين انحرافات خودباختگي فرهنگي و مرعوب شدن در مقابل غرب و روابط مفصل و تنگاتنگ با قدرتهاي غربي و پذيرش بي چون و چراي انديشه هاي وارداتي ليبراليسم است.
رياست محترم دادگاه؛
آغوش اين حزب براي پذيرش بي چون و چراي انديشه هاي وارداتي و استعماري به حدي باز است كه غريبه اي تازه وارد از آمريكا براحتي در بالاترين سطوح حزب نفوذ و القائات بسيار موثري بر مركزيت حزب دارد.
تاجزاده و زمينه سازي براي سخنراني نماينده بنياد سوروس در ايران
بنياد سوروس از نهادهاي پوششي سازمان سيا براي مداخله در كشورها، كه چند كودتاي مخملي موفق و شكست خورده را تابحال راه اندازي كرده است براي جنابعالي و مردم ناشناخته نيست. مشاور ارشد يا به عبارتي نماينده اين بنياد در ايران فردي است به نام يحيي كيان تاجبخش، كه از متهمان حاضر در دادگاه است. ايشان فرزند كارمند دفتر فرح ديبا همشر شاه معدوم بوده و از كودكي در انگلستان و سپس در آمريكا بزرگ شده پس از ورود به ايران توسط آقاي مصطفي تاج زاده به دفتر ايشان در وزارت كشور دعوت مي شود وي مي گويد:
"وقتي براي سخنراني به دفتر آقاي تاج زاده دعوت شدم چون هنوز تازه به ايران آمده بودم و فارسي خوب نمي دانستم فكر كردم براي شنيدن سخنراني دعوت شده ام نه براي انجام سخنراني، بدون آمادگي به آن جلسه رفتم، 10- 12 نفر از مديران وزارت كشور هم آمدند، آقاي تاج زاده مرا بالا نشاند و از من خواست سخنراني كنم. من با تعجب مجبور شدم سخنراني كوتاهي داشته باشم. با كمال تعجب ديدم آقاي تاج زاده و ساير مديران با سرعت و دقت همه سخنراني مرا يادداشت مي كنند، از آقاي تاج زاده پرسيدم چرا اينقدر يادداشت از صحبت من بر مي داريد، ايشان گفت فردا همين سخنان شما را خيلي بهتر در جايي سخنراني دارم مطرح مي كنم. "
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر