خس و خاشاک

علی سپاسی:

هیچ پروانه ا ی آزاد نباید باشد
دل هیچ آ ینه ا ی شاد نباید باشد
مصلحت نیست بجز آ‬نچه كه من می گو یم
گفته های دگران یاد نباید باشد
بهر تحسین و دعاگوی ی من آزادید
به جز ا ین گفته ای آزاد نباید باشد
می توانید سخنها ی مرا داد زنید
بعد از آن رخصت فریاد نباید باشد
می توانید چو من جملگی اندیشه كنید
دیگر اند یشه ای آزاد نباید باشد
می توانید مرا دوست بدارید ولی
میل شیرین به فرهاد نباید باشد
زرد باشید چو پاییز در این دولت "مهر"
سبز چون دولت "خرداد" نباید باشد
زود برهرچه كه زیباست بپوشید نقاب
ذره ای حسن خداداد نباید باشد
هر دلی را كه تپنده است در آرید زجا
عشق در سینه افراد نباید باشد
پای برخاك مكوبید به گاه مردن
گرد بر چهره جلاد نباید باشد
خانه ظلم و ستم وه كه چه آباد شده
به جز آن خانه ای آباد نباید باشد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر