در تحلیل اظهارات جدید رحیم مشایی / تفکرات خطرناکی که باید از ترویج آن هراس داشت
اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد و معاون اول پیشنهادی وی در کابینه دهم که برخی از او به عنوان سخنگوی دولت آینده نیز نام میبرند، بر این باور است که در انتخابات اخیر، احمدینژاد تنها چهار میلیون رأی ایجابی داشته و بیست میلیون دیگر «منتقد نظام» هستند.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، روزنامه اعتماد ملی به نقل از یک هفتهنامه اصولگرا خبر داد که رحیم مشایی این سخنان را به تازگی در نشستی گفته و تأکید کرده است که این بیست میلیون نفر که منتقد نظام هستند، در این انتقاد خود حتی از آن سیزده میلیون هم جدیتر هستند. این هفتهنامه به مدیرمسئولی علیرضا زاکانی، نماینده اصولگرای مجلس هشتم که سابقا رئیس بسیج دانشجویی بود، منتشر میشود و در شورای سیاستگذاری آن افرادی مانند فریدالدین حدادعادل، علیرضا زاکانی، علیعسگری و سیدامیرحسن دهقانی حضور دارند.
اعتماد ملی افزود: این خبر در آخرین شماره هفتهنامه پنجره، یکشنبه هجدهم مرداد ماه منتشر شده و تاکنون که چهار روز از انتشار آن میگذرد، از سوی دولت یا دفتر احمدینژاد تکذیب نشده است.
اما نکته جالب این که اسفندیار رحیم مشایی در این سخنان، به چگونگی ظهور امام زمان(عج) نیز اشاره کرده که جای تأمل دارد. این هفتهنامه در خبر خود آورده است: «اسفندیار رحیم مشایی به تازگی در جلسهای خصوصی با تعدادی از دانشجویان گفته است: معتقدم برای آمدن حضرت حجت، لازم نیست در کره زمین همه مسلمان باشند. ما به این نتیجه رسیدهایم که برای آماده کردن جهان برای ظهور حضرت، نمیتوانیم از ادبیات دینی استفاده کنیم، چون همزبانی ایجاد نمیکند. باید سراغ ادبیات مشترک انسانی برویم و به این دلیل باید از ادبیاتی همه فهم مانند عدالت، ظلمستیزی، مهرورزی و یگانهپرستی استفاده کنیم.
مشایی با بیان اینکه مسلمان کردن همه انسانها شدنی نیست، معادلاتی درباره ضریب رشد جمعیت جهان، نرخ رشد مسیحیت و نرخ رشد اسلام ارایه کرد و به تحلیل این مطلب پرداخت که نمیشود همه انسانها را مسلمان کرد.»
وی ادامه داد: با توجه به نشانههای دوران ظهور مانند تکرار نام حضرت در مجامع و منابر، معتقدیم که در دوران ظهور هستیم. مشایی همچنین به نقش خود به عنوان معاون اول که قرار بود در زمینهسازی ظهور فعالیت داشته باشد، نیز اشاراتی کرده است.
به نظر میرسد، اعتقاد آقای مشایی مبنی بر مأموریت وی و برخی همفکرانش در زمینه سازی برای ظهور امام عصر بسیار محکمتر و عزمش راسختر از آن است که انتقاد وسیع علما و اعتراضات محافل مذهبی و سیاسی بتواند خللی در آن ایجاد کند.
بر پایه این گزارش، مشایی درباره آرای احمدینژاد گفته است: از ۲۴ میلیون رأی احمدینژاد، بیست میلیون منتقد به نظام هستند که در این انتقاد خود، حتی از آن سیزده میلیون هم جدیتر هستند، چراکه آن سیزده میلیون تنها دولت احمدینژاد را زیر سؤال بردند، ولی این بیست میلیون به کل روند سالهای گذشته پیش از احمدینژاد نه گفتند و در حقیقت احمدینژاد در این میان فقط چهار میلیون رأی ایجابی دارد.
اعتماد ملی در این باره نوشت: سخنان اسفندیار رحیممشایی از دو زاویه مهمه است؛ نخست از زاویه آرای آقای محمود احمدینژاد. از آنجا که خبر منتشره در یکی از هفتهنامههای اصولگرا و معتمد منتشر شده است، میتوان به درستی آن استناد کرد. در سالهای اخیر، کسانی که به تحلیلآرای محمود احمدینژاد در دو دوره انتخابات ریاستجمهوری نشستند، عموما بر یک نکته تأکید داشتند که احمدینژاد را به علت گفتمان انتقادی به نظام جمهوری اسلامی و عملکرد مدیران ارشد آن، توانسته آرایی را به سبد خود اضافه کند که این آرا، نه تنها اصالتاً متعلق به او نیست، بلکه به اپوزیسیون و کسانی که مخالف نظام هستند، تعلق دارد.
در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ و حتی ۸۸، محمود احمدینژاد محور تبلیغات خود را بر انتقاد از عملکرد جمهوری اسلامی که از سوی رؤسای جمهور سابق یا نخستوزیر دوران جنگ در پیش گرفته شده بود، استوار کرد. او در واقع با اینکه خود را یک اصولگرا معرفی میکرد، بیشترین انتقادات را به دوره امام و پس از ایشان وارد و تلاش کرد خود را مدافع مردم نشان دهد. سخنان او معمولا از تریبون صداوسیما پخش میشد، اما کسانی که مورد تهمت، افترا و انتقاد قرار گرفته بودند، این اجازه را پیدا نمیکردند که به تلویزیون بروند و پاسخ او را بدهند. به این ترتیب، محمود احمدینژاد که خود را از درون نیروهای اصولگرا و با حمایتهای آشکار برخی نهادها به قدرت رسید، در هر دو دوره خود را در جایگاه اپوزیسیون نظام نشاند و توانست آرای مخالفان را به سبد خود بریزد.
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه مینویسد: نکته مهمه اینجاست که بنا بر گفته رحیم مشایی، در این دوره احمدینژاد فقط چهار میلیون رأی ایجابی داشت و نه بیشتر. به عبارتی، احمدینژاد نه تنها نتوانست آرای دوره پیش خود را به لحاظ کیفی ارتقا دهد، بلکه به لحاظ کمی نیز دچار ریزش نیرو شده است. نکته دوم به آرای جناح رقیب احمدینژاد برمیگردد. در تحلیل رحیم مشایی، سیزده میلیون نفری که به اصلاحطلبان رأی دادهاند، فقط دولت احمدینژاد را زیر سؤال بردند، در حالی که بیست میلیون نفر از کسانی که به احمدینژاد رأی دادند، منتقد نظام هستند، اما به رغم این نگاه تأمل برانگیز، حامیان آقای احمدینژاد بلافاصله پس از انتخابات، شرایط را بحرانی جلوه دادند و در نشریات خود به توجیه بازداشتها و دستگیریهای پس از انتخابات پرداختند. آیا اگر کسی منتقد دولت احمدینژاد بود، ولو سیزده میلیون نفر، باید آنها را بازداشت کرد و به آنها گفت که درصدد انقلاب رنگی یا کودتای مخملی بودند؟ به این ترتیب، این خبر کوتاه، نگاه جدیدی را عرضه کرد. نخست این که احمدینژاد چهار میلیون رأی داشته است. دوم بیست میلیون از کسانی که به او رای دادهاند به ادعای رحیممشایی، منتقد نظام هستند و سیزده میلیون نفر که به اصلاحطلبان رأی دادهاند فقط منتقد احمدینژاد هستند.
با توجه به اینکه مشایی تاکنون این خبر را تکذیب نکرده و توجه به سابقه ایشان در بیان حرفهایی از این دست، به نظر میرسد چنین سخنانی به صحت نزدیکتر باشد که اگر اینگونه باشد، مهمتر از تحلیلهای انتخاباتی و حرفهای معنادار وی مبنی بر پایگاه رأی آقای احمدینژاد، موضوع مأموریتهای مطرح برای تسهیل ظهور امام زمان(عج) و باور عمیق آقای مشایی مبنی بر اینکه این مأموریت به طور ویژه به وی و همفکرانش واگذار شده تفکر خطرناکی است که باید از ترویج آن ترسید.
چه بسا همین نوع نگاه است که بسیاری از اقدامات را مشروعیت خواهد بخشید، البته صراحت آقای مشایی درباره بیان دیدگاههایش خارج از ارزشگذاری این دیدگاهها قابل تقدیر است، اما اگر مجموعه تیم مدیریتی دولت دهم با چنین تفکراتی قصد مدیریت کشور را داشته باشند، به نظر میرسد، در آینده شاهد رفتارهایی به مراتب عجیبتر و انتقاد آمیزتر نسبت به دولت پیشین آقای احمدینژاد خواهیم بود.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
با سلام وبلاگ زیبایی داری
پاسخحذفبه وبلاگ منم سر بزن اگه دوست داشتی با هم تبادل لینک کنیم منو با نام
جنبش سبز (رای من )نظر سنجیهای جنبشی
لینک کن و بهم خبر بده تا تو را لینک کنم منتظرتم
www.myvote.bloghaa.com