جویا کوشیار :
با بارش نم نم باران، نهرها و جويهاي ريز و درشتي از كوه ها وكوهپايه ها به سوي دشت روان مي گردند و دست به دست هم مي دهند و رودهاي بزرگي را پديد مي آورند. هرگاه كه باران با ضرب آهنگ تندتري به رقص در مي آيد نهرها وجويها پرآب تر و پرشتاب تر به جريان در مي آيند،و مي روند و مي روند... تا وقتي كه در مسيلي به هم گره مي خورند و در هم مي آميزند، آنگاه به خروش در مي آيند، پيوستگي ادامه مي يابد، امواج بيشتر وبيشتر قد مي كشند،و قدرت مي گيرند چنان قدرتي كه هيچ نيرويي طبيعي ياراي مقابله دربرابر آن را نمي يابد به راحتي هر چه در برابرشان باشد از ميان بر مي دارند، آري از آن ترنم و رقص زيبا سيلي ويرانگر و افسار گسيخته زاده مي شود كه نعره كشان هرچه و هركه را در مقابل خود ببيند با بي رحمي تمام مي بلعد.
تنها قدرت ونيرويي كه مي تواند اين پديده طبيعي (تاكيد دارم بر"پديده" چرا كه برخي به نادرستي آن را بلا مي دانند و مي نامند) را تحت كنترل خود بگيرد نيرو، تدبير و خلاقيت انسان است. انسان تنها وتنها زماني مي تواند بر چنين پديده اي فائق آيد كه از پيش به فكر چاره آن شده باشد. با ايجاد سد وسيل بند نه تنها سيل خروشان و ويرانگر مهار مي گردد بلكه به پديده مباركي بدل مي شود كه تأمين برق و سيراب كردن سرزمينهاي تشنه از بديهي ترين فايده هاي آن است.
اين سيل در پشت سد تا زماني رام و آرام است كه سد ستبر و پر قوام در برابر آن باشد. كوچكترين ترك بر روي سد مي تواند فاجعه اي را پديد آورد؛ سيلي كه نفس تازه كرده حال از بند رسته و مي رود تا هر چه در برابرش است از هستي ساقط كند.
************
دراين مرز پر گوهر با انتخابات دهم ترنم باراني درفضاي كشور گوشها و جانهاي خسته را نوازش داد، هر ايراني خود قطره باراني شد كه بر كوير دلها باريد و دشتهايي را كه از ظلم،استبداد،بي قانوني،بي فرهنگي و دروغ خشكيده بود آبياري كرد و از طراوت آن جوانه هايي روئيد سبزِ سبز...در كالبد سرد جوانان روح تازه اي دميده شد،كلبه ها و خانه هاي آنها بهاري و آكنده از شادي و نشاط شد، حيات و اميد به زندگي آنها باز گشت. همه دست در دست هم به حركت در آمدند براي ساختن دوباره ايران، ايران آباد و آزاد.
وجود رهبران عاشق و روشن ضميري چون موسوي، خاتمي، كروبي، حجاريان و... پيوستگي قطرات باران در آخرين ماه بهار را به موج سبز آرامي بدل كردند كه در آوندها و ريشه هاي درخت كهن سال ايران جاري شد و وجوانه هاي سبز بر شاخه سار آن روئيد، وزش نسيم تك تك دختران و پسران، پيران و جوانان در آسمان آبي وقتي به هم گره خوردند باد آرامي وزيدن گرفت كه پرچم سبز اميد را به اهتزاز در آورد.آري قطرات باران و وزش نسيم سبز با سمفوني عشق و اميد به آينده نه سيل ويرانگر شد ونه توفان خانمان برانداز بلكه انرژي و تواني ذخيره شده براي ساختن فردايي بهتر، ومي رفت تا در زلالي و پاكي جوانانش ريشه هاي ظلم وستم را بركند و آزادي و عزّت را به اين مرز و بوم باز گرداند.
اما به ناگاه صحنه دگرگون شد خفاشاني كه تحمل ديدن نور را نداشتند طرحي ديگر در انداختند وبراي حفظ شب وسياهي، آفتاب را انكار نمودند و شروع به مكيدن خون ياران سبز وتبار آنان كردند.
گذشته از تقلب بزرگي كه توسط دولت كودتا صورت گرفت همه نوع تمهيدي به كارگرفته شد تا دروغ بزرگ ديگري "پيروزي سياهي بر نور" به باور عمومي در آيد سران جنبش سبز به اسارت برده شدند، تمام وسايل ارتباطي ورسانه اي سبزها توقيف شد، جوانان سبز انديش را به خاك وخون كشيدند و... پس ازآنكه جانها را زخمي و دلها را جريحه دار واشخاص را ترور كردند، با برگزاري دادگاههاي نمايشي واجراي پروژه اعتراف گيري دست به ترور و از بين بردن شخصيتها شدند. پر واضح است كه ديكتاتور با اين محاكم نمايشي وتصوير سازي در رسانه ضد ملي در پي آن است تا شخصيت رهبران را بشكند و بدين طريق موجي را كه به دنبال آنهاست مأيوس نمايد.
آري رهبران جنبش سبز بسان سدِّ مرصوصي هستند كه موج سبز در پشت آنها آرام گرفته است كما اينكه ديديد و ديديم رهبران با درايت وشجاعي چون موسوي خاتمي وكروبي با ذكاوت و تدبير و با دعوت به سكوت چگونه سيل به خروش آمده در 25 خرداد را آرام و به انرژي ذخيره شده اي براي تداوم حركت و رويش "راه سبز اميد" تبديل كردند. بديهي است كه دولت كودتا چنين پتانسيلي را بر نمي تابد و به خيال خود در صدد است تا با ترور و از بين بردن شخصيت فكري و اعتقادي رهبران و ياران جنبش سبز به واسطه برگزاري دادگاههاي نمايشي اين انرژي را تخليه كند، وحتي باكي ندارد از اينكه اين موج سبز با شكسته شدن سدها تبديل به سيلي ويرانگرشود چرا كه اميد دارند با ايجاد مسيرها ي انحرافي پيش روي آن حركت توفنده سبز را از نفس بياندازند.
در آخرين حربه و مسير انحرافي، جعفري فرمانده سپاه در جمعی با عنوان "پيشکسوتان جهاد و شهادت" با استناد به روايات جديد و مجعولاتِ به اصطلاح"اعترافات ابطحي" حملاتي تند كرد و اتهامات بي پايه و اساسي را به آقايان خاتمي و موسوي خوئينيها نسبت دادکه قصد داشته اند رهبری را "از تخت به زير بکشند". نيز در همين راستا و در تداوم سياست "ترور شخصيتي"،از كسي كه قبلا او را "ترورشخصي" كرده بودند (يعني جانباز اصلاحات آقاي حجاريان) روز پنجشنبه 12شهريور ماه نامه اي 9 صفحه اي منتشر و از رسانه ضد ملي قرائت كردند، كه چه؟! همه چيز خوب است! زندان هتل است! به من خيلي خوش مي گذرد! ومن زنده ام! و...
به راستي دولت كودتا در اين انديشه است كه با اين اقدامات كثيف و خباثت بار وبا شكستن سدِّ فكري و شخصيتي اين عزيزان باور و اعتقاد ياران سبز را به ايشان از بين ببرد و آنها را از اين رهبران رويگردان نمايد.
حال پرسش اساسي اين است كه؛ آيا كودتاگران به عواقب شكسته شدن اين سدها فكر مي كنند؟ آستانه تحمل موج سبز تا كجاست؟ اگر اين موج اوج بگيرد به كدامين صخره ها خواهد كوفت؟
اميد است همچنان اين موج سبز در پشت اين سدها آرام بماند، تا روزهاي سخت تري كه در پيش است، تا روز مبادا... براي ايران آباد و آزاد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر