در تارنمای موج سبز یکی از هم وطنان در رابطه با آسیبشناسی تظاهرات سبزها در شهرستانهای کشور مطالبی را در مورد تظاهرات شیراز عنوان کرده بودند که بر آن شدم به سهم خودم این مقوله را در رابطه با شیراز به طور بازتری بررسی کنم.
پس از تهران شهرهای بزرگی مانند شیراز اصفهان تبریز مشهد و غیره نقش اساسی را دارند. این کلان شهر ها هیچ گاه از مبارزات مردمی دور نبوده و تاریخ ثابت کرده که نقش و اثرشان کمتر از تهران نیست.در سال های گذشته در این شهرها گهگاه اتفاقات و جنبش های کوچک و غیر منسجمی خودنمایی کرده حتی قبل از حوادث اخیر نیز شاهد حرکت های مردمی در شهرهای غیر از تهران بوده ایم. به عنوان مثال می توان به تظاهرات سال گذشته مردم مشهد تظاهرات جانبازان شیراز تجمع مردم شیراز در گورستان دارالرحمه در سال گذشته تظاهرات در تبریز و مواردی دیگر اشاره کرد. اما از انجا که در شرایط فعلی یک جنبش سراسری هدفمند و همه گیر در کشور در جریان است و می تواند به اندازه تعیین یک سرنوشت اهمیت داشته باشد می توان به مواردی در جهت بهبود شکل و انسجام حرکت های مردمی در شهرهای بزرگ اشاره کرد. برای این منظور به مسئله شیراز می پردازیم.
در روز قدس امسال هموطنانمان در سراسر ایران برای اعلام دوباره زنده بودن جنبش سبز خود و هشداری دیگر به دیکتاتورهای حاکم پا به میدان گذاشتند و به ندای هموطنان سبز خود که با تبلیغات خود خواستار حضور سبزی دیگر بودند لبیک گفتند. مردم شیراز نیز که همواره در مبارزه و ابراز بی زاری از استبداد در کنار دیگر هموطنان خود حاضر بوده اند در این روز از خانه های خود بیرون امده و به سمت خیابان های اصلی شهر حرکت کردند. جمعیت به خیابان های مرکزی و اصلی شهر رسده اما به جز چند دقیقه ای که در یکی از فرعی های خیابان ملاصدرا و کریم خان زند شیراز جمعیت به طور همراه و یک صدا قدم برداشته و شعار"نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" را سر دادند دیگر جمعیت ها که به طور پراکنده و در خیابان ها و فرعی های نزدیک به همان مکان بودند توسط بسیجی ها پراکنده و تهدید می شدند.
به عنوان نمونه یکی از هشدارها به مردم این بوده که به صف راهپیمایان سنتی قدس بپیوندید و زمانی که این هشدار با بی اعتنایی مردم روبرو میشود ماموران با آنها در گیر میشوند. جالب آنکه در انتخاب جهت حرکت و مسیر چند نفری از حاضرین که مسیری را پیشنهاد می کردهاند نمی توانستد صدای خود را در یک جمعیت یکجا و منسجم پراکنده کنند زیرا این جمعیت بود که در عین انبوهی پراکنده و ناهماهنگ بودند.
ذکر این نکته لازم است که از در تهران بنا به بافت شهری خیابان هایی نظیر ولی عصر کریم خان کارگر و انقلاب هیچ گاه در هنگام تظاهرات در این شهر چهارده میلیونی خالی نیستند و صد در صد جمعیت قابل توجهی به این مسیر های شناخته شده سرازیر می شوند. انگار که نام این خیابان ها و میادین نه تنها در حافظه تاریخی تهرانی ها که در ذهن همه ایرانی ها نقش بسته است.
در شهری چون شیراز اما قضیه اندکی فرق می کند. ابتدا به واسطه این که شهرهایی چون شیراز و تبریز کرمانشاه و اهواز هنوز آن حد از تمرین حضور چند صدهزار نفری را، آن گونه که در تهران شاهدیم از سر نگذرانده اند و حتی به نسبت مساحت دارای جمعیتی چون تهران نیستند. هنوز یک یا دو خیابان به طور ثابت در ذهن مردم برای تبدیل ان به صحنه حضور نقش نبسته و جمعیت هر چقدر هم زیاد، ممکن است که به طور پراکنده شکل بگیرد.
دوما روش آدرس دهی که مدت زیادی نیست شهرهای غیر از تهران را نیز پوشش می دهد هنوز به اندازه پایتخت جا نیفتاده، اما با تلاش هایی که فعالان دلسوز و مبارز جنبش سبز در این باره داشته و دارند می توان امید داشت که در نمایش های حضور آینده اطلاع رسانی و آدرس دهی به شکل بهتری انجام شود و در نتیجه مخاطبان بیشتری با آن روبرو شوند.
این را نیز یاد اور می شوم که مسائل این چنینی در برابر هدف اصلی جنبش که مطالبات صد ساله ملت ما را دنبال می کند کم اهمیت می نماید، اما بررسی و آسیب شناسی آن برای بهتر و منسجم شدن تجمعات اینده هم میهنان غیر پایتخت نشین مفید است. به امید انکه در مناسبت های آینده شاهد حضور زیباتر و منسجم تر همه ایرانیان در سراسر کشور باشیم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر