سهرابستان:
خامنه ای همواره علاقه دارد از موضع یک ناظر خارج از دعوا صحبت کند و بهمین دلیل جملات غیر مستقیم و افعال مجهولی که بکار می برد برای همگان روشن و مفهوم نبوده و لذا نیاز به ترجمه دارد. قبل از هر چیز باید به هوش سرشار و نکته سنجی دکتر سروش آفرین گفت که در نامه اش خطاب به خامنه ای می گوید:« شما حاضر بودید آبروی خدا برود اما آبروی شما نرود. مردم به دیانت و نبوت پشت کنند اما به ولایت شما پشت نکنند..» زیرا تمام اظهارات خطبه اول در همین راستا بود. مخلوط کردن نظرات شخصی با کلام علی در نهج البلاغه، و آنرا بعنوان سخنان علی بخورد مردم دادن، فقط از کسی برمی آید که آبروی خودش را بر آبروی علی مقدم بدارد. در اکثر موارد جملات را با کلام علی شروع و نتیجه گیری آنرا با نظر شخصی خودش بپایان می برد بدون اینکه با مصرف اندکی انصاف، مشخص نماید که تا اینجا نظر علی بود و از اینجا به بعد نظر شخصی وی. برای عوامی که پای خطبه ها نشسته بودند اینگونه تداعی می شد که عین جملات، همه متعلق به علی است.
فرازهای مهم خطبه اول بهمراه ترجمه
علی کسی نبود که بدون مدارای لازم دست به شمشیر ببرد. علی می گفت بگزارید با زمان و با تسامح و خوش رفتاری حق را به حق دار برگردانیم و آخرین چاره قاطعیت باشد. اول مرهم می گزاریم و اگر نشد آخر کار داغ می کنیم، چاره ای نیست. من دنبال جنگ نیستم دنبال هدایتم. وقتی مایوس شدیم شمشیر می کشیم. وقتی مدارا جواب ندهد وقت قاطعیت علوی است. من فتنه را علاج خواهم کرد و چشم فتنه را درخواهم آورد.
ترجمه: همه جملات نقل شده از علی، در مورد خوارج که یک گروه اندک منحرف مذهبی بوده اند می باشد. علی هیچگاه چنین عباراتی را در مقابل مردمش بکار نبرد، در حالیکه خامنه ای تلاش دارد تا با تحریف آن، تطبیقی برای منظور خودش بسازد. مردم ایران نه انحراف مذهبی پیدا کرده اند و نه تفسیر جدیدی از قرآن و دین ارائه داده اند و حرکتشان نه در مخالفت با مذهب است و نه در دفاع از آن، آنها بدنبال حق پایمال شده اشان و آرای تغییر یافته اشان هستند.خامنه ای با جعل این نقل قولها از علی، که در تمام موارد، بخش پایانی جمله از خودش بود و نه از علی، تلاش داشت به مخاطبین القاء نماید که اولاً او در جایگاه علی است و ثانیاً همه گونه مدارا و خوش رفتاری را انجام داده و تا توانسته مرهم گذاشته و هنگامی که مایوس شده، با قاطعیت علوی، با گذاشتن داغ، فتنه را علاج کرده است. از 23 خرداد تا 30 خرداد 7 روز بیشتر نیست و در همین 7 روز جناب رهبر همه گونه تسامح و خوش رفتاری و مرهم را در مقابل مردم مصرف نمودند و بعد از 7 روز هم به این نتیجه رسیدند که مدارا جواب نمی دهد و هنگام قاطعیت علوی و شمشیر کشیدن است. خوارج از زمان پیامبر ظهور نموده و در دوران عثمان به اوج رسیدند و بعد از 30 سال مدارا، علی ناچار شد با بخشی از آنها که بر علیه حکومت قیام مسلحانه کرده بودند درگیر شود و بر خلاف آنگونه که شما تلاش دارید وانمود کنید که همه آنها را نابود و چشم فتنه را درآورد، خوارج تا 300 سال بعد نیز وجود داشتند و بر علیه بنی امیه و بنی عباس فعالیت نمودند. صبر حکومت اسلامی در صدر اسلام 30 سال طول کشید و صبر حکومت اسلامی در عصر حاضر فقط 7 روز. بد نبود اگر خامنه ای برخی از خوش رفتاریها و مداراها و مرحم هایی که در این 7 روز نثار مردم کرده بود را نیز ذکر می نمود تا بی خبران مطلع شوند! مقایسه 14 میلیون ایرانی (بنا به آمار خودتان) که به میرحسین رای داده اند با خوارج، یکی از اشتباهات بزرگ خامنه ای در تصمیم گیریهایش برای آتش گشودن بر روی مردم بوده است.
علی برای پیروز شدن به دروغ و ظلم متوسل نمی شود. علی حتی با دشمنان خود با استدلال حرف می زد. او حتی در نامه به معاویه هم استدلال بکار می برد.
ترجمه: این قسمت را آقا وحید سهواً از روی نهج البلاغه یادداشت و دست رهبر داده بود و وی نیز بدون توجه کافی و ناخواسته آنرا خواند. بدلیل اینکه این مورد اشتباهی از دهان ایشان پریده لذا آنرا ترجمه نمی کنیم.
طلحه و زبیر با علی بیعت کردند ولی از همان اول علی گفت که بیعت اینها ظاهری است، بعداً با خروج آنها پیش بینی علی درست درآمد. وقتی فتنه براه انداختند علی به آنها گفت شما یک چیز کوچک را مایه اختلاف قرار دادید ولی اینهمه نکات مثبت را ندیده گرفتید.
ترجمه: اشکالی ندارد که ما هر تهمت زشتی را هم خواستیم به علی بزنیم تا چاره درمان خودمان را بکنیم. اینکه علی از همان روز اول بیعت طلحه و زبیر به بیعت آنها شک داشت و مراقب آنها بود، تهمتی سخیف به علی است که او را به قصاص قبل از جنایت که گناهی بزرگ است متهم می نمائیم. البته خامنه ای به این دلیل این تهمت را براحتی به علی می زند که بتواند موضع گیریهای قبلی خودش برای خودیهای نظام در جلسات خصوصی را توجیه کند و بگوید که دیدید من از همان روز اول در مورد خاتمی و هاشمی و کروبی و میرحسین درست می گفتم و قصاص قبل از جنایت هم نبود. وی معترضین را متهم می کند که به یک چیز کوچک مثل تقلب در انتخابات که آنهم برای مصلحت نظام بوده و همچنین چیزهای کوچک دیگری نظیر کشته شدن مردم و شکنجه و تجاوز، گیر داده و آنها را مایه اختلاف قرار داده، ولی اینهمه نکات مثبت نظام را نادیده می گیرند. اطلاق طلحه و زبیر به میر حسین و خاتمی و کروبی، علاوه بر اینکه موجب رنجش و خشم اهل تسنن می گردد، فقط در حوزه اختیارات امام علی است، جنابعالی که با ارفاق، معاویه هم محسوب نمی شوید.
عده ای به علی می گفتند برای خواباندن غائله سهم بیشتری از بیت المال به مخالفین بده و دلشان را بدست بیاور ولی علی مخالفت کرد.
ترجمه: میرحسین و کروبی و خاتمی طمع مادی داشته و سهم بیشتری از بیت المال می خواسته اند. افرادی نظیر جنتی و یزدی هم پیش رهبر واسطه شده اند که با دادن چند قرارداد نان و آب دار، دل اینها را بدست آورده و مانع از مخالفت آنان بشود ولی رهبر اینکار را انجام نداده است. زیرا قبلاً بیت المال را تقسیم و سند محضری زده و هیچکدام از مالکین آن حاضر نشدند از حق مسلم خود گذشت کنند. میرحسین و کروبی و خاتمی هم، خشمگین از اینکه سهمی از دلارها نبرده اند دست به تحریک مردم زده اند. حداقل همین که رهبر، پاک بودن رهبران جنبش سبز و کوتاه بودن دست آنها از بیت المال را تائید می کند جای خوشوقتی است.
علی مکرراً از مردم می خواهد که با او متملقانه و چاپلوسانه حرف نزنند و می گوید آنطوری که با پادشاهان و جباران حرف می زنند با من صحبت نکنید.
ترجمه: مردم مگر ندیدید هنگامی که مصباح در نماز جمعه تهران گفت که خامنه ای را خدا منصوب کرده و وظیفه مجلس خبرگان فقط کشف او بوده است، و یا وقتی که گلپایگانی رئیس دفتر رهبری نوشت که رهبر هر هفته جلسات خصوصی با امام زمان دارد و خودش یکبار در جمکران مکالمه این دو به عربی را شنیده است، رهبر چگونه سراسیمه از بیت بیرون دوید و گفت خاک بر دهان متملقین بپاشید و دستور برخورد با مصباح و گلپایگانی را داد؟ مردم مگر نمی بینید که اینهمه روزنامه آزادانه به رهبر انتقاد می کنند و سعی می کنند همانند پادشاهان و جباران با او صحبت نکنند و رهبر حتی دست مرتضوی را که می خواسه حکم توقیف این روزنامه ها را بدهد، چلاق کرده است؟
علی رفتارش با مخالفان و معارضان یکسان نبود و همه را به یک چوب نمی راند.
ترجمه: بدلیل تشبیه توهین آمیز مخالفین و معارضین و استفاده از واژه «به یک چوب راندن» که مختص چهارپایان است از ترجمه این بخش معذوریم.
فرازهای مهم خطبه دوم بهمراه ترجمه
مخاطب این سخنان، جریانها و شخصیتها و مسئولین سیاسی سابق و لاحق هستند. کسانی که مخاطب هستند تا کنون در درون نظام تعریف شده اند. درون نظام و برون نظام شعار نیست بلکه مبناهایی دارد. روش برخورد امام خمینی با مخالفین، با روش علی یکسان بود، هر دو اول با مدارا و مماشات رفتار نموده ولی وقتی که احساس خطر شد دیگر مدارا را کنار گذاشتند و برخورد کردند. امام با افرادی در حد نخست وزیر و رئیس جمهور و حتی بالاتر از رئیس جمهور هم برخورد کرد، همه آنها سوابق انقلابی زیادی هم داشتند، ولی با امام درافتادند.
ترجمه: مسئولان سابق، می شود خاتمی و کروبی و هاشمی، و لاحق، می شود میرحسین. بازرگان و بنی صدر و منتظری نیز کسانی هستند که با آیت الله خمینی درافتادند و وی با آنها برخورد کرد.باز هم مقایسه رفتار علی با خوارج با رفتار آیت الله خمینی با بازرگان و بنی صدر و منتظری و خوارج خواندن این افراد. باید دید تفکر خوارج چه بود و خواسته و نظر این آقایان چه می باشد، آیا امکان مقایسه ای وجود دارد؟تنها خواسته بازرگان از سران حکومت این بود که به قول ها و وعده های قبل از انقلاب خود وفادار مانده و آن قولها را زیر پا نگزارند، زیرا مومن هرگز عهدشکن نیست. بخشی از این قول ها و تعهدها شامل عدم دخالت روحانیت در حکومت، آزاد بودن زنان در انتخاب پوشش و اجباری نبودن حجاب، آزادی اندیشه های سیاسی و مذهبی و برقراری عدالت و رفع تبعیض بود.بنی صدر هم همان حرفهای بازرگان را تکرار می کرد باضافه اینکه می گفت به 11 میلیون رأیی که مردم به من داده اند احترام بگزارید و اینهمه کارشکنی نکنید. منتظری هم تنها خواسته اش جلوگیری از اعدام های دسته جمعی هزاران نفر در سال 67 بود که اکثرشان دوران محکومیت خود را سپری نموده و باید آزاد می شدند و هیچکدام مرتکب قتل نشده بودند و فقط دارای اندیشه سیاسی متفاوتی بودند. جالب است که خامنه ای هم تأئید می کند که اینها با امام درافتادند و نمی تواند به آنها تهمت بزند که بر علیه قانون اساسی و یا بر علیه اسلام حرفی زده یا حرکتی کرده اند. امروز هم میرحسین و خاتمی و کروبی نیز از حکومت خواستار لغو انتخابات تقلبی و عذرخواهی از مردم برای کشتارها و شکنجه ها و تجاوزها هستند و این یعنی در افتادن با خامنه ای.وی به آنها اخطار می دهد که تا امروز، هنوز آنها در درون نظام محسوب می شوند و نباید کاری کنند که به بیرون از نظام بیفتند که آنموقع رفتار دیگری با آنها خواهد شد. خامنه ای اگر فکر می کند این آقایان بدون شناخت طرف مقابلشان و آشنایی با رفتارهایش و آگاهی از خطراتی که پیش رویشان است در این راه قدم نهاده اند اشتباه می کند. سران جنبش سبز خودشان سالها است که داوطلبانه از دایره تنگ «درون نظام» بیرون رفته و در اقیانوس بیکران ملت غرق شده اند.
نظام با دگر اندیشان کاری ندارد. بحث دگر اندیشی نیست بلکه بحث شمشیر کشیدن بر روی نظام و خسارت زدن است که با آن برخورد می کنیم. انتقاد باید در چارچوب نظام باشد، با چنین انتقادی برخورد نخواهیم کرد.
ترجمه: از اشتباهات فاحش خامنه ای در این خطبه این بود که اقلیتهای مذهبی در ایران را بعنوان دگر اندیش مثال زد. دگراندیشان شامل افرادی می شود که با سیاستها و رفتار حکومت موافق نیستند و ربطی به مذهب و دین افراد و اقلیت و اکثریت بودن ندارد.خامنه ای در خطبه دوم دهها بار کلمه «نظام» را بکار برد و همه می دانند که وی به خودش می گوید نظام. انتظار مردم از این «نظام» خطیب نماز جمعه این بود که تشریح می کرد مردم معترض چگونه، در چه محلی و در چه تاریخی بر روی نظام شمشیر کشیده اند؟ دنیا بجز راهپیمائی میلیونی سکوت، چیز دیگری از این مردم یادش نمی آید، منظور نظام از شمشیر کشیدن، همان راهپیمائی صلح آمیز سکوت میلیونی است؟ میلیونها نفر در کمال بلوغ سیاسی و فهمیدگی بی نظیر، با سکوت کامل و بدون اینکه حرکتشان کوچکترین خسارتی در بر داشته باشد به خیابانها آمدند و اعلام کردند که از نظر آنها این انتخابات مخدوش است. خجالت آور است فردی که خود را رهبر می نامد جواب چنین رفتار متمدنانه ای را با خشونت و گلوله و کهریزک و تجاوز بدهد..
یکی از اصول انقلاب وصیتنامه امام است.
ترجمه: خامنه ای برای جبران خسارات ناشی از لغو سنت 20 ساله مراسم احیاء در آرامگاه آیت الله خمینی و همچنین جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد مرحوم طالقانی، با ذکر یاد طالقانی به او ابراز ارادت کرد بدون اینکه بگوید چرا اجازه نداده تا مراسم سالگرد این شخصیت اینهمه عزیز! برگزار بشود. ضمناً از آنجایی که نیروهای درونی نظام از رفتار توهین آمیز حکومت با خانواده آیت الله خمینی و برهم زدن مراسم احیای آنها مسئله دار شده اند، خامنه ای تلاش کرد تا جائی که امکان دارد از «امام» مایه بگزارد و بهمین دلیل وصیتنامه امام را یکی از اصول انقلاب نامید که باید همواره مورد رعایت قرار گرفته و به آن عمل شود.طبق «وصیت نامه امام» رهبر شدن خامنه ای متقلبانه و بر پایه دروغ و از اساس باطل است. اگر وصیتنامه ملاک باشد، وی از این مقام خلع است. آیت الله خمینی در این وصیت نامه می نویسد: «اكنون كه من حاضرم ، بعض نسبتهای بی واقعیت به من داده می شود، لهذا عرض می كنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود مورد تصدیق نیست، مگر آنكه صدای من یا خط وامضای من باشد، با تصدیق كارشناسان، یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»در صورت جلسات مجلس خبرگان ضبط است که نمایندگان این مجلس نسبت به خامنه ای نظر مساعدی نداشته و به افرادی دیگر و همچنین به شورای رهبری تمایل داشته اند، در نتیجه عده ای سراغ احمد آقا فرزند آیت الله خمینی رفته و او را وادار کردند که بیاید و به نمایندگان مجلس خبرگان بگوید: «امام فرمودند ایشان (خامنه ای) شایستگی رهبری را دارند.» و با این ترفند خبرگان را در محظور اخلاقی قرار داده و آنها فقط بدلیل این نقل قول حاج احمد آقا، به خامنه ای رای دادند. در حالیکه این نقل قول حاج احمد آقا بر اساس وصیتنامه پدرش باطل و از درجه اعتبار ساقط است زیرا پدرش بصراحت وصیت کرده بود که :«آنچه به من نسبت داده شده یا می شود مورد تصدیق نیست ، مگر آنكه صدای من یا خط وامضای من باشد، با تصدیق كارشناسان، یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.» مگر خود آیت الله خمینی محظوری داشت یا از کسی ترسی داشت که صراحتاً در وصیتنامه اش اسم خامنه ای را بعنوان رهبر بعدی بیاورد و اینهمه واژه شورای رهبری را بجای رهبر بکار نبرد و یا حداقل در زمان حیاتش دستور دهد وی را بعنوان جانشین رهبری انتخاب کنند، همانگونه که آقای منتظری را به این سمت انتخاب کرده بودند.بنابر این خامنه ای بهتر است سراغ «وصیت نامه امام» نرود. در همین وصیت نامه، بکرات و اکیداً توصیه شده که نیروهای مسلح وارد سیاست نشوند که رعایت آنرا امروز بوضوح شاهد هستیم.
در کشورهای غربی هیچکدام از احزاب حق مخالفت با نظام را ندارد، مراجعی شبیه به شورای نگهبان دارند که جلوی آنها را می گیرد و با آنها برخورد خشن هم می کند.
ترجمه: باید به افراد ناآگاه القاء نمود که این رفتار خشونت آمیز حکومت توجیه دارد و حتی در کشورهای اروپایی هم با مخالفین نظام برخورد خشن می کنند. اولاً در کشورهای اروپایی رهبر و ولایت فقیه ندارند که «نظام» هم داشته باشند و ثانیاً احزابی هستند که با اصل حکومت مشکل دارند و خواستار دگرگونی اساسی و تغییر قانون اساسی هستند ولی باز هم حق شرکت در انتخابات را داشته و حتی در پارلمان نماینده دارند. در فرانسه همین چند سال پیش کاندیدای یکی از همین احزاب برانداز به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری رسیده و نزدیک بود که رئیس جمهور هم بشود. مراجعی شبیه شورای نگهبان هم ندارند که فقط موافقین حکومت را تائید صلاحیت کند. اساس پیشرفت اروپا در این است که حکومتها یکدست نبوده و احزاب مخالف و منتقد بسیار قدرتمند در صحنه هستند و مطبوعات و رسانه های آزاد نیز بعنوان رکن پنجم دموکراسی انجام وظیفه می کنند. رهبر بفرمایند که این برخورد خشن با احزاب مخالف در کدام کشور اروپایی اتفاق افتاده که فقط ایشان خبردار هستند و در کجای اروپا نهاد عقب مانده ای همچون شورای نگهبان برای رد صلاحیت افراد و تقلب در انتخابات دارند.
قرآن می گوید تواصوا ، یعنی مراقبت افراد دیگر باشید.
ترجمه: تواصوا، از توصیه و سفارش می آید و هیچ ربطی به مراقبت که واژه ای اطلاعاتی است ندارد. تفسیرهای وارونه از قرآن توسط این حکومت بقدری زیاد است که روالی عادی شده است.
بجای اقتدار نشان دادن در مقابل قدرتهای استکباری، انفعال نشان دادن خطا است. این خطاست که برخی فکر کنند علاج مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور این است که در مقابل دشمن مستکبر، سلاح را بیاندازد.
ترجمه: تنها راه تعامل و رفتار با کشورهای جهان، با سلاح و قدرت است. اگر سلاحت قوی نباشد تحویلت نمی گیرند. اولین و بدترین مرض دیکتاتورها همین است که بجای تکیه بر مردم و راضی نگه داشتن آنها، به نیروی نظامی و توپ و تانک دلخوش می کنند و ثروت ملی کشورشان را برای خرید این آهن پاره ها هدر می دهند. وقتی فکر رهبر این است که هرگز نباید در مقابله با دنیا سلاحش را بیاندازد، هیچگاه برای حل اختلافات و مشکلاتش با کشورهای دیگر، که در دنیای امروز امری عادی است، سراغ راه حلهای منطقی و دیپلماتیک نرفته و بجای قاعده عقلانی امتیاز دادن و امتیاز گرفتن و حسن معاشرت و دوستی با دیگر کشورها، فقط بدنبال پیشرفته ترین سلاحها و ترسانیدن آنها باشد.
چرا بعضی می گویند اعتماد مردم از نظام سلب شده؟ 85 درصد که پای صندوق می آیند خود همین نشان اعتماد مردم به نظام است.
ترجمه: این نظام هیچ راهی برای تغییر مسالمت آمیز ندارد. اگر اکثریت مردم کشور هم با نظر خامنه ای مخالف بوده و خیلی متمدنانه بخواهند با رفتن بپای صندوقهای رای، تفییری در وضعیت بوجود بیاورند، رهبر این حضور آنها را رای مثبت مردم به خودش ترجمه می کند. جالب این است که وی هیچگونه توجهی به محتوای آراء و اینکه مردم چه رایی داده اند ندارد بلکه صرف انگشت زدن آنها پای برگه رای را رای بخودش تفسیر می کند. طبیعی است که وقتی 40 میلیون نفر در 22 خرداد در انتخابات شرکت و با انگشت زدن، به رهبر ابراز ارادت می کنند، دست ایشان برای اینکه ساعت 11 شب همانروز دستور تغییر آرای 7 میلیونی احمدی نژاد به 24 میلیون را بدهد باز می شود، بالاخره 40 میلیون نفر، 85 درصد واجدین شرایط، به «نظام» رای داده اند و جناب «نظام» خودش می داند که رئیس جمهور شدن کدام فرد به مصلحت «نظام» است.
جمهوری اسلامی مفتخر است که در چارچوب اسلام و قرآن حرکت می کند.
ترجمه: اسلام و قرآن قویاً این تهمتهای خامنه ای را رد کرده و اظهار می نمایند که در اسلام و قرآن جواب دادخواهی مظلوم را با گلوله نمی دهند، مردم را با باطوم و شوک برقی در خیابان نمی زنند، افراد را فله ای نمی گیرند ببرند زندان و چند ماه در انفرادی رهایشان کنند تا سر فرصت اتهامی برایشان پیدا کنند، هیچ فردی، حتی بجرم اراذل و اوباش بودن را از حقوق خود محروم ننموده و آنها را به جهنم کهریزک نمی فرستند چه رسد به بهترین و پاک ترین فرزندان این کشور را، دستور نمی دهند که برای خرد کردن شخصیت مخالفین به آنها تجاوز کنند و در نماز جمعه مردم را بَبو فرض نمی کنند.
در مسابقه فوتبال تیم ایران گل زد، جوانها در قهوه خانه ای در آفریقا کف می زدند و می گفتند پیروزی ایران پیروزی ما است.
ترجمه: نمونه ای از گزارشات دقیق و کاملاً راست! سفیران بی سواد احمدی نژاد، که سیاستهای خارجی نظام بر اساس آن تدوین می گردد.
همه بدها و دزدها و شمرهای عالم با جمهوری اسلامی دشمن هستند ولی ملت فلسطین دوست این نظام است.
ترجمه: ترجمه دقیق این بخش برای جوانان کشورمان بدآموزی دارد و آنها را به این نتیجه می رساند که اگر می خواهند علم و تکنولوژی تولید کنند و در آزادی و دموکراسی زندگی کنند، حتماً باید دزد یا شمر بشوند، زیرا همه علوم و تکنولوژی و پیشرفت، نزد همین دزدها و شمرها است. بخش اعظم واردات ایران از دارو و تجهیزات پزشکی گرفته تا گندم و میوه، از همین دزدها و شمرها است. البته رهبر از هیچکدام از مصنوعات و اختراعات و تولیدات شمرها استفاده نمی کند بجز همین میکروفن و سیستم صوتی نماز جمعه و دوربینهای پخش مستقیم و چند قلم مختصر دیگر.
حرکتهایی برای انحراف نظام انجام شد که خدای متعال هوشیار بود و مانع شد.
ترجمه: بدلیل اینکه مترجم، همانند رهبر، نظارتی بر اعمال خداوند و تشخیص هوشیار بودن خداوند و تعیین مصداق برای آنرا ندارد، لذا در این بخش امکان اظهار نظر منتفی است.
هفته آینده جمعه روز قدس است. امسال هم به توفیق الهی و به هدایت الهی مردم ایران در این روز راپیمایی خواهند کرد. روز قدس فقط متعلق به قدس است و نباید اجازه داد شعار دیگری مطرح شود.
ترجمه: همه این روضه ها را خواندم که به همین جمله آخری برسم. بالاخره 85 درصد مردم که به رهبر رای اعتماد داده اند و اعتمادشان به «نظام» را اعلام کرده اند، پس نگرانی برای راهپیمائی روز قدس وجود ندارد.این جمله خامنه ای نشان می دهد که حکومت برای اینکه به دنیا نشان دهد که همه چیز تمام شده و به مردم هم بباوراند که کاری از دستشان ساخته نیست و بتواند نگرانی عمیق از بازگشایی مدارس و دانشگاهها را بنحوی درمان کند، نقشه پلیدی کشیده است. رهبر در جلساتی که با فرماندهان نظامی کودتا داشته به این نتیجه رسیده که روز قدس را با جمعیت مصنوعی برگزار نمایند. واژه ای که هفته گذشته از دهان رهبر پرید که حوادث اخیر یک «رزمایش» بوده، برآمده از همان جلسات «قدس درمانی» است.خامنه ای بار دیگر یکی از بزرگترین اشتباهات عمرش را مرتکب می شود. او می خواهد از روستاها و شهرستانها، اتوبوس اتوبوس جمعیت جمع کرده و به تهران بیاورد تا روی تهرانیها را کم کند؟ هنوز بچه تهرونی ها را نشناخته است.باید این تهدید رژیم را به یک فرصت برای خودمان تبدیل نموده و به همه سبزهای شهرستانی اطلاع دهیم که در کاروانهای قدس حکومت شرکت نموده و با اتوبوس مجانی آنها به تهران بیایند تا بتوانند به برادران خود در پایتخت ملحق شوند. ظاهراً با مکر حکومت، سبزها می روند تا به دستاوردهای بزرگی در روز قدس دست پیدا کنند. حکومت خودش دارد برای ما جمعیت جور می کند. آن چهارصد هزار سربازی هم که قرار شده ارتش و سپاه از سراسر کشور برای این «رزمایش» بیاورند دقیقاً همان جوانهایی هستند که ما علاقه داریم بتوانند بیرون از فضای پادگان و تبلیغات مسموم عقیدتی سیاسی، پیام خواهران و برادرانشان را شنیده و چشم و گوششان کاملاً باز شود.با توجه به نقشه حکومت برای برگزاری راهپیمایی روز قدس با جمعیت مصنوعی، هیچگونه برنامه ای برای سرکوب تظاهرات وجود نخواهد داشت، زیرا حکومت یکی از این دو طرح را می تواند اجرا کند، یا تظاهرات را لغو و با هر گونه تحرکی برخورد کند، یا اینکه گارد سرکوبگر را از دید مردم و دوربینها و ناظران جهانی دور کند تا بخیال خودش نمایش تظاهرات را برگزار کند. تظاهرات مردمی همزمان با حضور گارد در خیابانها امکان ناپذیر است.بهترین فرصت برای جنبش سبز فراهم گردیده تا با همت عالی، در محلات راه افتاده و خانه بخانه افراد را برای راهپیمائی سرنوشت ساز جمعه 27 شهریور دعوت کنند.
سهرابستان
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر