در دنباله انواع و اقسام شعبده بازیهای اماتورمابانه، گزارش هیات ۳ نفره قضائی و اتفاقات چند روز گذشته، خود مصداقی بر نازل بودن سطح تفکر وجدان اخلاقی، اجتمأعی و سیاسی گروه حاکم است. محک زدن طرف کودتا با همکاری شیخ مبارز با این هیات و سکوت به موقع و استراتژیک موسوی زمینهساز افشای دوباره کارخانه دروغساز کودتاچیان شد. از سوی دیگر نیز تلاش حکومتیان برای قطع اطلاعرسانی دقیق در این عصر، به کلنجاری بیحاصل برای آنها تبدیل شدهاست.
نبوغ ویژه کودتاگران در دروغ گفتن و وارونه جلوه دادن حقایق با میزان بالا یا پایین بودن وجدان لمپنی تفکر زیر بنائی رهبران و کارگزاران آنها رابطه مستقیم دارد. مسیر و نوع تفکر جریان حاکم در ایران خیلی نزیک به نظامیان کودتاگر کشورهای کوچک آمریکای جنوبی دهه ۱۹۸۰ نظیر السالوادر، پرو و هندوراس با تشکیل جوخه های آدم کشی و شکنجه در خیابانها و دادگاه هأیی به سر کردگی "خودیها یشان" میماند تا مدل رضا خان و فرانکو که یک سر و گردن قلدرتراز این نوع بساط بودند.
دست کم گرفتن هوش و ذکاوت مردم و به خصوص نسل بعد از انقلاب به وسیله رهبران کودتا به حربهای بر ضد خودشان تبدیل گردیده. آنها عاجز از تشخیص روند شکل گیری بی اعتمادی مطلق مردم به ماشین دروغ سازیشان در ۴ سال گذشته هستند. گزارش هیات ۳ نفره تنها به رادیکالیزه شدن بیشتر جنبش و قطع کوچکترین امید آندسته از مردم که حسابی جدید برای رئیس تازه نفس قوه قضأییه باز کرده بودند منجر خواهد شد.
جریانات شکل دهنده تفکر و بینش سیاسی، اجتماعی و بین المللی کودتاچیان به صورتی عریان با این گزارش و انتشار متن بسته پیشنهادی اشان برای مذاکره با گروه ۵+۱ نمایانگر دنیأیی بسته و بسیار کوچک از "خودی های" حکومت در مناصب مختلف میباشد. ناتوانی آنها در درک پیچیدگیهای دنیای بیرون از چهارچوب خود ساخته شان قطعا به سرنگونی سریعتر آنها منجر خواهد شد، همانطور که برنامه ریزی ناشیانه عوامل کودتا در سه ماه گذشته به گسترده شدن هرچه بیشتر امواج حق طلبی منجر گردیده.
ایکاش تا دوردسترین مناطق ایران امکان دسترسی به متن گزارش هیات عادل قضأیی بود، تا حتّی هموطنان محروم از روزنامه و اینترنت نیز به تو خالی بودن عدالت مسلکی حکومتیان بیش از این پی میبردند. پوشیده نیست که ترکیب این هیات نیز از دست همان هیات معروف شورای نگهبان برای بررسی اعتراضات به تقلب و بقیه هیاتهای پیشنهادی حکومتیان بود. مردم چیزی بیشتر از این انتظار نداشتند.
مطمئنا حرکت بعدی این گروه به همین اندازه بی تدبیر و نارس خواهد بود. دستگیری موسوی و کروبی یا لغو راهپیمأی روز قدس، حمله به سبزهای شرکت کننده و شاید گزارشی جدید در رابطه با وابستگی شکنجه گران کهریزک با اصلاح طلبان (مانند قتلهای زنجیره ایی و اتفاقات ۱۸ تیر۷۸ ) و غیره که در نهایت انجام همه و یا یکی از آنها فقط به تکثیر انرژی جنبش و تولد بیشتر پارتیزانهای سبز از جنس همرزمان کروبی، موسوی، ستار خان و باقر خان میانجامد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر