بعد از كودتاي 28 مرداد ، غبار مرگ سراسر كشور را فرا گرفته و پرده افسردگي و ياس بر همه دلها كشيده و جغدان زشت پيكر شاخسارهاي گلستان ايران را جولانگاه خود قرار داده و نواي دلخراش سر مي دادند ، نطق هاي بيشرمانه چند نفر از دزدها و طرد شدگان ، غاصبانه از جايگاه نمايندگان ملت و به نام ملت چون تازيانه هايي دردناك ارواح داغديده را به هيجان و ارتعاش در مي آورد و از طرفي خفقان افكار و سانسور شديد مطبوعات عقده دل ها را در گلوها خفه كرده و اين تالمات روحي با گراني معيشت و تضييقات اجتماعي گره خورده بود.
بسیاری از خانواده ها دیگر پیچ رادیو را باز نمی كردند و نظر به صفحه روزنامه ها نمی انداختند و در حالی كه اشك بر دیده داشتند شاهد محاكمه نماد آزادگان ایران زمین بودند كه چگونه گاه گاه سكوت آن خرابه ماتمكده را با مدافعات مردانه خویش بر هم می زد و جنب و جوشی در دلها و زبان ها و گفتار ها جاری می ساخت و راه آزادی را از برای ملت ایران می گشود(1).
قبول چنین احوال ننگین و تحمل چنین شرایط سنگین برای هر فرد كه مختصر جوهر غیرت و ضعیف ترین اعتقاد به حقیقت و آخرت داشته یا صاحب وجدان انسانیت باشد بسیار بسیار دشوار بود. ملت ایران كه از یك طرف ثمره فداكاری و زحمات چند ساله خود را بر باد رفته می پنداشت واز طرف دیگر تسلط یك مشت افراد پلید ستمكار بر سرنوشت و آینده مملكت را حاكم می دید و با افزایش فشارها و سختی های تازه روزنه های امید را یكی پس از دیگری مسدود می یافت به ندای امید بخش اعتراض به محاكمه دكتر مصدق و دیگر آزادی خواهان لبیك گفت و با خروش و حضور در تظاهرات 21 آبان ماه 1332 برگ زرین دیگری به تاریخ این مرز و بوم افزودند.
ملت ایران بی توجه به سخنان سر لشكر نادر باتمانقلیچ رییس ستاد ارتش، كه دو روز قبل از برگزاری تظاهرات 21 آبان در اجتماع افسران در آمفی تئاتر دانشكده افسری، ضمن حمله به فراخوان تظاهرات نهضت مقاومت ملی گفته بود اگر قرار باشد ما 14 میلیون را بكشیم، می كشیم تا بر یك میلیون نفر حكومت كنیم ، با تعطیلی بازار و دانشگاه و مدارس یكپارچه از دانشگاه و خیابان های بوذرجمهری ، ناصر خسرو، خیام، پهلوی (ولیعصر) شاهآباد (جمهوری) و میدان بهارستان به تظاهرات و سر دادن شعار برخواسته و با ماموران انتظامی كه در صدد متفرق كردن و بازداشت مردم بودند به مقابله پرداختند به طوری كه عده ای زیادی از هر دو طرف مجروح شدند.
تعداد دستگیر شدگان به حدی بود كه ابتدا به پادگان های نظامی جی و مهرآباد منتقل كردند و روز بعد ده ها نفر را با قطار فوق العاده و خودروهای نظامی به نقاط مختلف كشور و جزیره خارك فرستادند. در میان زندانیان همه نوع افراد دیده می شد از كارمند و بازاری و دانشجو گرفته تا دانش آموز و كارگر و حزبی.
فردای 21 آبان مغازه های چند تن از بازاریان و كسبه كه در اعتراض به دستگیری و ضرب و شتم مردم اعتصاب كرده بودند، به وسیله اوباشان و مزدوران رژیم در پناه ماموران فرمانداری نظامی غارت كردند و چون نتوانستند از تعطیلی بازار جلوگیری كنند قسمتهایی از سقف آن را خراب كردند.
خبر های تظاهرات 21 آبان 1332 در مطبوعات سراسر جهان منتشر شد و خشونت های رژیم كودتا در سركوب مردم بی گناه غیر مسلح مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت و سندی بر رسوایی هر چه بیشتر كودتاچیان شد.
1- قسمت هایی بر گرفته از نشریه بدون شماره و تاریخ تعلیماتی مقدماتی نهضت مقاومت ملی - اسناد نهضت مقاومت ملی ایران جلد 5
برگرفته از: وبلاگ با مردم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر