مصطفی معیین:
این جهان آئینه کردار ماست
خوب یا بد هرچه هست آثار ماست
ظلم و عدل و علم و جهل و صلح و جنگ
لطف و خشم و مهر و قهر و نام و ننگ
اهل عشق ، اهل علم ، اهل تخت
کار ما کردند هم آسان و سخت
یک طرف خونخواری چنگیز بود
یک طرف شمس الحق تبریز بود
گاه در دستی تبر بود و تشر
گاه در کلکی قلم بود و هنر
اهل علم آمد به دانائی فزود
اهل عشق آئین زیبائی گشود
عالمان اندیشه را پیراستند
عاشقان انگیزه را آراستند
اهل علم آمد طبیبی پیشه کرد
اهل عشق آمد حبیبی پیشه کرد
اهل علم آمد که داروئی کند
اهل عشق آمد که جادوئی کند
اهل علم آمد دوا آمد پدید
اهل عشق آمد شفا را آفرید
اهل علم آمد که تردستی کند
اهل عشق آمد که سرمستی کند
اهل تخت آمد حکومت دار شد
خلق از کردار او بیمار شد
با زبان صدها اسیر آزاد کرد
در نهان با مردمان بیداد کرد
اهل تخت آمد که نادانی کند
هرچه آبادیست ویرانی کند
حاکمان بس جنگجوئی کرده اند
بیشتر درنده خوئی کرده اند
حاکمان اندیشه در غل کرده اند
عاشقان دنیا پر از گل کرده اند
حاکمان خود عاقبت گم کرده اند
عاشقان خود وقف مردم کرده اند
با تبر ، دنیا به زحمت می رسد
با هنر دنیای رحمت می رسد
جنگجویان با جهالت تاختند
عاشقی ها این جهان را ساختند
جنگجویان در جهان بازنده اند
عاشقان در طول دوران زنده اند
۱۳۷۶/۱۲/۲۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر