فرید مدرسی
امروز سالروز تولد «محمد قوچانی» است. همواره رسم است که در سالروز تولد افراد، جشنی برگزار میشود و دوستان و آشنایان گردهم میآیند و برای آن فرد هدیه میآورند و و این روز را پاس میدارند و به بزم مینشینند. امروز که محمد قوچانی در آستانه سه ماهگرد در بند بودن، بهسر میبرد، شاید بزرگترین هدیه به او، آزادی است. آیا بندگان قادر به اعطای چنین هدیهای هستند؟!
اما آنچه ما به آن اعتقاد داریم، این است که «آزادی» هدیهای الهی است که خداوند آن را به انسان عطا کرده است. پس چگونه هدیه الهی توسط بندگان نقض میشود و قوچانی در حال حاضر از آن بینصیب است؟ آیا هدیهای الهی میتواند از سوی بندگان سلب یا اعطا شود؟
در یک سو سلب آزادی را از سوی بندگان میپنداریم و دیگر سو، معتقد به آزادی هبه شده از سوی خداوند که قادر مطلق است، هستیم. برای پاسخ به این تناقض، باید یک طرف کاذب باشد و طرفی دیگر حقیقی. بر اساس باورهایمان، امروز که میخواهیم گردهم جمع شویم و سالروز محمد را جشن بگیریم، حصارهای زندان کاذب است و او در حقیقیت، آزادی مطلق دارد؛ آزادیای که خداوند عطا کرده است و بنده در میان بدیها و خوبیها قرار دارد. او مختار است که خوبیها را برگزیند و حریت را به ارمغان آورد، والا با برگزیدن بدیها آزدی را نقض و خواسته یا ناخواسته در حصار بدیها قرار میگیرد و اینجاست که آزاد نخواهد بود و در بند هوا و هوس جای میگیرد. بنابراین دیوارهای زندان حصاری کاذب است و بازداشت حقیقی، تبعیت از امیال ناپاک دنیوی.
بدین سان، محمد قوچانی آزاد است و این هدیه الهی هیچگاه از او سلب نمیشود. آنانی در بازداشت بسر میبرند که تاب تحمل نقدهای او را ندارند و نوشتههایش همچون ناقوس آگاهی، خواب ناآگاهی را از چشمانشان ربوده و در صبحگاه آزادی، اجازه سر در برف فرو بردن را نداده است. او هر آنچه به آن باور داشت و به حجیت رسیده بود، بیان میکرد و به اجرا در میآورد و آنچه مذموم قلمداد میکرد را به کناری میانداخت و به طرد و نفی آن میپرداخت؛ یعنی خوبیها را در میان بدیها انتخاب میکرد و رفتارش را بر آن اساس به نمایش میگذاشت.
امروز در سالروز تولد محمد، اگرچه او در کنارمان نیست که جشن سیویک سالگیاش را با ما برپا دارد، اما آزاد است؛ چراکه در بند هوا و هوس قرار نگرفته است و اسیر مطامع دنیوی نیست. او در حصارهایی کاذب قرار گرفته است که مقطعی است و انشاءالله در آیندهای بسیار نزدیک برطرف میشود. اما آنانی که در بند جاهطلبی، خوخواهی، نیرنگ، طمع، دروغگویی و هزاران صفت ناپاک قرار گرفتهاند، اگر در تمامی دنیا هم سیر و سفر کنند، باز در واقع زندانی هستند و مزه آزادی حقیقی را نچشیدهاند. آنانی که آزادی حقیقی را در بر دارند، هیچگاه در بند نخواهند بود؛ هرچند چند روزی در بازداشت بهسر برند.
به امید رهایی محمد قوچانی و تمامی آزادیخواهان حقیقی از بندهای کاذب
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر