مراسم شب نوزدهم رمضان، مطابق سنت سالهای گذشته، توسط نهضت آزادی ایران (شاخه زنجان) و با حضور اعضا و علاقهمندان و طیفی از فعالان سیاسی برگزار شد.
به گزارش موج سبز آزادی، در ابتدای مراسم آقای سعید محمدی، عضو نهضت آزادی، به فرازهایی از نامهی امام علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) اشاره کرد و سپس جناب آقای احد رضایی، عضو شورای مرکزی و مسئول شاخه نهضت آزادی در زنجان، به موضوع فتنه از دیدگاه قرآن پرداخت.
وی در ابتدا با اشاره به شرایط خاص انتخابات و حوادث پیش آمده پس از آن، شرایط حاکم بر جامعه را مصداق فتنه خواند و دلیل انتخاب موضوع بحث را نیز همین دانست.
خلاصهی سخنرانی وی را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
واتقوا فتنه لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصه واعملو ان الله شدید العقاب
(آیهی 25 سوره ی انفال)
در این آیه بیان شده است که بپرهیزید از فتنه هایی که فقط ستمکاران را در خود فرو نخواهد برد،یعنی خیال نکنید ستمی که پیش آمده دامنگیر عده ای خاص میشود و شما از آن ایمن و بدور خواهید بود.بعنوان مقدمه باید دید نقش آشوبها و فتنه ها در حیات آرمانی انسان چگونه بوده است و با تحلیل این فتنه ها و تقسیم بندی آنها در نهایت به بحث قرآنی مسئله رسید.باید میان دو فتنه در جوامع انسانی تفاوت قائل گشت:
1) بروز رویدادی که آدمی را با نظر به ابعاد مختلفی که دارد سردو راهی یا چند راهی قرار میدهد که بعضی از آن راهها مطابق اصول و قواعد عالی حیات اند و موجب به مقصد کشیده شدن انسان است و بعضی دیگر بر خلاف جهت آن اصول بوده و به سقوط و بد بختی منتهی میشود.این فتنه ها یکی از ضرورتهای حق جویی و حق یابی آدمیان است و اگر در تاریخ بشری بررسی شود بی شک نقش بسزایی در تحرک بخشیدن اراده ی انسانها برای حق جویی و حق یابی دارند.در واقع یکی از حکمتهای خداوندی است که از خمودگی و آلودگی در موقعیت های تثبیت شده انسانی و جوامع جلوگیری میکند.
هر انسان هوشیار و آگاه در دوران زندگی خود با فتنه های گوناگونی روبرو است و اینگونه نیست که انسان باشی و زندگی کنی ولی مورد فتنه و آزمایش قرار نگیری.این بعنوان یک اصل کلی در تعبیرات علی(ع) نیز آمده است:مبادا بخواهید خداوند شما را مورد فتنه و آزمایش قرار ندهد،این کار شدنی نیست چرا که در قاموس نظام هستی و خلقت بحث فتنه ماندگار است و پا بپای انسان در حرکت.فقط از خدا بخواهید از این فتنه ها با موفقیت بیرون بیایید.حضرت بلافاصله به ذکر دعا میپردازند و از تاریکی فتنه به خدا پناه میبرند تا بتوانند در موقعیتهای فتنه در نهایت موفق شوند.بنابراین روشن است که این بحث مختص آشوبهای اجتماعی و سیاسی نیست.
انسان درباره ی کوچکترین خطورات ذهنی و قلبی خود مورد آزمایش قرار میگیرد که بلحاظ قانونمندی هستی و خلقت امری بدیهی ست.گاهی خواسته ای شهوانی و غریزی ما را به کاری وادار میکند که عمل به آن،خلاف اصول و قوانین و راه حیات طیبه است و اگر از این خواسته صرف نظر کنیم راه حق را پیموده ایم و پله ای عظیم از حیات تکاملی را پشت سر نهاده ایم.گاهی اشتباه ناچیزی از فرد یا گروهی موجب قرار گرفتن بر سر دوراهی میشود:آیا آن فرد یا گروه را به اندازه ی اشتباهشان مجازات نمائیم یا از روی لجاجت و خودخواهی نابودشان کنیم؟مقام و منصبی که با رای مردم بدست آورده ایم آیا بشکل سلاحی برنده در می آوریم و با نیروی خودخواهی بر سر انسانهای دیگر فرود می آوریم یا بشکل معقول و منطقی بکار میبریم؟همه اینها فتنه هایی است که در حیات انسان پیش می آید خصوصا برای افرادی که در مسندهای حساس قرار گرفته اند.موقعیت،زن،فرزند،مال...همه اینها در فرهنگ قرآنی فتنه نام دارد که در مورد آنها مورد آزمایش قرار میگیریم.
به طور خلاصه تا زمانی که رویدادهای زندگی قابل تقسیم بر حق و باطل است و تا هنگامی که در عمل دو عامل متضاد یعنی خود طبیعی انسان و خود انسانی اش(خود انسانی مجسم و الگوی آن علی ست و خود طبیعی یعنی اکثریت افراد بشر)قدرتی برای فعالیت در درون آدمی داشته باشند،برای حیات آدمی راهی جز مسیر فتنه ها وجود ندارد.
2) نوع دیگر، فتنه هاییست که بدست حیوانات انسان نما(از لحاظ ظاهر انسان هستند اما دارای خصلتهای بد و حیوانی میباشند)بوجود می آیند و جوامع را در تاریکی غوطه ور میسازند.در این نوع فتنه از تفکیک حق و باطل جلوگیری میشود و در آن انسانهای ضعیف تلفات بیشتری را متحمل میشوند.
آشوب و آشوبگری را میتوان چنین تعریف کرد:فعالیتها و هیجانات سردرگم درباره ی حوادث و واقعیتهایی که دارای ابعاد مرکب از حق و باطل باشد(نوعی از آمیختگی از حق و باطل).در هیچ آشوب تاریخی یک طرف به تمام معنا باطل و طرف دیگر بتمام معنا حق نیست.(مگر پیامبران و امامان که با وحی و هدایت خالق متعال همراهند).
هر آشوب و فتنه ای دو جنبه دارد:
اولین جنبه منفی آن شامل تباهی های انسان است مانند در هم ریختن ارزشهای ثابت شده اصیل و پایدار.بعنوان مثال ارزش حیات انسان بقدری است که نمیتوان با یک فتوا،دستور،توجیه آن را از بین برد.دومین جنبه ی منفی،برهم خوردن واقعیت هدفها و وسیله و جابجا شدن آنهاست که باید از محاسبه تفکیکی برخودار باشند.رنج آورترین پدیده فتنه همین مکتبهای خودساخته ی انسانهای خود محور است که سمبل آن ماکیاولی ست و مکتبی که بنام وی ثبت شده است.البته طبق معتقدات دینی ما قبل از آن معاویه بنیانگذار اصلی آن بوده است.کسی که بنام خدا،دین،ارزشهای انسانی،همه چیز را ببازی گرفت.یکی دیگر از جنبه های منفی که میتوان برشمرد،پوچ شدن اصول و قوانین تثبیت شده بدون احساس ضرورتی برای تفکیک دو نوع صحیح و باطل آن از یکدیگر بدین صورت که هیچ جدایی بین حق و باطل انجام نشود.
تجربه اندوزی و عبرت گیری را میتوان یکی از جنبه های مثبت فتنه دانست.متاسفانه با تحلیل کافی از همه رویدادهای فتنه انگیز این حقیقت را باید پذیرفت که با توجه به آگاهی های محدود مردم عادی و گرایش های بی اساس آنها جنبه مثبت فتنه در برابر جنبه ی منفی آن معمولا ناچیز است.بدلیل اینکه عبرت گیری و تجربه اندوزی در رویدادها برای مردم عادی بقدری اندک است که گویی آن رویدادها در خلاء وجود آمده است.گویی هیچ حق و باطل و فتنه ای در تاریخ پیشینیان وجود نداشته است...
در همین حوادث اخیر،فجایع و مصیبتهایی(که به اذعان یکی از بزرگان جامعه اگر یکی از آنها ثابت شود باید عزای عمومی اعلام کرد..)رخ داده،مگر میتوان جدا از سی سال گذشته آن را بررسی نمود؟چه مسائلی در این سی سال رخ داده که منجر به این حوادث گشته است؟درست است که بحث ما اعتقادی است اما چاره ای نیست باید به بعضی از مسائل اشاره کرد.چرا عموم مردم از این حوادث عبرت نمیگیرند؟مرحوم شریعتی در مسئله اتصال تاریخی این را توضیح میدهد،که مردم این اتصال تاریخی را نادیده میگیرند و تصور میکنند حوادث در دو یا سه ماه پدید می آید.بنابراین همین مردم بهترین دستاویز قرار میگیرند(بصورت مردم در برابر مردم).که مصداق این شعر است:از مردم افتاده مدد جو،که این قوم با بی پر و بالی،پر و بال دگرانند.
از دیگر جنبه های مثبت میتوان به آزمایش افراد و طبقات انسانی اشاره کرد.همچنین فتنه قدرت تشخیص حق و باطل و تفکیک این دو را به فعلیت میرساند و به انسان جهت و بینش میدهد.از امام علی روایت شده:اینگونه نیست که باطل در جامعه بشری بتواند بماند،همیشه ماندن باطل به این دلیل است که آمیخته با حق است و اگر باطل عریان باشد هرگز نمیتواند باقی بماند حتی برای یک لحظه.فتنه برای انسانهای آگاه،بیدار هوشیاری درباره ی کم و کیف حق و باطل می آورد.چه کسی به حق مطلق نزدیکتر است؟و چه کسی به باطل مطلق؟همچنین تاثیر سطحی و عمقی فتنه بر اجتماع اطلاعات مفیدی در رابطه با شناخت جامعه آشوبزده در اختیار قرار میدهد.
افرادی که در اجتماع با فتنه روبرو هستند چند دسته اند:
1)روشنفکران(با توجه به طبقه،خاستگاه،خواسته های آنان..). 2)پاک اندیشان یا پاک دلان(کسانی که اندکی از خودخواهی رسته اند). 3)سودجویان(جویندگان منافع مادی یا عاشقان و مدعیان منیت). 4)بدبینان 5)خوش بینان(برای همه اتفاقات توجیه و فلسفه ای خوش بینانه دارند).گروههای دیگری نیز وجود دارند مثلا تحت عنوان محقق حرفه ای که امروزه در جامعه نیز فراوان هستند،پیرامون موضوعی (فتنه)به بررسی میپردازند.برای این عده تحقیق فرآیندی سودآوراست.در برابر این گروه محقق اگاه و متعهد قرار دارد که این طیف با دخالت ندادن ذهنیات،عقیده،ذوق..یک تحقیق آگاهانه در رابطه با فتنه ها انجام میدهند.هیچ کدام از این گروهها تا آن اندازه قدرت تشخیص ندارند تا بفهمند چرا همه مکتبهای انسانی و همه انسان شناسان که از مجموع تاریخ بشری صحبت میکنند وقتی به امام علی(ع)میرسند(اگر منصف باشند)او را بعنوان قدرتمند ترین مرد تاریخ معرفی میکنند.اگر قدرت بمعنای مصطلح آن بود،واقعا علی چه قدرتی داشت؟کدام خدم و حشم را داشت؟پس چرا همه علی را قدرتمندترین میدانند؟نقش این قدرت در مقابله با این فتنه ها چیست؟آیا جز این است که علی توانسته خود را از محاصره ی خودمحوری درآورد و همه انسانها را درون خود جا دهد؟دیگرانی که امروزه بر قدرت خود می نازند آیا قدرتشان از جنس علی است یا به... تکیه کرده اند؟
با بررسی فتنه هایی که در زمان علی(ع) اتفاق افتاده(بدون تعصب به شیعی یا سنی بودن)میتوان به نتایج شگرفی در رابطه با شناخت فتنه ونقش علی برای مقابله با آنها رسید.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر