رهبر کشور، اعترافات، تهمتها و امور دیگر
رهبر کشور در سخنان امروزش اشارههایی به جلسات دادگاه و اعترافهای صورت گرفته داشته است. خوب است ایشان که خود را رهبر کشور میدانند تأمل بفرمايند که وقتی از اعترافات صحبت میکنند و اعتراض علما و مراجع نسبت به نحوهی برگزاری دادگاههای تحت ولايت و حاکميت ايشان عموم متدينین و دلسوزان نظام را نگران کرده است، اشکال کجاست. ایشان برای اينکه بگويد هنوز برای شریعت و دیانت ارزشی قایل است و دین و ایمان هنوز در برابر منويات قدرت سياسی پاک بیمعنا نشدهاند، از اصطلاحات و تعابير فقهی استفاده میکنند اما با مصادیق وارونه: اعتراف علیه ديگران در دادگاهها جایز نیست ولی اعتراف عليه خود آن هم در برابر دوربینها و بينندگان میلیونی «شرعا، عرفا و عقلا، حجت، مسموع و نافذ» است!
خوب است اهل نظر، علما و بزرگان اين نظام سیاسی – که امروز بخشی از آنها محبوس هستند – بینديشند و به صراحت بگويند که اعتراف عليه خود در چه شرایطی مسموع و نافذ میشود. اصولاً باید قدمی به عقب برداشت و دید که آيا بازداشتگاهها و زندانهای نظام جمهوری اسلامی در دههی اخير کارنامهی روشن، سالم و قابل دفاعی داشته است که بتوان امروز به اعترافهای اخذ شده در آنها اتکا کرد یا نه. همچنین بايد پرسید که در «اعتراف عليه خود» آيا عنصر اختیار هم جایی دارد؟
اگر عنصر اختيار جايی دارد، چه نيازی بود به حبسهای طولانی مدتی که متهم در خلال آنها این اعترافهای «تمرينشده» را علیه خودش بيان میکند (آن هم متهمی که جرماش ثابت نشده است و اساساً دادگاه خود متهم میکند، خود سند ارایه میکند، خود هيأت منصفه میشود و خود حکم صادر میکند). اگر زندانيان میتوانند يا میتوانستند بيرون از زندان و در شرایط آزاد به اين چرخش عقیده برسند، لابد مسؤولان امنیتی و نظامی مغزشان معيوب نبود که این هزینهی کلان تبلیغاتی و رسانهای را بپردازند و خوار و خفيف ملت و جهانیان شوند تا ثابت کنند این افراد میتوانند علیه خودشان اعتراف کنند. رهبری از یاد بردهاند که حتی اگر در زندانهای نظام شکنجه رخ ندهد (که میدهد)، حتی اگر تجاوز رخ ندهد (که داده است)، حتی اگر فشار و ارعاب و نقض مکرر آيینها و مقررات قانونی رخ ندهد (که میدهد)، باز هم عنصر اختيار اعترافکننده در اين میان مفقود است و به طور طبیعی اين «شرعيت، عرفیت، عقلیت و حجيت» ساقط میشود.
فضای ذهنی اعترافگیرندگان ناگزیر با این تعابير این است که اگر اين افراد بیرون زندان میبودند و دسترسی به منابع اطلاعاتی آزاد و مدیریت نشدهی حکومتی داشته باشند، حتماً به نتايجی غير از نتايج حاصل شده در زمان حبس میرسیدند. پس چارهای نمیمانده جز ايزوله کردن آنها (و اين تازه با فرض این است که هیچ بدرفتاری با محبوسان صورت نگرفته و تمام قوانين و مقرراتی حقوقی و قضايی به دقت رعایت شده باشند که حداقل در مورد اخير این اتفاق به طور قطع رخ نداده است). پس این دفاع بیقید و شرط که رهبری تمام اعتبارش را گروگان قانونشکنی و امور خلاف شرع زیردستان میکند از چه روست؟ «جانا روا نباشد خونریز را حمايت»!
اما «تهمت به نظام» سخن سنگینی است. اگر واقعاً دامن نظام پاک باشد، چه بیم و هراسی باید از تهمت داشته باشد؟ اگر مجاری اطلاعرسانی و ابزارهای قانونی درست و سالم عمل میکنند، نظام نبايد هيچ هراسی از تهمت و افترا داشته باشد. اگر آنچه این روزها طرح میشود، واقعاً تهمت به نظام است و نظام دامناش از همهی اینها پاک و مبراست، خوب است در فضایی شفاف، عادلانه و بدون محدوديتهای رسانههای غالب اين روزها (شبیه دادگاه آقای کرباسچی)، همان کسانی که امروز به نظام تهمت میزنند حاضر شوند و البته نظام هم وکیل مدافعی داشته باشد با اسناد و مدارکاش، آن هم در برابر افترا زنندگان با همهی اسناد و مدارکشان.
اگر چنان که رسانههایی مثل فارس نیوز، رجانیوز و ایرنا ادعا میکنند، مدارک و مستندات اين تهمتزنندگان، جعلی و واهی است، لابد حقیقت در چنین دادگاهی در برابر دوربينها و بينندگان میليونی به سرعت و صراحت آشکار خواهد شد و «سيه روی شود هر که در او غش باشد». رهبری نظام قاعدتاً باید در مقام رفع تهمت از نظام باشد. برای رفع تهمت از نظام، چه راهی بهتر از برگزاری دادگاهی سالم، مستقل و بیطرف برای رسیدگی به اتهامات؟ تا اينجا البته فرض میکنیم که جنايتکاران و خاطيانی که رهبری دستور برخورد قاطع به آنان را صادر کرده بود، هيچ تلاشی برای محو نشانهها و علايم جرم نکرده باشند و به عبارت دیگر کسانی که اسباب «هتک حرمت نظام» را فراهم کرده بودند از چنگال عدالت نگریزند. این را هم بايد البته مفروض گرفت که اين جانیان و خاطیان به هیچ وجه از هیچ حاشیهی امن قضایی و امنيتی برخوردار نشوند.
برای سالم به مقصد رساندن این نظام، چه کسی بهتر از رهبر نظام میتواند رفع این شبهات و اتهامات را بکند؟ اگر قرار است مردم این اعترافها را باور کنند، چرا در فضایی سالم، آزاد و با دسترسی رسانهای برابر و بیطرفانه (آن هم بدون حبس و انزوای چند ماهه) جلسهی مناظرهای ترتیب داده نمیشود تا طرف صاحب حق با دلایلی قاطع و خردپسند، طرف مدعی و مفتری را محکوم کند آن هم در برابر دوربینها و بینندگان میلیونی تا ديگر کسی جرأت نکند اين نظام را تهدید کند؟
اگر آنچه این روزها مطرح شده است (و آغازش در دستور رهبری برای تعطیلی کهریزک بود)، تهمت است و اغراق، باز هم خوب است در فضایی آزاد آن هم با حمایت رهبر کشور، همهی اين اسناد در برابر چشمان ملت عرضه شود و البته در اين فاصله رسانهی ملی دست از تحریف حقیقت بردارد. چه راهی بهتر از این برای رفع تهمت از نظامی که قاعدتاً بايد امید مستضعفان و آزادگان عالم باشد؟ چنین شیوهای برای رسیدگی به بحرانهای اخير به عدالت و تقوا نزدیکتر نیست تا اينکه عنان همهی امور به دست سپاه پاسداران سپرده شود که ماههاست کاری جز تهدید و خط و نشان کشیدن نمیکند؟
آیا قرار است اين نظام با عدالت و تقوا شناخته شود يا با ظلم در لباس عدالت و تباهی در پوشش تقوا؟ کدام يک به شرع و عقل نزديکتر است؟ عدالت يا نمايش عدالت؟ تقوا يا تظاهر به تقوا؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر