عضو ارشد حزب اعتمادملی: دیگر جایی برای تشکیل جلسات حزب باقی نمانده است!‌/ در نهایت غربت و مظلومیتیم!

مصاحبه روزنامه اعتماد با رسول منتجب نیا، عضو ارشد حزب اعتمادملی درباره وضعيت اصلاح‌طلبان را در این خبر بخوانید:




-برداشت و نگاه حزب شما نسبت به صحبت هاي اخير مقام معظم رهبري چيست؟

صحبت هاي مقام معظم رهبري در روز عيد فطر نوعي استمالت بود نسبت به برخي از نخبگان و مردم و به عبارت ديگر راه حلي بود براي برون رفت از مشکلاتي که در آن قرار گرفته ايم چرا که سرآغاز اين بحران و مبداء مشکلات فعلي تهمت، افترا و تخريب هايي بود که از طرف بعضي از کانديداها و هواداران شان و به خصوص در مناظره هاي تلويزيوني ارائه شد. آن بداخلاقي ها و تخريب ها موجب شد حريم ها شکسته شود و حرمت ها زير پا قرار بگيرد و معنايي که به وجود آمده بود يعني فضاي اميد، هماهنگي و همدلي بين مردم تبديل شود به معناي تهمت، بددلي و بدبيني. وقتي قرار باشد به جز يک کانديدا بقيه کانديداها همگي دزد، خائن و غارتگر بيت المال باشند، وقتي قرار شود تمامي مسوولان بعد از انقلاب همه خائن يا حداقل ضعيف و ناتوان باشند و تنها اين دولت، دولت موفقي باشد و فقط يک کانديدا، کانديداي واحد و شايسته باشد طبيعي است که اين حرکت بذر اختلاف را بين همه مردم و نخبگان مي افشاند و صف بندي هاي زيادي از آنجا آغاز مي شود. بنابراين مي توان گفت مبدأ و آغاز اين مشکلات توهين و تخريب بود و اگر بخواهيم اين بحران را خاتمه بدهيم و اين روند پايان يابد بايد اين قضايا خاتمه بپذيرد و فضايي به وجود بيايد که کسي نتواند ديگري را به سادگي متهم و تخريب کند، چه برسد به مسوولان بلندپايه نظام و کساني که در انقلاب نقش بسيار موثري داشتند. اگر اين جرات و جسارت از افراد گرفته شود آنگاه امنيت بر جامعه حاکم مي شود و به دنبال آن دوستي و صميميت جاي اين خصومت ها و دشمني ها را خواهد گرفت و به اين ترتيب مردم مي توانند با يکدلي به وظايف خودشان عمل کنند، همين طور نخبگان و مسوولان.

-چطور مي توان جلوي اين تخريب ها را گرفت؟

در خصوص بعضي ها نمي توان با تذکر و نصيحت در مقابل اعمال شان ايستاد زيرا آنها متکي هستند به زور و قدرت و دستگاه هاي تبليغاتي. همين طور متکي به بعضي از پشتوانه ها هستند که با توجه به پشتوانه هايشان ارزشي براي تذکر و نصيحت ناصحان قائل نمي شوند. تنها راه مقابله با اين افراد اين است که با آنها برخورد کنند، يعني اگر مسوولي، فعال سياسي، حزبي و روزنامه يي اقدام به توهين کرد با آن برخورد شود، حتي اگر اين کار توسط رسانه يي ملي انجام شده باشد. البته متاسفانه رسانه ملي در اين مرحله بيشترين نقش را در تخريب و بحران سازي ايفا کرده است. حال بايد بپرسيد چه کسي برخورد کند. همه مسوولان نظام.

مقام معظم رهبري يک بار عنوان کردند قوه قضائيه برخورد کند، مجلس برخورد کند. در مجلس اگر يک وزيري يا حتي شخص رئيس جمهور صحبتي کردند مجلس آنها را بخواهد و از آنان سوال کند و توضيح بخواهد و برخورد قانوني بکنند. در اينجا قوه قضائيه نقش ويژه يي دارد چون وظيفه اش پيشگيري از وقوع جرم و تعقيب مجرمان است. انتظاري که از آقاي لاريجاني و ديگر همکاران ايشان وجود دارد اين است که تلاش کنند فضايي به وجود بيايد که مردم کاملاً احساس امنيت کنند، نخبگان احساس امنيت کنند و در نتيجه دشمنان احساس ناامني کنند. اما اگر کسي انتقاد کرده است نبايد به گونه يي برخورد شود که او احساس ناامني کند. اين رسالت و وظيفه قوه قضائيه است. ما اميدواريم جناب آقاي حجت الاسلام لاريجاني بتوانند چنين فضايي به وجود بياورند و همان طور که شما گفتيد به صحبت هاي مقام معظم رهبري عمل شود تا فضايي صميمانه به وجود بيايد.

-حزب اعتماد ملي براي اينکه سهم خودش را در اين خصوص ادا کرده باشد چه برنامه يي دارد؟

ببينيد جناح ما امروز در نهايت غربت و مظلوميت است. الان که من در خدمت شما هستم روزنامه ما توقيف شده است. سايت هاي ما را تعطيل کرده اند. حتي دفتر حزب اعتماد ملي، يک حزب سراسري را پلمب کرده و نگفته اند که چرا پلمب کرده اند، و قوه قضائيه هنوز توضيح نداده چه جرمي در اين حزب صورت گرفته است که اين حزب را پلمب کرده اند، در حالي که حزب ما مدعي پيروي از خط امام است و مدعي است در چارچوب نظام مشغول فعاليت است و براي محکم تر کردن سرمايه هاي نظام و انقلاب فعاليت مي کند. حالا پلمب دفتر آقاي کروبي هم که جاي خود دارد. در حال حاضر ما هيچ مکاني براي انجام فعاليت هاي حزبي نداريم. حزب اعتماد ملي در حال حاضر نه دفتري دارد که در آن فعاليت کند، نه روزنامه و سايتي که بخواهد به وسيله آنها نظر خودش را منعکس کند. ما هيچ روزنامه و رسانه يي در دست نداريم. گروه هاي ديگر اصلاح طلب هم همين وضعيت را دارند. بنابراين دست ما هم کاملاً بسته شده است. يعني جبهه اصلاحات کاملاً دستانش در بند است. تمام امکانات را از آنها گرفته اند، حتي اگر بخواهند پيشنهادي را عنوان کنند نمي توانند پيشنهادشان را مطرح کنند. در اين بين صدا و سيما هم قسم خورده است با اصلاح طلب ها مخالفت کند و تا اين مديريت صدا و سيما است تماماً تريبون هايش به دست دولت و جناح اصولگرا خواهد بود. با اين شرايط انتظار انجام کاري از ما درست نيست. جالب است که به شما بگويم ما نتوانستيم بيانيه يي را که براي روز قدس تهيه کرديم براي سايت ها و روزنامه ها فکس کنيم. براي فکس اين بيانيه ناچار شديم از دفتر اين و آن استفاده کنيم. اين مظلوميت در حال حاضر براي جناح خط امام، جناح اصلاح طلب و از جمله حزب اعتماد ملي به وجود آمده است و اگر بنا باشد ما فعال شويم بايد اين کارهايي که تا به حال انجام شده است، متوقف شود. روزنامه را از توقيف دربياورند، دفتر حزب را از پلمب دربياورند. الان صدها نفر از نيروهاي ما بيکار شده اند. در روزنامه، در دفاتر حزب و... همه بيکارند و دست روي دست گذاشته اند.

-جناح اصولگرا بر مدعاي ولايت پذيري خود تاکيد فراوان دارد. به نظر شما آنها تا چه حد توانسته اند به رهنمودهاي مقام معظم رهبري پايبند باشند و به آنها عمل کنند؟

به جز چند نفر از چهره هاي شاخص و سنتي جبهه اصولگرايان مثل آقايان مهدوي کني، ناطق نوري و باهنر که صحبت از وحدت و اتحاد کردند از ديگران چيزي نشنيده ايم. حتي دولتي ها اظهار کرده اند با اين شرايط صميميت امکان پذير نيست و شرايط سنگيني گذاشته اند تا بخواهند اين وحدت را ايجاد کنند. ما عملاً ديده ايم خيلي از مدعيان ولايتمداري در عمل با نظرات ولايت فقيه مخالفت مي کنند و به عکس خيلي ها که معتقد به ولايتمداري نيستند در عمل اطاعت مي کنند. مقام معظم رهبري در چندين زمينه صحبت هايي کرده اند ولي دولت اعتنا نکرده است. براي مثال در مورد آقاي مشايي مگر مراجع و مقام معظم رهبري نگفتند ايشان معاون اول نباشد و مسووليت نداشته باشد؟ در ابتدا درنگ کردند بعد هم زماني که ايشان را از معاون اولي کنار گذاشتند آقاي مشايي را به عنوان رئيس دفتر و مسوول قرار دادند. يعني در حال حاضر مهم ترين کار دولت را برعهده آقاي مشايي گذاشته اند. هر کس بخواهد با رئيس جمهور ديدار کند، هر کس بخواهد با رئيس جمهور مکاتبه کند، هر لايحه يي و مصوبه يي قرار باشد به امضاي شخص رئيس جمهور برسد بايد از کانال آقاي مشايي عبور کند، يعني در واقع گلوگاه دولت و دفتر رياست جمهوري در اختيار آقاي مشايي است.

اين مورد را ما کم توجهي صريح به رهبري و مراجع تقليد مي دانيم و با اين کار نشان دادند اگر ادعاي ولايتمداري مي کنند اين ادعا، ادعاي صحيح و درستي نيست و عملاً مخالفت مي کنند. همان طور که عرض کردم به جز چند نفري که پيش از اين هم پيشنهاد وحدت ملي کرده بودند کس ديگري اقدامي انجام نداده است. براي مثال صدا و سيما بعد از فرمايشات مقام معظم رهبري چه کار کرده است، روزنامه کيهان چه کار کرده است؟ آيا روزنامه کيهان حاضر شده است يک روز دست از تخريب خاتمي و کروبي بردارد؟ آيا يک شماره روزنامه کيهان به احترام فرمايشات رهبري از تخريب دست برداشته است؟ نه، آنها عمل نکرده اند، به همين دليل ما معتقديم ادعاي آنها ادعاي درستي نيست.

-در بين صحبت هايتان به پيشنهادهاي مطرح شده از سوي عده يي از اصولگرايان سنتي اشاره کرديد. مي خواهم بدانم چرا پيشنهاد صلح حسني که از سوي آيت الله مهدوي کني مطرح شد فقط مورد توجه عده يي خاص از اصولگرايان قرار گرفت؟

ببينيد بايد در نظر داشته باشيد آقاي کني و ديگر دوستان شان در جريان سنتي اصولگرايي امکانات چنداني در دست ندارند، دولت در اختيار آنها نيست. دولت در اختيار جرياني است که نه اصلاح طلب است و نه اصولگراي سنتي. دولت در اختيار يک نوع تفکر خاص است. اين تفکر، تفکر اصولگرايان سنتي نيست. حتي خانم مريم بهروزي که دبير يکي از نهادهاي اصولگراست بارها از وضع دولت انتقاد کرده، تخريب آقاي هاشمي را به ضرر انقلاب دانسته است. خانم بهروزي يک اصولگراست و هيچ گرايشي به اصلاح طلبي ندارد. بنابراين همان طور که اشاره کردم جناح حاکم که قدرت را در اختيار دارد هيچ تمايلي به وحدت و صميميت عملاً نشان نداده است، اما تعدادي از اصولگرايان سنتي که از پيش اين پيشنهاد را داشته اند طرح را دنبال کرده اند و اصلاح طلب ها هم هميشه به دنبال اين قضيه بوده اند. مضاف بر اينکه اصلاح طلب ها الان در نهايت مظلوميت قرار دارند.

-براي برون رفت از وضعيت فعلي تاکنون چه اقداماتي انجام داده ايد؟

همان طور که خدمت تان عرض کردم حزب اعتماد ملي در حال حاضر مکاني براي تشکيل جلسات حزب ندارد.

-يعني در حال حاضر جلسات حزب اعتماد ملي برگزار نمي شود؟

خير، جلسه يي به آن صورت نداشتيم، مگر جلسات چهار پنج نفره که پراکنده برگزار شده باشد يا ديدارهايي که با آقاي کروبي برگزار شده باشد وگرنه جلسات حزبي به آن شکل نداشته ايم اما در ذهن ما راهکار زياد است. اولين راهکار اين است که به دو طرف آتش بس داده شود. در حال حاضر جناح اصلاح طلب چيزي ندارد که بخواهد دعوا کند. اصلاح طلب ها را خلع سلاح کرده اند. آن طرف هم بايد خلع سلاح شوند و سلاح شان را زمين بگذارند. نيش قلم شان را کنترل کنند تا آتش بس تحقق يابد تا اگر قرار است ريشه يي برخورد شود اين عمل امکان پذير باشد و يک جمع نخبه و بي طرف بررسي کنند و اگر حقي از کسي ضايع شده است حقش را بپردازند. در واقع راهکار اصلي اين است که جلوي تخريب گرفته شود. من يکي از پيشنهادهاي کارساز را اين مي دانم که سپاه و بسيج به مسووليت هاي قبلي شان بازگردند. يعني از فعاليت هاي حزبي و سياسي خارج شوند و به کارهايي که امام و قانون براي آنها تعيين کرده است، بازگردند. ورود آنها مبداء مشکلات شده است و تا زماني که سپاه و بسيج مي خواهند امور را در دست بگيرند اين مساله ادامه پيدا مي کند. آنها بايد امور سياسي را برعهده سياستمداران بگذارند و حرمت امام و خط امام را رعايت کنند. راهکار ديگر اين است که سايت و روزنامه هايي که بدون دليل توقيف شده اند رفع توقيف شوند و کارشان را شروع کنند و کساني که دادگاهي شده اند به صورت قانوني هرچه سريع تر تکليف شان مشخص شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر