صادق زيباكلام:
بيش از دو ماه از حمله باور نكردني به كوي دانشگاه تهران ميگذرد. در اين مدت بسياري از مسئولان در خصوص اين موضوع صحبت و اظهارنظر كردهاند. بدون آنكه حتي به يكي از اصليترين سئوالات آن خواسته باشند پاسخ دهند. آخرين اظهارنظرها از جانب فرمانده محترم سپاه و فرمانده نيروي انتظامي تهران بزرگ بود بدون آنكه به هيچ يك از ابهامات اين جريان پاسخ درست و مشخصي داده باشند.
شب 25 مردادماه صدها «نيرو» يا «مامور» در حدود ساعت يك بامداد در اصلي كوي دانشگاه را شكسته و به دانشجويان كه بسياري از آنان در خواب بودهاند حملهور ميشوند و با باتوم به شدت بر سر و صورت و پشت و كمر دانشجويان ميكوبند به نحوي كه بيش از يكصد نفر از دانشجويان در بيمارستانهاي شريعتي و امام(ره) بستري ميشوند و دهها تن ديگر را با خود ميبرند. بسياري از آنها هم مصدوم ميشوند. صدها ميز و صندلي، درب اتاق و پنجره خرد ميشوند. كتاب و وسايل شخصي دانشجويان به هر سو پرت ميشود و صحنههايي ايجاد ميشود كه هيچكس باور نميكرد كسي حاضر شود با دانشجويان مملكت چنين معاملهاي كند. همان شب دكتر فرهاد رهبر سراسيمه خود را به كوي ميرساند و به گفته خودش وقوع چنين صحنههايي را باور نميكرده است. صبح آن روز دكتر علي لاريجاني رئيس مجلس به كوي ميآيد و مشاراليه هم مبهوت و شوكه ميشوند از آنچه كه در كوي ميبينند. ايشان آنقدر بهتزده ميشوند كه همانجا دستور ميدهند كميتهاي سريعا بررسي كند كه چه كساني اين جنايات را انجام دادهاند و به دستور چه كسي «ماموران» وارد كوي ميشوند. البته قبل از ايشان رئيس دانشگاه توامان نيز خواستار رسيدگي ميشود. ظرف يكي دو روز بعدي هم وزراي كشور و علوم در مقام رسيدگي بر ميآيند. با گذشت بيش از دو ماه و بهرغم تاكيد مسئولان نظام براي مشخص شدن اينكه چرا و توسط چه كساني اين حادثه باور نكردني اتفاق افتاده بود هنوز مسئولان بهدنبال روشن شدن موضوع هستند. فرمانده محترم سپاه روز شنبه (هفت شهريور) ماجراي حمله به كوي را اينگونه شرح ميدهند.
«... در حادثه كوي كه تخريبهاي گستردهاي توسط برخي از عوامل آشوبگر انجام شد، در بررسيهايي كه ما انجام داديم هيچكدام دانشجو نبودند، اين باعث شد كه بخشي از نيروهاي مردمي احساس تكليف كردند و به همراه برخي از نيروها كه سازماندهي روشني نداشتند و معلوم نيست با چه هدفي وارد شده بودند اقدامات تند و غيرقابل قبول و مجرمانهاي انجام دادهاند. در اين زمينه گروه ويژهاي تشكيل شده و موضوع در حال بررسي است.»
بنده اين جملات را چندين بار خواندم تا متوجه شوم بالاخره و مشخصا آيا حمله به كوي از جانب عوامل خودسر و مردمي كه احساس تكليف كرده بودند صورت ميگيرد يا از سوي نيروهاي مشخص انتظامي؟ توضيحات بعدي سردار جعفري صرفا بر گيج شدن بنده افزود.
«... در لحظهاي كه نيروهاي انتظامي به كوي دانشگاه وارد شدند بسيجيان سازماندهي شده كنار آنان حضور داشتند اما به هيچ وجه نيروهاي لباس شخصي و خودسر از بسيجيان نبودند. آشوبگران كوي دانشگاه لباس شخصيها بودند كه به بسيج ارتباطي نداشتند و با وارد شدن به صحنه اقدامات مجرمانهاي انجام دادند كه اميدوارم عوامل آن مشخص و با آنان برخورد قانوني شود.»
تنها نكته مشخصي كه از گفتههاي فرمانده محترم سپاه برداشت ميشود اين است كه حملهكنندگان به كوي «لباس شخصيهاي خودسر ناشناسي» بودند كه در ضمن بعد از گذشت دو ماه هنوز مشخص نشدهاند اما هر وقت كه مشخص شوند سردار جعفري اميدوار هستند كه با آنان برخورد قانوني صورت گيرد. حسب گفتههاي فرمانده سپاه، بعد از گذشت دو ماه هنوز خيلي مشخص نيست كه بالاخره چه كساني به كوي دانشگاه حمله كردند و آن فجايع را شكل دادند.
ايشان ميفرمايند كه نيروي انتظامي وارد كوي شده، خب وقتي وارد شد چه كرد؟ آيا صرفا ايستاده بود و نظارهگر اعمال «لباس شخصيهاي محدود ناشناس» بود؟ در آن صورت پس چه لزومي داشت كه وارد كوي شود؟ عين همين پرسش را ميتوان در مورد به قول فرمايش ايشان «بسيجيان سازماندهي شده» هم عنوان كرد. آيا بسيجيان سازماندهي شده همچون نيروي انتظامي صرفا نظارهگر بودند؟ در همان روز كه سردار جعفري كنفرانس خبري برگزار كردند، سردار رجبزاده در خصوص نقش نيروي انتظامي در حمله به كوي فرمودند كه: «نيروي انتظامي در جريان كوي دانشگاه نقش منفي نداشته.» اگر حسب روايت سردار سرلشكر جعفري نيروي انتظامي وارد كوي دانشگاه شده بود اما فجايع را «لباس شخصيهاي خود سر» انجام ميدادند، در آن صورت كمترين حضور نيروي انتظامي آن بوده كه زماني كه صدها نيروي لباس شخصي آنگونه دانشجويان را لت و پار ميكردند، آن نيروي محترم صرفا «نظارهگر بوده و دخالتي نميكرده» كه باز هم نقش آن منفي بوده. اگر هم شريك در آن عمليات بوده كه به طريق اولي نقشش منفي بوده. واقعيت آن است كه ريشه همه اين ابهامات، دوگانگيها، شبهات و بالاخره «كي بود، كي بود، من نبودم»ها باز ميگردد به اين واقعيت تلخ كه متاسفانه نيروهاي نظامي و انتظامي ما در برابر مجلس پاسخگو نيستند. در همه جوامع توسعه يافته پليس و نيروهاي نظامي، شبهنظامي، امنيتي، اطلاعاتي و ... در برابر مجلس و قانون پاسخگو هستند، همانگونه كه مسئولان بهداشت، راهوترابري، آموزشوپرورش، صنايع و... هستند. همان ماليات دهندگاني كه بودجه آموزشوپرورش، بهداشت و درمان، راهوترابري و صنايع كشور را تامين ميكنند، همانها نيز بودجه و حقوق نيروهاي نظامي و انتظامياش را تامين ميكنند. همانگونه كه مسئولان بهداشت و درمان و... در خصوص عملكردشان به نمايندگان ملت بايد پاسخگو باشند به همان دليل هم مسئولان نظامي و انتظامي در قبال عملكردهايشان بايد دقيقا به نمايندگان ملت پاسخگو باشند. مادام كه اين اصل ساده و اوليه مردمسالاري در نظام حقوقي ما رعايت نشود دو ماه كه سهل است پس از گذشت 200 ماه هم بالاخره مشخص نخواهد شد كه چه كساني و به دستور كدام مقام آن شب اين فجايع را در كوي آفريدند؟
منبع: تهران امروز
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر