امروز ما همه فلسطینی هستیم. فلسطین جایی است که ظلم میشود و دادگاهی برای شکایت بردن نیست. جایی است که آدمها تحقیر میشوند.
فلسطین ایستگاههای بازرسی است. فلسطین انسانهای بیگناهیاند که جز سنگ وسیلهای برای مبارزه ندارند. فلسطین انسان است و سنگی در دست در برابر ظلم. فلسطین سنگ فرشهایی است که خون بیگناهان روی آن میریزد.
فلسطین جایی است که مردم از اونیفورم نظامی متنفرند، از اسلحه متنفرند، ولی تا پای مرگ با دست خالی، با دندان، با پنجهی دست مبارزه میکنند. فلسطینیها مردمی هستند که برای تحویل جنازههای عزیزانشان که با گلولههای ظلم شهید شدهاند باید پول بپردازند. فلسطینی کسی است که قاتلهای خواهران و برادرانش از آوردن اسم عزیزانش پرهیز میکنند.
فلسطین ماییم. فلسطین ارث پدری کسی نیست که تعیین کند چه کسی میتواند پشت فلسطینیها بایستد و چه کسی نه. کسانی که از ظلمی که به مردم فلسطین میشود استفاده میکنند تا انحصار قدرت را توجیه کنند، بیراهه میروند و رفتهاند. فلسطین ماییم و باید فلسطین را نه تنها از دست غاصبانش، بلکه از دست آنان که برای انحصار قدرت از فلسطین استفادهی ابزاری می کنند آزاد کنیم.
فلسطین متعلق به انسانهایی است که علیه بیداد فریاد میکنند، نه آنها که در برابر ظلم ساکتاند و بطور انتخابی برگزیدهاند که از موضوع فلسطین برای سودجویی خود سواستفاده کنند. فلسطین ماییم و نمیگذاریم حکومتی شود، توجیه وسیله شود و ابزار سرکوب.
فلسطین پشت قبالهی تو نیست، فلسطین اشکهای مادر شهید سهراب اعرابی است و امیدی که در صدایش هنوز هست، هرچند که شرح غصهی او را کسی نمیتواند بگوید و بنویسد.
فلسطین ماییم و آنها که مظلوماند، ولی امیدوار
برگرفته از: وبلاگ هزاردستان چمن
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر