سوژه تکراری”انقلاب مخملی” محور کیفرخواست دادگاه نمایشی (1)



قسمت اول:

شبکه جنبش راه سبز (جرس): به رغم مخالفت جمعی از مراجع، علما، وکلای دادگستری، چهره های سیاسی و مردم، دومین جلسه دادگاه نمایشی، بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات، برگزار و کیفر خواست آنها با متنی تکراری مبنی بر انقلاب مخملی به هدایت عوامل خارجی قرائت شد.

پیش از این رسانه ها از جمله "جرس" اعلام کرده بودند که کیفر خواست بازداشت شدگان، متنی سیاسی است که پیشتر تحت عنوان گزارش تحلیلی به قلم حسین درخشان و پیام فضلی نژاد در خبرگزاری فارس و روزنامه کیهان و وبلاگ این نویسندگان منتشر شده بود.



متن کیفر خواست که خبرگزاری فارس آن را منتشر کرده به این شرح است:
((رب بما انعمت عليّ فلن اكون ظهيراً للمجرمين ))
رياست محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران

همانگونه كه استحضار داريد پس از حضور حداكثري مردم خدادوست و پرافتخار ايران اسلامي در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري و لبيك به دعوت مقام معظم رهبري((مدظله العالي )) در تجديد ميثاق مجدد با آرمانهاي امام راحل ((رحمة اله عليه )) در سي امين سال پيروزي انقلاب اسلامي كه برگ زريني در مردم سالاري ديني و ركوردي بي سابقه از حضور مردم در جهان به ثبت رسانيد جرياني معاند با افتخارات نظام اسلامي در داخل و خارج از كشور درصدد ايجاد فتنه و سياه نمايي اين افتخار عظيم و اخلال در نظم و امنيت جامعه و تشويش اذهان عمومي برآمد و با بهره گيري از رسانه هاي مخالف و افراد فرصت طلب و ارتباط با بيگانگان و استفاده از همه ظرفيت گروههاي ضد انقلاب كه از سالها قبل درصدد فرصتي براي ضربه زدن به امنيت ميهن اسلامي ما بودند با طراحي توطئه و سناريوي فريب كارانه ادعاي تقلب و جعل درانتخابات سعي در تبديل نمودن يكي از بزرگترين افتخارات سياسي نظام جمهوري اسلامي ايران به چالش امنيتي و حربه تبليغاتي براندازانه عليه نظام داشتند .


در جلسه گذشته در مقدمه اول ادعانامه دادستاني تهران دلايل طراحي قبلي اين آشوبها و مستندات اثبات جرم سازمان يافته و برنامه ريزي شده اخير به استحضار رسيد . در اين جلسه در دو بخش برنامه ريزي و طراحي كشورهاي بيگانه و مخالف جمهوري اسلامي ايران به منظور فروپاشي و براندازي نرم در كشور و دخالت آنان در حوادث بعد از انتخابات رياست جمهوري اقدامات گروهكهاي ضدانقلاب و تروريستي و نقش آنها در حوادث پس از انتخابات و آشوبهاي اخير به استحضار مي رساند :
الف ) برنامه ريزي و طراحي كشورهاي بيگانه و مخالف جمهوري اسلامي ايران به منظور فروپاشي و براندازي نرم در كشور و نقش آنان در حوادث بعد از انتخابات رياست جمهوري
پيروزي انقلاب اسلامي و به خطر افتادن منافع استعماري بيگانگان در داخل كشور و منطقه استراتژيك خليج فارس منجر به افزايش خصومت و دشمني غرب عليه جمهوري اسلامي ايران گرديده و برهمين اساس و در دوره‌هاي مختلف؛اجراي طرحهاي متعدد سياسي و اطلاعاتي جهت مقابله با نظام ،در دستور كار آنها قرار گرفته است.


از سوي ديگر؛گرفتاري غرب به سركردگي آمريكا در باتلاق عراق و افغانستان و شكست رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه با حزب ا... و جنگ 22 روزه غزه؛احتمال و امكان بكارگيري گزينه نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران را به حداقل كاهش داده و برهمين اساس ايجاد تغييرات ساختاري در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران با رويكردهاي نوين اطلاعاتي و اقدامات پنهان و نرم در دستور كار غرب قرار گرفته است.در همين راستا؛ فضاي مجازي، رسانه ،شبكه‌هاي ماهواره‌اي و....به عنوان ابزاري كارآمد و نوين جهت تغيير افكار، مورد بهره‌برداري بيگانگان قرار گرفته و براساس ادبيات جاسوسي غرب؛تغيير افكار؛زيربناي تغيير رفتار و نهايتا "‌تغيير ساختار كشور را در پي خواهد داشت.


در همين راستا؛ سياستهاي جديد غرب و به ويژه آمريكا و انگليسي جهت مقابله با جمهوري اسلامي ايران بر سه اصل:

1- دموكراسي‌سازي (دموكراسي متناسب با اهداف و منافع غرب).
2- مشغول‌سازي نظام در داخل با ايجاد ناامني‌هاي داخلي و تشديد اختلاف‌ها
3- مهار اقتدار منطقه‌اي جمهوري اسلامي ايران


استوار گرديده كه جهت تحقق اين اهداف استفاده از رسانه، ديپلماسي عمومي، ايجاد سازمان‌هاي مردم‌نهاد و شبكه ارتباطي و سازماندهي مخالفان با هدف نافرماني مدني و راه‌اندازي پروژه مبارزه عاري از خشونت از مهمترين نقش و كاركرد برخوردار بوده و بودجه هاي كلان و ابزار نوين ارتباطي نيز بدان تخصيص يافته است. از سوي ديگر؛سازمان هاي جاسوسي غرب نسبت به بهره برداري از تمامي فرصت ها و امكانات داخلي معارض و اپوزيسيون كه به عنوان بازوهاي اجرايي و عملياتي آنها محسوب مي‌گردند ؛غفلت ننموده وگروههاي مذكور از قبيل گروه غيرقانوني نهضت آزادي جهت جريان سازي،ايجاد ناامني و به چالش كشاندن نظام و در قالب پياده نظام و ستون پنجم دشمنان به ايفاي نقش مي پردازند.


درهمين راستا؛گروهك منافقين،تندر و جريانات تجزيه طلب و قوم گرا با هدايت و حمايت بيگانگان ودر قالب بمب گذاري،ترور،ايجاد اختلافات سياسي و قوميتي و بحران سازي؛مبادرت به اجراي برنامه هاي ضدامنيتي در ايام انتخابات رياست جمهوري نمودندكه تلاش جهت ترور يكي از كانديداهاي رياست جمهوري و انتساب آن به نظام در راستاي ايراد اتهام عليه مسئولين نظام،گسترش اختلافات و ايجاد ابهام و توهم در لايه هاي مختلف اجتماعي؛يكي از نمونه هاي اهداف و اقدامات آنها محسوب مي گردد.
راهكارهاي فروپاشي جمهوري اسلامي ايران :
دشمنان نظام ( مقدس جمهوري اسلامي ايران ) جهت پيشبرد سياست‌هاي مذكور؛ محورهايي را به عنوان راهكارهاي فروپاشي جمهوري اسلامي ايران طراحي، ترسيم و جهت اجرا در اختيار دستگاههاي اطلاعاتي و مؤسسات وابسته قرار داده‌اند كه برخي از آنها عبارتند از:
1) تبليغ و ترويج ضرورت تغيير سياسي نظام؛
2) حمايت‌هاي بين‌المللي از اتحاديه‌هاي كارگري ، اصناف، گروههاي باصطلاح مدافع حقوق بشر و تشكل‌هاي مدني مخالف جمهوري اسلامي ايران.
3) اعمال تحريم‌هاي اقتصادي عليه جمهوري اسلامي ايران.
4) تقويت مالي نيروهاي مخالف داخل نظام؛ بصورت پنهان
5) شناسايي، جذب و توانمندسازي مراكز و افراد و اقشار مؤثر در جامعه مانند زنان، جوانان، NGOها و ... در جهت نيل به اهداف معين .
با توجه به جدول ترسيمي در تقويم كشور جهت برگزاري انتخابات رياست جمهوري در سال 1388؛ برنامه اجرايي اهداف فوق توسط بيگانگان با فرصت‌طلبي از آزادي‌هاي موجود ؛در راستاي براندازي نرم جمهوري اسلامي ايران و در قالب پروژه ديپلماسي عمومي (Public diplomacy) و اقدامات پنهان (Covert Action) به مرحله اجرا درآمده است.


براندازي نرم و اقدامات پنهان:
براندازي نرم كه با ظاهري آراسته و براي عادي سازي در نزد افكار عمومي از آن با عنوان ديپلماسي عمومي ياد نمودند داراي مفاهيم و ويژگي هاي ذيل مي باشد:
از منظريكي از دستگاههاي اطلاعاتي غرب :
"ديپلماسي عمومي به دنبال اين هدف است كه منافع و امنيت ملي ما را از طريق درك، آگاهي و تاثير بر مردم كشورهاي ديگر حفظ كرده و از گفتگو بين شهروندان ما و موسسات و همتايان آنها در خارج نيز بهره ببرد. "


براندازي نرم از ديدگاه غرب همانا تحميل ارزش‌ها و چهارچوب‌هاي فكري حاكم بر جوامع غربي به ديگر جوامع است تا از اين طريق و به صورت خودكار سيستم آن كشور هدف متاثر و همراه با سياست‌هاي نظام سلطه گردد.
o هدف ديپلماسي عمومي غرب "ملت‌‌ها " و مسير و غايت نهايي آن تاثيرگذاري با هدف تسهيل در سياست‌هاي معطوف به اقدامات پنهان و براندازانه است بنابراين اقدامات پنهان در چارچوب ديپلماسي عمومي؛ مستلزم بكار بستن پيچيده‌ترين شيوه‌هاي عمليات رواني تهاجمي مي باشد


مهم‌ترين اهداف اين پروژه از ديدگاه نظريه پردازان عبارتند از:
1- وادار نمودن دولت به جهت‌گيري‌هاي مورد نظر آنان از طريق فشارهاي مردمي.
2- ايجاد فضاي عدم اعتماد نسبت به مسئولان نظام و اختلال در فرايند تصميم‌گيري.
3- انحراف افكار عمومي جامعه از منافع و اصول نظام و ترويج شيوه‌هاي موردنظر در جامعه از طريق تشكيك در ارزش‌هاي نظام.
4- ايجاد اختلاف در گرايش‌هاي مختلف جامعه و تفرقه و جدايي ميان مردم و حاكميت از طريق متهم كردن سران نظام و نسبت كذب دادن به مسئولان.
5- انشقاق در گروههاي فكري، قومي، مذهبي و ...با هدف اختلال در وحدت ملي.
درتبيين اهميت اين بخش از اقدامات پنهان ؛يكي از وزراي خارجه كشورهاي غربي اظهار مي‌دارد: "در زمان حاضر، تلاش‌هاي ما در زمينه ديپلماسي عمومي در مقايسه با ديگر اقدامات بسيار مهم‌تر است به نحوي كه اين تلاش‌ها جزءلاينفك سياست خارجي ما در برابر دولت‌هاي مخالف مي‌باشد. "


استراتژي امنيت ملي غرب پس از فروپاشي شوروي سابق كه براي انطباق با شرايط متحول بين‌المللي طراحي و بازسازي گرديد، وظايفي را براي دستگاههاي مختلف امنيتي آن كشورها در راستاي اجراي مؤثر اين استراتژي تعيين و مشخص كرده و در همين راستا گزارشات راهبردي_امنيتي را تدوين نموده است .
نكته قابل توجه در دستورالعمل‌هاي گزارشات مذكور؛ جهت‌گيري‌هاي اقدامات آنها در راستاي اقدامات پنهان بوده و با منتفي دانستن جنگ نظامي، "جنگ نرم " و "فروپاشي از درون " را در برابر جمهوري اسلامي پيشنهاد مي‌‌كنند.


راهكارهاي تدوين شده در تقابل با ايران گوياي استراتژي غرب عليه جمهوري اسلامي و در چارچوب ديپلماسي عمومي بوده و اهميت راهكارهاي كاربردي آن به اندازه‌اي است كه اين گزارشات را مي‌توان "مانيفست اقدامات پنهان " غرب عليه جمهوري اسلامي قلمداد كرد.
يكي از مقامات ارشد امنيتي غرب در بيان اهميت بكارگيري استراتژي‌هاي معطوف به ديپلماسي عمومي در برابر ايران، اظهار مي‌دارد: "ايران به لحاظ وسعت سرزميني، كميت جمعيت، كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در خاورميانه و هارتلند منطقه، به قدرتي بي ‌بديل تبديل شده كه ديگر نمي‌توان با يورش نظامي آن را سرنگون كرد. "


محورهاي مهم گزارشاتي كه بر ضرورت بكارگيري تاكتيك‌هاي ديپلماسي عمومي تاكيد دارند، گوياي برنامه‌هايي است كه دولتمردان غرب تحت عنوان ديپلماسي عمومي عليه جمهوري اسلامي در سر دارند:
1* بهره‌برداري از اختلافات دروني ايران.
2* بكارگيري براندازي نرم بجاي اقدام نظامي .
3* دامن زدن به نافرماني‌هاي مدني در تشكل‌هاي دانشجويي و نهادهاي غيردولتي و صنفي به عنوان ابزارهاي مهم فشار بر ايران.
4* ضرورت تاكيد بر وجود نظارت بين‌المللي بر انتخابات.
5* حمايت رياكارانه از حقوق‌بشر و دموكراسي در ايران .
6* راه‌اندازي و تقويت شبكه‌هاي متعدد راديو و تلويزيوني به منظور سياه نمايي و فريب مردم
7* حمايت از اپوزيسيون‌ داخلي.
8* تسهيل در فعاليت NGOهاي همسو با غرب.
9* تسهيل در صدور ويزا براي افرادمستعد و همسو با اهداف غرب .
10* دعوت از فعالان جوان ايراني بمنظور شركت در سمينارهاي خارج از كشور براي جذب و آموزش هدفمند مانند آنچه كه در كشورهايي مثل صربستان، فيليپين، اندونزي، شيلي،اوكراين و....
اتفاق افتاد .


از سوي ديگر؛ در بخشي از دكترين هاي امنيتي خود آورده اند:
"ما ممكن است با چالشي جدي‌تر از هيچ كشوري جز ايران مواجه نشويم. نگراني‌هاي ديگري در مورد ايران داريم كه به اندازه مسائل هسته‌اي مهم هستند. نگراني‌هاي ما در نهايت هنگامي حل خواهند شد كه حكومت ايران با اتخاذ تصميمي راهبردي، سياست‌هاي خود را تغيير داده و نظام سياسي خود را باز نمايد و به مردم خود آزادي بدهد. اين مساله هدف غايي ماست. راهبرد ما گسترش تعامل با مردم ايران است. ما در راستاي نابودي استبداد و ارتقاي دموكراسي كارآمد، از تمامي ابزارهاي سياسي، اقتصادي و ديپلماتيك و ابزارهاي ديگري كه در اختيار داريم استفاده خواهيم كرد كه از آن جمله عبارتند از:
o افشاي موارد نقض حقوق‌بشر.
o حمايت از اصلاح‌طلبان از طريق برگزاري نشست‌هايي در وزارت خارجه و سفارت‌خانه‌هاي خود.
تخصيص بودجه در جهت حمايت مالي از فعاليت هاي مورد نظر غرب در داخل ايران
o اعمال تحريم‌هايي با هدف ايجاد شكاف بين مردم و حاكميت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر