جویا کوشیار:
چندی پیش پس از برگزاری دادگاه نمایشی سرآمدان جنبش سبز و اعترافات حیرت انگیز ایشان شاهد این بودیم که مجری و یا به عبارتی مخبر معروف خبر 20:30 در زندان اوین گفتگویی با ابطحی و عطریانفر در فضای مصفا و دل انگیز و در کنار آب رکن آباد ! مصاحبه ای انجام داد که ثابت کند اولا این مبارزان در شرایط سخت و طاقت فرسایی قرار ندارند بلکه در یک هتل به سر می برند و از شکنجه و اعمال فشار خبری نیست ثانیا این مبارزان در صلح و صفا و در پروسه "یک تحول عظیم" ! که رخ داده سخنانی بر آمده از دل و اندیشه خویش به زبان جاری ساخته اند نه گفتار و نوشته های دوست جدیدشان آقای کارشناس یا همان بازجو !
در این نوشتار روی سخنم با ابطحی و عطریانفرو دیگر دوستان اسیر در بند نیست و قصد تشریح اعترافات و تبیین شرایط زیست آنها را ندارم بلکه در صددم تا به عکس العملهای پس از این برنامه و دیگر صحنه های مشابه بپردازم. راستش همان شب که این نمایش را نگاه می کردم به تحول عظیم ! ابطحی و عطریانفر نمی اندیشیدم بلکه در فکر حضیض و ذلت انسانی بودم که خود را قربانی کارگردانان بزرگ این نمایش کرده است. یک عنصر پیاده که از خود هیچ رای و اندیشه ای ندارد و تنها مجری و فرمان بر دستوراتی است که به او ابلاغ شده است .
آن شب من از دست این مجری خیلی عصبانی بودم و گاهی زیر زبانی ناسزایی نثارش می کردم. فردای آن روز وقتی به اینترنت مراجعه کردم و نیز در خبرها دیدم که وبلاگ مربوط به وی مشحون از پیامها و عبارتهایی است که علیه او نوشته شده است . در مرحله اول با دیدن این جملات کمی دلم خنک شد. اما در درنگی کوتاه و تأملی بر آن همه الفاظ رکیک و فحش و ناسزا بسیار ناراحت شدم. بعضی حتی پای خانواده او را نیز به میان کشیده و با جملات غیر اخلاقی و الفاظ رکیک صفحه ای عجیب را در مقابل دیدگان هر خواننده ای گشوده بودند.
به نظرم آمد این نه یک نقد و یا یک مخالفت بلکه انتقام جویی کینه توزانه است . از خود پرسیدم آیا این نوع برخورد و نحوه رفتار شایسته جنبش سبز است ؟ جنبشی که ریشه در میان طبقه فرهیخته و آگاه جامعه دارد. شاید برای بسیاری از یاران سبز این برخوردها در وهله اول عادی باشد .چرا که براستی دلهای ما از این همه جنایت و مصیبت کودتاگران خون و روح هایمان جریحه دار است یک تلنگر و یک جرقه کوچک لازم است تا شعله وجودمان را تبدیل به آتشفشان خشم کند که تر و خشک را با هم بسوزاند.
در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری نیز بر خلاف انتظار همگان سر مربی تیم فوتبال ایران و چند هنرپیشه معروف در آن شرکت جستند. فردای آن روز نیز همان اتفاق که برای مجری خبر 20:30 افتاده بود برای این اشخاص نیز روی داد و صفحات اینترنت پر شد از جملات غیر اخلاقی, تهدید و الفاظ رکیک علیه ایشان . حتی در خبرها خواندم تعدادی به صورت حضوری و یا با مراجعه به منزل مسکونی سر مربی تیم ملی حملات تند و توهین آمیزی کرده اند.
شبیه این حرکت در سطحی بالاتر نیز روی داد؛ تا وقتی که آیت الله هاشمی رفسنجانی نامه نوشت به رهبری (دو روز قبل از انتخابات) و یا آن نماز جمعه معروف (26 تیرماه) را اقامه کرد و آن سخنان شجاعانه را به زبان آورد همه در ستایش او سخنها گفتند و شعار های حمایت آمیز سر دادند و پیام های تبریک فرستادند. اما تا اینکه وی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جلسه ای سخنی گفتند که به مذاق ما خوش نیامد در مقابلش صف آرایی شد و برخی او را به زیر شلاق توهین و ناسزا ی خویش گرفتند.
قصد نیست در این نوشتار اقدامات غلط برخی افراد کج اندیش توجیه و خاطیان تبرئه گردند. بلکه موضوع بررسی نحوه رفتار و برخورد است؛ به هر روی کار آنها قابل نقد است و طبیعی است که جنبش سبز با آن مخالفت نماید اما سؤال اساسی این است که چقدر این رفتارها و برخوردها از سوی ما برازنده و درشأن جنبش سبز است.
هدف نهایی این جنبش آزادی و رهایی انسانها از زیر ظلم و ستم و تحقق عدالت و دموکراسی است. زندگی در نظامی مردم سالار و حکومت مردم بر مردم . برای رسیدن به این اهداف نباید ما قدم در جای پای غلط کسانی بگذاریم که به کارشان, فکرشان و رفتارشان نقد داریم . بله ! نقد داریم و مخالف آنها هستیم و با استبداد رأی یک گروه و یک جناح بر تمامی جامعه مبارزه خواهیم کرد .
اما بیایم همین مبارزه را در مسیر اخلاقی آن پیش ببریم . به جای توهین و نثار الفاظ رکیک و غیر اخلاقی کار آنها و روش آنها را نقد کنیم . یادتان است تئوریسین بزرگ اصلاحات آقای خاتمی چه شعاری می داد ؟ " زنده باد مخالف من" ما باید ساحت این جنبش را پاک نگه داریم . کارهای غلطی که حکومت مداران امروز انجام می دهند انجام ندهیم . اگر قرار است ما نیز کارهای اشتباه آنها را صورت دهیم . پس چه نیازی به تغییر است . واقعا این سخت ترین کار جنبش است اما این جنبش نشان داده است که از ظرفیت های بالایی برخوردار است.
پس بیایید این نقطه ضعف جنبش را تبدیل به نقطه قوت کنیم. فرق بگذاریم بین مخالف و دشمن . با تحمل مخالف و نقد منطقی آرای آنها دشمن را از رسیدن به هدفش مأیوس کنیم.به راستی دیکتاتور می خواهد ما را عصبانی کند ما را بی اخلاق نشان دهد و ما باید با رفع این نقطه ضعف, مکرشان را به خودشان برگرداند.
اصلا نظام سیاسی که ما به دنبالش هستیم و می خواهیم دموکراسی در آن استقرار یابد یکی از اصولش احترام به آرا و نظرات دیگران است . باید تمرین کنیم که نظر مخالف خود را تحمل کنیم و با نقد منصفانه خود راه را برای گسترش جنبش باز نماییم.
اگر منصف باشیم و پای صحبت آن مجری, سرمربی تیم ملی و هنر پیشه هایی که سخنشان رفت بنشینیم شاید دریابیم آنها نیز در کنه خود دل در گرو مردم دارند اما در شرایط و موقعیت هایی قرار گرفته اند که چاره ای از آن برخورد که نشان دادند نداشته اند و شاید هم چنین نباشد و از روی عقیده و باور دست به چنین اقداماتی زده اند . همان طور که ما حق داریم مخالف آنها اعتقاداتی داشته باشیم آنها نیز می توانند مخالف ما اندیشه و باوری داشته باشند آنچه که مسلم است اعمال این افراد برای جنبش سبز قابل قبول نیست باید فرصت دفاع به آنها داد؛ کما اینکه ما آنچه را که در دادگاه های نمایشی از رهبران و عناصر جنبش شاهد هستیم و به صرف اعترافات نمی توانیم آنان را خائن قلمداد کنیم . بلکه شرایط آنها و وضعیت رقت بار آنها در زندان برایمان قابل درک است و نه تنها آنها را سرزنش نمی کنیم بلکه گفتار و عمل شان را توجیه می کنیم.
دوستی دارم از برنامه ریزان و کارگزاران صدا و سیما, یک بار به او اشکال کردم که این چه عملکردی است که صداو سیما دارد .چرا انقدر کارکنان آن خائن هستند؟!و.... پاسخ گفت : شما خبر از درون این سازمان پر مسئله ندارید این سازمان را اکنون کارکنانش که بسیاری از ایشان دل در گرو جنبش سبز دارند هدایت نمی کنند بلکه سکان هدایت آن در دستان افراد نظامی است که در آنجا مستقر هستند. چه انتظاری دارید.؟!؟!
لذا از تمامی همراهان و یاران جنبش سبز که قاطبه عظیم آن از طبقه فرهیخته آگاه و فرهنگی جامعه هستند انتظار است که در پاکیزه نگاه داشتن دامان این جنبش بکوشند و فرصت تخطئه به دشمن ندهند.
ما می توانیم مخالفین خود را همراه خویش سازیم به شرط آنکه در مبارزه و د رمخالفت منطقی و پاکیزه برخورد کنیم .
واقعا حیف است این همه خونی که به پای این نهال رو به رشد ریخته شد با برخوردهای نا مناسب و مخالفت های دور ار شان جنبش ملوث وخشک گردد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر