در دفاع از دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی و نقد یک بدفهمی

یادداشت زیر را یکی از علاقه‌مندان اندیشه‌های آیت‌الله جوادی آملی برای «موج سبز آزادی» ارسال کرده و در آن به ادعایی که در مقاله‌ی «نه بزرگ دانشگاه به دولت کودتا» مطرح شده بود، پاسخ گفته است. نویسنده مدعی است دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی در نقد شکل رایج علوم انسانی، با دیدگاه حذفی رهبر نظام و نیز برخی زمینه‌چینی‌ها که این روزها در رسانه‌ی ضد ملی برای انجام انقلاب فرهنگی دوم در دست انجام است، یکی نیست.



* عصر دوشنبه 16 شهریور مقاله‌ای با عنوان «نه بزرگ دانشگاه به دولت کودتا» در موج سبز آزادی منتشر شد که نویسنده در آن طرح اسلامی شدن دانشگاهها را به محدود کردن علوم انسانی تفسیر کرده و آیت الله جوادی آملی را نیز از معتقدان به این طرح دانسته است. به نظر می‌رسد نویسنده محترم مقاله با اندیشه آقای جوادی آشنایی کافی نداشته و به صرف شباهت تعبیر «اسلامی شدن علوم و دانشگاهها» در کلام ایشان و برخی مسئولان کشور و عالمان دینی دیگر، همگی را بر یک سبیل دانسته است. در این نوشتار کوتاه بر آنم با بیان نکاتی نشان دهم ایشان نه تنها دستاوردهای عقل تجربی و انسانی را در تضاد با دین نمیداند بلکه آن را همسو با نقل (قرآن و سنت) و جزء دین می‌شمارد:

* همان گونه که رسالت و وحی که از آن به نقل معتبر یاد می‌شود، از حقایق کتاب تشریع الاهی پرده برمی‌دارد، عقل برهانی و تجربی معتبر نیز کاشف عالم تکوین و خلقت خداوند است. از این رو، هر دو حوزه یاد شده ما را به کشف اسرار آفرینش رسانده و به آفریننده آن توجه می‌دهند.

بنابر این، عقل در مقابل نقل (قرآن و سنت) قرار دارد و نه دین و هر دو منبع استنباط و فهم دین شمرده شده و در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.

* در این نظریه، گستره عقل در حوزه استنباط احکام شرعی به مستقلات و غیر مستقلات عقلیه محدود نشده و عقل تجربی که در علوم تجربی و انسانی ظهور می‌یابد را نیز شامل می‌شود. از این رو، دستاوردهای علوم بشری نیز هم پایه قرآن و روایت معصوم حجت و دلیل شرعی به شمار می‌روند.

* علوم نقلی و عقلی (تجربی و انسانی) هر دو همراه با اشتباهات و خطاهایی هستند. حال آن که در ساحت وحی الاهی خطا راه ندارد. امامان معصوم نیز با کلامشان پرده از معانی‌ای برمی‌دارند که خود به آنها دسترسی معصومانه دارند. اما واقع این است که بشر عادی با چند واسطه با نقل کلام آنها مواجه است. بنابر این گرچه مضمون وحی قرآنی و نیز مضمون روایات معتبر که توسط پیامبر به اهل بیت [منتقل] شده حق و مصون از خطا است، اما این مطلب به آن معنا نیست که فهم بشر عادی از نقل آن مضامین عاری از خطا باشد. به بیان دیگر، فهم فقیه، مفسر و متکلم از قرآن و سنت چیزی جز خود آن دو است و اولی دین و دومی معرفت دینی نام دارد.

* نتیجه طبیعی و منطقی جای گرفتن عقل در درون هندسه معرفت دینی و برابر نشستن آن در عرض نقل آن است که معرفت نسبت به دین و شناخت از اسلام، زمانی شکل می‌گیرد که همه منابع معرفتی آن در کنار هم و با هم در نظر گرفته شود. بنابر این کسی مجاز نیست صرف مراجعه به همه قرآن و سنت مدعی شود که دین اسلام چنین می‌گوید بلکه ابتدا باید همه اجزای قرآن را به اندازه توان با یکدیگر بررسی کنیم، زیرا برخی آیات مفسر برخی دیگر است. سپس به سراغ روایات برویم و متشابهات آن را به محکماتش ارجاع دهیم. روایات عام و خاص، مطلق و مقید را در کنار هم ملاحظه کنیم. در مرتبه سوم روایات را به قرآن عرضه کنیم، زیرا قرآن معیار پذیرش روایت است. در مرحله چهارم استدلال عقل را در موضوع مورد بحث لحاظ کنیم زیرا گاهی دلیل عقلی تخصیص زننده‌ی دلیل نقلی است. مراحل ادراک حکم خدا زمانی کامل می‌شود که هر دو منبع معرفتی یعنی عقل و نقل در کنار هم دیده شود. مجموع قرآن، روایات و عقل می تواند معرِّف احکام اسلام بوده و حجت شرعی در باب فهم دین را به دست دهند.

در کتاب یاد شده، مثال‌های متعددی برای تبیین این مراحل گفته شده که خوانندگان را به متن کتاب ارجاع می‌دهیم.

* بر اساس این نظریه، در صورت وجود تعارض ظاهری بین نقل و نظریه ثابت شده علمی، هیچ یک از آن دو به یک باره کنار گذاشته نمی‌شوند و با آن همان‌گونه برخورد میشود که با دو روایت و نقل متعارض.

* محصول معرفتی عقل (در همه حوزه‌ها و از جمله تجربی و انسانی) تنها در صورتی میتواند معتبر باشد که یقین یا طمأنینه عقلایی به همراه بیاورد. از این رو، فرضیاتی که هنوز دانشمندان تجربی بر آن اتفاق نظر ندارند، به عنوان منبع معرفتی شناخته نمی‌شوند.

* از پیامدهای ارزشمند این نظریه، نفی سکولاریسم علمی و جانشینی الاهیات بر تمامی علوم اعم از انسانی و طبیعی است. در واقع، همه علوم الاهی‌اند و جدایی دین و علم معنا نمی‌دهد. بر این اساس، تفاوت اساسی این نظر با دیدگاه دیگر عالمان در این است که آنان علوم انسانی و طبیعی را سکولار و در مقابل علوم دینی قرار می‌دهند ولی آیت‌الله جوادی آملی همه را دینی می‌شمارد. در نتیجه اسلامی کردن علوم و دانشگاه به معنای تعامل بین حوزه و دانشگاه و نه حذف یکی از آن دو است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر