تا روز قدس / فطریه سبز

سید علی اصغر غروی
"مرحوم علامه غروی، از کسانی است که با تیزبینی خاص و روشن بینی فقهی عجیبی که داشت این مساله را مورد مداقه قرار داده و استدلالهای این مقاله مبتنی بر اجتهادات اوست. وی معتقد است فطریه را می توان به خانواده زندانیان سیاسی و مظلومان و آسیب پذیران راه آزادی پرداخت."



بیداری اخیر مردم ایران در کنار هزینه‏های تلخ و جانکاهش، اعماق برخی باورهای دیرینه ما را درنوردید و باعث تجدید نظری جدی در دینداری ما شد و این تحول جانانه همچنان ادامه دارد. امروز قاطبه مردمان می دانند که بسیاری از احکام منتسب به اسلام، ساختگی است؛ می فهمند که چگونه مستبدان برای حفظ قدرت خود، احکام دین خدا را جعل و تحریف می کنند؛ می فهمند که ارتداد، سنگسار، محاربه ، فساد فی الارض و بسیاری احکام دیگر نه دستورات قرآن بلکه میراث قدرتهای سیاسی است برای حفظ خودشان. اینها همه برکات ارزشمند سبز شدن اندیشه های ماست در این روزگار سیاه.

مساله زکات و در شکل خاص آن زکات فطره نیز از زمره مسائلی است که در شکل رایج آن از سویی دست گدایی حاکمان در برابر مردم است و از سوی دیگر رفع تکلیفی ناقص و بی محتوا به منظور رفع فقر که زمینه در برداشت سطحی و سهل انگارانه ما از مقوله فقر دارد. در این مقال می کوشیم با واکاوی فقهی و نظری مختصری پیرامون موضوع زکات نشان دهیم زندانیان و مظلومان طریق آزادی، مستحق ترین افراد برای پرداخت زکات هستند.

مرحوم علامه غروی، از مراجع بنام معاصر در اصفهان، جزء معدود کسانی است که با تیزبینی خاص و روشن بینی فقهی عجیبی که داشت این مساله را مورد مداقه قرار داده و استدلالهای این مقاله مبتنی بر اجتهادات اوست. وی معتقد است فطریه را می توان به خانواده زندانیان سیاسی و مظلومان و آسیب پذیران راه آزادی پرداخت. خلاصه ای از استدلالات قرآنی و روایی او چنین است:

اصلی ترین آیه ای که مستند فقهاء در تقسیم و مصرف زکات قرار گرفته است، آیه ۶۰ سوره توبه است: إنّما الصّدقاتُ لِلفقراءِ وَ المساکینِ وَ العاملینَ علیها وَ المؤلّفةِ قلوبُهُم وَ فی الرِّقابِ وَ الغارمینَ و فی سبیلِ اللهِ و ابنِ السّبیلِ فریضةً مِنَ اللهِ وَ اللهُ علیمٌ حکیمٌ / ترجمه: زکات تنها برای فقراء و درماندگان و گردآورندگان آن است و نیز دلجویی شوندگان (از اهل کتاب) و آنانی که دربندند (زندانیان، اسیران، محکومان) و بدهکاران و در راه خدا و به راه ماندگان. فریضه یی است از جانب خدا؛ و خدا دانایی است فرزانه.

در این آیه موارد هشت گانه مصرف زکات آمده است، و فطریه هم چون عنوان زکات دارد، می تواند در هر مورد از این موارد هشت گانه مصرف شود و فقهاء شیعه و سنّی هم در این موضوع به این آیه استناد کرده اند. مصداق سخن ما نیز در این که می پرسیم: آیا زکات فطر به زندانیان سیاسی و خانواده آنها می رسد؟ در این آیه ذکر شده که به شرح آن می پردازیم.

للفقراء: کلمه فقراء درسوره بقرة آیه ۲۷۳ تعریف شده، آنجا که خداوند می فرماید: لِلفقراءِ الّذینَ اُحصِروا فی سبیلِ اللهِ لا یستطیعونَ ضرباً فی الارضِ یحسَبُهُم الجاهلُ أَغنیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعرِفُهُم بِسیماهُم لا یسئلونَ الناسَ إِلحافاً و ما تُنفِقوا من خیرٍ فإنَّ اللهَ بهِ علیمٌ.

ترجمه: (یکی از موارد انفاق شما) باید فقرائی باشند که در راه خدا محصورشده اند و توان جابه جایی در زمین را ندارند و چنان آبرومندند که فرد نا آگاه، آنها را بی نیاز می پندارد؛ اما از سیمایشان به وضع آنها پی می بری؛ چیزی به اصرار از مردم نمی خواهند؛ و هر نیکی که انفاق کنید، خدا از آن آگاه است.

تفسیر المنار (ج۳، ص۸۷، پاراگراف۲) در ذیل این آیه، در جواب کسانی که می گویند آیه مربوط به مهاجران زمان رسول خدا و اهل صفّه است، می گوید: قاعده اصولی این است که، اعتبار به عمومیت لفظ است نه تخصیص دادن به سبب نزول آیه. پس هر کسی که وصفش به این صفت از فقراء ممکن شد، در حکم کسانی قرارمی گیرد که این آیه جهت ثبوت و بیان استحقاق صدقه در مورد ایشان نازل شده است.

می بینیم که مفسران، این صفات را در تفاسیر خود خلاصه کرده اند، به طوری که بسط آن به موارد مشابه امکان پذیر است. با این تعبیر، «حصار»، دلالت به منع از کسب دارد، به گونه یی که ترک کسب به سبب اضطرار باشد. و محبوس کردن نفس در راه خدا، یعنی در اعمال مشروعی که مصالح به سبب آن بپا داشته شود مثل جهاد و علم. علامه طباطبائی نیز در تفسیر خود، ذیل آیه مذکور توضیحاتی به همین مضامین آورده است (المیزان، ج۲ ، ص۶۱۳، ذیل آیه).

اکنون سوال ما اینست که آیا زندانیان سیاسی محصور و ممنوع از کسب و کار نیستند؟ آیا به حسب عرف معمول در جهان و در کشور و نیز براساس قوانین موضوعه مملکت، اینها جهادگر در راه خدا و وطن و آزادی ملت نمی باشند؟ و آیا خانواده های ایشان و خانواده هایی که سرپرست خود را در این اتفاقات اخیر و حوادث مشابه پیش از این و یا آنچه بعداً به همین صورت اتفاق خواهد افتاد، از دست داده اند و یا آنهایی که دچار مشکلات جسمی و روحی شده اند، جزو کسانی نیستند که چنان در عفافند که شخص ناآگاه از وضع آنان، ایشان را بی نیاز می پندارد و حال آنکه از وجنات، سکنات و حرکاتشان به حقیقت وضعیت آنان پی می بری، و به دلیل عزت نفس و حفظ آبرو و تعفف چیزی از کسی نمی خواهند و اظهار ناداری نمی کنند؟

و فی الرّقاب: «رقاب» به معنای انسانهای دربند است. در مسند احمد بن حنبل (۲۹۹،۴) حدیثی از بُراء بن عازب نقل شده که گفت: «مردی نزد رسول خدا آمد و پرسید: راهنمایی کن مرا به عملی که نزدیک کند مرا به جنّت و دور سازد مرا از دوزخ. حضرت فرمود: أَعتِقِ النَسَمَةَ و فُکَّ الرَّقَبَةَ (یعنی آزاد کن انسان را و بگشای بندهای دربند را)». باید توجه داشت که حضرت اعتق المکاتبین (یعنی برده یی که با آقای خود قرارداد می نویسد که کار کند و پول آزادی خود را بپردازد) به کار نبرده، بلکه از لفظ «النَسَمَةً» به معنای انسان آزاد استفاده کرده است.

در سوره بلد (آیات۱۱تا۱۳) می خوانیم: فَلا اقتَحَمَ العَقَبَةَ، وَ ما ادراکَ ماالعَقَبَةُ، فَکُّ رَقَبَةٍ، دراین آیات یکی از کارهای با اهمّیتی که در حد عبور از گردنه سخت ذکر شده، آزاد کردن اسیر دربند است، و این کار در کنار طعام دادن در روز گرسنگی، أو اطعامٌ فی یومٍ ذی مَسغَبَةٍ، آمده که خود حاکی از اهمیت موضوع می باشد. و می توان هر زکاتی را از جمله فطریه را در هر دو مورد، هم انسان دربند و هم خانواده گرسنه و محتاج او مصرف کرد.

«غارم» به معنای بدهکار ملزم به پرداخت که به دلایلی نتواند دین خود را بپردازد. در المنار (ج۱۰، ص۴۹۸) در ذیل این قسمت از آیه نوشته شده «و ایشان کسانی هستند که دینی برگردن آنها است و عذری دارند در اداء آن».

آیا دینی بالاتر از دین سرپرست خانواده نسبت به نفقه خوارانش سراغ دارید؟ چه رسد به این که در آن خانواده فرزند صغیر و شیرخواره هم که محتاج تغذیه مخصوص است، باشد. اگر گفته شود این دلایل برای کسی است که مسلمان باشد و این زندانیان و خانواده های آنان مسلمان نیستند و خارجی و مرتد خوانده می شوند، می گوییم که در این آیه جواب اشکال شما با ذکر «و المؤلّفة قلوبهم» داده شده است، و ایشان کسانی هستند که با دادن زکاة می توانید قلوبشان را به دینتان نزدیک کنید، که این هم یکی از موارد هشت گانه می باشد.

در حدیث است از معاویة بن وهب که گفت: «از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم راجع به مردی که صاحب سیصد یا چهارصد درهم سرمایه و دارای زن و فرزند و پیشه ور می باشد، ولی نتواند تمام مخارج خود را از کسب تامین کند، آیا سرمایه خود را خرج کند و زکات نگیرد یا زکات گرفتنش جایز است؟ فرمود: نباید ازسرمایه خرج کند، باید از درآمد آن سرمایه یا از زائد برحاجت از آن، قوت خود و عیالش را تأمین نموده و کمبود آن را از زکاتی که می گیرد جبران نماید و سرمایه را به کار بیندازد و خرج معاش نکند(کافی و ص۲۴ طبع سنگی ازوافی).

با این آیات بینات و مستدلّات واضحة چه باید کرد؟ وقتی که حدّ استحقاق دراسلام اینگونه بیان می شود، آیا باید فقیر را درنداشتن مال دید؟! و آیا باید منتظر ماند تا خانواده یی که مدتی است بی سرپرست مانده یا خانواده یی که سرپرست آن مدتی است دارای مشکلات روحی و جسمی است و توان کسب را از دست داده، تمام سرمایه خود را خرج معاش کند، به ویژه اگر آن سرپرست خانواده برای من و تو دچار این مشکلات شده باشد؟ به راستی چه تفاوت عمیقی است میان اسلام سبز ما و اسلامی که ثمره سالها جعل و تحریف متولیان رسمی دین است...

منابع:
تفاسیر مذکور در متن
کتاب شرح رساله (حواشی سید محمدجواد موسوی غروی بر رساله توضیح المسائل مرحوم بروجردی)
کتاب خورشید معرفت جلد ۳، تألیفات علّامه حکیم سید محمد جواد موسوی غروی.
تدوین: سید علی اصغر غروی

برگرفته از: پایگاه اینترنتی ارباب حکمت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر