رضا كيواني:
با دستگيري مشاوران نزديك مير حسين موسوي و مهدي كروبي كودتاي نظام(نظاميان) عليه جنبش مردمي سبزها وارد مرحله سرنوشت ساز خود شده است. تا دستگيري موسوي تنها يك قدم مانده و فرصت براي سبزها اندك است. در اين شرايط حساس لازم است رهبران جنبش سبز( موسوي، كروبي و خاتمي) با انجام اقداماتي موثر و به موقع اولا هزينه سركوب شديدتر را براي كودتاگران بالا برند و ثانيا مسير حركت و اقدامات بعدي سبزها را اعلام كنند تا درصورت دستگيريشان، مسير حركت مردم مشخص باشد. در اين نوشته پيشنهاداتي براي اين اقدامات حياتي به رهبران جنبش سبز ارائه خواهد شد تا شايد در تصميم گيري سريع اين عزيزان مفيد واقع شود:
1. ميرحسين رسما و شفاف مردم را به الله اكبر گفتن در مدت يك هفته مشخص دعوت كند
با آغاز جنبش سبز و اشاره ميرحسين به تكبير گفتن مردم، شاهد بوديم كه تا هفته ها مردم بر پشت بامها فرياد الله اكبر سر مي دادند كه بعد از گذشت دو ماه به مرور كم رنگ شد. اكنون ميرحسين مي تواند با اعلام رسمي و دعوت مستقيم مردم به شروع مجدد تكبيرگويي بر پشت بام ها در طول يك مدت مشخص"مثلا هفته اول مهرماه"، دوباره شور و اتحاد مردم را به اوج برساند. اين حركت مردمي به شكل گفته شده، به دليل داشتن مدت مشخص دچار روزمرگي و فراموشي نخواهد شد و همچنين در صورت دستگيري موسوي، مردم هر ماه در همان مدت زمان مشخص شده تكبيرگفتن را ادامه خواهند داد. مدت مشخص قرار دادن براي تكبير گويي (مثلا هفته اول هر ماه) دو مزيت دارد: اولا تكبير مردم و حضور دنباله دار آنها در پشت بام ها جنبش را زنده و پويا نگه مي دارد و ثانيا اين حركت بخاطر معين بودن مدت آن موجب فرسايش و خستگي مردم نخواهد شد (انتظار تكبير گويي هر شب براي ماه هاي طولاني چندان واقع بينانه نيست).
2. موسوي شخصا جانشينان هدايت جنبش را معرفي كند
در صورت دستگيري قريب الوقوع موسوي و كروبي وظيفه هماهنگي و راهبري جنبش را نمايندگاني مي بايست بعهده گيرند. لازم به ذكر است اگرچه جنبش سبز يك حركت گسترده و خودجوش بوده كه به حق بايد گفت همه سبزپوشان به نوعي قهرمان مبارزه هستند اما نياز به هماهنگي و رهبري براي برگزاري تجمعات و اعتراضات ضروري است. در صورت دستگيري موسوي و ديگر رهبران جنبش همچون كروبي و خاتمي، ممكن است اشخاص متعددي ادعاي هدايت جنبش را نمايند و مردم را دچار سردرگمي كنند، لذا پيشنهاد مي شود هم اكنون كه موسوي هنوز زنداني نشده است، شخصا جانشينان خود را براي هدايت و هماهنگي جنبش سبز در آينده به مردم معرفي كند.
3. دعوت علني براي سبزشدن روز قدس
راهپيمايي روز قدس فرصتي راهبردي براي تجديد قواي جنبش سبز و آخرين فرصت براي قدرت نمايي به دولت كودتا است تا از تصميم دستگيري موسوي عقب نشيني كند. حضور گسترده سبزها با اعلام رسمي رهبران جنبش مي تواند يكبار ديگر كودتاگران را عقب زده و معادلات آينده آنها را برهم زند. به عقيده بسياري از كارشناسان سياسي در صورت عدم اعلام رسمي موسوي به تظاهرات و بالطبع عدم حضور گسترده جنبش سبز در خيابانها دستگيري موسوي نزديك خواهد بود.
4. موسوي از دانشجويان انتظارات متناسب با شرايط داشته باشد
در طي دهه گذشته خصوصا طي سالهاي 76 تا 82 بخش اصلي مطالبات اصلاح طلبان از كانال جنبش دانشجويي و دانشگاه پيگيري مي شد. با وجود ايستادگي و شهامت دانشجويان متاسفانه محدود نمودن جنبش اصلاحات به حركت هاي دانشجويي باعث صدمه ديدن جنبش دانشجويي و تحمل هزينه هاي بسيار طاقت فرسا براي آن شد. اكنون كه در آستانه بازگشايي دانشگاه ها قرار داديم بايد توجه داشت كه جريان تازه نفس دانشجويي در صورتي مي تواند موثر واقع شود كه در مقابل كودتاگران تنها نباشد. اگر حركت هاي اعتراضي مردمي فروكش كند و تنها دانشگاه فرياد اعتراضي برآورد، نيروهاي سركوبگر به سرعت قادر خواهند بود دانشگاه را به خاك و خون كشيده و اين فرياد را خاموش كنند، اما اگر در كنار حركت هاي گسترده مردمي و اعتراضات اصناف و طبقات مختلف مردم، جنبش دانشجويي نيز موتور دانشگاه را روشن كند در اين صورت ديگر سركوب دانشگاه و جنبش كار ساده اي نخواهد بود و به سرعت "كنترل امور" از دست كودتا گران خارج خواهد شد.
5. موسوي موتور جنبش را در عامه مردم روشن نگه دارد
يكي از خطاهاي راهبردي كه اصلاح طلبان طي دهه گذشته مرتكب شدند دلخوش نمودن به اعتراضات سياستمداران و بيانيه هاي احزاب سياسي بود، طبيعتا اين اعتراضات بدون حضور گسترده طبقات مختلف از مردم به نتيجه نرسيد و اصلاح طلبان نتوانستند شعارها و اهداف خود را در قالبي همگاني و متكثر ارائه دهند. رهبران جنبش سبز مي بايست مراقب باشند تا موتور حركت جنبش همچنان در ميان همه اقشار و طبقات مردمي روشن بماند و تنها مختص به فعالان سياسي و حقوق بشري نشود.
اين بود پنج پيشنهاد مشخص به موسوي و ساير رهبران و تصميم گيرندگان جنبش مردمي ايران.
صفحه شطرنج سياسي ايران به زمان سرنوشت ساز خود رسيده است، مهره هاي شاخص سبزها قلع و قمع شده اند و تنها وزير سبزها و سربازان پياده مانده اند. در طرف ديگر شطرنج، سياه پوشان با تكيه بر شاه و فيل و سواره براي دستگيري وزير سبزها و سركوب پياده نظامشان آماده مي شوند. چند حركت كليدي مي تواند سرنوشت سبز در مقابل سياه را در شطرنج سياسي تغيير دهد. بايد اميدوار بود تا ميرحسين موسوي و ديگر رهبران جنبش در اين شرايط حساس حركتي تعيين كننده و غيرقابل پاسخ انجام دهند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر