نخبگان مهاجر

جعفر توفيقي:



گفت وگوی فاطمه بيک پور با جعفر توفيقي ؛

مهاجرت نخبگان سال ها است در کشور وجود دارد و بعضاً هم با افزايش آن، زنگ خطر براي مسوولان به صدا درآمده است. به نظر مي رسد در ماه هاي اخير بار ديگر اين روند به صورتي چشمگير در حال افزايش است؛ نکته يي که در گفت وگو با دکتر جعفر توفيقي بر آن تاکيد شد و اين مساله را هشداري براي از دست دادن نخبگان جامعه که بيش از هر جايي، کشور خودمان به اين نيروها نياز دارد، عنوان کرد.





.....................................................................................................


-شواهد و قرائن نشان مي دهد امکان مهاجرت نخبگان در اين روزها بالا است. مهم ترين نشان آن رفتن استاد شفيعي کدکني از ايران بود که به دليل مشهور بودن، بازتاب گسترده يي داشت. ارزيابي شما از افزايش مهاجرت نخبگان چيست؟

بحث مهاجرت نخبگان پديده جديدي نيست. اين مساله از سال هاي متمادي مطرح بوده است. ايران هم متاسفانه هميشه جزء کشورهاي مهاجرفرست بوده و متناسب با شرايط اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي ميزان آن کم و زياد يا تشديد مي شود. انگيزه ها براي مهاجرت متفاوت مي شود. گاهي انگيزه ها در يک مقطعي علمي است، گاهي سياسي و گاهي اقتصادي است. افزايش مهاجرت يکي از مشکلات کشور ماست. طبق آمار صندوق بين المللي پول، ايران از 91 کشور در حال توسعه در جهان، بيشترين ميزان مهاجرت را داراست. در سال هاي گذشته براي کاهش روند مهاجرت تلاش هايي انجام شده، اما تاثير زيادي نداشته است. وضعيت کشور ما به گونه يي است که ما بايد حتماً اين روند را کاهش دهيم.



-علت اصلي اين مهاجرت ها را که سال ها است در کشور جريان دارد چه مي دانيد؟

مطالعاتي در مورد انگيزه هاي مهاجرت نخبگان انجام شده است.
اين مطالعات نشان مي دهد تمامي عوامل علمي، اقتصادي يا سياسي، در مهاجرت موثرند و در بررسي هاي ميداني که در مورد برخي از نخبگان و انگيزه هاي مهاجرت آنها انجام شده است، نخبگان همه اين مسائل را مطرح کرده اند. در شرايط مختلف، انگيزه ها متفاوت است. مثلاً در يک مقطعي مي بينيم انگيزه هاي اقتصادي يکي از علت هاي اصلي مهاجرت است و نخبه ها چون احساس مي کنند از نظر بهداشت، درمان و امکانات تامين نيستند، مهاجرت مي کنند. در مقطعي انگيزه ها علمي و فني است. به اين معنا که نخبه ها احساس مي کنند در کشور خودشان شرايط و امکانات لازم را براي ايفاي نقش شان ندارند. به عبارتي يک محقق يا متخصص بايد شرايطي داشته باشد که بتواند تحقيق کند، بتواند کار آزمايشگاهي انجام دهد، بتواند کار تخصصي خود را انجام دهد و فعاليت هاي تکنولوژيکي خود را افزايش دهد. در واقع شرايط بايد به گونه يي فراهم باشد که يک نخبه بتواند نخبگي کند. بنابراين در مواردي مي بينيم برخي مهاجران نخبه که مشکل اقتصادي هم ندارند چون احساس مي کنند نمي توانند منشاء اثر باشند، نمي توانند تخصص خود را به جامعه عرضه کنند و نمي توانند متناسب با ظرفيت ها و توانمندي هايشان براي کشورشان فعاليت کنند در نهايت جذب کشورهايي مي شوند که اين امکانات را در اختيار آنها قرار مي دهد. در مورد انگيزه هاي فرهنگي نيز کساني احساس مي کنند با فرهنگ موجود در جامعه و با محدوديت ها نمي توانند ارتباط برقرار کنند و احساس راحتي نمي کنند يا به دليل مسائل ديني، مذهبي و فکري که مطرح مي شود نمي توانند با فرهنگ جامعه ارتباط برقرار کنند. مسائل سياسي نيز نقش مهمي در مهاجرت نخبگان دارد. تجربه نشان مي دهد هر چقدر جامعه بيشتر دچار تنش هاي سياسي باشد، به مهاجرت کمک مي کند. در واقع نخبگان نيازمند فضاي باز، با آرامش و بدون تنش هستند تا بتوانند کار خود را انجام دهند و حداکثر بازدهي را داشته باشند. زماني که اين بازدهي به هم مي خورد، جامعه دچار فراز و نشيب هاي سياسي مي شود. نخبه احساس مي کند فضاي آرام و دنجي براي فعاليت هايش وجود ندارد، طبيعتاً اقدام به مهاجرت مي کند؛ در مورد مسائل اجتماعي نيز ارتباطاتي که يک شخص در جامعه دارد و اينکه افراد در جامعه چقدر با مردم، مسوولان، همکاران و افراد مختلف ارتباط دارند، چقدر ارتباطات آنها مبتني بر دوستي، رفاقت و همکاري است، چقدر فرد با محيط خودش سازگاري دارد. به هر ترتيب مطالعات نشان مي دهد نخبگاني که مهاجرت کرده اند، تحت تاثير مجموعه يي از انگيزه ها قرار داشتند که اين عوامل در مقاطعي برجسته تر مي شوند.



-آيا مي توان گفت حوادث و اتفاقات پس از انتخابات در دلسرد شدن نخبگان از فضاي موجود در کشور موثر است و اين مساله باعث افزايش روند مهاجرت در نخبگان علمي و سياسي و... شد؟

افزايش يا کاهش مهاجرت بستگي به روند مسائل کشور دارد. اين گونه نيست که بگوييم هميشه افزايشي خواهد بود يا هميشه کاهشي. هر عاملي که آرامش فکري و محيط کار نخبگان را تحت تاثير قرار دهد، در مهاجرت موثر خواهد بود. بدون شک مسائل سياسي به صورت عام و مسائل سياسي اين چند ماه پس از انتخابات به صورت خاص، بسيار تاثيرگذار بوده است. مشاهدات عيني هم براي اين مساله وجود دارد. به عنوان کساني که در دانشگاه ها هستيم، چه در دانشگاه محل تدريس خودم و چه در ساير دانشگاه ها که با دوستانم در آنجا ارتباط دارم اين روند مهاجرت را در ميان دانشجويان مي بينم. دانشجويان مراجعه مي کنند و نگراني و ناراحتي خود را از فضاي موجود ابراز مي کنند. اين مساله قطعي است که حوادث چند ماه گذشته پس از انتخابات مهاجرت اقشار مختلف به خصوص دانشجويان ما را تشديد کرده است. ارتباطي هم با بخش هاي صنعتي بنگاه هاي اقتصادي داريم و مي بينيم در بخشي از نيروهاي علمي و فني آنها تمايل به مهاجرت افزايش پيدا کرده است و مواردي هست که نيروهاي زبده کشور ما، چه در بخش دانشگاهي و چه در بخش صنعت اقدام به مهاجرت کرده اند و دليل آن روشن است؛ به دليل تنش هاي سياسي و فضاي ناامن فکري و... که در چند ماه اخير به وجود آمده است. چون يک نخبه احساس مي کند اين فضا براي فعاليت هاي علمي اش مناسب نيست. البته اين تنش ها و ناآرامي هاي سياسي روي مسائل علمي تاثيرگذار است. مثلاً رفت و آمدهاي بين المللي ما ممکن است محدود شود. يک نخبه ممکن است به مجامع علمي جهاني دسترسي کمتري داشته باشد يا به دليل مسائل تحريم ها نتواند امکانات آزمايشگاهي لازم را فراهم کند، نتواند با دنياي خارج ارتباط فعالانه داشته باشد. اما به طور مشخص چيزي که ما در چند ماه گذشته پس از حوادث انتخابات در دانشگاه ها مي بينيم اين است که اين مساله تشديد شده است. اما در مورد اينکه روند مهاجرت افزايش خواهد داشت يا کاهش پاسخ اين است که اين مساله به اين بستگي دارد که حوادث کشور ما چگونه پيش خواهد رفت. اگر کشور به سمت ثبات و آرامش برود و مجموعه تصميم گيران و سياستگذاران به جهتي بروند که کشور آرام تر شود و مسائل سياسي فروکش کند و اختلافات کم شود و کشور به يک ثباتي برسد روند مهاجرت کاهش خواهد داشت. اما اگر فضاي کشور به سمتي برود که اين تنش ها تشديد شود يا پايدار بماند و رو به افزايش باشد بدون ترديد روند مهاجرت افزايش خواهد يافت. در واقع اگر فضاي کشور امنيتي، نظامي شود به جاي اينکه سياسي، اجتماعي باشد در افزايش روند مهاجرت تاثيرگذار خواهد بود. اگر بتوانيم در ماه هاي آينده فضاي کشور را آرام کنيم و به فضاي قبل از انتخابات بازگردانيم، شاهد مهاجرت کمتري خواهيم بود.



-راهکارهاي پيشنهادي تان براي اينکه مهاجرت نخبگان را به حداقل برسانيم چيست؟

راهکارها مجموعه يي از همين عوامل است. در حوزه مسائل سياسي بايد اعتماد اجتماعي را در کشور بالا ببريم، محدوديت ها را کمتر کنيم، اختلافات را به حداقل برسانيم، آزادي هاي افراد به خصوص آزادي بيان گسترش پيدا کند، در واقع فضا طوري شود که اشخاص احساس کنند در يک امنيت قضايي حقوقي و سياسي قرار دارند و در يک فضاي آرام و بدون تنش هستند. با توجه به تجربه يي که ما از نخبگاني که مهاجرت مي کنند، داريم بيشترين تاثيرپذيري را از فضاي سياسي، امنيتي دارند و هر چقدر احساس کنند فضا غيرامنيتي تر و غيرنظامي تر است مشکلات را بهتر تحمل مي کنند.



از نظر اقتصادي نيز بايد به وضع معيشتي نخبگان بيشتر رسيدگي شود. در دولت نهم شاهد بوديم نخبگان در وضعيت معيشتي بدي قرار داشتند. بايد در درآمد و تامين اجتماعي آنها تجديدنظر شود؛ مسائل مربوط به بيمه، بهداشت و درمان. در واقع يک نخبه بايد از حداقل معيشت متوسط يک جامعه بهره مند شود چون جاذبه کشورهاي مهاجرپذير از نظر اقتصادي بسيار زياد است. آنها زمينه هاي پيشرفت علمي را فراهم مي کنند، بازار کار دارند، حقوق هايشان بسيار بالا است تا نخبگان و متخصصان ما را بيشتر جذب کنند. براي کاهش مهاجرت نخبگان بايد مباحث اقتصادي، تامين حقوق و بازنگري در سياست هاي علمي کشور انجام شود. زماني که نخبگان احساس کنند نمي توانند متناسب با تخصص خود فعاليت کنند يا نمي توانند کارهاي تحقيقاتي و تکنولوژيکي پيشرفته را انجام دهند طبيعتاً جذب مراکز علمي مي شوند که شرايط بهتري را برايشان فراهم مي کنند. دسترسي به آزمايشگاه و انواع کتب و مجله دارند و به ارتباطات علمي جهاني و بين المللي دسترسي دارند. ما بايد مراکز علمي و پژوهشي را مجهزتر کنيم. زيرساخت هاي علمي را تقويت کنيم. بسياري از تجهيزات پژوهشي فرسوده شده و بعضاً براي سال هاي قبل از انقلاب است. همين مسائل دافعه ايجاد مي کند. نخبگان ما در مرزهاي دانش هستند و توانمندي علمي بالايي دارند. نمي توانند احساس کنند فرسوده مي شوند، نمي توانند احساس کنند دسترسي به امکانات آموزشي، علمي و فني ندارند. کشورهايي که نخبگان را جذب مي کنند، جاذبه هاي بسيار قوي دارند و در بهترين مراکز علمي دنيا آنها را جذب مي کنند. در واقع ما بايد دافعه خود را کم کنيم و جاذبه کشورهاي ديگر را نيز به حداقل برسانيم. سرمايه گذاري روي زيرساخت هاي علمي را افزايش دهيم. سهم اعتبارات پژوهشي از توليد ناخالص داخلي را که سال ها است در سياست هاي برنامه چهارم عنوان مي شود اجرا کنيم. ما بايد بتوانيم اعتبارات پژوهشي را تا سه درصد از توليد ناخالص داخلي افزايش دهيم. اکنون نيم درصد افزايش يافته و ما يکي از کشورهاي عقب افتاده در مورد اعتبارات پژوهشي هستيم. اين مسائل روي امکانات دانشگاه و آزمايشگاه تاثير مي گذارد. مساله ديگر مساله فرهنگي است. فضاي فرهنگي کشور محدود است. بايد يک مقدار فضاي کشور بازتر شود. بعضي از نخبگان ممکن است احساس کنند آزادي هايشان محدود است و نمي توانند آزادانه فعاليت کنند.



-مهاجرت چه تاثيري روي بنيه علمي کشور و نشاط جامعه مي گذارد؟

فوق العاده موثر است. ما براي اينکه تاثير منفي آن را در خود احساس کنيم بايد به اين مساله توجه کنيم که چرا کشورهاي پيشرفته بر جلب نخبگان تاکيد زيادي کرده اند. پس حتماً ارزش افزوده بالايي دارند که کشورهايي که در اوج پيشرفت هاي صنعتي، علمي و فناوري هستند باز به دنبال نخبگان کشورهاي در حال توسعه از جمله ايران هستند. همين مساله براي ما هشدار است و مشخص است اين نخبه براي ما ارزش فوق العاده يي دارد و ما اين ارزش را درک نمي کنيم. حتي گاهي مي بينيم برخي ها عنوان مي کنند مشکلي ندارد که نخبگان مهاجرت مي کنند. در واقع نظام اقتصادي، علمي و فني ما هنوز به درستي لمس نمي کند که اين نخبگان چه توانايي هايي دارند. با اينکه کشورهاي پيشرفته شايد صدها هزار نخبه و دانشمند دارند اما باز سراغ نخبگان کشورهاي ديگر از جمله ايران مي آيند. بين کشورهايي که مهاجرفرست هستند يعني نخبگان شان مهاجرت مي کنند، کشور ايران در بالاترين سطح توانمندي علمي و فني قرار دارد. بيش از همه کشورها کشور ما بايد از نخبگان خود در صنعت و دانشگاه استفاده کند. نخبگان ايراني از بالاترين ميزان توانمندي هاي علمي و فني در تمام دنيا برخوردارند. در واقع کشور بهاي سنگيني را پرداخت مي کند تا يک نخبه تربيت شود. بهاي سياسي، فرهنگي، علمي و فني مي پردازد تا نخبگان به آستانه تاثير و ثمردهي برسند اما به راحتي جذب کشورهاي ديگر مي شوند يعني زحمت را کشور ما مي کشد و کشورهاي ديگر بهره لازم را مي برند. ادامه اين روند به خصوص افزايش مهاجرت تاکنون لطمه زيادي به کشور وارد کرده است. ايرانيان نخبه که اکنون در کشورهاي توسعه يافته دنيا هستند توانايي بالايي در مسائل پزشکي، مهندسي و علوم پايه دارند. آنها مسووليت هاي مهم و بالايي در کشورهاي مختلف دارند. برخي از نخبگان تحولات بسيار گسترده يي حتي تحولات اقتصادي در کشورهاي مختلف به وجود آورده اند. کسب و کارهاي بسيار گسترده يي نيز در آنجا راه اندازي کرده اند. همه اينها نشان دهنده توانايي بالاي نخبگان ايراني مهاجر است. در واقع ما بايد نخبگان خود را حفظ کنيم و جلوي مهاجرت آنها را بگيريم. همه اين مسائل مشروط به اين است که براي آنها ظرفيت جذب ايجاد کنيم. اين گونه نيست که از يک طرف نگذاريم نخبگان توسط کشورهاي ديگر جذب شوند و از طرف ديگر خودمان نخبه ها را جذب نکنيم و انتظار هم داشته باشيم نخبه در داخل کشور بماند و کاري نکند. نخبه بايد در کشور حفظ شود و فعاليت کند و بايد از حداکثر ظرفيت هاي نخبگي خود در ساختارهاي علمي، فني، اقتصادي و فرهنگي استفاده کند.



- اگر روند مهاجرت نخبگان از ايران روند افزايشي باشد آينده علمي کشور را چگونه مي بينيد؟

ما اکنون مي گوييم مي خواهيم در سند چشم انداز 20 ساله عنوان نخست علم و فناوري را در منطقه به دست آوريم. رقباي بسيار جدي مثل ترکيه و عربستان داريم که بايد از اينها جلو بزنيم و شاخص هاي علمي و فني خودمان را تقويت کنيم. پيشرفت هاي علمي و فني بستگي به عناصر مختلفي دارد که مهم ترين آن نيروي انساني است. امروز مهم ترين دارايي هر کشور نيروي انساني است که بيشترين ارزش افزوده را داراست و مهم ترين مزيت رقابتي کشورها نيز منابع انساني است؛ منابع انساني که آموزش ديده اند، پرورش يافته اند، ظرفيت علمي و فني مهارت و دانش دارند. نخبگان در راس منابع انساني هر کشور قرار دارند. به عبارتي نيروي محرکه منابع و سرمايه هاي انساني هستند. آنها پيشتاز حرکت هاي توسعه علمي و فني هستند. اگر آنها حرکت کنند ساير سرمايه هاي انساني نيز حرکت خواهند کرد. شما نمي توانيد تصور کنيد کشوري از نيروي انساني اش استفاده کند بدون اينکه نخبگان در راس هرم قرار گيرند و به عنوان لوکوموتيو اين نيرو را حرکت دهند. هرچقدر هرم نخبگي کشور قوي تر باشد و نيروي انساني کارآمد هم از نظر کيفيت و هم از نظر کميت در آنجا قرار بگيرد شانس موفقيت بيشتر است. مطالعات ساير کشورها نشان مي دهد اکنون ما يک شاخصي داريم که تعداد نيروي محقق يک ميليون نفر جمعيت را در هر کشور مشخص مي کند. اين مساله شاخص بسيار مهمي است که بتوان تعداد محققان و افراد برجسته کشور را که نخبه هستند، مشخص کرد. جمعيت نيروي محقق کشور ما 700 نفر در هر يک ميليون نفر است. در کشورهاي توسعه يافته اين رقم بالاي شش، هفت هزار نفر در هر يک ميليون نفر است و اين يعني 10 برابر ما. ما در اين کشورها همبستگي بسيار بالايي بين تعداد نيروي انساني نخبه و توسعه اقتصادي، اجتماعي مي بينيم. تجربه جهاني نشان مي دهد بين تعداد نخبگان در هر کشور و توسعه يافتگي در آن کشور رابطه همبستگي مستقيمي وجود دارد. ما در کشور خود در حجم نيروي انساني نخبه در متخصصان و محققان با يک ضريب 10 از کشورهاي توسعه يافته دنيا عقب هستيم. تا زماني که نيروي انساني نخبه در هر کشور به يک حداقلي نرسد آن کشور وارد مسير توسعه اقتصادي و صنعتي و تکنولوژيک نمي شود. به هر ترتيب حفظ نخبگان براي ما بسيار کليدي است براي اينکه ما به اين حجم از نخبگان به عنوان نيروي انساني احتياج داريم. ما هنوز در مرز زير هزار نفر در هر يک ميليون نفر هستيم و بايد اين رقم را افزايش دهيم. هر عاملي که باعث شود ما به اين کميت و به اين حجم از نيروي انساني نرسيم شاخص ما افت پيدا مي کند و روند افزايشي مهاجرت همچنان ادامه خواهد داشت.




منبع: روزنامه اعتماد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر