بارها احادیثی با این مضامین را شنیدهایم که اگر مسلمانی صدای مظلومی را بشنود که در خواست یاری دارد و او را اجابت نکند، مسلمان نیست.
تا چند ماه قبل، این چنین احادیثی برای مردم غزه و فلسطین و لبنان و سایر مظلومان عالم به کار میرفت و بارها مراجع تقلید در محکومیت جنایات صهیونیستها بیانیه پشت بیانیه صادر میکردند. باید پرسید آیا خون مردم فلسطین از خون ملت ما سرخ تر است؟
آیا از خود پرسیدهاید - و یقینا پرسیدهاید - که "فبای ذنب قتلت"؟ به کدامین گناه جوانان این ملت به خاک و خون کشیده شدهاند؟ آیا این همه لالههای پرپر شده، به خلخال یک زن یهودی نرسیده است که سکوت شما را در هم بشکند؟ اگر به تشخیص حق و باطل رسیدهاید، دیگر سکوت چرا؟ اگر انسانی قدرت تشخیص حق و باطل را داشته باشد و سکوت کند، گویی یک انسان آگاه را به نفع ظلم قربانی کرده است.
نوای هل من ناصر ینصرنی را نمیشنوید؟ این ندا از جانب کربلا نیست، این بار اتفاقا از ایران خودمان است. حسین این بار خود را در لباس ملت ایران نمایانده است. مگر نه اینکه هر روز عاشورا و هر زمین کربلاست؟ اگر میخواهید و میخواهیم که تا ابد نفرین شده نمانیم، باید ندای حسین را لبیک بگوییم. شما بهتر از من میدانید که سزای سکوت در مقابل بیداد چیست. بهتر از من میدانید که به فرمودهی مولا علی، اگر نهی از منکر از جامعه ای رخت بر بندد، اشرار بر آن جامعه مسلط میشوند و دیگر دعا و زاری به درگاه حق بیاثر خواهد بود.
ما خاطرات نیکی از پشتیبانی مراجع از ملت و ایستادگیشان در مقابل ظلم داریم. نگذارید تباهی جای آن را بگیرد. قدمی به سوی ملت بیایید تا شاهد با سر دویدن ملت به سوی خود باشید.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر