فرهنگنامه سبز (47) معاون اول

ابراهیم نبوی:

معاون اول( Moaven e Avval ): اولین معاون. معاون: دستیار عملیات. نایب. قائم مقام کسی که خودش قائم مقام است. شریک جرم. در اصطلاح سیاسی معاون اول به مهم ترین و باهوش ترین و تواناترین معاون گفته می شود. مثال: " بهزاد نبوی معاون اول موسوی، حبیبی معاون اول هاشمی، عارف معاون اول خاتمی." آن که به جای رئیس بنشیند و فرمایش صادر کند. کاربرد در جمله: " محمدرضا رحیمی به عنوان معاون اول رئیس جمهور منصوب شد."



نحوه انتخاب معاون اول



دموکراسی آمریکایی: اگر رئیس جمهور احمق باشد، یک معاون باهوش و اگر زشت باشد یک معاون خوش قیافه و اگر پیر باشد یک معاون جوان پرتحرک انتخاب می کند.
دموکراسی اروپایی: رئیس جمهوری که چهار سال خواهد ماند، معاونی را که سی سال است کارش همین است، به عنوان معاون اول انتخاب می کند.
سوسیالیسم کوبایی: تنها کسی که مورد اعتماد است، یعنی برادرش معاون اول می شود و خودش برای استراحت به خانه می رود.
سوسیالیسم بعثی: نزدیکترین نظامی که با همدیگر کودتا کردند به عنوان معاون اول انتخاب می کند و چند سال بعد توسط او برکنار شده و کشته می شود.
دموکراسی پاکستانی: وی سی سال است معاون است، روسای جمهور کودتا می کنند یا کشته می شوند و می روند و معاون اول برای شان فاتحه می خواند و به کارش ادامه می دهد.
جمهوری اسلامی مدل هاشمی: معاون اول یک مرد محترم است که معمولا در جریان هیچ چیز نیست و به ادبیات علاقه زیادی دارد.
جمهوری اسلامی مدل خاتمی: معاون اول یک مرد بی سروصداست که تصویرش دیده می شود اما صدایش شنیده نمی شود.
جمهوری اسلامی کنونی: معاون اول، اولین ایرانی بالغی است که به دلیل اینکه هیچ نظری ندارد، هیچ اعتراضی هم به رئیس جمهور ندارد و به همین دلیل معاون اول اوست.



مثل ها و اصطلاحات عامیانه



" نوکر ما نوکری داشت، نوکر او مخلصی داشت، مخلص او چاکری داشت."، موشه تو سوراخ نمی رفت، رحیمی رو هم با خودش برد."، " گفتن چرا مدرک معاونت تقلبی یه، گفت مگه خودم چطوری انتخاب شدم؟"، " به مموتی گفتن واسه چی معاون اولت از بقیه شون پسه، گفت کدوم کارم مثل همه کسه؟"، " به مموتی گفتن چرا معاون اول باهوش نمی ذاری، گفت من از این قرتیگری ها خوشم نمی آد."، " بیله دیگ بیله چغندر"، " بهش گفتن چرا یکی رو نمی آری که عقلش کار کنه، گفت عقل چیه؟ گفتن: هیچی، با تو نبودیم."، " تا ابله در جهانه، مفلس در نمی مانه".



زندگینامه معاون اول



محمدرضا رحیمی، متولد سریش آباد قروه، فارغ التحصیل رشته حقوق دانشگاه تهران، مدرک تقلبی. دادستان سنندج که در آنجا پرونده باز دارد. رئیس بخش حقوق دانشگاه آزاد که یک پرونده مالی مربوط به زمین های دانشگاه آزادش بازمانده است. استاندار کردستان و تخلف در انتخابات به نفع ناطق نوری. تولید یک پرونده مالی در مورد آرد برای پختن نان. زمانی رئیس دیوان محاسبات شد که در تمام مشاغل قبلی اش پرونده مالی داشت. دریافت دکترا از فرانسه بدون وارد شدن به آن کشور در مدت سه روز. حمایت از هاشمی رفسنجانی در انتخابات و همکاری با احمدی نژاد بعد از انتخابات. تعیین مسوول اخراج شده شرکت بیمه ایران برای بازرسی از تخلفات خودش. ارائه فهرست 119 تاجر بدهکار به بانک که 116 مورد آن غلط از آب درآمد. افشای ضرر 21 میلیارد دلاری کشور در قرارداد کرسنت که دو هفته بعد معلوم شد کلیه محاسباتش غلط بوده و پرونده بایگانی شد.



جملات قصار: " یک روز مسئول دفتر من چند برگ کاغذ از بیت المال به دخترم داده بود و من او را برکنار کردم."، " در سوریه یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری بیاید، آن احمدی‌نژاد بود و این ابراز احساسات برای ما افتخار بزرگی است. و حتی در جاهایی ما را به چای و بستنی دعوت می‌کردند و می‌گفتند دکتر احمدی‌نژاد رییس‌جمهور ماست." رحیمی در مقابل احمدی نژاد گفت: " در سال گذشته گزارش مشروحی از تخلفاتی كه در سال‌های گذشته صورت گرفته بود، به دكتر حدادعادل دادم، ولی در خدمت شما آماری ارایه نمی‌دهم؛ چرا كه مطمئن هستم دولت جناب‌عالی مملو از وزیران كارآمد، كاردان و پاكدامن است كه تخلفات در آن به شدت كاهش پیدا می‌كند."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر