زبان سرخ بهشتی

مژگان مدرس علوم :





سید علیرضا بهشتی مشاور ارشد میرحسین موسوی عصر روز سه شنبه با دستور دادستان تهران بازداشت شد.


بهشتی، فرزند شهید آیت‌الله بهشتی و از مشاوران و نزدیکان میرحسین موسوی و از همراهان او در دوران نخست وزیریش بوده است.

بازداشت علیرضا بهشتی اندکی پس از آن صورت گرفت که کمیتۀ پیگیری بازداشت شدگان روز دوشنبه مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفته بود.

کمیته یاد شده بعد از وقوع حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، توسط میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای پیگیری قربانیان، بازداشت شدگان و خسارت دیدگان این حوادث تشکیل شده و علیرضا بهشتی رئیس و سخنگوی آن بوده است.

همسر سید علیرضا بهشتی در تشریح نحوه بازداشت ایشان گفت: «عصر سه شنبه ساعت 5 بعد از ظهر، 5 مأمور امنیتی به منزل فرزند شهید بهشتی مراجعه و با حكم بازداشتی كه امضای دادستانی تهران بر آن بود وارد منزل ما شدند.در این حكم بر جلب و تفتیش محل استقرار آقای بهشتی بدون تفتیش حریم خصوصی تأكید شده بود، اما مأموران تمام اتاق‌ها ازجمله اتاق خواب را تفتیش كرده و وسایل آن را به هم ریخته‌اند و حتی مقداری وسیله شخصی و اوراق تحصیلی را هم با خود بردند.وی با اشاره به حضور بیش از چهارساعته مأموران در منزل علی‏رضا بهشتی، از برخورد زننده و زشت یكی از مأموران كه حكم جلب در دست او بود خبر داد و گفت او حتی به فرزند خردسال ما هم توهین می‏کرد.»

همچنین مأموران پس از بازرسی منزل فرزند شهید بهشتی و دستگیری او، به محل بنیاد حفظ و نشر آثار شهید آیت‏الله بهشتی مراجعه و ضمن جمع‌آوری كامپیوترها و اسناد، محل این بنیاد را نیز پلمب كردند.



سوابق علمی و فعالیتهای دانشگاه



علیرضا بهشتی در سال 1341 در شهر قم متولد شد. وی فرزند آیت الله محمد بهشتى، اولین رییس دستگاه قضایى جمهورى اسلامى ایران پس از انقلاب است.

در طی سالیان متمادی شهید آیت الله بهشتی تلاش‏های بی وقفه‏ای را برای به ثمر رساندن نهضت اسلامی و تحكیم نظام جمهوری اسلامی در داشت و سرانجام در این راه به در هفتم تیرماه سال 1360 به شهادت رسید.

علیرضا بهشتی بعد از اخذ لیسانس در رشته روابط بین الملل در ایران به انگلستان رفته و در رشته فلسفه سیاسی به ادامه تحصیل پرداخت و چندی بعد دکترای خود را در رشته فلسفه سیاسی از دانشگاه هال انگلستان اخذ نمود. تخصص ایشان بیشتر حول محور اندیشه های سیاسی قرون وسطی و اندیشه سیاسی معاصر (چند فرهنگی گرایی، سیاست هویت، مدیریت سیاسی قومیت ها، تساهل) است که در این زمینه اثرات ارزشمندی را به چاپ رسانده است.

از جمله کارهای او می توان به ابعاد نظری مسئله تساهل ، پسا تجددگرایی و جامعه امروز ایران، مبانی معرفت شناختی نظریه عدالت اجتماعی، مبانی نظری سیاست در جوامع چند فرهنگی وجستارهایی در شناخت اندیشه سیاسی معاصر غرب اشاره داشت که درهمین حوزه در دانشگاههای تربیت مدرس و شهید بهشتی مشغول به تدریس می باشد.


بهشتی در کمیته پیگیری امور زندانیان


سیدعلیرضاحسینی بهشتی عضو شورای راهبردی ستاد میر حسین موسوی درطی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بود.

او به دنبال نا آرامى‏هاى پس از انتخابات، نماینده میرحسین موسوی و سخنگوی کمیته پیگیری امور زندانیان و جانباختگان حوادث پس از انتخابات شده بود.

کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان به همت میرحسین موسوی و مهدی کروبی تشکیل شده بود و پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و بالاگرفتن موج اعتراضات مردم نسبت به آن و دستگیری‏های گسترده در رده شخصیت ها و مقامات سابق دولتی سابق، وضعیت آنان را پیگیری می‏کرد.

لازم به ذکر است این کمیته تاکنون نام ۷۲ نفر را که در ناآرامی‌های انتخاباتی جان باخته‌اند، منتشر کرده است.


علیرضا بهشتی با اشاره به سخنان اخیر فرمانده سپاه مبنی بر اینکه «آمار جان باختگان انتخابات 29 نفر است و از این تعداد 20 نفر متعلق به نیروهای بسیج بوده‌اند» گفت: هنوز خانواده شهدایی هستند كه به دلیل جو حاكم بر جامعه به این كمیته مراجعه نكرده‌اند. وی در این زمینه خاطرنشان كرد: اگر آمار ارائه شده از سوی فرمانده محترم سپاه پاسداران در مورد شهدای بسیج دقیق باشد این مساله نشان می‌دهد كه آمار شهدا بسیار بیشتر از تعدادی است كه در لیست کمیته پیگیری امور زندانیان و جان‌باختگان حوادث پس از انتخابات وجود دارد؛ چرا كه هیچ یك از شهدایی كه نامشان در این لیست وجود دارد از اعضای بسیج نیستند.



بهشتی در تشکیلات راه سبز امید


پس از تأیید صحت انتخابات ریاست جمهوری ایران توسط شورای نگهبان موسوی اعلام کرد که «گروهی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلب و تخلف های انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند.»

موسوی همچنین تصریح کرده بود که به این جمع خواهد پیوست. بدنبال این اعلام، علیرضا حسینی بهشتی خبر تشکیل چنین جبهه ای را اعلام کرد.

این مساله واکنشهای تندی را از سوی جناح اصولگرا در برداشت. شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در سرمقاله این روزنامه نوشت که تشکیل چنین حزبی «فتنه» است و «چشم فتنه را باید کور کرد.»

با این وجود «راه سبز امید» شکل گرفت و علیرضا بهشتی مشاور ارشد موسوی خبر از پیوستن میر حسین موسوی وسید محمد خاتمی و مهدی كروبی به شورای مركزی این جنبش داد.

بهشتی با اشاره به تصمیم موسوی برای راه‌اندازی چنین تشکلی گفت: شرایطی كه در طی این انتخابات پیش آمد یك شرایط خاصی است و به تعبیر برخی از دوستان جامعه‌شناس، گویا یك ملتی در جریان این انتخابات دوباره متولد شد و طبیعی است كه به هر حال این نیروهایی كه به میدان آمدند و برای تحقق مطالبات به حق خود تلاش كردند نمی‌توان از آنها برای یك دوره كوتاه انتخابات انتظار داشت كه در میدان باشند و از مشاركت آنها برای پیشبرد اهداف متصور استفاده نكرد.

بهشتی دلیل تشکیل چنین تشکلی را تماسهای مكرر شهروندان با دفتر میرحسین موسوی برای مشاركت در مسائل گوناگون یاد کرد وافزود: با توجه به تخلفاتی كه در انتخابات رخ داد و در حالی كه دستگاه‌های مربوطه هم زیر بار این تخلفات نمی‌روند و راه‌حلی هم برای احقاق حقوق وجود ندارد باید به فكر استیفای حقوق مردم و تحقق مطالبات‌شان با توجه به این نیروی عظیمی كه اغلب هم در میان زبدگان، نخبگان و فرهیختگان جامعه وجود داشت بود به همین دلیل باید به یك نوع تشكیلات می‌رسیدیم.

در ادامه آقای بهشتی به تحلیل عناوین این جنبش پرداخته و گفت:رنگ سبز هم نمادی ملی و هم مذهبی است و در طی این انتخابات مردم رابطه خوبی با آن پیدا كردند و در همان مدت كوتاه توانست هویتی را برای خود كسب كند.

وی ادامه داد: دلیل آوردن كلمه «امید» هم این است كه قرار بود، «دولت امید» تشكل شود و از مردم هم می‌خواهم علی‌رغم تمام مشكلات دچار یاس و سرخوردگی نشوند زیرا حوادثی كه پیش آمده، امكان ایجاد چنین فضایی را به وجود آورده و نوعی سرخوردگی، دل‌مردگی و نومیدی نسبت به حركت اصلاحی ایجاد شده است. امیدواریم این تشكیلات كمك كند تا مردم هم‌چنان با نشاط ، پرشور و قانونی وارد فعالیت شوند.

وی با اشاره به چارچوب‌های اصلی‌ این جنبش نیز گفتند تحقق قانون اساسی و عملی كردن تمام ظرفیت‌های آن از جمله هدف اساسی آن است. بهشتی همچنین یادآور شد که بخش مربوط به حقوق ملت بخش مهم قانون اساسی است كه متاسفانه نادیده گرفته شده است در حالی كه این مردم زمانی كه سال 58 به طرح قانون اساسی رای دادند به تمام فصول آن رای دادند و حق دارند این مطالبه را داشته باشند كه همه آن اجرا بشود.

وی با بیان اینكه هیچ قانونی اساسی بشری نیست كه دچار تناقضاتی نباشد و این باید به تدریج اصلاح شود، گفت: در این انتخابات مساله قانون‌گرایی و مبارزه با قانون‌گریزی یكی از محورهای اصلی و شعارهای تبلیغاتی‌ای بود كه گروه‌های مختلفی مطرح می‌كردند و در این خصوص همه احزاب، گروه‌ها، شخصیت‌ها و تشكل‌های مختلف متجدد یا سنتی می‌توانند احساس همدلی و همراهی كنند به همین دلیل هیچ مانعی ندارد كه احزاب و گروه‌های دیگری هم بتوانند وارد این شبكه بشوند.

بهشتی در ادامه تشکیلات راه سبز را «دیده‏بان» تشبیه کرد و گفت: كار دیده‌بانی این است كه گروه‌ها می‌توانند آنچه را در دولت به عنوان سیاستگذاری‌ها شكل می‌گیرد را نقد و بررسی ‌كنند و به اطلاع مردم برسانند. برای این كار هم به بدنه كارشناسی در حوزه‌های مختلف نیاز است تا در نهایت ضمن جمع‌بندی، آنها را برای مردم اطلاع‌رسانی كنند.

وی با بیان اینكه نهادهای مدنی در راه سبز امید نقش موثری ایفا می‌كنند در خصوص سرمقاله یكی از روزنامه‌ها كه راه اندازی این تشكیلات را الگو برداری از كشورهای خارجی عنوان كرد نیز گفت: ما امیدواریم با كارهایی كه پیش می‌رود این سوءظن‌ها برطرف شود ولی بخشی از اظهارنظرها از جانب افرادی است كه اساسا هر حركتی به جز آنچه خودشان می‌پسندند را بر نمی‌تابند و در مقابلش مقاومت می‌كنند.اینها افرادی هستند كه حاضر نیستند واقعیت تكثر در جامعه را بپذیرند، اینها افرادی هستند كه با استفاده از سیاست‌ها همگن ‌سازانه می‌خواهند واقعیت تعدد را نادیده بگیرند و همه را در غالب‌های مشخصی كه خودشان در نظر گرفتند شكل بدهند.



نامه دكتر علیرضا بهشتی به پدرش شهید بهشتی



به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد شهادت دكتر بهشتی، سیدعلیرضا بهشتی فرزند وی، در نوشتاری خطاب به پدر، دردل‌های خود را با او در میان گذاشت. در این نوشتار با عنوان «بار دیگر بی‌تو» آمده است:

پدر! دیدی كه چه روزهایی را شاهد بودیم كه امكان بازشناسی تاریخ صدر اسلام را برایمان ممكن ساخت؟ دیدی كه سكوت كه شكسته شد، چگونه دل ها مملو از امید شد؟ دیدی كه عطر راستی و صداقت كه فضا را پر كرد، پایه های كاخ های دروغ و ریا به لرزه افتاد؟ دیدی خمودی و خموشی جای خود را به سرزندگی و نشاط داد؟ دیدی كه دل هایی كه سال ها با انگشتان كلیشه سازان از هم دور نگه داشته شده بود، فاصله ها را شكستند و در كنار هم نشستند؟ دیدی كه نسل سومی كه با انقلاب، امام، جنگ، شهادت و دینمداری قهر كرده بود، در داوری هایش به تأملی دوباره نشست و مطالباتش را در ادبیات صدر انقلاب جستجو كرد؟ دیدی كه زن و مرد و پیر و جوان و روستایی و شهری، چشم امیدشان را به یار دیرینة تو دوختند و به رغم همة اما و اگرها و جوسازی ها، رایت اعتمادشان را بدست او سپردند؟


اما پدر دیدی كه همان كسانی كه پس از شهادت تو زیر لب زمزمه كردند كه بهشتی عاقبت بخیر شد و تداوم حیات او به سلطة اسلام لیبرالی می انجامید، چه كردند؟ به بهانة حراست از اسلامیت نظام، جمهوریت نظامی كه تو در كنار امام و مرادت و به یاری بسیاری دیگر از همراهان دیروز و امروز معماری كرده بودی را به مذبح سلایق و علایق و داوری های شخصی بردند. خواست مردمی نجیب كه با بالاترین درجات آگاهی، حق به سرقت بردة خود را مطالبه می كردند را آشوب طلبی نامیدند، خوننشان را بر قداره بندان خود مباح ساختند، و به نام دین، دینداران را بی دین نامیدند، مذبوحانه به دنبال سرانگشتان بیگانه گشتند و یافته و نایافته، سكوت تلخ، بلند و رسای حق خواهان را با شادكامی دشمنان قسم خوردة انقلاب همانند كردند تا مجوزی برای مشروعیت بخشی به كودتاگران دست و پا كنند.


یاد روزهای سختی می افتم كه در مقابل هجمة ناجوانمردانة زبان های پلشت سكوت كردی و افتراها و دشنام ها را از دوستان دیروز و دشمنان آن روز و امروز صبورانه شنیدی و دم فروبستی. تو قربانی التقاط و تحجر شدی: التقاط تو را ترور شخصیت كرد، تحجر در مقابل رضایتمندانه سكوت كرد، و آنگاه بود كه فاجعة هفتم تیر به آسانی اتفاق افتاد. این بار اما، روایتی معكوس در كار است: تحجر، اندیشه هایت را بر نمی تابد و تجلی سبز آن را تحمل نمی كند، التقاط شادمانه برحق بودن خود را اثبات می كند، و این تویی كه یكبار دیگر به قربانگاه فرستاده می شوی.


وی همچنین در یادداشتی با عنوان "شب قدر و هجران و امید " نگاه متحجرانه نسبت به دین و دینداری را به نقد کشیده و نی نویسد: در آن سال و سال های پس از آن، تنها چیزی که گمانش نمی رفت این بود که نشئه ای از آن دیدگاه متحجرانه نسبت به دین و دینداری، آن تفسیر کج اندیشانه از مهدی و مهدویت، و آن خوانش افراط گرایانه از منش و روش اهل بیت و ولایت، روزی از کنج عزلت و کمینگاه فرصت بیرون خزد، پرچمدار اسلام خواهی گردد، منتقدان دیروز و امروزش را به کفر و نفاق متهم سازد، فریب کارانه داعیة محروم نوازی سر دهد، تخم کینه و نفرت در میان مردمان بپراکند، با تمام توان در برپایی امپراتوری دروغ همت ورزد، شهیدان و شهادت را مصادره کند، بکارگیری هر زبان و هر وسیله را برای رسیدن به اهدافش مشروع بشمارد، در استحالة نظام و ارزش های برآمده از انقلاب از هیچ کوششی فروگذار نکند، در سرکوبی مخالفانش تا سرحد ضرب و شتم و کشتار پیش رود، و این همه را به نام عهد با مهدی (عج) و به کام خویش و خویشان خویش انجام دهد.

بی تردید در این مرور و ارزیابی مجدد کارنامة خود، آنچه بیش از دریغ از گذشته و افسوس به حال لازم می نماید، شناخت گام های غلطی که برداشتیم، آگاهی نسبت به مسیرهایی که به خطا پیمودیم، درک غفلت هایی که ورزیدیم، و یافتن راه هایی برای بازگشت به شاهراه اصلی که در آن گام می زدیم است. چه شد که شکل گیری خوارج جدید را ندیدیم یا دست کم گرفتیم؟ آیا در تبیین گفتمان اصیل انقلاب اسلامی کوتاهی کردیم؟ آیا انحراف ها و کج روی ها را به موقع رصد نکردیم؟ آیا با سکوت ها و چشم پوشی ها در عادی شدن ستمگری ها و خودکامگی ها سهیم بوده ایم؟ و صدها پرسش دیگر که باید در هر شب قدری از خود بپرسیم.

با این همه، و در اوج تلخکامی های ناشی از حوادث اخیر، خطایی که می تواند از همة خطاهای گذشته مان بزرگ تر باشد، درافتادن به دام نومیدی و دست شستن از پایداری در راه سبزی است که در پرتو الطاف قدسی برویمان گشوده شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر